-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه

Latest News from 30Mail for 03/29/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/1/9
  •  

    آرش آبادپور
    کمانگیر

    مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور، می‌گوید «رییس‌جمهور را هم بگیریم می‌گویند مهم‌تر از او باید پیدا شود».

    من در این جمله روایت ِ اتفاقی را می‌بینم که در زمانی طولانی شکل‌گرفته‌است. کسی دستگیر شده‌است، اما «آن‌ها» قانع نشده‌اند. «آن‌ها» افکار عمومی است. آدمی که توی تاکسی می‌نشیند و می‌گوید «کله‌گنده‌هاشون رو نگرفته‌ان». پورمحمدی این را می‌داند. نفر بعدی دستگیر شده‌است، اما گفتگوی داخل ِ تاکسی خاموش نشده‌است. «کله‌گنده‌هاشون رو نگرفته‌ان». پورمحمدی معترض است که هرچه جلوتر رفته‌است، و «بزرگ‌تر»هایی را گرفته‌است، هم‌چنان نتوانسته‌است افکار عمومی را ارضا کند.

    این‌همه نشان‌دهنده‌ی ساختاری است که شاهین ِ ترازوی عدالت‌اش به افکار عمومی بسته‌است. ذره‌بینش را در نردبان قدرت بالاتر نمی‌برد که کنه فساد را پیدا کند؛ می‌خواهد دل ِ مردمش را به‌دست بیاورد و شکایت می‌کند که نتوانسته‌است. این یک نظام ِ قضایی ِ پوپولیستی است که مرد ِ عالی‌رتبه‌‌اش می‌گوید شکست‌خورده‌است. در این فرایند آن‌چه از دست‌رفته‌است یک ساختار قضایی حقیقت‌یاب است و اعتمادی که شهروندان باید به ساختار قضایی داشته‌باشند. سخنان پورمحمدی مرثیه‌ای برای این هر دو است.

    اما پورمحمدی یک نکته‌ی دیگر را هم می‌گوید؛ عمق ِ ساختار ِ حاکم در ایران مشخص نیست. پورمحمدی می‌گوید برای شهروندان قابل تصور است که یک پرونده‌ی فساد اقتصادی تا عمق نظام حاکم ریشه‌کرده‌باشد و «رییس‌جمهور را هم بگیریم می‌گویند مهم‌تر از او باید پیدا شود».

    معضل ِ اول نبود ِ شفافیت است. مصیبت ِ دوم زوال ِ اعتماد شهروندان به ساختار حاکم است. و ساختار ِ حاکم ِ غیرشفاف می‌خواهد با رفتارهای پوپولیستی برای لحظه‌ای هم شده این دو اتفاق مهلک را انکار کند. و نمی‌تواند. مصیبت ِ بزرگ این است که اگر حالا می‌شود تصور کرد که «گرفتن رییس‌جمهور» ممکن است مسکن ِ این درد باشد، زمانی می‌رسد که این کار هم کسی را راضی نخواهد کرد.

    عکس از بی‌بی‌سی


     
     

    1391/1/9
  •  

    مسیح علی‌نژاد

    مصاحبه ای که با کارگردان قلاده های طلا انجام داده ام که در گویا نیوز و سایت های مختلف منتشر شده است. این مصاحبه طبیعتا یک مصاحبه در حوزه ی تخصصیِ سینمایی نیست بلکه پاسخ به انتقادات مطرح شده در مورد ابعاد سیاسیِ این فیلم است.  قبل از مصاحبه گزارشی از بی بی سی در مورد این فیلم دیده ام و مصاحبه و گفته های کارگردان فیلم را رسانه ها خوانده ام، نقدهایی که به فیلم شده بود را مرور کردم  و با رویکرد پرسش در موارد نقدهای مطرح شده رفتم سراغِ ابولقاسم طالبی. در طول مصاحبه هم هیچ اصراری بر یک مصاحبه ی تخصصی سینمایی ندارم بلکه محور سوالاتم همان مباحث انتقادی است که این روزها مطرح شده و بهترین کار برای یک خبرنگار این است که همان انتقادات را به کارگردان بگوید و موضوع او را در آن موارد جویا شود…

    به عنوان مثال ؛ در نقدهایی که به فیلم شده است بسیار عنوان شده که   «این فیلم می گوید اتاق فرمان همه ی اعتراضات پس از انتخابات آمریکا و اسراییل است.» من مشخصا این سوال را از خودِ کارگردان قلاده های طلا می پرسم و می گویم چنین نقدی در مورد فیلم شما می شود پاسخ شما چیست؟ آیا درست می گویند که شما اتاق فرمان تمام اعتراضات را انگلیس و آمریکا می دانید و او نه تنها رد نمی گند بلکه گفته های منتقدان را کامل تکمیل می کند و حتی خبرنگایر که دور از ایران زندگی می کند را هم وصل به بیگانگان معرفی می کند و در انتهای فیلم با افتخار می گوید ما فرزند امام هستیم در حالی که خود آیت الله خمینی هم از پاریس انقلاب ۵۷ را رهبری کرده بود اما در ذهن آقای قلاده های طلا الزاما زندگی کردن یک منتقد در یک کشور دیگر به معنای وابستگی یا سرسپردگی یا فرمان گرفتن است.

    جایی دیگر گزارشگر بی بی سی می گوید: «ابوالقاسم طالبی گفته این فیلم را بر اساسا شصت هفتاد اسناد وزارت اطلاعات ساخته شده است؟» از او مشخصا می پرسم که آیا خود تحقیق شخصی انجام داده است یا بر اساسا کتاب و جزوه های وزارت اطلاعات نوشته است که او   می گوید کار تحقیقی انجام داده است می گوید به دیدار خانواده های کشته شدگان انتخابات و برخی دیگر از مطلعین رفته است که می گویم ممکن هست اسم ها را بگوید، او اما می گوید به خاطر امنیت شان و یا چون کار ژورنالیستی نبوده اسامی را نمی گوید….و بعد خودش اشاره به سعیده پور آقایی و ترانه موسوی می کند و می گوید از من باید بپرسید چرا در مورد اینها فیلم نساختم که من می گویم در مورد اینها خود ما روزنامه نگاران هم هنوز منابع موثقی نداریم برای چه در این مورد بپرسم در موارد دیگری می پرسم که اطمینان بیشتری دارم. بر همین اساس در   پرسش ثانویه ای از او می پرسم   آیا در تحقیقات خود از دو قشر که در حوادث پس از انتخابات بیشترین نقش را داشته اند؛ خانواده ی آسیب دیدگان و خانواده ی روزنامه نگاران زندانی تحقیق کرده است که می گوید بله انجام داده ام اما اسمی نمی آورد….

    در رسانه های راستی نوشته شده: «طالبی گفته این فیلم برای لبیک به رهبری ساخته شده است» و من مشخصا می پرسم آیا این نقل قول ازشما درست است که رد می کند و در عین حال می گوید در ایران هیچ گانه دوگانگی بین مردم و رهبری وجود ندارد، آزادی وجود دارد و اساسا مردم و رهبر یکی هستند و و حتی نقد به رهبری هم در ایران آزاد است و باز تاکید می کند که چون رهبری دستور داد کهریزک بسته شود باید در مورد کهریزک هم فیلم جدی ساخته شد..

    از طرفی در مورد پایین کشیدن فیلم هم در خبرگزاری های رسمی خبر منتشر شد که قرار است توقیف شود که باز از او پرسش کردم و او می گوید اگر این مصاحبه ترتیب مرا ندهد قرار بر این نبود فیلم پایین بیاید…

    جدای از پرسش و پاسخ ها و نوع ادبیات ابوالقاسم طالبی برایم جالب است از همان اول که می گوید: «می موندید اینجا با هم خوش می گذروندیم». بعد در پاسخ به سوال دیگری در مورد اینکه بلاخره شما از انتخاباتی فیلم ساخته اید که در آن کهریزک اتفاق افتاده بود آیا با مادران کشته شدگان گفتگو کرده اید در مراحل تحقیق تان: با حالتی بسیار بد می گوید «با مادر شما نه…» …بعد هم ابراز امیدواری می کند که مبادا «با این مصاحبه ی حضرتعالی ترتیب ما داده نشود»، جای دیگری می گوید انقدر توی این مصاحبه «بله بله» گفتم که شنود کنندگان می توانند با این بله بله گفتن ها مرا به عقد پنجاه نفر در بیاورند….

    جالب اینجاست با چنین ادبیاتی بعد از مصاحبه و هنوز قبل از اینکه من مصاحبه را منتشر کنم تمام سایت های راستی پر شده بود از نقل فول آقای طالبی که نیم دانم واقعا صحت دارد یا نه  که ایشان گفته است در پی سماجت شدید خبرنگار، من مصاحبه کردم و اگر کامل منتشر نکند من خودم فایل صوتی را منتشر می کنم. حالا من هم تقریبا کامل منتشر کردم ولی ادبیاتش در عین حال که سعی می کند بسیار آرام  و مبادی آداب و حساب شده به انتقادتی که این روزها در مورد فیلم شان مطرح شده پاسخ دهد با این شوخی های نا متعارف و نچسب چندان قابل افتخار نبود که برای انتشارِ همه ی آن انقدر با رسانه های مختلف مصاحبه و اصرار کنند.

    معمولا خود کارگردان که شاید صدها ساعت فیلم و صدا از سوژه های تهیه می کند خوب می داند که تمام یک گفتگوی نیم ساعته قابلِ نشر نیست با این همه با اصرار آقای طالبی فایل صوتی را منتشر کرده ام اما منتظر هستم کسی که این همه اصرار به انتشار داشت و نگران سانسور بود(در حالی که تهیه یک گفتگوی خبریِ کوتاه هرگز به معنای سانسور نیست ) حالا حداقل بگوید که آیا خود ایشان هم حاضر هستند تمام و کلِ مصاحبه را بدون سانسور در یکی از رسانه های داخل ایران منتشر کنند؟  آیا اساسا وزارت ارشاد همان کشوری که او می گوید رهبری و مردم در آن یکی هستند آیا اساسا اجازه می دهد متن این گفتگو در یکی از روزنامه های داخل ایران منتشر شود؟  آن هم در گفتگویی که خود کارگردان با همان ادبیات مخصوص خودش اعتراف می کند که در چنین حکومتی با یک مصاحبه ممکن است ترتیبِ  ایشان را بدهند. (پوزش این عین عبارت خود کارگردان است)

    کسانی که در رسانه های حکومتی جرات انتشار یک سوال ساده از رهبری را ندارند عجیب است که چه با سماجت پیگیر می شوند که تمام گفتگوی نیم ساعته شان باید در سایت ها منتشر شود….آزادی خوب است اما فقط برای خودشان. همانگونه که احمدی نژاد به دور دنیا سفر می کند و با تمام رسانه ها مصاحبه می کند اما هیچ یک از رسانه های داخل ایران اجازه ی مصاحبه با اوباما، دیوید کمرون یا سارکوزی را ندارند. بله آقای طالبی در کشوری که شما می گویید میان مردم و رهبری دوگانگی وجود ندارد هیچ رسانه ای جرات انتشار  همین صحبت های خودتان را به صورت کامل ندارد چون در آن در مورد رهبری جمهوری اسلامی طرحِ پرسش شد و رسمِ ارشاد و اطلاعات هم این نیست که کسی در مورد «حضرتِ آقا» حتی سوال کند…

    آقای طالبی!

    ساختن قلاده های طلا هیچ ایرادی ندارد بلکه قلاده  های مرئی و نامرئی به گردن داشتن، بزرگترین ایرادِ انسان است و کاش هیچ انسانی در هیچ جای جهان گردنش در برابر خط های قرمزِهای غیر قانونی و غیر انسانیِ یک حکومت تسلیم نشود…

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/1/9

     

    بامدادی

    اگر دست من بود مفاهیم پایه سواد رسانه‌ای (media literacy) را در برنامه درسی مدارس می‌گنجانیدم. چون اهمیت درک و تحلیل پیام‌هایی که از طریق رسانه‌های مختلف دریافت می‌کنیم برای بهتر فهمیدن دنیایی که آن‌را از طریق رسانه‌ها می‌شناسیم «ضروری» است. این اهمیت به حدی است که حتی می‌توانیم آن‌را به عنوان پیش‌شرط «باسواد تلقی» شدن در نظر بگیریم. مفهوم سنتی «باسوادی» در زمانی که رسانه‌ها جملگی به صورت چاپ شده تولید می‌شدند شکل گرفت. «باسوادی» به معنای توانایی رمزگشایی، درک کردن و ایجاد ارتباط از طریق مکتوب بوده است. اما دنیا در قرن اخیر تغییر کرده و رسانه‌ها منحصر به مطالب چاپی نمی‌شوند. در واقع در دنیای امروز، بیشترین سهم رسانه‌ها متعلق به رسانه‌های الکترونیک است. پس در دنیای امروز برای «باسواد» تلقی شدن فرد باید هر دو مهارت زیر را داشته باشد:

    ۱)  توانایی رمزگشایی، درک کردن، ارزیابی کردن و نوشتن از طریق همه انواع رسانه‌ها

    ۲) توانایی خواندن، ارزیابی کردن و تولید کردن محتوای متنی، تصویری و صوتی یا هر نوع ترکیبی از آن‌ها

    به عبارت دیگر، افراد باسواد امروز باید در کنار «سواد نوشتاری» و «سواد عددی» و «سواد فنی»، «سواد رسانه‌ای» نیز داشته باشند.

    سواد رسانه‌ای یک فرد شامل سه مرحله می‌شود:

    مرحله اول: تشخیص

    در این مرحله اهمیت مدیریت رسانه‌ای فردی بر وی آشکار می‌شود. یعنی فرد به این تشخیص می‌رسد که همان‌طور که فرضا باید رژیم غذایی خود را مدیریت کند، لازم است رژیم رسانه‌ای خود را نیز مدیریت کند. با این‌کار او زمان کمتر و موثرتری را پای رسانه‌های مختلف از قبیل تلویزیون، رادیو، اینترنت، بازی‌های کامپیوتری، فیلم‌ و رسانه‌های چاپی صرف خواهد کرد.

    مرحله دوم: تحلیل رسانه‌ای

    مرحله دوم، یادگیری مهارت‌های لازم برای «مواجهه ناقدانه» با رسانه‌هاست. یعنی یادگیری تحلیل کردن و به پرسش گرفتن آن‌چه داخل کادر مشاهده می‌شود، چگونگی شکل‌گیری آن و حدس زدن آن‌چه که ممکن است خارج از کادر قرار گرفته و از روایت حذف شده باشد.

    مرحله سوم: تحلیل فرارسانه‌ای

    این مرحله عبور به فراسوی قاب‌بندی و تکنیک‌های تولید رسانه است. چه کسانی رسانه‌هایی را که تجربه می‌کنیم تولید می‌کنند و با چه هدفی؟ چه کسانی از آن‌ سود می‌برند؟ چه فرد یا افرادی از آن متضرر می‌شوند؟ چه کسانی در آن تصمیم‌گیرنده‌اند؟ در این لایه از تحلیل‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به این موضوع پرداخته می‌شود که چگونه افراد جامعه از طریق رسانه‌هایی که تجربه‌ می‌کنیم معنا تولید می‌کنند و چگونه رسانه‌های گروهی، اقتصاد جهانی مبتنی بر مصرف‌گرایی را پیش می‌رانند. این نوع پرسش‌گری‌ها زمینه را برای به چالش‌ کشیدن سیاست‌های دولت‌ها یا شرکت‌ها فراهم می‌کند.

    اگر چه سواد رسانه‌ای در درجه اول برای رویارویی آگاهانه با تلویزیون و رسانه‌های الکترونیک ضروری به نظر می‌رسد، اما اصول اصلی آن را می‌توان در برخورد با همه انواع رسانه‌ها از طرح‌‌های روی تی‌شرت‌ها گرفته تا اینترنت به کار برد.

    سواد رسانه‌ای به شهروندان این امکان را می‌دهد که از مخاطبان پذیرا و منفعل رسانه‌ها به مخاطبانی نقاد و فعال تبدیل شوند.

    در همین رابطه: سواد رسانه‌ای چیست؟ » یونس شکرخواه


     
     

    1391/1/9

     

    علیرضا مجیدی
    یک پزشک

    به تازگی نخستین کافی‌نت مخصوص زنان در کابل افتتاح شده است، سازمانی با نام «زنان جوان برای تغییر» این کافی‌نت را راه‌اندازی کرده است.

    این کافی‌نت با هدف فراهم کردن امکانی برای متصل شدن زنان افغان به اینترنت، به صورت آزادانه و بدون مزاحمت مردان، افتتاح شده است.

    نام این کافی‌نت، به احترام سحرگل، زن ۱۵ ساله‌ای که چندی پیش مورد سکنجه شوهر و خویشاوندان خود قرا گرفته بود، نامگذاری شده است.

    منابع: + و +


     
     

    مکارم شیرازی:
    1391/1/9

    آیت الله ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعیان از تازه‌ترین سخنان محمود احمدی‌نژاد درباره فردوسی انتقاد کرد.

    محمود احمدی‌نژاد روز شنبه ۵ فروردین، در جمع ایرانیان مقیم تاجیکستان شاهنامه فردوسی را "توحید نامه" خوانده و گفته بود که فردوسی، شاعر ایرانی، «مکتب پیامبر اسلام را نجات داده است.»

    آقای مکارم شیرازی که در درس خارج فقه خود در قم سخن می‌گفت، اظهارات احمدی‌نژاد را «ظلم بزرگ به علمایی» دانست که «از ابتدا تا امروز به دنبال حفظ مکتب اسلام و تشیع بوده و هستند.»

    او گفت: «یعنی شیخ طوسی، سید مرتضی، سید رضی، شهید اول و شهید ثانی که سال‌ها زندان را تحمل کرده و خونشان نیز در این راه ریخته شده است،‌ اسلام را نجات نداده‌اند و فردوسی آن را نجات داده است.»

    آیت الله مکارم شیرازی با خواندن بیت "بسی رنج بردم بدین سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی" گفت که خود او می‌گوید که با تلاش‌های زیادی که در این سی سال متحمل شده‌ام، زبان فارسی را زنده کرده‌ام، "بنابراین اینکه گفته می‌شود فردوسی مکتب پیامبر اسلام را نجات داده است،‌ ضد گفته او است."

    این مرجع تقلید شیعیان گفت: "برخی می‌گویند هدف این است که با روحانیت مبارزه کنند و نقش روحانیت را کمرنگ کنند. برخی می‌گویند هدف این است که مکتب ایرانی را مقابل نظام اسلامی قرار دهند و نظام جمهوری اسلامی را کمرنگ و ما را از سایر مسلمین جدا کنند در حالیکه با وقوع این بیداری اسلامی ارتباطمان بهتر و رو به راه‌تر می‌شود."

    دو سال قبل، مجمود احمدی نژاد در مراسم رونمایی منشور کورش در تهران، ضمن تجلیل از کوروش از او به عنوان شاه جهان یاد کرده بود. اسفندیار رحیم‌مشایی رئیس دفتر او هم اظهارات مشابهی درباره «مکتب ایرانی» داشته که با خشم حامیان رهبر جمهوری اسلامی مواجه شده است.

    منبع: فارس و بی‌بی‌سی

     


     
     

    1391/1/9

     

    گزارش‌ها حاکی‌ست احمد زیدآبادی و مهدی محمودیان روزنامه نگاران دربند زندان رجایی شهر به مرخصی آمده‌اند.
     
    مهدی محمودیان برای اولین بار پس از دو سال و نیم به مرخصی می آید و احمد زید آبادی نیز پیش از این در تابستان سال گذشته به مرخصی چند روزه اعزام شده بود.
     
    احمد زیدآبادی روزنامه نگار و فعال دانشجویی که از ۲۳ خرداد ۸۸ در زندان به سر می‌برد، از زمستان سال ۸۸ به همراه تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شود.
     
    وی توسط دادگاه انقلاب به شش سال زندان، پنج سال تبعید و محرومیت مادام العمر از هرگونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی محکوم کرد، که دادگاه تجدید نظر حکم دادگاه بدوی را مورد تایید قرار داد.
     
    مهدی محمودیان که در خصوص وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. او در داخل زندان نیز نامه ای درباره وضعیت اسفناک زندان رجایی شهر کرج و تجاوزهای مکرر در این زندان خطاب به آقای خامنه ای نوشت.
     
    مهدی محمودیان به علت شرایط نامساعد زندان بخشی از ریه خود را از دست داد. سرانجام چندی پیش با انتقال وی به بیمارستان موافقت شد.
     
    منبع: کلمه

     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته