-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 07/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



«چرا اسراییل ایران را بمباران نمی کند؟» این پرسش را مردمی از من می پرسند که گمان می کنند با یک خط مستقیم به مغز نتانیاهو متصلم و می توانم افکار او را از دور بخوانم. باید بگویم که چنین توانایی ندارم؛ ولی برای مدت طولانی مطمئن بودم که در شش ماه اول امسال چنین حمله ای روی خواهد داد. از آنجا که چنین نشد ارزش آن را دارد که درباره دلایل آن بیندیشیم.

نخست بگذارید از اندیشه پیشین خود بگویم. در بهار ۲۰۰۸ (دو سال پیش) زمانی که نخست وزیر اهود اولمرت تازه دستور حمله به راکتور پنهانی سوریه را داده بود، گمانه زنی های شدیدی برای حمله اسرائیل به ایران نیز وجود داشت. اسرائیلی ها باور داشتند که رئيس جمهور بوش آنان را برای چنین حمله ای زیر پوشش دیپلماتیک و پشتیبانی لجستیکی قرار بدهد به ویژه اگر جریان در مسیر درست خود پیش نمی رفت. تنها چند ماه به پایان دوره ریاست جمهور بوش باقی مانده بود. در برآورد گزارش دسامبر ۲۰۰۷ (آذر ۸۶) اداره اطلاعات ملی (امروز می دانیم که به غلط) اعلام شده بود که ایران از تلاش برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای دست برداشته است. این به مفهوم آن بود که حمله امریکا به ایران منتفی است.

در نهایت برنامه ریزان اسراییل دریافتند که هر چه زمان حمله را به عقب بیندازند احتمال موفقیتِ تاثیر گذاری حمله دشوارتر خواهد بود. ایران زمان بیشتری خواهد داشت که به استحکام تجهیزات خود بپردازد، امکانات دفاعی را بهینه کند و مواد اتمی خود را پراکنده سازد.

پس چرا اسراییل دست به هیچ اقدامی نزد؟ طیف زیادی از دلایل را می توان در این باره بر شمرد. یکی از پذیرفتی ترین آنها این بود که آقای اولمرت باور داشت که اسراییل با حمله به ایران دست به قمار بزرگی می زند و حمله به ایران قبل از هر گونه اقدام دیپلماتیک، سیاسی و یا گفتگوهای پشت پرده، پیش از آن که پرده از مناقصات اتمی ایران بردارد حساسیت ها را به سوی اسراییل جذب خواهد کرد. سپس باراک اوباما با پیشنهاد «گفتگوی سررسید دار» با تهران ظاهر شد و پس از آن نیز ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران این امید را زنده می کرد که شاید حکومت از داخل خود کشور از هم بپاشد.

پایان سال میلادی آشکار شد که به هیچ کدام از این دو امید نمی توان دل خوش داشت. روشن بود که با محدوده های تحریمی که دولت اوباما تنظیم کرده ایران از مناقصه های هسته خود دست بر نمی دارد. همچنین روشن بود که این مناقصات آرام آرام به بار می نشینند. و روشن بود که دولت طرح بیمار خود را برای حمله نظامی به ایران در سر می پروراند.

در شرایطی که سیاست محتاطانهء «منفعت تردید و دست به عصای» آقای اوباما نیز همگام با سایر نشانه ها مرا متقاعد کرد که اسراییل تحت فرماندهی سیاست ستیزه جویانهء آقای نتانیاهو حمله به ایران را به تعویق نخواهد انداخت. واضح است که در اشتباه بودم.

چه خواهد شد؟ چهار فرضیه در این باره وجود دارد که به ترتیب اهمیت در زیر آمده اند:

اولین این که طراحان نظامی اسراییل به این نتیجه رسیده بودند که هیچ گونه حمله ای با موفقیت روبرو نمی شود و یا هزینه ای که بابت این این پیروزی به بار می آید منطقی نیست. شاید؛ ولی این تحلیل از درک عمق ترس اسرائیل از ایران هسته ای ناتوان است و همچنین نمی تواند تخمین بزند که اسراییل تا چه اندازه برای متوقف کردن برنامه ایران آماده است که گام بردارد (وهزینه بپردازد).

شاید حمله موفقیت آمیز به ایران در حاشیه بیرونی قابلیت های اسرائیل باشد ولی رهبران ارشد سیاسی و نظامی اسرائیل اصرار دارند که چنین حمله ای چندان فراتر از توانایی های اسراییل نیست.

فرضیه دوم این است که اسراییل زمان می خرد تا توانایی دفاع و حمله خود را بهبود ببخشد. دیروز اسرائیل آزمایش سپر دفاع موشکی «گنبد آهنین» را به پایان رساند. این سپر تدافعی در برابر نوع موشک کوتاه برد طراحی شده تا در اقدام تلافی جویانه احتمالی حماس و حزب الله در حمله اسرائیل به ایران مورد بهره برداری قرار گیرد. این سیستم در ماه نوامبر مورد بهره برداری قرار می گیرد. تصمیم اسراییل را می توان نشانه گویایی از مقاصد دولتش دانست.

فرضیه سوم به پویایی درونی سیاست اسراییل می پردازد. آقای نتانیاهو شاید شخصا موافق حمله باشد ولی بدون توافق وزیر دفاع، اهود باراک چنین کاری را نخواهد کرد. وی همچنین برای حمله به ایران نظر شیمون پرز رییس جمهور، گابی اشکنازی رییس ستاد و همینطور مِیر داگان، رییس موساد را باید جلب کند. گفته می شود که کابینه داخلی به جز آقای باراک، وزیر دفاع، همگی با حمله به ایران مخالفند. اما آقای اشکنازی رییس ستاد و آقای داگان رییس موساد از چند ماه پیش به این سو چند گام از موضع منفی خود عقب نشینی کرده اند؛ تصمیم نتانیاهو مبنی بر تعویض آنان، موجب تغییر رای ایشان و همسو شدن موضع آنان با دولت اسراییل خواهد شد.

و در نهایت باید گفت که رهبران اسراییل تاریخ را در برابر دیدگان خود دارند. ماجرای حمله اسراییل به نیروگاه اوسیراک عراق و تخریب موثر و سریع این نیروگاه در سال ۱۹۸۱ (برابر با ۱۳۶۰) را می توان مبنای مقایسه دانست. مایکل دوران پژوهشگر خاورمیانه در دانشگاه نیویورک به یادم آورد که رهبران اسراییل حتا جنگ ۱۹۵۶ سوئز را پیش چشم دارند (بحران سوئز در سال ۱۳۳۵) و از آن درس می گیرند. در این قضیه بریتانیا، فرانسه و اسراییل عملیات نظامی پیروزمندانه ای در برابر جمال عبدالناصر مصر ترتیب دادند. وی را از بسیاری جهات می توان احمدی نژاد زمان خودش دانست. این عملیات با مخالفت سیاست قاطع دولت آیزنهاور روبرو شد زیرا گمان می کرد که با دور ماندن از اسراییل و هم پیمانان دیرین اروپایی اش به سود اعراب گام برمی دارد. (و در نتیجه محبوبیت جمال عبدالناصر در خاورمیانه افزایش یافت-م). آیا این داستان به نظر آشنا نمی رسد؟

می گویند دولت اوباما در حال بررسی گزینه های نظامی خود در برابر ایران است. امیدواریم چنین باشد. اسرائیل سرانجام زمانی که گزینه دیگری در اختیار نداشته باشد ممکن است به ایران حمله کند. پیش از این نیز در جنگ شش روزه اعراب و اسراییل این کار را کرده بود.

ولی حاشیه خطای رزم آرایی اسراییل در این حمله بسیار اندک خواهد بود، به ویژه آن که حمله ای موثر چندین روز زمان می برد و نه چند ساعت. همچنین خطرهایی که اسراییل با چنین حمله ای می پذیرد، بزرگ و مثال زدنی خواهد بود. همان گونه که آقای دوران یادآور می شود، در بحران ۱۹۵۶ (سوئز) نیز اسراییل می توانست بر پشتیبانی سیاسی دو عضو شورای امنیتِ آن روز (بریتانیا و فرانسه) تکیه کند. امروز، ایالات متحده در تهِ فهرست دوستان اسراییل قرار دارد.

شرایط دشواری است و دوستان برون مرزی اسراییل تلاش می کنند که اسراییل به راحتی سخن بگوید. ایران به غیر از اسراییل مشکل کشورهای دیگری نیز هست و اسراییل نباید در حل این مشکل تنها گذاشته شود، در شرایط سهمگین خطر.

* از: برِت استفنز / در: وال استریت جورنال

عکس: جنگنده اف- ۱۵ : Getty Images


 


وزیر خارجه جمهوری اسلامی منوچهر متکی، آمریکا و پاکستان و نیروهای ائتلاف در افغانستان را به حمایت از تروریسم در ایران، از جمله حملات انتحاری اخیر در سیستان و بلوچستان متهم کرد.

آقای متکی در میان دیگر دیپلمات های خارجی بود که هفته گذشته در کابل برای اتحاد در مبارزه با طالبان و نیروهای القاعده گردهمایی داشتند. وی گفت: «تروریسم یک پدیده بین المللی است و به یک کشور یا یک منطقه محدود نمی شود. با توجه به برخی مدارک و اعترافات تروریست ها در ایران، عوامل حمله اخیر، توسط نیروهای بین المللی در افغانستان و پاکستان تربیت شده اند.»

یک گروه تندرو به نام جندالله، مسوولیت حملات اخیر در سیستان و بلوچستان و شهر زاهدان را به عهده گرفت. حمله که در پی آن ۲۸ تن کشته و بیش از ۳۰۰ تن زخمی شدند. در میان زخمی ها، برخی از چهره های نظامی ایران، افراد سپاه پاسداران هم بودند که گفتند این حمله را تلافی خواهند کرد.

تهران برای مدتی طولانی است که آمریکا و پاکستان را به تربیت و آموزش جندالله متهم می کند. جمهوری اسلامی ماه گذشته رهبر جندالله، عبدالمالک ریگی را اعدام کرد.

دولت اوباما موضع مخالفی نسبت به حضور ایران در مذاکرات افغانستان نداشته و شاید این همکاری اجازه دهد تنش ها در افغانستان کم شود. تهران اصولا گروه های تندروی سنی را مخالف حاکمیت شیعی خود می داند و با آنها مخالف است.

تهران به هیچ کدام از درخواست های آمریکا برای گفت وگو پاسخ نداده و همواره دیپلمات های سطح پایین را به جلسات این چنینی فرستاده است. ارسال آقای متکی به کنفرانس کابل نشانه خوبی می تواند باشد. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا از این که حضور متکی نشانه خوبی است یا نه، ابراز بی اطلاعی کرد ولی گفت که این راه همکاری باز است. ایران در اوایل حمله نظامی در افغانستان نقش موثری داشت و در سال ۲۰۰۲ کمک خوبی بود اما با افزایش تنش ها در برنامه اتمی میان تهران و اشینگتن، این رابطه کمرنگ شد و به تدریج از بین رفت.

خانم کلینتون گفت: «ما در مرحله پس از تحریم ها هستیم.» وی اضافه کرد که اتهامات متکی در مورد حمایت آمریکا از تروریسم را نشنیده است.

آقای متکی در جریان سخنرانی خود تاکید کرد که عملیات نظامی در افغانستان نتوانسته ثبات را در منطقه برقرار کند و امنیت را به چالش کشیده است. وی درخواست کرد به عملیات نظامی پایان داده شده و از دولت حامد کرزی حمایت شود تا وضعیت افغانستان به سمت بهبود برود.

آقای متکی گفت: «تجربه نشان می دهد که افزایش نیروها (آمریکایی) در بهبود اوضاع تاثیر نداشته و فقط اوضاع را بدتر کرده است. ما معتقدیم سیاست ها و استراتژی ها در افغانستان باید بازبینی شود.»

آقای متکی از زمان مشخص شده برای سخنرانی اش بیشتر حرف زد که سرزنش و نکوهش برگزارکنندگان کنفرانس را در پی داشت. دیپلمات ایرانی گفت که حق داشته این کار را بکند به ویژه این که ایران پذیرای میلیون ها افغانی است که از وضعیت موجود کشور خود را ترک کرده اند.

* از: جی سولومان (Jay Solomon) / دز: وال استریت جورنال


 


با توجه به سرکوب گسترده مخالفان و معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد و حامیانش حالا تلاش می کنند گروه دیگری از رقیبان خود را از میدان بیرون کنند. گروهی نزدیک به آنها و یا همان محافظه کاران سنتی.

محافظه کاران رقیب آقای احمدی نژاد هم به این حملات جواب می دهند و علنا او را به حذف روحانیون و مجلس متهم می کنند و می گویند او یک ذهنیت تندروی افراطی را دنبال می کند تا تمامی نهادهای سیاسی را به دست آورد.

مرتضی نبوی سردبیر یکی از روزنامه های محافظه کاران می گوید: «آنها فکر می کنند اصلاح طلبان را حذف کرده اند و حالا وقت از میدان بیرون کردن رقبای اصولگراست.» اصولگراها یا بنیادگراها، همان اصطلاحی است که احمدی نژاد و متحدانش خود را با آن نام معرفی می کنند.

اعتصاب هایی که در اعتراض به افزایش مالیات بازار تهران را فرا گرفت، نشان از شکاف در میان محافظه کاران است که بخشی از آن را محافظه کاران سنتی را همان بازاری ها تشکیل می دهند.

محمود احمدی نژاد با گفته هایی چون فقط یک حزب در ایران کافی است، خشم محافظه کاران را برانگیخته و این شکاف را شدیدتر کرده است. یک تحلیلگر سیاسی در ایران که نخواست نامش فاش شود، گفت: «ما با نوعی مک کارتی ایسم ایرانی روبرو هستیم و احمدی نژاد همه کسانی که با او نیستند را به مخالفت با نظام و یا مخالفت با اسلام متهم می کند.» (سناتور مک کارتی در آمریکا، کمپینی به راه انداخته و به عنوان مبارزه با کمونیسم، بسیاری ار رقیبان خود را به زندان انداخت و از میدان به در کرد.)

در یک نظر می توان گفت جنگ میان محافظه کاران، بازگشت به دوران پیش از انتخابات ریاست جمهوری اخیر است که به شدیدترین شکاف در نظام جمهوری اسلامی در یک دهه گذشته منتهی شد. تظاهرات گسترده مردمی به چالش بزرگ نظام در غرب تفسیر شد ولی با گذشت یکسال، اوضاع آرام به نظر می رسد و مسائل و اختلافات به حالت قبل بازگشته است.

بخشی از این مناقشه، میان احمدی نژآد و حامیان او در سپاه پاسداران است و در سوی دیگر، سیاستمدارانی که از زمان آیت الله خمینی بوده اند و از رهبران انقلاب اسلامی به شمار می آیند. در حال حاضر نمایندگان اصلاح طلب، اقلیت کمرنگی در مجلس را تشکیل می دهند.

یک تحلیلگر سیاسی می گوید: «احمدی نژاد به دنبال تفسیر جدیدی از محافظه کاری است و می خواهد بگوید تنها محافظه کاران واقعی آنها هستند و دیگر هیچکس نیست.»

محافظه کاران قدیم مانند روحانیون، نمایندگان سابق مجلس و رهبران بازار هم لیاقت احمدی نژاد را زیر سوال برده اند و هم وزیرانش را به فساد مالی متهم کرده اند. اما در این اواخر پا را فراتر گذاشته و او را به هدایت جریانی متهم می کنند که تمامیت خواه و استبداد طلب است و در پی حذف روحانیت است.

دامنه این اعتراض ها روانه رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله علی خامنه ای است که یا احمدی نژاد را کنترل کرده و یا او را برکنار کند.

این جنگ وقتی بالا گرفت که ماه گذشته مجلس شورای اسلامی رای به قطع دامنه دخالت احمدی نژاد بر دانشگاه آزاد داد. موسسه ای آموزشی غیرانتفاعی که منابع مالی گسترده ای در اختیار دارد. این موسسه توسط علی اکبر هاشمی رفسنجانی تاسیس شده است. پس از رای مجلس، یکی از سخنگویان مجلس را به «کمک به فتنه» متهم کرد. جمله ای که دولت حاکم برای اشاره به معترضان به کار می برد.

پس از آن دولت حاکم تظاهراتی را در مقابل مجلس ترتیب داد و شرکت کنندگان شعارهایی علیه علی لاریجانی، رییس مجلس سردادند و او را به تبانی و فساد متهم کرده و حتی خواهان اخراج او از مجلس شدند. لاریجانی به این حمله ها پاسخ داده و آن را فاقد منطق دانست که از سوی عده ای آشوب طلب هدایت می شوند.

آیت الله خامنه ای برای آرامش اوضاع وارد شد و از دو طرف این قضیه، احمدی نژاد و رفسنجانی خواست به تلاش ها برای تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد پایان دهند.

از آن زمان به بعد، حمله ای دیگر علیه دولت حاکم شکل گرفته است. این بار بازاری ها در جریان افزایش مالیات ها احمدی نژاد را به چالش کشیدند. اعتصاب در بازار تهران حدود یک هفته ادامه داشت و دامنه آن به شهرهای دیگر ایران هم رسید. هنوز اما شکل این اعتراض مشخص نشده است. بازاری های تهران که با موتلفه نزدیک هستند که در جدال دانشگاه آزاد خیلی از آنها هدف حمله قرار گرفتند.

محافظه کاران سنتی در یک سال گذشته و در جریان برخی مسائل، دولت احمدی نژاد را هدف حمله قرار داده اند. به ویژه وقتی که نمایندگان مجلس درخواست دستگیری محمد رضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد به دلیل فساد مالی را مطرح کردند.

در این اواخر اما لحن هر دو طرف تندتر شده است. به گزارش سایت خبرآنلان، هفته پیش بود که امیدوار رضایی، نماینده مجلس هشدار داد که آقای احمدی نژاد قانون اساسی را نقض کرده و ملجس باید از همه اختیارات قانونی خود از جمله استیضاح و برکناری رییس جمهوری استفاده کند.

ماه گذشته، بیشتر محافظه کاران از وضعیتی که اجازه داده نشده حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی سخنرانی کند، شوکه شدند. جریانی که از سوی هواداران احمدی نژاد سازماندهی و اجرا شد. محمد اشرفی اصفهانی، به خبرگزاری کار ایران، ایلنا گفت: «تندروهایی که منطق گفت وگو ندارند، باعث شکاف در میان اصولگرایان شده اند. این افراد به هیچ کس، حتی بیت امام رحم نمی کنند.»

حدود دو هفته پیش هم سایت خبرآنلاین که نزدیک به لاریجانی است، هشدار داد که موجی از تندروها در حالی که لباس اسلام و انقلاب برتن دارند، مشغول کار شده اند.

آقای نبوی که سردبیر روزنامه محافظه کاران است، می گوید «جناح احمدی نژاد متعلق به فرقه حجتیه است که از سوی آیت الله خمینی ممنوع شده بود.» وی می افزاید: «این افراد می گویند در تماس مستقیم با امام دوازدهم هستند و می گویند این اوست که به آنها می گوید چه کار کنند. مسئله در حال حاضر فقط مخالفت با دولت یا روحانیت نیست و خیلی عمیق تر از اینهاست.»

* از: ویلیام یانگ (WILLIAM YONG) و رابرت اف. ورث (ROBERT F. WORTH) / در: نیویورک تایمز

عکس از: European Pressphoto Agency


 


امروز وقتی نورا شرود و سیندی هیکی به سفارت ایران در لندن زنگ می زنند، توقع ندارند با آنها به گرمی برخورد شود. پیش تر از این، مقامات تهران تقریبا همه تقاضاهای آنها را برای صحبت و بحث در مورد فرزندان شان که بدون هیچ محکمه ای نزدیک به یکسال است در زندان اوین نگهداری می شود، بی پاسخ گذاشته اند. بعید به نظر می رسد که تغییری رخ دهد.

سارا شرود آمریکایی،شان بائر- پسر سیندی- و جاش فتال از زمان گردش و پیاده روی در کردستان عراق در روز ۳۱ جولای سال گذشته که سرگردان و بدون هدف به مرز ایران نزدیک شده بودند یا فقط از مرز عبور کرده بودند، به گروگان های یک مسابقه ژئوپلیتیک تبدیل شده اند.

حالا مادران شان - که تندخویانه و سفت و سخت تصمیم گرفته بودند تا آنها را به خانه برگردانند- به خاطر تلاش ها و مبارزات طولانی ولی بی اثر و ناامید کننده، کارآزموده و مجرب تر شده اند.

شرود می گوید: «ما نامه های بسیار زیادی فرستاده ایم ولی حتی یک پاسخ هم نگرفتیم.»«ما همیشه بی پاسخ می مانیم. و بچه هایمان هنوز در زندان هستند. سارا در حبس انفرادی است و از روز اول هم در انفرادی بوده است. واقعا خیلی برایش سخت است.»

روابط بین آمریکا و ایران واقعا می توانست بدتر هم بشود. دیپلمات سوئیسی، که نماینده آمریکا در تهران است، به تلاش هایش ادامه می دهد ولی فقط توانسته سه دیدار هماهنگ کند. وکیل ایرانی هم اجازه دیدار و دسترسی به آنها را نداشته است.

هیکی می گوید: «ما نمی دانیم چرا آنها محاکمه و دادگاهی نشده اند.»«آنها مورد بازجویی قرار نمی گیرند. تصور این که ایرانی ها بدون هیچ دلیل موجهی، آنها را نگه دارند، نگرانم می کند. آیا بچه هایمان به دلیل چیزی مجازات می شوند که ما هیچ کنترلی روی آن نداریم؟ و خانواده هایشان هم دارند مجازات می شوند.»

بائر ۲۸ ساله و شرود ۳۱ ساله که نامزد یکدیگر هستند در داماسکاس زندگی می کردند. فتال ۲۸ ساله، دوست قدیمی دوران دانشگاه، به دیدار آنها آمده بود وقتی که با هم به کردستان رفتند.

هفته قبل، کور سویی از امید وجود داشت که شاید آنها با مبادله شهرام امیری- دانشمند ایرانی که مدعی ربوده شدن از سوی سیا است و اجازه داده شد تا آمریکا را ترک کند- آزاد شوند.

شرود بحث می کند:«اگر دولت آمریکا، اقدامات کافی انجام داده بود بچه های ما الان بیرونزندان بودند.» «من مطمئنم که این در حدود قدرتشان است تا این اتفاق را عملی کنند. شما نمی توانید همه فشار را فقط روی دولت ایران بگذارید. آنها هیچ برداشت و حسی نسبت به حرف های ما ندارند وقتی که می گوییم آنهادولت آمریکا تاجایی که می توانند به سختی دارند تلاش می کنند و بعد تحریم ها شدیدتر می شوند و دوباره همه چیزهای هسته ای در صدر قرار می گیرد. درگیری آنها آشکار شده است. آنها چطور می توانند همزمان کارهای دیپلماتیک محرمانه موثر هم انجام دهد؟»

هیکی اضافه می کند:«آنها گروگان هستند. من فکر نمی کنم که دولت ایران بداند که باید چکار کند. آنها دارند از بچه های ما استفاده می کنند ولی واقعا برای خودشان هم مشخص و معلوم نیست که چه استفاده ای می خواهند از آنها بکنند.»

آخرین باری که مادرها، بچه هایشان را ملاقات کردند ماه مه بود؛ دو ملاقات با ارزش اما در روزهایی اضطراب آور در هتل تهران؛ رویدادی که به دقت از سوی ایرانی ها مدیریت می شد. جز این هرکدامشان یک تلفن کوتاه در این یکسال داشتند. نامه هایشان هم سانسور شده و یا آنها را به دست بچه هایشان نرسانده بودند.

شرود اجازه دارد تا در اوین، دو مرد را در حیاط زندان برای یک ساعت در روز ببیند. بجز این او همیشه تنها است.

هیکی می گوید:«آنها در خلأ اطلاعاتی هستند، در خلأ احساسی. آنها به میزان خیلی زیادی جهان شهروند هستند و این انزوا و ایزوله سازی، خیلی برایشان سخت است.»«من هر روز صبح با این فکر بیدار می شوم که آنها باید چه فکری کنند؟ نمی توانم تصور کنم که امیدشان را کم کم از دست نداده اند. آنها دارند ناامید می شوند. آنها الان دیگر بچه هایی نیستند که ما می شناسیم؛ آدم های شگفت آور، بانشاط و آزاد. آنها غمگین، مضطرب، عصبی و ترسیده اند.»

نکته تاثر برانگیز و غریب این است که مطابق گفته های دوست آنها، شان مک فصل، کسی که از این گردش و پیاده روی شوم به خاطر بیماری جاماند، این سه نفر از منتقدان شدید سیاست های آمریکا در خاورمیانه هستند – یک گروه سازماندهی شده از مردمی که شاید در کشتی های ترکیه بودند و تلاش می کردند تا حصر غزه توسط اسرائیل را بشکنند.

بائر و سارا شرود، تظاهراتی را علیه اشغال عراق برنامه ریزی کرده بودند. شرود با کودکان پناهنده عراقی کار می کرد. پیغام های حمایت و پشتیابی از جانب والدین راشل کوریه، فعال طرفدار فلسطین که در غزه کشته شد، از آرچبیشاپ دسموند توتو (برنده جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۸۴ به دلیل مخالفت و مقابله با سلطه آپارتاید-م) و نوام چامسکی رسیده است. ولی راه دوری مانده است تا به آن چیزی که می خواهند برسند.

حالا امید خانواده ها به این است که ایرانی ها بدلیل مشکلات سیاسی وادار به پاسخگویی شوند؛ تا تحریک شوند که بالاخره این سه نفر را دادگاهی کنند و یا به آنها اجازه دهند که بروند. مراسم هایی برای روز ۳۱ جولای در ۳۰ شهر سراسر دنیا برنامه ریزی شده است که البته تمرکز در خارج از مقر هیات ایرانی در سازمان ملل و در شهر نیویورک خواهد بود.

مادر جان، لارا فتال، در یک مصاحبه تلفنی می گوید که او همانند پسر طرفدار محیط زیست اش، خوش بین بوده است.

او می گوید: «ما اجازه داشتیم تا در تهران در یک فضای بشردوستانه، با بچه هایمان ملاقات کنیم و من امیدوارم که آنها همین طور هم برگردانده شوند.»«امیدوارم که به ۳۱ جولای نرسد و سالگرد برایشان نداشته باشیم و درعوض بتوانیم مهمانی آزادی داشته باشیم.»

* از: یان بلک، سردبیر بخش خاورمیانه روزنامه گاردین


 


هرقدر که فشارهای بین المللی بر ایران تنگ تر می شود، تهران هم به همان اندازه به بانک های کوچک در آلمان روی می آورد تا بتواند از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی که در فهرست سیاه قرار گرفته اند، به تجارت خود ادامه دهد.

به گفته یک منبع نزدیک به این همکاری، بانک ای جی (AG) که با نوشتار آلمانی به بانک ای آی اچ (EIH) خوانده می شود، بیش از یک میلیارد دلار برای ایران در برنامه های نظامی و موشکی منتقل کرده است.

مقامات غربی به وال استریت جورنال گفتند در میان این سازمان ها، صنایع دفاع ایران، سازمان هوا – فضای جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیده می شود. غرب این شرکت ها را به نقش داشتن در برنامه دستیابی به بمب اتمی جمهوری اسلامی، همکاری دارند.

مقامات غربی می گویند در سال ۲۰۰۹، سال گذشته میلادی، بانک ای آی اچ در یک برنامه گسترده دور زدن تحریم ها حضور فعال داشته و از طرف بانک سپه که از سوی شورای امنیت تحریم شده، معاملاتی را انجام داده است.

هیچ مدرکی از انتقال های مالی که گفته می شود ای آی اچ انجام داده، در دست نیست و مشاهده نشده است. یک سخنگوی این بانک که در شهر هامبورگ در شمال آلمان است، حاضر نشد به این گزارش واکنش نشان دهد. بانک سپه هم به هیچ گونه تلفنی پاسخ نداد.

بانک ای آی اچ در فهرست سیاه وزارت خزانه داری آمریکا قرار دارد و موضوع کار این بانک از نگرانی های آمریکا در آلمان است. رییس جمهوری آمریکا هفته گذشته لایحه مجازات شرکت ها و موسسات مالی و بانکی که با ایران در تماس هستند را امضا کرد و ممکن است از بازار آمریکا کنار گذاشته شوند.

یک سخنگوی موسسه ارزیابی بانکی بافین می گوید شورای امنیت و نه آمریکا، استاندارد تحریم ها علیه بانک های ایرانی در آلمان را تصویب کرده است. این سخنگو می گوید نامی از بانک ای آی اچ در تحریم های شورای امنیت نیامده در نتیجه این بانک خلافی مرتکب نشده است.

البته در هفته های آینده ممکن است این وضعیت عوض شود. توبیاس پیرلینگز سخنگوی وزارت اقتصاد آلمان می گوید گفت وگوهایی در سطح اروپایی در جریان است تا بتوان موسسات مورد تحریم را مشخص کرد. هرگونه شخص حقیقی و یا حقوقی که در برنامه ساخت سلاح دست داشته باشد، جزو این تحریم ها خواهد بود.

این در حالی است که هفته آینده وزیران خارجه اتحادیه اروپا قرار است در مورد تحریم های این اتحادیه علیه ایران تصمیم گیری کرده و تحریم ها را افزایش دهند. آمریکا در تلاش است ای آی اچ و دیگر موسسات مالی مشکوک به این فعالیت ها را در فهرست سیاه اتحادیه اروپا قرار دهد.

منتقدان تحریم جهانی می گویند فقدان هماهنگی میان تحریم های سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا به تهران اجازه می دهد راه های دررو را پیدا کرده و به جاه طلبی های اتمی خود ادامه دهد. آمریکا هرنهادی که با ایران معامله کند را تحریم می کند در حالی که روسیه و چین فقط از تحریم های ملایم ایران حمایت می کنند.

به گفته مقامات آلمانی، از میان چهار بانک ایرانی که در آلمان ثبت شده اند، ای آی اچ تنها بانکی است که از هرگونه کنترل تحریم ها خارج است. آن هم به این دلیل که این بانک از سوی سازمان ملل در فهرست تحریم ها قرار نگرفته و دولت های اتحادیه اروپا و آلمان، چارچوب سازمان ملل را در نظر می گیرند.

بانک ای آی اچ از سوی شماری از بازرگانان ایرانی در سال ۱۹۷۱ در هامبورگ تاسیس شد و آزادانه تحت نظام بانکی آلمان فعالیت می کند. مقامات رسمی می گویند این بانک به یکی از راه های اصلی تجارت های ایران به یورو شده است.

کمپین فشار که با سازماندهی وزارت خزانه داری آمریکا تلاش دارد بانک های اروپایی را به لغو همکاری با ایران دعوت کند، برنامه خود را دنبال کرده و در نتیجه شماری از بانک ها فعالیت خود با ایران را لغو کرده اند. به گفته مقامات غربی، اهمیت ای آی اچ از همین رو بیشتر شده و این بانک به همکاری با ایران ادامه می دهد.

با خروج «دویچه بنک» از ایران، ای آی اچ این خلاء را پرکرد. به گفته یک مقام رسمی، گروه اوپنهایم، «دویچه بانک» به ازای خروج از ایران، «بی اچ اف بنک» را به دست آورد. یک مقام رسمی می گوید «از این نظر، «دویچه بنک» یک همکاری شهروندی خوب داشته است.»

یک سخنگوی «دویچه بنک» می گوید «هیات مدیره بی اچ اف، هرگونه معامله با ایران را رد کرده و فقط با دسته ای از طرف های ایرانی که به لحاظ قانونی مشکلی نداشته باشند، همکاری را مجاز دانسته است.»

با این حال آلمان کماکان از نزدیک ترین شرکای تجاری با ایران است. با این که برخی شرکت های بزرگ همچون زیمنس از ایران بیرون رفته اند اما هنوز سطح روابط تجاری دو طرف بالغ بر ۱/۸ میلیارد دلار در چهارماه اول امسال بوده است. که حدود ۲۰ درصد از زمان مشابه در سال ۲۰۰۹، سال گذشته میلادی بیشتر است.

گزارشی که به تازه گی از سوی آوی جوریش، تحلیلگر سابق وزارت خزانه داری آمریکا منتشر شده، می گوید پنج بانک آلمانی هنوز با موسسات ممنوعه ایرانی در ارتباط هستند. اما با این حال ای آی اچ هنوز آزاد است و با نهادهای فهرست سیاه سازمان ملل همکاری دارد. سازمان ملل ماه گذشته بانک مالزیایی پی ال سی را تحریم کرد. آن بانک هم مثل ای آی اچ، از سوی بانک ملت تاسیس شده است که این بانک هم در فهرست تحریم ها قرار دارد.

در ماه نوامبر، وزارت خزانه داری آمریکا به صورت یکجانبه بانک ملت و رییس این بانک، علی دیواندری را در فهرست تحریم ها قرار داد. آقای دیواندری از اعضای هیات مدیره بانک ای آی اچ است. امکان تماس با او و واکنش گرفتن از او فراهم نشد.

بانک ملت این اتهام ها را رد می کند. پس از این که در ماه نوامبر آمریکا بانک ملت در مالزی را تحریم کرد، معاون وزیر اقتصاد جمهوری اسلامی، اصغر ابوالحسنی به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت: «آمریکا دلیل کافی برای تحریم بانک ملت در مالزی ارائه نکرده است.»

ای آی اچ اما به طور مستمر به کار خود ادامه می دهد. از پایان سال ۲۰۰۷، سه سال پیش تاکنون، سرمایه گذاری در ای آی اچ دو برابر شده است. در سال ۲۰۰۵ این بانک حدود ۱/۵ میلیارد یورو انتقال مالی داشت.

در سال ۲۰۰۸ و طبق اسنادی و گزارش سالانه، این بانک ۹۲ کارمند داشت که حجم ۳/۳ میلیارد یورو را منتقل می کردند. در پایان سال ۲۰۰۸، این بانک حدود ۲/۸ میلیارد یورو سرمایه در اختیار داشته است.

* از: پیتر فریتش (Peter Fritsch) و دیوید کراوفورد (David Crawford) در برلین / در: وال استریت جورنال آسیا


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته