-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 08/17/2011

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/5/25

نزدیک به ۳۰۰ نفر از چهره‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و چندین گروه و تشکل هوادار جنبش سبز با امضای نامه‌ای سرگشاده از نهاد‌ها و مقام‌های بین‌المللی خواستند تا برای آزادی رهبران جنبش سبز از بازداشت خانگی اقدام کنند.

در این نامه، که در آستانه پایان ششمین‌ماه بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز و به همت «کمپین اعتراض سبز» تهیه شده است، از بازداشت خانگی رهبران مخالف دولت ایران با عباراتی چون "ربوده شدن" و "حبس غیرقانونی" یاد شده و آمده است که رهبران جنبش سبز، از زمان دعوت به راهپیمایی مردم در ۲۵ بهمن تاکنون در حبس اجباری به سر می‌برند.

راهپیمایی ۲۵ بهمن که به فراخوان رهبران مخالف دولت ایران در چندین شهر ایران برگزار شده بود، در حمایت از جنبش‌های آزادی‌خواهی عربی موسوم به "بهارعربی" بود و در آن راهپیمایی سه نفر توسط ماموران امنیتی در تهران کشته شدند.

در قسمتی از این نامه، که به زبان فارسی و انگلیسی نگاشته شده، آمده است که پس از یازداشت خانگی رهبران جنبش سبز، «هیچ کدام از مقامات قضایی، دولتی و امنیتی کشور در طی‌ این مدت هیچ گونه مسئولیتی در قبال به وقوع پیوستن این جرم و قانون شکنی بر عهده نگرفته‌اند و همچنین هیچ گونه حکم بازداشت، احضاریه یا اتهامی از طرف مقامات قضایی در مورد این افراد صادر نشده است.»

در قسمت دیگری از این نامه به اخبار نگران کننده از وضعیت جسمانی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و پیشینه "نقض مکرر حقوق اولیه زندانیان" در حکومت کنونی ایران اشاره شده و آمده است که «بیم آن می‌رود که این تخلفات در مورد آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان نیز انجام گیرد و سلامتی، تمامیت جسمی و روانی آن‌ها مورد تهدید و آسیب قرار گیرد.»

در این نامه همچنین تصریح شده است که دو ماه پیش، یک زندانی سیاسی به نام هدی صابر «در اثر همین ضرب و شتم‌ها و کوتاهی‌ نمودن مامورین زندان در ارائه اقدامات درمانی فوری، جان خود را از دست داد.»

امضاء‌کنندگان این نامه یادآوری کرده‌اند که بازداشت رهبران جنبش سبز، "نقض آشکار حقوق بشر و همچنین نقض قوانین بین‌المللی و داخلی‌ کشور ایران" است.

آن‌ها در پایان این نامه آزادی فوری و بی‌قید و شرط رهبران جنبش سبز به همراه همسرانشان، تضمین سلامت آن‌ها و فراهم‌آوردن برخورداری و از وکیل و پزشک معتمد را خواستار شده‌اند.

امضاء‌کنندگان این نامه همچنین درخواست کرده‌اند که بی‌درنگ برای معرفی‌ مسئولین ربایش و حبس اجباری رهبران جنبش سبز و محاکمه و مجازات مسئولان این عمل، تحقیقات قضایی کاملی انجام شود.

این نامه برای شخصیت‌ها و نهادهایی چون دبیرکل سازمان ملل، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و کشورهای عضو شورای امنیت ارسال خواهد شد.

این نامه سرگشاده همچنین برای امضای همگانی تا تاریخ ۱۰ سپتامبر (۱۹ شهریورماه) در دسترس همگان خواهد بود.

منبع: جرس

مرتبط:

مجمع روحانیون مبارز خواستار پایان حصر کروبی و موسوی شد

اتحادیه اروپا: ایران باید حقوق معترضان و اپوزیسیون را رعایت کند


 
 

1390/5/23

محمود فرجامی
باران در دهان نیمه باز

ابراهیم نبوی که نه فقط یک طنزنویس کم‌نظیر که یک فعال سیاسی خوشفکر هم هست، سخنرانی‌ای در کنفرانس رنسانس دوم ارائه داده که به نظرم هفت اشتباه دارد. هفت اشتباهی که شاید در بیشتر روشنفکران اصلاح‌طلب مشترک است و کمترین زیانش دادن اطلاعات و تحلیل‌های غلط به مخاطبان ایران و غیرایرانی است که طبعا باعث تصورهای غلط، تصمیم‌های اشتباه و شاید اقدامات نادرست بشود. حرفهای نبوی را با ان‌قلت‌های من می‌خوانید:

۲- «… اکثر روحانیون مهم کشور با رهبر و حکومت اختلاف دارند. در جریان تنش های سیاسی از ده نفر شخصیت اول سیاسی کشور، تنها سه یا چهار نفر آنان در حکومت باقی مانده و بقیه از حکومت بیرون آمده اند.»
نوعی خیالبافی دلخوشکنک. از کدام ده نفر اول، شش یا هفت نفرشان بیرون آمده‌اند از حکومت؟ فراموش نکنیم که حتی هاشمی هم -که نسبت به امثال ناطق نوری و مهدوی کنی و لاریجانی‌ها و رضایی- طرف‌ سبزها را گرفت و هزینه فراوانی داد هنوز رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. جمله اول هم که رسما خیانتی است در ردیف همان که روزگاری شریعتی کرد: دادن تصویر آزادی‌خواهانه از چیزهایی که نفس‌شان با آزادی و آزادی‌خواهی مشکل دارد. واقعیت این است که اکثر روحانیون مهم کشور نه فقط با حکومت مشکلی ندارند که مجیزگوی رهبر هم هستند. سکوت کرکننده‌ی روحانیون قم و مشهد را نمی‌توان صرفا با تک مضراب‌هایی مثل منتظری و صانعی لاپوشانی کرد. از کل مجلس خبرگان فقط دو نفر به وضع موجود اعتراض کرده‌اند. فراموش نکنیم که وحید خراسانی هم که دو مورد از سخنانش توسط بعضی رسانه‌ها سبز و به خصوص با محوریت مهاجرانی-کدیور طوری تفسیر شد که انگار حضرتش علیه ظلم و ستم قیام کرده، حرف اصلی‌اش در دو حاشیه‌ی دروسش یکی این بود که باید بساط تبلیغات مسحیت برچیده شود و دیگری هشداری به حکومت که اگر بخواهد بازیگری را در نقش علی‌اکبر یا عباس نشان دهد این جوانان غیور فلان و بیسار خواهند کرد. هردو کاملا ضد انسانی و ضد دموکراسی، اولی تشویقی به سرکوب و حتی اعدام هرچه بیشتر مسیحیان تبشیری و دومی تهدید علیه یک مساله‌ی ذاتا بی‌ضرر در حیطه‌ی هنر هنری با سلاح خشونت‌های مذهبی که البته رسانه‌چی‌های سبز مذهبی با ذره‌بین توانستند از دل آنها حرفهایی علیه حکومت و خامنه‌ای درآورند.

۳- «در ایران تقریبا تمام رسانه ها زیر نظر حکومت قرار دارد، اما مردم عملا رسانه های حکومتی را کنار گذاشته و با چند شبکه فارسی سرگرم کننده وقت شان را می گذرانند…»
درست است که در سال‌های اخیر شبکه‌های ماهواره‌ای شیوع و قدرت بیشتری پیدا کرده‌اند اما بیشتر مردم عملا رسانه‌های حکومتی را کنار نگذاشته‌اند. دست کم گرفتن صدا و سیما اشتباه است. این مردم مذکور برنامه‌های عادل فردوسی‌پور را از فارسی وان می‌بینند؟

 ۴- «اینترنت بطور عملی و بخصوص در شرایط مناسب هر سه محدودیت اطلاعاتی و امنیتی را جبران می کند، برای ما به عنوان تشکیلات عمل می کند، سانسور را از بین می برد و راههای مناسب را برای اعتماد به یکدیگر فراهم می سازد.»
هر سه قضاوت مخدوش است. اینترنت نه فقط در ایران به عنوان تشکیلات عمل نمی‌کند بلکه بیشتر ضد تشکیلات محسوب می‌شود. تشکیلات با انسجام، پایداری، نظم، برنامه‌ریزی، سلسله‌مراتب، وفاداری و رازداری معنا پیدا می‌کند که اتفاقا اینترنت آنها را تضعیف می کند یا دست کم می‌توان اینطور گفت که نوع کاربرد آن در شکل شبکه‌های اجتماعی که مخالفان حکومت از آن استفاده می کنند علیه آن عوامل است. در مورد محدودیت اطلاعاتی و امنیتی هم اتفاقا برعکس تحلیل آقای نبوی صادق است و شواهد بسیار اما حتی اگر واقعا اینترنت در ایران چنین کاربردی برای مخالفان داشته باشد یادمان نرود که در یک جنبش اعتراضی اطلاعات و امنیتی به درد می خورد که در نهایت به عنوان یک ابزار به عمل ختم شود نه آنکه بدلی از بی‌عملی باشد و به هدف تبدیل شود.

۵- «فیس بوک در حال حاضر به عنوان یک عامل واسطه میان نخبگان و عموم جامعه عمل می کند. در حقیقت تمام درهایی را که حکومت در جامعه واقعی می بندد، ما در جامعه مجازی باز می کنیم. در حقیقت در وقایع دو سال اخیر، پنج وب سایت اصلی بالاترین، فیس بوک، روزآنلاین، کلمه و جرس به عنوان سایت های خبررسان عمل کردند و توانستند کمبود تشکیلات و فضای سانسور را بشکنند.»
فیس‌بوک هیچ هویتی ندارد و صرفا امکاناتی را شخصی‌سازی (کاستومایز) می‌کند. شخصی سازی یعنی آنکه هر عکس می‌تواند طوری تنظیماتش را در فیس‌بوک قرار بدهد که فقط با افرادی که دوست دارد ارتباط داشته باشد و از منابعی که خوشش می آید اطلاعات دریافت کند. همین باعث می‌شود بسیاری به این توهم بیفتند که فیس‌بوک آنچیزی‌ست که آنها می‌بینند یا -در سطحی بالاتر- همه اخبار و وقایع آن چیزهایی است که از طریق فیس‌بوکشان دریافت می‌کنند. سایر شبکه‌های اجتماعی هم بیش و کم همین خصوصیت را دارند. هر کس باور ندارد یک آیدی با نام سید امیرحسین بسازد و با اد کردن چند تا از مداح‌ها یا بسیجی‌های مشهور و نوشتن استاتوس‌های در ردیف “سوسولا کوشن”، “نوکرتم آقا سد علی… جون بخواه” وارد شبکه دوستان آنها شود، خواهد دید که ناگهان دنیای مجازی و فیس‌بوک طوری ولایی می‌شوند که انگار از ۷۰ میلیون جمعیت ایران ۵۰ میلیونش بسیجی‌اند و به زودی جوی‌های شیر و عسل و ساندیس در ام‌القرای جهان اسلام جاری خواهند شد.
فضای سانسور چندانی هم توسط این رسانه‌ها شکسته نشده و نمی‌شود. تمامشان فیلتر هستند و افراد اندکی توانایی دور زدن فیلترهای بسیار پیشرفته شرکت مخابرات ایران را دارند. و باز فراموش نکنیم که در اوج دوران نیاز به این شبکه‌ها، یعنی هفته اول پس از انتخابات دسترسی به اینترنت در ایران بسیار سخت و امکان آپلود برای مشترکان خانگی تقریبا غیرممکن بود. تا چند هفته سرویس اس ام اس و چند روزی حتی تلفن‌های همراه هم به کل قطع بودند اما مردم بیشتر از همیشه به خیابان‌ها آمدند چون وقتی قرار به آمدن باشد کافیست بیایی به خیابان؛ و خودکامه هایی که تجهیزات سرکوب و چپاول واقعی دارند با مردمی واقعی که به خیابان‌های واقعی آمده‌اند سرنگون می‌شوند نه با آی‌دی‌های مستعار در فضای مجازی.

۶- «حالا دیگر گفتن این حرفها ساده است که برخلاف تبلیغات حکومت، مردم روستاها نه طرفدار حکومت و نه حامی احمدی نژادند، فقط بخش کوچکی از جمعیت کم درآمد طرفدار حکومت اند. »
اثبات چنین چیزی راحت نیست. جمعیت روستایی ایران یکدست نیست و همچنان از بسیاری از روستاها خبر می‌رسد که مردم طرفدار احمدی‌نژاد هستند. اشکال چنین تحلیل‌هایی این است که اتفاقات ریز و درست اجتماعی و اقتصادی ایران در دو سال گذشته را نادیده می گیرد. هدفمندی یارانه‌ها و نقدی دادن مابه‌ازای آن، جمعیت زیادی از روستاییانی که به برکت جهاد کاشت-داشت-برداشت در زیر لحاف سهم بیشتری (به خیال خودشان) در یارانه‌ها و صدقه سری‌های موسمی دارند را راضی کرده است.

۷- «برخلاف تبلیغات رایج، مهم ترین گروهی که علیه حکومت مبارزه می کنند و به نفع جدایی دین و سیاست مبارزه می کنند، گروههای میانه روی مذهبی و دموکرات – مسلمان ها هستند.»
 شاید -آن هم نه خیلی قاطع- بتوان گفت “پرتعدادترین” اما بعید است بتوان گفت “مهم‌ترین” گروه. آقای نبوی همچون آقای بهنود و بسیاری از روزنامه‌نگاران مهم، حدود هشت سال است که در ایران حضور ندارد و موج دین‌گریزی و دین‌ستزی قشر جوان تحصیلکرده را ندیده است. البته گناه از خارج‌نشینان نیست، این جمعیت مسلمین له‌الدین است که از فرط دل‌نازکی گردن کسی را که علنا اعلام کند از دین رحمت خارج شده را می‌زند و طبعا وقتی حرکتی زیرزمینی شد نمی‌توان آن را جار زد یا آمارش را به طور رسمی در جایی منتشر کرد. باز فراموش نکنیم که بر خلاف تبلیغات رسمی، در ماجرای انقلاب ۵۷، اقشار روستایی، بازاریان و مبارزان مذهبی طرفدار روحانیت کوچکترین و کم‌اهمیت‌ترین نقش اصلی (محرک) را داشتند. الیت جامعه ما اگر نگوییم دین‌ستیز، دین‌گریز است. کتاب “تولدی دیگر” شجاع الدین شفا در حدود ۱۰ سال است که پرخواننده‌ترین و موثرترین کتاب زیرزمینی در دانشگاه‌های ایران است.

و حالا یک:
۱-
«جنبش سبز پس از شش ماه درگیری خیابانی، یک سال فشار به بدنه حکومت، حالا دست از رفتن به خیابان برداشته است، چرا که رفتن ما به خیابان، نیروهای حکومتی را متحد می کند.»
یادمان باشد وظیفه روشنفکر/تحلیل‌گر، به خصوص وقتی که قرار است گزارش بدهد و نه صرفا روحیه، این نیست که ببینید مردم چه می‌کنند بعد طوری تحلیل کند که عمل آنها بهترین انتخاب تلقی شود. واقعا، با این همه فشارهای بی سابقه و در حالی که موسوی و کروبی بدون محاکمه دستگیر و زندانی شده‌اند، جنبش سبز به خیابان نمی‌رود چون به این نتیجه رسیده این کار نیروهای حکومتی را متحد می‌کند؟! با همین منطق مثلا نمی‌توان یک زمانی گفت جنبش سبز هیچ کاری نمی‌کند چون به این نتیجه رسیده این کار نیروهای حکومتی را عصبانی می‌کند؟
یعنی ما برای رنسانس دوم چیزی تازه‌تر از شیوه اندازی ملانصرالدین نداریم: تیر را به سوی دیواری می‌انداخت، هر کجا می‌نشست دورش را طوری خط می‌کشید که محل فرود دقیقا وسط نشانه قرار بگیرد.
———————–
متن سخنرانی یادشده را اینجا بخوانید


 
 

1390/5/25


۱۹۲ نماينده مجلس با «ضد فرهنگی» توصيف کردن ويژه نامه روزنامه دولتی «ايران» در باره حجاب و چادر، خواستار برخورد قوه قضاييه با این نشریه شدند.

روزنامه ايران که زير مجموعه خبرگزاری ايرنا و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است هفته گذشته ويژه نامه ای با عنوان «خاتون» در ۲۵۸ صفحه منتشر کرد که در آن مقالات، مصاحبه ها و کاريکاتورهايی درباره وضعيت حجاب و چادر در ايران به چاپ رسانده بود.

انتشار اين روزنامه بويژه مصاحبه با مهدی کلهر، مشاور سابق محمود احمدی نژاد، خشم محافظه کاران را برانگيخت و دادستان عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد که پرونده اين روزنامه به دادگاه رفته است.

۱۹۲ نماينده مجلس در بيانيه روز سه شنبه خود نوشته‌اند: «يكي از روزنامه‌هاي دولتي در ضميمه مردادماه سال جاري ويژه نامه‌اي را با عنوان خاتون 1، چاپ و منتشر نموده كه با نگاهي ليبرالي به مساله حجاب و عفاف، به درج مطالبي پرداخته كه با فرهنگ اسلامي هم خواني ندارد.»

اين نمايندگان، «اظهارات غير کارشناسانه و غير منطقی و بدعت آميز به مسئله حجاب» و «زير سوال بردن اقدامات قانونی نيروی انتظامی در طرح ارتقا سلامت اخلاقی» را از ايرادهای ويژه نامه «خاتون» دانسته و گفته اند که در اين نشريه، «نوعی تسامح و تساهل فرهنگی و چراغ سبز به بدحجابی در فضای کشور» به چشم می خورد.

در بيانيه اين نمايندگان از «چادر» به عنوان «يک نماد جهادی اسلامی» ياد شده است و روزنامه دولتی ايران متهم شده که «با اهداف خاص انحرافی و با سو استفاده از بيت المال» به نشر مطالبی پرداخته است که به گفته آنها، «به هيچ وجه با روح انقلاب اسلامی سازگار نيست.»

مهدی کلهر درباره نحوه ورود چادر مشکی به ايران به ويژه نامه خاتون گفته بود: «ناصرالدين شاه در سفرهای اروپايی، شب که به مجلس عياشی می رفت، می ديد آنجا لباس مردها مشکی است، کلاه سيلندری مردها مشکی است و زن ها هم با لباس مشکی می آيند. اين به نظرش آمد که يک نوع سنگينی و وقار دارد و گرنه در اسلام به صراحت داريم که رنگ تيره مکروه است. اين رنگ مشکی متکبرانه را ناصر الدين شاه آورد. خدا لعنتش کند. همين جور آتش به قبرش ببارد. مرد ملعونی بود.»

وی افزوده بود: «از لحاظ فلسفه حجاب که در قرآن آمده که زن خودش را در مقابل تير نگاه هيز مردان قرار ندهد، قطعا چادر بدترين پوشش است چون چهره زن را در قاب می کند.»

رسانه های اصولگرا انتشار اين ويژه نامه و به گفته آنها، «حمله به پوشش اسلامی زنان و دختران مسلمان» را از موارد در دستور کار «جريان انحرافی» درون دولت احمدی نژاد عنوان کرده اند. جريان انحرافی برای معرفی برخی از نزديکان رييس دولت دهم به کار می رود که رياست آنها با اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر محمود احمدی نژاد، است.

منبع: ایسنا و رادیو فردا


 
 

1390/5/25

۹۴ نماینده مجلس امروز، ۲۵ مرداد ماه با بررسی دو فوریت طرح «انتقال آب برای نجات دریاچه ارومیه از خشک‌شدن» مخالفت کردند.

درنتیجه این مخالفت، طرح باید بار دیگر پس از کار‌شناسی مجلس درباره آن، به صورت عادی در مجلس بررسی شود.

اگر این طرح به تصویب برسد، وزارت نیرو موظف می‌شود حداقل یک میلیارد متر مکعب آب را برای جلوگیری از خشک‌شدن این دریچه با پمپاژ از رودخانه ارس و همچنین سیلوه در پیرانشهر فراهم کند.

در بررسي دو فوريت طرح انتقال آب براي نجات درياچه اروميه از خشك شدن، نادر قاضي‌پور به عنوان يكي از طراحان، نورالله حيدري و ثروتي به عنوان دو مخالف و جهانگيرزاده و نقوي حسيني به عنوان دو موافق سخن گفتند.

مقام‌هاى سازمان حفاظت از محیط زیست ایران می‌گویند که با افزایش خشکی این دریاچه، حدود ۱۰ میلیارد‌ها تن نمک به صورت گرد و غبار و توفان بر سر مردم بیشتر مناطق ایران ریخته خواهد شد.

نادر قاضی‌پور، نماینده مردم ارومیه در سخنان امروز خود در مجلس با اشاره به پس‌رفت سریع و مداوم آب، نسبت به ضرورت نجات حیات گیاهی و حیوانی این زیست‌بوم و جلوگیری از تبعات خشکی دریچه ارومیه برای مردم منطقه هشدار داد.

نورالله حیدری، نماینده مردم اردل و فارسان این طرح را «غیرکار‌شناسی» و «از روی احساسات» ارزیابی کرد و گفت: قرار نیست برای این‌که یک جا را آباد کنیم، مناطق دیگر را خراب کنیم.

اما جواد جهانگیرزاده، نماینده دیگر ارومیه هشدار داد که اگر این دریاچه خشک شود در بسیاری استان‌ها باران نمک خواهد بارید و نزدیک به ۱۳ میلیون نفر را آواره خواهد کرد.

او این پدیده را نتیجه «کم‌کاری و قصور دولت» دانست و گفت که هیئت دولت در سال ۸۷ در مصوبات سفرهای استانی خود دو هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان برای احیای این دریاچه تصویب کرده بود اما تاکنون پرداخت نشده است.

از سوی دیگر موسی‌الرضا ثروتی، نماینده بجنورد در مخالفت با این طرح گفت که نباید دولت را محکوم کرد.

آقای ثروتی پیشنهاد کرد که هزینه انتقال آب از رودخانه‌ها به دریاچه ارمیه برعهده کشاورزانی گذاشته شود که «به ناحق سد زده و جلوی آب را گرفته‌اند.»

از طرف دیگر، حسین نقوی حسینی، نماینده ورامین در واکنش به احساساتی و غیرکار‌شناسی خواندن این طرح گفت دو دهه است که محافل دانشگاهی و علمی ایران بر موضوع خشک شدن آب دریاچه ارومیه کار می‌کنند و محافل بین‌المللی جغرافیایی نیز پیشنهاداتی ارائه داده‌اند.

منبع: ایسنا و مردمک


 
 

1390/5/25

قرارداد طرح توسعه میدان نفتی جفیر به ارزش تقریبی نیم میلیارد دلار به دلیل اختلاف شرکت بلاروس نفت به عنوان بزرگ‌ترین شرکت اروپایی فعال در صنعت نفت ایران و شرکت ملی نفت به حالت تعلیق درآمد.

به گزارش مهر، قرارداد طرح توسعه میدان نفتی جفیر به عنوان نسل جدید قراردادهای بیع متقابل ایران شهریور ماه سال ۱۳۸۶ بین شرکت ملی نفت ایران و بلاروس نفت به امضا رسیده بود.

بر اساس این قرارداد، این شرکت اروپایی باید در مدت کمتر از ۳۶ ماه و با حفاری و تعمیر چهار حلقه چاه طرح تولید زودهنگام نفت از میدان جفیر را با ظرفیت تولید روزانه هزار بشکه اجرایی می‌کرد.

در ‌‌نهایت با گذشت سه سال از امضای قرارداد، طرح توسعه زودهنگام نفت از میدان جفیر با ظرفیت تولید حدود سه هزار بشکه در روز مرداد ماه سال گذشته در مدار بهره‌برداری قرار گرفت.

همزمان با آغاز تولید زودهنگام نفت از میدان جفیر، به دلیل اختلاف نظر بین مسئولان شرکت ملی نفت و شرکت بلاروس نفت در مورد نحوه بهره برداری، چگونگی بازپرداخت منابع حاصل از توسعه میدان و برخی از مسائل فنی طرح توسعه فاز نخست این میدان نفتی به حالت تعلیق درآمده است.

آن‌طور که خبرگزاری مهر گزارش کرده است بلاروس نفت از تیر ماه امسال به تمامی فعالیت‌های نفتی خود در ایران پایان داده است.

مهر پیش‌بینی کرده است امروز ۲۵ مرداد ماه قرارداد این شرکت اروپایی برای توسعه فاز یک میدان نفتی جفیر فسخ شود.

منبع: خبرگزاری مهر


 
 

1390/5/25

یک کار‌شناس محیط زیست می‌گوید خشکی بی‌سابقه و نبود امکانات و اعتبار لازم وضعیت تالاب گندمان را بحرانی و نگران کننده کرده است و احتمال تکرار آتش سوزی گسترده مانند دو سال پیش در این تالاب وجود دارد. 

هومان خاکپور در گفتگو با مهر خشکسالی سال‌های اخیر، افزایش درجه حرارت و تبخیر، احداث سد و قطع حق آبه طبیعی را از جمله تهدیدهایی می‌داند که، تالاب گندمان را در برابر تهدید آتش سوزی بسیار حساس و شکننده کرده است.

به گفته وی احداث سد در محل خروجی تالاب چغاخور در بالا دست و عدم رعایت حق آبه‌طبیعی تالاب گندمان، حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز و برداشتهای مازاد بر پروانه‌های بهره برداری، دست کاری‌های انجام شده بر روی مسیر‌ها و بستر چشمه‌های اطراف ‌تالاب، روند خشکی و مواجه تالاب گندمان با خطر آتش سوزی را شتابی نگران کننده بخشیده است.

خاکپور تصریح می‌کند که اکثر مسئولان محلی و مقامات ارشد و تصمیم گیر کشوری نیز از این شرایط نابسامان و بی‌سابقه حاکم بر گندمان با اطلاع هستند و از تجربه تلخ آتش سوزی گسترده و طولانی مدت دو سال پیش در این تالاب باخبرند.

به اعتقاد خاکپور، وقتی اعتبار سالانه صیانت از شش میلیون هکتار رویشگاه‌های جنگلی زاگرس کمتر از ۱۰ میلیارد تومان و در مقابل سالانه بالغ بر ۵۰۰ میلیارد تومان صرف احداث سدهای غول پیکر در همین منطقه زاگرس می‌شود نباید شگفت زده شویم که اداره کل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری برای تجهیز ناوگان اطفای حریق خود ناتوان و عاجز باشد.

تالاب گندمان در چهار محال بختیاری در دفتر بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی «لندن – ۱۳۵۲» به ثبت رسیده است. این تالاب که به عنوان زیستگاهی با ارزش در میان ۱۰۵ زیستگاه مهم پرندگان در ایران شناسایی شده است، در شمار زیبا‌ترین تالاب‌های کشور و مهم‌ترین کانون‌های گردشگری چهارمحال بختیاری قرار داشته و زیستگاهی منحصربفرد برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی محسوب می‌شود. 

منبع: مهر

پیشینه:

هجوم لودرها به تالاب بین‌المللی چغاخور


 
 

1390/5/25

سایت دولتی ایرنا با مسئولیت علی‌اکبر جوانفکر از خبرگزاری فارس رسانه نزدیک به سپاه و نیروهای امنیتی شکایت کرد. 

ایرنا در نامه اعتراضی خود نوشته است که خبرگزاری فارس با انتشار مطالب خلاف واقع باعث تشویش اذهان عمومی شده و روزنامه ایران را متهم به توهین به مقدسات کرده است.

اداره حقوقی ایرنا در نامه دیگری به مدیرمسوول پایگاه خبری تحلیلی فردا نیوز نوشته که این پایگاه خبری در ۲۲ امردادماه با درج مطلبی با عنوان «پروژه جدید جریان انحرافی/توهین بی‌سابقه به پوشش بر‌تر زنان و تخریب طرح امنیت اجتماعی» مطلب منتشر شده در ویژه نامه خاتون را «تحریف» و «با انتشار مطالب خلاف واقع باعث تشویش اذهان عمومی شده» و روزنامه ایران را متهم به توهین به مقدسات کرده است.

ایرنا همچنین خواستار برخورد قانونی با مدیرمسئول پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز شده که مطلبی با عنوان «چادر مشکی اشرافی و متکبرانه است، از مجالس عیاشی شبانه اروپا آمد» منتشر کرده بود.

در این نامه آمده است که پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز مطلب منتشر شده در ویژه نامه خاتون ضمیمه رایگان روزنامه ایران در تاریخ ۲۲ مرداد ماه جاری را «تحریف و با انتشار مطالب خلاف واقع باعث تشویش اذهان عمومی شده» و روزنامه ایران را متهم به توهین به مقدسات کرده است.

در این سه نامه اعتراضی جداگانه آمده است: «با توجه به اینکه موارد مطروحه در اخبار یاد شده از مصادیق محرز و مسلم مندرج در مواد ۶۹۷ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی و بندهای ۸ و ۱۱ ماده ۶ قانون مطبوعات است، با تقدیم این شکوائیه، رسیدگی، تعقیب و مجازات مشتکی عنه مورد استدعا است.» 

منبع: جرس

پیشینه:

خاتون نامه یا حکایت دولتی که می خواهد هم کبک باشد و هم کلاغ بماند

دفاع یامین پور از «خاتون» روزنامه ایران و حمله به همشهری جوان


 
 

مدیرکل سابق دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت خبر داد:
1390/5/25

مدیرکل سابق دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت می‌گوید برخی نانوایی‌ها به‌ جای خمیر مایه از قرص آسپرین استفاده کرده و در حالی که میزان مجاز سبوس‌گیری آرد ۷ درصد است، از آرد ۲۵ درصد سبوس‌گیری شده استفاده می‌کنند.

به گزارش ایلنا، ربابه شیخ‌الاسلام افزوده است: «اتحادیه تولید‌کنندگان مخمر اعلام کرده که تنها یک چهارم نان‌های سنتی کشور با خمیر مایه تخمیر می‌شود و تولید‌کنندگان، مابقی خمیرمایه تولیدی خود را به کشور افغانستان صادر می‌کنند.»

خانم شیخ‌الاسلام همچنین گفته در صورتی‌ که وزارت بهداشت اعلام می‌کند از جوش شیرین در پخت نان استفاده نمی‌شود، اما هنوز نانوایی‌ها از این ماده استفاده می‌کنند.

به گفته وی، «سبوس از آردهای مورد استفاده در نانوایی‌های سنتی حذف شده و این موضوع در کشوری که شیوع بیماری‌های غیرواگیر مانند دیابت، سرطان کلون، بیماری‌های قلبی و دیگر انواع سرطان در سطح بالایی قرار دارد، کاملا نگران کننده است.»

اظهارات این متخصص تغذیه درابه وضعیت نامناسب نان در ایران در حالی اعلام می‌شود که چندی پیش دفتر مطالعات زیربنایی مرکز پژوهش‌های مجلس با ارائه گزارشی از پیامدهای منفی جداسازی سبوس از آرد گندم اشاره کرده بود.

بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، افزایش نارسایی‌های روده‌ای، افزایش ابتلا به سرطان‌های روده بزرگ، مقعد، شکم، پانکراس، بافت آندوم‌تر رحم، تخمدان و پروستات، افزایش احتمال بروز بیماری‌ها و حمله‌های قلبی، افزایش ابتلا به چاقی و ابتلا به دیابت نوع دوم، کاهش مقاومت در برابر انواع عفونت‌ها، ایمنی کمتر در مقابل ویروس‌ها، افزایش آلرژی به مواد غذایی و افزایش بار سمی در کبد و کلیه از جمله عواقب ناشی از کمبود سبوس گندم بر سلامت مردم است.

همچنین افزایش عصبانیت، پرخاشگری، افسردگی، تنش‌های روانی، خستگی‌های مفرط، کوفتگی بدنی، بی‌حوصلگی و در نتیجه کاهش شادابی جامعه از دیگر عوارض ناشی از جداسازی سبوس از آرد هستند.

منبع: ایلنا


 
 

1390/5/25

دادگاهی در آمریکا روز دوشنبه یک ایرانی را به جرم تلاش برای صادرات تجهیزات رادیویی و قطعات موشک های ضدتانک به ایران به بیش از ۴ سال زندان محکوم کرد.

داوود بنی عامری، ۳۸ ساله، در ماه مه یک مورد اتهام تلاش برای صادرات کالا و فناوری به ایران و یک اتهام تلاش برای صادرات اقلام دفاعی بدون مجوز یا تایید دولت را پذیرفت.

از آقای بنی عامری  به عنوان شهروند ایران نام برده شده، که به شکل قانونی در ایالت کالیفرنیای امریکا اقامت داشته است.

این شهروند ایرانی درسال 2009 بازداشت شده بود.

"پاتریک فیتزجرالد" دادستان کل امریکا گفته است «بنی عامری» امنیت ملی امریکا را به خطر انداخته است.

منبع: بی‌بی‌سی و رادیو فردا


 
 

1390/5/25

خبرگزاری فارس گزارش داده است که داود احمدی‌نژاد،‌ برادر بزرگتر محمود احمدی‌نژاد از نمايندگي ويژه رئيس جمهوری و ‌دبيري كميته دائمي پدافند غيرعامل ایران، برکنار شده است.

خبرگزاری فارس به دليل برکناری داود احمدی نژاد اشاره نکرده و فقط نوشته است که او طی روزهای اخير از اين سمت کنار گذاشته شد.

به نوشته این خبرگزاری نیمه‌رسمی، داود احمدی‌نژاد يکی از اولين و اصلی‌ترين منتقدان «جريان انحرافی» است که افشاگری‌های بسيار و انتقادهای شديدی عليه عناصر اين جريان داشته است.

بر اساس این گزارش داود احمدی‌نژاد اخيراً در مراسمی با حضور وزير، معاونان و مسئولان يکی از وزارتخانه‌ها، با انتقاد از عملکرد «جريان انحرافی» از آنچه مفاسد اقتصادی اين جريان ناميد، پرده برداشته و از تبعيت نکردن عناصر اين جريان از ولايت فقيه به شدت انتقاد کرده بود.

پيشتر، روزنامه‌های روزگار و کيهان روز نهم خرداد ماه سال جاری خبر داده‌ بودند که داود احمدی‌نژاد در اظهاراتی عليه جريان انحرافی در دولت گفت که جريان انحرافی در دولت با هزينه ميلياردی قصد دارد دور آينده مجلس را قبضه کند.

داود احمدی نژاد پيش از اين نيز گفته بود که اسنادی کاملا سری در اختيار دارد که نشان می دهند جريان انحرافی در تلاش است تا «حذف نظام ولايی را در اين مملکت پياده کند.»

داوود احمدی نژاد فساد سياسی و فساد اقتصادی را تنها دو سطح از فساد جريان انحرافی توصيف کرده و گفته بود که از مقولات ديگری از فساد در اين جريان نيز اطلاع دارد، اما انتشار اسناد آن را بايد آن را برای وقت ديگری گذاشت.

وی در مصاحبه ای با خبرگزاری فارس نيز گفت: بعضی از اعضای انجمن حجتيه که اکنون به «راه حقيقت» تغيير نام داده اند، جريان فتنه آينده را خلق می کنند. اين  جريان در صدد است که کشور را دچار تزلزل کرده و با افراد مبتذل ارتباط برقرار کند.

منبع:‌ فارس و رادیو فردا


 
 

گزاره‌های گفتگو با گراناز موسوی:
1390/5/25

گراناز موسوی، کارگردان فیلم «تهران من حراج» در گفتگو با روزنامه شرق از مسائل حاشیه‌ای ساخت این فیلم سخن گفته است.

مرضیه وفامهر هنرپیشه اصلی این فیلم از نیمه تیرماه در بازداشت است. خانم موسوی در پاسخ به این سوال که نوع پوشش خانم وفامهر در فيلم را چطور انتخاب كرديد؟ آيا احتمال نمي‌داديد كه به اين دليل اكران فيلم در ايران با مشكل مواجه شود؟ گفته است: سر مرضيه در فيلم ماشين شده و تراشيده است. در دست‌كم ۱۵ نمونه فيلم رسمي و اكران شده ديگر در همين سال‌هاي اخير موارد بسيار مشابه وجود دارند كه اتفاقا من هم با استناد به آنها به سراغ اين اجرا رفتم.

مهم‌ترین گزاره‌های این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

*داستان تهران من حراج قصه سرگشتگي نسل ماست. بچه‌هاي اين روز‌هاي تهران از پس آوار جنگ‌هاي سخت و نرم فراموش مي‌شوند و به حال خود وا گذاشته مي‌شوند و گهگاه راه گم مي‌كنند و در دود و دم آرامشي را مي‌جويند كه تهران از آنها دريغ مي‌كند.

*اين فيلم متعهد به واكاوي رنج جوان امروزي بودن در تهران بي‌در و پيكر است. تهران پر تناقضي كه در آن در هر لحظه امكان جمع نقيضين باز توليد مي‌شود. تهراني كه در شكاف ميان سنت و مدرنيته سال‌هاست دست‌وپا مي‌زند. تهراني كه دالان‌ها و زيرزمين‌هاي تاريخي‌اش هنوز ما به ازاي زيست امروزين دارند. اين فضاهاي مخفي و مخوف در تهران، خوب يا بد، جزيي از هويت اين شهرند. ما هم به عنوان راوي، فيلمساز و نويسنده مي‌توانيم از كنار اينها به سادگي بگذريم يا مي‌توانيم درنگ كنيم و ببينيم. مي‌توانيم انتخاب كنيم و ببينيم.

*اين بچه‌ها روزانه به مصرف موادشان اضافه مي‌شود و هر روز شكل تازه‌اي از دام‌هاي تازه سر راه جواني‌شان گسترده مي‌شود، كي هستند و از كجا آمده‌اند؟ از ما بهتران كه نيستند! اينها هم از مردم ما هستند. همشهري، همدرد و هم‌زبانند. گرفتارند اما ذاتا گناهكار و مستحق عذاب نيستند. اينها هم هزار حرف نگفته و آرزوي حرام شده دارند. شايد از خانواده گريخته‌اند. شايد قرباني كودك‌آزاري‌اند. شايد افسرده‌اند. شايد نمي‌دانند عصيان جواني‌شان را سر كدام كوه داد بزنند. ولي آدمند و به جاي عذاب حق دارند كه به آنها شانس دوباره‌اي داده شود براي اينكه خودشان را در سرزمين خودشان و كنار مردم خودشان پيدا كنند به جاي اينكه بهشت‌شان را در فرار به ناكجا بجويند.

*ما اگر حرف خودمان را در مملكت خودمان نتوانيم به هم حالي كنيم، در هيچ كجاي دنيا نمي‌توانيم به آن همدلي آرماني برسيم. اين عصاره صحنه‌هاي پاياني فيلم است كه در آن مرضيه با وجود همه چيز تصميم مي‌گيرد كوله‌اش را به دوش بگيرد و به سرزمين‌اش برگردد.

*سامان نمونه‌اي از شكست در مهاجرت است. جواني است از اينجا رانده و از آنجا مانده. نه ريشه در وطن دارد و نه جايگاه مطمئني در غربت. او هم از زندگي فقط فرار از مشكلات را ياد گرفته. مهاجرت به مثابه گريز، نه انتخاب نفس فرار، به عنوان يك راه‌حل در او نهادينه شده است.

*به نظر نمي‌آمد كه ديگر اين ماجراي سر تراشيده قضيه تازه‌اي باشد كه ايجاد حساسيت كند به خصوص كه در اين فيلم مرضيه نقش يك دختر بسيار ساده‌پوش، بي‌آرايش و حتي بيمار را بازي مي‌كند كه هرگز اين نوع پوشش در راستاي حتي جلب نظر نيست، بلكه نمادي از تفاوت و عزلت او از دنياي پيرامونش است. من فيلم را با در نظر گرفتن همه نمونه‌هاي مشابه از همين مواردي كه امروز و به ناگهان در فيلم من به طور خاص مساله شده، اما در بسياري فيلم‌هاي ديگر اجرا شده و اكران سراسري هم گرفته است، ساختم. مگر يك فيلمساز كار اولي، راه ديگري جز استناد به نمونه‌هاي مسبوق به سابقه و تجربه‌هاي معيار در ديگر فيلم‌هاي موجود و روز هم دارد؟

منبع:‌ شرق

 


 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته