مشخصه نظم نوین برده داری در این دوره، که آن را از نظم قبلی جدا می سازد، رشد سریع تکنولوژی و تولید انبوه کالا با کیفیت پائین است. لازمه تولید انبوه، مصرف انبوه است و این میسر نمیشود مگر آنکه تمامی فرهنگها و هویتهای ملی و انسانی که مانعی در مقابل مصرف انبوه است به کلی از میان برداشته شود و جای خود را به فرهنگ یکسان سازی انسان و یکسان سازی جهانی بدهد. مصرف انبوه باید الگوی پیشرفت و ترقی فردی و مملکتی قرار بگیرد.
هر فرد باید از فرهنگ و هویت خود کاملاً خداحافظی کند و به نقطهای برسد که خودش باعث استثمار بیشتر خود شود. تا میتواند سگ دو بزند و مصرف کند. برای اینکه هر فردی به این نقطه برسد، باید سلیقه و ذائقه اش تغییر کند. باید فرهنگ، ادبیات، سینما، موسیقی و هنرش مثل مواد غذائی هورمونی و به تولید انبوه برسد.
امروز ساخت فیلمها باید همسو با طرح هدفمندی یارانهها هدفمند بشود. وقتی هالیوود این نهاد اصلی تبلیغات استکبار(!) به فیلم "جدایی نادر…" اسکار پیش کش میکند، وزارت ارشاد رژیم در پیامی تبریکی این جایزه را "گواهی بر آغاز فصل جدیدی در سینمای ایران" مینامد.
اما اگرصاحبان "اقتدار" نتواند بین تولید انبوه و مصرف انبوه موازنه ایجاد کنند با سر به زمین می خورند واین روند جهانی سازی، بر ضد خودشان تبدیل می شود. شدت گرفتن فقر و بیکاری و بهم ریختگی سیستم موجوداجتماعی وعاصی شدن توده ها از وضع موجود، نشان می دهد که سرمایه داری نمی تواند دراین مرحله بماند و اگر نتواند از این مرحله گذار عبور کند فرو می ریزد. بنابراین تبدیل جهان به یک بازار وبه یک دهکده کوچک و قابل کنترل، هر چه سریعتر باید صورت بگیرد. تمامی کودتاها، ترورها و جنگ های چند دهه اخیر در کشورهای مختلف، زمینه سازی برای مصرف انبوه و ورود جهان به سمت دهکده جهانی است.
به هم ریختن بافت منطقه خاورمیانه و طرح خاورمیانه "بزرگ" و "نوین" در همین راستا صورت میگیرد. حکومت های منطقه قادر نیستند دست به چنین جراحی بزرگ اقتصادی و فرهنگی جوامع خود بزنند. اگر دست به تغییربافت زندگی جامعه می زدند با انقلاب واقعی تودههای زیر ستم روبرو می شدند و کنترل و شیرازه جامعه ازدست آنها و اربابانشان خارج می شد.
کارایی این نوع حکومت ها دیگر تمام شده است به جای آنها نوع حکومتی که در آن منطقه ابزار و قدرت فریب تودهها را دارد و قادر است هم اعتراض تودههای به جان آمده را به بیراهه ببرد و هم منطقه را به سمت دهکده جهانی شخم بزند، حکومتی از نوع جمهوری اسلامی و جریان های اسلامی وابسته به آن است، که به ظاهر نه تنها وابسته به امپریالیستها نیست بلکه مدعی مبارزه و دشمنی با آن است.
جنایتکاران حاکم بر ایران زیر لوای عربده کشیهای سیاسی علیه استکبار جهانی، هزار برابر دوران شاه اهداف اصلی سرمایداری جهانی را در ایران دنبال کرده اند. با اجرای طرح های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دیکته شده از سوی سازمان تجارت جهانی و صندوق بین الملی پول، با شتاب به نفع نظم نوین برده داری در حرکت اند اشرافیت حکومت اسلامی قدم به قدم در زیر شعارهای ضد استکباری مشغول پیاده کردن سیستم اقتصادی همان استکبار است. البته به شیوه کنترل شده خود و با روکش اسلامی ، اگر رژیم ایران این لباس ضد استکباری را بر تن نداشت نمی توانست این بلا را سرجامعه بیاورد آنهم در کشوری که انقلابی با آن عظمت به وقوع پیوسته ولی نه تنها غل و زنجیرهای استعماری و استثماری باز نشده که به مراتب قویتر و پیچیده تر و گسترده تر شده است.
اکنون سخت ترین و مهم ترین گذرگاهی که رژیم باید جامعه را در این مرحله از آن عبور دهد اجرای همین طرح هدفمندی یارانه ها است. حذف سوبسیدها و گران شدن قیمت کالا بخشی از این طرح است، هدف اصلی این طرح شخم زدن بافت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و تربیت نسل بعدی است، به گونه ای که از انسان و هویتش همان چیزی را بسازند که اربابان در مرحله بعدی احتیاج دارند. (۱)
تمامی تغییرات و دگرگونی ها در جامعه برای همین هدف است برای نمونه در زمینه سینما چندی پیش رژیم "خانه سینما" و "معاونت سینمایی وزارت ارشاد" را منحل می کند و جای آن تشکیلات جدیدی را با نام "سازمان سینمایی" اعلام می کند. بسیاری از فیلم هایی که تا کنون تولید کرده وسینمای ازنوع فیلم های کیارستمی در این مرحله دیگر کارایی چندانی ندارد، امروز ساخت فیلمها باید همسو با طرح هدفمندی یارانهها هدفمند بشود. طبیعی است که تشکیلات خانه سینما باید جمع شود و جای آن تشکیلات تازه ای چیده شود تا بتواند خط این دوره رژیم را در سینما جلو ببرد. وقتی هالیوود این نهاد اصلی تبلیغات استکبار(!) به فیلم "جدایی نادر…" اسکار پیش کش میکند، وزارت ارشاد رژیم در پیامی تبریکی این جایزه را "گواهی بر آغاز فصل جدیدی در سینمای ایران" مینامد. این فصل جدید چیزی نیست جز همان همسو کردن سینما با طرح هدفمندی یارانهها.
تهیه کننده فیلم "بوسیدن روی ماه" بعد از نمایش در فستیوال فجر به فردا نیوز می گوید:"هم مردم و هم متدین و هم مقامات فیلم را پسندیدند داستان فیلم درباره دو مادر شهید است که فرزندانشان مفقود الاثرند ، یکی از مادرها تصمیم میگیرد قلیانی فراهم کند. طبعا در فرهنگ آنها به کافی شاب نمیتوان رفت. وزارت ارشاد به ما اعلام کرد که بنا بر بخش نامه وزارت بهداشت مبنی بر ممنوعیت قلیان این صحنه باید در فیلم حذف بشود ببینید یک صحنه عاطفی دو مادر که میتواند بسیار هم تاثیر گذار باشد بابت چنین برخوردی به چه سرنوشتی دچار می شود به گونه یی برخورد می کند که گویی به یک باره از یک پدیده قبیح استفاده کردیم ."(۲)
رژیمی که ترانزیت مواد مخدر دارد و جامعه ایران را به مصرف انواع موادمخدر آلوده کرده حالا با دود قلیان مشکل دارد! می بینیم این رژیم تا کجا حواسش جمع است که همه چیز آن جامعه را با شاقول دهکده جهانی هماهنگ کند. همانطور که در کشورهای غربی به بهانه سلامتی ولی در واقع برای کنترل بیشتر انسان برای کشیدن سیگارهم قید و بند می گذارند. سایت "تابناک" رژیم در خبری اعلام میکند که استانداری کهکلویه و بویراحمد ، رقص چوب عشایر را به دلیل ترویج فرهنگ خشونت ممنوع کرده است و اضافه میکند که استانداری سازهای سنتی "دهل" و "درنا" را در عروسی عشایر ممنوع نکرده بلکه جای آن استفاده از "ارگ" را پیشنهاد کرده است.
خارج از خروارها تحلیل و مدیحه سرایی، دستاورد هشت سال دوره خاتمی در نهادینه کردن بحث های انحرافی دموکراسی خواهی و طلب آن از حکومت اسلامی، به جای اصل سرنگونی، این امکان را به حکومت داد که در جامعه تفرقه و چند دستگی ایجاد کرده و سرنگونی خود را تا به امروزبه عقب اندازد .
برای اینکه یک شادی و جشن ساده انسانی به تجمل پرستی و مصرف گرایی تبدیل بشود، باید هویت و روح شادی را از عروسی بگیرند، باید نوع غذا، لباس، موسیقی وارزشها را تغییر دهند. پخش مستقیم عروسی سلطنتی انگلیس و نمایش مد لباس و آرایش در مراسم اسکار در مدار بزرگتری همین هدف را دنبال میکند. باید الگوی پیشرفت، ترقی، موفقیت و آرزو و حسرت همه این باشد که یک قدم به چنین مدل هایی نزدیک بشوند. می بینیم این سلطه فرهنگی طبقات حاکم دارد چه بلایی بر سر ساده ترین مسائل زیستی بشر میآورد و چگونه همه را به بیماریهای مختلف روحی و روانی مبتلا میکند.
حاکمان ایران برای هماهنگی با سرمایه داری جهانی تا آنجا جلو می روند که سازمان تبلیغات اسلامی فیلمی می سازد بنام "دموکراسی تو روز روشن" در این فیلم عزرائیل و همکارانش با اتومبیل آمریکایی "شهیدان رژیم" را از جبهههای جنگ به بهشت می برند! در بهشت انکر و منکر هم مراحل حسابرسی به اعمال افراد را با تکنولوی پیشرفته استکباری انجام می دهند. در بهشت هم معرکه وکیل و وکیل بازی … رایج است . سیستم زندگی در بهشت آخوندها هم شبیه طرحهای دیکته شده صندوق بین المللی پول است. به همین دلیل است که امروز استکبارجهانی به سینمایی از نوع سینمای جمهوری اسلامی پروبال می دهند چرا که سینما مانند موسیقی در تسلط صاحبان "اقتدار" است و از آن به عنوان یکی از اصلیترین ابزارها برای تغییرزیربنای فکری جامعه استفاده میکنند.
با این حال همانگونه که اگرامروزاربابان نتوانند جهان را در این مرحله به سمت دهکده جهانی عبور دهند، فرو می ریزند، رژیم هم برای ماندگاری خود و برای اینکه مدیر منطقه ای این دهکده جهانی باشد ناچار است طرح هدفمندی یارانهها را اجرا کند تا کارایی اش برای اربابان به پایان نرسد. اجرای این طرح نه تنها کمر تودههای تهی دست را می شکند بلکه بخشی از سرمایه داران رژیم را هم حذف میکند. از مواد غذایی گرفته تا پوشاک تا لوازم خانه وهمه چیز باید یکجا و در دست یک عده سرمایه دار ممتاز متمرکز شود.
این دوره، دوره "انحصار انحصارات" است. اشرافیت حکومت اسلامی تغییر و جابجایی زیادی را در پیش رو دارد، این طرح به سادگی وبه خیروخوشی جلو نمی رود. تمام هراس رژیم و دولتهای امپریالیستی از انفجار جامعه در قدم بعدی است. برای همین امدادهای غیبی و علنی استکبارجهانی به کمک این حکومت شتافته تا بتواند از این مرحله عبور کند. نمایش "تحریم" و "جنگ" و سرازیر کردن این حجم از تبلیغات وجایزهها به سوی هنرمندان و کارشناسان رژیم، بخشی ازحمایتهای علنی و پنهانی استکباربه رژیم است. امریکا و کشورهای امپریالیستی زمانی به قصد براندازی بالای سر رژیم می روند که ببینند این حکومت دیگر قادر نیست جامعه ایران را از این مرحله عبور دهد ودر قدم بعدی با انفجار اجتماعی روبرو است و کارایی اش را تمام شده ببینند. اما اکنون با تمام قوا دارند ازآن حمایت می کنند تا خطر انفجار اجتماعی و سرنگونی را ازبالای سرش دور کنند.
امروزچه آنهایی که این حکومت را برای غرب خطرناک می نامند و چشم امید به حمایت های دولت های غربی دارند و چه آنهایی که زیر پوشش "ضد جنگ" و در حقیقت به نفع نمایش ضد استکباری رژیم وارد صحنه می شوند، هردو آتش بیار یک معرکه هستند. درحالیکه نیروهای مترقی ضد جنگ در همین کشورهای غربی مدت هاست به تضاد بین رژیم و آمریکا با شک و تردید می نگرند و خود را از این نمایش کنار کشیده اند. کسانی که امروز در پوشش ضد جنگ پشت نمایش رژیم قرار گرفته اند، بیشترهمان کسانی هستند که دیروز از ترفند رژیم برای به صحنه آوردن اصلاح طلبان دفاع می کردند.
همین طیف اپوزیسیون نما، به اعتماد مردم صدمه زده و مرزهای مبارزه رابه هم ریختند و عرصه سیاسی را به لجن زار تبدیل کرده اند. برای همین رسانههای امپریالیستی این طیف را مدام جلو چشم همه قرار میدهند تا همه قبول کنند آنچه در عرصه اجتماعی ایران وجود دارد فقط همین طیف است
همه به یاد داریم که چگونه بخشی از این به اصطلاح روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان و کارشناسان در داخل و خارج از کشور، مدیحه سرای رژیم در دامن زدن به بحثهای پوشالی شدند. خارج از خروارها تحلیل و مدیحه سرایی، دستاورد هشت سال دوره خاتمی در نهادینه کردن بحث های انحرافی دموکراسی خواهی و طلب آن از حکومت اسلامی، به جای اصل سرنگونی، این امکان را به حکومت داد که در جامعه تفرقه و چند دستگی ایجاد کرده و سرنگونی خود را تا به امروزبه عقب اندازد .
سالهاست که رژیم با سرکوب پیچیده تر و کارایند تراز سرکوب فیزیکی اعتقاد و اعتماد جامعه را سرکوب میکند. جنایتکاران حاکم بر ایران و غارتگران جهانی با استفاده از همین طیف اپوزیسیون نما، به اعتماد مردم صدمه زده و مرزهای مبارزه رابه هم ریختند و عرصه سیاسی را به لجن زار تبدیل کرده اند. برای همین رسانههای امپریالیستی این طیف را مدام جلو چشم همه قرار میدهند تا همه قبول کنند آنچه در عرصه اجتماعی ایران وجود دارد فقط همین طیف است. رسانههای رژیم و چپاولگران جهانی فقط همان بخشی از جامعه را جلوی ویترین تبلیغاتی می گذارند که قرار است دیده بشود، تا حرکتها و خواستههای واقعی واصلی در جامعه ایران دیده نشود. می خواهند نشان دهند که حرکت های مبارزاتی و تلاش های هنری وسینمایی فقط همین است که این رسانهها پرو بال می دهند و بجز این چیز دیگری در آن جامعه وجود ندارد اما اگر واقعاً چنین بود که حکومت اسلامی و حامیان جهانی اش این همه هراس از جامعه ایران نداشتند.
مارچ ۲۰۱۲
moslemmansouri7@gmail.com
پانویس ها:
(۱) وقتی در کشورهای منطقه چون عراق، لیبی، مصر…اوضاع اجتماعی به هم می ریزد، برای اینکه در این به هم ریختگی خواستههای تودههای محروم کانالیزه نشود وبتوانند برنامههای خودشان را پی ریزی کنند، زمینه را آنچنان فراهم میکنند که با اجیر کردن عدهای، به زنان بخاطر رعایت نکردن حجاب اسید بپاشند، سنگسار کنند به کلیساها حمله کنند…وهمه را به جان هم بیندازند تا اخبار و ذهنیتها را حول این ماجراها نگاه دارند و به موازات آن هم نمایشگاه مد لباس اسلامی برگزار می کنند وشیوه مصرف گرایی مورد نظر اربابان را ترویج می دهند. هردواین ماجرا دوروی یک سکه است.
درعراق تعدادی نوجوان را به خاطر نوع لباس و مدل مو سنگسارمیکنند همزمان همان کسانی که چنین جنایت هولناکی را طرحریزی میکنند در همان کشور فحشا و تن فروشی را چنان گسترش داده اند که در تاریخ عراق بی سابقه است. همچنان که رژیم ایران از یکسو تمام ارزشها و باورهای جامعه را به نفع سرمایه داری جهانی نابود کرده و ازآنطرف هم در فیلم ها و سریالهای تلویزیونی اش نصیحت "اخلاقی" میکند وبه جامعه درس اخلاق می دهد! وبازهمزمان از طریق همین فیلم و سریالها مصرف گرایی و تغییر بافت زندگیبمورد نظر اربابان جهانی را ه همه شهرها و روستاها میبرد .
(۲) وقتی رژیم در یک فیلم، سر قلیان کشیدن، به این دقت نظارت می کند، معلوم است فیلم های را که به خارج صادرمیکند تا چه حد برآن کنترل دارد و چه بهره برداری از آن میکند . فیلمی که تهیه کننده اش بانک پاسارگاد وابسته به سپاه پاسداران است وبه عنوان نماینده سینمای جمهوری اسلامی از طرف حکومت به اسکارفرستاده میشود ، از وزارت ارشاد و فستیوال فجر رژیم تا وزارت خارجه آمریکا و اسکار پیرامون این فیلم معرکه گیری به راه میندازند و از"ارزشهای نهفته" در فیلم حرف میزنند تا ایرانیان را به افتخار و سربلندی مشغول کنند که حکومت اسلامی بتواند راحت تر برنامههای خود را جلو ببرد. اما واقعیت روشن آنست که حکومت اسلامی و اربابانش بخاطر ترسی که از وضعیت جامعه ایران دارند مجبورند هر روز معرکه ی تازه براه اندازند. ولی در این میان معلوم نیست که چرا گروهی از اهل هنر و ادب(!) در تبریکات خود این فیلم را فیلم "مستقل" معرفی می کنند ، اگر چنین فیلمی مستقل است حتما وزارت ارشاد ، سپاه پاسداران و وزارت خارجه آمریکا هم "مستقل" هستند. از طرفی هم این فیلم که چیزی بیشتر از "ارزشهای نهفته" در پند و اندرزهای اخلاقی آخوندها را ندارد فیلمی که در نکوهش دروغ حرف میزند همزمان بیشترین دروغ را میگوید و واقعیت جاری در جامعه و مشکلات خانواده درایران را وارونه سازی میکند ودستگاه قضائی نکبت بار رژیم را انسانی تصویر میکند. اخلاق مذهبی آخوندی یعنی همین؛ وقتی دارد در باره نکوهش دروغ حرف میزند بزرگترین دروغ را همان لحظه میگوید.
عدهای از اهل هنر و ادب(!) در خارج کشور ظاهراً همه چی را با هم دوست دارند. هم صادق هدایت را دوست دارند هم رجالههای را که هدایت علیه آنها بود. هم مخالفین حکومت را دوست دارند هم تولیدات فرهنگی و ترفند سیاسی حکومت را. مرزبندی که نباشد همین است. آنچه که میماند فقط ادا و اطوار سیاسی است . تفاوت هنرمندان و مبارزانی مثل هدایت، ساعدی، شاملو، صمد بهرنگی… با دیگران در حفظ همین مرزبندی با حاکمان است .
مطالب مرتبط:
گاو گندچالِ دهانِ کیهان و اصلاح طلبان خارج نشین! : امید حبیبی نیا
«عوضی خودتی!» : امید حبیبی نیا
صادق افروز: تصویر واقعی یا تبلیغ باورهای مذهبی؟
تبریک جناح های مختلف جمهوری اسلامی برای کسب جایزه اسکار
پرتو نوری علاء: جدایی نادر از سیمین؛ فیلمی مصلحت اندیش و آلوده به قدرت
لیلا قبادی: وقتی حرفهای احمدی نژاد در مراسم اسکار تکرار می شود!
امید حبیبی نیا: جمهوری اسلامی و نقش های بدلی ش در خارج از کشور
«الماس فریب» و فریب توده های مردم: عباس سماکار
نقل و بازانتشار مطالب و محتوای سایت آزادی بیان تنها با ذکر منبع مجاز است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر