-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 08/17/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی: علی مطهری کماکان معتقد است یکی از عوامل اصلی رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری، عملکرد و مواضع محمود احمدی نژاد بوده و با تاکید بر اینکه "كاندیدای یك انتخابات نباید برای رأی آوردن از وسیله نامقدس استفاده كند"، اظهار داشت "احمدی‌نژاد از ترس رأی آوردن میرحسین موسوی نباید پروژه پیاده می‌كرد و فضا را دوقطبی می‌كرد و به افراد تهمت می‌زد."

این نماینده اصولگرای منتقد دولت، طی گفتگویی با خبرگزاری فارس، همچنین مخالفت مجددا و اکید خود با ورود سپاه به مسائل اقتصادی و سیاسی و دولتی شدن این نهاد نظامی را اعلام کرده و با اشاره به رخدادهای دو هفته پیش مجلس گفت "علی لاریجانی در جریان کسب رای اعتماد سردار قاسمی برای وزارت نفت، دو سه نفر را فرستاد كه من صحبت نكنم ولی من قبول نكردم، چرا که معتقدم در وزارت، قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی پیوند می‌خورد و احتمال فساد افزایش می‌یابد... در جریان این موضوع نیز امثال بنده مخالفت كردیم تا در تاریخ ثبت شود. در زمان دولت هاشمی نیز، وزارت اطلاعات وارد مسائل اقتصادی شد و بسیاری از آنها فاسد شدند و كار به قتل‌های زنجیره‌ای رسید."

متن کامل پرسش و پاسخِ  این نمایندۀ اصولگرا با خبرگزاری فارس به شرح زیر است:

* فارس: آقای مطهری! به عنوان اولین سؤال بفرمایید شما چه اشكالاتی را متوجه اصلاح‌طلبان می‌دانستید كه احساس تكلیف كرده و به قول خودتان با هدف مقابله به اصلاحطلبان به عنوان نماینده اصولگرا وارد مجلس هشتم شدید؟
- مطهری: فكر می‌كردم ممكن است اصلاح‌طلبانی مانند مجلس ششم، مجلس را تسخیر ‌كنند. برخی مجلس ششمی‌ها ساختارشكن بودند كه تغییر ساختار نظام و حذف یا محدود كردن اختیارات ولی‌فقیه و شورای‌نگهبان را دنبال می‌كردند و در مسائل فرهنگی و اجتماعی و اجرای احكام اسلام حساسیت لازم را نداشتند. البته دولت فعلی نیز از نظر فرهنگی خیلی با آنها فرق ندارد.
تصور من در آن زمان این بود كه ممكن است افرادی تندرو مثل بهزاد نبوی و تاج‌زاده مجلس را به دست بگیرند اما وقتی وارد مجلس شدم دیدم اصلاح‌طلبان موجود در مجلس هشتم كبریت بی‌خطر هستند.

* فارس: یعنی خطر‌ ساختار شكنی نداشتند؟
- مطهری: بله آنها خطر ساختار‌شكنی ندارند. كم‌كم متوجه شدم كه یك تیپ خاصی در اصولگرایان وجود دارد كه با نوع برداشت خود از ولایت ‌فقیه و آزادی بیان، برای انقلاب اسلامی مضر هستند و باید در مقابل آنها ایستاد.

* فارس: با توجه به اینكه اصلاح‌طلبان ساختارشكن بیرون از مجلس نیز به فعالیت سیاسی خود ادامه می‌دادند، شما با آنها در بیرون از مجلس چگونه برخورد كردید؟
-مطهری: این اصلاح‌طلبان بیرون مجلس ظهور موثری نداشتند.

*فارس: اما آنها فعالیت می‌كردند و روزنامه و رسانه هم داشتند. آن زمان روزنامه "اعتماد ملی " منتشر می‌شد.
-مطهری: "اعتماد ملی" كه متعلق به امثال نبوی و تاج‌زاده نبود.

*فارس: یعنی شما تیپ ملی مذهبی‌ها و عباس عبدی را معتدل‌تر می‌دانید؟
-مطهری: تیپ حزب اعتمادملی معتدل‌تر بود؛ البته عملكرد شخص آقای كروبی بعد ار انتخابات 88 یك مسئله جداست اما به طور كلی آنها معتدل‌تر بودند.

*فارس: اما بسیاری از افراد معتقد هستند كروبی فضا را به‌گونه‌ای ایجاد كرد كه همه افراد تندرو گرد وی جمع شوند و از این رو حوادث بعد از انتخابات یك شبه اتفاق نیفتاد.
-مطهری: ممكن است در شورای مركزی اعتماد ملی چند فرد تندرو نیز حضور داشتند، اما مشی كلی اعتماد ملی ملایم‌تر بود و كروبی هم كسی بود كه در مجلس ششم در مقابل برخی افراط‌گری‌ها ایستاد، مثلاً در بحث قانون مطبوعات، او از حكم‌حكومتی حمایت و فداكاری كرد.
بنده به اشخاص كاری ندارم، اینكه در حزب اعتماد ملی افراد تندر‌رو حضور داشتند یا نه، یك بحث جداست ولی مشی این حزب با سازمان مجاهدین انقلاب یا مشاركت متفاوت بود.

*فارس: پس در حال حاضر معتقدید كه اصلاح‌طلبان مجلس هشتم بی‌خطر هستند، اما سوال اینجاست چه تضمینی وجود دارد كه آنها به محض تغییر معادلات سیاسی دوباره به ساختارشكنی روی نیاورند؟ در واقع شما چطور به آنها اعتماد كرده و علاقه دارید در لیست اصلاح‌طلبان قرار بگیرید.
-مطهری: ‌من نگفتم كه علاقه دارم در لیست اصلاح‌طلبان قرار بگیرم.

*فارس: اما شما گفتید به ‌جز احزاب مشاركت و مجاهدین حاضر هستید در لیست بقیه اصلاح‌طلبان قرار بگیرید.
-مطهری: از بنده سؤال كردند كه اگر اصلاح‌طلبان شما را در لیست خود بگذارند، قبول دارید؟ در پاسخ گفتم در انتخابات قبل نیز همین موضوع را گفته بودم كه غیر از حزب مشاركت و مجاهدین انقلاب اسلامی، هر گروهی اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب اسم مرا در لیست خود قرار دهد، حرفی ندارم، اما این به معنای آن نیست كه بنده خیلی مشتاق هستم در لیست اصلاح‌طلبان قرار بگیرم.
مجلس ششم در شرایطی به وجود آمد كه شورای‌ نگهبان در انفعال قرار داشت و علی‌رغم میل خود نتوانست بسیاری از كاندیداهای اصلاح‌طلب را رد صلاحیت كند. هرچند می‌خواست امثال تاج‌زاده و بهزاد نبوی را رد صلاحیت كند اما فضای جامعه به نفع دوم خرداد و خاتمی بود، بنابراین شورای‌نگهبان تساهل به خرج داد. اما امروز این گونه نیست و آنها بسیار دقیق عمل می‌كنند. بر همین اساس چنین افرادی امكان ورود به انتخابات را ندارند؛ از این رو كسانی كه تأیید صلاحیت می‌شوند، شبیه اصلاح‌طلبان فعلی مجلس هشتم خواهند بود، یعنی تیپ پزشكیان و خباز و اینها ساختارشكن نیستند، افرادی متدین و عاقل‌اند.

* فارس: مرزبندی و اختلاف‌سلیقه شما با این طیف از اصلاح‌طلبان چیست و چه تعریفی از آنها دارید؟
-مطهری: شاید تفاوتی در نگاه فرهنگی ما وجود داشته باشد وگرنه قائل به وجود دیوار بین اصولگرایان و اصلاح طلبان نیستم. این موضوع را كه به طور كلی با اصلاح‌طلبان مخالف هستم قبول ندارم.

* فارس: شما در حال حاضر عضو فراكسیون اصولگرایان هستید اما سؤال این است كه چرا اصلاح‌طلب نشدید، بنابراین حتماً تفاوتی بین شما وجود داشته است.
-مطهری: درست است كه بنده عضو فراكسیون اصولگرایان هستم اما این طور نیست كه اصلاح‌طلبان را به طور كلی رد كنم. در واقع تا پیش از دولت دهم و تا اواخر دولت نهم كه جریان موسوم به انحرافی خیلی ظاهر نشده بود و روش فرهنگی دولت نیز خیلی آشكار نبود، بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان تمایز آشكار وجود داشت، به این معنی كه اصلاح‌طلبان بر مسائلی مثل آزادی‌ بیان و حقوق شهروندی تأكید داشتند و اصولگرایان بر اجرای احكام اسلام و توجه به ارزش‌های اسلامی، اما در دولت دهم اختلاف فرهنگی اصولگرایان و اصلاح طلبان از بین رفته و همه لیبرال شده‌ایم و فقط مسائلی مانند آزادی بیان و حقوق بشر و حقوق شهروندی مورد اختلاف است.

* فارس: اعتقاد آنها به آزادی بیان در چارچوب بود یا خارج از آن؟
-مطهری: گذشته از برخی افراط‌ها، این اعتقاد به معنی درست آن در اصلاح‌طلبان وجود داشت.

*فارس: یعنی اصولگرایان آزادی بیان را قبول ندارند؟
-مطهری: بخشی از اصولگرایان عملاً این موضوع را قبول ندارند.

*فارس: یعنی شما به‌ عنوان یك اصولگرا این موضوع را قبول ندارید؟
مطهری: چرا بنده قبول دارم؛ اصولگرایان چند گروه‌اند و همه مثل هم نیستند. به طور كلی وجه تمایز اصولگرایان و اصلاح‌طلبان تا پیش از دولت دهم، تأكید اصلاح‌طلبان بر آزادی بیان و حقوق شهروندی بود و همین طور برداشت خاصی كه از آزادی‌های اجتماعی داشتند و در نتیجه حساسیت لازم را در مسائلی مانند پوشش اسلامی و اختلاط زن و مرد نداشتند و مشخصه اصولگرایان هم این بود كه در مسائل فرهنگی و آزادی‌های اجتماعی و اجرای احكام اسلام حساس بودند و در مقابل نسبت به آزادی بیان و حقوق شهروندی حساسیت نداشتند. الان از نظر فرهنگی تقریبا یكسان شده‌اند، یعنی اصولگرایان حساسیت‌های خود را از دست داده اند و این امر ناشی از زیركی آقای احمدی‌نژاد و مشایی است.
* فارس: فكر نمی‌كنید عدم حساسیت اصولگرایان نسبت به آزادی بیان به این دلیل بود كه برخی اصلاح‌طلبان با ادعای آزادی بیان می‌گفتند كه می‌توان امام حسین را در مجلس استیضاح كرد یا به بهانه آن به پیامبر اهانت می‌كردند؟
-مطهری: باید جمله دقیق آنها را دید. قاعدتاً مقصودشان این بوده كه كسی نمی تواند حق استیضاح را از مجلس بگیرد. ما در كشور مخالف پیامبر و امام حسین نداریم. البته ممكن است بتوانیم بگوییم تفریطی كه امروز در اصولگرایان نسبت به آزادی بیان وجود دارد مقداری ناشی از افراط دوره اصلاح‌طلبی است كه گاهی آزادی بیان با رعایت نكردن خطوط قرمز همراه شد.

*فارس: خطوط قرمز در تعریف شما چیست؟
-مطهری: مثلا توهین و به اصطلاح سبّ معصومین خط قرمز ماست و این امر حكم شرعی دارد و ممكن است مجازات آن اعدام باشد.

*فارس: پس چرا این حكم برای هتاكان به ائمه (ع) در دوره اصلاحات اجرا نشد؟
-مطهری: معلوم نیست مصداق پیدا كرده باشد. آنچه من یادم هست این است كه یكی از روزنامه‌ها نوشت حادثه عاشورا نتیجه خشونتی بود كه قبلا توسط علی (ع) رخ داده بود. بعید است كه این، مصداق سبّ باشد. ولی قبل از دوره اصلاحات، كسی كه در ارتباط با "اوشین" به حضرت زهرا (س) توهین كرد، امام (ره) آنجا فرمود كه اگر این اظهارات آگاهانه و عمدی بوده است حكمش قصاص است. اهل سنت نیز درباره پیامبر (ص) این حرف را قبول دارند.
به هرحال وجه اختلاف اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در گذشته مربوط به نگاه آنها به آزادی‌بیان و آزادی‌های اجتماعی بود كه اصلاح‌طلبان در این زمینه باز و اصولگرایان بسته عمل می كردند.

* فارس: آیا این دیدگاه به دلیل اعتقادات آنها نبود؟
-مطهری: بله، مثلاً بخشی از نگاه اصولگراها به آزادی بیان بر می گردد به نوع نگاهی كه به اصل ولایت فقیه دارند و فكر می‌كنند التزام به ولایت فقیه به این معنی است كه خودمان اظهار نظر نكنیم و فقط نظرات رهبری را تكرار كنیم و در واقع ولایت فقیه را به معنی تعطیل عقل می‌گیرند. البته همان‌طور كه قبلا گفتم در آزادی‌های اجتماعی و امور فرهنگی این دو گروه به هم نزدیك شده‌اند. مثلاً نگاه فرهنگی دولت نهم و دهم با نگاه فرهنگی اصلاح‌طلبان نزدیك است بلكه تفاوتی ندارد. مثلا هر دو به بد حجابی رضایت داده‌اند.

* فارس: پس شما معتقدید شاخصه اصلی اصلاح‌طلبان تأكید بر مباحثی همچون آزادی بیان و حقوق شهروندی بوده و جریان اصولگرایی بحث‌های اعتقادی و سایر ارزش‌ها را دنبال می‌كرد؟
-مطهری: دقیقاً

*فارس: در حال حاضر از نظر شما این دیدگاه كمرنگ شده است؟
-مطهری: از لحاظ فرهنگی این دو جریان مثل هم شدند.

*فارس: پس چرا با وجود اینكه به نظر شما اصولگرایی و اصلاح‌طلبی شبیه یكدیگر شده است، به اصلاح‌طلبان گرایش پیدا كردید؟
-مطهری: تعبیر "گرایش" درست نیست. افرادی مثل بنده خصوصا با توجه به انتساب به یك شخصیت بزرگ انقلاب، فراجناحی هستیم و در یك قالب جناحی جا نمی‌گیریم، به ویژه كه این دسته‌بندی‌های سیاسی بیشتر برای كسب قدرت است و كمتر جنبه فكری و اعتقادی دارد. بنده معتقدم نباید به این اصلاح‌طلبان مانند مجلس ششمی‌ها نگاه كرد. در حال حاضر آن مرز‌بندی و دیوار‌كشی بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان وجود ندارد؛ الان فقط مسئله آزادی بیان بین این دو جریان باقی است، یعنی اصلاح‌طلبان بر آن تأكید دارند و اصولگرایان این گونه نیستند و عرض كردم بخشی از این مسئله بر می‌گردد به نوع نگاهی كه این دو گروه به اصل ولایت فقیه دارند.

*فارس: یعنی شما معتقدید اصلاح‌طلبان همانگونه كه برای آزادی بیان شعار می‌دهند، عمل هم می‌كنند؟
-مطهری: آنها در عمل هم نشان دادند كه به شعار خود پایبند هستند. در دوره خاتمی گذشته از برخی تندروی‌ها در خصوص آزادی‌بیان و آزادی‌های اجتماعی و اینكه لفظ آزادی گاهی به معنی "بی‌بندوباری " تلقی شد، اما از نظر اینكه شهروندان می‌توانستند انتقادات خود به مسئولان را ابراز كنند، واقعاً فضا خوب بود؛ انتقاد از رئیس جمهور و بعضاً انتقاد‌های تند به ‌آسانی انجام می‌شد. البته در دولت نهم و در چند ماه اخیر دولت دهم نیز فضای انتقاد قابل قبول بوده است.
معتقدم شخص آقای احمدی‌نژاد از انتقاد ناراحت نمی‌شود. در یك دوره اطرافیان وی اجازه نمی‌دادند از او یا مشایی انتقاد شود، یعنی تا هفت ماه گذشته این‌طور بود. آقای "رامین" زمانی‌ كه در معاونت مطبوعاتی بود، به شدت با انتقادات مقابله می‌كرد. مثلا بسیاری از انتقاد‌های بنده را در مصاحبه‌ها حذف می‌كردند و می‌گفتند اگر این اظهارات چاپ شود نشریه توقیف می‌شود. اما شخص احمدی‌نژاد از این نظر دموكرات است و از انتقاد ناراحت نمی‌شود.

* فارس: اما در موارد متعددی ما شاهد بودیم كه رویه اصلاح‌طلبان به گونه‌ای بوده است كه "آزادی بیان " را به شكل حداقلی نیز رعایت نكردند؛ مثلا در دوره دوم خرداد علی‌رغم وجود نشریات زنجیره‌ای، نشریه پرتو سخن به دلیل یك انتقاد از منتظری بسته شد یا در سال آخر ریاست‌جمهوری خاتمی در دانشگاه تهران او به دلیل انتقاد دانشجویان گفت "من شما را بیرون می‌كنم ".
-مطهری: در مورد نشریه "پرتو سخن " آن طور كه به یاد دارم به آیت الله منتظری به عنوان مرجع تقلید توهین شده بود كه طبق قانون مطبوعات مجازات آن لغو امتیاز و حداقل توقیف است. برخورد آقای خاتمی هم به دلیل توهین دانشجویان و بر هم زدن نظم جلسه بود.

* فارس: اما شبیه همین رفتار و بدتر از آن سال 85 در دانشگاه امیركبیر با احمدی‌نژاد اتفاق افتاد و او رفتار بسیار متفاوتی داشت.
-مطهری: این از زیركی آقای احمدی نژاد بود كه حساسیت نشان نداد، واِلا آنها بدتر می كردند. یك زمانی شما می‌خواهید عملكرد خاتمی را با احمدی‌نژاد مقایسه كنید اما الان می‌خواهیم اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را در مجموع ببینیم. عرض كردم به عقیده من اصلاح‌طلبان به آزادی‌بیان و حقوق شهروندی اعتقاد بیشتری دارند و اصولگرایان برداشت كاملی از این دو مقوله ندارند. البته این امر تا حدی به نوع برداشت آنها از اصل ولایت‌فقیه برمی‌گردد. بخشی از اصولگراها به بهانه اینكه ما نباید جلوتر از رهبری حركت كنیم در واقع معتقدند كه التزام به ولایت‌فقیه به معنای عدم اظهار‌نظر است.

* فارس: شما این مطلب را چندین بار گفته‌اید اما كسی آن را قبول ندارد
-مطهری: اولا خیلی‌ها قبول دارند و ثانیا عملا همین گونه است.

* فارس: این برداشت شماست كه همه نظرتان را قبول دارند
-مطهری: باید موضوع خاصی را مثال زد؛ مثلا در بحث رأی اعتماد به وزرای دولت دهم یك توصیه از جانب رهبری وجود داشت كه گفتند "من مایل هستم همه این افراد رأی بیاورند، البته تصمیم با مجلس است ". حال آیا اینجا ما مجاز هستیم كه رأی خود را اعلام كنیم یا خیر؟ برخی اصولگرایان معتقد بودند كه دیگر ما نباید پس از اظهار تمایل رهبری اظهار‌نظر كنیم.

*فارس: اما اصولگرایان اظهار‌نظر كردند و حتی برخی نیز رای منفی دادند
-مطهری: بخشی از آنها این گونه بودند. اگر این توصیه رهبری نرسیده بود شاید 8 نفر از وزرا رأی نمی‌آوردند، اما با نظر رهبری بسیاری نظر خود را رها كرده و عقب‌نشینی كردند. اینجا سه منطق می تواند وجود داشته باشد كه هر سه هم می تواند درست باشد. یكی اینكه كسی بگوید صرف تمایل رهبری برای من حجت است. دیگر اینكه كسی بگوید به علت علم و تجربه بیشتر رهبری، قطع نظر از مقام ولایت، من نظر ایشان را بر نظر خود ترجیح می دهم. و سوم اینكه كسی بگوید من تا قانع نشوم از نظر خود دست بر نمی دارم و نماینده مجلس چون از طرف مردم وكالت دارد همیشه باید نظر خود را ارائه كند مگر اینكه حكم حكومتی رسیده باشد. یك وقت دستور می‌رسد شرایط كشور به گونه‌ای است كه همه نمایندگان باید به فلان وزیر رأی بدهند، در این حالت باید بدون تأمل پیروی كرد.

* فارس: این نوع برداشت شما از ولایت‌فقیه با برداشت فردی مثل محمد‌‌رضا خاتمی و مجلس ششمی‌ها چه تفاوتی دارد؟ آنها نیز به خلاصه كردن ولایت‌فقیه در ذیل قانون معتقد بودند.
-مطهری: بنده نمی‌دانم نظر آنها دقیقاً چه بوده است، اما معتقدم زمانی كه رهبری حكم ارشادی می‌دهند و تصریح می‌كنند این نظر بنده است و هر چه كه مجلس تصمیم بگیرد همان ملاك است، هركس موظف است طبق نظر خودش عمل كند و اگر نظر خود را بر نظر رهبری ترجیح می‌دهد، باید به نظر خودش عمل كند، مگر اینكه منطق‌ وی این باشد كه بگوید از آنجایی كه بنده رهبری را با تجربه‌تر، حكیم‌تر و عالم‌تر می‌دانم، قطع نظر از اصل ولایت ‌فقیه و صرفاً به عنوان یك فرد دانشمند، نظر ایشان را درست‌تر می‌دانم. اینها منطق‌های مختلف است كه همه آنها می‌تواند درست باشد، بستگی به اشخاص دارد.

*فارس: یعنی شما برخلاف اصلاح طلبان ولایت‌فقیه را فراتر از قانون اساسی قبول دارید؟
-مطهری: در آنجایی كه احكام حكومتی است باید اطاعت محض داشته باشیم اما در بقیه موارد لازم نیست. رهبر انقلاب هم فرمودند مرز التزام به ولایت فقیه احكام حكومتی است. البته ممكن است حوزه برخی احكام حكومتی فراتر از قانون اساسی باشد.

*فارس: شهید مطهری هم به همین نكته قائل بودند؟
-مطهری: ایشان اصلاً فرصت نكردند اظهار نظر جامعی درباره ولایت ‌فقیه داشته باشند و دو ماه پس از پیروزی انقلاب شهید شدند. آنچه از نظرات شهید مطهری در خصوص ولایت‌فقیه باقی است نشان می دهد كه ایشان ولایت فقیه را ولایت ایدئولوژیك و ولایت مكتب می‌دانند و برای آن بیشتر جنبه نظارتی قائل هستند كه حكومت از مسیر اسلام خارج نشود.
بنابراین به نظر بنده اگر رهبری یك نظر ارشادی دادند و درباره موضوعی برای مجلس اظهارنظر كردند، یك نماینده اگر نظر خود را برتر از آن می‌دانست باید بر آن پافشاری كند اما اگر مردد بود باید نظر رهبری را انتخاب كند.
مثال دیگرش موضوع افزایش تعرفه واردات خودرو توسط مجلس بود كه رهبری با آن مخالفت كردند. در اینجا نیز نمایندگان آزاد بودند كه بر نظر خود اصرار بورزند چون یك نظر ارشادی مطرح بود.

*فارس: شما طرح نظارت بر نمایندگان را هم در این چارچوب فكری قرار می‌دهید؟
-مطهری: بنده با طرح نظارت ارائه شده مخالف بودم نه با "اصل نظارت " چرا كه معتقد بودم این طرح حریت و آزادگی نماینده را از بین می‌برد.

*فارس: چرا "نظارت " بر نمایندگان را با حریت آنها در تناقض می‌دانید؟
-مطهری: این امر بستگی به مفاد طرح دارد. اگر شبیه نظارتی باشد كه فراكسیون اصولگرایان بر اعضای خود با شورای داوری دارد، خوب است. آنها گاهی شبیه دادگاه عمل می‌كنند، كما اینكه بعد از اظهار نظر من درباره داستان 14 خرداد 89 چند تن از اصولگرایان علیه من به آن شورا شكایت كردند و البته شورا شكایت را وارد ندانست.

*فارس: پس، از نظر شما "اصل نظارت " با حریت نماینده تناقض ندارد؟
-مطهری: خیر، بستگی به نوع نظارت دارد. رهبری گفتند "خود نظارتی " یعنی نظارت از درون مجلس باید صورت گیرد، نه اینكه نهادی از بیرون مجلس بر آن نظارت كند. یك عده معتقدند شورای نگهبان باید بر مجلس نظارت كند كه این امر درست نیست.

*فارس: آیا تقسیم نظرات رهبری به ارشادی و حكومتی باعث نمی‌شود شما با جریان انحرافی هم‌عقیده شوید؟
-مطهری: تردیدی نیست كه احكام به حكومتی و غیرحكومتی و به عبارت دیگر به ارشادی و مولوی تقسیم می‌شوند.

*فارس: یعنی در این مسئله با جریان انحرافی هم نظر هستید؟
-مطهری: می‌خواهید مرا به جریان انحرافی بچسبانید؟!

*فارس: ‌ممكن است با این روند جریان انحرافی نیز شما را به لیست انتخاباتی خود اضافه كند!
-مطهری: زمانی كه من از این جریان انتقاد می كردم و از لیبرالیسم فرهنگی دولت و تز مكتب ایران اعلام خطر می‌كردم برخی از اصولگرایان كه امروز جبهه پایداری را تشكیل داده‌اند مخالفت می كردند و باعث شكل گیری و رشد جریان موسوم به انحرافی شدند. حالا اینها پرچمدار مبارزه با این جریان شده‌اند. بنابراین آنها هیچگاه نام مرا در لیست خود قرار نمی‌دهند.

*فارس: آیا شما بین حزب اعتماد ملی و كمیته 8+7 تفاوتی قائل هستید؟
-مطهری: بنده به هر حال اصولگرایان را ترجیح می‌دهم چون در مجموع نسبت به احكام اسلام تعبد بیشتری دارند. در عین حال اصلاح طلبان از جمله حزب اعتماد ملی را افراد منحرفی كه از حوزه انقلاب خارج شده‌اند،‌ نمی‌دانم.

*فارس: در حال حاضر كمیته 8+7 تلاش دارد برای اصولگرایان لیست مشترك بدهد، از سویی اصلاح‌طلبان نیز لیستی خواهند داد كه احتمالاً رد صلاحیت نمی‌شود و افرادی مثل محسن هاشمی، مجید انصاری، خباز و كواكبیان در آن قرار دارند. سوال این است كه آیا شما حاضرید نامتان كنار فردی همچون مجید انصاری با آن سابقه در سال 88 قرار گیرد؟
-مطهری: نباید خیلی ایده‌آل فكر كرد، باید واقع‌بین بود؛ ضمن اینكه سابقه تاریكی برای آقای انصاری سراغ ندارم و سابقه برخی اصولگرایان هم چندان درخشان نیست. علاوه بر این، با توجه به اینكه اصلاح‌طلبان ساختارشكن تاكنون توسط شورای‌نگهبان حذف شده‌ و خواهند شد، نباید نگران باشید.

*فارس: شما هم از این موضوع دفاع می‌كنید؟
-مطهری: این بحث، مصداقی است و باید موارد آن را دید كه آیا فلان شخص ساختارشكن هست یا خیر، اما اینكه اصلاح‌طلبان ساختارشكن اجازه ورود به انتخابات را پیدا نمی‌كنند، ‌قطعی است. بنابراین خط‌كشی‌های اینگونه و دشمن فرضی تراشیدن درست نیست.
البته ما چون اصولگرا هستیم به دلیل تبعیت از رفتار فراكسیونی و حزبی قاعدتاً سازوكار 7 + 8 را تأیید كرده و با آن مخالفتی نمی‌كنیم تا این سازوكار آسیب نبیند، گرچه از نظر شخص من ضرورتی برای این سیستم و سازوكار وحدت نیست چرا كه اساساً دشمن خطرناكی در برابر اصولگرایان قرار ندارد. اگر افرادی مثل بهزاد نبوی و تاج‌زاده كاندیدا بودند، باید كاری می‌كردیم كه مردم به آنها رأی ندهند و آنها ورود پیدا نكنند. اما امروز اساسا امكان رقابت برای چنین افرادی وجود ندارد.

*فارس: اما آنها در پشت صحنه حضور دارند.
-مطهری: در پشت صحنه كاری نمی‌توانند بكنند.

*فارس: یعنی با توجه به لزوم انسجام در گفتمان انقلاب اسلامی و اصول مشترك، ضرورت وحدت را احساس نمی‌كنید؟
-مطهری: اصول مشتركی در كار نیست، برداشت‌ها مختلف است. برداشتی كه جبهه پایداری از ولایت فقیه و آزادی بیان دارد با برداشت امثال بنده فرق می‌كند. بنابراین تا زمانی كه رقیب خطرناكی در كار نیست، اعتقادی به لیست واحد ندارم اما خیلی مایل به ابراز آن نیستم.
بنده بیش از آنكه به وحدت اصولگرایان معتقد باشم به وحدت عقلا اعتقاد دارم. یعنی افرادی كه یك سلسله‌ اصول و مبانی را با تعریف مشخص قبول كرده باشند اعم از اینكه اصولگرا یا اصلاح‌طلب باشند. عقل‌گرایی باید بر احساس‌گرایی‌ غلبه داشته باشد، لذا وحدت عقلا و معتدل‌ها مورد تأكید بنده است.
ممكن است افرادی مثل خباز و پزشكیان به امثال بنده نزدیك‌تر باشند تا افرادی چون رسایی و كوچك‌زاده؛ بنابراین این دیواركشی‌ها خیلی حساب شده نیست.

* فارس: یعنی اگر اسم شما كنار فردی مثل كواكبیان باشد تا رسایی راضی‌تر هستید؟
-مطهری: راضی‌تر نیستم، اما برای من خیلی تفاوتی نمی‌كند. همان مقدار كه با برخی اصولگرایان اختلاف دارم، با اصلاح‌طلبان هم دارم.

* فارس: آقای مطهری! شما در سالروز شهادت شهید مطهری با آیت‌الله مصباح دیدار داشتید و در آنجا تعریف و تمجید بسیاری از ایشان كردید.
مطهری: من آنجا گفتم آیت الله مصباح از نظر سبك و شیوه بیان مسائل غامض فلسفی شباهتی به شهید مطهری دارند.

* فارس: اما با تشكیل جبهه پایداری به رهبری آقای مصباح، شما آنها را مردودین فتنه خطاب كردید.
- مطهری: آقای مصباح سمت رهبری این جبهه را ندارند و عضو مؤسس آن نیستند. ایشان سخنرانی مبنایی برای جبهه پایداری داشت و در خصوص وحدت بحث كردند، لذا به حرف‌های ایشان انتقادی نبود. ولی اگر حرف‌های آقای حسینیان را ملاك قرار دهیم می‌بینیم كه خلاف وحدت و متناقض بود چون اصولگرایان را به مردودین و غیر مردودین فتنه تقسیم كردند در حالی كه طرف مقابل می‌تواند بگوید به دلایل متعدد، خود شما جزو مردودین هستید. مؤسسین این جبهه افرادی مانند آقای حسینیان هستند كه مواضع آنها خیلی با آقای مصباح منطبق نیست.

* فارس: شما چقدر به این فرمایش امام كه گفتند "اگر دشمن از شما تعریف كرد، باید به خودتان شك كنید " معتقد هستید؟
-مطهری: اگر كاری كه انجام می‌دهیم، تنها اثرش شادی دشمن باشد، غلط است ولی اگر اظهارنظری كنیم كه برخی آثار خوب اصلاحی داشته باشد و در عین حال دشمن هم از آن شاد شود و تعریف و تمجید كند، غلط نمی‌دانم.

* فارس: یعنی شما به این صحبت امام تبصره می‌زنید؟
مطهری: من فكر می‌كنم منظور ایشان همین است و گرنه خود امام هم گاهی كارهایی كردند كه دشمن شاد شد. مثل صدور فرمان 8 ماده‌ای كه نشان می داد در ایران گاهی حقوق شهروندی رعایت نمی‌شود و رسانه‌های خارجی جنجال به پا كردند و اظهار شادی كردند.

* فارس: اما اظهار نظرهای شما اغلب تیتر یك بی‌بی‌سی و رسانه‌های خارجی و ضد انقلاب است.
مطهری: من اصلاً این‌هایی كه شما می گوید را نمی‌بینم.

*فارس: آقای مطهری! خواهشاً ببینید. تا حسی كه دوستداران انقلاب وارد می شود به شما منتقل شود
-مطهری: البته بحث اخیر مجلس ـ رأی اعتماد به وزیر نفت ـ بحث حساسی بود و موضع‌گیری آن رسانه‌ها طبیعی است.

* فارس: فقط موضوع رأی اعتماد به وزرا نیست، مسئله طرح سؤال از رئیس‌جمهور و طرح نظارت هم این گونه بازتاب داشته است.
-مطهری: این رسانه‌ها چون با نظام بد هستند، هر كس انتقاد كند،‌ آنها حمایت می‌كنند.

* فارس: خیلی‌های دیگر هم انتقاد می‌كنند اما مثل اظهارات شما بازتاب ندارد، حسین شریعتمداری هم انتقاد می‌كند چرا از وی استقبال نمی كنند.
مطهری: انتقاد او فقط در جایی است كه آقای احمدی‌نژاد از حكم رهبری تمرد كرده باشد وگرنه او به قانون‌گریزی دولت انتقادی ندارد. لذا رسانه‌های خارجی می‌دانند كه او در واقع از رهبری دفاع می‌كند نه اینكه انتقاد كلی به دولت داشته باشد. آقای احمدی‌نژاد گفت قانون مترو را اجرا نمی كنم، كیهان چقدر از او انتقاد كرد؟

* فارس: به هرحال شما خود را مصداق این حرف امام نمی‌دانید؟
-مطهری: خیر؛ بنده این را انحراف می‌دانم كه رفتار دشمن ملاك سخن و عمل ما باشد و بگوییم همین كه دشمن تعریف كرد، نباید حرف بزنیم. در این صورت فساد همه جا را فرا می گیرد و مسئولان متخلف در هاله‌ای از مصونیت قرار می‌گیرند.
وقتی درباره حجاب و تفكیك جنسیتی دانشگاه‌ها صحبت می‌كنم رسانه های ضدانقلاب مرا مسخره می‌كنند

* فارس: مشكل، رویه و دائمی شدن بازتاب اظهارات شماست كه اكثراً با استقبال مواجه می‌شود
-مطهری: همیشه این گونه نبوده كه آنها از بنده تعریف كنند، خیلی مواقع نیز انتقاد كرده‌اند. وقتی من درباره مسائل فرهنگی مانند حجاب و تفكیك جنسیتی دانشگاه‌ها صحبت می‌كنم؛ آنها به بنده حمله و بلكه مسخره می‌كنند. كلاً در مورد مسائل فرهنگی دیدگاه مرا قبول ندارند. بنابراین این موضوع رویه نیست.

* فارس: بحث سر برخی مواضع شماست كه نه ‌تنها هیچگاه مورد تمسخر قرار نمی‌گیرد بلكه با تمجید هم مواجه می‌شود.
-مطهری: گاهی موضعی كه اتخاذ می‌كنم در عین اینكه آثار مثبتی دارد، دارای اثر منفی یعنی شادی دشمن هم هست، به همین دلیل رسانه‌های خارجی تمجید می‌كنند. اما نباید به این خاطر از مواضع خود دست برداریم.

* فارس: شما چگونه این امر را تشخیص می‌دهید در حالی كه گفتید سایت‌ها را نگاه نمی‌كنید و اینكه شما سایت را ندیده قضاوت میكند موجب نگرانی است؟
-مطهری: خودم رسانه‌های خارجی را نگاه نمی‌كنم اما گاهی به بنده می‌گویند كه بی‌بی‌سی و بقیه رسانه‌ها چه گفته‌اند. البته سایت‌های داخلی را می‌بینم.

* فارس: آقای مطهری! پس از فوت سحابی شما در یادداشتی كه در روزنامه شرق چاپ شد، گفتید "ما با نهضت آزادی بد برخورد كردیم" از نظر شما چه كسانی بد برخورد كردند، آیا امام برخورد بدی داشتند؟
-مطهری: در مجموع، آزادی بیان درباره آنها به خوبی رعایت نشد. پس از فوت سحابی هم اجازه ندادند كه آنها تشییع جنازه درستی انجام دهند یا مجلس ترحیم بگیرند.

* فارس: خوب مشخص است چرا كه آنها به صورت عادی نمی‌خواستند ترحیم بگیرند و شعارهای ساختارشكن تدارك دیده بودند.
-مطهری: بله ممكن است یك عده عادی نیامده بودند اما چه اشكالی دارد مراسم بگیرند و چند شعار هم بدهند؟ مگر پایه‌های نظام ما این قدر سست است كه از این امور بترسیم؟

* فارس: پس با این حساب ممكن است مجاهدین خلق هم بگویند ما می‌خواهیم به خیابان آمده و شعار بدهیم.
-مطهری: وضع آنها فرق می كند، آنها اعلام قیام مسلحانه كرده‌اند. به طور كلی افراد و گروه‌ها تا زمانی كه دست به اسلحه نبرده و اموال عمومی را تخریب نكرده‌اند، آزاد هستند شعار بدهند. در مراسم سحابی ظاهر قضیه مجلس ترحیم بود، حال اگر جمع می‌شدند و شعار هم می‌دادند، مردم خودشان قضاوت می‌كردند كه آیا آنها به‌ دنبال ترحیم هستند یا مسئله دیگری. اگر خواستند آتش بزنند و تخریب كنند، آنگاه نیروی انتظامی باید جلوی آنها را بگیرد و برخورد جدی داشته باشد. نباید قصاص قبل از جنایت كرد. همین باعث شده كه هنوز قضیه تمام نشود، برای اینكه اجازه نمی‌دهیم اینها حرف بزنند.

*فارس: اما سابقه آنها نشان می‌دهد وقتی كه خواستند راهپیمایی سكوت كنند به بسیج حمله كردند و مردم را كتك زدند و اموال عمومی را تخریب كردند.
-مطهری: راهپیمایی 25 خرداد كه آرام بود. البته معلوم نیست چه كسانی در پایان آن موجب آن اتفاقات شدند. 25 خرداد مردم عادی كاملاً خودجوش آمده بودند.

* فارس: اما موسوی برای 25 خرداد بیانیه داده بود، بنابراین باز هم می‌گویید خودجوش بود؟
-مطهری: موسوی بیانیه هم نمی‌داد، مردم می‌آمدند، یك عده واقعاً شبهه داشتند.

* فارس: یعنی اگر موسوی بیانیه نمی‌داد، به همه القا می‌شد كه مثلا ساعت 5 در خیابان‌ها باشند؟!
-مطهری: ساعتش را افراد دیگر معین می‌كردند. این آمادگی در تعداد بسیاری از مردم تهران وجود داشت و در فیلم‌های آن زمان نیز مشخص است كه خانواده‌های متدین و زنان چادری و بچه‌های كوچك هم حضور داشتند. آن زمان خیلی از مردم نظر رهبری را نمی‌دانستند و حتی فكر می‌كردند رهبری با آنهاست، تا اینكه در نماز جمعه 29 خرداد مواضع رهبری مشخص شد. پیش از آن بسیاری از سبزها منتظر بودند ببینند آقا چه می‌گوید و معتقد بودند ایشان از آنها تا حدودی حمایت خواهد كرد.

* فارس: اما رهبری كه روز 23 خرداد پیام تبریك به رئیس جمهور دادند و سلامت انتخابات را تأیید كردند.
-مطهری: در عین حال ایشان گفتند ملاك، نظر شورای نگهبان است. بنابراین سبزها فكر می‌كردند بالاخره رهبری یك مقدار طرف آنها را می‌گیرد و گمان نمی‌كردند كه ایشان محكم موضع بگیرند.

*فارس: مگر سابقه داشته است كه رهبری طرف غیرقانون را بگیرد؟
-مطهری: هنوز نظر قانون مشخص نشده بود. نباید از همه مردم در یك حد انتظار داشت. ممكن است شما با اشاره رهبری حرفی را قبول كنید، ولی دیگری تا قانع نشود قبول نكند.

* فارس: وقتی رهبری 23 خرداد پیام می‌دهند و فقط دو روز پس از آن راهپیمایی غیرقانونی برگزار می‌شود با چه استدلالی می‌گویید خیلی‌ها منتظر نظر رهبری بودند؟
مطهری: ببینید! اولاً رهبری این مسئله را به نظر شورای‌نگهبان موكول كردند. من فكر می‌كنم كه آنها گمان می‌كردند كه اعتراض آرام منافاتی با نظر رهبری ندارد. نگاه نكنید به اینكه این مسائل بعداً به درگیری كشیده شد. آنها اعتراض داشتند و معتقد بودند باید حرف بزنند و از این‌رو مسئله را عادی نگاه می‌كردند. اما از 29 خرداد به بعد كه رهبری به صراحت اعلام موضع كردند، قبول دارم كه آنها 30 خرداد نباید بیرون می‌آمدند. اما تا پیش از 30 خرداد عكس‌العمل مردم طبیعی بود چرا كه واقعاً برخی فكر می‌كردند تقلب شده است و اینكه بخواهیم بگوییم برنامه و توطئه بوده، درست نیست.

*فارس: اما توطئه بود. آنها كمیته صیانت از آرا تشكیل دادند و رسانه‌های ضد انقلاب هم این مباحث را دنبال می‌كردند.
-مطهری: منظور بنده مردم عادی است. آنها طبق آنچه كه دیده بودند، فكر می‌كردند تقلب شده است و این حالت در تهران بیشتر بود، قطع نظر از اینكه آیا موسوی و كروبی برنامه داشتند یا خیر.

*فارس: آنها قبل از انتخابات می‌گفتند تقلب می‌شود، چطور طرح و برنامه نداشتند؟
-مطهری: لابد قرائنی داشتند مانند توزیع سهام عدالت چند روز قبل از انتخابات. این‌ها دلیل طرح و برنامه داشتن نیست. اكثر مردم اصلاً خبر نداشتند كمیته صیانت از آرا تشكیل شده است و فقط طبق آنچه كه در حوزه‌های رأی‌گیری تهران خصوصا شمال تهران می‌دیدند كه اكثر به موسوی رأی می‌دهند، قضاوت می‌كردند. در حالی كه شعب اخذ رأی مشغول رأی‌گیری بود، اعلام شد آقای احمدی‌نژاد پیروز انتخابات است.

* فارس: شما می‌گویید مردم می‌گفتند ما دیدیم كه اكثر مردم به موسوی رأی دادند!
-مطهری: بخش بزرگی از تهران این‌گونه بود. اشتباه آنها این بود كه فكر كردند كل ایران به این شكل است.

* فارس: آیا اعلام پیروزی موسوی ساعت 11 شب روز 22 خرداد در شبهه تقلب مردم تاثیرگذار نبود؟
-مطهری: طرف مقابل همیشه كارهایی می‌كند، اما ما باید وظیفه خود را انجام دهیم. دولت چرا باید اشتباه كند و ساعت 22 همان روز اعلام پیروزی كند؟

* فارس: لطفا بفرمایید دولت كی چنین چیزی را مطرح كرد؟
-مطهری: آنها گفتند قبل از موسوی ما باید اعلام پیروزی كنیم. خبرگزاری فارس اعلام كرد كه احمدی‌نژاد پیروز شده است.

* فارس: ما در خبرگزاری فارس خبر آمار صندوق شهرهای مختلف را می‌زدیم و از سوی دیگر ما رسانه هستیم، آنها كه رسانه نبودند.
-مطهری: چه اشكالی داشت كه مانند دفعات قبل آرای تهران كم‌كم خوانده می‌شد؟ باید آرام آرام رأی‌ها تا چند روز بعد خوانده می‌شد تا هیجانات فروكش كند.

* فارس: آقای مطهری شما امری را مطالبه می‌كنید كه هرگز سابقه نداشته است. در انتخابات 3 تیر 84 فقط یك روز پس از انتخابات نتایج اعلام شد. بنابراین در حالی كه می‌توان رأی‌ها را سریع شمارش كرد این چه منطقی است كه شمارش آرا طولانی شود.
-مطهری: در شرایط ویژه باید كارهای ویژه كرد. برای فروكش كردن هیجانات چنین كاری لازم بود. تعداد قابل توجهی از مردم تهران به ‌دلیل نوع اعلام نتیجه احساس كردند كه تقلب شده است. البته حرف‌های آن آقایان نیز این حس را تشدید كرد. آن گروه از مردم فكر می‌كردند حق‌شان خورده شده و به همین خاطر به شكل خودجوش اعتراض داشتند.

* فارس: اگر آقای موسوی به قانون تمكین می‌كرد آیا باز هم آنها این‌طور فكر می‌كردند؟
-مطهری: اگر سكوت می‌كرد باز هم آنها اعتراض داشتند چرا كه مسئله برای برخی مردم عادی مبهم بود. ولی قطعاً بحران این مقدار دامنه پیدا نمی‌كرد.

* فارس: این موضوع بحث تازه‌ای نیست؛ سال 76 هم كه خاتمی رأی آورد، بخشی از بدنه حزب‌اللهی‌ها اعتراض داشت. بنابراین شبهه تقلب برای عامه مردم همیشه وجود دارد اما ظرفیت طرف بازنده بسیار مهم است.
-مطهری: در سال 76 كسی اعتراض نداشت بلكه برخی اعجاب داشتند كه چگونه اختلاف فاحش رأی پدید آمد كه علت آن، نوع تبلیغات صدا و سیما بود. البته این كه گفتید ظرفیت طرف بازنده بسیار مهم است نكته مهمی است. معمولا اگر تیپ حزب اللهی بازنده باشند، آشوبی پیدا نمی‌شود چون ترمزی به نام فرمان رهبری دارند. به هر حال ما نمی‌خواهیم بگوییم دو كاندیدای مغلوب هیچ تقصیری نداشتند. در اینكه آن آقایان مقصر بودند، هیچ شكی نیست.

* فارس: نامه آقای هاشمی به رهبری را چقدر در ایجاد فتنه مؤثر می‌دانید؟
مطهری: مناظره آغاز فتنه بود و آقای هاشمی به خاطر عدم واكنش مسئولان مربوط و اجازه نیافتن برای پاسخ‌گویی در صدا و سیما آن نامه را نوشت. البته ایشان قبلاً نامه را برای رهبری ارسال كرده بود ولی نامه را دیر به ایشان داده بودند. خود رهبر فرموده بودند كه زمانی نامه را به من دادند كه داشتم آن را در سایت‌ها مطالعه می‌كردم. به هر حال فكر نمی‌كنم كه اگر این نامه نبود بحران هم ایجاد نمی‌شد. بحران عدم اعتماد در بخشی از مردم وجود داشت و ریشه آن هم مناظره كذایی و عدم‌ عكس‌العمل مقامات مسئول بود.

* فارس: یعنی مطمئن نیستید كه نامه هاشمی مؤثر بود اما حتماً اطمینان دارید كه مناظره درایجاد فتنه نقش داشت؟
-مطهری: مناظره قطعاً موثر بود و نامه آقای هاشمی، هم اثر مثبت داشت كه حرف دل بسیاری از مردم بود و موجب آرامش آنها شد و هم اثر منفی، ولی به هرحال عكس‌العمل مناظره محسوب می‌شد. یعنی وقتی آقای هاشمی خواست جواب مناظره را در صدا و سیما بدهد به او اجازه ندادند، بنابراین كسی كه مظلوم واقع می‌شود باید فریاد بزند. قرآن هم می گوید خداوند فریاد به بدگویی را دوست ندارد مگر فریاد كسی كه مظلوم واقع شده است. قانون هم می‌گوید اگر از كسی اسم برده شده حق دارد كه از خود دفاع كند.
البته بنده معتقدم اگر آقای هاشمی آن نامه را نمی‌نوشت و همچنان با سلاح مظلومیت پیش می‌رفت بهتر و موفق‌تر بود اما حالا هم كه نوشت نوعی دادخواهی و تظلم بود.

* فارس: آقای هاشمی در آن نامه چگونه آتش فتنه را پیش‌بینی كرد؟
-مطهری: وی گفت وقتی شما در مقابل تهمت‌ها و زیر سئوال بردن گذشته انقلاب سكوت می‌كنید، آخرش همین خواهد شد و بعداً كنترل آن مشكل خواهد بود.

* فارس: آقای هاشمی هم می‌گوید سرآغاز این مسائل مناظره بود چراكه اركان نظام مورد اهانت قرار گرفت، پس شما با هاشمی هم‌نظر هستید؟
-مطهری: من بالاتر از این موضوع را می‌گویم. در آن مناظره نه تنها اركان نظام مورد اهانت قرار گرفت بلكه اساساً تاریخ سی‌ساله انقلاب از جمله دوره رهبری امام(ره) زیر سئوال رفت، ابهت نظام شكست و پرده حرمت میان مردم و حكومت دریده شد. این اشتباه بزرگی بود كه در مقابل مناظره موضع‌گیری نشد.

* فارس: چه كسی باید موضع می‌گرفت؟
-مطهری: لااقل شورای‌نگهبان باید بلافاصله صلاحیت احمدی‌نژاد را رد می‌كرد یا از وی می‌خواست كه عذرخواهی كند، یا صداوسیما را تحت فشار قرار می‌داد كه اجازه پاسخگویی به آقای هاشمی بدهد، بالاخره باید یك كاری می‌كرد.

* فارس: پس اگر این امر مبنا باشد كه موسوی باید زودتر رد صلاحیت می‌شد چون از قبل انتخابات شعار نه غزه نه لبنان می‌دادند.
-مطهری: اینكه طرفداران یك كاندیدا چیزی بگویند، دلیل نمی‌شود.

فارس: خود آقای موسوی در شب اول كه در تلویزیون صحبت كرد این مسئله را مطرح كرد.
مطهری: بله، در آنجا اشاره‌ای كرد كه حرف بی‌خودی بود.
* اینكه اول وضع داخل كشور را سامان دهیم و بعد به لبنان كمك كنیم حرف بی ربطی است

* فارس: پس باید رد صلاحیت می‌شد؟
-مطهری: نه! آن یك نظر است. او نگفت كه به لبنان كمك نكنید، بلكه گفت اول وضع داخل كشور را سامان بدهید بعد به آنها كمك كنید، كه البته حرف بی ربطی است. ما همیشه در مقابل سایر مسلمانان مسئولیت داریم نه فقط در شرایطی كه خودمان هیچ نیازی نداشته باشیم، چون هیچ وقت آن شرایط مهیا نمی‌شود. به هر حال آن نظریه با اینكه شما به فردی اتهام دزدی بزنید، فرق می‌كند.

* فارس: در صحبت شما تناقض بزرگی وجود دارد؛ شما می‌گویید احمدی‌نژاد به دلیل تهمت به افراد در مناظره باید رد صلاحیت می‌شد اما خاتمی را كه سابقه توهین به تمام خط‌قرمزها را دارد، نادیده می‌گیرید.
-مطهری: آن یك بحث فكری است و باید بررسی شود. بحث این است كه كاندیدایی كه برای رأی آوردن به دیگران
توهین می‌كند و تهمت می‌زند...

* فارس: اما مناظره كروبی و رضایی پیش از مناظره احمدی‌نژاد بود و كروبی در همان مناظره توهین‌های بسیاری به احمدی‌نژاد كرد و گفت او دولت را با خواب اداره می‌كند.
-مطهری: خوب احمدی‌نژاد باید می‌گفت كه دولت را با خواب اداره نمی‌كند. این فرق می‌كند با حالتی كه شما به فردی كه امكان پاسخگویی ندارد تهمت دزدی بزنید.

* فارس: پس چرا هاشمی به دولت تهمت رمال بودن زد؟!
-مطهری: من اطلاع ندارم و از شما می‌شنوم. او كه كاندیدا نبود.

* فارس: اینكه بدتر است. اگر كاندیدا نبود اصلاً چرا دخالت كرد؟
-مطهری: هر شهروندی حق دخالت دارد. فرضاً در مصاحبه با یك روزنامه آن حرف را زده باشد این امر با تهمت در مناظره در مقابل پنجاه میلیون جمعیت قابل قیاس نیست. كاندیدای یك انتخابات نباید برای رأی آوردن از وسیله نامقدس استفاده كند. احمدی‌نژاد از ترس رأی آوردن موسوی نباید پروژه پیاده می‌كرد و فضا را دوقطبی می‌كرد و به افراد تهمت می‌زد.

* فارس: خوب اگر تهمت بود آنها چرا شكایت نكردند؟
-مطهری: از خودشان بپرسید. شما نسبت به رئیس‌جمهور تعصب دارید. مردم اصلاً در جریان توهین آقای هاشمی به احمدی‌نژاد نبودند.

* فارس: اما تمام روزنامه‌های اصلاح‌طلب آن اظهارات را بازتاب دادند. انگار شما با اصل توهین مشكل ندارید. بحث شما بر سر این است كه روزنامه منتشر كرده یا تلویزیون نشان داده است؟
-مطهری: بله، این مسئله مهمی است كه حرف در كجا گفته شده و چقدر انعكاس داشته است. به علاوه بحث رمالی كه امروز هم مطرح است. اما یك رئیس‌جمهور باید آنقدر سعه صدر داشته باشد كه اگر ده نفر هم به وی توهین كردند در تلویزیون آنگونه رفتار نكرده و پروژه پیاده نكند.

* فارس: یعنی موسوی، خاتمی و هاشمی برای انتخابات پروژه نداشتند؟
-مطهری: پروژه بد نام كردن افراد و انقلاب را نداشتند. البته آقای موسوی در انتقاد از دولت نهم افراط كرد و بر اتهام دروغگویی اصرار ورزید. آقایان هاشمی و خاتمی هم كنار بودند.

* فارس: یعنی از نظر شما هاشمی در انتخابات بی‌طرف بود؟
-مطهری: فقط مرده‌ها بی‌طرف هستند. مهم این است كه ایشان فعالیت آشكاری نداشتند و در ظاهر بی‌طرف بودند.

* فارس: اما خانواده هاشمی كه در انتخابات فعالیت می‌كردند و در ضمن خود او كه نمی‌توانست پوستر به دست بگیرد و تبلیغ كند!
-مطهری: خوب این حق آنها بوده است.

* فارس: بله حق‌شان است اما ادعای بی‌طرفی‌ هاشمی جای تعجب دارد.
-مطهری: ملاك ظاهر است. در ظاهر ایشان بی‌طرف بود. این بنده خدا، اصلا مطرح نبود و كناری نشسته بود. فرضاً یك اظهارنظری هم كرده است. بالاخره انتخابات است و هركسی طرفدار شخص خاصی است، اما اینكه در تلویزیون آبروی كسی را ببریم كاری زشت است.

* فارس: احمدی‌نژاد در مناظره گفت "هاشمی طرفدار موسوی است"، این آبرو بردن است؟
-مطهری: این گفتن دارد؟ حالا كه چی؟ انتخابات همین است. ثانیاً او بیش از این گفت. وقتی می‌گوید "پول و ثروت خود را از كجا آورده‌اید"، این یعنی دزدی كرده‌اید. هاشمی و ناطق نوری می‌توانستند بلافاصله جواب بدهند.

* فارس: احمدی‌نژاد در مناظره به كروبی گفت: "پول خانه‌ات را از كجا آوردی"، كروبی فقط نگاه كرد و در مناظره بعدی از روی برگه گفت كه پول خانه‌اش را از كجا آورده! این ضعف كروبی است كه همان لحظه نمی‌داند پول خانه‌اش را از كجا تهیه كرده است.
-مطهری: به هر حال مطرح كردن این مسائل در مناظره درست نیست.

*فارس: پس مناظره جای مطرح كردن چه موضوعاتی چیست؟
-مطهری: جای بیان سیاست‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یك كاندیدا.

* فارس: پس چرا كروبی بحث هاله نور و دزدیده شدن احمدی‌نژاد در عراق و موسوی بحث دروغگو بودن دولت را مطرح كرد؟
مطهری: از خودشان بپرسید. البته وقتی یكی از كاندیداها رئیس فعلی دولت است، خود به خود بحث از كاستی‌های موجود به میان می‌آید. علاوه بر این، همیشه شروع كننده مقصرتر است و شروع كننده و كسی كه مناظره را از روال طبیعی خارج كرد، آقای احمدی‌نژاد بود.

* فارس: شما می‌گویید منشأ فتنه مناظره‌ها بود، در حالی كه برخی معتقدند منشأ فتنه 3 تیر 84 و زمانی بود كه هاشمی پس از پیروزی احمدی‌نژاد سكوت كرد و بدعت پیام تبریك ندادن را گذاشت و در عین حال وزارت كشور همسو با خود را به تقلب محكوم كرد و چهار سال كارشكنی علیه دولت داشت.
-مطهری: همه اینها غیر علنی و به گونه‌ای بود كه به انقلاب آسیب نرسد. به علاوه این اعتقاد آقای هاشمی بوده است كه این نحو مدیریت، كشور را ساقط می‌كند. ایشان نمی‌توانست منافقانه و ریاكارانه از دولت حمایت كند.

*فارس: آن مناظره هم اعتقاد آقای احمدی‌نژاد بود!
-مطهری: هر اعتقادی را نمی توان در تلویزیون در حضور پنجاه میلیون جمعیت بر زبان آورد. ثانیاً چگونه به اتهامات ثابت نشده اعتقاد پیدا كردند؟ هاشمی در تیر 84 معتقد بود سپاه و بسیج انتخابات را سازماندهی كردند. درست و غلط آن مطلب دیگری است، اما نگفت كه تقلب شده است.

*فارس: این‌طور نیست! آقای هاشمی گفت تقلب شده است.
-مطهری: اگر هم گفته‌اند اعلام عمومی نبوده، همان طور كه امروز در جلسات خصوصی خیلی حرف‌ها گفته می‌شود.

*فارس: این بحث را جمع‌بندی كنیم. شما می‌گویید احمدی‌نژاد نباید در مناظره آن حرف‌ها را می‌زد. اما آن اظهارات زمانی بود كه موسوی به احمدی‌نژاد گفت "وزرای شما در برهه‌ای به ثروت رسیدند " و احمدی‌نژاد هم پاسخ داد.
-مطهری: چه ربطی به هاشمی داشت كه احمدی‌نژاد نام او را مطرح كرد؟

*فارس: وی از حامیان موسوی بود. مگر محصولی كاندیدای انتخابات بود كه موسوی از او نام برد؟
-مطهری: وزیر احمدی‌نژاد بود.

*فارس: خوب هاشمی هم پدر معنوی موسوی بود.
-مطهری: هاشمی چه زمانی گفت من حامی موسوی هستم؟

* فارس: فائزه هاشمی در مصاحبه با سایت آفتاب گفت "پدرم حامی موسوی است " و دفتر آقای هاشمی هم آنرا تكذیب نكرد
-مطهری: حالا ایشان یك چیزی گفته است، ملاك نمی‌شود.

* فارس: اگر هاشمی این حرف را قبول نداشت، دفتر وی می‌توانست تكذیب كند.
-مطهری: آیا شما در مناظره حق داری به حامی كاندیداها حمله كنی؟

* فارس: آنها هم نمی‌توانستند به وزیر برگزار كننده انتخابات توهین كنند.
-مطهری: آنها گفتند چرا محصولی را انتخاب كردید.

* فارس: نه! مسئله این نبود؛ آنها بحث ثروت محصولی را مطرح كردند.
-مطهری: خوب گفتند وقتی دولت این همه از عدالت دم می‌زند چرا باید چنین وزیری در كابینه‌اش باشد؟

* فارس: مگر ثروتی كه از راه مشروع به دست آمده و كمیسیون اصل 90 هم تأیید كرده است، اشكال دارد؟
-مطهری: كمیسیون اصل 90 هیچ‌گاه چنین نگفت و آن پرونده مفتوح است.

* فارس: پس اگر این محور معیار باشد، آقای عالی‌نسب، مشاور موسوی نیز یكی از ثروتمندترین افراد ایران بود؛ بهتر است از این بحث بگذریم.

فارس: سؤال ما در خصوص نهضت آزادی است. آیا شما نظر ابراهیم یزدی را مبنی بر اینكه نامه امام درباره مؤسسه حفظ و نشر آثار امام دست‌خط حاج‌احمد است، قبول دارید؟
-مطهری: نمی‌دانم. اطلاعاتم كافی نیست. امام در آنجا چه می‌گوید؟

* فارس: امام در آن نامه گفته‌اند كه مؤسسه حفظ و نشر آثار هر چه را كه تأیید كند، حتما از جانب بنده بوده است. سال 66 محتشمی‌پور به امام نامه می‌نویسد و در آن از ایشان می‌پرسد كه نهضت آزادی را به انتخابات راه بدهیم یا خیر؟ كه امام در پاسخ می‌نویسند: "فرزندان عزیز بازرگان از منافقین بدتر هستند و صلاحیت هیچ كاری را ندارند و كاری نباید به آنها داد "، این سؤال از این جهت مطرح می‌شود كه شما گفتید ما با نهضت آزادی خوب برخورد نكردیم، در حالی كه آنها ماهنامه داشتند، كنگره برگزار می‌كردند، ابراهیم یزدی در انتخابات همراه بهزاد نبوی بود و حتی آنها در حمایت از كروبی بیانیه دادند و از تریبون روزنامه‌های اعتماد ملی و كارگزاران نیز استفاده می‌كردند؛ بنابراین برخورد بد با آنها كجا بود؟
-مطهری: فرض كنید نظر امام این بوده كه اعضای نهضت آزادی در آن روز مسئولیتی نگیرند؛ اما ملاك وضع امروز آنهاست و باید دید آیا هنوز همان افكار و مواضع را دارند یا خیر. ثانیا مگر مخالف نباید در بیان عقاید خود آزاد باشد؟ شما می‌گویید آزاد هستند. اما آن‌طور كه باید آزاد نبوده‌اند و نشریه آنها دائم بسته می‌شد. خود شما می‌گویید در روزنامه اعتماد ملی و كارگزاران مطالب خود را بیان می‌كردند، پس روزنامه مستقل نداشتند.

* فارس: خوب به دلیل آن بود كه خط قرمزها را زیر سؤال می‌بردند.
- مطهری: بنده در هیئت نظارت بر مطبوعات هستم؛ الآن فضا خوب است و تندروهای آن دوره نیستند. نشریه "نسیم بیداری " گرایش نهضت آزادی دارد و درباره عقاید بازرگان، مسائل تاریخی و آیت الله منتظری مطلب چاپ می‌كند. برخی می‌گویند همین كه از آقای منتظری نام برده است، باید تعطیل شود ولی ما مانع می‌شویم.

* فارس: اما گفته می‌شود نشریه " 9 دی " به دلیل انتقاد از رئیس مجلس توقیف شده است؟
-مطهری: نه، آن نشریه به دلیل چاپ كاریكاتور یك روحانی و موارد دیگر توقیف شد.

* فارس: آقای مطهری! آن كاریكاتور كه بهانه بود و بحث اصلی مربوط به انتقاد از آقای لاریجانی است.
-مطهری: خیر، اصل قضیه كاریكاتور روحانیت و اتهام زنی‌ها بود.

* فارس: آیا به همان شدت كه با رسانه‌های ارزشی برخورد می‌شود با سایر رسانه‌ها هم می‌شود. روزنامه ایران توقیف شد و هنوز بحث شلاق خوردن كاوه اشتهاردی مطرح است.
-مطهری: آن مربوط به شاكی خصوصی است نه هیئت نظارت بر مطبوعات. نشریه 9 دی، عكس آقای اكرمی را چاپ كرد و زیر آن نوشت "مردم توجه كنند كسانی كه با نام اصولگرایی وارد مجلس می‌شوند و از یاران فتنه هستند دیگر نباید رأی بیاورند " آنها عكس یك سید روحانی شریف را چاپ كرده و به او یار فتنه گفتند در حالی كه حق چنین كاری را نداشتند. آنها در صفحه اول خود عكس آقای صانعی، رجوی و گوگوش و افراد دیگری را در كنار هم به عنوان اصحاب فتنه، چاپ كردند.

* فارس: خوب مگر مواضع آقای صانعی با گوگوش یكی نیست؟
-مطهری: خیر، یكی نیست. فرضاً در یك مورد مواضع افرادی یكی باشد دلیل نمی‌شود كه همه آنها را به یك چوب برانیم. بالاخره عده‌ای از آقای صانعی تقلید می‌كنند. به صرف اینكه وی منتقد است نباید این گونه رفتار كرد. وی عالم بزرگ و باسوادی است. به هر حال برخورد با 9 دی استثنا بود و نظیر آن خیلی كم اتفاق می‌افتد و ممكن است رفع توقیف شود.

*فارس: خوب نشریات دیگر هم (مثل نشریات نهضت آزادی) بعد از توقیف باز می‌شد.
-مطهری: نه، آنها به محض اینكه انتقادی می‌كردند، تعطیل می‌شدند. فرضاً امام (ره) گفته‌ باشند به نهضت‌آزادی‌ها برای همیشه پست ندهید، اما افرادی كه منتقد و مخالف نظام هستند حق اظهارنظر دارند، ما این حق را به آنها به طور كامل ندادیم در حالی‌كه آنها نظام جمهوری اسلامی را قبول داشتند.

* فارس: با همین مبانی فعلی‌شان؟
-مطهری: بالاخره نظام را قبول دارند و در راه تحقق آن زندان‌ها تحمل كرده‌اند هر چند ممكن است انتقاداتی به عملكرد ما و حتی به اصل ولایت فقیه داشته باشند.

* فارس: اما سحابی سال 87 در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفت كه ما نظام و جامعه اسلامی را قبول نداریم اما در عین حال ثبات آن را ترجیح می‌دهیم و مبارزه نمی‌كنیم.
-مطهری: خیلی خوب! حالا چنین افرادی هستند، حق دارند حرف بزنند یا خیر؟

* فارس: حق دارند، كسی هم مانع آنها نشده است كما اینكه در سال 88 بیانیه دادند و كار انتخاباتی كردند. در حالی كه امام گفتند "نهضت آزادی صلاحیت هیچ كاری را ندارد " اما آنها بیانیه دادند و از موسوی حمایت كردند.
-مطهری: اشكال همین است؛ شما فكر كرده‌اید چون این افراد مخالف هستند پس دیگر باید بروند بمیرند!

* فارس: نه، ما این را قبول نداریم. می‌گوییم آنها آزادی داشتند. از شما می‌پرسیم برخورد بد با آنها كجا صورت گرفت؟
-مطهری: آزادی برای آنها در حد مطلوب نبوده است.

* فارس: حد مطلوب از نظر شما چیست؟
-مطهری: مثلا آنها می‌خواستند سالگرد بازرگان را برگزار كنند، اجازه ندادیم. آزادی همین است دیگر.

* فارس: آقای مطهری! مگر موضع آنها بعد از انتخابات با مسعود رجوی متفاوت بود كه حالا باید به آنها اجازه چنین كاری داد؟ در روزهای پس از انتخابات مسعود رجوی به آنها پیام داد كه مقاومت اشرف‌نشان خود را ادامه دهید و بر همین اساس نهضت آزادی بیانیه داد كه تا دمار این حكومت جور را در نیاورده‌اید، از پای ننشینید.
-مطهری: اولا ممكن است مقصودشان از حكومت دولت باشد، ثانیا از چه طریق گفتند " تا دمار حكومت را در نیاورده‌اید از پای ننشینید؟ " از راه مسلحانه یا فعالیت مدنی؟

* فارس: براندازی مگر چیست؟
-مطهری: كسی كه دولت و حتی نظام را قبول ندارد و دوست دارد ساقط شود اما در عین حال از راه مسالمت‌آمیز و انتخابات وارد می‌شود با كسی كه قیام مسلحانه می كند متفاوت است.

* فارس: آنها در بیانیه‌های خود به هیچ‌عنوان بحث‌های مدنی را مطرح نمی‌كردند. وجه مشترك تمام آنها این است كه زیر بار قانون نمی‌روند.
-مطهری: اتفاقا حرف آنها هم همین است كه دولت زیر بار قانون نمی رود. مشخصه نهضت آزادی حتی قبل از انقلاب همین بوده است كه معتقد به مبارزه مدنی بوده‌اند نه مبارزه مسلحانه. رجوی در 30 خرداد 1360 اعلام قیام مسلحانه كرد، لذا رفتار آنها با نهضت آزادی تفاوت دارد.

* فارس: اما برانداز هستند. قبول دارید؟
-مطهری: نمی‌دانم.

* فارس: خودشان اقرار كردند مگر نشنیدید؟.
-مطهری: یك بیانیه و اطلاعیه كه در آن هیجان انتخابات داده‌اند كه دلیل نمی‌شود. باید مشی كلی آنها را دید.

* فارس: پس با این معیار شما، آقای احمدی‌نژاد هم در مناظره به‌دلیل هیجان آن، یك موضوعی را مطرح كرد!
-مطهری: احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور كاندیدا و تهمت دزدی به افراد غایب در مناظره تلویزیونی زد و این عواقب بدی برای نظام داشت. این با صدور یك بیانیه توسط یك گروه سیاسی منزوی خیلی متفاوت است. درباره نهضت آزادی هم هرگاه آنها نیروهای مسلح خود را به خیابان آوردند، اقدام مسلحانه می‌شود.

* فارس: یعنی با كلاشینكف و ژ3 به خیابان بیایند؟
-مطهری: بله، با سلاح.

* فارس: مگر حكومت مرده است كه آنها با سلاح به خیابان بیایند؟
-مطهری: مگر مجاهدین خلق این كار را نكردند؟

* فارس: مگر معنای اقدام مسلحانه این است كه حتماً باید با كلت و كلاشینكف به خیابان آمد؟ پس چرا سال 88 بسیجی‌ها و مردم به شهادت رسیدند؟
-مطهری: در یك آشوب و شورش اجتماعی هر اتفاقی ممكن است بیفتد. در این مواقع، از طرفی بزهكاران و لات‌ها و از طرف دیگر مخالفان مسلح نظام فعال می‌شوند.

*فارس: بستر این اقدامات را چه كسی فراهم كرد؟
-مطهری: بستر آن را ما فراهم كردیم كه مجوز تجمع ندادیم.
* فارس: مگر قانون مرجع نباید حكم كند كه مجوز داده شود یا خیر؟
-مطهری: بله

* فارس: مجری تشخیص داده كه نباید مجوز دهد.
-مطهری: حرف ما هم همین است كه با توجه به آن شرایط خاص، مجری اشتباه كرد. باید رعایت حال جامعه را می‌كردند.2ـ3 میلیون از مردم عادی در تهران گفتند كه تقلب شده و اكثر آنها كاری به موسوی و كروبی نداشتند. عده زیادی اعتراض داشتند، آنها را باید چه كار می‌كردیم؟ آیا باید با باتوم می‌زدیم؟

* فارس: به نظر شما وقتی به پایگاه مسلح بسیج حمله می‌كنند باید از آنها تبلیغ كنیم؟! اگر به مجلس حمله می‌كردند باز هم این حرف‌ را می‌زدید؟
-مطهری: اگر مجوز داده می‌شد آن اتفاق نمی افتاد. باید به‌ آنها مجوز تجمع می‌دادند تا مثلا به مصلی بیایند و شعار دهند. آن وقت باید از آنها سئوال می‌شد كه حرف حساب شما چیست و تلویزیون هم آن را پخش می‌كرد. حتی باید موسوی و كروبی را هم به تلویزیون می‌آوردند تا حرف خود را درباره تقلب ثابت كنند و در مقابل، پاسخ داده می‌شد.
اگر چند بار اجازه تجمع داده می‌شد، آنها ریزش می‌كردند و در آخر مثلا صد هزار نفر باقی می‌ماند كه قصدشان تخریب و آتش زدن بود، آن وقت با آنها برخورد جدی می شد. اما من از روز اول دیدم كه با باتوم مردم را می‌زدند.
ما به موضوع، امنیتی و اطلاعاتی نگاه كردیم نه سیاسی و اجتماعی، و براساس شنودها برخورد كردیم. در حالی كه باید مردم عادی را آرام می‌كردیم تا آنها كنار بروند. در واقع حساب مردم عادی را از حساب سران بحران جدا نكردیم.

* فارس: رسانه ملی از موسوی خواست كه در تلویزیون صحبت كند اما وی گفت من فقط برنامه زنده می‌خواهم و مناظره هم نمی‌كنم.
-مطهری: چه زمانی چنین حرفی زد؟

* فارس: همان روزهای اول پس از انتخابات.
-مطهری: بنده در روزهای اول بحران بارها به آقای ضرغامی گفتم كه اجازه دهید آنها خودشان بیایند صحبت كنند، آنها حرفی ندارند، می‌توانید از این طریق جواب آنها را هم بدهید. صداوسیما تعلل كرد. بعد از آنكه دو هفته گذشت و اوضاع به هم ریخت، تازه به این فكر افتادند كه از آنها دعوت كنند و موسوی گفت من مناظره نمی‌كنم.

* فارس: حرف‌های ما مبنی بر نیامدن موسوی به تلویزیون مستند به نشست خبری ضرغامی در آبان 88 است كه گفت "ما همان هفته اول به موسوی و كروبی گفتیم كه بیایید اما آنها گفتند كه مناظره نمی‌كنیم و فقط برنامه زنده می‌خواهیم ". شما رئیس صدا و سیما بودید این كار را می‌كردید؟
-مطهری: بله، در آن شرایط این كار را می كردم و بعد هم پاسخگوی عملكرد خود بودم. بنده به ضرغامی گفتم كه اجازه دهید این آقایان حرف بزنند اما آنقدر در این كار تأخیر شد كه بعد از دو هفته آنها هم دیگر نیامدند.
اصلا فرض كنید این آقایان به اسرائیل وصل بودند، اما موضوع اصلی در آن زمان آرام كردن و اقناع مردم بود كه فكر می كردند واقعا تقلب شده و كاری به شنودها وغیره نداشتند. ما همان‌طور درباره مردم معترض قضاوت كردیم كه به موسوی و كروبی نگاه می‌كردیم.

* فارس: این‌طور نبود. رسانه ملی بین اغتشاش‌گران و طرفداران موسوی این تفكیك را انجام می‌داد و در اخبار تصریح می‌كرد كه 40 میلیون در انتخابات شركت كرده‌اند اما در تجمع‌ها تعدادی آشوب آفریدند، یعنی اسمی از 13 میلیون برده نمی‌شد.
-مطهری: ولی در این كار خودش موفق نبود و برداشت مردم این بود كه آنها را برانداز و اغتشاش‌گر می‌خوانند.اگر به آنها اجازه تجمع می‌دادیم و حفظ امنیت آن را طبق قانون به خودشان می‌سپردیم بحران راحت‌تر و زودتر فروكش می‌كرد.

* فارس: با این طرز تفكر دوباره آنها می‌توانستند ادعا كنند كه نظام مجوز صوری داد و از ما كشته گرفت.
-مطهری: گاهی باید با این گونه اقدامات، طرف مقابل را خلع سلاح كرد. نیت قلیلی از آنها آشوب بود اما این امر برای مردم آشكار نبود. بنابراین اگر یك بار مجوز می‌دادیم و آنها آشوب می‌كردند، آن زمان مردم خودشان متوجه اهداف این افراد می‌شدند. مگر امام با مجاهدین چگونه برخورد كرد؟ در حالی كه آنها به امام و انقلاب ناسزا می‌گفتند، برخوردی با آنها صورت نمی‌‌گرفت و روزنامه‌شان را توزیع می‌كردند. تا زمانی كه آنها مسلحانه به خیابان آمدند. امام آنقدر صبر كردند تا مردم خودشان خواستار سركوب مجاهدین خلق شدند.

* فارس: اما پیش از آنكه آنها اقدام مسلحانه كنند، امام جبهه ملی را مرتد اعلام كردند.
-مطهری: آن به خاطر انكار حكم قصاص به عنوان ضروری دین بود كه حكم فقهی آن ارتداد است.

* فارس: اگر عده‌ای بخواهند با نیت آشوب وارد مجلس شوند، چه باید كرد؟
-مطهری: باید جلوی آنها را گرفت.

* فارس: خوب پلیس هم جلوی آشوب‌گران را گرفت!
-مطهری: همه آنها آشوبگر نبودند. باید این امر نهادینه شود كه گاهی به معترضان گوناگون اجازه تجمع و اظهارنظر و شعار دادن بدهیم و فورا آنها را برانداز و مخالف اسلام معرفی نكنیم.

* فارس: آیا درست است كه به آنها مجوز بدهیم تا هر كجا را كه خواستند، تخریب كنند؟
-مطهری: مجوز حساب و كتاب دارد؛ در مكان خاص و با گرفتن تعهدات لازم انجام می‌شود. اما پس از انتخابات ترس بی‌جا وجود داشت و همین امر موضوع را بدتر كرد. اگر تصمیم به صدور مجوز بود طبعاً
از موسوی، كروبی و خاتمی امضاء گرفته می‌شد كه امنیت را خودشان در تجمعات حفظ كنند. آن زمان اگر آشوب می شد، مردم به ‌سمت ما می‌آمدند. اما متأسفانه به‌جای آنكه آنها را خلع سلاح كنیم، در موضع مظلومیت قرار دادیم.

* فارس: آقای مطهری شما در راهپیمایی‌های بعد از انتخابات حضور داشتید؟
-مطهری: نه، حضور نداشتم. بنده در روزهای اول این بحران چون با مترو به منزل می‌رفتم و از ایستگاه حقانی تا منزل را در خیابان میرداماد پیاده می‌رفتم، از بین بسیجی‌ها و معترضان عبور می‌كردم. جالب است كه دو طرف به من احترام می‌گذاشتند و قاعدتاً این به‌خاطر شهید مطهری بود.

* فارس: راز حمله مشترك شما و اكبر گنجی و سروش به سپاه، بسیج و نیروهای امنیتی چیست؟ آنها نیز دقیقاً همین حرف شما را می‌زدند.
-مطهری: حمله‌ای در كار نبوده تا مشترك با این افراد باشد. ثانیاً ما باید به گفته توجه داشته باشیم نه به گوینده. برخی حرف‌های آنها واقعاً درست بوده است. مگر هر حرفی كه اكبر گنجی بزند، غلط است؟ ما خودمان باید اولین افرادی باشیم كه برای اصلاح كژی‌ها اقدام می‌كنیم قبل از آنكه امثال اكبر گنجی یا شیرین عبادی بگویند. ثالثا بنده كی به سپاه حمله كردم؟

*فارس: روز رأی اعتماد به وزیر نفت در مجلس.
-مطهری: آن كه حمله نبود. این یك اصل كلی است، وقتی سپاه تبدیل به بنگاه اقتصادی و سیاسی شود دیگر سپاه نیست.

*فارس: اگر این اصل برای شما مبنا است پس چرا دامادتان، علی لاریجانی، در عین حال كه رئیس صدا و سیما بود، سردار سپاه هم محسوب می‌شد؟
-مطهری: ایشان قبلاً در وزارت دفاع خدمت می‌كرد و هیچ‌گاه پاسدار رسمی نبوده است.

*فارس: شما در انتخابات 88 از فرمانده اسبق سپاه برای ریاست جمهوری حمایت كردید؟.
-مطهری: پاسدار استعفا دهد یا بازنشسته باشد، مشكلی ندارد.

* فارس: چرا شما روز رأی اعتماد به وزرا درباره آقای قاسمی گفتید كه نمی‌شود از آنها، وزرای سپاهی، سوال كرد؟ مگر مجلس از صفار هرندی و فتاح سوال نمی‌كرد؟
-مطهری: من گفتم سئوال و استیضاح چنین وزرایی سخت می‌شود چون به نوعی سئوال از سپاه است. بنده طبق یك اصل كلی گفتم كه سپاه نباید وارد سیاست شود.

* فارس: به نظر می‌رسد دیدگاه‌های شما تغییر كرده است.
-مطهری: نه؛ دیدگاه‌های بنده از اول همین بوده است. من مخالف هستم كه سپاه این گونه وارد مسائل اقتصادی و سیاسی شود و در واقع دولتی شود. باید استقلال سپاه حفظ شود. سپاه متعلق به كل نظام و كل مردم است. البته نظامی بودن وزیر دفاع روشن است كه مانعی ندارد. نظامی بودن وزیر كشور نیز به خاطر ارتباطش با نیروی انتظامی می‌تواند به نوعی توجیه شود. اما سایر وزارتخانه ها توجیهی ندارد.

*فارس: اما تمام وزرایی كه سابقه سپاهی بودن دارند، با رأی نمایندگان روی كار آمدند.
-مطهری: در حالی كه عضو سپاه هستند نباید وزیر شوند.

*فارس: مگر عضو سپاه بودن به‌قول آقای لاریجانی، گناه نابخشودنی است؟
-مطهری: این ربطی به حرف من ندارد.

*فارس: آیا درست است كه لاریجانی به شما گفته است با وزیر نفت مخالفت نكنید؟
-مطهری: ایشان دو سه نفر را فرستاد كه من صحبت نكنم ولی من قبول نكردم.

*فارس: از نظر شما چرا شخصی كه فساد اقتصادی و سیاسی نداشته باشد، نباید وارد امور اجرایی شود؟
-مطهری: چون تا زمانی كه عضو سپاه است، نباید وارد دولت شود.

*فارس: مگر در زمان امام بسیاری از افراد سپاه كار اجرایی نمی‌كردند؟
-مطهری: كار اجرایی با وزارت فرق می‌كند.
*فارس: چه فرقی؟
-مطهری: در وزارت قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی پیوند می‌خورد و احتمال فساد افزایش می‌یابد در حالی كه باید زمینه‌های فساد را از بین برد.

* فارس: پس چرا در زمان امام، سپاه دولت موقت را اداره می‌كرد؟
-مطهری: دولت موقت را مهندس بازرگان اداره می كرد. شاید سپاه در معرفی افراد به او كمك كرده باشد. در فضای اول انقلاب، همه مسائل اضطراری بود.

* فارس: مگر در حال حاضر كشور با بیشترین تحریم‌ها مواجه نیست؟
-مطهری: اتفاقاً وقتی كشور تحریم است نباید فردی نظامی وزارت نفت را بر عهده گیرد.

* فارس: اما مجلس با رأی قاطع نمایندگان این وزیر پیشنهادی دولت را پذیرفت.
-مطهری: امثال بنده هم مخالفت كردیم تا در تاریخ ثبت شود. در زمان سازندگی، وزارت اطلاعات وارد مسائل اقتصادی شد و بسیاری از آنها فاسد شدند و كار به قتل‌های زنجیره‌ای رسید. سپاه را باید از این لغزشگاه ها حفظ كنیم، ممكن است دچار همان سرنوشت شود.

* فارس: یعنی شما این امر را پیش‌بینی می‌كنید؟!
-مطهری: آنها با ورود به مسائل اقتصادی و سیاسی ماهیت و شخصیت خود را از دست می‌دهند.

* فارس: با این استدلال شما آیا صفارهرندی و فتاح پس از وزارت تغییر شخصیت دادند؟
-مطهری: سپاه به عنوان یك شخصیت حقوقی را عرض می‌كنم. بحث روی افراد نیست. در حال حاضر سپاه در خصوص كمیته 7 + 8 هم نظر می‌دهد.

* فارس: سپاه چه زمانی در خصوص 7 + 8 نظر داد؟
-مطهری: پشت پرده نظر می‌دهد كه با فلان فرد موافق نیستیم.

* فارس: شما وقتی می‌خواهید وارد مصادیق شوید، می‌گویید پشت پرده است! می توانید پشت پرده ها را ثابت كنید؟
-مطهری: سپاه با فلان نماینده جبهه پیروان امام و رهبری در كمیته 7 + 8 مخالفت می‌كند، در حالی كه ربطی به آنها ندارد. سپاه نباید سیاسی شود. پیوند قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی در یكجا موجب فساد می‌شود، این را مطمئن باشید، مگر آنكه شخص معصوم باشد. تقوا به تنهایی كافی نیست.

* فارس: پس با این استدلال، ولایت فقیه هم باید از نظر شما زیر سوال برود.
-مطهری: ولی‌فقیه حاكم و مجری نیست، بلكه ناظر است و ولایت ایدئولوژیك دارد تا حكومت از مسیر اسلام خارج نشود. حاكم و مجری رئیس‌جمهور و دولت است. علاوه بر این، از همین جهت مجلس خبرگان رهبری تأسیس شده و بر كار رهبر نظارت دارد.

* فارس: اما ولی‌فقیه صرفاً ناظر نیست، بلكه حكم حكومتی و ولایت مطلقه دارد.
-مطهری: احكام حكومتی موارد خاص و نادر است، ممكن است چند سال یك بار باشد.

* فارس: آقای مطهری! شما گفته بودید كه اگر نتوانم "سوال از رئیس جمهور " را مطرح كنم، برای دوره نهم مجلس نامزد نمی‌شوم، بنابراین با این روند نامزد نمی‌شوید؟
-مطهری: به عنوان مثال گفتم. حرف من این بود كه اگر مجلس نتواند كارهای بزرگ مانند سئوال از رئیس جمهور را انجام دهد و نتواند دولت را وادار به تمكین از قانون كند، دیگر ارزش نمایندگی ندارد.

*فارس: یعنی بزرگ‌ترین كار مجلس از نظر شما سؤال از رئیس جمهور است؟ طرح نظارت در اولویت نیست؟
-مطهری: خیر، سؤال و مبارزه با قانون گریزی مهم‌تر است.

* فارس: مجلس در حال حاضر به دلیل نداشتن نظارت دچار مشكل شده است، برخی روزها 80 نماینده در مجلس غایب هستند.
-مطهری: در تمام مجالس همین‌طور است، چون برخی نمایندگان یا مأموریت هستند یا همراه رئیس‌جمهور یا وزیر در سفر. ممكن است افرادی هم برای مصاحبه یا كار دیگری در بیرون صحن باشند، مخصوصاً در زمان نطق‌های میان دستور. شما هم اگر چهار ساعت در مجلس بنشینید با آن آلودگی صوتی، سرگیجه می‌گیرید. البته صدا و سیما هم در بزرگ كردن این موضوع نقش داشته است.

* فارس: مگر نمایندگان این شرایط را نپذیرفته‌اند؟
-مطهری: اگر نماینده‌ای بخواهد چهار ساعت به طور مداوم روی صندلی‌ مجلس بنشیند، دیسك كمر می‌گیرد. اما اگر منظور شما این است كه نماینده باید ساعات اضافه خود را با مردم صحبت كند، این صحبت از نظر آگاهی او از مشكلات خوب است اما اگر به معنی رفع مشكلات شخصی مردم باشد، این كار نماینده نیست. مردم معمولا به دنبال وام و اشتغال هستند و كاری از ما برنمی‌آید. تصور مردم از نمایندگان این است كه مشكلات آنها را حل كنند و این اصلاً درست نیست. كار نماینده قانونگذاری و نظارت است.

* فارس: شما هدف خود را از "طرح سوال از رئیس جمهور " شكستن غرور احمدی‌نژاد عنوان كردید، آیا این برای مجلس آنقدر مهم است كه شكستن غرور رئیس جمهور را بر منافع ملی ترجیح دهد؟
-مطهری: وقتی دولت می‌گوید قانون را اجرا نمی‌كنم، پس دچار غرور شده است و مجلس نمی‌تواند ساكت باشد، باید وی را در ریل قانون قرار دهد كه این امر به طور طبیعی با شكستن غرور وی همراه می‌شود و در راستای منافع ملی است.

* فارس: تمام نمایندگان اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا شما را به شدت مغرور می‌دانند.
-مطهری: مغرور نه، فردی مستقل می‌دانند كه همیشه حرف خود را می‌زند. اتفاقاً بسیاری از نمایندگان از اینكه بنده اهل مزاح و شوخی هستم و در مقابل حملاتی كه به من می شود خونسرد هستم رضایت و گاهی اعجاب دارند.

* فارس: آقای مطهری! شما 14 اسفند 89 در مصاحبه با خبر آنلاین گفتید "هاشمی باید خواستار اجرای عدالت باشد و كارهای غیرقانونی را محكوم كند كه همین كار را نیز انجام داده است. "، آیا هنوز با وجود مفتوح بودن پرونده مهدی هاشمی و عدم بازگشت وی، از این اظهارات دفاع می‌كنید؟
-مطهری: هاشمی خواستار این است كه مهدی هاشمی بیاید و محاكمه هم بشود

* فارس: اما آقای هاشمی در آذرماه 88 در دانشگاه فردوسی مشهد گفت: "من خودم به مهدی گفتم نیا، هر گاه لازم باشد به او می‌گویم بیاید " آیا این با عدالت سازگار است كه امثال تاج‌زاده در زندان باشند و مهدی هاشمی حتی بازنگردد؟
-مطهری: ایشان در آن زمان شرایط را برای محاكمه او مساعد نمی‌دیدند و حتی ترس جان او را داشتند. آنچه كه من فهمیدم و از نزدیكان وی نیز شنیدم این است كه آنها خواستار رسیدگی هر چه زودتر به اتهامات مهدی هاشمی هستند. چند ماه پیش یكی از نزدیكان آقای هاشمی درباره موضع خانواده خود نسبت به مهدی به بنده گفت "ما می‌خواهیم او هر چه زودتر محاكمه شود تا مسئله روشن شود اما اطمینان نداریم كه كار درست و عادلانه‌ای انجام شود ".

* فارس: از نظر شما عادلانه است كه مهدی هاشمی از سیستم قضایی فرار كند؟
-مطهری: اگر مسئله آنقدر حیاتی است پلیس بین‌الملل می‌تواند مهدی هاشمی را دستگیر كند.

* فارس: از نظر شما حقوقی كه مهدی هاشمی از دانشگاه آزاد برای حق مأموریت خود می‌گیرد، مشروع است؟
-مطهری: من اطلاع ندارم و نمی‌دانم این موضوع به چه شكل است.

* فارس: آقای مطهری! برخی می‌گویند شما بازوی عملیاتی آقای لاریجانی در مجلس هستید، آیا این حرف را قبول دارید؟
-مطهری: روز رأی اعتماد به وزیر نفت و در موارد دیگر مشخص شده كه این گونه نیست. ممكن است وی بازوی عملیاتی من باشد!

* فارس: شما لفظ "فتنه " را برای حوادث پس از انتخابات مناسب می‌دانید؟
-مطهری: لفظ فتنه به معنای لغوی آن را قبول دارم؛ فتنه پدیده‌ای اجتماعی است كه باعث می‌شود حق از باطل تشخیص داده نشود. این تعریف منطبق بر حوادث پس از انتخابات بود.اما اینكه بخواهیم بگوییم حوادث فتنه از پیش طراحی شده بود، درست نیست.

* فارس: یعنی شما معتقد هستید دستگاه‌های امینتی غرب مثل سیا و موساد هیچ نظر و برنامه‌ای نسبت به انتخابات ایران نداشتند؟
-مطهری: آنها همیشه برای كشورمان برنامه دارند ولی اینكه بگوییم موسوی، كروبی، خاتمی و هاشمی برنامه ریزی كرده بودند و همه با سیا و موساد در ارتباط بودند، قبول ندارم.

* فارس: اما اقدامات ساختارشكنانه آنها مورد تأیید سرویس‌های اطلاعاتی غرب بود.
-مطهری: پس از اعلام نتیجه انتخابات مسئله فرق می‌كند، موسوی و كروبی اشتباهاتی را مرتكب شدند و اقداماتشان مورد پسند آمریكا و اسرائیل قرا گرفت. غربی‌ها از هر انتقاد و مخالفتی، چه درست و چه غلط، حمایت می‌كنند، مثل حرف‌های بنده كه وقتی موضوعی را مطرح می‌كنم، آنها خوشحال می‌شوند.

*فارس: اما شیمون پرز گفت كه سبزها سرمایه‌ اسرائیل در ایران هستند.
- مطهری: بعد از اینكه به دنبال خطای موسوی ما نیز مرتكب آن اشتباهات شدیم و مجوز تجمع ندادیم و بحران شكل گرفت، اسرائیل چنین گفت. همه ما دست به دست یكدیگر دادیم و فتنه را آفریدیم. یعنی از موسوی ، كروبی، هاشمی و خاتمی تا دولت، بنده، شما به عنوان خبرگزاری فارس، سپاه و بسیج در فتنه مقصر بودیم گرچه سهم‌ها متفاوت است.

* فارس: سهم شما در فتنه چه بود؟
-مطهری:سهم ما را كه ندادند؛ اتفاقاً سهم بنده مثبت بود. روز سه شنبه پس از انتخابات كه بسیاری به نتیجه شك داشتند و كسی جرأت اظهارنظر نداشت من در تلویزیون اعلام كردم هیچ تقلبی در كار نبوده است و آقای موسوی اشتباه می‌كند كه فقط رأی شمال‌ تهران را می‌بیند، باید كل ایران را نگاه كند. من در فتنه نقش كنترل‌كننده داشتم و بسیاری از حرف‌های من جنبش سبز را آرام می‌كرد.

* فارس: البته آنها را خرسند هم می‌كرد.
-مطهری: خوب وقتی كسی حق را می‌گوید، آنها هم خوشحال می‌شوند.

* فارس: آیا بهتر نبود آن مطالب را خصوصی می‌گفتید؟
-مطهری: وقتی تأثیر ندارد باید عمومی گفت. بنده خیلی از مسائل را به صورت خصوصی به احمد‌ی‌نژاد و مشایی گفته‌ام اما چون به جایی نرسید، ناچار شدم علنی بگویم.

* فارس: خوب با این معادله شاید احمدی‌نژاد هم بسیاری از مسائل را به هاشمی به صورت خصوصی گفته باشد.
-مطهری: چیزی را كه هنوز ثابت نشده است نباید در تلویزیون گفت.

* فارس: مگر حرف‌های شما درباره لیبرال بودن احمدی‌نژاد ثابت شده بود كه علنی گفتید؟
-مطهری: امر بدیهی و چیزی كه مورد اقرار طرف واقع شده است نیاز به اثبات ندارد. خود احمد‌ی‌نژاد به صورت علنی قانون عفاف و حجاب را در تلویزیون برهم زد.

* فارس: سوال بعد در خصوص كروبی است؛ وی معتقد است رژیم فعلی از رژیم شاه هم بدتر است؛ آیا شما این حرف را قبول دارید؟
- مطهری: خیر؛ این حرف بیخودی است.

* فارس: سؤال بعدی ما درخصوص تحولات منطقه و شمال آفریقاست؛ چرا شما در تحولات اخیر منطقه موضع‌گیری خاصی نداشتید؟
-مطهری: دو سه بار درباره تحولات منطقه اظهار نظر كردم، یك بار گفتم كه در حمایت از مردم بحرین و دانشجویان معترض به استادیوم آزادی می‌آیم.

* فارس: اما نیامدید! منتظر شما بودیم.
-مطهری: آن طور كه یادم هست باید جلسه كمیسیون مجلس را رها می كردم و نشد. در برخی موارد كه همه حرف می‌زنند، دیگر نیازی نیست كه حتماً‌ اظهار نظر كنم.

* فارس: اینجا بحث "انجام وظیفه " مطرح است.
-مطهری: این حرف شما درست است، اما باید دید اظهارنظر بنده چقدر تأثیر دارد. من معمولاً مواقعی صحبت می‌كنم كه دیگران وارد نمی‌شوند.

* فارس: شما كه ادعا دارید فتنه 88 را آرام كردید، در حال حاضر هم اظهارات شما می‌تواند برای مردم بحرین مؤثر واقع شود. آنها از فرزند شهید مطهری انتظار دارند.
-مطهری: بله از این نظر مؤثر است چون اكثر آنها شهید مطهری را می شناسند، اما به عنوان یك نماینده اثر زیادی ندارد.

* فارس: شما چرا در قبال حوادث منطقه و شیعه كشی بحرین اعلام موضع نكردید؟
-مطهری: با شبكه الكوثر و الجزیره در این باره مصاحبه داشتم.

* فارس: آقای مطهری! اگر به 150 سال قبل و به زمان مشروطه بازگردیم، آیا شما در جبهه مشروطه خواهان مشروعه‌خواه هستید یا مشروطه‌خواهان غربی؟
-مطهری: من مشروطه مشروعه را قبول دارم؛ شیخ فضل الله هم همین را می‌خواست. البته مخالفان او در بین علما مثل مرحوم آخوند خراسانی مخالف آن نبودند بلكه می گفتند ما توان آن را نداریم. در واقع شیخ در صدد آن بود كه نقش علمای طراز اول در مجلس كه كمرنگ شده بود احیا شود و مصوبات مجلس با شرع تطبیق داده شود. دموكراسی غربی به مفهوم مطلق آن را قبول ندارم چرا كه به ناكجا آباد می‌رود زیرا ملاك را میل مردم می‌داند.

* فارس: سوال دیگر ما در خصوص مدیریت مؤسسه صدرا است كه آثار شهید مطهری را منتشر می‌كند. افراد بسیاری درباره آن طرح شما كه در مجلس به تصویب رسید مبنی بر اینكه دوره انحصاری انتشار كتاب‌های استاد مطهری را تمدید كرد، اعتراض دارند و انتقاد دیگر این افراد به منتشر نشدن برخی فایل‌های صوتی استاد مطهری است؛ با وجود این ضعف‌ها شما چرا اصرار دارید كه انحصار آثار شهید مطهری فقط در اختیار مؤسسه صدرا قرار گیرد؟
-مطهری: این انحصار درباره آثار امام و رهبری نیز وجود دارد. آن طرح، مخصوص آثار استاد مطهری نبود بلكه حقوق ورثه همه مؤلفان و مصنفان و هنرمندان را از 30 سال به 50 سال افزایش داد. در مورد آثار خاص، انحصار باید وجود داشته باشد چرا كه در غیر این صورت دچار تحریف می‌شود. اگر یك كتاب را قرار باشد 500 ناشر چاپ كنند، چه كسی می‌تواند كنترل كند. اگر یك جمله یا پاراگراف را حذف كنند، چگونه می‌توان متوجه شد؟ از این رو چاپ كتاب‌های شهید مطهری باید در یك مؤسسه و تحت نظارت مرجع صالح صورت گیرد. البته بنده نمی‌گویم كه نظرات شهید مطهری را فقط ما باید تفسیر كنیم و تفسیر دیگران باطل است. انحصار در مورد انتشار كارهای موضوعی درباره آثار استاد وجود ندارد.
مثلاً اگر كسی بخواهد درباره عدالت از منظر شهید مطهری كتاب بنویسد و كار موضوعی كند، آزاد است، فقط مؤسسه باید قبل از چاپ، نقل‌قول‌ها از شهید مطهری را بررسی كند. حتی ممكن است نظر شهید مطهری را در كتاب خود رد كند؛ كه ما دیگر با این مسائل كاری نداریم. بنابراین متون اصلی آثار استاد مطهری در مؤسسه صدرا چاپ می‌شود و اگر این روند نباشد آثار ایشان دچار تحریف و كارهای بازاری می شود و كار بسیار خطرناكی است. ما در این باره تجربه داریم. پس از شهادت ایشان بیش از 60 جلد كتاب جدید از شهید مطهری چاپ شده است كه تعداد آثار ایشان را به 90 رسانده است.
* فارس: یعنی هر 6 ماه فقط یك كتاب چاپ شده است در حالی كه وظیفه این مؤسسه فقط پیاده كردن فایل‌های صوتی استاد مطهری و چاپ آن بوده است.
-مطهری: پیاده كردن و تنظیم و تدوین؛ همین یك كار تخصصی است و كار آسانی نیست. اگر می‌‌خواستیم به آن شكل تنظیم كنیم، الان كار تمام شده بود؛ البته در حال حاضر حدود 10 درصد از سخنرانی‌ها و درس‌های شهید مطهری چاپ نشده است و وجدان ما از بابت دقیق بودن مطالب چاپ شده راحت است.

* فارس: اگر واقعاً كتاب‌ها دقیق چاپ شده است، پس چرا روی جلد یكی از كتاب‌ها عكس بهاءالله را زده بودید، هرچند شما موضع‌گیری كردید.
-مطهری: ممكن است چنین اشتباهاتی رخ دهد. در این 30 سال فقط در طرح یك جلد چنین اشتباهی رخ داد. بنده گفتم طرح جلد كتاب "نهضت های اسلامی " را تغییر دهید و پیشنهاد دادم عكس امام، سید جمال، عبده و اقبال روی جلد آن باشد. قبل از چاپ از صحت عكس عبده پرسیدم كه گفتند درست است اما وقتی چاپ شد، متوجه شدیم عكس عبده متعلق به فرد دیگری است. بلافاصله آن كتاب جمع‌آوری و جلدش تغییر كرد.

* فارس: آقای مطهری شخصی می‌گفت در مصاحبه‌ای كه 12 سال قبل با شما داشته است، از طالبان حمایت كردید، درست است؟
- مطهری: طالبان؟!

* فارس: مبنای حرف شما این بوده كه آنها چون دینی هستند نباید خیلی مورد تهاجم واقع شوند.
-مطهری: یادم نمی‌آید. فكر نمی‌كنم. شاید گفته باشم همه حرفهای آنها غلط نیست، خصوصا كه در دوره اصلاحات هرگونه اهتمام نسبت به اجرای احكام اسلام را طالبانیسم می‌نامیدند.

* فارس: آقای مطهری آیا شما برای انتخابات مجلس نهم كاندیدا می‌شوید؟
-مطهری: 80 درصد احتمال دارد شركت كنم.

* فارس: اجازه دهید صریح‌تر سوال كنیم؛ كمیته 8+7 كه برای وارد كردن اسم شما در لیست واحد، اجماع ندارد، بنابراین بین لیست موازی اصولگرایان و لیست امثال مجید انصاری و محسن هاشمی یعنی اصلاح‌طلبان، شما كدام را ترجیح می‌دهید.
-مطهری: البته لازم نیست اجماع باشد، باید اكثریت آن 8 نفر موافق باشند. به هر حال چه نام من در آن لیست باشد و چه نباشد ممكن است خودمان لیست جداگانه بدهیم. بستگی به شرایط دارد.

* فارس: آیا این كار از نظر شما موازی‌كاری با اصولگرایی و خلاف وحدت نیست؟
-مطهری: بنده گفتم كه قائل به وحدت اصولگرایان نیستم بلكه به وحدت عقلا معتقدم. بنابراین ما می‌توانیم لیست جداگانه بدهیم. در نهایت باید ببینم چه خواهد شد. البته ممكن است به نام اصولگرایی هم لیست ندهیم. مثلاً لیستی بدهیم كه مركب از عقلا و معتدلان اصولگرا و اصلاح‌طلب باشد.

* فارس: لطفاً در خصوص مبنای برخورد شهید مطهری با التقاطی‌ها با روایتی تاریخی بفرمایید ایشان التقاط را در چه می‌دانستند و با آن چگونه برخورد می‌كردند؟
-مطهری: ایشان در جایی كه احساس می‌كرد نفاق در كار است، موضع شدید اتخاذ می‌كرد، یعنی اگر احساس می‌كردند اشخاص می‌خواهند اندیشه خود را در قالب اسلام به خورد جوانان بدهند و از آیات و روایات استفاده ابزاری كنند، برخورد شدیدی داشتند. ضمن عدم همكاری با آنها نقاط انحراف فكر آنها را آشكار می‌كردند. البته آنجا كه احساس می‌كردند كه فردی سوء نیت ندارد و از روی حقیقت جویی و تفكر به یك فكر غلط رسیده است، با او برخورد ملایمی داشتند.
* فارس: لطفاً مثال بزنید.
-مطهری: اولین شخص در داخل كشور كه در سال‌های 49 ـ 54 درباره مجاهدین خلق گفت ما با این گروه همكاری نمی‌كنیم، شهید مطهری بود. امام در آن زمان نجف بودند. این موضع برای اكثر انقلابیون مسلمان عجیب بود. در آن دوره بسیاری از انقلابیون موجه روحانی نیز طرفدار مجاهدین بوده و برای آنها پول جمع می‌كردند و صحبت‌های شهید مطهری درباره مجاهدین برای آنها قابل هضم نبود و تا پیروزی انقلاب نیز برای بسیاری از انقلابیون، باطل بودن مجاهدین قطعی نشده بود.
مثال گروه دوم یعنی كسانی كه از روی فكر به نتیجه غلط می رسیدند مهندس بازرگان است كه علی رغم انتقادات فكری شهید مطهری به او، همچنان رابطه دوستانه داشتند و حتی شهید مطهری وی را به عنوان نخست وزیر دولت موقت به امام معرفی كرد.

* فارس: با توجه به نزدیكی و هم مباحثه بودن شهید مطهری و آقای منتظری، شما اختلاف‌ شدید فكری بین آنها را ناشی از چه می‌دانید؟ با توجه به اینكه پیش از انقلاب موضع آقای منتظری درباره مجاهدین خلق همانند تفكر شهید مطهری بود اما شهید مطهری زودتر به انحراف آنها پی برد ولی مواضعی كه منتظری در سال 67 نسبت به مجاهدین اتخاذ كرد، درباره نوع برخورد با آنها بود.
-مطهری: اختلاف شدید فكری بین آنها نبود. شاید در جریان عملیات مرصاد اخباری درباره رفتار با منافقین داخل زندان به آقای منتظری رسیده بود كه باعث اعتراض وی شد. اما این به معنای طرفداری از مجاهدین نیست.

* فارس: اما امام در نامه عزل منتظری صریحاً می‌گویند كه ایشان دائماً از منافقین حمایت كرده‌اند.
-مطهری: حامی به این معنی بود كه اعتراض داشت كه چرا در زندانها و بازداشتگاه‌ها با منافقین این‌گونه برخورد می‌شود.

* فارس: موارد بسیاری كه منتظری درباره زندان‌ها مطرح كرده بود با بازدید كمیته‌های مختلف از زندان، تكذیب شد.
-مطهری: بله؛ این احتمال وجود دارد و بنده معتقدم برخی اظهارات وی به دلیل اخباری بود كه به او می‌رسید. كانالیزه شدن آقای منتظری را قبول دارم چون این مطلبی بود كه قبل از پیروزی انقلاب هم شهید مطهری به او تذكر می داد. ایشان درباره رابطه نزدیك مهدی هاشمی با آقای منتظری چند بار تذكر داده بودند. جزء اولین كسانی كه سید مهدی هاشمی را شناخت، شهید مطهری بود. زمانی كه آنها آیت الله شمس آبادی را با عمامه‌اش خفه كردند، ساواك اعلام كرد این، كار "هدفی‌ها‌ " یعنی سید مهدی هاشمی و یارانش است اما آن زمان ‌كسی قبول نمی‌كرد و همه ساواك را عامل می‌دانستند اما پدرم می گفتند ساواك درست می‌گوید و مهدی هاشمی و گروه‌ وی این جنایت را مرتكب شده‌اند.
گاهی هم به آقای منتظری می‌گفتند، ارزش ندارد شما به دلیل اعتراض به باز شدن یك مغازه عرق فروشی در قم دو سال در زندان باشید، یك طلبه جوان هم می‌تواند این كار را بكند. شما یك فقیه هستید كه بهتر است شاگرد تربیت كنید. در مجموع شهید مطهری، پخته‌تر و عمیق‌تر بودند و سادگی آقای منتظری در ایشان وجود نداشت.

* فارس: در حال حاضر شما نزدیك‌ترین فرد را از نظر اندیشه و تفكر به شهید مطهری چه كسی می‌دانید؟
-مطهری: كسی كه از همه جهات شبیه ایشان باشد، نداریم اما آقای مهدوی كنی از نظر نوع نگاه به روحانیت و مسائل سیاسی، همان نگاه شهید مطهری را دارند. تأكید بر روی روحانیت و تقویت این نهاد و نیز دولتی نشدن آن، جزء دیدگاه‌های مشترك آقای مهدوی كنی و شهید مطهری است.
در شورای انقلاب نیز نگاه ایشان در برخورد با مجاهدین خلق و كمونیست‌ها و نوع فعالیت روحانیت، نزدیك‌ترین دیدگاه به شهید مطهری بود. اما از نظر سبك و روانی بیان مطالب فلسفی، آقای مصباح به ایشان شباهتی دارد. از نظر بینش اجتماعی و روشنفكری و اهمیت دادن به نسل جوان و تأكید بر اقتدار علمی جامعه اسلامی و نوع نگاه به دنیای اسلام و بیداری اسلامی، رهبر انقلاب به شهید مطهری شباهت دارند.

* فارس: برادرتان آقای مجتبی مطهری، 3 ماه پیش در مصاحبه‌ای گفتند كه "پدر ما را پامنبری‌های موسوی‌خوئینی‌ها كشتند، چون او تفسیر ماركسیستی از قرآن داشت "، چقدر این مسئله را قبول دارید؟
-مطهری: در اینكه اكبر گودرزی، رهبر گروه فرقان و افرادش مدتی در مسجد نیاوران حضور داشتند و پای تفسیر آقای موسوی‌خوئینی‌ها می‌نشستند، تردیدی نیست. اما اینكه آنها چقدر از افكار ایشان تاثیر گرفتند، روشن نیست. نمی‌توان گفت حتما گروه فرقان افكار خود را از موسوی خوئینی‌ها گرفته است، چرا كه آنها در مكان‌های مختلفی حضور داشتند، مدتی در مسجد قبا، مسجد خمسه قلهك و محله رودكی تهران حاضر می‌شدند. البته در اینكه آقای موسوی‌خوئینی‌ها گاهی تفسیر‌هایی متأثر از تفكر ماركسیستی بیان می‌كرد، تردید و شكی وجود ندارد، چون داستانش را رهبر انقلاب برای بنده گفتند. زمانی كه ایشان، رئیس جمهور بودند، در ملاقاتی كه خدمت ایشان رسیده بودم به من گفتند یك بار كه نزد شهید مطهری رفتم، ایشان از تفسیر‌های آقای محمد خوئینی ها ناراحت بودند. به بنده گفتند كه به او بگویم نزد ایشان برود. چند ماه بعد كه دوباره آقای مطهری را ملاقات كردم ایشان گفتند "پیغام مرا رساندید؟ " گفتم "بله " گفتند "ولی نزد من نیامد ".
این مسئله در آن زمان رایج بود و محدود به آقای موسوی‌خوئینی‌ها نبود و تفاسیر این گونه توسط دكتر پیمان و دیگران نیز صورت می‌گرفت و آنها موضوعات اسلامی را با دید ماركسیستی نگاه می‌كردند و در بسیاری از روحانیون نیز این تفكر نفوذ كرده بود. اما هنر شهید مطهری این بود كه این موضوعات را به خوبی تشخیص می‌داد و گاهی این تیز‌بینی را فردی مثل شهید بهشتی هم نداشت. البته در آستانه پیروزی انقلاب یادم هست كه آقای خوئینی‌ها در جلسه ای در قم كه درباره مسائل انقلاب تشكیل شده بود در كنار شهید مطهری حضور داشت.

*فارس: آقای مطهری رشته شما در دانشگاه چه بود و چرا به رشته الهیات روی آوردید
-مطهری: رشته بنده ابتدا مهندسی مكانیك دانشگاه تبریز بود؛ از سال 55 تا 58 آنجا تحصیل می‌كردم تا زمانی كه پدرم ترور شد. سپس شاگردان ایشان، دوستان و خانواده از من خواستند كه به تهران بیایم تا هم كنار آنها باشم و هم متولی نشر آثار شهید مطهری باشم. از این رو خود را به دانشگاه علم و صنعت منتقل كردم. دو ترم آنجا بودم كه دقیقا همزمان با دوره تحصیل آقایان احمدی‌نژاد، ثمره هاشمی، محصولی، علی احمدی و حمیدزاده در آن دانشگاه بود. ثمره هاشمی ظهرها در مسجد صحبت می‌كرد.
تا این كه با انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها دو سال و هشت ماه تعطیل شد. در این فاصله، قانونی در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد كه گروه‌های علمی مختلف دانشگاهی امكان انتقال به یكدیگر را دارند. چون در فضای تنظیم و تدوین آثار پدر قرار گرفته بودم تصمیم گرفتم به رشته الهیات بروم. در سال 65 دوره لیسانس را در دانشگاه تهران تمام كردم و بلافاصله كنكور فوق لیسانس در رشته فلسفه دادم و قبول شدم. در سال 68 نیز كنكور دكتری دادم و در سال 74 مدرك دكتری گرفتم و به تدریس در دانشكده الهیات كه از چند سال قبل آغاز كرده بودم، ادامه دادم.

*فارس: شما جبهه هم رفتید؟
مطهری: خیر، بنده دوبار برای بازدید و سخنرانی به جبهه رفتم اما برای جنگ به جبهه نرفتم.

*فارس: این آفت آقازادگی نبود؟
مطهری: به هر حال این كمال در بنده حاصل نشد. البته فكر می‌كنم مصداق حدیث پیغمبر(ص) نباشم كه فرمودند " اگر كسی جهاد نكرده باشد یا آرزوی جهاد نداشته باشد با شعبه‌ای از نفاق از دنیا می‌رود "؛ چون تمایل به این كار داشتم، هرچند نفس انسان بسیار مكار و پیچیده است. یك بار كه امام(ره) گفتند همه باید به جبهه بروند، مصمم شدم و عازم حركت بودم اما دوستان و نزدیكان به بنده اجازه ندادند و گفتند حالا كه پدرتان شهید شده و شما متولی آثار ایشان هستید، به جبهه نروید.
ولی به هر حال این یك نقص است و آن كمالی كه درجبهه رفته‌ها حاصل شده در امثال من نیست و از راه دیگر نیز به دست نمی‌آید. دوست دارم اگر بناست شهید شوم در مبارزه با اسرائیل باشد. چند ماه پیش در مجلس بنا شد چند نماینده از جمله بنده با كاروانی كه از آسیا به غزه می‌رفت برویم و كار جدی شده بود اما مصر ویزا نداد.

* فارس: آقای مطهری، لطفاً نظر خود را درباره این افراد در چند كلمه بیان كنید.
* فارس: علی لاریجانی
- مطهری: ‌سیاستمدار معتدل و مصلحت گرا.
* فارس: احمد توكلی
- مطهری: اصولگرای حقیقت‌گرا.
* فارس: محسن رضایی
-مطهری: فرمانده سیاستمدار برنامه محور.
* فارس: قالیباف‌
-مطهری: اصولگرای روشنفكر علم محور.
* فارس: آقاتهرانی
-مطهری: اصولگرای جامد.
* فارس: زاكانی
- مطهری: سیاستمدار ضد تبعیض.
* فارس: سید‌حسن خمینی
- مطهری: عالم با اخلاق
* فارس: آیت‌الله مهدوی كنی
- مطهری: عالم حكیم.
* فارس: هاشمی رفسنجانی
-مطهری: عالم دلسوز انقلاب.
* فارس: موسوی
- مطهری: روشنفكر احساس گرا.
- * فارس: كروبی‌
- مطهری: (مكث طولانی)
* فارس: نظر دادن درباره كروبی كه فكر كردن نمی‌خواهد!
- مطهری: روحانی احساس‌گرا.
* فارس: محمد خاتمی
- مطهری: روشنفكر.


 


یک سال حبس در قرنطینه، ۸ ماه روزه‌داری در اعتراض

خانواده سید مصطفی تاجزاده در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه خواستار رسیدگی به وضعیت این زندانی سیاسی شدند. در این نامه با اشاره به اینکه این سومین رمضانی است که تاج زاده به صورت غیرقانونی و در شرایط قرنطینه نگهداری می شود از صادق لاریجانی خواسته شده است تا به گفته های پیشین خود در خصوص اجرای مرّ قانون پایبند باشد.

به گزارش تحول سبز، خانواده تاج زاده در این نامه آورده اند: “هرگز نمی توانیم به بهانه حفظ امنیت نظامی که در گرو بند و حبس و حصر عده ای و عسر و حرج و سختی و صعوبت برای خانواده هایشان و در مقابل راحت و تنعم و رفاه و خاطرجمعی برای عده ای دیگر است، بر همه بی عدالتی ها و بی قانونی هایی چشم بربندیم.”

سال گذشته در چنین روزی سید مصطفی تاج زاده به دلیل آنکه حاضر به پس گرفتن شکایتی که به همراه شش تن دیگر از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت از کودتاگران تسلیم دادگاه نموده بودند، نشد به زندان بازگردانده شد و از آن زمان به صورت غیرقانونی و در قرنطینه به سر می برد. وی با وجود مشکلات جسمی از آبان ماه سال گذشته روزه های اعتراضی خود را آغاز نمود و بارها تاکید کرده است تا زمانی که از حقوق اولیه یک زندانی برخوردار نگردد به روزه داری خود ادامه خواهد داد.

متن کامل این نامه در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم
لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم

رئیس محترم قوه قضائیه
سلام علیکم

مستحضرید که عزیزدل ما و فرزند راستین امام و انقلاب و خدمتگزار واقعی و همیشگی مردم « سید مصطفی تاجزاده » بدون ارتکاب هیچ جرمی، امسال سومین رمضان را در زندان می گذراند. اولین رمضان او در یکی از سلول های انفرادی بازداشت گاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (دوالف) به سلوکی عارفانه گذشت و رمضان دومش را از روز چهارمین و به گاه بازگشت به زندان در پی انتشار شکایت نامه از سردار مشفق و همکارانش، علیرغم عمل جراحی سنگینی که انجام داده بود، آغاز کرد. که تنها مصاحبش در قرنطینه غیرقانونی، مردی از اهالی معرفت و هنر و ایمان بود و سرانجام این رمضان او نیز در قرنطینه ای می گذرد به مراتب سخت تر، با محدودیت های بیشتر و با مصاحبی که خود نیاز به توجه و مراقبت ویژه، درمان مستمر و بلکه آزادی فوری دارد.

بی شک گذراندن این شب ها و روزها در حال و هوایی معنوی و به دور از رنگ و ریای عالم بیرونی برای چون تاجزاده ای توفیقی است که از عنایت خاص پروردگارش نشأت می گیرد، لیکن ما به عنوان خانواده او و با احساس نگرانی و دلواپسی های مدام هرگز نمی توانیم نسبت به سلامت و امنیت او بی توجه باشیم و هرگز نمی توانیم به بهانه حفظ امنیت نظامی که در گرو بند و حبس و حصر عده ای و عسر و حرج و سختی و صعوبت برای خانواده هایشان و در مقابل راحت و تنعم و رفاه و خاطرجمعی برای عده ای دیگر است، بر همه بی عدالتی ها و بی قانونی هایی چشم بربندیم که در حق سید بزرگواری بالیده در خانواده ای متدین و در بطن انقلاب اسلامی، می شود.

ما در این نامه که در سالگرد بازگشت مظلومانه سید مصطفی تاجزاده به زندان، خدمت شما به عنوان عالی ترین مقام مسئول در حوزه قضای کشورمان می نگاریم، قصد آن نداریم که به تحلیل و بررسی حوادث این دو سال و اندی بپردازیم که در کشور ما روی داد و بخش عمده لطمات و صدمات واقع شده ناشی از بی توجهی به تذکرات و هشدارها و نقدهای مشفقانه فرزندان انقلاب بود، بلکه با توجه به جایگاه حائز اهمیت شما به عنوان رئیس یکی از قوای سه گانه مستقل، بنا داریم در این ماه عزیز فرمایشات شما را در دو ماه رمضان پیش یادآور شویم که در جلسه ای خصوصی اعلام کردید، برای اجرای مرّ قانون مسئولیت پذیرفته اید و معتقدید قانون باید در مورد همه حتی آقای تاجزاده و دیگرانی که به لحاظ سیاسی با آنان اختلاف دارید، اجرا شود.

و بنا داریم نه به عنوان مقامی رسمی و دارای تریبون رسمی بلکه تنها به عنوان شهروندی که متأثر از آموزه های اسلامی به وظایف و تکالیف شهروندی خویش آشناست در میانه ماه رحمت و نشسته بر سر خوان نعمت الهی، مقامات مسئول را نهی از منکر کنیم و چه منکری بالاتر از محروم کردن انسانی وارسته و خدوم از حقوق اولیه خود و ایجاد عسر و حرج مدام برای خانواده اش که اگر در این دنیای دون صاحب مقامی نیستند، نزد پروردگار جلیل به مقام بندگی نائل آمده اند و مخاطب آیات رحمانی او قرار گرفته اند.

جناب آقای لاریجانی!

مستحضرید که رکن رکین خانواده ما سید مصطفی تاجزاده علیرغم بیماری هایی که به آن مبتلاست و متاسفانه سختی های دوره بازجویی و زندان انفرادی و شرایط قرنطینه موجب تشدید آن شده است، از بیستم آبان ماه در اعتراض به شرایط ناعادلانه ای که به او تحمیل شده به روزه سیاسی روی آور شده و نه ماهگی این امساک معترضانه از خوردن و آشامیدن با ماه مبارک رمضان پیوند خورده است. بیم مشکلات و تبعات این روزه داری مدام و مخاطراتی که برای ایشان به وجود خواهد آورد، بهانه نگارش این نامه است و بدین وسیله ضمن تقبیح این گونه اعمال غیرقابل توجیه به لحاظ حقوقی و قانونی و شرعی، مجدّانه از حضرتعالی درخواست رسیدگی و پاسخ گویی داریم.

در پایان یادآور می شود که خانواده سید مصطفی تاجزاده به خواسته خود او و تأکیدات همیشگی اش، بنای تمسک به مقامات خارجی حتی مقامات رسمی و مسئول در سطح بین الملل را ندارد، ضمن این که این حق را از سوی دیگر خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی نکوهش نمی کند، اما بی توجهی نسبت به خواسته های اولیه حقوقی تاجزاده و خانواده او لاجرم نگاه ها را متوجه این پرونده سیاسی خاص می کند که زندانی محکوم آن خود شاکی از کسانی است که متأسفانه دستگاه قضایی ما برای آنان مصونیت آهنین قائل شده است.

خانواده آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده
۲۴/۵/۱۳۹۰

رونوشت:
- رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
- رئیس محترم تشخیص مصلحت نظام
- مراجع عالیقدر تشیع


 


ندای سبز آزادی: اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و همراه سیاسی شیخ اصلاحات در سالیان اخیر، با اشاره به دیدگاههایی که تاکنون از سوی آقایان خاتمی و موسوی خوئینی‌ها درباره انتخابات آتی مجلس ابراز شده، فصل مشترک این دو دیدگاه را مهیا نبودن شرایط لازم برای شرکت اصلاح طلبان ارزیابی کرد، واقعیتی که به نظر او مورد تایید قاطبه اصلاح طلبان نیز هست.

این نماینده سابق مردم بجنورد که از ابتدای تاسیس حزب اعتماد ملی تاکنون سخنگویی این حزب را برعهده داشته است، در مصاحبه‌ای با سحام نیوز، پیش‌بینی کرده که اگر اصولگرایان سنتی نتوانند با به صحنه کشاندن اصلاح طلبان، نوعی وحدت در جناح خود ایجاد کنند، حامیان دولت و جریان موسوم به انحرافی با استفاده از امکانات دولتی و توزیع پول، اکثر کرسی‌های مجلس نهم را به دست خواهند گرفت.

سحام نیوز، که سایت رسمی حزب اعتماد ملی است، در مقدمه‌ی این مصاحبه، اظهارات گرامی مقدم را «موضع کنونی حزب اعتماد ملی» توصیف کرده است. او در این مصاحبه، شرکت اصلاح طلبان در انتخاباتی بدون تحقق شرایط لازم را صرف گرم کردن تنور انتخابات و شکست آنها به دست خود دانسته و تاکید کرده که ممکن است کسی از این جریان بخواهد بنا به نظر شخصی به طور مستقل در انتخابات شرکت کند، اما کسی حق ندارد دستاوردهای جریان اصلاحات را برای حضور در انتخابات به نام چند نفر استفاده کند.

متن کامل این مصاحبه را در ادامه بخوانید:

آیا حزب اعتماد ملی و یا اصلاح طلبان برنامه ای برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی دارند؟

ابتدا باید عرض کنم با عنایت به اینکه از تاریخ هفدهم شهریور سال ۸۸ دفتر حزب اعتماد ملی توسط دستگاه های امنیتی تعطیل شده است، لذا تاکنون امکان برگزاری جلسات حزبی نبوده است که تصمیمی درخصوص انتخابات گرفته شده باشد، بنابراین حزبی که تعطیل شده است، معلوم است که شرایط حضور در انتخابات را پیدا نکرده است، چون انتخابات خودش یک رویداد رقابتی است و برای حضور در یک رقابت مثل هر ورزشکاری نیاز به تمرین و ممارست دارد.

از منظر فعالیت حزبی، تمرین برای حضور در انتخابات بدین معنی است که حزب بتواند فعالیت های برنامه‌ریزی‌شده‌ی خود را از قبیل تشکیل جلسات شورای مرکزی، برگزاری کنگره های کشوری و منطقه ای، بازرسی های مستمر از موقعیت شاخه ها، کمیته ها و دفاتر حزبی، فعالیت مستمر رسانه های حزب از جمله روزنامه و بولتن و همکاری و هماهنگی با دیگر احزاب جهت ائتلاف داشته باشد!

بسیار بدیهی است حزبی که این امکان را در دو سال گذشته نداشته باشد حتماً آمادگی و شرایط حضور درانتخابات را نیز نخواهد داشت. وضعیت دیگر احزاب اصلاح طلب نیز از وضعیت حزب اعتماد ملی بهتر نیست. احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب از سوی دستگاه قضایی اعلام انحلال شده است، کارگزاران سازندگی و مجمع نمایندگان ادوار و دیگر احزاب اصلاح طلب امکان فعالیت نداشته اند. از این رو خیلی ساده می شود ارزیابی کرد با شرایط کنونی که اکثر گروه های اصلاح طلب، به ویژه احزاب بزرگ و موثر، الزامات لازم برای شرکت در انتخابات را ندارند، قادر به حضور نتیجه بخش در انتخابات را نخواهند بود.

برخی از اصول گرایان، به ویژه آقایان علی لاریجانی و محمدرضا باهنر، خواستار حضور اصلاح طلبان در انتخابات شده اند و آقای باهنر تا آنجا پیش رفته که می گوید “ما از اصلاح طلبان خواهش می کنیم که در انتخابات شرکت کنند.” ارزیابی شما از این موضع گیری ها چیست؟

تحلیل من به عنوان یک عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی این است که طیف اصول گرایان سنتی به چند دلیل تمایل شدید دارند که اصلاح طلبان در انتخابات حضور پیدا کنند.

دلیل نخست آن است که حضور اصلاح طلبان در انتخابات، مشروعیت انتخابات را تا حدودی برمی‌گرداند و خدشه وارد شده به انتخابات قبلی را کمرنگ‌تر خواهد کرد.

دوم اینکه، حضور اصلاح طلبان در انتخابات باعث توجیه موضوعیت وحدت، بین اصول گرایان خواهد شد. این مسئله، کلیدی ترین دلیل تمایل اصول گرایان سنتی به کشاندن اصلاح طلبان به عرصه انتخابات است، چون به خوبی می دانند که در صورتی که حامیان دولت لیست جداگانه ای ارائه کنند، با امکاناتی از قبیل بخشداری ها، فرمانداری ها، استانداری ها و تمامی ادارات دولتی که در اختیار دارند، قادر خواهند بود اصول گرایان منتقد دولت را پشت سر گذاشته و اکثر کرسی های مجلس نهم را نمایندگان هوادار دولت تصاحب خواهند کرد، و این سکوی مناسب برای جهش در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری خواهد بود.

سوم اینکه، اگر اصلاح طلبان با شرایطی که دارند به انتخابات ورود پیدا کنند که شرایط آنها از سوی حاکمیت محقق نشده باشد، مسلما” صرفا” به عنوان گرم کردن تنور انتخابات معنی پیدا خواهد کرد و شکست اصلاح طلبان به دست خود اتفاق خواهد افتاد. پس تمنای آقای مهندس باهنر چنان هم بی طمع نیست!

به نظر شما تا چه اندازه ای حامیان دولت تمایل دارند یک لیست توسط اصول گرایان ارائه گردد و اساساً امکان وحدت در بین اصول گرایان با توجه به مراجع ای که تعیین گردیده است وجود دارد یا خیر؟

معتقدم اصول گرایان دولتی – یا به تعبیر دیگر ارکان حاکمیت، «جریان انحرافی» – با توجه به اینکه تمامی امکانات دولتی [در اختیار آنهاست] و پول خوبی هم به بهانه هدفمند کردن یارانه ها جمع‌آوری کرده و نزدیک ایام انتخابات توزیع خواهند کرد، نه تنها تمایلی به وحدت ندارند بلکه اساساً خود را بی نیاز از وحدت در بین اصول گرایان و ارائه ی یک لیست واحد می دانند و به همین جهت این طیف دولتی برخلاف اصول گرایان سنتی تمایلی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات ندارند، چون در صورت عدم ارائه لیست از سوی اصلاح طلبان، ارائه ی دو لیست یا چند لیست دربین اصول گرایان اجتناب ناپذیر خواهد بود.

با توجه به اینکه آقای خاتمی و برخی دیگر از شخصیت های اصلاح طلب، حداقل شروط لازم در انتخابات را اعلام کردند و برخی از اصلاح طلبان بدون محقق شدن این شروط تمایل دارند در این انتخابات حضور پیدا کنند، ارزیابی شما در این خصوص چیست ؟

ببینید، همانگونه که گفتم مسئله ی انتخابات یک رویداد رقابتی است و برای ایجاد الزامات آن از دو زاویه امکان دارد. یک زاویه نگاه را آقای خاتمی داشتند، که او معتقد است برای حضور ما اصلاح طلبان در انتخابات می بایستی حداقل این شروط، یک “آزادی آقایان کروبی و موسوی” و دوم آزادی تمامی زندانیان سیاسی و سومین شرط نیز برگزاری انتخابات سالم محقق شود.

یک زاویه دیگر، نگاه آقای موسوی خوئینی ها (دبیرکل مجمع روحانیون مبارز) است، که او معتقد است جریانی که در انتخابات گذشته به دلیل حضور در انتخابات صدمه و آسیب دیده است، دو نامزد اصلاح طلب در حبس خانگی هستند، صدها نفر در زندان هستند و ده ها نفر نیز جان خود را از دست داده اند و هیچ گونه دلجویی هم از آنها نمی شود، مثل این است که یک خانواده ای این همه ملامت و خسارت دیده است، حالا به او گفته شود: بیا در عروسی هم شرکت کن! خوب معلوم است که امکان آن وجود ندارد، و به عبارت دیگر به جای اینکه بگوییم این شرایط آقای خاتمی محقق شود، می توان اینگونه گفت که اساساً اصلاح طلبان شرایط خودشان برای حضور در انتخابات فراهم نیست، مگر حاکمیت شرایط و الزامات اصلاح طلبان را فراهم آورد. بنابراین هر دو نگاه، بر فقدان شرایط لازم برای اصلاح طلبان در حال حاضر برای حضور مقتدرانه در انتخابات پیش رو متمرکز است.

اما در خصوص بخش دوم سوال شما باید عرض کنم اکثریت گروه های اصلاح طلب و شخصیت های آنها مواضع خود را در تایید دیدگاه آقای خاتمی اعلام کرده اند. از این جهت گروهی دیگر نیز اگر تمایلی به رعایت حقوق اکثریت ندارند، اشکالی ندارد آنها به عنوان نامزد مستقل در انتخابات حضور پیدا کنند، اما حق ندارند دستاورد های یک جریان را برای حضور در انتخابات به نام چند نفر استفاده نمایند.

برخی برای برگزاری انتخابات سالم حضور ناظرین بین المللی را ضروری می دانند. آیا شما با این دیدگاه موافق هستید؟

اعتقاد ندارم برای برگزاری انتخابات سالم از ناظرین بین المللی استفاده شود. اولا” این مسئله به استقلال کشور لطمه وارد می کند، ایران کشوری بزرگ است و نیازی به اینگونه نظارتها نیست. ثانیا” قوانین موجود و قانون انتخابات در صورتی که بدون دخالت سلیقه ی مجریان و ناظرین انجام شود، کافی است. مشکل تخلفات انتخاباتی، در صورتی که شورای نگهبان به وظیفه‌ی قانونی خود عمل کند و اقدام به اصلاح رویه‌ی پیشین خود در اجرای قانون نماید، بدون دخالت ناظرین بین المللی می تواند انتخاباتی شایسته سالم و رقابتی را برگزار نماید، کار سختی هم به نظر نمی رسد، فقط یک اراده ی مصمم می طلبد که این داور در بررسی رد صلاحیت ها به مرر قانون عمل کند، نه اینکه اکثریت اصلاح طلبان را رد صلاحیت کند و به مانند انتخابات دوره‌ی هشتم برای اصلاح طلبان فقط برای یک سوم کرسی ها امکان رقابت باشد و در مقام نظارت، شورای نگهبان در صورتی که به مجری انتخابات اجازه ندهد معتمدین محلی را از طرفداران خود انتخاب کند و خود شورای نگهبان نیز اعضای شورای نظارت استانها و شهرستان ها را بی طرفانه و یا از هر دو جناح انتخاب کند، شرایط لازم برای انتخابات سالم به خودی خود به وجود خواهد آمد. این نمی شود که اصلاح طلبان یک پای انتخابات باشند، اما در اجرا و نظارت هیچ گونه سهمی نداشته باشد.


 


حامیان کودکان کار در واکنش به اتهام‌پراکنی رسانه‌های حامی دولت، از اقدام خیرخواهانه و انسان‌دوستانه‌ی خود دفاع کردند و خطاب به این رسانه‌ها نوشتند: اگر وجدان‌های خواب‌آلوده‌تان با تهمت زدن به عده‌ای جوان تسکین می‌یابد، ما را هراسی نیست. ولی کاش اگر در برابر تلاش خالصانه این جوانان احساس شرمساری نمی‌کنید، در خلوت خود اندکی بیندیشید شاید پیش خدای خود از این همه اکاذیب و تهمت شرمسار شدید.

به گزارش کلمه در بیانیه‌ی همیاران کودکان کار، با تشریح انگیزه‌ی این جوانان از طرح ابتکاری پاک کردن شیشه‌ی خودروها برای حمایت از کودکان کار، تاکید شده که حرکت مذکور «خودجوش و بی‌هیچ وابستگی، هماهنگی و یا حمایت انجمن، گروه، تشکل، نهاد و یا سازمان دولتی و غیردولتی» بوده است.

گزارش کلمه از این حرکت زیبا و تحسین‌برانگیز را در اینجا بخوانید

اما این حرکت مدنی و سرشار از تعهد اجتماعی، با واکنش همیشه بدبینانه‌ی رسانه‌های حاکم روبه‌رو شد، به طوری که طبق همین بیانیه، «یک سایت وابسته به جریان حاکم، این حرکت مدنی را “تلاش فتنه‌گرانه برای برآورد توان فراخوان اجتماعی” خواند و آن را در راستای برنامه‌هایی نظیر “آب‌پاشی” و “خزبازی” دانست و امروز گردانندگان روزنامه “رسالت” به زعم خود عمق این حرکت را شناسایی کرده و “جنگ نرم” نامیدند و حالا به دنبال “اتاق فکر” این حرکت است و لابد دست آخر به آن سوی مرزها می‌رسد.»

اکنون جوانان حامی کودکان کار که قرار مذکور را برنامه‌ریزی کرده بودند، به این واکنش‌های غیر اخلاقی رسانه‌های اقتدارگرا پاسخ داده و از آنها پرسیده‌اند: تا کی خدا را میان تسبیح و علی را بر زبان محدود می‌کنید؟ آیا قرآن تنها برای خواندن آن هم در ماه رمضان است؟ یا قرار است سرلوحه مدعیان خط اول دینداری باشد؟ آیا وقت آن نیست که راه الهی و مرام علوی اندکی در اعمال و گفتارتان هویدا شود؟

متن کامل بیانیه حامیان کودکان کار را به نقل از فیس‌بوک این گروه در ادامه بخوانید:

به نام خداوند ایثار و انصاف

پس یتیم را میازار * و با سائل به خشونت رفتار مکن * و از نعمت پروردگارت سخن بگو

سوره مبارکه ضحی؛ آیات ۹ تا ۱۱

می‌توان زبان به کام گرفت و نگفت، می‌توان قلم را به سکوت خواند و ننوشت، می‌توان هنگام عبور از خیابان‌های شهر چشم‌ها را بست و ندید. می‌توان ارتفاع فکر را با سقف “بیرون کشیدن گلیم خویش از آب” محدود کرد. می‌توان . . . اما هیچ یک از این‌ها چاره در امان ماندن از گنداب معضلاتی نیست که چهره جامعه را مکدر کرده است.

سال‌هاست کودکانی از سرزمین ما سهم کودکی‌شان را بر سر چهارراه‌ها و میان پارک‌ها طلب می‌کنند اما پشت این نگفتن‌ها، ندیدن‌ها و ننوشتن‌ها فراموش می‌شوند و زیر نگاه‌های غریب مردم این شهر کودکی، کودکی را از یاد می‌برد. کودکی که مشق نان می‌کند تا رویاهای‌اش و آرزوهای‌اش را زیر ضربه‌های عمیق کار از خاطر ببرد. کودکانی که شاید از نعمت پدر و مادر برخوردار باشند اما یتیم نگاه مهربانانه و نوازش گرم جامعه و مردمی هستند که نمی‌خواهند درد آن‌ها را ببیند.

در این میان، عده‌ای از جوانان همین شهر قراری گذاشتند تا پنج‌شنبه ۲۰ امرداد زیر پل پارک وی گردهم‌آیند با لنگ و شیشه‌شوی و ساعتی هم‌درد این کودکان معصوم شوند، با مردم سخن گویند و آن‌ها را از مشکلات کودکان کار آگاه سازند و درنهایت هر آن‌چه حاصل شد به‌عنوان کمک به یکی از سازمان‌های غیردولتی حمایت از حقوق کودکان کار اهدا شود تا صرف آموزش آنان گردد. حاصل تلاش یک ساعته و نیمه این جمع، جدای از بحث مادی، شادی دل کودکانی بود که احساس کردند فهمیده می‌شوند، احترام می‌شوند و کسانی به چشم مزاحم به آنان نمی‌نگرند. این دل‌شادی، دل تمام افرادی که صمیمانه و بی‌چشمداشت طعم درد این کودکان را چشیدند، شاد کرد. بازتاب رسانه‌ای گسترده و بسیار مثبت در چند روز گذشته و استقبال گسترده‌ای که در جامعه و فضای مجازی از کلیت این اقدام صورت گرفت، نشان داد هنوز وجدان‌های بیدار و چشمانی بینا هست که نمی‌خواهد با توهم بر مشکلات چشم بپوشد و راه‌حل مشکلات را در تبیین آن‌ها می‌داند نه نادیده گرفتن آن.

با این حال، در این میانه دل‌های مریضی بودند و هستند که حتی از دود اسفند هم بوی توطئه استشمام می‌کنند و ناجوانمردانه و مطمئنا بی‌هیچ آگاهی انگ “حرکت سیاسی” به این تلاش مخلصانه و بی‌ریا چسباندند. دیروز سایتی وابسته به جریان حاکم این حرکت مدنی را “تلاش فتنه‌گرانه برای برآورد توان فراخوان اجتماعی” خواند و آن را در راستای برنامه‌هایی نظیر “آب‌پاشی” و “خزبازی” دانست و امروز گردانندگان روزنامه “رسالت” به زعم خود عمق این حرکت را شناسایی کرده و “جنگ نرم” نامیدند و حالا به دنبال “اتاق فکر” این حرکت است و لابد دست آخر به آن سوی مرزها می‌رسد. ما به هیچ عنوان قصد رسانه‌ای کردن این موضوع را نداشتیم چراکه نه به دنبال نام آمده‌ایم نه پی نان، اما این برداشت‌های متوهمانه از تلاش ۳۰ جوان برای توجه دادن جامعه و مسئولان به مساله کودکان کار ما را بر آن داشت تا پاسخی درخور تهمت‌های ناروای این “دشمن‌شناسان” متبحر دهیم:

۱- حرکت روز پنج‌شنبه حرکتی خودجوش و بی‌هیچ وابستگی، هماهنگی و یا حمایت انجمن، گروه، تشکل، نهاد و یا سازمان دولتی و غیردولتی برگزار شد.

۲- این حرکت، تلاشی “مدنی” برای سوق دادن توجه مردم و مسئولان به مساله کار کودکان بود که براساس مقاوله‌نامه‌های بین‌المللی و قانون کار ایران ممنوع و غیرقانونی است. حال چه می‌شود که تلاش برای جلب توجه همگان به سمت اجرای قوانین مصوب در کشوری که مسئولان‌اش مدعی “قانون‌مداری”اند براندازانه و در راستای جنگ نرم تعبیر می‌شود؟

۳- این حرکت فاقد هرگونه انگیزه سیاسی بود و در نهایت آرامش و رعایت کلیه موازین قانونی و شرعی صورت پذیرفت. گردانندگان روزنامه رسالت براساس کدام برهان و ادله منطقی این التزام به رعایت اصول و شئون جامعه و حکومت را پوششی عنوان کرده تا مبادا سابقه اتاق فکر ماجرا معلوم شود؟ اگر طبق قانون اساسی کشور “اصل بر برائت است” این ما نیستیم که باید اثبات کنیم قصد پنهانی نداشتیم بلکه روزنامه رسالت است که باید با ادله و برهان اثبات کند این حرکت اقدامی فراتر از کمک به کودکان کار دارد. رسالت کاش از میان همه آن “شواهد و قراینی” که “گویاست که قرار های فیس بوکی بیش از آنکه یک حرکت خود انگیخته اجتماعی باشد از جانب اتاق فرمان جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی هدایت می‌شود” یک نمونه را محض احترام به شعور مخاطب و آگاه‌سازی “بسیاری از خانواده ها”یی که “از عمق سناریوی جدید دشمن در راستای جنگ نرم تحت عنوان ملاقات های فیس بوکی اطلاعی ندارند” ذکر می‌کرد.

۴- حرکت ما به هیچ وجه در راستا و ادامه برنامه “آب‌پاشی” و “خزبازی” نبوده و نیست. نحوه و مکان برگزاری این حرکت کاملا گویای اهداف متفاوت این دو حرکت است.

۵- آن‌هایی که از هر حرکتی مدنی به این دلیل که نامی از آن‌ها در میانه نیست، بوی توطئه استشمام می‌کنند و “هدف اتاق فرمان این تحرک اجتماعی” را “تست ظرفیت های اجتماعی اعتراض در ایران” می‌دانند، توضیح دهند شاد کردن دل کودکانی که تنها سهم‌شان از جامعه دود ماشین‌ها و تنفس مدام سرب هوا به امید لقمه‌ای نان است، مصلحت چه کسانی را به خطر می‌اندازد که این همه از آن بیم دارند؟ به راستی چسباندن اقداماتی خیرخواهانه از این قبیل که نفع نهایی‌اش به جیب جامعه و مردمی می‌رود که از دیدن این همه مشکل آزرده خاطرند به بیگانگان، جز موجب ارائه چهره‌ای مشفقانه و دلسوز از بیگانه می‌شود؟ چه نفعی برای شما حاصل می‌شود که چشم امید مردم را برای حل مشکلات خود به دست خودشان به سمت بیگانگانی می‌چرخانید که دل‌شان برای این ملت نمی‌سوزد و حرکت ۳۰ جوان را که روزه خود را با خرما و شیرینی ساده‌ای سر همان چارراه گشودند و حتی برخی با جسم بیمار خود را برای کمک در این امر خیر رساندند، اقدامی در راستای اهداف دشمن ارزیابی می‌کنید؟

۶- بی‌تردید در جامعه‌ای سالم این دست تحرکات اجتماعی را قدر می‌نهند و گسترش می‌دهند، چه، نشانه پویایی و دغدغه آن برای رفع مشکلات است. بی‌تفاوتی مردم در قبال مشکلات اجتماعی منافع چه کسانی را تامین می‌کند که از چنین حرکات مسالمت‌آمیزی برآشفته و خواستار برخورد با آن می‌شوند؟ این وظیفه دولت و شهرداری است که درجهت حل معضلات اجتماعی –و نه پاک کردن صورت مساله با جمع‌آوری‌های مقطعی کودکان از سطح خیابان‌ها- اقدام نماید. حال که در هنگامه بی‌تفاوتی دستگاه‌های عریض و طویل دولت و محدودیت‌های نهادهای غیردولتی، جوانانی از همین اب و خاک با اتکا بر روابط اجتماعی و دوستانه خود چنین حرکتی را سامان می‌دهند، مستحق “انگ خوردن” و “توطئه‌گر” نامیده شدن هستند یا تشویق؟ ما در این راه دل‌خوش به به تشویق و چشم به راه حمایت کسی نبودیم و نیستیم، ما را به خیرتان امید نیست، شر مرسان.

۷- اگر راه‌تان راهی الهی است که پروردگار می‌فرماید: “یتیم را میازار و با سائل خشونت مکن”. آیا ترغیب مردم به نیازردن کودکان کار و عدم برخورد قهرآمیز با آنان جرم است؟ کودکانی که حداقل سهم‌شان می‌تواند بخشیدن نگاهی مهربانانه و لبخندی گرم باشد که از آنان دریغ می‌شود.
اگر راه‌تان الهی است که خداوند می‌فرماید: “بعضی ظن‌ها گناه است” و ما را از ظن بی‌مورد پرهیز می‌دارد. شما را چه می‌شود که بی‌محابا انگ “مزدوران داخلی دشمنان ایران” را به ما می‌چسبانید؟

اگر مرام‌تان علوی است ایا این کلام مولا نیست که فرمود: سعی کن کارهای مردم را به بهترین شکل تعبیر کنی؛ که این همان پرهیز از ظن بی‌مورد است.

تا کی خدا را میان تسبیح و علی را بر زبان محدود می‌کنید؟ آیا قرآن تنها برای خواندن آن هم در ماه رمضان است؟ یا قرار است سرلوحه مدعیان خط اول دینداری باشد؟ آیا وقت آن نیست که راه الهی و مرام علوی اندکی در اعمال و گفتارتان هویدا شود؟

اگر وجدان‌های خواب‌آلوده‌تان با تهمت زدن به عده‌ای جوان تسکین می‌یابد، ما را هراسی نیست. ولی کاش اگر در برابر تلاش خالصانه این جوانان احساس شرمساری نمی‌کنید، در خلوت خود اندکی بیندیشید شاید پیش خدای خود از این همه اکاذیب و تهمت شرمسار شدید.

در نهایت، در این فرصت جا دارد از تمام رسانه‌هایی که – فارغ از خط مشی و سیاست‌شان – به پوشش این حرکت برای آگاه‌سازی مردم از یکی از معضلات اجتماعی پرداختند سپاس‌گزاری کنیم.

سپاس ویژه از یکایک مردمی که صبورانه حرف ما را شنیدند و صمیمانه ما را با کمک‌های مالی و یا لبخندی و کلامی بهره‌مند ساختند، و هم از آنان که ساعتی ما را نه به عنوان رقیب که دوستانی هم‌دل پذیرا شدند و دلهره کاسبی نکردن را در میان خنده‌های خود پنهان کردند. صمیمانه دست تک‌تک آن‌ها را می‌فشاریم و امید داریم راهی که آغاز شد استمرار یافته، به دیدی مثبت به آن نگریسته شود تا شاهد جامعه‌ای شاد، سالم و مسئولیت‌پذیر باشیم.

باشد که خداوند به همه ما صداقت، شرافت، آگاهی و مسئولیت عطا فرماید و ما را از شر کینه بددلانِ کج‌اندیشِ شکاک ایمن ساز


 


ندای سبز آزادی: جمعی از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین، بزرگ‌ترین بند زندانیان سیاسی کشور، در نامه‌ای خطاب به دادستان تهران از نقض قوانین و حقوق زندانیان سیاسی نوشته‌اند؛ زندانیانی که گویا قانونی متفاوت و خود وضع کرده درباره آنان اجرا می‌شود، زندانیانی که حتی از حقوق یک زندانی عادی که جنایت‌هایی همچون قتل و تجاوز به عنف مرتکب شده نیز محروم مانده‌اند؛ حقوقی مانند حق دسترسی به تلفن، ملاقات حضوری با خانواده و مرخصی. جمعی از این زندانیان خطاب به دادستان تهران بار دیگر یاد آوری کرده‌اند که به زودی تاریخ درباره کسانی که این گونه به زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان ظلم روا می‌دارند قضاوت خواهد کرد.

متن کامل این نامه که توسط یاران گمنام جنبش سبز در اوین در اختیار کلمه قرار گرفته، با این توضیح که نام امضا کنندگانش نزد کلمه محفوظ خواهد ماند، به شرح زیر است:

آقای جعفری دولت آبادی
دادستان تهران

امروز که این نامه را خطاب به شما می‌نویسیم در خواست آزادی‌مان را از شما و یا هیچ کس دیگر نداریم و با اینکه احکام خود را کاملا غیر عادلانه می‌دانیم اما در اینجا تنها از حقوق از دست رفته خود به عنوان یک زندانی سخن می‌گوییم.

بیش از یک سال است که از عمر دادستانی شما می‌گذرد و در این مدت بسیاری از ما از ملاقات حضوری با خانواده‌هایمان، تماس تلفنی و حق مرخصی به عنوان حقوق اولیه یک زندانی محروم شده‌ایم. محدودیت‌هایی که به دستور شخص شما ایجاد شده است و این بوده است سهم ما از دادستانی شما.

به عنوان دادستان تهران احتمالا بر این باور هستید که ملاقات حضوری و امکان استفاده از تلفن و مرخصی، جزیی از حقوق زندانیان است، چرا که هم اکنون این روند در تمام زندانهای ایران در حال اجراست و تنها بخشی از زندانیان سیاسی هستند که از آن محروم شده‌اند و خود شما کسی هستید که این روال غیر قانونی را درباره این زندانیان نظاره گر هستید، چرا که اعطای این ملاقاتهای حضوری و مرخصی به صورت گزینشی و کاملا سلیقه‌ای در دفتر شما اعمال می‌شود و بنابراین بخشی از زندانیان سیاسی را تبدیل به گروهی از زندانیان کرده‌اید که قانونی کاملا متفاوت درباره آن‌ها اجرا می‌شود.

شما با در اختیار گرفتن اجازهٔ امکان تماس تلفنی روزانه سه تا پنج دقیقه‌ای زندانیان سیاسی و ملاقات حضوری آن‌ها از سازمان زندان‌ها و انتقال آن به حوزه اختیارات دادستانی، خواسته‌اید بخشی از اقتدار از دست رفته را به دادستانی و زیر مجموعه خود بازگردانید. هم اکنون یک سال از اجرای اقتدار گرایی شما در دادستانی تهران گذشته است. یقینا خود شما بیش از هر کسی می‌دانید که در این راه چه میزان دستاورد داشته‌اید و چه ظلمی را روا داشته‌اید. همچنانکه در ملاقاتهای خود با برخی زندانیان سیاسی به بخش‌هایی از آن ظلم‌ها اشاره کرده‌اید و تنها بر سر میزان آن اختلاف نظر داشته‌اید. همچنانکه در ملاقات با زندانیان و اعضای خانواده‌های آن‌ها گفته‌اید که جرم این زندانیان تنها این بوده که حرف‌هایشان را با صدای بلند گفته‌اند.

آقای جعفری دولت آبادی

شما بار‌ها در ملاقات با خانواده زندانیان سیاسی گفته‌اید که صادر کردن اجازه ملاقات حضوری لطف و همراهی دادستان با آنهاست، احتمالا هم بر این باورید که آن‌ها باید از این لطف و مرحمت شما سپاسگزار باشند. لطفی که با روز‌ها رفت و آمد و ساعت‌ها انتظار در پشت درهای دفتر دادستان و همکارانش شامل حالشان شده است و شما خوشحال هستید که یک ملاقات حضوری ۲۰ دقیقه‌ای را با مهرورزی‌تان به آن خانواده مرحمت کرده‌اید. تا هم ثواب آخرت را ببیرید و هم نان دنیایتان را بخورید!

برخی از اعضای خانواده‌های زندانیان سیاسی در شهرستان‌ها زندگی می‌کنند و تنها امکان برقراری تماس با آن‌ها شنیدن صدای خانواده‌شان آن هم از طریق تلفن بود، آن هم روزی سه تا پنج دقیقه که‌گاه توسط مسوولان زندان و برای اینکه به قول شما و آن‌ها ما «آدم شویم» بار‌ها قطع می‌شد. چرا که وقتی یکی از زندانیان را برای اعدام می‌بردند و یا به یکی دیگر از زندانهای کشور منتقل می‌شد دور آن‌ها جمع می‌شدیم و آخرین نگاه‌ها را رد و بدل می‌کردیم و این می‌شد بهانه‌ای برای قطع تلفن، چرا که این دور هم جمع شدن‌ها در زندان از نظر مسوولان زندان خلاف بود. تنها با قطع یکباره و همیشگی تلفن اما این را به ما یاد آوری کردید که هر روز و هر لحظه باید به فکر «آدم شدن» باشیم. جمله‌ای که از گفتن آن به زندانیان و خانواده‌هایشان ابایی ندارید و بار‌ها گفته‌اید که دلیل زندانی ماندن اغلب ما این است که هنوز آدم نشده‌ایم. نمی‌دانیم آیا وظیفه شما آدم کردن تعدادی زندانی سیاسی است یا اجرای قانون. همچنین شما را به تامل در این نکته فرا می‌خوانیم که آیا دادستان بزرگ‌ترین شهر خاورمیانه باید از چنین ادبیاتی در مواجهه با مردم استفاده کند، حتی اگر این مردم، کسانی باشند که به زعم شما خطاکارند؟ راستی خانواده‌های این افراد به زعم شما خطاکار، چه گناهی کرده‌اند که باید چنین ادبیاتی را تحمل کنند؟

آقای دادستان تهران

خیلی خوب شما را درک می‌کنیم، وقتی در دفترتان نشسته‌اید و تعدادی زن و مرد و کودک چشم به شما دارند تا شاید برگه‌های ملاقات حضوری‌شان را امضا کنید یا مرخصی دو یا سه روزه به آن‌ها بدهید. حتما در آن لحظات احساس بزرگی و مهم بودن می‌کنید!

الان بیش از یک سال است که از بزرگ و مهم شدن شما می‌گذرد، یعنی از زمانی که مانع ملاقات حضوری زندانیان سیاسی با خانواده‌هایشان و قطع تماس تلفنی و استفاده از مرخصی آن‌ها شده‌اید. با این همه این چند سطر را نه برای تقاضایی از شما که برای ثبت در تاریخ می‌نویسیم، تاریخی که به زودی درباره ما و شما قضاوت خواهد کرد. هر چند به نظر می‌رسد شما هم حافظه تاریخی ضعیفی دارید، چون کافی است چند پلک بزنید و وضعیت روحی و روانی و اجتماعی کسی را که جانشین او شده‌اید مرور کنید. فکر نمی‌کنیم هیچ ایرانی آزاده‌ای بخواهد، خود را جای شما بگذارد و اگر شما هم ذره‌ای از عدالت بو برده‌اید همین حال را پیدا می‌کنید.

جمعی از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین


 


هیلا صدیقی از شاعران جوان و حامیان مهندس موسوی، از سوی دادگاه انقلاب به چهار ماه حبس تعلیقی محکوم شد.

به گزارش تحول سبز، هیلا صدیقی شاعر و ادیب جوان حامیِ جنبش سبز، و از نگارندگانِ شعرهای انتقادی، روز گذشته از سوی دادگاه انقلاب به چهار ماه حبس تعلیقی محکوم شد.

این هنرمند که از حامیان مهندس موسوی در زمان انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود، در جریان حوادث پس از انتخابات از جمله کسانی بود که بارها توسط مراجع امنیتی ایران احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود.

ایشان پس از طی شدن مراحل پرونده خود روز گذشته در دادگاه حاضر و بنا بر حکم صادره از سوی شعبه بیست و شش دادگاه انقلاب به چهار ماه حبس تعلیقی محکوم شده است.

گفتنی ست، چهار ماه حبس وی به مدت پنج سال در حال تعلیق می باشد.

بر اساس گزارش رسیده، باتوجه به اینکه حکم صادره از سوی دادگاه بدوی می باشد و ایشان میتوانند بنا بر اختیارات قانونی خود نسبت به حکم اعتراض داشته باشند. اما بنا بر اخبار رسیده وی قصد ارائه هیچگونه اعتراضی را به دادگاه در خصوص حکم خود نداشته و تصمیم دارد از این طریق اعتراض خود را به روند رسیدگی به پرونده اش اعلام کند.

بخشی از شعر او که پس از کشته شدن معترضان انتخاباتی سروده بود چنین است:

هر چند که باغ از غم پائیز تکیده
از خون جوانان وطن لاله دمیده

صد گل به چمن در قدم باد بهاران
می روید وصد بوسه دهد بر لب باران

قفنوس به پا خیزد و با جان هزاره
پر می کشد از این قفس خون و شراره

با برف زمین آب شود ظلم و قساوت
فرداش ببینند که سبز است دوباره


 


مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های نماز جمعه این هفته مسجد مکی زاهدان گفت: حرکت جماعت تبلیغ، یک حرکت صرفا اصلاحی و غیر سیاسی است که در سطح جهانی فعالیت می کند و براساس نص صریح قرآن وظیفه آن امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به سوی خیر و نیکی است.

مولانا عبدالحمید افزود: چندین دهه است که حرکت جماعت تبلیغ در نقاط مختلف دنیا جریان دارد و سلامت و بیطرفی و خیرخواهی آن برای مردم کشورهای مختلف جهان به اثبات رسیده است. تاکنون میلیونها نفر از طریق این جماعت به راه راست هدایت شده و در مسیر بندگی و عبادت خداوند قرار گرفته اند .
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: جماعت تبلیغ به شدت مخالف خشونت و قتل است.
وی گفت: تبلیغ مشترکات دینی از قبیل: نماز، روزه، حج، زکات و... پرهیز از طرح اختلافات مذهبی بویژه اختلافات شیعه و سنی از اصول این جماعت هستند که آن را از سایر حرکتهای دینی و مذهبی متمایز کرده و موجب محبوبیت آن شده است.
مولانا عبدالحمید در ادامه به کتابی اشاره کرد که اخیرا به صورت مخفیانه علیه حرکت جماعت تبلیغ به نگارش درآمده است و افزود: متاسفانه تحلیل این کتاب علیه جماعت تبلیغ، تحلیلی بسیار اشتباه و گمراه کننده است و مطالب آن مملو از کلمات زشت و موهن می باشد.
انتظار ما از مسئولین آن است که جلوی اینگونه اقدامات را بگیرند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان با انتقاد از برخی برخوردها و رفتارهای سلیقه ای با جماعت تبلیغ گفت: در برخی نقاط کشور نسبت به فعالیت جماعت تبلیغ حساسیتهای بی موردی نشان داده می شود. بطور مثال به برادران شافعی می گویند که چرا شما در شهرستان خود فعالیت نمی کنید، بازرسی‏ها و بازجوئی‏ها از افراد و غیرقانونی قلمداد کردن حرکتی که مربوط به توده مردم اعم از علما، دانشگاهیان و عموم مردم است، برخوردهایی هستند که موجب دلسردی مردم از نظام اسلامی می شوند. و اگر مردم احساس کنند که دخالتهای بی موردی در جماعت تبلیغ صورت گرفته و آزادی قانونی آنان سلب می شود، در آنصورت همه خود را تبلیغی می دانند و تشکیل جماعتهای تبلیغ را از تمامی مساجد آغاز خواهند کرد.
مولانا عبدالحمید گفت: تعلیم و تبلیغ لازمه حفظ و بقای هر اندیشه و مذهبی است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آزادی این دو را اعلام کرده است و ما براساس آن، باید اندیشه و افکار خود را آزادانه تعلیم داده و تبلیغ کنیم. این آزادی بر استقلال ما صحه می گذارد و هیچ اداره و نهادی حق دخالت در تعلیم و تبلیغ ما را ندارد.
وی افزود: ما پیش از این نیز اعلام کرده ایم که نظارت بر تعلیم و تبلیغ حق حاکمیت و دولت است و ما نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی خطوط قرمز حاکمیت و نظام را زیر پا نگذاشته ایم و بر اصل وحدت شیعه و سنی استوار مانده ایم و بر این باور هستیم که برادری و وحدت اسلامی فراتر از مسایل سیاسی، اقتصادی و بین المللی است. از مسئولین نظام نیز این انتظار را داریم که اجازه ندهند برخی افراد و جریانات با اعمال سلایق فردی و گروهی خود، حقوق مردم را نادیده بگیرند و پایمال کنند.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان با یادآوری رشادتها و خدمات جامعه اهل سنت ایران در دفاع از تمامیت ارضی کشور گفت: عده ای می گویند که شما چقدر در صحنه های جبهه و دفاع از کشور حضور داشته و چقدر کشته داده اید؟ پاسخ ما به آنان این است که ما نمی خواهیم از مسئله ای که وظیفه اسلامی و ملی خود دانسته ایم، سوء استفاده کنیم. حضور ما در خطوط مقدم جبهه در خرمشهر، آبادان، اهواز و هویزه و... حضوری پررنگ بوده و مسجد مکی در زمان جنگ مملو از بسیجی بوده است. علمای برجسته اهل سنت، همچون مولاناعبدالعزیز و علمای دیگر در طول هشت سال جنگ، رزمندگان ایران اسلامی را پشتیبانی کرده اند، و جامعه اهل سنت در تمام صحنه های انقلاب همواره حضوری فعال داشته است. افرادی که امروز این ادعاها را مطرح می کنند یا در آن زمان سن و سالشان خیلی کم بوده است و یا از دیگر نقاط کشور به این استان آمده اند و شناخت درستی از مردم این منطقه ندارند.
مولانا عبدالحمید گفت: اخیرا عده ای شبهات و افترائاتی را در ارتباط با سفرهای خارجی بنده مطرح کرده اند. این گروه از افراد بدانند که در سفرهایی که بنده در آنها شرکت کرده ام چه در کنفرانسها و چه در سفرهای حج و با مسئولین رده اول برخی کشورهای اسلامی ملاقات کرده ام، وضعیت برادران شیعه را از آنان جویا شده و به آنان توصیه کرده ام که حق برادران شیعه را مراعات کنند و آنها را در کلیه امور مشارکت دهند. آنچه برای ما مهم و حیاتی می باشد وحدت و امنیت ملی است و تامین این دو مستلزم رعایت آزادیهای مذهبی و عدم دخالت دولت در مسایل مذهبی است.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه گفت: در سفر اخیری که به منطقه فنوج داشتم، برخی از مسئولین کرمان گفته بودند: «شما متعلق به استان سیستان و بلوچستان هستید و به استان ما (کرمان) وارد نشوید» در حالی که اینجا ایران است و هر ایرانی حق دارد به هر جای ایران که بخواهد مسافرت می کند. ما به هر منطقه ای که سفر کرده ایم مردم را به وحدت و اخوت دعوت داده ایم. در حادثه بم برای کمک به زلزله زدگان، با تمام توان مشارکت و همکاری کرده ایم. اما از برادران کرمانی خود گلایه داریم که حتی نماز عید و جمعه اهل سنت کرمان را که سابقه سی ساله داشت تعطیل کردند. در حادثه زلزله بم که چند هزار نفر از اهل سنت این شهر کشته شدند، حتی اجازه ساخت مسجد را نداشته اند.
مولانا عبدالحمید گفت: این انتظار که ما در شهرهای کشورمان مسجد داشته باشیم و نگاه برادرانه و اخوت اسلامی و وحدت در کشور حاکم باشد، از نظامی که تصدی امور آن در دست روحانیت و علمای شیعه است، انتظار بیجایی نیست زیرا ما نیز شهروند و صاحبان این مملکت هستیم. ما نماز را مایه وحدت می دانیم. در هیچ نقطه ای از کره خاکی نسبت به نماز حساسیت وجود ندارد. سال گذشته در مسکو پایتخت روسیه، بیش از 50 ختم قرآن برگزار شده بود. در اروپا و آمریکا نیز علیرغم آنکه ما با بعضی موارد آن از قبیل فساد، بی حجابی و خوی استکباری و اشغالگری حکومتگران آن مخالف هستیم، اما ساخت مسجد و اقامه نماز در آنجا آزاد است و تعلیم و تبلیغ مذهبی منعی ندارد.
وی افزود: مسلمانان باید سعه صدر داشته باشند. در یک کشور اسلامی که شیعه و سنی، یهودی و مسیحی و... زندگی می کنند، باید به یکدیگر احترام بگذارند و یکدیگر را تحمل کنند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: ما با ترور، حملات انتحاری و خشونت و برادرکشی مخالفیم و بارها آن را محکوم کرده ایم . ما خواهان عزت ایران هستیم و در هر حال از مملکت خود دفاع می کنیم، اما خواستار آن نیز هستیم که قانون رعایت شود و حقوق مردم پایمال نگردد. دادن حق شیعه به سنی و حق سنی به شیعه، هر دو حرام هستند.
مولانا عبدالحمید در پایان با اشاره به بحران قحطی و گرسنگی در سومالی از عموم مردم و موسسات خیریه خواست که برای جمع آوری کمک به مردم سومالی که حدود 35 هزار نفر قربانی داده اند، اقدام کنند.
 


 


دولت انگلیس به عنوان تنبیه، به بازداشت شدگان لباس نارنجی پوشانده و با دادن جارو آنها را وادار خواهد کرد تا خیابانها را تمیز کنند.

به گزارش «خبر آنلاین»، دیلی میل نوشت: نیک کلگ مرد شماره دوی حکومت و رهبر حزب لیبرال دموکرات اعلام کرده تمام غارتگران و شورشیان باید تنبیه شوند و با پوشاندن لباس نارنجی به خیابان‌ها فرستاده خواهند شد تا کثیفی‌هایی را که به بار آوردند را پاک کنند!

وی در کنفرانس خبری گفت، در ملاقات با میلیبند رهبر حزب کارگر و دیوید کامرون رهبر حزب محافظه کار و نخست وزیر انگلیستان چنین تصمیمی اتخاذ شده است.

همچنین دیوید کامرون در کمپین برگزار شده به نام «مبارزه با فروپاشی اخلاقی خانواده‌های انگلیسی» افزود تنها راه چاره برای بازگرداندن نسل جدید به زندگی بی دغدغه، فرستادن آنها به سربازی است. وی گفت باید همه دختران و پسران بالای ۱۶ ساله انگلیسی به خدمت سربازی بروند. البته وی از سرویس خدمات شهری ملی نام برد که نسخه غیر نظامی خدمت سربازی در انگلستان بوده و سربازان را به خدمات اجتماعی و کمک به نیروی پلیس وا می‌دارد تا سرد و گرم روزگار را بچشند.

دیوید کامرون از غلبه بر ۱۲۰ هزار خانواده مشکل‌دار در جریان شورش‌های هفته قبل خبر داد و اعلام کرد بعد از در اختیار گرفتن ریاست بر شورای اروپایی در ماه نوامبر، می‌خواهد قوانین جدیدی در سطح قاره اروپا برای جوانان وضع کند تا مشکلاتی مانند انچه در انگلیس رخ داد، در کشورهای این قاره رخ ندهد.

طرح تمرکز بر دادگاه حقوق بشری اتحادیه اروپا طرح دیگری است که وی با پشتیبانی آلمان و هلند قرار است در اتحادیه اروپایی مطرح و به تصویب برساند.

دولت انگلیس تصمیم گرفته جیره و مواجب خانواده های شورشیان را کاملا قطع کند و این کار را از ابتدای هفته جاری شروع کرده و خانه های دولتی را نیز از آنها گرفته است. بر اساس تصمیم جدید دیگری که گرفته شده، تیمی از کارشناسان به درب خانه های مردم رفته و به خصوص به والدین مشاوره رایگان خواهند داد تا به تربیت بچه های خود اهتمام بیشتری به خرج دهند.


 


در حالیکه تنها یک روز از سخنان وزیر آموزش و پرورش مبنی بر اینکه معلم حق التدریس معترض نداریم گذشته بود ، معلمان حق التدریس معترض امروز جلوی مجلس تجمع کردند.

خبرگزاری ایسنا اعلام کرد تعدادی از نیروهای حق‌التدریس آموزشکده‌های فنی‌و‌حرفه‌ای صبح امروز به دلیل آنچه که تبعیض در استخدام می‌خواندند، مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

تجمع‌کنندگان اعلام کردند که هفت ماه تدریس در آموزش و پرورش زمینه‌ساز استخدام افراد می‌شود ولی ۳ تا ۱۲ سال تدریس این نیروها موجب استخدام‌شان نشده است.

این تجمع در حالی صورت گرفت که روز گذشته وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه هیچ معلم حق التدریسی که معترض به وضعیت استخدامی خود باشد، نداریم، گفت: یکی از مشکلات این است که به هر کسی عنوان حق التدریس می دهند.

وی مدعی شد که وضعیت همه حق التدریس ها و آموزشیاران نهضت سواد آموزی مشخص است.


 


معاون رئیس جمهور در دوران اصلاحات و عضو فعلی شورای شهر تهران با استقبال از خواسته های خاتمی به عنوان شرط حضور در انتخابات آینده این سوال را مطرح کرد که آیا اصلاح‌طلبان برای داغ کردن انتخابات خوب هستند، اما آیا بعد از مشارکت حداکثری، مدیریت حداکثری نیز وجود خواهد داشت یا نه، قدرت تنها در انحصار یک طیف باقی خواهد ماند؟

معصومه ابتکار در گفت‌وگویی با ایسنا از مواضع جناح سیاسی متبوعش در انتخابات مجلس پیش رو، ضرورت تحقق شروط برای شرکت در انتخابات، جایگاه اخلاق در اندیشه سیاسی امام(ره)، ضرورت مشارکت در مدیریت سیاسی کشور بعد از مشارکت در انتخابات، پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان سخن گفت و بر این نکته تاکید کرد ‌که به آینده خوش‌بین است.

رقابت‌های سیاسی باید براساس اخلاق شکل گیرد

وی اظهار داشت: « یکی از مبانی فکری که منتهی به انقلاب اسلامی شده و امام (ره) بسیار بر آن تاکید داشت و شاید نظریه ولایت فقیه و تاسیس حکومت نیز ریشه در این اعتقاد امام(ره) داشته باشد، این بود که در چارچوب تفکر اسلامی و با فضیلت‌های اخلاقی می شود، ‌سیاست را مهار کرد و نظامی مبتنی بر ارزش‌های دینی و خواست و اراده مردم بر پا کرد که در آن حکم خدا، اخلاق، انسانیت و شرافت حرف آخر را بزند، نه قدرت.»

وی با بیان این‌که «تنها نام اسلامی یک نظام را اسلامی نخواهد کرد» افزود: «رقابت‌های سیاسی باید براساس اخلاق شکل گیرد. احکام، بخشی از شریعت را شامل می‌شود، اما روح شریعت در واقع صداقت، دروغ نگفتن، وفای به عهد و امانتداری است. روح دینداری این‌ها هستند و اگر این موارد رعایت نشود، هر قدر هم احکام را رعایت کنیم، جز به ظواهر نپرداخته‌ایم. البته این مسئله تنها به یک جریان مربوط نمی‌شود، بلکه از آزمون‌های بزرگ سیاست‌ورزی در جمهوری اسلامی بوده و هست.»

وی با اشاره به این‌که «امام (ره) نیز پیش‌بینی می‌کردند که استقرار نظام جمهوری اسلامی از انقلاب دشوارتر است»، ادامه داد:« همیشه این‌طور بوده که تحقق آرمان‌ها به شکل واقعی از مرحله ابتدایی آن‌ها سخت‌تر بوده است؛ چراکه منافع و جاذبه‌های دنیایی به میان می‌آید و افراد در امتحانات سختی قرار می‌گیرند.

امتحانات سختی را پشت سر گذاشته‌ایم

این فعال سیاسی هم‌چنین گفت:« امتحانات سختی را پشت سر گذاشته‌ایم که گاهی نمره خوبی هم کسب نکرده‌ایم و امتحانات سخت‌تری نیز پیش رو داریم، ولی این به معنای ناکارآمدی جمهوری اسلامی و عدم تحقق یک حکومت اسلامی شیعه و مردم‌سالار نیست.»

وی با بیان این‌که «باید اصلاحات عمیق و اساسی را ابتدا از خودمان شروع کنیم»، ابراز عقیده کرد:« برای تغییر دادن دنیا نیازی نیست از مدیریت جهانی حرف بزنیم، باید ببینیم خودمان چه کرده‌ایم و چقدر به حرف‌هایی که زده‌ایم عمل کرده‌ایم. این گناه بزرگی است که شعار بدهیم، اما عمل نکنیم.»

وی با تاکید بر«شروع اصلاحات از فرد و بعد سرایت آن به خانواده و جامعه» تصریح کرد: «ما راهی جز تنویر افکار عمومی و انجام اصلاحات عمیق در سطوح اجتماعی و سیاسی نداریم، البته اگر بخواهیم مشی متعالی انقلابی و اسلامی را حفظ کنیم و ادامه دهیم.»

ابتکار در تحلیل خود از انتخابات پیش رو با ابراز این عقیده که «هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان نگران مدیریت انتخابات هستند» این سوال را مطرح کرد که «آیا به طور یکطرفه می‌توانند انتخابات را مدیریت کنند؟» اظهار کرد: «بازنگری کلان در قانون انتخابات هم برای همین مطرح شد.»

وی معتقد است: «بسیاری از موضوعاتی که امروز از زبان خود اصولگرایان می‌شنویم، نقدهایی است که اصلاح‌طلبان داشتند، اما برخی از آن‌ها به خاطر طرح همین مسائل گرفتار شدند. در حالی که اصولگرایی اقتضا می‌کرد که این‌ها هم اخلاق را به هر قیمتی فدا نکنند.»

وی با بیان این‌که «اصلاح‌طلبان هم‌چنان خواهان اصلاحات اساسی در فضای سیاسی عمومی کشور هستند» تصریح کرد: «شروطی که آقای خاتمی مطرح کردند، لازمه حضور اصلاح‌طلبان است.»

اصلاح‌طلبان به هر قیمتی حاضر به دستیابی به قدرت نیستند

این فعال سیاسی در ادامه گفت: «سوال اساسی این است؛ اصلاح‌طلبان برای داغ کردن انتخابات خوب هستند، اما آیا بعد از مشارکت حداکثری، مدیریت حداکثری نیز وجود خواهد داشت یا نه، قدرت تنها در انحصار یک طیف باقی خواهد ماند؟ این سوالی است که اصلاح‌طلبان پاسخی برای آن پیدا نکرده‌اند که بتوانند در مورد انتخابات مجلس پیش رو یک تصمیم شفاف اتخاذ کنند.»

وی ادامه داد:«عقبه اصلاح‌طلبان، قشر تحصیل کرده، جوان و تکنوکرات جامعه هستند و این عقبه شاید امروز قوی تر هم شده باشد و طیف میانی جامعه هم به این جریان تمایل پیدا کرده‌اند؛ چرا که دیده‌اند اصلاح‌طلبان به هر قیمتی حاضر به دستیابی به قدرت نیستند.»

عدالت این است که اگر جایی مشکلی دیدیم آن را نقد کنیم

وی با تاکید بر «ضرورت تحقق شروط برای حضور اصلاح‌طلبان به عنوان حداقل‌های یک انتخابات»،افزود: «در دوران اصلاحات، قوه قضاییه و نظام بازرسی کشور از اصولگرایان بود و سخت‌گیرانه دولت آقای خاتمی را نظارت می‌کرد و این اتفاقاً خیلی هم خوب بود. امام(ره) می‌گفتند که طیف‌های سیاسی مختلف یکدیگر را کنترل می‌کنند و به اصطلاح با هم ساخت و پاخت نمی‌کنند و این حداقل سلامت کار را ارتقاء می‌دهد، ولی در جریانی یک ‌دست امکان این‌که برخی مسائل به دلیل هم‌فکر بودن نادیده گرفته شود وجود دارد؛ چیزی که ما در این دوره دیدیم. عدالت این است که اگر جایی مشکلی دیدیم آن را نقد کنیم، چه از سوی هم‌فکران ما باشد و چه نباشد.»

ابتکار گفت: «هیچ‌ یک از اصلاح‌طلبان اعتقاد ندارند در شرایطی که تعداد قابل توجهی از فعالان و صاحب‌نظران اصلاح‌طلب در محدودیت کامل به سر می‌برند، به صحنه بیایند، این در درجه اول نقض اصول خودشان خواهد بود. فضا مساعد نیست و تفکر اصلاح‌طلبی هنوز پذیرفته شده نیست و عده‌ای هم‌چنان دنبال تهمت‌های عجیب و غریب علیه اصلاح‌طلبان هستند. چگونه می‌توان بی‌توجه به این موضوعات دردناک وارد عرصه شد.»

اصلاح طلبان توانایی ایجاد یک بسیج اجتماعی را دارند

وی هم‌چنین با بیان این‌که «اصلاح‌طلبان در انتخابات ۸۸ یک گستردگی کم‌نظیر را داشتند» ادامه داد:« شکی نیست اصلاح‌طلبان این توانایی را دارند که یک بسیج اجتماعی به وجود آورند و چندین بار نیز این کار را به خاطر انقلاب انجام داده‌اند، اما این نباید به این قیمت تمام شود که مردم ا حساس کنند، اصلاح‌طلبان می‌خواهند آن‌ها را به بازی بگیرند.»

وی با بیان این‌که وضعیت جریان اصولگرایی «سبب تقویت روحیه اصلاح‌طلبان شده و البته نه به این معنا که بخواهند از آن سوءاستفاده کنند» ابراز عقیده کرد:« خواه‌ناخواه در لابه‌لای این اتفاقات شعاعی از حقیقت روشن می‌شود که این دل مومنین را به آینده‌ای روشن امیدوار می‌کند.»

این فعال سیاسی اظهار کرد:« در میان اصولگرایان هستند کسانی که به حقیقت پایبندند و حاضر نیستند آخرت خود را به خاطر صندلی‌هایی که زوال‌پذیرند خراب کنند، اما حضور این‌ها برای حضور اصلاح طلبان کفایت نمی‌کند و باید شرایط نیز فراهم شود که که در این صورت یقیناً اصلاح‌طلبان می‌آیند. شرایطی که آقای خاتمی مطرح کردند بسیار برای ایشان هزینه داشت؛ چراکه برخی معتقدند اتفاق خاصی نخواهد افتاد، اما ایشان به آینده‌ای روشن اعتقاد دارند و بر این باورند که در نهایت همه طیف‌های فکری با هم باید ایران را بسازند.»

هیچ دولتی حق ندارد دوران قبل از خود را زیر سوال برد

وی گفت: «هیچ دولتی حق ندارد دوران قبل از خود را زیر سوال برد؛ چراکه جمهوری اسلامی یک روال منطقی کسب تجربه و مدیریت دارد. قرار بوده است هرکس که می‌آید براساس چشم‌انداز عمل کند و اصلاً‌ قابل تصور نیست کسی بیاید و بگوید من می‌خواهم همه چیز را تغییر دهم. اگر شخصیت‌ها و تاریخ انقلاب را کنار بگذاریم، چیزی از انقلاب نمی‌ماند. همه نقاط مثبت و منفی دارند، اما این نحوه نقد کردن که کل ۲۰ ساله قبل خود را زیر سوال ببرند، هیچ چیز از انقلاب باقی نمی‌گذارد، در این صورت آیا باز می‌توانند از انقلاب دفاع کنند؟»

برآیند انقلاب روبه رشد و مثبت بوده است

وی تاکید کرد:«ما معتقدیم برآیند کل انقلاب علی‌رغم تمام مشکلات و ضعف‌ها رو به رشد و مثبت بوده است، ولی با تحلیل‌هایی که برخی اصولگرایان مطرح کردند، بر‌ایند بردارها هم منفی می‌شود. البته اعتقاد داریم برآیند بردارها کماکان مثبت است، هرچند شیب این بردار برآیند و اندازه آن کم است، اما هم‌چنان به اصلاح امیدواریم و یقین داریم با اصلاحات می‌شود کار را به جلو برد.»

ابتکار خاطرنشان کرد:«اساس تفکر اصلاحات بر این است که تکثر را قبول دارد و معتقد است حتی باید تندروها را نیز به رسمیت شناخت. این تفکر اعتقادی به حذف جریان‌های فکری نداشت، ولی معتقدیم باید قواعد بازی رعایت شود و بسیاری از انتقادات نیز به جریان اصلاحات به خاطر این تفکر است.»

وی با بیان این‌که «اصلاح‌طلبان هیچ امکانی برای منسجم کردن فعالیت‌های‌شان ندارند»، اظهار کرد: «مدت‌هاست که راهبرد اصلی اصلاح‌طلبان صبوری و استقامت در برابر محدودیت‌ها و دشواری‌هاست، اما یک عده تلاش می‌کنند جریاناتی به نام اصلاحات به طور خلق‌الساعه به وجود آورند که شاید، مثلاً، بگیرد.»

وی گفت:« باید برای انسجام و همبستگی و تکثرگرایی سیاسی تلاش، و سعی کنیم این کسای یمانی که باید همه را در بر بگیرد فراهم شود. اسلام دین رحمت است؛ لذا کشوری که به این نام است باید صبغه رحمت آن غلبه داشته باشد.»

باید محبت را به جای خشونت و گذشت را به جای کینه نهادینه کنیم

این فعال سیاسی افزود:« باید محبت را به جای خشونت و گذشت را به جای کینه و نفرت در جامعه نهادینه کنیم و حق تعیین سرنوشت را به عنوان مهم ترین عنصر اثرگذر در عالم سیاست به رسمیت بشناسیم. تفکر اصلاح‌طلبی معتقد است ما باید وسیع‌ترین تفسیر ممکن را از آزادی در چارچوب شرع و قانون اساسی داشته باشیم، البته هزینه‌هایی خواهد داشت و برخی نیز از خط قرمزها عبور خواهند کرد، اما در مجموع عوارض فضای باز از عوارض فضای بسته بسیار کمتر است.»

وی در پایان گفت:« مهم ترین نیاز کنونی کشور همدلی، پذیرش تکثر، ایجاد فضای باز سیاسی آرام و سالم برای حضور همه طیف‌های سیاسی معتقد به جمهوری اسلامی است، من به آینده خوشبین هستم.»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته