خبر / رادیو کوچه
علی بهزادیان نژاد، وبلاگنویس و عضو ستاد میرحسین موسوی پس از تحمل ۴۹۸ روز حبس بدون مرخصی، بهطور موقت آزاد شد.
به گزارش سایت کلمه، این وبلاگ نویس پس از انتخابات جنجال برانگیز دو سال پیش ایران بازداشت و به اتهام تبانی برای بر هم زدن امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به شش سال حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر هم مورد تایید قرار گرفت.
آقای بهزادیان نژاد در هنگام انتخابات ریاست جمهوری دهم، مدیریت یکی از سایتهای اینترنتی حامی میرحسین موسوی را به عهده داشت.
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
در این روزهای تابستانی که فاصله بین طلوع و غروب خورشید به درازا میکشد فرصت بیشتری داریم تا به گشت و گذار و فعالیتی افزونتر بر کارهای روزانه بپردازیم. شاید دیداری از یک دوست یا قدم زدن در بوستانی. شاید هم انجام کارهایی مثل سروسامان دادن به گلها و گیاهان و مطالعه و یا تغییر دکوراسیون خانه و شیرینیپزی.
اما به هر کاری که مشغول باشیم نیاز داریم تا سرحال و پر انرژی به آن بپردازیم حال آن که اغلب اوقات احساس کم انرژی بودن میکنیم و گاهی هم خوابآلودگی. البته این کم انرزی بودن میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد اما هرچه هست سبب میشود که نتوانیم آن قدر که لازم است از زمانمان بهره ببریم.
در این برنامه به راههایی اشاره میکنم که به طور طبیعی انرژی بدن را افزایش میدهند.
نگاهداری آب بدن
یکی از دلایلی که مردم احساس میکنند کم انرژی شدهاند، این است که بدن آنها بیآب شده است. آبرسانی به بدن یک روش انرژیزای طبیعی است. برای این کار نیازی نیست که حتمن به سراغ کافئین بروید. میتوان با خوردن مایعات کافی در طول روز از آب خوردن گرفته تا آب میوه و سایر نوشیدنیهای طبیعی میزان مورد نیاز آب بدن را حفظ کرد.
از طرفی نوشیدن یک فنجان چای سبز یا چای سفید که از جوانههای چای تهیه میشود، نیز به حفظ انرژی بدن کمک میکند. چای سبز حاوی مقدار اندکی کافئین است و کافئین چای سفید حتی از مقدار کافئین چای سبز نیز کمتر است، اما مایعی است که میتواند باعث تجدید قوایتان شود.
این سیب انرژیزا!
یکی دیگر از راههای سرحال نگاه داشتن بدن خوردن یک سیب است. گفته میشود که سیب دارای قند طبیعی است که میتواند به بدن انرژی بدهد و این قند در همه انواع سیب وجود دارد. بنابراین شما میتوانید هر نوع سیبی را که دوست دارید انتخاب کنید (یا اگر مثل من سیب آخرین میوهای است که سراغش میروید از سیبهای خوش قیافه و رنگی استفاده کنید تا وسوسه خوردن سیب در شما زنده شود! البته یادتون باشه سراغ سیب حوا نروید که آن وقت انرژی بدنتان حالاحالاها تامین نمیشود!)
انجام شنا روی زمین
به هنگام احساس کمانرژی شدن در طول روز میتوانید ۵ یا ۶ بار شنای روی زمین انجام دهید. ممکن است مصرف انرژی در هنگام خستگی غیرمنطقی بهنظر برسد، اما در کمال تعجب انجام چند شنای روی زمین در زمان احساس خستگی برایتان مفید است و انرژیتان را افزایش میدهد. شنای روی زمین،سبب میشود خون در سراسر بدن به جریان بیافتد و با این کار اکسیژن به مغز و بافتها میرسد و در نهایت بدن با نشاط و پرانرژی میشود.
یک خواب خرگوشی
گاهی اوقات یک خواب کوتاه ۱۵ تا ۳۰دقیقهای برای تجدید قوای سیستمهای بدن لازم است و به شما در رفع خستگیتان کمک میکند. فراموش نکنید که خواب طولانیتر در طول روز نتیجه عکس دارد و سبب کسل شدن میشود.
انرژی خورشید
بهره بردن از انرژی خورشید نیز یکی از راههایی است که میتواند انرژی بدن شما را تامین کند. برای این کار بیرون از منزل قدم بزنید. تنها ۱۰ تا ۱۵دقیقه هواخوری و استفاده از نور خورشید در بیرون از منزل باعث میشود که شما شاداب و پرانرژی به سر کار خود بازگردید. نور خورشید به شما انرژی میبخشد چراکه زیر نور خورشید ویتامینD کسب میکنید و ویتامین D میتواند روحیه و عملکرد ذهنیتان را افزایش دهد. البته بهتر است مراقب پوست صورت خود باشید و آن را در معرض اشعه قرار ندهید.
افزایش روابط اجتماعی
روابط اجتماعی یکی دیگر از عوامل انرژیزای طبیعی است. مطالعات نشان داده است مردم میتوانند ضمن معاشرت با دوستان خود، با کمک به دیگران و خود را صرف دیگران کردن، سرشار از انرژی شوند. اگر شما احساس بیحوصلگی میکنید یا کمانرژی شدهاید، به یکی از دوستانتان زنگ بزنید یا چند دقیقه با فردی که صدایش به شما انرژی میبخشد، تلفنی صحبت کنید. یا یک راه بهتر اینکه برنامههایی را برای انجام یک کار مثبت برای افراد دیگر ترتیب دهید؛ برای مثال کمک داوطلبانه به مراکز عامالمنفعه یا کمک به یکی از همسایگان سالخورده.
موادغذایی پرانرژی
استفاده از موادغذایی پرانرژی نیز سبب میشود تا حس رخوت شما از بین برود. البته نوشیدنیهای انرژیزا در این گروه قرار نمیگیرند چرا که نوشابههای انرژیزا در عین تامین انرژی سریع میتوانند به محض به اتمام رسیدن اثرشان شما را از پا بیاندازند. بهتر است از مواد غذایی پرانرژی حاوی ویتامین و مواد معدنی ضروری بدن استفاده کنید. ویتامین B1،B2 و B6 میتوانند به بدن شما در تبدیل کربوهیدراتها به انرژی کمک کنند.
مواد غذایی غنی از ویتامینهای گروهB که مانند یک نوشابه انرژیزا عمل میکنند، شامل ماست، غلات کامل و تخمه آفتاب گردان هستند. مواد معدنی موجود در آجیل، غلات کامل و فراوردههای لبنی با کمک به سوخت و ساز بدن نیز انرژی را افزایش میدهند.
بالارفتن از پله یک ورزش انرژیزا
به همان اندازه که شنای روی زمین شما را پر انرژی میکند، بالا رفتن سریع از پلههای ساختمان محل زندگی یا کار نیز همچون یک ورزش هوازی شما را پرانرژی میکند. با این کار میزان اکسیژن خونتان افزایش یافته و حرکت جریان خون به ماهیچه و بازگشت به ریهها تقویت شود.
کنار گذاشتن چند مسوولیتی
بهتر است چند مسوولیتی را کنار بگذارید. اگر شما فعالیتهای روزانه خود را یک به یک انجام دهید، میتوانید انرژی بیشتری را صرف هر کدام کنید. این کار میتواند احساس پرانرژی بودن را به شما القا کند.
شما با برعهده گرفتن چند مسوولیت فشار بسیاری را بر خود وارد میکنید و نمیتوانید بهخوبی زمانی که تنها یک وظیفه برعهده داشتید و توجه کاملتان را بر هر مسوولیت معطوف میکردید، متمرکز شوید. بنابراین بهتر است چند مسوولیتی را کنار بگذارید.
میبینید که اغلب این روشهای انرژیافزای طبیعی ساده هستند و ۱۰ تا ۱۵دقیقه بیشتر زمان نیاز ندارند اما فواید آنها میتواند ساعتها به طول بیانجامد.
روزهایی سرشار از انرژی برای شما آرزو میکنم
منبع
همشهری آنلاین
خبر / رادیو کوچه
شاهدان عینی در شهر حما در سوریه روز جمعه گزارش دادند تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی به سمت معترضان دستکم ۶۷ کشته بر جای گذاشته است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به نقل از فعالان سیاسی و مدنی کشته شدن ۲۸ تن از مخالفان بشار اسد را تایید شده است. یکی از شاهدان عینی که در بیمارستان حما بود گفت تعداد مجروحان بیش از ۱۵۰ نفر است.
به گزارش العربیه، سه نفر از شاهدان عینی که در تظاهرات امروز این شهر شرکت داشتند در گفتوگویی اعلام کردند نیروهای امنیتی بدون اینکه هشداری داده باشند مستقیمن به سمت معترضان تیراندازی کردند.
بر اساس همین گزارش بهرغم حضور گسترده نیروهای امنیتی سوریه از جمله لباس شخصیها هزاران نفر از مردم سوریه تظاهراتی را در شهرها و روستاهای این کشور انجام دادند.
شهرهای درعا، حمص، البوکمال، حما، حسکه، القامشلی و دیرالزور از جمله شهرهای بودند که امروز شاهد تشاهرات بودهاند.
مخالفان رژیم سوریه اعتراضات امروز را به نام «جمعه کودکان آزاد» نامگذاری کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
«دو کشته در حمله نیروهای نظامی سوریه به معترضان»
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
حدود ۲۰ روزی است که تعدادی از تامین کنندگان سرویس های اینترنت(ISP) و شرکتهای سرویس دهنده ADSL در ایران با مشکلی مواجه شده اند و کاربران اینترنتی که از نرم افزار Skype استفاده میکنند با مشکلات زیادی مثل باز نشدن نرم افزار اسکایپ ، خروج ناگهانی از برنامه مواجه شده اند.
خب به نظر شما چه اتفاقی داره میافته؟ آیا شرکت های فروشنده و تامین کننده اینترنت مشکل دارند؟
ما هم چون خودمون دستی در این مسئله داریم ، فکر بدی نکنید دست در تامین پهنای باند و فروش اینترنت، از برو بچههای واحد فنی پیگیر اوضاع شدیم تا بتونیم جوابی برای مشتریان خود داشته باشیم. مشتریانی که می تونم به جرات بگم بیش از ۵۰% اونها از امکانات skype استفاده روزانه میکنند.افرادی که حتی سرویس ADSL و اینترنت پرسرعت را صرفن برای این امکان skype در برقراری تماس رایگان و حداقل ارزان با فرزندان، دوستان و شرکای کاری خود در گوشه و کنار دنیا، خریداری نموده اند، با این تفکر که این اشکال از سوی سرویسهای ما است و فلان شرکت به راحتی وارد skype شده و هیچ مشکلی برای کاربرانش وجود نداره با ما تماس میگرفتند و اعتراض خودشونو اعلام میکردند.
خلاصه سرتونو درد نیارم پیگیری ما از دیتا مخابرات، بخش فنی شرکت خودمون، شرکت همکار به هیچ نتیجه ایی نرسید، در آخر در یک ارتباطی که با بخش فیلترینگ مخابرات برقرار شده بود متوجه شدیم که مخابرات درحال بستن سرویس skype بروی تمامی IP های ایران می باشد.!!!!! و تا اواسط اردیبهشت ماه پورتهای مربوط به سرویس skype بهروی تمامی شرکتهای سرویس دهنده بسته خواهد شد.؟؟؟!!!!
خبر / رادیو کوچه
بر اساس برخی گزارشهای منتشر شده از یمن، علی عبداله صالح، رییس جمهوری این کشور بر اثر حمله راکتی به کاخ ریاست جمهوری در صنعا به صورت جزیی زخمی شده است.
با این حال مقامهای دولتی یمن میگویند که حال آقای صالح خوب است و به زودی در تلویزون این کشور خطاب به مردم سخنرانی خواهد کرد.
گزارشهایی نیز از زخمی شدن نخست وزیر و رییس پارلمان یمن و کشتهشدن چهار محافظ منتشر شده است.
بعدازظهر جمعه، دو راکت از طرف نیروهای مسلح قبیلهای به سوی کاخ ریاست جمهوی یمن در صنعا، پایتخت این کشور شلیک شد. یک از مقامات یمن گفت که این راکتها به مسجد مجتمع ریاست جمهوری اصابت کرده و دستکم سه نفر را مجروح کرده است.
حمله به کاخ ریاست جمهوری یمن در پی بالا گرفتن تنش و درگیری میان نیروهای علی عبداله صالح و گروههای مسلح قبیلهای در روزهای گذشته صورت گرفت.
پیشتر نیز، برای اولین بار بعد از گذشت یک هفته از افزایش درگیریها، صدای یک انفجار مهیب در صنعا شنیده شد.
بر اساس گزارشها در این انفجار منزل شیخ حامد الاحمر، برادر رهبر قبیلهای که هواداران آن با دولت میجنگند، مورد هدف قرار گرفت.
در میان این ناآرامیها، مخالفان حکومت علی عبداله صالح در صنعا نیز بعد از برگزاری نمار جمعه تظاهرات اعتراضی بر پا کردند.
لازم به اشاره است آمریکا هیتی را برای بحث درباره چگونگی پایان دادن به خشونتهایی که یمن را در آستانه جنگ داخلی قرار داده، به منطقه فرستاده است.
قدرتهای غربی و منطقهای از علی عبداله صالح میخواهند که با امضای قرارداد پیشنهادی شورای همکاری خلیج پارس، قدرت را در مقابل مصونیت قضایی به معاونش واگذار کند.
بیشتر بخوانید:
«خروج دیپلماتهای آمریکایی از یمن»
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
«استروان استیونسون»، عضو پارلمان اروپا که طی یک سفر دو روزه به تاجیکستان آمده بود، از محل ساختمان نیروگاه برق آبی «راغون» که مایه اختلاف «دوشنبه» و «تاشکند» شده است، دیدن کرد. این برای بار دوم است، که آقای «استیونسون» بهعنوان عضو پارلمان اروپا به تاجیکستان آمده و با مقامات رهبری این کشور در باره طرح ساختمان «راغون» گفتوگو انجام میدهد.
سال ۲۰۱۰ میلادی، زمانی که «قزاقستان» رهبر دوری «سازمان امنیت و همکاری در اروپا بود، استیونسون به تاجیکستان آمده، محل ساختمان «راغون»، وضع استفاده از ذخیره آب آسیا مرکزی را پژوهش و در آن باره گزارش بیش از ۳۵۰ سهفگی نوشت.
این عضو پارلمان اروپا بر خلاف «ازبکستان» و بعضی از کشورهای دیگر پایان آب آسیا مرکزی به این باور است، که از ساختمان نیروگاه عظیم «راغون» کشورهای منطقه نه زیان، بلکه سود خواهند برداشت. وی در سفر آخر خود به تاجیکستان همچنین گفته است، که «پروژهی جامعه بینالمللی در مبارزه علیه تروریزم و قاچاق مواد مخدر در آسیا مرکزی و «افغانستان» و «پاکستان» به نیروگاه «راغون» بستگی دارد.
«استروان استیونسون» عضو پارلمان اورپا از «برتانیا» یکی از نخستین سیاستمداران اروپای است، که بهطور روشاد از طرح نیروگاه «راغون» جانبداری میکند. پیش از این «جان کری» سنتاتور آمریکایی نیز همچنین جانبداریاش را از نیروگاه «راغون» اظهار داشته بود. با این حال آقای «استیونسون» میگوید، حمایتاش از طرح راغون را در پارلمان اروپا و میان رهبران «اتحاد اروپا» ادامه خواهد داد.
تاجیکستان، کشور فقیر آسیای مرکزی که از شوروی تنها ساختمان نیمه تمام نیروگاه برق آبی «راغون» را به میراث گرفته است، از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو نمیتواند به بنیاد این طرح ادامه بدهد. «ازبکستان» از مخالفان اصلی این طرح نیروگاه عظیم در تاجیکستان است و بارها گفته که در صورت بنیاد این نیروگاه کشورهای پایاناب با مشکل جدی و آن هم کمآبی یا بی آبی روی به روی خواهند شد.
«ازبکستان» که تاکنون زمینهای بیپایان کشت پنبهاش را از آبهای تاجیکستان شاداب میکند، در این اندیشه است، که در صورت ساختن نیروگاه «راغون» با سربند بلندی اش ۳۳۵ متر تاجیکستان میتواند کنترول استفاده از ذخیرههای آب منطقه را بهدست آرد. اما جانب تاجیکستان در گذشته و امروز بیان داشته که هدف از ساختمان «راغون» به زانو درآوردن «ازبکستان» و یا کشورهای دیگر منطقه نبوده، بلکه تامن اهالی کشور با نیروی برق است. ساکنان تاجیکستان در یک سال طول شش ماه از دسترسی شبانهروزی به برق مشکل دارند و شب خودرا با چراغ اجدادی و شمعروز میکنند.
با اینحال، «بانک جهانی» وارد این قضیهشده و تشخیص طرح ساختمان نیروگاه عظیم «راغون» را به دوش گرفته است. دور نخست گفتوشنود کارشناسان «بانک جهانی» با نمایندگان کشورهای حوزه «آمو» در ماه گذشته در «قزاقستان» برگزار شد. اما جانب «ازبکستان» در آن اشتراک نکرد و وزارت خارجه آن کشور بیان داشت، که هرگونه نتیجهگیری «بانک جهانی» در مورد طرح «راغون» را قبول ندارد.
اقتدار نیروگاه برق آبی «راغون» ۳ هزار و ۶۰۰ مگاوات است که به قول صاحبنظران در صورت بنیاد این نیروگاه، تاجیکستان به یک کشور صادرکننده نیروی برق در منطقه تبدیل خواهد شد. آرزوی که روشن نیست، که جامه عمل خواهد پوشد یا نه.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
پس از ماهها درگیریهایی با فرکانسهایی متفاوت بین دولت، قوه قضاییه، رهبری نظام و اقشار گوناگون و در راس همه لباسشخصیها و معترضان پس از انتخابات جنجالی ۸۸ اتفاقی که هر دو طرف آنرا خط قرمز خود قرار داده بودند و هر دو سوی مناقشه آن را آخرین گام میشمردند در ۹ اسفند ماه ۸۹ اتفاق افتاد، سایت «کلمه»، وبگاه مرتبط با «میرحسین موسوی»، گزارش داد که میرحسین موسوی، «مهدی کروبی» و همچنین همسران ایشان یعنی «زهرا رهنورد» و «فاطمه کروبی» دستگیرشده و به زندان حشمتیه تهران منتقل شدهاند، «اردشیر امیرارجمند» مشاور موسوی و مجتبا واحدی مشاور کروبی نیز این خبر را تایید کرده و خبرگزاریهای دیگر نظیر (بیبیسی) فارسی، بخش فارسی صدای آمریکا و یورونیوز آنرا به نقل از وبگاه کلمه و مشاوران ایشان بازگو کردند.
این اتفاق که شاید بزرگترین جسارت یک سوی مناقشه بود، حتا برای خود دستگاه و عاملیناش شوکآور مینمود تا جایی که «غلامحسین محسنی اژهای»، سخنگوی قوه قضاییه، آنرا تکذیب کرد.
اما بسیار سادهانگارانه است اگر تصور کنیم این حرکت تهاجمی بدون محاسبه دقیق در ظرف مکانی و زمانی درستی انجام نگرفته است، میدانیم پیشتر در تاریخ ۶ اسفند ۸۹ کمپین بینالمللی حقوق بشر بهنقل از یک منبع محلی خبر از تخلیه خانه مهدی کروبی داده بود، همچنین روز یکشنبه ۸ اسفند ۸۹ مجمع روحانیون مبارز در آخرین جلسهی خود، خواستار پایان یافتن حصر موسوی و کروبی شده بود.
یکی از عوامل موثر در برگزاری تجمعات اعتراضی در ۱۰ اسفند نیز این اتفاق بود.
گرچه مدت زمان زیادی از تهدید دوجانبه برای دستگیری این دو نفر میگذشت، اما در روزهای منتهی به این اقدام فعالیتهای تشریفاتی رنگ منسجمتری گرفت، سازمان بسیج اساتید دانشگاههای کشور طی نامهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی را آلت دست آمریکا خواند و حوادث ۲۵ بهمن را سازمانیافته در خارج از کشور اعلام کرد و در ادامه خواستار محاکمه موسوی و کروبی شد.
پس از تظاهرات ۲۵ بهمن، نمایندگان مجلس ایران شعار «مرگ بر موسوی» و «مرگ بر کروبی» سر دادند و خواستار اعدام این دو رهبراصلاح طلب شدند. نمایندگان نوشتهای بر روی جایگاه هیات رییسه نصب کرده بودند بدین شرح:
«ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار محاکمه و اشد مجازات موسوی و کروبی به جرم افساد فی الارض و اقدام علیه امنیت ملی کشور هستیم.»
رییس مجلس نیز دستور تشکیل کمیته «بررسی افراد ضد انقلاب» را صادر کرد، در تحصنی که در ساعات پایانی ۲۶ بهمن در میدان ارک تهران از جانب هواداران جمهوری اسلامی برگزار شد، مخالفین میرحسین موسوی و مهدی کروبی با نصب طناب داری در مقابل دادسرای عمومی و انقلاب تهران مترسک میرحسین موسوی را به دار آویخته و آتش زدند و با سر دادن شعارهای «مرگ بر موسوی»، «مرگ بر خاتمی»، «مرگ بر کروبی» از دستگاه قضایی، خواستار محاکمه سران جنبش سبز شدند.
اما واقعن پس از دستگیری این دو نفر چه اتفاقی روی داد؟ این دو و همسرانشان که با وجود حضور قدیمیشان در خانواده انقلابیون، حال مورد گرایش عمومی قرار گرفتهاند و در بعضی از اظهارنظرهایشان توانستند بر تابوهایشان غلبه کرده و حداقل حریم سخن را رعایت کرده و به آزادی طرفدارانشان پایبند باشند، دستگیری و هتکحرمتشان بنا بر گفتهها و نوشتههای سبزها خط قرمز این جنبش بود، بارها در فضای مجازی و حقیقی ما شاهد بودیم که معترضان دولت را تهدید میکردند که در صورت دستگیری این دو نفر ساقط خواهد شد، اما آیا اتفاقی روی داد؟
اگرچه حصر خانگی مهدی کروبی و میر حسین موسوی با اعتراضهای زیادی از سوی احزاب و شخصیتهای سیاسی مواجه شد، شخصیتهای مطرح ایرانی تا دول اروپایی و آمریکا و هواداران جنبش سبز در اعتراض به این حصر خانگی در روزهای ۱ اسفند ۸۹، ۱۰ اسفند ۸۹، ۱۷ اسفند ۸۹ و ۲۴ اسفند ۸۹ دست به اعتراض و تظاهرات زدند، اما تمامی این اجتماعات کمجان با اعمال اقتدار رژیم ناکام ماند.
سایت کلمه در روز سهشنبه ۱۷ اسفند خبر قبلی خود مبنی بر بازداشت موسوی و کروبی به همراه همسرانشان را تصحیح کرد و مدعی شد آقای موسوی و خانم رهنورد در حصر خانگی هستند و نه در پادگان حشمتیه. سایت کلمه به وضعیت آقای کروبی و همسرش اشارهای نکرد.
اسفند در ایران یعنی ماه پرحرارت و سرد و شاد، چه با یارانه چه بیآن، رژیم جمهوری اسلامی که همواره سعی در تضعیف این سنت دیرین داشت، توانست مناسبترین استفاده را از آن در مغلوبه کردن حریف داشته باشد.
یک جامعهشناسی ساده نمایانگر آن است که مسایل بسیار سادهای در حرکتهای مردمی ایرانیان تاثیرگزار است، تنها باید ایرانی باشی تا باور کنی ایرانیان امروز در زمستان و سرما هرگز ریسک نمیکنند، انقلاب ۵۷ در زمستانی گرم روی داد که نسل دیگری هدایت آن را برعهده داشت، رویدادهای مهم اعتراضی پس از انقلاب همواره در ماههای گرم سال اتفاق میافتد، روزهایی که توده نیز همراه خواص برای تفنن و یا کنجکاوی هم که شده پیکنیکوار به خارج از خانه میآیند، هرگز اعتراضی در خانه روی نداده است.
اسفند ماهی است که به صورت شگفتانگیزی برای ایرانیان متفاوت است، آنها این ماه و پس از آن نوروز را هرسال به هیچ قیمتی از دست نمیدهند، روزهای پیش از نوروز درگیری و احتمال ماندن در بازداشتگاه اقدامی خطرناک است که در حد شهامت توده نیست و هرگز نباید سفرهای نوروزی برنامهریزی شده ما را که هیچ چیزی آن را نباید خراب کند، فراموش کرد و در حساب نگنجاند، پس از سفر و بازگشت هم که دیگر زمانی کافی برای سرد شدن بوده است، باید در بعضی موارد به موقعشناسی دشمن تبریک گفت، حریف مقتدرانه حکومت میکند چون از هر حربهای مدد میجوید .
حال توجه کنید به مرگ سحابیها و خوششانسی رژیم و تقارن آن با مناسبتهای خرداد، حکومت آگاهست که پس از تعطیلی مدارس کمتر پایتختنشینی تحمل عزاداریهای رقتانگیز آنان را دارد، این خود یعنی سفر و سفر یعنی فراموشی، و اینبار آن پدر و دختری که در خاندانی بزرگ در حد بضاعت افکارشان درصدد کمک به ایران بودند پس از مسافرت شمال در هیاهوی رفتن یا نرفتن احمدینژاد به مراسم خمینی و تبلیغات اصلاحطلبان برای بزرگنمایی وارث خمینی فراموش خواهند شد و تنها در صفحاتی معدود در فضای مجازی به موقع تحقیقات تاریخی نام آنان را دوباره خواهیم شنید، بهصورت بهتآوری ما ملت قابل پیشبینی هستیم و مطمئنم سحابیها از یاد میروند زیر گامهای خوشگذران ما، همانگونه که ما فرموش کردیم وارثان موسوی و کروبی که هنوز زندهاند در حال معامله جنبششان به ارزانترین بها هستند.
آرتا انوری
- تا به حال هیچ دانشجوی بهایی را در کلاسها ندیدهام. راستش آخرین باری که یک بهایی دیدم در مدرسه بود.
- درست میگویی آخر بهاییها را به دانشگاه راه نمیدهند. خودت میدانی که فرم ثبتنام دانشگاه ستون مذهب دارد و کلا ۴ گزینه برای انتخاب کردن: «اسلام»، «زردشتی»، «مسیحی»، «کلیمی» و من با اینکه همه را قبول دارم ولی بهایی هستم.
- خوب، اینکه کاری ندارد بنویس مسلمان یا هر چیز دیگر. روی شناسنامه هم که دین را نمینویسند، روی پیشانیات هم که ننوشته. دیگه راهی سادهتر از این؟
- یعنی منظورت اینست که دروغ بنویسم؟
- آره دیگه. بابا تو اسلام هم تقیه هست. یعنی میتونی وقتی دچار خطر هستی دروغ بگویی و دین دیگری انتخاب کنی.
- من به تقیه اعتقادی ندارم.
شانههایش را بالا میاندازد.
- خوب پس مشکل خودت است. حالا لازم نیست آنقدر خشک مقدس باشی. یعنی تو تمام عمرت دروغ نگفتهای؟
و گفت و گفت و گفت و مرا محکوم کرد. میتوانستم نگرانی را در پس حرفهایش حس کنم. او مرا دوست داشت، ولی لحظهای به راه حلی که به من پیشنهاد میکرد و پیامدهایش نمیاندیشید.
این گفتوگویی است که بارها جوانان بهایی محروم از تحصیل از زبان دوستان و آشنایان خود شنیدهاند، از هر طبقه و سن و جنس وتحصیلاتی. در این دوگویی، یکی محکوم میشود و او دانشجویی است که یک جامعه مذهبی حقاش را بهنام مذهب خورده است و هم او متهم میشود به «خشک مذهبی» و «ساده اندیشی».
البته بسیارند کسانی که همدردی میکنند و بعد دوباره برای راه حل، «تقیه» را پیشنهاد میکنند. به هر حال پیشنهاد این دوستان یک پیشنهاد «غیر اخلاقی»، «کوتاه مدت»، «با تاثیرات مخرب اجتماعی» و «توجیهکننده سیاستهای تبعیضآمیز» مسوولین ایران است. بیگمان «دلسوزی» و «چاره اندیشی» را هم میتوان در این گفتوگو یافت اما چرا این راه حل، ره به ترکستان خواهد برد؟
بیاییم سوی دیگر این ماجرا را نگاه کنیم. کسانی که فرمها را تهیه کردهاند. افکاری که به تیغ تبعیض، بخشی از جامعه را جدا میکنند. مسوولینی که راه کسب حق ابتدایی تحصیل را «تقیه» قلمداد میکنند و افرادی که در ناخودآگاه خود تقیه را تکرار میکنند و راه رهایی از تبعیض را از دروازه آن میگذرانند. دروغی که از هویت و باورهای یک فرد آغاز میشود و تمام ارکان یک جامعه را چون سلسله جنبانی در مینوردد. دروغی که اعتماد، همبستگی، روابط صحیح و سالم اجتماعی، محبت و آسودگی خاطر را از ذهن و جان یک جامعه میرباید و در عوض به جا معهای بدبین، بیاعتماد، گسسته و بیمار مبدل میکند.
تقیه یک اصل پذیرفتهشده در فقه شیعه است و البته غیر قابل قبول در دیدگاه بهایی. اما اساسن چرا باید در جامعهای تقیه رواج یابد؟ آنهم در حکومتی که تقیه را ابزاری برای رهایی از زندگی تحتخطر میداند. نفس گسترش این سنت، نشان از خفقان سیاسی، مذهبی و اجتماعی در جامعه ایران دارد. چنگ انداختن به تقیه و مرسوم شدن آن به عنوان راه چاره در جامعه ای که ادعای اخلاق و دین دارد، تفسیر دیگری جز احساس فضای مسموم و تحت خطر ندارد.
ترس و تقیه در واقع یک کنش و واکنشاند، تقیه واکنشی به ترسی نهان و گاه عیان در یک جامعه است. اما چه خطری این جامعه را تهدید میکند؟ تقیه از آخرین راه چاره و در واقع ناچاری، یعنی راهی برای رهایی از مرگ، به سطحیترین و ابتداییترین راهحلهای روزمره کشیده میشود. دیگر تقیه خود را به بزک «دروغ مصلحآمیز» میآراید و دامنهاش را میگسترد. به روابط زن و شوهر، والدین و فرزندان، دوست و دوست و غریبه و آشنا راه مییابد و اساس یک جامعه «همبسته» را فرو میپاشد. این راهی ست که در بطن سیاستهای تمامیتخواه و تبعیضآمیز ایران به شهروندان ایرانی پیشنهادشده و بهعلت همین شرایط بیثبات، فاقد آزادی و رعبآور بهخوبی پذیرفته و رایج شده است.
اما گرفتن حق ابتدایی تحصیل برای بهاییان از کوره راه تقیه نمیگذرد. همانطور که از گردنه خشونت و فحاشی نیز ره نمیبرد. راه چارهای که جامعه بهایی ایران برای ۳۰ سال محرومیت از حق تحصیل خود برگزید، بسیار پیچیدهتر، دشوارتر و پردردسرتر اما اساسیتر بوده است. راهاندازی دانشگاهی جایگزین برای جوانان بهایی. موسسهای که با دشواری تمام، با تلاش و همکاری فرد فرد جامعه بهایی و گاه دوستان بس فداکار غیربهایی پا گرفت، رشد کرد و از اتاقهای کوچک خانهها، خود را در بهنامترین دانشگاههای جهان درخشاند.
نطفه این دانشگاه در بطن همین آب و خاک و در دل همین تنگنای اجتماعی گذارده شد. در همین شرایط، سلول به سلولش از ابتداییترین شکل خود به صورت یک موجود جاندار بالید. این «راه چاره» نه بر اساس تقیه، «راهحلهای فردی کوتاهمدت» و «سکوت در برابر بیعدالتی» بلکه بر پایه «مشارکت جمعی» و فریادی بیخشونت و بلند در برابر یک ظلم آشکار گذارده شد.
اینک باردیگر سایه این «ظلم آشکار» بر این راه حل مسالمتآمیز سنگینی کرد. در اول خرداد سال ۹۰، نزدیک به ۴۰ خانه از منازل بهاییان در سراسر ایران مورد یورش قرار گرفت و ۱۷ نفر از مسوولین این دانشگاه بازداشت شدند. مسوولین کشور، بار دیگر برای توجیه سیاستهای تبعیضآمیز خود دست به راهحل آشنای خود یعنی تقیه و دروغ زدند ولی دیگر جامعه ایرانیان در سراسر دنیا، متهم را «جامعه بهایی ایران» نمیداند، بلکه سیاستهای «تقیهآلود» و تبعیضآمیزی میداند که هر روز سایه تیره کنترلاش را بر شهروندان ایرانی بیشتر میگستراند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
پروین بختیارنژاد
مدرسه فمینیستی: هاله سحابی، یکی از فعالان شناخته شده جنبش زنان، امروز دیگر در کنار ما نیست. بسیاری از یاران او تلاش کرده اند تا برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره هاله و نیز شرح تلاشها و مبارزات بی سر و صدای این زن که مبارزه و مقاومتی «خشونت پرهیز و مسالمت جویانه» را در جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی کشورمان نمایندگی میکرد، قلم شان را به خدمت بگیرند و بر آنچه که غیرمنصفانه بر او و خانواده اش رفته شهادت دهند. در ادامه این یادها، پروین بختیارنژاد، از فعالان جنبش زنان و از یاران نزدیک هاله سحابی، از او میگوید و از آرزوهایش:
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت / بنگر ببین که از کجا به کجا میفرستمت
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم / زین جا به آشیان وفا میفرستمت
از هاله چه بگویم که در این دو روز، زیباترین و برحق ترین توصیفات را در وصف او گفتند. از پاکی و صداقت هاله چه بگویم که پرستوی نازنین گفت: «او مانند یک آب گوارا بود که میتوانستی بنوشی و تشنگی ات برای یک دوستی پاک و صمیمیرفع شود.» از صبر و مدارای هاله چه بگویم که هرکه هاله را میشناسد آرزوی جرعهای از صبوری و بردباری او را دارد . از آرامش و مناعت طبع هاله چه بگویم که مناعتاش و بی نیازیاش به همه کس و همه چیز، جز حسرت در دلت، چیزی به جا نمیگذارد. از بزرگواریاش چه بگویم که کلمات یاری ام نمیکند. باید برای او کلمات دقیق تر و صریح تری پیدا کنم. مثل نقاشی چیره دست که همه جزئیات یک منظره را با چیره دستی بر بوم نقاشی اش مینشاند. فقط همین قدر میتوانم بگویم که او بخشش محض بود. با یک کلام گرم، با یک ندای آشنا همه کمیها و کاستی ها یت را میبخشید و برایت میشد همانی که آرزویش را داشتی.
سادگی نامحدودش میخکوبت میکرد. کافی بود خودخواهی ات گل کند و هاله با یک جمله و لبخندی صبورانه تو را به خودت آورد، گرفتار وجدانت کند. از عشق او به عزت ایران چه بگویم که او تشنهی پدر بود. پدرمهربان بود و اهل مدارا. با عشق، هاله و حامد را پرورانده بود .عشقی که از آن سوی میله های زندان روانه آنها کرده بود .
کودکی هاله پشت پنجره های انتظار گذشته بود. او پدر را برای سالهای دراز فقط هر از چندی از پشت میله های زندان میتوانست ببیند و همین سالهای دراز دوری از پدر ، او را تشنه کرده بود ، عطشی که سیرابی نداشت .
عطش سیری ناپذیر او را در سال ۸۰ که مهندس سحابی به همراه ۱۵ نفر از فعالان ملی مذهبی و نهضت آزادی در زندان بودند، بارها و بارها دیده بودم که مثل یک کودک، سرگردان پدر شده بود. روزهایش از ملاقات این مسوول تا ملاقات دیگری میگذشت ، کروبی بزرگوار پناه مان بود و انصاری راد نازنین شنونده شکایات مان، و هاله مشتری دایمیاین ملاقاتها. بی تاب و بی قرار، خود را به هر دری میزد. یک سال تمام روزهایش اینطور سپری شد. پدروجود هاله را با محبت و احترام آبیاری کرده بود و او در جستجوی صاحب آن مهر و محبت بود.
خبر در گذشت مهندس سحابی دلتنگی و اندوهم را بیش از بیش کرده بود . هر چه فکر کردم، چه میتوانم بکنم، بی اختیار گوشی را بر داشتم و شماره هاله را گرفتم . هاله گوشی را برداشت، با اولین کلمات، صدایم را شناخت. صدای بغض آلودم را با کلمات گرم و دلنشین اش پاسخ داد. به او گفتم: «هاله جان متاسفم که در چنین روزی در کنارتان نیستم و هیچ کاری از دستم برنمیآید» و او گفت: «مگر فکر میکنی ما که در چند قدمیمهندس هستیم چه کار میکنیم که تو انجام ندادی ؟ راستی پروین مراقب خودت باش ، وضع جسمیات چطور است؟ آرام باش ، آرام باش پروین. راستی برایت نامه ای نوشتم که وقت نکردم ان را تایپ کنم بعد از مراسم پدر، آن را تایپ میکنم و برایت میفرستم. نمیدانی پدر چقدر آرام خوابیده….»
در آن گفتگوی چند دقیقه ای به جای اینکه من هاله را آرام کنم که پدر از دست داده ، او مرا آرام کرد. واقعن آرام شده بودم. کلام گرم و صمیمی هاله آرامش عجیبی را در وجودم ریخت، آرام آرام.
و آن شب؛ شب وداع با عزت ایران، هاله در خانه پدر، مهمانی پُرشوری برای یاران او بر پا کرده بود. از آن مهمانی هایی که هرگز از یاد مهمانهایش نخواهد رفت. هاله تا نیمه های شب، با تمام وجود نازنین اش با مهمان ها گذرانده بود. با آنها تا پاسی از شب گفته بود و شنیده بود، از عشق آنها به مهندس لبریز شده بود و با تمام وجود شاکر آنها بود. به همه جوانانی که عکس های مهندس را با گُل تزیین میکردند گفته بود که «بیخود نیست که حکومت این قدر از شما میترسد، از عده و عده شما نمیترسد، از عشق شما میترسد»…
هاله آن شب گاه با مهمان های پدر بوده و گاه در اتاق پُر از گلی که زری خانم برای مهندس آراسته بود، خوابیده در زیر پرچم ایران را مهمان سوره ای میکرد و دوباره به سراغ مهمانان پدر میرفت .
صبح قبل از این که مهمانان پدر از خواب بیدار شوند هاله به نانوایی میرود و برای مهمانها نان گرمیمیآورد و صبحانه را با نان گرم از میهمانانش پذیرایی میکند، و سپس آماده رفتن میشود .
در صف جلوی تشیع کنندگان، عکس پدر را که با گلایلهای سفید تزیین کرده بود به قلبش میچسباند و محکم و استوار قدم برمیدارد. لباس شخصیها در نزدیکی آمبولانس پیکر مهندس را که پیچیده در پرچم سه رنگمان بود با عصبانیت از دست تشیع کنندگان میگیرند و در نهایت بی حرمتی ، به داخل آمبولانس پرتاب میکنند و تابوت را هم بر روی پیکر او واژگون میکنند. در این لحظه یک لباس شخصی جلو میآید و عکس مهندس را از دست هاله میگیرد و پاره میکند، هاله که تا آن لحظه همهی این بی حرمتی ها را دیده بود به آن فرد اعتراض میکند که او هم با ضربه ای هاله را نقش زمین میکند . قتلگاهی در کنار تابوت پدر . هاله بیجان بیجان در چند قدمیپیکر پدر میافتد و گویی دستان پدر را به محکمی میگیرد که جا نماند و میگوید : «مگر پدراز عطش من به خود بی خبری؟»
خوش خرامان میروی ای جانِ جان، بی من مرو / ای حیات دوستان در بوستان، بی من مرو
خبر / رادیو کوچه
شبکه تلویزیونی رویترز به نقل از گزارش شبکه تلوزیونی ۱۰ اسراییل گزارش داد جسد سامی عوفر از تجار سرشناس اسراییلی که به تازگی متهم به داشتن روابط تجاری با ایران شده بود در خانهاش پیدا شد.
امریکا ماه گذشته تحریم هایی علیه شرکت کشتیرانی برادران عوفر به اتهام فروش یک نفت کش به ایران که از دشمنان اصلی اسراییل به شمار می آید اعمال کرده بود.
سامی عوفر ۸۹ ساله که از جمله ثروتمندترین بازرگانان اسراییل است، این شرکت را به همراه برادرش یولی تاسیس کرده بود.
در گزارش شبکه ده اسراییل به نحوه مرگ عوفر اشاره ای نشده است و پلیس اسراییل نیز درباره این ماجرا اطلاعاتی را ارایه نکرده است. وی پیشتر انجام هرگونه معامله غیرقانونی را رد کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«تحریم شرکت اسراییلی و ونزوئلایی به دلیل ارتباط با ایران»
دکتر آویده مطمئن فر / رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
آرتریت از کلمه یونانی arthron به معنی مفصل، و لاتین ite به معنی التهاب تشکیل شده و بیش از صد فرم مختلف بیماری که با درد در مفاصل، رباط، تاندونها، استخوانها و دیگر موارد سیستم عضلانی اسکلتی مشخص میشوند را در بر میگیرد. قبل از آن، کلمه روماتیسم در لاتین rheumatismus، به معنی « جریان خلق و خو » برای اشاره به همه این بیماریها استفاده میشد ولی این اصطلاح در حال حاضر منسوخ در نظر گرفته میشود.
بنابر سازمان آمار کانادا، نزدیک به یک کانادایی بیش از ۱۲ سال در شش از نوعی ورم مفاصل رنج میبرد. برخی از انواع آرتریت با وجود التهاب مفاصل مشخص میشوند اما نه همه آنها. التهاب واکنش طبیعی بدن نسبت به بافت ملتهب یا عفونی میباشد، چیزی که باعث تورم، درد و قرمزی در ناحیه متاثر بدن میشود.
آرتریت میتواند پس از ضربه، عفونت و یا یک پارگی ساده رخ دهد، اما هم چنین میتواند نتیجه بیماری ایمنی که به موجب آن بدن به بافت های خود حمله میکند باشد. و گاهی اوقات هیچ دلیلی برای توضیح علایم وجود ندارد. دو فرم اصلی آرتریت استووآرتریت و آرتریت روماتویید است. استووآرتریت یا آرتروز، شایع ترین نوع آرتریت است. امروز در این برنامه به مورد استووآرتریت یا آرتروز میپردازم و در برنامه آینده در مورد آرتریت روماتویید صحبت خواهم کرد.
استووآرتریت بیماری دژنراتیو و مزمنی است که مشخصه آن تخریب کارتیلاژ پوشش دهنده غضروف و به وجودآمدن بافت های اضافه استخوانی کوچک در مفاصل است. این بیماری، به طور عمده، مفاصلی را تحت تاثیر قرار میدهد که پشتیبان وزن بدن هستند مانند لگن، زانوها، پاها و ستون فقرات، ولی میتواند مفاصلی مانند شانه، مچ دست و مچ پا را نیز در بر بگیرد. افراد مبتلا به آرتروز از درد مداوم در مفاصل مبتلا رنج میبرند. آرتروز اغلب به سن و اضافه وزن و یا به استفاده مکرر از یک مفصل در ورزش ربط داده میشود. آرتروز قبل از چهل سالگی بسیار غیر معمول است. شیوع آرتروز با بالا رفتن سن رو به افزایش میرود و در سن ۷۰ سالگی اکثر مردم از آرتروز در یک یا چند مفصل رنج میبرند.
علل زیادی میتواند باعث بروز استووآرتریت شود. عوامل مکانیک البته در خط اول جای دارند و با عوامل ژنتیک و فرایند التهاب در ارتباط هستند. آرتروز نتیجه انحطاط غیرطبیعی غضروف است. در واقع تخریب غضروف با بالا رفتن سن استووآرتریت ایجاد نمیکند بلکه حرکات تکراری و آسیب از فشار تکراری به یک مفصل است که میتواند به تخریب غیرطبیعی بیانجامد و منجر به آرتروز شود. اضافه وزن و عدم فعالیت فیزیکی نیز دو عامل مهم این فرایند هستند.
در آرتروز، کارتیلاژ بتدریج کیفیت اصلی خود یعنی انعطاف پذیری و خاصیت ارتجاعی را از دست میدهد. با این حال، ما اکنون میدانیم که علاوه بر غضروف، تمامی اجزای یک مفصل درفرایند استووآرتریت مبتلا هستند، رباط، استخوان، عضله و مایع سینوویال نیز تغییر می یابند. به این ترتیب، مایع سینوویال، مایع شفاف و غلیظی مثل سفید تخم مرغ، که به طور معمول درمفاصل وجود دارد کیفیت خود را از دست میدهد و تصور این است که استووآرتریت ناشی از عدم تعادل مکانیسم تخریب مستمر و مکانیسم بازسازی غضروف است. در اوایل بیماری، هیچ نشانه ای از التهاب وجود ندارد ولی با گذشت زمان، التهاب میتواند رخ دهد. فرایند التهاب در آرتروز نسبت به موارد دیگر ورم مفاصل به ندرت دیده میشود.
استووآرتریت اولیه و آرتروز ثانویه انواع آرتروز به شمار میروند. هنگامی که فرد مبتلا به آرتریت هیچ استعداد آشکاری نشان نمیدهد، آرتروز اولیه نامیده میشود. بیماریهایی که مفاصل را تحت تأثیر قرار میدهند، مانند بیماریهای التهابی از قبیل آرتریت رماتیسمی، نقرس، لوپوس، بیماریهای متابولیک مانند دیابت، هموکروماتوز، خطر ابتلا به استووآرتریت را افزایش میدهند. جراحی و آسیب های مشابه نیز این خطر را افزایش میدهند. هنگامی که استعداد های هر یک از این شرایط وجود دارد، آن را استووآرتریت ثانویه مینامیم.
درواقع تخریب غضروف با بالا رفتن سن استووآرتریت ایجاد نمیکند بلکه حرکات تکراری و آسیب از فشار تکراری به یک مفصل است که میتواند به تخریب غیرطبیعی بیانجامد و منجر به آرتروز شود
برای مراقبت از مفاصل خود، پس از انجام فعالیتهایی که به شدت بعضی از مفاصل را به کار میگیرد، به خودتان استراحت بدهید و در صورت درد شدید، از فشار بیش از حد بر مفصل آسیب دیده اجتناب کنید. تلاشهای فیزیکی خود رابا خیال راحت به طور متوسط شروع کنید و برای جلوگیری از صدمه بدنی در فعالیتهایی که بیش از تواناییهای شما است شرکت نکنید. برای جمع کردن اشیاء از روی زمین، زانوهای خود را خم کرده و بر روی مفاصل گردن و ستون فقرات فشار نیاورید. برای بلند کردن یک جسم سنگین، پشت خود را صاف نگه داشتن و شی را هر چه نزدیکتر به بدن خود نگه دارید. سعی کنید برای مدت زمان طولانی بی حرکت نمانید و برای جلوگیری از سفت شدن و خشکی عضلات و مفاصل همواره در حرکت باشید. کفش خوب و مناسب با فعالیتی که انجام میدهید بپوشید که بتواند شوک را جذب و یک توزیع مناسب وزن در پا ارایه دهد، مخصوصن اگر از استووآرتریت زانو یا مفصل ران رنج میبرید.
در حال حاضر، هیچ درمان واقعی برای آرتروز وجود ندارد و هیچ درمانی که بتواند در تخریب کارتیلاژ تاخیر به وجود بیاورد وجود ندارد. فقط راه حلهای دارویی و غیر دارویی برای از بین بردن درد و خشکی مفاصل آسیب دیده وجود دارد که استفاده از آنها به شدت علایم بستگی دارد. تمرین بدنی منظم، بخصوصن حرکات تمرینی موزیک دو، کاهش وزن در افراد چاق یا دارای اضافه وزن و داروهایی از قبیل گلوکزآمین یا کندرویتین که معمولن توسط پزشکان تجویز میشوند در برابر استووآرتریت موثر هستند.
پویا / رادیو کوچه
پس از ماهها انتظار، هفتهی گذشته قسمت دوم از انیمیشن «پاندای کونگفو» کار در سینماهای «کوالالامپور» اکران شد. موفقیت بخش اول این انیمیشن در سال ۲۰۰۸، و تبلیغات فراوان برای بخش دوم، باعث شد تا سینما دوستان استقبال گستردهای از این انیمیشن جذاب بهعمل آورند بهطوری که تهیه بلیط در روزهای اول اکران آن کار دشواری بود.
در بخش اول این مجموعه شاهد فرآیند یادگیری کنگفو توسط «پو» بودیم. حالا پو کنگفو را فرا گرفته، ولی بهخاطر جثهی چاق و بزرگاش همچنان نیازمند کمک دوستاناش است. آنها نگهبانان شهر هستند و از مردم شهر در برابر هرگونه هجومی محافظت میکنند. اما مشکل جدیدی در راه است. در سالهای دور «شن» (Shen) بر شهر حکومت میکرد. او از خانوادهی طاووسها بود. کسانی که با اختراع مواد محترقه مورد احترام مردم شهر بودند.
همهچیز بهخوبی پیش میرفت تا اینکه روزی پیشگوی شن به او خبر داد که روزی حکومتاش توسط موجودی سیاه و سپید بر چیده خواهد شد. شن آزرده از این موضوع با اطرافیاناش به شهر حمله کرد و هرجا که موجودی با مشخصات پیشبینی شده را دید، از بین برد. پس از بازگشت به کاخاش، سه استاد برجستهی کنگفو بهخاطر این اعمالاش، در برابر وی صف آرایی کردند و او را مجبور به ترک شهر کردند. حالا پس از گذشت سالیان، او با تجدید قوا و ساختن سلاحی مرگبار به شهر بازگشته است.
او با استفاده از سلاحش، بر اساتید کنگفو غلبه کرده، و حکومت خود را پس میگیرد. او در نظر دارد تا با توپ جنگی خود، سراسر چین را از آن خود کند. خبر کشتهشدن استاد کرگدن، وقتی به استاد شیفو میرسد، از پاندا و دوستاناش میخواهد تا برای جنگ با شن رهسپار شوند. استاد شیفو میداند که در صورت پیروزی شن، چیزی از کنگفو باقی نخواهد ماند. باقی ماجرا روایتی است از درگیری پاندا و شن که پیشبینی پایاناش کار چندان سختی نیست.
در پاندای کنگفوکارII، «جنیفر یو (Jennifer Yuh) » بهعنوان کارگردان، جایگزین «مارک اوزبرن» و «جان استیونسن» شده است. این مهمترین تغییری است که در تیم سازنده رخ داده است. بیشک، پاندای کنگفو کار مهمترین اثری است که جنیفر یو کارگردانی آن را بر عهده داشته است. اگرچه، وی در عرصهی انیمیشن فردی نامآشنا است، ولی در مقام کارگردان شهرت چندانی ندارد.
نویسندگان مجموعه، مانند بخش اول، با خلق داستانی جذاب توانستهاند فیلمی تماشاگر پسند را خلق کنند. آنها در نگارش گفتوگوهای خلاقانه، پیشرفت شایانی داشتهاند. عاملی که باعثشده تا بخش دوم این انیمیشن موفقتر از قسمت پیشین آن بروز نماید. آنها به سان بخش پیشین مجموعهای از باورهای سنتی چینی را با ظرافت در انیمیشن گنجاندهاند.
در بخش اول، مضمون سرنوشت و قطعیبودن آن درونمایهی اصلی داستان را شکل میداد. در این بخش، نویسندگان موضوع آرامش درونی را دستمایهی خود قرار دادهاند. آنها با استفاده از فلشبکهای متعدد به گذشتهی پاندا، و ناتوانی وی در به یاد آوردن آنچه که بر والدیناش گذشته است، بهخوبی توانستهاند پریشانیهای او را به تصویر بکشند. عاملی که هنر کنگفوی او را نیز تضعیف کرده است. او تنها زمانی قادر است از قدرت خارقالعادهی خود استفاده کند که به آرامش درونی رسیده است.
Click here to view the embedded video.
کارگردان با خلق تصاویری زیبا و باورپذیر از چین باستان، توانسته است مقدمات سفر شما را به آن زمان فراهم کند. سفری که حدود نود دقیقه بهطول میانجامد و شما فارغ از همهچیز میتوانید با آن همراه شوید. کسب امتیاز ۸٫۱ از ۱۰ در تارنمای IMDB خود گویای همهچیز است. تکنولوژی سه بعدی نیز بر جذابیت آن افزوده است. دیدن این انیمیشن را از دست ندهید.
منبع:
http://www.imdb.com/title/tt1302011
خبر / رادیو کوچه
بر اثر حمله نیروهای امنیتی مراکش به تظاهرات مردمی در جنوب این کشور یک تن کشته شده است.
به گزارش الجزیره، یک جوانان مراکشی در حمله نیروهای امنیتی این کشور به تظاهرات مردمی در شهر «آسفی» در استان «دارالبیضا» کشته شد.
این جوان ۳۰ ساله کمال عماری نام داشت و بر اثر جراحت ناشی از ضربه باتوم نیروهای امنیتی در تظاهرات روز پنجشنبه «جنبش جوانان ۲۰ فوریه مغرب» کشته شد.
۱۷ سازمان حقوق بشر در مراکش این اقدام را محکوم کردند و خواستار تحقیق فوری درباره این اقدام شدند و از دولت خواستند تا عاملان این اقدام را مجازات کنند.
جنبش ۲۰ فوریه با تاکید براینکه تظاهرت جوانان این کشور مسالمتآمیز بوده است، دستگیری و ضرب و شتم تظاهرکنندگان را محکوم کردند.
این درحالی است که مقامات محلی در شهر آسفی تاکید کردهاند که خبر کشته شدن جوان مراکشی صحت ندارد و وی بر اثر حمله قلبی و ایست تنفسی که ناشی از بیماری ریوی بوده کشته شده است.
این در شرایطی است که محمد ششم پادشاه مراکش در ماه مارس اعلام کرده بود که در نظر دارد اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور به اجرا درآورد ولی تاکنون این اظهارات وی عملی نشده است.
جمعه ۱۳خرداد ۹۰ / ۳ژوئن ۲۰۱۱
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
«تقیه و مغلطه را «گو همه سیلاب ببر» – آرتا انوری
بخش اول خبرها
تماشاخانه کوچه- «پاندای کونگفو کار» – پویا
مجله جاماندگان – «سحابیها در حافظه ملتی خوشگذران» – شراره سعیدی
بخش دوم خبرها
کوچه سلامتی – «بیماری مفاصل» – آویده مطمئنفر
گزارشی از تاجیکستان – کیومرث
مهارتهای زندگی – «روزهایی پرانرژی» – سیمین
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
شورای فعالان ملی-مذهبی خواستار رسیدگی قضایی به نحوه درگذشت هاله سحابی، فرزند عزتاله سحابی، فعال سیاسی و رییس پیشین شورای ملی-مذهبی شده و مداخله ماموران امنیتی در مراسم تدفین و ترحیم او و پدرش را به شدت محکوم کرده است.
به گزارش میزان خبر، روز جمعه، ۱۳ خرداد، متن بیانیه شورای فعالان ملی – مذهبی را منتشر کردند که در آن، ماموران امنیتی به دست داشتن در درگذشت هاله سحابی متهم شده و آمده است: «ما خواهان تشکیل دادگاهی عادلانه، علنی و با حضور هیت منصفه برای رسیدگی و پیگرد عوامل و آمرین این جنایت هولناک هستیم.»
هاله سحابی روز چهارشنبه در مراسم تشییع پیکر پدرش در منطقه لواسان تهران دچار حادثه شد و درگذشت.
این در حالی است که رسانههای منسوب به دولت جمهوری اسلامی گزارشهای متفاوتی را در مورد نحوه درگذشت خانم سحابی انتشار دادهاند. نیروهای امنیتی هرگونه برخورد و ضرب و شتم هاله سحابی که منجر به سکته قلبی وی شده باشد را تکذیب کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«اخلال در برگزاری مراسم درگذشت عزتاله سحابی»
خبر / رادیو کوچه
میت رامنی، فرماندار پیشین ایالت ماساچوست آمریکا بهطور رسمی نامزد مبارزات درون حزبی جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ شده و گفته است باراک اوباما در سیاستهای خود شکست خورده است.
او روز پنجشنبه طی یک سخنرانی در ایالت نیوهمشایر آقای اوباما را مسوول مشکلات اقتصادی آمریکا از جمله معضل بیکاری دانست. آقای رامنی گفت که اگر انتخاب شود آمریکا را کشور شماره یک جهان از نظر ایجاد شغل خواهد کرد.وی که بازرگان ثروتمندی است در حال حاضر نامزد پیشرو حزب جمهوریخواه است.
تحلیلگران می گویند سخنرانی آقای رامنی به گونهای تنظیم شده که نظر مساعد محافظهکارانی را که در ایالتهای کلیدی دیگر آیووا و کارولینای جنوبی با نفوذ هستند، جلب کند. او گفت: «در دوران پرزیدنت اوباما دولت آنقدر بزرگ شده که ۴۰ درصد از اقتصاد ما را مصرف میکند.»
او گفت که اگر رییس جمهوری شود بودجه فدرال را متوازن میکند و هزینههای فدرال را به ۲۰ درصد از تولید ناخالص ملی کاهش میدهد. این دومین بار است که آقای رامنی نامزد ریاست جمهوری میشود.
او در سال ۲۰۰۸ در رقابتهای مبارزات انتخاباتی حزب جمهوریخواه در مقابل سناتور جان مککین شکست خورد و چهار سال گذشته را صرف جلب حمایت جمهوریخواهان و آمادگی برای انتخابات سال ۲۰۱۲ کرده است.
مصطفی معین نجفآبادی پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، بنیانگذار و رهبر جبهه دموکراسیخواهی و حقوق بشر ایران، به مناسبت درگذشت عزتاله سحابی، فعال سیاسی و رییس شورای ملی مذهبی و فرزندش هاله سحابی نامهای را منتشر کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
فقدان مهندس عزتاله سحابی برای همه آنان که به راستی درد دین و دغدغه ایران دارند، ضایعهای جبرانناپذیر است. آنچه اندوه این مرگ حسرتبار را مضاعف کرد، شهادت مظلومانه دختر دردمند و اندیشمندش، هاله سحابی بود که در قفای پدر رفت و همه وجدانهای بیدار را داغدار کرد.
خاندان سحابی از حداقل هشت دهه پیش تا کنون به راستی عزت ایران بودهاند. مرحوم دکتر یداله سحابی که از پایهگذاران دانش نوین زمینشناسی در ایران بود، در حوزه دین و سیاست نیز از جمله نامآوران پارسا و فداکار و ثابتقدم بود و روانشاد مهندس عزتاله سحابی تلفیقی موزون از اخلاق و سیاست، روشنفکری و مردمگرایی و ایمان و مقاومت در برابر جلوههای گوناگون استبداد بود.
مهندس سحابی در همه عرصههای مبارزه سیاسی و اجتماعی ایران در شصت سال گذشته حضوری مسوولانه، اخلاقی و روشنگرانه داشت و در عین حال متفکری مجرب در حوزههای اندیشه، اقتصاد، سیاست و تاریخ ایران بود.
آنچه بر درخشندگی این چهره تابناک دینداری و ایراندوستی میافزود، حضور متواضعانه و فعالانه او در جبهههای گوناگون دفاع از آزادی و عدالت و حقوق مردم بود. در مسیر اصلاحات همیشه حاضر بود و بی هیچ ادعا و چشمداشتی گام برمیداشت و به رغم بیماری و کهولت و تحمل رنجها، محدودیتها و سختیهای بسیار، خستگیناپذیر بود.
حمایت عملی او از تشکیل «جبهه دموکراسی و حقوق بشر» در انتخابات نهم ریاست جمهوری و فعالیتهای صادقانه و صمیمانهاش پیشبرد اصلاحات، دموکراسی و حقوق بشر نمونههایی از این اندیشه و رفتار پسندیده و به یاد ماندنی اوست.
شادروان هاله سحابی نیز فرزند صبر و مادر صلح بود؛ قرآنپژوهی را با مهربانی و عشق به مردم در هم آمیخت و تصویری ماندگار از زن مسلمان در این دوران به یادگار گذاشت.
من درگذشت این نمونههای اخلاق و اندیشه را به خانواده عزیز سحابی، بهویژه دوست و همکار قدیمی جناب آقای دکتر تقی شامخی، همه دوستان و دلبستگان آنان، جامعه سیاسی، علمی و فرهنگی و عموم ملت ایران صمیمانه تسلیت میگویم.
دکتر مصطفی معین
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
بلومینگ پرشیا
دیروز صبح که خبر فوت هاله را در مراسم تشییع پدر شنیدم تا دقایقی هیچ صدایی را نمیشنیدم انگار که وسط یک تونل تاریک ایستاده بودم و این جنایت و دیگر فجایعی که این رژیم باعث و بانی آن بوده، مانند یک فیلم از جلوی چشمانم رد میشد. وقتی به حال خودم برگشتم دیگر مطمئن بودم که با این اتفاق حتمن ایرانیان تکان میخورند و برخوردی سهمگین روی خواهد داد. سوای اینکه هاله و پدرش را بشناسند یا نه، میدانستم که همچنین ظلمی به یک زن عزادار آن هم در مراسم تشییع پدر، اصلن برای ایرانیان قابل قبول نیست. هر چه باشد ایرانیان از باستان برای فرد فوت شده احترام قایل بودند، مسلمانند آنهم از نوع شیعه ای که کل یومشون عاشورا بوده و تا بوده و بوده از بی حرمتی یزیدیان به کشتههای عاشورا و بازماندگان آن نالیدند و بر سر کوبیدند.
در دنیای مجازی و صفحه بالاترین که بهطور حتم نمایه دنیای مجازی ایرانیان است، پر شده بود از خبر مرگ هاله و شیون و اندوه و پیشنهاداتی برای اعتراض که همین الآن حرکت کنیم به منزل خانم سحابی یا انتقامش را در راهپیمایی ۲۲ خرداد میگیریم که این احساسات تا بعد از ظهر به پبشنهاد الله اکبر شبانه ختم شد. بله، بعد از اینهمه ظلم آشکار و نهان ، فوق فوقش در پنجره را باز کنیم و چندبار الله اکبر بگوییم. حال کیست که صدای ما را بشنود و آیا این اصلن جواب درخوری به این ظلم و جور خواهد بود، خود یک سوال اساسی است.
بعد از گذشت کمتر از ۲۴ ساعت بر طبق روال دیگر حوادث، نوبت به نویسندگان و به قولی روشنفکران خارجنشین و دست به قلم میرسد که با تاخیری چند ساعته مرثیهای بسرایند و این جنایات را محکوم کنند و ما در بالاترین آنها را پست کنیم و مثبت و منفی بدهیم و دیگر هیچ و زمان بگذرد تا جتایتی دیگر و قصه و غصه از نو.
کارشناسان علوم سیاسی و اجتماعی بر این باورند که ایرانیان در تمام اعصار غیرقابل پیشبینی بودهاند و حرکات و اعتراضات آنها را نمیتوان سریعن پیشبینی نمود. اما من بعد از این چند سال حتا میتوانم فلوچارت و الگوریتم بازبرخورد ایرانیان را در اینگونه مسایل بنویسم و حتا به نظر من میشود بهراحتی یک برنامه کامپیوتری برای پیشبینی بازبرخورد ایرانیان به تمام مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ورزشی نوشت. البته روال این فلوچارتها به اینگونه است که مطمئنن خروجی و پایان آن، بازبرمیگردد به شرایط قبل از وقوع حادثه و انگاری که آب از آب تکان نخورده است.
جوانان امروز با شورت و شلوارک و موهای ژولیده با اینترنت دختربازی میکنند و بعد از کلی دل و قلوه دادن و گرفتن اینترنتی و دوست شدن، یک قراری در کافیشاپ میگذارند و در بهترین حالت یک جین و یک تی شرت میپوشند و سر قرار نهایی میروند. غیرت و غیرتبازی و دعواهاشون هم خلاصه میشود به چهار تا ایمیل مثلن تهدیدآمیز که «هکت میکنم» و یا «از چت روم بیرون میاندازمت»
حال چرا ما ایرانیان آنقدر به قول بعضی از دلسوزان بیتفاوت، بیغیرت و یا تنبل شدهایم، شاید برمیگردد به همین دنیای مجازی و فناوریهای جدید و علاقه وافر ما به خبر شنیدن تا خبرساز بودن و شاید هم روحیه محافظهکار ما ایرانیان. به قول دوستی که مزاح میکردند و میگفتند وقتی زمان ما پسران برای دختر بازی لباس پلوخوری میپوشیدند و ساعتها به موهایشان ور می رفتند تا بیرون بروند و مثلن دختر بازی بکنند و شاید دختری هم پیدا کردند که طرح دوستی بریزند و شاید در همان بیرون هم سر دختر محله غیرتی میشدند و همان لباس پلوخوری را در دعوا پاره میکردند. اما جوانان امروز با شورت و شلوارک و موهای ژولیده با اینترنت دختربازی میکنند و بعد از کلی دل و قلوه دادن و گرفتن اینترنتی و دوست شدن، یک قراری در کافیشاپ میگذارند و در بهترین حالت یک جین و یک تی شرت میپوشند و سر قرار نهایی میروند. غیرت و غیرتبازی و دعواهاشون هم خلاصه میشود به چهار تا ایمیل مثلن تهدیدآمیز که «هکت میکنم» و یا «از چت روم بیرون میاندازمت».
آیا راه حلی برای این قضیه هست و من که دارم در اینجا نقد میکنم آیا پیشنهادی و یا درمانی هم دارم و یا اینکه فقط مانند پیرزنی غرغرو در حال شکایت از زمین و زمان هستم. نمیدانم آیا راه حلی کوتاه مدت برای درمان این بیماری اینترنتی ما ایرانیان هست یا نه اما اگر همت ما خلاصه میشود به شبانه الله اکبر گفتن و حنجره پاره کردند چرا از روشی اعتراضی در کتاب همسایههای احمد محمود استفاده نکنیم. خالد که در این کتاب به دلیل فعالیتهای سیاسی به زندان افتاده است به همراه دیگر زندانیان بخاطر کیفیت بد غذای زندان در اعتصاب به سر میبرند. بعد از گروگان گرفته شدن یکی از رفقای خالد توسط رییس زندان، زندانیان برای رساندن صدای اعتراض خود به تمام شهر تصمیم میگیرند با اندک وسیله ای که در اختیار دارند صدای اعتراض خود را به گوش تمام شهر برسانند و به شهر بگویند که در زندان چه خبر است. راه پیشنهادی هم بسیار ساده است و آن کوبیدن کاسههای فلزی به هم در یک زمان معین است. این کاسه کوبیدنها نهایتن ایجاد صدایی گوش خراش و رعب آور میکند که از فرسنگها قابل شندیدن است.
شاید به توجه به اعتراضات پرخروش بعد از انتخابات و یا اعتراضات قاطع اعراب منطقه به حکومتهای دیکتاتوری این پیشنهاد ساده و خنده دار باشد اما بنده به شخصه در این شرایط دشوار و با وجود این کسالت اینترنتی تنها راه رساندن صدای اعتراضمان را همین کاسه زنی میبینم. صدای هولناکی که خواب را بر دیکتاتور حرام میکند و صدای دل انگیزی که به گوش تمام عزیزان دربند و میرحسین و کروبی هم خواهد رسید و این عزیزان را به بیدار بودن و زنده بودن جنبش امیدوارتر خواهد نمود.
مردم مبارز کردستان !
اعضا و هواداران مبارز حزب دمکرات کردستان!
دوستان حزب دمکرات در کردستان، ایران و سراسر جهان!
با مسرت اعلام می داریم که پانزدهمین کنگره حزب دمکرات کردستان بعد از ظهر روز هشتم خرداد ماه (۲۹م ماه مه ۲۰۱۱) با موفقیت به کارهای خود پایان داد.
کنگره پانزدهم با شعار “آمادگی برای فعالیت در شرایط نوین کردستان، ایران و منطقه” ساعت ۱۰ پیش از ظهر دوشنبه ۲۳م ماه مه (۲خرداد ۱۳۹۰) طی مراسم ویژهای کارهای خود را آغاز کرد. در مراسم افتتاحیه کنگره علاوه بر اعضای رهبری و کمیسیون حراست از اساسنامه، نمایندگان تشکیلات حزب در آمریکا، کانادا، استرالیا و کشورهای مختلف اروپا، نمایندگان اعضای حزب در اقلیم کردستان و نمایندگان کادرها و پیشمرگان حزب، دهها تن از مبارزان دیرین و دمکرات و شمار چشمگیری از اعضای خانواده شهدای حزب حضور داشتند. مراسم مزبور با سرود ملی ای رقیب و یکدقیقه سکوت در گرامیداشت یاد و خاطره شهدای راه آزادی آغاز شد. سپس سیمای سرشناس دمکرات و مبارز دیرین، آقای حسن رستگار طی بیاناتی رسمن کنگره را افتتاح نمود. ایشان در بیانات خویش با اشاره به شرایط منطقه و لزوم بهره گیری از تحولات بهسود مسأله کرد، اهمیت کنگره پانزدهم در حیات حزب دمکرات کردستان و وظیفه شرکت کنندگان کنگره در این رابطهرا مورد توجه قرار داد.
سپس دبیرکل حزب، آقای خالد عزیزی چکیدهای از گزارش سیاسی کمیته مرکزی به کنگره پانزدهم را تقدیم کرد. گزارش سیاسی کمیته مرکزی سیاستهای جهانی و تحلیل حزب دمکرات کردستان در خصوص مجموعهای از تحولات و مسائل مهم جهانی را مورد اشاره قرار داده بود. در رابطه با خاورمیانه نیز گزارش مزبور تحولات اخیر کشورهای عربی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده بود.
دبیرکل حزب در ادامه بطور اجمالی دیدگاه و تحلیل کمیته مرکزی در رابطه با مهمترین رویدادهاو تحولات ایران و برخی مسایل و مشکلات مربوط به این کشور را برای اعضا و میهمانان کنگره تشریح نمود. در این بخش شرایط سیاسی ایران، مساله ملیتها در ایران، جنبش سبز، مشکل اتمی و وضعیت حقوق بشر در سایه حاکمیت جمهوری اسلامی، همچنین شرایط سیاسی کشور مورد اشاره قرار گرفت. گزارش سیاسی ارایه شده از سوی آقای خالد عزیزی، بخش مهمی از محتوای خود را به مساله کرد اختصاص داده بود. در این بخش، گزارش به مساله کرد در عراق، ترکیه، ایران و سوریه پرداخته و با اشاره به برخی رویدادها و تحولات، به این نتیجه رسیده بود که در کلیه این بخشها مساله کرد در حال پیشرفت بوده و بیش از گذشته در معادلات گوناگون خاورمیانه مطرح گشته است.
محور دیگری از گزارش تقدیم شده از سوی دبیرکل حزب دمکرات کردستان به وضعیت کردستان ایران اختصاص داده شده بود. در این رابطه سیاستهای جمهوری اسلامی در کردستان که بر ستم و تبعیض ملی و سرکوب پیریزی شده است، همچنین اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کردستان ایران مورد اشاره قرار گرفته بود.
آخرین بخش گزارش سیاسی کمیته مرکزی به تجزیه و تحلیل مجموعهای از مهمترین موضعگیریهای حزب دمکرات کردستان در پی کنگره چهاردهم و بهویژه در دو سطح کردستان و ایران اختصاص یافته بود.
پس از ارایه گزارش از سوی دبیرکل، کمیسیون پیامهای کنگره پانزدهم، گزارش خود را به کنگره تقدیم داشت. بر اساس گزارش مزبور حدود ۷۰ پیام از سوی دوستان کرد، ایرانی و خارجی برای کنگره پانزدهم ارسال شده بود. در همین بخش پیامهای هردو دفتر سیاسی پارت دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان خطاب به کنگره پانزدهم قرائت شد.
بعد از ظهر روز دوشنبه ۲۳م ماه مه در دومین نشست کنگره رفیق قادر وریا از سوی کمیته آماده سازی کنگره گزارشی از نحوه کار این کمیته و چهگونگی برگزاری کنفرانسها و برخی اطلاعات در مورد ترکیب شرکت کنندگان در کنگره پانزدهم را ارایه کرد و کمیسیونهای کاری پیشنهاد شده به کنگره را معرفی نمود که بالطبع اعضای کنگره پس از ارایه ملاحظات و نقطه نظرات خویش به کمیسیونها رای اعتماد دادند.
پس از تصویب کمیسیونها، شرکت کنندگان در کنگره نقطه نظرات خود در خصوص گزارش سیاسی کمیته مرکزی به کنگره پانزدهم را ابزار داشته و گزارش مزبور را با انتقادات، پیشنهادات و ملاحظات خویش غنای بیشتری بخشیدند.
بخش دیگری از کار کنگره پانزدهم به بحث در مورد کارو فعالیت حزب در فاصله دو کنگره چهاردهم و پانزدهم اختصاص داشت. شرکت کنندگان در کنگره طی چند نشست، عرصههای گوناگون کارو فعالیت حزب را مورد ارزیابی قرار داده و بهصراحت کمبودهای هرکدام از عرصههارا مورد توجه قرار داده و پیشرفتها و نقاط قوت هر کدام از بخشها را خاطرنشان ساختند. همزمان کمیسیونهای گزارش و قطعنامه مجموعه بخشها و مسایل مهمی که از سوی اعضای کنگره مورد توجه قرار گرفته بودند را آماده کرده بود تا آنها را در گزارش سیاسی و قطعنامههای کنگره بگنجاند. پس از آنکه کمیسیون گزارش متعهد گردید که کلیه پیشنهادات و ملاحظات جوهری را در گزارش سیاسی قید نماید، کنگره گزارش سیاسی کمیته مرکزی را تصویب کرد.
یکی دیگر از کارهای مهم کنگره پانزدهم بازنگری برنامه و اساسنامه حزب بود. در این بخش از کار کنگره، پس از آنکه هیات بازنگری برنامه و اساسنامه توضیحات خود در مورد تغییرات اعمال شده را تقدیم کنگره نمود، کنگره طی چند نشست پی در پی تغییرات لازم در بخشهایی از برنامه و اساسنامه را که عمدتن فرم و نحوه تنظیم آنرا دربر می گرفت به تصویب رساند.
کنگره پانزده زمانی را نیز به ارایه گزارش کمیسیون حراست از برنامه و اساسنامه اختصاص داد. در این بخش مسوول کمیسیون نامبرده اقای جلیل گادانی به فعالیت این کمیسیون در فاصله زمانی میان کنگره ۱۴ و ۱۵ اشاره کرد.
در ادامه کارهای کنگره، کمیسیون قطعنامه، پس از بحث و تبادل نظرات لازم از سوی اعضای کنگره، دو قطعنامه را از تصویب کنگره گذراند. قطعنامه نخست که به کار و فعالیت حزبی و مسایل داخلی مربوط بود، کمیته مرکزی منتخب کنگره پانزدهم را متعهد ساخت که در زمینههای دیپلوماسی، سازماندهی، تبلیغات و آموزش و نیز بهمنظور اهمیت دادن به مناطق جنوبی و شمالی کردستان و اهمیت دادن به فعالیت در میان کردهای ساکن در مناطق غیر کرد در ایران پروژه و برنامه لازم را تهیه و اجرا نماید. یافتن مکانیزم مناسب جهت تحقق شعار کنگره که عبارت بود از آماده سازی برای فعالیت در شرایط نوین یکی دیگر از وظایفی است که بر عهده رهبری حزب نهاده شده است.
در قطعنامه سیاسی مصوبه کنگره پانزدهم نیز در هر دو عرصه کردستان و ایران مجموعه تصمیماتی بهچشم میخورند که میتوان به اهمیت دادن به اتحاد و همکاری میان احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان و ایران و توجه به شیوههای گوناگون مبارزه و بهویژه مبارزه مدنی و تودهای اشاره کرد.
در سطح منطقه و بین المللی نیز مجموعه تصمیماتی به تصویب کنگره رسیدند که موید دیدگاه و موضع حزب دمکرات کردستان در مقابل مسایل مهم منطقه و جهان هستند.
شایان ذکر است که در جریان کار کنگره دهها پیام که از سوی احزاب، سازمانها و شخصیتهای دوست حزب دمکرات کردستان ارسال شده بودند قرائت گردیدند. همچنین کنگره چندین پیام نیز خطاب به جهات گوناگون صادر کرد که محتوای همه آنها تاکید بر مبارزه تا کسب حقوق ملی خلق کرد در کردستان ایران و پایان بخشیدن به حاکمیت رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران بود.
آخرین بخش کار کنگره پانزدهم، انتخابات اعضای اصلی و علی البدل کمیته مرکزی و اعضای کمیسیون حراست از اساسنامه بود که این بخش از کار کنگره در جریان رقابت سالم و دمکراتیک و دوستانه با موفقیت به پایان رسید. لازم به ذکر است که کنگره پانزدهم در مقایسه با کنگره ۱۴ شمار بیشتری از زنان و جوانان را برای عضویت در رهبری حزب برگزید که این امر اگر از سویی نشانه دید مثبت حزب دمکرات کردستان به قشر زنان و جوانان است، از سوی دیگر نتیجه شرکت فعالانه جوانان و زنان در کلیه مباحث و کارهای این کنگره میباشد.
شایان ذکر است که در نخستین ساعات هشتم خرداد ماه کمیته مرکزی منتخب کنگره، در نخستین جلسه خود، رفیق گرامی خالد عزیزی را با اکثریت قاطع آرا به سمت دبیرکلی حزب انتخاب کرد. در همین جلسه اعضای دفتر سیاسی نیز انتخاب شدند. نتیجه این جلسه در آخرین نشست کنگره به اطلاع شرکت کنندگان در کنگره رسید که با استقبال گرم و مسرت آنها مواجه شد.
دوستداران حزب دمکرات کردستان!
کنگره پانزدهم اگر از سویی فرصتی بود جهت غنی ساختن و تاکید بر پروژهها و پرنسیپهای مصوبه کنگره پیشین، از سوی دیگر تلاشی جمعی با شرکت نمایندگان و منتخبین حزب دمکرات کردستان بهمنظور آماده ساختن این حزب برای مرحله نوین مبارزه بود. اسناد این کنگره که گواهی هستند بر اهمیت مباحث، مواضع و تصمیمات کنگره پانزدهم در آیندهای نزدیک به دوستان و هواخواهان حزب دمکرات کردستان ارایه خواهد شد.
کمیته مرکزی منتخب کنگره پانزدهم بهمناسبت برگزاری موفقیت آمیز کنگره پانزدهم به کلیه مبارزان، اعضای حزب و هواخواهان حزب دمکرات کردستان تبریک و تهنیت گفته و کلیه صفوف حزب و تمامی دوستان و دلسوزان این حزب و بهطور کلی مردم کردستان را به حمایت از رهبری حزب در به انجام رساندن تصمیمات و توصیههای این کنگره فرامیخواند.
کمیته مرکزی
حزب دمکرات کردستان
۹/۳/۱۳۹۰
۳۰/۵/۲۰۱۱
خبر / رادیو کوچه
شاعر و خواننده کانادایی جایزه ادبی «شاهزاده آستوریاس» اسپانیا را برای مجموعه آثار خود دریافت کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رای اکثریت هیت داوران این جایزه ادبی بر این بود که جایزه سال ۲۰۱۱ به لئونارد کوهن ۷۷ ساله برای نوشتههایش (شعر و داستان) برسد. بدین ترتیب کوهن ۳۲ رقیب خود از آرژانتین، فرانسه، اتریش، مکزیک و بریتانیا را شکست داد.
هیت داوران در بیانیهای گفت: «نوشتههای کوهن از طریق خلق ایماژهای احساسی که در آن شعر و موسیقی نقش مهمی بازی میکنند، سه نسل مختلف در سراسر دنیا را تحت تاثیر قرار داده است.»
کوهن در دهه ۱۹۹۰ موسیقی را برای مدتی کنار گذاشت و در کالیفرنیا در معبد بودیستها پناه جست، او در آنجا راهب شد و نام «جیکان» به معنی «سکوت» را برای خود انتخاب کرد.
بنیاد آستوریاس سالانه هشت جایزه در رشتههای مختلف هنری و علمی اهدا میکند. هر برنده در جریان مراسمی در ماه اکتبر جایزه نقدی ۵۰ هزار یورویی و یک مجسمه که اثر خوان میرو، هنرمند اهل کاتالان است، دریافت میکند.
رادیوکوچه
1898 میلادی - در چنین روزی اولین پیام تلگراف بیسیم جهان از جزیره «ئوایت» در جنوب انگلستان به بندر معروف «پورتسموت» در جنوب غربی آن کشور مخابره شد و به این ترتیب، عصر بیسیم در جهان آغاز شد. مکتشف و مخترع این وسیله سریع ارتباطی یک فیزیسین ایتالیایی بهنام «مارکونی» بود. این اختراع مقدمه پیدایش وسیله دیگری شد که بهنام «رادیو» معروف است.
۱۹۲۴ میلادی - سالروز درگذشت «فرانتس کافکا» (Franz Kafka) یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در قرن بیستم است. آثار کافکا که با وجود وصیت او مبنی بر نابودکردن همه آنها، اکثرن پس از مرگاش منتشر شدند، در زمره تاثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند. مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه «مسخ»(Die Verwandlung) ، رمان «محاکمه» و رمان ناتمام «قصر» هستند. بسیاری از منتقدان سعی کردهاند با تفسیر آثار کافکا در چارچوب مکاتب ادبی از جمله «مدرنیسم» و «رئالیسم جادویی» مفاهیم عمیقتری از آنها استخراج کنند. به فضاهای داستانی که موقعیتهای پیشپا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقعگرایانه توصیف میکنند، فضاهایی که در داستانهای کافکا زیاد پیش میآیند، کافکایی میگویند.
۱۷۹۳ میلادی - در چنین روزی مردم فرانسه دست به شورش گستردهای زدند که به «کمون پاریس» مشهور شده است. قیام ایالات و ولایات مختلف فرانسه علیه شورش بزرگ عمومی کمون پاریس آغاز و در این قیام، مردم ۶۳ ایالت فرانسه که میخواستند انقلاب مسیر عادی خود را ادامه دهد، شرکت داشتند. در این شورش مردمی، تظاهر کنندگان خواستار بازگشت انقلاب به مسیر قبلی خود بودند. وقتی مجلس ملی قانونی تصویب کرد که حق دخالت و اعمال نفوذ «پاریس»، پایتخت را از ایالات و ولایات فرانسه سلب خواهد کرد، قیام فرو نشست.
۱۶۵۷ میلادی - سالروز درگذشت «ویلیام هاروی» کاشف جریان، گردش خون و بنیانگذار طب نوین است. وی تحصیلات خود را در رشته پزشکی به پایان برد و به استادی طب دانشگاه «کمبریج» دست یافت. او مدتی نیز در دربار انگلیس خدمت کرد و طی سالیان بعد به شهرت رسید. وی معتقد بود که نمیتوان شناخت وظایف اعضای بدن، را در کتابها آموخت، بلکه وسیله آموختن آن، کالبدشکافی و تجربه است. هاروی در راه شناسایى اعمال بدن تلاش وافری بهکار برد تا اینکه پس از سالها مطالعه و تحقیق، موفق به کشف جریان گردش خون شد. وی همچنین وظایف و عمل قلب را بدون کمک میکروسکوپ کشف کرد.
۱۹۴۶ میلادی - روز اعلام رژیم جمهوری در «ایتالیا» است. به این ترتیب به موجب رای عمومی رژیم سلطنتی در آن کشور ملغی شد و «امومبرتوی دوم» پادشاه ایتالیا که بعد از خلع پدرش «ویکتور امانوئل سوم» از سلطنت، در ۱۹۴۵ میلادی به سلطنت رسیده بود از کشور خارج شد. وی بعد از آن از سلطنت کناره گرفته و تعیین رژیم حکومتی را به رای عمومی مردم واگذار کرده بود.
————————————————
برخی از رویدادهای دیگر
۱۷۸۰ میلادی - زادروز «ویلیام هون» روزنامهنگار رادیکال و طنزنویس انگلیسی است. دولت و کلیسا از زخم طنزهای هون در امان نماندند. وی برای تامین آزادی مطبوعات انگلستان تلاش بسیار کرد. معروفترین تالیف او «اوری دی بوک» (Every Day Book) است.
۱۳۳۱ خورشیدی - روزنامههای تهران ضمن چاپ گزارش طولانی «بانک جهانی» درباره مناقشه ایران و انگلستان بر سر نفت، شدیدن از این بانک انتقاد کرده و نوشته بودند که بانک جهانی با این گزارش ماهیت سیاسی خود را به جهانیان نشان داد و ثابت کرد که صرفن یک موسسه پولی بیطرف نیست و در پشت چهره آرام خود به سود برخی قدرتهای سیاسی کار میکند و یک ابزار اعمال سلطهگری است.
درگیریهای منطقه به مغرب رسید،
«یک کشته در تظاهرات مردم مراکش»
خبر / رادیو کوچه
بر اثر حمله نیروهای امنیتی مراکش به تظاهرات مردمی در جنوب این کشور یک تن کشته شده است.
به گزارش الجزیره، یک جوانان مراکشی در حمله نیروهای امنیتی این کشور به تظاهرات مردمی در شهر «آسفی» در استان «دارالبیضا» کشته شد.
این جوان ۳۰ ساله کمال عماری نام داشت و بر اثر جراحت ناشی از ضربه باتوم نیروهای امنیتی در تظاهرات روز پنجشنبه «جنبش جوانان ۲۰ فوریه مغرب» کشته شد.
۱۷ سازمان حقوق بشر در مراکش این اقدام را محکوم کردند و خواستار تحقیق فوری درباره این اقدام شدند و از دولت خواستند تا عاملان این اقدام را مجازات کنند.
جنبش ۲۰ فوریه با تاکید براینکه تظاهرت جوانان این کشور مسالمتآمیز بوده است، دستگیری و ضرب و شتم تظاهرکنندگان را محکوم کردند.
این درحالی است که مقامات محلی در شهر آسفی تاکید کردهاند که خبر کشته شدن جوان مراکشی صحت ندارد و وی بر اثر حمله قلبی و ایست تنفسی که ناشی از بیماری ریوی بوده کشته شده است.
این در شرایطی است که محمد ششم پادشاه مراکش در ماه مارس اعلام کرده بود که در نظر دارد اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور به اجرا درآورد ولی تاکنون این اظهارات وی عملی نشده است.
………………………………….
شورای فعالان ملی-مذهبی:
«خواستار انجام تحقیقات در خصوص مرگ هاله سحابی»
خبر / رادیو کوچه
شورای فعالان ملی-مذهبی خواستار رسیدگی قضایی به نحوه درگذشت هاله سحابی، فرزند عزتاله سحابی، فعال سیاسی و رییس پیشین شورای ملی-مذهبی شده و مداخله ماموران امنیتی در مراسم تدفین و ترحیم او و پدرش را به شدت محکوم کرده است.
به گزارش میزان خبر، روز جمعه، ۱۳ خرداد، متن بیانیه شورای فعالان ملی – مذهبی را منتشر کردند که در آن، ماموران امنیتی به دست داشتن در درگذشت هاله سحابی متهم شده و آمده است: «ما خواهان تشکیل دادگاهی عادلانه، علنی و با حضور هیت منصفه برای رسیدگی و پیگرد عوامل و آمرین این جنایت هولناک هستیم.»
هاله سحابی روز چهارشنبه در مراسم تشییع پیکر پدرش در منطقه لواسان تهران دچار حادثه شد و درگذشت.
این در حالی است که رسانههای منسوب به دولت جمهوری اسلامی گزارشهای متفاوتی را در مورد نحوه درگذشت خانم سحابی انتشار دادهاند. نیروهای امنیتی هرگونه برخورد و ضرب و شتم هاله سحابی که منجر به سکته قلبی وی شده باشد را تکذیب کردهاند.
…………………………………….
روز پنجشنبه بهطور رسمی اعلام شد،
«میت رامنی نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲ آمریکا»
خبر / رادیو کوچه
میت رامنی، فرماندار پیشین ایالت ماساچوست آمریکا بهطور رسمی نامزد مبارزات درون حزبی جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ شده و گفته است باراک اوباما در سیاستهای خود شکست خورده است.
او روز پنجشنبه طی یک سخنرانی در ایالت نیوهمشایر آقای اوباما را مسوول مشکلات اقتصادی آمریکا از جمله معضل بیکاری دانست. آقای رامنی گفت که اگر انتخاب شود آمریکا را کشور شماره یک جهان از نظر ایجاد شغل خواهد کرد.وی که بازرگان ثروتمندی است در حال حاضر نامزد پیشرو حزب جمهوریخواه است.
تحلیلگران می گویند سخنرانی آقای رامنی به گونهای تنظیم شده که نظر مساعد محافظهکارانی را که در ایالتهای کلیدی دیگر آیووا و کارولینای جنوبی با نفوذ هستند، جلب کند. او گفت: «در دوران پرزیدنت اوباما دولت آنقدر بزرگ شده که ۴۰ درصد از اقتصاد ما را مصرف میکند.»
او گفت که اگر رییس جمهوری شود بودجه فدرال را متوازن میکند و هزینههای فدرال را به ۲۰ درصد از تولید ناخالص ملی کاهش میدهد. این دومین بار است که آقای رامنی نامزد ریاست جمهوری میشود.
او در سال ۲۰۰۸ در رقابتهای مبارزات انتخاباتی حزب جمهوریخواه در مقابل سناتور جان مککین شکست خورد و چهار سال گذشته را صرف جلب حمایت جمهوریخواهان و آمادگی برای انتخابات سال ۲۰۱۲ کرده است.
……………………………….
با انتخاب هیت داوران،
«لئونارد کوهن برنده جایزه بزرگ ادبی اسپانیا»
خبر / رادیو کوچه
شاعر و خواننده کانادایی جایزه ادبی «شاهزاده آستوریاس» اسپانیا را برای مجموعه آثار خود دریافت کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رای اکثریت هیت داوران این جایزه ادبی بر این بود که جایزه سال ۲۰۱۱ به لئونارد کوهن ۷۷ ساله برای نوشتههایش (شعر و داستان) برسد. بدین ترتیب کوهن ۳۲ رقیب خود از آرژانتین، فرانسه، اتریش، مکزیک و بریتانیا را شکست داد.
هیت داوران در بیانیهای گفت: «نوشتههای کوهن از طریق خلق ایماژهای احساسی که در آن شعر و موسیقی نقش مهمی بازی میکنند، سه نسل مختلف در سراسر دنیا را تحت تاثیر قرار داده است.»
کوهن در دهه ۱۹۹۰ موسیقی را برای مدتی کنار گذاشت و در کالیفرنیا در معبد بودیستها پناه جست، او در آنجا راهب شد و نام «جیکان» به معنی «سکوت» را برای خود انتخاب کرد.
بنیاد آستوریاس سالانه هشت جایزه در رشتههای مختلف هنری و علمی اهدا میکند. هر برنده در جریان مراسمی در ماه اکتبر جایزه نقدی ۵۰ هزار یورویی و یک مجسمه که اثر خوان میرو، هنرمند اهل کاتالان است، دریافت میکند.
…………………………………
به گفته مادر مسعود باستانی،
«ضرب و شتم مسعود باستانی در زندان»
خبر / رادیو کوچه
معصومه ملول، مادر مسعود باستانی روزنامهنگار زندانی در مصاحبهای از ضرب و شتم فرزندنش در روز پنجشنبه در زندان رجایی شهر کرج خبر داده است.
به گزارش رادیو فردا، معصومه ملول در این خصوص اظهار داشت: «سرباز زندان رجاییشهر در پی آن که مسعود باستانی خواستار چند کلمه صحبت بیشتر با من، همسرش و مادر زنش شده بود سر او را «به دیوار کوبیده» و هنگامی که وی نقش بر زمین شده بود با لگد بر «سر» او کوفتند.»
مادر این روزنامهنگار میگوید: «مسعود به سرباز زندان گفت بگذارید چند دقیقه خداحافظی کنم، مادر زنم از رشت و مادرم از تهران آمده، بگذارید خداحافظی کنم.»
معصومه ملول در ادامه گفت مسعود باستانی تنها با دست، یک کمی، سرباز را پس زد که این سرباز «یقه مسعود را گرفت و سر او را محکم به دیوار میکوبید.»
معصومه ملول گفت: «بچه مرا پرت کرد به زمین و با لگد به او سر میزد.»
مادر این روزنامهنگار زندانی در ادامه گفت: «چرا یک سرباز باید یک زندانی را بزند…. کسی حق ندارد شرعن و قانونن… بچه من را بزند.»
پس از ضرب و شتم مسعود باستانی، مادر وی میگوید آنها در زندان ماندند و موفق شدند او را دوباره ببینند.
مسعود باستانی پس از رویدادهای انتخابات ۱۳۸۸ بازداشت و هماکنون دوره حبس شش ساله خود را میگذراند.
…………………………………
با تودیع وثیقه،
«منصور اسانلو فعال کارگری آزاد شد»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه، روز پنجشنبه، منصور اسانلو رییس هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران پس از حدود چهار سال زندان بر اثر ادامه اعتراضها و اعتصاب غذای وی در داخل زندان از زندان رجاییشهر کرج با تودیع وثیقه بهطور موقت آزاد شده است.
منصور اسانلو رییس هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران در حالی که در حرکت جمعی زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر در حال اعتصاب غذا بود به دستور قوه قضاییه با قرار وثیقه به مدت چهار روز آزاد شد.
پروانه اسانلو، همسر آقای اسانلو گفت که قرار است شوهرش روز ۱۶ خرداد به زندان بازگردد، اما ابراز امیدواری کرد که مرخصی وی تمدید شود.
این آزادی در حالی روی داده است که نشست سازمان جهانی کار از روز دوشنبه این هفته آغاز شده و تا دو هفته ادامه دارد.
پیشتر این سازمان خواهان آزادی منصور اسانلو بوده است.
لازم به اشاره است منصور اسانلو رییس هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و فعال کارگری به دلیل رهبری تجمعات کارگری بازداشت و محاکمه و پس از حضور در دادگاه در تیرماه سال ۸۶ به اتهامهای اقدام علیه امنیت ملی به پنج سال زندان محکوم شد.
…………………………………
روز چهارشنبه روی داد،
«مادر رسول بداقی معلم محبوس درگذشت»
خبر / رادیو کوچه
شامگاه چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه مادر رسول بداقی، عضو هیت مدیره کانون صنفی معلمان درگذشته است.
لازم به اشاره است تلاش خانواده بداقی برای دریافت مرخصی رسول بداقی جهت آخرین دیدار با مادر بینتیجه ماند و این زندانی علیرغم اعتصاب غذا همچنان در سلول انفرادی زندان رجاییشهر کرج و در بیخبری از مرگ مادرش نگهداری میشود.
به گزارش هرانا، ابراهیم بداقی، برادر این معلم زندانی پیشتر با تایید خبر سکته قلبی مادر یادآور شد: «مادرم پس از شنیدن خبرهایی در مورد افزایش فشار بر رسول دچار نارسایی قلبی شده و پس از انتقال به بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد، در بخش مراقبتهای ویژه (ایسییو) بستری شده است.»
امروز صبح و بعدازظهر، روز یکشنبه، پانزدهم خرداد، نیز بر مزار وی، مراسم بزرگ داشتی برگزار خواهد شد.
رسول بداقی، فعال صنفی معلمان از تاریخ ده شهریور ۸۸ در زندان بهسر میبرد و تاکنون نیز، از داشتن مرخصی محروم بوده است.
…………………………….
باحکم محمود احمدینژاد:
«علیآبادی سرپرست وزارت نفت شد»
خبر / رادیو کوچه
رییسجمهوری اسلامی روز پنجشنبه، در حکمی محمد علیآبادی را به عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرده است.
به گزارش مهر، محمود احمدینژاد در ادامه طرح ادغام وزارتخانهها و معرفی سرپرستها وزارتخانههای جدید عصر امروز در حکمی محمد علیآبادی را به عنوان سرپرست وزارت نفت منصوب کرد.
این در حالی است که پیش از این سرپرستی وزارت نفت به عهده رییس جمهوری اسلامی بوده و این مسئله یکی از مباحث مناقشه برانگیز بین دولت، مجلس و شورای نگهبان بوده است.
در حالی که محمود احمدینژاد خود را به عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرده بود، مجلس شورای اسلامی به این موضوع اعتراض کرده و شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه و این شورا شکایت مجلس را وارده دانسته و آن را یکی از تخلفات رییس جمهوری عنوان کردند.
براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، رییس جمهوری حق سرپرستی بر وزارت نفت را نخواهد داشت. این در حالی است که این قانون در خصوص دیگر وزارتخانهها وارد نیست.
رییسجمهوری در حکم محمد علیآبادی به عنوان سرپرست وزارت نفت آورده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای مهندس محمد علیآبادی به استناد اصل یکصد و سی و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با عنایت به مراتب تعهد، شناخت و سوابق مفید اجرایی، به موجب این حکم جنابعالی به سمت سرپرست وزارت نفت منصوب میشوید.
انتظار میرود در این مسوولیت خطیر، با استفاده از ظرفیتهای علمی و تجربی کارشناسان و صاحبنظران ارجمند و بهرهگیری از همکاری مدیران و پرسنل خدوم و شریف آن وزارتخانه و هماهنگی با هیت محترم وزیران، اهتمام لازم را به کار بندید.
موفقیت جنابعالی را در سایه توجهات حضرت ولی عصر(عج) مسئلت مینمایم.
……………………………..
جام حذفی فوتبال ایران،
«پرسپولیس-ملوان در فینال حریف حذفی»
خبر / رادیو کوچه
تیم فوتبال ملوان بندرانزلی ۲ به یک استقلال را شکست داد و اولین تیم فینال جام حذفی ایران شد. در اولین دیدار نیمهنهایی که بعدازظهر پنجشنبه در ورزشگاه تختی شهر انزلی برگزار شد هادی تامینی در دقیقه ۸ دروازه استقلال را باز کرد.
در دقیقه ۵۲ مهرداد اولادی گل دوم ملوان را هم به ثمر رساند اما در دقیقه ۶۰ و با اخراج تامینی، ملوان علیرغم برتری در نتیجه، در میدان ده نفره شد.استقلال برای جبران یکی از گلهای خورده تا دقیقه ۷۵ در انتظار بود تا اینکه فرهاد مجیدی بازی را ۲ به یک کرد. با این حساب ملوان بعد از ۲۰ سال توانست بار دیگر به فینال جام حذفی راه پیدا کند.
از سوی دیگر پرسپولیس تهران با پیروزی مقابل فولاد خوزستان به فینال جام حذفی فوتبال ایران صعود کرد و حریف ملوان شد. پنجشنبه شب و در بازی دوم نیمهنهایی در اهواز، فولاد ده نفره علیرغم برتری در نیمه اول یک به صفر مقابل پرسپولیس شکست خورد و از دور رقابتها کنار رفت. شاگردان مجید جلالی در دقیقه ۲۳ و با کارت قرمزی که علی حمودی گرفت ده نفره شدند.
در فینال، ملوان روز ۱۶ خرداد در ورزشگاه آزادی با پرسپولیس بازی میکند و سه روز بعد بازی برگشت را در انزلی برگزار خواهد کرد. قهرمان جام حذفی به لیگ قهرمانان آسیا صعود میکند.
……………………………….
توسط ماموران امنیتی صورت گرفت،
«اخلال در برگزاری مراسم درگذشت عزتاله سحابی»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، روز پنجشنبه و در مراسمی که قرار بود برای عزتاله سحابی در مسجدی در تهران برگزار شود ماموران امنیتی با ایجاد اختلال در این مراسم اقدام به تخلیه این مسجد کردهاند.
به گزارش سحام نیوز، ماموران عنوان کرده که قصد دارند در این مسجد کار بازسازی انجام داده به همین جهت باید مراسم متوقف شود.
نیروهای امنیتی سعی در متفرق کردن مردمی داشتند که برای مراسم درگذشت عزااله سحابی به مسجد حجت بنالحسن آمده بودند.
به گزارش میزان خبر، عروس عزتاله سحابی، سعید مدنی و تعدادی دیگر از فعالان سیاسی در مراسم بازداشت شدند.
همچنین امین احمدیان، همسر بهاره هدایت دانشجوی زندانی، و تعدادی دیگر از دانشجویان از جمله کسانی هستند که بازداشت شده و تا این لحظه آزاد نشدهاند.
گزارشها از ضرب و شتم مادران صلح و مادران عزادار که در مقابل مسجد شعار سر داده بودند خبر داده است.
خبر / رادیو کوچه
معصومه ملول، مادر مسعود باستانی روزنامهنگار زندانی در مصاحبهای از ضرب و شتم فرزندنش در روز پنجشنبه در زندان رجایی شهر کرج خبر داده است.
به گزارش رادیو فردا، معصومه ملول در این خصوص اظهار داشت: «سرباز زندان رجاییشهر در پی آن که مسعود باستانی خواستار چند کلمه صحبت بیشتر با من، همسرش و مادر زنش شده بود سر او را «به دیوار کوبیده» و هنگامی که وی نقش بر زمین شده بود با لگد بر «سر» او کوفتند.»
مادر این روزنامهنگار میگوید: «مسعود به سرباز زندان گفت بگذارید چند دقیقه خداحافظی کنم، مادر زنم از رشت و مادرم از تهران آمده، بگذارید خداحافظی کنم.»
معصومه ملول در ادامه گفت مسعود باستانی تنها با دست، یک کمی، سرباز را پس زد که این سرباز «یقه مسعود را گرفت و سر او را محکم به دیوار میکوبید.»
معصومه ملول گفت: «بچه مرا پرت کرد به زمین و با لگد به او سر میزد.»
مادر این روزنامهنگار زندانی در ادامه گفت: «چرا یک سرباز باید یک زندانی را بزند…. کسی حق ندارد شرعن و قانونن… بچه من را بزند.»
پس از ضرب و شتم مسعود باستانی، مادر وی میگوید آنها در زندان ماندند و موفق شدند او را دوباره ببینند.
مسعود باستانی پس از رویدادهای انتخابات ۱۳۸۸ بازداشت و هماکنون دوره حبس شش ساله خود را میگذراند.
بیشتر بخوانید:
«دیدار مسعود باستانی با همسرش امرآبادی در اوین»
بهنام / رادیو کوچه
behnam@koochehmail.com
«جاستین تیمبرلیک اولیویا وایلد را دور زد»
«جاستین تیمبرلیک» به همراه «اشلی السن» در رستورانی دیده شدند.
به گفته یواس تودی، این دو هرکدام از خانواده هنرمند، مجرد و همچنین دارای مدلهای خود هستند با هم قرار گذاشتند و در رستوران یکدیگر را ملاقات کردند.
این در حالی است که جاستین در هفتههای گذشته با «اولیویا وایلد» دیده شده بود و همه ایمان آوردند که این دو قرار است با هم ازدواج کنند.
…………………………………………………
«کارداشیان: من کمی بیشتر با دوست پسرم هستم»
شایعه شده بود که «کیم کارداشیان» حامله است.
اما کیم با شرکت در یک برنامه تلویزیونی این شایعه را تکذیب کرد. او با اشاره کردن به شکمش عنوان کرد: «آیا این شکم خبر از حاملگی میدهد؟»
او ادامه داد: «من اصلن چاق نیستم و فقط کمی بیشتر با دوستپسرم در ارتباطم»
هفته گذشته «کیم کارداشیان» نامزدی خود را با «کریس هامفریز» اعلام کرد.
…………………………………………………
پاسخ حامد بهداد به حرفهای فریبرز عربنیا:
«افتخار میکنم بازیگر مجنون هستم»
«حامد بهداد» بازیگر شناخته شده سینمای ایران جوابیهای در پاسخ به «فریبرز عربنیا» نوشته است که در برنامه تلویزیونی هفت بیاشاره مستقیم، بهداد را به مجنونوار رفتار کردن و خود را بهجای «مارلون براندو» نشاندن متهم کرده بود.
یادداشت حامد بهداد برای کافه سینما فرستاده شد. بخشهایی از این نامه را در زیر بخوانید:
شنیدهام در برنامه هفت در جهت تغییر مسیر فرهنگی سینمای جهان، یک مشت افاضات ایراد کردهاید و پای از گلیم ادب فراتر نهاده، به قصد اهانت، تلویحن مرا بازیگری مجنون و به دور از اصول اخلاق حرفهای که به فکر سرنوشت مردم نیست، خواندهاید. گویا نامی هم از مارلون براندو برده بودید. از صنعت ایهام استفاده کردید یا دغدغه ادب داشتید؛ نمیدانم. اینکه مردم به تماشای سریال مختار مینشینند، ربطی به توانایی محدود شما در بازیگری و ایفای نقش مختار ندارد.
شاید هر بازیگر دیگری هم جای شما بود از این همه مواجهه با لبخند عمومی دچار توهم میشد. والا شما قبل از مختار کجا بودید و بعد از آن کجا هستید؟ شکلات داغ؟! اتفاقن بر این عقیدهام که نقطه ضعف سریال مختار شیوه بازی شخص خود شما است. از این رو دستمزدی که به شما پرداخت شده از سرتان هم زیاد است و به گمانم آن مبلغ، حق بازیگرانی مثل فرهاد اصلانی و اکبر زنجانپور بوده است.
حرمت رسانه را نگه دارید، سینما یا تلویزیون مقدس است شما نباید از آن به عنوان وسیلهای در جهت خودکامگی و جاهطلبی خودتان استفاده کنید. گفتهاید که فلانی مجنون است، من افتخار میکنم که بازیگری مجنون هستم، چون اصل جنون است و عشق است، نه آن مشخصات من درآوردی که برای بازیگر کامل شدن در برنامه هفت برشمردید.
…………………………………………………
بخش دوم برنامه به بچههای رادیو کوچه مرتبط است از درج هرگونه نوشته معذوریم.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
حکومت دینی مستقر در ایران دارای راهکارهای آشکاریست که بعضن مغرضانه آن را فراموش میکنیم، هیچ اتفاقی غیرقابل پیشبینی و شوکآور نخواهد بود اگر ما به اصول و مبانی این ساختار نگاهی دقیق داشته باشیم، بر اساس مستندات تمامی رفتار این حکومت دارای توجیهات مستدلی از آموزههای دینی دارد، حکومت ایران شیعی است و ولی فقیه آن تصور میکند بر جای امامان دوازدهگانه تکیه زده است، پس سعی میکند در کلام و رفتار پای در جایپای مشخصی بگذارد، در عرف شیعی فتنه، فتنهگر، خودی و غیرخودی، جنگ تا رفع کل فتنه، دشمنشناسی مداوم و عدم تساهل و تسامح در هنگام اقتدار، با صراحت توصیه شده است، این واژههای تکراری را میتوانید در ۱۴۰۰ سال پیش هم ببینید و واکنش به این رویداد را با وقایع اکنون مقایسه کنید :
از جمله ویژگیهای برجسته علی امام اول شیعیان، دشمنشناسی یاد شده که یکی از شاخههای علوم و معارف او به شمار میرود. زیرا او که «وارث علم انبیای الهی» خوانده شده و «باب علم پیامبر»، کاملن به فرضیه خودی و غیرخودی معتقد بوده، هشدارهای فراوان او در قالب خطابه، نامه و کلمات حکمتآمیز در نهجالبلاغه و دیگر منابع حدیثی گویای آن است که او کاملن از حضور منسجم مخالفان معاند در بین خودیها مطلع بوده و دایمن در حال تذکر.
بدینروی، از سویی، میکوشید تاخودیها را از وجود غیرخودیهای معاند در بینشان آگاه سازد و به آنان میگفت: «ای بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش میکنم و شما را از منافقان میترسانم، زیرا آنان گمراه و گمراه کنندهاند، خطاکار و به خطاکاری تشویق کنندهاند، به رنگهای گوناگون ظاهر میشوند، از ترفندهای گوناگون استفاده میکنند، برای شکستن شما از هر پناهگاهی استفاده میکنند، و در هر کمینگاهی به شکار شما مینشینند.»
نکته مهم در بحث دشمنشناسی علی این است که او مانند رهبر انقلاب ایران نه تنها از وجود دشمنان موجود مطلع بود و از شیطنتهای آنان خبر میداد، بلکه در خلال دهها خطبه، از وجود دشمنان آینده و ستمهای آنان نیز سخن میگفت، از جمله اینکه پس از حادثه جنگ نهروان در سال ۳۸ هجری قمری گفت: «آگاه باشید! ترسناکترین فتنهها در نظر من، فتنه بنیامیه بر شماست، فتنهای کور و ظلمانی که سلطهاش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامنگیر نیکوکاران است و…به خدا سوگند، بنی امیه پس از من برای شما زمامداران بدی خواهند بود. آنان چون شتر سرکشی که دستبه زمین کوبد و لگد زند و با دندان گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد، با شما چنین برخوردی دارند، و از شما کسی باقی نگذارند…»
نکته مهم در بحث دشمنشناسی علی این است که او مانند رهبر انقلاب ایران نه تنها از وجود دشمنان موجود مطلع بود و از شیطنتهای آنان خبر میداد، بلکه در خلال دهها خطبه، از وجود دشمنان آینده و ستمهای آنان نیز سخن میگفت
با بررسی سیره سیاسی علی امام اول شیعیان به این حقیقت دست مییابیم که تسامح و تساهل در قبال غیرخودیها در قاموس زندگی او بیمعنا بوده است.
در متون تاریخی آمده است: آنگاه که در سال ۳۶ هجری، کسانی در مدینه از حضرتاش خواستند: تا طلحه و زبیر، خودیهای فریبخورده، را تعقیب ننماید و آنان را به حال خود واگذارد، خطاب به ارایهدهندگان این پیشنهاد فرمودند: «به خدا سوگند، من همچون کفتار نیستم که با ضربات ملایم و آرام در برابر لانهاش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین اوست غافلگیرش کند. (من غافلگیر نمیشوم.)» مطمئنن ماجرای موسوی و کروبی بنا بر آموزههای دینی آقای خامنهای را به یاد طلحه و زبیر میانداخته است .
زمانی هم که از طریق نیروهای اطلاعاتی آگاه میشد که دشمن در نقطهای خاص، درصدد اجرای توطئه است، با ارسال نامهای به کارگزار خویش، وی را در جریان نقشه دشمن قرار میداد، حال میتوانست این گروهی دشمن مردمی عادی باشند که به قصد حج در حرکتند، مهم کشف رگههای عدم سرسپردگی کامل بود: «پس از یاد خدا و درود، همانا مامور اطلاعاتی من در شام به من اطلاع داده است که گروهی از مردم شام برای موسم حجبه مکه میآیند، مردمی کوردل، گوشهایشان در شنیدن حق ناشنوا و دیدههایشان نابینا که حق را از راه باطل میجویند و بنده را در نافرمانی از خدا فرمان میبرند، دین خود را به دنیا میفروشند و دنیا را به بهای سرای جاودانه نیکان و پرهیزگاران میخرند، در حالی که در نیکیها، انجام دهنده آن پاداش گیرد و در بدیها، جز بدکار کیفر نشود. پس در اداره امور خود، هشیارانه و سرسختانه استوار باش، نصیحت دهندهای عاقل، پیرو حکومت و فرمانبردار امام خود باش. مبادا کاری انجام دهی که به عذرخواهی روی آوری. نه به هنگام نعمتها، شادمان و نه هنگام مشکلات سستباشی.»
علی در جهت زدودن فرهنگ مدارا در قبال آن کسانی که دشمن داخلی میپنداشت، کسانی را که از همراهی با او در مقابله و ستیز با معاندان کنار کشیده بودند و او را تنها گذاشته بودند مورد ملامت و مذمت قرار داده، گفته بود: «اینان حق را خوار کرده، باطل را نیز یاری نکردند.»
با تاملی کوتاه در اینگونه سخنان در خواهیم یافت که در حکومت دینی همگان «خودی» محسوب نمیگردند و طرح مسئله «خودی» و «غیرخودی» امری معقول و مشروع میباشد. بنابراین، نباید انتظار داشت به بهانه پذیرش فرضیه «تساهل و تسامح»، فرهنگ بیتفاوتی در قبال غیرخودیهای معاند را حکومت دینی و معتقد بپذیرد و مرزبندی بین آنان و خودیها را نادیده گیرد و همگان را مساوی و «شهروند» به حساب آورد.
علی مقتدای حکومت جمهوری اسلامی در نفی چنین باورهایی میگوید: «کسی که بین ما و دشمن ما فرقی نگذارد، و ما را با آنان مساوی بداند، از ما نیست.»
در خبری آمده است: «شخصی به حضرتاش عرض کرد: من، هم با تو هستم و هم با معاویه. آن بزرگوار فرمود: یک چشم تو کور است، یا باید شفا یابی و چشمت را باز کنی و یا آنکه کاملن کور شوی.»
در قسمتی از نامه او به محمدبن ابیبکر آمده است: «امام هدایتگر و زمامدار گمراهی هیچگاه مساوی نخواهند بود، چنانکه دوستان پیامبر و دشمناناش برابر نیستند.»
اینگونه گفتهها و موضعگیریها شاهد بر آن است که نباید حکومت دینی خودی را با غیرخودی برابر بداند و از کینهتوزی دشمنان غافل باشد، حکومت جمهوری اسلامی به خوبی میداند که بسیاری از حوادث در تاریخ اسلام، معلول بروز خصلت ناپسند تساهل و تسامح در قبال آنان در بین مسلمانان بوده است.
علی از جمله امتیازاتی که برای خود برمیشمارد، حفظ هشیاری کامل در قبال دشمن معاند و عدم غفلت از حیلههای وی و پرهیز از بیتفاوتی در برابر توطئههای اوست، در فرازی از خطبهای که پس از شکست شورشیان خوارج در سال ۳۸ هجری برای بسیج کردن مردم در مبارزه با شامیان، در نخیله کوفه ایراد نمود، گفت: «اما من، به خدا سوگند، از پای ننشینم و پیش از آنکه دشمن فرصتیابد، با شمشیر آب دیده چنان ضربهای بر پیکر او وارد سازم که ریزههای استخوان سرش را بپراکند و بازوها و قدمهایش جدا گردد و از آن پس خدا هرچه خواهد انجام دهد.»
او پس از حادثه نهروان در سال ۳۸ هجری، به ایراد خطبه پرداخت و در بخشی از این خطبه چنین گفت: «ای مردم، من بودم که چشم فتنه را کندم و جز من هیچکس جرات چنین کاری را نداشت، آنگاه که امواج سیاهی بالا گرفت و به آخرین درجه شدت خود رسید.»
شاید با دانستن این آموزهها پیشبینی رفتار حاکم ایران دیگر شوکآور نباشد، آیتاله خمینی و سپس علی خامنهای دقیقن بر اساس باورهایشان رفتار میکنند .
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه، روز پنجشنبه، منصور اسانلو رییس هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران پس از حدود چهار سال زندان بر اثر ادامه اعتراضها و اعتصاب غذای وی در داخل زندان از زندان رجاییشهر کرج با تودیع وثیقه بهطور موقت آزاد شده است.
منصور اسانلو رییس هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران در حالی که در حرکت جمعی زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر در حال اعتصاب غذا بود به دستور قوه قضاییه با قرار وثیقه به مدت چهار روز آزاد شد.
پروانه اسانلو، همسر آقای اسانلو گفت که قرار است شوهرش روز ۱۶ خرداد به زندان بازگردد، اما ابراز امیدواری کرد که مرخصی وی تمدید شود.
این آزادی در حالی روی داده است که نشست سازمان جهانی کار از روز دوشنبه این هفته آغاز شده و تا دو هفته ادامه دارد.
پیشتر این سازمان خواهان آزادی منصور اسانلو بوده است.
لازم به اشاره است منصور اسانلو رییس هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و فعال کارگری به دلیل رهبری تجمعات کارگری بازداشت و محاکمه و پس از حضور در دادگاه در تیرماه سال ۸۶ به اتهامهای اقدام علیه امنیت ملی به پنج سال زندان محکوم شد.
خبر / رادیو کوچه
شامگاه چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه مادر رسول بداقی، عضو هیت مدیره کانون صنفی معلمان درگذشته است.
لازم به اشاره است تلاش خانواده بداقی برای دریافت مرخصی رسول بداقی جهت آخرین دیدار با مادر بینتیجه ماند و این زندانی علیرغم اعتصاب غذا همچنان در سلول انفرادی زندان رجاییشهر کرج و در بیخبری از مرگ مادرش نگهداری میشود.
به گزارش هرانا، ابراهیم بداقی، برادر این معلم زندانی پیشتر با تایید خبر سکته قلبی مادر یادآور شد: «مادرم پس از شنیدن خبرهایی در مورد افزایش فشار بر رسول دچار نارسایی قلبی شده و پس از انتقال به بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد، در بخش مراقبتهای ویژه (ایسییو) بستری شده است.»
امروز صبح و بعدازظهر، روز یکشنبه، پانزدهم خرداد، نیز بر مزار وی، مراسم بزرگ داشتی برگزار خواهد شد.
رسول بداقی، فعال صنفی معلمان از تاریخ ده شهریور ۸۸ در زندان بهسر میبرد و تاکنون نیز، از داشتن مرخصی محروم بوده است.
بیشتر بخوانید:
«وضعیت وخیم جسمی زندانیان اعتصابکننده در رجاییشهر»
خبر / رادیو کوچه
رییسجمهوری اسلامی روز پنجشنبه، در حکمی محمد علیآبادی را به عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرده است.
به گزارش مهر، محمود احمدینژاد در ادامه طرح ادغام وزارتخانهها و معرفی سرپرستها وزارتخانههای جدید عصر امروز در حکمی محمد علیآبادی را به عنوان سرپرست وزارت نفت منصوب کرد.
این در حالی است که پیش از این سرپرستی وزارت نفت به عهده رییس جمهوری اسلامی بوده و این مسئله یکی از مباحث مناقشه برانگیز بین دولت، مجلس و شورای نگهبان بوده است.
در حالی که محمود احمدینژاد خود را به عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرده بود، مجلس شورای اسلامی به این موضوع اعتراض کرده و شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه و این شورا شکایت مجلس را وارده دانسته و آن را یکی از تخلفات رییس جمهوری عنوان کردند.
براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، رییس جمهوری حق سرپرستی بر وزارت نفت را نخواهد داشت. این در حالی است که این قانون در خصوص دیگر وزارتخانهها وارد نیست.
رییسجمهوری در حکم محمد علیآبادی به عنوان سرپرست وزارت نفت آورده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای مهندس محمد علیآبادی به استناد اصل یکصد و سی و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با عنایت به مراتب تعهد، شناخت و سوابق مفید اجرایی، به موجب این حکم جنابعالی به سمت سرپرست وزارت نفت منصوب میشوید.
انتظار میرود در این مسوولیت خطیر، با استفاده از ظرفیتهای علمی و تجربی کارشناسان و صاحبنظران ارجمند و بهرهگیری از همکاری مدیران و پرسنل خدوم و شریف آن وزارتخانه و هماهنگی با هیت محترم وزیران، اهتمام لازم را به کار بندید.
موفقیت جنابعالی را در سایه توجهات حضرت ولی عصر(عج) مسئلت مینمایم.
بیشتر بخوانید:
«ارجاع تخلف رییس جمهوری به قوه قضاییه»
«تکذیب کاهش آرای انتخاباتی در نتیجه حمایت آیتاله خامنهای»
خبر / رادیو کوچه
تیم فوتبال ملوان بندرانزلی ۲ به یک استقلال را شکست داد و اولین تیم فینال جام حذفی ایران شد. در اولین دیدار نیمهنهایی که بعدازظهر پنجشنبه در ورزشگاه تختی شهر انزلی برگزار شد هادی تامینی در دقیقه ۸ دروازه استقلال را باز کرد.
در دقیقه ۵۲ مهرداد اولادی گل دوم ملوان را هم به ثمر رساند اما در دقیقه ۶۰ و با اخراج تامینی، ملوان علیرغم برتری در نتیجه، در میدان ده نفره شد.استقلال برای جبران یکی از گلهای خورده تا دقیقه ۷۵ در انتظار بود تا اینکه فرهاد مجیدی بازی را ۲ به یک کرد. با این حساب ملوان بعد از ۲۰ سال توانست بار دیگر به فینال جام حذفی راه پیدا کند.
از سوی دیگر پرسپولیس تهران با پیروزی مقابل فولاد خوزستان به فینال جام حذفی فوتبال ایران صعود کرد و حریف ملوان شد. پنجشنبه شب و در بازی دوم نیمهنهایی در اهواز، فولاد ده نفره علیرغم برتری در نیمه اول یک به صفر مقابل پرسپولیس شکست خورد و از دور رقابتها کنار رفت. شاگردان مجید جلالی در دقیقه ۲۳ و با کارت قرمزی که علی حمودی گرفت ده نفره شدند.
در فینال، ملوان روز ۱۶ خرداد در ورزشگاه آزادی با پرسپولیس بازی میکند و سه روز بعد بازی برگشت را در انزلی برگزار خواهد کرد. قهرمان جام حذفی به لیگ قهرمانان آسیا صعود میکند.
بیشتر بخوانید:
«صعود پرسپولیس در ضربات پنالتی»
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
شاید زمانی که «محمدرضا پهلوی» فقید اعلام میکرد که هرکس نمیخواهد عضو «حزب رستاخیز» شود گذرنامهاش را بگیرد و از ایران برود، فکرش را هم نمیکرد که روزگاری برسد که برای شنیدن صدای انقلاب مردم ایران خیلی دیر شده باشد. وقتی که «مهدی بازرگان» در دادگاه، به شاهسابق و حامیانش هشدار میداد که آنها آخرین گروهی خواهند بود که به شیوهی مسالمتآمیز با او مخالفت میکنند، به ذهن «محمدرضا» هم خطور نمیکرد که یک روز گروههایی همچون «مجاهدین خلق» و «فداییان خلق» پیدا شوند که در راه مبارزه با ماموران دولت شاه با بیرحمی تمام دست به اسلحه ببرند و به هیچکس رحم نکنند. اگر هنگامی که روحانیون آیندهنگری چون «محمدکاظم شریعتمداری» به او توصیه کردند تا به جای حکومت سلطنت کند، میپذیرفت، شاید مجبور نمیشد تا با چشمانی اشکبار خاک وطنش را برای همیشه ترک کند.
همهی اینها را گفتم نه برای اینکه بخواهم اشتباهات «محمدرضا پهلوی» را بازگو کرده باشم، قصدم این است که بگویم، انگار قرار است تا به شکل خندهداری تاریخ در این مملکت تکرار شود. پایفشاریها و خودراییهای شاه، مملکت را به چنین روزی کشاند و امروز دوباره گروهی و اندیشهای بر ما حکم میرانند، که با رفتارشان عاقبتی بدتر را برای ما و کشورمان به ارمغان خواهند آورد. حکومتهای مستبد با به رسمیتنشناختن حق حضور، فعالیت و آزادی بیان برای مخالفان قانونی خود، راه را برای گروههای خشونتطلبی باز خواهند کرد که به قدرت رسیدنشان به نفع هیچکسی نخواهد بود. این روزها شاهد درگذشت شماری از کسانی هستیم که اگر با اندیشههای سیاسی و اعتقادیشان در ستیز هم باشیم نمیتوانیم بر صداقت، نجابت و وطنپرستیشان چشم بپوشیم. گروه موسوم به «ملی-مذهبیها» بارها در طول سه دههی گذشته به سبب همراهی و همکاری با روحانیون حاکم در ابتدای انقلاب و سادهدلی و عدم آیندهنگری، از سوی جوانان نسل بعد از خود مورد تندترین نکوهشها قرار گرفتهاند که به اعتقاد نگارنده این انتقادات بیراه هم نبوده است. اما چیزی که به گمان من در این میان فراموش شده است، میراث گرانبهایی است که گروههایی چون «جبههی ملی»، «نهضت آزادی» و «ملی-مذهبیها» از خود به یادگار گذاشتهاند، روش مبارزهی مسالمتجویانه و نقد منصفانه.
نوع برخوردهایی که جمهوری اسلامی امروز با این مخالفان سربهزیر و نجیب خود میکند به مراتب خشنتر، بیرحمانهتر و غیراخلاقیتر از رفتارهایی است که در دولت گذشته (دولت پهلوی) با آنان میشد. ضرب و شتم یک دختر در سوگپدرنشسته و به قتل رساندن او و دزدیدن جنازهی پدر و دفنکردن بینام ونشان و احترامش، در هیچ دین و آیینی پذیرفته نیست، مگر ذوبشدگان در ولایت. آنچه که یک انسان باغیرت و ایرانی وطنپرست و باشرف را بیشتر نگران میکند، آیندهی تیره و تاری است که در پیش روی کشور است. شک ندارم که چنین برخوردهایی از سوی حکومت به رادیکالتر شدن و حرکت هر چه سریعتر جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران به سوی خشونت منجر خواهد شد، چیزی که از همه بیشتر راه را برای قدرت گرفتن گروهها و نیروهای خشن و تجزیهطلب هموار خواهد کرد. شاید دیدن چنین تصویری از آینده ایران است که چنان دل دلسوزان وطن را به درد آورده که جسمشان تاب این رنج را نیاورده و یکی پس از دیگری غالب تهی میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر