-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۱۴, جمعه

Latest Posts from Tehran Review for 08/05/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



Iran’s ambassador to Iraq said Thursday he expects two Americans who have been charged with espionage and held in Tehran for more than two years will be released “very soon.”

Hassan Dannaie Fir said he doesn’t have any specific details about when Shane Bauer and Josh Fattal would be freed from Evin Prison in northern Tehran. But he described a general sympathy for the two men, both 29, especially during Ramadan, the Muslim holy month that began Monday.

“We hope and expect that very soon they will be released,” Fir said during an hour-long interview with The Associated Press at the Iranian Embassy in Baghdad.

In Tehran, “the general atmosphere is that they will be released,” Fir said. Pardons are traditionally handed down during Ramadan.

Bauer, Fattal and a third American, Sarah Shourd, were arrested in July 2009 after straying off an unmarked road in Iraq’s northern Kurdish region. Shourd was released last September on $500,000 bail but still faced the espionage charge.

The three denied the espionage charges and maintain they were hiking in Iraq and mistakenly crossed into Iran when they stepped off a dirt road while hiking near a waterfall. While other parts of Iraq remain troubled by violence, the semiautonomous Kurdish north has drawn tourists in recent years, including foreigners.

source: MSNBC


 


ترکیه بار دیگر از ارسال تسلیحات ایرانی به مقصد سوریه جلوگیری کرد. روزنامه آلمانی “زود دویچه” به نقل از محافل دیپلماتیک می‌نویسد که سلاح‌های ایرانی قرار بوده که نخست به سوریه و سرانجام به حزب‌الله لبنان تحویل داده شوند.

به گزارش دویچه‌وله و به نقل از “زود دویچه تسایتونگ” ترکیه برای چندمین بار موفق به کشف قاچاق اسلحه از ایران به سوریه شد. تسلیحات توقیف‌شده می‌بایست از طریق سوریه به گروه افراطی حزب‌الله تحویل داده می‌شدند. حزب‌الله لبنان به عنوان متحد جمهوری اسلامی در سوریه نیز انبارهای مهمات و سلاح در اختیار دارد. در ۳۰ آوریل امسال نیز نیروهای انتظامی ترکیه در حین بازرسی یک کامیون در گذرگاه مرزی “کیلیس”، در همسایگی سوریه موفق به کشف مقادیر قابل توجه‌ای اسلحه و مهمات شدند.

مهمات و سلاح‌های توقیف‌شده همچنان در اختیار دولت ترکیه قرار دارد. مقامات محلی و مسئولان دولت مرکزی ترکیه از ارائه جزییات بیشتر درباره این تسلیحات خودداری می‌کنند.

در اواسط ماه مارس سال جاری میلادی نیز ترکیه یک هواپیمای ایرانی به مقصد سوریه را مجبور به فرود در دیاربکر کرد. در بازرسی از هواپیما شرکت “یاس‌ایر” سلا‌ح‌هایی نظیر مسلسل، خمپاره و نارنجک کشف شد که تحت قطعات یدکی ماشین در بارنامه ثبت شده بودند. این خبر از سوی گروهی از کارشناسان سازمان ملل که وظیفه نظارت بر تحریم‌ها را برعهده دارند، نیز تایید شده است.

در این گزارش آمده است که در ماه‌های اخیر ترکیه بارها کامیون‌هایی را در گذرگاه‌های مرزی خود متوقف ساخته که حامل اسلحه و مهمات به مقصد سوریه بوده‌اند.

ترکیه گزارشی نیز پیرامون ارسال غیرمجاز اسلحه به سوریه در ماه ژوئن به کمیسیون سازمان ملل متحد ارائه کرده است. اما در این گزارش از ضبط محموله‌ی جدید اسلحه مطلبی به میان نیامده است.

اما محافل دیپلماتیک در سازمان ملل فاش کردند که ترکیه مقامات بین‌المللی را از توقیف محموله جدید مطلع کرده است، گرچه این خبر بطور رسمی به شورای امنیت سازمان ملل هنوز ارسال نشده است.

رسانه‌های ترکیه، از جمله خبرگزاری نیمه‌رسمی “آنادولو” در اواسط آوریل امسال درباره ارسال تسلیحات ایرانی به سوریه گزارش‌های متعددی را منتشر کرده بودند. تحویل این تسلیحات در نزدیکی شهر “ریحانلی” در گذرگاه “باب الهوا” صورت گرفته است.

کمیسیون سازمان ملل متحد تصریح کرد که امکان دارد که در ماه‌های گذشته کامیون‌های حامل سلاح به سوریه وارد شده باشند. “زود دویچه سایتونگ” می‌نویسد که این ارزیابی نشانگر آن است که سازمان‌های امنیتی کشورهای دیگر به مقام‌های ترکیه درباره کامیون‌های مشکوک اطلاعاتی را منتقل کرده‌اند.

به گفته یک دیپلمات سازمان ملل تشدید کنترل گذرگاه‌های مرزی از سوی ترکیه باید به عنوان پیامی روشن به ایران و سوریه پیرامون قاچاق تسلیحات تلقی شود. دولت ترکیه در حال حاضر به شدت به سرکوب معترضان در سوریه انتقاد داشته و از رژیم اسد خواستار تغییر رویه در این زمینه شده است.

شورای امنیت سازمان ملل صدور اسلحه از ایران به کشورهای دیگر را ممنوع کرده است. تمامی کشورهای جهان موظفند که تخلفات در این زمینه را به سازمان ملل گزارش دهند. در گزارشی از سازمان ملل آمده است که ایران به طور منظم تلاش می‌کند که تحریم‌های بین‌المللی را زیر پا گذارد.

بنا به گزارش “زود دویچه” «پس از کشف تسلیحات قاچاق در هواپیمای شرکت “یاس‌ایر” مقامات ایرانی با توجه به آگاهی سازمان‌های امنیتی کشورهای غربی از مسیر‌های لو رفته، از سپاه پاسداران خواسته‌اند که راه‌های دیگری برای ارسال اسلحه بیابند.» حمل تسلیحات از طریق راه‌آهن و یا ارسال هوایی از طریق کشور سوم از جمله راه‌های ممکن هستند. زودیچه می‌نویسد: «ایران می‌تواند از ونزوئلا و عراق به عنوان مسیرهای جدیدی بر ارسال اسلحه» به سوریه و حزب‌الله لبنان استفاده کند.


 


رئیس جمهوری ایران در یک مصاحبه تلویزیونی، ضمن ابراز دیدگاه خود در باره مسایل داخلی و خارجی، وجود اختلاف با رهبر جمهوری اسلامی را رد کرده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، محمود احمدی نژاد که در مصاحبه با شبکه تلویزیونی یورونیوز سخن می گفت در پاسخ به سئوالی در مورد گزارش های حاکی از اختلاف بین او و آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، گفت: “موقعیت رهبری در ایران کاملا معلوم است و هیچ اختلافی وجود ندارد.”

آقای احمدی نژاد در عین حال وجود اختلاف نظر بین خود و مجلس را یخشی از ملزومات “یک جامعه آزاد” توصیف کرد و گفت که هرکس در جامعه امروز ایران می تواند نظر خود را بیان کند.

وی به عنوان نمونه ای از آزادی بیان در جمهوری اسلامی، به محتوای روزنامه هایی که در این کشور چاپ می شود اشاره کرد و گفت که این نشریات رئیس جمهوری را هدف انتقاد قرار می دهند و “افراد گوناگون بدون کوچکترین واهمه ای، انتقادات خود را مطرح می کنند.”

مصاحبه کننده در واکنش به این اظهارات، وضعیت کسانی را مطرح کرد که به دلیل ابراز مخالفت با نتیجه بحث برانگیز انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، با مجازات های سنگین مواجه شده اند و پرسید که آیا برای میرحسین موسوی و مهدی کروبی، که در حبس خانگی به سر می برند، نیز آزادی بیان وجود دارد و آیا فعالان سیاسی مجاز به ابراز مخالفت با دولت “از سلول زندان یا خانه های تحت حفاظت خود هستند؟”

آقای احمدی نژاد پاسخ داد که در تمام کشورهای جهان زندان وجود دارد و در واکنش به این گفته مصاحبه کننده که موضوع سئوال او زندانیان در ایران و نه کشورهای دیگر است، دولت را مسئول حبس این افراد ندانست و گفت که فعالان بازداشتی با قوه قضاییه مشکل دارند و قوه فضاییه دستگاهی مستقل از دولت است و “بنده حق مداخله در تصمیم های آن را ندارم.”

رئیس جمهوری ایران در این مصاحبه از وجود قوانینی در جمهوری اسلامی خبر داد که، به گفته او، “افراد طبق آنها می توانند از خود دفاع کنند” و در عین حال افزود: “اگر نظر شخصی بنده را در این خصوص بخواهید، آرزویم این است که در هیچ کجای دنیا و در اروپا و آمریکا هم حتی یک زندانی و زندان مخفی وجود نداشته باشد.”

محمود احمدی نژاد این نظر خود را تکرار کرد که شهروندان کشورهای غربی از آزادی سیاسی برخوردار نیستند و گفت: “شرایط سیاسی حاکم بر اروپا به مراتب بدتر از شرایط کشورهایی مانند ایران است زیرا اصولا آنها اجازه نمی دهند اپوزیسیون شکل بگیرد و کسانی را که در باره مسایل تاریخی اعتراض و انتقادی می کنند، زندانی می کنند.”

اشاره آقای احمدی نژاد به قوانین ضد نژاد پرستی و به خصوص یهودی ستیزی در شماری از کشورهای غربی است که گاه باعث شده است کسانی که برخی وقایع تاریخی مانند کشتار یهودیان در جنگ دوم را نادرست دانسته اند تحت پیگرد قرار گیرند.

رئیس جمهوری ایران همچنین هرنوع تشابهی بین حرکت های اعتراضی در کشورهای منطقه با تظاهرات اعتراضی پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران را رد کرد و گفت “در ایران آزادترین انتخابات برگزار شد و بیش از ۸۵ درصد یعنی چهل میلیون نفر از ملت ایران در آن شرکت کردند” و در مورد بازداشت معترضان و فعالان سیاسی پس از انتخابات نیز گفت: “در این میان، عده ای هم به ساختمان ها و مردم حمله کردند و مسلم است که چنین اقداماتی در هر کشوری ممنوع بوده و طبیعی است که پلیس و دستگاه قضایی به این گونه موارد رسیدگی می کند.”

آقای احمدی نژاد در مصاحبه با این شبکه تلویزیونی اروپایی، نحوه برگزاری تظاهرات در کشورهای اروپایی را نیز مطرح کرد و گفت: “در اروپا هم تظاهرات و اعتراضاتی انجام می شود که با برخوردهای خشن پلیس مواجه می شود اما آیا مردم اروپا از حکومت های خود راضی هستند و اصولا می توانند آنها را تغییر دهند؟”

رئیس جمهوری ایران، برخی حرکت های اعتراضی در منطقه را موجه دانست و در مورد آغاز محاکمه رئیس جمهوری سابق مصر هم گفت: “اینکه روابط عده ای با ملت هایشان به اندازه ای تیره شده که به چنین وضعیتی دچار شده اند و اینکه مدیریتی که بر جهان حاکم است، بعضی دولت ها را به حدی از ملت های خود دور کرده که ملت ها به جای اینکه به دنبال پیشرفت و آزادی باشند، مجبورند رهبران خود را محاکمه کنند، تاسف آور است.”

وی در مورد حرکت های اعتراضی علیه حکومت سوریه، که از متحدان نزدیک جمهوری اسلامی است، گفت “حق ملت هاست که آزادی داشته باشند و در سایه عدالت زندگی کنند اما بدون تردید اگر دیگران در مسایل داخلی کشورها دخالت نکنند، ملت های خاورمیانه به خوبی قادر به حل و فصل مسایل خود هستند” و افزود که بسیاری از مسایل منطقه حاصل دخالت دیگران و مسایل تاریخی است.

بخش دیگری از مصاحبه محمود احمدی نژاد با شبکه تلویزیونی یورونیوز به روابط ایران با ایالات متحده و کشورهای اروپایی و اختلاف دو طرف در زمینه برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی اختصاص داشت.

آقای احمدی نژاد اظهار داشت که دولت های اروپایی سیاست خود در مورد جمهوری اسلامی را تحت تاثیر آمریکا اتخاذ می کنند در حالیکه “مردم اروپا به خوبی می دانند در حالی که آنها خسارات و هزینه های ناشی از جنگ دوم جهانی را پرداختند اما سرمایه داران آمریکایی بدون توجه به خسارات ناشی از این جنگ، تمام منافع آن را نصیب خود کردند.”

آقای احمدی نژاد تاکید کرد که جمهوری اسلامی خواستار روابط دوستانه با اروپاییان است و در اشاره ای مجدد به پیشنهادهای قبلی خود برای مشارکت در اداره امور و حل مشکلات جهانی، گفت: “باید دست به دست هم، دنیا را عادلانه اداره کنیم تا همه در آن محترم و از حقوق مساوی برخوردار باشند.”

وی در مورد نتایج همکاری مورد نظر خود گفت: “کشورهای اروپایی بی جهت خود را اذیت و با ملت ما مقابله می کنند در حالی که می توانیم روابط اقتصادی و سیاسی مناسبی به نفع منافع ملت های خود داشته باشیم.”

وی اظهار داشت که اتحادیه اروپا و ایران می توانند با همکاری یکدیگر، اوضاع افغانستان را نیز سامان دهند و گفت: “شرایطی که در افغانستان حاکم است به نفع هیچکس نیست، مشکل این کشور را فقط می توان با احترام به حقوق مردم افغان حل کرد و اتحادیه اروپا و ایران می توانند در این راستا همکاری سازنده ای داشته باشند.”

رئیس جمهوری ایران برخی رهبران اروپایی را متهم کرد که طی سی سال پس از استقرار جمهوری اسلامی، علیه “ملت ایران” موضع گرفته اند و در توجیه این نظر خود گفت: “علت آن هم این است که ایران کشوری آزاد و دارای دموکراسی است و ملت ایران، شاه را که از دوستان آنها بوده، کنار گذاشته و با سیاست های توسعه طلبانه بعضی دولت های اروپایی مخالف است و سیاست هایی که برخی رهبران اروپایی انتخاب کردند، هم مردم اروپا و هم سایر ملت ها را با مشکل مواجه کرده است.”

در مورد روابط با ایالات متحده، محمود احمدی نژاد گفت که “مقابله آمریکا با ملت ایران مربوط به امروز نیست، بلکه آمریکا از سی سال گذشته در برابر ملت ایران قرار گرفته به نحوی که حتی از جنگ هشت ساله تحمیلی صدام علیه ملت ایران حمایت کرد و امروز هم همان سیاست استکباری گذشته خود را دنبال می کند.”

محمود احمدی نژاد در این مصاحبه، از برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی از جمله تصمیم به غنی سازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد دفاع کرد و گفت: “همه می دانند کسانی که ادعا می کنند جمهوری اسلامی ایران به سمت اهداف غیر صلح آمیز اتمی حرکت می کند، دانشمندان غربی نیستند بلکه این نظر سیاستمداران غربی است.”

وی گفت که هدف از تولید اورانیوم ۲۰ درصدی، استفاده از آن در رآکتور تولید کننده داروهای رادیو اکتیو است و افزود که تمامی فعالیت های اتمی ایران تحت نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت می گیرد.

آقای احمدی نژاد داشتن بمب اتمی را باعث افزایش نفوذ کشورها ندانست و گفت: “اگر بمب اتم شصت سال قبل در معادلان سیاسی دست برتر را داشت، امروز دیگر کارایی خود را از دست داده است و در شرایط کنونی، اندیشه ها و افکار نو و انسان ها هستند که می توانند معادلات جهانی را تحت تاثیر قرار دهند.”


 


بر اساس گزارش سالانه یک سازمان دولتی در ایالات متحده، فعالیت تجاری و صنعتی شرکت‌های انرژی خارجی در ایران در یک سال گذشته نسبت به سال قبل از آن در افتی چشمگیر به نصف کاهش یافته است.

به گزارش رادیو فردا، گزارش «سازمان حساب‌رسی دولت ایالات متحده»، گائو، که روز چهارشنبه، ۱۲ مردادماه، منتشر شد حاکی از آن است که تعداد شرکت‌هایی که در سال ۲۰۱۱ در ایران سرمایه‌گذاری کرده‌اند نصف تعداد این شرکت‌ها در سال قبل از آن بوده است.

خبرگزاری رویترز به نقل از این گزارش می‌نویسد که بسیاری از شرکت های خارجی دلیل بیرون کشیدن از ایران در سال گذشته را تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی ذکر کرده‌اند.

حکومت جمهوری اسلامی به دلیل سر باز زدن از توقف غنی‌سازی اورانیوم تاکنون مشمول چهار قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل شده که بر اساس آنها شرکت‌های خارج از ایران از معامله با این حکومت منع شده‌اند.

غنی‌سازی اورانیوم در سطح بالا می‌تواند در ساخت و تولید تسلیحات اتمی نیز استفاده داشته باشد، سودایی که قدرت‌های غربی ظن آن را دارند حاکمان ایران در سر دارند.

علاوه بر این چهار دور تحریم، ایالات متحده نیز تحریم‌هایی یک‌جانبه را علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کرده که بر اساس آنها شرکت‌های آمریکایی در صورت سرمایه‌گذاری در بخش انرژی در ایران مشمول جریمه‌هایی سنگین خواهند شد.

جریمه‌های سنگین دولت آمریکا همچنین گریبان شرکت‌های غیرآمریکایی و غیرایرانی را خواهد گرفت که بیش از ۲۰ میلیون دلار در ایران سرمایه‌گذاری کنند.

در گزارش دولت آمریکا از آمار شرکت‌های خارجی فعال در ایران همچنین آمده است که از تاریخ اول ژانویه سال ۲۰۱۰ تا ۳۰ مه سال ۲۰۱۱ تنها ۱۶ شرکت خارجی در بخش نفت و گاز ایران فعال بوده‌اند.

این در حالی است که تعداد این شرکت‌های خارجی در سال قبل از این تاریخ ۴۱ شرکت بوده است.

گزارش گائو همچنین حکایت از آن دارد که از هفت شرکتی که در میان سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۹ در ایران فعالیت داشته‌اند پنج شرکت در آمریکا نیز قرارداد داشته و به همین سبب ایران را ترک کرده‌اند.

از ۱۶ شرکتی که هم اکنون در ایران فعالیت دارند سه شرکت چینی، دو شرکت از کره جنوبی، چهار شرکت از هند، دو شرکت از ایتالیا و اتریش هستند.

از بلاروس، کروآسی، ونزوئلا، آفریقای جنوبی و آنگولا نیز هر کدام یک شرکت در بخش نفت و گاز و پتروشیمی ایران فعال‌اند.


 


Iranian Parliament has given its vote of confidence to Mahmoud Ahmadinejad’s four ministerial nominees.

Of the 246 MPs, 216 voted for Rostam Ghassemi as Oil Minister; 204 voted for Abdolareza Shiekholeslami as Minister of Cooperatives, Labour and Social Affairs; 218 voted for Mehdi Ghazanfari as Minister of Industry, Mines and Commerce, and 165 voted for Mohammad Abbasi as Minister of Sports and Youth Affairs.

Ahmadinejad gave an hour-long speech in support of his choices, calling on MPs to give the parliamentary approval required by Islamic Republic law.

Yesterday’s presentation of the four ministers comes after months of tension and conflict between Parliament and President Ahmadinejad over ministerial restructuring, and the MPs' approval appears to signal relative calm and reconciliation in the upper echelons of Islamic Republic power.

Tensions rose after Ahmadinejad resisted the decision of Ayatollah Khamenei, the Supreme Leader, to reinstate Intelligence Minister Heydar Moslehi, whom Ahmadinejad had earlier dismissed.

The open dispute became a green light for all of Ahmadinejad's critics in government and Parliament to openly accuse the president of violating the law and ignoring Parliament-approved legislation.

source: Radio Zamaneh


 


تاریخ معاصر ایران در بازه زمانی یک قرن گذشته، اگر چه تاریخی‌ پر فراز و نشیب است؛ اما به جرات می‌توان گفت که شاخصه بارز آن، اشتیاق روز افزون مردمانش به شهروند شدن و مقابله با حاکمینی است که حقوق شهروندان را پایمال می‌کنند. از قیام تنباکو تا انقلاب مشروطه، از جنبش ملی‌ کردن صنعت نفت تا انقلاب ۱۳۵۷ و سرانجام، جنبش سبز ۱۳۸۸، آنچه بارز است میل و نیاز مردمیست که حاضر نیستند رعیت گوش به فرمان حاکمین باشند؛ بلکه در دفاع از حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی خویش به پا می‌خیزند. در این سلسله مطالب همراه با مورخین، نظریه‌پردازان و پژوهشگران تاریخ ایران به نقد و بازبینی جنبش سبز از زاویه مقایسه تاریخی‌ می‌پردازیم.
در نخستین بخش از این مجموعه با دکتر تورج اتابکی به گفتگو نشستیم. اتابکی استاد «تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی» در دانشگاه لیدن و پژوهشگر ارشد بخش خاورمیانه و آسیای مرکزی در موسسه بین‌المللی تاریخ اجتماعی است. وی از اعضای کنفرانس روسای انجمن اروپایی برای مطالعات آسیا و از اعضای شورای جامعه مطالعات ایران است. اتابکی سال‌هاست که در موضوع تجدد در کشورهای شرقی به تحقیق و تالیف و تدریس مشغول است و کتاب‌ها و مقالات تحقیقی زیادی در این خصوص منتشر کرده ‌است.

اگر بخواهیم مقایسه‌ای بین انقلاب مشروطه و جنبش سبز داشته باشیم، به عنوان سوال نخست مایلیم نظر شما را درباره بومی کردن تجدد در هر دو دوران بدانیم. به نظر شما جنبش سبز تا چه حد توانسته تجدد خواهی را گسترش دهد و به بیان دیگر آن را «بومی» کند؟

به گمان من پدیده تجدد پدیده ای است جهانی‌. این پدیده تقریبا از اوایل قرن شانزدهم میلادی آرام آرام در نقاط مختلف جهان پا گرفت و با تفاوت‌های چند دهه نشانه‌های آن را در گوشه های مختلف جهان می‌بینیم. جان‌ مایه تجدد، خرد نقاد، فردانیت و خود مختاری فردی است.

اگر به تاریخ دو صد سال ایران نگاه کنیم، نشانه هایی از جنبش‌های اجتماعی را می‌بینیم که اینجا و آنجا و بیشتر با هدف اجرایی کردن تجدد شکل می گیرد. این جنبش‌ها اگرچه در اشکال گونه گون همچون آیینی، عرفی، دهقانی،‌ شهری، اقتصادی یا سیاسی خود را مطرح کردند،‌ اما هدف همه آنها اجرایی کردن تجدد بوده است. بنابراین من آنگونه که «ماکس وبر» اشاره دارد، تنها اروپا را زایشگاه تجدد نمی دانم. این نگاهی است اروپا مدارانه .

این تجدد با تجدد نوع دیگری که آن را تجدد آمرانه می‌نامیم، متفاوت است. اگر نخست این تجدد از پایین جامعه بر می خاست، در نیمه دوم قرن نوزدهم می‌بینیم که این اهل قدرت بودند که به اجرایی کردن تجدد پرداختند و به تجدد از بالا دست می‌زدند. این نوع تجدد فاقد حضور مردم برای اجرایی کردن تجدد است، اگرچه هدف اهل قدرت، متجدد کردن جامعه است اما به نوعی وکالت تسخیری مردم را بر عهده دارند. چهره‌هایی همچون قائم مقام فراهانی، امیرکبیر یا مشیرالدوله از آن جمله اند.

در پایان قرن ۱۹ می‌بینیم که این تجدد آمرانه پاسخگو نیست و خواست اجرای تجدد از پایین دوباره شکل می گیرد و از جمله در جنبش تنباکو خود را نشان می‌دهد و بعدها در انقلاب مشروطیت این خوانش از تجدد به عرصه عمل می‌رسد.

جنبش سبز در آینده شکل متفاوت تری خواهد گرفت و خواسته‌های تازه‌ای را به خواسته‌های پیشین خود اضافه خواهد کرد. این جنبش قطعا از دو سال مبارزه خود تجربه خواهد گرفت. من این جنبش را «میرنده» نمی‌بینم. ما هنوز کارمان با تجدد تمام نشده است. تا زمانی که درگیری ما با جهان درباره تجدد پایان نگرفته، جنبش هایی از این دست، با صورت‌ها و خواسته‌های مختلف جاری‌ خواهد بود

من فکر می‌کنم این ستیز بلند بالایی که از دیرباز در تاریخ ایران زمین بین دو گونه اجرای تجدد مطرح بوده، همچنان در جامعه جاری است. جنبش‌های پیش از مشروطه، انقلاب مشروطه، سالهای دهه ۲۰، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب ۵۷، جنبش موسوم به سبز را در یکصد سال گذشته می‌توان در یک راستا دید. اگرچه زبان، واژگان، خواستگاه و چهارچوب بیان خواسته‌ها متفاوت است، اما جان‌مایه همه آنها این است که به خرد نقاد اعتقاد دارند. تمام داده‌های پذیرفته شده سیاسی و اجتماعی را زیر سوال می‌برند، پرسشگرند و هیچ چیزی برای آنها مقدس نیست. مساله دیگر این است که در تمام این جنبش‌ها مساله فردانیت مطرح است که خود را به گونه‌های مختلف بیان کرده است: انسان آزاد است که با جسم و اندیشه‌ خود هر کاری که می‌خواهد بکند و هیچ قیمومیتی را نمی‌تواند بپذیرد. من اخیرا در یکی از مصاحبه‌هایم به یکی از سرمقاله‌های «صوراسرافیل» اشاره کردم که به صراحت به بیان این فردانیت و خرد نقادان اشاره کرده است. سرمقاله شماره ۱۲ روزنامه صوراسرافیل به تاریخ پنجشنبه دوازدهم رجب ۱۳۲۵ پرسشی را پیش می‌کشد و آن اینکه آیا برای کمال و ترقی بشری سرحدی است؟ و سپس آراء کهنه‌پرستان و نوگرایان را در برابر یکدیگر قرار می‌دهد و به تعریفی از تجدد می‌رسد که به گمان من بسیار یگانه و درست است. صوراسرافیل می‌نویسد: «…اعانت و کمک هیچ پادشاه رعیت پرور، هدایت و راهنمایی هیچ مقتدای تام و ارشاد و همت هیچ پیر طریقت، قدر یک خردل در تهیه و تدارک لوازم ترقی و کمال بشری معنی نخواهد داشت. فقط واگذاردن انسان را به خود او برای پیروی طریق ترقی خود و یافتن راه کمال نفس کافی است … تنها خواهشی که از هر رییس روحانی و جسمانی باید کرد این است که بعد از این لازم نیست نه به زور چوب، نه با تجشم استدلال و نه تازیانه طریقت کمال منتظره ما را به ما معرفی فرمایید. شما فقط اجازه بدهید که ما در تمیز و تشخیص کمال خودمان به شخصه مختار باشیم و بعد از آن هم قدغن بفرمایید که هواخواهان ترقی ملت، طریق و راه آن را به روی ما سد نکنند.».

به حقیقت این تلاشی‌ست که ما در دوران مشروطه می‌بینیم. این خرد نقاد و این فردانیت گاه در بسترهای متفاوتی مطرح می‌شود. گاهی این در بستر آزادی‌خواهی به جد مطرح می‌شود، در دوره‌ای عدالت اجتماعی برجسته می‌شود، گاه چنان جمهور مردم و رهبران سیاسی‌شان شیفته آزادی هستند که توجه کمتری به عدالت اجتماعی می‌کنند و گاه چنان شیفته عدالت اجتماعی می‌شوند که آزادی در سایه قرار می‌گیرد. اما ماحصل این ۲۰۰ سال تلاش را که نگاه ‌کنیم، به این نکته پی می‌بریم که آزادی و عدالت اجتماعی، همزادند. نمی‌توان یکی را برجسته کرد و دیگری را نادیده گرفت.

اگر چه مشروطه‌خواهی از تهران شروع شد، اما بعد از به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف، جمعیتی که برای دفاع از مشروطه به پا خواست دیگر تهرانی نبودند و مردم از شهرهای دیگر برای مقاومت و دفاع از مشروطه با یکدیگر متحد شدند. به نظر این سخن که «در جنبش سبز حرف آخر را تهران می‌زند» تا چه حد درست است؟ به بیان دیگر این جنبش را در ایران امروز تا چه حد فراگیر می‌دانید؟

باید توجه کرد که در آستانه انقلاب مشروطیت، ترکیب جمعیت شهری و روستایی ما از این قرار بود: ۷۵ درصد جمعیت روستایی و ایلاتی و حدود ۲۵ درصد جمعیت شهرنشین. در آن زمان جمعیت کل کشور حدود ۱۰ میلیون نفر بود. در آستانه انقلاب ۵۷ ترکیب جمعیتی شهری و روستایی تقریبا به صورت نصف- نصف درآمد. یعنی ۵۰ درصد جمعیت روستایی و ۵۰ درصد جمعیت شهری. در سی سال گذشته اما ترکیب جمعیت به نفع جمعیت شهری تغییر کرده است. حدود ۷۵ درصد جمعیت شهری است و ۲۵ درصد جمعیت روستایی است.

در زمان مشروطیت شهرهای بزرگی همچون تهران، تبریز، شیراز، اصفهان و مشهد نقش عمده‌تری در جنبش مشروطیت داشتند. اگرچه تهران به عنوان پایتخت، شهر مهمی در جنبش مشروطه به حساب می‌آمد، اما زایشگاه مشروطه نبود. شهرهای دیگر و حتی روستاها نیز نقشی در مشروطیت داشتند، روستاها با بیانی دیگر و طرح خواسته‌های دیگر. در سالهای بعد ملاحظه می‌کنیم که نقش شهرها در تاثیرگذاری بر روی جنبش‌ها بسیار بیشتر می‌شوند. برخی از شهرها کم کم به «کلان‌شهر» تبدیل می‌شوند. اکنون در بسیاری از کشورها شاهد زایش این کلان‌شهر ها هستیم. در بعضی از کشورها حدود یک پنجم و حتی یک چهارم جمعیت در این کلان‌شهرها مستقر هستند. باید به این نکته توجه کرد که اگر به عنوان نمونه در آستانه انقلاب ۵۷ بر این اعتقاد بودیم که حرف آخر را تبریز می‌زند، اکنون باید گفت که حرف آخر را تهران به عنوان کلان‌شهر می‌زند.

این مساله در کشورهای دیگر هم مطرح است. اکنون هفته‌هاست که در سوریه شاهد مبارزه مردم برای استقرار حقوق اجتماعی‌شان هستیم، اما می‌بینیم که همه نگاهها به دمشق است. همینجا به یک ضرب‌المثل عربی اشاره کنم که می‌گوید: در جهان عرب این مصر است که حرف آخر را می‌زند، در مصر این قاهره است که حرف آخر را می‌زند و در قاهره این میدان تحریر است که حرف آخر را می‌زند. در یک همچنین ضرب‌المثلی، طرح واقعیتی را می بینم. نقش شهرهای بزرگ، نقش میادینی که محل تجمع فعالان سیاسی‌ است و زایشگاههای حرکت‌های جنبش‌های اجتماعی.

اگر واقع‌بینانه بخواهیم به شرایط نگاه کنیم، باید گفت که در شرایط کنونی، حتی شهرهای دیگر هم نگاهشان به مرکز است و نقش کلان‌شهرها و شهرهای مرکزی و به خصوص پایتخت را نمی‌توان نادیده گرفت.

همانطور که می‌دانید «تهران ریویو» مجموعه گفتگوهایی درباره مبارزه بدون خشونت با برخی از تحلیل‌گران و کارشناسان داشت که در آن از باید و نبایدها و «خط قرمزهای» این مبارزه به تفصیل سخن گفته شد. اگر به دوره مشروطه بازگردیم، می‌بینیم که مقاومت مردمی، حتی به صورت مسلحانه، تاثیر بسزایی در انقلاب مشروطه داشت. آیا می‌توان از مبارزات در دوره مشروطه، به ویژه مساله مبارزه بدون خشونت، درس‌هایی برای جنبش سبز گرفت؟

مساله مبارزه بدون خشونت مساله تازه‌ای نیست. این یک فرهنگ سیاسی‌ست که بعد از جنگ دوم جهانی در ایران مطرح شد، کسانی بودند که خبر تحولات هند و مبارزات گاندی به گوششان رسیده بود و در تلاش بودند که آن را در ایران مطرح کنند. اگر به جان مایه بحث افرادی که به عدم خشونت اعتقاد دارند نگاه کنیم می‌بینیم که آنها می‌گویند برای رسیدن به خواسته‌هایشان، از خشونت به عنوان یک ابزار استفاده نمی‌کنند. آنها تلاش می‌کنند که در چارچوب قانون و گاه بیرون از چارچوب قانون، مبارزه غیرخشونت آمیز را در دستور کار بگذارند.

موضوع این است که پرهیز ازخشونت نمی‌تواند هدف نهایی باشد. اگر این‌گونه باشد مساله دفاع از دستاوردهای جنبش چه می‌شود؟ وقتی که لیاخوف مجلس را به توپ بست و حاکمیت به زور متوسل شد و معترضان را سرکوب کرد، در آن زمان مردم هم از سنگر محله‌های خود به مقابله با استبداد بر خاستند. به عنوان یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های مقاومت مردمی در تاریخ، می‌توان به مقابله محله‌های شش‌گانه تبریز در مشروطه اشاره کرد. خوب اگر چنین مقابله ای در کار نبود دیگر حرکت به سوی تهران صورت نمی‌گرفت و مشروطه‌ای احیا نمی‌شد. این نیاز زمانه بود و بخشی از مبارزه اجتماعی و کاملا هم قابل فهم. اگر در انقلاب مشروطه واکنش سریع مردم را نداشتیم، سرنوشت دیگری برای مبارزه مردمی در راستای استقرار حکومت قانون رقم می خورد. نمونه معاصر تر به دست دهم: در تحولات اخیر مصر وقتی در میدان تحریر شترسوارها با قمه و چماق به جان مردم افتادند، اگر مردم واکنش نشان نمی‌دادند و گروه های دفاع از خود و انقلاب شکل نمی گرفت، شاید امروزه مبارک همچنان در مسند قدرت بود.

جنبش سبز را در مقایسه با اعتراضات مردمی در جهان عرب چگونه می‌بینید؟ آیا فکر می‌کنید جنبش سبز نهایتا همچون مصر و تونس به «پیروزی» می‌رسد یا همچون بحرین و سوریه، سرکوب این جنبش ادامه پیدا می‌کند؟ به بیان دیگر شما آینده جنبش سبز را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

به گمان من قرار نیست این جنبش‌ها یک مسیر و یک سرنوشت داشته باشد. اگر قرار باشد فکر کنیم که سوریه باید همان مسیری را می‌رفت که تونس رفته یا لیبی بر مسیری گام پا می گذاشت که مصر طی کرده بود، به نوعی «کج فهمی» تاریخی می رسیم. تنوع رفتارهای سیاسی و اجتماعی بسیار چشمگیر و قابل اعتنا است.

به گمانم در تمام جنبش‌های اجتماعی از دو نکته باید پرهیز کرد:‌ یکی اینکه گمان کرد که جنبش‌های اجتماعی لزوما مسیر خطی را طی می‌کنند که به هیچ وجه چنین نیست و دیگر اینکه گمان کرد که جنبش‌ها الگو بردارند. هیچ جنبشی دو بار به گونه ای یکسان اتفاق نمی‌افتد. هر جنبشی شناسه خودش را دارد و جنبش سبز نیز از این قاعده مستثنی نیست.

جنبش سبز با طرح شعار «رای من کجاست» شکل نهایی یافت و کم‌کم خواسته‌هایش فراتر رفت. این جنبش یک جنبش متکثر است. جان‌مایه اش همان طرح خواستی است که صدای آن از ۲۰۰ سال پیش در ایران می توان شنید: خرد نقاد و فردانیت برای انسان.

جنبش سبز نمادهای فوق‌العاده‌ای دارد که گاه فراتر از مرزهای سیاست می رود. وقتی به رفتار جوانان معترض ایرانی نگاه می‌کنم، به چهره‌هایشان،‌ به مشت‌هایشان، به فریادهایی که می‌کشند، به نوع لباس پوشیدنشان و به خواسته‌هایی که مطرح می‌کنند، گاه نشانی از سیاست در آنها نمی‌بینم. مثلا در نماز خواندنشان سر سازش با احکام شریعت ندارند. آنها خدای یگانه‌شان را باور دارند ولی به شیوه‌ی خودشان. دیدیم در نماز جمعه ای که آقای رفسنجانی برای آخرین بار پیشنمازش بود، پسر و دختر چگونه شانه به شانه به عبادت برخاستند. در تمامی این رفتار خرد نقاد را می بینم. خرد نقادی که در حوزهای وسیع تر از حوزه سیاست جاری است.

من فکر می‌کنم جنبش سبز در آینده شکل متفاوت تری خواهد گرفت و خواسته‌های تازه‌ای را به خواسته‌های پیشین خود اضافه خواهد کرد. این جنبش قطعا از دو سال مبارزه خود تجربه خواهد گرفت. من این جنبش را «میرنده» نمی‌بینم. ما هنوز کارمان با تجدد تمام نشده است. تا زمانی که درگیری ما با جهان درباره تجدد پایان نگرفته، جنبش هایی از این دست، با صورت‌ها و خواسته‌های مختلف جاری‌ خواهد بود.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به tehranreview-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به tehranreview@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته