جنبش سبز، در پی پاسخ به بحرانهایی است که هرچند «ذهنی» بهنظر میرسند اما واقعیاند
انتخابات دروغین، نمایشی و فرمایشی مجلس نهم، تمام شد. دستکم بخش اعظم نمایش رسوای انتخاباتی پایان یافته است. نتایج انتخابات ناسالم نیز همانگونه که رهبر نظام اقتدارگرا «پیشبینی» کرده بود، «به حول و قوه الهی» محقق شد؛ و «سیلی»ای که آیت الله خامنهای از آن گفته بود، به تصویر کشیده شد.
وضع دو سوی اصلی مهمترین نزاع ایران امروز (تمامیتخواهی و دموکراسی) با محوریت جنبش سبز، تغییری نکرده است. جز آنکه اینک تمامیتخواهان مسلط در ساختار سیاسی قدرت، بهگونهای ملموستر بحران مشروعیت خود را لمس میکنند. چه کسی بیشتر و بهتر از خود طراحان و سیاستگذاران و مجریان و ناظران انتخابات ناسالم، از نتایج دروغین انتخابات، و وضع حقیقی میزان مشارکت مردم مطلع است؟
نقطهی آغاز برای پایان زمامداری حاکمان آنجا شکل میگیرد که در جان و دل مردمان، دیگر دلبستگیای به آنان نیست. این، همان چیزی است که از 22 خرداد 1388 کلید خورده، و آنتونیو گرامشی آن را با مفهوم «هژمونی» تبیین میکند.
هژمونی (استیلا) رضایت و توافقی است که توسط مردم به بلوک حاکم داده میشود، و معنایی متفاوت با سلطه و قدرت دارد که معمولا جبری است. هژمونی وضعی را توضیح میدهد که طبقهی مسلط سیاسی توفیق یافته طبقات جامعه را به قبول ارزشهای سیاسی، فرهنگی و اخلاقی خود تشویق، و با خود همراه کند. به عقیدهی گرامشی، بلوک حاکم تا هنگامی که بتواند بر توافق عمومی لایههای اجتماعی و جامعه مدنی تکیه کند، پیروز و مسلط است؛ در غیر اینصورت، بحران هژمونی یا اقتدار رخ مینمایاند. از این زاویه، بحران اقتدار بهعلت ناتوانی بلوک حاکم در مواجهه با تغییرات اجتماعی ـ اقتصادی جامعه بروز میکند و پایان دورهی رضایت و موافقت عمومی را مورد تاکید قرار میدهد.
از این منظر، برای آنان(تغییرخواهان)ی که بازی نمایشی و فرمایشی انتخاباتی را نپذیرفتند و شریکاش نشدند؛ برای آنهایی که به شکاف و فاصلهی محسوس و معنادار بخش عمدهی جامعه ایران (بهویژه طبقه متوسط شهری) از حاکمیت اقتدارگرا همچنان باور دارند و آنرا در انتخابات 12 اسفند بار دیگر مشاهده کردند؛ برای کسانی که به ناهمراهی لایههای نابرخوردار با کارگزاران ارشد نظام، و اعتراض خفتهی فرودستان نسب به مدیریت کلان رژیم سیاسی معتقدند؛ و برای کنشگرانی که معتقدند انتخابات دروغین مجلس نهم تنها موجب رسواسازی بیشتر بنیانهای مشروعیت و اقتدار دموکراتیک حاکمیت سرکوبگر شد؛ برای این همه، چیزی تغییر نکرده است؛ مگر آنکه:
الف. سرمایه اجتماعی عمودی دولت-ملت، با تبلیغ نابخردانهی تریبونهای رسمی در مورد روند برگزاری و نتایج دروغین انتخابات فرمایشی، بیش از پیش موجب بیاعتمادی شهروندان به صاحبان قدرت شده و میشود؛
ب. شمار قابل توجهی از مجریان و بدنه اجرایی و نظارتی انتخابات، بهخصوص در پایتخت و شهرهای بزرگ، در درون خویش پرسانند که دلیل عدم همراهی مردم با انتخابات در چیست؛
پ. شکاف در درون ساخت قدرت با هجمه و محدودیت و حذفی که متوجه یاران احمدینژاد شد، بیشتر شده است.
در این میان، اگر آقای خاتمی -به هر دلیل- در انتخابات مشارکت میکند، «وضع جنبشی»، برای «سبز»ها تغییری نکرده؛ مگر آنکه تمایز «جنبش سبز» از «اصلاحات»، تدقیق و شفاف میشود.
اینجا، در جنبش سبز، خواست و ارادهی تغییر مبتنی است بر:
جانهایی که هرچند در خون غلتیدهاند (چون ندا و هاله)، اما همچنان جاریاند و شورانگیز؛
آزادگانی که هرچند بهظاهر در بند هستند، اما نقطه امید و قوت قلب جنبش اجتماعی ایران امروزند (از موسوی و کروبی تا تاجزاده و سحرخیز و توسلی و رجایی و خزعلی)؛
ارادههایی که شجاعانه و بهصراحت، هریک به قرائت خود و از زاویهای، همچنان «ایستادگی» و «صبوری» و «امید» میپراکنند و میآفرینند (از مادر سهراب اعرابی تا محمد نوریزاد، و از آیتالله صانعی تا عبدالله نوری)؛
و فراتر، یکایک شهروندانی که «آگاهانه» -و نه از سر بیاهمیتی مقولهی انتخابات و بلاموضوع بودن آن- در نمایش انتخاباتی تمامیتخواهان، نقشی بهعهده نگرفتند و ناظر معترض انتخابات دروغین شدند.
و افزون بر همهی اینها (که وجه فاعلی داشت)، در مقام تغییرات ساختاری، حکایت همچنان جاری و باقی است. از این زاویهی اخیر، جنبش اجتماعي حاصل دگرگوني اجتماعي است؛ تغییراتی که قدرت سختافزاری مستقر از کنترل و مهار آن ناتوان است. و جنبش سبز، بهمثابهی جنبش اجتماعی، در پی پاسخ به بحرانهایی است که هرچند «ذهنی» بهنظر میرسند اما واقعیاند؛ ازجمله: بحران مشروعیت و بحران مدیریت منابع مادی و معنوی کشور، و بحران مشارکت. بحرانهایی که نه تنها همچنان ملموساند بلکه گاه بیشتر از قبل (چون اختلاس 3000 میلیارد تومانی یا حتی ردصلاحیت حامیان رییس قوه مجریهی برآمده از کودتای انتخاباتی)، خودنمایی میکنند.
برای جنبش سبز، انتخابات مجلس نهم نه نقطهی شروع بود و نه خط پایان. یاران سبز جنبش اعتراضی با نیمنگاهی به طیف متکثر و گستردهی نیروهای سیاسی -اجتماعیای که در انتخابات شرکت نکردند، و بر پایهی آنچه به اجمال مورد اشاره قرار گرفت، و با تکیه بر «امید»ی درخور «راه سبز امید»، میتوانند گامهای محکمتر و مدبرانهتری بر زمین سیاستورزی گذارند. در همین راستا، بازخوانی تجربههای موفق و نقاط قوت، و نیزریشهیابی علل و دلایل برخی ناکامیابیها و کاستیها در فرآیند کنش اعتراضی به وضع موجود -با تمرکز بر انتخابات 12 اسفند- بهقدر لازم، پرثمر و کاربردی مینماید؛ و در این میان، ساماندهی و سازماندهی سبزها و مناسبات و روابط و تعاملات آنان، با تاکید بر کلیدواژهی گرانسنگ جنبش سبز، یعنی مفهوم «شبکههای اجتماعی»، بس راهبردی است.
منبع: جرس
امروز:محمد نوریزاد، نویسنده و جهادگر دوران دفاع مقدس در بیست و پنجمین نامه خود به رهبری که این هفته به دلیل انتخابات پنج شنبه منتشر کرده، نوشته است: ما به اسم اسلام در این سالهای پس ازانقلاب آدم کشته ایم و اموال مردمان خود را غارت کرده ایم و زندانهای خود را از مردم معترض پُر کرده ایم و به اسم اسلام برجهل مردمان خیمه افراشته ایم و به اسم اسلام برسراسلام و مردم و تاریخ خاک افشانده ایم. آیت الله های ما به کدام افق خیره مانده اند تا مگر فرصتی پدید آید و این غبار نفرت و انزجار از اسلام روفته گردد؟ من اما یک توفان سراغ دارم که می تواند این نجاسات را از سر و روی اسلام بروبد و چهره ی آلوده اش را خواستنی کند. و آن: خود سوزی آیت الله های ایران است.
وی که هر جمعه در نامه هایی انتقادی به رهبری به تشریح بخشی از مشکلات جامعه می پردازد، در این نامه ی خود آورده است: من اما به نوشتن های خود ادامه می دهم. روبه مردم. روبه نمایندگان نمایشی مجلس. روبه قاضی القضاتی که تجربه ی یک بازپرسی ساده در پرونده ی او نیست. رو به جوانان. رو به سپاهیان و بسیجیان. رو به همه ی آنانی که مظلومند و چشم به راه یک عنایت مختصر سر به آسمان دارند. رو به فردا. فردایی که برای درخشش ما پای می کوبد. رو به بشاراسدی که رفتنی است. رو به خیزشی که به سمت ما خیز برداشته است.
متن کامل این نامه که وب سایت رسمی محمد نوریزاد منتشر شده به شرح زیر است:
خود سوزی آیت الله های ایران
به نام خدایی که همه ی ما آیت اوییم
سلام به محضر رهبر گرامی حضرت آیت الله خامنه ای
من در این تنگنای فرصتی که همه ی ما گرفتار آنیم، می خواهم دیگرانی از جنس خودتان را و نه شما را مخاطب قراردهم. درست در اوضاع و احوالی که ما و شما غربال به دست، نمایندگان راستین مردم را پس رانده ایم و نمایندگان دلخواه یا نمایندگان بی روح و بی تپش را برگزیده ایم! و درست در شرایطی که حداقل پانزده میلیون مردم معترض تماشاگر این خیمه شب بازی ملی مایند! شما را بخدایی که دوستدار و بنده ی اویید، این همه انشقاق را بر این مردمِ آرزو به دل مپسندید. شما را بخدایی که همه ی اطوار ما در معرض و منظر اوست، یک نگاه نگران به این تنگنای ملی بیاندازید. شما در دو قدمی نیکبختی، به بخش وسیعی از مردم ایران پشت کرده اید. شما در جوار خود خدا به حقوق حداقل پانزده میلیون صاحب رأی بی اعتنا مانده اید. این جفاکاری، خدای می داند که به فرداهای مطلوبی که مدعی آنید منجر نخواهد شد. سخن از حق است. حق های پایمال مردمی که اراده ی حقوق خود را به امانت به شخص شما سپرده اند.
شما در جایگاه خود جلوس فرمایید و به غوغای من گوش دل بسپرید. باور بفرمایید من در حیرتم که چرا آیت الله های ایران عمامه از سر نمی گیرند و پای برهنه فریاد وا اسلاما سر نمی دهند و پیش چشم مردم دنیا خود را به آتش نمی کشند؟ آیت الله های ایران به کدامین معجزه دل بسته اند تا مگر آن معجزه از آسمان خدا به زیر آید و غبار غلیظی را که در این ملک بر سر اسلام و قرآن و خدا و پیغمبر و معارف دینی نشسته، پاکسازی کند؟
متاسفانه می دانم که آیت الله های ایران به آبروی خود بهای بیشتری قائلند تا آبروی اسلام. چرا که اگر به این مهم باور داشتند، یک تغییری در رفت و آمد معمول خود پدید می آوردند. این روزها آیا آبرویی برای مسلمانی ما مانده است؟ به جرات می توان گفت: نه! ما با چنان کیاستی، و با اتخاذ آنچنان رویه های منحصر بفردی، و با گسیل عربده های کفن پوش به در خانه ی مراجع و عالمان بظاهر کج رفتار، به جرات و شهامت و زبان و قلم و فتاوای آنان قفل بسته ایم و راه هرگونه تحرک معترضانه را بر آنان بسته ایم که مگر خود سوزی آنان به کار آید و کاری بکند.
ما به اسم اسلام در این سالهای پس از انقلاب آدم کشته ایم و اموال مردمان خود را غارت کرده ایم و زندانهای خود را از مردم معترض پُر کرده ایم و به اسم اسلام بر جهل مردمان خیمه افراشته ایم و به اسم اسلام بر سر اسلام و مردم و تاریخ خاک افشانده ایم. آیت الله های ما به کدام افق خیره مانده اند تا مگر فرصتی پدید آید و این غبار نفرت و انزجار از اسلام روفته گردد؟ من اما یک توفان سراغ دارم که می تواند این نجاسات را از سر و روی اسلام بروبد و چهره ی آلوده اش را خواستنی کند. و آن: خود سوزی آیت الله های ایران است.
آسیب ها و آثار مخوف کلاهبرداری های خارق العاده ی اسلامی ما را، با هیچ توصیه و توجیهی نمی توان روفت مگر این که آیت الله های ایران در اعتراض به خفتی که اسلام در این ملک دچار آن شده است، خود را به آتش بکشند. اگر آیت الله های ما به آن جهان و ایستادن در برابر خدا معتقدند که می دانم معتقدند، و قبول دارند که سکوت آنان در قبال مفسده ها و ظلم های جاری این نظام، قطعا به حساب آنان نیز گذارده می شود، خود سوزی خویش را بهترین و خدایی ترین راه برای برون رفت این سرزمین از آغوش زشتی ها و نفرت ها و بن بست ها خواهند یافت.
آیت الله های ما می توانند یک به یک و یا چند به چند، دور از چشم کفن پوشان و لباس شخصی ها و طلاب استخدامی و ماموران معذور، خود را به آتش بکشند، و پیش از آن، جلوی دوربین های ساده ای که همه جا یافت می شود، به مردم بگویند که چرا دست به این کار زده اند. گرچه با اولین خودسوزی یک آیت الله، دستگاههای اسلامی اطلاعاتی ما ممکن است همه ی آیت الله ها را در یک جا جمع کنند و کبریت و بنزین را از دسترس آنان دور سازند، اما می شود پیش از اقدام به خود سوزی، درگوشه ای به غیبت و انزوا خزید و ناگهان با انتشار خبر و فیلم خود سوزی به پهنه ی فهم و علاقه و استقبال مردمان پای نهاد.
من با اطمینان می گویم که خود سوزی آیت الله های ما کمترین هزینه ای است که می شود برای خلاصی از بختکی که به اسم اسلام بر گلوی اسلام و مردم مسلمان تیغ می کشد، متقبل شد. این خودسوزی ها می توانند موجی از سرزندگی به جان جامعه ی افسرده و رو به موت ما بدوانند و روح تازه ای به جسم این مرده ی متحرک بدمند.
مباد آیت الله های ما و طرفداران آنان، سخن مرا به طنز و مطایبه تفسیر کنند و از ذات این پیشنهادِ بدیع، توهین و اسائه ی ادب مستفاد آرند؟ نخیر، اگر آیت الله های ما تن به آتش اختیاری این دنیا نسپارند، آتش آن دنیا چشم به راهشان است. آیت الله های ما بر قتل و غارت و آسیب مردم خویش سکوت کرده اند و با همین سکوت یا با اعتراض های نیم بند و بی ضرر خود، دست حاکمیت را و دست عمله های آنان را در رواج کاری ترین زخم ها بر پیکر دین و دنیای مردم وا گشوده اند. آیت الله های ما اگر خود را به آتش نکشند، باید جنازه ی اسلام را به دوش بکشند. و باید هر روز با تماشای مردمی که پرچم نفرت از اسلام بر می افرازند، هزار بار بمیرند و زنده شوند.
حُسنِ خودسوزی آیت الله های ما به این است که چهار ستون حاکمیت را به لرزه در می آورد و آن را فرو می ریزد و علاوه بر زنده کردن اسلامِ افسرده دراین ملک، از خسارت ها وکشتارها و شورش ها و هرج و مرج های بعدی جلو می گیرد. من به این مهم باور دارم که تنها چیزی که می تواند جلوی اسلحه ی برادران قاچاقچی را بگیرد و در میان آنان موجی از تردید و شکاف ایجاد کند، همین خود سوزی آیت الله های ایران است.
هشتاد نه، هشت آیت الله اگر خود را به آتش بکشند، هم از کشته شدن هشتاد هزار نفر مردم معترضی که خواه ناخواه بدان سو خیز برداشته اند، جلوگیری می کنند، و هم نام خود را تا ابد بر تارک مجاهدان راستین اسلام و انسانیت ثبت و ضبط خواهند نمود، و هم چهره ی تازه ای از دین خدا به جهانیان عرضه خواهند کرد. که : در ایران، این تنها مردم نیستند که برای رهایی از چنبره های ظلم هزینه می پردازند، بل آیت الله های ایران نیز پا به پای مردم معترض، از جان خود در می گذرند و با بذل جان خویش، سنگ ها را از پیش پای کشورشان برمی چینند.
رهبرگرامی
هم شما هم ما می دانیم که آیت الله های ما برای آنکه خود را از خودسوزی معاف کنند، هزار دلیل شرعی متوسل می شوند. باکی نیست. من خود مگر آیت خدا نیستم؟ من بجای همه ی آیت الله ها خودم را به آتش می کشم. شاید پیران و جوانان از جان گذشته ای نیز مرا در این حرکت آتشین همراهی کنند. نهضتی از خودسوزی. وشاید کسی نیز به راهی که من می نمایم، درنیفتد. مرا اما با دیگران کاری نیست. احساس و باورم براین است که برای بیدارکردن خفتگانی که در حاکمیت همه کاره اند، باید آتش افروخت. با هیزم تن خود. بله، من به زودی خود را به آتش خواهم کشید. تا شاید آتشی که عنقریب از دلارهای نفتی و اسلحه ها و فربگی جماعتی از پاسداران ما زبانه می کشد، فرو کشد.
من در لهیب آتشی که مرا می سوزاند بر سر همه ی نمایندگانی که چربی وشیرینی جلوس بر صندلی نمایندگی را به غارت نشسته اند، فریاد خواهم زد: ای همه ی شمایانی که با تن سپردن به غوغای فریب، بر سر مردم معترض سرزمین خود پای نهادید و بی اعتنا به حاجت های قانونی آنان پای به مجلس گذاردید، سیر از شیر این شتر بنوشید که فردا - بسیار زود - خواهید دانست آنچه خورده اید، جز خون نبوده است!
رهبرگرامی
نگارش نامه های پیوسته ی من به جناب شما پایان یافت. تا مگر به ضرورتی - و اگر مرا عمری بود - باز با شما سخن بگویم. تمنای من از شما این است که مبادا خیرخواهی های مرا به دشمنی تفسیر فرمایید. من چشم به نیکفرجامی چشم دارم. من برای مردم ایران فرداهایی سرشار از نیکبختی آرزومندم. پس جوهره ی کلام مرا جز به خیرخواهی بر نیاورید. نمی دانم در همین نزدیکی ها خواب جناب حجة الاسلام والمسلمین طائب برای من و خانواده ام چگونه تعبیر خواهد شد. اما چرا به وی نگویم: آن کسانی از شما خوف می ورزند که به جان خود بهایی بدهند. این جان من. از ابزارها و زندان های مخوف شما چه بر می آید آنجا که من اراده ی مرگ خود را خود به دست گرفته ام؟
هیچ به این اندیشیده اید که من اگر یکی دوبار بر در خانه ای کوفته بودم حتماً یکی سر بدر می آورد و دربه رویم می گشود؟ اما شما نمی دانم چرا به این همه در کوفتن های من اعتنایی نفرمودید. باکی نیست. گرچه پاسخ شما برای من بسیار مغتنم بود اما بیایید و لااقل این یک تقاضای مرا نادیده مگیرید. کدام تقاضا؟ به وزیر اطلاعات و رییس اداره ی اطلاعات سپاه بفرمایید پنج دستگاه کامپیوتر مرا و دوربین های مرا و حافظه های کامپیوتری مرا و اقلام دیگری را که از دوسال ونیم پیش از من ربوده اند به من بازبگردانند. دوست دارم پیش از آنکه خود را به آتش بکشم چشمم به تماشای اموال شخصی ام روشنایی بگیرد. بخداوندی خدا اگر من این شکایت را به پیشگاه یک حاکم نسل اندر نسل کافر می بردم نهایتاً یک پاسخکی به سمت من پرتاب می نمود. در شگفتم که چرا شما به تقاضای مکرر این کمترین بها نمی دهید. دزدان اطلاعات و دزدان سپاه این همه مدت است که ابزار کار مرا برده اند. چه می شد اگر یک تشری بر سر فرومایگان اطلاعات و سپاه فرو بارید و آنان را به خبط و خطای قانونی و شرعی شان متذکر می شدید؟ این که: دزدی، دزدی است. چه از جانب محمد رضا رحیمی و صادق محصولی و احمدی نژاد باشد چه برادران سپاهی و اطلاعاتی.
من اما به نوشتن های خود ادامه می دهم. روبه مردم. روبه نمایندگان نمایشی مجلس. روبه قاضی القضاتی که تجربه ی یک بازپرسی ساده در پرونده ی او نیست. رو به جوانان. رو به سپاهیان و بسیجیان. رو به همه ی آنانی که مظلومند و چشم به راه یک عنایت مختصر سر به آسمان دارند. رو به فردا. فردایی که برای درخشش ما پای می کوبد. رو به بشاراسدی که رفتنی است. رو به خیزشی که به سمت ما خیز برداشته است. والسلام
یازدهم اسفندماه سال نود
با احترام و ادب: محمد نوری زاد
امروز: همانگونه که قابل پیش بینی بود انتخابات مجلس نهم در زیر سایه گسترده و سنگین تبلیغات دولتی برگزار شد و استاندار تهران و دبیرشورای نگهبان هم با خوشحالی اعلام کردند که مشارکت مورد نظر رهبری تحقق پیدا کرده است.
به گزارش کلمه چنین اظهار نظری موید این واقعیت است که طی چند ماه گذشته همه دستگاه های حکومتی از سپاه تا دولت بسیج شده بودند تا بتوانند مثل همیشه خواسته رهبری را جامه عمل بپوشانند.
در حالی که هنوز فصلی از کتاب انتخابات گشوده نشده بود، رهبری از "چالش امنیتی" نام برده و هشدار داد و از مردم و مسئولان خواست که "نگذارند این چالش به امنیت کشور صدمه بزند." پس از آن بود که رهبر ی با حساس و مهم خواندن این انتخابات پیش بینی کرد که میزان مشارکت در انتخابات "بسیار زیاد و حضور مردم پرشورتر از همیشه" خواهد بود.
همین مساله باعث شد که سه ماه قبل از برگزاری انتخابات مسئولان برگزاری از مشارکت شصت درصدی سخن بگویند و این رقم بارها از تریبون های مختلف از زبان نماینده ولی فقیه در سپاه، فرمانده کل سپاه پاسداران، مشاور سیاسی سپاه، مسئولان وزارت کشور و رسانه های نزدیک به حاکمیت تکرار شد.
اصرار بر مشارکت بالای شصت درصدی در حالی صورت می گرفت که بطور سنتی انتخابات مجلس طی دوره های قبل نیز بین ۵۰ تا شصت درصد در نوسان بوده است و تنها مجلس پنجم بنا به شرایط خاص این رقم به ۷۰ درصد رسید.
اما بحران مشروعیت که برای حاکمیت پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری ایجاد شده بود، آنان را به این تلاش وا داشت که در برابر تهدیدات بین المللی و انتقادات جهانی چنین وانمود کنند که مردم کماکان برای حمایت از حکومت خود به پای صندوق های رای می آیند.
انتخابات ۱۲ اسفند در سایه این رقم شصت درصدی برگزار شد و هرچند بطور سنتی طی سی و سه سال گذشته، همواره حوزه های انتخابیه تا پیش از ظهر با حضور کم تعداد مردم رو به روست، اما تلویزیون و رسانه های دولتی اصرار عجیبی داشتند تا وانمود کنند مردم حتی از ساعت ۴ صبح یعنی چهار ساعت پیش از شروع به کار حوزه های انتخابیه در سرمای زیر صفر زمستانی برای رای دادن به صف ایستاده اند.
این اصرار تا آنجا پیش رفت که سخنگوی شورای نگهبان در ساعت یازده صبح در کمال ناباوری اعلام کرد که طبق اخبار و گزارش های رسیده، رقم مشارکت نسبت به انتخابات پیش ۸ تا ۹ درصد افزایش یافته است . تنها ساعتی بعد از پایان اخذ رای خبرگزاری های دولتی در ارائه آمار شرکت کنندگان از یکدیگر سبقت گرفته و ارقامی از شصت تا هفتاد درصد اعلام کردند.
بی شک رقم اعلام شده از سوی وزارت کشور طی ساعات آتی کمتر از شصت درصد نخواهد بود رقمی که نشان دهد حضور مردم " حماسه ای دشمن شکن" آفریده است تا نشان از تحقق پیش بینی و خواسته رهبری باشد.
اما آنچه مسلم است و نشانه واقعیت موجود، این مشارکت سرد و بی رونق خواهد بود و آمار و ارقامی است که برای مسئولان طراز اول کشور ارائه می شود تا برای رویکرد سیاسی و امنیتی سال آتی خود برنامه ریزی کنند.
حضور میلیونی مردم در ۲۵ خرداد و گستردگی جنبش اعتراضی موجب شده است که طی سه سال گذشته حکومت تمام ابزارهای امنیتی خود را برای کنترل فضای سیاسی به خدمت گیرد تا بتواند از انسجام و سازمان یافتن این جنبش اعتراضی جلوگیری کند.
اعمال فشارها ومحدودیت ها حتی در برگزاری یک مراسم ساده تدفین یا افطاری و کنترل همه حرکات فعالان و کنشگران سیاسی و رسانه ای نشان از این نگرانی است که طی این مدت هنوز برطرف نشده است.
با توجه به غیاب اصلاح طلبان در این انتخابات، افزایش نارضایتی اجتماعی در اثر گرانی و تورم و بی ثباتی های سیاسی و اجتماعی آمار واقعی مشارکت مردم در این انتخابات بسیار پایین تر از رقم پیش بینی شده توسط مسئولان و مقامات عالی رتبه کشور است.
حتی در نظرسنجی که پیش از انتخابات توسط بسیج انجام شده است این رقم در خوش بینانه ترین حالت ۳۶ درصد بوده است. در حالی که بر اساس نظرسنجی که از سوی یکی از نهادهای شهری انجام شد، رقم مشارکت سیاسی در شهرهای بزرگ بسیار نگران کننده بود و تا ده درصد تخمین زده شده بود.
تحلیلگران سیاسی بر این باورند با توجه به کنش حکومت طی سه سال گذشته در بستن تمام مجاری تنفسی احزاب و گروه ها و مطبوعات و رسانه ها، آمار پایین مشارکت سیاسی نشاندهنده زنده و پویا بودن جنبش سبز و اعتراضات زیر پوست شهر است و بی شک مسئولان برای کنترل بیشتر این جریان بر ادامه فضای امنیتی و پلیسی تاکید خواهند کرد.
از سوی دیگر برخی معتقدند اگر آمار مشارکت مردمی برای حاکمیت مقبول باشد، امکان دارد برای کم کردن فشارهای بین المللی اندکی فضای باز سیاسی برای کشور به ارمغان بیاورند تا بتوانند قدری نارضایتی های عمومی را کاهش داده و بحران مشروعیت دولت - ملت را ترمیم کنند.
در حال حاضر مشاهدات خبرنگاران مستقل و شاهدان عینی گواه این واقعیت است که مشارکت مردمی در این انتخابات بسیار محدود بوده است و احتمال می رود که سال آینده نیز سال سختی برای اصلاح طلبان و سایر گروه های سیاسی مستقل از حاکمیت باشد.
امروز: دفتر رئیس جمهور سابق اعلام کرد
دفتر سید محمد خاتمی، با انتشار بیانیه ای، ضمن تشکر و استقبال از اظهار نظرها و تحلیل های منتشر شده در رسانه ها و فضای مجازی، پیرامون رای دادن وی در انتخابات مجلس نهم، اعلام کرد توضیح و تبیین ایشان در اولین فرصت منتشر خواهد شد
به گزارش جرس متن این بیانیه به نقل از وب سایت رسمی سیدمحمد خاتمی چنین است :
سایت خبری تحلیلی "کلمه" سیزدهم اسفندماه با انتشار مطلبی تحت عنوان "شگفتی ناظران از حضور انتخاباتی سید محمد خاتمی! او پاسخ خواهد داد" با تأکید بر این نکته که اظهار نظرهای کاربران در مورد این موضوع بی کم و کاست در اختیار دفتر ایشان قرار خواهد گرفت، پاسخگویی سید محمد خاتمی را وعده داده است.
به دنبال درج این خبر، دفتر سید محمد خاتمی ضمن تشکر و استقبال از اظهار نظر و تحلیل های منتشر شده در رسانه ها و فضای مجازی اعلام داشت:
"در سایت کلمه مطلبی در باب شرکت جناب آقای سید محمد خاتمی در انتخابات نشر یافته است که اظهار نظرها، اعتراض ها و پرسش های کاربران عزیز را نیز به همراه داشته است. با سپاس از همه عزیزان، توضیح و تبیین ایشان در اولین فرصت منتشر خواهد شد.
دفتر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی"
امروز: در حالیکه برخی مراجع حامی حکومت، از همگان برای حضور در انتخابات مجلس نهم دعوت بعمل آورده بودند، منابع خبری از عدم حضور هشت نفر از مراجع تقلید مستقل، مردمی و منتقد حکومت در انتخابِات مجلس نهم خبر داده اند.
به گزارش جرس طی روزهای گذشته، روزنامه جمهوری اسلامی گزارش داده بود که "حضرات آیات مكارم شیرازی، جوادی آملی، سبحانی، نوری همدانی، علوی گرگانی و مظاهری، آحاد مردم را به شركت گسترده در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی دعوت کرده اند."
روز جمعه دوازدهم اسفند ماه و همزمان با انتخابات نیز، منابع خبری گزارش داده اند که همگام با جنبش اصلاحات و قاطبه فعالان سیاسی و مدنی، گروهی از مراجع عظام تقلید نیز، از شرکت در انتخابات فرمایشی مجلس نهم خودداری کرده اند.
این منابع خبری از رای ندادن مراجع مستقل چون آیات عظام حسین وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، شیخ یوسف صانعی، سید محمد صادق روحانی، سید صادق شیرازی، سید علی محمد دستغیب شیرازی و شیخ اسدالله بیات زنجانی، گزارش کرده اند.
گفتنی است، همانگونه که سبزها، اصلاح طلبان و قاطبه فعالان سیاسی منتقد اعلام کرده بودند، به دلیل عدم امکان برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و سالم آنها از رای دادن در انتخابات خودداری نموده و تشکل های اصلاح طلب نیز از مردم درخواست کرده بودند روز انتخابات - به نشانه مقاومت مدنی- خانه نشینی اتخاذ کنند.
امروز: سخنگوی قوه قضائیه میگوید که در جریان بررسی پرونده «اختلاس» سه هزار میلیارد تومانی، برای مدیرعامل پیشین بانک صادرات قرار مجرمیت صادر شده و وی برای رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه حاضر خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، غلامحسین محسنی اژهای روز جمعه در جمع خبرنگاران در خصوص دلایل حضور نداشتن محمد جهرمی در نخستین جلسه دادگاه پرونده «اختلاس» اعلام کرد: «قرار مجرمیت مدیرعامل سابق بانک صادرات صادر شده است و وی نیز جزء صد نفر از متهمان است و در دادگاه حاضر خواهد شد.»
وی افزود که دومین جلسه دادگاه در خصوص این پرونده «به احتمال قوی» پیش از عید نوروز برگزار خواهد شود.
نخستین جلسه دادگاه ۳۲ تن از متهمان پرونده موسوم به «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» ۲۹ بهمنماه با حضور متهمان و وکلای آنها در تهران برگزار و مهآفرید امیرخسروی، متهم ردیف اول این پرونده، به «افساد فیالارض» متهم شد.
پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی با اتهامات مهآفرید امیر خسروی صاحب مجموعه «گروه امیر منصور آریا» آغاز شد، اما پس از آن ابعاد گستردهتری پیدا کرد.
در جریان این فساد اقتصادی عظیم نام تعدادی از اعضای حکومتی، نمایندگان مجلس و مدیران بانکی نیز به عنوان متهم به میان آمده و برخی از آنها در مواردی بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفتهاند.
نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده در حالی برگزار شد که در جلسه مزبور هیچ یک از متهمان دولتی و وابسته به حکومت این پرونده، از جمله محمد جهرمی، مدیرعامل پیشین بانک صادرات، حضور نداشتند.
اوایل اسفندماه سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس از محمد جهرمی، محمود بهمنی، رئيس کل بانک مرکزی، محمودرضا خاوری، مدير عامل وقت بانک ملی، به عنوان کسانی که در جريان اختلاس سه هزار ميليارد تومانی بودهاند نام برده و گفته بود: «برداشت من اين است که بانک صادرات مقصر بوده و شکی در اين نيست.»
همچنین بانک مرکزی نیز پیشتر بانک صادرات را به عنوان متهم ردیف اول فساد مالی اخیر شناخته بود و از آقای جهرمی خواسته بود تا در این خصوص پاسخگو باشد.
محمد جهرمی که در سالهای ۸۴ و ۸۸ وزیر کار دولت محمود احمدینژاد بود پس از مطرح شدن بحث اتهامش در خصوص این فساد بزرگ مالی پیشتر اعلام کرده بود که با توجه به معایب و آسیبپذیر بودن نظام بانکی کشور، بانک صادرات نمیتوانست این فساد را کشف کند.
امروز: خبرهای روز جمعه از مسکو، پایتخت روسیه، حاکی است که یک بانک دولتی این کشور حسابهای کارمندان سفارت جمهوری اسلامی ایران در مسکو از جمله سفیر ایران را بسته است، اقدامی که با انتقاد این مقام جمهوری اسلامی همراه بوده است.
به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری رویترز، محمودرضا سجادی، سفیر جمهوری اسلامی در مسکو، روز جمعه در واکنش به این اقدام بانک روسی «ویتیبی ۲۴» آن را «تسلیم شدن» در برابر تحریمهای ایالات متحده علیه ایران توصیف کرده است.
به گفته آقای سجادی، این بانک که وابسته به دومین بانک بزرگ روسیه است وقت چندانی به دارندگان ایرانی حساب در این بانک نداده و حتی کارت اعتباری خود سفیر را نیز مسدود کرده است.
سفیر ایران در مسکو در یک وبلاگ به زبان روسی نوشته است که این بانک روز پنجشنبه گذشته به کارمندان سفارت اخطار کرده است که باید تا آخر وقت اداری روز جمعه حسابهای خود را ببندند، وگرنه خطر از دست دادن سپردههای خود را بپذیرند.
از سوی دیگر سخنگوی بانک روسی به خبرگزاری رویترز گفته است که بانک سفارت را بهموقع از تصمیم خود آگاه کرده است، تصمیمی که به گفته او «به دلایل کاری و حرفهای» گرفته شده است.
اقدام بانک ویتیبی ۲۴ در مسکو در پاسخ به تحریمهای بینالمللی علیه برنامه اتمی ایران که نمونههای آن در دیگر کشورهای اروپایی نیز برای شهروندان عادی ایران نیز گزارش شده توسط این بانک رسما تایید شده است.
در چند ماه گذشته فشار تحریمهای بینالمللی و همین طور تحریمهای یکجانبه ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه ایران و اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی روزبهروز افزایش و دامنه آنها نیز گسترش یافته است.
اما در عین حال روسیه، یکی از دو حامی بزرگ جمهوری اسلامی در جهان، همواره با افزایش این تحریمها و بهویژه تحریمهای یکجانبه و مضاعف آمریکا و اروپا علیه تهران مخالفت کرده است.
روسیه در مقام یکی از اعضای گروه ۵+۱ که طرف مذاکره ایران در موضوع پرونده هستهای بحثانگیز جمهوری اسلامی است تنها پای تحریمهای بینالمللی شورای امنیت علیه تهران را امضا کرده است.
محمودرضا سجادی در وبلاگ خود که خبرگزاری رویترز میگوید صحت و اعتبار آن توسط سفارت ایران تایید شده این اقدام بانک روسی را «غیرحرفهای و تنها مختص کشوری جهان سومی» خوانده است.
امروز: پلیس تایلند میگوید هستهی تروریستی ایرانیانی که متهم به بمبگذاری در بانکوک هستند بزرگتر از آن است که قبلا اعلام شده بود. ظاهرا هفت نفر عضو این هسته بودهاند که چهار نفرشان به ایران گریختهاند.
برملا شدن ابعاد تازهای از فعالیتهای تروریستی در تایلند این کشور را با انتقادهای شدیدی روبرو کرده است. دولت تایلند متهم است که برای حفظ وجههی خود به عنوان یک کشور امن برای سفرهای توریستی برخی از واقعیتها را پنهان کرده است.
هماهنگی فعالیتهای امنیتی در تایلند
به گزارش دویچه وله حدود سه هفته پیش (۲۵ بهمن/ ۱۴ فوریه) چند بمب در بانکوک، پایتخت تایلند، منفجر شد. در این حادثه یکی از بمبگذاران که شهروند ایران است دو پای خود را از دست داد و چند نفر دیگر مجروح شدند. پلیس تایلند پیشتر اعلام کرده بود دو ایرانی را در این ارتباط بازداشت کرده که متهم به عضویت در یک هستهی تروریستی پنج نفره هستند و درصدد حمله به سفارت اسرائیل بودهاند.
چالرم یوبامرانگ، معاون نخستوزیر تایلند، در واکنش به انتقادهای اخیر گفته است باید اقدامهایی را در دستور کار قرار دهد تا کشورش چهرهای "خوب و قابل اعتماد" از خود به نمایش بگذارد. او به این منظور ویچیان پوتهپوسری، رئیس شورای امنیت ملی تایلند را مامور هماهنگی فعالیت تمام نهادها و ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی این کشور کرده است.
اعتراف به فعالیت تروریستها
به گزارش وبسایت هفتهنامه آلمانی "اشپیگل"، رئیس انستیتوی امنیت و مطالعات بینالمللی دانشگاه بانکوک میگوید تایلند تا کنون فاقد یک تشکیلات امنیتی کارآمد بوده و تمام فعالیتها در این حوزه بدون هماهنگی لازم انجام میشده است. میشائیل مونتهسانو، عضو موسسه مطالعاتی آسیای جنوب شرقی در سنگاپور، معتقد است اشکال از نیروهای پلیس تایلند نیست. او میگوید پلیس تایلند افراد زبدهای دارد اما به دلیل مشکلات بوروکراتیک نتوانسته کار خود را با دیگر تشکیلاتدولتی هماهنگ کند.
دولت تایلند همواره حضور و فعالیت گسترده شبکههای تروریستی در این کشور را تکذیب کرده است. ناظران میگویند حوادث اخیر نشان داده که این ادعا نادرست بوده و تدبیرهای جدید دولت به معنای اعتراف به وجود فعالیتهای تروریستی در این کشور است.
۷ ایرانی متهم به عملیات تروریستی
روشن شدن ابعاد تازهای از انفجارهای سه هفته پیش پنهان کردن حضور گستردهی تروریستها در تایلند را دشوار کرده است. مطابق تازهترین گزارشها شمار افرادی که با هستهی تروریستی بانکوک همکاری میکردهاند دستکم به هفت نفر میرسد. نیروهای امنیتی تایلند میگویند این هفت نفر همه شهروندان ایران هستند.
از هفت متهم مرتبط با بمبگذاری در بانکوک تا کنون سه نفر بازداشت شدهاند. شواهد نشان میدهد که چهار متهم دیگر موفق شدهاند به ایران بازگردند. ظاهرا شناسایی همهی همکاران این تیم تروریستی با کمک تصاویر ۱۵ هزار دوربینی صورت گرفته که کنترل رفت و آمد در خیابانهای بانکوک را بر عهده دارند. قرار است در سال جاری میلادی ۱۰ هزار دوربین دیگر به این مجموعه اضافه شود.
بانکوک محل پولشویی حزبالله
به رغم حوادث اخیر برخی از کارشناسان معتقدند تایلند را نمیتوان پناهگاه امن تروریستهای بینالمللی دانست. این کشور بیشتر محل گذر خلافکاران محسوب میشود. موسسه تحقیقاتی استراتفور که به دولت و نهادهای امنیتی ایالات متحده مشاوره میدهد بانکوک را گذرگاه مهمی برای فعالیتهای تجاری در آسیای جنوب شرقی ارزیابی میکند اما در عین حال تاکید دارد تایلند برای معاملههای غیرقانونی نیز کشور جذابی است.
استراتفور میگوید بانکوک یکی از مراکز مبادله اسناد جعلی است و تشکلهایی چون اسلامگرایان افراطی حزبالله بخشی از فعالیتهای خود به ویژه کارهای مربوط به پولشویی را در این شهر انجام میدهند. گفته میشود تامین مالی برخی از گروههای تروریستی خاورمیانه از طریق امکاناتی صورت میگیرد که در بانکوک متمرکز شده است.
لغو شرایط سهل ویزای ایرانیان
یک موسسه بینالمللی مبارزه با پولشویی که مرکزش در پاریس قرار دارد تایلند را در فهرست سیاه ۱۵ کشوری قرار داده که کمترین همکاری را برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی گروههای تروریستی دارند. معاون نخست وزیر تایلند این اتهام را رد میکند و میگوید کشورش یک سرزمین ترانزیتی است که میتوان به راحتی و با سرعت از آن عبور کرد.
انفجارهای بانکوک، به هر حال یک اقدام سریع مسئولان تایلند را در پی داشته است؛ وزارت جهانگردی این کشور برنامهای را که برای تسهیل دریافت ویزا برای ساکنان خاورمیانه در دست بررسی داشت مسکوت گذاشته است. پیشتر قرار بود شهروندان ایران و دیگر کشورهای منطقه ویزای خود را مستقیما و هنگام ورود به تایلند دریافت کنند.
منتقدان میگویند انفجار بانکوک نشان داد که این تدبیرها کافی نیست. ایرانیان میتوانند از خاک مالزی بدون ویزا وارد تایلند شوند و این همان مسیری است که تعدادی از متهمان به بمبگذاری از آن استفاده کردهاند. به رغم وجود شواهد فراوان، جمهوری اسلامی هر گونه دخالت در حوادث تروریستی تایلند را تکذیب کرده است.
امروز: رییس جمهور آمریکا نسبت به حمله شتابزده نظامی به تاسیسات هستهای ایران هشدار داده و گفته که ایران میتواند در این صورت خود را قربانی جلوه دهد. وی همچنین افزوده که آمریکا در عدم پذیرش ایران اتمی جدی است.
به گزارش دویچه وله رییس جمهوری آمریکا در مصاحبه با هفتهنامه آتلانتیک بار دیگر تاکید ورزیده که همه گزینهها برای بازداشتن ایران از تولید سلاح هستهای بر روی میز قرار دارند. این مصاحبه در روز جمعه (۲ مارس/۱۲ اسفند) منتشر شده است.
باراک اوباما افزوده که این گزینهها علاوه بر گامهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک، شامل اقدام نظامی نیز میشود: « فکر میکنم که مردم نیز این را میفهمند.»
این مصاحبه یک هفته پیش از سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیراسراییل به واشنگتن و در بحبوحه گمانهزنیهای پرشمار پیرامون احتمال حمله نظامی اسراییل به ایران منتشر شده است.
باراک اوباما به هفتهنامه "آتلانتیک" گفته حکومت اسراییل قادر به این تشخیص هست که وی بهعنوان رییس جمهور آمریکا بلوف نمیزند. او تصریح کرده که از تبلیغ برای نیات دولت آمریکا می پرهیزد اما فکر میکند که ایران و اسراییل به روشنی میدانند وقتی او از عدم پذیرش سلاح هستهای در جمهوری اسلامی میگوید، در گفته و موضع خویش جدی و راسخ است.
اوباما افزوده که حمله نظامی اسراییل به ایران میتواند نتیجه معکوس بدهد. او پرسیده که وقتی افکارعمومی کمترین کشش و همدردی را به رژیم ایران و تنها متحدش سوریه دارد، آیا درست است اقدامی انجام گیرد که جمهوری اسلامی را دفعتا تبدیل به یک قربانی کند؟
رییس جمهوری آمریکا یادآوری کرده که نگرانی از برنامه هستهای ایران تنها مربوط به اسراییل نیست بلکه شامل منافع امنیتی ایالات متحده نیز میشود. او با اشاره به حمایت ایران از سازمانهای تروریستی گفته که خطر داشتن سلاح اتمی از سوی چنین کشوری به مراتب بیشتر از سایرین است. به تصریح وی، بسیاری دیگر از کشورهای منطقه نیز تحمل نخواهند کرد که ایران به سلاح اتمی دست یابد و آنها از چنین امکانی محروم باشند.
رییس جمهور آمریکا در روزهای گذشته در مصاحبهای ۴۵ دقیقهای با جفری گلدبرگ در کاخ سفید اشاره کرده بود که تحریمهای جاری علیه ایران احتمالا مقامات این کشور را به تجدیدنظر در برنامههای هستهای وادار خواهند کرد.
در این میان آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه اسراییل در ملاقات با همتای بلغاری خود در صوفیه بار دیگر تاکید کرده که اسراییل همه گزینهها در برخورد با برنامه اتمی ایران را برای خود محفوظ میداند.
لیبرمن افزوده که اسراییل همچنان امیدوار و منتظر است که جامعه جهانی بتواند خطر ایران را مهار و متوقف سازد.
امروز: محمد نوریزاد پیشبینی میکند با توجه به پافشاری مردم بر خواستهای خود و مقاومت حاکمیت، ایران روزهایی خونین چون امروز سوریه پیش رو دارد. او در نامهاش مینویسد به جای آیتاللهها خود را به آتش خواهد کشید.
محمد نوریزاد، روزنامهنگار و کارگردان منتقد حکومت ایران، در گفتوگو با دویچه وله پیشبینی کرد که آینده ایران شبیه به وضعیت فعلی سوریه باشد. او «تنگناهای خونین و روزهای بسیار سخت و سهمگینی» را در انتظار ایران میبیند.
آقای نوریزاد در بیست و پنجمین نامه خود به آیتالله خامنهای با دعوت از آیتاللههای ایران به خودسوزی اعتراضی و با بیان اینکه «آیتاللههای ایران برای معافیت از خودسوزی به هزار دلیل شرعی متوسل خواهند شد» مینویسد: «من به جای همه آیتاللهها خودم را به آتش میکشم.»
او در این نامه با اشاره به "کلاهبرداری انتخاباتی"، خطاب به نمایندگان مجلس مینویسد: «بسیار زود خواهید دانست آنچه خوردهاید جز خون نبوده است.»
محمد نوریزاد درباره اخبار منتشر شده توسط رسانههای ایران درباره حضور محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین ایران، در انتخابات مجلس شورای اسلامی به دویچه وله گفت: «اگر آقای خاتمی به لحاظ فردی در انتخابات شرکت کرده کار درستی کرده اما فردا اجازه نخواهد داشت حرف از جمع یا از "ما" بزند.»
بشنوید: گفتوگو با محمد نوریزاد درباره نامه بیست و پنجم
دویچه وله: در نامه بیست و پنجم به رهبر جمهوری اسلامی ایران از خودسوزی آیتاللهها به دلیل بیآبرویی اسلام سخن گفتید و نوشتید: «من به جای همه آیتاللهها خودم را به آتش میکشم.» به چه علت به این نتیجه نمادین رسیدید؟
محمد نوریزاد: باورم بر این است که در آینده، روزهای بسیار سخت و سهمگین پیش رو خواهیم داشت. به این جهت که مردم فهیم و بخش وسیعی از فرهیختگان که خواستار تغییر و اصلاح امور هستند، بر خواستههای خودشان پافشاری خواهند کرد و حاکمیت در برابر این خواسته مقاومت خواهد کرد. این اصرار از یک طرف و این مقاومت از طرف دیگر ما را به تنگناهای خونین خواهد کشاند.
مثل همین اتفاقی که الان در سوریه و بحرین یا پیشتر در تونس و مصر رخ داده است. مگر در سوریه، بحرین یا در مصر چه خبر بود؟ جز این که مردم خواستار تغییرهای بنیادین بودند و حاکمیت در برابر این تغییر و خواست به حق مردم ایستادگی کرد و کار به تنگنا کشیده شد. این روند در آینده بسیار نزدیک پیش روی ما خواهد بود و ما را با روزهای خونین مواجه خواهد کرد.
علت این که به آسیبهای بزرگ دینی و معرفتی در این سرزمین اشاره کردم، هیچ نبوده الا اینکه ما دعب دین و اسلام داریم. سخن از خدا و پیغمبر راندیم و آدم کشتیم. سخن از خدا و پیغمبر راندیم و ظلم کردیم و غارت کردیم و مردم را در تنگنا قرار دادیم. سخن از خدا گفتیم و سانسور کردیم. سخن از خدا گفتیم و مصادره کردیم، اعدام کردیم. به هر حال یک پای رفتار ما مبتنیست بر محاکمههای اسلامی یا دلایل اسلامی که هیچ ربطی به دین خدا و اسلام و این چیزها ندارد. چیزی اختراع کردیم و مبتنی بر آن اختراع اعدام کردیم و مبتنی بر آن اختراع غارت کردیم، مصادره کردیم.
مردم خواستار تغییر هستند و حاکمیت مقاومت خواهد کرد. ما در آینده به تنگناهای خونین مبتلا خواهیم شد. این چیزی است که من را نگران کرده است. به عنوان یک فرد از این جامعه، نگران روزهای خونین برای این مردم هستم. در نامه بیست و پنجم، پیشنهاد کردم که هشت آیتالله خود را به آتش بکشند و جلوی این خونریزی بزرگ را بگیرند. این هشت نفر میتوانند یک دگرگونی بزرگ در جامعه ایجاد بکنند. به خاطر اینکه مثلا پاسداران ما که اسلحه و دلار در اختیار دارند چشم مساعدی به آیتاللهها دارند. اگر در آنها تردیدی ایجاد شود، خواهناخواه یک انشقاق در درون حاکمیت رخ خواهد داد.
پیشنهاد کردم اگر این هشت آیتالله خود را به آتش بکشند، از کشتار وسیعی که عنقریب به سمت ما هجوم میآورد، مبرا خواهیم ماند، سالم در خواهیم رفت یا یک مسالمت بزرگ در جامعه ما رخ خواهد داد. وگرنه من به شکل نمادین خودم را به آتش خواهم کشید، یعنی جور آنها را من خودم به عهده خواهم گرفت.
در نامه بیست و پنجم نوشتید که نگارش نامههای پیوسته خود به آیتالله خامنهای را پایان میدهید و نوشتن خطاب به مردم را ادامه می دهید. آیا از پاسخگویی این نامهها توسط آیتالله خامنهای ناامید شدهاید؟
در همین نامه نوشتم که اگر من بر هر در میکوفتم به هر حال در باز میشد. من اگر شکوههای خودم را پیش یک حاکم نسل اندر نسل کافر هم میبردم یک پاسخکی به سمت من پرتاب میکرد. اینکه چرا ایشان پاسخ ندادند را میتوان اینطور تعبیر کرد که بنا بر ضربالمثلی جواب ابلهان خاموشی است. اگر بلاهتی در سخنان من است، پس این همه تقاضای مردم معترض چیست؟
اگر بلاهتی در نوشتههای من است که پاسخ آن خاموشی است، پس این همه مفسده در حاکمیت از کجا ناشی میشود. مگر میشود حاکمیتی با دین آمیخته باشد و بعد سخن من معترض با بلاهت و نازیبایی همراه باشد.
به هر تقدیر ناامید نیستم. فعلا نوشتههای هفتگی من به ایشان پایان میپذیرد و حالا سراغ دیگران میروم. رو به نمایندگان خواهم نوشت، رو به سپاهیان و بسیجیان خواهم نوشت. اگر لازم شد، ماه بعد، دو ماه بعد باز هم به ایشان نامه خواهم نوشت ولی این تسلسل هفتگی پایان یافته است.
علت این است که افق من انتخابات بود. واقعا فکر میکردم در این انتخابات با این نوشتهها یا با مثلا رساندن صدای اعتراض مردمی که خواستار تغییر هستند اتفاقی در چند و چون جامعه خواهد افتاد. مثلا بخشی از زندانیان سیاسی آزاد خواهند شد، نگاه فراخی به انتخابات صورت خواهد گرفت. ولی این اتفاق نیفتاد و حاکمیت محکم به راه خود ادامه داد. اتفاقا این روزها عبوستر و عصبیتر هم هست. نا امید نیستم، انشاالله خواهم نوشت ولی این تسلسل هفتگی به نگارش هر از گاه تغییر ماهیت داده است.
انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی برگزار شد که برای بسیاری از خبرنگاران خارجی در آستانه انتخابات ویزا صادر نشد. بنا بر اخبار، عده ای از خبرنگاران خارجی هم که به ایران آمدند با اتوبوس به صورت گروهی برای پوشش اخبار برده شدند. در این شرایط درباره اخباری که مقامات و رسانهها دولتی درباره افزایش حضور شرکت کنندگان نسبت به دوره های قبل منتشر می کنند چه فکر میکنید؟
یک نفر از سمت من معترض به عنوان ناظر پای صندوقهای رای نیست. طبیعیست که در چنین شرایطی آمار دست من برگزارکننده انتخابات است. اعلام نتایج در اختیار من برگزارکننده انتخابات است و خروجی انتخابات هم در اختیار من است. وقتی من حضور ندارم، اشرافی بر چند و چون انتخابات ندارم، طبیعیست که از هر زاویه، خروجی در اختیار برگزارکنندگان انتخابات است.
باورمان بر این است که این یک نمایش بود که بالاخره باید انجام میشد. مگر میشود بخش وسیعی از مردم معترض باشند و نماینده نداشته باشند و یکجانبه و بدون رقابت نمایندگی به وسط بروند و در یک انتخابات سالم کار به سرانجام برسد؟! من هم در نامه پانزدهم از این به عنوان یک خیمهشببازی ملی نام بردم. این انتخابات به هیچ وجه مرضی مردم یا لااقل بخشی از مردمان معترض که خواستار یک انتخابات سالم بودند نبوده است. متاسفانه یک طرز فکر ثابت و مشخص به وسط آمده و حالا در خودشان یک اختلافکی هم دارند.
همه آنهایی که در انتخابات شرکت کردند، حرف تازهای برای گفتن ندارند. تکرار همان آدمهای مطیع و رام و ثابت گذشته هستند، نه نگرش تازهای، نه برنامه تازهای، نه حرف تازهای، نه افق نگاه تازهای. همان آدمهای دلمردهی رام مطیعی که سابق هم بودهاند و هیچ وقت هم منشا خیر و اثر درستی نبودهاند.
اتفاقا اختلاف در آرا باعث رشد میشود. منظور از اختلاف، تشتت و درگیری نیست. اختلاف نظر و اختلاف رویه باعث رشد میشود. اگر فقط و فقط در هستی خداوند بود، رشدی اتفاق نمیافتاد. پای به پای خدا، شیطان است و این دگرگونی ایجاد میکند و باعث رشد میشود. متاسفانه در انتخابات این امر فهمیده نشد و ما یک انتخابات آرام و یکدست و بدون رقابتی را از سر گذراندیم و یک نمایش را به سرانجام آوردیم.
خبرگزاریهای داخل ایران از حضور محمد خاتمی، رئیسجمهور سابق، در انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر دادهاند. با انتشار این خبر برخی اصلاحطلبان از محمد خاتمی انتقاد کردهاند و برخی به او حق دادهاند. شما در اینباره چه فکر میکنید؟
فکر میکنم آقای خاتمی به عنوان فرد و فقط به عنوان یک فرد رفته و رای داده است. من اگر او را یک رهبر فکری بدانم، رفتار ایشان غلط است. برای اینکه خود به تنهایی رفته و پیش از این اعلام کرده بود که ما در انتخابات شرکت نمیکنیم.
به عنوان یک فرد تقبیحی بر او نمیبینم. به عنوان یک فرد رفته و کاری هم به دیگران نداشته است. الان از شما میشنوم که آقای خاتمی در انتخابات شرکت کرده چون به اینترنت دسترسی ندارم. ولی اینکه دیروز اعلام کرده من شرکت نمیکنم یا ما شرکت نمیکنیم، اگر به لحاظ فردی رفته در انتخابات شرکت کرده به خود او مربوط است. منتها ایشان دیگر آقای خاتمی سابق نیست. چون از جمع کنده شده و بهصورت فرد در این انتخابات شرکت کرده است.
آقای خاتمی که تا به حال اصرار داشت که جمعیتی از مثلا اصلاحطلبان یا افرادی که خواستار تغییر هستند در کنار ایشان هستند، چهطور یکدفعه سرزده بلند شده و رفته رای داده است، هیچ توجیهی ندارم. جز اینکه رفتاری غیر شهروندی از او برآمده، تعبیر دیگری بر این حرکت ایشان نمیتوانم بگویم.
از یک طرف اگر به عنوان فرد رای داده کار درستی انجام داده است. منتها فردا آقای خاتمی اجازه نخواهد داشت حرف از جمع بزند و حرف از "ما" بگوید. مثلا بگوید "مردم" یا "بخشی از مردم معترض". بلکه میتواند بگوید من خاتمی نظرم این است. اجازه ندارد حرفی از جمع بزند. حرف از جمع وقتی میتوانست بزند که مردم را هم دعوت میکرد من دارم میروم در انتخابات شرکت کنم، شما هم بیایید. آنجا بود که مردم تکلیف خودشان را میدانستند. ولی حالا که در انتخابات شرکت کرده است انگار از مردم کنده شده و به عنوان یک فرد رای داده است.
امروز: ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا درباره انتخابات مجلس ایران که روز گذشته (جمعه ۱۲ اسفند ماه ) برگزار شد، گفت که این انتخاباتی" آزاد و منصفانه نبوده" و خواست مردم این کشور را منعکس نکرده است.
آقای هیگ در بیانیه ای اعلام کرد:" مدتهاست که انتخابات در ایران آزاد و منصفانه برگزار نمی شود."
به گزارش بی بی سی فارسی به گفته وزیر خارجه بریتانیا، حکومت ایران به جای اینکه انتخابات را به فرصتی تبدیل کند که مردم بتوانند آزادانه نمایندگانشان را انتخاب کنند، از انتخابات به عنوان آزمونی برای سنجیدن وفاداری مردم به خود استفاده کرده است.
آقای هیگ همچنین با اشاره به "فضای و ترس و رعب" و "سرکوب صداهای مخالف" که از سال ۲۰۰۹ میلادی در ایران ایجاد شده، گفت با سختتر شدن روند بررسی صلاحیت کاندیداها و نیز سرکوب مداوم مخالفان از جمله ادامه حصر خانگی دو تن از رهبران آنها، شرایط برای نامزدهای انتخاباتی محدودتر شده بود.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبر مخالفان ایران همراه با زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی از بهمن ماه سال گذشته در حصر خانگی هستند.
وزیر خارجه بریتانیا گفته است: "در چنین شرایطی، تعجبی ندارد که اکثر اصلاح طلبان ترجیح دهند که در این رقابت حضور نداشته باشند، که این امر خود انتخابات را به صحنه رقابت داخلی کاندیداهای جناح محافظه کار بدل کرد. به همین دلیل است که ما معتقدیم این انتخابات منعکس کننده خواست واقعی مردم ایران نبود."
روز گذشته، نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران برگزار شد. در این انتخابات سه هزار و پانصد کاندیدا برای ۲۹۰ کرسی مجلس رقابت کردند.
امروز: علی عباسپور تهرانی فرد، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ایران گفت که براساس آخرین آماری که از سوی منابع رسمی در اختیار کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس قرار گرفته است '۳۰ درصد دانشآموزان در معرض مصرف سیگار و قلیان' هستند.
به گزارش بی بی سی فارسی آقای عباسپور تهرانی فرد روز شنبه ۱۳ اسفند، ۳ مارس به خبرگزاری مهر گفت: "بودجه اختصاصیافته به مدارس و ستاد مبارزه با موادمخدر از سوی دولت برای پیشگیری از اعتیاد و مصرف مواد مخدر در مدارس نسبت به سایر کشورها ناچیز است؛ این سرانه در کشور ما حدود ۶۰۰ تومان است."
به گفته این نماینده مجلس ایران، در این آمار میزان مصرف قلیان بیش از سیگار است که ناشی "از این تفکر غلط بوده که مصرف قلیان مشکلی ایجاد نمی کند و بهتر از سیگار است."
او همچنین به هم مرز بودن ایران با کشور افغانستان، به عنوان بزرگترین تولید کننده مواد مخدر، اشاره کرد و گفت که در بررسی بودجه سال۱۳۹۱ در نظر دارند بودجه پیشگیری از اعتیاد دانش آموزان در بخش ستاد مبارزه با مواد مخدر و آموزش و پرورش را افزایش دهند.
خبرگزاری مهر نزدیک به یک ماه پیش نوشته بود که باوجود تکذیب وزیر آموزش و پرورش درباره وجود اعتیاد در بین دانش آموزان ایرانی، طاها طاهری قائم مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته است: "نیم دهم درصد از دانش آموزان کشور معتاد هستند اما توانستیم روند شروع اعتیاد در مدارس را کنترل کنیم."
امروز: عباس صداقت، رئیس اداره پیشگیری از ایدز وزارت بهداشت ایران نسبت به خطر بازگشت موج دوم ایدز در بین معتادان تزریقی در زندانها به دلیل کاهش بودجه هشدار داد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، آقای صداقت علت این نگرانی را کمرنگ شدن اجرای برنامههای «کاهش آسیب» در زندانهای ایران عنوان کرده است.
او با اشاره به انتشار اخباری مبنی بر کم شدن اعتبار مالی برنامههای "کاهش آسیب"، که برای کنترل بیماری ایدز در زندانها اجرا میشود، اشاره کرد و نسبت به ناکافی بودن سرانه بخش بهداشت در زندانها ابراز نگرانی کرد.
به گفته آقای صداقت در دهه گذشته با اجرای این برنامه ها در زندانهای ایران، آمار مبتلایان به ویروس HIV از دو و چهار دهم درصد به یک و هفت دهم درصد کاهش یافته است.
آقای صداقت تاکید کرد: "خوشبینی از این موفقیت باعث شود که غافل شویم و دوباره موج دوم شیوع HIV از طریق مصرف کنندگان تزریقی مواد مخدر در بین زندانیان برگردد و دوباره با موج یا اپیدمی مضاعف این بیماری در کشور و در بین این گروه مواجه شویم."
پیشتر نیز آقای صداقت گفته بود که برنامه های "کاهش آسیب ایدز" باید به ویژه در زندانها با شدت بیشتری دنبال شود تا شاهد بازگشت موج دوم این بیماری نباشند.
امروز: وزارت کشور ایران آمار شرکت کنندگان در نهمین دوره انتخابات مجلس را بیش از ۶۴ درصد اعلام کرده است.
بر اساس گزارشها از ایران، شمارش آرای نهمین دوره انتخابات مجلس این کشور همچنان ادامه دارد.
رسان های ایران می گویند که غلامعلی حداد عادل، رئیس مجلس هفتم، مطابق آخرین شمارش آرا صورت گرفته، بیشترین رای را در تهران کسب کرده است.
تهران سی کرسی از ۲۹۰ کرسی مجلس را در اختیار دارد.
به گزارش بی بی سی فارسی علی مطهری از سرسخت ترین نمایندگان منتقد دوره هشتم مجلس نیز در ردیف افرادی است که بیشترین رای را در تهرام به دست آورده است. صلاحیت آقای مطهری در ابتدا به دلیل "عدم التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه" رد شده بود.
راهیابی مجدد لاریجانی به مجلس
ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی خبر داده است که علی لاریجانی، رئیس فعلی مجلس توانسته است با کسب ۲۷۰ هزار و ۳۸۲ رای بیشترین آرا را در شهر قم کسب کند و برای دومین بار به مجلس راه یافته است.
گزارش شده است که پروین احمدینژاد، خواهر رئیسجمهور کنونی ایران، احمد ناطق نوری، نماینده نور و محمودآباد در مجلس شورای اسلامی در سی سال گذشته و مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری، نتوانستهاند رأی لازم را برای ورود به مجلس نهم ایران به دست آورند.
خبرگزاری مهر روز شنبه، ۱۳ اسفند، گزارش داد که پروین احمدینژاد، نامزد نمایندگی مجلس ایران در حوزه انتخابیه گرمسار، در مقابل غلامرضا کاتب، رقیب اصولگرای خود، رأی کمتری آورده و از راهیابی به مجلس ایران بازمانده است.
همچنین گزارش شده است احمد ناطق نوری در رقابت با کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان، رای کافی را به دست نیاورده است.
شمارش آرا در حوزه تهران نیز ادامه دارد و گزارش شده است که غلامعلی حداد عادل توانسته است بیشترین آرا در این حوزه را به دست آورد.
علی مطهری، احمد توکلی، مرتضی آقاتهرانی و علی اکبر ابوترابی از دیگر نامزدهای انتخابات در حوزه تهران هستند که گفته شده است از بقیه نامزدهای انتخابات این حوزه پیش افتادهاند.
اعلام نتایج نهایی تا روز دوشنبه
مجلس ایران ۲۹۰ کرسی دارد و بیش از سه هزار نفر برای به دست آوردن این کرسیها در رقابتهای انتخابات اخیر حضور داشتند.
نتایج انتخابات مجلس در شهرها و حوزههای رأیگیری کوچک زودتر از شهرهای بزرگ در حال مشخص شدن است و انتظار میرود نتایج نهایی انتخابات سراسری مجلس تا روز دوشنبه، ۱۵ اسفند، به طور کامل مشخص شود.
همزمان با اعلام اولیه نتایج انتخابات مجلس ایران، هیات مرکزی نظارت بر انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در اطلاعیهای اعلام کرد که اگر شکایتی از نحوه برگزاری انتخابات وجود داشته باشد، افراد میتوانند از تاریخ اخذ رأی به مدت هفت روز "شکایت مستند خود" را به دبیرخانه شورای نگهبان ارسال کنند.
در این اطلاعیه آمده است که اگر "شاکی بدون دلیل و مدرک، کسی را متهم کند و عمل شاکی، عنوان افترا داشته باشد، قابل تعقیب و پیگیری است."
از آنجا که حوزه های رأیگیری در اغلب شهرها در مدارس مستقر بودهاند، در مناطقی که روند شمارش آراء طولانی شده است، از جمله در تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر، تمام مدارس دولتی و غیردولتی نوبت صبح و عصر روز شنبه، ۱۳ اسفندماه، تعطیل اعلام شده است.
رأیگیری برای انتخابات مجلس ایران روز جمعه، ۱۲ اسفند، در حدود ۴۷ هزار شعبه اخذ رأی در سراسر ایران برگزار شد و وزارت کشور ایران که مجری انتخابات بود، زمان رأیگیری را تا ساعت ۱۱ شب تمدید کرد.
پیش از پایان یافتن رأیگیری در ساعت ۲۳ به وقت تهران، پرس تیوی، شبکه انگلیسیزبان صداوسیمای ایران، گزارش داد که تا ساعت ۹ شب به وقت تهران ۳۱ میلیون برگه رأی در این انتخابات استفاده شده است.
پرس تیوی همچنین در شرایطی که رأیگیری در انتخابات مجلس ایران در جریان بود، در خبری اعلام کرد که میزان مشارکت مردم در انتخابات این دوره ۶۴.۴ درصد بوده است.
هرچند مصطفی محمد نجار، وزیر کشور ایران، در واکنش به اعلام آمار غیررسمی درباره میزان مشارکت در این انتخابات در جمع خبرنگاران اعلام کرد: "اینها گمانهزنی است. ما تحلیل نداریم، چون مجری هستیم و باید براساس اطلاعات و شواهد دقیق اطلاعرسانی کنیم."
با این حال، خبرگزاری مهر اندکی بعد از نیمه شب به وقت تهران و پایان یافتن مهلت رأیگیری، گزارش داد که "برآوردهای اولیه از حضور مردم در انتخابات در سراسر کشور، از مشارکت نزدیک به ۷۰ درصدی مردم حکایت میکند."
مهر اضافه کرده است: "گزارشهای رسیده، حکایت از حضور ۴۵ درصدی مردم تهران در انتخابات ۱۲ اسفند ماه دارد."
نهمین دوره انتخابات مجلس ایران، نخستین انتخاباتی بود که پس از انتخابات بحثبرانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران برگزار شد.
این انتخابات درغیاب گروهها و چهرههای اصلی جناح اصلاحطلب و در شرایطی برگزار شد که مخالفان دولت از حامیان خود خواسته بودند که پای صندوقهای رأی نروند.
هرچند انتشار گزارشهایی درباره حضور محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، در یکی از حوزههای رأیگیری در نزدیکی شهر دماوند، انتقادهایی را به دنبال داشت.
حسن خمینی، نوه آیتالله خمینی هم روز شنبه، ۱۲ اسفند، در حسینیه جماران رأی خود را به صندوق انداخت.
امروز: محمد نوریزاد، مستند ساز و نویسنده منتقد حکومت ایران در تازهترین نامه خود به آیتالله خامنه ای نوشته است که اگر آیتالله های ایران 'در اعتراض به خفتی که اسلام در این کشور دچار شده' خودسوزی جمعی نکنند ، او به زودی خود را به آتش خواهد کشید.
به گزارش بی بی سی فارسی در این نامه که تاریخ نگارش آن ۱۱ اسفند، ۲ مارس است آقای نوریزاد نوشته است: "آسیبها و آثار مخوف کلاهبرداریهای خارقالعاده اسلامی ما را، با هیچ توصیه و توجیهی نمیتوان روفت، مگر اینکه آیتاللههای ایران در اعتراض به خفتی که اسلام در این ملک دچار آن شده است، خود را به آتش بکشند."
این نامه، بیست و پنجمین نامهای است که از زمان مناقشات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، آقای نوریزاد خطاب به آیتالله خامنهای نوشته است.
محمد نوریزاد سالها از حامیان سرسخت آیت الله خامنهای به شمار میرفت.
او نوشته است: "ما به اسم اسلام در این سالهای پس از انقلاب آدم کشتهایم و اموال مردمان خود را غارت کردهایم و زندانهای خود را از مردم معترض پر کردهایم و به اسم اسلام بر جهل مردمان خیمه بر افراشتهایم و به اسم اسلام بر سر اسلام و مردم و تاریخ خاک افشاندهایم."
آقای نوری زاد در این نامهها از نحوه برخورد حکومت ایران با معترضان و منتقدان و شیوه حکومتداری رهبر ایران به شدت انتقاد کرده است.
او در ادامه نامه اش نوشته: "هم شما و هم ما میدانیم که آیت اللههای ما برای آنکه خود را از خودسوزی معاف کنند، به هزار دلیل شرعی متوسل میشوند. من خود مگر آیت خدا نیستم؟ من به جای همه آیت اللهها خودم را به آتش میکشم."
او نوشته است: "احساس و باورم بر این است که برای بیدار کردن خفتگانی که در حاکمیت همه کارهاند، باید آتش افروخت. من به زودی خود را به آتش خواهم کشید. تا شاید آتشی که عنقریب از دلارهای نفتی و اسلحهها و فربگی جماعتی از پاسداران ما زبانه میکشد، فرو کشد."
آقای نوری زاد در پایان نامهاش نوشت که نگارش نامههای پیوستهاش به رهبر ایران پایان یافته است اما تاکید کرد: "من اما به نوشتههای خود ادامه میدهم رو به مردم، رو به نمایندگان نمایشی مجلس، رو به قاضی القضاتی که تجربهی یک بازپرسی ساده در پرونده او نیست."
او با انتقاد از اینکه رهبر ایران پاسخی به نامههایش نداده است، نوشت: "اگر من این شکایت را به پیشگاه یک حاکم نسل اندر نسل کافر میبردم نهایتا یک پاسخکی به سمت من پرتاب میکرد."
او همچنین از رهبر ایران تقاضا کرده است: "به وزیر اطلاعات و رئیس اداره اطلاعات سپاه بفرمائید پنج دستگاه کامپیوتر، دوربینها و حافظهکامپیوترهایم و اقلام دیگری را که از دو سال و نیم پیش از من ربودهاند به من بازگردانند. دوست دارم پیش از آنکه خود را به آتش بکشم چشمم به تماشای اموال شخصیام روشنایی بگیرد."
آقای نوری زاد پس از اتفاقات پس از انتخابات خرداد ۸۸ با نگارش نامههایی شروع به انتقاد از دولت و رهبر ایران کرد و به همین دلیل بارها بازداشت و روانه زندان شد.
او به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "توهین به مسئولان نظام" به تحمل سه سال و نیم زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده است.
امروز: یک روزنامه ترک نوشت "رجب طیب اردوغان" در سفر قریب الوقوع خود به ایران حامل پیامی برای رئیس جمهوری این کشور است.
به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه حریت در شماره امروز شنبه خود با اشاره به سفر قریب الوقوع "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر این کشور به ایران، هدف از این سفر را ابلاغ پیامی به رئیس جمهوری ایران ارزیابی کرد.
روز گذشته یکی از معاونان نخست وزیر ترکیه از سفر قریب الوقوع وی به تهران خبر داد. وی پیش بینی کرد اردوغان 28 مارس (نهم فروردین ماه آتی) پس از حضور در کنفرانس امنیت هسته ای که در کره جنوبی برگزار می شود به ایران سفر کند.
با این حال بر اساس گزارش حریت با توجه به این که احتمال دارد در روز مذکور رئیس جمهوری اسلامی ایران در کشور حضور نداشته باشد، مقامات تهران خواستار انجام این سفر در تاریخ دیگری شده اند.
گفته می شود از جمله محورهای اصلی نشست امنیت هسته ای کره جنوبی برنامه هسته ای ایران خواهد بود. همچنین اردوغان قرار است در حاشیه این نشست پیشنهاد برگزاری نشست 1+5 در استانبول را مطرح نماید.
امروز: محمدعلی ابطحی با اشاره به اینکه خاتمی و همفکرانش حاضر نیستند در برابر کلیت نظام بایستند، گفت: شجاعت تصمیمگیری برای خاتمی در شرکت در انتخابات بدترین خبر برای افراطیون بود و بسیاری از نقشهها را برهم زد.
به گزارش مهر محمدعلی ابطحی در یادداشتی به بیان دلایل حضور خاتمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداختهاست. ابطحی در این یادداشت نوشته است:خبر شرکت آقای خاتمی در بخشی از رسانه های خارجی و شبکه های اجتماعی از اصل برگزاری انتخابات جنجال بیشتری ایجادکرد. حتی کیهان هم این را شوک دوم مهم روز انتخابات نامید. من در مصاحبه چند ماه پیش که با یکی از سایتها داشتم و تفاوت های جنبش سبز را که به خاطر اعتراض به انتخابات شکل گرفته بود را با جریان اصلاحات که برای نهادینه کردن اصلاح درونی به وجود آمده بود را متذکر شدم، با همین موج مخالفت روبرو شد.
وی با اشاره به اینکه تعمدا هفته های طولانی خاتمی را ندیده بودم و در مورد انتخابات حرفی با ایشان نزده بودم، ادامه داد: به راحتی برای همه دوستانم پیش بینی میکردم که خاتمی در انتخابات شرکت خواهد کرد. و عدم شرکت وی در انتخابات مجلس را یک اشتباه استراتژیک سیاسی می پنداشتم.
ابطحی ادامه داد: چرا تعارف می کنیم؟ آقای خاتمی اصلاح طلبی بود که از ابتدای حضور در صحنه سیاسی خودش را درون نظام و منتقد شیوه های اجرایی معرفی میکرد. روش اصلاح طلبی هم علیرغم همه انتقادات، از درون صندوقهای انتخابات میگذشت. حتی انتخاباتی که دهها اعتراض به شیوه برگزاری آن باشد. شرکت نکردن در انتخابات و تحریم ان منش متفاوتی با شعارهای همیشگی اقای خاتمی بود و در صورت عدم شرکت و طبعا ورود جبهه پر فشاری بر هواداران، اقای خاتمی را در معرض این سئوال جدی قرار می داد که چرا به عنوان یک صاحب مکتب اصلاحگری از مبانی خود عقب کشیده است؟ شک نیست که کسانی در داخل و خارج بودند و هستند که باور به اصلاح نظام ندارند.
به گفته وی، آنها باید از روشهای خود بهره بگیرند و بی دلیل سعی نکنند که خاتمی و خیلی از معترضان را هم اندیشه خود بپندارند. کشف مهم و جدیدی هم نیست که بگویند آقای خاتمی و همفکرانش حاضر نیستند در برابر کلیت نظام بایستند. این خواسته که اصلاح طلبان درون نظام را به سمت بیرون هدایت کنند، یک همکاری ناخواسته افراطیون داخل حکومتی و خواستاران تغییر نظام بیرون حکومتی بود که با رای دادن آقای خاتمی خنثی شد. اتفاقا کسانی که خود را درون حکومت می دانند و روشهای خارج از حاکمیتی را بر می گزینند پارادوکس جدی تری در مبانی دارند.
ابطحی تصریح کرد:من این تصمیم اقای خاتمی را یکی از سیاسی ترین و قابل دفاع ترین تصمیمهایی میدانم که بی انگیزه دنیایی صورت گرفته بود ودر چارچوب مبانی اندیشه اش بود.
این اصلاحطلب در پایان تأکید کرد:رای دادن فردی که نتیجه کارش بر روند یک اندیشه اثر میگذارد، اشتباه نبود. ایجاد باور های قبلی که آقای خاتمی در انتخابات شرکت نمی کند اشتباه بود که اگر آقای خاتمی مشاورانی داشت که این توضیحات را از قبل انتخابات می دادند، و یا ازمواضع شتابزده جلوگیری میکردند، بار این شوک موجود را کم میکرد. این نوشته البته به معنای اهانت به هیچکس که نظرات تفاوتی دارند نیست. تنها ابراز یک نقطه نظر در مورد تصمیم شرکت آقای خاتمی در انتخابات است و اولیه ترین اصول دموکراسی این است که هر کس بتواند از نظری که قبول دارد دفاع کند و البته نظرات دیگران را هم بشنود.
امروز: یک مقام ترک از سفر رجب طیب اردوغان به ایران در فروردین ماه آتی پس از حضور در کنفرانس امنیت هسته ای در کره جنوبی خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از المنار، یکی از معاونان نخست وزیر ترکیه روز گذشته (جمعه) از سفر قریب الوقوع وی به تهران خبر داد.
پس از اظهارات مقام ارشد ترک در زمینه از سرگیری مذاکرات گروه 1+5 با ایران در مسئله هسته ای این مقام ترک تاکید کرد: پیش بینی می شود اردوغان 28 مارس (نهم فروردین ماه آتی) پس از حضور در کنفرانس امنیت هسته ای که در کره جنوبی برگزار می شود به ایران سفر کند.
وی جزئیات بیشتری در این باره مطرح نکرد.
خاطرنشان می شود "احمد داوداوغلو" وزیرخارجه ترکیه هفته گذشته از پیگیری مذاکرات متوقف شده میان ایران و کشورهای غربی در اردیبهشت ماه خبر داده بود.
امروز: رئیس اتحادیه تولیدکنندگان برنج گفت: قيمت برنج در شمال كشور بيش از 10 درصد افزايش يافته است.
به گزارش ایلنا جمیل علیزاده شایق اظهار داشت: دلیل افزایش قیمت برنج در این فصل از سال طبيعي است و هر چه به شب عيد نزديكتر شويم قيمت بالاتر خواهد رفت.
وي تصريح كرد: همه ساله از تيرماه قیمت برنج در مراکز تولید پایین ميآيد و از شهريور ماه تا اسفند ماه به مرور قيمت برنج روند صعودي پيدا ميكند.
علیزاده شایق تصريح كرد: متاسفانه هیچگونه کنترلی در زمينه برنج انجام نمی شود و برنجی که در تهران عرضه می شود خلوص کمتري دارد و داراي خرده برنج است.
رئیس اتحادیه تولید کنندگان برنج گفت: در حال حاضر در شمال کشور متوسط قیمت برنج درجه یک 3 هزار و 700 تومان است اما برنج بی کیفیت در تهران با قبمت بالاتري عرضه ميشود.
وي در خاتمه ابراز اميدواري كرد تا نهادهاي نظارتي به اين مهم توجه بيشتري داشته باشند.
امروز: عضو هيات مديره اتحاديه مرغداران استان قم گفت: توليدكنندگان مرغ از عدم ثبات قيمت نهادههاي كشاورزي نگراناند.
به گزارش ایلنا محمدتقي محمدي اظهار داشت: گراني مرغ عمدتا به تبع افزايش نهادههاي كشاورزي رخ ميدهد كه رشد بيش از حد انتظار اين نهادهها تمايل به جوجهريزي را كاهش خواهد داد.
وي تنها راه مقابله با گراني مرغ را بازگشت اين نهادههاي كشاورزي به قيمت سابق عنوان كرد و افزود: نكته قابل تامل اين است كه دستگاههاي نظارتي و بازرگاني در ارتباط با افزايش نهادههاي كشاورزي هيچ عكس العملي نشان ندادند.
محمدي تصريح كرد: افزایش قیمت یک محصول مادر، با چنین نوسانی، تصمیم گیری و مدیریت بر روی تولید را شدیدا در معرض خطر قرار میدهد و احتمال عدم جوجه ریزی در كشور و توقف تولید گوشت مرغ را بالا میبرد.
وي افزود: در حال حاضر با توجه به افزايش قيمت نهادههای تولید و نبود ثبات در عرضه اين نهادهها مرغداران همچنان نگران تولید خود هستند و جو ياس و نااميدي و دلسردي در ميان توليدكنندگان مرغ حاكم شده است.
محمدي با اشاره به نوسانات قيمت نهادههاي كشاورزي اظهار داشت: تولیدکنندگان بخشی از تولیدات خود را به بازار عرضه میکنند و آماده ی جوجهریزی میشوند اما افزایش قيمت نهادهها باعث کاهش جوجهریزی در بسیاری از مرغداریها میشود و تولید کننده نمیداند که در زمان جوجه ریزی نهاده چه قيمتي خواهد داشت.
وي در خاتمه تصريح كرد: بايد طرح هدفمند كردن يارانهها با توجه به زيرساختها اجرايي شود و نهادههاي كشاورزي نيز تامين و توزيع شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر