روز پنجم از ماه مبارک
علیرضا رجایی
علیرضا رجایی، فعال سیاسی، روزنامهنگار و مدیر انتشارات گام نو، روز ۴ اردیبهشتماه از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه، که به ندرت خبر بازداشتهای سیاسی را منتشر میکرد، خبر بازداشت علیرضا رجایی را منتشر کرده و اتهام او را «ارتکاب جرایم امنیتی» اعلام کرده است.
رجایی در انتخابات مجلس ششم، به عنوان بیست و هشتمین منتخب مردم تهران به مجلس راه یافت، اما پس از ابطال ۷۰۰ هزار رای مردم از سوی شورای نگهبان، که به تغییرات قابل توجهی در ترکیب سی نفره منتخبان حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر منجر شد، از فهرست راهیافتگان به مجلس بیرون گذاشته شد تا به جای او، غلامعلی حداد عادل به مجلس راه یابد.
او در دوران موسوم به بهار مطبوعات در سالهای ابتدایی پس از دوم خداد ۷۶ در هیات تحریریه نشریات توقیف شده ایران فردا، جامعه، توس، خرداد، نشاط و عصر آزادگان حضور داشت و پس از آن هم در انتشارات گام نو به فعالیتهای فرهنگی خود ادامه میداد.
رجایی در سال ۱۳۷۹ به همراه جمعی از نیروهای ملی مذهبی با اتهام براندازی بازداشت شد و ماهها در زندان ۵۹ سپاه به سر برد اما در هنگام محاکمه در شعبهٔ ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد بدون مطرح شدن اتهامات اولیه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محاکمه و به زندان محکوم شد.
دستگاههای ذیربط امنیتی و قضایی به نزدیکان رجایی گفته اند بازداشت اخیر دکتر رجایی در رابطه با پرونده محکومیت سال ۸۲ رجایی است.
قاضی حداد، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برای تمامی متهمان پرونده، احکام زندان از ۴ سال تا ۱۱ سال و نیز احکام محرومیت از حقوق اجتماعی از ۵ سال تا ۱۰ سال صادر کرد. تمامی متهمان که از ۵ ماه تا ۱۵ ماه در حبس و سلول انفرادی بودند، با وثیقههای چند ده میلیون تومانی آزاد شدند.
این احکام در دادگاه تجدیدنظر معطل ماند؛ دستگاه قضایی نه وثیقههای دریافت شده از متهمان را آزاد کرد و نه احکام را به اجرا گذاشت.
دکتر علیرضا رجایی نیز مطابق حکمی دادگاه بدوی (شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی حداد)، به اتهام عضویت در ائتلاف نیروهای ملی_مذهبی و اقدام علیه امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی و نیز فعالیت تبلیغی علیه آن، به ۴ سال حبس و ۵ سال محرومیت از تمامی حقوق اجتماعی و حق عضویت در تشکلهای سیاسی و نهادهای مدنی، محکوم شد.
حدود ۶ ماه پیش هدی صابر، بعدتر تقی رحمانی و اینک علیرضا رجایی برای تحمل محکومیت خود با بازداشت یکباره، خشونتآمیز و غیرقانونی مواجه شدهاند. فعالان سیاسی یاد شده، هیچیک احضاریهای از دایره اجرای احکام دریافت نکردند؛ و بعد از هجوم و برخورد امنیتی به منازل ایشان، یکباره بازداشت و به اوین منتقل شدند.
احسان عبده تبریزی
احسان عبده تبریزی دانشجوی دکترای دانشگاه دورهام انگلستان، هنگام ورود به ایران، در فرودگاه بین المللی امام بازداشت و روانه زندان اوین شد.
وی مدت ها بلاتکلیف در زندان اوین به سر برد و هر بار بازجویان وزارت اطلاعات با آزادی او مخالفت می کردند.
احسان عبده تبریزی به همراه تعداد دیگری از زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.
بر اساس گزارش ها پنج سال حبس برای احسان عبده تبریزی از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شد.
این دانشجوی ایرانی مقیم انگلیس در دادگاه تجدید نظر از اتهام رابطه با بیگانه حکم تبرئه گرفت.
وی پیش از این به هفت سال زندان محکوم شده بود که دو سال از آن مربوط به اتهام ارتباط با بیگانگان بود. شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب در عین حال حکم پنج سال زندان عبده تبریزی، شامل دو سال حبس به اتهام توهین به رهبری و سه سال زندان به اتهام اجتماع و تبانی (از طریق حضور در تظاهرات مقابل سفارت ایران در لندن) را تایید کرد.
گفتنی است، احسان عبده تبریزی طی ۱۸۳ روز بازداشت در سلول انفرادی و سلول های سه یا چهار نفره؛ دو بار اقدام به اعتصاب غذای اعتراضی کرد و در آستانه مرگ قرار گرفت.
این در حالی ست که روسا، استادان و دانشجویان دانشگاه های دورهام و ساسکس با ارسال نامه ها و اعتراضیه های متعدد به مقامات مسوول ایران، بارها خواستار آزادی فوری وی شده اند.
حسین عبده تبریزی، پدر احسان، یکی از منتقدان سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد و دبیر اسبق بورس تهران بوده است. وی بارها با نقدهای جامع اقتصادی در روزنامه سرمایه، واکنش های دولتیان را برانگیخته بود. او از جمله ۷۰ اقتصاددانی بود که در نامه هایی سرگشاده، رفتار و عملکرد اقتصادی دولت را به نقد کشیده بودند.
مسعود باستانی
مسعود باستانی، یکی دیگر از روزنامه نگاران کشور است که پس از بازداشت در روزهای بعد از انتخابات، تا کنون در زندان بسر می برد. او دو سال و یک ماه گذشته را بدون حتی یک روز مرخصی، در زندان بوده است.
مسعود در ابتدای دهه هشتاد فعالیت خبرنگاری اش را آغاز کرد و خیلی زود به سربیری هفته نامه "نداي اصلاحات" در اراک رسید.
مسعود باستانی از جمله کسانی بود که اعتصاب غذای اکبر گنجی را پوشش داد.
او در شرق، کارگزاران و هم میهن قلم می زد و از جمله سردبیران سایت "جمهوریت" بود.
مسعود باستانی در بامداد ۱۴ تیر ، دستگیر شد تا با آغاز برگزاری محاکم نمایشی متنی را دادگاه علیه خود بخواند. اما کمی بعد پرده ها کنار زده شد و با آزادی "مهسا امرآبادی" همسر مسعود، معلوم شد که مسعود برای کاهش فشار بر همسرش و آزادی او، حاضر به اینکار شده است.
۷۴۸ روز بازداشت ِ مسعود باستانی نیز روایتی از رنج و ظلمی است که او به تنهایی تحمل کرده است. دادگاه او را به شش سال زندان محکوم کرد.
در حالیکه اکثر زندانیان جرایم عمومی از حق مرخصی برخوردار شده اند اما تاکنون مسعود باستانی از این حق محروم بوده و حتی در یکی از ملاقات های اخیر با خانواده اش، به شدت از سوی ماموران زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت که با اعتراض نهادهای حقوق بشری مواجه شد.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی هرمزگان با تایید تجمع تعدادی از جوانان و انجام آب بازی گفت: شکی در اینکه تجمع از قبل اطلاع رسانی شده بود نیست.
عباس خدادادزاده در گفتگو با مهر با تایید خبر بازداشت تعدادی از جوانان که در یک اقدام هماهنگ شده از قبل در ساحل پارک غدیر اقدام به برگزاری جشن آب بازی کرده بودند بیان داشت: هیچ شکی در اینکه این تجمع از قبل اطلاع رسانی شده بود نیست.
وی عنوان کرد: تعدادی از پسران و دختران که از قبل از طریق پیامک، تلفنی و فیسبوک به هم اطلاع رسانی کرده بودند به صورت مختلط در ساحل پارک غدیر اقدام به برگزاری مراسم آب بازی کردند.
جانشین فرمانده انتظامی هرمزگان افزود: پس از گزارش چنین مراسمی در پارک ساحلی این تعداد به پلیس امنیت اخلاقی احضار می شوند و در حال حاضر در حال بررسی اتفاقات صبح امروز هستیم.
سرهنگ خدادادزاده با بیان اینکه برخی هم ناخواسته در این مراسم شرکت کرده بودند، عنوان کرد: دو موضوع است، یکی اینکه این مراسم به صورت مختلط برگزار شده بود و دیگری برخی از این افراد بطری های آب معدنی در دست داشته اند که یکی از مصادیق روزه خواری محسوب می شود.
سرهنگ خدادادزاده ادامه داد: در ماه مبارک رمضان آب به عنوان یکی از عوامل باطل کننده روزه مطرح است و اتفاق صبح امروز خود با مسائل شرعی روزه داری مغایر است.
وی افزود: خانواده ها باید در این روزها بیشتر از گذشته مراقب فرزندان خود باشند چراکه دشمنان از هر راهی هرچند بی اهمیت سعی در ضربه زدن به اعتقادات دینی و مذهبی ملت ایران دارند.
انتقال ۳۰ جوان به نیروی انتظامی
معاون اجتماعی فرمانده انتظامی هرمزگان گفت: ۳۰ جوان دختر و پسر که مشغول آب بازی در کنار سوحل پارک غدیر بندرعباس بودند تنها جهت ارشاد به پلیس امنیت اخلاقی منتقل شدند.
سرهنگ سعید امیدیان نیز در گفتگو با خبرنگار مهر در تایید انتقال ۳۰ دختر و پسر در ساحل پارک غدیر در بندرعباس به هنگام آب بازی به نیروی انتظامی، عنوان کرد: صبح روز جمعه تعدادی از خانواده هایی که جهت تفریح به ساحل رفته بودند با تعدادی از جوانان دختر و پسر از سنین مختلف برخورد می کنند که در حال آب بازی بوده اند و چند بار به این جوانان تذکر می دهند اما این جوانان توجهی به تذکرات نمی کنند.
وی افزود: پس از تماس این خانواده ها با پلیس ۱۱۰، نیروهای پلیس امنیت اخلاقی با حضور در محل تذکراتی می دهند اما به دلیل جوان بودن و بی توجهی به تذکرات داده شده، آنها را جهت ارشاد توسط کارشناس رفتارشناسی به پلیس امنیت اخلاقی منتقل می کنند.
سرهنگ امیدیان در پاسخ به این سئوال که آیا این جوانان مشکل بدپوششی و رفتارهای ناهنجار داشته اند، بیان داشت: خوشبختانه هیچگونه مشکل بدحجابی در این افراد نبوده است و تنها به دلیل بی توجهی به تذکرات داده شده و جهت مشاوره و ارشاد به پلیس امنیت اخلاقی منتقل شده اند.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی هرمزگان با تاکید بر اینکه خانواده ها دقت بیشتری بر رفتار فرزندان خود داشته باشند، گفت: امیداورم در این ماه مبارک دیگر شاهد چنین رفتارهایی از سوی جوانان نباشیم.
نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در مورد مشکلات موجود در حوزه میراث فرهنگی گفت: فقدان مدیریت مناسب همواره چالشهای بزرگی برای میراث فرهنگی کشورمان به وجود آورده است.
“جواد آرین منش” در عین حال تاکید کرد این موضوع به هیچ روی جای توجیه ندارد.
به گزارش ایلنا، تاراج آثار باستانی در محوطههای تاریخی، تخریب بناهای ثبت شده در فهرست آثار ملی کشور و نابودی مکانهای گردشگری، در حالی ادامه دارد که سکوت سازمان میراث فرهنگی، راه را برای به تاراج بردن تاریخ ایران بازتر کرده است.
حادثه اخیر در کاخ سعد آباد، تخریب خانه ملی صداقت، نابودی آثار تاریخی روستای زاج، از بین رفتن فضاهای گردشگری و تاریخی در چشمه علی دامغان تنها نمونههای بسیار کوچکی است از بی توجهی و کوتاهی مسئولان سازمان میراث فرهنگی نسبت به حفاظت و صیانت از آنچه بر عهده گرفته اند.
در همین حال نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس هشتم گفت: کوتاهی در حفظ و حراست از آثار باستانی و میراث ملی کشورمان، هیچگونه توجیهی ندارد.
نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس افزود: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، همواره طی سالهای اخیر دچار چالشها و مشکلاتی در زمینه مدیریت بوده است.
وی ادامه داد: خلا وجود مدیری مسئول، متعهد و مدبر، شاید یکی از دلایل مجلس برای ادغام این سازمان با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این ادغام تغییر صورت مسئله نیست؟، گفت: به لحاظ کارشناسی، این امر مورد تایید کمیسیون فرهنگی نبوده است ولی وقتی معاونت رئیس جمهور در مقابل مجلس و سوالات پیش آمده، پاسخگو نیست، باید در راهکاری دیگر بهره جست.
آرین منش ادامه داد: تنها راهی که میتوان از یک فرد انتظار پاسخگویی داشت، آن است که وی در قالب یک وزیر، مجموعه تحت پوشش خود را اداره کند تا در مقابل وکلای ملت پاسخگو باشد.
چندی پیش (یکشنبه ۹ مرداد ۹۰) یک دستگاه خودرو ۲۰۶ با سرعت بسیار وارد محوطه تحت حفاظت مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آباد شد و پس از رد شدن از گیتها، به سمت موزه ظروف سلطنتی منحرف و در نتیجه برخورد با پلههای ورودی کاخ و تخریب یک مجسمه مرمرین نصب شده در ورودی متوقف شد.
این حادثه در حالی رخ داد که هیچ یک از مسئولان میراث فرهنگی به دلیل حضور در جلسههای متعدد، حتی بعد از گذشت چند روز از حادثه، وقتی برای پاسخگویی نداشتند.
در جریان این حادثه پله های ورودی کاخ و همچنین مجمسه مرمر جلو ورودی آن تخریب شده است.
موزه ظروف سلطنتی در شرق مجموعه فرهنگی – تاریخی سعدآباد قرار دارد.
در این موزه بیش از ۵۰۰ قطعه ظروف و اشیائ تزتینی در ۵ سالن در دو طبقه به نمایش در آمده است.
به نام خدا
عنوان مشروطیت چه بر گرفته از “Charte” فرانسوی باشد و چه از “شرط” عربی، مراد از آن مهار -و مشروط کردن- قدرت خودکامه بود و جایگزین کردن نظامی که جز بر مدار هوس و منفعت شخص جبار یا گروه ویژه نمی گردید با سامانی که محور و اساس آن مردم (و ملت به معنای امروز آن) هستند و اینکه اساسنامه ای تنظیم کننده پیوند میان مردم و نیز روابط مردم با حاکمان باشد و “قانون اساسی” که بخصوص “حد” قدرت و حکومت و “حق” ملت و مردم را مشخص می کند بجای بوالهوسی بالفضولانی بنشیند که به ناحق قدرت را غصب کرده اند.
نهضت مشروطیت و پیروزی آن به راستی نقطه عطفی درخشان در تاریخ پر فراز و نشیب ملتی بزرگ است که دست کم طی ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال گذشته همواره خواستار “آزادی”، “استقلال” و “پیشرفت” بوده است و به رغم ناکامی های فراوان دمی از رویارویی (مدنی) با استبداد، استعمار و عقب ماندگی گامی واپس ننهاده و همه هزینه های این ایستادگی و استواری را سخاوتمندانه پرداخته است.
اما گرچه خواست تاریخی یک ملت نقش تعیین کننده ای در جهت دادن به تاریخ او دارد ولی رسیدن به آن خواست و دوام و پیشرفت خواست تحقق یافته در گرو این است که آن خواست به ساحت خودآگاه ذهن و شخصیت بیاید و عادت فرهنگی و فرهنگ متناسب با واقعیتی که خواسته شده است نیز پا بگیرد و بر جان و جهان آدمی حاکم گردد، به ویژه وقتی مورد خواست، عبارت باشد از “مردم سالاری” – که خواست تاریخی بشر امروز و تقدیر الهی در این مقطع تاریخی است- و با توجه به هویت و فرهنگ تاریخی ایرانی که به هر حال دینی و به طور خاص اسلامی است، این مردم سالاری سازگار با آن هویت خواسته شده است. و تا این خواست، فرهنگ متناسب خود را بیابد و بر جان و جهان حاکمان و مردم غلبه یابد، زمانی باید که در آن کار تربیتی و اجتماعی و فرهنگی فراوان صورت گیرد، وگرنه رهزنان گوهر به دست آمده را خواهند ربود.
جای دریغ و درد است که مصلحان و آموزگاران اجتماعی و روشنفکران و عالمان -و احیانا شیادانی که خود را مستحق چنین عناوینی می دانستند یا مدعی آن بودند- نتوانستند نقش اصلی خود را ایفا کنند. در این مراحل گذار توقع از مصلحان روشن بین و معلمان جامعه این بود که:
- تبدیل خواست که نوعا برآمده از فطرت اولی مردم و مقتضای زمانه بود، به خودآگاهی استوار
- تقویت اراده جامعه و ایجاد روحیه ای مصمم و اراده ای محکم برای استقرار و دوام آنچه می خواهد
- بالابردن روحیه دیگرخواهی و مشارکت و تحمل
- دلیری بخشیدن به مردم تا حق خود را به درستی بشناسند و آن را بخواهند و اجاره ندهند که رهزنان آن را بربایند و حاکمان به جای خدمتگزاری مسؤولانه خدایگانی کنند
و …
با کمال تأسف برخلاف توقعی که از نخبگان می رفت خود درگیر جدالی بدفرجام شدند و از حقیقت اصلی که برای آن تلاش و مجاهدت فراوان شده بود و مردم هزینه اش را پرداخته بودند غافل ماندند و احیاناً نگاه خود را از “قاعده” که مردم اند به رأس هرم قدرت دوختند و در بازی قدرت، اغلب اعتبار خود و حق و حرمت جامعه را نیز باختند.
شگفتا که میان صدور فرمان مشروطیت و استقرار آن در ایران با مشابه آن در ژاپن چند سالی بیش فاصله نبود، ولی ژاپنی به لوازم تصمیم خود تن داد و به جایی رسید که نمی دانیم فاصله امروز ژاپن را با ایران با کدام متر و معیاری می توان اندازه گرفت!
البته ژاپن، ژاپن است و ژاپنی درخور تقدیر و کاری که کرده است کارستان؛ ولی ما نباید با سرمایه و شایستگی معنوی و مادی که داریم دلباخته ژاپن شویم و از آنچه ژاپنی نیز از دست داده است غفلت کنیم و پا جای پای غرب پرستانی بگذاریم که تا مِسِ عقب ماندگی ایران به زر پیشرفت و توسعه مبدل شود فتوای “از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شدن” را صادر می کردند و امروز شاگردان آنان متوهمانه و زبونانه به خیال باطل تبدیل ایران به “ژاپن اسلامی!!” شعار سرایی می کنند. ایران، ایران است، سربلند و باشکوه و آنچه می خواهیم، ایرانی است آزاد، آباد، پیشرو، عادل و برخورداری همگان (هر کس که ایرانی است) از حقوق اساسی که انسان امروز آن را می خواهد و شایسته آن است و نیز در آن دین که مایه فرهنگ و هویت تاریخی ما است محترم و معتبر باشد و حتی بتواند آزادی و استقلال و آبادانی را تلطیف و خلاء جهان امروز را با معنویت، عرفان، اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی پرکند.
راه ما راهی است که ملت ما از ۱۵۰ سال پیش آغاز کرده است و گام نهادن در آن راه مبارک را با مشروطیت جشن گرفته است و مبارزات آزادی خواهانه او در نهضت ملی ظاهر شده است و اوج آن در انقلاب اسلامی که خواست بلند و تاریخی ملت یعنی آزادی، استقلال و پیشرفت را با هویت تاریخی او همسو کرده است. جمهوری اسلامی آن سان که مردم ما می خواستند و پاسخگوی نیاز تاریخی و متناسب با شرایط و احوال مردم و این مرز و بوم است – و دریغ که چندی است از آن دور افتاده ایم- می توانست و می تواند ایران و ایرانی را به جایی برساند که شایسته آن است.
باید رسوبات “استبداد زدگی” را که در درازای تاریخ در ژرفای جانمان نشسته است بزداییم و مگر زدودن آن جز با تقویت صافی درخشان فرهنگ متناسب با مردم سالاری – که روح نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی است- میسر است؟
۱۴ مرداد ماه ۱۳۹۰
منبع: سایت سید محمد خاتمی
خبرگزاری ايلنا گزارش داد که صدها کارگر شرکت آهنگری تراکتورسازی تبريز پس از ۱۰ روز اعتصاب، روز پنجشنبه در پی وعده های يک نماينده مجلس با پايان اعتراض صنفی خود موافقت کردند.
در جريان اين اعتراض، شماری از کارگران معترض بازداشت شده بودند که به گزارش خبرگزاری ايلنا، به قيد وثيقه آزاد شده اند.
کارگران شرکت آهنگری تراکتورسازی تبريز در اعتصاب ۱۰ روزه خود خواستار پرداخت به موقع حق بيمه، محسوب کردن شرايط سخت و زيان آور هنگام بازنشستگی، اضافه شدن مدت قرارداد کارگران و کارکنان قراردادی شرکت، پرداخت بهره وریهای معوقه، پرداخت کامل حقوق در پايان هر ماه شده بودند.
آنها همچنين با توجه به واگذاری چند ساله اين شرکت به بخش خصوصی، خواستار زير پوشش قرار گرفتن آن توسط کارخانه تراکتورسازی شده بودند.
بر اساس گزارش ها، دولت، سهام شرکت آهنگری تراکتورسازی را در چند نوبت، بر اساس اصل ۴۴ در بورس واگذار کرده است.
پايان اعتصاب پس از سخنان و وعده های روز پنجشنبه رضا رحمانی، نايب رئيس مجلس و نماينده تبريز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی و در جمع کارگران شرکت آهنگری تراکتورسازی تبريز صورت گرفت.
وی با قول پيگيری مطالباتشان، از آنها درخواست کرد تا به اعتصاب خود پايان دهند.البته رحمانی در مورد در خواست کارگران برای زير پوشش قرار گرفتن توسط کارخانه تراکتورسازی تبريز گفت که «واگذاری اين کارخانه در قالب سياست های اصل ۴۴ بوده، قانون به طور شفاف همه چيز را مشخص کرده و بايد تابع آن بود و همه مکلف به تبعيت از فرامين رهبری در حفظ اشتغال هستند.»وی نگفت که فرامين رهبری چه ارتباطی با خواست های صنفی کارگران دارد.
نايب رييس مجلس شورای اسلامی در عين حال، با اشاره به بازداشت تعدادی از کارگران اين شرکت، از کارگران عذرخواهی کرد.
اين اعتصاب، آخرين نمونه از اعتصاب هايی است که کارگران در شهرهای ايران در اعتراض به شرايط خود برگزار کرده اند.
كارشناسان كميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل روزجمعه 5-8-2011 اعلام کردند دولت ایران و حزب الله لبنان در اعدام سربازان ناراضی ارتش سوریه که از تیراندازی به سوی مردم خوداری می کنند دست دارند.
به گزارش رادیو فرانسه، کارشناسان کمیسیاریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در گزارشی که قرار است در اواخر ماه جاری منتشر شود اعلام کرده اند که نظامیان ایرانی و اعضای حزب الله لبنان در اعدام آن دسته از سربازان سوری شرکت می کنند که از تیراندازی به سوی مردم ناراضی در کشورشان خودداری می ورزند.
این سند بیست صفحه ای بر اساس مصاحبه با پناهندگان، مخالفان و سربازان تبعیدی سوری تهیه شده است .
این اولین بار است که یک نهاد وابسته به سازمان ملل صریحاً جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان دو متحد اصلی رژیم بشار اسد را متهم به دست داشتن در سرکوب مخالفان در سوریه می کند.
پیشترمنابع غربی اظهار می داشتند که کمک دولت ایران به رژیم بشار اسد عمدتاً به مشاوره های فنی در زمینۀ سرکوب مخالفان محدود می شود.
گفتنی است آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران پس از ماهها سکوت اعتراض های مردم سوریه را محکوم کرد و بروز نارضایتی در این کشور را توطئه کشورهای خارجی به ویژه آمریکا و اسرائیل دانست.
حکم شلاق سیاوش اسلامی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ساری با حکم قضایی به اجرا در آمد.
به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این فعال صنفی معلمان به اتهام اخلال در امنیت کشور به دلیل شرکت در حوادث بعد از انتخابات به یک سال زندان و۷۴ ضربه شلاق محکوم شد، این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۳۷ ضربه شلاق تقلیل یافت.
وی یک روز پیش از ماه روزه و عبادت مسلمانان (رمضان) و درحالی که روزه بود به دایره اجرای احکام ساری منتقل و حکم مذکور در مورد ایشان جاری شد.سیاوش اسلامی حدود ۲۴ سال سابقه خدمت دارد و بامدرک فوق لیسانس (علوم سیاسی) در دبیرستانهای شهر ساری به تدریس معارف اسلامی مشغول است.
ندای سبز آزادی: شورای هماهنگی راه سبز امید با ارسال پیامی برای مبارزان و آزادیخواهان سوریه، با آنها ابراز همراهی و همدردی کرد و از حاکمیت خشونتپیشه و اقتدارگرای دمشق خواست به کشتار شهروندان خویش خاتمه دهند و به مطالبات دموکراتیک و خواستههای انسانی ایشان پاسخ بگویند.
به گزارش کلمه، این شورا در پیام خود خطاب به مردم سوریه نوشته است: سبزهای ایرانزمین از آنچه این روزها بر شما می گذرد سخت اندوهگیناند. در لحظه لحظهی این ماه مبارک بهیادتان هستیم و اطمینان داریم تا زمانی که در راه حق مبارزه می کنید خداوند یار و یاورتان خواهد بود، و پیروزی در انتظار شما و دیگر آزادگان جهان است.
در بخش دیگری از این پیام با اشاره به اینکه بیش از ۱۵۰۰ قربانی، افزون بر ۵۰۰۰ مجروح و زخمی، و هزاران زندانی و شهروند فراری و آواره، حاصل خودکامگی بشار اسد و اقتدارگرایی دولت سرکوبگر دمشق از شروع اعتراضهای مردمی در این کشور تاکنون بوده، تصریح شده است: خودکامگانی چون اسد و قذافی از یک سو امکان و بستر و دلیل دخالت خارجی در تحولات سیاسی – اجتماعی خویش را فراهم میسازند، و از سوی دیگر از کشورهای خود، سرزمینهایی سوخته برجای مینهند، و نیروهای انسانی و منابع مادی ملتشان را فدای عطش سیریناپذیر خود به قدرت میکنند.
شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین خاطرنشان کرده است: جنبشهای اعتراضی آزادیخواه و دموکراسیطلب در برابر نظامهای خودکامه و اقتدارگرا، وضعی مشابه دارند؛ چنان که جنبش سبز مردم آزادهی ایران نیز دو سال است که با سرکوب خشونتبار اقتداگرایان و تهدیدها و سرکوب نامشروع خودکامگان روبرو است. وجه اسفبار این رویدادها، عدم عبرتگیری حاکمان جبار و تمامیتخواه از سرنوشت همتایان سرکوبگر خویش است.
متن کامل پیام همدردی و همراهی این شورا با مردم آزادیخواه سوریه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون
خواهران و برادران با ایمان، مردم آزاده و دموکراسیخواه سوریه
سلام گرم ما را از سرزمینی که مردم آن همچون مبارزات شما، تاریخی مملو از کوشش برای آزادی و احترام به حق انسانی خود داشته اند، پذیرا باشید. سبزهای ایرانزمین از آنچه این روزها بر شما می گذرد سخت اندوهگیناند. در لحظه لحظهی این ماه مبارک بهیادتان هستیم و اطمینان داریم تا زمانی که در راه حق مبارزه می کنید خداوند یار و یاورتان خواهد بود، و پیروزی در انتظار شما و دیگر آزادگان جهان است.
پنج ماه است که تظاهرات و اعتراضات آزادیخواهان سوریه، با وجود سرکوب خشن و خونین ادامه یافته و حقجویان سوری همچنان شجاعانه پیگیر خواستهای انسانی و مطالبات دموکراتیک خویشاند. بیش از ۱۵۰۰ قربانی، افزون بر ۵۰۰۰ مجروح و زخمی، و هزاران زندانی و شهروند فراری و آواره، حاصل خودکامگی بشار اسد و اقتدارگرایی دولت سرکوبگر دمشق از شروع اعتراضهای مردمی در این کشور تاکنون بوده است.
جباران مسلط بر سوریه، بی توجه به فرجام دیکتاتورها در تونس و مصر، و بسیاری نقاط دیگر جهان، و بی اعتنا به مطالبات برحق و انسانی شهروندان خویش، همان راهی را برگزیدهاند که امثال معمر قذافی طی کردهاند. خودکامگانی چون اسد و قذافی از یک سو امکان و بستر و دلیل دخالت خارجی در تحولات سیاسی – اجتماعی خویش را فراهم میسازند، و از سوی دیگر از کشورهای خود، سرزمینهایی سوخته برجای مینهند، و نیروهای انسانی و منابع مادی ملتشان را فدای عطش سیریناپذیر خود به قدرت میکنند.
جنبشهای اعتراضی آزادیخواه و دموکراسیطلب در برابر نظامهای خودکامه و اقتدارگرا، وضعی مشابه دارند؛ چنان که جنبش سبز مردم آزادهی ایران نیز دو سال است که با سرکوب خشونتبار اقتداگرایان و تهدیدها و سرکوب نامشروع خودکامگان روبرو است. وجه اسفبار این رویدادها، عدم عبرتگیری حاکمان جبار و تمامیتخواه از سرنوشت همتایان سرکوبگر خویش است.
شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن ابراز همدردی عمیق با آزادیخواهان و دموکراسیطلبان سوریه، از حاکمیت خشونتپیشه و اقتدارگرای دمشق میخواهد به کشتار شهروندان خویش خاتمه داده، مطالبات دموکراتیک و خواستههای انسانی ایشان را ارج نهد و پاسخ گوید.
شورا همچنین با ستایش ایستادگی و استقامت و عزم جزم آزادگان سوریه برای پیگیری صبورانه و مجدانهی خواستهایشان، تصریح میکند که سبزهای ایرانزمین خود را در غم و درد و رنج شهروندان ستمکشیده و بلادیدهی سوریه، شریک میدانند. جنبشهای رهاییبخش در جای جای جهان، از یکدیگر میآموزند و تجربههای خویش را با هم مبادله میکنند. این همبستگی، مقاومت و تلاشی انسانی در برابر همکاریهای ضدانسانی دولتهای سرکوبگر، برای خاموش کردن صدای اعتراضهای بهحق شهروندانشان است.
شورای هماهنگی راه سبز امید از هموطنان آزاده ایرانی میخواهد دقیقتر و پیگیرتر از گذشته، روند اعتراضهای سیاسی را در منطقه مورد توجه قرار دهند، به هر شکل ممکن همبستگی خود را با آزادگان و مظلومان سوری نشان دهند، و استقامت و پایداری را همراه امید و صبر کنند. شورا همچنین صاحبان قدرت در ایران را به پاسداشت حقوق اساسی و مدنی شهروندان خویش، و نیز پرهیز از هر گونه همکاری امنیتی و ضدانسانی و سرکوبگرانه با دولت سوریه علیه شهروندان آزادیخواه و دموکراسیطلب این کشور، فرامیخواند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۱۴مرداد ۱۳۹۰
آیت الله سیدمحمد موسوی خوئینیها، عضو مجمع روحانیون مبارز حدود یک ماه پیش همزمان با مبعث پیامبر اکرم (ص) سایت شخصیاش به نام «آهنگ راه» را راهاندازی کرده بود.
آقای موسوی خویینی ها در این سایت به پرسش های مخاطبان خود پاسخ می داد و بحث و گفتگوهایی بین وی و جوانان در می گرفت.
وی در اولین پست خود نوشت: از خداوند میخواهم آنچه خیر و صلاح دنیا و آخرت مردم این مرز و بوم است بر آنان نازل و شر دنیا و آخرت را از آنان دور فرماید.
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در بخشی از این یادداشت خود تشریح کرده بود: در سالهای اخیر بعضی از دوستان پیشنهاد راه اندازی سایتی شخصی را به اینجانب میدادند و گاهی با تکرار و تاکید توصیه مینمودند. سرانجام این پیشنهاد را عملی کردم و در ایام سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز فعالیت این سایت را اعلام میکنم. از کاربران عزیز درخواست مینمایم، چنانچه این اقدام را مثبت ارزیابی میکنند، موضوعاتی را که از نظر آنان در اولویت است، پیشنهاد دهند که لطفشان راهگشا خواهد بود.
وبسایت آیت الله موسوی خوئینی ها دچار فیلترینگ دولتی شده است.
در ادامه موج ورشکستگی و تعطیلی واحدهای تولیدی کشور، منابع خبری گزارش داده اند که بهروز فروتن، یکی از بزرگترین کار آفرینان صنعت ایران (محصولات غذایی بهروز)، پس از ۳۴ سال فعالیت، به دلیل معضلاتی چون عدم تامین نقدینگی و مشکلات مالی در حوزه صنعت، مجبور به فروش گروه کارخانجات بهروز شد.
به گزارش جرس، فروتن درحالی اقدام به فروش شرکت بهروز کرده است که ۳۴ سال پیش با تولید سالاد الویه در آشپزخانه کوچک خانه اش، برند “بهروز” را به ایرانیان معرفی کرد .
آن گونه که او از روزهای نخست ورودش به عرصه تولید می گوید، این خاطرات را همواره به یاد دارد: به پیشنهاد همسرم پخت شلهزرد، انواع ترشیجات و مرباها را در آشپزخانه منزل شخصیام با نام محصولات بهروز شروع کردیم و در واقع جرقه این کار از سوی همسرم بود و در شرایط بیپولی، قرض و مشکلات هم بودم.
مواد اولیه تهیه غذاها را با ژیانی که داشتم تهیه کرده و در زیرزمین منزل استیجاری ام پس از پخت، بستهبندی کرده و در بین مغازهها توزیع میکردیم البته از همان شروع، کار را بزرگ دیدیم و تلاش کردیم که فعالیت به درستی انجام گیرد و به نام فرآوردههای خانگی بهروز در بازار عرضه میکردیم.
این چهره نام آشنای صنعت غذا که روزگاری با چنین شرایط دشواری دست و پنجه نرم کرده است، امروز شرایط دشوار تولید را تاب نیاورده و کارخانجات صنایع غذایی بهروز را با ۷۰ نوع محصول به فروش رسانده است.
فروتن روند توسعه “بهروز” را معمولا این گونه شرح می دهد: با ۱۱ نفر شروع کردم الان بیش از ۱۵۰۰ پرسنل دارم با ۱۲ متر شروع کردم الان واحد شماره یک بهروز بیش از ۶۰ هزار متر است . سالاد الویه تولید میکردم امروز بیش از ۷۰ نوع محصول غذایی تولید میکنم ، امروز بیش از ۴۰ هزار واحد پخش و توزیع در سراسر کشور دارم و شش واحد در کشور تحت لیسانس بهروز تولید میکنند .
وی افزود: در آن زمان با توجه جو سالم و قابل رشد و ترقی که وجود داشت در خود این را دیده بودم که روزی در کنار نام ایران به مردم خدمت کنم اما امروز شرایط حاکم به گونه ای شده که در رویای خود به جای گسترش صنعت و فعالیت ام ، میله های زندان را متصور می شوم.
این منبع خبری گزارش داد که کارخانجات مهرام نیز به همین معضل دچار شده و صاحب آن مجبور شده است تا آنرا به بهایی نازل بفروشد.
گفتنی است تعداد زیادی از واحدهای تولیدی، صنعتی، کشاورزی و کارآفرینی کشور، به دلیل افزایش غیرقابل توجیه مواد اولیه و همچنین حامل های سوخت و نتیجتا افزایش قیمت تمام شده کالاهای خود و همزمان واردات بیش از حد محصولات تقلبی و ارزان از چین و عدم حمایت دولت از صادرات و صنایع داخلی در رقابت با واردات، منجر به تعطیلی و ورشکستگی شده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر