این منبع مطلع که نخواست نامش فاش شود، اظهار داشت: ساعت هشت شب پنج شنبه، چهار مامور که احتمالا از وزارت اطلاعات بودند به خانه پدری مریم مجد مراجعه کرده و پس از بازرسی خانه و اتاق مریم، این عکاس تخصصی ورزش زنان را بازداشت کردند.
وی افزود که ماموران بخشی از وسایل شخصی خانم مجد را نیز با خود برده اند.
پیش از این پترا لندرز، عضو سابق تیم فوتبال زنان آلمان از ناپدید شدن مریم مجد خبر داده بود.
قرار بود این عکاس مطبوعات روز جمعه به دوسلدروف آلمان پرواز کند و پس از برگزاری جام جهانی فوتبال زنان در آلمان، در سفری دو ماهه به کشورهای مختلف کتاب عکسی از زنان فوتبالیست جهان تهیه و منتشر کند.
این در حالی است که مریم مجد در پرواز تهران- دوسلدروف حضور نداشت. به دنبال ناپدید شدن وی، پترا لندرز با ارسال نامه هایی به وزارت امور خارجه آلمان و سفارت ایران در برلین از آنها خواست تا در یافتن خانم مجد به وی یاری رسانند.
مریم مجد، عکاس - خبرنگار تخصصی ورزش زنان است که سابقه همکاری با مجله زنان، خبرگزاری ایسنا و روزنامه ورزشی تماشا دارد.
برخی گزارش ها حاکی است که وی روز شنبه در دادسرای تهران حضور یافته و اولین جلسه رسیدگی به اتهاماتش برگزار شده است. هنوز اطلاعی از موارد اتهامی این عکاس جوان در دست نیست.
در همین حال، کمپین بین المللی حقوق بشر در بیانیه ای با اشاره به وضعیت نامعلوم مریم مجد، گفته است که خانواده وی از صحبت کردن با رسانه ها خودداری می کنند و تاکنون مقامات ایران نیز نسبت به وضعیت این عکاس ، خبرنگار سکوت کرده اند. برخی منابع خبری نوشتند که روز جمعه ميزبانان آلمانی او در دوسلدورف ساعت ها منتظر او بودند در حاليکه او هيچگاه پيدايش نشد. اين عکاس که قرار بود با هواپيمايی ماهان به آلمان برسد پس از ساعتی از نشستن هواپيما در آلمان، مسولان هواپيمايی به ميزبانان نگران آلمانی مريم مجد اعلام کرده اند که چنين مسافری در ليست پرواز وجود نداشته است.
مريم مجد، يکی از معدود عکاسانی است که در سال های اخير به طور تخصصی در عرصه ورزش زنان ايران فعاليت می کرد. او عضو کمپين ورود زنان به ورزشگاه ها و همکار ماهنامه توقيف شده" زنان" نيز بود. خانم مجد برای عکاسی از جام جهانی فوتبال زنان آلمان و انجام پروژه مشترکی با پترا لندرز روز جمعه عازم آلمان بود اما از آن زمان تا کنون از او خبری در دست نيست. کمپين مطلع شده است که خانواده وی از صحبت کردن با رسانه ها خودداری می کنند و تاکنون مقامات ايران نيز نسبت به وضعيت اين عکاس ، خبرنگار سکوت کردهاند.
پترا لندرز درباره اينکه آيا دولت آلمان برای پيگيری وضعيت مريم مجد همکاری خواهد کرد، گفت: « من واقعا اميدوارم که دولت آلمان کمک کند. من فقط می توانم بنشينم و منتظر باشم تا کسی پاسخی بدهد يا خود مريم تماس بگيرد. من مريم را تشويق کردم که به آلمان بيايد.»
لندرز درخصوص آشنايی خود با مريم مجد و چگونگی پيشنهاد همکاری مشترک گفت: « من در بهمن ماه مريم را برای مسابقه های فوتبال ملی آلمان ديدم و چون عکاس خيلی خوبی است و تجربههای زيادی در عکاسی فوتبال زنان دارد، به او پيشنهاد کار مشترک دادم که مريم هم خيلی استقبال کرد. من همه کارهای سفر را برايش انجام دادم و به دنبالش به فرودگاه رفتم اما او نيامد.»
[کمپين بين المللی حقوق بشر] و [رادیو فردا]
{jcomments on}
عفت ماهباز - سالها است که برخی از زنان ایرانی سراسر دنیا، هرسال به سفر سه روزه «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» میروند. این بنیاد نه به حزبی وابسته است و نه هیچ دولتی از آن حمایت میکند، پس چگونه است که توانسته پس از ۲۲ سال، همچنان پایدار بماند؟
در اساسنامه این بنیاد آمده: «بنیاد پژوهشهای زنان ایران نهادی است غیرانتفاعی که به هیچ گروه و سازمان سیاسی و مذهبی بستگی ندارد. بنیاد، انواع فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و فکری زنان ایرانی را در بر میگیرد و شبکه ارتباطی گستردهای بین علاقهمندان به فعالیتهای زنان ایرانی در سراسر جهان به وجود آورده است. از آنجا که تاریخ ایران بیشتر بیانگر شرح حال، رشادتها و پیروزیهای مردان است، بنیاد کوشش میکند با نگاه و زبانی زنانه به تاریخ ایران بنگرد و در حفظ و اشاعه آثار زنان ایران در حد توان بکوشد. بنیاد پژوهشهای زنان ایران از سال ۱۹۹۰ کنفرانسهای بینالمللی خود را با شرکت علاقهمندان از سراسر جهان برگزار کرده و پژوهشها، یافتهها و تلاشهای هنری ارائه شده در این کنفرانسها را به صورت سالنامه منتشر میسازد.»
هر ساله فعالان جنبش زنان ایران در یکی از کشورهای مختلف جهان، داوطلبانه میزبانی جلسات بنیاد پژوهشهای زنان را برعهده میگیرند. شرکتکنندگان زن و مرد کنفرانس، علاوه بر مخارج سفر خود، بخشی از هزینه سالن کنفرانس و سخنرانان و... را نیز میپردازند. هر ساله زنانی که اکثراً از فعالین جنبش زنان هستند و عمری نیز بر سر این کار گذاشتهاند، از گوشه و کنار دنیا از ایران، آمریکا، استرالیا، انگلستان، آلمان، کانادا و ... خود را به کنفرانس میرسانند.
برخی از آنان ۲۰ سالی است که تنها برای حمایت و به منظور یادگیری و آگاهی از آنچه در جنبش زنان ایران میگذرد یا باید بگذرد، خود را به این نشستها میرسانند. برخی، تنها شنونده و برخی نیز سازماندهنده کارهای سه روزه کنفرانس هستند. آنها در این سالها، بر سر ریز و درشت نظراتشان، ساعتها با هم به بحث و تبادل نظر نشستهاند که آیا این یا آن نظر درست است یا خیر؟ این یا آن گروه هم میتوانند بیایند یا نمیتوانند؟ چرا فلان زن شرکتکننده از ایران چنین یا چنان گفته است؟ یا چرا زنانی را از ایران به کنفرانس دعوت میکنیم؟
شرکتکنندگان هرساله بنیاد، بیهیچ دعوتی یا انتظاری جز کیفیت خوب برنامهها، رنج سفر را بر خود هموار میکنند، تا طی سه روز ضمن با هم بودن از تحقیقات و مسایل تازه در زمینه امور زنان آگاه شنوند و با هم به گفتوگو بنشینند. وقتی بار دیگر به هم میرسند، بازار ماچ و بوسه داغ است و حال و احوال پرسان از گذرگاههای تند زندگی و ایران میگویند. بر سیمای تک و توک چهرهها، برف پیری نشسته، اما همچنان در جوشش برای تلاش در جنبشی هستند که بر سر آن زندگی خود را گذاشتهاند.
از راه دور میرسند و در خانه دوستان و آشنایان و یا در هتلهای ارزان قیمت اطراق میکنند.
دکتر روانشناسی میگفت: «راستش چنان درگیر کارهای شغلیام هستم که فرصت نمیکنم آنچه را زنان گفته و نوشتهاند را بخوانم و بدانم در دنیای زنانه ما چه میگذرد. میروم تا ضمن دیدار همه دوستانم، اطلاعات تازهای نیز کسب کنم. اعتماد عمیقی که در این سالها در کنفرانس بین ما حاکم شده، سبب میشود دست پر و راضی به خانه برگردم.»
هم همدیگر را ملاقات میکنند و هم پیرامون مسایل جنبش و حرفهای محققین میهمان که برای سخنرانی آمدهاند نظر میدهند. اختلافهای فکری وجود دارند و گاه به شکلی پرخاشگرانه خود را نشان میدهند، اما همچنان وجه غالب کنفرانس سه روزه بنیاد پژوهشهای زنان ایران، دوستیهای پایداری است که شکل میگیرد. در پایان هر کنفرانسی که برگزار میشود، ذهن شرکت کنندگان پر از نقدهای خوب و بد است. چالشی سه روزه، پر از گفتوگو و آرامشی دلپذیر.
«بنیاد پژوهشهای زنان» چه ساختاری دارد؟ آیا زنان هم ایدئولوژی خاصی را در این بنیاد دنبال میکنند و افراد ثابتی عضو آن هستند؟ آیا این اعضا «حق عضویت» میپردارند؟ آیا یک کمیته مرکزی معین آن را میچرخاند؟ آیا بنیاد قصد دارد پرچمی برای زنان ایران برافرازد آن گونه که برخی از احزاب مختلف عمل می کنند؟ آیا افرادی که تاکنون بنیاد را گرداندهاند، دمکراتیک عمل کردهاند؟ چه انگیزهایی افرادی را که عضو نیستند و قسمی هم برایش نخوردهاند، هر سال از دورترین تا نزدیکترین نقاط جهان گرد هم میآورد و چگونه بنیاد، توانسته ۲۲ سال را با موفقیت سپری کند و هر ساله نیز حداقل چند تحقیق و پژوهش جدی از خود برای جنبش زنان، به جا بگذارد؟
حاصل این کنفرانسها، در ۲۲ جلد کتاب بر بستر تحقیقات فمینیستی گرد آمده است که بسیاری از مقالات آن منابعی است برای رجوع سایر محققان.
کمیتههای محلی، تصمیم گیرندگان اصلی
کنفرانسهای «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» هر سال در یک کشور جهان برگزار میشود و فعالان جنبش زنان، داوطلبانه مسئولیت پیشبرد برنامه آن سال را میپذیرند. سپس با انتخاب «کمیته محلی» از بین زنان داوطلب کارها در کشور مورد نظر متمرکزتر پیش میرود.
«کمیته محلی» که معمولاً بین هشت تا ده نفرعضو دارد از میان زنان فعال آن کشور انتخاب میشود به علاوه خانم «گلناز امین». گلناز امین به عنوان مسئول بنیاد با این کمیتهها همکاری میکند و کار اصلی او انتقال تجربیات ۲۲ساله بنیاد به داوطلبهای محلی است.
گلناز امین همانند افراد «کمیته محلی» دارای یک حق رای است و نقشی مشورتی در کارها دارد.
برای انتخاب سخنرانان و یا هر تصمیم دیگر، مجموعه «کمیته محلی» به علاوه گلناز امین تصمیم میگیرند و آن را با توافق هم پیش میبرند. در نتیجه مبنا اگر بر اکثریت باشد، تصمیم گیرنده اصلی در پیشبرد کارها «کمیته محلی» است. تصمیمهای کمیته نه با انجام رایگیریهای مرسوم، بلکه به طور «اقناعی» صورت میگیرد.
معمولاً «کمیته محلی» با توجه به شناختی که از محیط و فرهنگ محل برگزاری دارد، بار اصلی مسئولیت آن سال را تا پایان همایش بر دوش میکشد و در این میان و در تمام این مدت از نظرات مشورتی گلناز امین نیز بهره میبرد.
«کمیته محلی» از همان لحظه شکل گیریاش که معمولاً در خود اجلاسهای بنیاد با اعلام آمادگی افراد داوطلب کار خود را آغاز میکند، بار سنگین و شبانهروزی یک سال را بدون کوچکترین چشمداشت مالی پیش میبرد.
از جمله کارهای کمیتههای محلی، انتخاب موضوع سخنرانیهای آن سال و نیز انتخاب سخنرانان است. سخنرانان از محققین و زنان فعال ایرانی هستند. این افراد معمولاً بخشی از سخنرانی خود را بر پایه عنوان تعیین شده آن سال ارائه میکنند. همانطور که گفته شد موضوعات سخنرانیها توسط افراد «کمیته محلی» و با رایزنی گلناز امین مشخص میشود.
پس از این مرحله سخنرانان به کنفرانس دعوت میشوند. بسیاری از سخنرانان بنیاد، محققین جوانی هستند که بسیاری آنها را نمیشناسند و آمدن این چهرها به بنیاد، سبب معرفی آنها به جنبش زنان و نیز سکوی پرشی برای خود آنها میشود تا در این میان هم خود را بیازمایند و هم خود را به افکار عمومی بشناسانند. برگزاری این نشستها سبب میشود تا این چهرههای ناشناس با اطمینان بیشتر قدمهای بعدی خود را بردارند.
هرساله، علاوه بر سخنرانانی که به این طریق برگزیده میشوند از میان چهرهای سرشناس نیز برای سخنرانی در همایشهای بنیاد دعوت به عمل میآید تا همگان از تجربیات و تحقیات آنان بهرهمند شوند. هزینه سفر و اقامت سخنرانان به عهده «بنیاد پژوهشها زنان ایران» است.
کنفرانسها، هرسال در کشوری مشخص برگزار میشود؛ برنامههای «کمیتههای محلی» بسته به شرایط فرهنگی آن کشور، ویژگیها و شرایط خاص خود را پیدا میکند. با این شیوه اجرایی، اجازه داده نمیشود که ایدئولوژی معینی بر فضای همایشها حاکم و آن را هدایت کند. معمولاً بسته به جمع «کمیته محلی»، کنفرانس بنیاد رنگ و بویی از افکار جمع آن کمیته محلی و نیز فضای فرهنگی-سیاسی کشور مزبور را به خود میگیرد. مثلا وقتی در پاریس یا لسآنجلس برگزار میشود دو فضای مختلف به نمایش درمیآید. در یک شهر بار آکادمیک و تحقیقی جنبش زنان زیاد و در شهری دیگر، مسائل سیاسی پررنگتر میشود.
گاه ممکن است موضوع برخی از سخنرانیها، اصلاً به عنوان مطرح شده کنفرانس ربطی نداشته باشد و اکثریت سخنرانان از میان فعالین چپ یا اکتیویستهای صاحب ایدئولوژیهای رنگارنگ رادیکال برگزیده شوند که برخیشان نیز با طرح شعارها و مسائلی که اصلاً ربطی به موضوعات زنان ندارد، سخن بگویند و در این میان هواداران این گروهها نیز سالن سخنرانی را پر کنند و در زمانی که نوبت سخنرانی آنهاست، سخنران حرف اول و آخر را نگفته، شرکتکنندگان طرفدار او با کف زدنهای ممتد سالن را به لرزه در آورند و به طور اتفاقی همان سالنی شود که وقتی نقاش هنرمندی چون «ایران درودی» در سالن سخنرانی میآید، خیلیها از آن خبر ندارند!
طبیعتاً حضور فعالان سیاسی در کنفرانسهای بنیاد به عنوان سخنران، نکته منفی نمیتواند باشد که مثبت هم هست اگر چنانچه این سخنرانان حول محورهای مطرح شده، سخن بگویند. ولی این امری است که معمولاً اتفاق نمیافتد. شاید هم از این زاویه باید نگریست که حضورشان در آن جمع و شنیدن سخنان دیگران برای خود آنها مثبت است.
«بنیاد پژوهشهای زنان ایران» علیرغم مشکلات فراوان و حرف و حدیثهای مختلفی که بر سر آن مطرح است، توانسته به ۲۲ سالگی برسد و پیشبینی میشود که قادر باشد در سالهای آینده نیز رشد نیلوفری خود را ادامه دهد.
چه عواملی به این امر یاری میرساند؟ گاه اینگونه به نظر میرسید که ایدئولوژی معینی با رادیکالیسم خاص بر آن حاکم شده و دست و پایش را بسته و در نتیجه آن را محدود کرده است! آن گونه که به نظر میرسد، افکار و عقاید متفاوت در بنیاد دیگر تحمل نمیشود. به عنوان مثال، میتوان به نمایشگاهی اشاره کرد که در بیستمین سال بنیاد در هانوفر برگزار شد.
«کمیته محلی» هانوفر به مناسبت بیستمین سال «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» کار جالب و زیبایی کرده بود. آنان درختهایی را به نمایش گذاشتند که سمبل هر سخنران بود و روی آن عکس و مشخصات و عناوین سخنرانی هر سخنران و هنرمندانی را که در طول ۲۰ سال در بنیاد برنامه داشتند به طور سمبلیک نوشته بودند. در این بین، فردی را که در یکی از این سالها سخنران بنیاد بود و ظاهراً مثل آنها فکر نمیکرد و یا شاید رادیکالیسم مورد نظر آنان را نداشت، حذف کرده بودند. در واقع اسم و عکس و مشخصات آن فرد مزبور را درج نکردند.
فرد مذکور در آنجا حضور داشت. او از مسئول آن نمایشگاه که جزو «کمیته محلی» هانوفر هم بود چرایی این ماجرا را میپرسد. چطور نام و مشخصات خانم «ایکس» در این نمایشگاه و در بین مجموعه سخنرانان نیست؟ پاسخ این بود که عکسش را نداشتهاند!
این پاسخی نه در خور بود و نه صحیح. چرا که آنها همه گونه امکان دسترسی به فرد مذکور را داشتند و دوم اینکه امروز، کافی است اسم فرد را در گوگول بزنید تا عکس و مشخصاتش بیاید. نکته دیگر اینکه، از آنجایی که خوشبختانه کتابهایی که هر ساله با تلاش و ویراستاری مسئول بنیاد گلناز امین بیرون داده شده، خود آرشیوی از اسامی سخنرانان و تحقیقات آنان است. پس این عمل نمیتوانست از روی سهو صورت گرفته باشد.
آنچه سبب بقا و روند دمکراتیک در بنیاد میشود وجود «کمیتههای محلی» است که شاید خود عامل کنترل بر فضای حاکم بر آن باشد عاملی که اجازه نمیدهد بنیاد در بیراهه احزاب سیاسی بغلتد.
این کار از طرف افرادی صورت گرفته که ظاهراً اعتقاد به «دمکراسی» و «چند نظری» دارند و خود را فاقد ایدئولوژیهایی میخوانند که همه چیز را «سیاه و سفید» میبینند. به نظر میرسد این گونه افراد علاقهمندند که در راس کارها نیز حضور داشته باشند! آنها میتوانند گاهبهگاه «نفوذی» اینگونه نیز داشته باشند که اگر از خط و ربط کسی خوششان نیاید نامش را در جایی حذف کنند و یا اگر قصد سخنرانی داشت بگویند به این دلیل و یا آن دلیل دیگر امکان سخنرانی نیست. یا اگر عکسی از او در کتابچهی کنفرانس زده شده، چنان باشد که نه نامی داشته باشد و نه چهرهای تا کسی او را نشناسد!
آنچه باعث خوشبختی است این است که این روند و برنامه همیشگی بنیاد نیست. تنها در برخی از «کمیتههای محلی» بنیاد ممکن است چنین اتفاقهایی بیافتد. زمینه اینگونه کارها در خمیرمایه ایرانیان نهفته است و باید با نقد درست، مانع از تداوم آن شد.
آنچه سبب بقا و روند دمکراتیک در بنیاد میشود، وجود «کمیتههای محلی» است که شاید خود عامل کنترل بر فضای حاکم بر آن باشد. عاملی که اجازه نمیدهد بنیاد در بیراهه احزاب سیاسی بغلتد. در «کمیتههای محلی» زنان داوطلب، با افکار مختلف و با فداکاری کار طاقتفرسایی را در طی یک سال سامان میدهند و برنامههای سه روزه کنفرانس را پیش میبرند. پس از یک سال زحمت، «کمیته محلی» کار را به کمیته بعدی در کشوری دیگر منتقل میکند و در پایان کار قدرتی ندارد و قدرت در جایی حفظ و متمرکز نمیشود.
«بنیاد پژوهشهای زنان»، متعلق به یک فرد نیست و به یک گروه و دسته معین نیز تعلق ندارد. بنیاد به همه زنان ایرانی تعلق دارد. حال بسته به آن که در کدام کشور برگزار و ترکیب افراد محلی آن از چه کسانی باشد و در آن کشور چه فرهنگی غالب باشد و زنانی که در آن کشورها زندگی میکنند چه روندی را طی کرده باشند، رنگ و بوی ویژهای به خود میگیرد. همانطور که اشاره شد در آن سالی که شمار فعالان زن بیشتراست، کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان رنگ و بوی سیاسی مییابد و در سال دیگر آکادمیسینها دست بالا را دارند و مسایل فرهنگی و تحقیقاتی حرف اول را در نشستها میزند.
«کمیتههای محلی» با فداکاری و کار بیمزد و منت و تلاش شبانه روزی میکوشند برای همه آنانی که از نقاط مختلف دنیا گرد هم میآیند، شرایط مناسب و امکان تبادل نظر فکری را در طی سه روز همایش فراهم کنند.
امسال کنفرانس بنیاد پژوهشها در هلند برگزار خواهد شد. کمیتهای مرکب از هشت نفر، بیست و دومین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران، را با همکاری ۴۰ تا ۵۰ نفر از زنان ایرانی سراسر هلند با عنوان، هــویـتها و چـالـشها (جنسیت و خشونت، جنبش زنان و جوانان، رابطه جنبش زنان در داخل و خارج از ایران و هویت جنسی) را از تاریخ ٢۴ تا ٢۶ ژوئن ۲٠١١ در شهر آمرسفورت (Amersfoort) هلند برگزار میکند.
دستاورهای بنیاد
بنیاد در طی ۲۲ سال گذشته، در کنار بیان نظرات نوین، تلاش کرده تا «پل ارتباطی» باشد میان فمینیستهای داخل و خارج ایران. با ارائه مقالات مختلف تحقیقی، در زمینه و تمهایی که فعالین زن ایران به دلیل سانسور و شرایط داخل نمیتوانستند آنها را مطرح سازند و یا موضوعاتی که امکان تحقیق روی آنها در ایران وجود ندارد؛ ازجمله بیان مسایل همجنسگرایان، بحث کار زنان افغان در ایران، سوءاستفاده جنسی از کودکان در خانواده، نقد دیدگاههای اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران و... این تحقیقات در پایان هر کنفرانس به صورت کتابی در میآید و در دسترس همگان قرار میگیرد. این کتابها خود منابع مناسبی در بستر تحقیقات تازه فمینیستی هستند.
هر ساله «کمیتههای محلی» با تفکرات مختلف تلاش میکنند برنامههای آن سال را با ابتکار و خلاقیت بیشتر تقویت کنند و این خود موجب رشد بیشتر بنیاد میشود. در این روند، هرساله ایده تازهتری از سوی کمیتههای محلیها به برنامهها افزوده و یا با برنامههای قبلی بنیاد تکمیلتر میشود.
هر ساله انتخاب «زن برگزیده سال» رنگ و جلوه خاصی را به برنامههای بنیاد میدهد و یکی از کارهای بسیار مثبت بنیاد به شمار میآید. با توجه به اینکه هر سال از زنان برگزیده بنیاد فیلمی نیز تهیه میشود، خود کمک کوچکی به گسترش تاریخ شفاهی درباره زنان برجسته و برگزیده ایران زمین میکند.
در همه این سالها، برنامههای هنری در کنفرانسهای بنیاد جایگاه خاص و ویژهای داشته است. زنان فیلمساز، کارگردان تئاتر، عکاس، نقاش، خواننده و رقصنده به برنامههای بنیاد دعوت میشوند. تلاش شده نمایشگاههای هنرهای تجسمی، نقاشی و عکاسی نیز در کنار برنامههای تحقیقی برگزار شود.
از نکات بارز این سالها، یکی این است که برای اولینبار در سال ۲۰۰۱ در شهر استکهلم، از «مکرمه قنبری» نقاش روستایی دعوت به عمل آمد و به همه معرفی شد. فعالیت در کمیتههای محلی علاوه بر ایجاد دوستیهای عمیق بین زنان، سبب میشود که زنان خلاقیت خود را باز یابند و کادری به جمع کادرهای جنبش زنان اضافه شود. از این جهت نیز به نظر می رسد که «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» بسیار موفق عمل کرده است.
- ادامه دارد -
تماس با نویسنده:
http://efatmahbaz.com/
efatmahbas@hotmail.com/
پینوشت:
تم کنفرانسها و کشورهایی که کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران در آن برگزار شده به این ترتیب بوده:
۱- ۱۹9۰: زن ایرانی پس از انقلاب، کیمبریج
۲- ۱۹۹۱؛ پژوهشها و هنرها»، کیمبریج
۳- ۱۹۹۲؛ چهره زن در فرهنگ ایران، لسآنجلس
۴- ۱۹۹۳؛ زن و خانواده در ایران و مهاجرت، وین
۵- ۱۹۹۴؛ زن و سیاست در ایران معاصر، لسآنجلس
۶- ۱۹۹۵؛ زن، جنسیت و اسلام، تورنتو
۷- ۱۹۹۶؛ زن ایرانی و حقوق بشر، سیاتل
۸- ۱۹۹۷؛ فمینیسم و جنبش زنان ایران، پاریس
۹- ۱۹۹۸؛ زن ایرانی و مدرنیته، واشنگتن دیسی
۱۰- ۱۹۹۹؛ زن ایرانی در آستانه سال ۲۰۰۰، مونترال
۱۱- ۲۰۰۰؛ بررسی مطالعات و مبارزات فمینیستی زنان ایرانی در دو دهه اخیر و چشمانداز آینده، برکلی
۱۲- ۲۰۰۱؛ زنان ایرانی در داخل و خارج کشور: چه باید کرد؟ استکهلم
۱۳- ۲۰۰۲؛ زن، مذهب، ایدئولوژی، دنور
۱۴- ۲۰۰۳؛ جهانی شدن و تأثیر آن بر زنان، لندن
۱۵- ۲۰۰۴؛ نقش اجتماعی جنسیت در روند مدرنیته در ایران، برلن
۱۶- ۲۰۰۵؛ جایگاه زن ایرانی در ۲۵ سال گذشته: وین ـ /
۱۷ـ۲۰۰۶؛ فمینیسم سکولار: انقلاب مشروطه، شرایط و چالشهای کنونی، مونترال
۱۸- ۲۰۰۷؛ دست آوردها و چالشهای زنان ایران: چشمانداز نسلها، مریلند
۱۹- ۲۰۰۸؛ نیازهای مبرم زن ایرانی در دوران کنونی، برکلی
۲۰- ۲۰۰۹؛ بنیاد پژوهشهای زنان ایران در متن تجربه جنبش زنان ایرانی بعد از ۲۰ سال، هانوفر
۲۱- ۲۰۱۰؛ جنبش زنان ایران: تحولات سیاسی و مبارزات دموکراتیک، در پاریس
۲۲- ۲۰۱۱؛ هــویـتها و چـالـشها (جنسیت و خشونت، درهلند)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر