شکوفه/رادیو کوچه/ دفتر ترکیه
shokufeh@koochehmail.com
باز هم تابستان رسیده و گرمای تابستان و جنب و جوش ما دست به دست هم دادهاند برای اینکه لباسهای ما را خیس عرق کنند. این عرق کردنها باعث میشود که نتوانیم هر رنگ لباسی بپوشیم، یا کنار اطرافیانمان بنشینیم. گاهی ممکن است بوی بد عرق بعضی از افراد آنقدر غیر قابل تحمل باشد که حتا نتوانیم از کنارشان رد بشویم، چه برسد به اینکه دقیقهای در کنارشان بنشینیم.
این روزها فروشگاهها پر شدهاند از محصولات بهداشتی و مام و اسپری و دئودورانتها، و بسیاری از مردم مثل من و شما ممکن است مشتری دایم این محصولات باشیم. همیشه موقع خرید این محصولات این سوال در ذهنم پیش میآمد که تا وقتی اینها نبوده، قدیمیها با بوی بدنشان چهطور کنار میآمدند؟
آنطور که شاید خیلی از شما دیدهاید، پدربرزگها و مادر بزرگهای ایرانی، برای خوشبو شدنشان از گلاب یا اسانس گلها استفاده میکنند و به طور معمول بوی ادکلن و اسپریهایی که امروزه در بازار آمده، باعث سردرد و کلافگیشان میشود. دکتر «پرویز طوسی» در این زمینه میگوید: «قدیمیها برای جلوگیری از بوی بد عرق، از حنا استفاده میکردند. حنا باعث میشده است که لایهی شاخی پوست زمخت و محکم بشود و از تعریق بیش از حد و با بوی بد جلوگیری شود.»
در برنامهی امروز، میشنوید از انواع عرق کردن و علل آنها، محصولات مختلفی که امروزه برای این مورد در بازار به وفور میشود یافت و در آخر برنامه نظرات دکتر پرویز طوسی، که در سایت پزشکان ایران در همین زمینه مطرح شده است را باهم گوش میکنیم.
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
سی میل
ندای امروز
صبح از خواب بلند میشوم و ایمیلم را چک میکنم؛ یکی از دوستان لینکی را از وبسایت خبری «روز آنلاین» با تیتر «زاهدان به زندان تبدیل شده» را برای من فرستاده بود تا نظرم را در مورد این خبر و درستی آن بگویم. شروع میکنم به خواندن و هر لحظه که خطی را تمام میکنم از این همه دروغ و رویاپردازی و خیانت به مردم استان سیستان و بلوچستان بیشتر شوکه میشوم. برای همین دیدم بد نیست که این خبر کاملن نادرست و دروغ را مورد بررسی موشکافانه قرار بدهم:
اول آنچه روزآنلاین گزارش میکند:
بعد از گذشت یک هفته از انفجارهای زاهدان، برخی منابع خبری از ملتهب بودن اوضاع بلوچستان و کشیده شدن سطح درگیری میان نیروهای جنداله و حکومتی به سطح شهرها خبر دادهاند. به گفتهی منابع مطلع در بلوچستان «طی روزهای بعد از انفجار گروهای لباس شخصی با چاقو و باتوم در کوچه و پس کوچههای شهر به شهروندان بلوچ حمله کردهاند.»
این درحالیست که به گزارش رسانههای رسمی، دادگاه علنی هشت نفر اعضای گروه جنداله در ارتباط با انفجار مسجد علی بن ابیطالب و کشته شدگان نیروی انتظامی در منطقه میرجاوه برگزار شد و سه نماینده استان سیستان و بلوچستان نیز که در اعتراض به بیتوجهی نسبت به مشکلات امنیتی در این شهر، استعفا کرده بودند، روز گذشته استعفای خود را پس گرفتند.
به نقل از سی میل، در حالیکه احمدرضا رادان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی، بازداشت ۴۰ شهروند بلوچ را که پس از وقوع انفجارها در زاهدان تایید کرده بود، منابع مطلع در بلوچستان از ادامهی این بازداشتها و وقوع برخی درگیریها در سطح شهر زاهدان خبر میدهند.
به گفته یک منبع مطلع در زاهدان «زاهدان دیروز شرایط آرامتری نسبت به روزهای قبل سپری کرده است، اما طی روزهای بعد از انفجار گروههای لباس شخصی با چاقو و باتوم در کوچه و پس کوچههای شهر به شهروندان عادی بلوچ حمله کرده و درگیریهایی نیز میان نیروهای جنداله و حکومتی در سطح شهرها رخ داده است.»
این منبع با اشاره به زخمی شدن شماری از شهروندان بلوچ طی روزها گذشته به روز میگوید: «نزدیک ۱۰۰ نفر بدلیل شدت جراحات به بیمارستانها رجوع کردهاند و بیمارستانها با کمبود خون مواجه هستند.»
به گفتهی این منبع مطلع، بیشتر شهرهای این استان، بهویژه شهر زاهدان در شرایطی امنیتی به سر میبرند و نیروهای زیادی از دیگر شهرهای ایران به این منطقه منتقل شدهاند که شمار زیادی از نیروهای لباس شخصی در میان آنها دیده میشود.
یکی از شاهدان عینی این درگیریها در زاهدان در گفتگوی تلفنی با روز، برخورد نیروهای لباس شخصی را اینگونه بیان می کند: «آنها به هیچ فردی رحم نمیکنند، آزادانه در سطح شهر میچرخند و بدون بهانه افرادی را که به آنها مظنون هستند مورد ضرب و شتم قرار میدهند. نیروهای لباس شخصی به ماشین خود من هجوم آوردند و خسارت زیادی به اتومبیلم وارد ساختند. آنها به هیچ کس رحم نمیکنند، گویا همه مردم بلوچ قاتلند.»
به گفته این شاهد عینی «این روزها شهر زاهدان به یک زندان تبدیل شده است».
او در ادامه می گوید: «گفته میشود تعدادی از کسانی که با چاقوی لباس شخصیها زخمی شدهاند، جان خود را از دست دادهاند.»
نقد خبر:
۱- منابع مطلع این خبر چه کسانی هستند که تمام خبرهای نادرست از زبان آنها ذکر شده است؟ این منابع در کجا زندگی میکنند که اوضاع زاهدان را آشفته اعلام کردهاند؟ اوضاعی که براساس تمام صحبتهایی که من با دوستانم در زاهدان داشتهام سرتاسر دروغ است؟
۲- بعد از بمبگذاری انتحاری در مسجد جامع زاهدان، تنها دو درگیری رخ داده است که یکی به ساعاتی بعد از انفجار بمبها و دیگری به بعد از مراسم تشییع کشتهشدگان این حادثهی تروریستی باز میگردد. غیر از این دو، هیچ درگیری مرتبط با این حملات تروریستی وجود نداشته است.
۳- نویسندهی این خبر با توجه به حساسیت مردم به واژهی «لباس شخصی» در این روزها، جملهای کاملن دروغ، مبنی بر حملهی لباس شخصیها به شهروندان بلوچ را گزارش کرده که به هیچ عنوان درست نیست. تنها درگیریها همان دو موردی بوده است که در بند ۲ به آن اشاره کردم. در ضمن این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در زاهدان چاقوکشی (مانند تمام شهرهای دنیا) وجود دارد و اینگونه درگیریها به بمبگذاری مسجد جامع زاهدان آنقدرها ربط ندارد.
۴- تا جایی که من در تمامی خبرگزاریها خواندهام (مانند آفتاب)، تعداد ۴۰ نفر بازداشت شدهاند، اما هیچ جملهای مبنی بر بلوچ بودن آنها مخابره نشده است. حال آنکه چگونه نویسندهی این مطلب در روز آنلاین اینگونه نتیجهگیری کرده است که تمامی ۴۰ نفر بازداشتی از شهروندان بلوچ بودهاند، خودش جای سوال دارد.
۵- در پاراگراف پنجم جملاتی از منبع مطلع بیان شده است که کاملن نادرست است. خیلی دوست دارم این منبع مطلع را ببینم و از وی سوال کنم که شما در کجا زندگی میکنید که اینگونه اخبار نادرست را مخابره میکنید. در مورد درگیریها در بندهای قبلی صحبت کردهام، اما در مورد درگیری بین جنداله و نیروهای حکومتی باید از منبع مطلع پرسید که آیا تشییعکنندگان، نیروهای حکومتی و مغازهداران بلوچ، طرفدار جنداله بودهاند؟
۶- آمار ۱۰۰۰ نفر کاملن غلط است. من در هیچ یک از منابع خبری (به جز همین مطلب روز آنلاین) این عدد یا حتا نصف آن را نیز نخواندهام و نشنیدهام. این میزان زخمی در درگیریهای بدتر از این که در خرداد ماه سال گذشته در زاهدان روی داد و من در زاهدان بودم، گزارش نشد. حال چگونه درگیریهایی در ابعادی کوچکتر از سال گذشته، این میزان زخمی را بر جای گذاشته؟ در مورد کمبود خون هم همین داستان برقرار است.
۷- با توجه به تجربهی شخصیام، بعد از هر حادثهی تروریستی و ناامنی در زاهدان و استان سیستان و بلوچستان، نیروهای کمکی برای حفظ امنیت فضای متشنج به این استان گسیل میشوند. به یاد دارم که در درگیریهای سال گذشته در زاهدان نیروهای زیادی از تهران و کرمان برای کنترل اوضاع به زاهدان آمدند و با آمدن آنها امنیت شهر برقرار شد. در بمبگذاری مسجد جامع زاهدان هم مانند گذشته این اتفاق افتاده است. ماجرای لباس شخصیها هم را در بند ۳ توضیح دادهام که این ادعا کاملن نادرست است.
درگیریها در زاهدان در حالی ادامه دارد که بنا به گزارشات ارسالی از سوی فعالان بلوچ به روز، همزمان با تشیع جنازه جانباختگان انفجار هفته گذشته، شماری از افراد تندرو و لباس شخصیها به بازارهای شهر حمله و اقدام به آتش سوزی برخی از مغازهها کردهاند.
بر پایهی این گزارش در پی حمله نیروهای افراطی که شماری از لباس شخصیها هم در میان آنها دیده میشود به مغازه شهروندان بلوچ، بازارهای شهر و به طور مشخص بازارهای سلیمانی و رسولی همچنان تعطیل است.
در گزارشها آمده است تعدادی از شهروندان اهل تشیع در زاهدان طی روزهای گذشته مقابل استانداری تجمع کرده و علیه مقامات و حتا استاندار و از طرفی اهل تسنن و مولوی عبدالحمید رهبر معنوی اهل تسنن بلوچستان شعار سردادهاند.
تجمع کنندگان در حمایت از حبیباله دهمرده استاندار سابق سیستان و بلوچستان و علیه استاندار کنونی شعارهایی سردادهاند.
حبیباله دهمرده یکی از همکلاسیهای سابق محمود احمدینژاد است که ۵ سال پیش به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان منصوب شده بود. به گفتهی منابع محلی حبیباله دهمرده همراه افرادی نظیر شهریاری نماینده کنونی زاهدان در مجلس شورای اسلامی در سالهای گذشته تاثیرات مخربی در جهت تفرقه اندازی بین اهل تسنن و اهل تشیع داشتهاند، به گونهای که حتا صدای اعتراض طرفداران حکومت هم بلند شد و سرانجام احمدینژاد حبیباله دهمرده را از استانداری سیستان و بلوچستان عزل و به سمت استانداری لرستان منصوب کرد.
۸- در ادامه آقای «کاوه قریشی» از ادامهی درگیریها در زاهدان خبر میدهد. این در حالی است که آخرین درگیری بعد از مراسم تشییع کشتهشدگان بوده است و هم اکنون اوضاع زاهدان کاملن امن است.
۹- تجمع در مقابل استانداری را تا کنون من از هیچ یک از دوستانم در زاهدان نشنیدهام، اما میدانم که در مراسم تشییع کشتهشدگان شعارهایی مبنی بر استعفای استاندار و انتقاد از مولوی عبدالحمید سر داده شده است. اما هیچگونه شعاری بر علیه مقامات گفته نشده است.
۱۰- اما قسمت جالب این مطلب همکلاسی شدن حبیباله دهمرده، استاندار سابق استان سیستان و بلوچستان با محمود احمدینژاد است که کاملن نادرست است. براساس زندگینامهی آقای دهمرده، امکان همکلاس شدن این دو با یکدیگر صفر است. آقای دهمرده دوران تحصیلیاش را در زابل، اصفهان و آکسفورد گذرانده است و تا جایی که مطالعات من میگوید، امکان همکلاسی شدن وی با دکتر احمدینژاد صفر است. در ضمن آقای دهمرده بعد از استانداری سیستان و بلوچستان بهعنوان استاندار استان کرمان انتخاب شد و سپس در دولت دهم، استاندار لرستان شد.
از دید من، این مطلب بیشتر بیانیهای سیاسی است تا یک خبر درست و بیطرف.
امین ثابتی
مارال /رادیو کوچه
maral@koochehmail.com
محمد نوری
محمد نوری متولد ۱۳۰۸-فارغ التحصیل هنرستان تیاتر، و زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران و مبانی تیاتر از دانشکدهی علوم اجتماعی است.
نوری آواز را نزد خانم «باغچهبان»، و تئوری موسیقی را نزد «سیروس شهردار» و «فریدون فرزانه»، که از اساتید هنرستان عالی موسیقی هستند، فراگرفت، هر چند که خود نوری شیوهی آوازش را تاثیر پذیرفته از بافت و غنای اساتیدی چون «حسین اصلانی»، «ناصر حسینی»، و «محمد سریر» میداند.
دوران نوجوانی نوری در دههی بیست، برابر بود با آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی در میان مردم ایران، که بخشی از آن را میتوان متاثر از نشر و پخش وسیعتر موسیقی علمی و آثار فورکلور کشورهای مختلف جهان از طریق رادیو و صفحات گرامافون دانست. محمد نوری در همین سالها که مصادف با سنین نوجوانی او بود، با خواندن اشعار نوینی که بر روی نغمههای روز مغرب زمین و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شده بود، کار خوانندگی را آغاز کرد. او طی سالهای بعد با تکیه به تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتید بزرگ، فضای متفکرانهای به گونهی آوازی خویش بخشید، و به جایی رسید که آوازهایش طی پنج دهه در میان سه نسل، شان و اعتبار ویژهای کسب کرد.
در سال ۱۳۸۵، محمد نوری در آستانه ی ۷۸ سالگی، تندیس و لوح خود را به عنوان چهرهی ماندگار موسیقی ایران دریافت کرد؛ در این مراسم وی ترانهی «سفر برای وطن» را با شعری از «نادر ابراهیمی» اجرا کرد.
به گفتهی برخی کارشناسان حیطهی کاری محمد نوری تاکنون موسیقی اصیل ایرانی نبوده و شاید بتوان ترانههای او را گاهی به طور کامل «پاپیولار» (پاپ)، گاهی «فولکلور» (بومی/محلی)، و گاهی «تلفیقی» به طور مثال به نام «فولکلور-پاپ» نامید.
سازبندیهای محمد نوری در برخی آلبومهایش از یک «کیبرد» یا «سینتی سایزر» ساده و یک «ویولن» و «گیتار» فراتر نیست؛
و البته گاهی نیز به صورت ارکستری کامل است. اما در مجموع از ویژگی های الکترونیک موسیقی در اکثر آلبوم ها استفاده کرده است.
درمورد ضرباهنگ اکثر ترانهها، میتوان گفت که محمد نوری به مصداق حد وسط ارسطو عمل کرده است؛ یعنی اکثر ترانهها از یک ضربآهنگ متعادل و آرامی برخوردار هستند و در هر آلبوم شاید یک یا شاید دو ترانه باشد که ریتم تندتری دارند و فضای شادابتری را ترسیم میکنند .
محمد نوری آنطور که از بررسی آلبومهایش برمیآید، هنرمندی صاحب فکر و اندیشه است. وجود بسیاری از آلبومهای او از جمله آلبوم «در شب سرد زمستانی» که کاریست بر روی اشعار «نیما یوشیج» با دکلمهی «احمدرضا احمدی»، و همچنین دو تک ترانه، یکی با شعری از «فروغ فرخزاد» و دیگری شعری از «سهراب سپهری»، نشان میدهد که نوری به شعر رویکردی اندیشمندانه دارد. وی در سایر آثارش نیز تا حد امکان ترانههایی را خوانده که از لحاظ بار و معنا مطلوب هستند.
نوری تنها خوانندهی ایرانیست که کار ترجمه و داستاننویسی هم داشته است و به گفتهی خودش در نگین، سخن، تکاپو، آدینه، دنیای سخن، سپید و سیاه ترجمه و حرف هایی داشته که مطرح کرده و همچنین ترجمههایی در سالهای دور نیز داشته است.
این هنرمند در حاشیهی سالهای پرتلاش، با اجرای بیش از سیصد قطعهی آوازی، تقریر و ترجمهی مقالات و سرودن اشعاری از ترانههای ماندگار، بیش از پیش خود را در دل مردم این مرز و بوم جا کرد.
صدای او برای نسل گذشته یادآور لحظههای خوب و مهربانیهای سرشار، و برای نسل امروز آفرینندهی شیرینترین خاطرات است.
خبرگزاری ایسنا از قول نوری طی مصاحبه ای درباره ی راز ماندگاریش نوشته: «من هرگز خود را در اوج ندیدهام. با زیربنایی سست هم میتوان به اوج رفت، ولی ماندن در قله کار هر کس نیست، کار ما هم نیست؛ آن که به سرعت اوج میگیرد، با همان سرعت سقوط میکند. رمز ماندگاری در همین است که طوری باید به اوج رفت که بیبرگشت باشد.»
برخی از آلبومهای نوری از این قرارند؛ «آوازهای سرزمین خورشید»، «جاودانه با عشق»، «شکوفه در شکوفه»، «در شب سرد زمستانی»، «دلآویزترین» و …؛ محمد نوری همچنین چند اجرا به نفع بیماران خاص نیز داشته است.
و اما متاسفانه طی چند هفتهی اخیر این هنرمند و پیشکسون نام آشنای ایران زمین، به علت نارسایی خونی در بخش آی-سی-یو بیمارستان بستری شدهاند. هر چند که شنیدهها حاکی از آن است که پزشک معالج ایشان حالشان را مطلوب و رضایتبخش اعلام کردهاند، و خودشان نیز به درخواست شخصی در حالی از بیمارستان مرخص و به سوی منزل رفتند که کلیه هزینههای بیمارستان را شخصا پرداخت کرده و منتظر هیج نهادی برای تسویه حساب با بیمارستان نماندند، اما همچنان از گوشه و کنار چه شایعه و چه واقعیت خبرهایی مبنی بر بستری شدن مجدد ایشان در بیمارستان به گوش میرسد.
نجیب عامری / دفتر کابل / رادیو کوچه
صبح امروز پنجشنبه واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان (AREU) از دولت خواست تا برای عملیکردن اعلامیه کنفرانس بینالمللی کابل با اراده قوی سیاسی عمل کند.
داکتر پاولا کانتور رییس واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان امروز در یک نشست خبری در کابل گفت: «بیشتر تعهدات کنفرانس کابل عین همان تعهداتی است که از ۹ سال به این سو از سوی حکومت افغانستان ابراز میشود.»
وی افزود به کار گماردن افراد بر اساس شایستهسالاری در پستهای حکومتی، ایجاد ساختارهای حکومتداری محلی و مبارزه با فساد اداری تعهداتی است که از سال ۱۳۸۰ به این سوی توسط حکومت شعار داده میشود و در کنفرانس کابل نیز به آن تاکید شده است.
اما وی جمع شدن شماری زیادی از وزرای خارجه کشورها، نمایندهگان سازمانهای بینالمللی و برگزاری این کنفرانس در کابل را از نقاط قوت کنفرانس کابل عنوان کرد.
خانم کانتور علاوه کرد: «تجدید تعهدات وعدم عملی کردن آن سبب میشود تا میان دولت و مردم بیاعتباری به وجود بیاید.»
همچنان گروه طالبان با نشر اعلامیهای به زبان انگلیسی در یک صفحه انترنتی، آجندای کنفرانس کابل را گنگ و نامعلوم توصیف کردهاند.
در این اعلامیه، طالبان گفتهاند آمریکا و متحدانش در حل مسایل افغانستان ناکام شدهاند و اکنون میخواهند همه مشکلات را به حکومت افغانستان واگذار کنند.
این در حالی است که دولت افغانستان کنفرانس کابل را یک دستآورد بزرگ برای آینده این کشور میداند.
فرورتیش / رادیو کوچه
lichar@koochehmail.com
همسرم برای شام، خورش بامیه درست کرد. میدانست که من از این غذا تنفر دارم، اما همان را توی سفره گذاشت. فهمیدم میخواهد لجبازی کند. برای همین بلند شدم و مودم ADSL را برداشتم و داخل کمدم گذاشتم و درش را قفل کردم تا روزها نتواند با دوستهایش چت کند.
صبح روز بعد وقتی به شرکت رفتم، در مسنجر دیدم که همسرم آنلاین است. مطمئن بودم با اینترنت کمسرعت ۵۶kb وارد شبکه شده و حتمن از شماره هوشمند استفاده کرده تا بعدن قبض تلفن بیاید و مبلغش بالا باشد و اینجوری حال من را بگیرد. خیلی حرصم گرفت و مجبور شدم روش دیگری را در پیش بگیرم.
رادیو کوچه
روز گذشته چهارشنبه کارکنان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران برای دومین بار در مقابل مجلس به انتقال اجباری از تهران به اصفهان و شیراز اعتراض کردهاند.
به نقل از سیمیل، به گفته یکی از این تجمعکنندگان «مسوولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قصد دارند تا حدود ۱۱۰۰ کارمند این سازمان را به اجبار از تهران به شهرستانها از جمله شیراز و اصفهان منتقل کنند.»
همچنین معترض دیگری در این خصوص گفت: «سازمان میراث فرهنگی با کارکنان خود قرارداد سال جدید را نبسته است و اعلام کرده هر کس میخواهد با این سازمان همکاری داشته باشد باید به شیراز برود و قرارداد جدید را آنجا ببندد و این به نظر ما یعنی کوچ اجباری.»
وی در ادامه به کارکنان صنایع دستی که پیش از این به اصفهان منتقل شدهاند اشاره کرد و گفت: «آنها از وضعیت اسکان خود به شدت ناراضی هستند و حقوق آنها پس از انتقال هنوز پرداخت نشده است.»
پیش از این نیز در ۲۷ تیرماه این کارکنان در اعتراض به اقدام این سازمان تجمع مشابهی برگزار کردهاند که در آن تصمیم انتقال را غیر کارشناسی دانستهاند.
این اقدام سازمان میراث فرهنگی در پی دستور دولت مبنی بر خروج بیش از ۳۰۰ شرکت و سازمان دولتی به منظور کاهش جمعیت تهران اتخاذ شده است که به نظر کارشناسان غیرعملی است.
رادیو کوچه
تیم منتخب ایران در بیست و سومین دوره مسابقات بینالمللی فیزیکدانان جوان (IYPT 2010) در کشور اتریش موفق به کسب مقام دوم و مدال نقره رقابتها شدند.
ایزدی، نماینده تورنمنت بینالمللی فیزیکدانان جوان در ایران با اعلام این مطلب خاطرنشان کرد در این دوره از مسابقات از ۲۵ تیم شرکتکننده که ۲۳ تیم به صورت حضوری در مسابقات حضور داشتند تیم ایران موفق به دریافت مدال نقره و کسب مقام دوم شده است.
رضا منتظری نمین، معراج بوساکی، علی فرج اللهی، زهرا کریمی و صبا ضرغام اعضای شرکتکننده در این مسابقات بودهاند.
ایزدی در پایان از برگزاری بیست و چهارمین دوره مسابقات بینالمللی فیزیکدانان جوان در جولای سال ۲۰۱۱ به میزبانی ایران خبر داد و افزود در این دوره از مسابقات حدود ۲۵ تا ۳۰ کشور از سراسر دنیا شرکت خواهند کرد.
خبر / رادیو کوچه
صبح امروز پنجشنبه نظامیان بریتانیایی در افغانستان تایید کردهاند که دو سرباز عضو این نیروها در اثر تیراندازیهای روز گذشته افراد مسلح در جنوب افغانستان کشته شدهاند.
یک سخنگوی ارتش بریتانیا گفته است که این حادثه در لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند، روی داده است.
این حادثه، تلفات سربازان بریتانیایی در افغانستان از سال ۲۰۰۱ میلادی تا حالا را به ۳۲۴ نفر افزایش داده است.
بیشترین تلفات نیروهای بینالمللی در افغانستان ناشی از انفجار بمبهای کنار جادهای بوده است.
گزارشها نشان میدهد که اخیرن افراد مسلح به حملات مستقیم و تیراندازی به سوی سربازان خارجی نیز شدت دادهاند.
افزایش تلفات سربازان بینالمللی در افغانستان در حالی گزارش میشود که دولت بریتانیا نیز اعلام کرده است که احتمال روند خروج سربازان خود را از افغانستان، از سال ۲۰۱۱ آغاز خواهد کرد.
شاید کمی دیر به نظر بیاید اما دیدن این استقبال خالی از لطف نیست. استقبال مردم در اسپانیا از تیم ملی کشورشان پس از قهرمانی در مسابقات جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی.
خبر / رادیو کوچه
احمد خاتمی در همایش سیاسی سپاه پاسداران در تبریز، با بیان اینکه «مواضع هاشمی رفسنجانی همان مواضع ۲۶تیرماه است» گفت: «آینده سیاسی آقای هاشمی به تصمیم رهبری و انتخابات آتی هیت رییسه مجلس خبرگان رهبری بستگی دارد.»
به نقل از سیمیل، خاتمی تاکنون در سخنرانیهای مختلف بهویژه نماز جمعه در تهران از هاشمی رفسنجانی انتقاد کرده و در ادامهی سخنان آیتاله خامنهای مبنی بر «موضعگیری دو پهلوی خواص» مواضع هاشمی رفسنجانی را محکوم کرده است.
وی در ادامه افزود: «سران فتنه، خود میدانند که آرزوی برگشت به حکومت را به گور خواهند برد، همانطور که طاغوتیان آرزوی برگشت به وطن را به گور بردهاند.»
احمد خاتمی در پایان اضافه کرد: «سپاه پاسداران تنها یک نیروی نظامی نیست، بلکه یک نیروی نظامی، سیاسی و عقیدتی است که در قانون اساسی هم آمده است.»
گفتنی است هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه ۲۶ تیرماه سال گذشته بر آزادی زندانیان سیاسی تاکید و رعایت حقوق مردم را جز اساس جامعهی اسلامی عنوان کرده است.
پنج شنبه ۳۱ تیر ماه ۱۳۸۹ – ۲۲ جولای ۲۰۱۰
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
زیر باران – «خالقی نازنینتر از مریم» - مارال
بخش اول اخبار
روزنگاشت – «پدر علم ژنتیک» - محبوبه
میکروفن – «عرق کردن بس» – شکوفه
رادیو لیچار – «به خاطر پولهای پدر زنم ازدواج کردم» - قسمت شصت و دوم - فرورتیش
بخش دوم اخبار
آقای گجت – دامون
خبر ویژه کابل – نجیب عامری
عکسبرداری – «زندگی در دنیای تک رنگ»
خبر ویژه کابل – نجیب عامری
بخش سوم اخبار
خبر / دفتر کابل / رادیو کوچه
روز پنجشنبه وزارت دفاع افغانستان اعلام کرد بقایای اجساد ۲۶ نفر را که در حادثه سقوط هواپیمای شرکت پامیر جان باخته بودند، شناسایی کردهاند.
جنرال احمد ضیا یفتلی رییس صحی ارتش افغانستان امروز پنجشنبه گفت: «در بین اجساد شناسایی شده سه شهروند ترکیه، سه تاجکستانی، سه پاکستانی، سه انگلیسی، دو فلیپینی و یک آمریکایی نیز شامل است.»
وی افزود بقایای اجساد افغانها به خانوادههایشان تسلیم داده شده و قرار است اجساد شهروندان خارجی نیز از طریق سفارتخانههای آن کشورها به خانوادههایشان تسلیم داده شود.
این هوایپیمای مسافربری شرکت خصوصی پامیر به تاریخ ۲۷ ثور/ اردوبهشت با ۴۴ سرنشین هنگام پرواز از استان کندز به کابل سقوط کرده بود.
قبل بر این اجساد ۱۸ تن از جان باختگان این رویداد شناسایی و به خانواده هایشان تسلیم داده شده بودند.
اما بقایای ۲۶ جسد که به دلیل عدم امکانات شناسایی در افغانستان، به ترکیه و بریتانیا فرستاده شده بود.
تاکنون علت سقوط این هواپیما نیز مشخص نیست.
اما مسوولان وزارت ترانسپورت و هوانوردی افغانستان میگویند که تحقیقات برای بازخوانی معلومات جعبه سیاه هواپیما جریان دارد.
رادیو کوچه
در پایان رقابتهای کشتی فرنگی قهرمانی جوانان جهان که روزهای سهشنبه و چهارشنبه در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد، تیم ایران با کسب سه مدال برنز و با سقوط یک پلهای نسبت به دوره گذشته در جایگاه سوم ایستاد.
به گزارش خبرنگار مهر، در پایان رقابتهای کشتی فرنگی قهرمانی جوانان جهان که روزهای سهشنبه و چهارشنبه در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد، تیم ایران با کسب سه مدال برنز توسط سامان عبدولی، کمالمحمد علیزاده و شهاب قوره جیلی در وزنهای ۵۵، ۷۴ و ۹۶ کیلوگرم و ۳۳ امتیاز با سقوط یک پلهای نسبت به دوره گذشته به مقام سوم رسید.
در رده بندی تیمی این رقابتها روسیه با ۶۴ امتیاز قهرمان شد، آذربایجان با ۳۷ امتیاز به مقام دوم رسید، ایران با ۳۳ امتیاز سوم شد و تیمهای ارمنستان و اوکراین با کسب ۳۲ امتیاز مشترکن به مقام چهارم رسیدند.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.
آن سوی بی سو
دبیر کل محترم سازمان ملل متحد و فعالان حقوق بشر در سراسر جهان
(درود بر شما)
اینجانب سید احمدرضا احمدپور زندانی بند ویژه روحانیت در زندان مرکزی قم، به اطلاع میرساند در ایران تحت نام دین و تشییع آشکارا (حقوق بشر) توسط عمال و دستاندرکاران حکومتی نقض میگردد، به مراجع محترم تقلید دینی اهانت میشود و بیوت و دفاتر مراجع محترم تقلید دینی اهانت میشود و بیوت و دفاتر مراجع تراز اول تقلید شیعه چون مرحوم حضرت آیتاله العظمیمنتظری (ره) که در حیات مبارک خویش انواع فشارها و جفاها را متحمل شد و همچنان جفاها بر خانواده، بیت و شاگردان محترمش ادامه دارد و نیز به دفتر و بیت حضرت آیتاله العظمی صانعی که خدا او را از کینه ها، پلیدیها، نیرنگها و حسادتها محفوظ بدارد، حملهور میشوند و با تخریب محل مراجعه مقلدین و پیروان دینی مراجع محترم مذکور و ایجاد رعب و وحشت و ترساندن و تهدید مراجعین محترم به دفاتر مراجع تقلید، عملن آزادی عقیده را نادیده و نقض کرده و از اجرای احکام و مراسم دینی ممانعت بعمل آوردهاند. از سویی با حکومتی کردن حوزههای علمیه و وجود غیر قانونی دادگاه و دادسرای ویژه روحانیت که همچون تیغ گیوتینی بر سر روحانیت مستقل، منتقد و دگراندیش عمل میکنند و آنانرا بخاطر تفکر، بیان و قلم محکوم و محبوس و تبعیید میکنند، مانع رشد و بالندگی علمی، سیاسی و عقیدتی روحانیون شدهاند.
امروزه دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت به اتاق (تفتیش عقاید) تبدیل گشته و موجب سلب آزادیهای همه جانبه و علمی روحانیون شده و هیچ روحانی منتقد و مستقل از دست آن در امان نیست.
از کوچکترین حقوق قانونی و حقوق بشری برخوردار نمیباشد، متهم روحانی از داشتن وکیل قانونی مورد تایید خویش در تمامی مراحل بازداشتی، بازجویی، دادرسی و دادگاه محروم است و بدون حضور وکیل مدافع، او را به اتهامات واهی و غیر واقعی نظیر نشر اکاذیب، اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبر و مسوولان و تبلیغ علیه نظام محکوم میکنند و در بند ویژه روحانیت محبوس میکنند
آقای دبیر کل محترم سازمان ملل متحد و نهادهای حقوق بشر جهان، خود نیز یکی از همان روحانیون منتقد و مخالف هستم که بخاطر گفتههایم، نوشتههایم، شعرهایم بخصوص آن شعری که در خصوص ندای آقاسلطان همان دختر بیگناهی که مظلومانه در خیابانهای تهران و در بین مردم معترض، خونش پای درخت جنبش سبز ملت ایران ریخته شد و شهید گشت، با عناوین واهی یاد شده به یک سال حبس محکوم شدهام وبیش از سه ماه است که در بازداشتگاه اطلاعات قم و در زندان مرکزی قم (بند ویژه روحانیت) شاهد نقض آشکار حقوق بشر و نادیده گرفتن حقوق قانونی و انسانی زندانیان و خویش بودهام و همچنان حبس وبی قانونی و بیعدالتی ادامه دارد.
در زندان تفتیش عقاید میکنند، از پوشیدن لباس به رنگ سبز توسط زندانی (اینجانب) ممانعت میکنند و بارها من و دیگران مورد تفتیش بدنی غیر انسانی، غیر شرعی و غیر قانونی واقع شدهایم
و با این کار مرا تحقیر و به شخصیت و کرامت انسانیام اهانت کردهاند. جناب دبیر کل اینجانب بارها شاهد کتککاری زندانیان توسط ماموران زندان در سالن (زیر هشت) بودهام. زندان از حیث امکانات و امور بهداشتی در حد صفر است و به مکانی برای رشد و گسترش انواع بیماریها مبدل گشته است و تا کنون هیچ اقدامی پیشگیرانه و اساسی از سوی مسوولان صورت نپذیرفته است.
جناب دبیر کل محترم سازمان ملل متحد و همه دستاندرکاران نهادهای حقوق بشری در سراسر جهان، اینجانب بدون دلیل موجه و قانونی در کوچه ۳۹ خیابان صفاییه قم مورد ضرب و جرح چندین نفر ارازل و اوباش حکومتی قرار گرفته و غیرقانونی بازداشت شدم، در بازداشتگاه اطلاعات قم در سلولهای انفرادی زیر زمینی نگه داشته شدم که نمیدانستم کی شب است و کی روز!؟ در آن بازداشتگاه اهانتها، تحقیرها و تهدیدها را نسبت به خود و خانوادهام دیدم و شنیدم و الان که خویش در زندان هستم برای آواره کردن خانواده و فشار بر آنها از هیچ کوششی دریغ نکردهاند و حکم تخلیه خانهای که خانوادهام در آن زندگی میکنند صادر کردهاند!؟ همانطور که ذکر گردید فشار روحی و شکنجه روحی بر خودم نیز در زندان همچنان ادامه دارد، لذا با توجه به جمیع جهات مذکور و با توجه به نقض آشکار (حقوق بشر) بخاطر هتک حیثیت انسانیام بواسطه تفتیش بدنی غیرانسانی و غیر اخلاقی و غیر شرعی و بخاطر تفتیش عقاید قرون وسطایی و نقض حقوق بشر و نادیدهگرفتن حقوق زندانی به محضر شما و نهادهای مدافع (حقوق بشر) از مسوولان و بخصوص مسوولان مستقیم سازمان زندانهای ایران و قم و بالاخص دادسرای ویژه روحانیت شکایت میکنم و خواهان حضور نماینده یا نمایندگان شما در سازمان زندانها بخصوص در زندان مرکزی قم بند ویژه روحانیت و بندهای دیگر که حتا سقفی برای خوابیدن در زیر آن ندارند هستم.
آقای دبیر کل محترم سازمان ملل متحد و نهادهای مدافع حقوق بشر در سراسر جهان امروز ۳۰ تیرماه هشتاد و نه هجری شمسی مصادف با ۲۱ جولای ۲۰۱۰ میلادی، دوازدهمین روز اعتصاب غذای مطلق من است و حال و روز خوبی هم ندارم اما تا حضور و رویت نماینده قانونی شما در زندان مرکزی قم و رسیدگی به شکایت من توسط آن سازمان یا توسط مسوولان مربوط به این اعتصاب غذا ادامه خواهم داد. بدیهی است در صورت عدم اقدام شما و عدم رسیدگی به شکایت من و عدم تامین خواستههای قانونی، انسانی و حقوق بشری، توسط مسوولان نظام که از آن نه جمهوری گذاشتهاند و نه اسلامی، این اعتصاب غذا به مرگ منجر خواهد شد که در اینصورت نه تنها مسوولان اصلی جمهوری اسلامی قاتل من خواهند بود بلکه شما را هم بخاطر تعلل در عدم تحقق حقوق بشر در ایران مقصر میدانم و باید پاسخگوی خانواده، هموطنان شریف من و افکار عمومی جهان باشند و باشید.
به امید پیروزی نهایی جنبش سبز ملت ایران و به امید تحقق حقوق بشر در ایران
سیداحمدرضا احمدپور زندانی سیاسی بند ۶ (ویژه روحانیت) زندان مرکزی قم
خبر / رادیو کوچه
صبح روز پنجشنبه دولت کرهشمالی در واکنش به طرح آمریکا و کرهجنوبی برای انجام مانور نظامی مشترک در آبهای ژاپن، این اقدام را خطری بزرگ برای کل منطقه دانسته است.
در مانور دریایی دو کشور که از روز یکشنبه ۲۵ جولای، آغاز میشود و برای چهار روز ادامه خواهد داشت، ناو هواپیمابر «یواساس جورج واشنگتن» و بیست نوع دیگر ناو و زیردریایی، همچنین صد فروند هواپیما و هشتهزار پرسنل مشارکت خواهند داشت.
کرهشمالی همچنین گفت که تحریمهای جدید آمریکا علیه این کشور نقض بیانیهای است که سازمان ملل متحد بعد از غرق شدن ناو جنگی کرهجنوبی صادر کرده است.
این بیانیه که با حمایت همه اعضای شورای امنیت صادر شد، از سرزنش مستقیم کرهشمالی به خاطر غرقشدن ناو جنگی چئونان در تاریخ ۲۶ مارس امسال، خودداری کرده اما این واقعه را خطری برای امنیت منطقه توصیف کرده است.
در اثر این حادثه ۴۶ ملوان کرهجنوبی جان خود را از دست دادند.
لازم به یادآوری است تحریمهای جدید آمریکا علیه کرهشمالی روز گذشته چهارشنبه و در جریان سفر وزیر امور خارجه این کشور به کرهجنوبی اعلام شد.
محبوبه / رادیوکوچه
mahboobeh@koochehmail.com
امروز بیست و دوم جولای برابر زادروز «یوهان مندل» کشیشی اتریشی است او متولد سال ۱۸۲۲ بود و توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات وراثتی را که حاصل آزمایشهایش روی گیاه نخود فرنگی بود، شناسایی کند و به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.
«یوهان مندل» در بیستودوم جولای سال ۱۸۲۲ میلادی در یک خانواده روستایی به دنیا آمد. زادگاه او «موراویا» نام داشت که در آن زمان جزو مستعمرههای اتریش محسوب میشد او در آنجا وارد مدرسه ابتدایی شد.
پدرش برای یک ارباب کشاورزی میکرد تا اینکه توانست زمینی برای خودش تهیه کند و به باغداری بپردازد پدر او علاقه زیادی به پیوند میوهها داشت و یوهان نیز در کنار او کشاورزی و باغداری را آموخت.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل به «تروپا»، که از شهرهای مجاور روستایشان بود رفت و وارد مدرسه متوسطه شد.
او شاگرد ممتازی بود و پدرش هر چه توانست تلاش کرد تا خرج تحصیل او کند ولی بر اثر یک تصادف آسیب دید و خانهنشین شد و از عهده خرج دبیرستان یوهان بر نیامد و پسر نیز دبیرستان را ترک کرد و ترک تحصیل تاثیر بدی روی روحیه او گذاشت و به توصیه یکی از استادانش وارد خانقاه بزرگ «آلبرون» شد و در بیست و یک سالگی زندگی رهبانی پیشه کرد.
ابتدا دوره مطالعات کشیشی را با سربلندی به پایان رساند و به درجه افتخاری کلیسا نائل آمد و لقب «گریگور» را دریافت کرد و در ۴۷ سالگی به سرپرستی صومعه رسید.
او به عنوان یک کشیش برجسته در بیمارستان منطقه مشغول فعالیت شد ولی کار در آنجا او را بیمار کرد و به همین دلیل برای تدریس به یکی از دبیرستانهای منطقه فرستاده شد و در کلاسهای «زیستشناسی» و «فیزیولوژی گیاهی» اساتید دبیرستان شرکت کرد تا دانشش را کامل کند.
یوهان در سال ۱۸۵۶ با راهنمایی یکی از اساتید زیست شناسی تحقیق خود را بر روی گیاه نخود فرنگی آغاز کرد او قسمتی از زمین کشاورزی پدرش را برای کشت نخود فرنگی اختصاص داد و پس از هفت سال موفق شد اصول اولیه وراثت را کشف کند.
او ۳۵ متر از فضای باغ صومعه را هم به کشت نخود فرنگی اختصاص داد و روزها به کشاورزی و تحقیق بر روی انواع نخود فرنگی میپرداخت و بعد از ظهرها در مدرسه تدریس می کرد
او در نتیجه آزمایشهایش توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات وراثتی را که حاصل آزمایشهایش روی گیاه نخود فرنگی بود، شناسایی کند و در سال ۱۸۶۵ در کتابی منتشر کند. مندل از پژوهشهای «چارلز داروین» و «لامارک» و نظریه تکامل آگاه بود ولی نظریه وراثت خود را ارایه داد و نام نظریه و پژوهشش را «قانون تسلط» گذاشت.
او اعتقاد داشت که نظریه داروین اشکالات زیادی دارد البته از تمام عواملی که در کار توارث دخالت دارند آگاه نبود و بعدها دانشمندان و زیستشناسان با استفاده از نظریات او به تکمیل تحقیقاتش پرداختند.
خداوند در قلب انسانهای دردمند و نیازمند است، برای بدست آوردن خدا، قلب آنها را بدست آوریم.
طرفداران داروین نیز به ایدهها و پژوهشهای دانشمندی که لباس روحانیت بر تن داشت اهمیتی ندادند و او را مسخره کردند و در جهت از بین بردن مقالات و نوشتههای مندل از هیچ کوششی کوتاهی نکردند با این وجود او از ارزش کارهایش آگاه بود و قبل از مرگ به برادرزادهاش گفت: «زمان من هم فرا خواهد رسید.»
در آن زمان نظریات داروین و لامارک معتبرتر به نظر میرسید لذا تحقیقات مندل به فراموشی سپرده شد. سرانجام یوهان مندل در سال ۱۸۸۴ درگذشت و شش سال پس از مرگش یعنی در سال ۱۹۰۰ چند دانشمند اتریشی قوانین مندل را دوباره کشف کردند و نظریات او مورد قبول و توجه قرار گرفت و او به عنوان «پدر علم ژنتیک» شناخته شد.
منیعها:
ویکیپدیا
سایت قلب مقدس
خبر / رادیو کوچه
روز گذشته چهارشنبه دبیر انجمن اسلامی دانشگاه کاشان از تایید حکم لغو مجوز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان که اول اسفندماه سال گذشته از سوی هیت نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاه صادر شده بود از سوی وزارت علوم خبر داده است.
به گزارش پارلماننیوز، سعید رجبی در مورد دلیل صدور چنین حکمی گفت که این تصمیم به دلیل آنچه که تخلف از اصل ۳ اساسنامه اعلام شده، اتخاذ شده است.
وی سیاست شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه کاشان را همواره حفظ اعتدال در منش و رفتار خود بیان کرد و حضور و فعالیت سیاسی این انجمن تا زمان حاضر را موید این نکته دانست.
دبیر انجمن اسلامی دانشگاه کاشان در مورد اتفاقاتی که منجر به صدور این حکم شد، افزود: «در سال گذشته ۲ تن از اعضای سابق انجمن به همراه دبیر سابق به اتهام شعارنویسی در دانشگاه، بازداشت شدند. با توجه به اعلام موضع رسمی انجمن اسلامی در این خصوص و به دلایلی کاملن ناموجه، از این اتفاق بهرهبرداری لازم صورت گرفت و محدودیتهای ما به چندین برابر افزایش یافت. در بهمنماه هم با تشکیل جلسه به اصطلاح هیت منصفه و بررسی بیانیهها و مواضع انجمن که بخشهای بسیاری از آن مربوط به سالهای گذشته بود، حکم لغو مجوز این انجمن از سوی هیت نظارت دانشگاه صادر شد. ما با پیگیریهای لازم و تدوین دفاعیه و ارسال مدارک به هیت مرکزی نظارت، نسبت به صدور این حکم اعتراض کردیم. نکته مهم این که در ماه گذشته حدود ۵۰ عضو هیت علمی این دانشگاه با اعلام حمایت از انجمن، از وزیر علوم خواستند که نسبت به این حکم تجدید نظر کند و با یادآوری فضای دانشگاه کاشان از وی خواسته بودند که تعادل این دانشگاه را به آن بازگرداند. اما صدور این حکم نشان داد که در وزارت علوم چه میگذرد.»
گفتنی است بر اساس اصل ۳ اساسنامه، انجمن اسلامی یک تشکل غیرانتفاعی است که به قانون اساسی، ولایت مطلقه فقیه، قوانین موضوعه کشور و آییننامههای مصوب التزام دارد و به عدم سواستفاده از امکانات مالی دانشگاه و نام تشکل متعهد است.
خبر / رادیو کوچه
ارسلان ابدی، دانشجوی دانشگاه بینالمللی قزوین که ششم دی ماه سال گذشته بازداشت شده بود به ۶ سال حبس تعزیری در شبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر محکوم شده است.
به گزارش هرانا، ارسلان ابدی در حکم بدوی به ۹ و نیم سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر، به ۶ سال تقلیل یافته است.
لازم به ذکر است که خواهر و نامزد این دانشجو نیز به مدت ۳۰ روز در بازداشت بودهاند. به گفتهی منابع غیر موثق علت بازداشت نزدیکان این دانشجو فشار به او عنوان شده است.
مریم / رادیوکوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 1888 میلادی – «ریموند چندلر» داستاننویس آمریکایی که دوست داشت فقط داستان پلیسی و پرماجرا بنویسد ۲۲ جولای در شیکاگو بهدنیا آمد و ۷۱ سال عمر کرد. معروفترین داستان او که به صورت فیلم سینمایی هم درآمده است «خداحافظی طولانی» عنوان دارد. چندلر نمایشنامههای متعدد نیز نوشته ولی مهارت او در نگارش داستانهای پلیسی بوده و به همین لحاظ داستاننگاران آمریکا او را به ریاست انجمن خود انتخاب کرده بودند.
- ۱۸۲۲ میلادی – دانشمند اتریشی «گرگور مندل» بهدنیا آمد. از مندل بهعنوان پدر و بنیادگذار علوم ژنتیک نام برده میشود. وی بود که اصول وراثت را کشف کرد و قانون آنرا نوشت که بعد از او راهش ادامه یافته و هنوز تلاش پژوهشگران برای تکامل این علوم ادامه دارد.
- ۱۸۸۷ میلادی – «گوستاو هرتز» فیزیکدان آلمانی و برنده جایزه نوبل سال ۱۹۲۵ در چنین روزی در هامبورگ بهدنیا آمد و شصت سال از عمر خود را در آزمایشگاههای فیزیک گذراند و قواعد جداسازی ایزوتوپها، مبادله انرژی میان اتم و الکترون هنگام برخورد و میزان انرژی از دست رفته یونیزاسیون گازها را کشف کرد.
- ۱۹۶۸ میلادی – درگذشت «جووانی گوارسکی» نویسنده، روزنامهنگار، کاریکاتوریست و طنزپرداز ایتالیایی.
- ۱۹۱۷ میلادی – «الکساندر کرنسکی» سیاستمدار میانهرو روسیه نخستوزیر این کشور شد تا از انقلاب بزرگ روسها پیشگیری شود که چنین نشد و انقلاب بلشویکی ۳ ماه و ۲۰ روز بعد روی داد.
- ۱۳۳۱ خورشیدی – رای مثبت دادگاه «لاهه» نسبت به حقانیت ایران در اختلاف با انگلیس. پس از ملی شدن صنعت نفت ایران در آخر اسفند ۱۳۲۹، شرکت نفتی انگلیس که طرف قرارداد شرکت نفت ایران بود، به این دلیل که متضرر شده است خواهان ادامه همکاری با ایران شد. ولی چون نفت، ملی اعلام شده بود، شرکت انگلیسی به دیوان بینالمللی دادگستری شکایت برد و خواهان احقاق حقوق خود بود. ایران، دیوان را برای رسیدگی به این پرونده دارای صلاحیت نمیدانست زیرا مسئله بر سر دولتها نبود، بلکه دو شرکت با هم اختلاف داشتند. سرانجام رای دیوان بر حقانیت ایران صادر شد و از انگلستان در امور نفتی ایران خلع ید شد.
- ۱۳۸۷ خورشیدی – درگذشت «ابوطالب طالبی»، کشتیگیر ایرانى و دارنده مدال برنز رقابتهای کشتی آزاد بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی.
- ۱۹۱۵ میلادی – وقوع نبرد معروف «ایزونزو» بین ایتالیا و اتریش در جریان جنگ جهانی اول. پس از آغاز جنگ جهانی اول و بروز اختلاف بین اتحاد سهگانه شامل آلمان، اتریش و ایتالیا، نیروهای ایتالیا از متحدان جدا شده و به متفقین پیوستند. ورود ایتالیا به جنگ، اهمیت زیادی نداشت، چرا که این کشور نه دارای صنایع وسیعی بود و نه از قشون و نیروهای عالی برخوردار بود، بلکه تنها باعث این میشد که اتریش عده زیادی از نیروهای خود را بدون اینکه فعالیتی از خود نشان دهند، در مرزهای ایتالیا نگه دارد. سرانجام در اینروز نبرد معروف ایزونزو در ناحیهای کوهستانی به همین نام در ایتالیا بین ارتشهای ایتالیا و اتریش در گرفت. در این نبرد، در حدود هفتاد هزار نفر کشته شدند که اکثر آنها ایتالیایی بودند. با این حال، در پایان جنگ ایزونزو، اتریش از ایتالیا شکست خورد.
- ۱۸۰۲ میلادی – «فرانسوا زاویا بیشا» بافتشناس فرانسوی و بنیادگذار هیستولوژی (بافتشناسی) ۲۲ جولای درگذشت. وی موفق به طبقهبندی بافتها تا ۲۱ نوع شد.
خبر / رادیو کوچه
ایران غرب و اسراییل را متهمان بمبگذاری انتحاری اخیر استان سیستان و بلوچستان میداند که در اثر آن بیش از ۳۷ نفر جان خود را از دست دادند.
به گزارش شبکه خبری آسیا، علی عبدالهی معاون وزیر کشور جمهوری اسلامی عاملان اصلی این حادثه را عاملان قدرتهای غربی دانست و افزود عاملان این حادثه در بیرون از مرزهای ایران آموزش دیده بودند و سپس وارد مرزهای ایران شدند.
بر اساس این گزارش علاالدین بروجردی نیز پاکستان را مورد اتهام قرار داد و گفت سرویسهای اطلاعاتی پاکستان با تروریستها همکاری داشتهاند.
در این خبر آمده است که تروریستها از طریق مرز کشورهای همسایه و پاکستان به خاک ایران وارد شدهاند و بنابراین دولت و ارتش این کشور باید در مورد روابط خود با آنها بازنگری داشته باشد و برای مخالفت با آنها اقدامی انجام دهد.
بر اساس این خبر، گروه تروریستی جنداله مسوولیت این بمبگذاری را قبول کرده و اعلام که این اقدام در کینهجویی از اعدام عبدالمالک ریگی و به منظور دستیابی به امنیت در مرزهای این استان انجام شده است.
علی لاریجانی رییس مجلس ایران نیز آمریکا را مسوول این حادثه دانست و افزود حادثه بمبگذاری زاهدان که با حمایت آمریکا انجام شده است هیچ عذر و بهانهای برای آمریکا باقی نمیگذارد زیرا که حمایت آمریکا از گروه ریگی آشکار است.
گفتنی است که تهران واشنگتن را متهم میکند که با حمایت از گروه ریگی قصد دارد که در بین گروههای قومی ایران تفرقه ایجاد کند و در نهایت باعث عدم ثبات جمهوری اسلامی شود.
مصطفا محمدنجار وزیر کشور جمهوری اسلامی نیز اسراییل را متهم این حوادث معرفی کرد و افزود این اقدامات تروریستی اهداف چندگاه داشته است که از جمله آنها ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی است.
محمدرضا / رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ایران
http://www.iran-newspaper.com/
1) مقابله قاطع قوای سهگانه با دشمنان وحدت و امنیت
آیتالهخامنهای: «تروریسم وحشی و کور در منطقه، زاییده سیاست خباثتآلود امریکا، انگلیس و مزدوران دولتی و غیر دولتی آنان است.
دستگاههای مسوول موظفند تروریستها را بهسزای اعمال خود برسانند، جمهوری اسلامی که دهها سال بزرگترین و مطمئنترین حامی مسلمانان مظلوم در غزه و فلسطین و افغانستان و کشمیر و دیگر مناطق اسلامی بوده و هست، اکنون آماج این توطیه خبیث از سوی دستگاههای جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس قرار میگیرد تا به خیال خام آنان، درگیر فتنه مذهبی و نزاع شیعه و سنی شود، غافل از آن که اهل تسنن در ایران اسلامی نیز مانند برادران شیعه خود بارها وفاداری خویش را به این نظام مقدس اسلامی ثابت کردهاند.
۲) صدور احکام استخدامی ۲۶ هزار نفر از حقالتدریسیها در روزهای آینده.
وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد: «تاریخ احکام استخدامی ۲۶ هزار نفر از فرهنگیان از اول تیرماه سال ۸۹ عنوان شده است و در طول تابستان امسال حقوق کامل میگیرند، وی افزود معلمان حقالتدریسی که بیش از ۶ سال سابقه کار دارند در سالجاری استخدام میشوند.»
۳) آب تهران بهداشتی است مردم مطمئن باشند.
استاندار تهران: «مردم به شایعات و جوسازیهایی که در زمینه آب شرب تهران مطرح میشود، توجه نکنند و نگران نباشند، وزیر بهداشت فقط اعلام کرده بود که در یک منطقه از تهران از آب بستهبندی استفاده کنند، نه اینکه همه آب شهر تهران آلوده است.» پیگیر موضوع تماسهای گرفته شده با مردم از سوی برخی تولیدکنندگان آب معدنی و دستگاههای تصفیه آب برای آلوده معرفی کردن آب تهران هستیم.
جام جم
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100880998190
1) هیت رییسه شورای نگهبان ابقا شد.
اعضای شورای نگهبان در نخستین جلسه دور جدید فعالیت این شورا آیتاله احمد جنتی را برای یکسال دیگر به عنوان دبیر شورای نگهبان انتخاب کردند.
۲) رسوایی جدید در خلیج مکزیک.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100881029605
مسوولان شرکت «بریتیش پترولیوم» (بیپی) اعتراف کردهاند تصویری که قرار بوده بیانگر تلاش وسیع همکاران این شرکت نفتی انگلیسی برای مهار نشت نفت در خلیج مکزیک باشد جعلی است. «بی پی» گناه انتشار این تصویر را به گردن یکی از همکارانش میاندازد.
تا دو روز پیش، دوشنبه ۱۹ ژوییه تصویری روی یکی از سایتهای اینترنتی شرکت «بی پی» قرار داشت که چند کارشناس این شرکت را مقابل ده نمایشگر عظیم ویدیویی نشان میداد، ظاهرن این کارشناسان مشغول نظارت بر عملیات مهار نشت نفت در خلیج مکزیک بودهاند که از حدود سه ماه پیش بزرگترین فاجعه زیست محیطی را در این منطقه سبب شده است.
تهران امروز
۱) دعوت به مذاکره با کارت تهدید.
http://www.tehrooz.com/1389/4/31/TehranEmrooz/329/Page/4/?NewsID=38596
«دیوید کامرون» در نقش یک دنبالهرو مطیع «اوباما» در سخنانی هماهنگی کامل انگلیس و آمریکا را در مسایلی چون پرونده هستهای ایران، افغانستان و صلح خاور میانه اعلام کرد. پرونده هستهای ایران یکی از محورهای اصلی مذاکرات دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا با باراک اوباما، رییس جمهوری ایالاتمتحده بود که در اقدامی متناقض با تحرکات اخیر خود از ایران خواستند به مذاکرات هستهای بازگردد و مدعی شدند که هنوز برای یافتن راهحلی صلحآمیز برای مناقشه هستهای ایران خیلی دیر نشده است.
۲) شهادت پنج زایر ایرانی در حمله انتحاری عراق.
http://www.tehrooz.com/1389/4/31/TehranEmrooz/329/Page/2/
منابع آگاه اعلام کردند که حمله انتحاری دیروز به اتوبوس زایران ایرانی در شمال شرق بغداد، پنج شهید و ۹ زخمی برجای گذاشت. به گزارش فارس، یک عامل انتحاری با یک خودروی بمبگذاری شده به اتوبوس زایران ایرانی در شمال شرق بغداد حمله کرد که در نتیجه آن پنج ایرانی کشته شدند و هفت ایرانی و دو عراقی نیز زخمی شدند. در سالهای اخیر، تعداد زیادی از هموطنان زایر در سفر به عتبات عالیات، قربانی حملات تروریستی شدهاند. مقامات عراقی تاکنون وعدههای زیادی درباره تامین امنیت زوار دادهاند ولی اغلب این وعدهها محقق نشده است.
آفرینش
۱) بررسی مسئله مذاکره با آمریکا درمجلس منتفی شد.
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=66832
درحالیکه نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، شرط مذاکره با کنگره آمریکا را پاسخ دادن آنها به سوالات مطرح شده توسط دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران عنوان کرد، یک عضو دیگر این کمیسیون از منتفی شدن بررسی مسئله مذاکره با کنگره آمریکا در کمیسیون امنیت ملی خبر داد. «محمد کرمی راد» در گفتوگو با خانه ملت، با بیان اینکه بحث مذاکره با کنگره آمریکا در کمیسیون امنیت منتفی است، گفت: «با توجه به اقدامات خصمانه آمریکا علیه کشورمان، هیچ عقل سلیمی این مذاکره را نمیپذیرد.»نماینده کرمانشاه افزود: «آنها از یک طرف علیه ما اعلام جنگ میکنند و سیاست ایران هراسی در منطقه راه میاندازند و از طرف دیگر پیشنهاد مذاکره میدهند.
۲) استخدام در تهران ممنوع شد.
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=12221#66822
بر اساس تصمیم هیت دولت هرگونه استخدام و ایجاد سازمان و پستهای جدید در تهران ممنوع شد و دستگاههای اجرایی موظف به انتقال نیروهای داوطلب حداکثر تا پایان مردادماه شدند. در این جلسه مقرر شد تا دستگاههای اجرایی، شرکتهای دولتی خود را برابر فهرست مصوب کارگروه انتقال، تا پایان مردادماه از تهران منتقل کرده و بانک مرکزی نیز نسبت به انتقال حسابهای این شرکتها اقدام کند.
رسالت
۱) زلزله شش ریشتری در مرز استان فارس و هرمزگان.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=33404
زلزله ۵٫۸ ریشتری دراستانهای فارس و هرمزگان یک کشته و۳۱مجروح برجاگذاشت.
به گزارش خبرنگار این روزنامه، زلزلهای با قدرت ۵٫۸ دهم ریشتر در ساعت ۸ دقیقه بامداد روزگذشته درحوالی «اهل» واقع دربخش اشکنان شهرستان «لامرد» استان فارس در محدوده مرز استانهای فارس و هرمزگان بهوقوع پیوست که براثر این زلزله ۸ روستای این دو استان متحمل خسارات شدیدی شدند.
۲) نیویورک تایمز: «افغانستان با خطر چپاول منابع مواجه است.»
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=33376
روزنامه نیویورک تایمز نوشت خطر چپاول منابع افغانستان وجود دارد. این روزنامه در مقاله ای به قلم «پالکولیر» در پایگاه اینترنتی خود نوشت: «این خبر که ذخایر معدنی بهرهبرداری نشده افغانستان یک تریلیون دلار ارزش دارد با بدبینی مواجه شده است.» گفته میشود که اکنون این کشور از وضع کنونی اش به «کنگوی» بعدی تبدیل خواهد شد، کشوری که سرمایه طلا، مس و دیگر مواد معدنیاش عمدتن باعث فساد و خشونت شده است.
خراسان
۱) دیدار المالکی وعلاوی بینتیجه پایان یافت
http://www.khorasannews.com/News.aspx?id=166606&type=1&year=1389&month=4&day=31
دیدار «نوری المالکی» و «ایاد علاوی» بدون نتیجهای که منجر به ایجاد پیشرفت در روند تشکیل دولت جدید عراق شود در دفتر نخست وزیری عراق برگزار شد و بی نتیجه پایان یافت.
۲) آرامگاه چائوچسکو دیکتاتور سابق رومانی نبش قبر شد.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?id=166607&type=1&year=1389&month=4&day=31
برخی از رومانیاییها تردید دارند که «نیکلای چائوچسکو» به راستی در گورستان نظامی در غرب بخارست مدفون شده باشد. چائوچسکو بهمدت ۲۵ سال رومانی را با سیاست «مشت آهنین» اداره کرد. در اقدامی عجیب برای مردم رومانی، دانشمندان پزشکی قانونی چهارشنبه دیروز با نبش قبر رهبر دیکتاتور سابق این کشور از اجساد وی و همسرش نمونهبرداری کردند.
کیهان
۱) ماهاتیر محمد: «غربی ها جهان را به فساد و تباهی میکشانند.»
http://www.kayhannews.ir/890431/16.htm#other1609
نخست وزیر سابق مالزی هشدار داد که کشورهای غربی با اقدامات خود جهان را به سمت فساد و تباهی میکشانند.به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، «ماهاتیر محمد» روز گذشته طی یادداشتی در وبلاگ شخصی خود، از گسترش فرهنگ منحط و فاسد غرب در بین جوانان سایر ممالک انتقاد کرد.نخست وزیر سابق مالزی با زیرسوال بردن ادعای آزادی بیان از سوی رسانه های غربی، سران این رسانهها را به ارزشهای جوامع خود وفادار دانست و از مسوولان دولت مالزی خواست بیتوجه به این ادعاها، از گسترش فساد و انحرافات اخلاقی به نام آزادی بیان جلوگیری کنند. ماهاتیر محمد نوشت: «باید در مقابل تباهی اخلاقی از طریق اینترنت اقدام فوری انجام داد.»
۲) حراج وسایل چرچیل
http://www.kayhannews.ir/890431/16.htm#other1609
این روزها، بهخصوص در جامعه غرب، هرچیزی منبع درآمد است و خلاصه همه چیز فروشی است و اگر این چیز فروشی متعلق به شخصیتی سیاسی، هنری، تاریخی و… هم باشد، که دیگر قیمتش سر به فلک میکشد و نان فروشنده را روغنی میکند حالا، فکر میکنید که دندان مصنوعی طلایی جناب «وینستون چرچیل» چقدر میارزد؟ کارشناسان آن را بین ۴۷۰۰ تا ۶۰۰۰ پوند برآورد کرده اند بههرحال، این «نیم دست» دندان مصنوعی را که روی پایه طلا کار گذاشته شدهاند، «کینر اوکشنز» پسر همان دندانسازی که آنها را درست کرده بهفروش گذاشته است، اما می ویند یک نیم دست دیگر از همین دندانها با خود جناب نخست وزیر اسبق انگلیس بهگور رفته و یک نیم دست دیگر هم در موزه «کالج سلطنتی جراحی» بهنمایش گذاشته شده است.
فرهیختگان
۱) آیت اله هاشمیرفسنجانی: «ضربه خوردگان از انقلاب برای رسیدن به اهداف خود خیز برداشتهاند.»
http://www.farheekhtegan.ir/content/view/11005/31/
به گزارش ایلنا: رییسمجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: «در اطراف ایران، مسایل جدی در حال مطرح شدن است و آنهایی که از انقلاب ما ضربه خورده بودند برای رسیدن به اهداف شوم خود خیز برداشتهاند.
۲) بیعدالتی باید مورد انتقاد قرار گیرد.
http://www.farheekhtegan.ir/content/view/11018/45/
به گزارش ایلنا: رییسجمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه در نظام جمهوری اسلامی باید بداخلاقی محکوم شود، اظهار داشت: «در این نظام باید بیعدالتی مورد انتقاد قرار گیرد و اگر به نام عدالت بیعدالتی شود، بدتر است.» خاتمی در ادامه سخنانش تصریح کرد: «عدالت کیمیای گرانبها و جامعالاطرافی است که خلاصه کردن آن در عدالت اقتصادی (که البته مهم است) آن هم تحت توهمات مدرن مارکسیستی و غیرمارکسیستی جفای به انسان است.»
۳) حمایت از جوانان جویای کار.
http://www.farheekhtegan.ir/content/view/11006/32/
نمایندگان مجلس روز گذشته یک فوریت مصوبهای را از تصویب گذراندند که بر اساس آن همه افراد ذکور دارای سن ۲۵ سال بهبالا که یک سال از زمان مراجعه آنها به یکی از شرکتها یا سازمانها برای درخواست کار گذشته باشد، بیمه بیکاری دریافت میکنند.
دنیای اقتصاد
۱) مجلس شورای اسلامی ۱۸ ماده از لایحه پیش فروش ساختمان را به تصویب رساند.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=216100
«مقررات سختگیرانه برای پیش فروش مسکن»
مجلس شورای اسلامی ۱۸ ماده از لایحه پیش فروش ساختمان را که اولین قانون در این حوزه به شمار میرود، بهتصویب رساند تا زمینه برای قانونمند شدن پیش فروش ساختمان در کشور فراهم شود. قانونی که به گفته «امین حسینرحیمی» سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس برای محکم کردن شرایط و قراردادهای پیش فروش مسکن، تدوین شده است تا جلوی کلاهبرداریهای فراوان در این زمینه را بگیرد.
۲) پایان طولانیترین ماراتن بورس.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=216023
«کارکنان سایپا برنده ماراتن سایپا شدند»
سرانجام بلوک سایپا بعد از ۲۰ روز رقابت فشرده و حاشیههای فراوان به فروش رسید. بلوک سایپا که در قیمت پایه هر سهم ۳۱۸۳ ریال اولتیرماه عرضه شده بود، با رکوردهایی بینظیر به طولانیترین معامله بلوکی بورس تهران تبدیل شد و با رسیدن به ارزش یکهزار و ۵۸۴ میلیاردتومان، دومین معامله بزرگ بورس تهران لقب گرفت.
خبر / رادیو کوچه
وزرای خارجه اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا در نشست کمیسیون آ.سه.آن بر منطقه عاری از سلاح هستهای تاکید کردهاند.
به گزارش خبرگزاری رسمی مالزی (برناما)، اعضای این اتحادیه همچنین راههای همکاری بیشتر و موثر با دیگر نهادها و سازمانهای فعال در این عرصه را بررسی کردند.
پیمان جنوب شرق آسیای عاری از سلاح هستهای که در سال ۱۹۹۵ به امضای اعضای این اتحادیه رسید از سال ۱۹۹۷ اجرایی شد و یکی از مفاد اصلی این پیمان این است که کشورهای منطقه جنوب شرق آسیا خود را به خلع سلاح کامل هستهای و برقراری صلح و امنیت بینالمللی متعهد بدانند.
در بیانیه پایانی این نشست که در هانوی ویتنام برگزار شد همچنین اعضا خواستار افزایش نقش و جایگاه این پیمان در نشستهای بینالمللی شدند.
خبر / رادیو کوچه
علی رستمی شهروند اهل امیرآباد بوکان روز ۲۲ تیرماه با احضار از سوی نیروهای امنیتی بوکان بازداشت شده است.
به گزارش آژانس خبری موکریان، علی رستمی کاسبکار محلی روز ۲۲ تیر ماه دستگیر و روانه بازداشتگاه اطلاعات شده است.
تاکنون اتهامی برای بازداشت این شهروند از سوی مقامات رسمی بوکان اعلام نشده است.
رادیو کوچه
«مهاتیر محمد» نخستوزیر پیشین مالزی در وبسایت خود از افول ارزشهای اخلاقی در جوانان این کشور انتقاد کرد و عدم نظارت بر سایتهای اینترنتی را یکی از دلایل این پدیده عنوان کرد.
وی در وبسایت خود عنوان کرد بیاخلاقی جنسی و فساد در میان جوانان مالزی نسبت به گذشته رواج بیشتری داشته است و مطالعه تاثیرات اینترنت بر نسل جوان و پیامدهای آن از الزامات اصلی فعالان این عرصه است.
وی همچنین از جامعه جهانی خواست که در مورد جلوگیری از انتشار مطالب غیراخلاقی در اینترنت اقدام اساسی انجام دهند و از مقامات کشور مالزی نیز خواست در مورد سانسور مطالب غیراخلاقی اقدام کنند.
وی همچنین با اشاره به آزادی رسانهها در غرب نوشت این آزادیها در مورد انتقاد از کشورهای جهان سوم مصداق پیدا میکند زیرا آنها آزادند تا دروغ بگویند اما وقتی که درباره کشورهای خود و غرب مینویسند باید به منابع رسمی احترام بگذارند و مطالب را آنطور که آنها میخواهند بنویسند.
سخنرانی دکتر علیرضا اصغرزاده در پارلمان ایتالیا
ترجمه از متن انگلیسی: علیرضا جوانبخت
رم ۲۹ ژوئن ۲۰۱۰
خانمها و آقایان
اجازه بدهید از برگزارکنندگان این نشست، حمایتکنندگان و نیز تمام حاضرین صمیمانه تشکر بکنم. حقیقتن حضور در اینجا برای بحث در مورد مشکلات متعددی که جریان دموکراتیزاسیون ایران با آن مواجه میباشد، مایه سربلندی است.
از من خواسته شده که وضعیت کنونی جنبشها و گرایشات دموکراتیک در ایران را با نگاهی به جنبش سبز بصورت فشرده مورد بحث قرارداده و برخی چالشها و کمبودهای جنبش سبز را به خصوص در ارتباط با دیگر جنبشها از جمله جنبش ملیتهای غیر فارس در ایران، زنان، کارگران، دانشجویان و جوانان مورد بحث قرار دهم. بگذارید در ابتدا این را روشن کنم که من با شما به عنوان یک ترک آذربایجانی که در ایران متولد شده، بیش از ۲۰ سال در آن کشور زندگی کرده و تحصیلات اولیه خود را در دوره رژیم سابق پهلوی و تحصیلات متوسطه خود را در دوره رژیم جاری حکومت اسلامی انجام داده است، صحبت میکنم. من از سال ۱۹۸۷ در کانادا اقامت کردهام و به عنوان یک آکادمسین، نویسنده و فعال حقوق بشر، جریان تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران را بخصوص پس از انقلاب مردمی ۱۹۷۸ بصورت پیگیر دنبال میکنم.
در کتاب اخیرم تحت عنوان «ایران و چالش گوناگونیها»(۱)، موارد عمده محرومیت و فشار در جامعه ایران را به تفصیل مورد بررسی قرار داده و اهمیت مبارزاتی آنها را به عنوان کانونهای بالقوه برای جنبشهای اجتماعی، بصورت برجسته نشان دادهام. این کانونها شامل حوزههایی همچون نژاد/قومیت، طبقه اجتماعی، جنسیت، زبان و مذهب میباشند. امروز مایلم به اهمیت این کانونها و نشاندادن محوریت آنها برای هر نوع تغییر پایدار در جامعه ایرانی پرداخته و همچنین به چند نقصان و عوامل عدم موفقیت جنبش سبز در همراهی و همکاری با این کانون های محرومیت و مقاومت تاکید مجددی بکنم. در مرحله اول از جنبش سکولاریسم شروع میکنم.
مذهب و سکولاریسم
جنبش سکولاریسم در ایران کنونی یکی از مهمترین حوزههای مقاومت علیه بنیادگرایی سیستم حاکم است.
سکولاریسم بصورت عکسالعملی در مقابل شیعهگری و خمینیگری حکومت- ایدئولوژی که حق افراد را برای برخورداری مساوی از منابع با توجه به جنسیت، تعلقات ائتنیکی، وابستگی مذهبی، گرایشات جنسی و نظایر این نفی میکند- تبدیل به یکی از کانونهای مقاومت شده است. به این نکته تاکید میکنم که با همچون زمینهای، سکولاریسم از دیدگاه ضدیت با دین تعریف نمیشود بلکه از منظر برابر حقوقی دارندگان هر نوع مذهب، هر نوع اعتقاد معنوی/ روحانی، و یا دین- ناباوران با معتقدین به دین غالب و حاکم تعریف میشود.
سکولاریسم میتواند یک فضای دموکراتیک ایجاد کند که در آن تفاوت و تنوع بصورت ترکیب اصلی جوامع معاصر قبول میشوند. بطور مثال، تنها در یک فضای سکولار ممکن است که دانشجویانی با زمینه مذهبی و اعتقادی متفاوت با اکثریت، احساس امنیت بکنند. سکولاریسم با این درک نمیتواند به ضد مذهبی بودن و یا آتائیسم تعبیر شود. به طور ساده، سکولاریسم سیستمی است که در جهت ترجیح منافع هیچ باور مذهبی نسبت به باورهای دیگر نیست. بر اساس این دور نما، نه تنها همه جوامع و گروههای مذهبی در داخل یک کشور بایستی بطور مساوی از منابع موجود درآن کشور برخوردار شوند، بلکه آنهایی هم که اعتقاد دینی ندارند و یا دارای اشکال متفاوتی از اعتقادات روحانی هستند بایستی فرصتی مساوی همپای گروه غالب مذهبی داشته باشند.
از آنجا که سکولاریسم به خودی خود نمیتواند معادل دموکراسی و پیشرفت در نظر گرفته شود، مسلمن رؤیا پردازی در مورد آن نیز صحیح نیست. بصورت نمونه، ایران در دوره پهلویها، عراق در دوره صدام، مصر در زمان ناصر، و اندونزی در دوره سوهارتو، آشکارا سکولار بودند اما هیچ یک نه دموکراتیک و نه مترقی به حساب میآمدند.
از این قرار لزومی ندارد که سکولاریسم در ظهور خود به دشمنی با مذهب تعبیر شود. در طول تاریخ، هم بنام مذهب و هم بنام سکولاریسم جنایات و شقاوتهایی با ابعاد غیر قابل تصور به وقوع پیوستهاند. هر چند که رنج ناشی از مذهب در دوران فجایع ننگینی از قبیل دوره تفتیش عقاید (انگیزاسیون)، جنگهای صلیبی و منازعات ناشی از فرقهگرایی و بنیادگرایی مذهبی بیشتر بوده است، اما سکولاریسم نیز تجاربی نظیر نازیسم و استالینیسم داشته است. به این ترتیب بایستی مراقب بود که سکولاریسم به عنوان یک ایدهای تصور نشود که همیشه مترادف دموکراسی، حقوق بشر، صلح و پیشرفت میباشد.
(۲)بنا به شواهد، در حال حاضر در جامعه ایرانی یک جنبش سکولاریست جریان دارد. پارامترهای این جنبش از منظر تنوع، تعامل، عدالت اجتماعی و حق دسترسی یکسان به منابع تعریف میشوند. به چه دلیل کسی که اعتقاد به بهاییت دارد صرفن به خاطر اعتقاد خود بایستی از حق برابر در تحصیل و فرصتهای شغلی محروم باشد؟ چرا باید یک معلم و یا یک استاد سوسیالیست دانشگاه تنها به دلیل جهانبینی خود شغل خود را از دست بدهد؟ به چه دلیل باید یک محصل مسلمان سنی یا یهودی از امکانات تحصیلی که در اختیار دانشآموزان شیعه قرار داده شدهاند، از قبیل مکانهای عبادت، امور آموزشی و فوق برنامهای، بطور یکسان برخوردار نباشد؟ چرا زنان و اقلیتهای جنسی بایستی بدلیل جنسیت و گرایشات جنسیشان مورد تبعیض قرار بگیرند؟
در پاسخ به این سوالات و دیگر پرسشهای مشخص اجتماعی است که ایرانیان زیادی به سکولاریسم به مثابه یک جایگزین پایدار برای بنیادگرایی دینی روی میآورند. با اینحال، متاسفانه خیلی از سخنگویان جنبش کنونی سبز قادر به درک این اصول بنیادین جنبش سکولار ایرانیان نمیباشند: اصولی از قبیل تنوع، بیطرفی، برابری، تساوی حقوق، عدالت اجتماعی، و شمولیت همگانی. افراد با نفوذی نظیر دکتر عبدالکریم سروش و آیتاله محسن کدیور که با جنبش سبز همراه هستند، درک انحرافی و نادرستی از سکولاریسم دارند. تعریف این اشخاص از سکولاریسم مباحثی مثل عدالت اجتماعی، تنوع، چند فرهنگی و حقوق بشر را در بر نمیگیرد. در نتیجه، خیلی از اشخاص و گروههای سکولاریست بصورت فزایندهای شیفتگی نسبت به جنبش سبز را از دست داده و از رهبری آن فاصله میگیرند.
در عین حال میبایست اذعان کرد که جنبش سکولاریستی در ایران یک جریان واحد، تک صدا و متحدالشکل نمیباشد، بلکه با دیگر سمبلهای تنوع مثل جنسیت، نژاد/قومیت، زبان، سن و موارد دیگر تداخل دارد.
جنسیت
در جمهوری اسلامی ایران، حوزه جنسیت یکی از ملموسترین و حساسترین کانونهای تبعیض است که به ناچار به مهمترین کانون مقاومت و اعمال قدرت نیز تبدیل شده است. مدت زمان کوتاهی پس از استقرار حکومت اسلامی در ایران، حاکمان جدید «قانون حمایت خانواده» را لغو کردند، حجاب را اجباری نمودند، حداقل سن قانونی برای ازدواج را از ۱۸ سال به ۱۳ سال تقلیل دادند و در عین قانونی نمودن چند همسری، حق طلاق اتوماتیک بدلیل ازدواج مجدد شوهر را از زنان سلب نمودند. در همین زمینه آیتاله خمینی تاکید کرد:
«قانون داشتن چهار زن یک قانون خیلی مترقی است و به نفع زنان میباشد چونکه تعداد زنان بیشتر از مردان میباشد، زنان زیادتری نسبت به مردان متولد میشوند و مردان زیادی در جنگ ها کشته میشوند. زن به مرد نیاز دارد، چه کار میشود کرد وقتی در دنیا تعداد زنان از مردان بیشتر است؟ آیا ترجیح میدهید که این مازاد زنان روسپی شوند و یا ترجیح میدهید که آنان با مردی که دارای همسران دیگری است ازدواج کنند؟»
(۳)بر اساس قانون قصاص در قوانین مجازات جمهوری اسلامی، دیه یا خونبهای زنان قربانی، معادل نصف مبلغی است که برای قربانی مرد پرداخته میشود. شهادت زنان در دادگاه تنها معادل نصف ارزش شهادت مردان است. از آنجا که قانون اسلام شهادت دو زن را معادل شهادت یک مرد میداند، زنان نمیتوانند در کار قضاوت مشارکت نمایند. بدین ترتیب، از آنجا که حق زنان برای ابراز قضاوت بصورت کامل مورد تصدیق قرار نگرفته بندرت ممکن است که زنان بتوانند به کار وکالت و یا قضاوت بپردازند و با توجه به اینکه شهادت زنان به تنهایی هیچ وزن قضایی ندارد، اثبات هر نوع تجاوز، بدرفتاری و جنایت علیه آنان تقریبن غیر ممکن میباشد (مراجعه کنید به مواد ۵، ۶، ۳۳، ۴۶ ، ۹۱، و ۹۲ قانون مجازات کیفری جمهوری اسلامی ایران(.
یک نویسنده ایرانی مشاهدات خود را از زندانهای جمهوری اسلامی چنین توصیف کرده است:
«زندانها پر از زنانی هستند که در معرض تحقیرکنندهترین و غیرانسانی ترین انواع شکنجهها قرار دارند. تجاوز یکی از روشهای خوفناک و در عین حال رایج شکنجه میباشد.
تجاوز به زندانیان باکره در زندانهای ایران قبل از اعدام آنها، به صورت یک تشریفات مذهبی و با این اعتقاد صورت میگیرد که این دختران لیاقت حضور در مکانی که در بهشت از طرف پیغمبر اسلام به باکرهها تخصیص داده شده، ندارند.
(۴) بررسی سی سال گذشته قوانین جمهوری اسلامی زوال کامل حقوق زنان در عرصه های قانون، اقتصاد و امور اجتماعی- سیاسی را در ایران به روشنی نشان میدهد. سیاست تبعیض جنسی و جداسازی اجباری با شدت در همه مکانهای عمومی مثل دانشگاهها، مدارس، کارخانجات، سواحل دریا، رستورانها، و حتا اتوبوسها و قطارها به اجرا گذاشته میشود. آنهایی که این جرات را دارند که به مقابله با این مقررات سخت بنیادگرایان برخیزند خود را در معرض گرفتار شدن در اتاقهای شکنجه، سیاه چالهای مخفی، مقابل جوخه آتش، حلقآویز شدن و سنگسار قرار میدهند.
بهاین ترتیب چه جای تعجب است که زنان را در خط مقدم هر جنبش مترقی برای برابری جنسی، سکولاریسم، حقوق بشر و عدالت اجتماعی میبینیم؟ اینکه زنان ایرانی حامیان سرسخت جنبش کنونی سبز میباشند، مسئله پنهانی نیست. با این حال، سخنگویان جنبش سبز قادر به طرح ادبیاتی شفاف در ارتباط با نقض شدید حقوق زنان در جمهوری اسلامی نشده و مشخص نکردهاند که اگر جنبش سبز به قدرت برسد چگونه این حقوق برسمیت شناخته خواهند شد. مشابه عدم شفافیتشان در ارتباط با جنبش سکولاریسم، عدم شفافیت ادبیات آنها در موضوع برابری جنسی باعث میشود خیلی از زنان مترقی از سبزها در کل و از رهبری آن بطور اخص فاصله بگیرند. آقای میرحسین موسوی رهبر مفروض و نمادین جنبش سبز، همچنان به رهبری کاریزماتیک «امام خمینی» و دوره به اصطلاح بینقص، طلایی و عدل خمینی چسبیده و از اذعان به این مسئله خودداری میکند که این همه نقض حقوق زنان، در «عهد طلایی امام» و تحت نظارت مستقیم وی صورت پذیرفته است.
و در نهایت، ما بایستی این را نیز در نظر بگیریم که مبارزه حول محور جنسیت در عین حال با سایر کانونهای ستم نظیر طبقه، زبان، مذهب، و نژاد/قومیت نیز تداخل پیدا میکند. به عنوان نمونه، یک زن آذربایجانی، عرب، بلوچ و یا کرد، سرکوب یکسانی را در مقایسه با یک زن فارس تحمل نمیکند و تجربه ستم جنسی برای او مشابه تجربه یک زن ستمدیده فارس نیست. یک زن غیر فارس علاوه بر اینکه به خاطر جنسیتش سرکوب میشود، بخاطر زبانش، فرهنگش و هویت ائتنیکیاش نیز تحت فشار قرار دارد. یک زن غیر فارس در حالیکه قربانی یک فرهنگ مردانه است، در عین حال از بیحرمتی و ظلم ناشی از داشتن یک زبان ممنوعه، یک قومیت محکوم و یک فرهنگ منفور شده در یک جامعه نژادپرست نیز رنج میبرد؛ در صورتیکه یک زن فارس هیچ یک از ستمهایهای مبتنی بر زبان و نژاد/قومیت را تجربه نمیکند.
طبقه اجتماعی
مشابه جنسیت، طبقه نیز نوع دیگری از کانونهای تبعیض و در نتیجه یکی از نقاط مقاومت در جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی ایران نظامی است که از زمان تاسیسش همواره بر اساس تبعیض عمل کرده است؛ فرصتهای استخدامی و شغلی صرفن به آنهایی که در حلقه درونی حاکمیت قرار دارند و آنهایی که به نحوی وابستگی ایدئولوژیکی شدیدی به شیعهگری و خمینیگری ابراز میکنند ارایه میگردد. در نتیجه این سیاست در ایران امروز، ثروتمندان بزرگ متشکل از عناصر محوری رژیم و ارادتمندان آن، در مقابل اکثریت جمعیت فزاینده تهیدستان و محرومان قرار میگیرند. عمیقتر شدن فاصله بین غنی و فقیر با عمیقتر شدن فاصله مناطق عمدتن فارسنشین مرکزی کشور با حاشیههای غیر فارس، مثل نواحی بلوچستان، کردستان، ترکمنستان، آذربایجان و مناطق عربنشین خوزستان تشدید شده است. در اینجا تداخل طبقه اجتماعی، فقر و نابرابری منطقهای با نژاد، ائتنیسیتی، زبان و مذهب بخوبی مشهود است.
بر اساس برآوردهای متعدد، نرخ بیکاری ایرانیان معادل ۵٫۱ درصد نسبت به سال پیش رشد کرده و ممکن است تا پایان سال جاری به ۲۳ درصد برسد.
این روند بیشترین تاثیر را روی جوانان و فارغ التحصیلان جدید دارد بطوریکه نرخ بیکاری در میان آنان معادل ۲۰ درصد بر آورد میشود. در میان بیکاران، بیشترین درجه بیکاری را تحصیل کردهها و زنان دارای تحصیلات بالا دارند. نرخ بیکاری ایران در رده ۱۷ جهان و در درجه اول خاورمیانه میباشد. در خود تهران به تنهایی تعداد افراد بیکار ۰۸۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
مشابه خیلی از کشورهای جهان سوم، حکومت ایران بزرگترین کارفرمای کشور است. بیشتر کارکنان ایرانی که توسط حکومت استخدام شدهاند در وزارت آموزش، بهداشت، کشاورزی، صنعت نفت، ارتش و همچنین ارگانهای عقیدتی/سرکوبکننده مثل سپاه پاسداران انقلاب، جهاد سازندگی و بسیج کار میکنند. با در نظر گرفتن این مسئله، در شرایطی که کارفرما یک حکومت ایدئولوژیک میباشد، غیر ممکن بودن کار تشکیل اتحادیههای کارگری، فعالیتهای سیاسی و پیشرو قابل درک خواهد بود. البته این بدان معنی نیست که تلاش برای عدالت اجتماعی و اقتصادی در بین کارگران وجود ندارد. صحبت اینجا است که چنین تلاشهایی به شدت سازمان نیافته و پراکنده میباشند.
بهدلیل موقعیت شغلی و شرایط بغرنج اقتصادی- اجتماعی، برای کارگران و برای کارکنان دولت به مراتب دشوار میباشد که بین خود همبستگی برقرار کنند و دست به مبازه طبقاتی بزنند و اینجاست که جنبش سبز میتوانست پیشقدم شود تا قهرمان آرمانهای کارگران و مسایل مناطق محروم گردد. با این حال، سبزها این کار را انجام ندادند و در نتیجه نتوانستند از منابع و نیروهای سازنده این جمعیت عظیم- کمکاران، بیکاران، کارگران فصلی و کارگران مهاجر داخلی، آنهایی که بصورت میلیونی از مناطق به فلاکت نشسته غیر فارس کشور برای کار به مناطق فارس نشین در مرکز آمدهاند- بهرهبرداری کنند.
واضح است که هر نوع تحلیل منطقی از فشار و مبارزه طبقاتی در جامعه ایران بایستی تداخلات طبقه با جنسیت، نژاد/قومیت، زبان و محل یا منطقه تولد را مورد توجه قرار دهد. در قسمت بعدی توضیح مختصری در مورد ستم مبتنی بر ائتنیسیتی، نژاد و زبان در ایران ارایه خواهم داد.
نژاد/قومیت و زبان
در ابتدا مهم است توجه کنیم که مشخصات تعیینکننده جایی که امروز ایران خوانده میشود، پلورالیسم ائتنیکی، تفاوت و چندگونگی است. در طول قرنها مردمانی با ریشههای اتنیکی گوناگون، نظیر اجداد ترکهای آذربایجانی کنونی، کردها، بلوچها، ترکمنها، عربها، لرها، گیلک ها، مازندرانیها، فارسها و دیگران در ایران زندگی کردهاند. تاریخ تمدن سرزمینی که اینک بنام ایران خوانده میشود به ۶۰۰۰ سال پیش برمیگردد. اسناد باستانشناسی/زبانشناسی موجود نشان میدهند که مشخصه این سرزمین از ابتدا داشتن اشکال قوی از گوناگونی ائتنیکی، زبانی و فرهنگی بوده است.
تا سال ۱۹۲۵ این کشور بر اساس نوعی ازسیستم کنفدراسیون سنتی اداره میشد که در آن تمام گروههای ائتنیکی از آزادی استفاده و توسعه زبان، آداب و رسوم، فرهنگ و هویت خود برخوردار بودند. با به قدرت رسیدن حکومت پهلوی در سال ۱۹۲۵، جریان طبیعی تکثر ائتنیکی و زبانی به ناگهان متوقف شد و یک پروسه تک فرهنگی و تک زبانی شروع گردید که تا به امروز ادامه دارد. هدف این پروسه این بوده که زبان، تاریخ، فرهنگ و هویت اقلیت فارس را به صورت تنها زبان، تاریخ، فرهنگ و هویت معتبر همه ساکنان ایران معرفی کند. نیازی به گفتن نیست که ایده های غربی آریائیسم، شرقشناسی و تاریخنگاری شرقشناسان غربی به صورت قابل توجهی به این پروسه گمراه کننده و به شدت نژادپرستانه، یاری رساندهاند.
علیرغم اینکه تاریخنگاری شرقشناسان غربی ایران را معادل سرزمین فارسها و ایرانی را معادل فارس به حساب آورده است، با اینحال هیچ وقت نه در گذشته و نه در حال حاضر یک گروه ائتنیکی بصورت قطعی از نظر عددی اکثریت جمعیت را در این کشور تشکیل نداده است. تداوم ایدئولوژی ناسیونالیسم فارس مانع آن شده است که یک آمارگیری ملی و سراسری به صورت درست و علمی آن انجام شود، آمارگیری که شامل سوالاتی درباره ملیت، وابستگی ائتنیکی و مهمتر از همه، زبان باشد. با اینکه ایران یکی از کشورهای جهان است که بیشترین تنوع ائتنیکی، فرهنگی و زبانی را داراست، هیچ بخشی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ایران وجود ندارد که به موضوعات مانند مراودات ائتنیکی/نژادی، مطالعات جوامع چند فرهنگی، چند زبانی و ارتباطات بین فرهنگی در کشور به پردازد. در این رابطه، ایده «گفتگوی بین تمدنها» مطرح شده توسط رییسجمهور سابق محمد خاتمی، مورد انتقاد مکرر جوامع غیر فارس قرار گرفته است؛ بر این اساس که آقای خاتمی به جای راه انداختن گفتگوی جهانی، میبایست نخست زمینه گفتگو بین گروههای ائتنیکی گوناگون در ایران را برقرار میکرد.
به این ترتیب، ایدئولوژی ملیگرایانه مسلط فارس با پنهان شدن زیر مفاهیمی نظیر ایران، ایرانیت، و ملیگرایی ایرانی، این کشور را به دو اردوگاه فارسها و دیگران غیر فارس تقسیم کرده، که نتیجه فاجعه بار آن در واقع از همپاشیدگی مرگبار حقوق بشر، دموکراسی، پلورالیسم و تکثر در کشور بوده است.
تنها چند ماه پیش در ۱۵ دسامبر ۲۰۰۹، وزیر آموزش ایران آقای حمیدرضا حاجیبابایی اعتراف کرد که ۷۰ درصد دانشآموزان ایرانی دو زبانه هستند. این بدان معنی است که فارسی زبان مادری تنها ۳۰ درصد دانشآموزان ایرانی است. به عبارت دیگر ۷۰ درصد جمعیت ایران غیر فارس هستند. بدون توجه به این حقیقت، حکومت ایران همراه با اکثریت روشنفکران فارس، دانشگاهیان، و حتا فعالان سیاسی همچنان به بیاعتنا بودن به تنوع غنی ائتنیکی، نژادی و زبانی کشور ادامه میدهند. چنین بیتوجهی مطلق به تنوع و تکثر، متاسفانه شامل جنبش سبز نیز میگردد. اگر چند اشاره زیر لبی «احترام به تیرهها و اقوام مختلف» را استثنا کنیم، جنبش سبز هیچ بحثی اساسی از خصوصیت چند ملیتی، چند فرهنگی و چند زبانی کشور ندارد. با این حساب آیا تعجبی دارد که اصلی ترین ملیتهای غیر فارس کشور جنبش سبز را با سکوت همراهی کردند؟ چرا نباید چنین میکردند؟ چرا یک ترک آذربایجانی، یک کرد، یک ترکمن، یک بلوچ و یا یک عرب اهوازی زندگی خودش را فدا کند تا یک رهبری و یا یک رژیم انحصارگرا و نژادپرست جایگزین دیگری شود؟ اگر جنبش سبز هم اکنون قادر نیست موضوعات حیاتی از قبیل فدرالیسم، چند فرهنگی، و چند زبانی را بصورت شفاف مورد بحث قرار دهد، چه تضمینی وجود دارد که این مهم را پس از رسیدن به قدرت انجام خواهد داد؟
چهار کانون عمده ستم
به منظور ارایه یک تصویر کامل از حرکتهای اجتماعی متعدد و کانونهای مقاومت در ایران، قبلن لازم است که تصویر کاملتری از نابرابری اجتماعی در جامعه ایران داشته باشیم. در این ارتباط میخواهم به چهار کانون فشار که محور هر تحلیل مترقی از حقوق بشر و عدالت اجتماعی در مفهوم ایرانی است، بپردازم.
۱) تبعیض بر اساس طبقه و جنسیت، ۲) تبعیض بر اساس نژاد/قومیت/فرهنگ و زبان،
۳) تبعیض بر اساس گرایشات جنسی، معلولیت، سن، جثه و سایر مشخصه های تفاوت، ۴) سرچشمه سلطه و طبیعت متداخل سیستمهای ستم.
روشن است که هر یک از این دستهها حاوی زمینه های وسیع اطلاعاتی است و شاید چنین تصور شود که دستهبندی آنها به این صورت روش مناسبی نباشد. با اینحال، لازم است به این توجه کرد که قصد من در اینجا ارایه تحلیل آنتولوژیکی (وجودشناسانه) در ارتباط با سرشت و طرز عمل هر دسته – مثل طبقه اجتماعی یا جنسیت – نیست. هدف من در اینجا نشان دادن این است که چگونه و چرا در ادبیات غالب و حاکم ایران، از جمله در مباحث جنبش سبز که نابرابری اجتماعی در ایران را توضیح میدهند، برخی از این دستهها را مطرح کرده و برخی را انکار می کنند.
از این زاویه، بخوبی میتوان درک کرد که در جریان شناساندن تحلیلی این کانونهای فشار و ستم، قراردادن طبقه اجتماعی و جنسیت در یک کاتاگوری امکانپذیر میشود، از آن رو که این دو تهدیدی بر علیه آنچه که امنیت ملی و یا تمامیت ارضی تعبیر میشود، محسوب نمیشوند. لازم به تاکید است که «امنیت ملی» و «تمامیت ارضی» دو حربه مهمی هستند که ملیگرایی فارس در امر منحرف کردن مباحث مرتبط با عدالت اجتماعی و حقوق بشر در ایران بهکار میگیرد.
با اینکه چپ مترقی و انترناسیونالیست در نگاه کلی به حد کافی با برچسب «خائن» و «بیگانه» روبرو شده است، با اینحال در سالهای اخیر بخصوص پس از پایان دوره جنگ سرد، طرح مباحث استثمار طبقاتی و فشار بر مبنای طبقه، آزادتر و همراه با ریسک کمتری شده است. در عین حالیکه طبقه و جنسیت، دو مورد مهم از کانونهای فشار و تبعیض در ایران معاصر محسوب میشوند، اما دارای تضاد آشتیناپذیر با ملیگرایی فارس که از سالهای اول ۱۹۲۰ در ایران رایج شده است، نمیباشند. متدولوژی ناسیونالیسم که نحوه تحلیل اجتماعی-علمی فرهیختگان و روشنفکران ایران را هدایت میکند، مباحث طبقه و جنسیت را به صورت تعارض در مقابل ساختار تصوری ملت، سرزمین مادری، ملت- کشور، و مرزهای آن نمیبیند، در حالیکه هرگونه بحث در مورد ملیتها و ائتنیک/فرهنگ/زبانهای متعدد ایران به طور ذاتی خطر فوقالعادهای به ملت- کشور محسوب شده و از این جهت موضوعاتی خطرناک، غیر ضروری و ممنوع برای بررسی به حساب میآیند.
در حالیکه ستم طبقاتی و جنسیتی توجهات قابل ملاحظهای بخصوص در سالهای اخیر دریافت کرده است، ستمنژادی/ائتنیکی/زبانی نه تنها توجهی که سزاوار آنست را دریافت نکرده است، بلکه هنوز هم بصورت یک موضوع ممنوعه و تابو برای خیلی از فعالان حقوق بشر، روشنفکران و دانشگاهیان باقی مانده است. علیرغم همه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی که در بخشهایی از جوامع ائتنیکی/زبانی سراسر ایران در حال گسترش است، ادبیات غالب/حاکم همچنان به کار برچسب زدن به فعالان این جوامع با عناوینی نظیر خائن، اجنبی، عامل اسراییل و آمریکا و کشورهای دیگر ادامه میدهد.
در همین حال، محرومیت و فشار بر اساس گرایشات جنسی، سن، توانایی/معلولیت و جثه به ندرت در مباحث حقوق بشر ایرانیان ذکر میشوند. شاید یک دلیل اصلی برای این مسامحه ناشی از پیچیدگی نقشی هست که جسم/تن/بدن در محیط سنتی و مبتنی بر رسوم غالب ایرانیان ایفا مینماید. این نگرش غالب و حاکم هیچوقت قادر نبوده که جایگاه تن را بمنزله نقطه نهایی تجاوزات و سلب حقوق و آزادیها تبیین کند. در واقع ایدئولوژی حاکم ناسیونالیستی همواره سعی کرده است توجهها را از تن و حقوق نهایی آن به سمت گفتمان ملت-کشوری و مباحث مربوط به «امنیت ملی و تمامیت ارضی» سوق دهد- دو اصل بنیادین که مرزهای آنان همیشه توسط روشنفکران غالب و مبلغان فرهنگ و زبان مسلط تعریف میشوند.
به همین روال، مبحث معلولیت و ارتباط آن با حقوق بشر هیچوقت به فرهنگ لغات حقوق و آزادی ها در ایران داخل نشده است. در حالیکه در آمریکای شمالی و اروپا حداقل یک تاریخ یک صد ساله مبارزه گفتمانی و عملی پشت مفهوم معلولیت قرار دارد، معلولیت در ایران هنوز یک منبع اصلی تغذیه برای کمدینها و طنزسرایان است. سریال کمدی فوقالعاده محبوب «صمد آقا» نمونه ای درخشان از این دست است که تهیهکننده آن پرویز صیاد در مصاحبهای فاش کرد که تمام نمایش بر اساس زندگی فردی دارای معلولیت ذهنی و جسمی بوده است که در همسایگی آقای صیاد زندگی میکرده است.
در سالهای اخیر بخصوص پس از جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، تغییری در ارتباط با موضوع معلولیت و بطور کلی معلول بودن، بوجود آمده است. ضمن اینکه سربازان معلول جنگ هشت ساله با عراق بالاترین حد احترام را داشته و بهعنوان شهدای زنده تکریم میشوند، اما این احترام به آنها از یک درک مدرن از حقوق معلولین نشأت نمیگیرد. بر عکس، این نگاه عمیقن ریشه در ایدئولوژی ناسیونالیستی داشته و بر مبنای متدولوژی ناسیونالیسم تعریف میشود: جانبازی در راه میهن، دفاع از آب و خاک، شرف ملی و غیره. طرز رفتار احترامآمیز با معلولین جنگ به این معنی نیست که معلولیت جایگاهی درتبیین جریان قدرت و سلطه یافته است. در واقع، اینگونه رفتار باعث برقراری نوعی سلسله مراتب در میان خود جامعه معلولین شده است: معلولین «طبیعی» موقعیت همیشه فرودستانه شان را همچنان حفظ کردهاند و معلولین «جنگی» به درجات جانباز، ایثارگر و شهدای زنده رسانیده شدهاند. مثل همیشه، آنچه در این میان دیده نمی شود صدای خود معلولین برای تبیین شرایط خود آنها و طرح مباحث مربوط به حق تعیین سرنوشت معلولین توسط خود معلولین است.
در ارتباط با موضوعات جنسیت و ترانس سکسوآلیتی حکومت اسلامی منابع مالی لازم را برای هزینههای درمان/جراحی افرادی که مایلند تغییر جنسیت بدهند تامین میکند. با این حال این عمل به ظاهر سخاوتمندانه، به خاطر احترام به حقوق جنسی اشخاص و نوع تمایلات آنها انجام نمیگیرد. برعکس، این کمک مالی برای «درمان» چیزی که بهصورت «ناهنجاری»، «کمبود»، و «بیماری» تعریف میشود، از سوی صاحبان قدرت و حکومت پرداخت میشود. اینجا نیز، چیزی که مطرح نیست، صدای همجنسگرایان، لزبینها، دو جنسگراها، ترانسها و سایر دگرباشان جنسی متفاوت و نیز صدای کامیونیتی آنها برای احقاق حقوق هویتی و انسانیشان است، آنگونه که برای دو گروه جنسیتی مسلط فراهم است.
حکومت اسلامی برای کنترل و تنبیه جسم/تن، تمام اشکال مکانیزمهای تنبیه را از شکنجه جسمی و روانی گرفته تا روشهای تنبیهی گوناگون انجام میدهد.
این رژیم تن را به مثابه نقطه نهایی تعرض خود مورد استفاده قرار میدهد. روشنترین نمود این در آن است که حکومت حتا اندازه و شکل سنگهایی را که در مجازات سنگسار بایستی بکار گرفته شوند مشخص میسازد. بنا به به ماده ۱۰۴ قانون مجازات جمهوری اسلامی «در جریان سنگسار، سنگها نباید به آن اندازه بزرگ باشند که شخص به محض اصابت یک یا دو سنگ بمیرد، و نبایستی آنقدر کوچک باشند که نتوان به آن سنگ اطلاق کرد.» خصوصیت عجیب این نوع مجازات عبارت از وحشیت فوقالعاده برای تحمیل حداکثر درد بر جسم قربانی است. این نوع تنبیه جسمی همراه با سایر اشکال و مکانیزمهای نرمال سازی است که اساسیترین وظیفهاش تعیم و تربیت شخص به صورتی است که حکومت آنرا «انسان اسلامی مطلوب» میخواند.
به این ترتیب، در نهایت همیشه این تن است که در جمهوری اسلامی ایران مورد تعرض و تبعیض قرار میگیرد. این تن است که از حق دسترسی به منابع، به حقوق و آزادیها محروم میگردد. وقتی مسئله به جنسیت مربوط میشود، این حقوق جنسی و تمایلات جسمی است که نقض میشوند و وقتی مسئله به فشار مبتنی بر جنسیت بر میگردد، این جسم است که از نظر اجتماعی بازسازی میشود و جنسیت آن در درون روابط قدرت و سلطه تعریف میگردد و وقتی مسئله به زبان و ستم زبانی برمیگردد، این زبان، ابزار سخن گفتن و روشهای ارتباطی در تن است که ممنوع میشود، مثله میشود و فلج میگردد.
با این حال، تن عنصری انتزاعی، مجرد و تهی از ابعاد مشترک و موجودیت اجتماعی نیست. تن در خلا وجود ندارد و خارج از اجتماع نمیباشد. جسم در معرض ارتباطات قدرتی قرار دارد که ریشه در جامعه و فرهنگ دارند و مفهوم اجتماعی تن را توصیف میکنند. جسم به عنوان نقطه نهایی تعرض نمیتواند خارج از مفهوم اجتماعی، خارج از رابطه قدرت و سلطه مورد مطالعه قرار گیرد و بهاین دلیل لازم است که برای درک خشونت بر علیه تن، حقوق جسمی و حقوق انسانی- حقوق بشر- از منظری کلی و کلیتگرایانه مورد تحلیل قرار گیرد.
علاوه بر این، درک مفهوم آنچه که به «سرچشمه سلطه» موسوم است نیز در اینجا ضروری میباشد. سرچشمه و منبع سلطه نوعی برخورد با مسئله میباشد که موضوعاتی حول محور ترانس سکشنالیتی (transsectionality)، اینترسکشنالیتی (intersectionality)، و طبیعت متداخل سیستمهای فشار و ستم را بطور کامل در نظر میگیرد. این سیستمها شامل حوزههایی از قبیل نژاد/ائتنیسیتی، طبقه، جنسیت، گرایشات جنسی، زبان، مذهب، جغرافیا، شهروندی و نظایر اینها میباشند. بدین ترتیب ضروری است که خصوصیت تداخلی و به هم پیوستگی سیستمهای ستم را که محتملن جسم در معرض آنها قرار دارد تشخیص و به آنها اذعان نمود. من معتقدم که اگر روی ماتریکس و سرچشمه سلطه تاکید شود و اگر بر روی دیدگاه زیردستان و آنهایی که در حاشیه قرار گرفتهاند، تمرکز شود مسایل حول حقوق بشر با عمق بیشتر و به شکل جامعتری فهمیده میشوند.
متاسفانه در تحلیلهای خیلی از دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی این نوع برخورد جامعنگر و کلیتگرا وجود ندارد. آنان پدیده طبقه را مجزا از نژاد/قومیت و جنسیت مطالعه میکنند و بدون بررسی این که جنسیت وابسته به چه نژاد/ قومیت و طبقه اجتماعی است جنسیت را تحلیل میکنند. آشکار است که عدم توجه به تداخل و بهم پیوستگی ذاتی سیستمهای ستم، یک کمبود اساسی در مباحث جاری حول عدالت اجتماعی و حرکات اجتماعی متعدد میباشد. اگر ما نیاز و لزوم همبستگی را میفهمیم، بایستی در عین حال اهمیت نقش تکثر را نه فقط برای ائتنیکها و زبانها بلکه برای فشارها، به حاشیه راندنها و تبعیضها نیز درک کنیم و مشخص کنیم که که اینها چگونه به همدیگر پیوند خوردهاند.
نتیجه
مشابه همه محیط هایی که به بلای متدولوژی ناسیونالیسم (و یا به تعبیر اسپیواک «ناسیونال- فاشیسم») مبتلا شدهاند، ضرورت تاکید بر آزادی بیان، گفتگو و چند صدایی در محیط ایران نمیتواند دست کم گرفته شود. بر این اساس مایلم در اینجا به اهمیت لزوم گفتوگوی باز و شفاف تاکید کنم، گفتوگویی که شخص در آن از گفتن حقیقت به طرف مقابل که در قدرت است، ترسی ندارد. گفتوگویی که افکار عقب مانده و متحجر پیرامون مقولاتی مانند «نژاد آریایی»، تک زبانی، تک فرهنگی، نرمالیت جنسی، نژادپرستی، تبعیض علیه معلولین، تبعیض بر اساس گرایشات جنسی و غیره را با جسارت به چالش میکشد. این امر نیازمند عبور از خطوط قرمز است، نه فقط در مورد نژاد/ قومیت، جنسیت، طبقه و گرایشات جنسی، بلکه در نحوه تفکر و عمل فردی. این گفتگو بایستی با هدف جایگزین کردن متدولوژی ناسیونال/فاشیستی موجود با درکی که از حقوق بشر و آزادی ها در دنیای کنونی مطرح میباشد، صورت بگیرد. ما بهعنوان علمای علوم اجتماعی، روشنفکران، محققان، و فعالان لازم است که خمیر مایه مجموعهای از تئوریها، روشها و ابزار ادراکی را که در دنیای معاصر مورد استفاده هستند، به کار گیریم و با کمک آنها نگرشهای ناسیونال-فاشیستی حاکم را به چالش بکشیم. برای مثال، در این زمینه میتوان از نظرگاهها، تئوریها و متدولوژیهای زیر مدد گرفت: تئوریهای ضد استعماری و پسا استعماری، ساب آلترنیتی (تحلیل افرادی که از نظر اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی خارج از ساختار قدرت مسلط هستند)، پداگوژی انتقادی، مطالعات شرقشناسانه، مطالعات در خصوص گئی/لزبین/دگرباشان جنسی، مطالعات اساسی در مورد معلولیت، فمینسیم و تئوری فمینیستی، تئوری و عمل ضد نژادپرستی، نظریههای چند فرهنگی، چند زبانی و آموزش بدون تبعیض و غیره.
نیازی به گفتن نیست که دیاسپورای ایرانی و روشنفکران مرتبط با دیاسپورا میتوانند نقشی هدایتکننده در بوجود آوردن این گفتوگو و بسط دادن آن به دایره بزرگتر و وسیعتری از مخاطبان را به عهده گیرند.
پی نوشتها:
۱٫ Asgharzadeh, A. (2007). Iran and the Challenge of Diversity: Aryanist Racism, Islamic Fundamentalism, and Democratic Struggles. New York: Palgrave Macmillan.
2. See also: Asgharzadeh, A. (2008). "Secular Humanism and Education: Reimagining Democratic Possibilities in a Middle Eastern Context." In Carr, P.R. and D.E. Lund (Eds.). Doing Democracy: Striving for Political Literacy and Social Justice. (pp. 177-194). New York: Peter Lang.
3. Sanasarian, E. (1983). The Women’s rights movement in Iran: Mutiny, appeasement,
and repression from 1900 to Khomeini (p. 134). New York: Prager Publishers.
4. Hendessi, M. (1990). Armed angels: Women in Iran (p.16). London: Zed Books.
دکتر علیرضا اصغرزاده، استاد جامعهشناسی دانشگاه یورک در تورنتوی کانادا، تحصیلات تکمیلی خود را در فلسفه، علوم سیاسی و جامعه شناسی در دانشگاه تورونتو به پایان رسانده است. کتاب وی با نام «ایران و چالش گوناگونی¬ها» (Iran and the Challenge of Diversity) نخستین اثر آکادمیک است که مشخصن به بررسی علمی پدیده نژادپرستی بر علیه اتنیکهای غیرفارس در جامعه ایران پرداخته است. دکتر اصغرزاده همچنین یکی از مولفان کتاب «تحصیل و تفاوت در آفریقا» و مولف مقالات متعددی در زمینه ایران، آذربایجان، خاورمیانه، تئوریهای جامعهشناسی، زبان، پداگوژی و غیره میباشد که در نشریات علمی و آکادمیک به چاپ رسیدهاند.
روزهای ۲۹ و ۳۰ ژوئن ۲۰۱۰ ٬ شهر رم و پارلمان ایتالیا میزبان شرکت کنندگان کنفرانس دو روزه «کلید گفتوگو و همکاری جنبشهای دموکراتیک در ایران» بود که توسط سازمان ملتهای بدون نماینده (یو ان پی او) با همکاری حزب رادیکال ضد خشونت ایتالیا ترتیب داده شده بود. این همایش دو روزه٬ سناتورها٬ نمایندگان پارلمان ایتالیا و نمایندگانی از جوامع ترک آذربایجانی٬ عرب٬ فارس٬ کرد و بلوچ را گرد هم آورد. سخنرانان کنفرانس رم که متشکل از فعالان مدافع حقوق بشر٬ فعالان جامعه مدنی٬ اساتید دانشگاه و کارشناسان مسایل بینالملل بودند٬ در خصوص ساختار جامعه ایران و راهکارهای ضروری برای رسیدن به دموکراسی در یک جامعه چند فرهنگی به بحث و تبادل نظر پرداختند.
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- نجیب: «جناح راست بزرگترین حزب در کشور است.»
- خدماتدهندگان شهری باید برای برآوردن انتظارات مشتریان از خود خلاقیت نشان دهند.
- محیالدین: «مدارس برای جمعآوری پول بهمنظور سازماندهی فعالیتهای دانشآموزان نیاز به کمک دارند.»
- مسئله کره، هیچ بیانیه قوی از سوی آسهآن منتشر نشده است.
- داوطلبان MRCS برای غزه به کشور باز گشتند.
- افراد داخلی مدیریت دو بخش از جناح راست را بر عهده میگیرند.
- بویینگ و هواپیمایی قطر قرارداد ۲ فروند هواپیمای ۷۷۷ جدید را اعلام کردند.
- بویینگ و American Airlines قرار داد تقاضا برای ۳۵ فروند هواپیمای ۷۳۷ نسل جدید را کامل کردند.
- شرکت بویینگ قرار داد ۱۰ فروند هواپیمای ۷۳۷ سری ۸۰۰ را با Okey Airways و دو قرار داد برای تحویل هواپیمای ۷۷۷-۲۰۰LRs با Air Austral به امضا رساند.
- بانک جهانی مقروضات هایتی را بخشید و با وام جدید ۶۰ میلیون دلاری برای آن کشور موافقت کرد.
- تحقیقات نشان داده است که در رفتگی رباطهای زانو نیازی به عمل جراحی ندارد.
- ترکیه اولین نیروگاه هستهای خود را در استان مرسین میسازد.
روزنامه استار
- چندین محل غواصی در پارکهای آبی کشور، در بین بهترینها در جهان هستند.
- تعداد کاربران FaceBook به ۵۰۰ میلیون نفر رسید.
- ریاست جوانان حزب اسلامگرا از پیشنهاد همکاری جناح راست استقبال کرد.
- دو خواهر ناتنی بعد از ۲۵ سال در کوالالامپور به یکدیگر رسیدند.
- ۳ نفر بهخاطر ملاقاتهای غیرقانونی به هیت انضباطی جناح راست فرا خوانده شدند.
- فروشندگان بنزین خواستار مدت زمانی برای تطابق یافتن شدند.
- موارد فساد و سواستفاده از پلیس افزایش یافته است.
- سلانگور، کوالالامپور و پوتراجایا تا سال ۲۰۱۴ با مشکل کمبود آب مواجه میشوند.
- اداره کار به ۱۷۵ بیخانمان در مورد شغل کمکرسانی میکند.
- دادگاه: «زید نتوانست نشانههای از قراردادش را ارایه دهد.»
- پیمانکاران اتوبوس خواستار گازییل ارزانتر در حین فصل Hari Raya شدند.
- کارناوالهای اسلامی میتوانند بیانگر خلاقیت باشند.
- ۳ رهبر از اتهامات هیت مبارزه با فساد مالزی مبرا شدند.
- پلیس میگوید هیچ شاهد یا نشانهای از دیده شدن اشیا ناشناخته پرنده در هتلی در تواران نیافته است.
- ۱۳۷ کارت اعتباری غیرقانونی از ۷۰ بانک مختلف کشف شد.
- پرک منتظر خروشان توریستهای چینی است.
- سلطان کلانتان پس از انجام عمل جراحی از سنگاپور به خانه باز گشت.
- اقلام غیرقانونی همچون DVD غیرمجاز به ارزش ۱۶ میلیون رینگیت کشف و ضبط شد.
- جنوب چین با دومین طوفان مواجه میشود.
- لبنان قضیه جاسوسان اسراییلی را به سازمان ملل میکشاند.
- پشتیبانیهای دادگاه از استقلال کزوو.
- مجسمه آزادی نیویورک در پس دود گم شد.
منبع : رادیوفردا
یک منبع آگاه در کشتیرانی و تجارت دریایی گفته است که صاحب یک تانکر حامل بنزین در اوایل ماه جولای مانع آن شده است که این کشتی محموله خود را از ترکیه به ایران منتقل کند.
به گزارش رویترز، این منبع گفته است: «این کشتی به نام «لیا» با پرچم لیبریا احتمالن در اجاره شرکت ملی نفتکش ایران بوده است. این کشتی محموله بنزین خود را در بین ۱۲ تا ۱۵ جولای از پالایشگاه توپراس در بندر ازمیر ترکیه بار کرده است.»
طبق این گزارش، این منبع آگاه که نامش فاش نشده، گفته است: «صاحب کشتی به ناخدا اجازه حرکت به سمت ایران را نداده است، ولی سایر منابع میگویند نمیتوانند تایید کنند که کشتی لیا این کشتی است یا نه.»
در حالی که این منبع آگاه گفته است که مدیریت این کشتی نفتی بر عهده شرکت هلندی «مارویو شیپ منجمنت» است، مقامات این شرکت و همچنین شرکت ملی نفتکش ایران از اظهار نظر در این خصوص خودداری کردهاند.
در همین زمینه، یک معاملهگر بازار نفت به رویترز گفته است: «معمولن، یک تانکر نفتی براساس قرارداد بارگیری میکند، بنابراین صاحب کشتی از پیش از مقصد تانکر خود باخبر بوده است، ولی در آخرین لحظه نظر خود را عوض کرده است».
این معاملهگر بازار نفت تصریح کرده است: «معامله و تجارت با ایران سخت و سختتر میشود. اکنون نمیتوان برخی از محمولهها را بیمه کرد.»
فشارها بر ایران زمانی افزایش یافت که اوایل ماه جاری شرکت بیمه لویدز لندن اعلام کرد از پوشش بیمه محمولههای نفتی به مقصد ایران خودداری می کند.
به گزارش رویترز، اقدام شرکت بیمه لویدز که بین ۱۵ تا ۲۰ در صد بازار بیمه حمل و نقل دریایی را در اختیار دارد، به مثابه اعمال فشار بر سایر شرکتهای بیمه برای خودداری از همکاری با ایران ارزیابی شده است.
لویدز پیشتر در اوایل سال جاری خورشیدی، ایران را در فهرست مناطق پر خطر خود قرار داده بود و اعلام کرده بود که «کشتیهایی که به سمت ایران محموله حمل میکنند اگر از ۱۲ مایل به کنارههای ایران نزدیکتر شوند، باید به بیمهگرهای خود اطلاع دهند».
اما پس از وضع تحریمهای مضاعفی که به تازگی کنگره آمریکا علیه ایران به تصویب رساند، لویدز اعلام کرد که پوشش بیمهای خود را برای کشتیهایی که حامل مواد نفتی به مقصد ایران هستند محدود میکند.
ایران که خود پنجمین صادرکننده اصلی نفت خام در دنیا است، برای تامین مصرف بنزین داخلی خود ناچار به وارد کردن بنزین است و بنزین وارداتی، حدود ۴۰ درصد بنزین مصرفی در ایران را تشکیل میدهد.
با این حال تحریمهای اخیر ایالات متحده کار را برای تامین این میزان بنزین سخت خواهد کرد چرا که بر اساس یکی از بندهای طرح مصوب کنگره، هر شرکتی که ۲۰۰ هزار دلار بیشتر فرآوردههای نفتی تصفیه شده به ایران بفروشد و یا در طول یک سال و به تدریج بیش از یک میلیون دلار فرآوردهای نفتی به ایران بفروشد مشمول تحریمهای آمریکا قرار خواهد گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر