سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
بشر امروزی پس از دستیافتن به عناصری که به زندگی او سرعت بخشیده، به دنبال ایجاد راهی برای آهستهکردن روند زندگی است و «گردشگری کمشتاب» پیشنهادی نو است برای آنان که به کیفیت سفر میاندیشند.
صدای همهمه میآید.
و من مخاطب تنهای بادهای جهانم.
و رودهای جهان رمز پاک محو شدن را
به من می آموزند،
فقط به من.
و من مفسر گنجشک های دره «گنگ»م
و گوشواره عرفان نشان «تبت» را
برای گوش بی آذین دختران «بنارس»
کنار جاده «سرنات» شرح دادهام.
به دوش من بگذار ای سرود صبح «ودا»ها
تمام وزن طراوت را
که من
دچار گرمی گفتارم.
و ای تمام درختان زیت خاک فلسطین
وفور سایه خود را به من خطاب کنید،
به این مسافر تنها، که از سیاحت اطراف «طور» میآید
و از حرارت «تکلیم» در تب و تاب است.
تو این دنیایی که هرروز صبح زود با زنگ ساعت بلند میشویم و تند و تند بدون خوردن صبحانه آماده میشیم گاهی یک قهوه یا نوشیدنی دستمون میگیریم و همینطور که داریم با سرعت به سمت اتومبیل میریم اونو سرمیکشیم و بعد با سرعت هرچه تمامتر به سمت محل کارمون میریم و تو راه به هرچی راننده کمسرعته بدو بیراه میگیم و صدای بوق میشه تنها موسیقی این مسیر و بعد از رسیدن به محل کار و پارککردن ماشین، به سرعت میریم تو اتاق و به سرعت کارامونو انجام میدیم و گاهی میون کار شروع میکنیم با ذهنمون با سرعت به آینده سفر کردن و به مسایل و مشکلات آینده فکر میکنیم و بعد به سرعت ناهارمونو میخوریم و ساعات کاریمون به سرعت تموم میشه و میریم خرید و بدوبدو برمیگردیم خونه و تندتند و کارای خونه رو میکنیم و شامی درست میکنیم که گاهی میشه حاضری یعنی شام سریع و بعد یک تلویزیونی تماشا میکنیم و میریم تو رختخواب و گوسفندا رو تند تند میشمریم تا خوابمون ببره و باز فردا زنگ ساعت و یک روز دیگر با شتاب….
به واقع این تئوری که به «آهستگی» زندگی کنیم و صبح در حالی که چایمان را در رختخواب مزهمزه میکنیم به معنای زندگی و برنامههای دلانگیز آن روزمان فکر کنیم خیلی وسوسهکننده است.
گویی بشر بعد از دستیافتن به عناصری که به زندگی او سرعت بخشیده، به دنبال ایجاد آهستهکردن روند زندگی است.
امروز در این برنامه میخوام از موضوعی صحبت کنم که در چند سال اخیر مطرح شده است. فعالیتهای بدون شتاب معروف به «جریانهای کمشتاب»، تحول فرهنگی و ایدهای نو در جهان که در برابر زندگی پر سرعت مدرن قرار گرفته و تعریف آن کاستن از شتاب در تمام فعالیتهای زندگی است.
جریانهای کاهش شتاب یا جنبشهای آهستگی، نخستینبار در جریان اعتراضات «کارلو پترینی» برضد افتتاح رستوران مکدونالد در رم آغاز شد که نخستین پایههای ایجاد سازمانهای مشهور به «اسلو فود slow food » را در برابر «فست فود» پایهگذاری کرد.
به تدریج این ایده در حوزههای دیگر نیز توسعه یافت و سبب ایجاد مفاهیمی همچون «slow travel» یا سفر کمشتاب، «slow shopping» یا خرید کمشتاب و یا طراحی کمشتاب در ساختمان، معماری و لباس و … شد.
امروزه فعالیتهای موسوم به «جریانهای کمشتاب» در سراسر جهان گسترده شدهاند و نتایج جالب توجهی را نیز در پی داشتهاند.
دربارهی این حرکت نوین جهانی در برنامههای آینده باز سخن خواهم گفت اما در این برنامه به بخشی از این حرکت که مفهومی در گردشگری را با عنوان «سفر کمشتاب» در برمیگیرد اشاره میکنم.
اسلو تراول یا سفرکم شتاب
گردشگری کمشتاب در واقع به معنی تشویق و حمایت از میل قلبی گردشگر به لذتبردن و زندگی در میان مردمان ساکن در مناطق مختلف است به جای این که تنها با پیروی از کتابهای راهنمای گردشگری از نقاط و آثار خاصی در مناطق مختلف دیدار کند.
هرچندکه گفته میشود سفر کمشتاب حرکتی است که از قرن نوزدهم و از سفرنامهنویسان اروپایی دراین قرن نظیر «تئوفیل گوتیه» که نسبت به فرهنگ افزایش سرعت واکنش منفی نشان میداد، آغاز شده اما این جریان پس از سایر فعالیتها و جریانهای موسوم به کمشتاب شکل گرفت و با این سوال از سوی برخی تحلیلگران مسایل روز اروپا مطرح شد که اگر ما غذاها و شهرهای کمشتاب داریم پس چرا سفرهای کمشتاب نداشته باشیم؟
طرفدران سفرهای کمشتاب، همگی براین اذعان دارند که لذت ذاتی و بالقوه سفر اغلب با سرعت و شوق بیش از حد به رسیدن به مقصد از دست میرود. درحالی که در سفر کمشتاب این لذت دوباره به مسافر باز میگردد. درواقع سفر کمشتاب حالتی ذهنی و روانی است که به مسافر امکان و فرصت میدهد تا بیش از پیش با جماعتهای محلی و متفاوت در مسیر سفر خود درگیر و مرتبط شود و از نزدیک با آنان و مسایل و شرایط آنها در آمیزد و زندگی واقعی آنها را تجربه کند.
با این نگرش سفر کمشتاب با برخی ارزشهای مطرح در اکوتوریسم همسانی دارد. سفر کمشتاب به طور عموم از سبکهای رایج در سفرهای دوستدار محیط زیست با عوارض کم بر طبیعت و حتا گسترش ایده اجتناب از پرواز و حمل و نقل هوایی حمایت میکند.
اما حتمن شما هم هنگام مراجعه به دفترهای خدمات گردشگری، به تورهایی برخورد کردید که در عرض ۱۰ یا ۱۲ روز از ۳ تا کشور و ۵ تا شهر بزرگ دیدن میکنند و در نگاه اول (والبته گاهی تا آخر سفر) خریداران تورها با خود فکر میکنند که با یک تیر چند نشان را زدهاند و از چند کشور دیدار کردهاند. البته به دلایل متعدد هیچگاه چنین سفرهایی را توصیه نمیکنم و یکی از مهمترین دلایل آن نیز همین عدم لذت کافیبردن از سفر است.
«آرش نورآقایی» یک راهنمای گردشگری است که گردشگری کمشتاب را پیشنهادی برای دنیای امروز میداند.
او میگوید: «از سفرهای متعدد آموختهام که همیشه در سفر حسرت هست و البته برخلاف ظاهرش، نکتهای منفی تلقی نمیشود. حسرتندیدن برخی از شهرها، جاذبهها، آثار طبیعی و فرهنگی، آنهم به خاطر کمبود وقت، حس دائمی یک مسافر است و همین حس او را به سفرهای بیشتر تشویق میکند و رویای سفر را همواره در وجود او زنده نگه میدارد.
جهانبینی و براساس آن، ایدئولوژی مسافر به این بستگی دارد که در یک زمان محدود، خواستار دیدار بیشتر و درک کمتر یا درک بیشتر و دیدار کمتر باشد.»
آرش با اشاره به سفرهایش میگوید: «آنچه که از سفرهای زیادی که در خارج و داخل کشور دانستهام این است که بیشتر ایرانیان علاقمندند در یک سفر از مکانهای بیشتری دیدار کنند و در مقابل عده کمتری هستند که درک عمیقتر از یک فضا و مکان خاص را به دیدار از مکانهای بیشتر ترجیح میدهند.»
او میافزاید: «شاید شما از آن دسته افرادی باشید که فکر میکنند عمر انسان به اندازه کافی نیست و اگر قرار باشد که طبیعت زیبا و آثار فرهنگی و تاریخی دنیا را ببینند باید عجله کنند. در واقع همین نگرش باعث شده که کمیت در گردشگری کیفیت آن را تحت تاثیر قرار دهد و آثار منفی گردشگری بیشتر نمود پیدا کند. درواقع شاید به دلیل همین عوارض مخرب و منفی گردشگری باشد که چند سالی است که یک مفهوم نو در گردشگری مورد مطالعه قرار گرفته و از آن با عنوان «گردشگری کمشتاب» SLOW TOURISM یاد میشود و تمام هدفش درک عمیق توام با لذت بردن از سفر و توسعه پایدار در گردشگری است.»
«گردشگری کمشتاب» بر این اساس استوار است که گردشگران به جای افزایش حجم تجربیاتشان در یک سفر به کیفیت تجاربشان توجه نشان دهند. «گردشگری کمشتاب» توصیه میکند که مسافران از سرعت قدمهایشان بکاهند تا فرصت بیابند با مکان و مردمی که در آن هستند تعامل بیشتری برقرار کنند.
این راهنمای تور با بیان اینکه گردشگران در بسیاری از موارد در طلب آرامش و دوری از فشارهای روزمرهی زندگی سفر میکنند، اما گاهی به هدفشان نمیرسند تاکید میکند:« تنها با رعایت اصول گردشگری کمشتاب میتوان از استرس سفر کاست و آرامش را تجربه کرد.»
بسیاری از گردشگران وقتی به یک مکان تاریخی سفر میکنند، تنها سرگرم عکس گرفتن از خودشان و بناها میشوند و ارتباط با محیط اطراف و مردم را از دست میدهند.
در «گردشگری کمشتاب» این ایده مطرح است که میتوان به لایههای زیرین و پنهان مکان و موارد جانبی آن توجه کرد و تنها به نمای خارجی محیط و مناظر اطراف بسنده نکرد.
او میافزاید: «امروزه در دنیا «طراحی تجربه» بسیار مورد توجه قرار گرفته و سفر یکی از مواردی است که تجربههای منحصر بهفردی را میتوان در آن طراحی و ایجاد کرد. در گردشگری کمشتاب تعداد تجربه مورد نظر نیست بلکه رسیدن به «اوج در تجربه» اهمیت دارد. در این نوع گردشگری همچنین با توجه به اینکه برنامهریزی فشرده برای سفر میتواند لذت سفر را ازبین ببرد، گاهی عدم برنامهریزی برای سفر مورد توجه قرار میگیرد و به این ترتیب، مسافر در یک حالت خلا و تعلیق لذتبخشی قرار میگیرد که باعث میشود به درک جدیدی از تواناییهای بالقوهی خود نایل شود.»
در زمینه این نوع گردشگری، کتابهای بسیاری نیز با هدف ارایه ایدهها، روشها و راههای سفر کمشتاب به گردشگران به چاپ رسیدهاست. کتابهایی که بر ساکنان محلی و ویژگیهای خاص آنها تمرکز دارد درعین حال مناطق خاصی را با دقت کامل معرفی میکند و گردشگران را تشویق میکند که از وسایل نقلیه محلی در مسیرهای گردشگری استفاده کنند.
در هرحال این نگاه نو به گردشگری، میتواند سفر را لذتبخش و دلپذیرتر کند اگر به راستی به فلسفه آن دست یابیم.
بیایید اینبار لحظههای سفر کوتاهمان را مزه مزه کنیم…
منبع
برداشتی از CHN
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: رجا نیوز
دکتر اکبر جباری / استاد فلسفه دانشگاه
درباب حجاب و بیحجابی، سخنان زیادی گفتهاند و میتوان گفت. میخواهم در این خصوص از منظر فلسفهی سکس به نکاتی توجه نمایم که غالبن مورد غفلت قرار میگیرد.
بیحجابی، یا بد حجابی، در جامعهای مانند ایران، علل متعددی دارد که این علل در مجموع، عالمی را برای ایرانیان بهطور عام ساخته است که من از آن به «زیست جهان جنسی» و یا «عالم سکسشوال» یاد میکنم.
در جامعهای که معماری، شهر سازی، ترافیک، صنعت، ورزش، هنر، رسانه، سینما، سیاست و بسیاری از امور آن ساختار و ماهیت سکسشوآل دارد، بهطور طبیعی، رفتار افراد نیز ماهیت سکسشوآل پیدا میکند. یکی از مظاهر این زیست جهان، «بیحجابی» و یا «بدحجابی» است. بیحجابی، کنشی است از یکسو هم معلول زیست جهان سکسشوآل است و ازسوی دیگر هم علت آن. در این مقال سعی خواهم کرد کمی درباب این «عالم» و «زیست جهان» سخن بگویم.
معماری جنسی
توجه به معماری اصیل اسلامی ایران، بسیار در فهم ماهیت سکسشوآل معماری مدرن موثر خواهد بود. معماری اصیل ایرانیان، در ذات خود «عفیف» بود. عناصری مانند «اندرونی» و «بیرونی»، «مطبخ»، حتا کلون در که یکی برای اهل خانه که محرم بودند و دیگری برای بیگانه که نامحرم بود. همهی این عناصر در یک ساختار مناسب و محاسبه شده در خدمت «کلی» بود که نام این کل «خانه» بود. خانه، محل امنیت و آسایش بود تا در آن، اهل خانه به «سکینه» برسند. پاکی و عفت از در و دیوار خانهی ایرانی میبارد.
اما در مقابل، معماری مدرن با عناصری که اساسن خانه را تبدیل به یک «سرپناه» کرده است. آدمی خسته از فعالیت اجتماعی شب هنگام به یک سرپناه نیاز دارد و خانه چنین جایی میشود، همچنانکه مسافرخانه، هتل، حتا زیر یک پل و داخل باجه تلفن نیز میتواند برای کسانی «سرپناه» باشد. دیگر چیزی به نام «سکینه» و «آرامش» و «عفت» در این معماری معنا ندارد. همه چیز بهطور آشکار و لخت عرضه میشود. باید از کمترین فضا برای بیشترین منفعت استفاده کرد. آشپزخانه «باز» میشود. آشپزخانهی «اپن» نماد روسپیگری معماری مدرن است. حتا حمام نیز میتواند شیشهای باشد. نیازی به پوشیدگی نیست. هیچ حریم خصوصی وجود ندارد. سایهی «برجها» بر روی خانههای سنتی، و ساختمانهای دیگر سنگینی میکند. دیگر عفت در معماری وجود ندارد. چنین معماری در ذات خود سکسشوآل است.
شهرسازی جنسی
شهر مدرن شهری است برای انسان مدرن و همانگونه که معماری انسان مدرن ماهیت سکسشوآل مییابد، شهر نیز از همان ماهیت تبعیت میکند. عناصر شکل دهندهی شهر مدرن عناصری است برای ایجاد «لذت» بیشتر. ساختمانهای بلندی که اشراف کامل به ساختمانهای کوچک مجاور دارند و تا اتاق خواب ساختمانهای مجاور را در دید خود میآورند. همه چیز در چشمانداز سکسشوآل مستقر میشوند. اتوبانها و بزرگراههایی که میتوان با سرعت در میان انبوه اتومبیلها «لایی» کشید. «لایی» کشیدن در ترافیک خیابانها و لذت حاصل از آن، یک کنش سکسشوآل است. چنین کنشی، شبها در اتوبانها لذت بیشتری تولید میکند.
ورزش جنسی
ماهیت ورزشهای قهرمانی امروزه کاملن سکسشوآل است. ورزش قهرمانی اساسن دیگر ورزش نیست چراکه دیگر نه برای سلامت بلکه برای تولید لذت است، لذتی سکسشوآل.
شاید مفهوم سکس در ورزشی مانند بدنسازی، بسیار آشکار باشد، هنگامی که شخص بدنساز در برابر آیینه میایستد و اندام خود را نظاره میکند. آیینه ابزاری لازم برای این «خود ارضایی» بدنساز است. اما نه تنها بدنسازی بلکه همهی ورزشهایی که امروزه به ورزش قهرمانی بدل شده است، چنین ماهتی دارند. فوتبال را در نظر آورید. شاید ماهیت سکسشوآل فوتبال بسی شدیدتر از دیگر ورزشهای قهرمانی باشد. عناصر جنسی موجود در این ورزش، به شکل فزایندهای سکسشوآل است.
داخل کردن یک توپ درون یک سوراخ (دروازه) و لذت حاصل از این فعل. لایی زدن بازیکن مقابل به مثابه یک حریف جنسی و لذت حاصل از آن برای شخص فاعل (لایی زن) و خشم مفعول (لاییخور). فریادها و خوشحالیها و حتا عصبایتهای حاصل از برد یا باخت، همگی کنشهایی سکسشوآل هستند.
صنعت جنسی
تولیدات صنعتی با طراحیهای مدرن گرچه همگی در خدمت تولید لذت هستند، اما با ابداع مفهوم «طراحی جنسی» (sexual design) در تولیدات صنعتی، این مفهوم بهطور رسمی و با آگاهی تمام پا به عرصه صنعت نهاد. امروزه بسیاری از صنایع بزرگ دنیا در طبقه بندی محصولات خود، محصولاتی را با همین عنوان طراحی و تولید میکنند. گرچه ابتدا این مفهوم به دلیل طبقه بندی مشتریان و شناخت ذائقه آنها پدید آمد، چراکه برخی از افراد به عناصر سکسشوآل علاقه نشان میدادند، اما به تدریج این محصولات در سطح جامعه شروع به ذائقه سازی میکنند و حتا کسانی را که هیچ توجهای به نمادها سکسشوآل نداشتهاند، به جمع مشتریان این محصولات افزوده میشوند. برای نمونه اتومبیل پژو ۲۰۶ یکی از محصولات سکسشوآل صنایع خودروسازی پژو فرانسه است که امروزه حتا افرادی از این خودرو استفاده میبرند که شاید کمترین توجه را به این ماهیت داشته باشند.
رسانه جنسی
شاید رسانهها در عصر جدید مهمترین عامل اشاعهی سکسشوالیته در جوامع باشند. البته رسانههای غربی بهطور مستقیم و با ساخت برنامههای «پورنو» و دیگر رسانهها از جمله رسانهی ملی با ساخت برنامههایی با ماهیت سکسشوآل، در شکلگیری ذائقهی سکسشوآل مردم موثرند.
حضور زنان که البته باید هم صدای جذاب و هم سیمای خوبی داشته باشند، در برنامهها و ایجاد یک ذهنیت مقایسهای و تطبیقی برای مخاطب، عملن بر شعلههای جنسی جامعه میافزاید. البته این وقایع همگی در سطح ناخودآگاه افراد شکل میگیرد و همین ناخودآگاه منجر به ظهور و بروز رفتارها و کنشهایی میشود که ما آنها را با عناوینی مانند «بدحجابی»، «بیحجابی» و «ناهنجاری» و … میشناسیم.
بیحجابی به مثابهی یک کنش جنسی
آنچه در خصوص زیست جهان جنسی گفتیم، البته اندکی از این جهان سکسشوآل است که به طرق مختلفی سعی در کتمان ماهیت خود دارد. اما آنچه مهم است اینکه، رفتارها و ناهنجاریها و حتا هنجارهای ما امروزه درون این زیست جهان درحال شکلگیری است. شاید دیگر در چنین عالمی تکیه بر «سخنِ» (Discourse) قدرت در ایجاد یک هنجار مانند، حجاب هم غیرممکن و هم نامطلوب باشد. در زیست جهانی که ماهیت سکسشوآل دارد، تکیه بر «سخنِ قدرت» برای مقابله با مقولهای مانند بیحجابی جز تشدید آن ناهنجاری هیچ نتیجه و فایدهای نخواهد داشت. تجربه سی سال گذشته در قالب «گشت ثاراله»، «گشت جنداله» و «گشت ارشاد» و ناکامیهای آنها موید این نظر است.
به نظر میرسد، نهادها و سازمانهایی که دغدغه این مقوله را دارند، هنوز فهم درستی از این پدیده نیافتهاند. پدیدهای مانند بیحجابی، معلول زیست جهانی است که بسیار پیچیدهتر از آن است که با اوامر و دستورالعملها و بخشنامههای اداری به سرانجامی نیکی برسد. بیحجابی هنوز مقولهای پیچیده و بیحجاب نیز فردی ناشناخته است. تصور ساده و دم دستی در باب شخص بیحجاب این است که او یا با فرامین دینی ناآشنا است و یا سر مخالفت با شریعت اسلام را دارد. این تصور به نظر من از بن خطاست و با چنین تصوری از این مقوله هرگز نمیتوان به راه حلی دست یافت. سادهانگارانه بودن این تصور به چند دلیل است:
۱- شخص بیحجاب، «بیحجابی» را گناه نمیداند.
۲- شخص بیحجاب، «باحجابهایی» را میبیند که بعضن بزعم او انسانهای خوبی نیستند.
۳- شخص بیحجاب، بیحجابهایی را میبیند که بعضن بزعم او انسانهای خوبی هستند.
۱- شخص بیحجاب، بیحجابی را گناه نمیداند. «نمیداند» معنای خاصی دارد. این بدان معنا نیست که نشنیده و یا نخوانده است که بی حجابی گناه است. البته او درباب این گناه، هم خوانده است و هم شنیده است، بلکه منظور از ندانستن، ندانستن و ندیدن باطنِ این مقوله است. اساسن انسان گناهکار چون باطن گناه را نمیبیند، مرتکب گناه میشود. کیست که باطن «دروغ»، باطن «غیبت» و خلاصه باطن گناهان را ببیند و باز هم مرتکب گناه شود؟
البته علم به باطن امور از جمله معاصی از اوصاف «متقین» است. همانهایی که قرآن مجید میفرماید: «الذین یومنون بالغیب» «کسانی که به غیب ایمان دارند» وقتی ایمان به غیب یا همان ایمان به «غیب عالم» نباشد، طبیعتن همه چیز مجاز میشود. اما نکته حائز اهمیت در جامعه ما این است که در طول سی سال گذشته قرار بود کسانی که ایمان به غیب دارند و به واقع نمایندگان غیب هستند، غیبِ عالم را نیز به عموم مردم نشان دهند. قرار بود اگر کسی ما مذهبیها و به ظاهر متشرعین را میبیند، به یاد ملکوت و غیب بیفتد. اما آیا بهراستی ما نمایندگان غیب هستیم؟ آیا یک فرد غیر مذهبی ما را میبیند، به یاد ملکوت میافتد؟ اگر اینگونه نیست (که نیست) پس چگونه انتظار داریم، دیگران (بیحجابها) سخن ما را و اوامر ما را بپذیرند؟ اگر ما خود غیب گناه و باطن معاصی را ندیدهایم (که ندیدهایم) چگونه است که انتظار داریم دیگران ببینند؟
۲- شخص بیحجاب، «باحجابهایی» را میبیند که بعضن بزعم او انسانهای خوبی نیستند. با توجه به اینکه ما نمایندگان ملکوت نیستیم، و غیب امور را نمیبینیم، طبیعتن مرتکب اعمال و رفتاری هستیم که ناشی از همین جاهل بودن به باطن معاصی است. «غیبت»، «دروغ»، «حق الناس»، و بسیاری از معاصی دیگر که یک شخص بی حجاب نزد یک باحجاب جاهل به غیبِ عالم میبیند، یکی از دلایل بیحجابی اوست.
بیحجاب میبیند که چگونه کسانی بهرغم حجاب، حداقل حقوق انسانی و حتا الهی را رعایت نمیکنند. اینگونه مشاهدات، در ناخودآگاه شخص بیحجاب این تصور را ایجاد میکند که با حجابی شرط رسیدن به کمال نیست. البته او دیگر قارد به تحلیل فلسفی و کلامی نیست که بداند با حجاب بودن شرط لازم است نه شرط کافی. آنچه «میبیند»، نظام فکری او را میسازد نه آموزههای کلامی و فلسفی.
۳- شخص بیحجاب، بیحجابهایی را میبیند که بعضاً بزعم او انسانهای خوبی هستند. شخص بیحجاب درکنار این مشاهدات، برخی از افراد بیحجاب را نیز میبیند که مقید به رعایت بسیاری از تکالیف هستند. دروغ نمیگویند، غیبت نمیکنند، حرام نمیخورند، حق الناس را رعایت میکنند و البته بیحجاب یا بدحجاب نیز هستند. شاید عجیب بهنظر آید که بسیاری از جریانهای شبه عرفانی و گروههای مدیتیشن، در کشور ما توانستهاند در میان حتا اقشار مذهبی نیز جایی برای خود پیدا کنند. این جریانهای شبه عرفانی با توسب به مجموعه رفتارها و دستورات عملی نوعی از هنجار را نشان دهند که امروزه در سلوک اجتماعی افراد حتا مذهبی نیز کمتر به چشم میخورد.
استرس، اضطراب و بسیاری از مسایلی که بشر امروز گرفتار آن است، در رفتار و اعمال اشخاص و افراد مذهبی نیز دیده میشود. گرچه خوانده و شنیدهایم که «الا بذکر الله تطمئن القلوب» اما از یکسو نمایندگان و مصادیق این آیه شریفه کمتر به دید میآیند و از سوی دیگر جریانهای شبه عرفانی با توسل به هزاران روش عملی، توانستهاند این معنا را در عمل برای مخاطبان خود ایجاد و منتقل کنند.
با توجه به دلایل فوق به نظر میرسد باید بیشتر درصدد فهم این مقوله باشیم تا اینکه با تصمیمات شتابزده و جاهلانه بر شدت این مقوله بیفزاییم.
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
اعضای شورای مرکزی و نمایندگان سازمانهای جبهه ملی ایران بنا داشتند طبق معمول همه ساله عصر روز ۳۰ تیر در ابن بابویه بر سر مزار شهدای ۳۰ تیر حضور یافته و نسبت به شهدای راه آزادی ادای احترام نمایند ولی ساعت یک بعدازظهر روز سهشنبه ۲۹ تیرماه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی حسین موسویان رییس هیت اجرابیه جبهه ملی ایران را احضار کرده و به وی اخطار کردند که طبق تصمیم شورای امنیت ملی و دستور فرماندهی نیروی انتظامی هرگونه تجمع در میدان هفت تیر برای سوار شدن به اتوبوس و حرکت به سوی ابن بابویه ممنوع است و با هر کس که در محل مزبور حضور پیدا کند بهشدت برخورد خواهد شد. بدینگونه ممانعت از بزرگداشت شهدای سی تیر را اعلام کردند .
خبر / رادیو کوچه
امروز چهارشنبه اعظم ویسمه، خبرنگار پارلمانی ارگان فراکسیون اقلیت با قید وثیقه آزاد شده است.
اعظم ویسمه و محبوبه خوانساری دو خبرنگاری بودند که ۵۰ روز پیش با دستور دادستانی تهران در نیمههای شب در منزلشان بازداشت شده و در طول بازداشت در زندان بند ۲۰۹ زندان اوین در سلول انفرادی به سر بردهاند.
گفتنی است محبوبه خوانساری چندی پیش از این با قرار وثیق آزاد شده بود.
تا کنون دلیل بازداشت یا اتهامات وارده به آنها، مشخص و منتشر نشده است.
گفتنی است چند روز پیش، جمعی از فعالان مطبوعاتی، سیاسی و دانشجویی، خواستار آزادی ویسمه شده بودهاند.
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه علی مهینترابی متولد ۱۳۶۵ پس از هفت سال و هفت ماه و یازده روز حبس، در حالی که در انتظار حکم اعدام بوده، آزاد شده است.
وی که دوران محکومیت خود را در زندان رجاییشهر کرج گذرانده، به اتهام قتل همکلاسی خود مزدک خدادادیان در سال ۱۳۸۱ به حکم قصاص محکوم شده بوده است.
طبق گزارش مورخ ۱۴/۱۱/۱۳۸۱ کلانتری ۱۵ رجاییشهر کرج یک فقره درگیری و منازعه درخیابان نهمشرقی مقابل هنرستان هاشمی اتفاق افتاده و علی مهینترابی ۱۶ ساله به اتهام ایراد ضربه چاقو به مزدک خدادادیان بازداشت میشود که نامبرده به علت خونریزی شدید در بیمارستان درگذشته است و مهینترابی بر اساس ماده شماره ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی «درصورتی که قاتل عمدن دست به اقدامی زند که ذاتا مهلک باشد، حتا اگر قاتل قصد کشتن فرد مقتول را نیز نداشته بوده باشد آن عمل قتل عمدی محسوب و به مجازات مرگ محوم میشود.»
وکلای مهینترابی خانم حاجمحمدی و محمد مصطفایی بودهاند. محمد مصطفایی امروز با اعلام این خبر گفت: «علی امروز آسمان آبی شهر را میبیند و در خیابانهای شهر آزادانه قدم میزند. او امروز نفس میکشد. امروز روز علی مهین ترابی است، نوجوانی که سالها طناب دار بر زندگیاش سایه افکنده بود.»
پیشتر، اعلام شده بود که مهینترابی تبرئه و به پرداخت دیه محکوم شده است.
آرش و آوا / دفتر آمریکا /رادیو کوچه
arash.ava@koochehmail.com
«ابوعلی حسین بن عبداله بن سینا»، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا زادهی ۱ شهریور ۳۵۹ خورشیدی در بخارا، از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایرانی جهان اسلام بود. وی ۴۵۰ کتاب در زمینههای گوناگون نوشتهاست که شمار زیادی از آنها در مورد پزشکی و فلسفه است. جرج سارتن او را مشهورترین دانشمند سرزمینهای اسلامی میداند که یکی از معروفترینها در همهی زمانها و مکانها و نژادها است. کتاب معروف او «قانون» است.
بخش اول
ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبداله متولد سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفتهاند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجهالحق شرفالملک شیخ الرییس ابو علی حسین بن عبداله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تالیفات بسیاری است و مهمترین کتابهای او عبارتاند از «شفا» در فلسفه و منطق، و «قانون» در پزشکی.
«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچیک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامهای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»
وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند «ابوعبید جوزجانی»، «ابوالحسن بهمنیار»، «ابو منصور طاهر اصفهانی» و «ابوعبداله محمد بن احمد المعصومی» را که هر یک از ناموران روزگار شدند تربیت کرد.
بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:
«پدرم عبداله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان میبردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان که آموزگارانم از دانستههای من شگفتی میکردند.
در آن هنگام مردی به نام ابو عبداله به بخارا آمد. او از دانشهای روزگار خود چیزهایی میدانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم. وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام «اسماعیل زاهد» فقه میآموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.
ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانشاندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی میگفت میگماشتم و در ذهنم به بررسی آن میپرداختم و آن را روشنتر و بهتر از آنچه استادم بود فرامیگرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.
چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمیرفت در کوتاهترین زمان در این رشته موفقیتهای بزرگ به دست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان میکردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.
بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب «مابعدالطبیعه» ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمیفهمیدم و غرض مولف را از آن سخنان درنمییافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنانکه مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید میشدم و میگفتم مرا در این دانش راهی نیست… یک روز عصر از بازار کتابفروشان میگذشتم کتابفروش دورهگردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار میگشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بیدرنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواریهای آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.
وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود میشدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطبا از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتا نام آنها را نمیدانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.
چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتابهایی نوشته بودم.
در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم. مدتی همچون آوارهای در شهرها میگشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. «ابو عبید جوزجانی» در گرگان به نزدم آمد.»
ابو عبید جوزجانی میگوید: «این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را که به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و از آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمسالدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید.
در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار شد. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود کرد. استاد در این شهر کتاب شفا را تکمیل کرد و به سال ۴۲۸ در سفری که به همراهی علاالدوله به همدان میرفت، بیمار شد و در آن شهر در گذشت و به خاک سپرده شد. او با روشهای متفکرانه بیماران را درمان میکرد.
ابن سینا از حیث نیروی جسمانی، مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمیکرد. او با داشتن این نیروی فراوان جسمی میتوانست از پس کار وزارت فرمانروایان برآید و همیشه چه در سفر و چه در نبرد همراه آنان باشد و علاوه بر این به کار دانش و نوشتن نیز بپردازد. میگویند که او شبها تا دیرگاه به نوشتن کتاب و رساله میپرداخت و در این کار افراط میکرد. ابن سینا از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود. اینکه او در هجده سالگی توانست تمامی دانشهای زمان خود را فراگیرد خود نشانگر نیروی ذهنی اوست.
نکتهی منفی در اخلاق ابن سینا گفتار تند او نسبت به دانشمندان همدورهی خود و حتا به گذشتگانی مانند افلاطون و زکریای رازی بود.
ابن سینا بسیار تابع فلسفه ارسطو بود و از این نظر به استادش فارابی شباهت دارد. مبحث منطق و نفس در آثار او در واقع همان مبحث منطق و نفس ارسطو و شارحان او نظیر اسکندر افرودیسی و ثامیسطیوس است. اما ابن سینا هرچه به اواخر عمر نزدیک میشد، بیشتر از ارسطو فاصله میگرفت و به افلاطون و فلوطین و عرفان نزدیک میشد. داستانهای تمثیلی او و نیز کتاب پرحجم «منطقالمشرقین» که اواخر عمر تحریر کرده بود، شاهد این مدعاست. متاسفانه امروزه از این کتاب تنها مقدمهاش در دست است. اما حتا در همین مقدمه نیز ابن سینا به انکار آثار دوران ارسطویی خویش مانند شفا و نجات میپردازد.
به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.
بخش دوم
افزون بر این، ابنسینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشتهاست. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آنها انتساب «دانشنامه علایی» و «رساله نبض» به او مسلم است. آثار فارسی ابنسینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شدهاست.
آثار فراوانی از ابنسینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که فهرست جامعی از آنها در فهرست نسخههای مصنفات ابن سیناآورده شده است. این فهرست شامل شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ابن سینا و ۱۱۱ اثر منسوب به او است.
کتاب قانون یک دایرهالمعارف پزشکی است که در آن تمام مبانی اصلی طب سنتی مورد بحث قرار کرفتهاست مانند: مبانیتشریح/ آناتومی/ مبانیعلامتشناسی/ سمیولوژی/ داروشناسیوداروسازی و نسخهنویسی/ فارماکولوژی/وغیره.کتاب قانون در سال ۱۳۶۰ توسط مرحوم شرفکندی (ماموستا هژار) از زبان عربی به زبان فارسی امروزی ترجمه شد و توسط انتشارات سروش منتشر شد و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شدهاست.
کتاب قانون در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی تا دو قرن پیش مورد استفاده پزشکان بوده و به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاست و بعد از انجیل بیشترین چاپ را داشتهاست. افلاطون مغز و قلب و کبد را از اعضای حیاتی بدن انسان ذکر کرده بود و این اعضا را مثلث افلاطون (تریگونوم پلاطو) مینامیدند. ابن سینا اعلام کرد که دوام و بقای نسل انسان وابسته به دستگاه تولید مثل است و جمع چهار عضو مذکور را مربع ابن سینا (کوادرانگولا اویسینا) نامیدند. وی همچنین علاقهمند به تاثیرات اندیشه بر جسم بود و آثاری نیز در باب روانشناسی دارد.
پورسینا تئوریدانی دارای دیدگاههای موسیقایی است. او مرد دانش و نه کنش در موسیقی بود ولی آنچنان از همین دانش نظری سخن میراند که گویی در کنش نیز چیره دست است. گمان میشود پورسینا و فارابی بنیادگذاران نخستین پایههای دانش هماهنگی(هارمونی) در موسیقی بودهاند. آثار موسیقایی پور سینا رویهم رفته پنج اثر مهم اوست که در بخشهایی از آنها به موسیقی پرداخته شده است.
ابن سینا در شعر نیز دستی داشته و اشعار زیادی به زبان عربی سرودهاست و حتا منظومههایی مثل قصیده ارجوزه در مسایل علمی ساختهاست. اشعاری نیز به زبان فارسی از او روایت کردهاند که برخی از آنها به نام دیگران نیز آمدهاست.
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت آخربه کمال ذرهای راه نیافت
منبع: ویکیپدیا
نقض سیستماتیک حقوق بشری آذربایجانیها در ایران در ماه ژوئن ۲۰۱۰ نیز همچون ماههای گذشته ادامه داشت. فعالین مدنی مورد بازداشتهای خودسرانه و طولانی مدت قرار گرفته و کماکان از حق داشتن وکیل در دوران بازداشت محروم بوده و مسوولین قضایی از بیان علت دستگیری و اتهامات آنها امتناع میکنند.
بازداشتها
در حالی ما شاهد سیر سعودی حبسهای جدید در آذربایجان هستیم که چند تن از فعالین مدنی آذربایجانی از جمله اکبر آزاد نویسنده و روزنامهنگار، دکتر علیرضا عبداللهی فعال مدنی، حمیده فرجزاده فعال حقوق زنان، مهندس شهرام رادمهر فعال مدنی، آیدین خواجهای فعال دانشجویی، آیت مهرعلی بیگلو که در هفتههای اخیر بازداشت شدند، همچنان در حبس به سر میبرند. مسوولین قضایی از بیان علت دستگیری و اتهامات آنها امتناع میکنند و اجازه ملاقات وکیل و خانواده با آنها را نمیدهند، وکیل از حق حضور در جلسات بازجویی و دسترسی به پرونده محروم است.
مهندس محمود فضلی و حیدر کریمی روز سهشنبه ۱٨ خرداد ٨۹ (٨ ژوئن ۲۰۱۰) از سوی ماموران اداره اطلاعات در تبریز و خوی بازداشت و به وزارت اطلاعات تبریز منتقل شدند. محمود فضلی عضو هیت موسس مجمع دانشگاهیان آذربایجان و عضو شورای نویسندگان نشریه دانشجویی «ایشیق» دانشگاه علم و صنعت تهران و حیدر کریمی عضو هیات تحریریه هفتهنامه توقیف شده سینای همدان، مدیر مسوول سابق نشریه دانشجویی «ایلدیریم» در دانشگاه بوعلی سینا و عضو شورای مرکزی موسسه غیر دولتی اورین خوی میباشند.
ماموران اداره اطلاعات تبریز عصر روز ۱٨ خرداد (٨ ژوئن) محمود فضلی را در تبریز بازداشت و پس از تفتیش منزل اتومبیل شخصی، کتابهای شعر و داستان ترکی، مدارک شناسایی و سایر وسایل شخصی وی را با خود بردند. ماموران اداره خوی نیز عصر همین روز حیدر کریمی فعال سابق دانشجویی آذربایجان را در یکی از خیابانهای شهر خوی بازداشت و با مراجعه به منزل پدری وی پس از تفتیش منزل کیس کامپیوتر و کتابها و سایر وسایل شخصی وی را با خود بردند.
پیش از این نیز حیدر کریمی در دانشگاه بوعلی سینای همدان بازداشت و دادگاه انقلاب همدان وی را پس از تحمل دو ماه بازداشت موقت به یکسال حبس تعلیقی محکوم کرده بود. مهندس محمود فضلی نیز در سالهای گذشته چندین بار دستگیر و محاکمه شده بود.
نعیم احمدی خیاوی فعال دانشجویی آذربایجانی و دانشجوی زمینشناسی دانشگاه تبریز ۲٣ خرداد ٨۹ (۱۳ ژوئن ۲۰۱۰) در منزل دانشجویی یکی از دوستانش در تبریز دستگیر و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات این شهر منتقل شد. مسوولین قضایی و امنیت کماکان از دادن پاسخ به سوالات خانواده مبنی بر اتهام این فعال دانشجویی امتناع میکنند. احمدی فعال دانشجویی و عضو شورای مرکزی انجمن ادبی سهند و دبیر انجمن اسلامی دانشکده علوم طبیعی دانشگاه تبریز است که پیش از این نیز از سوی کمیته انضباطی دانشگاه تبریز احضار شده بود.
مهندس ابراهیم رشیدی روزنامهنگار و وبلاگنویس آذربایجانی روز دوشنبه ۲۴ خرداد ٨۹ (۱۴ ژوئن ۲۰۱۰) توسط ماموران اداره اطلاعات اردبیل بازداشت و به وزارت اطلاعات تبریز انتقال یافت. براساس آخرین اخبار رسیده وی پس از اتمام بازجوییها در وزارت اطاعات تبریز در روزهای گذشته به زندان مشگین شهر انتقال یافته است. به گفته نزدیکان خانواده رشیدی پرونده این روزنامهنگار در شعبه پنجم دادسرای عمومی و انقلاب اردبیل به ریاست قاضی خندستانی در جریان است.
ابراهیم رشیدی عضو هیت تحریریه ماهنامه «بایرام» و هفتهنامه توقیف شده «نوید آذربایجان» و وبلاگ نویس، مدرس زبان ترکی آذربایجانی، عضو موسس سازمان غیر دولتی(NGO) «آذرتوپراق»، عضو هیت موسس و دبیر کانون فرهنگی استاد شهریار دانشگاه اورمیه، مدیر مسول نشریه دانشجویی اولدوز، سردبیر نشریه دانشجویی بولوت در دانشگاه اورمیه و شاعر میباشد.
این ژورنالیست و فعال مدنی شناخته شده آذربایجانی در سالهای اخیر چندینبار دستگیر و به زندان محکوم شده است. سازمان عفو بین الملل با صدور اطلاعیههایی در ۱ آوریل و ۱ می ۲۰۰۶، بازداشت و فشار بر رشیدی را محکوم نموده بود.
زهرا فرجزاده همسر آیت مهرعلیبیگلو فعال بازداشتی آذربایجانی روز شنبه ۲۹ خرداد ٨۹ ( ۱۹ ژوئن ۲۰۱۰) پس از حضور در دفتر بازپرسی شعبه چهارم دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به اتهام تبلیغ علیه نظام دستگیر شد. دستگیری خانم فرجزاده پس از آن صورت گرفت که وی جهت ارایه درخواست تماس تلفنی با همسرش آیت مهرعلیبیگلو، که از ۲۰ اردیبهشت ۸۹ در بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز به سر میبرد به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای تبریز مراجعه نموده بود.
پیش از این نیز ماموران امنیتی حمیده فرجزاده کارمند بیمارستان شهید مطهری ارومیه و خواهر زهرا فرج زاده را در منزل پدریش در ارومیه بازداشت و به سلولهای انفرادی زندان تبریز منتقل کرده بودند. منابع محلی گمان میبرند بازداشت زهرا فرجزاده جهت وارد کردن فشار بر همسرش آیت مهرعلیبیگلو و پس از مصاحبههای وی در رابطه با وضعیت شوهرش که بیش از یک ماه از بازداشتش در بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز میگذرد صورت گرفته است.
یونس سلیمانی فعال دانشجویی آذربایجانی در دانشگاه بوعلی سینای همدان، مدیر مسوول سابق نشریه دانشجویی ایلدیریم و دبیر سابق کانون فرهنگی شهریار این دانشگاه روز پنجشنبه ۲۷ خرداد ٨۹ (۱۷ ژوئن ۲۰۱۰) در منزل پدریاش در اردبیل بازداشت و به اداره اطلاعات تبریز منتقل شد. ماموران اداره اطلاعات اردبیل بدون نشان دادن حکم قاضی، وارد منزل پدری سلیمانی شده و پس از بازداشت این فعال دانشجویی اقدام به تفتیش منزل نموده و کیس کامپیوتر و کتابهای او را با خود بردهاند. به گفته منابع نزدیک به خانواده سلیمانی قاضی پرونده قرار بازداشت دوماهه برای وی صادر کرده است. خانواده سلیمانی به شدت نگران وضعیت سلامتی وی هستند و میگویند این فعال دانشجویی دچار بیماری هپاتیت بوده و از کبد درد شدید رنج میبرد بطوریکه در سال گذشته روده سلیمانی را عمل کردهاند و وی نیاز مداوم به دارو و مراقبت پزشکی دارد.
فیروز یوسفی فعال مدنی آذربایجانی و درجه دار اخراجی نیروی زمینی ارتش ایران روز دوشنبه ٣۱ خرداد ٨۹ ( ۲۰ ژوئن ۲۰۱۰) توسط ماموران حفاظت اطلاعات ارتش در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است. ماموران حفاظت اطلاعات ارتش، این فعال آذربایجانی را هنگامی که وی جهت دریافت مزایای بازخرید اجباری به کارگزینی پادگان فرماندهی ترابری نیروی زمینی ارتش مراجعه نموده بود بازداشت کردهاند. بازپرس شعبه سوم دادسرای امنیت تهران به خانواده این فعال آذربایجانی گفته است که یوسفی پس از مصاحبه با رسانههای خارجی در خصوص اخراجش از کار بازداشت شده است. فیروز یوسفی روز چهارشنبه ۲ تیر ٨۹ ( ۲٣ ژوئن ۲۰۱۰) طی تماس تلفنی با خانواده از بازداشت خود در مکانی نامعلوم خبر داده است. تلاشهای خانواده این فعال آذربایجانی برای اطلاع از هویت نهاد صادر کننده حکم جلب و محل بازداشت وی بینتیجه بوده و این امر باعث نگرانی خانواده از وضعیت سلامتی او شده است.
این فعال مدنی دوشنبه هفته گذشته نیز به شعبه سوم دادسرای امنیت تهران احضار و مورد بازجویی مامورین امنیتی قرار گرفته بود. یوسفی اسفند ماه ۸۸ پس از ده سال خدمت در نیروی زمینی ارتش ایران به حکم کمسیون رسیدگی به تخلفات کارکنان این نهاد نظامی بازخرید اجباری شده بود. این فعال آذربایجانی آبان و اسفند ۸۷ در شهرهای تهران و مراغه نیز بازداشت و به قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.
شکراله قهرمانیفرد فعال مدنی آذربایجانی و معلم دبستانهای شهر خداآفرین روز سهشنبه ۱ تیر ٨۹ ( ۲۲ ژوئن ۲۰۱۰) توسط ماموران امنیتی در کلیبر بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات تبریز انتقال یافت. شکراله قهرمانیفرد دانشجوی روانشناسی دانشگاه آزاد تبریز میباشد که پیش از این نیز در ۲۱ آذر ۸۱، ۱۲ تیر ۸۳ و اسفند ۸۶ بازداشت و پس از مدتی بازداشت به قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.
حسن رحیمیبیات، مهندس عمران و از فعالان حرکت ملی آذربایجان و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر بعد از ظهر روز شنبه ۱۲ تیرماه ۸۹ (۳ ژوئیه ۲۰۱۰) در محل کار خود دستگیر شده است. بنا به گزارش شاهدان عینی چهار نفر از نیروهای اطلاعات به محل کار وی مراجعه، وی را بازداشت و به زندان اوین منتقل کردهاند. گفتنی است رحیمیبیات دو سال پیش از این نیز در شهریورماه ۱۳۸۷ همراه با یک گروه ۲۰ نفره در یک مراسم افطاری بازداشت شده و در بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ اوین به مدت قریب به ۴۰ روز در انفرادی به سر برده بود.
صدور قرار وثیقه
حسین نصیری فعال مدنی آذربایجان در جریان اعتراض به خشکیده شدن دریاچه اورمیه، در ۱۳ فروردین ماه ۸۹ (۲ آوریل ۲۰۱۰) همزمان با روز طبیعت از سوی نیروهای امنیتی در کنار پل میانگذر دریاچه اورمیه بازداشت و به اطلاعات شهرستان اسکو انتقال و سپس به وزارت اطلاعات تبریز منتقل و با پروندهسازی جدید دیگری روبهرو شده و پس از تحمل دو ماه انفرادی به زندان مرکزی تبریز انتقال یافته است. برای آزادی موقت این فعال مدنی علاوه بر دادگاه اسکو که وثیقه ۳۰ ملیون تومانی صادر کرده، وی به پرداخت وثیقه و ضمانت ۱۰۰ میلیون تومانی از دادگاه انقلاب تبریز برای پرونده جدید روبهرو است. که در کل برای آزادی موقت این فعال مدنی آذربایجان ۱۳۰ میلیون تومان قرار وثیقه صادر کردهاند.
آزادی به قید وثیقه
سعید بیدخت فعال مدنی و دو تن دیگر از شهروندان آذربایجانی که روز چهارشنبه ۲۶ خرداد ٨۹ (۱۶ ژوئن ۲۰۱۰) توسط ماموران حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تبریز بازداشت شده بودند به قید وثیقه آزاد شدند. بازداشت این افراد در جریان برگزاری مسابقه فوتبال تیمهای شهرداری تبریز و سپاهان نوین اصفهان در ورزشگاه اختصاصی تراکتورسازی صورت گرفته بود. از اسامی دو بازداشتی دیگر اطلاعی در دست نیست. سعید بیدخت پیش از این در جریان تطاهرات گسترده آذربایجانیها بر علیه کاریکاتور نژادپرستانه روزنامه ایران در سال ٨۵ بازداشت و پس از تحمل حکم ٨ ماه حبس تعزیری از زندان اهر آزاد شده بود.
مسابقات فوتبال در ماههای گذشته به صحنه طرح مطالبات آذربایجانیها تبدیل شده است. شهروندان آذربایجانی با سردادن شعارهایی همچون «تورک دیلینده مدرسه» (مدرسه به زبان ترکی) مطالبات ملی خود را مطرح و خواستار پایان دادن به تبعیضهای فرهنگی، اقتصادی،اجتماعی و غیره در حق آذربایجانیها در ایران میشوند.
محکومیت
شعبه یکم دادگاه تجدید نظر استان آذربایجانشرقی مهندس علیرضا فرشی استاد دانشگاه و همسرش سیما دیدار را به ششماه حبس تعزیری قطعی محکوم نمود. بر اساس حکم صادره از سوی قاضی علیزاده، اتهام این افراد تبلیغ علیه نظام عنوان شده و حکم یکسال حبس تعزیری صادره برای این زوج آذربایجانی به ششماه حبس تعزیری کاهش پیدا کرده است.
علیرضا فرشی در جریان مراسم راهپیمایی خانوادگی ۱ خرداد ۸۸ (۲۲ می ۲۰۰۹) که توسط اداره تربیت بدنی آذربایجانشرقی در پارک ائلگولی تبریز برگزار شده بود بدست ماموران اداره اطلاعات بازداشت گردید. ماموران امنیتی چندی بعد طی تماسی تلفنی با سیما دیدار همسر علیرضا فرشی از وی خواستند تا برای ملاقات با همسرش به زندان تبریز مراجعه کند که پس از حضور دیدار در زندان تبریز مامورین امنیتی وی را بازداشت کردند. فرشی و دیدار پس از تحمل بازداشت موقت سه و یک ماهه به قید وثیقه از زندان تبریز آزاد و شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز در ۲۳ آبان ۸۸ (۱۳ نوامبر ۲۰۰۹) این روج آذربایجانی را به یکسال حبس تعزیری محکوم کرد.
در جریان راهپیمایی خانوادگی ۱ خرداد ۸۸ عدهای از شرکت کنندگان در این پیادهروی همگانی اقدام به سردادن شعار تورک دیلینده مدرسه کرده بودند. به دنبال این امر ماموران امنیتی ضمن حمله به شعار دهندگان و ضرب و شتم آنها عدهای را بازداشت کردند.
سیما دیدار مدیر مسوول سابق نشریه دانشجویی یاشماق در دانشگاه تهران و شاعر آذربایجانی و علیرضا فرشی از فعالین سابق دانشجویی دانشگاههای شریف و تهران و استاد دانشگاه آزاد جلفا می باشد. سازمان عفو بینالملل روز نهم ژوئن ۲۰۰۹ با انتشار اطلاعیهای ضمن بررسی وضعیت حقوق بشر در فضای انتخاباتی ایران، خبر از بازداشت و زخمی شدن بیش از ۱۵ نفر در تبریز از جمله علیرضا فرشی داده بود.
خطر سنگسار
سکینه محمدی آشتیانی، زن آذربایجانی از شهر تبریز که با حکم سنگسار به مرگ محکوم شده است در خطر اجرای این حکم قرار دارد. طبق خبری که وکیل او داده٬ همه راههای قانونی بسته شده و پرونده برای بخش اجرای احکام یعنی اجرای حکم سنگسار فرستاده شده است. به گفته محمد مصطفاییِ، وکیل نامبرده او به اتهام گناه ناکرده زنای محصنه به سنگسار محکوم شده و از سال ۱۳۸۴ در زندان تبریز بسر میبرد.
مصطفایی وکیل خانم محمدی پیشتر در مصاحبه با بخش آذربایجانی رادیو اروپای آزاد این مسئله را چنین شرح داده بود:
«پیشتر خانم محمدی به اتهام داشتن رابطه نامشروع با حکم دادگاه به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم میشود. سپس حکم دادگاه مورد اجرا قرار میگیرد اما مدتی پس از اجرای حکم شلاق وی، شوهر او به قتل میرسد. پس از حادثه قتل پرونده جنایی دیگری برای خانم محمدی باز میشود. سپس وی را مجبور میکنند که به عمل زنا با مردان دیگر اعتراف کند. در صورتی که وی در جلسه دادگاه مکررن این اعتراف خود را تکذیب کرده و گفته که وی را مجبور به چنین اعترافی نمودهاند. ۵ قاضی در هیت قضایی پرونده وی را بررسی میکنند. با دو تن از قضات حکم به تبرئه وی و سه تن حکم به سنگسار وی دادهاند که در مجموع محمدی به سنگسار محکوم گشته است.
واحید قاراباغلی / ژوئن ۲۰۱۰
سخنگوی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران – آداپ
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.
آرمان پویان
اجازه دهید بحث را به این شکل آغاز کنم: اگر ما، نه فقط امروز، که سالها هم در باب منطق دیالکتیکی داد سخن بدهیم و به سبک جزوه معروف ژرژ پلیتسر، قوانین آن را یک به یک با ذکر مثال برشماریم، کوچکترین ارزشی نخواهد داشت مگر آنکه ابتدا دیالکتیک را به معنای واقعی کلمه درک کنیم و سپس آن را در عمل (یعنی پراتیک) بهکار بندیم.
نخستین و به ظاهر سادهترین درس دیالکتیک اینست که یک پدیده، اعم از طبیعی یا اجتماعی، خصوصیات و جوانب مختلفی دارد که هر خصیصه یا جنبه، در آن واحد متضاد خود را هم دربر دارد. بدین ترتیب، وقتی ما از فیالمثل فعالیت سیاسی صحبت میکنیم، این فعالیت، جنبههای متفاوتی دارد که کار علنی و مخفی تنها یک جزو از آنست. ضمن اینکه این دو جنبه، در یک رابطه با یکدیگر قرار میگیرند و یکدیگر را متاثر میسازند. از نگاهی غیر دیالکتیکی، فعالیت سیاسی الزامن یا علنی است و یا مخفی. یعنی ممکن نیست که فعالیت سیاسی، یک جا هر دوی این عناصر متضاد را در خود داشته باشد.
اینکه کدامیک از این دو جنبه از فعالیت سیاسی، اهمیت و وزن بیشتری دارد، تابعی است از شرایط مشخص. به عبارتی، تحلیل مشخص از شرایط مشخص، تعیین کننده اهمیت کار مخفی در مقابل کار علنی، یا بالعکس، است. در کشورهای غربی و بهطور کلی در جایی که دموکراسی نیم بند بورژوازی مستقر شده است، فعالیت علنی پر رنگتر و بیشتر خواهد بود، اما در کشورهایی نظیر ایران که همان دموکراسی هم وجود ندارد، بیشک باید فعالیت مخفی را مهمتر دانست. بهعنوان نمونه، مسلمن اگر ما در دوره مک کارتیسم آمریکا زندگی و فعالیت میکردیم- یعنی دورهای که هر کسی را به ظن حتا سمپاتی به چپ، سر به نیست میکردند- ضرورتن میباید کفه ترازو را به سمت فعالیت مخفی پایین میآوردیم، در صورتیکه در آمریکای دوره اوباما، این ضرورت تا حدود زیادی، نه کاملن، منتفی است. میتوان به همین ترتیب از شیلی زمان پینوشه یا اندونزی دوره سوهارتو و غیره هم مثال آورد.
حال به این مسئله در چارچوب شرایط ویژه ایران نگاه میکنیم. نخستین و مهمترین سوال اینست که آیا ماهیت رژیم جمهوری اسلامی، که توحش و سرکوب جزیی لاینفک از آن است، دستخوش تغییر گردیده؟ پاسخ مطلقن منفی است (ضمنن در اینجا نوع و شدت سرکوب مطرح نیست، بلکه نفس خود سرکوب و توحش مورد اشاره است). طی سی و چند سال گذشته، ما شاهد سرکوب کردستان، ترکمن صحرا، اهواز و آمل و … بودهایم. ما شاهد کشتارها و قتل عام زندانیان سیاسی در دهه سیاه شصت، بهویژه در سال ۶۷، بودهایم. به تمامی این موارد باید قتلهای زنجیرهای در دوره به اصطلاح «اصلاحات» را هم اضافه کرد. وقایع پس از ۲۲ خرداد سال گذشته هم سبعیت رژیم را به اندازه کافی عریان کرد. سبعیتی که وقایع کهریزک و کوی دانشگاه تنها قسمتی کوچک از آن بود و حتا دامن برخی از عناصر «خودی» را هم گرفت.
بنابراین به سادگی میتوان دید که ماهیت رژیم همان است که بود. با این حال، در دورهای سرکوب به منتها درجه خود میرسد و در برههای، در قیاس با سایر دوران، میزان آن کمتر میشود. تنها یک چیز تغییر نمیکند، و آن هم وجود خود سرکوب است. (تا به این جا ظاهرن چپ متفقالقول است)
اما وقتی میبینیم که رژیم با کوچکترین تشکیلاتی، حتا آن دسته از تشکیلات رفرمیستی «خودی» که به هیچ وجه از خط قرمزها و چارچوبهای رژیم فراتر نمیروند- با سرکوب پاسخ میدهد، بدیهی است که برای شروع، تداوم و رشد فعالیت سیاسی، فعالیت مخفی یا غیرعلنی از اهمیت بسزایی برخوردار میشود (و این جا آن قسمتی است که به یکباره بخشی از چپ خود را به ندیدن و نشنیدن میزند).
این حقیقت به قدری ساده است که شاید تکیه بر آن کمی عجیب به نظر برسد. با این حال شاهدیم که چگونه بخشی از «چپ»، که از قرار معلوم هنوز اسیر سنتهای دوره پرفیض و برکت اصلاحات است یا شرایط خاص ایران را با اروپای غربی اشتباه گرفته است، به شکل ناشیانه، «کار تمامن علنی» و «روباز» را تبلیغ میکند (اینکه «تمامن علنی» چیست، پرسشی است که باید خود آنها پاسخ دهند)
همانطور که مختصرن گفتم این شیوه از فعالیت علنی، عمومن یادگار دوره اصلاحات است. بسیاری از فعالین جوان و دانشجویان چپ فعلی، در ابتدا یا از هواداران و حامیان اصلاحطلبان بودهاند و یا فعالیت سیاسی خود را در آن دوره آغاز کردهاند، اما با سرخوردگی از جریان اصلاحات و کلیت سیستم موجود، به سمت گرایشات اپوزیسیون چپ متمایل شدهاند. این گروه، گرچه در تئوری از اصلاحات و عقاید سوسیال دموکراتیک گسست کرده است، اما هنوز در فاز عملی، در همان دوره سیر میکند و شیوه فعالیت علنی خاص آن دوره را همچنان با خود حمل میکند.
من به شخصه در چنین رویکردی، نه شهامت و درک مارکسیستی از فعالیت علنی و مخفی، بلکه صرفاً بلاهت و ماجراجویی می بینم. حتی می توان در برخی موارد، تمایل اشخاص در تبدیل شدن به یک چهرۀ شاخص (در یک کلام، “شهرت” برای به دست آوردن یک سری امتیازات) را از جمله دلایل گرایش به این سطح از کار علنی به حساب آورد.
این طیف “چپ”، که حتی ذرّه ای مفهوم کار مخفی را درک نکرده است، متوجه نیست، یا عامدانه خود را به ندانستن میزند، که سبک کار به اصطلاح علنی آنها، نه تنها برای اعضا، که حتا برای سمپاتها و سایر کسانیکه به نوعی به آنها مرتبط هستند، ایجاد خطر میکند. مضحک آن جاست که این طیف، حتا برای دفاع از عملکرد خود، کار مخفی را با مبارزه مسلحانه و عملیات چریکی یکسان جلوه میدهد.
کسانی که ادعا میکنند به دستگاه فکری مارکسیسم مسلح شدهاند، باید قادر باشند تا در هر موقعیتی بین کار مخفی و علنی خود، پیوندی به وجود آورند. این شالوده درک مارکسیستی از فعالیت سیاسی است. تلفیق شیوه کار مخفی و علنی، روش کار انقلابیان بوده و هست.
وقتی ما به روشنی میبینیم که کتابهای مارکس، انگلس، لنین و بسیاری از متفکرین مارکسیست در ایران به چاپ میرسد، به راحتی از کتابفروشیها قابل تهیه است و در واقع رژیم در مقطع کنونی چندان به مقابله با آن نمیپردازد، اما به محض اطلاع از وجود و رشد یک تشکیلات اپوزیسیون، به ناگهان تمامی توان خود را برای یافتن و انهدام آن بهکار میگیرد، به راحتی میتوانیم متوجه اهمیت کار تشکیلاتی و به خصوص مخفی نگاه داشتن آن شویم.
یک جنبش و یا گرایش سیاسی را نمیتوان پنهان کرد. اما سازماندهی و تشکیلات آن قابل پنهان سازیست و باید باشد. جوهره تلفیق کار مخفی و علنی در همین نکته نهفته است: سازماندهی و تشکیلات بایستی تمامن مخفی باشد و هیچ کسی خارج از تشکیلات از آن باخبر نباشد. حتا این اطلاعات باید درون تشکیلات نیز طبقهبندی شده باشد، به این معنا که همه افراد به تمام اطلاعات دسترسی نداشته باشند. تحت چنین شرایطی، ضربهپذیری گروه و گرایش پایین میآید. اما در برابر آن، جنبش و گرایش سیاسی علنی است، آکسیونها در روز روشن و در دید دیگران انجام میشود، شعارها را دیگران میشنوند، نشریات را میبینند و و خلاصه حضور جنبش، هم زمان با مخفی بودن سازماندهی و تشکیلات آن، علنی است.
به هر روی، چنین بحثی بارها و بارها تکرار شده است و آن «چپ» مذکور (که امیدی به تغییرش نمی رود) لجوجانه روی رویکرد به غایت اشتباه خود ایستاده و به آن افتخار هم میکند. قصد من پلمیک با رهبران مدافع چنین رویکردی نیست، بلکه مسئله بر سر نیروهای صادق و عمدتن جوانی است که در چنین خطی قرار میگیرند و نهایتن فدای ندانم کاریهای رهبران این طیف میشوند.
با کاهش شدید اعتراضات خیابانی (که سعی میکنم در مطلبی دیگر به آن بپردازم)، شروع دور جدیدی از سرکوبها، افزایش فشارهای اقتصادی و به موازات آن رشد ناآرامیهای اجتماعی و افزایش پتانسیل شکلگیری اعتراضاتی دیگر (این بار با مطالبات اقتصادی در مرکز آن)، مسئله فعالیت غیرعلنی در یک تشکل چپ و کارگری، از اهمیت غیر قابل توصیفی برخورد می شود. این وظیفه نسل جدید چپ است که روی مسئله کار غیرعلنی بیش از پیش تمرکز کند، به خصوص آنکه برای بسیاری از اعضای جوان این بدنه، یک ضربه، میتواند به معنای پایان همیشگی حیات سیاسی یا یاس از ادامه فعالیت باشد.
٢۴ تیر ١٣٨٩
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
«وحدت کریمی» نویسنده، محقق و پژوهشگر در حوزهی علوم اجتماعی که به دلیل مشکلات اجتماعی و فشارهای حاکم در ایران مجبور به ترک ایران و پناهندگی در ترکیه شده بود، به تازگی از طرف سازمان ملل تقاضای پناهندگی وی برگشت خورده است. این در حالی است که اگر وی به ایران بازگردد با خطرات بسیاری مواجه خواهد شد. اردوان روزبه در این خصوص با این پژوهشگر گفتوگویی داشته که در پی میآید:
نجیب اله امیری / دفتر کابل / رادیوکوچه
به منظور قرضه دهی به کشاورزان افغان، اداره انکشاف بینالمللی آمریکا (USAID) قرارداد پرداخت ۱۵۰ میلیون دالری را امروز با وزارت زراعت افغانستان امضا کرد.
محمد آصف رحیمی وزیر زراعت افغانستان هنگام امضای این قرارداد گفت: «قرضه دهی توانایی کشاورزان برای خریداری تخمهای بذری و کودهای کیمیاوی بهتر، اجاره زمین برای توسعه ساحه کشت و مقابله با وضعیتهای ناگوار و غیر مترقبه را تقویت خواهد نمود.»
وی افزود قرار است کشاورزان افغان با استفاده از این قرضه ماشینهای مدرن زراعتی خریداری نموده، سیستمهای بهتر آبیاری را تنظیم کرده تا سیستم زراعتی کشور میکانیزه شود.
آقای رحیمی علاوه کرد: «با استفاده از این قرضه کشاورزان افغان میتوانند امکانات ذخیره، پروسس و انتقال محصولات به بازارهای داخلی و جهانی را گسترش دهند.»
وزیر زراعت افغانستان گفت: «بر اساس این برنامه به کشاورزان از یکصد هزار تا دو میلیون افغانی قرضه داده میشود.»
راجیوشاه رییس عمومی اداره انکشاف بینالمللی آمریکا گفت: «این ۱۵۰ دالر از کمکهای بلاعوض آمریکا به وزارت زراعت افغانستان میباشد.»
وی افزود پنجاه میلیون دالر این کمک برای آمادهسازی روند قرضه دهی به مصرف میرسد و صد میلیون دالر دیگر آن به کشاورزان قرضه داده میشود.
کارل ایکن بیری سفیر آمریکا در کابل گفت: «قرضه دهی به کشاورزان سبب انکشاف کشاورزی شده و می تواند در سنگ بنای زراعت افغانستان کمک شود.»
این در حالیست که کشاورزان افغان به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند محصولاتشان را ذخیره، پروسس و به خارج از کشور صادر کنند.
محمدرضا / رادیوکوچه
mohamadreza@koochehmail.com
امیر قلعهنویی در انتظار شروع یک فصل دیگر است، او که در دو سال اخیر با استقلال و سپاهان جام قهرمانی را بالای سر برد امسال هم به دنبال قهرمانی است تا یک رکورد بینظیر را از خود برجای بگذارد، البته او امسال روزهای سختی را در پیش خواهد داشت چرا که دیگر مدعیان قهرمانی قویتر از فصل گذشته هستنند.
قلعهنویی در آستانه شروع لیگ برتر در مورد وضعیت سپاهان با خبرگزاری فوتبال ایران گفتوگویی انجام داد و البته وی در صحبتهایش از برنامههای تیمملی و افشینقطبی هم انتقاد کرد و شاید این انتقادها حاصل از نگرانی قلعهنویی در مورد ملیپوشان تیمش باشد.
وی با اشاره به شرایط فعلی سپاهان گفت: «من از مدیریت باشگاه، اعضای هیت مدیره و دیگر دوستان که در فصل نقل و انتقالات زحمت کشیدند تا تیم خوبی را ببندیم تشکر میکنم، ما برای جذب بازیکنان تاحدود زیاد به خواستههایمان رسیدیم، الان تنها نگرانی من نبود ملیپوشان در تمرینات است.»
بسیاری از مربیان و مدیران باشگاهها نسبت بهبرگزاری اردوی تیمملی در اتریش بهشدت معترض هستند، بنده هم انتقاد دارم شما در حال حاضر در هیچ جای دنیا نمیبینید که یک تیم ملی در اردو باشد و به نظر من برگزاری این اردو بدون کارشناسی بود.
من انتظار داشتم اعضای محترم کمیته فنی در این مورد بررسی بیشتری داشته باشند، همه الان میدانند که در تمامی دنیا تیمهای باشگاهی در حال آماده کردن خودشان هستند و الان اصلن هیچ تیم ملیای فعالیت ندارد، اگر من جای سرمربی تیمملی بودم و این اردو را برگزار میکردم اعدامم میکردند، تازه من تیمملی را اول آسیا تحویل دادم ولی ۳۳۰ مقاله علیه قلعهنویی نوشتند.
بههرحال من حرفهایم را زدم و همه میدانند که این اردو در بدترین زمان ممکن برگزار شد، ما نسبت به این موضوع اعتراض خود را ارایه دادیم و حتا خواهان برگزاری یک جلسه شدیم. این برنامه نه به نفع تیمملی است و نه بهنفع باشگاهها، ما علاوه بر بزرگسالان ملیپوش امید هم داریم، من در اردوی ترکیه شنیدم که بعضی از بازیکنان، اردوی تیم امید را ترک کردند ولی من نگذاشتم «احسان حاجصفی» این اردو را ترک کند، چون احترام خاصی برای «غلامحسین پیروانی» قایلم.
وی در خصوص قهرمانی سپاهان گفت: «نتیجه که دست خداست ولی ما باز هم بهدنبال قهرمانی هستیم، همه حریفها برای ما سخت هستند و برای هر بازی برنامه خاصی داریم.»
وی همچنین در پاسخ به اینکه برخی معتقدند استیلآذین بهدلیل ستارههای زیادی که جذب کرده رقیب اصلی شماست گفت: «من حق ندارم در مورد تیم دیگری حرف بزنم چون سرمربی تیم سپاهان هستم.»
همچنین قلعهنویی نسبت به بیانضباطیهای توره گفت: «ما یک لیگ حرفهای داریم که برای تنبیه کردن بازیکنانی که بیانضباطی میکنند قوانینی در نظر گرفته شده است، ما نمیتوانیم تیم را جریمه کنیم و وقتی یک بازیکن بیانضباطی میکند همه چیز به باشگاه بر میگردد.»
وی در خصوص اولین بازی مقابل راه آهن گفت: «ما ۳۴ فینال در پیش داریم و باید مقابل راهآهن اولین گام را محکم برداریم، البته باید بگویم که راهآهن یک تیم ریشهدار است و ما بازی آسانی در پیش نداریم.»
سرمربی سپاهان درخصوص اینکه آقای «علیپور» گفته که قهرمانی سپاهان در دومین سال لیگ برتر با سکه لای گز به دست آمده گفت: «اولن که این موضوع فنی نبود و ربطی به من نداشت، دومن من آن زمان در سپاهان نبودم، البته من از باشگاه سپاهان و مسوولان این تیم شناخت کامل دارم و معتقدم که سپاهان یک باشگاه پاک است، در ضمن آنطور که شنیدم آقای «علیپور» حرفهایش را تکذیب کرده است.
همچنین به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران، تنها علت پیوستن عنایتی به سپاهان، امیر قلعهنویی بود و شاید اصفهانیها دوست داشتند بازیکن بهخاطر نام سپاهان راهی اصفهان شود نه نام امیر.
شاید برخی از هواداران سپاهان نیز از هم اکنون او را یک خرید ناموفق میدانند، عنایتی اما معتقد است قضاوتها در مورد اینکه او یک خرید خوب بوده یا که خیر باید در پایان فصل صورت گیرد. در هر حال بسیاری از اصفهانیها معتقدند بهجای عنایتی میشد مهاجمی جوانتر مثل شجاعی را به سپاهان آورد، اما امیر قلعهنویی چنین دیدی ندارد و معتقد است عنایتی یکی از خریدهای خوب سپاهان بوده است.
۱۳۸۹ تیر
رادیو کوچه
صبح روز چهارشنبه، دولت ژاپن، پیشنهاد میزبانی رقابتهای جامجهانی فوتبال ۲۰۲۲ میلادی را به تیم تحقیقاتی فدراسیون جهانی فوتبال فیفا ارایه کرده است.
به گزارش روز چهارشنبه تلویزیون سراسری ژاپن (ان.اچ.کی) هیت پنج نفره تیم تحقیقاتی فیفا در مسیر بازدید از کشورهای خواستار میزبانی رقابتهای جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ میلادی، هم اینک در ژاپن بهسر میبرند.
به گزارش ان.اچ.کی موتوآکی اینوکای رییس کمیته ارایهکننده پیشنهاد میزبانی ژاپن روز گذشته (سه شنبه) درجمع این هیت در شهر اوساکا بر آمادگی کشورش برای استقبال از بازیکنان و حامیان آنها در رقابتهای جامجهانی فوتبال ۲۰۲۲ تاکید کرد.
اینوکای، میگوید: «ژاپن با استفاده از فنآوریهای پیشرفته این کشور پوشش بسیاری خوبی را از رقابتهای فوتبال ارایه خواهد کرد.»
این در حالی است که کونیو هیراماتسو شهردار شهر اوساکا در حین دیدار تیم تحقیقاتی فیفا از این شهر، عکسها و مدل پیشنهادی استادیوم جدید این منطقه در بخش مرکزی اوساکا را به نمایش گذاشت.
استادیوم جدید شهر اوساکا که رقابتهای نهایی میتواند در آن برگزار شود، سازگار با محیط زیست و با استفاده از انرژی خورشیدی فعالیت میکند.
از سوی دیگر کشورهای انگلیس، روسیه و آمریکا پیشنهاد میزبانی رقابتهای جامجهانی فوتبال برای دورههای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ میلادی را ارایه کردهاند و کشورهای اسپانیا و پرتغال و بلژیک و هلند نیز پیشنهاد برگزاری این رقابتها به طور مشترک را به فیفا اعلام کردهاند.
فدراسیون جهانی فوتبال در نظر دارد تا دسامبر سال جاری میلادی تصمیم نهایی خود در این زمینه را به طور رسمی اعلام کند.
گفتنی است ژاپن، استرالیا، کرهجنوبی و قطر چهار کشور آسیایی هستند که پیشنهاد میزبانی رقابتهای جامجهانی فوتبال ۲۰۲۲ میلادی را به فیفا ارایه کردهاند.
رادیو کوچه
کاظم برگنیسی، مترجم شعر عربی و نویسنده، صبح امروز چهارشنبه ۳۰ تیر، در سن ۵۴ سالگی درگذشت.
وی دوشنبه شب به علت سانحه سقوط آسانسور به کما رفت و به بیمارستانی در هشتگرد منتقل و سپس از آنجا به بخش ویژه بیمارستانی در تهران منتقل شده است.
این مترجم شعر عربی از روز دوشنبه ۲۶ تیرماه پس از وقوع حادثه در حالت اغما بهسر میبرده است.
کاظم برگنیسی در سال ۱۳۳۵ در خرمشهر متولد شد، «پیش درآمدی بر شعر عربی معاصر» و «ترانههای مهیار دمشقی» از آدونیس (شاعر عربزبان) از جمله ترجمههای او و تصحیحی آثار ابن سینا، مولوی و سعدی نیز از دیگر فعالیتهای وی به شمار میرود.
این نویسنده دیوان حافظ را با اعرابگذاری و شرح واژگان و فرهنگ اصطلاحات منتشر کرده است.
اولین کتاب وی «واژهنامهی فلسفی» نام داشت که با همکاری سیدصادق سجادی منتشر شد.
«حکیم عمرخیام و رباعیات» و شرحهایی بر دیوان حافظ، شاهنامهی فردوسی، غزلیات سعدی، غزلیات شمس و مثنوی معنوی مولوی از دیگر آثار وی است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای رسیده روز چهارشنبه، وضعیت حسین کاظمینی بروجردی زندانی سیاسی در زندان اوین نامناسب اعلام شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، با توجه به اختلالات در بینایی و تعادلی آقای بروجردی، مسوولان زندان اوین تاکنون از درمان این زندانی سیاسی جلوگیری کردهاند.
به گفتهی خانوادهی کاظمینی بروجردی، چشمان وی در آستانهی نابینایی قرار گرفته و قادر به حفظ تعادل خود در هنگام ایستادن و حرکت نیست و پاهایش رو به فلجی میرود.
لازم به ذکر است حسین کاظمینی بروجردی از روحانیون مخالف جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۸۵ بازداشت و به ۱۱ سال زندان به انضمام مصادره اموال محکوم شده است.
رادیو کوچه
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مورد نتایج جلسه مسوولان وزارت نیرو با اعضای این کمیسیون روز چهارشنبه اظهار داشت منطقه یافتآباد تهران بهعلت داشتن آب آلوده به عنوان نقطه سیاه از سوی وزارت نیرو معرفی شده است.
علیرضا مرندی در ارتباط با اظهارات استاندار تهران مبنی بر سالم بودن آب تهران گفت تا زمانیکه در این زمینه به قطعیت نرسیدهاند نمیتوانند اظهار نظر کنند.
وزیر اسبق بهداشت تاکید کرد موضوع آلودگی آب تهران نیازمند بررسی بیشتری است.
گفتنی است پیش از این مسولان وزارت بهداشت و نیرو بر سر سلامت و بهداشت آب شرب تهران اختلاف نظرهایی دارن که تا کنون حل نشده است.
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
موسوی: رسانههای سبز با دروغهای سازمانیافته دولتی مقابله کنند
میرحسین موسوی گسترش دروغ را یکی از علایم زوال در جامعه دانست و گفت که «رسانههای مجازی سبز باید حداکثر تلاش خود را در زمینه بر ملا کردن ابعاد این پدیده شوم و رو به گسترش به کار گیرند.»
به نقل از سیمیل، آقای موسوی که در دیدار با جمعی از استادان انجمن اسلامی مدرسان سخن میگفت، افزود: «هنرمندان نیز همانگونه که با خلق پوستر جاودانه «دروغ ممنوع» موجی از حساسیت نسبت به دروغ را ایجاد کردند، امروز نیز از طریق تولید کلیپها و کاریکاتورها و پوسترها و سایر روشها باید با این پدیده شوم مقابله کنند. ما باید در مقابل هر تحلیل آمیخته به دروغ تحلیلی مبتنی بر درستی و حقیقت در اختیار مردممان بگذاریم. اگرچه در این راه توش و توانمان به اندازه اقتدارگرایان نباشد.»
میرحسین موسوی گفت که رسانههای سبز باید با دروغهای سازمان یافته دولتی مقابله کنند.
وی افزود: «امروز در ایران روشهای اقتدارگرایانه دیروز در جعل و دستکاری تاریخ و واقعیتها دیده میشود. این مسئله امروز فقط به تاریخ انقلاب اختصاص ندارد. شما امروز به سخنان دولتیان گوش کنید. به نظر میرسد که کشورما کمترین نرخ تورم را دارد و یا رشد بیکاری به حداقل خود رسیده و یا آنکه کشور ما بیشترین سرمایههای اقتصادی جهان را جذب میکند و گویی سرمایهگذاران پشت دروازه کشور صف کشیدهاند تا اجازه شرکت در سرمایه گذاریها را بگیرند.»
به گفتهی میرحسین موسوی «سرنوشت اقتدارگرایان در سراسر جهان شبیه هم است و روشهای آنها مشابه یکدیگر است.»
موسوی در ادامه گفت: «دروغگویی تا آنجا پیش رفته که میگویند مردم ما آزادترین کشور دنیا هستند. به نظر من باید تامل کنیم. آنها میدانند دروغ میگویند و یا حافظهشان دچار اختلال شده است. همین عکسی را که اخیرن از سحرخیز چاپ شده، ببینید و یا خبر محکومیت آن خانم محترمی که جرمش فقط این بوده که شاهد زیر گرفتن یک شهروند توسط اتومبیل بوده، کافی است که بفهمیم حکومت به کجا رسیده است.»
میرحسین موسوی با اشاره به اینکه ابعاد گسترده دروغ در میان دولتیان به افسانهسازی و خلق توطئههای من درآوردی و عجیب و غریب منتهی شده است افزود: «دشنام و تهمتهای سیاسی، اجتماعی و اخلاقی و امثال آنرا نیز باید به شیوههای دولتیان اضافه کرد. دشنامها و تهمتهایی که کیفرهای سنگینی از نظر قانونی و شرعی دارد. لابد مسوولان قضایی نیز خواهند گفت قوهقضاییه ما مستقلترین و بیطرفترین دستگاه قضایی جهان است.»
آقای موسوی در ادامه گفت که باید بدانیم رواج دروغ با پول ملت و دلارهای نفتی نمیتواند پایههای یک نظام را استحکام بخشد و درکنار این حرکت همه باید در مرور ادعاهای اقتدارگرایان درباره افراد و زندانیان و شخصیتها سوظن داشته باشند. ما نباید برنامههای هویت و چراغ و قتلهای زنجیرهای یادمان برود. مبدا این جریان سیاه همان حوادث و روشهاست.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به «حمله سازمان یافته نسبت به علوم انسانی در دانشگاههای کشور» گفت: «من با دیدن این حملات یاد تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و دیگر حکومتهای توتالیتر اروپای شرقی میافتم. آنها از زمان استالین به بعد علوم اجتماعی را علومی برآمده از جوامع سرمایهداری و بورژوازی میدانستند و به همین دلیل تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.»
وی افزود: «تحریم و محدودیت این رشتهها چشم آنها را روی روند تغییرات سریع جهان و جامعه خودشان بست و انعطافپذیری نظامشان را در مقابل تحولات اجتماعی کشورهای خود و چهان از بین برد و باید یکی از دلایل سقوط این نظامها را نبود دانشمندان و نظریهپردازان خبره در علوم انسانی دانست.»
آقای موسوی در پایان ابراز امیدواری کرد: «انشااله تحقق وعدههای حضرت حق را خواهیم دید که آنچه به نفع مردم است سرانجام باقی خواهد ماند. باید بدانیم که دروغ و ظلم رفتنی است.»
۲۰۱۰/۰۷/۲۱
خبر / رادیوکوچه
صبح روز چهارشنبه مقامات کنیایی از درگیری نیروهای امنیتی این کشور با تعدادی از شورشیان سومالیایی که به گروه تروریستی الشباب نسبت داده شده خبر دادهاند.
به گزارش الجزیره صبح روز چهارشنبه ویلسون مرونگی یکی از مقامات کنیایی از کشته شدن یک افسر گشت مرزی و زخمی شدن یک نظامی کنیایی در مرز این کشور به دست شورشیان الشباب سومالیایی خبر داده است.
به نقل از مرونگی این درگیری در داخل مرز کنیا اتفاق نیفتاده است و این در حالی است که این دو افسر به انجام گشتزنی روزانه عادی خود پرداخته بودند که با تیراندازی گروه تروریستی از آن سوی مرزها مواجه میشوند که باعث کشتهشدن یک تن و زخمی شدن یک نفر شده است.
لازم به یادآوری است چندی پیش بر اثر یک عملیات انتحاری در اوگاندا به دست گروه الشباب تعداد ۷۴ تن کشته و ۷۰ نفر زخمی شدهاند.
دو انفجار پیاپی در شب پنج شنبه در زاهدان منجر به کشته شدن نزدیک به سی و هفت نفر و مجروحیت بیش از یک صد و پنجاه نفر شد. گروه جنداله مسوولیت این عملیات را با اعلام از طریق سایتاش پذیرفته و انفجار پنجشنبه شب را در راستای انتقام اعدام عبدالمالک ریگی دانسته بود. این گروه عملیاتکنندهگان را دو جوان عضو جنداله به نامهای محمد ریگی و عبدالباسط ریگی معرفی کرده است.
گفته میشود یکی از این دو انفجار که در ساعت نه و بیست دقیقه در مقابل درب اصلی مسجد جامع این شهر در خیابان آزادی توسط کسی که لباس زنانه بر تن داشته در برابر بخش بازرسی به وقوع پیوسته که به علت از خودگذشتگی محمد گلدویفردی کسی که با دربر گرفتن انتحارکننده از آسیب رسیدن بیشتر جلوگیری کرده و جان دهها نفر را نجات داده است.
در زیر تصویر همسر و ۲ فرزند محمد گلدویفردی را مشاهده میکنید.
خبر / رادیوکوچه
صبح روز چهارشنبه وزیر امور خارجه آمریکا هیلاری کلینتون در اظهار نظری جدید بر افزایش تحریمها علیه کره شمالی تاکید کرده است.
به گزارش سیانان هیلاری کلینتون صبح روز چهارشنبه در جدیدترین اظهار نظر خود در ملاقات با رابرت گیتز وزیر دفاع این کشور در کره جنوبی از افزایش تحریمها علیه کره شمالی خبر داده است.
بر اساس تحریمهای جدید، هدف، توقف صادرات و خریدوفروش با کرهشمالی است که در دستور کار قطعنامه تصویبی شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته است.
به نقل از بیبیسی این مهمترین نوع دیدار مقامات آمریکایی و همدردی با کشور کرهجنوبی پس از غرق شدن کشتی این کشور به دست کرهشمالی است.
خبر / رادیو کوچه
حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان، در پایان نشست کابل، گفت که هیتهای شرکتکننده در این کنفرانس بر تعهد استراتژیک خود برای برقراری حکومتداری خوب و توسعه در افغانستان تعهد کردند.
آقای کرزی در این نشست تعهد کرد کشورش کنترل نیروهای امنیتی و امور مربوط به آن را تا سال ۲۰۱۴ برعهده گیرد.
اما او تاکید کرد که «نیروھای پلیس ملی و ریاست امنیت ملی ھر دو به بھبود اساسی نیاز دارند.»
وی در ادامه افزود که ھدف افغانستان تبدیل ھر سه نیروی امنیتی به نھادھای قابل اعتماد ملی است که وظیفهشان را در تامین تمامیت و امنیت کشور ما انجام دھند.
این کنفرانس بینالمللی با حصول توافق در این مورد که دستکم پنجاه درصد از کمکهای بینالمللی بهطور مستقیم در اختیار دولت افغانستان قرار گیرد به کار خود پایان داده است.
بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز گفته است که شرکتکنندگان در کنفرانس کابل بر سر چشماندازی عملی برای آینده افغانستان به توافق رسیدهاند.
گفتنی است حامد کرزی این سخنان را در کنفرانس کابل در حضور نمایندگان حدود ۷۰ کشور جهان اظهار کرده است. این اولین کنفرانس در نوع خود با این سطح و گستردگی در دست کم سه دهه گذشته در کابل است.
چهارشنبه ۳۰تیرماه ۱۳۸۹-۲۱جولای۲۰۱۰
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
سوت – «اگر جای قطبی بودم مرا اعدم میکردند» - محمدرضا
بخش اول اخبار
بزرگان ایران زمین – «ابوعلی سینا، درمانگر فکر و تن» - بخش اول - آرش و آوا
روزنگاشت – «عبور از خط سرخ» - محبوبه
بخش دوم اخبار
گفتوگوی روز – «جنبش سبز حمایتی از پناهجویان نمیکند» گفتوگو با «وحدت کریمی» - اردوان روزبه
بزرگان ایران زمین – «ابوعلی سینا، درمانگر فکر و تن» - بخش دوم – آرش و آوا
پرسه – «مزه مزه کنیم سفر را…» - سیمین
بخش سوم اخبار
خبر / رادیو کوچه
وزیر امور خارجه ایران در حاشیهی برگزاری اجلاس بینالمللی کابل روز گذشته سهشنبه با مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار و از رویکردهای دوگانه غرب در قبال تروریسم به شدت انتقاد کرده است.
به گزارش ایسنا در این دیدار که بنا به درخواست کاترین اشتون در حاشیهی برگزاری اجلاس بینالمللی کابل انجام شد، به اعترافات عبدالمالک ریگی و برخی تروریستها به ارتباط با برخی کشورهای خارجی اشاره شده است.
متکی در تشریح مسایل منطقهیی با اشاره به این که تجربهی جدیدی در افغانستان در حال شکلگیری است، افزود: «ضروری است برای حل مشکلات به طبیعت منطقه و سنتهای مردم افغانستان توجه کرد.»
وی با اشاره به سیاستهای ناکام جرج بوش در افغانستان و تکرار این سیاستهای شکست خورده در دوره اوباما، تصریح کرد که هیچ تفاوتی میان سیاستهای هشت ساله جرج بوش و دورهی فعلی اوباما دیده نشده است.
گفتنی است کاترین اشتون چندی پیش بر شروع مذاکرات هستهیی تاکید و اعلام آمادگی کرده است.
خبر / رادیو کوچه
مراد کاراییلان، رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه، «پکک» اعلام کرد این گروه حاضر است به طور مشروط و تحت نظارت سازمان ملل متحد به بیش از دو دهه مبارزه مسلحانه خاتمه دهد.
رهبر پکک میگوید: «اگر ترکیه علیه این گروه آتش بس اعلام و با شرایط مورد نظر پکک موافقت کند، پیکارجویان کرد سلاحهای خود را بر زمین خواهند گذاشت.»
مراد کاراییلان گفت: «اگر موضوع کردها بهطور دموکراتیک و از راه گفتوگو حلوفصل شود ما سلاحهای خود را بر زمین خواهیم گذاشت، بله. ما سلاح حمل نخواهیم کرد.»
او خواهان توقف حملات نیروهای ترکیه به غیرنظامیان کرد و بازداشت سیاستمداران محلی کرد در شرق ترکیه شده است.
رهبر پکک هشدار داد: «اگر دولت ترکیه از پذیرش این پیشنهاد خودداری کند، ما مجبور به اعلام استقلال خواهیم شد.»
در پی ناکامی طرح رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه برای اعطای اختیارات بیشتر به کردهای این کشور، طی ماههای اخیر، درگیریها بین پیکارجویان کرد و نیروهای دولتی افزایش یافته است.
گفتنی است پیشتر ارتش ترکیه بر علیه مواضع پکک در عراق دست به حمله هوایی زده است.
محبوبه / رادیوکوچه
mahboobeh@koochehmail.com
سیام تیر برابر با سالروز مرگ «عباس دوران» از خلبانان نیروی هوایی ایران است او در طول دو سال اول جنگ، بیش از ۱۲۰ عملیات و پرواز برون مرزی داشت و در سال ۱۳۶۱ در چنین روزی بعد از انجام عملیاتی در آسمان بغداد مورد اصابت موشکهای ضدهوایی قرار میگیرد. با صرفنظر کردن از بازگشت یا خروج اضطراری، با زدن هواپیمای صدمهدیده خود به هتل محل برگزاری اجلاس غیرمتعهدها، پایان عملیات را با مرگ خود انتخاب میکند.
«عباس دوران» در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز زاده شد. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. پس از بازگشت، به دلیل علاقه به یادگیری فن خلبانی در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده «خلبانی نیروی هوایی ارتش» شد و پس از طی دوره مقدماتی پرواز در ایران، برای ادامه تحصیل و فراگیری دوره تکمیلی خلبانی به کشور «آمریکا» اعزام شده و با اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت و با درجه «ستواندومی» در پایگاه هوایی همدان مشغول به خدمت شد.
با شروع جنگ تحمیلی او در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری انجام وظیفه میکرد و پس از مدتی، برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد.
عباس دوران، در طول ۲۲ ماه حضور در جنگ، ۱۲۰ پرواز عملیاتی داشت. شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار برآید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب میشد او همچنین در بین نیرویهای دشمن نیز، خیلی معروف بود آنقدر که عراقیها آرزو داشتند او را اسیر کنند.
بهار سال ۱۳۶۰ بود که مسوولان شهر شیراز تصمیم میگیرند به خاطر رشادتها و دلاوریهای عباس دوران، یکی از خیابانهای این شهر را به نام او نامگذاری کنند لذا از دوران دعوت میشود تا در مراسم شرکت کند و او نیز قبول کرده و به آن جا میرود و از او تقدیر میشود. از آن جایی که دوران ضربات مهلکی به دشمن وارد کرده بود، همیشه عوامل نفوذی از جمله سازمان مجاهدین، قصد ترور وی را داشتند که یکی از این موارد هم در همین زمان بود که این ترور ناکام بود.
به دلیل رشادت های فراوانی که عباس از خود بروز داده بود، علاوه بر یک درجه دورهای که به او تعلق گرفت یک درجه تشویقی نیز به وی اهدا شد که به درجه سرهنگ دومی مفتخر شد. در همین اوصاف فرماندهان تصمیم میگیرند که با انتقال او و سپردن یکی از پستهای حساس ستادی در تهران، از تجربیات او استفاده بیشتری کنند که دوران نمیپذیرد و میگوید: «پرواز نکردن، برای من مثل مردن است.»
همچنین بسیاری از دوستانش از زبان او شنیده بودند که گفته اگر روزی هواپیمای من مورد هدف قرار گیرد، هرگز آن را ترک نمیکنم و با آن به قلب دشمن حملهور میشوم.
پس از شکست نیروهای صدام در عملیات بیتالمقدس، جایگاه سیاسی دشمن در جهان متزلزل شد. عملیات رمضان در حال شکلگیری و انجام بود که موضوع برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها در بغداد مطرح شد تا «صدام حسین» رییس این اجلاس باشد.
اما جمهوری اسلامی سیاست بیاثر کردن این اجلاس را در دستور کار خود قرار داد و در اولین گام، اجلاس غیرمتعهدها را تحریم کرد. بغداد از مدتها قبل به کمک آمریکا به دژ، نفوذ ناپذیری تبدیل شده و تبلیغات بسیار وسیعی در این رابطه به راه افتاد و عنوان شد «هیچکس توانایی ناامن کردن پایتخت عراق را ندارد.»
در این زمان بود که ایجاد ناامنی در بغداد در دستور کار نظامی، سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تاسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی این شهر، از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها در بغداد نیز جلوگیری شود و انجام این ماموریت را به نیروی هوایی ارتش واگذار کردند و سرهنگ خلبان عباس دوران برای این ماموریت انتخاب شد.
عباس دوران در سحرگاه سیام تیر ماه ۱۳۶۱ بر فراز حریم هوایی بغداد به پرواز در میآید و پالایشگاه «الدوره» را نشانه میرود و تمام بمبهای خود را بر آن هدف فرو میریزد، اما هواپیما در آسمان بغداد مورد اصابت موشکهای ضدهوایی قرار میگیرد.
با صرف نظر کردن از بازگشت یا خروج اضطراری، دوران با زدن هواپیمای فانتوم (اف۴) صدمهدیده خود به هتل محل برگزاری اجلاس غیرمتعهدها، با ناامن جلوه دادن شهر بغداد، مانع از برگزاری این اجلاس در کشور عراق میشود و زندگیش در چهل سالگی به پایان میرسد.
عباس دوران در ۲۲ تیر سال ۱۳۵۸ با «نرگسخاتون دلیرویفر» ازدواج میکند که حاصل این ازدواج یک پسر بود با نام «امیررضا» که وقتی پدرش کشته شد تنها ۸ ماه داشت.
همسر خلبان عباس دوران در گفتوگویى اظهار داشته:
عباس در طى دو سال اول جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز و عملیات برون مرزى داشته است که کارشناسان مسایل پروازى اذعان داشتهاند این چنین آمارى حتا در جنگ هفت ساله ویتنام هم وجود نداشته است.
اما در حق عباس دوران بسیار کم لطفى شده است. طى این سالها کسى چندان به موضوع شهادت او نپرداخته و شما کم تر جایى یا برنامه و حتا نشریهاى مىبینید که در آن سخنى از عباس به میان آمده باشد. حتا آخرین عملیات او که به گفته بسیارى از صاحبنظران از لحاظ سیاسى، بینالمللى و نظامى در درجه بسیار بالایى از اهمیت قرار داشت، هنوز هم ناشناخته مانده است.
سرانجام بقایای پیکر خلبان عباس دوران بعد از ۲۰ سال در تاریخ ۳۰ تیرماه ۱۳۸۱ به کشور بازگشت و در زادگاهش (شیراز) به خاک سپرده شد.
منبعها:
ویکیپدیا
مهر
خبر / رادیو کوچه
در پی محاکمه جمعی از فعالان انتخاباتی و سیاسی گرگان در روز پانزدهم تیرماه، روز گذشته سهشنبه رای شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی گرگان درباره هفت نفر از آنان صادر شده است.
به گزارش جرس، این افراد که در دادگاه با اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت داخلی با شرکت در تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات، چهلم کشتهشدگان، روز قدس، ایام محرم و در یک مورد فعالیت تبلیغی از طریق سخنرانی علیه نظام جمهوری اسلامی در حسینیه محمدیه شریف موسوی و شبهای محرم مورد محاکمه قرار گرفتند در مجموع به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شدهاند.
احکام صادره از سه تا پنج سال مشمول تعلیق اعلام شده است. بر این اساس حسین رفعتی، محمد حسن کیقبادی و ابراهیم بیگانه هر کدام به دو سال حبس محکوم شدند که حکم صادره به مدت ۵ سال مورد تعلیق خواهد بود و همچنین محمد رفعتی و مهدی قلیتبار هر کدام به ۶ ماه حبس محکوم شدند که حکم آنان برای مدت سه سال مشمول تعلیق است و نیزعلی قلیتبار و احسان اعلاییفر هر کدام به یک سال حبس محکوم شدهاند که حکمشان به مدت ۵ سال مورد تعلیق قرار دارد.
گفتنی است حسین رفعتی فرماندارسابق گرگان و عضو شورای مرکزی حزب مشارکت شاخه گلستان، علی قلی تبار عضو مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه گلستان و بقیه محکومشدگان نیز از اعضای فعال ستاد ۸۸ هستند.
محمدرضا / رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ایران
http://www.iran-newspaper.com/
1) مشوقهای تازه برای نوسازی بافتهای فرسوده.
احمد صادقی معاون وزیر مسکن و شهرسازی: «نوسازی بافتهای فرسوده شهری که بهتازگی به تصویب مجلس رسیده در کنار قانون ساماندهی و عرضه تولید مسکن میتواند به قانون کامل تبدیل شده و بسیاری از مشکلات را حل کند.»
۲) پیشنهاد ایران برای پایان افراطگرایی و تروریسم در افغانستان.
متکی، وزیر امور خارجه گفت: «راهحل مسئله افغانستان را نباید در برخورد نظامی جست و جو کرد و رفتار در افغانستان باید مبتنی بر واقعیات موجود در این کشور و ساختارهای اجتماعی و تجربههای تاریخی باشد. اعتماد به مردم و دولت افغانستان و تعیین جدول زمانی برای خروج نیروهای خارجی یکی از اصول پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران در نشست کابل بود.
۳) تعرفههای ویزیت پزشکان و خدمات درمانی دولتی.
براساس مصوبه ابلاغی دولت، ویزیت پزشکان و دندانپزشکان عمومی سه هزار و ۴۰۰ تومان، پزشکان و دندانپزشکان متخصص چهار هزار و ۱۰۰ تومان و پزشکان فوق تخصص و روانپزشکان پنج هزار تومان تعیین شده است مبلغ فرانشیز دریافتی از بیماران بیمه شده در سال ۸۹ در بخش بستری برابر سال ۸۸ خواهد بود و مابهالتفاوت به عنوان تخفیف از سوی دانشگاههای علوم پزشکی محسوب میشود.
جام جم
۱) توافق جدید گازی آنکارا، باکو
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100880975690
با امضای قرارداد جدید سوآپ گاز بین ترکیه و جمهوری آذربایجان، احتمال تعلیق تنها قرارداد سوآپ گاز طبیعی ایران افزایش یافت.
۲) رضایت نمایندگان روحانی از صداوسیما
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100880975413
رییس مجمع نمایندگان روحانی مجلس با اشاره به تعامل خوب مسوولین صداوسیما با نمایندگان مجلس گفت: «نمایندگان روحانی مجلس عمومن از عملکرد صدا و سیما رضایت دارند.»
تهران امروز
۱) دستور اجرای بودجه مترو از سوی رییس مجلس.
http://www.tehrooz.com/1389/4/30/TehranEmrooz/328/Page/2/?NewsID=38420
رییس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هشتم از ابلاغ قانون برداشت دومیلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی جهت توسعه مترو در تهران و کلانشهرهای کشور خبر داد.
۲) پاسخهای لاریجانی به سوالات خبرنگاران خارجی در ژنو.
http://www.tehrooz.com/1389/4/30/TehranEmrooz/328/Page/2/?NewsID=38420
«روابط با مسکو معمولی است.»
رییس مجلس در دومین روز از کنفرانس جهانی روسای مجلس عضو اتحادیه بینالمجالس با گروهی از خبرنگاران رسانههای خارجی دیدار کرد. به گزارش ایلنا وی درباره تحریمهای جدیدی که دیروز در جلسه وزرای خارجه اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار گرفت، گفت: «در این کنفرانس زمان زیادی نداشتم، ولی با نمایندگانی از مجالس اروپا درباره روند حل بحران هستهای دیدار کردم، این روند به مرحلهای رسیده که میتوان آن را حل کرد ».
رسالت
۱) صدای آمریکا ارگان تروریسم در منطقه است.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=33261
دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری با بیان اینکه هدایت و حمایت سرویسهای اطلاعاتی دشمن بویژه آمریکا از تروریسم امری پوشیده نیست، گفت: «صدای آمریکا ارگان تروریسم در منطقه است،حبیب اله عسکراولادی در گفتوگو با ایرنا صحنه گردانان حوادث تروریستی سه دهه گذشته را سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس دانست.
۲) در جهان بیآبرو شدیم.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=33246
سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل اعتراف کرد، آبروی رژیم صهیونیستی در جهان رفته است.به گزارش شبکه خبر «گابریلا شالیو» گفت: «با وجودی که بسیار تلاش کردهایم صورت خوبی از اسراییل به نمایش بگذاریم اما چهره اسراییل در جهان روز به روز بدتر شده و اکنون به وضع خطرناکی رسیده است.» شالیو که در آستانه خداحافظی از سازمان ملل قرار دارد، نظام حاکم اسراییل را به نظام صدام، دیکتاتور سابق عراق تشبیه کرد که علاقهای به برقراری روابط خوب و سازنده با جامعه بین الملل ندارد.
فرهیختگان
۱) سوت مرگ برای ۶۱ مسافر قطار.
http://www.farheekhtegan.ir/content/view/10946/43/
برخورد دو قطار اکسپرس در ایستگاه «سانیتیای» هندوستان ۶۱ نفر را قربانی کرد. تیمهای امداد و نجات سه ساعت پس از حادثه خود را بهمحل رساندند. این در حالی است که ساکنان محلی با شنیدن صدای مهیب به کمک مسافران این دو قطار شتافتند.
۲) هشدار لازم به مسوولان داده بودیم.
http://www.farheekhtegan.ir/content/view/10894/31/
عملیات انتحاری هفته گذشته در شهر زاهدان آنقدر دلخراش بود که باعث شد نمایندگان این شهر در مجلس شورای اسلامی بیش از این نتوانند وضعیت ناامنی در منطقه جنوب شرق ایران را تحمل کنند، بنابراین استعفا را تنها چاره برای نشان دادن اعتراض خود یافتند. «عباسعلی نورا» نماینده مردم زابل در بهارستان یکی از سه نماینده مستعفی مجلس از خطه بلوچها است، نورا معتقد است وجود «فرهنگ انتقام» در سیستان و بلوچستان باعث بروز این مسایل شده است. وی با این حال به شدت از بیتوجهی مسوولان سیاسی و امنیتی کشور در قبال این حادثه دلخور است. این نماینده مستعفی مجلس در عین حال اذعان میکند ما پیش از این، خطر انتقام را گوشزد کرده بودیم.
دنیای اقتصاد
۱) بیکاران ۱۰ سال حقوق میگیرند.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=215918
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با اشاره به تصویب یک فوریت طرح بیمه بیکاری گفت: «مجلس به دنبال استقلال صندوق بیمه تامین اجتماعی و نیز تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گرفتن افراد جویای کار است، بر اساس این طرح، کسانی که دارای مهارت و حرفه بوده و حداقل برای مدت یک سال پیگیر اشتغال شدند، مشمول بیمه بیکاری میشوند. این افراد حداکثر بهمدت ۱۰ سال در این طرح تحت پوشش بیمه بیکاری قرار میگیرند.
۲) آغاز رسمی معاملات آتی سهام از هفته آینده.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=215870
در جلسه ۲۷ تیر ماه هیت پذیرش، اوراق آتی سهام بانکهای پارسیان و کارآفرین مورد پذیرش قرار گرفت و از هفته آینده قرارداد اوراق آتی سهام رسمن در بورس اوراق بهادار آغاز به کار میکند. به گفته معاون توسعه و برنامهریزی و دبیر هیاتمدیره شرکت بورس اوراق بهادار، با پذیرش این دو شرکت در جلسه هیات پذیرش و آموزش کاربری سامانه به کارگزاران، از هفته آینده اوراق آتی سهام رسمن راهاندازی میشود.
خبر / رادیو کوچه
علیاصغر جمالی، پزشک و فعال مدنی از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب شهر قزوین، روز گذشته سهشنبه به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، اتهامات وی در دادگاه، «توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام» عنوان شده و نامبرده به مدت سه سال، از کار در مطب خصوصی محروم شده است. این حکم ظرف مدت ۲۰ روز در دادگاه تجدیدنظر قابل تجدیدنظرخواهی است. دکتر جمالی مرداد ماه سال گذشته بازداشت شده و بیش از دو ماه را در زندان اداره اطلاعات قزوین به سر برده و با قرار وثیقه ۱۶۰ میلیون تومانی، موقتن آزاد شده بود.
گفتنی است ۱۵ تن دیگر نیز در ارتباط با همین پرونده، به اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق پخش اعلامیههای حزب کمونیست کارگری ایران» به یک سال حبس محکوم شدهاند که این مجازات به مدت دو سال به حالت تعلیق درآمده است.
خبر / رادیوکوچه
یک مقام مسوول در شرکت ملی گاز از توقف صادرات گاز ایران به ترکیه از صبح امروز چهارشنبه خبر داد و گفت: «در حال حاضر شرکت ملی گاز ایران آمادگی کامل برای از سرگیری صدور گاز به ترکیه را دارد.»
ولیاله دینی با اشاره به توقف صادرات گاز طبیعی ایران به ترکیه از بامداد امروز ۳۰ تیرماه گفت: «در حال حاضر هیچگونه مشکلی در تاسیسات و خطوط لوله گاز ایران برای انتقال گاز وجود ندارد.»
مدیر منطقه ۸ شرکت انتقال گاز ایران با تاکید بر اینکه به درخواست طرف ترکیه صدور گاز طبیعی را متوقف کردهایم، تصریح کرد: «تا پیش از درخواست طرف ترکیهای مبنی بر قطع صادرات گاز به طور متوسط روزانه ۲۴ میلیون متر مکعب گاز طبیعی به این کشور صادر میشده است.»
گفتنی است شبکه خبری سی.ان.ان ترک در اینباره گزارش داد: «در نتیجه انفجاری واقع در روستاهای اطراف خطوط لوله انتقال گاز از ایران تصمیم به توقف ارسال به ترکیه شدهایم.»
شرکت گاز بوتاش ترکیه این انفجار را تایید اما اعلام کرد که علت این انفجار هنوز مشخص نیست. این شرکت همچنین از مهار آتش سوزی در محل انفجار خبر داده است.
مریم / رادیوکوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 1331 خورشیدی – پس از پنج روز تظاهرات در تهران و پارهای از شهرهای دیگر، محمدرضا پهلوی مجبور شد که شرایط دکتر محمد مصدق را بپذیرد و از او بخواهد که بار دیگر ریاست دولت را بر عهده گیرد.
- ۱۹۱۱ میلادی – زادروز «مارشال مکلوهان» فیلسوف کانادایی و طراح مفهوم «دهکده جهانی».
- ۱۹۸۲ میلادی – سرلشگر خلبان «عباس دوران» جنگنده خود را به سالن کنفرانس سران غیرمتعهدها در عراق کوبید.
- ۱۵۴۲ میلادی – «پاپ پل سوم» شورایی مرکب از شش کاردینال را تشکیل داد تا معارضان مذهب کاتولیک را مجازات کند و این مجازات شامل مصادره اموال هم میشد.
- ۱۸۱۶ میلادی – «پاول جولیوس بارون فن رویتر» موسس خبرگزاری رویتر، در آلمان بهدنیا آمد. پدرش از روحانیون یهودی آلمان بود. رویتر در جوانی، نخست کارمند بانک و سپس در برلین به کار نشر کتاب پرداخت و در سال ۱۸۴۴ در ۲۸ سالگی دین و نام خود را تغییر داد. مسیحی شد و به «جولیوس رویتر» موسوم شد.
- ۱۸۹۹ میلادی – سیصد و بیست سرباز فرانسوی بهدلیل داشتن تیربار بر ۱۲ هزار تن نظامی کشور آفریقایی چاد غلبه کردند و این سرزمین را مستعمره فرانسه کردند. تیربار در سال ۱۸۸۴ توسط «هیرام ماکزیم» تکمیل شد و وسیله برتری کشور دارنده آن بهویژه در استعمار ملل ضعیف قرار گرفت. تیرباری را که ماکزیم ساخت با گاز باروت «فشنگ رسانی» میشد و هر ثانیه ۱۱ گلوله تا مسافت ۲۵۰۰ متر شلیک میکرد.
- ۱۹۷۰ میلادی – کار ساختن سد اسوان که آرزوی دیرین مصریان برای تنظیم آب رود نیل و جلوگیری از طغیان و یا کمآبی آن بود در اینروز به پایان رسید. کار ساختن این سد ۱۱ سال طول کشیده بود. «جمال عبدالناصر» تصمیم به ساختن این سد گرفته بود.
- ۱۹۴۰ میلادی – الحاق سه کشور لیتوانی، لتونی و استونی به اتحاد جماهیر شوروی. در آستانه جنگ جهانی دوم، قراردادی بین آلمان و شوروی منعقد شد که بر اساس آن، کشور لهستان بین دو کشور تقسیم میشد. پس از چندی، با حمله آلمان به لهستان و تصرف این کشور استالین نیز برای آنکه از قافله کشورگشایی عقب نماند، سه کشور استونی، لتونی و لیتوانی را در به تصرف خود درآورد و آنها را ضمیمه شوروی کرد.
- ۱۸۹۹ میلادی – زادروز داستاننگار مشهور «ارنست همینگوی». وی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۵ شده بود.
- ۱۹۵۷ میلادی - «برنارد اسپونر» مخترع جلیقه ضد گلوله درگذشت.
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، ۳۰ تیر ۲۱ جولای، نیمه شب به وقت ایران، زمینلرزهای به بزرگی ۵٫۸ در مقیاس ریشتر مناطقی در استانهای فارس و هرمزگان در جنوب ایران را لرزاند که باعث بهوجود آمدن خسارتهایی در این دو استان شده است.
پس از وقوع زمین لزه اصلی، تا ساعت ۶ بامداد وقوع هشت پسلرزه هم از منطقه گزارش شد که بزرگی آنها بین ۵٫۳ تا ۳٫۵ درجه در مقیاس ریشتر بوده است.
منابع خبری ایران، مرکز زمین لرزه را عمق ۹ کیلومتری زمین در حوالی منطقه اهل، در بخش اشکنان در شهرستان لامرد در جنوب استان فارس و در نزدیکی مرز فارس و استان هرمزگان گزارش کردهاند.
به گزارش رویترز، سازمان بررسی زمین شناسی ایالات متحده نیز وقوع زمینلرزهای به بزرگی ۵٫۸ درجه در مقیاس ریشتر در جنوب ایران را گزارش داده، محل آنرا نقطهای در ۲۳۴ کیلومتری غرب بندرعباس و عمق آن را ۳۴ کیلومتری تعیین کرده است.
رادیو و تلویزیون دولتی ایران در نخستین گزارش در این مورد محل وقوع زمین لرزه را بخش اشکنان لامرد، واقع در پانصد کیلومتری جنوب شیراز در مرز استانهای فارس و هرمزگان و تعداد زخمیهای این زمینلرزه را پانزده نفر اعلام کرد.
رادیو و تلویزیون دولتی ایران، به نقل از مسوول هلال احمر شهرستان لامرد گفته است که میزان خسارت به منازل مسکونی بین ۵۰ تا ۷۰ درصد بوده است.
گفتنی است ایران از مناطق زلزلهخیز جهان و یکی از عوامل اصلی تلفات انسانی و آسیبهای گسترده ناشی از زمینلرزه در این کشور مقاوم نبودن ساختمانها در برابر زلزله، نه تنها در مناطق روستایی بلکه حتا در شهرهای عمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر