امروز: بی شک تولد جنبش سبز پس ازانتخابات جنجالی ریاست جمهوری 88 در تاریخ مبارزاتی ضد استبدادی ایران جایگاه مهم و منحصر به فردی را از آن خود کرده است.
اهمیت جنبش سبز در فراگیری و پویایی و نشان دادن اوج مدنیت ایرانیان که با پرسش رای من کجاست و تظاهرات میلیونی سکوت و به دور از خشونت آن است.
در ارتباط با جنبش سبز و نقاط قوت و ضعف آن، مقالات و صفحه ها نوشته شده است که در اینجا نگارنده قصد پرداختن به مسائل و حواشی این جنبش را ندارد.
قبل از پرداختن به پرسش اصلی این مقاله که در دانستن فهم و جایگاه آزادی در هواداران و پیش قراولان جنبش سبز لازم است که بر سر یک مسئله توافق وجود داشته باشد و آن این است که جنبش سبز را بر آمده از خواست های تاریخی دموکراتیک ایرانیان که حد اقل از زمان مشروطه است بدانیم. خواست هایی که حداقل در این بیش از یک قرن منجر به پدید آمدن مجلس و تصویب قانون اساسی مشروطه و شعار جمهوری خواهی رضا شاه و آغاز دوران مصدق و انقلاب 57 شد. نیاز به آزادی و نهادینه کردن دموکراسی همواره دغدغه ای بوده که نخبگان جامعه و به خصوص روشنفکران ایرانی با خود حمل می کردند. به نوعی 2 خرداد 76 و آغاز دوران اصلاحات خاتمی برخواسته از این نیاز تاریخی ایرانیان است. دغدغه آزادی برای نخبگان ایرانی آنچنان مهم بوده که در این تاریخ بیش از یکصد سال هرگاه فرصت بروز و نمایان شدن داشته است از میان شکاف های اجتماعی و تضاد دولت و ملت سر بر آورده است که آخرین آن را می توانیم در تولد جنبش سبز ببینیم.
پس همان طور که توافق شد فرض را بر این گذاشتیم که جنبش سبز، جنبشی است که از درون خواست تاریخی ایرانیان برای به دست آوردن آزادی و ایجاد جامعه ی دموکراتیک ظهور کرده است و هدف این جنبش به وجود آوردن ایرانی آزاد است به طوری که ایران برای همه ایرانیان باشد.
پرسشی که مطرح می شود این است که در این مبارزات برای بدست آوردن فضای دموکراتیک در درون ایران، جایگاه آزادی کجاست؟ آیا اساسا فهم خاصی از واژه ی آزادی و دموکراسی وجود دارد یا تنها همانند تاریخ 1000 ساله استبداد ایلی در درون دور باطل مبارزه با مستبد خلط مطلب شده است و آزادی در نبودن حاکم مستبدی که به نوعی اقبال عمومی از وی برگشته دنبال می شود؟
اما آزادی یعنی چه؟ و چه تعریفی از آزادی در میان ایرانیان نهادینه شده است؟
آزادی از آنجایی که یک مفهوم انتزاعی است توافق بر سر تعریف و معنی آن در میان نخبگان یک جامعه چه از لحاظ نظری و چه عملی بسیار حائز اهمیت است. وارد شدن به بحث تعریف آزادی بسیار پیچیده و خارج از حوصله این مقاله است. اندیشمندان بسیاری و به طور جدی مخصوصا از قرون 16 و 17 میلادی وارد بحث آزادی در جوامع شده اند که از درون این بحث ها توافق حداقلی پیرامون فهم آزادی انجام گرفته است. به طوری که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیش ترین مفهومی را که دنبال می کند و در درون مواد آن هم مستتر است آزادی است. آزادی آن قدر برای انسان متمدن دارای اهمیت است که حتی در قوانین اساسی غیر دموکراتیک ترین حکومت ها از آن بحث شده است.
آنچه که تاکنون در میان همه جوامع پیرامون آزادی به اشتراک در آمده ولو اینکه درک جوامع از آزادی بسیار متفاوت باشد، آزادی انسان در بیان و اندیشه است.
در ماده 1 و 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است:
ماده ی 1: تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند...
ماده 18: هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است...
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، آزادی های فردی در طی فصل دوم آمده است به طور مثال در اصل 23 عنوان شده است که:
اصل 23: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
پس از آزادی به کلمه دموکراسی می رسیم، واژه ای که در دنیای مد سیاست زده ایرانیان بسیار باب شده است. دوباره این پرسش مطرح می شود که دموکراسی یعنی چه؟ و چه تعریفی از دموکراسی در میان ایرانیان نهادینه شده است؟
پیرامون دموکراسی هم بحث های بسیاری صورت گرفته است که متاسفانه باز هم خارج از حوصله این مقاله است و باید فرضی را در نظر بگیریم و پیرامون آن فرض نسبت دموکراسی را در میان ایرانیان اندازه بگیریم.
دموکراسی به مردم سالاری ترجمه شده است. آیا دموکراسی حکومت اکثریت است؟ حکومت کارگران است؟ نازیسم که از درون جمهوری وایمار بیرون آمد آیا در تعریف یک فرایند دموکراتیک برای قبضه قدرت جای می گیرد؟ شکی نیست که واژه دموکراسی آن قدر جذاب است که حتی دیکتاتوری ترین حکومت ها هم برچسب دموکراسی را بر روی یونیفرم های نظامی خود می چسبانند. به تعداد زیاد رئیس جمهوران مادم العمر در حکومت های به اصطلاح جمهوری داریم که مدعی دموکراسی هم هستند. اما در یک تعریف کوتاه و خلاصه برای توافق بر فرض تعریف دموکراسی، آن را ایجاد فرصت در درون جامعه و حکومت به اقلیت برای تبدیل شدن به اکثریت در نظر می گیریم.
حال با در نظر گرفتن مطالب بالا پیرامون آزادی و دموکراسی چقدر می توان این دو مفهموم را حداقل در میان حامیان جنبش سبز نهادینه و تعریف شده پیدا کرد؟ آیا توافقی بر روی آزادی و دموکراسی تاکنون در جنبش سبز شکل گرفته است؟
با یک پرسش ساده به پاسخ سوالات بالا می رسیم: چقدر در ایران آزاد یا ایران بعد از جمهوری اسلامی یا ایران بر آمده از پیروزی جنبش سبز، ایران برای همه ایرانیان می تواند باشد؟ تصور اینکه یک شهروند بهایی بتواند به عنوان مثال رئیس جمهور شود، یک خانم وزیر امور خارجه شود، یک فرد با منش و تفکر بسیجی همچنان به حیات سیاسی خود ادامه دهد، حقوق هم جنس گرایان به رسمیت شناخته شود، اقلیت های قومی در تعیین سرنوشت خود مختار باشند، خواننده یا بازیگر خانمی تنها به بهانه شغلش تخریب شخصیتی نشود و ...چقدر می تواند ملموس باشد؟
این تصور قطعا برای خیلی از ما ایرانیان خنده دار است، طنز تلخی است که متاسفانه در میان مدعیان آزادی هم دیده می شود. از زمان مشروطه تا به حال آزادی خواهان ایرانی به راحتی تنها واژگانی را از جوامع غربی به عاریت گرفته و لباسی شیک اما تنگ و کوتاه را خواسته اند به زور بر تن جامعه ی ایرانی کنند. ما ایرانیان بدون آنکه کمترین هزینه ای را در راه آزادی دهیم، بدون اینکه درک خاصی از آزادی و دموکراسی داشته باشیم تنها با تقلیدی کور ابزارهای جامعه مدرن و دموکراتیک را وارد کردیم، بدون آنکه در نظر داشته باشیم آنچه که ما را از استبداد پریشان ساخته ابتدا در اذهانمان شکل گرفته است. کمترین هزینه برای آزادی پرداخت شده است چرا که به راحتی مجلس وارد کردیم، کتابی را به نام قانون اساسی ترجمه به فارسی کردیم و از فردای آن گمان کردیم ایران آزاد و قانون مدار و دموکراتیک است، گرچه در این راه شهیدانی هم دادیم اما آنان که شهید شدند نداسته شهید شدند. اگر مجلسی و قانونی در اروپا وجود دارد و نهادینه شده است باید به تاریخ ده ها قرنی مبارزات آنها هم نگاه شود مبارزاتی که برای تک تک کلماتی که در قانونشان آمده جان انسان های بیشماری گرفته شده است. در قیاسی تاریخی بین مسیر آزادی جوامع غربی با مسیر ایرانیان متوجه می شویم که برای آزادی هزینه ای پرداخت نکرده ایم که آن را داشته باشیم.
این طور به نظر می رسد که در این بزنگاه تاریخی تمامی مشکلات کشور ما و نبودن آزادی، در جمهوری اسلامی و رهبری آیت الله خامنه ای خلاصه شده است. گویی همین که آیت الله ها نباشند و جمهوری اسلامی، جمهوری ایرانی شود و پرچم الله نشان تغییر کند ،دیگر ایرانی آزاد داریم. متاسفانه ما ایرانیان به دلیل نداشتن حافظه تاریخی محکوم به تکرار تاریخ استبداد زده مان هستیم. بیاید با هم مرور کنیم:
1.موسی و کروبی به حبس خانگی رفتند به راحتی تنها با اندکی افسردگی پذیرفتیم. چرا که اساسا مسئولیت پذیر نیستیم. در این دو سال منتظر یک مقصر بودیم. رای خاتمی این بهانه را داد. از هواداران جمهوری اسلامی که انتظاری نیست اما کلاه خودمان را قاضی کنیم به خصوص هواداران جنبش سبز چقدر رفتار دموکراتیک در برابر رای خاتمی از خودمان نشان دادیم؟
2. دوم خرداد 76 را با خاتمی شروع کردیم، با این فرض که رای به خاتمی نه به حاکمیت است. خاتمی را در حد یک قدیس بالا بردیم چرا که همه مشکلات ما از همان انقلاب 57 شروع شده بود. اما پس از 8 سال با ناسزا از وی بدرقه کردیم و احمدی نژادی را آوردیم که گفتیم این دیگر ما را نجات می دهد، حتما خیلی ها در رای به احمدی نژاد یاد دارند گفتند که ما که به همه رای دادیم ببینیم این یکی چکار می کند حداقل دیگر آخوند نیست.
3. انقلاب 57 را انجام دادیم در برابر استبداد حکومت پهلوی. گمان می کردیم که محمد رضا شاه نباشد مشکلاتمان مرتفع می شود و قلم ها دیگر شکسته نمی شوند. ما دیگر پادشاه نمی خواهیم جمهوری می خواهیم. اما دیری نپایید انقلابی که شعارش استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود چنان استبدادی را در خودش بازتولید کرد که درود ها بر روح محمد رضا شاه فرستادیم و باز برای فرار از مسئولیت خودمان این بار توهم توطئه ای را پیش کشیدیم که در نوع خود بی نظیر است: "انقلاب و آمدن آخوندها هم کار انگلیسی ها شد".
4. همان طور که به عقب بر می گردیم مدام در حال مشاهده چنین برخوردهایی از سوی ایرانیان هستیم، چه بلایی بر سر مصدق آمد؟ قهرمان ملی، یک شبه خائن وطن فروش می شود، مشروطه چگونه منحرف می شود و ... کمی عقب تر که بر گردیم مشاهده می کنیم این نوع رفتار در تاریخ استبدادی 1000 ساله ایلی ایرانیان به طور مداوم در حال بازتولید است. چه بسیار از این حکام محلی و پادشاهان هستند که قبل از رسیدن به قدرت تنها غلام و چاکری بیش نبودند و تنها به دلیل پاره از شرایط و بخت خوب توانسته اند از ریاست آشپزخانه و طویله به ریاست ملک و مملکت برسند. نکته جالب در این است که در به قدرت رسیدن غلام زادگان، ایرانیان حمایت می کردند چرا که ریشه بد بختیشان را در حاکم فعلیشان میدیدند.
شکی نیست که ایرانیان هیچگاه خود را مسئول مشکلات خود نمی دانند، یا عامل همه بد بختی ها حاکم مستبد است یا همان کار کار انگلیسی هاست. واقعیت این است که محمد رضا شاه ها و خامنه ای ها از درون این جامعه متولد شده اند. متاسفانه این طور که به نظر می رسد حامیان جنبش سبز در آستانه گرفتاری در این دور باطل هستند چرا که فهم خاصی همچنان از آزادی و دموکراسی در میان ایرانیان وجود ندارد. گویی معنای آزادی در نبودن خامنه ای و معنای دموکراسی در نبودن جمهوری اسلامی نهفته است.
بیایید اندکی با خودمان صادق باشیم چه کسی می داند جنبش سبز به دنبال کدام آزادی و دموکراسی است؟ اکنون کمی تامل کنیم آیا ما ایرانیان می توانیم جامعه ای بسازیم که همه در آن پذیرفته شوند از بهایی و سنی و بسیجی و کمونیست و لیبرال و همجنس گرا و ترک و لر و کورد؟
امروز: آنچە در آوردگاه سیاسی ایران از طرف اپوزیسیون جمهوری اسلامی بە چشم میآید، شباهت بسیار زیادی بە خود ارضایی جنسی دارد و بدون اینکە نیازی بە عمل واقعی باشد در ساحت هزیان و خود انگیختگی ایراد میشود...
مقدمەی خوبی است... اما نیاز بە توضیح دارد:
عرصەهای اجتماعی هر جامعەای سرشار از تقابلهای گوناگون در سطوح متنوع با پیامدهای خاص میباشد کە این پیامدها را در بعضی شرایط توسعە و پیشرفت توصیف میکنند و در بعضی شرایط دیگر پسرفت یا واماندگی و حتا تحجر. عنصر موثر در هر تقابلی میزان نیرو و شاید قدرت میباشد. پس میتوان گفت کە صفت توسعە یا پسرفت یکی از ابعاد اجتماعی را بە میزان نیروی واردە یا قدرت یکی ازجوانب تقابل موجود نسبت داد.
پیوستگی دو مفهوم حوزەی عمومی و سیاست بە اندازەایست کە شاید نبود هر کدام مصداقی بر نبود دیگری نیز باشد، بە گونەای کە عمل سیاسی را اگر بەمعنای فعالیتهای تاثیر گذار (در هر سطحی) در ادارە بهتر جامعە در نظر بگیریم بدون وجود تعریف شدەی حوزە عمومی کە خود برخاستەی جامعەی مدنی میباشد کە در آن آرا و افکار عمومی ارائە و تحمیل میشود، غیر قابل فهم میباشد.
بە همان صورت حوزەی عمومیی کە در آن افکار عمومی هیچ نقشی در تغییر و پیشبرد منافع مردم در سازوکارهای سیاسی دولت نداشتە باشد، خالی از معنا خواهد بود.
فرضیە بندە بر این است کە در عرصە اجتماعی ایران کنونی کمترین شدت تقابل بین مردم و مطالباتشان در برابر نظام سیاسی و دولت وجود دارد و همین باعث شدە کە دولت خود تنها قطب سیاسی، اقتصادی، آموزشی، و تنها تصمیم گیرندە و تشخیص دهندە و تصمیم گیرندە باشد و این باعث خزیدن نیروهای لزومن معنادار در حوزەی عمومی در سطح جامعە مجازی و بازتعریف روابط در همان جامعە و بە این ترتیب از یک طرف دولت و صاحبان قدرت یکەتاز عرصەی واقعی میشوند و نیروهای بالقوەی حوزە عمومی بەصورت بالفعل دچار اختگی سیاسی میشوند و جامعەی مجازی را تنها مجال فعالیت خود تشخیص میدهند.
این در حالی است کە کمترین پل ارتباطی مابین مردم و این طیف مبارز! وجود دارد زیرا مردم نیز کمترین دسترسی را بەعلت سانسورها و فیلترینگ اینترنت بە پیویستن بە همان جامعە مجازی دارند، پس برای اینکە این جامعەی مجازی نیز تشکیل شود در مرحلەی اول مهاجرت و خارج شدن از کشور یک ضرورت میباشد.
با این حال میبینیم کە نیروهایی کە باید در همان حوزەی عمومی بر سیاستها و تصمیمات دولت و همچنین زندگی مرد تاثیرگذار باشند و دو بار از موقعیت خود دور میشوند: یک بار از مرزهای واقعی و جغرافیایی و یک بار نیز با ایجاد تصویری مجازی از خود و جامعە.
این فاصلەی مابین مردم عوام و کنشگران خاص فرصت خوبی را برای دولت ایجاد میکند کە از طریق رسانەهای خود کە هیچ سانسور و فیلترینگی بر آنها وجود ندارد با استفادە از متدهای تحمیق رسانەای تصویرهای ذهنی مردم را کانالیزە و معنادار کند و حتا با برگذاری کارناوالهای انتخاباتی و تقلیل مفاهیم اجتماعیی مثل آموزش، کار، درآمد سرانە، بازار، پول، رفاه، اسکان و حتا در میان گذاشتن مباحث کلان با مردم میزان تاثیرگذاری مثبت خود را بیشتر متصور میکند و این دقیقا در حالی صورت میگیرد کە مخالفان گرفتار محفلگرایی شدەاند و صدایشان را کسی جز خودشان نمیشنود و یا شاید هم سطح مطلوبیت آن بحثها در حد انتظار نباشد.
حال چرا عمل اپوزیسیون جمهوری اسلامی بیشتر بە "خود ارضایی جنسی" شباهت دارد تا سیاست؟
سیاست یک عمل کاملا منطقی و محاسباتی است و نیاز مبرم بە وجود همیشگی روابط مخصوصا با مردم دارد، زیرا هر تاکتیک سیاسی نیاز بە شناخت از یک طرف نیازهای مردم و از طرفی دیگر میزان نفوذ خود و نفوذپذیری همان مردم و صد البتە میزان اعتبار اپوزیسیون نزد مردم دارد، بدون در نظر گرفتن فضایی کە لزوما دولت در بستە یا باز بودن آن نقش اساسی دارد، برای همین است کە در سیاست بە همان اندازە کە پیشگویی امکان دارد پیشبینی غیر ممکن است، حال اینکە نیروهای مخالف گرفتار در فضای مجازی بدلیل عدم ارتباط با مردم و بی خبری از نیازها و همچنین سطح نفوذ خود و مطالباشان در میان آنها بەناچار دست بە ایجاد تصویرهای ذهنی میزنند و چون نمیتوانند فراتر از یک موجود ذهنی عمل کنند تصویری ذهنی نیز بە دشمن یعنی همان دولت میدهند و جنگی ذهنی علیە آن راه میاندازند و هر لحظەای هم کە نتیجەی این توهمات برایشان خوشایند باشد آن را پیروزی و هرگاه ناخوشایند باشد شکست میپندارند.
این دقیقن چیزیست کە در خود ارضایی جنسی رخ میدهد و هربار شاید بە ارگاسم رسید و پیروزی همیشە در راه است مگر اینکە فرد بە دلیل اختلالات روانی قادر بە ایجاد آن تصویر ذهنی از طرف مقابل سکس وهمی نباشد و نکتەی جالب اینجاست کە چون شریک جنسی زندەای در کار نیست هیچگاه از نوع و شیوە عمل سکس خود شرمندە نیست و میتواند با هر شریک جنسی ذهنیی کە دارد بە میل خود رمانتیک یا خشن رفتار کند و از اساس ارضای خودش مهم است نە لذت همخوابگی دو طرف.
حال اگر بتوانیم خود درگیریها و حرکات کسی را در حال ارضای جنسی خود متصور شویم، بی شک خندەامان میگیرد اگرچە شاید برای وی تنها راه رسیدن بە ارگاسم باشد کە در واقع یک نیاز واقعی هر کسی است. حال چرا نباید بە توهمات مخالفان سیاسیی نخندیم کە دچار چنان خود درگیریهایی شدەاند کە همەچیز جامعە را از دریچەهای ذهنی خود میبینند و اغوا میشوند، درها را بە روی خود میبندند و بە مصاحبەهای پر طمطراق میپردازند، تفاسیر خود ساختە از سیاست و حضور سیاسی میدهند، همدیگر را نفی و جذب میکنند و حتا پیشبینی میکنند؟ چون شاید باید تاسف بخوریم، حال آنکە این اغوای سیاسی کت و شلوارهای دیپلوماتیک بە تن آنها میکند، تیپهای ظاهری مجزا خلق میکند، القاب مختلف میسازد و لب کلام عریانی را کە همان صداقت عمل است از آنها میگیرد، در حالی کە در خود ارضایی جنسی این عریانی و صداقت عمل بسیار بیشتر است و در زمان رخ دادن قبل از هرچیز همە القاب و ظواهر را خلع میکند.
شاید این نگاه از نظر بسیاری نادرست و یا حتا توهین آمیز بە نظر آید اما بسیار پیش میآید کە بیان حقیقتی علیه ما بدلیل ناهمخوانی با منافع آنیمان را توهین تلقی میکنیم، پس بەخاطر حقیقت اهمیتی بە این نگاههای منفعتگرا نمیدهیم.
طرح یک سوال اساسی:
چرا انتخابات مجلس دهم با وجود تحریم همە جانبەی مخالفان جمهوری اسلامی نە تنها انجام شد بلکە حتا کمترین سخن از وجود تقلبات در آن بە میان آمد؟
آیا انتخابات آزاد بود؟ آیا مردم بە کاندیداهای خود رای دادند؟ آیا تحریم اشتباه بود؟ یا آن 36% از مردم کە رای ندادند از طرفداران اپوزیسیون بودند؟ یا شاید هم جبهەی پایداری! توانست برنامەی مورد نظر اپوزیسیون را عملی کند؟ چرا بعد از انجام شدن آنگونەی انتخابات اپوزیسیون بازخوشحال است؟
شاید چون هر کسی کار خودش را میکند و چون چیزی بە اسم حوزەی عمومی وجود ندارد و در نتیجە چیزی بە اسم کنش سیاسی وجود ندارد و دولت توانستە بدون مانع انتخابات را بە یک کارناوال تقلیل معنا بدهد و اپوزیسیون نیز آنچە را کە باید میکرد انجام داد و نتیجە هرچە باشد مقبول نظر است چون هر دو طرف ارضا شدەاند و این ارگاسم در چهرەهای خندان و خوشحال کاملن نمایان است. .
شاید بیشتر از یک بلاهت سیاسی نباشد کە تصور کنیم یک جبهە سیاسی دو روز قبل از وقوع انتخابات ظهور کند و قصد ایجاد شکاف در یک نظام داشتە باشد، در حالی کە جمهوری اسلامی با شناخت عمیقی کە از سطح بیداری سیاسی مخالفان خود دارد با این کار توانست تمام نگاههای پیشین را کە مبنی بر تحریم و در پیش گرفتن روش براندازانە بود جلب کند. بدون اینکە کوچکترین شکی بە انگاشتن این حرکت بە عنوان یک تبلیغات بسیار زیرکانە در جهت بقای مشروع بر اساس وجود جبهەهای رقیب بدانند اما تنهای داغ اپوزیسیون تنها بە ارگاسم نیاز دارد حال همخوابەی داغ او مصباح یزدی باشد یا هر اغواگر دیگری کە بتواند تن تمرکیدەی وی را بیاساید.
در یک ارگاسم خود انگیختەی سیاسی نیاز آنچنانی کە وجود جبهەای ملموس جهت رقابت وجود ندارد بە همان شیوە کە در ارگاسم خود انگیختەی جنسی نیازی بە همخوابەای حشری نیست.
امروز: "امیرعلی و ابوالفضل" دو اسم بیشتر انتخابشده برای پسران و "فاطمه و زهرا" دو نام بیشتر انتخاب شده برای دختران در فاصله سالهای ۱۳۸۶ تا ۸۹ هستند. آیا جامعه ایران مذهبیتر شده است؟
سازمان ثبت احوال کشور در سال ۱۳۸۹ فهرستی پنج هزارتایی از نامهای مجاز برای پسران و دختران منتشر کرد و هدف از این کار را سهولت صدور شناسنامه و کمک به والدین برای نامهای مجاز خواند. در این فهرست تعداد اسامی اصیل ایرانی بسیار اندک بودند.
در آخرین روزهای سال ۱۳۹۰ سایت خبرآنلاین نموداری از ۱۰ نام بیشترانتخابشده در فاصله سالهای ۱۳۸۶ تا ۸۹ انتخابشده برای دختران و پسران را منتشر کرده که همگی نامهای غیر ایرانی و مذهبی هستند. وجود نامهایی چون "ابوالفضل" و "زینب" در این فهرست در ردههای دوم پسران و پنجم دختران کمی با واقعیات کنونی جامعه ایرانی ناهمخوان است.
مهرداد درویشپور جامعهشناس مقیم سوئد میگوید افزایش نامهای مذهبی میتواند در نتیجه ممنوعیت اسامی غیر مذهبی باشد یا بنا به مصلحت و تظاهر. اما وی معتقد است افزایش این گونه نامها نشاندهندهی مذهبیتر شدن جامعه ایران نیست.
بشنوید: گفتوگو با مهرداد درویشپور
دویچهوله: سایت خبرآنلاین نموداری را منتشر کرده از فراوانی ۱۰ اسم اول پسران و دختران در ایران، از سال ۸۶ تا ۸۹. در مورد پسران تمام ۱۰ اسم و در مورد دختران هم به طور مشخص هشتتایشان اسامی کاملاً مذهبی هستند. به نظر شما این نمودار میتواند نقض کنندهی نظریهای باشد که میگوید بعد از ۳۳ سال حکومت دینی، مردم ایران از دین و به طور مشخص از اسلام کم یا زیاد رویگردان شدهاند؟
مهرداد درویشپور: اتفاقاً در جامعه ایرانی این که اسامی غیرمذهبی و بهخصوص اسامی اصیل فارسی به شدت رشد کرده، نکتهای است که همهی مردم کوچه و بازار به دور از هر نوع بررسی آماری مشاهده میکنند. بنابراین در مورد کاهش نفوذ دین و کاهش اسامی مذهبی شک و تردیدی نباید داشت. این یک حس همگانیست که گفتم با میزان اسامی اصیل فارسی که در حال رشد است، کاملاً میتواند دید. اما این که آیا تعداد اسامی افرادی که بیشتر بار مذهبی داشته باشد، همچنان غالب است یا نه، یک امر طبیعتاً آماریست و ما در مورد این مسئله آمارهای دقیقی نداریم.
من نمیدانم این آماری که منتشر شده میزان دقتش چیست. ولی اگر فرض را بگذاریم که این آمار دقیق است، برای این که بفهمیم چه قدر مذهب در جامعه ایران کاهش پیدا کرده و مردم از اسامی مذهبی روی گردان هستند یا نیستند، باید نگاه کرد مثلاً در ۲۰ سال پیش یا ۳۰ سال پیش درصدش چگونه بوده. اگر فرض کنید در آن موقع این اسامی مذهبی ۹۰ درصد اسامی ایرانیان را تشکیل میداده و الان مثلاً ۶۰ درصد اسامی را تشکیل میدهد، خود این یعنی یک کاهش بسیار چشمگیر. بنابراین این فرض که رایجترین اسامی، هنوز اسامی مذهبی هستند، گویای این واقعیت نیست که ادعای کاهش نفوذ مذهب و روی برگردانی مردم از اسامی مذهبی صحت نداشته باشد.
یک نگاه غیرکارشناسانه، بدون هیچ تحلیلی، نشان میدهد که مثلاً در سالهایی از حکومت پهلوی مردم به شدت از اسامی ایرانی روی گردان بودند. یعنی درست خلاف آن چیزی که حکومت و سیستم رایج تبلیغ میکرد، بیشتر در دههی ۱۳۴۰ اسامی اکثراً اسامی مذهبی بودند. بعد برعکس شد و کم کم اسامی ایرانی جای خودش را باز کرد. در یک دورهای بعد از انقلاب هم همان طور که شما هم اشاره کردید، اسامی اصیل ایرانی خیلی بیشتر خودشان را نشان دادند. ولی الان براساس این گرافیکی که منتشر شده، دوباره اسامی مذهبیاند که دارند خودشان را نشان میدهند و ازجمله اسامیای که اصلاً خیلی رایج نبودند مثل ابوالفضل برای پسران یا زهرا برای دختران. این را چه طور میشود توجیه کرد؟
اولاً همان طور که شما به درستی اشاره کردید، خود اسمها نوعی واکنش در برابر فضای حاکم هست. یعنی روی برگرداندن از اسامی ایرانی در مقابل حکومت پهلوی یک نوع واکنش است و روی آوردن به اسامی اصیل فارسی در این دوره هم یک واکنش در برابر جمهوری اسلامی ایران. اما برای این که این تحول را به طور همه جانبه بتوان بررسی کرد، باید به چند نکته توجه کرد. یکی همین نکته اولی که گفتم، میزان کاهش و میزان افزایش را باید دید. مثلاً در دورهی اخیر نسبت به ۲۰ سال پیش ممکن است میزان استفاده از اسامی مذهبی کمتر شده باشد. با این همه ممکن است به دلیل این که سی و چند سال است حکومت اسلامی بر سر کار است، ما هنوز به مرحلهای نرسیدهایم که نام اکثریت افرادی که به دنیا میآیند، نام غیرمذهبی یا ایرانی باشد.
دوم این که خیلی از مردم ممکن است به خاطر نیازهای اقتصادی، اجتماعی و اساساً محدودیتهایی که حکومت بر سر نامگذاری افراد میگذارد، مجبور شوند نام مذهبی انتخاب کنند یا خیلی از نامهای غیرمذهبی را ثبت احوال به راحتی نمیپذیرد. حتی در خارج از کشور هم میبینیم خیلیها که میخواهند اسامی غیرمذهبی را انتخاب کنند، فوراً سفارت واکنش نشان میدهد که این اسم زیاد مناسب نیست.
بههرحال قید و بندهای رسمی خودش میتواند مانع از آن شود که کسانی که مایلند اسامی غیرمذهبی بگذارند، بتوانند به راحتی به مقصودشان برسند. علاوه بر آن اگر نامگذاری مذهبی بتواند یک نوع سودی را دربرداشته باشد، از لحاظ تسهیل امکانات و کاهش سوءظن مقامات نسبت به آن افراد، خیلی طبیعیست که خیلی از آدمها به نوعی برای تظاهرکردن و برخورداری از امکانات بیشتر نامگذاری مذهبی کنند. این به خودی خود به هیچ وجه نشاندهندهی این نیست که این مردم مذهبی هستند.
پس یعنی به نظر شما این میتواند نشاندهندهی یک نوع تظاهر مذهبی باشد، نه الزاماً اعتقاد مذهبی. درست است؟
تظاهر مذهبی به این قصد که از امکانات بهتری در جامعه برخوردار شوند. اما این نکته را هم باید درنظر گرفت که بههرحال تمام جامعه یکدست نیست. در گروههای محرومتر اجتماعی ممکن است باورهای دینی هنوز قدرتمندتر باشد یا در روستاها. این عمدتاً طبقهی متوسط و مدرن و شهریست که به شدت از نامگذاریهای مذهبی گریزان است. با توجه به این که نرخ زاد و ولد در طبقهی متوسط مدرن شهری به دلیل کیفیت و استاندارد زندگی معمولا خیلی پایینتر است، بنابراین تعداد فرزندانی که نام غیرمذهبی به خودشان میگیرند کمتر میشود و مثلاً در نقاطی مثل روستاها یا در میان طبقات محرومتر اجتماعی که باورهای دینی بیشتری دارند و با زاد و ولدهای بیشتری همراه هستند، به اعتبار این امر به نوعی نامگذاری مذهبی بیشتر از آن چیزی باشد که ما انتظارش را داریم.
دقیقاً این سئوال بعدی من بود که با توجه به این که بهخصوص در دورهی ریاست جمهوری احمدینژاد که سیاست ازدیاد جمعیت دوباره مطرح شده، ممکن است به این هم ربط داشته باشد که در خانوادههای متوسط رو به بالا زاد و ولد کمتر است و زاد و ولد بیشتر در خانوادههاییست که طبقات پایین هستند و شاید بیشتر تمایلات مذهبی داشته باشند. البته در این صورت باید دید آیا واقعاً رابطهای بین رفاه اقتصادی و مذهب در ایران وجود دارد یا نه. در این مورد آن وقت میشود اظهارنظر کرد؟
بههرحال تحقیقات نشان میدهد که باورهای مذهبی در گروههای تهیدست که سطح تحصیلات کمتری دارند یا در محیط روستایی بیشتر است و فشار و فقر اقتصادی میتواند آنها را بیشتر به دین بهعنوان مأمن سوق دهد. طبقات مرفه یا مدرن شهری یا اعتقادات مذهبی در آنها بسیار کمتر است یا اگرهم داشته باشند، کمتر با تعصبات مذهبی روبهرو هستند.
علاوه برآن در مورد نکتهای که اشاره کردید، باید در نظر بگیریم که کلاً در جمهوری اسلامی ایران و در دورهی دولت احمدینژاد و دقیقتر بگویم در این چندسال اخیرما شاهد یک روند تلاش برای طالبانیزه کردن کشور در تمام زمینهها هستیم. یعنی از حوزهی فرهنگی گرفته، از دانشگاهها گرفته، ازافزایش فشار بر زنان گرفته، از محدودتر کردن حقوق مدنی گرفته تا حوزهی سیاسی و سرکوب سیاسی شدیدتر. در زمینهی تلاش برای افزایش نرخ باروری کشورهم شاهد آن هستیم. یعنی همان طور که در اوایل انقلاب در دورهی خمینی این ادعا که باید زاد و ولد افزایش پیدا کند و سربازان انقلاب اسلامی تولید شوند نمود داشت، با عروج نوبنیادگرایی اسلامی در این چند سال اخیر و احیای حکومت شبه طالبانی در ایران، ما شاهد این هم هستیم که در زمینهی زاد و ولد به شدت تبلیغات صورت گرفته و فعالیتهای گستردهی صورت میدهد.
طبقهی متوسط مدرن شهری کمتر تحت تأثیر این تبلیغات قرارمیگیرد. اما همان طور که پیشتر گفتم گروههای تهیدستتر در مناطق روستایی یا شهرستانهای کوچکتر، مردم بیشتر ممکن است که با این تبلیغات تحت تأثیر قرار گیرند. گذشته از این برای مردم تهیدستی که هیچ امکان تفریحی برایشان وجود ندارد و در واقع به دلیل اطلاعات و تحصیلات کمتر، روابط جنسیشان هم با پیشگیری از زاد و ولد توأم نیست و در واقع سکس مهمترین تفریح زندگیشان هست و وسائل پیشگیری و بارداری هم نیست، این به معنای افزایش شدید زاد و ولد است.
حکومتی هم که این را تشویق میکند و تلاش میکند نسل جدیدی از سربازان انقلاب اسلامی بیآفریند، طبیعیست که نامگذاریهایی هم که تلاش میکند در این زمینه در میان گروههای تهیدست توسعه و رشد دهد، نامگذاریهای مذهبیست و به این ترتیب میشود گفت ما شاهد یک تبلیغات و تلاش سیستماتیک حکومت برای پرورش نسل جدیدی هستیم که دستکم سعی میکنند از طریق نامگذاری آن را مذهبیتر کنند. گرچه من مطمئن نیستم که این تلاشها منجر به این شود که گرایش مذهبی در جامعه رشد بیشتری کند. برعکس، فکر میکنم هر روز که میگذرد به رغم همهی این اقدامات گرایش به مذهب در جامعهی ایران ضعیفتر میشود و بههرحال تعصبات مذهبی به شدت کاهش پیدا میکند و یک نوع روند عرفی شدن در جامعه رو به افزایش است.
چندی پیش ما گزارشهایی داشتیم در مورد آنچه رسانهها اسمش را گذاشتهاند «مهندسی نامگذاری». ثبت احوال یک لیست منتشر کرده از نامهایی که ممنوع است و از این به بعد پدر و مادرها اجازه ندارند روی فرزندانشان بگذارند. شما البته در صحبتهایتان اشارهای هم به این قضیه کردید. الان با توجه به این آماری که منتشر شده و نامها همه مذهبیست، میشود گفت این میتواند نتیجهی آن مهندسی نامگذاری هم باشد؟
دقیقاً شما اگر امکان این را داشته باشید که میزان اسامی مثلاً غیرمذهبی یا ایرانی اصیل هرچه بیشتر باشد، ممکن است آدمهای بیشتری به آن نامگذاریها روی بیآورند. ولی هرچه تعداد آن اسامی بیشتر قدغن شود، یعنی حق انتخاب محدودتر میشود و خود این میتواند باعث شود میزان درصد کسانی که نام مذهبی دارند، افزایش پیدا کند. اگر میزان درصد اسامی غیرمذهبی به دلیل قدغن شدن و ممنوع شدن پایین برود، بنابراین به لحاظ درصدی هم چنین خواهد شد که اسامی مذهبی نقش بالادست را خواهند یافت و بدین ترتیب میشود گفت مهندسی نامها یکی ازدلایل جدی آمار بالای نامهای مذهبی در کشور میتواند باشد.
منبع: دویچه وله
امروز: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: تحولات دانشگاه آزاد در یکسال گذشته من را به ارزیابی مجدد درباره احمدی نژاد واداشت چرا که طرح وی مبنی بر عضویت جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به من نشان داد تلقی من از ایشان در پرتو واقعیتها باید اصلاح شود.
دکتر حسین کچوئیان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره علت طرح دوباره موضوع دانشگاه آزاد پس از مشخص شدن تکلیف این دانشگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و آغاز به کار ریاست جدید این دانشگاه، افزود: "من در یادداشت اخیر خود در یک هفته نامه دلایل خود را از طرح این مسئله ذکر کرده ام که مسئله من اولاً و به ذات مسئله دانشگاه آزاد نیست، هرچند که مسئله دانشگاه آزاد مسئله مهمی است و ما باید مترصد آن باشیم که اهداف و مقاصدی که در این چند سال دنبال کرده ایم در دانشگاه آزاد تحقق پیدا کند.ولی مسئله اصلی من، تحلیل و فهم خود آقای احمدی نژاد در پرتو طرح این مسئله است. من از دانشگاه آزاد برای داوری و ارزیابی بحث هایی که در مورد آقای احمدی نژاد طی این چند ساله مطرح بوده است، استفاده کرده ام."
وضعیتی که در مجموعه اصول گرایان برای آقای احمدی نژاد پیش آمد را پیش بینی می کردم
وی یادآور شد: "اهمیت این موضوع برای خود من این است که من از همان هفته های اول سال 84 که آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری انتخاب شدند، وضعیتی که در مجموعه اصول گرایان برای وی پیش آمد را پیش بینی می کردم."
وی ادامه داد: "علی رغم گفتمان آقای احمدی نژاد مبنی بر عدالت، مبارزه با فساد، تبعیض و اشرافیت و مبارزه با استکبار آمریکا که وی به نوعی مظهر این گفتمان بود، پیش بینی می کردم با مجموعه اصول گرایان به تضاد برسد. لذا از ایشان علی الاصل دفاع اصولی کردم و هیچ موقع انتقاد علنی نکردم. چراکه معتقد بودم مجموعه اصول گرایان با آقای احمدی نژاد خوب برخورد نکرده و ایشان را درک نمی کنند. یعنی ضمن درک اشکالاتی که ایشان داشت معتقد بودم که نباید این نوع تعامل در اصول با ایشان صورت می گرفت."
تحولات دانشگاه آزاد در یکسال گذشته من را به ارزیابی مجدد درباره آقای احمدی نژاد واداشت
وی تاکید کرد: "اما تحولات دانشگاه آزاد در یکسال گذشته من را به ارزیابی مجدد درباره آقای احمدی نژاد واداشت. در واقع آقای احمدی نژاد یا پیش از این اینگونه نبوده و اینگونه شده است و یا اینکه از اول هم همین گونه بوده است."
کچویان ادامه داد: "من شخصاً تضادم با مجموعه ای که در دو دهه گذشته به مجموعه های سازندگی و اصلاحات مشهور شده اند یک تضاد اصولی بود و گفتمانی که آقای احمدی نژاد مظهر آن بود با این مجموعه ها تقابل داشت. من تصور می کردم آقای احمدی نژاد آدمی است که از چارچوب هایی که بالاخص آنچه آقای هاشمی با آن معروف است مانند اشرافیت سیاسی، بده بستان ها و بی اعتنایی به اصول چارچوبها، به دور است اما موضوع دانشگاه آزاد بالاخص در هفته ی اخیر نشان داد که این طور نیست."
فرد جاسبی علی الاصل مشکل اصلی دانشگاه آزاد بوده
وی به مسئله طرح عضویت جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره کرد و گفت: "در هفته آخر مسئله دانشگاه آزاد وقتی آقای احمدی نژاد قضیه انتصاب آقای جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی را مطرح کرد به من نشان داد که نه اینطور نیست و تلقی من در پرتو این واقعیت ها باید اصلاح شود. برای من بسیار عجیب بود از یک طرف چالش آقای احمدی نژاد با آقای هاشمی و نوع موضع گیری های وی، از دیگر سو ناگهان فرد جاسبی که علی الاصل مشکل اصلی دانشگاه آزاد بوده، در شورا مطرح شود."
جاسبی با مدیریت اش، یک عده از نمایندگان مجلس را مجبور کرده که به او باج دهند
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: "به نظر من حتی آقای هاشمی هم از یک جهاتی مسئول مستقیم فعالیت آقای جاسبی در طول این سالها نیست. آقای جاسبی است که با مدیریت اش، دانشگاه آزاد را به وضعیت فعلی کشانده و یک عده از نماینده های مجلس را مجبور کرده که به او باج بدهند و مجیز گوی وی باشند و مواضع ایشان را دنبال کنند. علی رغم همه این مسائل، آقای احمدی نژاد بیاید بگوید که من می خواهم یک چنین آدمی با چنین مدیریتی عضو شورا شود!"
وی با بیان ابراز مخالفت خود مبنی بر انتصاب جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: "من با وجود اینکه اینکار برایم بسیار سخت بود که در زمانی که آقای جاسبی در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور داشت این مخالفت را ابراز کنم، اما این کار را کردم و پس از آن دوباره ایشان این موضوع را مطرح کردند و دوباره به ایشان گفتم چرا این کار را کردید که ایشان خنده ای تحویل من دادند."
کچوئیان یادآور شد: "این موضوع من را به این رساند که آقای احمدی نژاد یا از اول احمدی نژادی که ما تصور می کردیم نبوده یا در ظاهر در پی تحولات اخیر اینگونه عوض شده است. بنابراین احساس تکلیف کردم که اعلام موضع کنم و روشن کنم."
وی اضافه کرد: "یک مبحثی که درباره آقای احمدی نژاد مطرح است این است که ایشان متفاوت از آن چیزهایی است که درباره مجموعه و اطرافیان ایشان گفته می شود. اما این نوع رفتاری که وی در این مقوله داشته است نشان می دهد که خود ایشان این مواضع و دیدگاهها را دارند پیاده می کنند."
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: "یکی از دلایلی که من نه از الان بلکه از سال 1361 با آقای هاشمی مخالفت کردم و هیچ وقت هم به ایشان رای ندادم همین بازیگری های ایشان بود. حال عده ای اسم آن را می گذارند عمل گرایی، برخی اسم آن را می گذارند مصلحت گرایی و نظایر آن."
وی خاطرنشان کرد: "حتی آخرین کسانی که ما فکر می کردیم این بازیگری ها را نمی کنند مثل آقای موسوی در اثر فضای انتخابات 1388 بازیگر شد. آقای موسوی با آقای هاشمی در تعارض و تقابل بود و ایشان تضادهای جدی در شورای تشخیص مصلحت نظام با آقای هاشمی پیدا کرد و آقای هاشمی ایشان را در آنجا تهدید کرد و وی دیگر به مجمع نرفت. اما آقای موسوی هم یکدفعه موضع خود را عوض کرد و در پشت آقای هاشمی قرار گرفت."
کچوئیان اظهار داشت: "دیگران هم که مشخص است. آقای هاشمی که همیشه اینگونه بوده و هیچ موقع ایشان را متفاوت ندیده ام. دوم خردادی ها و بازی های آنها هم همینطور بوده است. دوم خردادیها به اصطلاح ضد آمریکا، ضد اشرافیت و ضد سرمایه داری بودند و حتی ضد آقای هاشمی بودند که دیدید چه کردند. این بازیگری ها تهوع آور است."
وی اضافه کرد: "پس از آن آقای احمدی نژاد هم که به نظر می رسید که از جنس مردم است و تعبیراتی نظیر آن، از سال 1388 به بعد کم کم تغییر مواضع را در ایشان می بینیم."
عده ای بی پایه و بنیاد وارد صحنه سیاست می شوند که هیچ چیز را جز قدرت نمی فهمند
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: "عده ای بی پایه و بی بنیاد وارد صحنه سیاست کشور می شوند که هیچ چیز را ظاهرا ً جز قدرت و بازی های تهوع آور آن نمی فهمند."
وی افزود: "اگر هر فردی یک اصلی را قبول داشته باشد که یک قدرت می آید و قدرت دیگری می رود و وقتی قدرت دیگری آمد که با او هم عقیده نبود و نتوانست کار کند باید برود تا باز نوبت اش بشود دیگر شاهد این قضایا نبودیم. اما در جامعه ایران واقعاً سیاستمدار و اهل سیاست پاسخگوی اصالت و ارزشی که این انقلاب به صحنه سیاست جهان آورده، نبوده اند. بلکه به شدت تخریب و ضایع کردند این اصالت را."
کچوئیان در پاسخ به این پرسش که آیا این مشکل از نبود احزاب و عدم پایبندی به اصول و مرامی که فرد نماینده آن است، ناشی می شود، گفت: "من خیلی معتقد به حزب نیستم. به نظر من این موضوع به ضعف ما ارتباط دارد. ربطی به حزب ندارد. اگر من آدمی هستم که پایبند یک ضوابط و قواعدی هستم. اگر آقای هاشمی بد است پس از فلان حادثه خوب نمی شود که. اگر مثلا من الان با فلان شخص مشکل دارم مگر آقای هاشمی عوض شده است."
چرا باید تغییر کنند؟
وی یادآور شد: "این موضوع نشان دهنده غیر اخلاقی بودن آدم ها است. آدم ها اگر ایمان و اخلاق درستی داشته باشند و فراتر از یک ذهنیت مبهم، ایمان قطعی داشته باشند، این طور نخواهند بود. ایمان یعنی اینکه در رفتار و عمل نشان دهند. چرا باید آدم ها این طور تغییر کنند."
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: "اگر انسان ها همراهان خوبی داشته باشند، به آنها متذکر می شوند و آنها را کمک می کنند ولی آدم هایی که این طوری نیستند اصلاً به این توصیه ها گوش نمی دهند. من سه جلسه با آقای احمدی نژاد صحبت کردم و موارد مختلفی را تلویحاً و تصریحاً به ایشان گفتم و وقتی ایشان آن خنده را به من تحویل دادند بسیار برای من اذیت کننده بود."
وی افزود: "می دانید که در یک جمعی مانند شورا خیلی باید به خودم سختی بدهم که این حرف ها را بزنم و جلوی آقای جاسبی در صحن علنی شورا بگویم که آقا چرا این کار را کردید. بعد بسیاری از آدم ها هم اعتراض کنند و ... و وقتی ایشان آن خنده را به من تحویل می دهد چه معنی می تواند داشته باشد؟ یعنی همین دیگر. حداقل یک پاسخ روشنی به من می دادند نه اینکه به من خنده تحویل دهد."
کچوئیان گفت: " آنچه در ایران است را وقتی از همه جوانب نگاه می کنیم رفتارهایی می بینیم که تعبیری برای آن پیدا نمی کنیم."
وی افزود: "البته همه نیستند باید این بخش را پس بگیرم. بسیاری از آدم ها هستند که ما می دانیم از ابتدای انقلاب ثباتی داشته اند. مثلاً جریان راست. البته من به جریان راست سنتی به دلیل تدین و شخصیت شان احترام می گذارم ولی اصولاً به دلیل عدم تناسب شان با وضعیت فعلی خیلی به آنها معتقد نیستم. اما این جریان به یک معنایی ثبات داشته است."
شاکله و یا جلوه اصلی سیاست در ایران همین است که سیاست ورزی نمی کنند
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: "در هر صورت برخی ها خوب هستند ثبات دارند و یک اخلاقیاتی و حرمتی را رعایت می کنند اما شاکله اصلی و یا جلوه اصلی سیاست در ایران همین است که سیاست ورزی نمی کنند. سیاست یعنی اینکه من فکر کنم منافع و مقاصد کشور این است و باید آن را دنبال کنم. در ایران آدم ها سیاست را عرصه ای نمی بینند که اهداف و مقاصدی را که به آن معتقدند دنبال کنند. آدم ها در این مملکت فقط "دنبال کنند " را گرفته اند و منافع و مقاصد را به هر تعبیر و تناسبی تغییر می دهند."
وی گفت: "سیاست یعنی همان اصول و منافع و چارچوب هایی که فرد سیاستمدار به آن معتقد است و آمده آنها را به موفقیت برساند. اگر من معتقدم که مردم مهم اند، اشرافیت بد است، نابرابری بد است یا آدم هایی که سیاست را ملک طلق خودشان می دانند آدم های درستی نیستند، باید اینها را محقق کنم و این تا آخر عوض نمی شود. اگر نتوانستم اجرا کنم هم خداحافظ یا روش ها و اجرا را عوض می کنم نه اینکه اصول و مقاصد را تغییر دهم."
منبع: مهر
امروز: احمد رضا دستغیب نماینده اصلاح طلب در نطق امروز خود با بیان اینکه نمایندگان را نمیتوان به سبب اظهاراتشان در دوره نمایندگی یا نظرات و آرایشان تعقیب و توقیف کرد، افزود: اما شورای نگهبان به دلیل عدم التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه و پایبندی به نظام جمهوری اسلامی، اینجانب را رد صلاحیت نموده و امکان رقابتی عادلانه را ناعادلانه از من سلب کرد و آرای مردم را ضایع کرد و علی رغم درخواست کتبی بنده دلایل این کار را به اینجانب اعلام نکرد.
دستغیب گفت: این رویکرد شورای نگهبان، استقلال مجلس و حریت نمایندگان را سلب و افرادی بله قربان گو را در مجلس می آورد. گویا نمیدانند که بر سر شاخ نشسته و بن میبرند. قضاوت در این خصوص را به خداوند متعال و مردم واگذار می کنم.
وی ادامه داد: عجبا که در حکومت اسلامی اینگونه با آبروی اشخاص بازی و آنها را نامسلمان خوانده و اجازه دفاع از خود نمیدهند.
نماینده شیراز گفت: چگونه به همچو منی تهمت نامسلمانی می زنید که نوه آیت الله دستغیب و از فرزندان مجتهد بزرگی با ۸۰۰ سال سابقه فقاهت هستم و در ترک محرمات و انجام فرایض کوشیده ام و تا سطوح حوزی تححصیل و امام جماعت بوده ام؟
او افزود: چگونه به من تهمت عدم التزام به جمهوری اسلامی می زنید که برای این انقلاب و در جنگ رزمیده ام و لحظه ای در دفاع از جمهوری اسلامی کوتاهی نکردهام. البته از جمهوری اسلامیای دفاع کردهام که در آن ظلمی نشود و حتی دانهای از دهن مورچهای گرفته نشود.
دستغیب ادامه داد: در صورتیکه حکم شورای نگهبان درباره بنده را بپذیریم، چگونه فردی که شرایط حضور درمجلس نهم را ندارد، صلاحیت تصویب قوانین در مجلس هشتم را دارد؟ و اگر نپذیریم به کجا شکایت بریم؟
او در پایان گفت: مجلسی که سکوت پیشه کند در راس امور نیست. رضا خان، مدرس را سه دوره تحمل کرد، اما اکنون تحمل شنیدن اندک صدای منتقدی در مجلس نیست.
این نماینده شیراز در واکنش به اقدامات رسایی در راهروهای مجلس و اعلام شکایت ۱۰۰ نماینده از میرحسین موسوی، این فعالیتها را کار مذبوحانهای دانسته بود.
دستغیب پیش از این نیز در سخنانی در مجلس که از صدای جمهوری اسلامی ایران نیز پخش میشد به بازخوانی سخنان فراموش شده و بایکوت شده امام خمینی(ره) درباره عدم دخالت نظامیان در سیاست، حکومت قانون، حرام بودن اهانت به مراجع و استقلال و آزاد بودن انتقاد در صدا و سیما پرداخت و گفت:« بر اساس کدام قانون نانوشته و حجت شرعی اسم و آبروی افراد در این مجلس برده میشود و اتهامهای گوناگون به آنها زده می شود؟»
او گفته بود: قانون اساسی پایه و اساس قوانین کشور است و همگان اعم از جناح های سیاسی و افراد باید در دفاع و صیانت از آن تلاش کنند. قانون اساسی یک هویت واحد است نمی توان برخی از اصول آنرا قبول داشت و برخی دیگر را کنار گذاشت. امروز برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصول ۲۶ و ۲۷ درخصوص آزادی احزاب، جمعیت ها و تشکیل اجتماعات و راهپیماییها تعطیل و برخی دیگر از آن، از جمله اصول ۷۶، ۸۴ و ۸۶ درخصوص حق تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی در تمام امور کشور، اظهارنظر هر نماینده در همه مسائل داخلی و خارجی کشور، و آزادی کامل نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهارنظر و رای خود مورد تهدید جدی است.
احمدرضا دستغیب: رضا خان، مدرس را سه دوره تحمل کرد، اما اکنون تحمل شنیدن اندک صدای منتقدی در مجلس نیست
امروز: کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر به 5 سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل محکوم شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر طبق آخرین اخبار رسیده، این حکم روز چهارشنبه هفته گذشته در محل دادگاه انقلاب به وی ابلاغ شده است. پیش از این قاضی پیرعباسی به آقای طباطبایی، وکیل گودرزی، اعلام کرده بود که وی به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وکیل کوهیار گودرزی، نیز ضمن اظهار تعجب از صدور چنین حکمی، اعلام کرد که پیش از این از سوی قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب، حکم گودرزی 6 سال حبس تعزیری اعلام شده بود.
کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز 9 مردادماه در تهران بازداشت شد و بیش از 2 ماه در سلول انفرادی به سر برد. وی به مدت 3 ماه از حق تماس تلفنی با خانوادهی خود محروم بود، و هماکنون حدود 7 ماه است که در بند 209 زندان اوین به سر میبرد و از انتقال وی به بند عمومی جلوگیری شده است.
همچنین پروین مخترع، مادر وی نیز که یک روز پس از بازداشت پسرش، دستگیر شده بود، همچنان دربند عمومی زندان کرمان نگهداری میشود. وی از سوی دادگاه انقلاب کرمان به تحمل 23 ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به حبس تعلیقی تبدیل شد.
پروین مخترع، در هفتهی گذشته نیز بار دیگر در دادگاه عمومی کرمان مورد محاکمه قرار گرفت و از سوی دادگاه به پرداخت 5 میلیون و چهارصد هزار تومان وجه نقد، محکوم شده است که در صورت پرداخت این مبلغ از زندان آزاد خواهد شد.
امروز: در پی لغو مراسم تقدیر از اصغر فرهادی کارگردان برنده اسکار سال ۲۰۱۲ که قرار بود در سالن ایوان شمس برگزار شود، اعضای کانون کارگردانان سینما و شورای عالی تهیهکنندگان سینمای ایران با انتشار بیانیهای در این باره ابراز تأسف کردند.
بنا به گزارش کلمه، ظهر دوشنبه از سوی کانون کارگردانان سینمای ایران و همچنین شورای عالی تهیه کنندگان سینما، قرار بود مراسم جشنی با حضور اهالی سینما و با هدف تقدیر از اصغر فرهادی کارگردان برنده اسکار سینمای ایران برگزار شود اما این مراسم از سوی دولت لغو شد.
به گزارش خبرآنلاین، در بیانیه کوتاه کانون کارگردانان سینما و شورای عالی تهیهکنندگان سینمای ایران در انتقاد به این اقدام دولت آمده است: "اصغر فرهادی عزیز میخواستیم از تو به خاطر کسب این دستاورد بزرگ، که برای ایران و سینمای آن در آستانه سال نو به ارمغان آوردی، مجلسی ساده و صمیمی با همکاران سینماگر داشته باشیم. بنا بود فقط بگوییم خسته نباشید، دست مریزاد. متولیان فرهنگی نگذاشتند، نشد، متأسفیم، افسوس."
امروز: مهدی خزعلی همچنان در اعتصاب غذای تر به سر می برد.
به گزارش کلمه، مهدی خزعلی رزمنده دوران دفاع مقدس و نویسنده منتقد که این روزها در بند ۲۰۹ اوین نگهداری می شود، در شصت و چهارمین روز از اعتصاب خود است.
ساعتی پیش خبرگزاری ایلنا در خبری اعلام کرد که این زندانی سیاسی پس از درخواست هاشمی رفسنجانی برای پایان اعتصاب غذا، دست از اعتصاب کشیده است، اما دقایقی پیش این خبر از خروجی این سایت حذف شده است.
بر اساس گزارش های رسیده به کلمه، نگرانی ها از وضعیت جسمی مهدی خزعلی که همچنان در اعتصاب غذای تر به سر می برد، شدت گرفته اما وی حاضر به شکستن اعتصاب خود نیست.
پیش از این نیز یک بار دیگر سایت بازتاب به نقل از مادر مهدی خزعلی خبر از پایان اعتصاب غذا داده بود، این در حالی بود که این زندانی سیاسی همچنان در اعتصاب غذا بود.
مهدی خزعلی بیش از دو ماه است که در پی بازداشت غیرقانونی خود در اعتصاب غذا بسر می برد. وی در هنگام بازداشت بشدت مصدوم شد.
پیش تر مهدی خزعلی بر اثر حمله قلبی به بیمارستان طالقانی منتقل شده بود که پس از یک روز توسط نیروهای امنیتی به بیمارستان بنی هاشم زیر نظر وزارت اطلاعات منتقل شده و پیش از بهبودی به زندان اوین بازگردانده شده بود.
وی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری بارها بازداشت و راهی زندان شده است. تیرماه سالجاری نیز وی با ضرب و شتم و آسیب دیدگی از ناحیه گردن بازداشت و پس از یک ماه اعتصاب غذا به قید وثیقه آزاد شد.
امروز: اسدالله اسدی زندانی سیاسی روز یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ دست به خودکشی زد، که با سرعت عمل زندانیان بند ۳۵۰ از مرگ نجات پیدا کند.
به گزارش خبرنگار کلمه، اسدالله اسدی دغدغان، زندانی سیاسی که افزون بر ۲۰ ماه را به صورت بلاتکلیف در حبس به سر می برد، روز یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ دست به خودکشی زد، اما هشیاری و سرعت عمل زندانیان بند ۳۵۰ موجب شد تا این پزشک ۴۹ ساله از مرگ نجات پیدا کند.
اسدالله اسدی که در تبریز به طبابت مشغول بوده، در ۲۱ تیرماه ۸۹ در این شهر بازداشت شده و ۵ ماه را در بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز به صورت انفرادی در حبس گذراند.
وی متهم به ارتباط با دول متخاصم است و پس از انتقال از تبریز ۴ ماه را نیز در انفرادی بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین در حبس به سر برد. در طول بیش از ۱۸۰ جلسه بازجویی در بازداشتگاه اطلاعات تبریز، دکتر اسدی مورد انواع شکنجه ها قرار گرفت، به گونه ای که به دلیل ضربات پوتین به ناحیه سر و شکم دچار مشکلات شدید کلیوی و در اثر نگهداری طولانی مدت در انفرادی های تاریک تقریبا بینایی خود را از دست داده و ضربات شدید موجب خونریزی در سیستم دفع ادرار وی شده است.
بر اساس این گزارش، تهدید به اعدام، انداختن در چاه فاضلاب، زنده به گور کردن و فرو کردن سر این زندانی در توالت موجب ناراحتی های شدید روحی و افسردگی این زندانی آذری شده است.
۵ شبانه روز به صورت سرپا نگه داشتن بدون اجازه برای تکیه به دیوار و نشستن، از دیگر فشار های جسمی ای است که روح و جسم این زندانی را به شدت مورد آسیب قرار داد.
اسدالله اسدی تا کنون ۵ بار به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی احضار شده و از وی خواسته شده است اعترافات تحت فشار را در مقابل قاضی مورد تایید قرار دهد که تاکنون اسدی اعترافات تحت اجبار و شکنجه را رد کرده و به دلیل نبود مستندات کافی دادگاه هنوز نتوانسته اند در این پرونده تصمیم گیری کنند.
این پزشک بیمار چند بار تا کنون چند بار نیز تحت تست پلی گراف (دروغ سنج) قرار گرفته که هر بار نتایج تست موید ادعاهای کیفر خواست نبوده است. دکتر اسدی در حال حاضر از ناحیه دو چشم تقریبا نابینا شده است و خونریزی معده دارد.
سرانجام این پزشک تحت فشار های حبس و بلاتکلیفی ۲۰ ماهه در روز یکشنبه از طریق خوردن ۲۰ قرص لورازپام ۲ میلی گرم و زدن رگ رادیال سعی بر پایان مصائب خود کرد که با هوشیاری هم اتاقی هایش فورا به بیمارستان منتقل شده و از مرگ حتمی نجات یافت.
بلاتکلیفی طولانی پرونده زندانیان سیاسی از جمله استنادات احمد شهید کمیسر حقوق بشر سازمان ملل است که توسط مقامات قضایی رد شده است و پرونده دکتر اسدی فقط یک مورد از ۱۲ پرونده زندانیان بلاتکلیف در بند ۳۵۰ است.
وی در مورخ ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ به بازداشتگاهی مخفی متعلق به نیروهای امنیتی در شهر تهران منتقل و مجددا مورد بازجویی های مکرر زیر دستگاه پلی گراف و فشار های شدید روحی و روانی قرار گرفت و پس از ۱۱ روز به بند ۳۵۰ زندان اوین بازگردانده شد.
نکته ی قابل توجه این است که وی در این مدت تحت عنوان انتقال به دادسرا از زندان تحویل گرفته شده و هیچ اطلاعی نیز به خانواده و بستگان و حتی مسئولین زندان و هم بندیان نیز داده نشده بود.
امروز: ماموران زندان از اعزام ابوالفضل قدیانی به دکتر قلب خودداری کردند.
به گزارش کلمه، ابوالفضل قدیانی که بدنبال مشکلات و نارسایی های قلبی قرار بود برای ادامه معالجات خود به دکتر متخصص قلب مراجعه کند، با خودداری ماموران زندان رو به رو شد.
در تماسی که خانواده این زندانی سیاسی با دادستانی داشتند، آنها مدعی شده اند که مجوز این اعزام را از طریق نمابر به زندان اوین ارسال کرده اند، اما مسئولان زندان ادعا کرده اند که تاکنون مجوزی دریافت نداشته اند.
ماه پیش، ابوالفضل قدیانی بعلت وخامت حال جسمی به بخش سی سی یو بیمارستان مدرس منتقل شده بود. وی پس از دو هفته بستری بودن در بیمارستان در حالی به زندان برگشت که همچنان اطرافیان از وضعیت جسمی وی نگران بوده و احتمال هر اتفاقی را وقتی تحت نظر پزشک نباشد می دهند.
قدیانی ۶۳ ساله در حال حاضر با ناراحتی قلبی، بیماری حاد پرکاری تیرویید، پروستات و چندین بیماری دیگر دست و پنجه نرم می کند. وی اخیرا علاوه بر مشکلات قلبی با کاهش شدید وزن نیز رو به رو بوده است.
عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آذر ماه سال جاری در حالی که دوران محکومیتش به پایان رسیده بود بار دیگر محاکمه شد و بنا بر حکم جدید و به اتهام "توهین به رهبری" به سه سال زندان دیگر محکوم شد.
ابوالفضل قدیانی اولین بار در دی ماه ۸۸ بازداشت و به اتهام توهین به رییس دولت به یک سال حبس محکوم شده بود.
این مبارز دوران ستمشاهی که ۴ سال در زندان های ساواک شکنجه شده و مقاومت کرده بود، در دادگاهی که در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب برایش تشکیل شده بود، شرکت نکرده و آن را غیر قانونی خوانده بود.
عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با ارئه ی لایحه ای گفته بود دادگاه سیاسی، عقیدتی باید علنی و با هیئت منصفه باشد، بنابراین دادگاه غیرقانونی و مجری آن مجرم است.
ابوالفضل قدیانی سال گذشته قبل از بازگشت به زندان در مصاحبه ای به خبرنگار کلمه گفته بود: احمدی نژاد دروغگو، ریاکار، مستبد، قانون گریز و قانون ستیز است و اینها صفات حقیقی اوست. اینها را در دفاعیه ام و در دادگاه گفتم. من به احمدی نژاد فحش ندادم فقط صفات های او را برشمردم و مواردی که من گفتم توهین نبوده انتقاد بوده است.
امروز: در ادامه انتقادات مردمی به سید محمد خاتمی به دلیل شرکت وی در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی، گروهی از فعالان ملی مذهبی خارج از کشور، با انتشار بیانیه ای، ضمن نقد عملکرد رئیس جمهور سابق، که علیرغم تاکید خود بر "عدم شرکت در انتخابات غیر آزاد"، در این عرصه حضور پیدا کرد، خواستار حفظ شان و حضور خاتمی در جبهه مردمی برای دستیابی به آزادی شدند.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، در بیانیه این فعالان ملی مذهبی و اعضای خارج از کشور نهضت آزادی همچنین آمده است:
"ما به عنوان جمعی از دوستان دلسوز آقای خاتمی ، از طرفی نقد و گلایه مشفقانه به ایشان را ضروری دانستیم و از طرف دیگر خواستیم از دوستان جوان تری که در این مواقع دچار یاس و انفعال می شوند، هم چنین از عزیزان دیگری که ابراز خشم و عصبانیت می کنند خواهش کنیم اندازه نگه دارند و در حس درونی و بیان بیرونی خود مصالح ملک و ملت را بیشتر در نظر داشته باشند. از دوست گرانقدرمان آقای خاتمی نیز می خواهیم ایشان هم اندازه نگه دارند و در طرح نظرات و مواضع خود نسبت به رویداد های آینده و توانمندی های متناسب با هر مواجهه سیاسی ، پیش بینی واقع بینانه تری را لحاظ فرمایند."
متن کامل این بیانیه انتقادی، که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
به نام خدا
اندازه نگه داریم!
در حالی که انتخابات نمایشی و فرمایشی به عرصه همسویی بخشی از نیروهای اصلاح طلب و تحول خواه تبدیل شده و در بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک میزان مشارکت مردم در انتخابات کاهش چشمگیری نسبت به دوره های قبل داشت و این روند می توانست ( و می تواند ) هشدار و زنگ خطری برای حاکمیت نظامی - امنیتی باشد ؛ متاسفانه خبر رای دادن آقای خاتمی در رسانه ها به تیتر اول اخبار تبدیل شد و مسائل اصلی تری را تحت الشعاع خود قرار داد. این رخداد غیر منتظره را از دو زاویه می توان مورد نقد و بررسی قرار داد : تغییر موضع ناگهانی آقای خاتمی و عکس العمل معترضین.
۱- نقد آقای خاتمی- بدیهی است آقای خاتمی (به سان هر شهروند آزاد دیگر) این حق را دارند که هر مشی سیاسی که ترجیح می دهند را در پیش گیرند. بحث و بررسی در باره نظرات و مشی سیاسی ایشان موضوع مستقلی است که اینک نیازی به ورود به آن نیست، آن چه جای نقد و گله مندی دوستانه دارد؛ یکی به لحاظ ارزش های اخلاقی در عرصه سیاست است که ایشان برخلاف مواضع و مواعد گذشته انتظار نبود در اخذ رای شرکت می کردند. پرواضح است که عموما از تعیین شرط های ایشان برای شرکت در انتخابات و سکوت تاییدآمیزشان در برابر بیانیه های دوستان اصلاح طلب آزاد یا زندانی خود، این استنباط را داشته و دارند که نظر ایشان عدم حضور در پای صندوق رای بوده است. اگر ایشان در این مدت معنا و منظور دیگری را مد نظرداشته اند، باید به صراحت با همگان مطرح می کردند.
نقد دوم ما به رفتار جمعی و سازمانی ایشان است. در یک حرکت جمعی، که خوشبختانه این بار به هم سویی وسیعی میان ایرانیان منتقد و معترض تبدیل شد، هیچ فردی، به خصوص اگر مورد ارجاع و توجه جمعی قرار گیرد، شایسته نیست به صورت فردی و بدون مشورت جمعی (با دیگرانی که در آن تصمیم گیری سهیم بوده اند ) تصمیمی بگیرد و با ندیده گرفتن توافق های قبلی ناگهان آن را به اجرا بگذارد. سخن از محتوای مباحث ایشان نیست ، که خود جای بحث موافق و مخالف فراوانی است، بلکه سخن بر سر روش ها و شیوه های عمل و رفتار است .
ما به لحاظ ارزش های دینی و اخلاقی، که آقای خاتمی را متصف و مشهور به آن می شناسیم ، وفای به عهد، مقاومت و صبوری در برابر فشارها و ناملایمات، قبول هزینه های مجاهدت در راه حق و رایزنی و مشورت را جزء اساسی ترین ارزش های رفتار سیاسی می دانیم.
بدیهی است گله مندی و نقد ما به آقای خاتمی به هیچ وجه انکار خدمات گذشته (و انشاءالله آینده) ایشان نیست (و نخواهد بود). آقای خاتمی و دولت ایشان، که خود برآمده از تحولات بنیادی کشور ما و مطالبات مشارکت جویانه جامعه تحول یافته ایران بود، خدمات ارزنده و ماندگاری به ویژه در حوزه آزادی های نسبی سیاسی و فرهنگی داشته اند. هم چنین ایشان قدم های ارزنده ای در ثبات اقتصادی و اصلاح روابط بین الملل در جهت ایجاد تعامل، صلح و گفتگوی تمدن ها برداشته اند که جای تقدیر دارد. ضمن آنکه ممکن است نقدهائی جدی نیز به برخی رفتارها و رویکردهای ایشان، که عموما معطوف به تردیدها و عدم ایستادگی بر مواعد و مواضع است، وجود داشته باشد.
۲- موضعگیری های مخالف - تصمیم غیر منتظره آقای خاتمی از طرفی موجب یاس و نومیدی و از طرف دیگر برانگیزنده خشم و پرخاش ، به ویژه در میان نسل جوان حاضر درجنبش سبز و صحنه های فداکاری و ایثار شد. حافظه تاریخی نشان می دهد که مبارزات آزادی خواهانه در سرزمین ما از این فراز و نشیب ها بسیار داشته است و اگر با افراد و روندها، واقع بینانه برخورد شود و در ستایش و نقد از افراط خود داری گردد، به سود منافع ملی ومصلحت خود اشخاص است. نه دوستان ستایشگر آقای خاتمی باید توقعی بیش از واقع داشته و ایشان را فراتر از آنچه بوده وهستند، و در بیانیه توضیحی اخیر خود برآن تصریح کرده اند، می نشاندند (و بنشانند) و نه منتقدان ایشان چنان راه افراط در پیش گیرند که مردم و مبارزه مردمی را از ظرفیت و توانمندی های خاص و مشخص ایشان محروم سازند.
ما به عنوان جمعی از دوستان دلسوزآقای خاتمی ، از طرفی نقد و گلایه مشفقانه به ایشان را ضروری دانستیم و از طرف دیگر خواستیم از دوستان جوان تری که در این مواقع دچار یاس و انفعال می شوند، هم چنین از عزیزان دیگری که ابراز خشم و عصبانیت می کنند خواهش کنیم اندازه نگه دارند و در حس درونی و بیان بیرونی خود مصالح ملک و ملت را بیشتر در نظر داشته باشند. از دوست گرانقدرمان آقای خاتمی نیز می خواهیم ایشان هم اندازه نگه دارند و در طرح نظرات و مواضع خود نسبت به رویداد های آینده و توانمندی های متناسب با هر مواجهه سیاسی ، پیش بینی واقع بینانه تری را لحاظ فرمایند.
در پایان، به ویژه خطاب به دوستان معترض به ایشان باید یادآور شویم ما هم چنان آقای خاتمی را یکی از سرمایه های اجتماعی و ملی مردم خود می دانیم که با قدر و اندازه خاص، اما ارزشمندشان باید در جبهه مردم و مبارزه برای آزادی و عدالت و سربلندی ملت ایران حفظ شوند.
22 اسفند 1390
سید کوهزاد اسماعیلی - مهدی اقدم - عبدالعلی بازرگان - ایرج باقرزاده - فرزانه بذرپور- پروین بختیارنژاد - محمد برقعی - هوشنگ تبریزی - محمد باقرتلغری زاده - رضا جعفریان - رضا حاجی - محمد رهبر - علی سرداری - پیام سعیدی - لیلا شکوهی - محمد صابر- ارشاد علیجانی - رضا علیجانی - احد فضیلی - آزاده فضیلی - هادی کحال زاده - علی کلایی - پروین کهزادی - الهه گلکار- یاسر معصومی- پیمان ملاذ - مهدی ممکن - مجتبی نجفی - مهدی نوربخش - احمد هادوی - حسن یوسفی اشکوری
امروز: سازمان گزارشگران بدون مرز برای چهارمین سال متوالی، جمهوری اسلامی را به عنوان یکی از کشورهای دشمن اینترنت معرفی کرد و طی گزارشی از وضعیت سانسور اینترنتی در سال ۲۰۱۲ تحت عنوان "دشمنان اینترنت"، مقامات حکومت ایران در میان چهار کشور اصلی "دشمن اینترنت" قرار دارد.
به گزارش جرس سایت این سازمان بین المللی مدافع حقوق روزنامه نگاران با انتشار این گزارش، نوشته است که وضعیت سانسور اینترنت در سال ۲۰۱۱ فقط در کشورهای برمه، چین و کوبا، بدتر از ایران بوده است.
گزارشگران بدون مرز در این گزارش از صدور حکم مجازات اعدام در ایران به دلیل فعالیت در شبکه اینترنت و از تداوم موج دستگیریها در این کشور ابراز نگرانی کرده است.
این سازمان بین المللی مدافع آزادی رسانهها، اعلام کرده است که بیشتر این دستگیریها در روزهای نزدیک به مناسبتهای سیاسی مانند سالگرد انتخابات مناقشه برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری اتفاق افتاده و هدف از این کار، "مقابله با مخالفان، اختلال در انتشار مستقل اطلاعات و ایجاد جو رعب و وحشت" بوده است.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است که "در ایران شکنجه و بدرفتاری به هنگام بازداشت و همچنین افترا به جای اتهام و وادار کردن افراد به اعترافات اجباری که از تلویزیون پخش میشوند، به امری رایج تبدیل شده است."
گزارشگران بدون مرز همچنین نوشته است: "مقامات قضایی و امنیتی ایران از اعمال فشار بر خانوادههای زندانیان ابایی ندارند."
در این گزارش آزادی موقت زندانیان در برابر دریافت مبالغی به عنوان وثیقه، نوعی "اخاذی" نامیده شده است.
به نوشته گزارشگران بدون مرز، ممانعت از سفر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مربوط به حقوق بشر ایران به این کشور "از مصادیق بارز خودسری" مسئولان ایران است.
گزارشگران بدون مرز همچنین از "سختگیرانه تر کردن قوانین مربوط به جرایم رایانهای" در ایران انتقاد کرده و تشکیل "شورای عالی فضای مجازی" به دستور آیت الله خامنهای را آخرین "ابتکار حکومت ایران برای مهار بیشتر اینترنت و شناسایی کاربران" نامیده است.
در بیانیه گزارشگران بدون مرز آمده است: "جمهوری اسلامی ایران سیاست پلیدنمایی رسانههای جدید را با منتسب کردن آنها به قدرتهای خارجی و ابزاری در خدمت جنگ نرم برای سرنگونی حکومت ادامه میدهد."
گزارشگران بدون مرز نوشته است که یکی از اقدامات حیاتی برای حکومت ایران "سرمایه گذاری در عرصه سانسور سایبری" بوده است.
در این بیانیه با اشاره به اینکه در بهمن ماه گذشته دسترسی میلیونها کاربر ایرانی به صندوق پست الکترونیکی گوگل و یاهو قطع شده بود، آمده است: "قطع کامل ارتباط اینترنت و کم کردن سرعت در موقعیتهای بحرانی از راهیافتهای رژیم است که هر روز بیش از پیش شده است و به شکل منطقهای و یا در سطح شهرها به کار گرفته میشود."
گزارشگران بدون مرز همچنین از شرکتهای بین المللی و بنگاههای اقتصادیای که "با فروش و صادرات ابزارهای مورد استفاده در سانسور و تعقیب" با دولت ایران همکاری میکنند، انتقاد کرده است.
در پایان این بیانیه آمده است: "متخصصان مسدود کردن پروتکل اچتیتیپیاس در ماههای اخیر را تمرینی برای راه اندازی اینترنت ملی و قطع کامل ارتباط با اینترنت جهانی تفسیر کردهاند."
گزارشگران بدون مرز اعلام کردهاند که چنانچه حکومت ایران طرح "اینترنت دو سرعته" را اجرا کند، یعنی اینترنتی با سرعت بالا و متصل به اینترنت جهانی برای مسئولان، مقامات دولتی و افراد خاص و اینترنتی سانسور شده برای اکثریت بزرگی از مردم، در اینصورت مرتکب تبعیض بزرگی خواهد شد که میتوان آن را "تبعیض دیجیتالی" نامید.
در گزارش پیشین سازمان گزارشگران بدون مرز که در اسفندماه ۸۹ منتشر شدهبود نیز، نام جمهوری اسلامی در فهرست ۱۰ کشوری بود که دشمن اینترنت به شمار میروند. در آن گزارش ذکر شدهبود که در آن تاریخ گروهی از فعالان فضای مجازی در ایران در زندان به سر میبردند.
امروز: رئیس کل بانک مرکزی میگوید که برداشت از بانکها بابت «مابهالتفاوت نرخ ارز دریافتی» به دنبال تصویب آن در هیئت دولت و لازمالاجرا بوده است.
به گزارش مردمک محمود بهمنی، روز سهشنبه، ۲۳ اسفندماه در جلسه تبادل نظر در مورد مسایل جاری بانکها با حضور رئیس کل، اعضای هیئت عامل، مدیران عامل بانکها و مدیران کل و مدیران بانک مرکزی گفت که برداشت از حساب بانکها، به درخواست کمیته پنج نفره ساماندهی بازار ارز و تصویب هیئت دولت انجام شده است.
به گفته آقای بهمنی، بانک مرکزی در بخشنامهای به بانکها از آنها خواست تا موارد مصرف ارز خریداری شده از بانک مرکزی را ارائه کنند، اما پس از آنکه این درخواست بیپاسخ ماند، بانک مرکزی مبالغ موردنظر را از حساب آنها کسر کرد.
خبرگزاری مهر در عین حال به نقل از رئیس کل بانک مرکزی نوشته است که «درصورت ارائه آمار و ارقام عملکرد» از سوی بانکها طی روزهای پایانی سال، مبالغ کسر شده مجدداً به حساب آنها مسترد خواهد شد.
این در حالی است که خبرگزاری کار ایران به نقل از «یک منبع آگاه» خبر داده که بانک مرکزی طی روزهای آینده تمامی برداشتهای بانکهای خصوصی را به آنها باز پرداخت میكند.
این منبع آگاه نیز گفته که کمیته پنج نفره ساماندهی بازار ارز، در بهمن ماه به بانکهای خصوصی در خصوص برداشت مابه التفاوت ارزی هشدار داده بود.
او، اقدام اخیر بانک مرکزی در برداشت «بدون اطلاع» از حساب بانکها را «تنبیه» آنها به دلیل بیتوجهی به این هشدار دانست.
بانک مرکزی دوشنبه، ۱۵ اسفند بدون اطلاع به بانکها، مجموعاً بیش از دو هزار و ششصد میلیارد تومان پول از شش بانک خصوصی و بانک ملی برداشت کرد.
پنج روز بعد، کانون بانکهای خصوصی به برداشت «بدون اطلاع» بانک مرکزی ایران از حساب این بانکها در هفته گذشته اعتراض کرد.
در واکنش به انتشار این خبر، بانک مرکزی با تایید این مساله، مبلغ برداشتی را «مابهالتفاوت قیمت ارز خریداری شده از بانک مرکزی و قیمت فروش ارز از سوی بانکها» عنوان کرد و مدعی شد که این اتفاق دراستای مصوبه کمیته ساماندهی بازار ارز بوده و اواسط بهمن ماه طی نامهای به بانکها ابلاغ شده است.
کانون بانکهای خصوصی در نامه خود با رد ادعای رئیس بانک مرکزی نوشت که کلیه معاملات بانکها برای خرید ارز با بانک مرکزی معامله قطعی بوده و تاکنون هر آنچه ارز توسط بانک مرکزی به بانکها فروخته شده، براساس نرخهای اعلام شده بانک مرکزی تسویه شده است.
براساس ادعای بانک مرکزی، ۱۲۰۰ میلیارد تومان بانک ملی، حدود ۳۳۰ میلیارد تومان بانک اقتصاد نوین، حدود ۲۴۹ میلیارد تومان بانک پاسارگاد، حدود ۲۴۲ میلیارد تومان بانک پارسیان، حدود ۶۲ میلیارد تومان بانک سرمایه، حدود ۱۰۰ میلیارد تومان بانک کارآفرین، حدود ۴۷۰ میلیارد تومان بانک سامان باید بابت «مابهالتفاوت قیمت ارز خریداری شده از بانک مرکزی و قیمت فروش ارز از سوی بانکها» پرداخت کنند.
چهارشنبه گذشته، ۱۷ اسفندماه خبرگزاری مهر خبر داده بود که کمیته پنج نفره ارزی با فشار برخی مقامات ارشد اجرایی، در پی تامین منابع مورد نیاز برای پرداخت یارانه نقدی اسفندماه هستند.
شمسالدین حسینی، وزیر اموراقتصادی و دارایی، مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت، مصطفی محمد نجار، وزیر کشور، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات و محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی اعضای این کمیته هستند.
مبلغ برداشت شده از حساب بانکها، تقریباً دوسوم مبلغی است که به عنوان یارانه یک ماه به ۷۳ میلیون ایرانی تعلق میگیرد.
اما بانک مرکزی میگوید پول برداشتی از حساب بانکها را بابت تامین اعتبار یارانه نقدی هزینه نکرده است.
با این حال، پیش از این کارشناسان اقتصادی هشدار داده بودند که اجرای ناقص قانون هدفمند کردن یارانهها و ضربه به بخش تولید، باعث کسری بودجه دولت خواهد شد.
کما اینکه بعضی کارشناسان معتقدند که حداقل یکی از دلایل افزایش نجومی نرخ سکه و ارز در ایران، تمایل دولت برای تامین کسری بودجهاش است.
امروز: ویژهنامه روزنامه ایران، ارگان مطبوعاتی دولت محمود احمدی نژاد، در چاپخانه توقیف شد.
بهگزارش سحام نیوز این روزنامه صبح سهشنبه در ستون "دیگه چه خبر" خود نوشت: «در حالی که طرح سوال از رئیس جمهور مدتهاست با جنجال و هیاهوی فراوان از سوی تعدادی از نمایندگان و رسانههای خاص با هدف تخریب دولت انجام میشود، قوه قضاییه ویژهنامه روزنامه ایران با رویکرد فکری-اندیشهای را که در آن به بندهای دهگانه سوال از رئیس جمهور پاسخ داده شده بود، قبل از توزیع و در حین چاپ توقیف کرد.»
در ادامه این مطلب آمده است که بازپرس شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه، شبانه و بدون هرگونه دلیل مشخصی این ویژه نامه را توقیف کرده است.
امروز: منابع نزدیک به وزارت خارجه ژاپن میگویند این کشور بانک تجارت را تحریم کرده است. این بیست و یکمین موسسه مالی و بانکی جمهوری اسلامی است که در ارتباط با پروندهی هستهای ایران توسط دولت ژاپن تحریم میشود.
به گزارش دویچه وله ژاپن در تازهترین اقدام خود بانک تجارت به عنوان یکی از بزرگترین بانکهای ایران را به فهرست موسسههای تحریمشده اضافه کرد. خبرگزاری آلمان این خبر را روز سه شنبه (۲۳ اسفند/ ۱۳ مارس) به نقل از منابع ژاپنی منتشر کرد. خبر تحریم بانک تجارت را برخی از خبرگزاریهای نیمهرسمی ایران نیز به نقل از رویترز انتشار دادهاند.
تاکنون حدود ۳۰۰ شرکت و شخص که مظنون به همکاری با برنامههای مناقشهبرانگیز هستهای و نظامی جمهوری اسلامی ایران هستند در فهرست تحریم دولت ژاپن قرار گرفتهاند. خبرگزاری کیودو روز سه شنبه از قول یکی از مقامهای وزارت خارجه ژاپن که نامش فاش نشده نوشت، سومین بانک بزرگ ایرانی به اتهام نقش داشتن در برنامههای هستهای جمهوری اسلامی توسط این کشور تحریم شده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان این مقام ارشد وزارت خارجه میگوید، تحریم بانک تجارت ممکن است تاثیر منفی اندکی بر اوضاع اقتصادی ژاپن داشته باشد اما ما گمان میکنیم که اهمیت آن برای پیشبرد همکاریهای بینالمللی بسیار زیاد باشد.
بانک تجارت یک موسسه مالی دولتی است و از فعالترین موسسههای جمهوری اسلامی در روابط بازرگانی بینالمللی این کشور به شمار میرود. این بانک پیشتر از سوی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم شده بود.
احتمال کاهش خرید نفت از ایران
به گزارش منابع خبری دولت ژاپن همچنین درصدد است از میزان واردات نفت خود از ایران بکاهد. ژاپن در حال حاضر پس از چین و هند سومین خریدار مهم نفت خام ایران است.
چین پیشتر واردات نفت از ایران را کاهش داده و هند به دلیل تحریمهای بانکی علیه جمهوری اسلامی در بازپرداخت بدهیهای نفتی خود با مشکل روبروست.
مطابق تازهترین توافقها میان ایران و هند، قرار است از این پس بهای نفت دریافتی هند از جمهوری اسلامی به روپیه و به حسابی در شعبهی بانک پارسیان در دهلینو واریز شود.
ایالات متحده خریداران اصلی نفت ایران را برای همراهی با تحریم نفت این کشور تحت فشار قرار داده است.
روزنامه ژاپنی یومیوری در شماره ۲۱ فوریهی خود نوشته بود که ژاپن خواهان معاف شدن از همکاری با تحریمهای نفتی آمریکا علیه تهران شده است. به نوشتهی این روزنامه مقامهای ارشد دو کشور در این مورد به توافقهایی رسیدهاند و تفاهمنامهای برای امضا آماده کردهاند.
به رغم این تحریم بانک تجارت نشان میدهد ژاپن برای همراهی با اقدامهای جهانی به منظور وادار کردن ایران به شفافسازی فعالیتهای اتمیاش آماده است.
امروز: مجلس ایران با تصویب مواد دیگری از طرح تعیین وظایف وزارت نفت، اختیارات گسترده تری برای وزیر نفت در نظر گرفته است.
روز سه شنبه، ۲۳ اسفند (۱۳ مارس)، نمایندگان مجلس ایران با تصویب ماده ۱۱ طرح وظایف و اختیارات وزارت نفت، حق واگذاری و اجرای طرح های مربوط به اکتشاف، توسعه، تولید، تعمیر و نگهداشت میادین مشترک نفت و گاز را به وزیر نفت دادند و به این ترتیب، تصویب کردند که اقدام در این زمینه "با رعایت آیین نامه معاملات شرکت ملی نفت ایران از شمول قانون برگزاری مناقصات مستثنی" شود.
به گزارش بی بی سی به این ترتیب، وزیر نفت می تواند بدون برگزاری تشریفات مناقصه، امتیاز بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز را به موسسات و افرادی که در نظر دارد واگذار کند.
در بخش دیگری از این طرح که روز سه شنبه به تصویب رسید، وزارت نفت اجازه یافت کالاها و ماشین آلات مورد نیاز در اجرای طرح های مربوط به این ماده را بلافاصله پس از ثبت در مبادی ورودی و قبل از پرداخت مالیات و حقوق و هزینه های گمرکی ترخیص کند.
براساس بخش دیگری از مصوبات روز سه شنبه مجلس، وزیر نفت به عضویت شورای اقتصاد در می آید.
علاوه بر این، وزارت نفت اجازه یافته است تا بدون الزام به رعایت قانون خدمات مدیریت کشوری ناظر بر شرایط استخدام و حقوق کارکنان دولت، آئین نامه خاصی را برای استخدام و پرداخت حقوق و مزایای "آن دسته از کارکنان شرکت های تابعه نفت که در واحدهای عملیاتی و تخصصی شاغلند" تهیه و به تصویب هیات وزیران برساند.
در جلسه روز پنجشنبه مجلس، محمدرضا خباز، نماینده کاشمر، اختیارات گسترده ای را که در طرح مجلس برای وزیر نفت تصویب شده مورد انتقاد قرارداد و گفت: "اگر دولت چنین لایحه ای برای این منظور می آورد چنین اختیاراتی برای وزارت نفت در نظر نمی گرفت که مجلس در نظر گرفته است."
آقای خباز با اشاره به اینکه وزیر فعلی نفت از اعضای سپاه پاسداران و به این ترتیب مورد توجه نمایندگان است، گفت: "اگرچه رستم قاسمی یک وزیر بسیجی و معتقد است، اما نمی توان چنین اختیاراتی را به هر وزیر نفتی واگذار کرد."
مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان، اختیارات وزیر نفت در واگذاری طرح های اکتشاف را مورد سئوال قرار داد و گفت: "ماده ۱۱ طرح عملا یک نوع اختیار خاصی به دوستان وزارت نفت می دهد تا بدون هرگونه مناقصه، اقداماتشان را انجام دهند."
آقای کواکبیان گفت که استدلالی که برای تصویب این ماده از طرح ارائه شده این بوده است که برگزاری مناقصه زمانبر است اما برگزاری مناقصه را ایجاد رقابت دانست و گفت: "این استدلال درست نیست و اگر راه را برای شکوفایی مناقصه ها باز نکنیم، در میادین مشترک نمی توانیم استفاده خوبی داشته باشیم."
هنوز تمامی مواد طرح وظایف و اختبارات وزارت نفت تصویب نشده اما پیش از این، نمایندگان مجلس با تصویب مواد دیگری از آن، سمت ریاست مجمع عمومی نمایندگان صاحبان سهام شرکت های اصلی تابعه وزارت نفت، از جمله شرکت ملی نفت را به وزیر نفت واگذار کردند.
این سمت پیش از این متعلق به رئیس جمهوری بود.
نقاط مثبت و منفی طرح
به گفته مدافعان طرح تعیین وظایف و اختیارات وزارت نفت، تصویب این طرح، راه را برای تدوین اساسنامه جدید شرکت ملی نفت ایران و نظارت بیشتر بر آن هموار می سازد.
تا قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷، تصمیم گیری و مدیریت اجرایی مجموعه صنایع نفتی در دست شرکت ملی نفت ایران، به عنوان یک نهاد تجاری بخش عمومی، بود و وزارت دارایی به عنوان نماینده دولت، مسئولیت سیاسی ابن بخش را برعهده داشت.
عواید این شرکت به عنوان بخشی از فعالیت های اقتصادی دولت از طریق واریز به خزانه، در اختیار وزارت دارایی قرار می گرفت و دولت می توانست از این منابع استفاده کند.
به گفته برخی کارشناسان، هدف از این ترتیبات این بود که فعالیت های تجاری صنعت نفت براساس ملاحظات اقتصادی صورت گیرد و تابع ملاحظات سیاسی نباشد.
پس از انقلاب و تشکیل وزارت نفت، سازمان های تجاری مختلف در صنعت نفت، از جمله شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی، شرکت ملی گاز و سایر شرکت ها به عنوان شرکت های تابعه این وزارتخانه شناخته شدند.
مدافعان طرح جدید گفته اند که در طول سی و چند سال گذشته، تشکیلات وزارت نفت در مقایسه با شرکت ملی نفت، که منبع کسب درآمدهای نفتی بود، در موقعیت ضعیف تری قرار داشت و مسئولان وزارتخانه امکان برنامه ریزی و نظارت مستمر بر فعالیت های شرکت را نداشتند و به نظر می رسید که در برابر مقامات شرکت ملی نفت، در موقعیت ضعیف تری قرار داشتند.
به گفته آنان، با تصویب طرح وظایف و اختیارات وزارت نفت، زمینه اصلاح و تجدید نظر در اساسنامه شرکت ملی نفت و سایر شرکت های وابسته به صنعت نفت نیز فراهم می آید و نظارت بیشتر دولت بر فعالیت های آنها امکانپذیر می شود.
در مقابل، منتقدان این طرح گفته اند که در وضعیت کنونی، وظایف فنی و تجاری بخش نفت از وظایف "حاکمیتی" وزارت نفت تاحدودی تفکیک شده و در مقایسه با طرح جدید، استقلال کارشناسی بیشتری را برای دست اندرکاران این صنعت ایجاد می کرده است و این طرح جدید، این استقلال عمل را از میان می برد و به کارایی تجاری این بخش زیان می زند.
به گفته این گروه از منتقدان، با اجرایی شدن این طرح، تصمیم گیری های تجاری در بخش نفت بش از گذشته تابع ملاحظات سیاسی می شود و در این زمینه، نسبت به حضور گسترده برخی تشکیلات و نهادهای متنفذ حکومتی در فعالیت های پرسود تجاری در بخش نفت هشدار داده اند.
آنان به خصوص به افزایش مشارکت شرکت های وابسته به سپاه پاسداران اشاره کرده اند.
رستم قاسمی، وزیر کنونی نفت که با کسب اکثریت قابل توجه آرای نمایندگان در تابستان سال جاری به این سمت رسید، از فرماندهان سابق سپاه پاسداران است که سال ها ریاست قرارگاه خاتم الانبیا وابسته به سپاه پاسداران را برعهده داشت.
آقای قاسمی از جمله مقامات جمهوری اسلامی در فهرست تحریم های شورای امنیت، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و چند کشور دیگر بود اما پس از انتصاب به وزارت نفت، از فهرست تحریم برخی کشورها خارج شد تا بتواند در جلسات بین المللی مربوط به صنعت نفت، به خصوص جلسات اوپک که در خارج تشکیل می شود شرکت کند.
امروز: در ادامه نشست خبری سخنگوی وزارت امورخارجه ، خبرنگار خبرگزاری فارس درباره گزارش اخیر احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درباره ایران پرسید.
به گزارش مهر مهمانپرست در پاسخ گفت : در خصوص گزارشهای حقوق بشری علیه کشورمان که توسط گزارشگر ویژه اعلام شده ، فکر می کنم تا زمانی که اینگونه اقدامات بخواهد با اهداف سیاسی انجام شود و منابعی که در اختیار این افراد برای قضاوت خودشان و ارائه گزارش های حقوق بشری آنها عنوان می شود منابع گروه های تروریستی باشد چیز دیگری غیر از این گزارش های غیرواقعی دریافت نخواهیم کرد.
وی ادامه داد: متاسفانه تنها منابعی برای این گزارش ها استفاده شده است که گروه هایی که پرونده آنها سراسر جنایت، ترور و رفتار غیرانسانی بوده آن را تهیه کرده اند.
مهمانپرست افزود : به هیچ وجه اینگونه گزارش ها را درست نمی دانیم و این شکل عملکرد درباره پرداختن به مسئله حقوق بشر را نادرست می دانیم.
سخنگوی وزارت امور خارجه با تاکید بر اینکه کشورمان بیشترین ضربه را از فعالیت های تروریستی خورده است، گفت : کشور ما برای احقاق حقوق بشر در همه کشورها با مسئولیت بالا عمل می کند و در داخل کشور خودمان نیز فعالیت های بسیار قابل توجهی انجام شده است و آمادگی همکاری با مجموعه های حقوق بشری و کمیسریای عالی حقوق بشر را داشتیم و داریم.
وی افزود : حقوق بشر در کشور ما بیشتر از همه به دست کشورهای غربی و عاملان تروریستی آنها نقض شده است و ما بیشترین شهدای نخبگان علمی و هسته ای را در کشورمان داریم.
وی گفت : ملت ما در حمایت از استقلال و دفاع از منافع ملی شان به شهادت می رسند بنابراین اگر قرار است گزارشگر ویژه ای تعیین شود و حقوق بشر را بررسی کند باید عوامل ترور دانشمندان کشور ما را شناسایی کنند و کسانی را که از آنها حمایت می کنند زیرسوال ببرند.
امروز: رئیس کمیسیون ویژه نظارت و پیگیری سیاستهای اصل ۴۴ مجلس، کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری از آثار تورمی فاز اول هدفمندی يارانهها عنوان کرد.
به گزارش ایلنا حمدید رضا فولادگر با اشاره به بار تورمی حاصل از هدفمندی یارانهها بر واحدهای تولیدی در سال جاری گفت: افزایش قیمت هزینه تمام شده واحدهای تولیدی به دلیل عدم حمایت دولت، از تبعات بار تورمی به وجود آمده ناشی از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها بوده است.
به گفته وی، این امر باعث کاهش ظرفیت واحدهای تولیدی و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری شده است.
رئیس کمیسیون ویژه نظارت و پی گیری اجرای سیاستهای اصل ۴۴ مجلس از افزایش تورم در دو ماهه آخر امسال خبر داد و بیان داشت: بخش عمده رشد نرخ تورم ناشی از آثار اجرای هدفمندی یارانهها است.
فولادگر همچنین وجود اين شائبه که منبع درآمدی دولت برای پرداخت یارانه نقدی از مابه التفاوت فروش ارزی بانکها بوده را به صورت تلویحی تایید کرد.
نماینده مردم اصفهان، ضمن تایید شکاف بین دولت و مجلس در خصوص چگونگی اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها عنوان داشت: مجلس بر این عقیده است که باید پرداخت نقدی یارانهها به مردم در قالب پوششهای تامین اجتماعی، سلامت و خدماتی باشد.
وی افزود: با طرح یک فوریتی که در مجلس به تصویب رسید، دولت مکلف شده در خصوص فاز دوم هدفمندی در بودجه، اصلاحاتی صورت دهد و منابع درآمدی آن را از محل فروش و افزایش قیمت حاملهای انرژی مشخص كند.
امروز: یک فعال کارگری در بوشهر با بیان اینکه باید دولت در حفظ اشتغال موجود سیاست گذاریهای مناسبی را طرح ریزی کند اعلام کرد: مسئولین شعار و وعده ایجاد اشتغال را در شرایطی سر میدهند که واحدهاي اشتغالزا يك به يك تعطيل ميشوند و يا با تشديد بحران در آستانه تعطيلي قرار ميگيرند.
سید موسی جوانمرد در گفت گو با خبر نگار ایلنا با اشاره به تعطیلی و تخریب واحد نساجی اعتمادیه بوشهر در آذر ماه سال ۸8 و بيكاري بیش از ۲۰۰ کارگر آن، اظهار داشت: تعطيلي اين واحد توليدي در حالي اتفاق افتاد که دولت با تخریب اين كارخانه وعده ساخت کارخانه نساجی دیگری را به كارگران داده بود.
سرپرست خانه کارگر استان بوشهر عنوان کرد: وضعیت اشتغال نیروهای بومی و تحصیلکرده استان بوشهر در این استان مطلوب نیست و بسیاری از جوانان نخبه و تحصیلکرده استان در آستانه تشکیل زندگی مشترك، همچنان بیکارند و مهمترین دغدغه و مشکل آنان کسب درآمدی پایدار است.
او همچنین در خصوص وضعیت واحدهای صنعتی استان بوشهر گفت: واحدهای صنعتی این استان نیز به دليل ورود بیرویه کالاهای وارداتی و کمبود مواد اولیه در وضعیت بحرانی به سر میبرند.
اين فعال كارگري ادامه داد: با رسیدن به روزهای پایانی سال اکثر کارگران قراردادی با اتمام قرارداد کاری مواجه ميشوند و دغدغه روحی و روانی از دست دادن شغل خود را دارند.
جوانمرد در اين ارتباط به کارخانه پولیمر بوشهر اشاره كرد كه در آستانه پايان سال با عدم تمديد قرار دادكاري 9 نفر از كارگران، عملا آنان را اخراج كردهاند.
امروز: سخنگوی دستگاه دیپلماسی با اشاره به اعلام آمادگی رسمی ترکیه برای میزبانی نشست ایران و 1+5 گفت: هنوز مکان و زمان این نشست قطعی و صد در صد نشده است.
به گزارش فارس مذاکرات ایران و گروه 1+5 و محل و زمان آن سؤالاتی بود که در نشست خبری مهمان پرست مطرح شد که سخنگوی دستگاه دیپلماسی با بیان اینکه ما همواره آمادگی خود را برای شروع مذاکرات مجدد اعلام کردهایم، به مکاتبات اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان اشاره کرد و افزود: به زودی شاهد نشست بعدی تیم مذاکره کننده ایران و 1+5 خواهیم بود.
وی با بیان اینکه کشورهایی برای میزبانی این نشست اعلام آمادگی کرده بودند، اظهار داشت: هنوز مکان و زمان این نشست قطعی نشده است. یکی از جاهایی که رسما آمادگی خود را اعلام کرده بود، استانبول بود. باید منتظر بمانیم که طرفین درباره زمان و مکان اجلاس به توافق نهایی برسند و فکر نمیکنم این مسئله سختی باشد.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری فرانسه در خصوص میزان غنی سازی از سوی ایران خاطرنشان کرد: این که چه توافقاتی بین ما و گروه 1+5 صورت میگیرد باید در زمان نشست دنبال شود و جزو موضوعاتی است که تیمهای مذاکره کننده در خصوص آن بحث و تبادل نظر کنند.
مهمانپرست اظهار داشت: همه کشورها در چارچوب معاهده NPT در قبال تعهدی که خواهند داشت به سمت اهداف نظامی هستهای حرکت نکنند از حق بهرهمندی از دانش هستهای برای مصارف صلحآمیز برخوردارند.
وی یادآور شد: میزان غنی سازی برای فعالیتهای صلح آمیز هستهای موضوعی فنی است و کارشناسان این کار تشخیص میدهند چه میزان فعالیت غنی سازی در دایره فعالیتهای صلح آمیز تعریف میشود.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی افزود: تا هر میزانی که صلح آمیز بودن این فعالیتها را تهدید نکند جزو حقوق ملتها محسوب میشود.
امروز: سخنگوی هیئت رئیسه مجلس با بیان اینکه انصراف 11 نماینده تأثیری در بررسی سوال از احمدی نژاد ندارد، گفت که احمدینژاد فردا برای پاسخگویی به سؤال نمایندگان به صحن مجلس میآید.
به گزارش فارس محسن کوهکن سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در خصوص جلسه امروز هیئت رئیسه برای چگونگی بررسی طرح سؤال از رئیس دولت اظهار داشت: طبق آئیننامه رئیس مجلس موظف است بر اساس برداشتی که از آئیننامه دارد، عمل کند.
وی افزود: در یک هفته فرصتی که نمایندگان احمدی نژاد در کمیسیونها حضور یافتند و به سؤالات پاسخ گفتند، یک چهارم نمایندگان امضاکننده اعلام انصراف نکردند که بر همین اساس رئیس مجلس سؤال را برای رئیس جمهور فرستاد.
سخنگوی هیئت رئیسه مجلس با اشاره انصراف 11 نفر از نمایندگان امضاکننده طرح سؤال از رئیس دولت گفت: با بررسی ماده 196 آئیننامه و همچنین اصل 88 قانون اساسی هیئت رئیسه به این نتیجه رسید که انصراف این تعداد از نمایندگان تأثیری در بررسی سوال از احمدی نژاد ندارد.
کوهکن گفت که محمود احمدینژاد فردا برای پاسخگویی به سؤال نمایندگان به صحن علنی مجلس میآید.
امروز: کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سؤالی درباره تشکیل هیئت نظارت بر اجرای قانونی اساسی گفت: نظر شورای نگهبان در این باره همان نظر دهه 60 است اما در این باره صحبت جدیدی ندارم تا اینکه شورای نگهبان نظر جدیدی را اعلام کند.
سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سؤال دیگری درباره پیشنهاد یکی دیگر از نمایندگان مجلس برای تشکیل محکمه قانون اساسی گفت که تشکیل این محکمه منطبق با قانون اساسی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر