میر حسین موسوی به حمله سازمان یافته ای که نسبت به علوم انسانی در دانشگاههای کشور اشاره کرد و گفت :"من با دیدن این حملات یاد تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و دیگر حکومت های توتالیتراروپای شرقی می افتم .آنها از زمان استالین به بعد علوم اجتماعی را علومی بر آمده از جوامع سرمایه داری و بورژوازی می دانستند و به همین دلیل تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.تحریم و محدودیت این رشته ها چشم آنها را روی روند تغییرات سریع جهان و جامعه خودشان بست و انعطاف پذیری نظامشان را در مقابل تحولات اجتماعی کشورهای خود و چهان از بین برد و باید یکی از دلایل سقوط این نظام ها را نبود دانشمندان و نظریه پردازان خبره در علوم انسانی دانست."
به گزارش خبرنگار کلمه، میر حسین موسوی در ابتدای این دیدار ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت :"عده ای اعتقاد مسلمانان و بویژه شیعه را در باره انتظار ظهور با خرافات زیاد آمیخته اند و مساله تا آنجا پیش رفته که امام زمان (عج ) را وسیله توجیه همه مسائل و مشکلات خود قرار داده اند.در حالی که دامان معصومین مورد اعتقاد ما از هرگونه ظلم و خرافات پاک است ،امام جمعه ای امام زمان (عج ) را حامی تصفیه های شورای نگهبان قرار داده است . البته ما منتظر هستیم که ببینیم ایشان چگونه از رضایت امام زمان از تصفیه و ستم هایی که به کاندیداها در طول نظارت استصوابی وارد شده ، اطمینان حاصل کرده اند."
حمله به علوم انسانی یادآور تجربه حکومت های توتالیتر
وی سپس به حمله سازمان یافته ای که نسبت به علوم انسانی در دانشگاههای کشور اشاره کرد و گفت :"من با دیدن این حملات یاد تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و دیگر حکومت های توتالیتراروپای شرقی می افتم .آنها از زمان استالین به بعد علوم اجتماعی را علومی بر آمده از جوامع سرمایه داری و بورژوازی می دانستند و به همین دلیل تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.تحریم و محدودیت این رشته ها چشم آنها را روی روند تغییرات سریع جهان و جامعه خودشان بست و انعطاف پذیری نظامشان را در مقابل تحولات اجتماعی کشورهای خود و چهان از بین برد و باید یکی از دلایل سقوط این نظام ها را نبود دانشمندان و نظریه پردازان خبره در علوم انسانی دانست."
میرحسین موسوی یادآور شد:"آنچه از سخنان شهیدان بهشتی و مطهری بر می آید اعتقاد به فضای باز علمی در این زمینه بود و حتی شهیدمطهری می گفت که مارکسیسم را باید استادان معتقد به مارکسیسم در دانشگاه تدریس کنند."
میرحسین موسوی با ابراز تاسف از رواج دروغ و دشنام و اتهام های بی سابقه در جامعه گفت :"ویژه نامه مفصلی حاوی دروغ و دستکاری تاریخ در آستانه بیست و دوم خرداد توسط روزنامه های دولتی و با پول ملت چاپ شد و در کنار آن بخشی از برنامه های صدا و سیما هم به این دروغ پراکنی ها اختصاص یافت.به نظر می رسد سرنوشت اقتدار گرایان در سراسر جهان شبیه هم است و روشهای آنها مشابه یکدیگر است."
روش هایی تکراری برای پوشاندن حقیقت
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود یک مثال تاریخی عنوان کرد :"از زمان استالین کتابهایی برای تاریخ حکومت کمونیستی تدوین شد که مهم ترین و رسمی ترین آن تاریخ حزب کمونیست شوروی بود .در این کتابها با توجیه تصفیه های رژیم استالینیستی در هر دوره تغییراتی بوجود می آمد .مثلا اگر در چاپ اول این کتاب عکس تروتسکی در کنار سایر سران شوروی دیده می شد ،در چاپهای بعدی این عکس ها با شگردهای روتوش حذف می شد.در باره مطالب هم وضع همین جور بود.البته آن موقع هنوز امکاناتی که امروز برای این طور حذف و اضافه ها توسط برنامه های رایانه ای بوجود آمده ،نبود."
وی تاکید کرد: "متاسفانه امروز در ایران نیز همان روشهای اقتدارگرایانه دیروز در جعل و دستکاری تاریخ و واقعیت ها دیده می شود .این مساله امروز فقط به تاریخ انقلاب اختصاص ندارد .شما امروز به سخنان دولتیان گوش کنید .به نظر می رسد که کشورما کمترین نرخ تورم را دارد و یا رشد بیکاری به حداقل خود رسیده و یا آنکه کشور ما بیشترین سرمایه های اقتصادی جهان را جذب می کند و گویی سرمایه گذاران پشت دروازه کشور صف کشیده اند تا اجازه شرکت در سرمایه گذاری ها را بگیرند.دروغ گویی تا آنجا پیش رفته که می گویند مردم ما آزادترین کشور دنیا هستند.به نظر من باید تامل کنیم .آنها می دانند دروغ می گویند و یا حافظه شان دچار اختلال شده است. همین عکسی را که اخیرا از سحرخیز چاپ شده ،ببینید و یا خبر محکومیت آن خانم محترمی که جرمش فقط این بوده که شاهد زیر گرفتن یک شهروند توسط اتومبیل بوده ،کافی است که بفهمیم حکومت به کجا رسیده است. جالب است که خواهر ایشان نیز فقط به خاطر تسلیت گفتن به خانواده یکی از شهدای عاشورا ،محکوم به شش سال زندان شده است. آنگاه با وجود این موارد و صدها مورد مشابه باز هم می گویند که ما ازادترین ملت جهان شمرده می شویم."
ابعاد گسترده دروغ و افسانه سازی در دولتیان
میرحسین موسوی گفت :" ابعاد گسترده دروغ در میان دولتیان به افسانه سازی و خلق توطئه های من در آوردی و عجیب و غریب منتهی شده است .دشنام و تهمت های سیاسی ، اجتماعی و اخلاقی و امثال آن را نیز باید به شیوه های دولتیان اضافه کرد.دشنام ها و تهمت هایی که کیفرهای سنگینی از نظر قانونی و شرعی دارد.لابد مسوولان قضایی نیز خواهند گفت قوه قضاییه ما مستقل ترین و بی طرف ترین دستگاه قضایی جهان است."
رسانه های سبز با دروغ سازمان یافته دولتی مقابله کنند
موسوی با بیان این اینکه همه باید بدانند گسترش دروغ با این ابعاد می تواند یکی از علایم زوال یک نظام محسوب شود ،افزود :"دروغ سازمان یافته مشرعیت زداست و ما امروز با دروغ سازمان یافته روبرو هستیم و رسانه های مجازی سبز باید حداکثر تلاش خود را در زمینه بر ملا کردن ابعاد این پدیده شوم و رو به گسترش به کار گیرند،هنرمندان نیز همانگونه که با خلق پوستر جاودانه "دروغ ممنوع" موجی از حساسیت نسبت به دروغ را ایجاد کردند،امروز نیز از طریق تولید کلیپ ها و کاریکاتورها و پوسترها و سایر روشها باید با این پدیده شوم مقابله کنند.ما باید در مقابل هر تحلیل آمیخته به دروغ تحلیلی مبتنی بر درستی و حقیقت در اختیار مردم مان بگذاریم.اگر چه در این راه توش و توان مان به اندازه اقتدارگرایان نباشد."
برنامه های هویت و چراغ و قتل های زنجیره ای را فراموش نکنیم
موسوی تصریح کرد :"ما باید بدانیم رواج دروغ با پول ملت و دلارهای نفتی نمی تواند پایه های یک نظام را استحکام بخشد و درکنار این حرکت همه باید در مرور ادعاهای اقتدارگرایان در باره افراد و زندانیان و شخصیت ها سوظن داشته باشند.ما نباید برنامه های هویت و چراغ و قتل های زنجیره ای یادمان برود.مبدا این جریان سیاه همان حوادث و روش ها ست."
توجه به فرهنگها ، قومیت ها و مناطق مرزی اولویت تام و تمام دارد
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به حمله تروریستی اخیر در زاهدان اشاره کرد و گفت :"این جنایت را همه محکوم می کنند.هدف از این عملیات ضربه زدن به اتحاد ملی و مذهبی ما در سراسر کشور است .تامل در اینگونه اقدامات و ریشه یابی آن نباید صرفا در زمینه های امنیتی خلاصه شود.ریشه کن کردن تروریسم در گرو توسعه همراه با عدالت است .ریشه اینگونه اعمال با مشارکت مردمی که احساس عدالت بکنند و در امور مربوط به سرنوشت خود مشارکت داشتند ،ریشه کن خواهد شد.امروز توجه به مشکلات و مسائل فرهنگها و قومیت ها و مناطق مرزی اولویت تام و تمام دارد ."
کشور را با دروغ و سرکوب و پرکردن زندانها نمی توان اداره کرد
میرحسین با طرح این سوال که "آیا بهتر نیست که اندکی از شعارهای کر کننده خودمان در باره اصلاح امور جهانی کم کنیم و کنار یک بلوچ و یک سیستانی ،یک کرد و فارس و ترک و عرب صمیمانه بنشینیم و سر از مشکلات آنها در بیاوریم و با کمکشان فضای انسانی تر و عادلانه تری را ایجاد کنیم؟"گفت:" یک کشور ۷۰ میلیونی صاحب تمدن و بزرگ را ۷۰ میلیون مردم آن کشور می توانند اداره کنند و نه چند نفر!آن هم در فضای آمیخته با دروغ ،سرکوب و بستن دهانها و تعطیلی روزنامه ها و پرکردن زندانها."
دروغ و ظلم رفتنی است
موسوی در پایان گفت :ان شالله تحقق وعده های حضرت حق را خواهیم دید که آنچه به نفع مردم است سرانجام باقی خواهد ماند .باید بدانیم که دروغ و ظلم رفتنی است."
گفتنی است ، در این دیدار جمعی از استادان انجمن اسلامی جامعه مدرسین با میرحسین موسوی در باره مسائل مختلف کشوربحث و گفت و گو کردند.
به عكس رهبري كه در سمت راست من روي ديوار بود اشاره كردم و گفتم اين آقا در خطبه هاي نماز جمعه و پيش چشم همه و من و شما بارها و بارها حكومت پر از ظلم و جورش را با حكومت سراسر عدل اميرمومنان مقايسه مي كند و به اين وسيله صراحتا به مولاي متقيان و پيامبر خدا اهانت مي كند. اين تصويري است از دادگاه احمد قابل كه هيچ گاه از صدا و سيما پخش نخواهد شد،نقد رهبري اينبار از دادگاههاي جمهوري اسلامي شروع شده است .دادگاه متهماني كه به همين دليل واضح و مقاومت در قبال اتهامات، غير علني پخش مي شود و از چهره هاي سر به زيرمتهمان و گردن افراشته قاضي صلواتي و دوربين هاي متعدد شبكه هاي يكنواخت تلويزيون حكومتي خبري نيست. احمد قابل با شرح مختصر آنچه در دادگاه رفته است خبر مي دهد كه حتي ضبط صوتي براي ثبت دفاعيات در دادگاه نبوده است.
متن قانون اساسي براي نظام براندازانه است
احمد قابل كه 170 روز زندان انفردادي را پس از انتخابات سال گذشته از سر گذرانده، در روايتش از دادگاه و بازجويي ، نشان مي دهد كه متهمان آنگونه كه دستگاه تبليغي حكومت در تير و مرداد 88 از صدا و سیما پخش کردند، دست و پا بسته عذر تقصير به قاضي نبرده اند. دفاع احمد قابل كه خود يك روحاني و مدرس حوزوي است از منظر اسلام و دادخواستي از بالاترين مقام جمهوري اسلامي است.
قابل مي گويد در بازجويي ها به متن قانون اساسي استناد مي كرده است و بازجوها مي گفتند كه با اين حرفها نمي توان مملكت داري كرد و گويي كه متن قانون اساسي براندازانه است. قابل در حضور قاضي به نقد رهبري مي پردازد و شخص آيت الله خامنه اي را به اقدام در جهت براندازي نظام جمهوری اسلامی متهم مي كند."در محكمه گفتم من در سال78متني نوشتم كه در آن رهبري كشور را به اقدامات مكرر عليه امنيت ملي و نهايتا براندازي سخت نظام متهم كردم ،اما هيچ محكمه اي پيدا نشد تا ايشان را به خاطر اين اتهامات و جرايم تحت تعقيب قرار دهد."
21 سال پيش و يك روز پس از درگذشت بنيانگذار جمهوري اسلامي و زماني كه در يك انتخاب سريع حجت الاسلام خامنه اي از مجلس خبرگان به عنوان آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي بيرون آمد، كسي تصور نمي كرد.مخالفين او از روحانيون حوزه علميه قم باشند و رهبري نظام را به براندازي نظام متهم كنند.
براي تبرئه نظام رهبر را مقصر اعلام كنيد
عيسي سحرخيز 27 تير ماه پس از يكسال بازداشت موقت بالاخره به دادگاهي رفت كه به دليل غير علني بودن هيچ خبري از آنچه در دادگاه گذشت نداريم ، اين روزنامه نگار كه سال گذشته با ضرب و جرح بازداشت شده بود، دفاعيه بلند بالایی تنظيم كرده بود كه در يك دادگاه علني و با حضور هيات منصفه بخواند ، اما هنوز نمي دانيم كه سحرخيز اين دفاعيه را كه در اصل دادنامه اي عليه آيت الله خامنه اي در دادگاه بوده خوانده است و اگر خوانده ريیس دادگاه ،اجازه ادامه دفاع را داده است يا نه و نمي دانيم كه آيا در يك دادگاه غير علني حكومت، اجازه بيان شكواييه اي عليه آيت الله خامنه اي داده شده است يا نه، عيسي سحر خيز از منظر شيوه زمامداري امام اول شيعيان ، نظام را مورد نقد قرار داده است و آنگاه به بيان اتهامات آيت الله خامنه اي مي پردازد كه بنابر خطابيه عيسي سحرخيز فهرست بلند بالايي از تقلب در انتخابات گرفته تا كشتار و سركوب و شكنجه و استبداد را شامل مي شود.
عيسي سحرخيز با صراحت رهبر جمهوري اسلامي را متهم مي كند كه همانند ديكتاتورهايي چون گاگامه در رواندا و ميليوشويچ در يوگسلاوي سابق ، ارتشي از خردسالان كم بضاعت تشكيل داده تا مخالفينش را سركوب كند. سحرخيز كه در تنها عكس منتشر شده اش در خارج زندان رجايي شهر بسيار نحيف و شكسته است هدف خود را نه ايراد يك دفاعيه بلكه ارائه راهكاري براي نجات جمهوري اسلامي بيان مي كند و آن هم مقصر اعلام شدن رهبر جمهوري اسلامي به عنوان كسي كه نظام را به انحراف برده است :"هدف اصلي مقاله اين بوده است كه مقصر اصلي فردي خاص معرفي شود تا حكم برائت نظام در خصوص كشتارهاي خياباني شكنجه ها و بازداشتها تبرئه شود"
سحر خيز خطاب به ريیس دادگاه مي گويد:"به خود حق مي دهم كه بگويم آيت الله خامنه اي قانون اساسي و حتي مفاد و اصول مربوط به ولايت فقيه را زير پا گذاشته است."
دستور جلسه اي براي خبرگان
مجلس خبرگان رهبري در تمام دوران زمامداراي آيت الله خامنه اي حتي يك گزارش كوتاه از عملكرد رهبري نداده است ، در تمام روزنامه هاي ايراني حتي در دوره اصلاحات يكبارهم مقاله و ياداشتي در نقد رهبري به چاپ نرسيده است و اين همه نقد ناشدگي گويا مي طلبيد تا محسن كديور كه تصريح می دارد به اهداف انقلاب 57 باورمند است، نامه اي مفصل در نقد عملكرد رهبر جمهوري اسلامي خطاب به تنها مقام در قدرت كه در يكسال اخير بحران را پذيرفته، بنویسد.
كديور نامه مفصل عملكرد رهبري را خطاب به هاشمي رفسنجاني ريیس مجلس خبرگان رهبري نوشته است ، مقام بلند پايه و تحت فشاري كه في الجمله كديور پذيرفته است كه به راي مردم و نقد رهبري معتقد است. "استيضاح نامه" رهبري را اين روحاني منتقد و معتقد به قرائت اسلام رحماني نه براي ثبت در تاريخ بلكه به اميد اندك بهبودي در وضع حاضر نوشته است و نوع نگارش و استدلالهاي حقوقي آن همه مستند است به حقوق اسلامي و حتي همان قرائت مصوب ولايت فقيه در قانون اساسي.
كديور نقد عملكرد 21 ساله اخير را به معناي مساعد بودن زمامداري در سالهاي بنيانگذار نمي داند و برخي از كاستي هاي امروز را در پي نوع حكومت داري آيت الله خميني مي داند. كديور معتقد است كه امروز سقف خواسته هاي مردم به بلنداي اسيضاح رهبري رسيده است و اين استيضاح نامه را به پيشگاه مردم و سپس به رياست مجلس خبرگان ارائه مي كند.
آيت الله خامنه اي متهم است به استبداد
اگر نامه ها به رهبر جمهوري اسلامي در يكسال اخير به صورتهاي خيرخواهانه و دوستانه و يا نقد هاي تند احساسي و يا التجا بردن از باقي نظام به اصل نظام بوده است ، نامه كديور در اصل استيضاحي است كه پس از 21 سال بيكارگي مجلس خبرگان و در جاي تمام نقد هاي نكرده خبرگان رهبري مي نشيند، نقد هايي كه اگر به موقع و لحظه اي عنوان مي شد شايد رهبري به استيضاح نمي رسيد. كديور سعي كرده است تا كلمات را در ظرف حقوقي به كار گيرد آنگونه كه بتواند روزي در صحن مجلس خبرگان رهبري به رياست هاشمي رفسنجاني قرائت شود: "من به عنوان يك شهروند ايراني رهبر جمهوري اسلامي را به استبداد، ظلم ،قانون شكني و براندازي جمهوري اسلامي و وهن اسلام متهم مي كنم"
.در فصلهاي ششگانه نامه تمام عناوين اتهامي به شرح و بسط آمده است و تنظيم كننده نامه سعي كرده است با استفاده از گفته های خود رهبر و عملكرد عيان آقاي خامنه اي تك تك اتهامات را اثبات كند. اما جالب اين است كه نقد رهبر جمهوري اسلامي در تماميت نظام تعريف شده است و يك نشانه كامل از اينكه مي توان رهبر جمهوري اسلامي را بي صلاحيت دانست اما برانداز جمهوري اسلامي نبود: "امروز بزرگترين مانع استقرار دموكراسي، عدالت و آزادي، روش و منش استبدادي آقاي خامنه اي است."
دو اشتباه بزرگ در جمهوري اسلامي
در مقدمه نامه، كديور به هاشمي رفسنجاني گوشزد مي كند كه در سي سال اخير دو اشتباه بزرگ صورت گرفت اولي گنجاندن ولايت فقيه در قانون اساسي كه به كوشش آيت الله منتظري انجام شد و ديگري گزينش ولي فقيه دوم و به رهبري رساندن آقاي خامنه اي با معماري هاشمي رفسنجاني ، كديور ادامه مي دهد كه آيت الله منتظري از آنچه كرده بود در پيشگاه مردم عذر خواست و تشيیع با شكوهش نشانه اي از بخشش مردم بود. اما خطاي هاشمي هنوز پابرجاست: "اين خطا به قدري سهمگين است كه اگر سريعا براي تداركش فكري نكنيد بر كليه خدمات شما سايه مي افكند."
كديور در شرحي از ماجراي به رهبري رسيدن آقاي خامنه اي مي گويد كه روايت شايسته بودن آقاي خامنه اي براي ولي فقيه بودن از سوي آيت الله خميني بر فرض صحت باز هم دليلي براي خبرگان نمي شود و اين در حالي بوده است ولايت فقيه انتصابي از سوي ولي فقيه پيشين به حساب نمي آمده است و راي عجولانه خبرگان به آقاي خامنه اي، تنها دليلش ترس از به هم ريختگي اوضاع سياسي در صورت تاخير در انتخاب رهبر بوده است و بس كه اين هم موجه به نظر نمي رسد.
رقابت آيت الله خامنه اي با شاه اسماعيل صفوي
كديور بزرگترين دليل استبداد را مادام العمر بودن قدرت آقاي خامنه اي عنوان مي كند و اين طول مدت زمامداري را با سلاطين پيشين ايران قياس مي كند:"جناب آقاي خامنه اي در پنج قرن ايران به لحاظ طول زمامداري در ميان 33زمامدار در رديف دهم و در حال رقابت با شاه اسماعيل اول است. و در دوران معاصر هم رقابت تنگا تنگي با محمد رضا پهلوي دارند ." كديور اين طول عمر زمامداري را محلي براي تولد استبداد مي داند آن هم در حالي كه عملا مجلس خبرگان رهبري از تمام نظارتها بر بنيادهاي تحت نظارت رهبر نهي شده است و بنابر گفته هاي خود هاشمي رفسنجاني ، مجلس خبرگان تحت الشعاع رهبري است.
خامنه اي نه حكيم است و نه عارف و نه فقيه
"استيضاح نامه" مفصل محسن كديور و انتشار اينترنتي نامه باعث شد كه بخش هاي صريحي از اين نامه طولاني ديده نشود ، بخش هايي كه يك روحاني آيت الله خامنه اي را به آبروبري از علماي ديني و وهن دين اسلام و نشان دادن چهره اي زشت از پيامبر و ائمه شيعه متهم مي كند. در فضايي كه نا كار آمدي جمهوري اسلامي و انحراف رهبري به زعم كديور اصل ديانت و دين ورزي را نزد بسيار ي زير سوال برده است ، شكواييه كديور گويا دادخواستي است از سوي بخشي از روحانيت كه اعتقادي به نظريه ولايت فقيه ندارد و آقاي خامنه اي را شايسته رهبري نمي دانند و سهم خاصي را براي حكومت فقيهان در نظر نمي گيرند: "جناب خامنه اي نه عارف است و نه حكيم و نه در فقاهت اجتهادي، صاحب نظر است،نه از آن نفوذ كاريزماتيك و اعتماد ملي برخوردار است... امروز در خوشبينانه ترين برداشت اكثريت ملت آقاي خامنه اي را مزاحم ملت و در مقابل اراده ملي ارزيابي مي كنند."
در ميان هجوم بسياري از منتقدان جمهوري اسلامي به اساس اسلام و باورهاي ديني به عنوان منشاء مشكلات ايران و ايراني ، صداي محسن كديور كه خود یک روحاني است، شنيدني است كه فقيهان شيعه را يكسره از نظام و آقاي خامنه اي جدا مي كند:"اگر حضرت خامنه اي نماينده فقيهان شيعه باشد ، بايد خود را براي برگزاري مجلس فاتحه فقاهت آماده ساخت."
منبع:جرس/فرزانه بذرپور
نسرین ستوده، یکی از وکلای عیسی سحرخیز، از چهره های زندانی اصلاح طلب، ابراز امیدواری کرد که موکلش از اتهام توهین به رهبر جمهوری اسلامی ایران تبرئه شود.
آقای سحرخیز، مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، روز یکشنبه ۲۷ تیر در یکی از شعبه های دادگاه انقلاب تهران حاضر شد.
نسرین ستوده به بی بی سی فارسی گفت که موکلش را با دستبند و پابند به دادگاه آوردند و او در این خصوص علیه ماموران و مقام هایی که به موکلش پابند زده بودند، به دادگاه "اعلام جرم" کرد.
نخستین دادگاه عیسی سحرخیز که عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات نیز بوده، دوشنبه ۱۱ آبان ماه برگزار شد.
متن دفاعیات آقای سحرخیز در شماری از وب سایت های مخالفان دولت ایران منتشر شده است.
او می نویسد: "مرا بهعنوان یک روزنامهنگار شناخته شده، در شرایطی كه هیچگونه جرم امنیتی انجام نداده بودم و پس از آن كه مورد شكنجه جسمی و ضرب و جرح قرار گرفتم، به بازداشتگاه 209 اوین انتقال دادند."
عیسی سحرخیز همچنین متهمان اصلی را کسانی دانسته که "با نقض حقوق بشر و آزادیهای قانونی بهجای اسلام مترقی مورد نظر مردم و بنیانگذار فقید انقلاب، اسلام طالبانی را ترویج و تبلیغ مینمایند و برای حفظ و تداوم قدرت، شیوههای شیوخ عرب و حاكمان پیشین عراق و افغانستان را دنبال میكنند."
آقای سحرخیز یکی از دها فعالی بود که در تیرماه سال گذشته و پس از انتخابات ریاست جمهوری مناقشه برانگیز ایران بازداشت شدند.
مقام های قضایی ایران اتهام توهین به رهبر و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی را علیه او مطرح کرده اند.
خانم ستوده گفت که موکلش در ماه اسفند ۱۳۸۸ از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه شد و ابراز امیدواری کرد که او از اتهام دیگر که توهین به آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی است نیز تبرئه شود.
وی در عین حال گفت به دلیل روزنامه نگار بودن آقای سحرخیز، او باید در دادگاه مطبوعاتی محاکمه می شد.
نسرین ستوده حضور موکلش در جلسه غیرعلنی دادگاه انقلاب را مغایر با اصل ۱۶۸ قانون اساسی دانست، "زیرا به موجب این اصل رسیدگی به اتهامات سیاسی و مطبوعاتی اساسا در دادگاه علنی با حضور هیات منصفه و در محاکم عمومی صورت می گیرد."
وکیل عیسی سحرخیز وضعیت روحی او را بسیار عالی توصیف کرد، اما گفت که از لحاظ جسمی هر بار که او را دیده نسبت به دفعه قبل ضعیف تر شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر