خبر / رادیو کوچه
به گزارش برخی رسانهها، وضعیت جسمی حشمتاله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران که در زندان رجایی شهر کرج به سر میبرد، وخیم گزارش شده است.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، طبرزدی پس از عارضه قلبی هم اینک در وضعیت وخیم جسمانی بهسر میبرد.
علی طبرزدی، فرزند حشمتاله طبرزدی در گفتوگویی با تایید این خبر، اظهار داشت که آخرین ملاقات پدرش با خانواده پنجشنبه گذشته بوده که در طی آن پدرش از عدم رسیدگی به وضعیتش گله کرده است.
بیشتر بخوانید:
«وضعیت وخیم جسمانی طبرزدی، زندانی سیاسی»
خبر / رادیو کوچه
احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران روز چهارشنبه، 3 اوت، از مقامات جمهوری اسلامی خواست به او اجازه ورود داده شود تا بتواند در موارد اتهامی نقض حقوق بشر جمهوری اسلامی علیه شهروندان ایران تحقیق و بازرسی کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای شهید در بیانیهای اعلام کرد: «من تقاضای رسمی معرفی خود و برنامههایم برای بررسی موارد نقض حقوق بشر در ایران را به مقامات جمهوری اسلامی ارسال کردهام.»
آقای شهید گفت که «امیدوارم مقامهای حاکم بر ایران قدمهای لازم را بردارند و به مسوولیت و وظایف خود در امور حقوق بشر ایران عمل کنند.»
آقای شهید که از روز اول ماه اوت، دوشنبه گذشته، به طور رسمی مسوولیت خود برای گزارشگری ویژه حقوق بشر سازمان ملل آغاز کرده، گفت که از نماینده جمهوری اسلامی در دفتر سازمان ملل در ژنو تقاضای ملاقات کرده و تلاش میکند گفتوگو با مقامات ایران را دنبال کند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل در چهارم فرودین ماه امسال، 24 مارس، به پیشنهاد ایالات متحده، منصب جدیدی را به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران ایجاد کرد.
به گفته مقامهای سازمان ملل از سال ۲۰۰۵ تاکنون ایران به نمایندگان این سازمان اجازه نداده برای بررسی اوضاع حقوق بشر به کشور بیایند.
بیشتر بخوانید:
«سیاست ما پذیرش گزارشگر سازمان ملل نیست»
خبر / رادیو کوچه
هر چهار وزیری که محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی هفته گذشته به مجلس شورای اسلامی معرفی کرده بود، روز چهارشنبه، 3 اوت، در صحن علنی مجلس موفق شدند رای اعتماد اکثر نمایندگان را به دست آورند.
به گزارش مهر، از ۲۴۶ نماینده حاضر در جلسه بعدازظهر امروز، ۲۱۶ نفر به سرتیپ رستم قاسمی برای «وزارت نفت»، ۲۰۴ نفر به عبدالرضا شیخ الاسلامی برای وزارت «تعاون، کار و امور اجتماعی»، ۲۱۸ نفر به مهدی غضنفری برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» و ۱۶۵ نفر به محمد عباسی برای وزارت «ورزش و امور جوانان» رای اعتماد دادند.
تعداد نمایندگان مخالف با وزارت آقای قاسمی ۲۲ نفر بود و ۷ نماینده هم به او رای ممتنع دادند.
بیشترین آرای مخالف به وزارت آقای عباسی داده شد که ۶۱ رای مخالف و ۱۹ رای ممتنع بود.
تعداد مخالفان وزارت آقای شیخ الاسلامی ۳۱ نفر (و ۱۰ نفر ممتنع) و تعداد مخالفان وزارت آقای غضنفری ۲۰ نفر (و ۷ رای ممتنع) بود.
ربیس جمهوری اسلامی صبح امروز با حضور در جلسه علنی مجلس، برای چهار وزیر پیشنهادی خود درخواست رای اعتماد کرده بود.
در جلسه اخذ رای اعتماد روز چهارشنبه، آقای احمدینژاد به مدت یک ساعت با ایراد سخنانی، از صلاحیت چهار وزیر پیشنهادی خود حمایت کرد و سپس به نمایندگان مجلس به مدت چهار ساعت فرصت داده شد تا به عنوان موافقان و مخالفان چهار فرد پیشنهادی سخن بگویند.
تنش بین مجلس و دولت به خصوص پس از بروز اختلافنظر بین آقای احمدینژاد و آیتاله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بر سر برکناری و انتصاب مجدد وزیر اطلاعات شدت گرفت و در مواردی، دو قوه یکدیگر را به تخلف از قوانین و حتا قانون اساسی متهم کردند.
همچنین، اقدام مجلس در ایجاد وزارتخانههای جدید یا تغییر در ترکیب وزارتخانههای مورد نظر دولت نیز به عاملی در تشدید اختلاف دو طرف منجر شد.
بیشتر بخوانید:
«معرفی چهار وزیر پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
میدانیم که جمهوری اسلامی ایران، نخستین مورد در تاریخ اسلام است که علمای مذهبی که نزدیکترین طبقه به روحانیت در اسلام هستند، مستقیمن بر یک کشور حکومت کردهاند.
یکی از نظریاتی که توسط افرادی مانند آقای خاتمی برای عبور از شرایط استبدادی حاکم معرفی میشود مردمسالاری دینی است، واژهای ترکیبی از کلماتی که فینفسه حتا در روی یک خط هم نمیتوانند در کنار هم قرار گیرند، مگر توسط کسانی که حداقل معنای یکی از این کلمات را به درستی ندانند و در کل ترکیبی بیقواره از دو مفهوم کاملن بیربط است.
حکومت دینی، بر اساس مفاهیمی که از وحی و فقه دریافت میکند بنا شده و مردم در وضع قوانین اساسی و اصول حکومتی نمیتوانند دخالت کنند. آزادی و فعالیت مردم و گروهها در چارچوب قانون و محدودههایی است که دین بیان کرده و مشروعیت حکومت دارای دو بعد الهی و مردمی است که در صورت فقدان بعد اول حکومت مشروعیت نخواهد داشت و در صورت فقدان بعد دوم از مقبولیت برخوردار نیست. اما اگر حکومت مقبولیت مردمی نداشت خدشهای به مشروعیت الهی آن وارد نمیشود.
همین تعریف اولیه نمایانگر آنست که تا چه حد مفهوم استنباط شده از این ترکیب با مردمسالاری در تعارض است و هرگونه سعیای نمیتواند در آشتی این مفاهیم با هم موثر باشد، در دیدگاه دیگر مردمسالاری دینی ممکن است در جوامع مسیحی که فاقد شریعت هستند مورد قبول باشد ولی در یک جامعه اسلامی هرگز نمیتواند مورد پذیرش عمومی و کلی قرار بگیرد. چرا که شریعت بیانگر یک نظام جامع زندگی است که التزام به آن وجوب همگانی دارد. در این دیدگاه هر آنچه خارج از چارچوب احکام ثابت ولی فراگیر شریعت قرار گیرد مردود بوده و حاکمیت مطلق خداوند آنچنان غالب و شایع است که نقشی برای حاکمیت مردم باقی نمیگذارد. به تعبیر دیگر این دیدگاه میگوید هرچه جامعه از آزادی کمتری برخوردار باشد دین قویتر خواهد بود و ذکر این نکته لازم است که استنباط مفاهیمی مانند مردمسالاری دینی از اسلام به سادگی با شاهد قرار دادن تعدادی آیات و روایات صورت نمیپذیرد و باید به یاد داشت آنچه مورد بحث است انطباق دین اسلام و مذهب شیعه با مردمسالاری با توجه به احکام فقهی و شریعت است، امری که در بسیاری اوقات توسط علمای همین دین مردود شناخته شده یا مورد تردیدهای جدی قرار گرفته است:
رای شما چیست که امروز حرف از وکالت ملت میزنید؛ پس معنی ولایت چه میشود؟ موکل کیست و موکلفیه کیست؟ امور عامه را میخواهید به مجلس ببرید. خدا، امور مردم را به فقها و مجتهدین گذشته، شما میخواهید امور مردم را بروید به خراز و بقال و بزاز و طرار بدهید. رای شما منالبدایه باطل است، چرا که کثرت رای دلیل صحت نمیشود
شیخ فضلاله نوری در این باره گفتهاست:
«رای شما چیست که امروز حرف از وکالت ملت میزنید؛ پس معنی ولایت چه میشود؟ موکل کیست و موکلفیه کیست؟ امور عامه را میخواهید به مجلس ببرید. خدا، امور مردم را به فقها و مجتهدین گذشته، شما میخواهید امور مردم را بروید به خراز و بقال و بزاز و طرار بدهید. رای شما منالبدایه باطل است، چرا که کثرت رای دلیل صحت نمیشود.»
آقای خمینی در توصیف حکومت اسلامی و رابطهاش با مردمسالاری دینی مینویسد:
«حکومت اسلامی سلطنت مطلقه و استبداد نیست، بلکه مشروطه است. البته نه مشروطه به معنی که امروز متعارف شده است. مقصود از مشروطه در حکومت اسلامی، این نیست که قوانین تابع آرای اشخاص و اکثریت مردم باشد. اینکه میگوییم مشروطه، از این جهت است که در حکومت اسلام، سلطان مقید است که در اجرا و اداره شرطهایی را رعایت بکند. اینها یک مجموعه شرط هستند که در قرآن و سنت رسول معین شده است. یعنی سلطان، باید مقید به احکام و قوانین اسلام باشد و این قوانین را رعایت کند و همین قوانین در جامعه اجرا شود.»
همچنین علی خامنهای در مورد رابطه حکومت اسلامی و مردمسالاری، گفته است:
«این مردمسالاری به ریشههای دموکراسی غربی مطلقن ارتباط ندارد. این یک چیز دیگر است. اولن مردمسالاری دینی دو چیز نیست، این طور نیست که ما مردمسالاری را از غرب بگیریم و به دین سنجاق کنیم و بگوییم که ما مردمسالاری دینی داریم. نه، خود این مردمسالاری متعلق به دین است. مردمسالاری دینی یعنی همین که مردم، نظام را انتخاب کردهاند، دولت را انتخاب کردهاند، نمایندگان را انتخاب کردهاند، مسوولان را انتخاب میکنند و تشکیل نظام و دوام نظام تنها بر پایه اراده مردم و رای مردم است. البته غرب هم چنین چیزی را ادعا میکند، ولی این یک ادعا بیش نیست. ما ادعای مردمسالاری دینی داریم. مردم بایستی انتخاب کنند، بخواهند، بشناسند و تصمیم بگیرند که تکلیف شرعی برای اینها قطعی بشود.»
مصباح یزدی که نظرات صریحتر و اغفالگری کمتری را لحاظ میکند در تشریح مردمسالاری دینی چنین میگوید :
«ما مدل اسلامی دموکراسی را میپذیریم به این معنا که مردم چون مسلمانند و رای میدهند که احکام اسلام پیاده شود میپذیریم. در این نوع دموکراسی تمام کارها بر اساس نظر مردم و به صورت بیطرفانه انجام میشود و حکومت ما نیز بر همین اساس بنا شده است لذا دموکراسی که غرب پذیرفته با دین مبین اسلام مغایرت دارد و قسمتهایی از دموکراسی را میشود پذیرفت که چارچوبی مطابق تعالیم اسلام داشته باشد.»
مردم سالاری دینی، این واژه مرموز از آنجایی مشکوک است و در تعاریف نمیگنجد که بر طبق مباحث مطرح شده در فقه و اصول تشیع و همچنین نظریه ولایت فقیه از آنجا که جوهره اصلی آن بر عهده دین گذارده شده دارای حریمهای مشخصی است و وقتی اولویت با محورهای ثابت و بدون تغییر قرار گیرد آنگاه مورد دوم «مردمسالاری» است که باید منعطف بوده و به نفع دین از مصالحاش بگذرد.
باید به یاد داشت که عاملان حکومت دینی تمامی ارزشها را وقتی در برابر ایدئولوژیشان میبینند بدون آنکه در مقابل انتخاب سختی قرار گرفته باشند، باورشان را ارجح میدانند، آرای مردم تا آن وقتی باارزش است که در تعارض با منافع دین نباشد، اتفاقی که گاهن اجتنابناپذیر است.
بهطور مثال گزینه ولایت فقیه را در نظر داشته باشید، مصباح یزدی با اشاره به نظریه دموکراسی که رای مردم را منشا مشروعیت حکومت میداند، گفت: «امام این نظریه را قبول نداشت و معتقد بود که آنچه اجازه میدهد حاکم دخالت کند و مشروعیت به او میبخشد اذن خداست نه رای مردم.»
وی میگوید: «مشروعیت ناشی از امام معصوم است و اگر کسی دانسته ولی فقیه را انکار کند و قبول نداشته باشد مرتد است چرا که مثل آن است که امام معصوم را قبول ندارد. امام معصوم تصریح کرده است که در زمان غیبت امام، ولی فقیه از طرف امام معصوم ولایت دارد.»
مصباح یزدی با بیان اهمیت رای مردم در نگاه آقای خمینی و تاثیر آرای مردم در استقرار حکومت اسلامی میگوید: «در اندیشه سیاسی حضرت امام رای مردم تا زمانی مورد قبول است که مطابق اسلام باشد.»
و این سخن آقای مصباح یزدی که از مروجان مردمسالاری دینی هم هستند فصلالخطابیست برای درک این اندیشه متناقض، تبلیغ اندیشهای که فریبی آشکار بوده و بر طبق اصول فقهای برای مردمسالاری نمیتواند ارزشی قائل باشد:
«اعتبار قانون اساسی در این است که به تایید نایب امام زمان رسیده است و چون اطاعت از او واجب است پس رعایت قانون اساسی نیز لازم و واجب است، ولی فقیه یعنی جانشین امام معصوم، یعنی کسی که میخواهد حق را تعیین کند. او گاهی مصلحت میبیند، بگوید شما رای بدهید… انتخابات ریاست جمهوری اعتبارش به رضایت اوست، مصلحت دیده که در این شرایط مردم رای بدهند. مردم هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمیدهند، رای و رضایت آنان باعث به وجود آمدن آن میشود… با این تحلیل، انتخابات زمینهای برای کشف رهبری میشود، نه اینکه به او مشروعیت ببخشد.»
خبر / رادیو کوچه
حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین مصر و پسرانش در نخستین جلسه محاکمه خود، که در روز چهارشنبه، 3 اوت، برگزار شد اتهامهای فساد مالی و صدور فرمان کشتار معترضان را رد کردهاند.
به گزارش الجزیره، آقای مبارک ۸۳ ساله، امروز در اولین جلسه محاکمه خود در دادگاهی ویژه در قاهره، پایتخت این کشور حاضر شد.
پس از آن که دادستان، فهرست اتهامات حسنی مبارک و پسرانش را خواند، رییس جمهوری پیشین مصر و پسرانش، این اتهامات را رد کردند.
وکلای متهمان خواهان احضار فیلد مارشال طنطاوی، رییس شورای نظامی حاکم و وزیر کشور فعلی به عنوان شاهد شدهاند.
اولین جلسه دادگاه به پایان رسید و ادامه آن به وقت دیگری در اواخر ماه اوت موکول شده است.
حبیب العادلی، وزیر کشور سابق هم به پولشویی و سواستفاده از قدرت متهم است اما او این اتهامات را رد میکند.
به دستور دادگاه، حسنی مبارک و پسرانش ممنوعالخروج اعلام شده و نمیتوانند از کشور خارج شوند.
رییس جمهوری پیشین مصر با برانکارد به دادگاه منتقل شد و در محل استقرار متهمان که در یک سلول آهنی است حضور یافت.
وکلای آقای مبارک میگویند او به شدت بیمار است.
احمد رفعت، قاضی دادگاه به نظر نتوانسته نظم را در دادگاه برقرار کند و ده وکیل متهمان بارها با اظهارات خود نظم دادگاه را بر هم زدند.
پیش از آغاز محاکمه، میان حامیان حسنی مبارک و مخالفان او درگیریهایی روی داد.
نزدیک به سه هزار سرباز، مسوولیت تامین امنیت دادگاه را به عهده گرفتهاند.
آقای مبارک پس از کنارهگیری در شرمالشیخ به سر میبرد که امروز با یک فروند هلیکوپتر به قاهره منتقل شد.
بیشتر بخوانید:
«تدابیر شدید امنیتی در آستانه دادگاه مبارک»
خبر / رادیو کوچه
اکبر دانشوری آقای گل رده سنی جوانان فوتبال ایران به جمع جانباختگان روزهای اخیر در ورزش این کشور اضافه شده است.
وی رکورد یازده هزار ضربه روپایی به توپ را نیز در اختیار داشت.
این مهاجم تیم فوتبال آبفای تهران که متولد سال ۶۷ بود، روز یکشنبه در خیابانی در تهران دچار تشنج شد.
او بعد از این اتفاق نیز با جدول کنار خیابان برخورد کرد. انتقال فوتبالیست جوان به بیمارستان لقمان الدوله نتیجه بخش نبود و او در سن ۲۳ سالگی از دنیا رفت.
دانشوری قبل از حضور در آبفا برای تیم پیام مشهد بازی میکرد.
مرگ ناگهانی اکبر دانشوری، شمار کشته شدگان ورزشکار ایران طی 10 روز را به عدد 8 رساند.
پیش از این روحاله داداشی قهرمان مسابقات قویترین مردان ایران، رضا کریمپور تیرانداز ملیپوش در رشته تپانچه، زهرا فرجی، قایقران تیم ملی روئینگ زنان، لیلا اسفندیاری هیمالیا نورد، صادق شیخزاده قهرمان پرس سینه، محمودرضا صادقنیا کاراتهکایی که سابقه عضویت در تیم ملی را داشت و یعقوب محبوبوند یکی از پیشکسوتان وزنهبرداری در پی بروز حوادث مختلف جان باختند.
بیشتر بخوانید:
«جانباختن قهرمان پیشین وزنهبرداری ایران»
مهرداد/ رادیو کوچه
امروز و در این برنامه داستان مینیمالی از «خولیو کورتازار» (Julio Cortázar) خوانده میشود.
آغاز داستان: «از یک نامهی پرت شدهی روی میز خطی میآید. در طول الواری از جنس کاج ادامه مییابد و از یکی از پایهها پایین میرود. خوب که نگاه کنی، میبینی خط در طول کف پارکتپوش ادامه مییابد. از دیوار بالا میرود و توی کپی یکی از نقاشیهای «بوشه» میچرخد، طرحی از شانهی زخمی شده بر نیمکتی راحتی رسم میکند و در پایان از سقف اتاق بیرون میرود و …»
مصطفا خلجی / رادیو کوچه
mostafa.k@koochehmail.com
هرچند آن روز که مرد شاعر را در بخش رایگان قبرستانی در یکی از شهرهای آلمان به خاک میسپردند، چهل روز و چهل شب از مرگش میگذشت و در این مدت پیکر او در بیمارستان وابسته به پلیس آلمان منتظر تشییع و همراهی دوستان او بود، اما در عوض امروز داستان زندگی «فریدون فرخزاد»، شاعر و هنرمند ایرانی را همه خوب میدانند، حتا آنهایی که مردم زمانهاش نبودند و در دوران او زندگی نمیکردند. درست مثل شعرهای خواهرش «فروغ فرخزاد» که با آنکه امروز نصفه و نیمه، سلیقهای و با حذف منتشر میشود و اسمش را از لیست کتاب شاعران ایران حذف میکنند، در عوض دهان به دهان، گوش به گوش و سینه به سینه میگردد و کسی نمیتواند شعرهایش را از ایرانیان بگیرد.
فریدون فرخزاد هم از آن هنرمندانی بود که هنرمندانه زیست و مرد. قتل فجیعش نشان از تاثیر سخنان او بر مردم داشت.
هرچند کشتهشدن او نخستین تجربه ترور هنرمندان ایرانی برای مردم این کشور در طول تاریخ چند صد ساله استبدادی آنها نیست اما واقعیت این است که داغ از دست رفتن انسانهای آزاده هرگز التیام نمییابد.
فریدون فرخزاد هم از آنهایی بود که نه خودش فراموش میشود و نه داغی که ایرانیان از مرگ دلخراش او دیدند.
ششم اوت، نوزدهمین سالمرگ فریدون فرخزاد است. نمیخواهم بگویم که کجا به دنیا آمد و چه درسی خواند و چطور شد که شعر گفت و مجری تلویزیون شد و چرا به قتل رسید، چرا که به قول خواهرش فروغ چه فرقی میکند آدم کجا و چه موقعی به دنیا آمده و چطور بزرگ شده است؟ هرکس بالاخره یک جایی به دنیا میآید، مهم تاثیریست که در دوران زندگی بر دنیای اطرافش میگذارد. از آن گذشته امروز دیگر همه میدانیم که فریدون فرخزاد، پسر سرهنگ فرخزاد در تهران به دنیا آمد و دکترای علوم سیاسی داشت و شاعر و هنرمند و مجری موفق تلویزیونی بود و مواضع سیاسی تندش را بعد از انقلاب نسبت به حکومت چنان شدت داد که زنده ماندن او و شنیدن صدایش را عدهای برنتابیدند.
اگر هم کسی نداند که او چند کتاب شعر به زبان آلمانی در جوانیاش چاپ کرده و در همان دوره که در آلمان دانشجو بوده شعرهای آلمانی او از طرف ناشرین بزرگ کتاب آلمان بهعنوان بهترین اشعار سال برندهی جایزه شده و در کتابی که همه ساله منتشر میشود آثار فریدون فرخزاد در ردیف ده شاعر و نویسندهی سال چاپ شد. این مجموعه که «زمانی دیگر» نام داشت، سپس در ۱۰ مجموعه شعر چاپ شد که یکی از آنها عنوان بهترین اشعار یک قرن آلمان را بهخود اختصاص داد. آن کتاب، در ردیف آثار «گوته» و «شیللر» قرار گرفت. شعری که دربارهی برلین سرود جایزهی ادبیات برلین را گرفت.
اینکه بعد از انقلاب هم کتابی در مورد وضعیت ایران و تبعیدیهای کشورش نوشت هم مهم نیست چون با یک جستوجوی ساده در اینترنت، راحت میشود همه اینها را خواند و دانست.
این روزها دیگر به مدد اینترنت و رسانههای دیگر فریدون فرخزاد هم فقط یک مجری و شومن تلویزیونی معروف و محبوب ایرانی نیست، شاعری مبارز است که جانش را در راه عقیدهاش گذاشت. آنچنان که امروز او را بهتر از دوران و روزگار خودش میشناسند.
همه بارها کنسرتهای مختلف او را که در چند سال پس از انقلاب اجرا کرده و در همه آنها از ایران و وظایف یک هنرمند ایرانی تبعیدی گفته، دیدهایم و میدانیم که معتقد بود وظیفه هنرمند در تبعید حفظ و اشاعه فرهنگ سرزمینش است و ایمان داشت که آنچه ایرانی را در طول تاریخ بر زورگوییهایی حاکمان چیره کرده اتکا به همین فرهنگ بوده است.
الان خیلیها دیگر میدانند که او جایگاه خودش را به عنوان هنرمند معترض همیشه حفظ کرد و حتا پیش از انقلاب 57 و پس از واقعه هفده شهریور نه تنها به دیدار مجروحان این حادثه در بیمارستانها میرفت و در کنارشان بود، دیگر پایش را هم به تلویزیون نگذاشت. تا انقلاب شد و او مدتی زندانی شد و مدتی زندگی مخفی داشت تا پنهانی از کشورش خارج شد. وقتی هم از ایران بیرون رفت مدتی در آمریکا و در لوسانجلس بود، همانجا کتابش «من از مردن خستهام» را در مورد انقلاب و وقایع بعد از آن نوشت و همان روزها بود که با انتقاد از فضای حاکم بر جامعه ایرانیان مقیم لوسآنجلس بیپروا گفت: «اینجا شهر نیست، جنگل است، شورهزار است، کویر است، مرداب است، بوی تعفن آن جهان را پر کرده است، خجالت میکشم که چاپ اول کتابم در لسآنجلس منتشر میشود.»
این را هم حتمن خیلیها شنیدهاند که درست در همان روزهایی که خیلیها شعار انسانیت میدادند او بیسروصدا چندباری به اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق سر زد و تعدادی از نوجوانان ایرانی اسیر را به اروپا منتقل کرد تا در کنار خانوادههای ایرانی یا آلمانی زندگی کنند.
فریدون فرخزاد 54 ساله، شاعر، نویسنده وهنرمند ایرانی وقتی با هفده ضربه چاقو در سال 71 به قتل رسید، خیلیها به ویژه در ایران که ماهواره نبود و اینترنتی هم نداشتیم، او را تنها به عنوان همان مجری و خواننده مشهور میشناختند.
روزگار باید میگردید و میگذشت تا امروز در نوزدهمین سالمرگ او ما همه اینها را که گفتم در مورد او بخوانیم و بدانیم و چهبسا ناگفتههای دیگری از هنر و شعورش که فضای بسته جامعه آن زمان، تبعید و مرگ خیلی زود مجال به نمایان شدنش نداد. سخن به دراز نکشد، هرچه بود اما در عشق او به ایران شکی نبود، آنچنان که خواهر شاعرش، «پوران فرخزاد» دستور داد که روی سنگ قبرش از زبان او بنویسند:
«ای شمایی که دلم پیش شماست
غم ایران همه تشویش شماست
تا فریدونم و فرخزادم
شعلهی آتشم و فریادم
دل من آتش جاویدان است
زنده و مردهی من ایران است.»
مهرداد/ رادیو کوچه
موضوع امروز برنامهی هشت کوچه، «همسایهها» ست. همسایه همیشه مهم بوده و هست و خواهد بود، چه خوبش و چه بدش.
در برنامهی امروز به کوچههای گوناگون میرویم تا با همسایهها و آیین همسایهگی در این کوچهها آشنا بشویم.
کوچههای هشت کوچهی امروز و این برنامه:
کوچه بالا، کوچه پایین، کوچه مسجد، کوچه باغ، کوچه بازار، کوچه پشتی، کوچهی هشت کوچه و کوچه حافظ.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
رحیم رشیدی
در تاریخ 23 اردیبهشت 1390 در مرکز انستیتو کرد پاریس جلسهای برای خانم نسرین قاسملو و به منظور معرفی کتاب ایشان که شامل مجموعه خاطرات وی از زندگی با دکتر قاسملو میباشد، ترتیب داده شد. کتاب مذکور موضوع اصلی این گفتوگو است که توجه خوانندگان گرامی را به آن جلب میکنیم:
اگر ممکن است در آغاز در مورد این جلسه صحبت کنیم.
مشخص است که با وجودی که در آمریکا هستی همچنان در جریان حوادث و موضوعات هستی، همانطور که اشاره کردید، این جلسه به منظور معرفی کتاب تشکیل شده است و ژویس بلو آن را مدیریت میکند. در ابتدا جاناتان رندل روزنامهنگار مشهور آمریکایی در مورد این کتاب، من و به ویژه در مورد شخصیت شهید دکتر عبدالرحمان قاسملو صحبت کرد. بعد از او هم اودا ژولیت منس جامعهشناس و نویسندهی فرانسوی و دوست شهید قاسملو در مورد نویسنده کتاب و پروسهی نگارش آن صحبت کرد و پس از آن به شخصیت دکتر قاسملو پرداخت و چند خاطره از ایشان نقل کرد. ایشان کار ویرایش کتاب را بر عهده داشتند. در آخر هم خودم مختصری در مورد کتاب و زندگی خودم در کردستان گفتم و از کسانی که در چاپ و انتشار کتاب کمک کرده بودند سپاسگزاری کردم.
چرا عنوان کتاب را «یک اروپایی در سرزمین کردها» گذاشتید؟
به خاطر اینکه من اصالتن اروپایی هستم، در خانوادهای اهل چکسلواکی متولد شدهام و در آن کشور بزرگ شدهام اما در کشور خودم با کسی آشنا شدم که سرنوشت مرا به کلی تغییر داد و باعث شد از اروپا به سرزمین کردها یعنی کردستان بروم و همیشه به سرگذشتی که با قاسملو داشتم افتخار میکنم. علاوه بر این بیشتر رویدادهای کتاب مربوط به کردها و مبارزهی آنان برای آزادی و دمکراسی است. به همین دلیل آن عنوان برای کتاب به نظرم مناسب میآید.
چه شد که به فکر نوشتن چنین کتابی افتادید؟
راستش را بخواهید میدیدم که هرکسی بنا به میل و سلیقهی خود در مورد زندگی من و رحمان مینویسد و حرف میزند و عدهای ناعادلانه به او حمله کرده و عدهای دیگر او را کاملن به دور از خطا میدانند بنابراین به این نتیجه رسیدم که خاطراتم را بنویسم و از این طریق بخشی از واقعیات زندگیم با قاسملو را که خودم در بطن آن قرار داشته و شاهدش بودهام، بنویسم تا به این ترتیب واقعیتها ثبت و ضبط شده و عاشقان آزادی کردستان اطلاعات بهتر و بیشتری در بارهی سرگذشت رهبرشان به دست بیاورند.
آیا میتوانیم بگوییم که این کتاب بخشی از تاریخ حزب دمکرات کردستان است؟ یا خاطرات یکی از شخصیتهای سهیم در رویدادهای آن جنبش است که سرنوشت و زندگی مشترک با یک رهبر او را درگیر آن زندگی کرده است؟
نه؛ این کتاب به هیچ وجه تاریخ حزب دمکرات نیست و من هم تاریخنگار نیستم. تنها خاطرات خودم را نقل کردهام برای آنکه همه از واقعیتهای زندگی من و قاسملو مطلع شوند و بدانند که قاسملو به عنوان یک انسان چه رفتاری داشته و چگونه با مسایل مختلف روبهرو شده است.
در عین حال آنچه را به چشم خود دیدهام یا افراد معتمد برایم گفتهاند از انگیزههای اصلی نگارش این کتاب به شمار میآیند، هر جا که لازم دانستهام از کارهای قاسملو انتقاد کرده و آنها را همانگونه که بودهاند نوشتهام.
من پیش از این در خانهی شما دستنوشتههای زیادی دیده بودم، آن زمان گفتید که آنها همه یادداشتهای سرگذشت شما و حوادث گذشتهاند. در این کتاب از آنها هم استفاده کردهاید؟
بله، بیشک منبع اصلی برای نگارش این کتابی که در دست شماست همان یادداشتهایی است که به آن اشاره کردید. آن یادداشتها بیشترشان متعلق به آن زمانی بودند که من در کردستان بودم، بدون آنها نمیتوانستم کتاب را بنویسم.
کردها و سرزمینشان چه چیز به شما بخشیدند و چه چیز را از شما گرفتند؟
نه رحیم جان شما هیچ چیز را از من نگرفتهاید و به عکس خیلی چیزها هم به من دادهاید، بهتر است بگویم شما به من همه چیز دادید. هر چه دارم و ندارم مربوط به زمانی است که با کردها بودم. واقعن کرد شدم و به این افتخار میکنم. در سرزمین کردها چشم و گوشم باز شد و چیزهای مهم و ارزشمندی یاد گرفتم که تاثیر مثبتی در کلیت زندگیم داشت.
چرا نوشتن این کتاب اینقدر طولانی شد؟
مدت ده سال است که مشغول نوشتن این کتاب هستم، علت طولانی شدن کار این بود که ویراستار کتاب مدتی بیمار بود و همین باعث شد انتشار کتاب به تاخیر بیفتد.
دکتر قاسملو همواره از صلح و آشتی میگفت و در همین راه نیز جان خود را از دست داد
اگر به خاطر داشته باشید تابستان 2006 در همین جا در پاریس ملاقاتی داشتیم سر میز نهار ماجرایی را برایم تعریف کردید که روزی با یکی از برادرهای دکتر قاسملو در مسافرخانهای در سقز اقامت داشتید و اتاقتان پر از موش بود. این را گفتم تا کمی هم از محتوای کتاب برایمان بگویید.
اگر بنا باشد اینها را بگویم که کسی دیگر کتاب را نمیخواند، موضوعی هم که گفتی در کتاب آمده است. بهتر است زیاد در مورد محتوایش حرف نزنیم تا خواننده خودش به سراغ کتاب برود. میدانم که اگر به سوالت جواب بدهم وادارم میکنی همه کتاب را تعریف کنم.
استقبال از چاپ فرانسوی کتاب چگونه بوده؟
خیلی خوب بوده، نظرات زیادی دریافت کرده و میکنم و از کتاب استقبال خوبی شده است.
برای اینکه خوانندگان کرد زبان و مشتاقان این کتاب بتوانند هرچه زودتر نسخه کردی کتاب را بخوانند چه تدبیری اندیشیدهاید؟
چند روز پیش آقای مصطفی هجری اینجا بودند و در این باره صحبت کردیم، قرار است آقای خسرو عبداللهی کار را به فارسی برگرداند و اگر شما هم با آن چالاکی که دارید بتوانید ترجمه کردی آن را به عهده بگیرید چه بهتر. البته برای این کار باید با آقای هجری هماهنگ شود. کار هرچه زودتر شروع شود بهتر است. خیلی مشتاقم نظر خوانندگان کرد را در مورد کتاب بدانم.
در این کتاب آیا حوادث با هم مرتبط هستند؟
حوادث کتاب با یکدیگر مرتبط نیستند چون هر بخش با زمان و مکان خاصی در ارتباط است. و این باعث شده است که رویدادها با هم مرتبط نباشند.
در این کتاب چه نکتهی تازهای درباره دکتر قاسملو وجود دارد؟
کتاب را که بخوانید متوجه میشوید که در مورد رهبر کردها چه گفتهام. من به عنوان همسر او و به نسبت تجربه و آگاهی خودم در مورد او نوشتهام. همانگونه که او را دیدهام و با او زندگی کردهام. در مورد چگونگی آشناییم در سن 17 سالگی با او که آن زمان 20 ساله بود نوشتهام و ماجرای دلدادگیم به او. در واقع از دیدگاه خودم در مورد خوبیها و بدیهای دکتر قاسملو حرف میزنم.
زن و به ویژه زن کرد در این کتاب چه نقشی دارد؟
میدانید که دکتر قاسملو به عنوان انسانی دمکرات که عمیقن به دمکراسی باور داشت با نوشتن برنامه و اساسنامه حزب دمکرات کردستان ایران که نتیجه خواندن چند برنامه و اساسنامه احزاب پیشرفته اروپایی بود خدمت بزرگی به زنان کرد نمود و بدین ترتیب اصل برابری زن و مرد را در حزب دمکرات جا انداخت. به همین دلیل زنان در مبارزهی آزادیخواهانهی ملت کرد نقش مهمی داشته و دارند. در کتاب من هم به تفصیل در مورد نقش آنها گفته شده است. مثل همیشه از زنان کرد میخواهم که بیشتر برای پرورش خود و بالا بردن سطح تحصیلاتشان تلاش کنند چراکه تنها از این طریق است که میتوانند بر موانع و مشکلات چیره شوند. من در توانایی و شجاعت آنها تردید ندارم و در جریان آن جنبش زنان شجاع ودلاور بسیاری را دیدهام که شایستهی افتخارند.
چنانکه میدانید مردم کردستان در روز 22 تیر، سالیاد شهیدان وین اعتصاب عمومی برگزار میکنند و حتا از درون زندان هم فعالین حقوق بشر از مردم خواستهاند در این روز اعتصاب کنند و به این شکل بیزاری خود را از تروریسم دولتی نشان دهند. فعالیتها و تلاشهای این چنینی چه تاتیری بر شما دارد؟
خوشحالم که این سوال را پرسیدی و خوشحالم که ملت کرد با این شیوههای متمدنانه و پیشرفته یاد دکتر قاسملو را گرامی میدارند و راهش را ادامه میدهند.
مبارزهی کردها برای جنگ و خونریزی نبود. دکتر قاسملو همیشه از صلح و آشتی میگفت و در همین راه هم جان خود را از دست داد. او تمام تلاش خود را به کار بست تا برای رساندن کرد به حقوقش حزب دمکرات را بزرگ و قدرتمند کند چون میدانست که برای رسیدن به هدف، حزب باید بزرگ و متحد باشد. در همین رابطه من همیشه گفتهام که هر شخص یا جناحی که در درون حزب، حزب را تضعیف کند خیانت کرده است.
در سالهای گذشته به دلیل این موضع خیلی اوقات مورد انتقاد قرار گرفتهام اما این حرف دلم است و عمیقن به آن باور دارم و کسی مرا مجبور به چنین اظهار نظری نکرده است. از این به بعد هم هر کسی یا هر جناحی در جهت تضعیف این جنبش عمل کند همان موضع را در موردش خواهم داشت.
از شما و همکارانتان که برای تقویت و پیشبرد اهداف ملت کرد تلاش میکنید سپاسگزارم. فراموش نکنید که ملتی چشم به شما دوخته است…
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 2 اوت، فریدون صیدیراد وبلاگنویس و عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در شهر اراک، با صدور حکمی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کلمه، قاضی مقیسه، رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران فریدون صیدیراد را به اتهام «وبلاگنویسی»، «شرکت در مراسم تشییع آیتاله منتظری» و «شرکت در تجمعات اعتراضی ششم دی ماه سال ۸۸» به سه سال حبس محکوم کرده است.
فریدون صیدیراد یکی از بازداشتشدگان تجمع دهم اسفند ماه سال گذشته است که مدت ۴۰ روز را در بند انفرادی دو الف زندان اوین، متعلق به سپاه پاسداران، به سر برد و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد.
گفتنی است که در حال حاضر نیز او در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس است.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت یکی از اعضای ستاد کروبی در اراک»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
طبیب بینوا
منبع: طبیبستان
مقدمه:
با توجه به پویایی قوانین کشور و نیاز به حرکت بر اساس مقتضیات زمان و پیرو مشاهده موارد متنابهی از ارتکاب بیشرمانه جرایمی جدید این ماده واحده در قالب یک ماده و هفت تبصره جهت تصویب با قید دو فوریت تقدیم میگردد.
تبصره 1: مجازاتهای مصرح برای جرایم جدید همانند مجازاتهای تامینی و تربیتی مذکور در قانون مجازات کشوری در پنج دسته: حد، قصاص، دیه، تعزیر، مجازاتهای بازدارنده قرار میگیرند.جرایم جدید در این ماده واحده شامل: آببازی، خز بازی، نامهنگاری، تجاوز نمایی، شوشول شوری و خوش خوشانی میباشند.
تبصره 2: آب بازی جرمی است که بهصورت مشهود و گروهی در ملاعام ارتکاب میگردد. قاضی در برخورد با مجرمین به منظور عدم امکان امحا آثار جرم (خشک نشدن) مرتکبین را فیالفور برای حداکثر مدت مصرح در قانون بازداشت موقت مینماید. مجرمین برای ارتکاب این جرم به تعزیر از 2 ماه تا 2 سال و شلاق از 41 تا 49 ضربه محکوم میشوند.
تبصره 3: خزبازی جرمی است که بهصورت مشهود و در ملاعام رخ میدهد و مرتکبین میتوانند به صورت فردی یا گروهی به آن ارتکاب ورزند. مجازات مشخص شده برای این جرم قصاص به مثل است یعنی مجرم تا آخر عمر مکلف به استمرار وضعیت خز خود خواهد بود.
تبصره 4: نامهنگاری جرمی است انفرادی و در ابتدا مخفیانه و سپس مشهود که طی آن ،مرتکب نامهای را برای تظلمخواهی به مسوولی مینگارد و منتشر میکند. به همین علت به قصاص فی حبسه محکوم میگردد. بر این اساس مجرم نامهای دستوری از مسوول مربوطه به قاضی دریافت میدارد که بر طبق آن ضمن ابراز همدردی با ظلمهای روا شده، به حبس طویلالمدت محکوم شده است.
تبصره 5: تجاوز نمایی جرمی است که بر اساس آن فرد مرتکب که قبلن توسط فرد یا افرادی مورد تجاوز قرار گرفته است، ضمن جمعآوری ادله و شواهد قانونی به مراجع قضایی مراجعه و اعلام شکایت علیه متجاوز یا متجاوزین مینماید. فرد مجرم بر اساس این قانون به حبس بازدارنده و چند ده ضربه شلاق محکوم میگردد تا دیگر اقدام به اعلان تجاوزهای انجام شده علیه خود ننماید.
تبصره 6: شوشول شوری جرمی است که بهصورت مشهود و مخفیانه در اماکنی همچون دستشویی با و یا بدون کمک صورت میپذیرد. مرتکب ضمن محرومیت از حق پخش تلویزیونی به مجازاتهای بازدارندهای از قبیل 6 ماه تا 2 سال محرومیت از دیدن یا دست زدن به شوشول و یا الزام به شستن شوشول در حضور چهار شاهد آگاه محکوم میگردد.
تبصره 7: خوش خوشانی جرمی است که فرد به هر علتی و در هر مکان و زمانی به او احساس شادی و شعف دست دهد. با توجه به عصاره تمام مسایل توضیحالمسایل که میفرماید: کلن اگر طوری بشود که انسان خوشش بیاد حرام میباشد، هرگونه ایجاد حالات خوشی و خوشحالی برای عموم مردم به منزله ارتکاب جرم است و قاضی موظف است مرتکب را به اجرای حد برای سرمستی و تعزیر برای شادمانی شامل شلاق، حبس، تبعید بنابه صلاحدید خود محکوم نماید.
چهارشنبه 12 مرداد 90 / 3 اوت 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات چهارشنبه ایران
مجله جاماندگان- «ترکیب بیقواره دو مفهوم بیربط »- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
زخم- «با شناسنامههای قدیمی خداحافظی کنید»- افشان برزگر
مجله خبری کابل- آرین
گزارش ادبی- «فریدون فرخزاد، تجسم عشق به ایران»- مصطفا خلجی
کافه قصه- «خطوط دست»- مهرداد
مجله خبری تاجیکستان- «نگرانی «آیتاله صافی گلپایگانی» از اسلام ستیزی در تاجیکستان»- کیومرث
روبهرو- «این رژیم در جنگ با زن جماعت شکست خورده» (بخش دوم)- آویده مطمئنفر
بخش دوم خبرها
هشت کوچه- «همسایههای کوچه، کوچههای همسایه»- مهرداد
بخش سوم خبرها
افشان برزگر/ رادیو کوچه
همیشه سر سن مادربزرگم اختلاف بود. شناسنامهاش میگه متولد سال 1305 هست، اما عمم میگفت قبل از اینکه مادربزرگم به دنیا بیاد، یه خواهر داشته که به خاطر مریضی مرده، به خاطر همین وقتی مادربزرگ من به دنیا میآد، دیگه براش شناسنامه نمیگیرن و شناسنامه همون خواهر بزرگ رو میدن به مادربزرگم. انگار قدیما این یه عادت و رسم بوده و شناسنامه بچه مرده رو برای بچههای بعدی نگه میداشتن.
بعضیها هم میگفتن که سن مادربزرگم بیشتر از سن شناسنامهایشه، اما مادربزرگم این وسط هیچی نمیگفت و سن واقعی شو رو نمیکرد. تا اینکه چند روز پیش از اولین شناسنامهاش پردهبرداری کرد. یه قرآن قدیمی بود که گوشه یکی از صفحههاش چند تا تاریخ بود. 9 اسد 1301. این تاریخ تولدش بود و روزی که شمعهای 89 سالگی شو فوت کرد و وارد 90 سالگی شد تازه فهمیدیم که سن واقعیاش چقدره.
بررسی پیشینه شناسنامه در ایران نشان میدهد که تا واپسین ماههای عمر سلطنت قاجار، مردم از اقشار و گروههای مختلف دارای ورقه هویت و یا شناسنامه رسمی و قانونی نبودند و اساسن مرکزی رسمی و دولتی هم برای ثبت اسامی و هویت اتباع کشور وجود نداشت.
نخستین بار در 14 خرداد 1304 بود که مجلس شورای ملی دوره پنجم، قانونی در چهار فصل و 35 ماده به نام «قانون ثبت احوال» را تصویب کرد که بر اساس آن، جمعیت ایران حداکثر تا یک سال بعد از تصویب این قانون باید صاحب ورقه هویت و یا همان شناسنامه میشدند.
در این ورقه هویت محلهایی برای ثبت تولد، فوت، ازدواج و اطلاق پیشبینی شده بود و هرکس از دریافت شناسنامه اجتناب میکرد، مجازات میشد. همچنین ماموران دولتی و حکومتی فقط در قبال ارایه ورقه هویت باید پاسخگوی ارباب رجوع میبودنند.
نکته جالب در قانون تکمیلی که سه سال بعد از آن تصویب شد، این بود که زنان میتوانستند شخصن برای اخذ شناسنامه اقدام کنند. همچنین برای ثبت زمان تولد، ازدواج و طلاق نیز حداکثر 10 روز و برای ثبت فوت نیز حداکثر 48 ساعت پس از مرگ، زمان تعیین شده بود.
اما با وجود اینکه قانون ثبت احوال به سال 1304 میرسد، اما اولین شناسنامه ایرانی در سوم دی ماه سال 1297 در شهر تهران به صورت رسمی صادر شد. این شناسنامه متعلق به نوزاد دختری به نام «فاطمه ایرانی» بود، نامی که هم ریشه در اعتقادات ملی و هم اعتقادات مذهبی داشت.
بر اساس آخرین سرشماری، جمعیت کشور حدود 70 میلیون نفر است، این در حالیست که تعداد شناسنامههای موجود در کشور که به صورت رسمی صادر شده، 90 میلیون جلد است که این امر نشان میدهد که بسیاری از افراد علاوه بر شناسنامه اصلی خود، شناسنامه «المثنی» دارند و برخی دیگر از شناسنامهها نیز پس از فوت افراد باطل نشده است.
این بیبرنامهگی و هرج و مرج در صدور شناسنامه در کشور باعث شد که مسوولان به فکر ساماندهی آن بیافتند که در اولین قدم از سال 1375، تمام کسانی که به دنیا آمدند، شناسنامهای متفاوت از آنچه قبلن دریافت میکردند، گرفتند. شناسنامهای سبز رنگ، تایپ شده و دو برگی.
پس از آن نیز دولت در چند سال گذشته بحث صدور شناسنامههای جدید برای کل جعیت کشور را پیگیری کرد، طرحی که بالاخره از اواخر سال گذشته به صورت آزمایشی اجرایی شد که به گفته معاون سازمان ثبت احوال، سال گذشته 420 هزار جلد شناسنامه جدید صادر شد و پیشبینی کرد که امسال 2.5 میلیون شناسنامه جدید در کشور صادر شود.
به گفته مسوولان سازمان ثبت احوال، شناسنامههای جدید در قطع گذرنامه صادر میشود و جلد آن قهوهای تیره و اعتبار آن دایمی خواهد بود.
همچنین شناسنامههای جدید 9 صفحه دارند که در صفحه اول، مشخصات فردی از جمله نام و نامخانوادگی، شماره ملی، عکس و مشخصات پدر و مادر درج خواهد شد. در صفحات بعدی نیز مشخصات همسر و فرزندان میآید و صفحهای نیز به انتخابات اختصاص داده شده است.
شناسنامههای جدید برعکس شناسنامههای فعلی دستی نبوده و نوشتههای آن به صورت تایپی و با فونت مشخص است، بنابراین اشتباهات معمول گذشته در آن تکرار نخواهد شد. همچنین عکس افراد بر روی شناسنامه الصاق نمیشود، بلکه همچون گذرنامه، عکس اسکن شده در صفحه دوم شناسنامه قابل رویت است.
کاغذ این شناسنامهها توسط بانک مرکزی تولید شده است. همچنین صفحه اول شناسنامه دارای لامینیت و هولوگرام سه بعدی است. برای رعایت مسایل امنیتی در این شناسنامه نیز از چاپ برجسته و 18 کد امنیتی همچون کاغذهای حساس به مواد شیمیایی و نخ امنیتی سه رنگ استفاده شده است.
در طراحی شناسنامههای کامپیوتری از طرحهای جدیدی استفاده شده است. همچنین ریزنوشتههای امنیتی در طراحی صفحات شناسنامههای جدید تعبیه شده که فقط با دستگاههای میکروپرینت قابل رویت است و به کارگیری تمام این فاکتورها به این دلیل است که به گفته مسوولان سازمان ثبت احوال جعل شناسنامههای جدید را غیرممکن میکند.
تعویض شناسنامههای قدیمی از ابتدای امسال از حالت آزمایشی خود خارج و صدور شناسنامههای قرمز رنگ قدیمی متوقف شده است. البته امسال هیچ فراخوانی برای تعویض شناسنامه داده نمیشود و تنها شناسنامههای جدید برای افرادی که شناسنامههای خود را گم کرده و یا خواهان تغییر نام و تغییر عکس بوده و یا به هر دلیلی مخدوش شده است، صادر میشود.
همچنین افرادی که در سال 1375 متولد شدهاند و هماکنون به سن 15 سالگی رسیدهاند نیز امسال میتوانند شناسنامههای جدید دریافت کنند.
البته مسوولان ثبت احوال قول دادهاند که از سال آینده، به مرور همه شناسنامههای قبلی جمع شود، اما سقف زمانی را برای تعویض همه شناسنامههای قدیمی اعلام نکردهاند.
در حال حاضر شناسنامههای جدید در همه ادارات ثبت احوال کشور صادر میشود و برای دریافت این شناسنامهها باید علاوه بر تحویل شناسنامههای قدیمی، دو قطعه عکس سه در چهار هم ارایه داد و فرم درخواست شناسنامههای رایانهای را نیز تکمیل کرد.
همچنین شناسنامههای جدید برای ایرانیان خارج از کشور نیز صادر میشود که این دسته از افراد برای تعویض شناسنامههای خود باید به سفارت خانه و یا کنسولگریهای ایران در کشور محل اقامت خودشان مراجعه کنند.
بر اساس اعلام سازمان ثبت احوال هزینه صدور شناسنامههای جدید برای اولین بار دو هزار تومان، اولین شناسنامه المثنی 10 هزار تومان و دومین شناسنامه المثنی جدید 20 هزار تومان است.
معاون سازمان ثبت احوال هم درباره مدت زمان لازم برای صدور شناسنامههای جدید گفته که این شناسنامهها حداکثر ظرف مدت یک هفته تا 10 روز صادر میشود، اما اگر افراد بخواهند در شناسنامه خود تغییراتی مانند نام، نامخانوادگی و سن ایجاد کنند، زمان لازم برای صدور شناسنامه به حداکثر یک ماه افزایش مییابد. اما برای ایرانیان خارج از کشور، شناسنامهها یک روزه صادر میشود.
دولت نیز برای امسال رقمی حدود 15 میلیارد تومان به بحث تعویض شناسنامهها اختصاص داده که البته با انتقاد برخی نمایندگان مجلس و رسانههای داخلی روبهرو شد که سازمان ثبت احوال نیز در پاسخ به این انتقاد اعلام کرد که اختصاص این بودجه ضروری است، چراکه در سال جاری یک میلیون و 500 هزار ولادت، یک میلیون و 200 هزار تعویض شناسنامه بالای 15 سال و صدور حدود 300 هزار شناسنامه المثنی صورت خواهد گرفت که تجهیز ادارات ثبت احوال به تجهیزات مورد نیاز برای صدور شناسنامههای جدید، تخصیص این بودجه را اجتنابناپذیر میکند.
اجرای طرح تعویض شناسنامههای قدیمی در حالی مطرح میشود که در کنار وجود 20 میلیون شناسنامه اضافی در کشور، آمار مشخص و مستندی درباره افرادی که بدون شناسنامه در مناطق دورافتاده کشور زندگی میکنند در دست نیست، اما بر اساس اعلام فعالان حقوق کودک، در حال حاضر حدود 100 هزار کودک ایرانی فاقد شناسنامه و برگه هویتی هستند. حال باید دید در اثنای این طرح که دست برخیها از داشتن دو سه جلد شناسنامه کوتاه میشود، به دستان خالی، شناسنامهای گذارده میشود، تا این دسته از ایرانیان نیز از حداقل امکاناتی که در اختیار سایر هموطنانشان است، استفاده کنند؟
برگزاری دادگاه حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین مصر، تحت تدابیر امنیتی شدیدی در قاهره به اجرا گذاشته شده است.
جلسه دادگاه را به طور زنده از اینجا ببینید.
خبر / رادیو کوچه
مجلس سنای آمریکا روز سهشنبه، 2 اوت، انتصاب ژنرال مارتین دمپسی به عنوان فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا را تصویب کرده است.
به این ترتیب ژنرال دمپسی ۵۹ ساله در پایان ماه سپتامبر و هم زمان با بازنشستگی دریاسالار مایک مالن، جانشین او خواهد شد.
لئون پانتا، وزیر دفاع جدید آمریکا، از موافقت سنای آمریکا با این انتصاب استقبال کرده است.
دریاسالار مایک مالن از سال ۲۰۰۷ میلادی عهده داراین سمت بوده است.
بیشتر بخوانید:
«ایران قصد دارد در عراق وضعیتی شبیه بیروت ایجاد کند»
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
«آیتاله صافی گلپایگانی»، از مراجع تقلید نزدیک به حکومت ایران، با نشر پیامی در پایگاه اطلاعرسانی خود مقامات تاجیک را به اسلام ستیزی متهم کرده است. وی در خطاب به مقامداران تاجیک گفته است: «بدانند، راهی که پیش گرفتهاند با شکست منتهی میشود.» این مرجع تقلد شیعه دولت تاجیکستان را به آن متهم کرده که منع ورود حجابداران به مدارس شده و نامگذاری کودکان به نامهای اسلامی، از جمله «محمد» و «عبداله» را ممنوع کردهاند.
وی حکومتداران تاجیک را «بازمانده شوروی» نامیده و افزوده است، که آنها «مانع پیشرفت ملت و استقلال کامل کشور خودند.» اما مقامات رسمی تاجیکستان میگویند، این انتقاد «آیتاله صافی گلپایگانی» در باره اسلام ستیزی در این کشور در حالی صدا میدهد که دولت قانون منع ورود حجابداران به دانشگاه و همچنین گذاشتن نام مسلمانی برای کودکان تاجیک را ممنوع نکرده است. گذشته از این، هرچند رییس جمهوری تاجیکستان از مردم کشور خود خواسته است که به فرزندانشان نامهای تاجیکی بگذارند، ولی در این زمینه هنوز دستور یا قانونی هم تصویب نشده است. اما بنا به قول منابع غیررسمی چهار سال اینجانب دختران حجابدار در تاجیکستان برای حضورشان در کلاسها با رییسان دانشگاهها مشکل دارند. این برای نخستین بار است که یکی از مراجع تقلید نزدیک به حکومت ایران دولت تاجیکستان را به اسلام ستیزی متهم میکند.
«برق تاجیکستان به افغانستان میرود»
پس از دو سال توقف تاجیکستان اقدام کرده است، که انتقال نیروی برق به افقانستان را از سر بگیرد. این توافق هنگام سفر وزیر امور خارجی افغانستان «زلمی رسول» به شهر «دوشنبه» که در هفته گذشته اتفاق افتاده بود، حاصل شده است. وزیر امور خارجی افغانستان ضمن سفر آخر خود از حوزه رودخانه «وخش» و نیروگاههای فعال در این رودخانه، از جمله «نارک» هم بازدید انجام داده بود. خط دوم انتقال برق تاجیکستان به افغانستان از «سنگتوده» تا «پول خمری» از چند سال پیش توسط شرکتهای تاجیکی آغاز شد و اخیرن بنا به برخی معلومات تکمیل شده است. این خط توان انتقال ۲۲۰ کلاوات نیروی برق را دارد. ولی کارشناسان میگویند، تاجیکستان تنها در فصل تابستان میتواند نیروی برقش را به افغانستان انتقال بدهد. زیرا در فصل سرما خود این کشور به کمبود برق مواجه میشود و ساکنانش در شبانهروز تنها چهار یا شش ساعت برق خواهند داشت. دولت تاجیکستان میگوید به زودی ساختمان نیروگاه «سنگتوده-۲» که از جانب شرکتهای ایرانی بنیاد میشود، به انجام میرسد و این نیروگاه نیز یک بخش کمبود نیروی برق در تاجیکستان را خواهد پوشاند.
«استعفا پس از شکست»
«پولاد قادراف» سرمربی تیم منتخب فوتبال تاجیکستان اعلام کرد، که از مقامش استعفا داده است. این استعفای آقای «قادراف» در پی ناکامی تیم ملی تاجیکستان در دو بازی با تیم ملی «سوریه» صورت میگیرد. اخیرن تیم منتخب تاجیکستان در میدان خود بازی را با حساب بزرگ ۰-۴ بر تیم ملی «سوریه» باخت و تاجیکستان را از ادامه مسابقه برای دریافت راهخت به «جام جهان-۲۰۱۴» محروم کرد.
خبر / رادیو کوچه
وزارت خارجه آمریکا روز سهشنبه، 2 اوت، از آمادگی واشینگتن برای بازگشایی سفارت لیبی با مدیریت شورای ملی انتقال لیبی خبر داده است.
به گزارش رویترز، با بازگشایی این سفارت تحت مدیریت مخالفان قذافی، مبلغ ۱۳ میلیون دلار دارایی هیت دیپلماتیک پیشین لیبی که در آمریکا مسدود شده است در اختیار هیت برگزیده شورای ملی انتقالی لیبی قرار خواهد گرفت.
به گفته مقامهای وزارت خارجه آمریکا، درخواست شورای ملی انتقال لیبی برای بازگشایی سفارت آن کشور در واشنگتن پس از آن مورد موافقت قرار گرفت که دولت آمریکا در ماه گذشته میلادی مخالفان لیبی را به عنوان نمایندگان قانونی آن کشور به رسمیت شناخت.
بیشتر بخوانید:
«ترور رییس ستاد مشترک ارتش ملی لیبی»
رادیو کوچه
1492 میلادی- «کریستف کلمب» دریانورد ایتالیایى، سفر از بندر «پالوس» اسپانیا و با سه کشتی بادبانی را آغاز کرد. وی در جریان این سفر بعد از هفتاد روز، در 12 اکتبر همان سال به جزیره «سالوادور» در شرق برزیل رسید و گمان کرد که به هندوستان رسیده است در حالی که وی قاره آمریکا را کشف کرده بود. پس از پایان سفر موفقیتآمیز کلمب، وی سفرهای دریایی دیگری انجام داد و در هر سفر نقاط دیگری را کشف کرد. کریستف کلمب سرانجام در می 1506 درگذشت.
1914 میلادی- آلمان به فرانسه در آغاز جنگ جهانی اول اعلان جنگ کرد. جنگ جهانی اول در ژوئن 1914 آغاز شد. و مدت 4 سال سراسر اروپا را در برگرفت. اتریش و آلمان که با یکدیگر قرارداد مودت داشتند به حال آماده باش درآمدند. آلمان در مرحله نخست لوکزامبورگ را اشغال کرده و در چنین روزی نیز به فرانسه اعلان جنگ داد. چند ساعت بعد از آن، دولت انگلستان که موافقتنامه دوستی با فرانسه به امضا رسانده بود، به حمایت از این کشور وارد جنگ شد و بدین ترتیب اروپا و بخشی دیگر از سایر نقاط جهان به جنگ برخاستند که بیش از 8 میلیون تلفات داشت و میلیونها مجروح بر جای گذاشت و سرانجام در 11 نوامبر 1918 به پایان رسید.
1949 میلادی- اتحادیه ملی بسکتبال (National Basketball Association) یا انبیای (NBA) لیگ حرفهای بسکتبال بزرگسالان آمریکا و معتبرترین لیگ بسکتبال جهان، در این روز شکل گرفت.
این لیگ در دو کنفرانس شرق و غرب و در حال حاضر با شرکت ۲۹ تیم از آمریکا و یک تیم از کانادا برگزار میشود. مسابقات انبیای هر سال بهطور دورهای و رفتوبرگشت در آمریکای شمالی بر پا است.
در سال ۱۹۴۶ مسابقات با نام BAA برگزار میشد. در سال ۱۹۴۹ NBL نیز ایجاد شد و سه تیم از تیمهای BAA به آن پیوستند. مسابقات لیگ BAA در فاصله سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ به NBA تغییر نام داد.
هر فصل، برترین بازیکنان لیگ به رای عموم گذاشته میشود، و ۱۲ بازیکن منتخب برتر همایش غرب با ۱۲ بازیکن منتخب همایش شرق در یک بازی نمایشی در ماه فوریه با یکدیگر به رقابت میپردازند. به این دیدار، دیدار «آل-استارز» (مسابقه ستارگان) گویند.
1972 میلادی- پیمان منع تولید موشکهای ضد موشک «بالیستیک» در سال ۱۹۷۲ میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی امضا شد. بر اساس این پیمان هر دو کشور اجازه یافتند یک سامانه ضد موشکی برای مقابله با شلیک موشکهای بالستیک احداث کنند. این سامانه شامل حداکثر ۱۰۰ سیستم رهگیری ضد موشکی و تاسیسات راداری بود. آمریکاییها این سامانه را در ایالت «داکوتای جنوبی» و روسها در اطراف «مسکو» مستقر کردند. این پیمان طرفین را از دستیابی به توانایی ایمنسازی در مقابل حمله متقابل اتمی باز میداشت.
در دسامبر سال ۲۰۰۱ «جرج واکر بوش» رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا خروج یکجانبه از پیمان منع تولید موشکهای ضد موشک را با هدف اجرای طرح دفاع ملی موشکی و یا آنچه در محافل سیاسی به عنوان طرح سپر دفاع موشکی از آن یاد میشود، اعلام کرد.
2008 میلادی- «آلکساندر سولژنیتسین» (Alexander Solzhenitsyn)نویسنده مشهور اهل روسیه درگذشت. وی برنده جایزه ادبیات نوبل در سال ۱۹۷۰ میلادی است و بهخاطر افشای جنایات «جوزف استالین» در رمانهایش، بیست سال را در تبعید گذراند.
آلکساندر سولژنیتسین در جنگ جهانی دوم به عنوان افسر توپخانه در ارتش اتحاد جماهیر شوروی خدمت کرده و به خاطر خدماتش، مدال افتخار دریافت کرده بود. اما در سال ۱۹۴۵ میلادی به خاطر نوشتن نامهای در انتقاد از جوزف استالین مورد غضب قرار گرفت و هشت سال زندانی شد. وی پس از گذراندن هشت سال در «گولاگهای استالین» (Gulag) به قزاقستان تبعید شد و در آنجا به خاطر ابتلا به سرطان معده مورد درمان قرار گرفت. او در سال ۱۹۷۴ میلادی از اتحاد جماهیر شوروی اخراج و از آنجا به آلمان غربی و سپس به سوییس رفت و در نهایت در ایالات متحده آمریکا ساکن شد.
رمانهای «مجمعالجزایر گولاگ» مجموعه تحقیقاتی هنری- تاریخی این نویسنده درباره شوروی در سالهای 1918 تا 1956 و «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» (One Day in the Life of Ivan Denisovich) درباره اردوگاههای کار اجباری در دهه ۵۰ میلادی در شوروی سابق است و زندگی یک روز یک زندانی معمولی با نام «ایوان دنیسویچ شوخوف» را توصیف میکند. «شعله در باد»، «دختر بدکاره و هالو»، «شبهای پروس» برخی دیگر از آثار او هستند.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
837 میلادی- «بابک خرمدین» صاحب یک فرضیه اجتماعی تازه و عقیده مذهبی دیگر و رهبر یک جنبش انقلابی که در آذربایجان و مناطق شمالغربی ایران بر ضد خلافت عباسی بهپا خاسته بود، در حال فرار در ارمنستان دستگیر شد.
1960 میلادی- کشور آفریقایی «نیجر» به استقلال رسید و عضو سازمان ملل متحد شد. نیجر از قرن هجدهم میلادی تحت سلطه فرانسه بود و در سال 1922 میلادی با تاسیس پایگاههای نظامی فرانسه در این سرزمین، مستعمره فرانسه شد. سرانجام در چنین روزی مردم نیجر استقلال کامل کشورشان را بازیافتند.
1981 میلادی- 13 هزار تن کارکنان ترافیک هوایی در آمریکا با هدف دریافت دستمزد بیشتر دست به اعتصاب زدند و به اخطار «رونالد ریگن» رییس جموری وقت آمریکا که به کار بازگردند توجه نکردند و در نتیجه همگی اخراج شدند.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
راسخون
Iranian history
Ardavan Rouzbeh / Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com
Translated by Avideh Motmaen-Far
On July 11th , a high-ranking commander of the Islamic armed forces, “Masoud Barezani”, accused the head of the Iraqi Kurdistan of getting away 300 thousand hectares of land to the ”Pejak ” group without the knowledge of Iraqi central government and warned that Iran’s attacks for the destruction of this group will continue.
Soon after the news were released, the party of Free Kurdistan, Pejak, that has often had armed struggle against the Islamic Republic, on Sunday, July 26, announced that following the exchange of fire with the guards of the border region between Iran and Iraq, left two of the forces of this party killed and four wounded.
At the same time, reports of shootings in some regions of Iraqi Kurdistan were published by Iran.
On the other hand, fact-finding committee members of the reinforcement parliament of Iraqi Kurdistan said to be shot on by the Revolutionary Guards and the Army of the Islamic Republic, had been preparing a report and visit for the Iraq parliament and government.
Also, according to Iran’s domestic media, “Brigadier Asemi”, one of the Revolutionary Guards of the commanding base “Ali Ebne Abi Talib” in Qom, who was on a mission in the region of Sardasht, along with five other members of his unit, were killed in clashes with the armed group Pejak.
The Revolutionary Guards, since Saturday 23 of July, have started a large invasion to the bases of the group Pejak, Pejak-Turkey on Iraqi Kurdistan soil and Pejak confirmed that three members of its forces have lost their lives in the clashes.
During the past days, the international committee “Red Cross” announced that in the conflict between the Revolutionary Guards and members of the group Pejak, on the border between Iran and Iraq, hundreds of people from Iraqi Kurdish villages are homeless.
According to some reports, clashes drew up to the moment this report was being written.
In this regard, Ardavan Rouzbeh from Radio Koocheh had a dialogue with the Kurd Journalist “Rahim Rashidi”, reporter and member of the International Federation of Journalists:
It has been a few days that news of severe clashes in the region in Kurdistan and regions of Kurdistan in northern Iraq and reports of the parliament in the region have been heard. What is your analysis of the Revolutionary Guards and Iranian Army clashes with armed forces said to be Pajak?
The region, is very special and particular and it is from this angle and I want to answer your question. The Islamic Republic is faced with problems in three dimensions very seriously. In the international community, sanctions from the United Nations has negative effects on the policy-making process and economic development of the regime and the regime is in the margin of the international politics. And from the regional policies point of view, especially what is supposed to be the Arab community, it is not pleasant for the Islamic Republic of Iran. Although the Islamic Republic first tried to consider it as Islamic awakening. On the other hand, there are issues inside Iran because the biggest opposition to the Islamic Republic is in the country and it is also an overwhelming majority of the people of Iran who disapprove and hate the Islamic Republic.
The Islamic Republic, to achieve its strategic interests, has always tried and still tries to relate its domestic issues to foreigners and this is not just specific to the Islamic Republic, all the dictator countries try to do the same and in this framework, the Islamic Republic, occasionally aggresses the Iraqi Kurdistan and today, aggresses Pejak that is an Iranian branch of Kurdistan Workers Party
The Islamic Republic, to achieve its strategic interests, has always tried and still tries to relate its domestic issues to foreigners and this is not just specific to the Islamic Republic, all the dictator countries try to do the same and in this framework, the Islamic Republic, occasionally aggresses the Iraqi Kurdistan and today, aggresses Pejak that is an Iranian branch of Kurdistan Workers Party. As Pejak is not an independent party, it is depending on the Kurdistan Workers Party of Turkey, and is supported almost totally by this Party. In this framework KWP has relations with the Islamic Republic and is provided a part of the procurement by Iran. When you put these all together, you find out that attacking Pejak, is only an excuse to attack Iraqi Kurdistan.
Why do they attack Iraqi Kurdistan? Iraq’s internal issues are important in this regard. We know that in December 2011, American forces must withdraw from Iraq but Iraqi Kurds insist on America’s army stay in Iraq. Iran increases its pressure for saber-rattling and Syria, strategic ally of the Islamic Republic of Iran, is falling apart. In my opinion, the Revolutionary Guards, adventurously wants to deviate the world attentions to the Iraqi Kurdistan so the world remains unaware of what is going on in Syria.
If it is said that Pejak is a branch of the Kurdistan Workers Party and on the other Pejak issue has been mentioned to be not a serious problem, so why are they being confronted in such a serious manner? Based on what witnesses said on Wednesday, July the 20th, almost 150 thousand families in the region “cruse fortress” in Iran's border are homeless and a number of senior Iranian Guards officers were killed in the clashes. Do you think that Pejak might have strong support forces behind them?
According to an editorial of Keyhan Newspaper, Pejak is not a serious party is not serious and not influential in Iranian Kurdistan and has not even been able to attract forces in the villages around the border. To me, it does not matter how accurate is what is written in this editorial but when they claim that this organization and the forces have no such influence, why they concentrate all their forces, warmonger and invade the Iraqi Kurdistan? So as I mentioned, bigger issues are hidden behind this. The Islamic Republic is not happy of the expansion of relations of Iraqi Kurds with Turkey either.
Because in Turkey, for several past years, they are trying to resolve the Kurds issue by taking serious logical measures by spreading a democratic policy. These measures are still not sufficient, but very different compared to the Islamic Republic of Iran who has a denying policy and relates every protest movement to some kind of connection to the foreigners.
Another objective of the Islamic Republic of Iran is to create an insecure place in Iraqi Kurdistan because this region is the only place where the American soldiers blood are not shed and is a good and safe place for investment in Iraq.
It is said that Pejak has no power and despite of that resists against the Revolutionary Guards and kill their commanders. I repeat my question, does Pejak benefit from some kind of support?
Turkish Kurdistan Workers Party, is a very powerful force and the majority of the people of Turkey support it and even the civil movement or parliamentary movement inside Turkey and its Kurds, recognize Mr. Ojalan as their national leader and there is no doubt that the party has vast facilities. It is natural that they help Pejak or other groups of other parts of the Kurdistan including Iraqi Kurdistan and Syrian Kurdistan as well. The accusations that Pejak is affiliated to Israel or America is common. Apart from what the Islamic Republic of Iran says, the big picture that I mentioned is about larger programs hidden behind all these. The Islamic Republic of Iran wants the region and especially the Kurdistan to be unsafe. If you have paid attention, leaders of the regime in recent years constantly travel to Kurdistan without having any economic development program to implement in Kurdistan.
They want to make believe to the outside world and the countries that are defender of Kurds and or call for democratic solutions of the issues in the region, that in Kurdistan nothing is happening. But we all know that Kurdistan, since the Islamic Republic of Iran exist, has always been a centre of struggle against dictatorship and still is.
Mr. Nachirvan Barezani and the Iranian government has apparently a good relationship. How do you consider his reaction to events which are currently happening in the region of Ghandil?
Since the first day of existence of the government of Kurdistan, Mr. Barezani as elected President of the Kurdistan stated that violence is not going to resolve any problem and issues should be solved in Damascus, Ankara and Tehran. Parliamentary delegation of Federal Iraq with a team of local parliament of Iraqi Kurdistan visited all regions that have been violated. Unfortunately, I have to say that central government has not adopted a very serious position.
Pejak has no intention to separate from Iran
They think that these problems put some burden on Kurdistan’s government and they can benefit from it in political games. Because, if we investigate the news and events of recent days and weeks, we reach the conclusion that today, we Kurds in all parts of the Kurdistan, enjoy a general awareness, and I do not believe that in the current situation they are going to open fire against each other and go into a civil war and fratricide.
My last question is with regard to the existing conditions and that you mentioned that clashes between Pejak military forces and Iranians would result in Pejak being supported by other Kurds? This is exactly the opposite point of Mr. Mostapha Hajari who believes that he will never see Kurdistan apart from Iran while Pejak claims independence.
I confirm that Pejak has no intention to separate from Iran. Even if they have not trying for this regime to change and they want reform in Iran, the Islamic Republic’s warmongering attitudes and policies to continue the war which has caused all democratic ways to fail and the only way to be the fight. S they fight for their own safety. The Islamic Republic of Iran has closed the way for all political groups, not only Pejak. Now that Pejak is affiliated to whom and what is another debate. But it seems that The Revolutionary Guards want to strengthen their position in the internal events in Iran. As I see that the Army of the Islamic Republic like any other armies in the world should be involved in these events abd it is not the case, the army has no presence. So, all these issues depend on people’s domestic combat process in connection with protests against the Islamic Republic of Iran.
The Iranian Kurdistan, Kurds in the region and Kurdish parties evaluate the Islamic Republic of Iran’s policies on war and development of violence and if the Islamic Republic stands forward to attack the Iraqi Kurdistan Government, we are ready to stand strongly against them.
Farsi
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 2 اوت، نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، با وجود مذاکرات فشرده در نیویورک، نتوانستهاند که درباره پیشنویس یک قطعنامه که حکومت سوریه را به خاطر سرکوب معترضان محکوم میکند، به توافق دست پیدا کنند.
روسیه و چین در کنار آفریقای جنوبی، هند و برزیل، همچنان با پیشنویس قطعنامه پیشنهادی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، مخالفند.
روسیه که با حکومت بشار اسد رابطه سیاسی نزدیکی دارد، در عین حال اذعان داشت به طور اصولی با این قطعنامه مخالف نیست و احتمالن از یک پیشنویس «متوازن» حمایت خواهد کرد.
شورای امنیت در پی تشدید حملات ارتش و نیروهای امنیتی سوریه به شهر حما، بحران سوریه را در دستور کار خود قرار داده است.
بنا بر گزارشها، این حملات که با شروع ماه رمضان نیز همچنان ادامه یافته، بیش از ۱۴۰ کشته برجای گذاشته است.
مخالفان بشار اسد از این واقعه به عنوان «کشتار رمضان» یاد میکنند.
به گزارش رویترز، دولت سوریه روز سهشنبه از هند، رییس دوره ای شورای امنیت، خواست که به «تبلیغات غرب» توجه نکند.
از سوی دیگر هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا برای نخستین بار با فعالان سیاسی مخالف دولت سوریه در واشنگتن دیدار کرده است.
او گفت درخواست مخالفان این است که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، به طور رسمی برای مردم سوریه سخنرانی کند و خواستار کنارهگیری بشار اسد، رییس جمهوری سوریه شود.
این ملاقات همزمان با افزایش فشارهای دیپلماتیک بر دولت سوریه برای توقف عملیات در شهر حما انجام شد.
لازم به اشاره است روز سهشنبه همچنین دولت ایتالیا سفیرش را از دمشق فراخوانده است و اتحادیه اروپا تعداد بیشتری از مقامات سوری را در لیست تحریمهای خود قرار داده است.
همچنین بانکیمون، دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد بشار اسد، رییس جمهوری سوریه انسانیت خود را از دست داده و او باید به درخواستهای جامعه بینالمللی و به ویژه خواستههای و آرزوهای مردم سوریه گوش کند.
آقای بانکیمون افزود که بارها با بشار اسد صحبت کرده و از وی تقاضا کرده از طریق مسالمتآمیز مسایل را حل کند. وی گفت: «بشار اسد باید آگاه باشد که تحت قانون بینالمللی بشردوستانه، وی مسوول است. من معتقدم که وی انسانیت خود را از دست داده است.»
بیشتر بخوانید:
«۲۴ کشته در یورش تازه ارتش به شهرهای سوریه»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) مهمانپرست: پیگیری جدی حق آبه ایران از هیرمند در دستور کار وزارت خارجه است
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=5&day=12&id=930582
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه در گفتوگوی اختصاصی با خراسان در پاسخ به این سوال که این وزارتخانه چه اقدامهایی را برای استیفای حق آبه ایران از رود هیرمند به ویژه با توجه به انتشار اخباری دال بر نادیده گرفته شدن حق آبه ایران توسط افغانستان انجام داده است، تصریح کرد: «پیگیری جدی حق آبه ایران از هیرمند در دستور کار وزارت خارجه است.» سخنگوی وزارت خارجه توضیح داد: «در روابط کشورهای همسایه یکی از موضوعهای مورد توجه مسایل مرزی است که به صورت معمول در این زمینه موافقتنامههایی وجود دارد.»
2) تلاش عربستان برای جلوگیری از محاکمه مبارک
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=5&day=12&id=930492
امروز محاکمه «حسنی مبارک» مقابل دیدگان مردم مصر آغاز میشود. این در حالی است که رابرت فیسک نویسنده وروزنامه نگار انگلیسی فاش کرد که عربستان سعودی میلیونها دلار به شورای نظامی مصر پیشنهاد کرده است تا در مقابل از محاکمه حسنی مبارک رییس جمهوری مخلوع مصر در دادگاه منصرف شود.
کیهان
1) 500 دانشمند عراقی را سیا و موساد ترور کردهاند
http://www.kayhannews.ir/900512/16.htm#other1614
به گزارش خبرگزاری فارس، در یک گزارش «مرکز بینالمللی نظارت بر موارد نقض حقوق بشر در عراق» فاش شده است که براساس یک فهرست تهیه شده که نام 1000 دانشمند عراقی را در بر میگیرد، تاکنون تعداد 500 دانشمند توسط عوامل ناشناس ترور شدهاند. این افراد از زمان اشغال خاک عراق توسط آمریکا در سال 2003 تاکنون کشته شدهاند. گزارش مزبور به منبع خود که این فهرست را در اختیارش قرار داده اشاره نکرده است.
2) اخراج 100کارمند،BBC را فلج کرد
http://www.kayhannews.ir/900512/2.htm#other208
اخراج دست کم 100 نفر از کارکنان بی بی سی موجب اعتصاب سراسری در این شبکه دولتی انگلیس شد. این امر باعث نیمه تعطیل شدن شبکههای گوناگون بی بی سی از جمله بخش فارسی شد.
مدیریت بی بی سی درصدد است 387 شغل را حذف کند که بیش از 100 مورد آن اخراج اجباری کارکنان است. این اعتصاب یک روزه برای دومین بار در دو هفته اخیر انجام شد. 20 درصد از بودجه بخش داخلی بی بی سی کاهش یافته است.
جام جم
1) تابعیت ایرانی به فرزندان با پدر خارجی اعطا میشود
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100850434172
در صورت تصویب نهایی طرح اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، فرزندانی که پیش از تصویب این قانون از مادر ایرانی و پدر خارجی متولد شده باشند به تابعیت ایران پذیرفته میشوند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز گذشته به فوریت طرحی رای مثبت دادند که در صورت تصویب نهایی مشکل تابعیت برخی از فرزندان حاصل از ازدواج زن ایرانی با مرد خارجی حل خواهد شد.
طراحان این طرح از جمله زهره الهیان با اشاره به مشکلاتی که هماکنون برای برخی زنان ایرانی ایجاد شده است، گفت: «فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی شناسنامه ندارند و نمیتوانند به مدرسه بروند و اگر بخواهند مسافرتهایی داشته باشند با مشکلاتی مواجه هستند.»
2) شورای امنیت در پی تصویب قطعنامهای جدید علیه سوریه
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100850420911
دیروز نیز برای دومین روز متوالی شورای امنیت درباره حوادث خونین سوریه بویژه درگیریهای روز یکشنبه که منجر به کشته شدن 140 نفر شد، نشستی اضطراری داشت. هدف ازاین مذاکرات بررسی پیشنویس قطعنامهای جدید علیه سوریه بود که در آن اقدامات صورت گرفته در سوریه علیه مخالفان محکوم شده است. به گزارش ایسنا، شورای امنیت سازمان ملل رایزنیهای خود را در خصوص تحولات سوریه پشت درهای بسته و بنا به دعوت آلمان از روز دوشنبه آغاز کرد.
آفرینش
1) آمریکا انگل اقتصاد جهان است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=86588
به گزارش رویترز، ولادیمیر پوتین گفت: «آمریکا هماکنون همانند یک انگل در حال تغذیه از اقتصاد جهان است.» پوتین گفت: «آنها در پس تواناییهای خود زندگی میکنند و بخشی از مشکلات خود را به اقتصاد جهان منتقل کردهاند.» نخست وزیر روسیه که در جمع جوانان طرفدار کرملین سخن میگفت در ادامه افزود: «فرمانروایی دلار بر جهان یک تهدید علیه بازارهای جهانی است.»
2) با ترمیم خط لوله گاز صادراتی ایران به ترکیه، صادرات گاز ایران به ترکیه از سر گرفته شد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=86610
فرماندار شهرستان ماکو گفت: «با ترمیم خط لوله گاز صادراتی، صادرات گاز ایران به ترکیه از سر گرفته شد.» حمید احمدیان در نشستی با اصحاب رسانههای گروهی افزود: «با پایان یافتن عملیات ترمیم خط لوله گاز صادراتی ایران به ترکیه، از عصر روز شنبه، صادرات گاز ایران به ترکیه از طریق این خط لوله، ازسر گرفته شد.»
رسالت
1) اعتراف خاتمی بهرواج ناهنجاریها در زمان اصلاحات
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=70550
سید محمد خاتمی در نامهای که به آمنه دختر آسیب دیده از اسیدپاشی نوشته است بر خلاف مشی رسانههای اصلاحات و ضد انقلاب که تمامی مشکلات و معضلات جامعه را مربوط به 6 سال گذشته میدانند، در این نامه رواج نابهنجاریهای اجتماعی در دوران اصلاحات را تایید کرده است.
2) آیتاله خزعلی: تشکیل جبهههای اصولگرایی باید به محوریت آیتاله مهدوی کنی و کمیته 15نفره ختم شود
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=70543
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: «تشکیل جبهههای مختلف بین اصولگرایان نهایتن باید به آیتاله مهدوی کنی و کمیته 15نفره ختم شود. زیرا ایشان بین اصولگرایان محوریت دارند.»
آیتاله ابوالقاسم خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتوگو با فارس در خصوص کمیته 15 نفره اصولگرایان و نقش آن در وحدت جریان اصولگرایی، اظهار داشت: «حضرت آیتاله مهدوی کنی با این اقدام کار بسیار ارزندهای انجام دادند و نظرات ایشان در کمیته وحدت اصولگرایان کاملن مورد تایید اینجانب است.» آیتاله خزعلی ادامه داد: «بنده با آیتاله مهدوی همعقیده هستم و امیدوارم به لطف خداوند متعال در این مسیر موفق باشند.»
دنیای اقتصاد
1) مخالفت مجلس با فوریت تعطیلی پنجشنبهها
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=264087
پیش از آنکه دولت به تصمیماش درباره تعطیلی پنجشنبهها جامه عمل بپوشاند، جمعی از نمایندگان مجلس پیشدستی کردند و طرحی فوری برای تعطیلی پنجشنبهها ارایه دادند. اگر چه طرح نمایندگان مجلس در قالب «حذف یک تبصره از قانون مدیریت خدمات کشوری» به صحن علنی مجلس ارایه شد، اما تنها چند دقیقه طول کشید تا محتوای واقعی آن عیان شود: «تعطیلی پنجشنبهها در سراسر کشور.» با این حال، بار دیگر نمایندگان مجلس هشتم در مقابل افزایش تعطیلیها مقاومت کردند و به یک فوریت این طرح رای ندادند.
2) یارانه نقدی مرحله ششم امروز در حساب سرپرستان خانوار
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=264065
به گزارش مهر، براساس اعلام قبلی سازمان و همچنین ستاد هدفمندی یارانهها، این مبلغ نسبت به رقم یارانه نقدی 5 مرحله قبل تغییری نکرده است و 5 هزار تومان از آن مربوط به یارانه نان و 40 هزار و 500 تومان برای یارانه انرژی است.
خبر / رادیو کوچه
در آستانه برگزاری دادگاه حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین مصر، تدابیر امنیتی شدیدی در قاهره به اجرا گذاشته شده است.
روز چهارشنبه، 3 اوت، علاوه بر حسنی مبارک، جمال و علا، دو پسر وی، حبیب العادلی، وزیر کشور سابق مصر، حسین سالم، بازرگان تحت تعقیب و شش تن از مقامهای سابق حکومت مصر نیز محاکمه خواهند شد.
مقامهای مصری اعلام کردند که دادگاه این افراد در یک مرکز آموزش پلیس در شمال قاهره برگزار خواهد شد.
گفته میشود که هنوز آقای مبارک از بیمارستان شرمالشیخ به قاهره آورده نشده است.
او به فساد مالی و صدور دستور کشتار معترضان متهم است.
حسنی مبارک، ۸۳ ساله، پس از گسترش اعتراضات در ماه فوریه سال جاری از سمت خود استعفا داد.
بیشتر بخوانی:
«تغییر محل دادگاه حسنی مبارک و نزدیکانش»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 2 اوت، یک کمیسیون در پارلمان ایتالیا پیشنویس قانونی را تصویب کرده است که براساس آن پوشیدن روبنده توسط زنان در مکانهای عمومی ممنوع خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری آنسا، در این پیشنویس که به تصویب کمیسیون امور قانون اساسی ایتالیا رسیده است پیشنهاد شده که هرکس زنان را وادار به پوشیدن روبنده کند، به بیش از ۴۰ هزار دلار جریمه یا ۱۲ ماه زندان محکوم شود.
این پیشنویس پس از تعطیلات تابستانی در پارلمان این کشور طرح خواهد شد.
لازم به اشاره است پیش از این قانون منع استفاده از روبنده در مکانهای عمومی در کشورهای بلژیک و فرانسه تصویب و به اجرا گذاشته شده بود.
بیشتر بخوانید:
«اعمال قانون منع روبنده و برقع در بلژیک»
خبر / رادیو کوچه
یازدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران، با انجام 8 بازی و صدرنشینی سایپا شامگاه سهشنبه، 2 اوت، آغاز شد.
رقابتهای هفته اول شامگاه چهارشنبه، 3 اوت، با انجام بازی تیمهای سپاهان اصفهان و استقلال تهران به پایان خواهد رسید.
شش تساوی که 3 تای آن گلی در بر نداشت، حاصل بازیهای روز اول بود.
سایپا البرز و صبا قم، تنها تیمهای پیروز در مصافهای سهشنبه بودند.
دیدار تیمهای سایپا و مس سرچشمه تیم تازه وارد به لیگ برتر، با برتری 3-1سایپا همراه شد.
سایپا با این نتیجه و پیش از انجام بازی تیمهای سپاهان با استقلال، در صدر جدول لیگ قرار گرفت.
دیدار تیمهای داماش گیلان و صنعت نفت آبادان در ورزشگاه عضدی رشت با تساوی بدون گل خاتمه پیدا کرد.
مس کرمان و شهرداری تبریز در وزشگاه باهنر کرمان 1-1 مساوی شدند.
بازی تراکتورسازی تبریز و صبا قم به شکست 3-2 تیم تراکتورسازی انجامید.
صبا قم پس از سایپا البرز، در رده دوم جدول رده بندی لیگ برتر قرار دارد.
رقابت تیمهای فجرسپاسی شیراز و نفت تهران نیز با تساوی بدون گل خاتمه یافت.
همین نتیجه در بازی فولاد خوزستان با شاهین بوشهر رقم خورد.
اما راه آهن ری در دقیقه 90 از شکست گریخت و یک امتیاز از ذوب آهن اصفهان گرفت.
سرانجام، پرسپولیس در ورزشگاه آزادی و در حضور بیش از 40 هزار تماشاگر مقابل ملوان بندر انزلی متوقف شد.
بیشتر بخوانید:
«ملوان به دنبال جبران شکست برابر پرسپولیس»
تنش در شورای امنیت درباره سوریه،
«مخالفت روسیه و چین با صدور قطعنامه علیه سوریه»
خبر / رادیو کوچه
نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، با وجود مذاکرات فشرده در نیویورک، نتوانستهاند که درباره پیشنویس یک قطعنامه که حکومت سوریه را به خاطر سرکوب معترضان محکوم میکند، به توافق دست پیدا کنند.
روسیه و چین در کنار آفریقای جنوبی، هند و برزیل، همچنان با پیشنویس قطعنامه پیشنهادی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، مخالفند.
روسیه که با حکومت بشار اسد رابطه سیاسی نزدیکی دارد، در عین حال اذعان داشت به طور اصولی با این قطعنامه مخالف نیست و احتمالن از یک پیشنویس «متوازن» حمایت خواهد کرد.
شورای امنیت در پی تشدید حملات ارتش و نیروهای امنیتی سوریه به شهر حما، بحران سوریه را در دستور کار خود قرار داده است.
بنا بر گزارشها، این حملات که با شروع ماه رمضان نیز همچنان ادامه یافته، بیش از ۱۴۰ کشته برجای گذاشته است.
مخالفان بشار اسد از این واقعه به عنوان «کشتار رمضان» یاد میکنند.
به گزارش رویترز، دولت سوریه روز سهشنبه از هند، رییس دوره ای شورای امنیت، خواست که به «تبلیغات غرب» توجه نکند.
از سوی دیگر هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا برای نخستین بار با فعالان سیاسی مخالف دولت سوریه در واشنگتن دیدار کرده است.
او گفت درخواست مخالفان این است که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، به طور رسمی برای مردم سوریه سخنرانی کند و خواستار کنارهگیری بشار اسد، رییس جمهوری سوریه شود.
این ملاقات همزمان با افزایش فشارهای دیپلماتیک بر دولت سوریه برای توقف عملیات در شهر حما انجام شد.
لازم به اشاره است روز سهشنبه همچنین دولت ایتالیا سفیرش را از دمشق فراخوانده است و اتحادیه اروپا تعداد بیشتری از مقامات سوری را در لیست تحریمهای خود قرار داده است.
همچنین بانکیمون، دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد بشار اسد، رییس جمهوری سوریه انسانیت خود را از دست داده و او باید به درخواستهای جامعه بینالمللی و به ویژه خواستههای و آرزوهای مردم سوریه گوش کند.
آقای بانکیمون افزود که بارها با بشار اسد صحبت کرده و از وی تقاضا کرده از طریق مسالمتآمیز مسایل را حل کند. وی گفت: «بشار اسد باید آگاه باشد که تحت قانون بینالمللی بشردوستانه، وی مسوول است. من معتقدم که وی انسانیت خود را از دست داده است.»
…………………………………………………….
مصر برای برای محاکمه حسنی مبارک آماده میشود
«تدابیر شدید امنیتی در آستانه دادگاه مبارک»
خبر / رادیو کوچه
در آستانه برگزاری محاکمه حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین مصر، تدابیر امنیتی شدیدی در قاهره به اجرا گذاشته شده است.
روز چهارشنبه، 3 اوت، علاوه بر حسنی مبارک، جمال و علا، دو پسر وی، حبیب العادلی، وزیر کشور سابق مصر، حسین سالم، بازرگان تحت تعقیب و شش تن از مقامهای سابق حکومت مصر نیز محاکمه خواهند شد.
مقام های مصری اعلام کردند که دادگاه این افراد در یک مرکز آموزش پلیس در شمال قاهره برگزار خواهد شد.
گفته میشود که هنوز آقای مبارک از بیمارستان شرمالشیخ به قاهره آورده نشده است.
او به فساد مالی و صدور دستور کشتار معترضان متهم است.
حسنی مبارک، ۸۳ ساله، پس از گسترش اعتراضات در ماه فوریه سال جاری از سمت خود استعفا داد.
…………………………………………………….
پس از بلژیک و فرانسه،
«تصویب پیشنویس طرح ممنوعیت روبنده برای زنان در ایتالیا»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 2 اوت، یک کمیسیون در پارلمان ایتالیا پیشنویس قانونی را تصویب کرده است که براساس آن پوشیدن روبنده توسط زنان در مکانهای عمومی ممنوع خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری آنسا، در این پیشنویس که به تصویب کمیسیون امور قانون اساسی ایتالیا رسیده است پیشنهاد شده که هرکس زنان را وادار به پوشیدن روبنده کند، به بیش از ۴۰ هزار دلار جریمه یا ۱۲ ماه زندان محکوم شود.
این پیشنویس پس از تعطیلات تابستانی در پارلمان این کشور طرح خواهد شد.
لازم به اشاره است پیش از این قانون منع استفاده از روبنده در مکانهای عمومی در کشورهای بلژیک و فرانسه تصویب و به اجرا گذاشته شده بود.
…………………………………………………….
لیگ برتر فوتبال ایران،
«سایپا، صدرنشین روز نخست لیگ فوتبال ایران»
خبر / رادیو کوچه
یازدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران، با انجام 8 بازی و صدرنشینی سایپا شامگاه سهشنبه، 2 اوت، آغاز شد.
رقابتهای هفته اول شامگاه چهارشنبه، 3 اوت، با انجام بازی تیمهای سپاهان اصفهان و استقلال تهران به پایان خواهد رسید.
شش تساوی که 3 تای آن گلی در بر نداشت، حاصل بازیهای روز اول بود.
سایپا البرز و صبا قم، تنها تیمهای پیروز در مصافهای سهشنبه بودند.
دیدار تیمهای سایپا و مس سرچشمه تیم تازه وارد به لیگ برتر، با برتری 3-1سایپا همراه شد.
سایپا با این نتیجه و پیش از انجام بازی تیمهای سپاهان با استقلال، در صدر جدول لیگ قرار گرفت.
دیدار تیمهای داماش گیلان و صنعت نفت آبادان در ورزشگاه عضدی رشت با تساوی بدون گل خاتمه پیدا کرد.
مس کرمان و شهرداری تبریز در وزشگاه باهنر کرمان 1-1 مساوی شدند.
بازی تراکتورسازی تبریز و صبا قم به شکست 3-2 تیم تراکتورسازی انجامید.
صبا قم پس از سایپا البرز، در رده دوم جدول رده بندی لیگ برتر قرار دارد.
رقابت تیمهای فجرسپاسی شیراز و نفت تهران نیز با تساوی بدون گل خاتمه یافت.
همین نتیجه در بازی فولاد خوزستان با شاهین بوشهر رقم خورد.
اما راه آهن ری در دقیقه 90 از شکست گریخت و یک امتیاز از ذوب آهن اصفهان گرفت.
سرانجام، پرسپولیس در ورزشگاه آزادی و در حضور بیش از 40 هزار تماشاگر مقابل ملوان بندر انزلی متوقف شد.
…………………………………………………….
با رای دادگاه انقلاب،
«یک سال حبس تعزیری محکومیت حسینی فعال آذربایجانی»
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، بابک حسینی فعال مدنی آذربایجانی با صدور حکمی از سوی شعبه یکم دادگاه انقلاب تبریز به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش آذوح، بابک حسینی که در تاریخ یازده فروردین امسال با دستور هاشمزاده قاضی شعبه چهار دادسرای تبریز از طرف نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شده بود پس از محاکمه به یک سال حبس محکوم شد.
قاضی حملبر رییس شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز پس از محاکمه بابک حسینی در تاریخ سوم مرداد 90 با حضور وی و وکیل مدافع ایشان موسی برزین خلیفهلو، بابک حسینی را به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
…………………………………………………….
ز نوع اتهام گزارشی منتشر نشده است،
«انتقال تعدادی از بهاییان بازداشتشده به زندان اوین»
خبر / رادیو کوچه
هشت نفر از بهاییان که در طی ۱ ماهه اخیر در یاسوج، اصفهان و استان فارس بازداشت شده بودند به زندان اوین منتقل شدند. این در حالی است که تاکنون از اتهام افراد بازداشتشده گزارش تایید شدهای منتشر نشده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، کیومرث بهین آیین از اصفهان، شمیم بهین آیین از اصفهان، بهنوش دادگر از اصفهان، سینا روانکرد یاسوج، پروانه بهامین روستای کتا، میترا برازنده از فارس، ملیحه روزبه از فارس، بهروز بهامین از فارس، از جمله شهروندان بهایی هستند که در طی یک هفته اخیر به زندان اوین منتقل شدهاند.
گفتنی است، یکی از بازداشتشدگان این پرونده به نام میترا برازنده از زندان آزاد شد و بر اساس گزارشهای رسیده، آزادی وی به دلیل سن کم وی بوده است. همچنین گفته میشود که برخی از بازداشتشدگان پیش از انتقال به اوین، بیش از ۲۰ روز در سلولهای انفرادی زندان یاسوج نگهداری شدهاند.
لازم به ذکر است به گزارش رسانههای داخلی ایران و منسوب به سپاه پاسدارن، از شناسایی و انهدام «شبکه بینالمللی فساد بهاییان» خبر داده بو. در این گزارش آمده است: «شنیدهها حاکی از آن است که یک شبکه فساد بینالمللی که به صورت کاملن سازمان یافته در داخل کشور فعالیت میکرد توسط دستگاههای اطلاعاتی – امنیتی کشور شناسایی و منهدم شد.»
در ادامه گزارش اشاره شد: «سران اصلی شبکه مذکور و تعداد قابل توجهی از عناصر فعال آن همگی عضو تشکیلات بهاییت میباشند که ضمن حضور در ضیافات و جلسات متعدد فرقه ضاله بهاییت نظامت نشستها را بهعهده داشته و دورههای ویژه تبلیغ فرقه را نیز گذرانده بودند.»
به گزارش این رسانهها، افراد دستگیر شده در شهرهای تهران، کرج، اصفهان، شیراز، مشهد، یاسوج و عوض لارستان بازداشت شدهاند.
…………………………………………………….
باراک اوباما با امضای خود طرح را قانونی میکند،
«موافقت کنگره آمریکا با افزایش سقف استقراض دولت»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 2 اوت، مجلس سنای آمریکا با طرح افزایش سقف استقراض دولت موافقت کرده است. این طرح روز دوشنبه به تصویب مجلس نمایندگان رسیده بود. کنگره آمریکا تا امروز برای تصویب این طرح فرصت داشت.
به گزارش الجزیره، این طرح با 74 رای موافق و 26 رای مخالف تصویب شد.
از سویی دیگر باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، پس از به تصویب رسیدن این طرح در مجلس نمایندگان و سنا، آن را تا پایان زمان اداری سهشنبه، به وقت آمریکا باید به امضا برساند تا این طرح قانونی شود.
با مجوز کنگره، دولت برای جبران کسری بودجه امسال خود میتواند دو تریلیون و ۴۰۰ میلیارد دلار دیگر در دو مرحله قرض کند و در برابر، موظف است هزینههای جاری را به میزان یک تریلیون دلار در طول ده سال کاهش دهد.
…………………………………………………….
به اتهام ارتباط با دانشگاه مجازی بهاییان،
«احضار و بازجویی سه شهروند بهایی قائمشهر»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس برخی گزارشها، در روزهای اخیر، اداره اطلاعات شهرستان قائمشهر سه شهروند بهایی به نامهای سامان ثابتی، علی احمدی، پریسا بابایی را در ارتباط با دانشگاه مجازی احضار و به بازجویی از آنها پرداخته است.
به گزارش هرانا، پس از گذشت حدود بیست روز از بازداشت نسیم صمیمی به عنوان یکی از مسوولان دانشگاه مجازی بهایی (موسوم به علمی آزاد) در شهرستان قائمشهر، اداره اطلاعات شهر مزبور به دلیل عدم پذیرش این اتهام توسط نسیم صمیمی، تعدادی از شهروندان بهایی این شهر را احضار کردهاند.
همزمان با احضارهای فوق، دو شهروند بهایی ساکن قائمشهر به نامهای سامان ثابتی و علی احمدی در روز چهارشنبه ۵ مرداد ماه همچنین پریسا بابایی در روز شنبه ۸ مرداد ماه به اداره اطلاعات شهر قائمشهر احضار و پس از بازجویی آزاد شدند.
لازم به اشاره است سوالات بازجو پیرامون ارتباط ایشان با دانشگاه مجازی بهاییان، چگونگی پذیرش و تحصیل در آن و مسوولان کارهای این دانشگاه در قائم شهر بوده است.
…………………………………………………….
با رای دادگاه انقلاب،
«سه سال حبس محکومیت صیدیراد وبلاگنویس»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 2 اوت، فریدون صیدیراد وبلاگنویس و عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در شهر اراک، با صدور حکمی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کلمه، قاضی مقیسه، رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران فریدون صیدیراد را به اتهام «وبلاگنویسی»، «شرکت در مراسم تشییع آیتاله منتظری» و «شرکت در تجمعات اعتراضی ششم دی ماه سال ۸۸» به سه سال حبس محکوم کرده است.
فریدون صیدیراد یکی از بازداشتشدگان تجمع دهم اسفند ماه سال گذشته است که مدت ۴۰ روز را در بند انفرادی دو الف زندان اوین، متعلق به سپاه پاسداران، به سر برد و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد.
گفتنی است که در حال حاضر نیز او در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس است.
…………………………………………………….
پس از به رسمیت شناختن شورا،
«بازگشایی سفارت لیبی در آمریکا تحت اداره شورای ملی انتقالی»
خبر / رادیو کوچه
وزارت خارجه آمریکا روز سهشنبه، 2 اوت، از آمادگی واشینگتن برای بازگشایی سفارت لیبی با مدیریت شورای ملی انتقال لیبی خبر داده است.
با بازگشایی این سفارت تحت مدیریت مخالفان قذافی، مبلغ ۱۳ میلیون دلار دارایی هیت دیپلماتیک پیشین لیبی که در آمریکا مسدود شده است در اختیار هیت برگزیده شورای ملی انتقالی لیبی قرار خواهد گرفت.
به گفته مقامهای وزارت خارجه آمریکا، درخواست شورای ملی انتقال لیبی برای بازگشایی سفارت آن کشور در واشنگتن پس از آن مورد موافقت قرار گرفت که دولت آمریکا در ماه گذشته میلادی مخالفان لیبی را به عنوان نمایندگان قانونی آن کشور به رسمیت شناخت.
…………………………………………………….
با تصویب مجلس سنا،
«فرمانده جدید ستاد مشترک ارتش آمریکا منصوب شد»
خبر / رادیو کوچه
مجلس سنای آمریکا روز سهشنبه، 2 اوت، انتصاب ژنرال مارتین دمپسی به عنوان فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا را تصویب کرده است.
به این ترتیب ژنرال دمپسی ۵۹ ساله در پایان ماه سپتامبر و هم زمان با بازنشستگی دریاسالار مایک مالن، جانشین او خواهد شد.
لئون پانتا، وزیر دفاع جدید آمریکا، از موافقت سنای آمریکا با این انتصاب استقبال کرده است.
دریاسالار مایک مالن از سال ۲۰۰۷ میلادی عهده داراین سمت بوده است.
آویده مطمئنفر/ تورنتو/ رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
بخش اول:
با درود آقای بنیصدر، سپاسگزارم از اینکه دعوت من را پذیرفتید و وقت ارزشمندتان را در اختیار ما گذاشتید.
آقای بنیصدر، با اجازه شما، اولین سوالم را با یک سوال از اکتوالیته اقتصادی ایران آغاز میکنم. در پی احتمال تغیر نام واحد پول ایران به «پارسی» و همچنین حذف چهار صفر، قابل درک است که حذف چهار صفر میتواند یک طریقه مدیریت کردن تورم (inflation) باشد ولی واقعن تغیر واحد پول ملی چه لزومی دارد؟
به نظر شما چرا «پارسی» از سوی بانک مرکزی مطرح شده است که میتواند عامل تحریکآمیزی برای ایجاد اختلافات میان اقوام ایرانی باشد. و با توجه به اینکه جمهوری اسلامی به اشکال مختلف تحت فشار است آیا پاشنه اشیل این نظام میتواند واقعن اقتصاد باشد؟
رقم ۱۰ هزار را به ۱ تومان تبدیل کردن در کشورهای دیگر هم شده است ولی این بخشی از یک برنامه اقتصادی است و خود به تنهایی کاربرد ندارد به لحاظ اینکه اگر شما یک سیاست اقتصادی داشته باشید از نوعی که آقای احمدینژاد دارد طولی نمیکشد که دوباره آن صفرها در مقابل آن رقم قرار میگیرد و هراز چندی باید صفرها را دوباره پاک کنید و تا جامعه بیاید خودش رو وفق بدهد، قیمتها بالا میرود. مثل اینکه در اروپا یورو شد یا مثل فرانسه که قبلن به فرانک فرانسه بود و وقتی که تبدیل به یورو شد فرصتی فراهم آورد برای فروشندگان که قیمتها را بالا ببرند. پس این خود به خود گویایی ندارد و محتاج یک سیاست اقتصادی است که بودجه دولت تعدیل بشود به ترتیبی که قدرت خریدی که جامعه نتوانسته تحمل کند، دولت از طریقه خود هزینه نکند که محتاج به سیاست پولی دارد که اعتبارات بانکی هم از این تبعیت بکند و حجم پول متناسب با اقتصاد باشد در حالی که در ایران تبعیت میکند از رانتخواری و بازرگانی خارجی.
سیاست گمرکی باید تغییر کند اگر خیلی دقیق بخواهم به شما بگویم، هر گاه دولت معیار اقتصاد را که در ایران اقتصاد مصرف است برداشت و جایش محور تولید گذشت آنوقت ثبات ارزش پول نقش پیدا میکند در اقتصاد تولید محور. و طبیعتن باید متناسب باشد با واحد پولی که یک نفر خرج میکند. خرید باید متناسب باشه با این اقتصاد، یعنی شما نمیتوانید هزار تومان ببرید برای خرید یک لیتر شیر، بهتر است یک تومان ببرید. این از لحاظ روانی اثر دارد برای خریدار. این کاری که این دولت دارد میکند کاری است که حکومت رفسنجانی در دوره سازندگی کرد. که گفتند صندوق بینالمللی پول نسخهایی پیچیده که ما باید آن را اجرا کنیم که آن نسخه در بسیاری از جاها بد عمل کرد اما در آن جاهایی که بد عمل کرد مجموع این نسخه عمل شد و خوب نتیجه نداد. اما در ایران آن جاها که از لحاظه سیاسی مثل آزادیهای سیاسی، مطبوعات، انسانی، اجتماعی مطلقن اجرا نشد نتیجه سرمایهها به تولید نرفت بلکه از کشور خارج شد. یعنی از این طرف قرض میگرفتند و از آن طرف میرفت به کیسه رانتخورها و از ایران خارج میشد و خود شد یک فساد بزرگ. پس این تغییر واحد پول یا برداشتن صفرها اثری ندارد در اقتصاد اگر آن سیاستهایی که عرض کردم همراه با این تغییر نکند همین بساط است.
سیاست گمرکی باید تغییر کند اگر خیلی دقیق بخواهم به شما بگویم، هر گاه دولت معیار اقتصاد را که در ایران اقتصاد مصرف است برداشت و جایش محور تولید گذشت آنوقت ثبات ارزش پول نقش پیدا میکند در اقتصاد تولید محور
حالا بیایند اسم این واحد را بخواهند عوض کنند یا اگر بخواهند بگویند به جای هزار تومان ۱۰ ایرانی. به ذهن یک ایرانی که دو یا سه نسل عادت کرد به ریال یا تومان این خودش یک مصیبتی دیگر است. به اصطلاح، آن جامعه زمان میبرد تا خو کند به این واحد جدید و اسم جدید. و در کل اصلن ضرورتی نیست که این نام عوض شود چون مردم خوی گرفتهاند با این واحد پولی. حالا اگر اقوامهای ایرانی هم این را یک بیمهری به خود ببینند بعید نیست و این خود مشکل جدیدی است که خود بهوجود میآورند. که این نتیجه بیتوجهی این حکومت است به استقلال و یکپارچگی ایران که در عرض این ۳۲ سال همواره داشته است. حکومتی که به آزادی، به ایرانیت، با آن ویژهگیهای که در ایرانیت وجود دارد بیاعتنا بوده است و حالا میخواهد با اینگونه ادا و اطواربازی خود اعتبار کسب کند که یعنی ما به همان ایرانیت خود برگشتیم، اینها همه ادا در آوردن است، اولش باید شما از استبداد، زورگویی و وابستگی اقتصاد مسلط خارجی دست بردارید که تازه بشوید انسانی یا دولتی که آن ویژهگیهای ایرانیت را دارا است. پس با یک کلمه عوض کردن ایرانی بودن ثابت نخواهد شد. اگر چنین بود، ایران چنین سرنوشتی را نداشت که متاسفانه حالا پیدا کرده است.
با توجه به بالا گرفتن اختلافات بین آقای احمدینژاد با آقای خامنهای، مجلس، و قوه قضاییه و اینکه آقای خامنهای برای حل این مشکلات، یک «هیت حل اختلاف» برگزیده و این آنالوژی است بین زمان ریاست جمهوری شما که چنین هیت حل اختلافی توسط آیتاله خمینی تشکیل شده بود.
سوال من این است که آیا اصولن تعیین چنین هیتی برای حل اختلافات ضروری و نرمال و تابع قانون اساسی هست و چه سرنوشت احتمالی را برای آقای احمدینژاد میتوان انتظار داشت اگر ایشان با این هیت همراهی نکند؟ و آقای احمدینژاد چه چارهای به غیر از همکاری با این هیت حل اختلاف دارد؟
عرض کنم که آن قانون اساسی که من بنابر آن اساس رییس جمهوری شدم، با این قانون اساسی تفاوتهای زیادی دارد. در آن قانون، رهبر مسولییتهای اجرای نداشت. در این قانون اساسی، دارای تمام اختیارات قدرت است. از جمله در این قانون ایشان هماهنگ کننده سه قوه است. در قانون پیشین، رییس جمهوری هماهنگ کننده بود. خوب، وقتی آقای خامنهایی حکم صادر میکند که این هیت به اختلاف این سه قوه برسد اولین حکم این است که بیکفایتی خود را ثابت میکند، که من صلاحیت لازم برای ایجاد هماهنگی ندارم. ایشان از این غافل است که معنی این کار این است. ولی با این کار ایشان چه میخواهد بگوید؟ میخواهد بگوید که دعوایی بین ایشان و احمدینژاد نیست، ایشان فوق این حرفها است. دعوا بین قوای دیگر مثل مجلس و دیگران است، پس ایشان میخواهد بپوشاند این واقعیت را که این دعوا پدید آمده است از دخالت آقای خامنهای بر خلاف همین قانون اساسی در تثبیت آقای مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات. در حالی که این اختیار وظیفه رییس جمهوری بوده، ایشان خلاف قانون اساسی عمل کرده، خود او باعث همه این دعواها است و آن دو قوای دیگر را هم ایشان برای دعوا به جلو انداخته. اما یک مسله دیگر هم هست و آن این است که دیگر کسی خط ایشان را در این رژیم نمیخواند. یعنی فکر کرده است که اگر بخواهد هر روز حکم حکومتی بدهد به تدریج آن هم از اعتبار خواهد افتاد پس این دلایلی است که به ایشان این انگیزه را داده برای تشکیل این هیت. البته مدتها بود که این هیت تشکیل شده بود اما صداش را در نمیآوردند اما حل زمان را مناسب دیدند.
به هر حال هم کار ایشان این موقع برخلاف قانون اساسی است و هم کار آقای خمینی در این نظام خلاف قانون اساسی بود. بعد البته ایشان اصلن این حق را نداشت که این کار را بکند منتها ایشان اصلن این هیت را تشکیل داد که زمینهچینی و پروندهسازی بکنند برای عزل رییس جمهوری که کردند. مدارکش در خاطرت آقای رفسنجانی هست، در کتاب «عبور از بحران»، که رفتند خدمت آقای خمینی، ایشان گفت که آن هیت سه نفره، قوه قضاییه کار خودشان را بکنند تا کلک بنیصدر زودتر کنده شود. حالا سوال هم اینجا است که آیا تشکیل این هیت این است که مشغول پروندهسازی شوند برای آقای احمدینژاد که ایشان را مهار کنند تا این که دست از پا خطا نکند یا اینکه اگر دست از پا خطا کرد، قابل عزل شود.
آقای بنیصدر هنوز در اکتوالیته، در پی اجرایی کردن برنامه تفکیک جنسیتی در دانشگاههای ایران، در زمانی که جمهوری اسلامی در بحرانیترین مرحله زندگیاش در این ۳۲ ساله قرار دارد، چه چیزی فکر میکنید به آنها اجازه میدهد که فکر کنند که بتوانند چنین طرحی را به مرحله اجرا در بیاورند و در صورتی که اینها بتواند این طرح را اجرا کنند چه نتیجهای فکر میکنید چنین برنامهای در جامعه ایران خواهد داشت؟
عرض کنم که اینها در طول این ۳۰ سال یکی از زمینههای سرکوب که داشتند و استفاده میکردند برای ایجاد ترس در جامعه، سرکوب زنان بوده به بهانه بیحجابی، بدحجابی و انواع بهانههای دیگر این کار را میکردند و حال صحبت از تفکیک جنسیتی میکنند. به خیال خودشان فکر میکنند که اگر چنین کاری انجام بشود، جامعه حالت فعلپذیرتری پیدا میکند و فکر میکنند که اگر این کار را بکنند، باعث ترس عمومی میشود و شاید فکر میکنند که دخترها و پسران دانشجو همدیگر را بر نمیانگیزند برای خیزش و جنبش، وگرنه انسان عاقل وقتی فکر میکند میبیند که این همه کارهای اساسی مانده که با آنها نمیرسند. به نابسامانیها نمیرسند، به حقوق ملی نمیرسند، به حقوق انسان نمیرسند و حالا رسیده به اینکه در کلاس درس دختر و پسر باید از هم جدا شوند. یکی نیست که بپرسد کدام شرع؟ کی همچین اجازهای به شما داده؟ در مکتبخانهها، در اجتماعات، در مساجد زنها و مردها با هم بودند و هیچ تفکیکی وجود نداشته، حتا در مکه، در خانه خدا تفکیکی نبوده. حتا من الان کتابی که از ایران به دستم رسیده را میخوانم که در این کتاب تعجبم میکنم که چهطور در ایران چاپ شده است، میگوید که در قدیمها زنها و مردها با هم حمام میرفتند. این است حجاب شرعی در عصر پیامبر. البته دیگر پیامبر گفته که دیگر زیاد هم شورش نکنید. اما بوده این مطالب. البته حمام به صورت امروزی که نبوده و بسیاری از وقایع تاریخی را بهطور مستند در این کتاب پیدا میکنید. در هزار صفحه هم هست و روشن میکند که این حجابی را که این آقایان میگویند مطلقن در اسلام نبوده. حالا شما بعد از ۱۴ قرن آمدید دارید دینی از خود میسازید که روح پیامبر هم از آن خبر ندارد و آن روزگار هم چنین چیزی نبوده است. حالا پس دارید کاری انجام میدهید که نه در اسلام سابقه داشته و نه در ایران و مثل همه کارهای که در این ۳۲ سال کردید در این هم ناکام میشوید و این یک امر واقع در تاریخ معاصر ایران است که این رژیم در جنگ با زن جماعت شکست خورده و هر کلکی یا زوری که گفته از پس زنان ایران برنیامده. اول که قضیه دانشگاهها بود که تعداد دانشجویان زن بیشتر شد، بعد در ادارات کار کردند که باز در این امر حضور زنها بیشتر شد، بعد مبارزه با بدحجابی و بیحجابی که باز هم از عهده برنیامدند و هر سال شروع میکنند از پس آن بر نمیآیند و باز به حال خود رها میکنند و این خود یک دلیل بزرگ است بر امید به آینده ایران. اینکه شاید برای نخستین بار است در تاریخ ایران که زنان ایران با این وسعت در مقابل یک استبداد ایستادهاند.
اینها در طول این ۳۰ سال یکی از زمینههای سرکوب که داشتند و استفاده میکردند برای ایجاد ترس در جامعه، سرکوب زنان بوده به بهانه بیحجابی، بدحجابی و انواع بهانههای دیگر این کار را میکردند و حال صحبت از تفکیک جنسیتی میکنند
اگر اجازه بدهید آقای بنیصدر کمی به گذشته بر گردیم. با توجه به اعتقادات شما به برابری انسانها، آزادی، استقلال فردی، اجتماعی و اقتصادی و در نهایت با توجه به اینکه زمانی که شما نامزد ریاست جمهوری ایران شدید، قانون اساسی تصویب شده بود و این قانون اساسی شامل قوانینی بود که ضامن برابری، آزادی و استقلال انسانها نبود، شما چه فکری میکردید که با این حال نامزد ریاست جمهوری شدید؟ و آیا با دانشی که امروز از این دولت دارید هنوز نامزد ریاست جمهوری در این دولت میشدید؟
زمانی که من نامزد ریاست جمهوری شدم آن قانون اساسی حقوق انسان را قبول داشت و فرقی هم بین حقوق زن و مرد نبود و آقای فقیه هم اختیارات اجرای نداشت و به قول آیتاله منتظری، آن زمان فقط نظارت فقیه بود. آن موقع خیلی کوشش شد که این آقای فقیه فقط نظارت داشته باشد اما با این اوصاف یک مشکل اساسی داشت که اصل پنج آن میگفت ولایت فقیه و اصل شش میگفت ولایت جمهور مردم، یعنی حاکمیت مردم. خوب این دو با هم ضد و نقیض بودند البته ناگفته نماند که من در آن زمان قصد نامزد شدن نداشتم. اما من بعد از کودتای 28 مرداد، درست است که گفته بودم که من نخستین اولین رییس جمهوری ایرانم یا خواهم شد به لحاظ این اعتقادی که پیدا کردم که این مقام ثابت در کشوری زیر سلطه این جلوگیری میکند از استقلال و آزادی ایران، به همین دلیل هم با ولایت فقیه هم مخالف بودم. به هرحال غیر از مدرک نظری از نظر سیاسی هم یک مرکز سیاسی با اختیارات کامل این خطر را برای استقلال و آزادی ایران دارد.
خوب این دوستان ما گفتند که اینها یک قانون اساسی به تصویب رساندهاند که در نامزدها هم کسی که بتواند جلوی ساختن استبداد را بگیرد وجود ندارد جز شما. اما من در جواب دوستان گفتم که میخواهید که من خود را با دست خود بندازم در مهلکه؟ جان سالم به در بردن از این مهلکه کار سختی است و گفتم که هرکسی با این روحانیان در افتاد ور افتاد. از جمشید گرفته تا پهلوی. حالا ما رو میخواهید بفرستید به جنگ این آقایان؟ و این روشن است که من را به استقبال خطر میفرستید. و اتفاقن یکی از همین آقایان که آقای سلامتیان است گفت بله درست همین است و ما شما رو به این خطر میفرستیم. که اقلن مشروعیت استبداد گرفته خواهد شد و نگویند که این قانون اساسی بود و مردم رای دادند و این خود مردم هستند که این استبداد را خواستند. اگر اینها شما را از بین بردند مشروعیت خودشان را از بین بردهاند. پس بعد این رژیم قابل مبارزه میشود و دیر یا زود مردم میتوانند که خود را خلاص کنند.
این استدلال من را قانع کرد و من نامزد ریاست جمهوری شدم. شهر به شهر هم رفتم و گفتم که اصول راهنمای این انقلاب عبارتند از استقلال، آزادی، رشد بر اساس عدالت اجتماعی و آنچه را هم که مردم ایران به عنوان اسلام پذیرفتند، اسلامی بوده که بیان آزادی باشد، بیان استقلال باشد، بیان عدالت اجتماعی باشد. اگر شما این اصول را پذیرفتید و اگر برای تحقق این اصول انقلاب کردید، به من رای بدهید. اگر اینطور که آقایان روحانی میگویند از آنها پیروی کردید به من رای ندهید. با این اوصاف ۷۶ درصد به من رای دادند تازه از آن ۲۴ درصد که میماند ۴ درصد به نامزد حزب جمهوری اسلامی و مدرسین قم که مخالف من بود که هواداران استبداد بودند رای دادند. یعنی ۹۶ درصد مردم به حاکمیت جمهور مردم رای دادند که ملاتاریا را نمیخواهند. و ما هم بر اتکا به این رای در مقابل بازسازی استبداد ایستادیم و متاسفانه گروگانگیری بود و جنگ هم که به آن اضافه شد و این جنگ ما را بین دو سنگ آسیاب قرار داد. یکی دفاع ایران در جنگ با مهاجم و یکی جنگ با استبداد در پشت جبهه، که اینها از پشت خنجر میزدند. فراموش نکنید که آقای بهشتی و رهبران حزب جمهوری اسلامی گفته بودند، بهطوری که آقای حسین خمینی که نوه آقای خمینی بود و در جمع آنها بوده گفت که اینها در جمع خود گفته بودند که بهتر است که نصف ایران برود تا بنیصدر پیروز شود. و از دیده من، وطن همه ارزش را داشت و دارد که جان را باید فدای آن کرد و باید از آن دفاع شود. پس ما در یک موقعیت برابر نبودیم، ما از وطن دفاع میکردیم و آنها در کار بازسازی استبداد بودند.
به هر حال، جنگ به آقای خمینی و زد و بند محرمانه با ریگان و بوش کمک کرد که استبداد را نهادینه کنند و بالاخره کودتا کردند
به هر حال، جنگ به آقای خمینی و زد و بند محرمانه با ریگان و بوش کمک کرد که استبداد را نهادینه کنند و بالاخره کودتا کردند. ما پیشنهاد به رفراندم دادیم که جامعه انتخاب کند که آقای خمینی گفت که اگر ۳۵ میلیون بگویند آری، من میگویم نه. که در نهایت هم کودتا کردند بر علیه رییس جمهوری منتخب، و از آن زمان تا حال، مردم در حال مبارزه با این رژیم هستند. هیچ گاه این رژیم در اکثریت نبوده و هیچگاه هم از اقلیت به اکثریت تبدیل نشده بود. جز در زمانی که در انتخابات آقای خاتمی رییس جمهوری شد. که مردم پای صندوق رای رفتند که البته آن انتخابات هم به معنای واقعی کلمه آزاد نبود ولی مردم رای دادند. و این زمینه را به وجود آورد که به اکثریت مردم تکیه کند که بعد هم ایشان را تدارکاتچی کردند و در هر ۹ روز بحران به ابتذال کشیدند به آن ترتیبی که دیدید. ایشان را قانع کردند که کوتاه بیاید و برود و رژیم ترجیح داد که در اقلیت همچنان بماند. و این قابل فهم است که این رژیم با دمکراسی سازگار ندارد. و همچنان در اقلیت مانده و باید این رژیم را در اقلیت نگاه داشت تا این که اکثریت امیدی پیدا کند. و با دید بهتر و روشنی به دنبال یک آلترناتیو (جایگزین) متناسب با این دید و ساختن یک دولت حقوقمدار و همراه با یک جامعه باز، ایران را به تحرک و تحول هدایت کند. در حال حاضر این مسلم است که بدیل این رژیم مردم سالاری است و این بهطور قطع حاصل این کوشش ۳۰ ساله است.
————————————
بخش دوم:
آقای بنیصدر وقتی که شما به ریاست اولین جمهوری ایران، یعنی جمهوری اسلامی انتخاب شدید، من کودکی بیش نبودم و با توجه به قانون حجاب اجباری در ایران، من طی این سالها فکر میکردم که زنان در ایران حجاب را به صورتی پذیرفته بودند ولی با دیدن فیلمهایی که از آن زمان وجود دارد متوجه شدم که زنان ایرانی بر علیه این قانون مبارزه کردند. و دو مورد برای من شکآور بود و آن این حقیقت بود که در این مبارزه، زنان نه تنها مورد حمایت مردان آزادیخواه قرار نگرفتند بلکه از طرفی مورد حمله طرفداران بیقید و شرط این نظام قرار گرفتند.
شما به عنوان ریس جمهوری منتخب مردم که نیمی از آنها زنان بودند و نه تنها زنان مسلمان، چه برنامهای برای تضمین حقوق زنان داشتید؟
اول آنکه قانون اجباری حجاب بعد از کودتای ۱۳۶۰ در مجلس به اصرار آقای رفسنجانی به تصویب رسید. آن موقع، گروههای فشار به زنهای بیحجاب تعارض میکردند. اولین باری که این اتفاق افتاد، من رفتم به قم نزد آقای خمینی و گفتم که شما در نوفل لو شاتو گفتید که زنان در پوشش آزاد هستند، چرا اجازه میدهید که با مردم این کارها را بکنند. ایشان گفت که من در نوفل لو شاتو یک حرفهایی زدم و از باب مصلحت بوده و حالا من این توانایی را دارم چرا به کار نبرم در برقراری حجاب، بعد جواب خداوند را چهطور بدهم؟ گفتم که خداوند هیچ وقت از شما چنین سوالی نمیکند چون در قرآن خودش آماده که هرکس خود، خویش را هدایت میکند، به پیامبر خود نیز گفته است که اگر هم بخواهی نمیتوانی کسی را هدایت کنی، پس چنین سوالی از شما نخواهد شد. اما از شما سوال خواهد شد که شما در برابر دنیا قول دادید و چرا به عهد خود وفا نمیکنید، چرا عهد شکنی کردید. دین یعنی عهد. و یک چیز دیگر هم گفتم که شما میگوید که من دیروز یک حرفی زدم و امروز یک حرف دیگر میزنم. این دقیقن فرمایش ماکیاول است که در کتاب شهریار میگوید، «وفای به قول معنی ندارد.» اما میگوید که مردم نباید بفهمند که شما زیر قولتان زدید ولی شما داری به این دستور عمل میکنی که همه میفهمند که زیر قولت زدی. بعد گفت بسیار خوب، بگویید که معترض زنان نشوند و این مسئله زنان آن روز ما بود. تنها این مسئله نبود از درون هم مسئله داشتیم که مهمتر هم بود که رفتار مردان در بعضی مناطق ایران با زنها بد بود. من به منطقه بختیاری رفتم، به خوزستان به بخش عربنشین که این طور بود حتا در زمانی که من تحقیق میکردم در زمان شاه هم این مطلب بود، در شرق ایران هم بود که مبارزه در این حال جریان داشت در این رابطه و این تمرینی بود برای ارتقا زن در جامعه که هیچگاه به این معنا در تاریخ ایران به این شکل انجام نگرفته بود و ما این کوشش را میکردیم در این رابطه در مورد منزلت زن و برابری با مردها صحبت انجام گیرد و همکسوتهای من در این رابطه تلاشهای زیادی انجام دادند و حتا سنجش افکار هم میکردیم که ببینیم این تحول چهقدر انجام میگیرد. چون از دید ما همان طور که در کتاب خیانت به امید نوشتم، آزادی یک جامعه با آزادی زن شروع میشود. که این سنجش افکار تا یک یا دو ماه قبل از کودتای ۱۳۶۰ هم انجام میگرفت و از یک تحول مطلوبی حکایت میکرد به طوری که در خانوادهها رابطه رییس بین مرد و زن جای خود را به همکاری میداد و این تحول اساسی اجتماعی فرهنگی همین تحول است. اگر این تحول با این ذهنیت انجام نگیرد شما نمیتوانید که حقوق برابر را عمل کنید و باید این تحول انجام گیرد. پس کار انجام گرفته بود و حاصل مناسبی هم دریافت کردیم و مبارزه زنان هم برای خود به این امر افزوده شد که امروز زنان در کشور ما منزلتی پس بزرگ دارند که در مقایسه با کشورهای دنیای اسلام اگر بینظیر نباشد کمنظیر است.
آقای بنیصدر، همانطور که میدانید، از اواخر قرن گذشته تا به امروز، یکی از عمیقترین تغییرات در طرز فکر ملتها و سیاستهای بینالمللی «جهانی شدن» یا همان (mondialisation) است، و مسلمن بسیاری از کشورهای جهان از مزایای این جهانی شدن حداکثر استفاده را میبرند و با رشد سریع عصر اطلاعات و در دسترس بودن اطلاعات، این راه یک راه اجتناب ناپذیری بود که جهان دیر یا زود باید طی میکرد.
آیا شما با آن موافق هستید و فکر می کنید که جهانی شدن چه اثراتی میتوانست در اقتصاد ایران داشته باشد اگر نظام حاکم بر ایران باعث انزوای سیاسی و اقتصادی ایران در عرصه بینالمللی نبود؟
عرض کنم که جهانی شدن، کلمه موندیالیزاسیون است اما در واقع، عبارت است از سلطه ماورا ملیها بر اقتصاد جهان، در زمین و فضا، و بر زمان حال و آینده. یعنی پیش خورکردن، یعنی شما دارید از هم اکنون آینده را هم مصرف میکنید و این به معنا سلطه ماورای ملی است بر نیروهای محرکه که در همه جای جهان هست و اینها نفت، سرمایه دانش و همه نیروهای محرکه را در اختیار میگیرند. و این جهانی شدن آن جهانی شدنی نیست که مطلوب جامعه جهانی باشد. که یک اقلیت کوچکی که ۲۰ درصد جامعه جهان است، افزون بر ۸۰ درصد از ثروت جهان را در قبضه دارد. هم اکنون یک میلیارد انسان در گرسنگی به سر میبرند و همه میدانیم که با تصدی درست بر همین کشاورزی و این سرمایههای سرگردان در بورسها میتوان با کاراندازی کل غذای دنیا را تامین کرد. پس خوب ما نمیتوانیم با این جهانی شدن خود را فریب دهیم یعنی پذیرفتن سلطه ماورای ملیها بر اقتصاد جهان. این بهطور کل نامطلوب است. در برابر، در همان روزهای انقلاب و وقتی هم که به مهاجرت آمدیم در یک سمینار دانشگاهی که طرحهای مختلفی پیشنهاد شد، یعنی حدود ۲۵ سال پیش، که جهانی شدن به مرحله عمل در آمده بود، راه حلی را ارایه دادم و طرحی را ارایه کردم و همان زمان هم یک کارشناس فرانسوی هم طرح ارایه داد به هم این مضمون، که مبنای این دو طرح این بود که بتوان این ماورای ملیها را مهار کرد به ترتیبی که نیروهای محرکه را در تمام جهان در تولید به کار بیافتند که انسانها همهجا کار باشد و از کار خود زندگی کنند. در زمان انقلاب هم پیشنهاد کردیم و در مقالههای مختلف هم نوشتیم که یک حسن قبول ایجاد کردیم اما به عمل نرسید چون زمان میبرد که جامعه جهانی این را بپذیرد.
خداوند هیچ وقت از شما چنین سوالی نمیکند چون در قرآن خودش آماده که هرکس خود، خویش را هدایت میکند، به پیامبر خود نیز گفته است که اگر هم بخواهی نمیتوانی کسی را هدایت کنی
اما از زمینه اقتصادی که بگذریم یک جهانی کردن دیگری هم در حال انجام است که همین که شما گفتید عصر ارتباطات و اینترنت. یک امکاناتی را در اختیار جامعه قرار دادهاند. مثل جنبش ایران، مصر، تونس و با استفاد از این امکان جدید ممکن شد ولی در عین حال خطرهای خودش را هم دارد، چون آن کسی که این اختیارات را در اختیار دارد این اطلاعات را آزاد نمیکند در اینترنت و از مرکز معینی اینها را کنترل میکند و در اختیار مردم قرار میدهند یعنی نوعی مهار اطلاعاتی است. و از این جهت جای نگرانی دارد. این مهم است که انسان نقش اول را بازی کند و هیچگاه اجازه ندهد که استقلال و آزادی را از او بگیرند، نقش تصمیم گیرنده و فعال را همواره داشته باشد و آن جهانی شدنی که بسیار مطلوب است، این انقلاب ایران است که جنبش همگانی را به عنوان روش در دنیا مطرح کرد و تا امروز استبداد در بسیاری از کشورها به یمن همین جنبش همگانی رخت بر بسته و روشها از این نوع که در انقلاب ایران به کار رفت که به خشونت محل نداد. حالا شما میتوانید مقایسه کنید ببینید جنبشی که در لیبی ایجاد شد، جنبشی که در تونس و مصر ایجاد شد و سپس تفاوتها را ببینید. باید آزادی و حقوق انسان همهگیر شود و به آن عمل کنند و میل به اینکه یک جامعه جهانی مطلوب پدید بیآوریم با یک اداره دموکراتیک که از این خورد و بردها جلوگیری کند یعنی که همین الان حدود ۷۰ درصد تولیدات جهان ویرانگر است و این هم جهانی شده و باید اینها را از بین برد و تولید مناسب را متناسب با نیازهای انسان پیگیری کرد که به آن جهانی شدن مطلوب برسیم.
آقای بنی صدر اگر اجازه بدهید کمی از سیاست فاصله بگیریم و به شخص شما برگردیم، خواهش میکنم برای شنوندگان این برنامه توضیح بدید که با چه شخصیت تاریخی خودتون را بیشتر نزدیک احساس میکنید و به چه دلیل؟
شما میدانید که ما دو نوع تاریخ داریم. یک تاریخی که این تاریخنویسان میسازند که اینها غافل هستند که تاریخ مجموعهای است از امور مستمر. یعنی اموری که استمرار دارد در تاریخ جوامع بشری. مثلن فرض کنید بهره پول، تا بوده و هست، روابط قوا، آزادی، استقلال استمرار دارد، استبداد هم استمرار دارد و این توضیحی که به شما دادم که شنوندگان شما توجه داشته باشند که تاریخ دقیق، آن تاریخ است که امور مستمر را بنویسد. هر انسانی باید به خودش نگاه کند چون ساخته تاریخ است و در عین حال تاریخساز است و ببیند که در چه وضیعتی قرار دارد بعد بگوید که تاریخی که استمرار دارد و نتیجه آن شده که خودش است. خوب حالا تاریخ معاصر را نگاه کنیم از زمان قاجار نسل ما دو خط استمرار را مشاهده میکند.
اول، خط فیضیها که معروف است به فیضیها که نقشی را که او در کودتای ۱۲۹۹ ایفا کرد به عنوان نماینده قدرت انگلستان و امکاناتی را که سفارت انگلیس از طریق او در اختیار کودتاچیان میگذاشت و خود او شد اولین نخست وزیر کودتا. دوم، خط استقلال و آزادی، که از زمان قائممقام فراهانی آغاز و تا به حال ادامه دارد و من فکر میکنم که من در خط دوم هستم. و تاریخ ایران تاریخ تقابل این دو خط است بهطور مستمر. تمام جنبشهای که ایرانیان کردند از این خط استقلال و آزادی تصدی میکند، جنبشهای همگانی را این خط تصدی کرده است نه کس دیگری. و حالا هم که من دارم با شما صحبت میکنم تقابلی که با این رژیم وجود دارد تقابل این خط استقلال و آزادی است با استبداد و وابستگی که معرف این رژیم کنونی است. این پاسخی که من به شما دادم به لحاظ شخصی ندادم، به این لحاظ پاسخ دادم که جامعه جوان ایرانی موقعیت خود را قشنگ بسنجد که این تقابل واقعی تقابل این دو خط است. خط باطل که استمرار آن از حدود ۱۰۰ سال پیش شروع شده و خط استقلال و آزادی که از زمان قائممقام فراهانی. و این تقابل از دید من به زودی به پیروزی خواهد انجامید برای اینکه این خط استقلال و آزادی در جنبشهای تنباکو، ملی کردن صنعت نفت و انقلاب سال ۵۷ آن پایهای استبداد را یکی پس از دیگری از میان برده و برداشته و دیگر چیزی نمانده آن چیزی که مانده ملاتاریا است که این هم به تحقیق بخش مهمی از روحانیت را با خود ندارد و از آن فاصله گرفتهاند و پایگاه زیادی هم ندارند جز درآمد نفت و سپاه پاسداری که به جز پول فکر دیگری ندارد و امکانات سرکوب. اما دیری نخواهد پایید که اینها هم از میان خواهد رفت. بیشک، علایم مرگ مشهود است و من کاملن امیدوارم که ایران برای همیشه از استبداد تاریخی رها خواهد شد و کشوری میشود که از آزادی و استقلال و حقوق انسانی برخوردار خواهد شد.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس برخی گزارشها، در روزهای اخیر، اداره اطلاعات شهرستان قائمشهر سه شهروند بهایی به نامهای سامان ثابتی، علی احمدی، پریسا بابایی را در ارتباط با دانشگاه مجازی احضار و به بازجویی از آنها پرداخته است.
به گزارش هرانا، پس از گذشت حدود بیست روز از بازداشت نسیم صمیمی به عنوان یکی از مسوولان دانشگاه مجازی بهایی (موسوم به علمی آزاد) در شهرستان قائمشهر، اداره اطلاعات شهر مزبور به دلیل عدم پذیرش این اتهام توسط نسیم صمیمی، تعدادی از شهروندان بهایی این شهر را احضار کردهاند.
همزمان با احضارهای فوق، دو شهروند بهایی ساکن قائمشهر به نامهای سامان ثابتی و علی احمدی در روز چهارشنبه ۵ مرداد ماه همچنین پریسا بابایی در روز شنبه ۸ مرداد ماه به اداره اطلاعات شهر قائمشهر احضار و پس از بازجویی آزاد شدند.
لازم به اشاره است سوالات بازجو پیرامون ارتباط ایشان با دانشگاه مجازی بهاییان، چگونگی پذیرش و تحصیل در آن و مسوولان کارهای این دانشگاه در قائم شهر بوده است.
بیشتر بخوانید:
«اقدام علیه امنیت ملی اتهام فعالان آموزش عالی بهاییان»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 2 اوت، مجلس سنای آمریکا با طرح افزایش سقف استقراض دولت موافقت کرده است. این طرح روز دوشنبه به تصویب مجلس نمایندگان رسیده بود. کنگره آمریکا تا امروز برای تصویب این طرح فرصت داشت.
به گزارش الجزیره، این طرح با 74 رای موافق و 26 رای مخالف تصویب شد.
از سویی دیگر باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، پس از به تصویب رسیدن این طرح در مجلس نمایندگان و سنا، آن را تا پایان زمان اداری سهشنبه، به وقت آمریکا باید به امضا برساند تا این طرح قانونی شود.
با مجوز کنگره، دولت برای جبران کسری بودجه امسال خود میتواند دو تریلیون و ۴۰۰ میلیارد دلار دیگر در دو مرحله قرض کند و در برابر، موظف است هزینههای جاری را به میزان یک تریلیون دلار در طول ده سال کاهش دهد.
بیشتر بخوانید:
«افزایش سقف استقراض آمریکا تصویب شد»
خبر / رادیو کوچه
هشت نفر از بهاییان که در طی ۱ ماهه اخیر در یاسوج، اصفهان و استان فارس بازداشت شده بودند به زندان اوین منتقل شدند. این در حالی است که تاکنون از اتهام افراد بازداشتشده گزارش تایید شدهای منتشر نشده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، کیومرث بهین آیین از اصفهان، شمیم بهین آیین از اصفهان، بهنوش دادگر از اصفهان، سینا روانکرد یاسوج، پروانه بهامین روستای کتا، میترا برازنده از فارس، ملیحه روزبه از فارس، بهروز بهامین از فارس، از جمله شهروندان بهایی هستند که در طی یک هفته اخیر به زندان اوین منتقل شدهاند.
گفتنی است، یکی از بازداشتشدگان این پرونده به نام میترا برازنده از زندان آزاد شد و بر اساس گزارشهای رسیده، آزادی وی به دلیل سن کم وی بوده است. همچنین گفته میشود که برخی از بازداشتشدگان پیش از انتقال به اوین، بیش از ۲۰ روز در سلولهای انفرادی زندان یاسوج نگهداری شدهاند.
لازم به ذکر است به گزارش رسانههای داخلی ایران و منسوب به سپاه پاسدارن، از شناسایی و انهدام «شبکه بینالمللی فساد بهاییان» خبر داده بو. در این گزارش آمده است: «شنیدهها حاکی از آن است که یک شبکه فساد بینالمللی که به صورت کاملن سازمان یافته در داخل کشور فعالیت میکرد توسط دستگاههای اطلاعاتی – امنیتی کشور شناسایی و منهدم شد.»
در ادامه گزارش اشاره شد: «سران اصلی شبکه مذکور و تعداد قابل توجهی از عناصر فعال آن همگی عضو تشکیلات بهاییت میباشند که ضمن حضور در ضیافات و جلسات متعدد فرقه ضاله بهاییت نظامت نشستها را بهعهده داشته و دورههای ویژه تبلیغ فرقه را نیز گذرانده بودند.»
به گزارش این رسانهها، افراد دستگیر شده در شهرهای تهران، کرج، اصفهان، شیراز، مشهد، یاسوج و عوض لارستان بازداشت شدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر