-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 08/16/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



معاون ناجا: بعید است دختر نماینده اسبق مجلس به قتل رسیده باشد

پس از آنکه خانم فاطمه باقری نژاد دختر محمد باقری نژاد ربوده و به قتل رسید و بعد از آنکه یک وب‌سایت نزدیک به سپاه جزییاتی از این حادثه را منتشر کرد، یک مقام پلیس اعلام کرد که بعد از بررسی‌های صورت گرفته اساسا «بعید است که خانم باقری‌نژاد به قتل رسیده باشد.»

به گزاش خبرآنلاین سرهنگ مصطفایی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا، با اشاره به اینکه بر پایه تحقیقات انجام شده از سوی پلیس، احتمال وقوع قتل و حادثه درباره فوت خانم باقری نژادیان، بعید است گفت بر پایه تحقیقات کارآگاهان بررسی صحنه جرم، هنگام کشف جسد، البسه و پوشش این خانم وضعیت عادی داشت و وسایل شخصی او نیز در محل کشف جسد، دیده شده است.

این مقام پلیس همچنین اضافه کرده که بنا به نظر پزشکی قانونی در گزارش معاینه جسد، آثاری از ضرب و جرج یا خفه شدگی دیده نشده است.

به گفته سرهنگ مصطفایی، بنا بر تحقیقات انجام شده، موضوع تعرض و سرقت نیز منتفی است؛ بنابراین، با توجه به شرایط جسمانی خاص مرحومه و روحیه نامبرده و تحقیقات انجام شده، وقوع قتل و حادثه جنایی، دور از ذهن به نظر می‌رسد.

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا، در پایان هم تصریح کرد که پس از نتایج آزمایشگاهی پزشکی قانونی و تکمیل تحقیقات نظر قطعی در زمینه قتل یا درگذشت فاطمه باقری نژاد اعلام می‌شود ولی در حال حاضر و با توجه به تحقیقات مقدماتی، قتل، بعید به نظر می‌رسد.

این در حالی است که چندی قبل سایت «ندای انقلاب» نزدیک به سپاه پاسداران در گزارشی نوشت که خانم فاطمه باقری‌نژاد فرزند محمدباقر باقری‌نژاد نماینده اصلاح‌طلب کازرون در دور سوم و ششم مجلس، «پس از مجلس ششم دچار تعارض با دیدگاه‌های پدر خود شد تا جایی که دچار افسردگی حاد گردید و در اتاقی مجزا در خانه زندگی می‌کرده است.»

به نوشته این سایت فاطمه باقری نژاد «حتی با پدرش از طریق نامه نگاری سخن می‌گفته است.»

سایت ندای انقلاب همچنین از قول منبع آگاه اضافه کرده که خانواده باقری‌نژاد گفته‌اند: «ما چون اصلاح‌طلب بودیم و علیه حکومت فعال بودیم بار‌ها تهدید شده بودیم و کشته شدن فرزندمان نیز در همین راستا و توسط حکومت انجام شده است.»

فاطمه باقری نژادیان، ۲۸ ساله و دختر آقای باقری نژاد، نماینده اسبق شهرستان کازرون در مجلس شورای اسلامی، در تاریخ ششم مرداد ماه امسال از منزلش در خیابان پاسداران بیرون آمده و ساعت ۱۹ روز بعد جسد وی در دامنه کوه بی بی شهربانو کشف می‌شود.


 


عیسی سحرخیز از زندان به انجمن بین‌المللی روزنامه‌نگاران ایرانی پیوست


متن کامل بیانیه انجمن به شرح زیر است:


هیئت موسس انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایرانی بدینوسیله  اعلام می دارد که عیسی سحر خیزروزنامه نگار برجسته ایرانی  به انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایرانی پیوست.


او که  بیست و پنجمین ماه زندانی بودن خود را می گذراند از طریق پیامی که توسط فرزندش برای رئیس انجمن فرستاد اعلام کرد به همکاران دیگر خود می پیوندد.


هیات موسس انجمن، با کمال افتخار این روزنامه نگار مبارز را به عنوان عضوتازه و شاخص هیات به جامعه روزنامه نگاران کشور معرفی می کند.

عیسی سحرخیز٬ مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در زمان ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی٬مدیرمسوول نشریات آفتاب و اخبار اقتصاد و از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات  ایران بود. او در پی  انتخابات مخدوش ریاست جمهوری، در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۸۸ بازداشت شد. هفته‌ پیش از آن  در ۳۰ خرداد، از دفتر سعید مرتضوی، دادستان تهران با او تماس گرفته و از او خواسته بودند روز بعد خود را به دادستانی معرفی کند، اما او گفته بود تا چند روز آینده خارج از تهران است و نمی‌تواند به دادستانی مراجعه کند. وی  پس از بازداشت به سلول‌های انفرادی زندان اوین  منتقل شد واز آن پس تحت شدیدترین فشارها قرار دارد.

خانه حقوق بشر ایران، وضعیت عیسی سحر خیز را چنین گزارش داده است:

در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۸۸ فرزند سحرخیز از شکنجه او در زندان اوین خبر داد. ماموران در سرمای زمستان این روزنامه‌نگار را بدون لباس مناسب ساعت‌های متمادی در شب در هوای آزاد نگاه داشته بودند. سحرخیز در اعتراض به شرایط خود در اسفند ماه همین  سال وپس انتقال مجدد به سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زد. سرانجام وی بعد از تحمل نزدیک به ۹ ماه تحمل سلول‌های انفرادی زندان اوین در تاریخ ۲۰ اسفند ماه  ۱۳۸۸  به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد که محل نگهداری زندانیان سیاسی بعد از انتخابات تبدیل شده بود. بلاتکلیفی ۹ ماه این روزنامه‌نگار باعث شد تا وی برای بار دوم دست به اعتصاب غذا زند و وضعیت جسمانی‌اش به خطر بیافتد. در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در اقدامی غیر قانونی و بر خلاف اصل تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان  سحرخیز به زندان رجایی شهر که محل نگهداری مجرمان خطرناک است منتقل شد. وکیل عیسی سحرخیز انتقال وی را به زندان رجایی شهر کاملاً غیرقانونی اعلام کرد. وی در هفتم خرداد ۱۳۸۹ نیز به دارالقرآن زندان رجایی شهر که محلی برای اعمال فشار بیشتر بر روی زندانیان سیاسی است، منتقل شد. در ادامه‌ها فشارها بر این روزنامه‌نگار وی در تاریخ ۹ خرداد ماه ۱۳۸۹ به زندان کچویی در شهر کرج منتقل شد. پس از  نزدیک به یک سال بازداشت موقت  سرانجام  روز ۲۷ تیر ماه  ۱۳۸۹ به عنوان آخرین جلسه رسیدگی به اتهامات عیسی سحرخیز در نظر گرفته شد. اتهامات وی "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "توهین به رهبری" عنوان شد.


در پی ارسال پیامی از سوی عیسی سحرخیز به مراسم بزرگداشت ۲۲ خرداد او  در ۲۶ خرداد ۱۳۸۹ بار دیگر به زندان رجایی‏شهر منتقل شد. سحرخیز که نخستین سال بازداشت موقت خود را بدون محاکمه سپری می‌کرد در تاریخ  ۴ تیر ماه ۱۳۸۹ با وخیم شدن حال جسمانی‌اش جهت مراقبت‌های ویژه به بیمارستان انتقال پیدا کرد.
 
در ۱۱ بهمن ۱۳۸۹ دادگاه عیسی سحرخیز در شعبه ۱۰۵۹ دادگاه کارکنان دولت با حضور وکلای وی تشکیل شد که مربوط به پرونده‌‌ی وی در سال ۱۳۸۵ بود. اتهام وی مربوط به مصاحبه‌ای در آن سال بود با عنوان «من الان در زندانی به نام ایران محبوس هستم.» دومین جلسه این دادگاه در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۹ ماه بدون حضورش  وی  در دادگاه به علت تغییر بند در زندان برگزار شد. اتهامات «نشر اکاذیب و فعالیت تبلیغی علیه نظام» از جمله مواردی بود که مدتی پس از بازداشتش به خاطر آن با رای غیابی ۷ ماه و یک روز حبس محکوم شده بود.


دادگاه دیگر سحرخیز  قرار شد در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی برگزار شود. این روزنامه‌نگار   با ارسال نامه ای از زندان و اعلام زمان دادگاه خود، خواستار حضور هیئت منصفه و همچنین علنی بودن دادگاهش شد. وی خاطرنشان کرد، در جریان برگزاری دادگاه، نحوه‌ی دستگیری با ضرب و جرح و همچنین شکنجه های جسمی – روحی و وقایع زندان را افشاء و نقش نیروهای ویژه و همچنین لباس شخصی‌ها و بسیج را برملا خواهد کرد.

 
  محاکمه عیسی سحرخیز در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به صورت غیرعلنی برگزار شد. این روزنامه‌نگار و نویسنده را برای جلسه دادگاه  با «دست‌بند» و «پابند» به دادگاه بردند. وی در دادگاه گفت که از آمرین و عاملین شکنجه‌ها و آیت‌الله خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد و محسنی اژه‌ای، وزیر وقت اطلاعات در دولت نهم شکایت می‌کند. این روزنامه‌نگار تاکید کرد که این افراد اگر حتی به طور مستقیم در فجایع دست نداشته‌اند، اما مطلع بوده‌ و سکوت کرده‌اند که این سکوت‌شان غیر قانونی است.


سرانجام این روزنامه‌نگار با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به سه سال  زندان و پنج سال ممنوعیت و محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی محکوم شد. اتهامات وی «توهین به رهبری» و «اقدام علیه امنیت ملی» عنوان شده بود. وی پس از صدور حکم در تماسی با خانواده‌اش گفت که به حکم صادره اعتراض نخواهد کرد چرا که به عقیده‌ی او "تمام حکم‌ها به طور مستقیم از زیرنظر آقای خامنه‌ای صادر می‌شود" و "قوه قضاییه اینجا هیچ کاره است".


وضعیت جسمی عیسی سحرخیز در طول دوره بازداشت طولانی مدتش به خاطر شکنجه‌ها و فشارهای شدیدی جسمی و همچنین سلول‌های انفرادی  بسیار حاد شد به طوری که در تاریخ ۱۶ مرداد ماه ۱۳۸۹ وضعیت جسمی او که از ناراحتی قلبی نیز رنج می‌برد بسیار وخیم گزارش شد.


سحرخیز که در دوران زندان نیز دست از مبارزه و استیفای حقوق خود و مردم دست برنداشت در زندان طی دادخواستی از شرکت نوکیا زیمنس و دیگر شرکت‌های مرتبط بابت فروش و ارایه فن آوری و تجهیزات لازم برای شنود ومونیتورینگ هوشمند شبکه‌های بی سیم، اطلاعاتی و اینترنت ایران که موجب دستگیری و سپس شکنجه او و دیگر شهروندان ایرانی شده است، در دادگاه فدرال آمریکاشکایت کرد.


 


آخرین خبرهای قیام سوریه؛ از حمایت نوری‌مالکی از دیکتاتور سوریه تا پیشنهاد پناهندگی به بشار اسد

استفاده از نیروی دریایی برای سرکوب معترضان

بشار اسد برای اولین بار با بهره‌گیری از رزم‌ناوها و تانک‌‌های پرشمار، ابعاد جدیدی به سرکوب معترضان داد.

وی با این اقدام می‌کوشد به هر بهایی مانع از فروپاشی حکومت ۴۱ ساله موروثی خاندان اسد شود.

برای نخستین بار در طول پنج ماه گذشته، نیروهای دریایی و زمینی سوری به‌صورت هماهنگ و با بهره‌گیری از تانک‌ها و رزم‌ناوها، شهر لاذقیه را زیر آتش سنگین حملات خود گرفتند.

 

گلوله‌باران محلات سنی‌نشین لاذقیه

گلوله‌باران محلات اهل تسنن شهر ساحلی لاذقیه برای سومین روز متوالی در روز دوشنبه سه کشتۀ دیگر از خود بر جای گذاشت.

افزون بر این هدف قرار گرفتن اردوگاه فلسطینیان این شهر واکنش تند سازمان آزادیبخش فلسطین را در پی داشت که سوریه را به جنایت علیه بشریت متهم کرد.

خبرگزاری رویترز به نقل از یکی از ساکنان شهر گزارش داد که یکی از محلات شهر در زیر چنان آتشی قرار دارد که فرار برای ساکنان محله را غیر ممکن ساخته است و تنها کاری که از مردم بر می آید گریختن از این پناهگاه به پناهگاهی دیگر است.

بمباران محلات الرمل الفلسطینی، الشعب و قونینس از سرگرفته شده و در محلات صلیبه، اشرفیه و قونینس و عونینه تیراندازی شدیدی در جریان است.

با کشته شدن سه نفر دیگر در تیراندازی های امروز شمار کشته های لاذقیه در سه روز اخیر به ٣١ نفر رسیده است.

در شهر لاذقیه اقلیتی چشمگیر از علوی های سوری نیز زندگی می کنند.

اقلیت شیعۀ علوی سوریه که خاندان اسد نیز جزئی از آن است از نزدیک به چهل سال پیش بر سوریه که اکثریت مردمش سنی مذهبند حکومت می‌کند.

 

درخواست اردن از بشار اسد برای پایان خشونت‌ها

همزمان با تشدید سرکوب مردم و بمباران لاذقیه برای سومین روز متوالی، دولت اردن امروز از دولت دمشق خواست به خشونت‌ها "فوراْ" پایان دهد و اصلاحات سیاسی را آغاز کند.

به گزارش خبرگزاری اردن، معروف بخیط، نخست وزیر اردن، طی تماسی تلفنی با همتای سوری خود این درخواست را مطرح کرده است.

 

جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره سوریه

در حالی که بشار اسد تا به امروز به درخواست های رهبران کشورهای غربی و عربی از او مبنی بر پایان دادن به سرکوب و خشونت علیه مردم خود بی اعتنا بوده است، شورای امنیت سازمان ملل متحد تصمیم گرفته در روز پنجشنبۀ این هفته برای رسیدگی به نقض حقوق بشر در سوریه تشکیل جلسه دهد.

سرکوب جنبش مردم سوریه علیه رژیم بشار اسد، که از پانزدهم ماه مارس آغاز شد، تا کنون از خود دست کم ١٨٠٠ کشته برجای گذاشته است.

 

روایت متفاوت تلویزیون دولتی سوریه

با این حال، تلویزیون دولتی سوریه در گزارشی، گلوله‌باران لاذقیه را رد کرده است . رسانه‌های دولتی سوریه گزارش کرده‌اند که نیروهای امنیتی در حال مقابله با گروه‌های مسلحی هستند که در شهر سنگر زده‌اند و از بالای پشت‌بام‌ها دست به تیراندازی می‌زنند.

دولت سوریه اعلام کرده است که در این درگیری‌ها، سه نفر از نیروهای امنیتی کشته و ۴۰ نفر زخمی شده‌اند. در این تصویر که از یک ویدئو در سایت یوتیوب برداشته شده است، تظاهرکنندگان مخالف دولت سوریه در شهر لاذقیه در روز جمعه، ۱۲ اوت دیده می‌شوند.

در مصاحبه‌هایی هم که تلویزیون دولتی سوریه با تعدادی از ساکنان لاذقیه در دیگر مناطق داشت، آنها خواهان برخورد ارتش با "گروه‌های تروریستی" شدند.

 

حمله نیروهای دولتی به چند شهر در استان حمص

همچنین گزارش‌ها حاکی است که نیروهای دولتی سوریه با حمایت تانک‌ها به چند شهر در استان حُمص در مرکز سوریه حمله کرده اند.

به گفته گروههای حقوق بشری سوریه، تانک ها وارد شهر حُله شده و سربازان به بازداشت افراد دست زده اند. 


حمایت دولت شیعه عراق از بشار اسد

در حالیکه رهبران کشورهای عربی سرکوب خشونت آمیز معترضان در سوریه را محکوم می کنند، نوری المالکی، نخست وزیر عراق، لحنی به مراتب دوستانه‌تر نسبت به بشار اسد در پیش گرفته و از معترضان خواسته از "خرابکاری" خودداری کنند.

حمایت المالکی از اسد نشان دهنده آن است که موضع عراق تا چه حد به سوی هم محوری با ایران چرخیده است. این موضع تضاد میان اکثریت شیعه عراق که سخنان اسد را مبنی بر اینکه القاعده در پشت تظاهرات مردم سوریه قراردارد را پذیرفته اند و اقلیت سنی این کشور که سرکوب مردم سوریه را محکوم می کنند، تشدید کرده است.

جوست هیلترمن، نماینده گروه بحران بین المللی برای خاورمیانه به نیویورک تایمز گفته است: "ناآرامی های سوریه اختلافات فرقه ای در عراق را دوباره تشدید کرده است زیرا شیعیان خود را به اسد نزدیک می بینند در حالیکه سنی ها با مردم سوریه همسو هستند."

وی افزود: "المالکی برای ماندن در قدرت به ایران وابسته است و ایران در حال حاضر از رژیم سوریه دفاع می کند. ایرانیان و سوری ها در به قدرت رسیدن وی در سال گذشته نقش مهمی داشته اند واکنون او خود را در موقعیت دشواری می یابد."

این در حالی است که سخنگوی مجلس عراق، اسامه النجفی، که یک سنی است، این هفته گفت دولت اسد آزادی مردم سوریه را سرکوب کرده و این رفتاری غیر قابل قبول است و خشونت ها باید متوقف شود. 


رایزنی وزرای خارجه ایران و ترکیه درباره سوریه

وزرای امور خارجه ایران و ترکیه در گفت‌وگوی تلفنی در خصوص تحولات منطقه به ویژه مسائل داخلی سوریه به رایزنی پرداختند.

به گزارش خبرگزاری فارس، علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان و احمدداود اوغلو وزرای امور خارجه ایران و ترکیه در ادامه رایزنی‌های مستمر خود در تماس تلفنی به مرور روابط دوجانبه و آخرین وضعیت منطقه پرداختند.

این تلاش‌های ایران در حالی صورت می‌گیرد که مجامع بین‌المللی ایران را به دست داشتن در سرکوب معترضان سوری متهم می‌کنند.

خبرگزاری رويترز در گزارشی که از تهران در رابطه با روابط ايران با حکومت سوريه منتشر ساخته از موضع‌گيری‌های مسئولان و رسانه‌های جمهوری اسلامی در اين‌باره نوشته است.

در اين گزارش آمده است در حالی که بيشترين کشورهای خليج فارس سفيران خود را از سوريه فراخوانده‌اند و مسکو و آنکارا، هم‌پيمانان قديمی دمشق، به دليل سرکوب‌های حکومت سوريه بيش از پيش اين حکومت را مورد انتقاد قرار می‌دهند؛ ايران آخرين کشور بزرگی است که آشکارا از بشار اسد پشتيبانی می‌کند.

تهران در انزوای ديپلماتيک سوريه، دولت اين کشور را سنگر مقاومت در برابر اسرائيل و هم‌پيمانان آمريکا می‌داند وعلاءالدين بروجردی، رئيس کميسيون سياست خارجی مجلس ايران می‌گويد: «در مورد سوريه ما دو انتخاب در برابر خود داريم. يکی رها کردن سوريه در چنگال گرگی که آمريکا نام دارد و تغيير اوضاع برای حمله ناتو به سوريه و دومين انتخاب کمک به مبارزه در سوريه. منافع مسلمانان ايجاب می‌کند همان‌طور که از مقاومت فلسطين پشتيبانی می‌کنيم در دفاع از سوريه نيز بسيج شويم.»


پيشنهاد پناهندگي سياسي به بشار اسد از سوی اسپانیا

يك روزنامه اسپانيايي امروز (دوشنبه) گزارش داد، اين كشور فرستاده ويژه‌اي را ماه گذشته به دمشق اعزام كرد تا بشار اسد را براي پذيرفتن برنامه‌اي با هدف خاتمه دادن به ناآرامي‌ها در اين كشور متقاعد كند.

به گزارش خبرگزاري فرانسه، روزنامه‌ي ال پائيس، نوشته است: دولت اسپانيا حاضر است بشار اسد، رئيس‌جمهوري سوريه و خانواده‌اش را به عنوان پناهنده سياسي بپذيرد.

اين روزنامه به نقل از مقام‌هاي آگاه نوشت: "خوز لوئيز رودريگز زاپاترو"، نخست‌وزير اسپانيا، "برناردينو لئون"، يكي از دستياران ارشد خود را در ماه ژوئيه به دمشق اعزام كرد تا طرحي را براي بهبود اوضاع در سوريه به رئيس‌جمهوري اين كشور پيشنهاد دهد.

نخست‌وزير اسپانيا از آغاز ناآرامي‌ها در سوريه با بشار اسد تماس‌هاي تلفني متعددي داشته است.

 


 


محسنی اژه‌ای: دو جن‌گیر دولتی دستگیر شدند

پس از آنکه بسیاری از محافظه‌کاران «جریان انحرافی» یا همان تیم احمدی‌نژاد را به «جن‌گیری» و «رمالی» متهم کردند امروز یک مقام عالی قضایی رسما گفت که در این رابطه «دو جن‌گیر دولتی» بازداشت شده‌اند.

به گزارش مهر غلامحسین محسنی اژه‌ای امروز در نشست خبری خود با اشاره به بازداشت این «دو جن‌گیر دولتی» گفت که برای این افراد کیفرخواست و قرار مجرمیت صادر شده و پرونده آنها در حال رسیدگی است.

بسیاری از منتقدان دولت تیم محمود احمدی‌نژاد، از جمله مشایی و یاران وی را «جریان انحرافی» می‌خوانند و آنها را متهم کرده‌اند که علاوه بر «غوطه‌ور بودن در فساد اقتصادی»  با «باندهای رمالی» و «جن‌گیری» هم ارتباط دارند.

پرونده روزنامه ایران و ویژه‌نامه جنجالی «خاتون»

محسنی اژه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص ویژه‌نامه جنجالی روزنامه ایران با نام «خاتون»، با بیان اینکه در صورت ارتکاب جرم، هم شاکی خصوصی، هم دادستان و هم هیات نظارت بر مطبوعات می‌توانند اقدام کنند گفت: «این موضوع در هیات نظارت مطرح شده و به روزنامه‌ی ایران تذکر داده شده است. همچنین روزنامه به دادگاه معرفی شده است یعنی از نظر آنها تخلفی صورت گرفته است. دادستانی تهران هم اقدام کرده است.»

وی با اشاره به اینکه هیچ‌کدام از این اقدامات باعث نمی‌شود افراد دیگری «بیجا» تعرض کنند گفت: «من نشنیده‌ام افرادی در روزنامه‌ ایران تجمع کرده‌ باشند ولی چنانچه امر خلاف قانونی صورت گرفته باشد قضیه پیگیری خواهد شد.»

آقای محسنی اژه‌ای توضیح بیشتری درخصوص این پرونده ارائه نداد، اما خبرگزاری انتخاب در ساعات پایانی شب گذشته نوشت که تلاش برای توقیف این روزنامه و در عین حال رایزنی برای بقای آن ادامه دارد.

گفتنی است روز شنبه روزنامه ایران اقدام به انتشار ویژه‌نامه ای کرد که در آن موضوع حجاب اسلامی و پوشش چادر، نقد شده بود و ضمن حلمه به طرح امنیت اجتماعی پلیس، از قول کلهر، مشارو اسبق احمدی‌نژاد هم گفته شده بود که: «از لحاظ فلسفه حجاب، قطعا چادر بد‌ترین پوشش است چون چهره زن را قاب می‌کند»

دادگاه فائزه هاشمی ۲۱ شهریورماه برگزار شود

محسنی اژه‌ای در در ادامه سخنان خود درباره دلیل برگزار نشدن دادگاه فائزه هاشمی رفسنجانی گفت که چون وکیل این متهم یک ماه درخواست مهلت کرده دادگاه او قرار است ۲۱ شهریورماه برگزار شود.

آقای محسنی اژه‌ای‌ قبلا نیز گفته بود پرونده تازه‌ای علیه فائزه هاشمی رفسنجانی به اتهام «توهین به مسئولان نظام جمهوری اسلامی» تشکیل شده و به زودی دادگاه به موارد اتهامی او رسیدگی می‌کند.

پرونده فائزه هاشمی از منتقدان دولت به دلیل مصاحبه با روزنامه اینترنتی روزآنلاین و گفتن اینکه «مملکت را اراذل و اوباش اداره می‌کنند» به دادگاه رفت، اما موارد اتهامی وی هنوز اعلام نشده است.

ملک‌زاده آزاد شد، ملک‌زاده در بازداشت است؟

سخنگوی قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنان خود درباره پرونده محمدشریف ملک‌زاده، دبیر کل پیشین شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور نیز گفت که وی همچنان در بازداشت بسر می‌برد.

این درحالی است که پیشتر بسیاری از رسانه‌ها نوشتند که ملک‌زاده به طور موقت آزاد شده و دیدارهایی نیز با برخی مسئولان ارشد ریاست‌جمهوری داشته است، اما آقای اژه‌ای امروز با رد آزادی وی گفت که آقای ملک‌زاده همچنان در بازداشت به‌سر می‌برد و  هنوز کیفرخواستی برای او صادر نشده زیرا پرونده او در مرحله تحقیقات است.

گفتنی است ملک‌زاده، دبیر شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور بود که پس از آنکه علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه وی را به سمت معاونت اداری و مالی وزارت خارجه منصوب کرد، تا آستانه استیضاح پیش رفت، پس از آن، صالحی وی را به این سمت منصوب نکرد و بلافاصله چند روز بعد وی بازداشت شد.

کلاهبرداری میلیاردی در قالب جعل عنوان

سخنگوی قوه قضاییه در پایان سخنان خود هم با اشاره به شناسایی ۲۶ جاعل قضائی گفت: «متاسفانه در ۹ ماهه گذشته افرادی با جعل عنوان قضائی برای مردم و دستگاه‌ها دردسرهایی را ایجاد کرده‌اند که در این زمینه ۲۶ نفر که جعل عنوان قضائی کرده بودند شناسایی شدند که از میان آنها ۲۰ نفر شناسایی و دستگیر شدند.»

غلامحسین محسنی اژه‌ای گفت که این افراد در مجموع ۵۶ میلیارد ریال کلاهبرداری کرده‌اند.


 


سخنگویان خود خوانده؛ ترفند جدید دلالان سیاسی ولایت فقیه!

 

اعلامیه سبز: با آشکار شدن بیش از پیش اصلاح ناپذیری دستگاه استبدادی ولایت فقیه، نشانه های همگرایی بین فعالان و نیروهای حاضر در جنبش آزادی‌خواهی به مرور زمان بیشتر و بیشتر بروز می یابد. در واقع اتحاد و هماهنگی بین تمامی بخش‌های جبهه آزادی‌خواهی برای نبرد نهایی با دستگاه ارتجاعی ولایت فقیه یک ضرورت است و فعالین و نیروهای صادق و آنان که درد مردم دارند و در سودای آزادی این سرا هستند این حقیقت را به صورت ناخودآگاه و با آشکار شدن بیش از پیش توحش  سیستم ارتجاعی ولایت فقیه، درک کرده‌اند. وضعیت اسفناک کنونی و کشوری که در حال نابودی تدریجی است، نجات ایران را در اولویت دغدغه‌های همه گروه‌ها و فعالین صادق قرار داده است. به عبارت دیگر آرمان آزادی و نجات ایران باعث شده است که خط کشی های سیاسی بین نیروهای صادق کم رنگ‌تر و در بعضی موارد محو شوند. چیزی که استبداد ولایت فقیه را به شدت به هراس انداخته است. دیگر مسله سبز، سفید و یا سرخ نیست، بلکه با سخت‌تر شدن شرایط و در اولویت قرار گرفتن مسله نجات ایران، رنگین کمان عقاید مردم ایران می رود تا در عین کثرت در وحدت پرچم ایران رنگ بازند.

 

این دقیقاً همان چیزی است که باعث گردیده، استبداد ولایت فقیه احساس خطر جدی نموده و با بسیج تمامی امکانات در راستای استراتژی سی ساله خود و کاشتن تخم تفرقه در جنبش آزادی‌خواهی به شدت فعال شود.

 

استبداد ولایت فقیه، این بار با اختراع یک شعبده بازی عجیب و دور از انتظار از طریق دلالان سیاسی خود برای کاشتن تخم تفرقه در جنبش آزادی‌خواهی اقدام کرده و متاسفانه تعدادی از هموطنان خواسته و یا ناخواسته با آن هم گام شده اند.

 

در شرایط کنونی کشور همه نیروهای مبارز و در صحنه از مجاهدین خلق گرفته تا چپ‌ها و مشروطه‌طلب‌ها و اصلاح‌طلبان اصیل و آنانی که در وادی عمل و به راستی مبارزه می‌کنند و زخم و درد دیکتاتوری را چشیده‌اند و هزینه داده‌اند به هیچ عنوان آگاهانه در صدد تخریب دیگر گروه‌هایی که در راستای هدف نهایی و مشترک  برچیده شدن استبداد ولایت فقیه  در کشور گام برمی‌دارند، نه قلم می‌زنند و نه به خط کشی می‌پردازند.

 

امپراطوری دروغ و ریا در شعبده بازی اخیر خود، توسط دلالان سیاسی نام آشنا و رسوا، این بار تراشیدن تعدادی سخنگوی خود خوانده با رنگ سبز را در دستور کار قرار داده است. اینان که اکثراً تعدادی خارج نشین بی درد هستند، از راه دور به ناگاه مشغول دل سوزاندن برای جنبش سبز شده و به نسخه‌پیچی رو آورده اند. لازم به ذکر است تعدادی از ایشان تا قبل از جریانات این دوساله رفت و آمدهای مرتبی به ایران نیز داشته و هم از نعمت زندگی آزاد در خارج از کشور بهره برده‌اند و در عین حال هر از چند گاهی هوای وطن کرده چرخی نیز در مناطق مرفه نشین تهران زده‌اند. به نظر می‌رسد بیشترین هزینه‌ای که اکثر این سخنگویان خود خوانده در راه جنبش سبز پرداخته‌اند، بهای همان بلیط هواپیمایی است که برای رفت و آمد بین تهران و ایالات متحده متقبل می شده‌اند.

 

به عنوان یک گروه مستقل مجدداً اعلام می‌کنیم جنبش سبز یک جنبش متکثر است و هیچگاه و در هیچ زمانی قیمی نداشته است و تنها دارای دو رهبر نمادین می باشد که مواضع ایشان در زمان اسارت فقط و فقط از طریق مشاوران و سخنگویان رسمی این دو بزرگوار قابل قبول است. عزیزانی که به دلالان سیاسی رسوای ولایت فقیه متصل می‌شوند، لطف کرده با همفکری با یکدیگر جریانی را تشکیل داده و آنگاه با توجه به وزن اجتماعی خویش و با توجه به اعتباری که از طریق مبارزات خویش کسب می‌کنند، راه جریان خویش را از دیگر جریانات و شاخه‌های سیاسی جدا بنمایند و آنگاه با نام جریان خویش به موضع گیری اقدام نمایند. از قرار معلوم، جنبش سبز طفل یتمی است که هر از چند گاهی تعدادی قیم خود خوانده پیدا می‌کند که به جای افزودن بر اعتبار آن از طریق جذب دیگر گرایشات سیاسی و فکری سعی دارند با سیاست حذفی از اعتبار آن بکاهند.

 

حال جای این سوال باقی است که همسویی آشکار با استبداد ولایت فقیه و آن هم از طریق اتصال، همراهی و هم‌نوایی  با  دلالان سیاسی نام آشنای این دستگاه پوسیده در خارج کشور، چگونه کمکی به رفع بلای خانمان سوز ولایت فقیه از کشور عزیزمان می کند؟ در شرایطی که اتحاد برای شکست استبداد اجتناب ناپذیر است، شروع یک فرآیند تخریبی در جنبش آزادیخواهی، به نفع چه کسی تمام می‌شود؟ به صحنه کشیدن بخشی از اپوزیسیون برای تخریب بخش دیگری از آن در انتها به نفع چه کسی است؟

 

اعلامیه سبز ضمن ابراز تاسف از رسوایی اخیر که دست پنهان استبداد ولایت فقیه در بروز آن آشکار است. هشدار می‌دهد اتصال و به خصوص همنوایی با جریانات مشکوک و دلالان سیاسی استبداد ولایت فقیه در خارج از کشور، تحت هر عنوان و با هر بهانه، اعتبار هر کس و هر جریانی را نابود خواهد نمود. کاشتن تخم تفرقه و جدایی طیف های مختلف جنبش آزادی‌خواهی از یکدیگر، سیاست نخ نما و استراتژی سی ساله استبداد ولایت فقیه است که عده ای دانسته و یا ندانسته در راستای آن قدم و قلم می‌زنند. امید است از این پس با هشیاری هم‌رزمان از طیف های مختلف سیاسی، اتحاد بی‌نظیر خود را در ادامه مسیر مبارزه همچنان حفظ کرده و استوار در مسیر دفع بلای خانمان سوز ولایت فقیه که در حال سوزاندن کشور عزیزمان است، متحد گام برداریم.

 

فراموش نکنیم:

در جنبش آزادی‌خواهی ایران، علی رغم تعاریف بعضاً متضاد از چگونگی وقوع انقلاب ۵۷ و حوادث و اتفاقات ناگوار سی ساله گذشته در یک دید کلان با نگاه به آینده و با اشتراک و پافشاری بر آرمان آزادی و حق تعیین سرنوشت ، «ما همه با هم هستیم» و این پرقدرت‌ترین سلاح ما در برابر توحش حاکم بر ایران است، تلاش نماییم با هشیاری، در دام‌های رنگارنگ جمهوری ولایت فقیه نیافتاده و به دست خود، خویش را خلع سلاح ننماییم.

 

 

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند و برای تمامی ایرانیان

 

-------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.‬

 


توضيحی بر مستند اخير شبکه بی‌بی‌سی در مورد رهبر جمهوری اسلامی




شـبکه جهانی بـی‌بی‌سی اخيرا مسـتندی را در مورد رهبر جمهوری اسلامی تهيه و پخش نموده اسـت که مختصر و چکيـده‌ای از آنچه ضبط و تهيه شده است، می‌باشـد. به گـفته تـهيه‌کننده‌گان به‌زودی شـبکه فارسـی زبان بی‌بی‌سی، آن را به صورت کامل پخش خواهـد نـمود. در انتــظار و به اميـد پـخش کامل مسـتند، مايـلم پيشـاپيش نکته‌هايی که در نظر داشـتم بتوسط اين مسـتند ارائه داده شوند را در اين مختصر بياورم.

مـقاومت و مبـارزه ما با جمهوری اسلامی نه جنبه شـخصی و خانـوادگی دارد و نه عشقی کور به فلسفه بافی و سياست بازی اسـت. من در بخشی از مسـتند بيان داشـتم که شخصا موردی شخصی برای مقابله و مخالفت با شـخص علی خامنه‌ای به عنـوان «دايـی» نداشـته و نـدارم. اما دغـدغه جان و مال مردمان ايران اسـت که اشخاصی همچون من را وادار به جبهه‌گيری و به مخالفت می‌کنــد. مبارزه نکردن با جمهوری اسـلامی به معنای کمک و پشتيبانی از سيستم و افرادی است که جان آدميزادی که با آنها نباشـد را بی ارزش می‌دانند. و خود را بر اسـاس منطق حق و باطلشان در مـقام خداونـدگاری و ديگران را اگـر که بـرده نباشـند، در لشکر شـيطان و بـاطل می‌پندارنـد. در فلسفه اين جماعت جان و مال شيطان سـفتان بر خداوندگاران آسـمان و زمين حلال اسـت!!!

پايـه‌های اين کاخ ظلم (جمهوری اسلامی) را خمينی گذاشـت. آنجا که گفـت: «در اسلام همه چيز هسـت!» ندانستيم که منظورش به کرسی قدرت نشاندن قرائت و برداشـت شـخصی خود از اسلام بوده اسـت. خمينی اسـلام بـود و اسلام شد و خمينی ديکتاتوری بود از تبار ديگر ديکتاتـورها که ناچارنـد از حربه تــزوير برای اثبـات و تـثبيـت خود در جامعه استفاده کنند. چه بسيار بودند آنهايی که در پشـت واژه ها و تعاريف چشم و گوش پر کن او و طرفداران او، پليدي‌ها و مخصوصا پليدی شـخص خمينی را نـديدند!

اما امـروز ديگر تنها شخص مطرح نيسـت. همانطور که جناب آقای بنی صدر در مختصر لحظاتی که از صحبت‌های ايشان در مسـتند آمده، به‌درسـتی بيان نمودنـد، علی خامنه‌ای و امثال او جوهری نبـودند و نيسـتند و در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ هم نيز نقش خاص و سرنوشت سازی نداشـته‌اند و کاری و فـکری خاص ارائه ندادنـد. هـر آنچه بوده سـاخته و برانگيخته شـده از شخص خـمينی بوده اسـت و امـروز نيز جمـاعت حـاکم در باتـلاقی که خمينی خالـقش بوده دسـت و پا می‌زنند و بر پايه منطق حق و باطلی مذهب خمينی بدنبال ارضاع نيازها و علايق دنيـوی خود هسـتند. مـردمانی امروز بازيچه و مردمانی قربانی کژپنداری و کژکرداری اين جماعت شـده‌اند.

انتخاب شخص علی خامنه‌ای به عنوان رهبر بـعد از مرگ خمينی بخاطر خصـوصيات و يا مهارت‌های شخصی او نبـود. او که هـيـچ، بزرگ‌تـر از او نيز در جمهوری اسلامی مغزی نيست که بتواند دسـت نوشت پـليـد خمينی را دستـکاری کـند. او را انتخاب کردنـد چرا که در او اطاعت و دنباله روی را ديـدنـد. او را هاشمی رفسنـجانی و همدستان‌اش انتـخاب کردند که در پشـت پرده بتوانند اداره کـننده امور باشنـد و به خيالی دسـت خود را در انـظارعموم به خون آلوده نکـنند. اما هـمـان‌طور که ســرداران سـپاه پاسـداران امروز در سـفره تقســيم مال و جاه بزرگترين ســهم را خواهان هسـتند، عـلی خامنـه‌ای نيز به خالق خود پشت نمود و به مطلقيت و حقانـيت ولايـت پوشـالين خود يـقين کرده است.

خمينـی‌ها، هاشـمی رفسـنجانی‌ها و خامنـه‌ای‌ها بـرای مانـدن بر قدرت نـيازمند بـازوهايی قدرتـمند بـــوده و هسـتند. از طرفی لشگری از آخـوند را به جامعه ريـختند که بتوانند پليـدی خود را مـشروعيت مذهبی بـدهند و از طرفی ديگر نيز لشـگری را، با صرف هر آنچه دارايی مردم بود، به نام سپاه پاسـداران و بسـيج نـگهبان و چماق دار کاخ تـزويرشان کردند.

امــروز تنها چيـزی که موجب پايداری جمهوری اسلامی شده اسـت ( اگرضعف اپوزيسيون و حماقت و اطاعت کورکورانه  حاميان را در نظر نـگيريم ) سيمان مذهب و ارث عـقيدتی ـ اخلاقـی خمينی اسـت. خود می‌داننـد که با اين سـيمان است که بناي‌شان را ساخته‌اند و اگر اين سـيمان را با پافشاری به دروغ و خرافات مذهبی و سرکوب دگر انديشان هر روز گيـراتـر نـکنند، لحظه ای هم دوام نـخواهند آورد. همانگونه که استادشان با دروغ و تزوير مذهبی خرافاتی بنا گـذاشت، امروز نيز بر همان مـبنا از دروغ‌ها و خرافـات شـاخ دار در مناسـبات اجتماعی و سياسيشان (حتی در محدود سياسـت بين المللی ) اسـتفاده می‌کنند. دروغ در مورد ۱۴۰۰ سال پيش شـايد به سختی به چالش کشيده شـود ولی مزخرفات و دروغ‌های کنونی‌شان، تنها باعث تمسخر و ريش‌خند و بی‌آبروی ايران و ايرانی شـده‌اند.

اين جماعت در ظاهر همبسـته و محکم، ولی در واقع به تارعنـکبوتی بيش دوام نـدارد. اندکی قاطعيت، شـهامت و پشـتکار برای در هم پاشيدنشان کافی اسـت.

باشـد که دغـدغـه همگان رفع درد و رنج و سـود رسـانی به خـود و به ديــگران باشـد که هدف از سياستمداری، خبرنگاری و کنش گرايی اجتماعی بايد رساندن بيشـترين سـود به بيشـترين افراد، نه فردا که امروز و همين الآن، باشــد. مـردم آگاهـند، مهم برگزيدن مفيدترين راه کار برای پيروزی و مناسب‌ترين گزينه برای فرداسـت.

 

-------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.‬

 


دعوای پسر عمو‌ها و افق بسته مدعیان سبز!

۱-اگر بخواهیم از بین تمام گروه‌های سیاسی داخل و خارج از ایران نزدیک‌ترین گروه را به حکومت فعلی پیدا کنیم، بدون شک سازمان مجاهدین خلق بهترین گزینه خواهد بود.

خاستگاه اجتماعی مجاهدین خلق طیف مذهبی‌ جامعه ایران است. اعضأ این سازمان تحت تاثیر شرایط جهانی دوران جنگ سرد و رویارویی کاپیتالیسم و سوسیالیسم روسی و جذابیت‌های ناشی‌ از این نبرد برای خلق و توده و ....ادویه سوسیالیستی به تفکر مطلق گرای شیعی زدند و توانستند به یار گیری از درون خانواده‌های مذهبی‌ بپردازند. در عمل رفتار مجاهدین خلق و گروه‌های اسلامی دیگری که امروزه توسط رژیم تقدیس می‌شوند، مانند فداییان اسلام بسیار شبیه است.

حضور پر رنگ فرزندان روحانیون ارشد حکومت در کادر مجاهدین خلق، مرور نام کسانی که فعالیت سیاسی خود را با سازمان مجاهدین خلق شروع کردند و بسیاری از ایشان در سالهای ۵۰ به عنوان مجاهد در زندان شاه بودند و بعد‌ها با تغییر اردو به هر دلیل از «سازمان» به «حزب جمهوری اسلامی» یا دیگر نهاد‌ها و تشکیلات حکومتی رفتند حکایت از نزدیکی‌ و قرابت عجیب این دو تفکر دارد.

هرچند امروزه هر دو طرف دعوا یعنی‌ هم جمهوری اسلامی هم مجاهدین خلق با تحریف تاریخ سعی‌ دارند تا خصومت خود را ازلی جلوه دهند و هیچ ردی از «افرادی» که از این اردو به آن یکی‌ رفتند برجا نگذارند، ولی‌ این نزدیکی‌ بر کسی‌ پوشیده نیست.

در واقع رقابت لجوجانه سران سازمان و حزب مانند رقابت دو پسر عمو بود که برای ایفای نقشی‌ پر رنگ تر در یک طایفه با هم درگیر می‌شوند.

۲-بیایید برگردیم به عقب و تصور کنیم سال ۵۸ خمینی از دنیا می‌رفت و این مجاهدین خلق بودند که حکومت را به دست می‌گرفتند و دست به تصفیه می‌زدند و اجازه حضور به دیگر گرایش‌های سیاسی نمیدادند و شروع می‌کردند به پایه ریزی یک دیکتاتوری اسلامی- خلقی! سال بعد عراق به ایران حمله می‌کرد. من تصور نمیکنم در این حالت روحانیون تشنه قدرت فرصت را از دست می‌دادند و برای نجات مرز و بوم اختلافات را کنار می‌گذشتند و از «ایران» دفاع می‌کردند، خیلی‌ محتمل تر است که آنها نیز با به راه انداختن یک ارتش آزادی بخش به عراق می‌رفتند و در کنار «برادر صدام» برای آزادی ایران از چنگال دژخیم التقاطی دست به فدا کاری می‌زدند، یک اردوگاهی درست می‌کردند و یک برنامه تلویزیونی و در عین حال هم سعی‌ می‌کردند چهره‌ای انسانی‌‌تر و لیبرال‌تر از خود ارائه دهند و اسلامی جذاب‌تر را تبلیغ کنند.

در عین حال احتمالا مسعود رجوی به عنوان پیشوا یا قائد یا چیزی شبیه به آن «رهبری» را به عهده می‌گرفت و هر ۴ سال یک بار با یک ازدواج سازمانی یک کارگذار یا رئیس جمهور برای مردم انتخاب می‌کرد و نهضت آزادی هم منحل اعلام می‌شد و تاریخ و تقویم و فرهنگ ایرانی‌ هم باید دوباره تعریف می‌شد مطابق سلیقه ایشان.

۳-طمع قدرت نزد سران سازمان مجاهدین فقط با طمع قدرت نزد سران حکومت اسلامی قابل مقایسه است، تنها کسی‌ که حاضر می‌شد این همه جوان پر شور را در میدان‌های جنگی بی‌ سر انجام به کام مرگ بفرستد خمینی بود و تنها کسی‌ که حاضر بود این همه جوان پر شور دیگر را که عقاید دیگری داشتند با تصمیم گیری‌های خود محورانه خود آواره کند، در زندانهای ایران به عنوان اسیر رها کند و یا به کشتن دهد مسعود رجوی است. گزینه‌هایی‌ که پیش روی سازمان مجاهدین خلق بود و هست و گزینه‌هایی‌ که جمهوری اسلامی داشت و دارد بی‌ شماردند، ولی‌ در این ۳۲ سال هر دو نشان داده اند که در انتخاب این گزینه‌ها تنها فاکتوری که نقشی‌ ندارد، مردم ایران هستند.

۴-به عقیده من، سازمان مجاهدین خلق و سازمان مجاهدین انقلاب هر دو به یک اندازه شانس برای رسیدن به قدرت دارند. چیزی نزدیک به صفر. و این امکان برای حاکمیت فعلی حتی کمتر خواهد بود اگر روزی به هر دلیل از اریکه قدرت به زیر آید.

در این میان واقعیتی که هر دو گروه مجاهدین خلق و اصلاح طلبان مدعی جنبش سبز چشم بر آن بسته‌اند خواست مردم ایران است و این که مردم ایران زندگی‌ را دیگر از پشت عینک تار ایدئولژیک نگاه نمی‌کنند. مردم خواهان تغییراتی هستند که بر روی زندگی‌‌شان در این دنیا تأثیر بگذارد، آزادی و برابری، و جدایی دین از سیاست آزادی‌های فردی و مشارکت در حاکمیت. اینها چیز‌هایی‌ است که مردم می‌خواهند و راه رسیدن به آن نه از اردوگاه اشرف می‌گذرد و نه از تئوریزه کردن‌های تکراری حکومت دینی.

یک رهبری فراگیر اپوزیسیون نه تنها باید با شفافیت کامل با تمام گروه‌های سیاسی تعامل کند بلکه باید راه را برای جذب آن دسته از اعضأ سازمان مجاهدین خلق که امروز خواهان کمک به آرمان مردم هستند و روش فرقه گرایی و ایدئولژیک سامان را نمیپسندند باز کند.

۵-مدعیان «هماهنگی» جنبش سبز نشان داده اند که چه در روش و چه در منطق و استدلال شباهت عجیبی‌ به جمهوری اسلامی دارند، هیچ نو آوری یا تغییری در سیر فکری این دوستان دیده نمی‌شود گویا تاریخ برای ایشان از همان موقع که از دایره حکومت بیرون رانده شدند - در اواخر دوران آقای خاتمی - ایستاده است، درست مثل ژنرال‌هایی‌ که سال ۵۷ ایران را ترک کردند تنها مطالبه ایشان "رجعت" است به دوران طلایی که ایشان بر مسند بودند. برای رسیدن به همگرایی (اگر واقعاً هدف چنین چیزی هست) نباید اسیر بازی شد که دیگران قواعد آنرا تعریف می‌کنند.

۶-سازمان مجاهدین خلق در تاریخ خود مثل هر گروه سیاسی دیگر ایرانی‌ "انشعاب" به خود کم ندیده است. کاش از میان این همه کسانی‌ که جوانی خود را در پی‌ یک آرمان واهی به دست افرادی خود پسند سپردند کسی‌ جرأت نجات هم سازمانی‌ها را می‌داشت و با یک انشعاب آخر این قصه تکراری و ملالت آور را به پایان می‌رساند.

۷- پیگیری فعالیت‌های نایاک واقعاً سر گرم کننده است! همین!!

 

-------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.‬

 


نیاز فوری قاسم شعله سعدی به امکانات پزشکی

خانم سهندژ سعدی، همسر قاسم شعله سعدی، استاد دانشگاه، وکیل دادگستری و نماینده پیشین مجلس در گفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران  از قوه قضائیه درخواست کرده «که عدالت را رعایت کنند.» خانم سعدی همچنین از آقای لاریجانی تقاضا کرده که «احکام صادره را درست بررسی کنند. چرا خانواده و وکیل نمی توانند پرونده زندانیان را مطالعه کنند؟ ما هیچ گونه اطلاعی از پرونده های زندانیان نداریم. خودشان می‌گویند باید ما قانونمند باشیم من هم تقاضا دارم که واقعا قانونمند رفتار کنند و قانون را اجرا کنند.»

سهندژ سعدی از اتهام تازه به همسرش آقای شعله سعدی و ابتلای او به بیماری زونا و فلج شدن انگشتان دست چپش در بند ۳۵۰ زندان اوین خبر داد. همسر این نماینده پیشین مجلس خواهان رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی شده و می‌گوید: «اگر گزارشگر ویژه سازمان ملل به ایران آمد از زندانیان سیاسی و خانواده هایشان دیدن کند و خواسته هایشان را بپرسد و ببیند در چه وضعیتی به سر می‌برند.»

سهندژ سعدی درباره وضعیت آقای شعله سعدی در ملاقات حضوری خود با ایشان می‌گوید: «هفته گذشته توانستم پس از پنج ماه او را حضوری ملاقات کنم، تمام بدنش جوش های قرمز زده بود و حالش اصلا خوب نبود، گفت که به زونا مبتلا شده است.همین طور دست چپش تقریبا از کار افتاده و فلج شده است. سال ۸۱ که در زندان بود در بازجویی ها از ناحیه نخاع آسیب دید و از کار افتادگی دستش اثرات همین ضایعه است که نیاز به دکتر اعصاب دارد اما علیرغم گفته‌های پزشک بهداری زندان اوین او به خارج از زندان برای معاینه فرستاده نمی‌شود.»

خانم سهندژ درباره اتهامات  این استاد دانشگاه و وکیل دادگستری می‌گوید: «آقای شعله سعدی دو پرونده دارند. اتهام اول به دلیل نوشتن نامه سرگشاده به رهبر انقلاب اسلامی بود که شش سال پیش برایش حکم یکسال و نیم زندان صادر شد اما آقای شاهرودی در آن زمان دستور توقف حکم را دادند و گفتند اجرای حکم شرعی و قانونی نیست و باید ماده ۱۸ اعمال شود. در ۱۴ فروردین ماه امسال دوباره او را به اتهام تشویش اذهان عمومی بازداشت کردند و در نهایت به یک سال زندان و ده سال محرومیت از وکالت و تدریس محکوم کردند. اکنون با یکسال ونیم حبس قبلی مجموعا به دو سال ونیم حبس محکوم شده است در حالیکه دستور شاهرودی درباره پرونده اول او اجرا نشده و ماده ۱۸ در آن پرونده اعمال نشده است. به نظر ما یکسال ونیم زندان او غیر قانونی است. در حال حاضر هم پرونده سومی برایش تشکیل شده که درست در جریانش نیستم و گفته‌اند که او باید برای دفاع به دادگاه برود.»

قاسم شعله سعدی، وکیل، استاد روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و نماینده دوره سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۴ فروردین ماه امسال در فرودگاه مهرآباد در حال بازگشت از شیراز به تهران بازداشت شد. او قبلا نیز در سال ۸۱ به اتهام نوشتن نامه انتقادی به آیت الله خامنه ای ۳۶ روز در بازداشت بود. آقای شلعه سعدی هم اکنون در زندان اوین در حال گذراندن حکم دو سال و نیم حبس است.


 


عصبانیت امنیتی‌ها از نامه کروبی با طرح یک اتهام جدید

 

سایت محرمانه‌نیوز، ادعا کرده که این خبر را یک مقام امنیتی در تماس تلفنی با این سایت اعلام کرده است.

در این خبر آمده است: «پس از ارتباط مهدی کروبی با فرزندش حسین کروبی، موضوع انتقال بیش از ۱۰ میلیون یورو از اموال کروبی به کشور آلمان آشکار شد. کروبی با طراحی پسر  خود و دلالت فردی به نام کارل هاینس فرایگه که مقیم شهر کلن آلمان است، قصد داشت از طریق یکی از شعب صرافی مستقر در جزیره قشم مبلغ ۱۰ میلیون و سیصد و هفتاد و پنج هزار یورو را از ایران خارج و به دویچه بانک آلمان انتقال دهد.«

به نوشته محرمانه نیوز، «این عملیات انتقال قرار بود طی آذر و دی ۹۰و در ۵۳ مرحله به انجام برسد.«

مقام امنیتی به این سایت گفته «۷ درصد از این مبلغ به عنوان حق دلالی به کارل هاینس فرایگه تعلق گرفته و مبلغ ۸ میلیون و ۹۴۸ هزار و ۷۵۰ یورو قرار بود به حساب مشترک مهدی کروبی و پسرش در دویچه بانک آلمان واریز شود. در حال حاضر مسئول شعبه صرافی، که قرار بود  این نقل و انتقال مالی را انجام دهد متواری است.«

 به نظر می‌رسد طرح این اتهام تازه، واکنشی به نامه‌ مهدی کروبی است که اخیرا یکی از فرزاندان وی آن را منتشر کرده است.

در این نامه آمده است: «یقین داشته باشید این دوران سخت و دشوار پایان خواهد یافت. زشتی و شرمندگی می ماند برای افراد و مسئولینی که ظلم می کنند و بر خلاف قانون و شرع حقوق مردم را پایمال می‌نمایند.»


 


تابش: اصول‌گرایان عذرخواهی‌های زیادی به مردم بدهکارند

 

این نماینده فراکسیون اقلیت با اشاره به نابسامانی های اقتصادی مردم گفته است: «اصول‌گرایان بهتر است کمی وقت بگذارند و به این موضوع فکر کنند که حداقل مردم توقع‌شان این است که وقتی حکومت یکدست در دست آقایان است باید وضع معیشتی ملت خوب باشد، حالا به سایر وضعیت‌ها هم اگر کاری نداشته باشیم، اما متاسفانه وضعیت معیشتی هم خوب نیست. خب مردم هم حق دارند ناراحت باشند چرا که این نازل‌ترین حق‌شان است که بپرسند اصول‌گرایان چرا پاسخ‌گوی آنها نیستند؟ آن هم وقتی آقایان در راس قدرت هستند و هر سه قوه را در دست دارند چرا باید آنها هر روز، وضع‌شان بدتر شود؟»

 

خواهرزاده خاتمی گفت: «درست است که درباره وضع کلی کشور پیشرفت‌های داشتیم اما این پیشرفت‌ها را در مقیاس پیشرفت‌های جهانی باید دید و سنجید. توقعات مردم را که نمی‌توانیم مدام پایین بیاوریم. باید به مردم حق بدهیم که همانند مردم سایر کشورها از مسئولان انتظار داشته باشند. واقعاً نمی‌توانیم افتخار کنیم که درآمد سرانه مردم سالانه شش هزار دلار است و بگوییم عالی است؛ در حالی که کشورهایی که منابع غنی خدادادی ندارند و گاز و نفتی به عنوان سرمایه ملی ندارند، مردم‌شان درآمدهای بالای ۱۵ هزار دلار تا ۳۵ هزار دلار را دارند، آن وقت مردم ما با چنین سرمایه‌هایی در این وضع اقتصادی گرفتار شده‌اند.»

 

این نماینده اصلاح‌طلب در بخش دیگری از صحبت هایش گفته است: «واقعاً اینکه ملت پرایدی سوار شوند و حقوق ته‌ماهی داشته باشند که به معنی وضع خوب اقتصادی نیست. کشورهای همجوارمان را نگاه کنیم. کشورهای توسعه یافته را نگاه کنیم. بند ناف ۷۳ میلیون ایرانی را به دولت گره زدند. تمام کشور را یارانه بگیر کردند. کاش فقط پول هدفمند کردن یارانه‌ها را به مردم می‌دادند، سهم تولید را هم آوردند و خلاف قانون دارند بین مردم پخش می‌کنند تا مردم را برای مدتی کوتاه در این شرایط بد اقتصادی راضی نگه دارند؟ این راضی نگه داشتن به چه قیمتی است؟ سر همین ماجرای هدفمند کردن یارانه‌ها، ببینید چه طرح خوبی داشتیم و آنها با آن چه کار کردند؟ مثلا قرارمان این بود دست دولت از اقتصاد برچیده شود اما حالا ببینند چه کردند؟ یا نفت می‌فروشیم و پول آن را می‌آوریم به مردم می‌دهیم.»

 

تابش همچنین درباره اختلافات اصولگرایان به خبرنگار اعتماد گفته است: «بیشتر وقت آقایان اصول‌گرا به منازعه و مناقشه می‌گذرد. مردم خودشان خوب می‌بینند چه خبر است. در موضوع کلان مدیریت دیگر لازم به توضیح نیست. مجلس و دولت که با هم نمی‌سازند؛ هرچند همه‌شان از یک جناح هستند. این دعواهای‌شان با همدیگر عرصه را به مردم تنگ کرده است و مردم دیگر حوصله این دعواها را ندارند. ملت ولی‌نعمت ما هستند و حتما توقع دارند که برایشان خدمت صورت بگیرد نه اینکه آقایان مسئول بر سر قدرت و اختیارات و وظایف این طور با هم نزاع داشته باشند.»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته