-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
سعید ماسوری زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر که به حبس ابد محکوم شده است با تحمل یک سوم حبس خود همچنان از حق مرخصی برخوردار نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، سعید ماسوری که به اتهام ارتباط و همکاری با یک سازمان سیاسی ابتدا به اعدام و سپس به ابد محکوم شده است با گذشت ده سال تاکنون از داشتن مرخصی که به عنوان حقوق اولیه زندانی در قانون تعریف شده، برخوردار نبوده است. خانواده این زندانی در گفتوگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت ماه گذشته برای موافقت مسوولین با مرخصی وی به دادستانی تهران مراجعه نموده است ولی دادستان تهران آقای دولت آبادی به دلیل اینکه از وضعیت پرونده این زندانی اطلاعی نداشته است پاسخ به درخواست ایشان را به آینده موکل کرد.
مادر این زندانی سیاسی میگوید فرزندش در دی ماه سال ۷۹ هنگام ورود به کشور بازداشت شده است ولی وزارت اطلاعات در اردیبهشت ماه سال ۸۰ دستگیری فرزندشان را به آنها اطلاع داده است وی در سال ۸۱ از سوی دادگاه انقلاب به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد و ۳ ماه بعد در دادگاه تجدید نظر حکمش مجدد تایید شده است.
گفتنی است آقای ماسوری که هم اکنون در سالن ۱۰بند ۴ زندان رجاییشهر کرج بهسر میبرد و پیشتر در زندانهای اهواز و اوین نیز تحمل حبس کرده است. وی به مدت ۲ سال پیش از انتقال به رجاییشهر در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ و همچنین عمومی همین بند نگهداری شده و با تقلیل حکمش از اعدام به ابد به زندان رجاییشهر منتقل شده است.
موسیقی در جمهوری اسلامی ایران از جایگاه نازلی برخوردار است، وقتی این موسیقی به موسیقی اعتراضی تبدیل شود، بیشک باید منتظر برخورد حاکمیت جمهوری اسلامی با آن بود. گروه «سوفار» حدود یک سال پیش و به دلیل وجود آنچه که اعضا آن را «نشاط انتخاباتی» نامیدهاند به وجود آمد و برای اعلام این وجود، ترانهای با نام «فصل اول» را اجرا کرد که پیش از این و به دلیل سرکوبهای بعد از انتخابات منتشر نشده است. این ترک از آلبوم «داستان سبز» منتشر میشود که حالتی داستانگونه دارد ولی تاکنون به دلایلی که ذکر شد ناتمام مانده است. گفتوگویی با دو نفر از خوانندگان این گروه رپ راک به نامهای «سروش» و «امیرحسین» انجام دادهام و از آنها دربارهی سختیهای این نوع کار در ایران پرسیدهام، سروش میگوید:
«این کار در واقع قبل از انتخابات کلید خورد و در آن شور و نشاط انتخاباتی که بود ما از قل چند ترک نیمهکاره داشتیم و بعد به یک جمعبندی رسیدیم که نحوهی انتشار آلبومان را مثل یک کتاب کنیم، همانطور که میبینیم این آلبوم داستان سبز نام دارد، انگار عنوان یک کتاب است و ترک اول اسمش فصل اول است. ما شعری داشتیم که آخرش به اینجا میرسید که در این شور و نشاطی که هست، بیاییم و برای بهتر شدن فضا در انتخابات شرکت کنیم. تا اینکه اتفاقی که افتاد این بود که متاسفانه آهنگساز گروه در اثر یک حادثه فوت کردند و کار استپ شد و بعد زمان گذشت، وارد انتخابات شدیم و آن اتفاقات افتاد.
این بود که ما به این نتیجه رسیدیم که الان در این فضا دیگر دیگر آن شور و نشاط نیست و آن قسمت از شعر در ورس آخر که به آن شور و نشاط اشاره میکند باید تغییر کند. ورس آخر شعر را عوض کردیم و آن را تا آن روزی که صندوقها باز میشود رساندیم. در شعر میگوید: رای سبزمون شد تباه، توی بهتمون خوندن سیاه و قطعا فصل دوم در ادامهی این خواهد بود.»
امیر تو چه نقشی در گروه سوفار داری؟
«اولن بگویم که ایدهی داستان سرایی در کار ایدهی سروش بود و زمانی که من برای تشکیل گروه به سروش پیوستم، گروه رپ راک خوبی در ایران نبود و میشود گفت جزو پیشروها بودیم. ما اول میخواستیم روی یک کار از حبیب به نام «بارون» کار کنیم که دیدم این استعداد را دارد که بتواند به موزیک رپ راک خوبی تبدیل شود ولی نیمه کاره ماند. من میتوانم بگویم در جاهایی روی موزیک گره تاثیر دارم و خوانندهی راک گروه نیز هستم.»
سروش میتوانی از محدودیتهایی که کار زیر زمینی موسیقی، آن هم به این شکل سیاسی و اعتراضی در ایران دارد برایمان بگویی؟
ببین کسی که آهنگ کار ما را ساخت، اصلن جزو آهنگسازان ایران نبود، مهمانی بود که از خارج از ایران برای کارهای اداری آمده بود، به کار اکسس داشت و راک میدانست، این بود که ما رفتیم سراغ آن و خواستیم برایمان کار کند. ایشان به واسطهی اینکه محدودیتها در ذهنش نبود خیلی راحت پذیرفت و کار کرد. اما بعد از آن که ما میخواستیم کار را ضبط کنیم باورت نمیشود از صبح تا شب این تلفن در دست من بود و در آن فضایی که باید سریع این را ضبط میکردیم و به بیرون میفرستادیم، من به نزدیکترین دوستانم که استدیو و حتا هوم استدیو داشتند زنگ زدم و میگفتم میخواهیم کاری ضبط کنیم. میگفتند محتوای آن چیست؟ وقتی میگفتم سیاسی است، اکثرن یا میگفتند بهت زنگ میزنیم و زنگ نمیزدند یا اینکه میگفتند نمیشود و نمیتوانیم.
واقعن تصور من این است که اگر بخواهی کاری سیاسی ضبط کنی اول باید به فکر این باشی که خودت یک استدیو داشته باشی که بتوانی این را امن ضبط کنی.»
امیر قبل از اینکه کار را بخوانی چه آیندهای برای آن متصور بودی؟ زیرا به هر حال ممکن بود پس از خواندن این کار با سرکوبهایی مواجه شوی.
«وقتی ما این آهنگ را کار کردیم و داشتیم مردم را تشویق میکردیم که بیایند رای بدهند و رایشان هرچه باشد ولی رییس جمهوری قبلی نباشد و به دلیل کلیت آهنگ که ما داریم از کلیت اصولگراها به مردم میگوییم، به این خاطر من مطمئن بودم که اگر اتفاقی بیافتد، اتفاق چندان خوبی نیست. ما پی همه چیز را به تنمان مالیده بودیم ولی منتظر یک فرصت بودیم که بتوانیم این را طوری پخش کنیم که واقعن شنیده شود.»
سروش گفتی که با شما برخورد شد و تو پس از خواندن این آهنگ بازداشت هم شدی، میشود در این مورد بیشتر توضیح دهی؟
من این را خیلی کوتاه میگویم، زیرا برخوردی که با من شد فقط به خاطر این آهنگ نبود. ما فعالیتهایی پس از انتخابات داشتیم که آن فعالیتها در واقع منجر به دستگیری من شد، وقتی که من دستگیر شدم این آهنگ نیز ضمیمهی پروندهی من شد و یکی از اتهاماتم شد. امیر خوشبختانه با هوشیاری توانست فرار کند و در حدود هشت ماه در ایران زندگی مخفی داشت. اما من دستگیر شدم و در حدود ۳۵ روز با چشمبند و دستبند و پابند در یک بازداشتگاه بینام و نشان در انفرادی بودم، جایی که هنوز نمیدانم کجا بود هر روز مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفتم. راجع به این آهنگ خیلی از من سوال و جواب شد و بابت آن خیلی کتک خوردم.
اما خوشبختانه این که میگویند در ایران شما مردن را هم میتوانید با پول عوض کنید، دوستانی که بیرون بودند توانستند پول خرج کنند و من را بیرون بیاورند. من را در صندوق عقب مثل مافیا آوردند تحویل شخص دیگری دادند و من نیز مدتی زندگی مخفی داشتم و ماندیم تا شاید اوضاع بهتر شود. در آن هیجاناتی که در ایران بود هر کس فکر میکرد امروز است که دیگر رژیم عوض شود. اما متاسفانه این نشد و دیدیم که داریم وقت را میکشیم و بهتر است بیرون بیاییم تا حداقل یک تریبون برای ادامهاش پیدا کنیم.»
موسیقی در جمهوری اسلامی ایران از جایگاه نازلی برخوردار است، وقتی این موسیقی به موسیقی اعتراضی تبدیل شود، بیشک باید منتظر برخورد حاکمیت جمهوری اسلامی با آن بود. گروه «سوفار» حدود یک سال پیش و به دلیل وجود آنچه که اعضا آن را «نشاط انتخاباتی» نامیدهاند به وجود آمد و برای اعلام این وجود، ترانهای با نام «فصل اول» را اجرا کرد که پیش از این و به دلیل سرکوبهای بعد از انتخابات منتشر نشده است. این ترک از آلبوم «داستان سبز» منتشر میشود که حالتی داستانگونه دارد ولی تاکنون به دلایلی که ذکر شد ناتمام مانده است. گفتوگویی با دو نفر از خوانندگان این گروه رپ راک به نامهای «سروش» و «امیرحسین» انجام دادهام و از آنها دربارهی سختیهای این نوع کار در ایران پرسیدهام.
بهسالگرد درگذشت آیتاله خمینی که نزدیک میشویم و خیلی وقت بود که میخواستم این مطلب را درباره این انقلاب بهظاهر اسلامی و در باطن نمیدانم چه کلمهای لایق این حکومت است و کلمه در مقابل این کارهایی که اینها میکنند، بهتنگ میآید و نمیشود صفتی دربارهی این حکومت بهکار برد بنویسم، ولی بنا بهمسایلی نمیشد و نمیتوانستم ولی الان مطالبی را که مینویسم بر راستای دانش و سواد خودم است و چیزهایی که خواندم و برایم بهاثبات رسیده و آنرا در چهار قسمت مینویسم.
همه میدانیم که انقلاب ایران در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ خورشیدی بهرهبری آیتاله خمینی بهپیروزی رسید و نظام شاهنشاهی ایران ساقط شد در دانشنامهی ویکیپدیا میخوانیم که:
انقلاب سال ۱۳۵۷ خورشیدی در ایران، (مشهور بهانقلاب اسلامی) که با مشارکت اکثریت مردم، احزاب، روشنفکران و دانشجویان ایران انجام پذیرفت، نظام پادشاهی ایران را سرنگون و زمینه روی کارآمدن نظام جمهوری اسلامی، بهرهبری روحانی شیعه، روحاله خمینی در ایران را فراهم کرد. تفکرات و شخصیتهای اسلامی، در این انقلاب حضور برجستهای داشتند و آیتاله خمینی آنرا انقلاب اسلامی خواند. این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته میشود.
رویدادهای مهمی، بهعنوان نقطه عطف یا سرآغاز اعتراضات همهگیر در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ محسوب میشوند از جمله برهمزدن جلسات شعرخوانی آرام با مضمون سیاسی بهسازماندهی کانون نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان و در دانشگاه آریامهر در آبانماه سال ۱۳۵۶ توسط پلیس حکومتی که بروز تظاهرات و خشونتهای بسیار در دانشگاههای تهران را بههمراه داشت و همچنین چاپ مقالهای در روزنامه اطلاعات در دیماه همان سال که در نظر قشر مذهبی مقالهای توهینآمیز بهآیتاله خمینی و روحانیون منتقد حکومت محسوب میشد و موجب ناآرامیهای خشونتآمیزی در شهر قم گشت. رکود اقتصادی، وقوع اعتصابات گستردهای را از خردادماه سال ۱۳۵۷ بهبعد در سطح کشور بهدنبال داشت که موجب پیوستن طبقه کارگر بهتظاهرات شد و دامنه اعتراضها را از دهها هزار نفر بهصدها هزار و حتا میلیونها تن افزایش داد. کشتهشدن تعداد بسیاری از معترضها (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه) توسط نیروهای حکومتی تنها بر دامنه اعتراضها و ناآرامیها افزود و با خروج شاه از کشور و عدم موفقیت دولت شاپور بختیار، سرانجام با اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب بهپیروزی رسید.
در رفراندمی که در فروردین سال ۱۳۵۸ برگزار شد اکثریت مردم ایران نزدیک به ۹۸ درصد رای قاطع به این جمهوری اسلامی دادند. در دانش نامهی ویکیپدیا نقل میشود:
در رفراندوم فروردینماه ۱۳۵۸، زمانیکه ایرانیان با اکثریتی قاطع (٪۹۸٫۲) در قالب یک همهپرسی ملی ، نظام مشروطه سلطنتی را نفی و با نوع حکومت جمهوری اسلامی (بهعنوان نظام حکومتی آینده) موافقت کردند، پادشاهی ایران، رسمن بهجمهوری اسلامی ایران تبدیل شد و سپس حکومتی دینی برپایه تفسیر خاصی از شیعه بهنام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین شد.
و اما ولی فقیه چیست؟
من تفسیرهای خودم را نمینویسم چیزی هست که در تاریخ ثبت شده و این حکومت که بیش از سه است ایران را بهورطهی نابودی کشانده است، از دید ملت خود پنهان میکند را مینویسم و در پایان نتیجهگیری شخصی خودم را مینویسم.
ولایت فقیه نظریهای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان میکند. نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای این نظریه تاسیس شده است.
این نظریه که بیش از همه توسط آیتاله خمینی مطرح و تشریح شده، ولایت فقیه را بهکلیه امور نه تنها شرعی و دینی، بلکه حکومتی و سیاستی، جانی و مالی گسترش میدهد. یعنی در زمان غیبت امام معصوم فقها نایبان عام امامان معصوم هستند و ولایت بر تقریبن تمام امور مربوط بهامام معصوم (حتا جهاد ابتدایی اما نهامور شخصی مسلمین) دارند.
نظریه انتخاب:
بر اساس این نظریه در زمان غیبت امامان معصوم و در شرایطیکه نمایندهای نیز از جانب او مشخص نشده است، بر مردم واجب است که فقیه جامعالشرایطی را برای حکومت برگزینند.
مدافعان نظریه انتخاب نیز بهبرخی از سخنان و نوشتهها و استفتاعات آیتاله خمینی، اصول ششم، پنجاهوششم، یکصدوهفتم، و یکصدوچهلودوم قانون اساسی و بهویژه اصل ۱۱۱ که بهامکان عزل رهبر و اصل ۱۴۲ که بهبررسی اموال رهبری مربوط است را مورد استناد قرار میدهند. «نجفآبادی» همچنین سخنان خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران در ۱۲ آبان ۱۳۶۱ را مورد اشاره قرار میدهد.
حتا مقام رهبری هم بنا بر نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی ما که ملهم از دین و اسلام است با انتخاب مردم انجام میگیرد. این مردمند که عالیترین مقام کشور یعنی رهبر را انتخاب میکنند، آنها میخواهند تا رهبر، رهبر شود. همه در نهایت بهانتخاب مردم برمیگردند.
ولایت مطلقه فقیه:
بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه لازمه پذیرش حکومت اسلامی، رواداشتن اختیارات مطلق برای فقیهاست. فقیه حاکم علیالاطلاق است و همه اختیارات امام معصوم شیعه را دارا است. زیرا ولایت مطلق، بهمعنای رعایت مصالح عام در سرپرستی جامعه است و چون حوزه حکومت، مصالح عمومی را نیز در بر میگیرد، بدون ولایت مطلق برپایی حکومت اسلامی و اجرای احکام دین ممکن نیست.
بهگفته «سیدعلی خامنهای» ولی فقیه تمام اختیارات پیامبر اسلام (حتا اختیار بر نفس و جان مسلمانان) را داراست و رای او بر نظر همه مردم و حتا سایر فقها برتری و رجحان دارد.
مراد از ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط این است که دین اسلام که آخرین دین آسمانی است و تا روز قیامت استمرار دارد دین حکومت و اداره امور جامعه است، لذا همه طبقات جامعه اسلامی ناگزیر از داشتن ولی امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامی را از شر دشمنان اسلام و مسلمانها حفظ نماید و از نظام جامعه اسلامی پاسداری کرده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدی قوی بر ضعیف جلوگیری کند و وسایل پیشرفت و شکوفایی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را تامین کند. اینکار در مرحله اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادی بعضی از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از اینکه وظیفه خطیر رهبری را طبق موازین شرعی بهعهده گرفت، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضی بر اساس فقه اسلامی اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نماید. تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردیکه مربوط بهمصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امت مقدم و حاکم است و این توضیح مختصری درباره ولایت مطلقه است.
در کنار این تئوریها، تئوریهای دیگری را هم مطرح میکنم و بعد بهادامهی بحث میپردازم .
فاشیسم : یک نظریه سیاسی و نوعی نظام حکومتی خودکامه است که نخست بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۳ در ایتالیا و بهوسیله «موسولینی» رهبری شد. این واژه بعدها در مفهوم گستردهتری بهکار رفت و بهدیگر رژیمهای دست راستی که دارای ویژگیهای مشابهی بودند، اطلاق شد.
فاشیسم، از لحاظ نظری محصول توسعه نظری نژادباوری و امپریالیسم اروپایی بود و از نظر اجتماعی محصول بحرانهای اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ جهانی اول. ولی با شکست کلی آن در جنگ جهانی دوم، از اعتبار افتاد. پس از جنگ، برخی حزبهای نوفاشیست در اروپا پدید آمدند (از جمله حزب نوفاشیست ایتالیا) ولی توفیقی چندان بهدست نیاوردند. در قارههای دیگر نیز رژیمهایی با ایدئولوژی فاشیستی پدید آمدند، مانند پرونیسم در آرژانتین بهرهبری «خوان پرون »(۱۸۹۵- ۱۹۷۴) که در ۱۹۴۵- ۱۹۵۰ دیکتاتور آرژانتین بود. اما پرونیسم آرژانتین با فاشیسم ایتالیا تفاوتهای مهمی داشت، از جمله اینکه سیاست خارجی تجاوزگرانه نداشت و در داخل نیز بهبهزیستی طبقه کارگر توجه خاص داشت.
اصول اساسی فاشیسم که موسولینی برخی از آنها را در دانشنامه ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی ابراز داشته بود عبارتند از:
۱ – عدم اعتقاد بهسودمندبودن صلح
۲ – مخالفت با اندیشههای سوسیالیستی
۳ – مخالفت با لیبرالیسم
۴ – تبعیت زندگی همه گروهها از دولت (توتالیتر بودن)
۵ – تقدس پیشوا تا سرحد امکان
۶ – مخالفت با دموکراسی (دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی مینامند)
۷ – اعتقاد شدید به قهرمانپرستی
۸ – تبلیغ روح رزمجویی
۹ – نظام تکحزبی
کمونیسم:
به انگلیسیCommunism) ) یک ایدئولوژی است که میکوشد بر اساس مالکیت مشترک روشها و ابزارهای تولید و در غیاب مالکیت خصوصی یک سازمان اجتماعی ضد دولتگرایی فاقد طبقههای اجتماعی را ترسیم کند. کمونیسم را شاخهای از مکتب سوسیالیسم میدانند.
کارل مارکس معتقد است برای تبدیل یک جامعه از وضعیت تولید سرمایهداری بهحالت تولید کمونیسم، میبایست دورانگذری را طی کرد و این امر بهیکباره امکانپذیر نیست. کمونیسم مارکس کمونیسمی است که بر مبنای آزادی طبقه کارگر بنا شده است. طبقه کارگر بنا بر نقشی که در مناسبات تولید اشغال کرده است، مجبور است نیروی کارش را بفروشد. این فروش نیروی کار کارگر را تبدیل بهماشین میکند و او را از ماهیت انسانیاش تهی میسازد. این استثمار برای استمرار خویش دولت را میآفریند، نهادی بهنام خانواده (در مفهوم مدرن آن) را بنیان مینهد که پدرسالار است. این روابط حتا در یک خانواده لزبین هم در این جامعهی پدرسالار باز تولید میشود. این روابط پدرسالارانه بهزن بهچشم جنس دوم نگاه میکند و طبعن چون پدر در راس خانواده قرار دارد، کودکان و زنان همگی جزیی از مایملک پدر محسوب میشوند. مارکس در مانیفست میگوید: «آیا بهما حمله میکنید که میخواهیم بهاستثمار کودکان توسط پدران و مادران خاتمه دهیم؟ درست است ما بهاین جنایت اعتراف میکنیم.»
مارکسیسم:
(Marxism) مکتبی سیاسی و اجتماعی است که تحت تاثیر اندیشههای کارل مارکس فیلسوف و انقلابی آلمانی در اواخر قرن نوزدهم پیدا شد. فردریش انگلس نیز از شکلدهندههای مهم بهاندیشه مارکسیسم بوده است و مارکسیستها با اصول کلی اندیشه او نیز موافق هستند.
اساس مارکسیسم آنطور که در «مانیفست کمونیست» (نوشته مارکس و انگلس) بیان شده است بر این باور استوار است که تاریخ جوامع تاکنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است و در دنیای حاضر دو طبقه، بورژوازی و پرولتاریا وجود دارند که کشاکش این دو تاریخ را رقم خواهد زد.
مارکسیسم اعلام میکند که تضاد طبقاتی و جنگجویی انقلابی در نهایت بهپیروزی پرولتاریا (طبقه کارگر) و تشکیل جامعهای میانجامد که در آن مالکیت خصوصی برچیده شده و ابزارهای تولید و اموال بهجامعه تعلق دارد. مارکس در مورد زندگی در جامعه کمونیستی سخن زیادی نمیگوید و تنها به دادن شمای کلی جامعه کمونیسم اکتفا میکند. واضح است که در چنین جامعهای برای پروژههای قابل اجرا توسط بشر محدودیت اندکی وجود دارد. جنبش کمونیسم در شعار اصلی خود، مکتبش را جهانی معرفی میکند که در آن هر فرد مطابق تواناییهایش تولید میکند و مطابق نیازهایش دریافت میکند.
تا اینجا با نظریاتی چون ولایت فقیه، ولایت مطلقهی فقیه، مارکسیسم، کمونیسم و فاشیسم آشنا شدیم.
بحث را ادامه میدهم:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حملهی صدامحسین بهخاک ایران آغاز شد و باعث شد که جنگ هشت سالهای به ایران تحمیل شود و این جنگ در سال ۱۳۶۷ با پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ توسط ایران و بهاصطلاح نوشیدن جام زهر توسط آیتاله خمینی بهپایان رسید .
دانشنامه ویکیپدیا می نویسد :
جنگ عراق با ایران که در ایران با نامهای دفاع مقدس، جنگ تحمیلی و جنگ هشتساله و نزد اعراب با نامهای قادسیه صدام و جنگ اول خلیجفارس شناخته میشود، جنگی است که از شهریور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ میان نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق جریان داشت. جنگ ۸ ساله ایران و عراق یکی از فاجعههای تاریخ بشری در قرن بیستم است. جنگیکه پس از جنگ ویتنام و بالاتر از جنگ جهانی اول، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بوده است. این جنگ در نهایت بدون اینکه پیروزی داشته باشد با آتشبس موقت میان ایران و عراق پایان یافت. این آتشبس تا امروز از جانب طرفین شکسته نشده و هنوز پابرجاست.
پذیرش قطعنامه از سوی آیتالهخمینی از جام زهر کشندهتر بود، او در این جملهی تاریخی میگوید : «قبول این مسئله برای من، از زهر کشندهتر است، ولی راضی بهرضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهیام بود. شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها بهامید رحمت و رضای او، از هر آنچه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ام.»
در تابستان همان سال اعدامهای دستهجمعی اتفاق میافتد. اینگونه که نوشته شده است: «از آنجا که منافقین خائن بههیچوجه بهاسلام معتقد نبوده و هرچه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و بهاقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه بهمحارببودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ایران و با توجه بهارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانیکه در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم بهاعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجهالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگرچه احتیاط در اجماع است و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع بهعهده آنها است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشدا علی الکفار باشند. تردید در مسایل قضایی اسلام انقلابی نادیدهگرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.»
«سیداحمد خمینی» که در آن زمان رییس وقت دفتر خمینی بود در نامهای در مورد جزییات این اعدامها میپرسد و تاکید میکند آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه شدهاند و دوران زندانشان بهزودی تمام میشود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستانهایی که استقلال قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ روحاله خمینی بدینگونه است که:
«بسمه تعالی .در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعن دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی بهوضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان موردنظر است.»
و اعدامهای شهریور
شهریور، ماه محاکمه و اعدام زندانیان کمونیست و چپ بود. اینها عمدتن تعلق سازمانی بهیکی از سازمانهای مخالف جمهوری اسلامی داشتند. انشعابات مختلف چریکهای فدایی خلق، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، حزب توده ایران، سازمان انقلابی کارگران ایران (راه کارگر)، سازمان پیکار، کومهله، حزب کمونیست ایران و دیگر سازمانهای کوچک چپی از این سازمانها بودند.
در ماه شهریور توجه کمیسیون مرگ بهچپیها جلب شد و پرسش و پاسخ از آنها از ۵ شهریور و از زندان گوهردشت آغاز شد. آیا شما مسلمانید؟ آیا بهخدا اعتقاد دارید؟ آیا بهبهشت و جهنم معتقد هستید؟ آیا محمد را بهعنوان خاتم انبیا قبول دارید؟ آیا در ماه رمضان روزه مىگیرید؟ آیا قرآن مى خوانید؟ آیا هر روز نماز مىخوانید؟ آیا ترجیح مىدهید با یک مسلمان همبند شوید و یا یک غیرمسلمان؟ آیا حاضرید زیر ورقهاى را دایر بر اینکه بهخدا، بهپیغمبر، بهقرآن و بهروز رستاخیز ایمان دارید امضا کنید؟ و پر معناتر از همه، آیا در خانوادهاى بزرگ شدهاید که پدر در آن نماز مىخواند، روزه مىگرفت و قرآن مى خواند؟
به ادعای بازماندگان واقعه ۶۷ و سازمان عفو بینالملل و تاریخنویسانی همچون آبراهامیان، تنها یک جواب غلط بهاین سوالها میتوانست بهاعدام شخص مربوطه منتهی شود. بهخصوص سوال آخر که جواب مثبت بهآن بهمعنی اعدام بود زیرا بر ارتداد فرد تاکید میکرد زیرا طبق موازین فقهى، فقط کسى را میتوان مرتد شناخت که در یک خانواده معتقد مسلمان و در سایه پدرى که بهطور مرتب نماز و قرآن مى خوانده و در ماه رمضان روزه مىگرفته نشو و نما کرده باشد. در ضمن اگر کسی بر مسلمانی خود تاکید میکرد اما میگفت نماز نخوانده است تنها بهشلاق محکوم میشد. برای هر وعده نماز ۱۰ ضربه و روزی حداکثر ۵۰ ضربه. در مورد زنان کمونیست، بهحکم شرع در مورد زن مرتد یعنی «توبه یا مرگ زیر شلاق» عمل میشده است و از همینرو زنان کمونیست یا زیر شلاق میمردند یا اسلام را میپذیرفتند.
اعتراضهایی از طرف زندانیان بهاین محاکمهها صورت میگیرد و بعضن کسانی اعتصاب غذا میکنند که شلاق میخورند و بعضن زیر شلاق کشته میشوند. سرور درویشکهن و جلیل شهبازی از کسانی هستند که اینگونه کشته میشوند.
بعد از درگذشت آیتالهخمینی در خرداد ۶۸ آیتاله خامنهای رهبری ایران را بهدست میگیرد و تا کنون رهبری وی ادامه داشته و در قانون اساسی در زمان انتخاب وی، ولایت فقیه در قانون اساسی به ولایت مطلقهی فقیه تغییر یافت.
اتفاقاتی هم در این ۲۱ سال رهبری وی افتاده است که در قسمت بعد بهآن خواهم پرداخت.
چندروز پیش خبرهایی میخواندم راجع به برج میلاد و اینکه هنوز به کاربری لازم نرسیده است. به یاد برج مشابه آن در شهر کوالالامپور پایتخت مالزی، افتادم. «برج کوالالامپور» (KL TOWER) که خیلی از ایرانیها به محض دیدن آن یاد تهران و برج میلادش میافتند.
این برج در مرکز شهر واقعشده و علاوه بر کاربری مخابراتی و ارتباطی که دارد یکی از مهمترین مراکز توریستی شهر کوالالامپور به حساب میرود.
عملیات ساخت آن تنها ۴ سال پیش از برج میلاد یعنی در سال ۱۹۹۱ آغاز شد و پس از گذشت ۴ سال در ژوئن سال ۱۹۹۴ به طور رسمی با حضور نخستوزیر وقت، ماهاتیر محمد کامل و افتتاح شد.
این برج ۱۰۰ هزار تنی با ۴۲۱ متر ارتفاع پس از آغاز عملیات ساخت برج میلاد تهران با ۴۲۵ متر ارتفاع، با فروتنی جایگاه چهارم خویش را به برج میلاد داد و در جایگاه پنجمین برج بلند دنیا قرار گرفت.
بنای این برج شامل سه بخش کلی است: بخشهای امنیتی، اداری و فروشگاهها و تعمیراتی.
برج کوالالامپور
بنای توریستی آن که با الهام از فرهنگ اسلامی مالزی طراحی شده، شامل دفترهای اداری و اطلاع رسانی، فروشگاههای صنایع دستی و رستورانهای مختلف است. لابی اصلی آن نیز در بالاترین طبقه برج با مقرنسهای زیبای هنرمندان اصفهانی تزئین شده است.
برج کوالالامپور دارای یک سقف ۳۳۵ متری است و در ۶ طبقه ساخته شده و در مجموع ۷۷۰۰ متر مربع بنا دارد همچنین دارای ۴ آسانسور است که یکی از ویژگیهای این برج این است که با یک آسانسور سریع میتوان به بلندترین نقطه آن رسید.
در بالای برج، یک رستوران گردان وجود دارد که میتوان شام را در نمایی زیبا در حالی که تمام شهر دیده میشود، صرف کرد البته اگر به موقع و دست کم از دوهفته پیش برای رزرو جا اقدام کرده باشید.
در بالاترین نقطه این برج امکاناتی فراهم شده تا بازدیدکنندگان با تجهیزاتی از تمام دیدنیهای شهر همراه با توضیحات کامل به زبانهای مختلف دیدن کنند که این امر دیدار از این برج را به یک تور شهری کامل بدل میکند و کمتر بازدیدکنندهای است که از آن لذت نبرد.
از این برج برای دیدن «ماه» در مناسبتهای اسلامی مثل ماه رمضان، عید فطر و عید قربان هم استفاده میشود.
در بخشی از این مجموعه نیز نمایشهایی از رقصهای سنتی مالزی روزانه و در چند نوبت برای بازدیدکنندگان به نمایش در میآید. همچنین امکان درشکه سواری و قدم زدن از مسیر پله دار این برج نیز برای علاقهمندان فراهم شده علاوه بر آنکه احاطه شدن این برج با جنگلهای قدیمی و بکر «بوکیت ناناس» فرصت دیدار بازدیدکنندگان از این جنگل و انواع پروانههای زیبا، حشرات، میمونها، سنجاب و پرندگان عجیب و غریب را فراهم میآورد.
در این برج هر ساله مسابقاتی نیز برگزار میشود که شرکتکنندگان از طریق پله تا بالاترین نقطه برج میروند.
در زمینه دسترسی آسان به برج کوالالامپور نیز اقداماتی انجام شده است. برای رسیدن به این برج از خیابان اصلی اتوبوسهایی رایگان تدارک دیده شده ضمن آن که محل قرارگرفتن این برج در نزدیکی ایستگاه قطار شهری است همچنین بازدیدکنندگان میتوانند به آسانی به تاکسی دسترسی داشته باشند.
این توضیحاتی کلی پیرامون برج مخابراتی ارتباطی کوالالامپور است که اکنون نزدیک به شانزده سال از ساخت و بهره برداری از آن میگذرد و روزانه میزبان تعداد زیادی از گردشگران است علاوه بر آنکه به عنوان بلندترین بنای این شهر مطرح است و در کنار درآمدی که از بازدید از آن حاصل میشود، برای فروشگاههای صنایع دستی، گروههای هنری، رستورانها و سایر بخشهای خدماتی و تفریحی نیز درآمد زاست.
حال بدنیست نگاهی داشته باشیم به برج مشابه آن در تهران، یعنی برج «میلاد».
مراحل ساخت برج مخابراتی ـ تلویزیونی میلاد تهران که بخشی از مجموعه مرکز ارتباطات تهران (مجموعه یادمان) است، ۱۵ سال قبل توسط شهرداری وقت تهران آغاز شد.
این مجموعه شامل برج میلاد، مرکز همایشها، هتل پنج ستاره، مرکز IT، محوطه (باغ ایرانی) و مرکز خرید بوده که برج میلاد به عنوان نماد و سمبل تهران در آن مطرح است.
بررسی و مطالعات اولیه این برج از سال ۱۳۷۳ آغاز و عملیات اجرایی آن از سال ۱۳۷۵ شروع شده. طی این مدت مجریان متعددی این پروژه را پیگیری کردند.
اما هرچند در مهر سال ۱۳۸۷، پس از نزدیک به ۱۳ سال به شکلی نمایشی افتتاح شد، پروژه هنوز ناتمام مانده و علیرغم آن که امروز به عنوان بخشی از منظر شهری تهران دیده میشود، این برج هنوز به مرحله بهرهبرداری نرسیده است.
در این مدت طراحی تمامی قسمتهای برج میلاد، احداث سازههای فونداسیون، شافت و نیز بالابری و نصب سازه راس، نصب آسانسور، نمای شیشهای و عملیات تکمیلی دکل آنتن مخابراتی به انجام رسید. اما برج میلاد پس از ۱۵ سال علیرغم کارهای سخت انجام گرفته که گفته میشود برخی از آنها برای اولینبار در دنیا انجام میگرفت هنوز به بهرهبرداری نرسیده و کارهای نکرده زیادی مانده تا آن را به عنوان یک سازه تکمیلی تحویل شهر تهران دهد.
برخی طبقات همچون رستوران گردان و رستوران ویآیپی تنها چند گام تا رسیدن به مرحله بهرهبرداری دارند اما ادامه عملیات تکمیلی آنها متوقف مانده است. درحال حاضر نیز بازدیدکنندگان با مراجعه به یک طبقه یعنی رستوران ویآیپی میتوانند از برج دیدن کرده و تهران را از تراس آن ببینند.
ظرفیت بالای درآمدی رستورانهای برج میلاد به دلیل عدم اتمام پروژه برج، بدون استفاده رها شده است
به هرسو، برج میلاد که از زمان شروع طرح، همواره از آن به عنوان نقطه عطفی برای توسعه گردشگری شهری پایتخت یاد میشد، با گذشت نزدیک به دو سال از افتتاح کماکان ظرفیت عظیم گردشگری است که بیاستفاده رها شدهاست.
گفته میشود این برج به واسطه امکانات، داشتهها و شرایطش این توان را دارد که روزانه صدها گردشگر داخلی و یا حتی گردشگران خارجی را به سوی خود جذب کند. اما این توان بالقوه برج به دلیل عدم راهاندازی بخشهای مختلف، تاکنون به فعلیت نرسیدهاست.
برای مثال ظرفیت بالای درآمدی رستورانهای برج میلاد به دلیل عدم اتمام پروژه برج، بدون استفاده رها شده است. این در حالی است که راهاندازی این رستورانها میتواند نقش بسیار پررنگی در توسعه گردشگری شهر تهران داشته باشد.
شاید مهمترین و متفاوتترین جاذبه برج میلاد که تعطیل است، «رستوران گردان» در ارتفاع ۲۷۶ متری باشد. این رستوران که بارها از آن به عنوان بزرگترین رستوران گردان جهان، یاد شده ۱۷۵۰ متر مربع زیربنا داشته و روزانه ظرفیت پذیرایی از ۶۰۰ نفر را داراست. بخش متحرک رستوران گردان در هر ساعت ۳۶۰ درجه میچرخد تا بازدیدکنندگان امکان تماشای تهران در تمام جهات را داشته باشند. همچنین طراحی زیبای کف و سقف کاذب به همراه نقش برجسته دیواری که تصویری از شاهنامه را نشان میدهد از دیگر جاذبههای دیدنی رستوران گردان است.
البته این در حالی است که مجموعه این جذابیتهای منحصر به فرد و متفاوت، به دلیل نیمه کاره رهاشدن، ذرهای به توسعه گردشگری تهران کمک نکرده و ریالی را به حساب درآمدهای گردشگری پایتخت واریز نکردهاست.
برج میلاد تهران
یکی دیگر از جالب توجهترین بخشهای به بهرهبرداری نرسیده برج میلاد، «فودکورت» یا رستوران غذاهای بینالملل است. این رستوران که در زمان افتتاح برج، حدود ۹۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشت با گذشت ۲۱ ماه هنوز به بهره برداری نرسیده است. به اذعان کارشناسان این رستوران در صورت راهاندازی، توان درآمدزایی بیش از ۲ میلیارد تومان در ماه را داراست.
رستوران غذاهای بینالملل برج میلاد (فود کورت) در طبقه سوم لابی برج قرار داشته و با بیش از ۱۲ غرفه توان ارایه انواع غذاهای ایرانی و غیرایرانی را دارد.
«ژیان دریابندری» (از کارشناسان هتلداری) در گفت و گو با chn، می گوید که چنانچه فودکورت برج میلاد به بهرهبرداری رسیده و با تمام ظرفیت کار کند، میتواند روزانه بیش از ۷۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد وی می افزاید:«قرار گرفتن ۱۲ غرفه مجزا در کنار هم برای یک مجموعه فودکورت و در محیطی به نام برج میلاد، این امکان را دارد که بتوان در آن انواع غذاهای محلی شهرهای مختلف را نیز سرو کرد. از سوی دیگر چنین مجموعهای باید بهصورت شبانهروزی سرویس دهد و برای هر زمان از شبانه روز خوراک مناسبی را ارایه دهد.»
چنانچه فودکورت برج میلاد به بهرهبرداری رسیده و با تمام ظرفیت کار کند، میتواند روزانه بیش از ۷۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد
«لاله شفیعی» کارشناس گردشگری دیگری است که معتقد است:«فودکورتها به این دلیل طیف گستردهای مشتریان را به خود جلب میکنند که هم تنوع بالایی داشته و هم ارزانتر هستند و فودکورت برج میلاد نیز این قابلیت را دارد که در تمام اوقات شبانه روز مشتری داشته باشد و بخشی از بار گردشگری کلانشهر تهران را به دوش بکشد، اما عدم اتمام برج سبب شده تا این امکان ممکن نشود و حجم بالای درآمد پیشبینی شده برای رستورانهای آن محقق نشود.»
سکوی دیدباز؛ نیز طبقه دیگری است که با داشتن بیشترین سطح در سازه راس، جهت امکان استفاده از مناظر اطراف طراحی شده است. همچنین عملکردهای متنوع فرهنگی و گردشگری در فضای سرپوشیده این طبقه به منظور خدماتدهی مناسب به گردشگران در نظر گرفته شدهاست.
اما تمام این ظرفیتها به دلیل عدم اتمام پروژه بدون استفاده است. در حال حاضر هیچ بازدیدکنندهای امکان ورود به این طبقه را ندارد چراکه هنوز این سالن کفپوش ندارد و تاسیسات آن نیز، ناتمام است.
به گزارش CHN، در کنار این مجموعهها که میتوانند نقش موثری در رونق گردشگری برج میلاد داشته باشند و نیمهکاره رها شدهاند، میتوان به مجموعه تجاری که در لابیهای پائین برج، طراحی شده نیز اشاره کرد که توان درآمدزایی بالایی داشته، اما بیاستفاده و بدون بهرهبردار از چرخه گردشگری و درآمدزایی خارج شدهاست.
از سوی دیگر دیدن تهران از فراز برج میلاد لذتی وصفناشدنی است و به طور طبیعی یکی از جاذبههای گردشگری این برج همین دیدار است.
لذتی که اکنون با ثبتنام اینترنتی و پرداخت ۷ هزار تومان و ایستادن در صفی چند ساعته در پای برج میلاد محقق میشود.
درواقع تنها بخش غیر تعطیل برج میلاد، این بخش است: بازدیدکنندگان همراه با یک راهنما برای رسیدن به آسانسور محوطهی باز با آبنما و چند تندیس ساخته دست هنرمندان ایرانی را طی میکنند و راهنما از ارتفاع بنا و طبقات طراحی شده و برنامههای آتی میگوید. هنگام بالا رفتن از آنجا که آسانسور خیلی سریع بالا میرود و تقریبن تصویر واضحی از شهر دیده نمیشود، راهنما از مشخصات منحصر به فرد آسانسور میگوید و سرعت بالای آن را خاطرنشان میکند. گروه در طبقه ششم از قسمت سازه در ارتفاع ۲۹۶ متری و در کمتر از سه دقیقه زمان داده شده به گرد برج میچرخند و از جهات مختلف شهر را میبینند، دوباره سوار آسانسور شده و با شتاب به پایین میرسند. بازدید پایان مییابد!
و به این ترتیب، امکان دیدن تهران از فراز برج میلاد برای گردشگران بیشتر از چند دقیقه طول نمیکشد.
و تمامی این شرایط در حالی است که زمزمه ثبت ملی برج میلاد از ۵ سال قبل (۱۳۸۴) آغاز شده و در حالیکه مسوولان وقت سازمان میراث فرهنگی تاکید کردند تنها در صورت اتمام پروژه و پس از بهرهبرداری، این سازه ثبت ملی میشود، هنوز برج میلاد ناتمام است و هرچند دو سال قبل افتتاح شد اما تا رسیدن به ثبت ملی گامهای برنداشته زیادی دارد.
به هرحال این روزها مدیریت برج میلاد مقدم بازدیدکنندگان و گردشگران محترم را با رستوران گردان تعطیل، رستوران ویژه (VIP) تعطیل، سکوی دید باز تعطیل، گالری آزاد هنری تعطیل، سالن دید سربسته تعطیل، تریای سالن دید سربسته تعطیل، فضای تجاری و رستوران تعطیل، فود کورت (غرفههای غذای بینالملل) تعطیل، گرامی میدارد.
از این سوال من بیمار و همراه او به خنده افتادند. صورتم از گفتن چنین سوال احمقانهای قرمز شده بود. خودم را جمع و جور کردم و گفتم: «ببخشید. یک آن فکر کردم توی اون دنیا هستم و دارم مریض میبینم وگرنه اینجا بیمه به چه کار میآید و همه الحمداله بیمه تکمیلی هستند.» عصر خیلی زود گذشت و هوا تاریک شد. من در حالیکه منتظر پزشک شیفت شب بودم که برسد و شیفت را از من تحویل بگیرد داشتم به روزهای آینده فکر میکردم. با خودم فکر کردم هفته آینده سهمیه اضافی بهشت من تمام میشود و من باید سه روز را در جهنم بگذرانم. تحمل عذابهای جهنم بعد از چند وقت بیعذابی به نظر سخت و ناممکن میآمد.
افکار دیگری هم توی ذهنم میآمد: فکر نازنین، معاون اجرای بهشت، که اگه ازش بخوام با بودن من در بهشت به طور دائم موافقت کنه آیا قبول میکنه؟ فکر حوری، که چند روزی بود درست و حسابی ندیده بودمش و همهاش تو استرس اتفاقات ریز و درشتی که پشت سرهم برایم میافتاد بودم. فکر شغل جدیدم و کار با دکتر مسعودی که مطمئن بودم بالاخره کار دست من میدهد و میخواهد سر به تن من نباشد. تو همین فکرها بودم که پزشک شیفت شب آمد و خواستم اورژانس را تحویل او بدهم. قیافهاش برایم خیلی آشنا بود. پرسیدم: «ببخشید آقای دکتر پزشکی را کجا خواندهاید؟» گفت: «جزیره فیجی.» با خودم گفتم چرا باید قیافهاش برایم آشنا باشد من را چه به فیجی. اهمیتی ندادم و داشتم وسایلم را جمع و جور میکردم تا اورژانس را ترک کنم که آقای دکتر جزیره فیجی با انگلیسی شکسته بستهاش گفت: «حالا دکتر علی ما رو تحویل نمیگیرند پارسال دوست امسال آشنا.»
از جزایر فیجی
گفتم: «ببخشید. اسم من رو از کجا میدونید؟ من رو از کجا میشناسید؟» گفت: «اختیار دارید قربان. مگه ممکنه کسی شما رو نشناسه؟ حداقل صابون شما به تن خیلیها خورده است.» به خودم گفتم: «غلط نکنم در مورد این بنده خدا هم مرتکب اشتباه یا خطایی شدهام و تا قضیه بیخ پیدا نکره بهتر از سوال و جواب اضافی فرار کنم و با یک خداحافظی سریع این گفتوگو رو تمومش کن»، ولی طرف ول کن نبود و گفت: «توی یکی از شهرهای مالزی، شما و اون دوست خوش سبیلتان داشتید تو پارک دوچرخهسواری میکردید. من و نامزد مورد علاقهام برای اولین سفر مشترکمون اومده بودیم اونجا.
گفتم: «بقیهاش را نمیخواد تعریف کنی. حتمن من یه جایی باعث تصادف، سقوط و یا مرگ شما شدهام. من شرمندهام و عذرخواهی میکنم.» گفت: «خیر آقای دکتر. نمیدانم عمدن خود را به فراموشی زدهاید و یا واقعن یادتان نمیآید شما با ما سر صحبت را باز کردید تا جاییکه شب ما را به خانه دوستتان دعوت کردید ماهم که در آنجا غریب بودیم خوشحال شدیم از اینکه دوستانی مثل شما پیدا کردیم. خلاصه چند روزی که آنجا بودیم شما به ما به ویژه به نامزد من خیلی محبت کردید. حتا چند بار با او برای قدم زدن به پارک رفتید. او خیلی به شما علاقهمند شده بود تا جاییکه شما برای او پادشاهی بودید که در خواب میدید و در بیداری پیدا کرده بود. راستی آقای دکتر، چرا شما علاقه داشتید همه را به خود علاقهمند کنید؟
میدانید پس از برگشت به جزیره فیجی نامزدی ما بهم خورد؟ بعدها شنیدم چند بار دیگر با شما ملاقات کرده و با شما به مسافرت هم رفته بود. میدانید بعد از اینکه دیگر او را کنار گذاشتید و ترکش کردید از ناراحتی خودکشی کرد؟» حرفهای دکتر شیفت شب مثل پتک روی سرم کوبیده میشد و فقط حرکات لبهای او را میدیدم و به جای شنیدن کلماتش صدای پتک در گوشم نواخته میشد. احساس سرگیجه بدی به من دست داده همکار جدید با گفتن این جمله صحبتهایش را تمام کرد: «فقط دوست داشتم یک روز بیاد بتونم این حرفها رو رودررو با شما در میان بگذارم تا کمی آرام شوم قصد مزاحمت نداشته و ندارم. خوش باشید جناب آقای دکتر مسوول جدید اورژانس بیمارستان بهشت.»
این کلمات آخر را با چنان تمسخری بیان کرد که خودم حالت تهوع گرفتم. خداحافظی کردم و نیاز داشتم سریعن به هوای آزاد دست پیدا کنم. در محوطه باغ بیمارستان زیر نور چراغهای رنگارنگ بیمارستان بهشت شروع به قدم زدن کردم. صدای آشنایی را از پشت سرم شنیدم. برگشتم .صدای دلنواز حوری بود که داشت دنبال من میآمد و مرا صدا میزد. چه شانسی آوردم. احساس کردم در آن لحظه به او خیلی نیاز داشتم. حوری نزدیک من رسید و گفت: «چطوری دکی جون؟ نبینم افسرده و تنها تو تاریکی قدم بزنی؟ استاد جراحی تون دوباره بستری شده و من رفته بودم عیادتش . الان از پیش اون میام کلی بد و بیراه نثار تو کرد. پیرمرد بیچاره.تمام مشکلات گذشته و حالش رو تقصیر تو میدونه؟»
گفتم: «اون تنها نیست حوری جان. همه و همه این فکر رو دارند. نمیدونم ۴۰ یا ۵۰ سالی که من تو اون دنیا این ور و اون ور میرفتم کارم فقط ضربه زدن به بخت بقیه بوده و یا آدمهای دیگه هم این کارها رو میکردند و خودشان خبر نداشتند.» حوری که حالا داشت شانه به شانه من در باغ بیمارستان قدم میزد دستم را گرفت و ادامه داد: «تا جاییکه من میدونم همه آدمها تو زندگیشون باعث ایجاد مشکل برای بقیه شدهاند و به خیلی از این مشکلاتی که ایجاد میکردند هم آگاه نبودند و وقتی اینجا اومدند متوجه شدهاند که خیلیها به خاطر کارهای اونها دچار آسیب شدهاند و یا حتا مردهاند. ولی در مورد تو دکی جون فکر کنم آمار مشکل ایجاد کردنت یه کم از متوسط مشکل زایی بقیه آدمها بالاتر بوده است. درست نمیگم؟»
لبخندی زدم و گفتم: «ای. چی بگم. اینجوری میگن وله. حوری جان؟ ببخشید. کارهای که اینجا هم انجام میدهیم ممکنه باعث ایجاد مشکل برای بقیه بشود. نکنه فردا بیان یقه مون رو بگیرند که تو چند وقت قبل فلان بلا را سر فلانی آوردهای؟» حوری خندید و گفت: «نه دکتر جون. اینجا نمیتونی کاری بکنی که باعث ایجاد مشکل برای بقیه بشه. اگه مشکل هم ایجاد کنی حساب و کتاب لحظهای وجود داره و با بازداشتگاه بهشت و عذابهای جهنم فوری باهات تسویه حساب میشه. صحبتمان گل انداخته بود و به جاهای تاریک و پرت باغ بیمارستان رسیده بودیم. روی چمنها نشستیم. تا به خودم اومدم دیدم روی چمنها خوابیدهام و حوری توی بغلم است. استرس شدیدی تمام تنم رو فرا گرفت و به حوری گفتم: «نکنه دوباره برام مشکلی پیش بیاد آخه من اون روز تو اون جلسه محاکمه به همه قول دادم دنبال این کارها نروم.
حوری خندید و با صدای نازی گفت: «اون محاکمه قبل از ملاقاتت با معاون اجرایی بهشت بود. تو الان نورچشمی ایشان هستی و ایشان دستور دادهاند که کلیه محدودیتها برای شما لغو شود و ضمنن حالا حالا هم از جهنم خبری نیست و تا اطلاع ثانوی بهشتی شدهای آقای دکتر.» از خوشحالی جیغ بلندی کشیدم و گفتم: «آخ جون.» یک آن فضا روشن شد و یک فرد بلند بالا با یک شیپور آویزان به گردن جلوی ما ظاهر شد. با ترس و لرز گفتم: «جان. فرمایشی داشتید؟» طرف گفت: «من اسرافیل هستم. شما جیغ کشیدید. اینجا ایجاد هر صوتی بالاتر از صد دسی بل در حوزه کاری و مسوولیت من است و کسی حق ایجاد آن بدون هماهنگی با من را ندارد….» ( ادامه دارد)
«دل بوسکه» که شاگردانش موفق شدند تا با پیروزی مقابل پرتغال بهمرحله یکچهارم پایانی رقابتهای جامجهانی راهیابند، در پایان این دیدار حساس و تماشایی بهاین نکته اشاره کرد که تیمش شایستگی صعود بهمرحله یکچهارم پایانی این رقابتها را داشته و در این رابطه گفت: «زمانیکه بدین ترتیب بازی میکنیم برای بازیکنان حریف بسیار سخت است که بتوانند ما را کنترل کنند.»
او در ادامه صحبتهایش با اشاره بهورود «فرناندو یورنته» بهترکیب تیم گفت: «او عملکرد فوقالعادهای را بهاجرا گذاشت. این نشاندهنده ارزش بازیکنان ماست که هر آنچه در درونشان دارند را بهنمایش میگذارند.»
سرمربی ماتادورها در ادامه با اشاره بهحضور تیمش در مراحل حساس رقابتهای جامجهانی گفت: «می خواهیم تاریخساز شویم. بازیکنان ما بسیار باانگیزه هستند، رقابتهایی طولانی را پیشرو داریم و آمادهایم تا خواستههایمان را برآورده سازیم.»
در پایان این دیدار «کریس رونالدو» با عصبانیت در پاسخ بهسوالی در مورد حذف پرتغال گفت: «چطور میتوانم حذف پرتغال را توضیح بدهم، شما باید در این رابطه با کارلوس کیفرش صحبت کنید.»
«کارلوس کیفرش» سرمربی تیمملی پرتغال در پایان دیدار تیمش مقابل اسپانیا در مرحله یکهشتم پایانی جامجهانی که با شکست و حذف پرتغالیها همراه بود، در کنفرانس مطبوعاتی حاضر شد و در صحبتهایی به آنالیز این دیدار پرداخت.
او با تمجید از عملکرد شاگردان «دل بوسکه» در زمین مسابقه گفت: «اسپانیاییها بسیار خوب توپ را در زمین بهگردش در میآوردند. هر تیمی که صاحب توپ باشد و بهبهترین نحو توپ را بهجریان در بیاورد، شانس بیشتری برای تحت کنترل درآوردن بازی دارد. ما شانسهای خودمان را داشتیم ولی نتوانستیم بهگل برسیم.»
کیفرش ادامه داد: «در نهایت این اسپانیا بود که با بهرهگیری از مالکیت میدان، گردش توپ در زمین و موقعیتهایی که خلق میکردند، بهگل رسیدند و تمام اینها گویای آن است که نتیجه عادلانهای رقم خورد.» این مربی موزامبیکی با ابراز تاسف از ناکامی تیمش گفت: «واقعن ناراحتکننده است که نتوانستیم از فرصتهایی که داشتیم بهگل برسیم، چرا که ما میتوانستیم از نظر تسلط بر توپ و میدان، آمار برابری را ثبت کنیم.»
کیفرش در بخش پایانی صحبتهایش گفت: «پرتغال بازی ارزشمندی را بهنمایش گذاشت. بازیکنانم با انگیزه و اشتیاق فراوانی جنگیدند و میل فراوانی بهپیروزی داشتند ولی در این دیدار این امر ممکن نبود. اکنون باید بهفکر بازگشت قوی تر به گردونه این رقابتها باشیم. ما میخواستیم بهمراحل بالاتری در این رقابتها راه بیابیم ولی این امر محقق نشد. به اسپانیا هم تبریک میگویم و برای آنها آرزوی موفقیت در ادامه رقابتها را دارم.»
«آلمیدا» ستاره تیمملی پرتغال در زمین مسابقه بود که در جریان نیمه دوم در کمال تعجب همگان و در پی تصمیم کیفرش مجبور بهترک زمین مسابقه شد. تصمیمی که شاید بتوان آنرا یکی از عوامل ناکامی پرتغال در صعود بهدور بعدی رقابتهای جامجهانی دانست.
«آلمیدا» در پایان این دیدار در کنفرانس خبری گفت: «تیم برتر بهپیروزی رسید. اسپانیا بازی را بسیار خوب شروع کرد. آنها تیم فوقالعادهای دارند ولی ما هم واقعن خوب جنگیدیم، متاسفانه آنها خوشحالتر بودند.»
این ستاره پرتغالی در مورد تعویضش در نیمه دوم این بازی گفت: «از تعویضم اصلن متعجب نشدم البته از این بابت بسیار ناراحت شدم چون میخواستم بیشتر بازی کنم ولی این مربی است که در اینگونه موارد تصمیم میگیرد. این مربی است که فرصت بازی را در اختیار بازیکنان قرار میدهد. من میدانم که میتوانستم بیشتر برای تیمم بدوم، ولی مربی بهاین نتیجه رسید که من خسته هستم. ما ۲۳ نفریم و او مربی تیم است پس او تصمیم میگیرد، ما فقط باید نهایت تلاشمان را بهکار بگیریم باید بگویم که تیم ما خوب بازی کرد ولی ما نتوانستیم بهپیروزی برسیم.»
«آلمیدا» در مورد مزه حضور در رقابتهای مرحله یکهشتم پایانی جامجهانی گفت: «مزه خاصی نداشت. اکنون ما میبایست سرهایمان را بالا بگیریم. چون در دیدار مقابل اسپانیا بسیار خوب بودیم. ما موقعیتهای متعددی را خلق کردیم ولی نتوانستیم بهگل برسیم. ما یک تیم هستیم و اگر پرتغال باخت ،در حقیقت همه ما باختیم.»
در پایان این دیدار «کریس رونالدو» با عصبانیت در پاسخ بهسوالی در مورد حذف پرتغال گفت: «چطور می توانم حذف پرتغال را توضیح بدهم؟ شما باید در این رابطه با کارلوس کئیروش صحبت کنید.»
دادگاه نظامی یک تهران، ۲ تن از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک را به قصاص نفس محکوم کرد.
به نفل از عصر ایران و به گزارش روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح به دنبال صدور کیفرخواست علیه ۱۲ نفر از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک توسط دادسرای نظامی تهران که در اطلاعیه قبلی اعلام شد، پرونده به دادگاه نظامی یک تهران ارجاع شد و رسیدگی به اتهامات متهمان با رعایت مقررات قانونی در جلسات متعدد دادگاه با حضور شکات، متهمان و وکلای آنان صورت پذیرفت.
طی این جلسات اولیا دم، جمعی از شکات و وکلای آنان به تفصیل شکایات خود را مطرح کردند و متهمان پرونده و وکلای آنان نیز به طرح دفاعیات خود پرداختند.
پس از پایان رسیدگی، دادگاه بر اساس تحقیقات انجام شده، نظریات پزشکی قانونی و سایر مستندات موجود در پرونده، دو نفر از متهمان را به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی منتهی به قتل مرحومان امیر جوادیفر، محسن روحالامینی و محمد کامرانی علاوه بر حبس، انفصال موقت از خدمت، جزای نقدی، شلاق تعزیری و پرداخت دیه، به قصاص نفس و ۹ متهم دیگر را حسب اتهامات منتسب به آنان، به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم کرده و یکی از متهمان نیز به دلیل عدم احراز جرم، از اتهامات وارده تبرئه شده است.
حکم صادره غیرقطعی است و پس از طی مراحل قانونی به مرحله اجرا درخواهد آمد.
ب: پرونده حوادث کوی دانشگاه:
به دنبال وقوع اغتشاشات در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ در کوی دانشگاه و تخریب اموال عمومی و درگیری آشوبگران با مامورین انتظامی، جهت کنترل اوضاع و جلوگیری از اغتشاش و تخریب اموال عمومی، مامورین انتظامی با رعایت مقررات وارد کوی دانشگاه تهران میشوند.
در این اثناء عدهای افراد متفرقه و غیرمسوول وارد کوی دانشگاه شده و با اغتشاشگران درگیر و متاسفانه بعضی از آنان وارد خوابگاههای دانشجویی شده و تعدادی از دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و به اموال عمومی و خوابگاههای کوی و لوازم شخصی دانشجویان خسارت وارد میآورند.
به دنبال وقوع این حادثه سازمان قضایی نیروهای مسلح با اخذ گزارش از مراجع ذیربط، از جمله دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، مسوولین دانشگاه تهران و دفتر نمایندگی ولیفقیه در دانشگاه تهران، بر اساس ابلاغ ویژه، پیگیر موضوع شده و پروندهای جهت رسیدگی به اتهامات عوامل ضرب و شتم دانشجویان و تخریب اموال عمومی و شخصی همچنین عوامل اصلی اغتشاش و آشوب در کوی دانشگاه تشکیل میشود.
در این ارتباط تحقیقات جامعی از سوی دادسرای نظامی تهران انجام و تعدادی از متهمان شناسایی و تحت تعقیب قرار میگیرند.
همزمان با رسیدگی به پرونده کوی دانشگاه تهران، پرونده تخریب در مجتمع سبحان نیز مورد پیگیری و رسیدگی قرار گرفت.
در مجموع بیش از ۶۰ نفر تحت تعقیب قضایی واقع و در نهایت بر اساس اسناد، مدارک و شواهد موجود، دادسرای نظامی تهران ۳۳ نفر از متهمان را مجرم شناخته و پرونده آنان را به دادگاه ارسال و در مورد سایر متهمان به دلیل عدم احراز جرم، قرار منع پیگرد صادر کرده است.
لازم به ذکر است، تحقیقات در مورد تعداد دیگری از عوامل اغتشاش در کوی دانشگاه ادامه دارد که پس از تکمیل تحقیقات، تصمیم قضایی مقتضی اتخاذ خواهد شد.
آنچه در این بخش میآید فقط انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است و این رادیو دخل و تصرفی در آن ندارد.
عبدالعلی بازرگان: سایه سیاستهاى خمینی بیش از سى سال است سرنوشت یک ملت بزرگ را زیر چترسیاه خود گرفته و آزادى و امنیت را از این مرز و بوم سلب کرده است.
مگر مدرسه خمینی غیر از همانى است که امروز آقاى مصباح طابقالنعلبالنعل اداره و تدریس مىکند؟
آنچه امروز بر سر ملت ایران مىآید، ارتباط مستقیم با اندیشه فقهى و سیاسى خمینی دارد.
میزان: مهندس عبدالعلی بازرگان در نقدی بهنامه کدیور خطاب به سید حسن خمینی از تلاش وی در جهت تطهیر آیتاله خمینی انتقاد کرده نوشت آنچه امروز بر سر ملت ایران مىآید، ارتباط مستقیم با اندیشه فقهى و سیاسى خمینی دارد و افزود سایه سیاستهاى خمینی بیش از سىسال است سرنوشت یک ملت بزرگ را زیر چترسیاه خود گرفته و آزادى و امنیت را از این مرز و بوم سلب کرده است.
متن کامل نقد عبدالعلی بازرگان بر نامه کدیور به «سیدحسن خمینی» بهشرح زیر است:
راه و مدرسه بنیانگذار انقلاب؟؟؟؟
جناب آقاى دکتر محسن کدیور
با سلام و تحیت، نامه مشفقانه و ناصحانه شما به نواده بنیانگزار جمهوری اسلامی را که از تعهد و مسوولیت ملى و دینى شما ناشى مىشد، خواندم و محتواى آنرا با توجه بهشرایط فعلى جنبش و موقعیت مخاطب و نیت تاثیرگذارى، کاملن مثبت و مفید ارزیابى کردم، هرچند نکاتى بهنظرم رسید که خواستم با شما درمیان بگذارم تا اگر مصلحت دانستید، همچنان که نامه شما سرگشاده بود، با درج عمومى آن در «جرس» موافقت کنید، شاید این گفتگو براى سایر هموطنان خالى از فایده نباشد.
درسرآغاز نامه مرقوم داشتهاید:
وقایع ۱۴ و ۲۳ خرداد تهران زنگ خطرى بود که خبر از سقوط ارزشهاى اخلاقى و موازین اسلامى در ایران، آنهم در حق بازماندهها و بیت بنیانگذار جمهورى اسلامى مىداد. بهنظر بنده این زنگ خطر از همان آغاز انحراف انقلاب از اهداف اولیه آن، بیش از سىسال است اتصالى پیدا کرده و مدام آژیر مىکشد. اما یا سلطهگران کر شده و صداى گوشخراش آنرا که با منافع تمامیت طلبانهشان تضاد دارد نمىشنوند یا ما بهآن خو گرفته و عادت کردهایم؟
از همان روزى که شعار حزب فقط حزباله، رهبر فقط روح اله، آرمان همه با هم را به همه با من، تبدیل و مسخ و منحرف کرد و سیاست سربازخانهاى دولت یکدست، مجلس یکدست، دانشگاه یکدست، ادارههای یکدست و… دست اقلیتى را بر سرمایههاى یک ملت دراز کرد، این زنگخطر نواخته شده بود. با این تفاوت که حملات شرمآور اخیر بهبیت و بازماندگان بنیانگذار جمهورى اسلامى، سرایت ستم را بهمحورخودىهاى سابق و سیر صعودى غیرخودىکردنها نشان مىدهد.
درباره بنیانگذاراین نظام نوشتهاید:
او نظام شاهنشاهى ۲۵۰۰ ساله ایران را با یک انقلاب مردمى سرنگون کرد و نظام تازهاى بهنام جمهورى اسلامى پایهگذارى کرد. بدون آنکه خواسته باشم نقش مبارزات شجاعانه آقاى خمینى با استبداد شاهنشاهى درسالهاى ۴۱ و ۴۲ و نیز تاثیر قاطعیت و اعتماد به نفس و استحکام ایشان را در رهبرى مبارزات ملت ایران در ماههاى منتهى بهانقلاب بهمنماه سال ۱۳۵۷ نادیده بگیرم، بهخوبى مىدانید که انقلاب اسلامى ایران محصول مبارزات یک قرن ملت مظلوم ایران از زمان نهضت مشروطیت بهبعد مىباشد که حداقل در شش دهه اخیر، از جریان نهضت ملى ایران، بهرهبرى دکتر محمد مصدق براى ملىکردن صنایع نفت و اخراج چپاولگرهای انگلیسى گرفته تا مبارزات مسلحانه چریکى چپ و راست، طیف گستردهاى از ایرانیان درسه نسل، بارمصیبتهاى آن را بهدوش کشیده و هزاران شهید و دهها هزار زندانى و شکنجه دیده تقدیم داشتهاند تا اسب زین کردهاى در دوران تخریبى انقلاب براى تهاجم البته توفنده آقاى خمینى علیه استبداد سلطنتى آماده شود.
جمله بهکار رفته در نامه شما ناخواسته و برخلاف باورتان، همان ادعا و ادبیات رسانههاى رسمى را تداعى مىکند که بنا بهفرهنگ شاه یا شیخ پرستى تاریخى، دستآورد تلاشهاى یک قرن یک ملت را بهحساب جارى بنیانگذار انقلاب، یا نهضت روحانیت وابسته به ایشان، واریز مىنماید.
جنابعالى به نوه بنیانگذار جمهورى اسلامى توصیه کردهاید در برابر تحریف راه و مدرسه ایشان و میراث معنوىاش سکوت نکند. مگر خط امام غیر از راهى است که دانشجویان پیروش امروز در زندان و یا بیرون از زندان، چنان شیوههایى را متعلق بهدوران گفتمان انقلابى مىدانند و عمومن بهراه دیگرى مىروند؟ و مگر مدرسهاش غیر از همانى است که امروز آقاى مصباح طابقالنعلبالنعل اداره و تدریس مىکند؟
البته برخی از خوشبینان همچنان بهفرازهایى از گفتار یا کردار ایشان که تایید کننده مردم سالارى و مهرورزى است استناد مىکنند. اما شما خود بهتر مىدانید امثال تناقض آشکار میان شعار میزان راى ملت است با نظریه ولایت مطلقه فقیه، که نقش مردم را فقط درکشف ولى فقیه و تحققبخشیدن بهقدرت سیاسى او مىداند و مىتواند نماز و روزه و حج و احکامی دیگر را بنا بهمصلحت نظام و حفظ قدرت تعطیل کند، صدها تناقض و تغییر راى و برنامه وجود دارد که هرشخص و جریانى مىتواند برحسب سلیقه و سیاست خود بهآن استناد نماید. اگر قرار بر ارایه سند و استناد بهرویه و راه باشد، حاکمیت فعلى و نیروهاى سرکوبگر آندست بهمراتب برترى دارند و بهراحتى مىتوانند ادعا کنند راه و مدرسه امام همین است که ما عمل مىکنیم.
بهتعبیر امام على(ع) درنقد یکى از خلفاى پیشین:
از دنیا رفت و مردم را سرگردان در راههاى گوناگون رها کرد. بهگونهاى که نه گمراه راه مىیابد و نه رهیافته بر درستى راهش یقین مىآورد. (نهج البلاغه خطبه ۲۱۹ یا ۲۲۸).
مىدانم که نوشتن نامه براى تاثیرگذارى بر بیت و بازماندگان نمىتواند زبان دیگرى داشته باشد و جز استناد بهجنبههاى مثبت چاره دیگرى نیست، اما نامه سرگشاده، گیرندههای بىشمار دیگرى نیز دارد که چه بسا برداشتهاى متفاوتى از قصد و نیت نویسنده بکنند.
این قلم کوچکترین تمایلى بهنفى و نادیدهگرفتن فضایل فردى اشخاص نداشته و هیچ فایدتى از اینکار براى ملت نمىشناسد، اما مسئله آقاى خمینى مسئلهاى شخصى نیست، سایه سیاستهاى ایشان بیش از سىسال است بر سر این ملت سنگینى مىکند و سرنوشت یک ملت بزرگ را با تاریخ و تمدنى درخشان زیر چترسیاه خود گرفته و آزادى و امنیت را از این مرز و بوم سلب کرده است.
مىدانم که نباید ساده زیستى، سربلندى، سازشناپذیرى، شجاعت و تعلق خاطر او به مستضعفان را نادیده گرفت، اما حسن نیت و قصد خدمت کافى نیست، سعه صدر، صداقت در وعده و عمل، صبر و تحمل در برابر مخالفان و رعایت عدل و انصاف درباره آنها، آگاهى و شناخت بهمقتضیات زمانه و درک حقوق مردم و حاکمیت ملت نیز از ضروریات شخصیتى است که مىخواهد سکان کشتى طوفان زدهاى را بهعهده بگیرد.
چگونه مىتوان نوشت: کارنامه ایشان دربردارنده خدمات بزرگى بهاسلام، تشیع و ایران و نیز چند خطاى نهچندان کوچک است، در حالی که اکثریت مسلمانان، شیعیان و ملت ایران چنین امرى را باور ندارند.
حضرت على(ع) هنگام اعزام مالک اشتر براى فرمانروائى مصر فرمود:
اى مالک، بدان که تو را بهبلادى فرستادهام که پیش از تو دولتهاى دادگر و ستمگرى دیده و مردم بهتو با همان چشمى مىنگرند که تو درباره رهبران پیش از خود مىنگرى و درباره تو همان را مىگویند که تو درباره آنان مىگویى، جز این نیست که مردمان صالح را از آنچه خداوند بر زبان مردم جارى ساخته مىتوان شناخت.
آیا گریز فوجفوج فرزندان این مرز و بوم از اسلام و بیزارى آنها از چنین قرائت خشنى از دین، که کوچکترین نشانهاش بىتاثیرى مبارزه با بدحجابى پس ازسه دهه مىباشد، خدمت بزرگ بهاسلام است؟
آیا بهباددادن حرمت مراجع، سلب اعتماد بسیارى از مردم از مبلغان دین و ترویج تعصب و قشرىگرى و احیای جهل و خرافات دوران قاجار خدمت بزرگ بهتشیع است؟
آیا آوارگى و مهاجرت میلیونها نفر بهشرق و غرب عالم، اصرار بر ادامه جنگ بىحاصل دو ملت همسایه مسلمان، پس از آزادسازى خرمشهر، با کارنامه یک میلیون شهید و مجروح و خرابى شهرها و تباهشدن سرمایههاى دو ملت بزرگ بهنفع ابرقدرتها، که از همگى آنها امکان داشت با حسن تدبیر جلوگیرى بهعمل آورد خدمت بزرگ بهایران است؟
آیا پیمانشکنی با مردم در وعدههای قبل از پیروزی انقلاب و پیمانشکنی با کارگزارانی که شروط آنها را برای قبول مسوولیت پذیرفته بود، خدمت بهمردم است؟ چگونه مىتوان اعدام مخفیانه و بدون وکیل هزاران زندانى موقت را بهجرم سر موضع و دگراندیش بودن، با جمله خطایى نهچندان کوچک توصیف کرد؟ در مکتبى که کشتن یک انسان مساوى کشتن همه انسانها شمرده شده است، آیا هرگز واژه عظیم هم مىتواند بیانگر این جنایت باشد؟
ملت ایران در انقلاب باشکوه خود نظام استبدادی را سرنگون کرد تا از فردسالاری تاریخی نجات یابد. آیا زندهکردن همان شیوهها درشکلی گستردهتر با استقرار نظام ولایت مطلقه فقیه و مسلطکردن بخش طرفدار و تسلیمى از روحانیت بر گرده مردم، در همه شئون سیاسى و فرهنگى و سه قوه مملکت، بهعنوان نمایندهی امام و تبعیض طبقاتى و تشدید تفرقه و تشتت میان ملت خطاى عظیمی نیست؟
آیا مخالفت با فقه پویا و متناسب با نیازهاى زمانه و حمایت از فقه سنتى با تاکید بر شعائر و تجلیل و توسعه ظواهر مذهبى، بهجاى توجه بهعمق و اساس دین خطایى فقط نهچندان کوچک است؟ جناب آقاى دکتر کدیور، شما نیک مىدانید وضعیت امروز ایران، بدون آنکه خواسته باشم نقش مردم و فرهنگ استبدادى را نادیده بگیرم، بدون هیچ تردیدى، خوب یا بد، محصول و نتیجه سیاستهاى آقاى خمینى است. آنچه امروز بر سر ملت ایران مىآید، ارتباط مستقیم با اندیشه فقهى و سیاسى ایشان دارد. تجربه ولایت مطلقه فقیه که تبلور تئورى آقاى خمینى است، هرچند کسانى را بهقله قدرت و ثروت رسانده، اما نزد اکثریت ملت ایران آشکارا شکست خورده است. اگر بهمردمسالارى و ضرورت حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش و آزادى و حق انتخاب مردم باور داریم، موانع بنیادى این آرمان را نیز شایسته است به شفافیت بیان کنیم.
از دیدگاه دینى نیز، اگر بهتواتر و تاکید از پیامبر و پیشوایان مذهب نقل شده است که امت اسلام تنها با اتکا به کتاب الهى و سنت پیامبر مىتواند بهسعادت برسد، و مصلحت دین و دنیا تنها در قبول حاکمیت ملت است، در اینصورت چه تردیدى در نفى مطلق راهحلهاى مبتنى بر فقاهتهاى فردى که بر اساس تبعیض طبقاتى و تولیت مطلقه یک فرد بنا شده است وجود دارد؟ بهباور این قلم ریشه این مصائب، شرک شخصیتپرستى و تفرق وحدت ملى است و راه نجات در توحید کلمه و کلمه توحید خلاصه مىشود.
با تشکر از حسن توجهى که به این نقد مىفرمایید و با عذرخواهى ازتلخى تصدیع آن.
عبدالعلى بازرگان (ششم تیرماه ۱۳۸۹مصادف با میلاد امام علی)
محققان آزمایشگاه ملی ارگون در آمریکا بهروشی جدید برای تبدیل پلاستیک بهکرههای بسیار کوچک از جنس کربن خالص دست یافتهاند که فقط چند میکرون عرض دارند و میتوان از آنها در تهیه تایرها، باتریها و سایر لوازم از این دست استفاده کرد.
تحقیق جدید نشان داده است که بهجای دور ریختن پلاستیکها میتوان آنها را برای ساختن محصولات مفید مثل تلفنهای بیسیم، شارژی یا باطریهای لپتاپها، بازیافت کرده و مورد استفاده قرار داد. این روش جدید شامل حرارتدادن پلاستیک تا زمانی است که درون یک محفظه مهر و مومشده بهگاز تبدیل شود.
بهجای هوا، گاز خنثا وارد محفظه میشود که در پلاستیک هیدروژن آزاد میکند. این گاز هیدروژن بهعنوان سوخت هیدروژنی قابل استفاده است.
بهگزارش سایت علمی دیسکاوری، در عین حال کربن که بسته بهنوع پلاستیک مازاد استفاده شده بهشکل توپی یا تخممرغی مبدل میشود، میتواند کاربردهای مفید و خاصی مانند فیلترکردن داشته باشد. میکروکرههای فعلی برای کاربردهای یاد شده بسیار گرانقیمت هستند، اما با روش جدید نیازی بهسرمایهگذاری زیاد برای ساخت کرهها و نانو لولههای کربنی نخواهد بود.
سعید کلانکی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، حکم وی یک سال حبس برای «تبلیغ علیه نظام» و دو سال برای «توهین به رهبری» عنوان شده است. سعید کلانکی، فعال حقوق بشر و دبیر سابق کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی نهم آذرماه سال گذشته بازداشت شد و پس از نزدیک به ۱۰۰ روز، در تاریخ ۱۶ اسفند، با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.
گفتنی است با گذشت نزدیک به ۷ ماه، کوهیار گودرزی و شیوا نظرآهاری، دو عضو دیگر این کمیته همچنان در زندان اوین به سر میبرند.
نسخه تصویری از رمان «کیمیاگر» اثر معروف «پائولو کوئلیو» تا ماه نوامبر (آبان ماه) وارد بازار نشر آمریکا میشود.
کار طراحی این کتاب را «دانیل سامپر» انجام داده است و ناشر این اثر معتقد است با این کار علاقهمندان جدیدی برای این اثر معروف پیدا خواهد شد. رمان کیمیاگر در طول ۲۰ سال که از انتشار آن میگذرد تاکنون بیش از ۳۰ میلیون نسخه در سرتاسر جهان بهفروش رفته و فیلمی نیز از روی آن ساخته شده است.
گفتنی است کیمیاگر معروفترین و پرفروشترین کتاب پائولو کوئلیو است که در ۲۹ کشور جهان از جمله در ایران به چاپ رسیده است. از دیگر آثار کوئلیو میتوان به «نامههای عاشقانه یک پیامبر، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم و کوه پنجم» اشاره کرد.
آمارهای سازمان ثبت احوال ایران نشان داده است که سال گذشته ۱۲۵ هزار و ۷۴۷ واقعه طلاق در آن کشور بهثبت رسیده که از این تعداد ۱۰۶ هزار و ۵۴۸ واقعه طلاق شهری و ۱۹ هزار و ۱۹۹ واقعه طلاق روستایی رخ داده است. میانگین سن طلاق مردان ۳۴ و زنان ۲۹ سال بوده است.
بر اساس این آمار همچنین در هر ساعت تعداد ۱۴ واقعه طلاق بهثبت رسیده است. این گزارش میافزاید در سال ۱۳۸۸ بیشترین طلاق ثبتشده مردان بین گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال با رقم ۳۵هزار و ۷۹۵ واقعه بوده است و بیشترین طلاق ثبتشده زنان نیز در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ سال با رقم ۳۲هزار و ۲۰۵ واقعه بوده است.
گفتنی است چهار هزار و ۳۲۱ رویداد طلاق ثبت شده در سال گذشته مربوط بهمردان بالای ۶۰ سال و تعداد یک هزار و ۳۵۶ رویداد طلاق ثبتشده مربوط بهزنان بالای ۶۰ سال سن بوده است.
روزنامه ایران در صدر اخبار خود از امضای تفاهمنامه میان وزارت رفاه و بهداشت خبر داد و عنوان «توافق ۲ وزارتخانه برای تشکیل شبکه سلامت و درمان» را برجسته کرد.
این روزنامه دولتی همچنین در خبر دیگری اعلام کرد که هزینه اشتراک اینترنت در ایران کاهش پیدا کرده است.
روزنامه تهران امروز عنوان «معامله بزرگ خودرو زیر تیغ» را مهمترین خبر امروز خود دیده است.
«بندهای جنجالی برنامه پنجم» عنوان دیگری است که این روزنامه در خصوص برنامه پنجم توسعه و مفاد آن به موضوعات مختلف پرداخته است.
روزنامه جام جم در عنوان نخست خود از «تشکیل ستاد ویژه مقابله با تحریمها» خبر داد.
«رضایت مردم اولویت اصلی رسانه ملی است» تیتر دیگری است که این روزنامه از قول ضرغامی رییس سازمان صدا و سیما بیان کرده است.
روزنامه خراسان تیتر اول خود را به گزارشی در مورد «آمار نگرانکننده تخریب محیط زیست در ایران» اختصاص داد.
این روزنامه همچنین در مطلب دیگری به نقل از وزیر مسکن خبر داد: «سهم ۲۰ درصدی صنعتیسازی مسکن در برنامه چهارم فقط ۲ تا ۳ درصد محقق شد.»
روزنامه دنیای اقتصاد گزارشی در خصوص خرید و فروش بیواسطه سهام منتشر کرده است.
«بازگشت قیمت در بازار طلا» تیتر دیگر این روزنامه اقتصادی است.
«ریشه کنی بدحجابی در دو سال» عنوان برجسته روزنامه فرهنگ آشتی است که از قول جانشین فرمانده نیروی انتظامی آورده است.
این روزنامه همچنین در بخش دیگری از قول منوچهر متکی وزیر خارجه ایران با انتقاد از دانشجویانی که برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتند نوشت: «دانشجویان، حامل خروار خروار اطلاعات به انگلیس.»
روزنامه کیهان از قول ژنرال مولن مشاور نظامی کاخ سفید نوشت: «اسراییل هم فهمیده با ایران نمیتوان درافتاد.»
در بخش دیگری از مطالب این روزنامه حامی دولت آمده است: « اینترنت برای کاربران خانگی تا ۱۰ درصد ارزان شد.»
و در پایان «آخرهفته داغ داغ، هوا باز هم گرمتر میشود» تیتر اول روزنامه همشهری است.
«بازداشت ۱۰ جاسوس روسیه در آمریکا» تیتر دیگر این روزنامه است.
به گزارش روابط عمومی فدراسیون وزنهبرداری ایران امروز چهارشنبه به دستور این فدراسیون، وزنهبرداران ایرانی از حضور در رقابتهای باشگاههای آسیا منع شدند.
بهگفته سرپرست فدراسیون وزنهبرداری ایران هدف اصلی این فدراسیون، پاکسازی و سالمسازی وزنهبرداری است. در همین راستا، کمیته ملی مبارزه با دوپینگ بهپیشنهاد رضازاده، از ۴۷ وزنهبردار اعزامی بهرقابتهای جهانی جوانان در بلغارستان و همچنین پیکارهای جام باشگاههای آسیا در اردن تست دوپینگ گرفته است تا آندسته از ورزشکارانی که مشکوک به دو پینگ هستند شانسی برای حضور در میادین داخلی و بینالمللی نداشته باشند.
رضازاده معتقد است انجام تست از این تعداد وزنهبردار، برای نخستینبار در تاریخ فدراسیون وزنهبرداری ایران اتفاق افتاده که بهپیشنهاد مسوولان فدراسیون، از ۴۷ ورزشکار تیمهای باشگاهی نمونهگیری شده است.
لازم به یادآوری است فدراسیون وزنهبرداری ایران پیش از این به علت دوپینگ برخی وزنهبرداران تیم ملی از شرکت در مسابقات بینالمللی محروم شده است.
علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی سهشنبه شب برای شرکت در اجلاس بینالمجالس اسلامی در خصوص راههای کمک بهمردم غزه و شکستن محاصره آن وارد دمشق شد.
بهگزارش مهر، علاوه بر لاریجانی ۱۴ رییس پارلمان از کشورهای مختلف اسلامی و همچنین ۸ کشور نیز در سطح نایب رییس پارلمان در اجلاس اضطراری دمشق حضور یافتهاند.
گفتنی است دستور کار اجلاس اضطراری دمشق بررسی راهکارهای عملی برای شکستن محاصره غزه عنوان شده است. لاریجانی تا روز پنجشنبه در دمشق حضور خواهد داشت.
سیام ژوین برابر با زادروز «سوزان هیوارد» بازیگر سینمای هالیود و دارنده چندین جایزه اسکار است. او در سال ۱۹۱۷ میلادی زاده شد و بازی او در فیلم «میخواهم زنده بمانم» بیاد ماندنی است، او در سال ۱۹۷۵ در گذشت.
سوزان هیوارد در سیام ژوین سال ۱۹۱۷ میلادی در «بروکلین» آمریکا و در یک خانواده فقیر به دنیا آمد. پدرش کارگر حمل و نقل بود.
سوزان در مدرسهایی دولتی در بروکلین تحصیل را شروع کرد و دوران دبیرستان خود را در رشته اقتصاد به پایان برد و به عنوان منشی مشغول به کار شد.
اما بعد از مدتی به مدل شدن برای عکاسان روی آورد، در سال ۱۹۳۷ و در آغاز جوانی و زیبایی به هالیوود رفت و در فیلم «هتل هالیوود» نقش کوتاهی بدست آورد او بازی در نقشهای کوتاه را در کنار کارهای دیگر مثل اپراتوری تلفن تا سال ۱۹۳۸ ادامه داد تا آنکه توانست در سال ۱۹۳۹ نقشی در فیلم «بوژست» و دو سال بعد در فیلم «در میان زندهها» نقشی بدست آورد.
از این به بعد هالیوود او را کشف کرد او درسال ۱۹۴۲ در فیلمی با نام «درو کردن طوفان» بازی کرد که در این فیلم خوش درخشید و با بازی در فیلم «تصادف» داستان یک زن در نقش «آنجلیکا ایوانس» برای اولین بار نامزد دریافت «اسکار» شد.
پس از این فیلم او سه باره دیگر هم نامزد این جایزه شد، اما در سال ۱۹۵۸ بهخاطر بازی فوق العادهاش در فیلم «میخواهم زنده بمانم» جایزه «گلدن گلاب» و جایزه اسکار را دریافت کرد.
از دیگر فیلمهای معروف سوزان هیووارد میتوان به «با جادوگر ازدواج کردم»( ۱۹۴۲)، «جک لندن» (۱۹۴۳)، «حالافردا»(۱۹۴۴)، «لحظهی ازدسترفته» (۱۹۴۷)، «برفهای کلیمانجارو» (۱۹۵۲)، «باغ شیطان»(۱۹۵۴)، و «زمان از دست رفته» (۱۹۶۳) اشاره کرد.
سوزان آخرین فیلم دراماتیک خود را با نام «انتقام جویان» را در سال ۱۹۷۲ بازی کرد و عاقبت در چهارده مارس سال ۱۹۷۵ و در سن ۵۶ سالگی پس از سه سال کشمکش با تومور مغزی، در «کالیفرنیا» در گذشت.
او دو بار ازدواج کرد، ازدواج اول او در سال ۱۹۳۳ میلادی بود و همسر اول او «جس باکر» نام داشت، که او هم بازیگر بود، اما همسرش با جنگی بر سر دو فرزندش، اقدام به خودکشی کرد، و مرد و بعد از ده سال این ازدواج به انتها رسید.
سوزان سیزده سال بعد در سال ۱۹۵۷ با یک دامدار به نام «فلویدایتان چاکلی» ازدواج کرد که بسیار راضی بود ولی چاکلی هم در سال ۱۹۶۶ بر اثر بیماری فوت شد که این اتفاق باعث شد او پنج سال سینما را کنار بگذارد.
سوزان هیوارد بعد از رسیدن به شهرت گفته بود: «در دوران کودکی یاد گرفتم که زندگی میدان جنگ است خانواده و همسایههای ما همه فقیر بودند در آن موقع تنها زمانی که میتوانستم از بدبختی زندگی دور شوم در فیلمها بود. در آن زمان بود که تصمیم گرفتم بزرگترین هدفم پول درآوردن باشد و همان موقع بود که به زنی بسیار مصمم تبدیل شدم.»
او همچنین گفته: «وقتی کسی بمیرد دیگر همه چیز تمام است . بعد از مرگم دیگر کسی مرا بیاد نخواهد آورد ، شاید تنها چند نفر از دوستانم از روی مهربانی از من یاد کنند. در خاطرهها ماندن مهمترین اتفاق نیست مهم کارهایی است که انجام میدهی.»
بر اساس گزارشهای رسیده روز گذشته سهشنبه «مجید توکلی» فعال دانشجویی در زندان دچار خونریزی شدید معده شده است. بر اساس همین گزارش مسوولان، وی را تاکنون بهبیمارستان منتقل نکردند و بر همین اساس وضعیت سلامتی وی وخیم است.
بنا بهاطلاع گزارشگران هرانا، آقای توکلی که بهتازگی بهبند ۳۵۰ زندان اوین که فاقد هرگونه امکانات پزشکی است، منتقل شده بر اثر سرفههای شدید و عدم رسیدگی پزشکی دچار خونریزی شده است. علی توکلی، در مصاحبهی کوتاهی با گزارشگر هرانا، حال برادر خود را بسیار وخیم گزارش کرده و مشکل وی را مربوط بهبیماری ریهای که بهدلیل شرایط سخت زندان و خصوصن اعتصاب غذا در سلول انفرادی ۲۴۰ بهآن مبتلا شده بود، عنوان کرده است.
بهنظر میرسد تشدید بیماری وی در اثر عملیات ساختمانی و ازدحام بیش از حد زندانیان در بند ۳۵۰ – خوابیدن در راهروها و کریدور – بهوجود آمده است. وضعیت نامناسب بهداشتی، عدم درمان مناسب و بهموقع، بیکیفیت بودن غداهای این بند، قطع گاز و آب برای مدتی محبوسان را دچار مشکلات جدی کرده است.
گفتنی است در هفته گذشته اخباری مبنی بر بیگاری زندانیان محبوس در بند ۳۵۰، بهدلیل ساخت و ساز در درون زندان از سوی خبرگزاریهای مختلف منتشر شده است. مجید توکلی، دانشجوی کشتیسازی دانشگاه پلی تکنیک تهران از ۱۶ آذر ماه سال گذشته تاکنون در زندان بهسر میبرد و با حکم سنگین هشت و نیم سال حبس تعزیری مواجه است.
منوچهر متکی، روز سهشنبه ۸ تیر(۲۹ ژوئن) در یک نشست خبری در تهران گفت اینکه مشخص شده است آقای امیری در آمریکا بهسر میبرد، نشانه بارز بیصداقتی برای آمریکاست.
بهنظر میرسد که اشاره وزیر امور خارجه ایران بهویدیوهایی است که اخیرن از آقای امیری در اینترنت و تلویزیون ایران پخش شده است. آقای متکی گفت که با توجه بهاینکه آقای امیری در کشور عربستان سعودی ربوده شده است، ایران این موضوع را از طریق سفارت عربستان و دفتر حفظ منافع و دبیر کل سازمان ملل پیگیری می کند. در یکی از فیلمها که از تلویزیون ایران پخش شده است، شخصی که خود را شهرام امیری، کارشناس و محقق دانشگاه صنعتی مالک اشتر معرفی میکند میگوید که در جریان سفر حج در کشور عربستان سعودی توسط ماموران امنیتی آمریکا ربوده و بهاین کشور منتقل شده است.
اما پس از انتشار این ویدیو، در وب سایت یوتیوب ویدیوی دیگری از همان شخص منتشر شد که در آن با ابراز ناخرسندی از شایعاتی که در مورد او پخش شده، گفت که بهطور آزادانه و برای تحصیل در آمریکاست. شبکه تلویزیونی «ای بی سی» آمریکا اواخر ماه مارس سال جاری میلادی بهنقل از منابع اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا گزارش داده بود که آقای امیری بهآمریکا پناهنده شده و اطلاعات ارزشمند خود از برنامههای اتمی ایران را در اختیار مقامات آمریکایی قرار داده است. وزارت امور خارجه آمریکا نیز روز چهارشنبه نهم ژوئن (۱۹ خرداد) تایید کرده بود که ایران از طریق دولت سوییس درباره شهرام امیری به ایالات متحده یادداشت دیپلماتیک فرستاده است و بدون اشاره بهمحتوای نامه ایران، فقط اعلام کرده بود که موضوع را بررسی خواهد کرد.
دانشجوی دختر عراقی پس از مصرف قرصهای روانگردان بهیکی از بیمارستانهای «جوهور» انتقال یافت ولی بهدلیل شدت مسمومیت جان باخت.
بهنقل از برناما، بامداد روز گذشته بیست و نهم ژوئن، یکی از مسوولان بیمارستان دولتی جوهور با مرکز پلیس تماس گرفت و از مرگ مشکوک زن جوانی بهنام «آمنه» از اتباع کشور عراق خبر داد. بهدنبال این تماس، افسران پلیس با حضور در بیمارستان ضمن هماهنگی با ماموران دایره جنایی مرکز، جسد مقتول را بهپزشکی قانونی انتقال دادند.
پلیس در ادامه تحقیقات دریافت که زن فوتشده – آمنه – تبعه کشور عراق و دانشجوی یکی از دانشگاههای جوهور بوده و بر اثر مصرف قرصهای روانگردان فوت کرده است.
مهدی کروبی بعد از ظهر روز گذشته سهشنبه برای شرکت در مراسم ختم پدر محمدرضا عارف (معاون محمد خاتمی) در مسجد دانشگاه شریف به این دانشگاه رفته بود، توسط عدهای از افراد منسوب به دولت با شعار و ناسزا روبهرو شد و نتوانست وارد مسجد شود.
به نقل از سیمیل، این عده با سردادن شعارهایی نظیر «فتنهگر برو بیرون»، «منافق برو بیرون» و «دانشگاه جای فتنهگران نیست» مانع ورود وی به مسجد دانشگاه صنعتی شریف شدند. کروبی به توصیه اطرافیاناش از حضور در مجلس ختم خودداری کرد و از دانشگاه صنعتی شریف خارج شد.
مهدی کروبی در واکنش به این موضوع به خبرنگار سحامنیوز گفت: «من بسیار متاسفم بسیجی که در زمان امام ۸ سال در جبههها جنگید و از کشور دفاع کرد، کارش به جایی رسیده است که در دانشگاهها با دانشگاهایان برخورد میکند، در مساجد مردم را کتک بزنند، در رایگیریها تقلب، در خیابانها به کشتار مردم، در ۱۴ خرداد جلوگیری از سخنرانی نوه امام، حمله به خانه، دفاتر و مساجد مراجع و در بسیاری جاهای دیگر اقداماتی که نام و یاد بسیج را لکه دار کردهاند.»
آقای کروبی ادامه داد: «بسیجی که با خون هزاران شهید و جانباز آبیاری شده بود. متاسفانه عملکرد این افراد بدانجا رسانده است که میراث امام که همان جمهوریت و اسلامیت بود اکنون رنجور و ناتوان گشته است.»
وی در پایان گفت: «بنده میگویم اگر زمان شاه یک شعبان بیمخ بود، اکنون این حاکمیت صدها شعبان بیمخ تربیت کرده است و این افراد باید بدانند که مهدی کروبی تا آخر ایستاده است و آماده پرداخت هرگونه هزینهای در این راه است و تا گرفتن حق مردم از پا نخواهد نشت.»
دولتمردان آمریکایی با پیشنهاد همکاری ۱۲ کشور و سازمان بینالمللی دیگر برای از بین بردن بحران شناور شدن نفت در خلیج مکزیک موافقت کردند.
به گزارش الجزیره روز سهشنبه مقامات آمریکایی اعلام کردند که این کشورها و سازمانها در زمینههای مختلف ائم از تامین تجهیزات جمعآوری نفت و منابع انسانی، با آمریکا همکاری خواهند کرد. این کشورها شامل ژاپن، سوئد، نروژ، و همچنین سازمانهای وابسته به چین، کنیا و ویتنام هستند.
لازم به ذکر است بحران شناور شدن و نشت نفت در خلیج مکزیک در ماه آوریل پس از وقوع انفجار در دکل نفتی متعلق به شرکت آمریکایی (بیپی) آغاز که موجب وارد آمدن آسیبهای فراوانی به محیط زیست و جانداران دریایی در این منطقه شده است.
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)
بیانیه مطبوعاتی
شبکه بینالمللی مدافع حقوق کاریکاتوریستها (CRNI) به تبلیغ نفرت توسط حکومت ایران جایزه میدهد.
تصمیم «شبکه بینالمللی مدافع حقوق کاریکاتوریستها» (CRNI) برای دادن جایزه سال ۲۰۱۰ شجاعت در کاریکاتور مطبوعاتی به مانا نیستانی به خاطر انتشار کاریکاتور نژادپرستانه و تحقیرآمیز در سال ۲۰۰۶ بر علیه جامعه آذربایجانی در ایران٬ ما را دلسرد و ناامید کرده است.
آداپ قوین تاکید میکند که٬ «در ایران٬ تحقیر و توهین به اقلیتهای اتنیکی (غیر فارس) شجاعت نمیخواهد. در ایران حقوق اولیه میلیونها اقلیت [غیر فارس] انکار میشود و آنها با تبلیغات مورد حمایت دولت تحقیر میشوند. در ایران شجاعت واقعی اصرار برای دادن حقوق اولیه زبانی و فرهنگی به اقلیتهای اتنیکی ساکن این کشور خواهد بود…» این جایزه به اصطلاح شجاعت در حالی به مانا نیستانی داده میشود که ترکهای آذربایجان درگیر مبارزهای همهگیر با نژادپرستی برای بهبود وضعیت حقوق بشر و حرمت انسانی خود در ایران هستند.
نیکآهنگ کوثر٬ عضو هیت مدیره CRNI و کسی که جایزه را از طرف مانا نیستانی قبول کرد٬ اظهار میکند که «سوسکها ارتباطی با جنسیت ندارند.» آداپ موافق است ولی تاکید میکند که تجویز چنین چیزی شناعت را در تمام دنیا تشویق میکند. در ماه فوریه سال ۲۰۰۶ روزنامه دولتی «همشهری»٬ با هدف به سخره گرفتن و انکار حادثهای دردناک در تاریخ بشر٬ فراخوانی برای «مسابقه بینالمللی کاریکاتور هولوکاست» منتشر کرد. چند ماه بعد٬ در ماه مه سال ۲۰۰۶ «روزنامه ایران»٬ یک نشر دولتی دیگر اقدام به انتشار کاریکاتوری کرد که ترکهای آذربایجان را به «سوسک» تشبیه میکرد ـ کلمهای که هدایتکنندگان قتل عام نژادی رواندا در مورد یکی از اتنیکهای رواندا به کار برده بودند. بعد از فراخوان فوقالذکر روزنامه همشهری٬ سرانجام در ماه آگوست سال ۲۰۰۶ جهان اوج نفرت پراکنی را در نمایشگاه انکار هولوکاست در تهران مشاهده کرد.
آداپ میخواهد دقت جامعه جهانی را به این واقعیت جلب کند که کاریکاتور مانا نیستانی نمونهای از ادبیات نفرت و نژادپرستی است که در آن جامعه وجود دارد و وسیله است برای قربانی کردن و به حاشیه راندن آذربایجانیها در ایران. این از نوع همان فعالیتهایی است که قبل از نسلکشیهای هولوکاست و رواندا صورت گرفت و به کشته شدن میلیونها نفر منجر شد. در اعتراض به این کاریکاتور٬ صدها هزار آذربایجانی به خیابانها ریخته و طی اعتراضات مسالمتآمیز کاریکاتور و دولت ایران را که منتشرکننده کاریکاتور مانا نیستانی بود٬ محکوم کردند. متاسفانه پاسخ حکومت بسیار خشونت آمیز و با کشتن و زخمی نمودن عدهای و بازداشت صدها نفر همراه بود. دولت برای فرونشاندن اعتراضات روبه رشد در واکنشی ناموفق اقدام به بازداشت نیستانی کرد.
آداپ آزادی بیان را قبول دارد ولی سوال آداپ این است که آیا CRNI از عواقب ناشی از تجلیل از چنین کارتون نژادپرستانهای باخبر است یا نه؟ آیا CRNI و سازمانهای حمایتکننده از آن مانند سوروس و یونسکو٬ میدانند از چه چیزی تجلیل کردهاند؟ توضیحات نیک آهنگ کوثر تلاشی است برای کم اهمیت نشان دادن مرض دردناکی که در جامعه ایرانی ریشه دوانده است.
با دادان نشان شجاعت به نیستانی٬ CRNI به طور واضح بر خلاف این آرمان خود عمل کرده است که میگوید: «شخصی با یک قلم و تکهای کاغذ میتواند٬ میدان بازی را برای افرادی هم که از حقوق شهروندی محروم شده و مورد ظلم قرار گرفتهاند هموار کند.» این جایزه کسانی را که از ادبیات نفرت برای منزوی کردن گروهها و جوامع بیدفاع استفاده میکنند٬ جسورتر میکند.
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)
فاخته زمانی
رییس اجرایی
ونکوور٬ کانادا
۲۵ جون ۲۰۱۰
همچنین مانا نیستانی در پاسخ به این نامه در صفحه فیسبوک خود پاسخی به این نوشتار داده است که در آن اشاره شده:
تفسیر کذایی (تشبیه ترک به سوسک) تفسیر پر شبههای است که من همواره با استدلال رد کردهام- ارجاعتان میدهم به بخش بحثها در فن پیج فیسبوکم- این تفسیر فاقد انسجام در پایههای استدلال و تدقیق لازم در متن و زمینه انتشار آن (نشریه کودکان) بوده. چنان که اعتراض آداپ محترم هم حاوی همان شتابزدگی احساسی است: نشان سی آر ان آی به تصویرسازی یا کارتون خاصی تعلق نمیگیرد به کارتونیست هایی تعلق میگیرد که علیرغم مشکلات- زندان، تبعید، تهدید- به کار خود ادامه میدهند. من هم ادعای شجاعت ندارم اما خوشحالم که از این فرصت استفاده کرده و اذهان عمومی را متوجه حقوق اقلیتها و اتنیکها کردهام. امیدوارم آداپ هم به مراسم قربانیکردن روزنامهنگار و کارتونیست توسط حکومت ایران ملحق نشود.
مقامات محلی افغانستان سحرگاه روز چهارشنبه از وقوع یک انفجار در فرودگاه شهر جلال آباد، پایگاه هوایی نظامی ناتو در شرق این کشور و درگیری افراد مسلح با نیروهای امنیتی خبر داد.
به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره در همین حال پلیس افغانستان اعلام کرد که از صبح امروز چهارشنبه صدای تیراندازی در شهر جلال آباد شنیده میشود.
گروه طالبان مسوولیت این انفجار را برعهده گرفته است. در این حمله چهار نیروی طالبان کشته شدند. این گروه این عمل را خوش آمد گویی آنها از فرمانده جدید آمریکا در منطقه اعلام کردند.
گفتنی است این انفجار در حالی صورت میگیرد که «حامد کرزای» رییس جمهوری افغانستان از طالبان خواسته تا به روند صلح بپیوندد و عملیات تروریستی خود را پایان دهند اما طالبان هرگونه تمایل برای مذاکره با دولت افغانستان را مشروط به خروج نیروهای خارجی از این کشور دانستهاند.
نوزدهمین روز مسابقات جامجهانی با دو پیروزی دنبال شد و تیمهای پاراگوئه و اسپانیا توانستند حریفانشان را شکست دهند.
تیمملی فوتبال ژاپن با قبول شکست برابر پاراگوئه از دور رقابتهای جامجهانی ۲۰۱۰ آفریقایجنوبی کنار رفت. در این دیدار که در ورزشگاه «لوفتوس ورسفیلد» شهر «پروتوریا» برگزار شد، تیم ژاپن در ضربات پنالی با نتیجه پنج بر سه مغلوب پاراگوئه شد تا در عین شایستگی از دور مسابقهها حذف شود.
تیمهای ملی فوتبال ژاپن و پاراگوئه در پایان وقتهای عادی و اضافی بهنتیجه تساوی بدون گل دست یافتند و بازیکنان دو تیم در طول ۹۰ دقیقه، بازی فیزیکی، درگیرانه و پایاپایی را در میانه میدان بهنمایش گذاشتند، بهطوریکه فرصتهای گلزنی زیادی بر روی دروازههای دو تیم ایجاد نشد.
در وقتهای اضافی بازیکنان پاراگوئه با دوندگی بسیار نبض بازی را در دست گرفتند، اما مهاجمان این تیم نتواستند دروازه آبیپوشان ژاپن را باز کنند تا برنده این بازی نفسگیر پس از ضربات پنالتی مشخص شود.
در ضربات پنالتی «ادگار بارتو»، «لوکاس باربورس»، «ریوروس»، «نلسون والدز» و «کاردوز» برای تیم پاراگوئه در ضربات پنالتی گلزنی کردند و ضربات پنالتی «اندو»، «هاسبه» و «هوندا» نیز برای تیم ژاپن بهگل تبدیل شد. اما سومین ضربه پنالتی توسط «یویجی کومانو« مدافع تیمملی ژاپن بهدیرک افقی دروازه اصابت کرد تا این تیم نتواند بهمرحله یکچهام پایانی جامجهانی صعود کند.
اما در دیگر دیدار اینروز که در ورزشگاه «گرین پویت» شهر «کیپ تاون» برگزار شد، شاگردان «دلبوسکه» توانستند با یک گل بهبرتری برسند و بهمرحله یکچهام پایانی جامجهانی صعود کنند.
نیمه نخست با تساوی بدون گل خاتمه یافت اما در نیمه دوم هر دو تیم بهموقعیتهای متعدد گلزنی دست یافتند که اسپانیا فرصتهای بیشتری داشت و از یکی از آنها بهخوبی استفاده کرد. «داوید ویا» گلزن اول اسپانیا در دقیقه ۶۳ روی پاس «ژاوی» تنها گل این بازی را بهثمر رساند تا اسپانیا یاران «رونالدو» را حذف کرده و بهجمع هشت تیم برتر، صعود کند. این تیم در یکچهارم نهایی باید بهمصاف پاراگوئه برود که امروز ژاپن را از پیش رو برداشت.
1811 میلادی – «ویساریونگ بلینسکی» ادیب و نقدنگار روسیه بهدنیا آمد. بلینسکی که با نقدهای خود ادبیات روس را وارد عصر نوینی ساخته در عین حال یک متفکر انقلابی بود که عقیده داشت تا روسیه به گونهای واقعی و همه جانبه در جرگه کشورهای اروپایی قرار نگیرد و بهبقیه اروپا ملحق نشود، رشد و توسعه فرهنگی نخواهد یافت.
۱۸۶۳ میلادی – «جیمز هاروی رابینسون» فیلسوف و مورخ آمریکایى بهدنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران تحصیل، از ۲۹ سالگی بهعنوان استاد تاریخ دانشگاه کلمبیا مشغول بهتدریس شد و ۲۷ سال در این شغل خدمت کرد. رابینسون، تاریخ را وسیلهای برای درک و فهم مجموع زندگی میدانست و تاریخ یک ملت را تنها فصلی از تاریخ و داستان جهان میشمرد.
۱۸۹۴ میلادی - شبه جزیره «کره» که قبلن تابع چین بود، اعلام استقلال کرد.
۱۹۲۰ میلادی – قیام مردم عراق بهرهبری «آیتاله میرزا محمدتقی شیرازی» علیه استعمار انگلستان آغاز شد. پیشتر نیروهای نظامی انگلستان کشور عراق را مورد تهاجم نظامی خویش قرار داده بودند که با درایت علمای این کشور سرانجام نظامیان انگلیسی مجبور بهترک عراق شدند.
۱۹۳۶ میلادی – نخستین چاپ داستان «بر باد رفته» که برنده دو جایزه ادبی شده است سیام ژوئن انتشار یافت و بهتوزیع داده شد. برباد رفته از پرخوانندهترین داستانهایی است که تاکنون در آمریکا نوشته شده است. این داستان که در زمینه جنگ داخلی آمریکاست بهچهل زبان دیگر ترجمه و در سراسر جهان انتشار یافته و بر پایه آن یک فیلم سینمایی موفق ساخته شده است. نویسنده این اثر بانو «مارگارت میچل» است که کار نوشتن آنرا از سال ۱۹۲۶ آغاز کرده بود. هدف نویسنده که خود از مردم جنوب آمریکا و متولد شهر «آتلانتا» بود که این شهر در جریان جنگداخلی ویران شد این بود که چنان حوادث و اتفاقاتی را در قالب داستان بیان دارد که در هیچ نقطهای تکرار نشود. این داستان آنچنان دلچسب و نافذ بوده است که از آن زمان تا کنون هر سال یک تا چند بار تجدید چاپ شده است.
۱۹۴۸ میلادی – آزمایشگاه فیزیک «بل» اعلام کرد که «ترانزیستور» اختراع کرده که در رادیو و دستگاههای مشابه جای لامپ را میگیرد.
۱۹۷۴ میلادی – در پی قتل دکتر «مارتین لوترکینگ» رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا، سی ام ژوئن یک مرد مسلح وارد کلیسایی در شهر آتلانتای آمریکا شد و شروع بهتیراندازی کرد. در این تیراندازی مادر دکتر کینگ و دو تن دیگر کشته و گروهی هم مجروح شدند. تیرانداز که توسط حاضران در کلیسا دستگیر شد بهپلیس گفت که قصد کشتن پدر دکتر کینگ را داشت که گلوله بهمادر او اصابت کرد.
۲۰۰۴ میلادی – «صدامحسین» و ۱۱ تن همکاران نزدیکش که از ماهها پیش زندانی آمریکا بودند در محلی نامعلوم و بهصورت غیر علنی بهحضور «سالم چلبی» که مدیر یک دستگاه قضایی ویژه عراقی اعلام شده بود برده شدند و در آنجا بهآنان اطلاع داده شد که از این پس اسیر جنگی نیستند و متهم بهارتکاب جنایت هستند و در اختیار قوه قضایی عراق قرار دارند.
بر اساس اخبار رسیده از منابع آگاه در استان مازندران روز گذشته «علی تاری» رییس ستاد موسوی در «بابلسر» پس از گذراندن ۹۰ روز از بازداشت، با سپردن وثیقه ۴۰ میلیون تومانی آزاد شد.
بر اساس این خبر به نقل از منابع آگاه وضعیت جسمی این فعال سیاسی استان مازندران وخیم گزارش شده و بهگفته پزشکان وی حال جسمی او از ناحیه سیستم گوارشی و وضعیت قلبی نامناسب است. علی تاری در تاریخ ۱۰ فروردین ۸۹ پس از احضار به اداره اطلاعات شهرستان بابلسر بازداشت شده و سپس مدت ۸۰ روز را در بند انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری و متیکلای بابل سپری کرده و مدت ۱۰ روز آخر بازداشتش را در بند ویژه زندان متیکلای بابل در کنار ۵ دانشجوی دربند زندان متیکلا گذرانده است.
علی تاری رییس ستاد محمد خاتمی در سال ۸۰، رییس ستاد اکبر هاشمیرفسنجانی در سال ۸۴ و رییس ستاد موسوی در سال ۸۸ در شهرستان بابلسر و همچنین از مسوولان اداره آموزش و پرورش شهرستان بابلسر در دولت اصلاحات بوده است.