-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

Latest News from Emrooz for 08/14/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی، انتشار اخبار ضد و نقیض درباره محاکمه سران جنبش اعتراضی ایران را فاقد ارزش رسمی دانسته و این سخنان را نشانه به بن‌بست رسیدن دستگاه قضایی ایران می داند. او همچنین خواستار محاکمه سران جنبش سبز در دادگاه علنی است.


بدنبال اظهار نظرهای متفاوت اصولگرایان در مورد رهبران جبنش سبز و محاکمه قضایی آنان، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید می گوید: تا ‏جایی که مشخص است، هیچ‏کدام از این اتفاقات رخ نداده است. عدم شفافیت مراجع حکومتی، به‏ویژه مراجع قضایی و این‏که به وظایف قانونی خودشان عمل نمی‏کنند ویژگی بارز مسئولان قضایی ایران است. تا به‏حال هیچ فردی، به صورت قانونی و شفاف، مسئولیت ناپدید شدن و به گروگان گرفته شدن رهبران جنبش را نپذیرفته و از هیچ فرایند قانونی مشخصی در این‌باره صحبت نشده است. تمام اطلاعاتی که داده می‏شود، فاقد ارزش رسمی است. مراجع رسمی باید به صورت علنی و شفاف در این مورد اتخاذ موضع کنند و اگر به هر دلیلی، بخش مهمی از پرونده‏ها مختومه شده، چرا این افراد هم‏چنان در زندان هستند.

وی در گفت و گو با دویچه وله می افزاید: سئوالات بسیار زیادی در این‌باره فراروی مسئولان حکومت قرار دارد که باید پاسخ بدهند. افرادی را بدون مجوز قانونی و بدون طی مراحل قانونی، زندانی کرده‏اند که از امکانات زندانی‏های عادی هم برخوردار نیستند. نگرانی‏های اساسی و عمده در خصوص سلامتی آن‏ها وجود دارد و هیچ کس پاسخ‏گو نیست.

امیرارجمند بر این باور است که این مساله نشان‏دهنده‏ی آن است که مقامات حکومت ایران، به‏ویژه مقامات قضایی ایران، در یک بن‏بست مشخص و معینی قرار گرفته‏اند و نمی‏توانند پاسخ‏گو باشند. لذا به انتشار شایعه‏های بی‏اساس، بی‏پایه و ضد و نقیض مبادرت می‏کنند که افکار عمومی را راضی نخواهد کرد.

مشاور ارشد میرحسین موسوی در خصوص رسیدگی قضایی به مساله حصر رهبران جنبش می افزاید: مسئله‏ی قضایی مسئول مشخص دارد. نه رؤسای احزاب و نه حتی نمایندگان مجلس نمی‏توانند خبر دقیق رسمی در این زمینه اعلام کنند. هرکسی هرچیزی بگوید، فاقد اعتبار قانونی است. این مراجع قضایی هستند که باید مشخص کنند چه اتفاقی افتاده است. تا جایی که ما می‏دانیم، هیچ‏گونه فرایند قانونی مشخصی صورت نگرفته و آقایان از پاسخ‏گو بودن ابا دارند. اگر کسی را بازجویی کرده‏اند، باید مشخص و معین به افکار عمومی اعلام کنند که این فرد دارای این اتهامات بوده و بازجویی شده‌اند یا نه. وگرنه این‏که یک نفر با هر نیتی بیاید صحبتی در این زمینه بکند، نمی‏تواند ملاک قرار بگیرد.

وی بر این باور است که اعتراضات فروکش نکرده و تغییر شکل داده است. اعتراضات در دل تمام مردم ایران و مطالبات آنان است. به همین خاطر است که حکومت از هر اندک چیزی می‏ترسد. از هر واقعه، حادثه یا جریانی که بتواند زمینه‏ی اندک ابراز نظر و حرکت مردم را فراهم کند، می‏ترسد. تمام وقایعی که این چند وقته اتفاق افتاده، صدق مدعای ماست.


امیر ارجمند می گوید: اما در رابطه با محاکمه کردن، بسیار خوب خواهد بود که اگر اتهامی وجود دارد، علنا عنوان شود، دادگاه علنی باشد و رهبران جنبش هم فرصت داشته باشند از خودشان دفاع کنند. قطعا اگر چنین اتفاقی بیافتد، حادثه‏ی بسیار بزرگی برای اقتدارگرایان و کسانی است که در دو سال گذشته مبادرت به قتل مردم، نقض حقوق اساسی و بنیادین آن‏ها و امنیتی کردن و بستن جامعه کرده‏اند، خواهد افتاد.

وی در خاتمه اظهار داشت: البته نه تنها این مسئله، بلکه مسئولیت معضلاتی که در زمینه‏های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با آن‏ها مواجهه هستیم، بر عهده‏ی آن‏هاست. چنین محاکمه‏ای زمینه‏ی افشاگری بسیار خوبی خواهد بود، بیان حقایق از زبان رهبران جنبش خواهد بود و این‏جا مردم هستند که به قضاوت خواهند نشست. امیدواریم اگر اتهامی هست، علنی باشد، دادگاه علنی باشد و آن‏ها فرصت دفاع از خودشان را داشته باشند. قطعا آن‏ کسی که حقیقت را می‏گوید، سرافراز و سربلند از میدان خارج خواهد شد.

امیرارجمند درباره صحبتهای ضد و نقیض درباره محاکمه موسوی و کروبی گفت:


 


اسفندیار رحیم مشائی اخیرا در میان جمعی از طرفداران خود، اظهاراتی درباره تحلیل آرای انتخاباتی سال ۸۸ داشته است. این اظهارات به صورت فایل صوتی موجود است. آنچه در ادامه می خوانید خلاصه ای از سخنان وی درباره علت دغدغه احمدی نژاد برای جذب ۱۵ میلیون رای كاندیداهای طرف مقابل است.


ساده اندیشی درباره تحولات منطقه

حساسیت ها در این دوره بسیار زیاد شده است. حساسیت ها نسبت به ۱۵ ماه پیش به شدت بیشتر شده و فصل انتخاب های بزرگ است. یكی از مسائل مهم بحث های منطقه است. من فكر می كنم در مورد بحث های منطقه یك ساده اندیشی هایی جدی در جمهوری اسلامی وجود دارد. حداقل احتمالات را باید دید. وقتی خانم كلینتون درباره لیبی سكوت می كند و بعد می گوید آمریكا برنامه هایئ دارد كه به موقع عمل می كند می شود گفت این یك خالی بندی بزرگ است. ایرادی هم ندارد. آمریكائی ها فقط كارهای بزرگ انجام می دهند. خالی بندی شان هم بزرگ است. ما هم می دانیم كه این می تواند درست باشد. ولی خیلی خب بالاخره این وزیر خارجه آمریكا است و دارد یك چیزی را رسما اعلام می كند. ما باید یك كم بررسی كنیم و بحث كنیم ببینیم برنامه های آمریكا چیست. یا حداقل چه می تواند باشد. الان دوره مهمی است. انقدر الان برای فردا مهم است ۱۵ یا ۲۰ سال پیش مهم نبوده است. اشكال كار ما این است كه یك وقت افق هایمان و قله هایمان كوچك می شود. نگاهمان از بالا به پائین می افتد. مهمترین كار شیطان هم همین است كه افق را عوض می كند.

تقسیم بندی اصول گرا و اصلاح طلب غیرواقعی است

ما اگر جای شیطان بودیم چه تصمیمی می گرفتیم .من راجع به این موضوع زیاد فكر كردم و حرف زیاد دارم. موضوع شیطان عدالت جهانی است. چون شیطان قسم خورده كه انسان ها رشد نكنند. گمراهی، پیمان شیطان با خودش است و شیطان تاكید كرده است كه گمراه كند. می خواهد انسان از مسیر و از قله باز بماند. نگاه به ظواهر نمی كند. نیاز به جهت ندارد. یك نفر نماز شب می خواند، شما فكر می كنید كه شیطان می رود اول سراغ این كه او را از این كار باز بدارد. شما بدانید بسیار نماز شب خوان وجود دارد كه شیطان موقعی كه اینها نماز شب می خواند رفته و خوابیده است. این حرف من نیست حرف آقای حائری شیرازی است. من باید این ها را مستند بگویم تا درست در بیاید حرف من كه درست نمی شود.(خنده حضار)

آقای حائری در جلسه دولت كه من هم بودم می گفت چه بسا نماز شب هائی كه نقش و یا اثرش فرو بردن بیشتر در قعر جهنم است. حرف تكان دهنده ای است. خیلی روشن است. هر چیز كه خدا نباشد باز دارنده است زیرا آدمی كه ظاهر گرا است و آدم ها را از روی ظاهر می بیند. ما تقسیم بندی هایمان در جامعه از همین نوع است. از یك شاخه هائی تقسیم بندی ها را شروع كردیم و اختلافات و سطح بندی ها را پذیرفتیم. این سطح بندی ها پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم بندی ما است. اینها پیش خدا هیچ ارزشی ندارند و این تقسیم بندی ها در آسمان وجود ندارد. نمی خواهم بگویم اصولگرائی و اصلاح طلبی یكی است. شما كه اهل فن هستید می فهمید چه می گویم. شیطان این طوری حساب نمی كند كه من باید اصولگراها را منحرف كنم چون اصلاح طلب ها خودشان منحرف هستند.

خاكریز اصلی خدا و امام و نه هر عنوان دیگری

خدا و انسان كامل، اینها خاكریز ما هستند. پشت آن خاكریزی نداریم، یعنی اگر از این خاكریز آمدی بیرون تمام شده است. حالا به هر دلیلی از دختر همسایه دلیل می شود تا یك عنوان الهی كه گاهی اوقات از عنوان خدا هم سنگین تر می شود.
سیاست منهای اخلاق باطل است و اخلاق منهای سیاست هم باطل است. معارف منهای سیاست باطل است و سیاست منهای معارف هم باطل است. هر گامی كه بر می داریم گام بعد به او بستگی دارد و آنجا كه امدی بالا، پله دوم به این مرتبط است. افق نگاه جامعه در حال تغییر است كه خطرناك است. وقتی این افق عوض شد، امام در آن دیده نمی شود. حالا شما می خواهید دفاع كنید، از چه چیزی می خواهید دفاع كنید. افق را باید عوض كنید، اگر افق عوض نشود آدم ها حذف می شوند. كسان دیگری می آیند و خوشگل تر و پاسخگو تر به نظر می رسد، اما افق نگاه عوض شده است.

حزب اللهی گری چیست؟

می آیند می گوید آقای احمدی نژاد و آقای فلان. پس این همه مطالعه و این همه كتاب چه زمانی قرار است به آدم كمك كند. حدیث یاد می گیری كمك نمی كند. آیه قران حفظ می كنی ولی كمك نمی كند. برعكس به قول آقای حائری ما را پائین هم می برد.

این دعوا هائی كه الان در جامعه وجود دارد اصل نیست. من تجربه دارم. خیلی از اینهائی كه الان در سیاست هستند را می شناسم و می دانم كه اینها از كجا شاخه شان عوض شده است. اتفاقی عوض شده است. مثلا یك آقایی درشت تر بوده و زنگ زده كه شما بیا و مدیر من بشو. بعد هم همینطور به خاطر این شغل بالاتر رفته و بعد هم رویش نشده بگه من با تو نیستم. بسیاری از این تقسیم بندی ها كه الان راه افتاده واقعیت ندارد. بروید و در قلب آدم بنشینی، می بینی این آدم ها چیزی نیستند كه ما فكر می كنیم. ما می خواهیم دفاع كنیم. از حزب اللهی گری، ولی حزب اللهی گری چیست.

خواهشا بروید آمار انتخابات ۸۸ را تحلیل كنید.

تحلیل آمار انتخابات خیلی درس آموز است. آقای خاتمی ۲۲ میلیون رای داشت. ولی در ایستگاه انتخابات ۸۸، ۱۳ میلیون داشت. ۹ میلیون پرید. حالا نه میلیون نگوئیم، حداقل ۷ میلیون رفته به احمدی نژاد رای داده است. یعنی یك جمعی رفتند پای كار آقای خاتمی و یه جمعی هم رفتند پای كار آقای احمدی نژاد.

فاصله ها انطور كا ما فكر می كنیم نیست. ضمن اینكه رای دادن ملاك باورها و ملاك انتخاب حقیقت نیست. طرف گفته ما دفعه قبل به این رای دادیم و الان رای ندهیم ضایع می شود. یكی میگه تا حالا به این رای دادیم امروز هم رای می دهیم. داریم از این جور آدم ها. من می گویم این آدم ها كه مثل هم هستند چی شده كه یكی رفته پای كار احمدی نژاد و یكی رفته پای كار خاتمی. چرا ؟ مزاج و دریافت شان از عالم و خط و خطوط سیاسی شان مثل هم است. خیلی فاصله ندارند. خط كش نمی شود گذاشت.
به جامعه بگویئد حزب اللهی یعنی چه؟ تا آدم ها خودشون بفهمند كه حزب اللهی هستند یا نه. تا مردم بفهمند خط ها كجاست. كسی تبیین نمی كند. اما یك نفر می شود مظهر حزب اللهی، حزب اللهی بودن كاری ندارد. میلیون ها نفر آمدند پای كار احمدی نژاد. میلیون ها نفر هم نیامدند. فكر نكنید این آدم ها دو چیز می خواستند. مردم در خواسته ها با هم متفاوت نیستند.۱۰ میلیون كه تا حالا پای كار انتخابات نیامده بودند كه داستانشان خیلی زیباتر است. امام گفت نیامدند، آقا گفت نیامدند، حالا كه آمدند باید می رفتند پای كار آن طرف ولی نرفتند. توجه داشته باشید اینها نتایج مطالعات است. اگر اینها ضدانقلاب و ضد دین بودند كه سراغ احمدی نژاد نمی آمدند.

مردم در هر انتخاباتی به خودشان رای می دهند، این را از من داشته باشید. نه به خود فیزیكی شان بلكه به علائق و باورهایشان رای می دهند. ۲۴ میلیون نفر به كسی رای دادند كه اوج حزب اللهی گری بود، یعنی احمدی نژاد. البته الان یه چیزهائی عوض شده ولی آن موقع كه اینطور نبود. حالا اگر هر كس دیگری جای احمدی نژاد بود من اسم نمی برم شما بگویید، نتیجه انتخابات چه می شد؟ اینها كه می گویند ما اصولگرایان بردیم؛ خب یكی دیگر بگذارید جای احمدی نژاد. از این خزانه(خنده حضار) یك نفر بزارید جای احمدی نژاد ببیند چه می شود؟حالا ما چه می كنیم؟

چرا احمدی نژاد دنبال آن ۱۵ میلیون رای است؟

وقتی به احمدی نژاد مراجعه می كنی كه الان ركورد آرا را زده است می بینی همچنان ناراحت است. ناراحت چیست؟ ناراحت آن ۱۵ میلیون رای ان طرف است. از چه نظر؟ از نظر خودخواهی ؟ نه. احمدی نژاد ۲ ناراحتی دارد. یكی اینكه عددی كه آنطرف ایستاده خودش یك ملت است. اینجا خودمانیم. این را اگر بیرون بگویم دوباره برای ما داستان درست می كنند. آقا اندازه یه ملت است. ۱۵ میلیون است. ۵ و یا ۶ كشور را جمع كنیم ۱۵ میلیون نمی شود. اینها قدرت و اثر دارند. ضمن اینكه اینهائی كه رفتند به یك امیدی رفتند با آدم هائی كه رفتند فرقی ندارند. ما هر چی می رویم جلوتر باید آزادی را بیشتر كنیم.ن می توانیم مردم را محدود بین ۲ گزینه كنیم. این نگرانی اول احمدی نژاد است.

مساله دوم این است كه احمدی نژاد می گوید من تلاش كردم در كشور مظهر چند چیز باشم، مثل عدالت و خدمت. شعار عدالت و خدمت دادم. تلاش كردم مظهر دین و ضد فساد باشم. علامت اعتماد به ملت باشم. من به مردم اعتماد كردم. من گفتم ملت پای این همه فشار می ایستد. چرا ۱۵ میلیون به احمدی نژاد رای ندادند. چرا علی رغم اینكه چنین مظهری وجود داشته به او رای ندادند، خودش كه كم نگذاشته است، خودش كه تخلف جدی نداشته كه پیش مردم شرمنده باشد. احمدی نژاد می گوید این ۱۵ میلیون را باید جذب كرد. این اسمش انفعال نیست، این اسمش آن نیست كه بخواهیم رای احمدی نژا را بالا ببریم. ۲۴ میلیون رای دارد. این كه افتخار دارد پس رای كسی را نیاز ندارد. ولی وقتی اسم ولایت می آید فرق می كند. ولایت معنی اش محبت است. ولایت فرق می كند. اگر من سنگ ولایت را بر سینه می زنم مسئولیتم سنگین می شود. خیلی بد است كه یك نفر طرفدار ولایت باشد ولی برایش مهم نباشد كه چند نفر زیر علم ولایت سینه نزنند.


 


صادق زیباکلام

واکنش برخی از مسوولان و مقامات و رسانه های حکومتی ایران به اغتشاشات و ناآرامی های هفته گذشته در انگلستان بیش از آنچه شگفت انگیز و تعجب آور باشد، کمدی- تراژیک است.

شگفت انگیز و تعجب آور است از جهت آنکه ایشان باورش نمی شود در قرن بیست و یکم و با بودن این همه ابزار و امکانات ارتباطی از ماهواره و اینترنت گرفته تا مطبوعات، فیس بوک، توئیتر و شبکه های اجتماعی، این همه در در دیدن، درک و تشخیص واقعیت ها، مسوولان ما به خطا بروند و نتوانند بدیهیات و واقعیات مسلم و آشکار را در خصوص حوادث و رویدادهای انگلستان ببینند و به جای آن تصویر، تصورات و ذهنیات خود را جایگزین کنند.

انسان وقتی برخی از واکنش ها، قضاوت ها و رهنمودهای انگلستان را می شنود باورش نمی شود آنان در آنچه پیرامون حوادث آن کشور دارند می گویند جدی باشند و آن مطالب را از ته دل گفته و به آن باور داشته باشند. انسان بیشتر فکر می کند مسوولان ما دارند مزاح می کنند و می خواهند مسوولان انگلستان را دست بیندازند و از آنان انتقام بگیرند.

به زعم خودشان انتقام دخالت ها، قضاوت ها و اظهار نظرهای مقامات انگلیسی را پیرامون حوادث بعد از اعلام نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و مسائل بعدی بگیرند. والا چگونه ممکن است مسوولان واقعا باور کرده باشند حوادث انگلستان آن گونه است که آنان دارند می بینند و می گویند.

چگونه می شود میان واقعیت و برداشت و روایت مسوولان ما از واقعیت اینقدر فاصله و تفاوت باشد؟ چگونه می شود باور کرد مسوولان از ته دل و واقعا باور کرده باشند حوادث انگلستان به مثابه بن بست تمدن غرب است؟ چگونه می شود باور کرد مسوولی از ته دل خواستار دخالت شورای امنیت و سازمان ملل برای حل و فصل بحران به وجود آمده در انگلستان باشد؟چگونه ممکن است مسوولی در ایران باور کرده باشد حکومت انگلستان دارد مردمش را سرکوب می کند و خواهان توقف سرکوب شده و به رهبران حکومت در انگلستان توصیه کند سعی کنید با مردم تان گفت و گو کنید؟به حکومت انگلستان بگوید چرا خواسته های معقول مردم و جوانان‌تان را نمی پذیرید و چرا با آنان مذاکره نمی کنید؟

فی الواقع فاصله یا شکاف میان واقعیت و درک مسوولان ما از واقعیت آنقدر زیاد است که انسان نمی داند در قبال روایت و واکنش مسوولان ما از حوادث انگلستان باید گریست یا خندید؟ انسان نمی داند اساسا از کجا شروع کند به توضیح دادن به مسوولان ایرانی که صورت مساله این است نه آنکه شما برای خودتان ساخته و پرداخته اید.

هیچ جنبه ای از حوادث و رویدادهای انگلستان نیست که انسان بگوید این جنبه اش را مسوولان ما درست درک کرده اند ودرست دارند بازگو می کنند. آنقدر روایت مسوولان ما از حوادث انگلستان ایدئولوژیک زده، سیاسی و سیاست زده است که انسان برای یک لحظه تصور می کند دولتی های ما (اعم از مسوولان، مطبوعات حکومتی، صدا و سیما، ائمه جمعه و جماعات و ... ) نه در خصوص انگلستان که در خصوص حوادث کشور دیگری دارند تجزیه و تحلیل و گزارش می دهند.

مسوولان ما حتی بدیهیات را هم در خصوص حوادث انگلستان نخواسته اند ببینند. در چهار پنج شبی که ناآرامی ها لندن، بیرمنگام، منچستر، لیورپول و سایر شهرهای بزرگ انگلستان را به لرزه درآورد، پلیس انگلستان حتی یک گلوله پلاستیکی هوایی هم شلیک نکرد و همچنان حسب قانون، بدون اسلحه سعی در متفرق کردن جمعیت کرد. نه یک گلوله پلاستیکی، نه یک گاز اشک آور، نه یک شوکر، نه یک باتوم برقی، نه یک ضربه غیر برقی از ناحیه پلیس انگلستان به تظاهرات کنندگان و اغتشاشگران وارد نشد. چه رسد به آمدن ارتش و قوای مسلحه به خیابان ها.

اما مسوولان ایرانی به دولت انگلستان توصیه می کنند از خود خویشتنداری به خرج داده و مردمش را سرکوب نکند.شاید اگر مسوولان ایرانی اصراری بر گرفتن انتقام از دولت و مقامات انگلیسی نمی داشتند و می توانستند ببینند که مجلس در انگلستان چگونه وارد میدان شد و دولت، پلیس و ... را فراخواند در قبال حوادث و رویداد های به وجود آمده از مسئولان توضیح خواست و آنان را مورد بازخواست قرار داد. می توانستند ببینند چگونه مسئولان و مقامات انگلستان مشکلات و مصائب به وجود آمده را بر گردن دشمنان خارجی ، بنیاد سوروس، آمریکا، ایران اسلامی (به عنوان مخالف انگلستان)، القاعده، طالبان، مسلمانان رادیکال و سایر مخالفان انگلستان نینداختند و پذیرفتند که مشکل هر چه هست باز می گردد به جامعه خودشان. می توانستند ببینند که چگونه مسوولان و مقامات انگلیسی در رویارویی با حوادث و مشکلات به وجود آمده نه به دنبال تئوری های توطئه و فرضیه های دایی جان ناپلئونی رفتند و نه سعی کردند با ریختن مشکلات و مصائب بر گردن دیگران از نقش خود در پذیرش اوضاع و احوال به وجود آمده شانه خالی کنند.

شاید اگر مسوولان ایرانی آنقدر اصرار و تاکید نداشتند که از انگلستان انتقام بگیرند، اتفاقا درس های جالبی می توانستند از تجربه حوادث انگلستان بگیرند که شاید بزرگترین و مهمترین آن پذیرش واقعیت های سیاسی و اجتماعی جامعه از سوی مسوولان کشور انگلستان بود.

شاید بزرگ ترین درسی که می توانستند از حوادث انگلستان بگیرند مقایسه میان واکنش مقامات انگلیسی و سوری در قبال حوادث و ناآرامی های کشورشان بود.

اولین و مهمترین واکنش مقامات انگلیسی در قبال حوادث و اغتشاشات آن بود که چرا این حوادث به وجود آمده اند؛ جامعه، مسوولان و متولیان کجا اشتباه کرده اند؛ ضعف ها و ندانم کاری هایشان چه بوده که برخی از جوانان شان دارند این گونه رفتار می کنند و بالاخره «چه باید کرد» و راه حل های بلند مدت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بحران به وجود آمده کدام است؟ اما مقامات سوری ماه هاست که شبانه روز دارند مردم شان را قتل عام می کنند، هزاران نفر را با شلیک زره پوش، تانک و مسلسل از پای درآورده اند، عالم و آدم از آمریکا، انگلستان، صهیونیسم، اروپا گرفته تا غرب، سازمان سیا، اینتلیجنت سرویس انگلستان، عربستان و ... را متهم به دست داشتن در ناآرامی های کشورشان کرده اند، اما برخلاف مقامات انگلیسی نخواسته اند نکته ساده و بدیهی را بپذیرند که نقش و مسوولیت «خود ما»، سیاست ها و عملکرد «خود ما» در قبال آنچه به وجود آمده است، چقدر است؟

منبع: روزگار


 


رييس دانشگاه علامه طباطبايي با اشاره به برنامه دانشگاه مبني بر كاهش ظرفيت‌ دوره كارشناسي و توسعه مقاطع كارشناسي ارشد و دكتري، گفت: «دو سال است كه جابه‌جا كردن ظرفيت‌هاي دانشجويي در دستور كار اين دانشگاه قرار دارد و اصلا حذفي در رشته‌ها صورت نگرفته است.»

به گزارش ایسنا، حجت الاسلام والمسلمين صدرالدين شريعتي با بيان اينكه تمامي دانشگاه‌ها اين جابه‌جايي را انجام مي‌دهند، افزود: «دانشگاه علامه به علت حساسيت خاص سياسي و اجتماعي و حساسيت رشته‌هاي علوم انساني بيشتر مورد توجه قرار گرفت.»

شريعتي ادامه داد: «برخي رشته‌هاي دانشگاهي به سمت تراكم پيش رفتند كه ديگر در آن مقطع پذيرش دانشجو صورت نمي‌گيرد و مقاطع ديگر آن رشته تقويت مي‌شود.»

مگر مي‌شود انسان را حذف كرد كه علوم انساني را حذف كنيم
وي با اشاره به اظهارات اخير مبني بر حذف برخي رشته‌هاي علوم انساني در دانشگاه علامه طباطبايي، گفت: «مگر مي‌شود انسان را حذف كرد كه علوم انساني را حذف كنيم.»

شريعتي با بيان اينكه بر اساس سياست وزارت علوم امسال در رشته‌هاي مقاطع كارشناسي پذيرش دانشجو نسبت به سال گذشته كمتر صورت گرفت، اظهار كرد: «سال گذشته 1700 نفر در مقطع كارشناسي دانشجو پذيرش شد كه امسال اين تعداد به 800 نفر كاهش يافت.»

وي ادامه داد: «همچنين سال گذشته 2400 دانشجو در مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه پذيرش شدند كه امسال پيشنهاد داديم اين تعداد به 3500 نفر افزايش يابد.»

رييس دانشگاه علامه طباطبايي در ادامه سخنان خود در يك برنامه تلويزيوني با بيان اينكه اصلاح رشته‌ها به علت قديمي بودن ممكن است، اما حذف رشته‌ها مطرح نيست، تصريح كرد: «زماني كه معتقديم علوم رو به پيشرفت و هميشه در حال تحول است، گاه سرفصل‌ها و عناويني حذف و سرفصل‌هاي جديد جايگزين مي‌شود.»

وي افزود: «تمام تلاش ما اين است كه رشته‌هاي علوم انساني بر اساس نياز كشور و در خواست جامعه توسعه داده شوند و عناوين امروز جديدتر شود تا جامعه ما از اين علوم بهره‌مند شوند.»

شريعتي با بيان اينكه دانشگاه‌ها بايد بر اساس آمايش سرزمين و ماموريت‌هاي خاص خود فعاليت كنند، اظهار كرد: «اينكه دانشگاه بخواهد به تمام نيازهاي علمي كشور پاسخگو باشد هم غيرممكن است و هم از توان هيچ دانشگاهي بر نخواهد آمد.»

رييس دانشگاه علامه ادامه داد: «بايد دانشگاه‌هاي مهم، رشته‌هاي اساسي كه در دانشگاه‌هاي ديگر وجود ندارد را در مقاطع بالاتر توسعه دهند.»

شريعتي با اشاره به پشت كنكورماندن داوطلبان كنكور كارشناسي ارشد و پذيرش محدود در اين مقطع، عنوان كرد: «در اين راستا، ابتدا بايد دانشگاه‌ها از لحاظ علمي رشد يابند تا تفاوتي بين دانشگاه‌ها نباشد و از طرف ديگر بايد نظارت و برنامه‌ريزي جدي از سوي وزارت علوم و دانشگاهيان صورت گيرد.»

وي با اشاره به اظهارنظر برخي رسانه‌ها مبني برعقب نشيني دانشگاه علامه گفت: «جلورفتني وجود نداشته است كه عقب نشيني باشد، اين عناوين رسانه‌ها، سياسي بود.»

رييس دانشگاه علامه در خاتمه با اشاره به راه ‌حل جايگزيني اين مساله خاطرنشان كرد: «با اجازه وزارت علوم، 10 درصد از ظرفيت پذيرش در دوره‌هاي كارشناسي ارشد را كم و اين ظرفيت را به مقطع كارشناسي اختصاص داديم.»


 


دبیر کل جامعه روحانیت مبارز درباره احتمال اضافه شدن آيت الله جنتي و آيت الله خاتمي به كميته اصولگرايان چنين مي گويد ...

آیت الله محمدرضا مهدوی کنی دبيركل جامعه روحانيت مبارز و رئيس مجلس خبرگان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، در پاسخ به سوالي درباره احتمال اضافه شدن آيت الله جنتي و آيت الله خاتمي به كميته اصولگرايان، گفت: بعضي ها چنين مطالبي مي گويند ولي چنين تصميمي گرفته نشده؛ آقاي جنتي كه نيستند، اگر هم باشند، ديگران هستند و بستگي به اين دارد كه آقايان 7 نفره قبول كنند يا نكنند.

وي در پاسخ به اين سوال كه جبهه ايستادگي مي گويد اگر از ما دعوت شود، ما هم به كميته اصولگرايان نماينده معرفي مي كنيم، افزود: از جبهه پايداري دعوت شده اما بنا نيست ديگر كميته 8 نفره را توسعه دهيم ولی اگر جبهه خاصی حرفی برای گفتن دارد، بیان کند که ما از آن استقبال ميكنيم تا كميته 8 نفره فقط نماينده گروه خاصي نباشند و بيان كننده نظرات همه باشند.

آيت الله مهدوي كني در پاسخ به سوالي درباره شرط گذاري اصلاح طلبان براي حضور در انتخابات تصريح كرد: ‌اینکه می گویند باید از ما دعوت شود، كار درستي نيست، معيار، تاييد صلاحيتشان در شوراي نگهبان است.


 


محسن هاشمي رفسنجاني گفت كه از دادگاه فائزه هاشمي خبر ندارد.

محسن هاشمي رفسنجاني در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس و در پاسخ به اين سؤال كه شايع شده است شما به عنوان سرليست حزب كارگزاران در انتخابات مجلس نهم حضور خواهيد يافت، گفت كه اين موضوع كذب بوده و صحت ندارد.

وي همچنين در پاسخ به اين سؤال كه كانديداتوري شما در انتخابات مجلس نهم قطعي است يا خير؟ گفت كه هنوز در اين باره تصميم قطعي نگرفته است.

محسن هاشمي در پاسخ به اين سؤال كه در صورت كانديداتوري آيا در ليست اصلاح‌طلبان حاضر خواهيد شد يا خير نيز گفت كه اگر براي كانديداتوري به جمع‌بندي رسيد در اين باره تصميم خواهد گرفت.

اين فرزند آيت‌الله هاشمي رفسنجاني درخصوص برگزاري دادگاه فائزه هاشمي كه قرار است فردا يكشنبه برگزار شود، اظهار داشت از اين دادگاه اطلاعي ندارد.


 


به گزارش جهان، سایت «کلمه نیوز» خبر از آماده شدن طرحی داد که براساس آن محمد خاتمی و اسد‌الله بیات و محمد موسوی خوئینی‌ها خلع لباس خواهند شد.

این سایت نوشته که طرح خلع لباس این روحانیون فتنه گر در یکی از نهاد‌ها آماده شده است.

به نوشته این سایت «این طرح فعلا در مرحله بررسی بیشتر توسط برخی مقامات قرار دارد.»

به نوشته اين سايت، نام روحانیون دیگری همچون مجید انصاری، محمدعلی ابطحی و عبدالواحد موسوی‌ لاری نیز در این فهرست دیده می‌شود.

به اعتقاد برخي آگاهان، انتشار اخباري از اين دست، ترفندهايي سياسي به منظور دور كردن اصلاح طلبان درون نظام از نظام و وادار كردن آن ها به عدم شركت در انتخابات مجلس نهم به شمار مي رود.


 


ریاحی وكیل فائزه هاشمی، به استناد قانون اساسی كه رسیدگی به پرونده‌های سیاسی و جرائم مطبوعاتی باید در دادگاه عمومی و با حضور هیأت منصفه برگزار شود لذا به رسیدگی به این پرونده در دادگاه انقلاب اعتراض كرده است.

وی با بیان اینكه قاضی پرونده فائزه هاشمی‌رفسنجانی برای اعلام رای خود به ۲ ماه زمان نیاز دارد، افزود: ۴ ماه پروسه زمانی طول می‌كشد تا به پرونده فائزه هاشمی رسیدگی و حكم قطعی پرونده صادر شود. به دلیل اینكه ماهیت پرونده فائزه هاشمی سیاسی است لذا قاضی پرونده صلاحیت رسیدگی به پرونده‌های سیاسی را ندارد.


 


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی «جماران»، عاتقه رجایی، همسر دومین رئیس جمهور ایران، با انتقاد از اتهام زنی های برخی افراد که دوستان و یاران شهید رجایی را به مشارکت در ترور وی متهم می کردند، درباره فشارهایی که بعد از شهادت همسرش تحمل کرده است، اینگونه به نمونه ای اشاره می‌کند: "آنها می خواستند مرا هم به عنوان همسر شهید رجایی پرچمدار پرونده هشت شهریور قرار دهند، من چون در کار آنها هوای نفس دیدم سعی کردم خودم را دور نگه دارم تا در این دام نیافتم که آنها از دست من عصبانی شدند."


وی پیرامون نگاه شهید رجایی به نقش و رای مردم در جمهوری اسلامی گفت "این مطلب مهمی برای امروز ماست. امروز اگر مردم کوچه و خیابان را با تشکیلات برانداز یکسان ببینیم، چه حقیقتی است؟ چطور اینها را در کنار هم قرار می دهیم؟ امروز اگر با مردم کوچه و خیابان آن گونه رفتار کنیم که با دشمن اصلی، به این دلیل است که حقیقت و مغز اسلام را درنیافته ایم. شهید رجایی مردم را دوست داشت و مقلد واقعی امام بود و باز به این حقیقت رسیده بود.


همسر شهید رجایی برخورد همسرش با منتقدان و مخالفان سیاسی را نیز چنین شرح داد "او که با بنی صدر و یارانش و منافقین که همراه خود کرده بودند، آنقدر صبورانه رفتار می کرد، قضاوت کنید با افرادی که به حق از ایشان انتقاد می کردند چه استقبالی می کرد. حتی روشی داشت که مبادا از حد خارج و متوجه نشود. این بود که آقای مظفری نژاد تعریف می کند که شهید رجایی ما و تعدادی از وزرا و معاونین و افرادی که اطراف ایشان بودند را دعوت کرد و گفت که گروهی به نام «نق زن» تشکیل دهید. نق زن از نگاه ما افرادی هستند که انتقاد می کنند. هدف شهید رجایی این بود که گروهی بودند تا هر روز به او تذکر دهند و بگویند که کجا اشتباه کرده یا نکرده است... "


وی بعنوان مثال شرح داد "وی پیش از زندان در زندان در یک مرحله از منافقان در زندان گله مند بود. در زندان نیز برای کسانی که به سازمان پیوسته بودند درجه بندی قائل بود. یکی از مادران زندانی ها آمد پیش من و گله می کرد که آقای رجایی با بچه های ما رفتار بهتری داشته باشد. زمانی که به ملاقات رفتم و با توجه به اینکه ملاقات در شرایط سخت و محدودی بود و نمی شد همه چیز را راحت گفت، من یک اشاره به این ماجرا کردم ولی ایشان نخواست چیزی گوید. دفعه ی دوم که رفتم اطلاع دادم که آمده اند سراغ من و پیغام آنها را دادم، شهید رجایی این بار گله ای از آنها کرد که آنها در زندان چه معامله ای با ما می کنند آیا اینها را به مادرانشان می گویند؟ بعد از سالها که از زندان بیرون آمد گفت شما همیشه از ما می پرسیدید که ساواک با شما چه کرد، هیچ وقت نپرسیدید که منافقان با شما چه کردند؟
این را هم لازم است بگویم که وقتی ایشان در زندان بود نامه برای من نوشت و گفت که باید با اینها صبورانه برخورد کنیم چرا که افکار اینها شکل گرفته است لذا باید با آنها مدارا کرد."


خانم رجایی در خصوص اینکه آیا همسرش "بعد از گرفتن مسوولیت پس از انقلاب هم اهل مدارا بود" گفت "در مورد مخالفان نظام معتقد بود باید با آنها مدارا کرد و تا وقتی که دست به اسلحه نمی برند با آنها برخوردهای سخت نمی کند، ببینید که با مخالفان عادی و موافقانی که انتقاد داشتند چه رفتاری می کند؟ شهید رجایی با مخالفان خود گروه نق زن ساخته بود و با مخالفان نظام مدارا می کرد. اینها در شرایطی بود که نظام هنوز پا نگرفته و به قول معروف روی هواست، هنوز قانون نیست اما از آنجا که اینها توده ی مردم را در صحنه می دیدند و خدا را همراه این مردم، آنقدر به نتیجه ی خوب و مطلوب امیدوار بودند که با منتقدان اینگونه رفتار می کردند. اینها به عملشان متکی نبودند و توکلشان به خدا بود. اگر امروز گرفتار این همه آشفتگی هستیم به این دلیل است که همه متکی به عقل، علم و عمل خودشان هستند. اگر متکی به خدا می شدند به نظرم خیلی از اتفاقات نمی افتاد و کارها خیلی بهتر از الان پیش می رفت."


همسر شهید رجایی افزود "زمانی که به ایشان گفتند مسوولیت نخست وزیری را قبول کن، جواب داد «هستند کسانی که از من قوی تر باشند». او مثل خیلی ها نبود که ادعا کنند ما چنینیم و چنانیم. شهید رجایی معتقد بود وزارت آموزش و پرورش برایش کافی است. او به کلام آورد که اگر من معلم باشم بهتر می توانم برای انقلاب کار کنم. وقتی انقلاب بار مسوولیت را بر عهده او گذاشت گفت من که از دنیا چیزی ندارم، اما اگر آبرویی کسب کردم آن را برای این انقلاب سرمایه گذاری می کنم. وقتی به او می گویند خسته نباشید، می گوید خسته کسی است که برای اجر و مزد کار می کند، کسی که برای عقیده اش کار می کند خسته نمی شود. بعد می گوید وگرنه مزدم را گرفته ام یعنی طلبکار نیستم. می گویند مزدت چیست؟ می گوید انقلاب."


وی در خصوص ادعای برخی مقامات فعلی و حامیان آنها در مشابه سازی برخی با شهید رجایی گفت "علت اینکه کسانی می خواهند خود را مانند رجایی نشان بدهند"، این است که خودشان نتوانسته اند آن راه را طی کنند و به نظرشان می آید که به صرف شعار دادن می توانند رجایی شوند. وقتی که مردم را ابزاری نگاه می کنیم تصور می کنیم که پس لابد می شود ما هم با شبیه سازی آن کارها را بکنیم و عزیز مردم شویم، اینها غافل هستند و نشان می دهد که آن راه را نتوانسته اند بروند. مردم را حقیر و کوچک دیدن باعث این رفتارها می شود. می توانم بگویم مردم حقیقت را دیده اند که شهید رجایی بر قلبشان حاکم شد نه به صرف شعار. دیگران می بینند که شهید رجایی عزیز شده، بیایند ببینند که چه راهی را رفته است. عملکرد آنها را مردم می بینند و همان اتفاقی که می خواهند می افتد و می شوند رجایی دوم."


خانم رجایی پیرامون اظهارات اخیر مهدی طائب، از فرماندهان قرارگاه عمار و فعالان جریانِ افراطیِ حاکمیت که گفته بود "احمدی نژاد مانند رجایی است. اگر رجایی هم می ماند در مقابل امام می ایستاد. او می گوید که مشایی برای احمدی نژاد مانند بهزاد نبوی برای رجایی است"، اظهار داشت "این شبیه سازی هایی که آقایان می کنند وهن و خیال و ظن و گمان است.شهید رجایی اگر می خواست این تیپی برود که دیگر شهید رجایی نمی شد. اینها فکر می کنند که سنت های الهی این طور است که کسی را که شناخت از او پیدا نکرده ایم و تا بوده با معرفت از امام پیروی می کرد، ... این اظهارنظرهای سطحی برای این است که شناخت خوبی به شخصیت انسانها پیدا نکرده ایم. آقای طائب نمی داند که شاید دو نفر یک کاری را مانند هم انجام بدهند اما آن با چه نیت و نگرشی - که آقایان خودشان به ما یاد داده اند و الاعمال بالنیات - و این یکی با چه نیتی."


این همسر شهید افزود "بد نیست حالا که درباره ی آقای نبوی مثال زدند، این را بگویم که آقای بهزاد نبوی چوب افکار گذشته اش را می خورد.در صورتی که ایشان نباید چوب خانواده اش را بخورد، آقای نبوی از خانواده ای متفاوت بود اما ازدواجی که کرد کاملا مردمی با فردی از طبقه ی پرستاران زحمتکش بود، خانمش هم با حجاب است؛ با حجاب چادری. انسانها در حال تغییر و تحولند، امام می فرمودند که وضع کنونی افراد را ببینیم. چون ایشان گفته، من سابقه ی شهید رجایی و بهزاد نبوی را مقایسه می کنم؛ آقای نبوی که زمانی افکار چپ داشت وقتی در زندان اعمال و رفتار شهید رجایی را می بیند برمی گردد، یعنی توبه می کند. وقتی توبه می کند و به سوی حق باز می گردد کار درستی انجام داده یا کسی که قبلا مسلمان بوده و بعد به قول آقایان افکار انحرافی پیدا کرده راه درست را رفته است؟ برای اثبات حرفم توضیح می دهم که آقای نبوی در زندان نمی دانست که در سال 57 انقلابی اتفاق می افتد و او کاره ای می شود، سال 55 آقای نبوی با شهید رجایی هم بند بود، وقتی آقای نبوی اعمال شهید رجایی را دید و به راه آمد با شهید رجایی در عمل همراهی می کند و زمانی که در زندان اقامه ی نماز جماعت جرم محسوب می شد، آقای نبوی با آگاهی به این که آنها را شکنجه خواهند کرد، به همراه شهید رجایی شروع به خواندن نماز جماعت می کند. آقای نبوی از اولین کسانی بود که در آنجا به نماز جماعت می پیوندد و دسته جمعی به 30 نفر می رسند که آنها را به زندان عادی که در آنجا دزد و قاچاقچی و معتاد بودند می برند و به آنها می گویند با اینها هر کاری خواستید می توانید بکنید. آنجا جا برای خوابیدن نبود و اینها شب ها را ایستاده می خوابیدند. وقتی آن زندانی ها رفتار اینها را می بینند نه تنها اذیتشان نمی کنند بلکه جای خود را به اینها می دهند.

من نمی خواهم بگویم که بهزاد نبوی امام زاده است، حتی در کنگره ی سازمان آنها هم نرفتم که فکر کنید به این دلیل از آنها دفاع می کنم، من در بعضی موارد مواضع آنها را قبول ندارم و به خودشان هم گفته ام و با آنها بحث و گفتگو دارم اما انصاف نیست اگر با کسی اختلاف عقیده دارد، محسنات را نادیده بگیرد و بر اساس هوای نفس راه شیطان را طی کند. این را هم بگویم که آقای نبوی در طول مسوولیت شهید رجایی بعد از انقلاب و در دوران آقای هاشمی، امتحان خود را پس داده است؛ اگر آقای نبوی در آن مسوولیت ها خیانت کرده بود امروز در بوق و کرنا کرده بودند."


همسر شهید رجایی پیرامون اتهام زنی برخی رسانه ها و چهره های حاکمیت در خصوص "دخالت بهزاد نبوی در ترور شهید رجایی" گفت "آنها حتی می خواستند مرا هم به عنوان همسر شهید رجایی پرچمدار پرونده ی 8 شهریور قرار دهند، من چون در کار آنها هوای نفس دیدم سعی کردم خودم را دور نگه دارم تا در این دام نیافتم که آنها از دست من عصبانی شدند. نه در دفاع از یک جریان فکری، بلکه از خدا می ترسیم که این حرف ها را می زنیم و قصد دفاع از آقای نبوی را نداریم بلکه هر کس دیگری غیر از آقای نبوی هم بود این حرف را می زدیم. پرونده ی ایشان به نزد امام برده شد و مختومه شد، اینها در هر شرایطی می خواهند این پرونده را باز کنند و هدف خودشان را دنبال کنند. نگویید نبوی، بلکه من می گویم یک جریانی می خواهد امام را خراب کند. اینها می خواهند امام و شهید رجایی و تمام کسانی را که این راه را رفته اند براندازی کنند تا خودشان را جایگزین آنها کنند. انگیزه ی آنها چیست؟ عده ای از روی جهل و نادانی برای حفظ موقعیت خودشان و عده ای آگاهانه، یعنی می فهمند که چه می کنند. اگر متوجه شوند که این کارها به ضررشان است و دستشان رو می شود امروز این کار را نمی کنند. آقای طائب نمی داند که خدا اینها را رو می کند، هیچ چیز در طبیعت پنهان نمی ماند. اگر می خواهند برای خودشان هم کار کنند، بدانند چه می کنند و چه می گویند. باید درس عبرت بگیرند. اتفاقاتی که در جریان انحرافی پیش آمد وبرای حامیان آنها. این خیلی عبرت است، خیلی درس است."


خانم رجایی تاکید کرد "اگر پرونده ی 8 شهریور بوده، پرونده ی 7 تیر هم بوده است و پرونده های دیگری در این همه سال. اگر واقعا سندی و مدرکی بود رو کنید و ما هم حمایت می کنیم."


همسر شهید رجایی همچنین از مراجعات برخی مقامات و گروههای "در حول و حوش انتخابات ها" سخن گفت و اظهار داشت "ما می دانیم حتی برخی از آنها ما را قبول ندارند. ما با آنها اختلاف شدید سیاسی و دیدگاهی داریم. من گله مندم از اینهایی که دم از ولایت می زنند در زمان امام به احکام حکومتی ایشان گوش نمی کردند و بی اعتنایی و کارشکنی می کردند و زمانی که اعتراض مردم به گوششان می رسید، مولوی - ارشادی می کردند، یعنی می گفتند احکام امام ارشادی است پس ما کار بدی نکرده ایم و در این مسیر به احادیث زمان پیغمبر استناد می کردند که اصلا شباهتی به آن نداشت...همین ها الان دم از ولایت فقیه می زنند."


 


پارچه‌فروشان بهانه‌جویی می‌کنند. آنها خواسته مشخصی ندارند. حرف آنها بی‌اساس است. همدست قاچاقچیان هستند. از شفافیت می‌ترسند... اینها چند نمونه از اتهاماتی است که مسئولان دولتی و رسانه‌های وابسته به آنها در چند روز اخیر به پارچه‌فروشان و بنکداران روا داشته‌اند. گناه این صنف اما چیزی جز این نیست که می‌گویند نمی‌توان مالیات فروش مدت‌دار را به صورت نقدی پرداخت کرد. آنها قربانیانی کسادی بازار شده‌اند که دولت مسبب آن است، و همین دولت حالا می‌گوید باید مالیات جنسی را که فروخته‌اید، ولو بهایش را هنوز نگرفته‌اید، بپردازید!

ده روز قبل که سایت خبری- تحلیلی کلمه از اعتصاب صنف پارچه و قماش در بازار تهران خبر داد و به انتقاد آنها از شیوه‌ی اجرای مالیات بر ارزش افزوده اشاره کرد، هیچ‌یک از مطبوعات و خبرگزاری‌های رسمی کشور حاضر نشده بود اعتراض این صنف را پوشش دهد و اخبار اعتصاب آنها را منعکس کند.

اما حالا که ماجرا فاش شده و خبر اعتصاب در بازار تهران - ولو به طور محدود - به رسانه‌ها هم راه یافته است، خبرگزاری‌های داخلی به تکاپو افتاده‌اند تا اعتصاب را بی‌اهمیت و کمرنگ جلوه دهند و یا بازاریان را خواستار فرار از مالیات، ماجراجو و بهانه‌گیر و حتی همدست قاچاقچیان معرفی کنند؛ حال آنکه همین پارچه‌فروشان و بنکداران اتفاقا خود مدعی‌اند که بیشترین ضربه را از قاچاق خورده‌اند و معترض‌اند که دولت با قاچاقچیان برخورد جدی نمی‌کند.

خبرنگار کلمه از بازار تهران گزارش می‌دهد که امروز را هم کسبه و بازاریان صنف قماش و پارچه بازار تهران در اعتصاب گذراندند و به رغم تلاش‌های اتحادیه و تهدید دیروز رئیس سازمان امور مالیاتی که اعتصاب را «بهانه‌جویی» خوانده بود، کرکره‌ی مغازه‌های خود را پایین و چراغ‌ها را خاموش نگه داشتند.

این در حالی است که، ماموران پلیس و نیروهای لباس شخصی امروز در بازار تهران حضور کاملا محسوسی داشته‌اند.

اعتصاب صنف پارچه و قماش در بازار تهران از دو هفته قبل آغاز شده و بخش‌های مختلف صنف پارچه از جمله تولیدکنندگان و فروشندگان پارچه‌های پرده‌ای، لباس‌کار، روپوش مدارس و مانتو، پارچه‌های ملحفه‌ای، جین، فاستونی، چادری، آستری و پارچه‌های خارجی که در پاساژها و سراهای مختلفی در بازار فعالیت دارند، در این اعتصاب مشارکت کرده‌اند.

بر اساس این گزارش، هفته قبل قاسم نوده فراهانی رئیس شورای اصناف کشور در مسجد ملک در جمع اعتصاب‌کنندگان حضور یافت، اما نتوانست نظر آنها را برای پایان دادن به اعتصاب جلب کند. در این جلسه که حضور بازاریان معترض بسیار پرتعداد بود، در واکنش به سخنان رئیس شورای اصناف، فریادهای اعتراضی کسبه و اعتصاب‌کنندگان به حدی بلند شد که توجه عابران بیرون از مسجد را نیز جلب می‌کرد.

بسیاری از بازاریان حاضر در اعتصاب، مسئولان اتحادیه را مقصر عدم پیگیری خواسته‌های خود می‌دانند و معتقدند که آنها در برابر مسئولان دولتی، با مصلحت‌گرایی رفتار می‌کنند و نمی‌توانند از حقوق صنف خود دفاع کنند.

اعتصاب پارچه‌فروشان و بنکداران بازار تهران که از روز دوشنبه دهم مرداد در اعتراض به مالیات بر ازرش افزوده آغاز شده، با خاموش کردن چراغها و بسته نگه داشتن مجل کسب و کار همراه بوده است. این اعتصاب در واکنش به ابلاغ دستور اداره مالیات برای ثبت نام کسبه فعال در این صنف جهت پرداخت ۴ درصد مالیات بر ارزش افزوده صورت گرفته است.

بازاریان تهران با شکل اخذ این مالیات مخالف‌اند و می‌گویند مالیات بر ارزش افزوده باید از اصنافی گرفته شود که به صورت نقدی جنس می‌فروشند و بنکداران و پارچه‌فروشان بازار تهران در شرایطی که به صورت مدت‌دار و به وسیله‌ی چک با مشتریان خود کار می‌کنند، باید از این مالیات معاف گردند.

در بازار پارچه‌فروشان، معاملات غالبا با چک‌های مدت‌دار ۴ تا ۹ ماهه‌ی مشتریان انجام می‌شود و در نهایت هم، با توجه به مشکلات اقتصادی موجود، به طور قطعی و صددرصدی مشخص نیست که چه مقدار از این چک‌های دریافتی در تاریخ سررسید پاس می‌شوند.

اعضای این صنف می‌گویند در شرایطی که هیچ تضمینی برای پاس شدن چک‌ها وجود ندارد، چگونه اداره مالیات می‌خواهد از درآمدی که مشخص نیست بعد از به طور متوسط شش ماه وصول شود یا نه، مالیات اخذ کند.

این در حالی است که اداره مالیات در اقدامی جداگانه، مالیات بر درآمد حاصل از فروش را نیز از بازاریان می‌گیرد و گرفتن مالیات بر ارزش افزوده به صورت جداگانه، فقط باعث تورم مضاعف و افزایش قیمت‌های تمام شده خواهد شد.

منبع: کلمه


 


نسرین ستوده، حقوقدان و زندانی سیاسی به مسوولان قوه قضاییه و سرپرست دادسرای زندان اوین اعلام کرده است که در اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با فرزندان و خانواده اش در ملاقات هفته گذشته که موجب بازداشت چند ساعته همه آنها شد، از این به بعد از آمدن به ملاقات خودداری می کند.

به گزارش کلمه، ستوده در نامه‌ای به رییس قوه قضاییه و سرپرست دادسرای اوین، اعلام کرده است چون خوفناک‌ترین دادسرای ایران به طورغیر قانونی هفته گذشته خانواده‌اش را به اتفاق دو کودک خردسالش ساعاتی به گروگان گرفته است از این پس ترجیح میدهد برای آسیب نرسیدن به فرزندانش از انجام چنین ملاقاتی خودداری کند.

وی همچنین در نامه خود تاکید کرده است: طی یک سال گذشته بارها خانواده‌ ام نیز مورد مجازات قرار گرفته‌اند که نمونه‌اش پرونده‌ی همسرم است. بنابراین به نشانه‌ی اعتراض به هتک حرمت خانواده‌ام و مجازات خانوادگی و از آنجایی که این نحوه‌ی ملاقات‌های امنیتی با حضور ماموران وزارت اطلاعات را باعث آسیب بیشتر به فرزندانم میدانم به نشانه‌ی اعتراض تا اعاده‌ی حیثیت کامل از خانواده‌ام و وصل کردن تلفن بند زنان که در عصر ارتباطات حق هر زندانی و کودکانشان است از ملاقات با آنها خودداری می‌کنم.

یکشنبه ۱۶ مرداد، مسئولان زندان اوین در حین ملاقات همسر، فرزندان و خواهر نسرین ستوده با وی که به صورت کابینی انجام می شد، به بهانه بازرسی دفترچه یادداشت، با خانواده او درگیرشده و همگی آن ها را حدود ۵ ساعت در سالن ملاقات و محل دادسرای اوین به طور غیرقانونی بازداشت کردند.

این ماجرا تا ساعت ۵ عصر ادامه داشت و این در حالی بود که مهراوه و نیما کودکان نسرین، تمام این مدت شاهد کشاکش میان مسئولان و پدر و خاله اشان بودند و تمام این مدت خسته و گرسنه در سالن ملاقات و دادسرا، سرگردان بودند. به طوری که برای اولین بار در طی یازده ماه بازداشت نسرین ستوده، مهراوه یازده ساله نتوانست از گریه اش در حضور مادر جلوگیری کند. و سرانجام با صدور حکم قضایی مبنی بر بازرسی وسایل شخصی خانواده ستوده، هر چهار نفر آزاد شدند.

نسرین ستوده، حقوقدان نزدیک به یک سال است که بدون استفاده از هر گونه مرخصی در زندان به سر می برد. او در این مدت فقط از طریق ملاقاتهای هفتگی کابینی و گاه حضوری بیست دقیقه ای توانسته فرزندان خردسالش را ملاقات کند .پیش از این همسر وی رضا خندان نیز که هیچ فعالیت سیاسی ندارد فقط به خاطر پی گیری وضعیت همسرش یکشب بازداشت و سپس با قید وثیقه از زندان آزاد شد. این حقوقدان و فعال حقوق بشر به یازده سال زندان محکوم شده است.


 


محمد رضا باهنر گفت: «انتخابات محلس بسیار حساس است. این انتخابات اولین انتخابات پس از فتنه ۸۸ است و علی‌رغم اینکه نظام و مردم با سران فتنه و تفکراتی که مؤید فتنه باشد برخورد کردند اما نباید از این مجموعه غفلت کرد که با لطایف الحیل بخواهند دوباره به نهادهای انقلاب نفوذ کنند.»

به گزارش آفتاب، باهنر در گفت‌وگو با مشرق، درخصوص جریان انحرافی اظهار داشت: «این گروه می‌خواستند معیارهای اصلی انقلاب را که با ایده‌های امام(ره) شکل گرفته بود به چالش کشیده و این ایده‌ها را منحرف کنند. کارهایی هم انجام می‌دادند و می‌خواستند قدم‌های بعدی را بردارند که یکی از الطاف خفیه الهی بود که موضوع وزیر اطلاعات پیش آمد. این مورد از حوادثی بود که باعث شد دست جریان انحرافی رو شده و مقامات امنیتی و اطلاعاتی هشیار شوند و دقت بیشتری روی این جریان داشته باشند.»

این نماینده مجلس تصریح می‌کند: «انتخابات مجلس نهم بسیار مهم و برای آینده کشور و انقلاب بسیار حساس است. خصوصاً که دولت احمدی‌نژاد سال‌های پایانی خود را می‌گذارند و خیلی‌ها می‌خواهند بحث انتخابات ریاست جمهوری آینده را هم مطرح کنند، البته من با مطرح شدن آن موافق نیستم. اما بنده این را می‌دانم که انتخابات مجلس نهم بر روی انتخابات ریاست جمهوری نیز تأثیر می‌گذارد.»

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین افزوده است: یک سری طیف‌ها و گروه‌هایی هستند که به نام رئیس جمهور، دولت و نزدیکان رئیس جمهور فعالیت انتخاباتی وسیعی را شروع کرده اند که با مطرح شدن موضوع جریان انحرافی اختلافات زیادی میان آنها پیش آمد. یعنی با توجه به مواضعی که در مقابل جریان انحرافی داشتند جبهه‌های متنوعی میان آنها شکل گرفت. البته برخی از این جریان ها معتقد بودند ۲۵ یا ۳۰ میلیون رأی دارند. بعضاً نیز با امکانات مالی که در اختیار گرفته بودند و با استفاده از قدرت سیاسی که داشتند به سرعت برای انتخابات پیش می‌رفتند. این گروه‌ها معتقد بودند که دو سوم مجلس را در اختیار می گیرند.

باهنر معتقد است: با توجه به اتفاقات اخیر تعدادی از این گروه‌ها جدا شدند و هم‌اکنون فعال هستند که به مزاح اسم آنان را اخراجی‌های یک و دو و ... گذاشته‌اند. طیف‌های حزب‌اللهی متدینی نیز وجود داشتند که تمام رفتارهای احمدی‌نژاد را به دلیل تائیدات رهبر فرزانه انقلاب با جدیت تأیید می‌کردند و همین که احساس شد برخی از رفتارهای دولت مورد تأیید رهبری نیست و ایشان برخی از تحرکات درون دولت را قبول ندارند، این گروه‌های حزب‌اللهی احساس کردند که نمی‌توانند تحت عنوان حامیان رئیس جمهور زیر یک پرچم جمع شوند. البته تلاش‌هایی انجام شده و ما نیز استقبال می‌کنیم. اگر به صورت یک کلونی صاحب عنوان بتوانند فعال باشند مورد استقبال هستند.حتماً باید این گروه‌ها را حمایت قرار داد و مدیریت کرد ولی باید هر گروهی وزن خود را رعایت کند تا اختلافی پیش نیاید که این مدیریت را گروه‌ ۸+۷ انجام می دهد.

وی با بیان این نکته که «جبهه پیروان خط امام و رهبری در طول ۳۰ سال گذشته مفتخر به حرکت پشت سر جامعه روحانیت بوده» افزوده است: «ولی عده‌ای از اصول‌گرایان فاصله بیشتری نسبت به موضوع تبعیت از روحانیت داشتند. به عنوان مثال همین جریان انحرافی عشق خود به ولایت را پشتوانه‌ای قرار می‌داد برای فاصله گرفتن از مرجعیت و روحانیت، که چالش‌هایی هم بین مراجع عظام و دولت پیش آمد.»

باهنر تاکید کرده است: «مطمئن‌ترین تکیه‌گاه در نظام ما روحانیت و مرجعیت خواهد بود که ولایت فقیه تبلور اعتقاد به روحانیت و مرجعیت است. کسی نمی‌تواند از ولایت تبعیت کند ولی با مرجعیت و روحانیت مشکل داشته باشد.»

وی مجلس نهم را در اختیار اصول‌گرایان دانسته و گفته است: «فقط باید دقت کرد که فتنه‌گران با رأی‌های سفید خود بازی نکنند و جریان انحرافی نیز نتواند وارد مجلس شود.»

وی با تاکید بر این نکته که «باید با سران فتنه برخورد کرد» می‌افزاید: «اما نباید با هر فردی که اختلاف داریم او را فتنه‌گر معرفی کنیم. حتی زمان ماجرای سید مهدی هاشمی که برخورد با او مورد تأیید امام بود برخی معتقد بودند حتی اگر کسی با ۶ واسطه هم به سید مهدی هاشمی منتسب می‌شود باید مورد برخورد قرار گیرد. امام (ره) در همان زمان وزارت اطلاعات را از اینگونه برخوردها نهی کردند.اختلاف موضع اینجا بود. الان هم که برخی‌ها حرف می‌زنند، قصد دارند تا جایی که امکان دارد رقبای سیاسی خود را با بهانه و اختلاف افکنی به جریان فتنه منتسب کنند.»
باهنر همچنین گفته است: « بنده ۱۳ میلیونی که به موسوی رأی داده‌اند را فتنه‌گر نمی‌دانم. حتی موسوی قبل از انتخابات با بعد از انتخابات دو فرد جدا هستند. معتقدم فتنه شروع شد و سران آن موسوی و کروبی بودند، باید تلاش کرد که از این ۱۳ میلیون، ۵.۱۲ میلیون نفر از این افراد اعلام برائت کنند.»

به عقیده ی او: «وقتی رهبری بحث جذب حداکثری و دفع حداقلی را مطرح می‌کنند باید به آن عمل کنیم. عکس این مسأله نیز جالب است. مثلا سردسته جریان انحرافی می‌گفت ما ۱۳ میلیونی که به موسوی رأی داده که هیچ بلکه ۵ میلیونی که به ما رأی نمی‌دهند نیز جذب می‌کنیم. یعنی در عرصه اجتماعی اینگونه عمل می‌کنند، اما در بحث موضع‌گیری با فتنه صد بار هم طرف بگوید به موسوی رأی نداده‌ام می‌گویند دروغ می‌گویی!»

نایب رییس مجلس هشتم گفته است‌: «ما بعد از انتخابات با چند نفر به دیدار مهندس موسوی رفتیم و گفتیم که شما ۲۰ سال کنار کشیده بودی و به دنبال زندگی و نقاشی بودی و الان ۱۳ میلیون رأی داری، باید قدر این رأی را بدانی. اگر می‌خواهی اپوزیسیون باشی ولی داخل نظام، می‌توانی حزب تشکیل بدهی و فعال سیاسی هم باشی، اما اگر می‌خواهی اپوزیسیون خارج نظام شوی همه ما نظام هستیم (همینطور به او گفتم) چون موسوی گله می‌کرد که رئیس ستاد من را دستگیر کرده است. گفتم اگر می‌خواهی خارج نظام باشی با تو برخورد می‌شود و دادگاه و زندان هم وجود دارد.بنده به موسوی گفتم قدر این ۱۳ میلیون را بدان چون این افراد به تو و نظام رأی داده‌اند. اما اگر بیرون نظام باشی و خیلی هم تند روی نکنی در بهترین شرایط می‌شوی نهضت آزادی.»

باهنر در بخش دیگری از این مصاحبه می‌گوید: «بی‌بصیرت‌ها چه کسانی بودند؟ همین افرادی که تند و تیز اظهار نظر می‌کردند و حتی به افرادی نظیر آیت‌الله جوادی آملی نیز حمله کردند، چرا هیچکدام از مشایی سؤال نکردند که نظر تو درباره فتنه چیست؟ مشایی که همه‌کاره مملکت بود. اگر بنده نایب رئیس مجلس هستم، آقای مشایی رئیس دولت بود!!! (با خنده) چرا کسی یک بار از او سؤال کرد؟ چرا کسی از وزرا سؤال نکرد؟»

وی می‌افزاید: «همین آقایان ایرادگیر از هیچکدام از وزرایی که برای رای اعتماد به مجلس آمدند، سؤال نکردند که نظرت درباره فتنه‌گران چیست. یعنی موضوع بحث تسویه حساب سیاسی است. حتی رهبری نیز مواضعشان به تدریج درباره روشن شد. روزهای اول مقام معظم رهبری این افراد را دعوت کردند که به آغوش انقلاب برگردید و فرصت دادند. مسأله مقتضیات زمان و مکان نیز مهم است.»

او می‌گوید: «اوائل انقلاب مدت‌ها با منافقین بر سر قطب‌زاده دعوا داشتیم. ما از این فرد حمایت می‌کردیم ولی منافقین به او فحش می‌دادند. بعد از اینکه قطب‌زاده محکوم به اعدام شد برخی از منافقین ما را ملامت می‌کردند. همان زمان می‌گفتیم زمانی که از او حمایت کردیم درست بود و الان هم که نظام او را اعدام کرده درست است. یعنی ضرورت‌شناسی در بصیرت، یکی از عوامل اصلی است.»
در زیارت ماه شعبان می‌گوییم کسانی که عقب‌تر و جلوتر از ولی خدا بروند گمراه می‌شوند. برخی فکر می‌کنند اگر از رهبری جلو بیافتند خیلی انقلابی هستند.
به نظر این فعال اصولگرا: «مجلس در جریان فتنه مدیریت خوبی داشت. در مجلس افرادی را داشتیم که منتسب به اصلاح‌طلبان بودند (کسانی در بیرون بودند که طرفداری کردند و پای زندان آن هم ایستادند) ولی در مجلس یک نفر هم تلفات نداشتیم. اگر مدیریت دقیق نبود امکان داشت دو نفر از نمایندگان اصلاح‌طلب را وادار کنند که شما استعفاء بدهید و بعد از طریق آنها جنجال کنند.
در مجلس اولا نطق‌های جدی تندی را به نفع فتنه‌گران نداشتیم. در حالی که در بسیاری از جاها شاهد سخنرانی های تند بودیم. نکته دوم و مهمتر این بود که در مواقع اعلام موضع‌گیری صریح و شفاف از طرف رهبری، عموماً بیانیه‌ها با ۲۴۰ امضاء صادر می شد. یعنی حتی بسیاری از نامه‌ها را اصلاح‌طلبان نیز امضاء می‌کردند. ولی برخی می‌گفتند بیانیه‌ها را طوری بنویسید که نه‌تنها اصلاح‌طلبان امضاء نکنند بلکه اصولگرایان کم ‌بصیرت! هم امضاء نکنند. برخی می‌گویند می‌توانیم ثابت کنیم در مجلس هشتم ۱۰ نفر بیشتر اصولگرا نیستند.»

باهنر در بخش دیگری از سخنان خود گفته است: «اصلاح‌طلبی اگر می‌خواهد هنجارهای نظام را بشکند مورد برخورد نظام قرار می‌گیرند. اما اگر به دولت، مجلس و یا قوه قضائیه نقد دارند در چهارچوب نظام می‌توانند فعالیت کنند. به هرحال با یکدیگر رقابت می‌کنیم و شادابی سیاسی ایجاد می‌شود. به عنوان عضو جبهه متحد اصولگرایی معتقدم اگر ما رقیبی جدی داشته باشیم خیلی خوب است و می‌توانیم رشد کنیم.»

وی همچنین تصریح می‌کند: «من امروز سران فتنه را فقط همین دو نفر (موسوی و کروبی) می‌دانم. البته دیگران نیز مؤثر بودند و خطاهای بزرگی هم کردند و حتماً باید خطاهای خود را جبران کنند، اما این دو نفر هیچ راه بازگشتی به انقلاب و نظام ندارند و حتی اگر توبه نصوح هم بکنند در نهایت می‌توانند مانند دو شهروند زندگی کنند. ولی اگر دیگران جبران خطا کنند می‌توانند بیایند و فعال سیاسی شوند. »

باهنر در مورد احمدی‌نژاد نیز گفته است: «سابقه همکاری و دوستی بنده با احمدی‌نژاد طولانی و بیش از بیست سال است. بنده ایشان را به عنوان یک نیروی فعال، متدین، حزب‌اللهی می‌شناختم. بنده در نیت رئیس جمهور تردید ندارم. احمدی‌نژاد ولع عظیمی برای خدمت کردن به مردم دارد و بسیار هم پاکدست است. این‌ها شاخص‌های مثیت او است.»

وی گفته است: «آقای احمدی‌نژاد اولین کاری که کرد هیأت دولت را تعطیل کرد. یعنی اینکه بنشینند و مشورت باشد را جمع کرد. بعد موضوع هسته‌ای را از شورای عالی امنیت ملی بیرون آورد. (البته کار خوبی هم انجام داد.) ولی شورای اقتصاد و پول و اعتبار هم یکجا جارو کرد. شش ماه طول کشید و ما می‌گفتیم که این کار غیر قانونی است و کار به حکم رهبری کشید.
یعنی ایشان اول از دولت شروع کرد و بعد رسید سر مجلس و می‌گفت که چرا مصوبات دولت را مجلس تغییر می‌دهد. مثلاً درباره هدفمندسازی یارانه‌های می‌گفت نیازی به قانون نیست، درباره ادغام‌ها نیز همین مسأله بود. هرکدام از این مسائل که پیش می‌آمد باعث بروز مشکل بود و ۶ ماه وقت شورای نگهبان، مجلس و رهبری گرفته می‌شد تا مشخص شود که برای ادغام‌ها نیاز به قانون است. البته ما در مجلس می‌خواستیم تعامل کنیم.
درباره قانون برنامه هم به یاد داریم که در روزهای آخر دولت گفت که مصوبه را پس می‌گیرم.»

وی بیان می‌کند: «‌آقای رئیس‌جمهور در جلسه‌ای رسمی با حضور وزیر اقتصاد و رییس مرکز آمار و غیره گفت که رشد اقتصادی ۶ درصد بوده است. بیرون جلسه سؤال کردیم که این مقدار از کجاآمده؟ چون حساب ما این را نمی‌گوید. جواب دادند که چون خشک‌سالی داشتیم و بخش کشاورزی رشد منفی داشته آن را حساب نکردیم. گفتم اگر این مقدار را اضافه کنید چقدر می‌شود؟ گفتند حدود ۵ / ۲ درصد! خوب ۶ درصد تا ۵ / ۲ درصد خیلی متفاوت است. مثل یک آدم ۱۳ ساله و ۴۰ ساله است. یعنی اینقدر تفاوت دارد.در سال ۸۸ گفتند رشد اقتصادی ۲ درصد و در سال ۸۹ زیر یک درصد آمد. حالا آقای احمدی‌نژاد جدیداً کشف کرده‌اند که رشد اقتصادی ما ۱۰ درصد است!»

باهنر تاکید کرده است‌: «ما در برنامه پنجم ماه‌ها بحث می‌کردیم که چگونه بتوانیم یک میلیون و صدهزار شغل ایجاد کنیم. دولتی‌ها هم می‌گفتند نمی‌توانیم. خودم خدمت رهبری رسیدم و اعلام کردم که ما نمی‌توانیم این مقدار تولید شغل کنیم. آقا نیز فرمودند خوب با دولت دعوا نکنید.الان می‌گویند ۵ / ۲ میلیون شغل ایجاد می‌کنیم. بودجه کشور نمی‌رسد برای این کار. برای یک میلیون و صد هزار شغل سالی ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول می‌خواستیم. از طرفی می گویند ۵ / ۲ میلیون شغل می‌خواهیم ایجاد کنیم و از آن طرف هم می گویند هزار متر زمین به هر نفر می‌دهیم.»


 


roze13.jpg

آرش سقر
آرش سقر، زندانی سیاسی محبوس در بند 350 اوین آریکی از فعالان سیاسی ترکمن است که در ستاد مهندس موسوی در انتخابات ریاست جمهوری فعالیت داشته و اول آذرماه سال گذشته دستگیر شده است. این فعال سیاسی به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به 5 سال... حبس تعزیری محکوم شده است.
خانواده ی این روزنامه نگار برای دیدار با او باید از شهر آق قلا در استان گلستان راهی تهران شوند. به همین خاطر نمی توانند هر هفته با او ملاقات کنند. تلفن های بند ۳۵۰ زندان اوین هم قطع است. به همین دلیل وی که فرزند کوچکی به نام میثم هم دارد گاهی تا ماهها از دیدار و حتی صحبت با خانواده اش هم محروم است.
او تحصیلاتش را در دانشگاه آزاد مقطع کارشناسی مشاوره انجام داده است و پپش از دستگیری اش کارمند تامین اجتماعی بود و همچنین با روزنامه محلی تفاهم همکاری می کرد.
همسر آرش سقر در نامه ای به رهبری، با اشاره به ظلمی که به آنها رفته است، می نویسد: اکثر مطالب مربوط به خاطرات زندانی بودن شما به خاطر فعالیت¬های عقیدتی و سیاسی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را مطالعه کرده¬ام. اما هرچه گشتم کمتر دیدم که این چنین همسر و فرزندان شما را در تنگنای معاشرتی و معیشتی قرار داده باشند.

بهمن احمدی امویی
بهمن احمدی امویی ، روزنامه نگار زندانی یکسال است که ازحق ملاقات حضوری با خانواده اش محروم است.وی شانزده ماه نیز از حق مرخصی و آزادی موقت محروم بوده است.
وی ۳۰ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ به همراه همسرش، ژیلا بنی یعقوب در منزل مسکونی ا...ش بازداشت شد و تاکنون در زندان اوین به سر می برد. او در مدت زندانی بودنش تنها یک بار از مرخصی استفاده کرده است.
این زندانی سیاسی، یکسال است هیچ گونه ملاقات حضوری با خانواده اش نداشته و حتی اجازه نیافته در این مدت تماس تلفنی کوتاهی با مادر سالخورده اش که در شهرستان زندگی می کند، داشته باشد.
او از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر به پنج سال زندان قطعی محکوم شده است.
مهم ترین مصادیق اتهامی احمدی امویی، نگارش مقالات انتقادی در باره عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد در روزنامه سرمایه و وب سایت شخصی اش و همچنین سردبیری وب سایت خرداد نو عنوان شده است.
جایزه جهانی هلمن -همت سال ۲۰۱۱ به بهمن احمدی امویی ، روزنامه نگار زندانی در ایران تعلق گرفت.
جوایز معتبر هلمن- همت به آن دسته نویسندگانی تعلق می گیرد که به خاطر فعالیت هایشان به خاطر آزادی بیان مورد تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفته اند .موسسه هلمن-همت سعی بر این دارد که با تاکید بر موارد مشخص توجه را بر روی عدم ازادی بیان متمرکز سازند.


اسماعیل صحابه
اسماعیل صحابه که مهر ماه سال گذشته در مراسم دعای کمیل در منزل همسر شهاب طباطبایی بازداشت و پس از دو ماه انفرادی آزاد شده بود، زمستان سال گذشته برای اجرای حکم به اوین رفت.
اسماعیل صحابه، از اعضای شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اس...لامی در دادگاهی که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، به جرم نقش داشتن در برگزاری کمیل سبز، به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد.
در جلسه دادگاه صحابه، در اقدامی نادر، قاضی صلواتی در دادگاه حضور نداشته و بدون شنیدن دفاعیات اسماعیل صحابه اقدام به صدور حکم کرده است.
این عضو فعال و موثر ستاد جوانان حامی خاتمی و میرحسین موسوی(88) تا کنون از حق مرخصی بی بهره بوده است.
همچنین مانند بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی به دلیل اینکه خانواده اش در شهر دیگری زندگی میکنندف از ملاقات های هفتگی منظم هم بهره مند نمی شود.
اسماعیل صحابه هم اکنون در بند 350 اوین روزگار می گذراند.


 


مهدی خزعلی شب گذشته مقارن افطار آزاد شد و افطار را در کنار خانواده بود.

خزعلی که قرار بود روز سه شنبه به دادگاه برود، شب گذشته به قید وثیقه آزاد شده است و احتمالا زمان دادگاهش به تعویق می‌افتد.

گفتنی است دوشنبه ٢٧ تیرماه، مهدی خزعلی بازداشت شده بود.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته