-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 06/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اخراج "گل" از دکه‌ها


آن گونه که روابط عمومی معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام كرده، روزنامه ورزشی گل توقیف شده است.

توقیف این روزنامه به دلیل انتشار تصاویر و مطالب «خلاف عفت عمومی» و تخلف از بند دو ماده شش قانون مطبوعات و به علت اصرار بر تخلفات، به استناد تبصره ماده ۱۲ آن قانون اعلام شده و پرونده این نشریه نیز برای رسیدگی به دادگاه مطبوعات معرفی شده است.

توقیف روزنامه گل، یکی از نخستین توقیف‌ها در زمینه نشریات ورزشی است. پیش از این بسیاری بر این عقیده بودند که جمهوری اسلامی با باز گذاشتن دست نشریات ورزشی، قصد آن را دارد تا کمی از هیجانات جامعه را خالی کند.

اما به نظر می‌رسد با ورود مدیران حامی دولت به عرصه ورزش و حضور پرنگ مسوولان در این عرصه، عملا چتر امنیت از سر  تعدادی از مطبوعات ورزشی نیز کنار رفته است.

گرچه پیش از این برخی نشریات سینمایی و همچنین نشریاتی که از آن ها با عنوان "زرد" یاد می‌شود، به دلیل چاپ عکس‌های بازیگران سینما – که خلاف عفت عمومی عنوان می‌شد – از انتشار بازماندند، اما توقیف روزنامه "گل" به این دلیل نخستین مورد از این نوع توقیف ها درباره روزنامه های ورزشی است.

 


 


بدون شرح!

وی با توجه به نزديك بودن سالگرد ارتحال «امام» راحل گفت: «بنيانگذار جمهوري اسلامي توانست با خلق معجزه‌اي چون انقلاب اسلامي ثابت كند كه مي‌توان با تمسك به حكومت اميرالمؤمنين(ع) نظامي را ايجاد كرد كه با داشتن فلسفه‌هاي خاص و نگرشي نو به جامعه، حاكميتي ديني را استوار نهاد كه با اشراف كامل به همه نيازهاي بشر،توانايي الگو شدن را دارد.»

رئيس قوه قضائيه حكومت بر پايه ولايت فقيه و براساس رأي مردم در مقام كارآمدي را مصداق كامل مردمسالاري ديني دانست و افزود: «نظام ولايي براساس ولايت فقيه كه امام راحل آن را تبيين كردند، نوعي حكومت است كه با رأي مردم به فعليت مي‌رسد و اساس آن حكومت مستند به دين خدا و فعليت و كارآمدي آن بر اساس رأي مردم است. (روزنامه اطلاعات، دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۹، صفحه۲ ، شماره ۲۴۷۶۳)

قرار گذاشتم بدون شرح بنویسم! تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.


 


 


رهنورد: زندانیان را آزاد کنید

  

زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی یکی از دو نامزد معترض به انتخابات، در بیانیه‌ای به مناسبت روز زن در جمهوری اسلامی، بیانیه ای صادر کرده است.

آن گونه که سایت کلمه گزارش داده است، رهنورد در بیانیه خود آورده است: «جنبش سبز ضمن وحدت کم نظیرش در عین حال مشحون از تکثرهاست و این طراوت و تنوع فرصت می‌دهد که به تمام رفتارهای زیبای بشری ارج نهیم و به تمام الگوهای عدالت طلب و آزادی‌خواه در سطح جهان احترام گذاریم. اصلاحات و در بطن آن جنبش سبز، مطمئن است که لازم است با نگاه نو اندیشی دینی و با رویکردی معاصر، شخصیت حضرت زهرا (س) روایت شده و به انسان­های مدرن شناسانده شود. اما، حضرت زهرا(س)، نه تنها الگویی برای زنان بلکه، نماد تام و کمال اسلام است، که این دین حنیف، به تمامی در چهره و شخصیت ایشان متبلور شده است. جای تأسف و تأثر است که حاکمیت فعلی، در شرایطی با تأسی به نام زهرا(س) به تدارک روز زن و هفته زن می‌­پردازد که فرسنگ­‌ها از آن شخصیت و آن رفتار دینی فاصله گرفته و جهت عکس آن بانویی بوده است که آزادگی و عدالت طلبی فقط یکی از ابعاد وجودی او بوده و وجه مثالی و الهیش همیشه قلب­‌های مومنان را نورانی و امیدوار کرده است. آیا می­‌توان پذیرفت که حاکمیت به صدیقه کبری، زهرا(س) اعتقاد داشته باشد، و تا این حد دروغ بگوید، زنان و مردان را سرکوب کند و راه تنفس آزادی را با خفه کردن حلقوم­ها، مسدود کند؟»

رهنورد با اشاره به برخوردها با زنان مخالف از سوی حکومت، گفت:«شگفتا در همین هفته و روز حاکمیت ضجه کودکانی را که در فراق مادران زندانی‌شان ناله می‌کنند نمی‌شنود، آن بچه‌های مظلوم که در انتظار لطف و نوازش مادرانشان که یا در زندانند یا به خاک و خون خفته اند لحظه شماری می‌کنند و فریاد رسی جز خدا ندارند. حاکمیت با ریشخند، به چهره مادرانی که پشت درهای زندان ها به امید دیدن پسران یادخترانشان هاجروار این سو و آن سو می‌دوند و تحقیر می‌شوند و وعده سرخرمن می‌بینند نگاه می‌کند. زنانی که مرد خانواده شان مدت هاست که در گور خفته یا در زندان تهدید و شکنجه شده‌اند، مادرانی که آرزوی دامادی و عروسی و تحصیل جوانان‌شان را به جای جشن بر سر گورشان سوگواره غم و آه می‌گیرند و فستیوال اشک و افسوس برگزار می‌کنند.»

رهنورد با خطاب قرار دادن مسوولان جمهوری اسلامی، گفت: «به حاکمیت فعلی اعلام می‌کنم این فرصت بزرگ را غنیمت شمارید و یکبار هم که شده صدق گفتار و عملتان را ثابت کنید. مناسبت‌ها همیشه نباید بهانه آزادی دزدان و آدم کشان باشد یکبار هم مناسبت‌ها را بهانه آزادی زندانیان سیاسی قرار دهید. همه زندانیان را به پاس بزرگداشت زهرا(س) آزاد کنید و این اقدام را با زنان زندانی آغاز کنید، مطمئن باشید کوچک نمی‌شوید و کسی نمی گوید جا زده‌اید. سپس در مراحل بعدی آزادی مطبوعات، آزادی های فردی، عدم دخالت در زندگی خصوصی مردم، انتخابات آزاد و… تا آزادی و مردمسالاری میسر شود. ما زنان از علما و مراجع عظام می خواهیم با دم مسیحائی‌شان، حاکمیت را وادار به آزادی زندانیان و پاسخ به مطالبات مردم نمایند.»



 


دادستان تهران: درخواست عفو کنید تا بخشیده شوید


عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران گفت:«آن دسته از نادمان جرایم امنیتی بعد از انتخابات که درخواست عفو کرده ‌ند با بررسی وضعیت شان مشمول عفو و رأفت اسلامی می‌شوند.»

این اعلام دادستان تهران پس از آن صورت می گیرد که چند روز پیش، روح الله حسینیان نماینده تهران در مجس و از جمله حامیان سرسخت محمود احمدی‌نژاد، اعلام کرد که از نظر وی «رده‌های پایین فتنه که دست‌شان به خون کسی آلوده نیست و شاکی خصوصی ندارند، پس از اعلام ندامت باید آزادشوند، اما سران فتنه را باید محاکمه کرد.»

حمید رسایی، دیگر نماینده حامی احمدی نژاد در مجلس نیز، با تکرار نظر حسینیان گفته است که بازداشت شدگانی که با «ادعاهای خود عوام جامعه را گمراه کرده و به خیابان ها کشیدند»، درخواست «عفو» منتفی است و آنها  فاقد «صلاحیت عفو و بخشش».

بنا به گزارش سایت‌های خبری، عباس جعفری دولت ابادی، دادستان تهران، درباره احتمال رابطه میان پیشنهاد برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس ایران برای «عفو» بازداشت شدگان مرتبط با نتایج انتخابات و تهیه «فهرست نهایی محکومان مشمول عفو» گفت که قبل از پیشنهاد نمایندگان مجلس، قوه قضاییه به «وظیفه ذاتی خود» عمل کرده است.

سخنان جعفری در حالی بیان شد که آیت‌الله مهدوی کنی، از بزرگان جناح راست با لزوم تاکید بر برخورد با خاطیان سیاسی، گفت:«کسانی که سوابق خوب انقلابی دارند را نمی‌توان در مورد نیت‌شان در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات صحبت کرد.»

از سوی دیگر، علی شکوری‌راد، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت در مقاله‌ای که در سایت «نوروز»، نزدیک به حزب مشارکت منتشر شده است، نوشته که افراد نادم پس از انتخابات تحت شکنجه سفید قرار گرفته‌اند.

شکوری‌راد می‌نویسد:« اظهارات حجاريان، عطريان، ابطحي، شريعتي و دو سه نفر ديگر» پس از يك دوره «شكنجه سپيد در دادگاه رسواي فله‌اي از تلويزيون پخش شد». شکوری راد معتقد است که: « يك سال است كه شرايط را امنيتي كرده‌اند و بر معترضين به نتايج انتخابات سخت گرفته‌اند. علاوه بر برخوردهاي خشن خياباني، نيروهاي رده بالا و پائين جنبش سبز را به تعداد زياد گرفته و در شرايط سخت در زندان نگاه داشته‌اند، بازجوئي‌هاي طاقت فرسا كرده‌اند و در دادگاه‌هاي نمايشي و بعد غير علني محاكمه كرده و به زندان‌هاي طويل المدت و محروميت‌هاي سياسي و اجتماعي محكوم كرده‌اند اما هيچ موردي از بريدن و اظهار ندامت كه قابل ملاحظه باشد حاصل نكرده‌اند.»

برخی معتقدند با نزدیک شدن به سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد، حاکمیت در پی آن است تا با سیاست «چماق و هویج»، اجازه عرض اندام به جنبش سبز را ندهد. اما این که آیا این روش جمهوری اسلامی چاره درد باشد، نکته ای است که حدود ۱۲ روز دیگر، می‌توان با قاطعیت به آن پاسخ گفت.


 


از چاله خامنه‌ای تا چاه خمینی

اقدام موسوی و کروبی در اخذ مجوز راهپیمایی ۲۲ خرداد احتمال آخرین کاری بود که توانستند در چهارچوب نظامی که از آن شکایت می‌کنند ولی به آن اعتقاد دارند بنمایند. بیشتر از این هم نمی‌شود از آنها انتظار داشت. من هنوز نمی‌توانم درک کنم که آیا موسوی از عمق تنفر مردم ایران از دوران خمینی آگاه است یا خودش را به ناآگاهی می زند؟ موسوی می‌تواند به امام راحل و میراثش اعتقاد داشته باشد این حق طبیعی اوست ولی واقعا بدون تعارف چند درصداز مردم ما خواهان بازگشت به دوران خمینی هستند؟ شاید موسوی خودش هم به خوبی می داند مردم از آن دوران دهه شصت با آن سرکوب‌ها و اعدام‌ها و گوش به فرمان رهبر بودن دل خوشی ندارند. پس چرا اینقدر سنگ خمینی را به سینه می‌زند؟ آیا بایدبپذیریم که موسوی با مردم صادق نیست؟ لابد طرفداران جنبش سبز هم که جز او و موسوی سرپناهی ندارند دردلشان می‌گویند: «به جهنم! فعلا پشت موسوی راه می‌افتیم . بعد که به هدفمان رسیدیم از موسوی هم عبور خواهیم کرد.» ولی شاید آن موقع دیگر خیلی دیر شده باشد. اگر واقعا موسوی از حرف طرفدارانش خبر دارد پس لابد دارد دروغ می‌گوید! کسی که احمدی‌نژاد و دستگاهش را به دروغ گویی متهم می‌کند خودش نیز درباره علاقه مردم به خمینی دروغ می‌گوید یا لااقل از حقیقت طفره می‌رود.

احتمال صدور مجوز برای راهپیمایی ۲۲ خرداد تقریبا صفر است. صدور مجوز به معنی استعفای غیررسمی دستگاه خامنه‌ای از قدرت است. احتمالا موسوی و کروبی هم این را به خوبی می‌دانند و اتفاقا برای آن آماده هم هستند .چون همانگونه که از قبل گفته اند مردم را به اطلاع رسانی دعوت خواهند کرد. به زبان خودمانی یعنی: «مردم بنشینید در خانه های‌تان به بالاترین لینک بفرستید و دلتان هم به امتیازهایش خوش باشد. چون ما زورمان به ولی فقیه نمی‌رسد!»

نتیجه هرچه باشد این آقایان می‌خواهند مردم را از چاله خامنه‌ای به چاه خمینی بکشانند!


 


حمله اسرائیل به کاروان دریایی کمک‌های بشردوستانه به غزه

رویترز گزارش داد که کاخ سفید در بیانیه‌ای بسیار محتاطانه، کشته شدن امدادرسانان به غزه را باعث تاسف دانسته است. ویلیام بترون، سخنگوی کاخ سفید گفت که دولت آمریکا از کشته و زخمی شدن افراد در این واقعه متاسف است و تلاش می‌کند وضعیت رخ داده را در تماس با طرفین بیشتر و بهتر درک نماید.

به گزارش رویترز، مقام‌های اسرائیلی ادعا کرده‌اند فعالان طرفدار اسرائیل به کماندوهای اسرائیلی حمله کرده‌اند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که فعلا در کانادا به سر می‌برد، از عملیات تفنگداران کشورش حمایت کرده است. قرار بود نتانیاهو سفرش به آمریکا شمالی را فردا با دیدار با اوباما به پایان برساند. اوباما امیدوار بود گفتگو با نتانیاهو بتواند فرایند گفتگوهای صلح را بهبود بخشد و به حل مساله شهرک‌سازی‌های اسرائیل کمک کند. اما حمله اخیر کار را برای رسیدن به تفاهم سخت‌تر می‌کند.

اگر ترکیه که در سالیان اخیر رابطه‌اش با اسرائیل رو به بهبودی بوده، تصمیم به قطع ارتباط دیپلماتیک بگیرد، کار باز هم برای کاخ سفید سخت‌تر خواهد شد. به گزارش وبلاگ ترجمه اخبار ترکیه، در اثر ورود سربازان اسرائیلی به داخل کشتی حامل کمک‌های بشردوستانه به غزه و شلیک به سوی افراد غیرنظامی داخل کشتی، طبق آمارهای اولیه حداقل ده نفر کشته و دهها نفر نیز زخمی شده اند.

اسرائیل ابتدا این کشتی‌ها را که در هفتاد مایلی ساحل اسرائیل قرار داشتند از دریا و هوا تحت محاصره قرار داد و سپس در ساعات اولیه بامداد چندین نظامی اسرائیلی از هلیکوپتر پایین آمده و در داخل کشتی مرمره آبی (ماوی مارمارا) متعلق به ترکیه، شروع به تیراندازی به سوی سرنشینان آن کردند.

 


 


جریمه نقدی
 


دیدار مهم کروبی و موسوی


به گزارش سحام نیوز، در این دیدار برای  بررسی «مسائل و رخدادهای ماه جاری» برگزار شد، مهدی کروبی با یاد آیت‌الله خمینی  و سالگرد رحلت درگذشت ایشان، از فشارها و محدودیت‌های ایجاد شده برای برگزاری سالگرد «ارتحال» انتقاد کرد. دبیرکل حزب اعتماد ملی گفت: «در آستانه سالگرد رحلت امام هستیم ودوست داریم همچون سالیان قبل این مراسم باشکوه برگزار شود. سال‌های قبل جماران مرکز رفت و آمد گروه های مختلف مردمی بود. حتی هرساله زندانیان مسلمان زمان شاه در مراسمی تحت عنوان “خاطره با امام” در زمان حیات امام به دیدار ایشان میرفتند و افراد خاطراتشان را برای امام و یکدیگر بازگو می‌کردند. پس از رحلت امام این مراسم در حضور خانواده امام و دیگر بزرگان کماکان ادامه داشت ولی امسال به دلایلی جلویش را گرفتند.»

میرحسین موسوی با انتقاد از رفتاری که نسبت به «امام» می‌شود گفت: «همکنون وضعیت کشور بگونه ایست که این افراد تصویر امام را نیز زندانی کرده‌اند. امام متعلق به همه ی ماست و متعلق به همه مردم است. اما کاری که انجام شد این بود که یک عده‌ای مهندسی کردند و تصویری که خودشان میخواستند از امام بیرون دادند تا بتوانند سر قدرت باقی بمانند که این یعنی حصر کردن امام. جماران مکانی خاطره انگیز بود و مردم با عشق می‌رفتند و با یاد امام تجدید بیعت می‌کردند. ولی حالا در مراسمی کلی و سراسری در کشور برگزار می‌کنند و باعث می‌شوند آن همه خلاقیت و شور و شوق از بین برود.»


در این دیدار مهدی کروبی و میرحسین موسوی نامهای مشترک  به استاندار تهران نوشتند و خواستار برگزاری راهپیمایی مطابق با اصل ۲۷قانون اساسی در سالگرد انتخابات ۲۲خرداد ۸۸  شدند.


 


در باره آن دو سر افراطی
 سخن من در اینجا با آن گروه‌های میانه، که من خود را یکی از آنها می‌دانم، نیست. قصد من نگاهی مختصر به آن دو گروه که در دو سر افراطی قرار دارند است. گروه اول رهبری جنبش را بی نقص و گروه دوم این رهبری را پر از ایراد و تقریبا فاقد هر گونه نقطه روشن و امیدوار کننده می‌داند. با کمی تامل می‌بینیم که این دو گروه در واقع یکدیگر را تقویت و جنبش آزادی خواهانه مردم را تضعیف می‌کنند.

 

گروه اول: این گروه ظاهرا از افراد مذهبی تشکیل می‌شوند و مدتی است که، درست یا غلط، به عنوان "سبزاللهی" شناخته می‌شوند. آنها عموما آقای موسوی را به اسم کوچکش، یعنی میر حسین، می‌خوانند و شعار "یا حسین، میر حسین" از شعارهای مورد علاقه آنها است. آنچه به طور مشترک در افراد این گروه می‌بینیم این اعتقاد است که رهبری جنبش سبز (به خصوص آقای موسوی)، حد اقل با توجه به شرایط زمانی و مکانی، بی‌نقص است و منتقدین او افرادی مغرض و یا حد اقل از نظر سیاسی خام هستند. این گروه اصرار دارند که نمایندگان واقعی جنبش سبز هستند و دیگران به جز حرف زدن کار دیگری نمی‌کنند. اما وقتی افراد این گروه حرف می‌زنند، مشکلات آنان بیشتر نمایان می‌شود.

این گروه، گاه در توجیه انتقاد ناپذیری خود این جمله قدیمی را به کار می‌برند که "حالا وقت این حرف‌ها نیست".  برای این گروه "امت موسوی" بودن مهم تر از "ملت ایران" بودن است. خلاصه کلام اینکه استبداد زدگی وجه مشترک این گروه و دستگاه حاکم است چرا که اولی به بهانه "حفظ جنبش سبز" و دومی به بهانه "حفظ نظام"  انتقاد را بر نمی‌تابد.

گروه دوم: این گروه معتقد است که چون آقایان موسوی و کروبی بر خواسته از نظام کنونی و معتقد به آن هستند نمی‌توانند رهبرانی مناسب برای جنبش آزادی خواهی مردم ایران باشند. استدلال این گروه عموما بر اساس نفی است. همواره نیمه خالی لیوان را می‌بینند و دائما به گذشته آقایان موسوی و کروبی، به جای حال آنها، استناد می‌کنند. از نظر این گروه، این دو نفر باید از گذشته خود تبری جسته و به طور رسمی مخالفت خود با اساس نظام جمهوری اسلامی ایران را اعلام کنند. مشکل بزرگ این گروه، علاوه بر سیاه‌بینی آزار دهنده‌شان، درک نادرست آنان از واقعیت‌های موجود است. انتظار اینکه آقایان موسوی و کروبی به مثابه اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی عمل کنند انتظاری بیهوده است که هرگز تحقق پیدا نخواهد کرد. همانطور که این دو نفر بارها به روشنی و صراحت گفته‌اند، اعتقاد آنها این است که نظام جمهوری اسلامی ایران از مسیر خود منحرف شده است. معنای این سخن این است که آنان معتقدند مشکل نه از نظام بلکه از دستگاهی است که در حال حاضر حاکم است.

 

لازم است اشاره کنم که برخی از انتقادات گروه دوم، اگر از منتقد کننده افراطی‌اش صرف نظر کنیم، کاملا منطقی بوده و شاید مورد اتفاق اکثریت آزادی خواهان ایرانی هم باشند. مثلا اصرار آقای میر حسین موسوی به بازگشت به دهه ۶۷-۵۷، که او آن را عصر طلایی جمهوری اسلامی می‌داند، امری است که شاید به جز گروه اول، که در بالا به آن اشاره شد، هیچ موافق دیگری نداشته باشد. مورد دیگر اظهار نظر عجیب و بحث انگیز اخیر آقای میر حسین موسوی است که حضور گسترده مردم در تشییع جنازه آقای خمینی را نشانه رضایت مردم از دهه نخست حیات نظام جمهوری اسلامی دانست. سؤال اینجا است که آیا مردم سال ۱۳۸۹ با دور شدن از آن دهه و در نتیجه دید بهتر و واقعی تر یافتن از شخصیت آقای خمینی و شرایط آن دهه، همچنان حاضر به بازگشت به آن دوران هستند؟

در نهایت به یاد داشته باشیم که شیفتگان خرد گریز، استبدادزدگان، منفی‌بافان، امیدباختگان و فرارکنندگان به گذشته هیچ یک کمکی به خارج کردن مام وطن از منجلاب عمیقی که در آن گرفتار است نخواهند کرد.


 


آیا یک حکومت دینی واقعا دینی است؟


تاریخچه ی مفهوم "ماوراء الطبیعه" با آن شکل چارچوب بندی شده‌ای که ما اکنون می‌شناسیم به یونان باستان باز می‌گردد. ایده‌ی اولیه‌ی این مفهوم را به پارمنیدس نسبت می‌دهند و افلاطون آن را بسط و گسترش داده است. این نوع طرز تلقی از جهان ، که آن را به دو قسم فیزیک و متافیزیک تقسیم می‌کند، اگر چه شاخه‌ای جدا از الهیات است با این حال نمی‌توان این دو را از هم گسسته دانست.

این که در دنیا علاوه بر نیروهای ملموسی که ما در طبیعت مشاهده می‌کنیم، حوزه‌ای وسیع‌تر و موثر تر نیز وجود دارد که بر دنیا و شرایط فیزیکی‌اش اثر می‌گذارد، تقریبا همان چیزی است که مبنای حکومت‌های دینی در دو هزار سال اخیر قرار گرفته است. حکومت‌های مسیحی قرون وسطی با همین مرز بندی مبهم و با وضع قوانینی که با منطق زندگی انسانی مغایر بود اما با موجودیت متافیزیک – به عنوان حوزه‌ای که درک آن از قدرت انسان خارج است و بایستی بی چون و چرا تسلیم آن بود – نوجیه و تفسیر می شد به حکومت در جامعه پرداختند.

با افول قدرت کلیسا به دلیل پا گرفتن خرده سرمایه‌داری و رو به انقراض رفتن طبقه ی فئودال به عنوان مهم‌ترین پشتوانه‌ی روحانیون مسیحی، فیلسوفان سیاسی به نقد چنین حکومت‌هایی پرداختند و در تقابل با این نوع حکومت، که بسیاری از قوانینش از ناکجا آبادی به نام ملکوت سرچشمه می‌گیرد و گاهی آشکارا با عقل و منطق تضاد دارد، به پایه ریزی فلسفه‌های سیاسی جدید پرداختند. در میان این فیلسوفان، جان لاک و توماس هابز از پیشروان انواع جدید ساختار قدرت محسوب می‌شوند. در این ساختارها عملا بحث متافیزیک نادیده گرفته شده است و مبنای قانون گذاری، عوامل مادی می‌باشند.

 با ورود مفاهیم فلسفی یونانی به دنیای اسلام در قرون چهارم و پنجم هجری و تاسیس فلسفه‌ی اسلامی، مفهوم متافیزیک افلاطون، به ملکوت و جبروت در فلسفه‌ی اسلامی تعبیر گشت و همان مفاهیم – عملا کفر آمیز- یونانی، تبدیل به مبناهای فلسفی اسلام گردید. رسالات متعددی در باب تقابل عشق و عقل و خلقت دنیا و طبقات چهارگانه‌ی عالم و ... نوشته شد. قرآنی که در آن تماما از درخت و آسمان و رودخانه‌ها و حیوانات و نحوه‌ی زندگی اجتماعی و جنگها و تاریخ صحبت شده بود، تبدیل به شیئی ماورائی که هفت بطن دارد و در هر بطنش هفت بطن دیگر است، گردید. جفر و رموز اعداد و حروف و جادو از آن استنباط شد و از زندگی روزمره‌ای که با کار و گرما و امراض و جنگ‌های واقعی درگیر بود، به کتاب مقدسی که نور دارد و لمسش شفا می‌دهد و از ان "عالم بالا" و آن متافیزیک اسلامی به این "واقعیت نجس و پست و ابله" عنایت دارد،  تغییر ماهیت پیدا کرد. و پیامبری که در زندگی روزمره‌اش تنها کار بود و اصلاح امور روزمره‌ی جامعه‌اش، تبدیل به عامل توسل و شفا و قدیسی شد که نمونه‌اش در عالم مسیحیت بسیار است. چنین قدیس پروریی هیچ ارتباطی به اسلام یا مسیحیت ندارد. بلکه فلسفه متافیزیک فی‌نفسه موجب به وجود آمدن این شخصی‌تها ( به عنوان پل ارتباطی میان دو دنیا ) می‌شود.

کتاب قرآن در مورد عیسی (ع) و مذهبش در سوره‌ی حدید چنین می‌گوید:

جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفة و رحمة و رهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله

رهبانیت به معنی زهد و گوشه گیری از موضوعات مادی است. و این به تعبیر قرآن  چیزی است که قشری از مسیحیان از خود در دین عیسی بدعت گذاشتند.

بطور خلاصه آنکه، تعبیر دین به ساختاری که قوانین خود را از ماوراء الطبیعه اخذ می‌کند، تعبیری است که در واقع حکومت‌های دینی از یونان قدیم استنباط کرده و به کار برده‌اند و الا اگر به متون اصلی دین – مانند قرآن- بازگردیم چنین تعبیری بدعت  نامیده می‌شود. خداوند در قرآن آگاه مطلق است و چنین وجودی، آنقدر عقلش می‌رسد که توانایی‌های انسان را در وجودش قرار دهد و بیشتر از آن هم توقع نداشته باشد.بر طبق کتاب قرآن هیچ موجودی بیشتر از توانایی‌هایش ( که اندام بدنی و قوه ی ذهن  اوست) چیزی از او خواسته نمی شود- لا یکلف الله نفسا الا وسعها- . نقاط ضعف انسانی نه به عنوان جرم، که به عنوان خصوصیات وجودی اش مطرح می‌شود – داستان آدم و حوا-  و قوانین در هر جامعه مختص شرایط همان جامعه است – جعلنا فی کل امه رسولا و ...- و "تفکر" مبنای ارزش محسوب می‌گردد _ افلا یعقلون، افلا یتفکرون، لا تقف ما لیس لک به علم و ...-.

چنین جهان بینی‌ای کاملا مغایر با جهان بینی متافیزیکی کل حکومت‌های جابر مذهبی  در طول تاریخ است. به بیان واضح‌تر، ای بسا حکومت‌های ماتریالیستی که  شباهت و سنخیت بیشتری با ذات دین دارند تا حکومت‌های ظاهرا مذهبی   


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته