امروز: علی موسوی خلخالی، روزنامهنگار و مترجم جمعه شب ۵ اسفندماه با حکم ماموران امنیتی در منزل پدری خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
حسن موسوی، پسرعمو این روزنامهنگار با تائید این خبر به بیبیسی فارسی گفت: "مامورانی که برای بازداشت او آمده بودند به خانواده گفتند که اگر تا ۴۸ ساعت از وی خبری نشد، به زندان اوین مراجعه کنند. اما زمانی که خانواده مراجعه کردند به آنها گفته شد که پرونده در جریان است. او دو تماس تلفنی در این مدت با خانواده داشته است."
به گفته آقای موسوی، دلیل بازداشت این روزنامه نگار در حکم ماموران "تبلیغ علیه نظام" اعلام شده است.
آقای موسوی در نامهای به آیت الله علی خامنهای، رهبر ایران خواستار پیگیری وضعیت پرونده وی شده است.
به گفته آقای موسوی، دفتر رهبر ایران دریافت این نامه را تأیید کرده و گفته است که آن را بررسی خواهد کرد.
علی موسوی خلخالی خواهرزاده آیت الله حکیم و از بستگان آیت الله سید محمد مهدی موسوی خلخالی است.
علی موسوی خلخالی پیش از بازداشت در سایت دیپلماسی ایرانی مشغول به کار بود.
امروز: نازنین خسروانی، روزنامه نگار ، برای اجرای حکم ۶ سال حبس خود به زندان اوین رفت.
یک منبع آگاه با تائید این خبر به بیبیسی فارسی گفت : "خانم خسروانی چندین بار برای اجرای این حکم احضار شده بود، اما هر بار او را بازگرداندند. تا اینکه امروز ۱۵ اسفندماه او خود را برای اجرای حکم به زندان اوین معرفی کرد."
نازنین خسروانی در فرودین ماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباسی به تحمل شش سال زندان محکوم شده بود.
فریده غیرت، وکیل خسروانی در آن زمان به کلمه گفته بود که دادگاه انقلاب اسلامی خانم خسروانی را به اتهام "اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام" مجرم شناخته است.
نازنین خسروانی ۱۲ آبان سال ۱۳۸۹، در منزل پدری اش بازداشت شده و در طول مدت بازداشت در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین بود.
او از روزنامه نگاران اصلاح طلبی است که با روزنامه های نوروز، بهار، دوران امروز، کارگزاران، سرمایه و خبرگزاری آفتاب همکاری داشته، اما به گفته خانواده اش در ماههای منتهی به بازداشتش در روزنامهای کار نمیکرده است.
نازنین خسروانی، اسفندماه سال گذشته بعد از تحمل ۱۳۲ روز بازداشت با سپردن وثیقه ای به ارزش ۶۰۰ میلیون تومان از زندان اوین آزاد شد.
امروز: عیسی سحرخیز، به بخش سی سی یو منتقل شد.
به گزارش کلمه از صفحه فیس بوک مهدی سحرخیز، او پس درگیری لفظی با یکی از نگهبانانش، دچار استرس شدید شده و به همین دلیل به بخش سی سی یو منتقل شد.
عیسی سحرخیز از نگهبانش خواسته تا تلویزیون را خاموش کنند. اما نگهبان از این کار امتناع می کند و سپس درگیری لفظی شروع می شود. فشار خون سحرخیز پس از این مشاجره بالا می رود، صورتش قرمزرنگ و متورم شده و سرفه اش قطع نمی شود.
بر اساس این گزارش پزشکان تلاش می کنند او را با اکسیژن و دارو سرپا کنند اما تلاش ها نتیجه نداشته و او را به بخش سی سی یو بیمارستان قلب منتقل می کنند. پزشکان گفته اند سحرخیز باید در محیط دور از استرس استراحت کند چه اینکه هرگونه استرس می تواند به مرگ او منجر شود.
همچنین بنا به خبری که به کلمه رسیده است بعد از ظهر دوشنبه عدهای لباس شخصی به اتاق عیسی سحرخیز حمله کرده و ضمن توهین به ایشان و همسرشان به ضرب و شتم و ایجاد مزاحمت برای ملاقات کنندگان ایشان و دیگر بیماران پرداختند.
همچنین خانواده عیسی سحرخیز در رابطه با خبر ویژه امروز کیهان به نقل از فردی به نام «سوسن سیروسی » گفته اند مطالب مندرج و منتشر در خصوص وضعیت وی نادرست بوده و ناشی از کماطلاعی فرد نامبرده می باشد که میتواند از همکاران روزنامه کیهان یا سربازان گمنام امام زمان باشد.
به گفته خانواده این زندانی سیاسی، ماموران در چند روز اول هر دوبار بستری شدن عیسی سحرخیز در بیمارستان امام خمینی و مرکز قلب تهران، دست و پای ایشان را با دستبند و پابند به تخت بسته بودهاند.
ایشان میافزایند نه تنها در هیچ یک از این موارد فردی به نام سیروسی به دیدار ایشان نیامده و ملاقات نکرده، بلکه در روز جمعه ۱۲ بهمن ۹۹ با وجود دستور دادستان تهران، حتی به همسر و دختر سحرخیززنیز اجازه ملاقات با وی را ندادهاند.
به علاوه آن که در این روز توهین و برخورد نامناسب مسئول حفاظت با کسانی که برای ملاقات آمده بودند و دیگر بیمارانی که از برابر اتاق او عبور میکردهاند، به گونهای بوده است که موجب اعتراض سحرخیز و برهم خوردن وضعیت عمومی وی شده است به گونهای که کادر پزشکی مجبور شدند به او داروهای آرامبخش و کنترلکننده فشار خون تزریق کنند و ساعتها زیر اکسیژن مراقب وضعیت عمومی او باشند که ضربان قلبش به بالای صد رسیده و فشار خونش حدود ۱۷ بوده است.
دو هفته قبل بدنبال وخامت حال و عارضه قلبی عیسی سحر خیز، وی به بیمارستان قلب امیرآباد منتقل شد.
ماه گذشته نیز، عیسی سحرخیز به دلایل وضعیت وخیم جسمی، به طور ناگهانی از زندان گوهردشت به بیمارستان امام خمینی منتقل شده بود، که مجددا به زندان بازگردانده شد.
مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سید محمد خاتمی تیرماه ۸۸ و در پی بازداشت های گسترده پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر، و به اتهام "توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام" به سه سال حبس محکوم شد.
امروز: مهدی خزعلی، رزمنده دوران دفاع مقدس و نویسنده منتقد، پس از ۵۷ روز اعتصاب غذا و تداوم بی توجهی مسئولان، دست به اعتصاب غذای خشک زد.
به گزارش کلمه، مهدی خزعلی که از هشت روز پیش به سلول انفرادی در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود روز گذشته که برای مطالعه حکم خود به دادگاه منتقل شده بود در اعتراض به تداوم بی قانونی ها و رفتارهای خشن زندانبانان وزارت اطلاعات دست به اعتصاب خشک زده و اعلام کرده است تا احیای آیین دادرسی مدنی و حقوق از دست رفته از این پس لب به آب هم نخواهد زد.
پیش تر مهدی خزعلی بر اثر حمله قلبی به بیمارستان طالقانی منتقل شده بود که پس از یک روز توسط نیروهای امنیتی به بیمارستان بنی هاشم زیر نظر وزارت اطلاعات منتقل شده و پیش از بهبودی به زندان اوین بازگردانده شده بود.
مهدی خزعلی در متنی در وبلاگ خود اعتصاب غذا را آخرین سلاح مظلوم دانسته بود در زمانی که پناهی ندارد و فریادش به جایی نمیرسد و گفته بود که برای اعتصاب غذای خود از ۴ مرجع تقلید اذن گرفته است.
این نویسنده منتقد که در تاریخ توسط نیروهای امنیتی همراه با خشونت دستگیر شد در اعتراض به رفتار خشونت آمیز نیروهای امنیتی در هنگام بازداشت و رفتارهای غیرقانونی سیستم قضایی از همان روز اول، دست به اعتصاب غذا زد.
بودجه سال ۹۱ شاید یکی از ابهامات بزرگ بخش خصوصی در این مقطع حساس باشد. چراکه از آنجایی که بودجه روی تصمیمات آتی فعالان بخش خصوصی تاثیرگذار است، باید تا حد ممکن شفاف باشد، بنابراین با در نظر گرفتن حساسیتهای موجود که به واسطه تحریمها و در پیش بودن اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها به بالاترین سطح خود نیز رسیده است، این سوال مطرح میشود که بودجه سال ۱۳۹۱ تا چه حد با سیاستهای بالادستی و کلی اقتصادی کشور انطباق دارد. سوال دیگر اینکه تخصیص ردیفهای بودجه تا چه میزان با شرایط اقتصادی کشور هماهنگ است؟ آیا در قانون بودجه، پیامهای روشن و بیتناقض برای کسب اعتماد فعالان اقتصادی ارایه شده است تا بتوانند به راحتی سرمایهگذاری کنند؟ در حال حاضر به جرأت میتوان تاکید کرد، مهمترین سوال بخش خصوصی مربوط به طلبهای فعالان این بخش از دستگاههای دولتی است. آیا در بودجه تدابیری برای پرداختهای یاد شده، در نظر گرفته شده است؟ نگاهی به بودجه سال آینده تمامی این سوالها را بیپاسخ میگذارد. اینطور به نظر میرسد که دولت باید در روش بودجهنویسی خود تجدید نظر کرده و اصلاحاتی را اعمال کند. زیرا بررسیها نشان میدهد روشهای بودجهنویسی و رعایت ترتیب بندها از سوی دولت به هنگام تدوین لایحه بودجه، اغلب رعایت نشده است. پس از ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی همواره این نکته مورد تاکید قرار گرفته است که قانون بودجه نباید مانند سابق نوشته شود و مدل کشورداری اقتصادی در ایران باید دگرگون شود و ما باید این خواسته خود را به صورت نگاهی راهبردی مطرح کنیم. در حال حاضر نگرانی جدی این است که سرعت واکنش ما نسبت به تحولهای در حال وقوع، کمتر از سرعت وقوع وقایع باشد. آثار قانون هدفمندی یارانهها در نهایت با کمی تاخیر به تولید رسید، بدون اینکه پیام روانی مطلوب و دلگرمکنندهای توسط دولت به واحدهای تولیدی برای حمایت و پشتیبانی ارسال شود، این در حالی است که با توجه به پتانسیلهای موجود در حوزه تولید در صورت حمایت و تخصیص اعتبارات در نظر گرفته شده بهتر میتوانستیم آثار تورمی این قانون را کنترل کنیم. امروز دیگر نگرانی اصلی ما از شرایط نیست، بلکه از احساس دلسردی و بیسرپرستی تولید در کشور است. دولت و تصمیمسازان اقتصادی کشور باید به این نکته توجه داشته باشند که در حال حاضر بحران جهانی اقتصاد و هدفمندی یارانهها فشار به واحدهای تولیدی کشور را بیش از هر زمان دیگر وارد کرده است و با در نظر گرفتن شرایط نابسامان تولید توقع بخش خصوصی از بودجه سال ۹۱ این بود که آثار مقابله با اثرات تورمی ناشی از هدفمندی یارانهها و بحران اقتصادی جهان در نظر گرفته شود، اما آنچه وجود دارد سهم ناچیز تولید در بودجه و افزایش فشارها به واحدهای تولیدی است.
دولت باید فشاری که به واحدهای تولیدی با افزایش قیمت سوخت و... وارد میشود را مدنظر قرار دهد، زیرا این فشارها ممکن است به بیکاری گسترده در کشور منجر شود و در چنین شرایطی واحدها ناچار هستند فعالیت خود را کند یا متوقف کنند. درخواست جدی بخش خصوصی کشور این است که در بررسی بودجه سال ۹۱ از افزایش فشار بر واحدهای تولیدی اجتناب و در این شرایط، به نحوی عمل کنند که واحدهای تولیدی احساس گشایش داشته باشند.
*رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران
منبع: شرق
برای اکثریت قابل توجهی از نمایندگام مجلس هفتم و هشتم، حفظ صندلی نمایندگی به هر قیمت، و البته تحت عنوان کذایی «حفظنظام» از هر چیزی و از جمله حقوق شهروندان و موکلین و سوگند نمایندگی مهمتر بود. در همین دو دوره بیسابقهترین تخلفات از طرف دولتنهم و دهم صورت پذیرفت که دستگاهها و نهادهای ناظر رسمی وقوع تخلفات را تایید مینمودند و حتی گزارش آن به مجلس هم راه پیدا میکرد، اما حفظ صندلی نمایندگی مانع از انجام تعهد نمایندگی و وظیفه قانونی میشد، و در نتیجه پروونده تخلفات دولتی قطور و قطورتر. مجلس و دولت یکدست در این دو دوره دست به دست هم دادند، تا تهمانده اعتبار و آبروی بینالمللی فراهم آمده در سایه درایت دولت اصلاحات و زکاوت شخص آقای «خاتمی» در سطح بینالمللی را، در کمترین زمان ممکن منهدم نموده و به جای آن سنگینترین و بیسابقهترین قطعنامهها و تحریمهای بینالمللی را بر کشور و ملت تحمیل نمایند. گزاشهای اولیه از نتایج شمارش آرا نامزدهای نمایندگی مجلس نهم، حکایت از آن دارد که دستِکم ۱۲۰نفر از نمایندگان فعلی مجلس، صندلی سبز و جایگاه نمایندگی خود را برای دوره آتی از دست داده و جای خود را به رقبای تازهنفس دادهاند. (+) این احتمال که بر تعداد نمایندگان ناکام مجلس هشتم، پس از اتمام کار شمارش آرا و نهایی شدن نتایج افزوده شود هم دور از انتظار نیست. از طرفی وزن بعضی از نمایندگان مجلس هشتم هم که به مجلس نهم راه پیدا کردهاند، تغییر کردهاست. به عنوان مثال «علیمطهری» چهره منتقد دولت و نامزدی که دو طیف شاخص اصولگرایان «جبههپایداری» و «ائتلافاصولگرایان» حاضر نشدند، نام وی را در لیستهای خود جای دهند، و او تلویحا و تقریبا مستقل از اصولگرایان، در لیست دیگری اعلام حضور نموده بود، چنانچه نتایج اولیه شمارش آرا نشانمیدهد، جزء نفرات برتر و اولیه نمایندگان تهران است. از طرف دیگر بعضی از نمایندگان اصلی و شاخص مدافع ریسجمهور و داعیهداران اصلی حفظ نظام (حفظصندلی) به هر قیمتی، وزن قبلی خود را از دست داده و به ردههای پایینتری سقوط کردهاند. در چنین شرایطی و در حالی که برای نزدیک به ۱۲۰نماینده فعلی مجلس عملا صندلی سبز موضوعیت ندارد که برای حفظ آن بعضی محافطهکاریها و مصلحتاندیشیها را در تصمیم و رای خود برای حفظ آن لحاظ کنند، مجلس در اولین جلسه پس از ماراتن دشوار انتخابات نهم، طرح سؤال از آقای «احمدینژاد» را در دستور کار دارد، که عده قابل توجهی از نامزدهای هوادار او و از جمله خواهرش در لیست ناکامهای مجلس نهم قرار دارند. شواهد و قرائن و اخبار نزدیک به توثیقی طی چند ماه گذشته نیز از دستیابی هوادارن رهبر نظام، به اسناد تخلفات مالی اطرافیان ریسجمهور و بالعکس، دستیابی ریسجمهور به اسنادی مشابه از تخلفات اطرافیان رهبری حکایت میکند، که برای چنین روز مبادایی، به عنوان برگ برنده از اتاقهای امن وزارت اطلاعات خارج و به جاهای ناامنی منتقل شدهاست. با وجود مجموعه شرایط اشاره شده، به نظر میرسد طوفانی بعد از آرامش کذایی اصولگرایان در راه است و انتخابات مجلس نهم را باید نقطه عطف و شروع دوران جدیدی در تاریخ تحولات سیاسی ایران، و از بعضی منظرها، مهمتر و برجستهتر از کودتای انتخاباتی خرداد ۸۸ دانست. حاکمیت تهمانده اعتبار و آبروی خود را جهت بسیج مردم برای شرکت در انتخابات به میدان آورد اما نتوانست، کف مطالبات خود را حتی برآورده شده ببینید، اما مشکل عمده و اصلی، بعد از ناکامی در ماراتن انتخابات حفظ مردمی است که با وعده و وعیدهای فراوان از پرداخت سود سهام معوقه چند ساله عدالت گرفته، تا تهدید احتمال حمله نظامی آمریکا و غرب، در انتخابات شرکت نموه و حالا منتظر تحقق وعدهای هستند که عملا امکان تحقق آنها موجود نیست. ۵۸نفر از ۷۹امضاکننده طرح سؤال از ریسجمهور به مجلس نهم راهنیافتهاند.(+) خیلی از هواداران ریسجمهور هم جزء ناکامان هستند. (+) برای همه اینها در این روزهای باقی مانده از عمر دوره نمایندگی و مجلس هشتم، مهمترین دغدغه حفظ نظام (صندلی) عملا موضوعیت ندارد تا اولویت داشته باشد یا نداشته باشد. دولت دهم و آقای «احمدینژاد» هم کمکم به روزهای پایانی دوره خود نزدیک میشوند. مردم متوقع، نمایندگان ناکام، کارهای ناتمام، و اسراری که هر طرف در انبان اطلاعاتی خود برای چنین روز مبادایی در انبان اطلاعاتی خود ذخیره نموده است. خیلی از نمایندگان حالا برای آخرین روزهای حضور خود در مجلس ظاهرا یک آرزو و کار نیمهتمام دارند. آیا استیضاح «احمدینژاد» آخرین وعده محقق نشده و کار انجام نداده آنها خواهد بود؟ برگ برنده دست کیست؟ چه کسی به سیم آخر خواهد زد؟
امروز: استقامت بر مطالبات برحق ملّی و ادامه افشاگریهای مستند نظام استبدادی را به زانو درخواهد آورد
بنام خدای رحمان و رحیم
برادر گرامی جناب آقای محمّد نوری زاد
سلام علیکم بما صبرتم
نامه های هفتگی پرشور انتقادی و آگاهی بخش شما به سبک ویژهتان به «محضر رهبر گرامی حضرت آیت الله خامنه ای» ابتکاری ماندنی در تاریخ جنبش سبز بود که نهضت نامه نگاری به رهبری را براه انداخت. بسیاری از اقشار مختلف مردم دعوت شما را اجابت کردند و از سر نصیحت و شفقت به رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشتند و استبداد دینی را دلسوزانه به پرهیز از خودکامگی و به رسمیت شناختن حقوق پایمال شده ملت و رعایت منافع ملی دعوت کردند. اما جناب آقای خامنه ای آنچنان که رسم همه خودکامگان و دیکتاتورهای تاریخ و نیز شاهان مستبد ایران بوده بی آنکه به خود زحمت پاسخگویی بدهد به استبداد مطلقه ادامه داد.
اگرچه سرگرم نگارش دومین «رساله استیضاح رهبری» هستم که امیدوارم بزودی منتشر شود،اما انچه مرا به نگارش این نامه واداشت، تهدید خودسوزی در نامه اخیر شما به اعتراض به مظالم حکومت و سکوت عالمان دین است که به تاخیر انداختن آنرا برای حفظ جان شما روا ندانستم.
خودسوزی
نوشته اید: «آسیب ها و آثار مخوف کلاهبرداری های خارق العاده ی اسلامی ما را، با هیچ توصیه و توجیهی نمی توان روفت مگر این که آیت الله های ایران در اعتراض به خفتی که اسلام در این ملک دچار آن شده است، خود را به آتش بکشند. اگر آیت الله های ما به آن جهان و ایستادن در برابر خدا معتقدند که می دانم معتقدند، و قبول دارند که سکوت آنان در قبال مفسده ها و ظلم های جاری این نظام، قطعا به حساب آنان نیز گذارده می شود، خود سوزی خویش را بهترین و خدایی ترین راه برای برون رفت این سرزمین از آغوش زشتی ها و نفرت ها و بن بست ها خواهند یافت.... من با اطمینان می گویم که خود سوزی آیت الله های ما کمترین هزینه ای است که می شود برای خلاصی از بختکی که به اسم اسلام برگلوی اسلام ومردم مسلمان تیغ می کشد، متقبل شد. این خودسوزی ها می توانند موجی از سرزندگی به جان جامعه ی افسرده و روبه موت ما بدوانند و روح تازه ای به جسم این مرده ی متحرک بدمند.»
و بعد از این مقدمه به نکته اصلی مورد نظر اینگونه اشاره کرده اید: «هم شما هم ما می دانیم که آیت الله های ما برای آنکه خود را از خودسوزی معاف کنند، هزار دلیل شرعی متوسل می شوند. باکی نیست. من خود مگر آیت خدا نیستم؟ من بجای همه ی آیت الله ها خودم را به آتش می کشم. شاید پیران و جوانان از جان گذشته ای نیز مرا در این حرکت آتشین همراهی کنند. نهضتی از خودسوزی. وشاید کسی نیز به راهی که من می نمایم، درنیفتد. مرا اما با دیگران کاری نیست. احساس و باورم براین است که برای بیدارکردن خفتگانی که درحاکمیت همه کاره اند، باید آتش افروخت. باهیزم تن خود. بله، من به زودی خود را به آتش خواهم کشید. تا شاید آتشی که عنقریب از دلارهای نفتی و اسلحه ها و فربگی جماعتی از پاسداران ما زبانه می کشد، فرو کشد.»
من ابتدا صفا و صمیمیت شما در این سطور دردمندانه - که بی اختیار قطرات اشک بر گونه های هر خواننده منصفی سرازیر می کند - را می ستایم در عین اذعان به عظمت فاجعه ای که با استفاده ابزاری از دین و مذهب بر این ملت روا رفته است، اما اجازه دهید بگویم با شما در دعوت به خودسوزی علما و خودتان موافق نیستم.
دسته بنده مراجع و عالمان دینی معاصر
مراجع، فقیهان و عالمان دینی در حوزه های علمیه همانند دیگر اقشار مردم ایران متکثر و متنوعند. از سه تا چهار دسته می توان یاد کرد. با شناخت این دسته ها در مییابیم که خودسوزی شما بلاموضوع است.
دسته اول، بخش قابل توجهی از عالمان حوزوی به «اسلام سیاسی» اعتقادی ندارند، از آغاز با انقلاب اسلامی موافق نبوده اند، با جمهوری اسلامی همراهی نکرده اند، از غنیمت آن نبرده اند تا خود را مسئول غرامت آن بدانند. دغدغه اصلیشان حفظ سنت دینی و تربیت طلاب است و سیاست را وظیفه علمای دین نمی دانند. این گروه که در میان عالمان سنتی اکثریت را دارند، «عالمان ساکت» هستند در مراجع معاصر به آیات عظام حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید حسین طباطبائی بروجردی، سید ابوالقاسم موسوی خوئی و سید احمد خوانساری (رضوان الله علیهم) اقتدا می کنند و در مجموع از زاویه سنتی منتقد وضع موجودند. مراجع سنتی در قم و نجف از قبیل آیات عظام شیخ حسین وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی و سید علی سیستانی در این گروه هستند.
دسته دوم، گروهی از فقیهان هستند که فیالجمله اسلام سیاسی را باور دارند، البته از نوع اقتدارگرایانه اش، و به نحوی از انحاء با شدت و ضعف با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی همراهی داشته اند. مورد اکرام مقامات حکومتی هستند، و اگر چه به برخی جزئیات انتقاد دارند، اما اصل نظام را قبول دارند و نوعا از آن متمتعند و عملا متأثر از تبلیغات رنگارنگ دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی رژیم هستند. این گروه اصولا انتقاد منتقدان جمهوری اسلامی را صائب نمی دانند تا بر آن نتیجهای مترتب کنند. آیات عظام شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، شیخ عبدالله جوادی آملی، شیخ جعفر سبحانی، شیخ حسین مظاهری، شیخ ناصر مکارم شیرازی و شیخ حسین نوری همدانی علیرغم برخی تفاوتها طیفی را تشکیل می دهند که از آنها به «مراجع حامی نظام» می توان تعبیر کرد.
دسته سوم، گروهی از فقیهان قائل به اسلام سیاسی هستند که به وضع موجود انتقاد دارند، دفاع از حقوق مردم را اجمالا وظیفه خود می دانند، اگر چه به نظریه ولایت فقیه باور دارند اما ولایت مطلقه غیرپاسخگو و فراقانون و فعال مایشاء را قبول ندارند. این دسته از مراجع در دهه نخست حیات جمهوری اسلامی سمتهای قضائی یا تققنینی داشته اند و الآن از «مراجع حامی اصلاح طلبان و جنبش سبز» محسوب می شوند.ایشان از مدافعان سیاستهای مرحوم آیت الله روح الله موسوی خمینی بوده معتقدند انحراف جمهوری اسلامی با عدول از سیاستهای بنیانگذار جمهوری اسلامی آغاز شده است. آیات عظام سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، شیخ یوسف صانعی، سید علی محمد دستغیب شیرازی و شیخ اسدالله بیات زنجانی در این گروه جای میگیرند.
گروهی از فقیهان سنتی قائل به اسلام سیاسی را نیز به همین دسته ملحق میشود. کسانی که منتقد جمهوری اسلامی و مغضوب آن هستند. اینان اگرچه با مصداق ولایت فقیه مشکل دارند، و در مجموع در زمره منتقدان وضع موجود محسوب میشوند، اما در دفاع از جنبش اعتراضی مردم هم موضعی نگرفتهاند. آیات عظام سید محمد صادق روحانی و سید صادق شیرازی در این زمره اند.
از سه گروه فوق دسته اول ممکن است با شما همدل باشند، اما انتظار از ایشان خلاف واقع است. دسته دوم اصولا برداشت و نقدهای شما را بر نمی تابند، اگر بر علیه شما فتوا ندهند باید ممنونشان باشید! دسته سوم انتقادات شما را مطالعه کرده، شما را دعا نیز می کنند اما در ریشه یابی مشکلات جمهوری اسلامی لزوما به جایی که شما رسیدهاید نرسیدهاند. شجاعت و پاکبازی مرحوم استاد آیت الله منتظری نیز نادرالوجود است.
آری، در میان عالمان جوان و فضلای حوزه های علمیه کم نیستند کسانی که سوز مسلمانی و شور اصلاح طلبانه شما را درک می کنند و با شما همدلند و نظرا و عملا به دنبال برون رفت از وضع موجودند. آنان را که می توان دسته چهارم دانست، با تحلیلی بنیادی مشکل حکومت دینی و جمهوری اسلامی را ارزیابی می کنند. به حق ویژه ای برای روحانیون قائل نیستند، به انواع ولایت سیاسی فقیه، مطلقه و مقیده، انتصابی و انتخابی، عامه و خاصه مطلقا باور ندارند. شریعت را معادل قانون نمی دانند و فهم فقیهان دوران سپری شده را احکام شرعی دوران معاصر معرفی نمی کنند. به حقوق بشر و دموکراسی اعتقاد دارند. اگرچه به اسلام سیاسی باور دارند و از حضور مسلمانان در جامعه مدنی و عرصه عمومی به شکل دموکراتیک و با رعایت حقوق اقلیت دفاع می کنند، اما به جدایی دولت از نهادهای دینی (اعم از حوزه و مسجد و روحانیت) یعنی سکولاریسم عینی قائل هستند. اما این دسته هم چاره کار را خودسوزی نمی دانند. نه خودسوزی شما نه خودسوزی هیچکس دیگر.
تزویرسوزی بجای خودسوزی
می باید نهضت روشنگری و افشای تزویرها و دروغهای استبداد دینی را با صبوری و پشتکار ادامه داد. نامه های روشنگرانه شما در آشنایی افکار عمومی مفید است. می توان با حقوقدانان از کاستی های قانون مجازات اسلامی و نهادهای غیرقانونی از قبیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و دادگاه ویژه روحانیت و ماموران بی آبرویی که هر روز ارتقای مقام می گیرند از قبیل سعید مرتضوی سخن گفت. با عالمان آمار از دستکاری حکومت گران در آمار رسمی و ارائه آمار دروغ - کاملا دروغ - بویژه در عرصه اقتصاد بحث کرد. با اقتصاد دانان از فساد مزمن اقتصادی و اختلاسهای نجومی و تخریب زیرساختهای اقتصادی در دوران احمدی نژاد با پشتیبانی بی دریغ آقای خامنه ای سخن گفت. با اساتید دانشگاه از فرار مغزها، تبدیل دانشگاهها به پادگان، میدانداری شیّادان جعّالی همچون برادران دانشجو که نهایت حضیض تاریخ آموزش عالی ایران هستند یاد کرد. با عالمان سیاست از مهندسی در آمار شرکت کنندگان انتخابات غیرآزاد اخیر که حتی آمار دست کاری شده ۵۴٪ را وقیحانه ۶۴٪ اعلام می کنند سخن گفت.
آقای نوری زاد عزیز، افشای مستند دروغها و تزویرها و خدعههای امپراطوری دروغ رهبر جمهوری اسلامی و شرکای پاسدار به زندهی امثال شما بیش از جنازه سوختهتان احتیاج دارد. برای متاثر شدن از شهادت مظلومانه امثال هدی صابر و هاله سحابی حداقلی از شرافت و انسانیت در حکومت گران لازم است که من در ناصیه زمامداران جمهوری اسلامی نمیبینم. آنان برای جان و آبرو و سلامت شهروندان منتقد خود هیچ ارزشی قائل نیستند. وقتی برای حفظ قدرت به هر قیمتی تحت عنوان مصلحت نظام هر جرم و جنایتی روا باشد، و منتقدان مسالمت جوی حاکمیت مهدورالعِرض (هدر بودن آبرو) باشند به نحوی که هر افترا و دروغ و اهانتی نسبت به آنها مجاز یاشد، چنین رژیم خیره سری از خودسوزی شهروندان منتقدش نه تنها ککش نمی گزد بلکه از کم شدن شرّشان ابراز شادمانی خواهد کرد. درک بحران شعور می خواهد، ظاهرا حکام متکبر جمهوری اسلامی از چنین شعوری معافند.
برادرانه از شما میخواهم سودای خودسوزی را از سر بدر کنید. نهضت نقد تزویر و دروغ و فساد و ظلم نظام جمهوری اسلامی که مدتهاست از بنیاد فاسد شده است به قلم روان و احساس هنرمندانه شما نیاز مبرم دارد. ما به کمک هم ریشه ظلم را می سوزانیم تا فرزندان ما دیگر بنام دین دروغ و دغل نشنوند و بنام اسلام ِرحمت قساوت و خشونت نچشند و به عنوان بصیرت و فقاهت شاهد جهالت و سوء تدبیر نباشند و بنام رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و امام حسین (ع) راه ابوجهل و معاویه و یزید پیموده نشود، و با نشانی بدر و خیبر ملت را به خرابه های شام نکشانند.
برادر شما
محسن کدیور
۱۴ اسفند ۱۳۹۰
منبع: جرس
امروز: اعلام مشارکت ۶۴.۲ درصدی واجدین شرایط رای از سوی وزیرکشور یک اشتباه و گاف فاحش سیاسی است!
انتخابات مهندسی شده مجلس نهم آنچنانکه حاکمیت می خواست بصورت غیرآزاد و رقابتی بین نیروهای خودی( اقتدارگرایان ) برگزار و نتایج غالب حوزهها نیز اعلام شده است ،که تحلیل آن فرصت دیگری را می طلبد، اما بنظر می رسد با توجه به عدم حضور و شرکت اصلاح طلبان در این انتخابات میزان مشارکت واجدین شرایط رای دادن در آن برای حاکمیت به یک امر حیثیتی و مشروعیت ساز تبدیل شده است، و از اینرو شاهد بودیم که رسانههای حکومتی در روزهای پیش از انجام انتخابات با استناد به انواع و اقسام نظرسنجیهای ساختگی و خبری در صدد القای این مطلب بودند که میزان مشارکت مردم در این انتخابات بالا و در حدود ۶۵ الی ۷۰ درصد خواهد بود. اینها از طریق این تبلیغات پرشدت در صدد آماده سازی فضایی بودند که اعلام این میزان درصد حضور در انتخابات تعجب کسی را برنیانگیزد و اسباب چون و چرا و سئوال هم نشود اما غافل از این نکته که آنچه دراین عرصه مهم و تعیین کننده است احساس عمومی مردم در مورد میزان مشارکت و حضور در پای صندوقهای رای در تعیین سرنوشتشان است و میزان درصد اعلامی نمی تواند رافع این احساس و برداشت مردم باشد و آنچه حاکمیت باید نسبت بدان حساس و فکری نماید این احساس عمومی است که هیچ همخوانی با درصدهای اعلامی از سوی حاکمیت و رسانههای حکومتی ندارد.
با توجه به آنچه آمد و با این فرض ( که تقریبا فرض محالی است ) که آمار و ارقام اعلامی از سوی وزیر کشور به عنوان مسئول اصلی برگزاری انتخابات درست و صحیح است اعلام مشارکت ۶۴.۲ درصدی واجدین شرایط رای از سوی ایشان یک اشتباه و گاف فاحش سیاسی است و اینکه جناب وزیر دولت کودتا حتی ریاضیات را در حد چهار عمل اصلی نمی داند! شاید هم می دانند اما شدت ولایت پذیری موجب چنین اعلامی شده است. توجه کنید چرا؟
جناب وزیر پیش از انتخابات تعداد واجدین حق رای در انتخابات مجلس نهم ایران را حدود ۴۸ میلیون نفر یا دقیقا ۴۸۲۸۸۷۹۹ نفر اعلام کرده است. و هم ایشان كل آراء ماخوذه در کشور را ٢٦ ميليون و ٤٧٢ هزار و ٧٦٠ نفر اعلام کرده است. از تقسیم این آراء ماخوذه به تعداد واجدین شرایط ۵۴.۸ درصد بدست می اید و نه رقم ۶۴.۲ درصد مشارکتی که ایشان اعلام کرده اند، و بنظر می رسد که ایشان بین ۵۴ و ۶۴ یک جابجایی مختصردر حد ۱۰ درصد انجام داده اند!
اگر فرض را براین بگذاریم که ایشان در رقم آراء ماخوذه اشتباه کرده ومنظورشان بجای ٢٦ ميليون و ٤٧٢ هزار و ٧٦٠ رقم ۳٦ ميليون و ٤٧٢ هزار و ٧٦٠ بوده است ( که در مقایسه با رقم چهل میلیونی اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری دهم مطلوبتر حاکمیت است ) آنوقت اگر این رقم را تقسیم بر عدد واجدین شرایط رای دادن کنیم میزان درصد مشارکت ۷۵.۵ می شود که البته اینهم با رقم اعلامی از سوی ایشان ۱۰ درصد فاصله دارد! و بنظر نمی رسد که این فرض دومی حتی از نظر ایشان درست باشد چراکه هیج بنی بشری این میزان نرخ مشارکت آنهم در چنین انتخاباتی را نخواهد پذیرفت.
در مورد صحت ارقام اعلامی بالا برای جمعیت واجد شرایط رای دادن و آرای ماخوذه از سوی مسئول اصلی برگزار کننده انتخابات می توانید به پورتال وزارت کشور رجوع کنید تا دریابید چقدر جناب وزیر در انجام یک تقسیم ساده و اعلام درصد میزان مشارکت در انتخابات دچار اشتباه و عجله شده است، حال اگر در نظر آوریم که رقم واجدین شرایط در این انتخابات با توجه به نتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار کشور و نرخ رشد جمعیت سالانه به طور متوسط ۱.۳ درصد جمعیتی معادل ۵۰۷۵۳۱۱۰ تن می شود آنگاه با همین عدد اعلامی ٢٦ ميليون و ٤٧٢ هزار و ٧٦٠ رای ماخوذه میزان مشارکت در انتخابات می شود ۵۲.۲ درصد که رقم معقولی بنظر می رسد هرچند تامین کننده نظر مقامات عالی حکومت و رسانه هایی که خواستار درصد بالای مشارکت و حداکثری در این انتخابات برای زدن سیلی محکم بگوش اصلاح طلبان و مخالفان و از آن مهم تر استکبار جهانی و دشمنان بودند، نمی باشد!
منبع: جرس
امروز: فشار بر مدافعان حقوق بشر در جمهوری اسلامی و درخواست های نیروهای امنیتی از آنان برای انجام مصاحبههای فرمایشی و همچنین صدور حکم عبدالفتاح سلطانی، واکنش "شیرین عبادی"، برنده جایزه صلح نوبل را به همراه داشت.
به گزارش جرس به نقل از سایت کانون مدافعان حقوق بشر، اعضا و همکاران کانون مدافعان حقوق بشر تحت فشار قرار گرفته اند تا علیه کانون مدافعان حقوق بشر و شخص شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل مصاحبه کنند و پذیرش چنین خواسته ای را شرط بسته شدن پرونده آنان عنوان کرده اند.
شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر در گفت و گوی کوتاهی گفت: "دولت ایران به جای آنکه اعضا و همکاران کانون مدافعان حقوق بشر را دستگیر کند و تحت فشار جسمی و روحی، از آنان بخواهد تا به اعتراف های دروغین تن دهند، آیا بهتر نیست در رفتار خود با مردم تجدید نظر کند تا از اساس موضوع حل شود."
عبادی در خصوص فشارهای وارده به فعالان حقوق بشر گفت: "آقای سلطانی و تعداد زیادی از همکاران کانون مدافعان حقوق بشر که به زندان رفته اند، از سوی بازجو که در تمامی موارد یک نفر بوده است، تحت فشار قرار گرفته اند تا علیه کانون مدافعان و من صحبت کنند."
او افزود: "بازجو با اصرار به این افراد گفته است که باید در اعتراف های خود بگویند، از آنجا که کانون مدافعان حقوق بشر برای دفاع از زندانیان سیاسی از مراجعان پول طلب نمی کرده، دریافت کمک های نقدی از سفارتخانه های بیگانه بوده است."
عبادی گفت: "بازجوی واحد در تمامی موارد به دوستان فشار آورده است که اگر آنها در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کنند که جایزه صلح نوبل را به خاطر مسائل سیاسی و براندازی به عبادی داده اند، آزاد شده و به آنها اجازه خروج از کشور داده می شود."
او در ادامه گفت، از آنجا که هیچ یک از اعضا و همکاران کانون مدافعان حقوق بشر حاضر نشده اند تن به چنین خواسته ای بدهند، در حال پرداخت بهای سنگینی هستند.
عبدلفتاح سلطانی، پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 دو بار بازداشت شده است. این وکیل و فعال حقوق بشر در اولین پرونده خود حکم تبرئه دریافت کرده است. عبادی در این خصوص گفت که گویا مسئولان قضایی در خواب غفلت فرو رفته اند.
عبادی در پاسخ به این سؤال که آیا می توان فردی را که برای یک اتهام حکم تبرئه گرفته است، مجدد بازداشت کرد، گفت: "آقای سلطانی در حال حاضر در زندان هستند و توسط قاضی پیرعباسی محاکمه شده اند. بازجو در ابتدای بازجویی به آقای سلطانی گفته بود که اگر اینبار اعتراف نکنی بلایی را که برسر نسرین ستوده آوردم بر سر تو نیز می آورم."
او در ادامه گفت: "از آنجایی که دادگاه استقلال خود را از دست داده است، قاضی پیر عباسی به وکلای آقای سلطانی اعلام کرده است که ایشان به 10 سال حبس، محکوم شده است. البته این حکم هنوز به صورت کتبی به آقای سلطانی یا وکلای ایشان ابلاغ نشده است."
عبادی گفت: "طبق گفته وکلای آقای سلطانی، ایشان روز محاکمه به قاضی می گوید که تو قاضی نیستی، زیرا که قاضی من بازجویی است که حکم را قبلاً داده است. رییس دادگاه نیز در این زمان با لبخند می گوید که از این مسأله بگذریم و از خود دفاع کنید. آقای سلطانی هم می گوید که این دادگاه صالح برای رسیدگی به پرونده اش نیست، زیرا اتهامات سیاسی است و بنابراین باید این پرونده در دادگاه عمومی و با حضور هیأت منصفه رسیدگی شود. از سوی دیگر ایشان به قاضی گفته اند که در گذشته برای عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر محاکمه و تبرئه شده اند و اکنون نیز به همان اتهام تحت محاکمه قرار گرفته اند و چون به حرف بازجو گوش نکرده است می خواهند او را محکوم کنند."
رییس کانون مدافعان حقوق بشر با بیان اینکه در این خصوص فقط آقای سلطانی نیست که با چنین مسائلی رو به رو می شود، گفت: "متأسفانه پرونده افراد زیادی در اختیار بازجوی واحدی است که این شخص واحد، حاکم بر سرنوشت افراد شده است."
عبادی در ادامه با اشاره به بازداشت عبدالرضا تاجیک و نرگس محمدی گفت: "همین بازجو بارها به این دو نفر اعلام کرده است که شرط بسته شدن پرونده آنها این است که علیه کانون مدافعان حقوق بشر صحبت کنند یا خانم ستوده یا آقای سیف زاده که در زندان هستند، تحت فشار قرار دارند.
او گفت: "آقای سیف زاده که در یک پرونده محکوم شده است و دو پرونده مفتوح نیز دارند، بارها به خاطر پرونده های مفتوح خود در زندان بازجویی شده اند و بارها همان بازجوی واحد با اصرار از ایشان خواسته است تا علیه کانون مدافعان صحبت کند."
به گفته عبادی تنها مؤسسان و همکاران رسمی کانون مدافعان حقوق بشر زیر فشار نبوده اند بلکه هرفرد مرتبط با کانون مدافعان و فعال حقوق بشر، با این فشارها مواجه بوده است.
برنده جایزه صلح نوبل با اشاره به بازداشت سعید مدنی که از اعضای "کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه" بوده است، گفت: "آقای سعید مدنی بیش از 50 روز است که در زندان به سر می برند، بدون اینکه مشخص شود در کدام زندان هستند و اتهامشان چیست."
عبادی با بیان اینکه پیگیری خانواده و وکلای آقای مدنی راه به جایی نبرده است، گفت: "مسلم می دانم که همان بازجوی معروف، الان ایشان را تحت شکنجه روحی و جسمی قرار داده است تا از او اعتراف بگیرد."
برنده جایزه صلح نوبل در ادامه با اشاره به تحت فشار قرار دادن اعضای "شورای ملی صلح" و "کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه" گفت که این دو نهاد توسط کانون مدافعان حقوق بشر پی ریزی شده است که جلساتشان نیز در کانون تشکیل می شده اما در ماهیت، استقلال خود را داشته اند.
عبادی با بیان اینکه کلیه اعضای این دو نهاد یا زندان و بازجویی شده اند و یا مجبور به ترک وطن، گفت: "بازجوی امنیتی که همه ما را مورد بازجویی قرار داده است در اوایل سال 1388 در یک مکالمه به من گفت که باید شورای ملی صلح را تعطیل و آنها را از کانون بیرون کنی که من پاسخ دادم، افرادی که به کانون مدافعان می آیند، بسیار وزین تر از من هستند و این چنین صحبت کردن راجع به افرادی چون آقایان امیر انتظام، یزدی، پیمان، سحابی، صدر و پناهی و بسیاری دیگر از نام آوران صحیح نیست."
امروز: علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، روز دوشنبه در واکنش به سخنان اخیر رییسجمهوری آمریکا در مورد به کارگیری گزینه نظامی علیه ایران به مسئله «قرآنسوزی» در افغانستان اشاره کرد و گفت: «آقای اوباما به جای بلوف هشدار به ایران بهتر است بیش از این با احساسات مسلمانان بازی نکند.»
باراک اوباما روز جمعه در مصاحبهای با ماهنامه آمریکایی «آتلانتیک» تاکید کرد که در مقام «رییس جمهوری ایالات متحده» در قبال فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی و تهدیدهایش «بلوف» نمیزند و «همه گزینهها روی میز است».
سخنان علی لاریجانی که به گزارش خبرگزاری مهر در نطق پیش از دستور جلسه علنی روز دوشنبه مجلس بیان شد نخستین واکنش مقامهای رسمی ایران به این اظهارات رییس جمهوری آمریکا است.
در هفتههای اخیر اعلام شد که در پایگاه هوایی آمریکاییان در بگرام افغانستان چند جلد قرآن «به طور تصادفی» در میان متون افراطی سوزانده شدهاست و علی لاریجانی روز دوشنبه این امر را «وحشیگری» و «لاابالیگری سیاسی آمریکاییها» و «اقدامی به غایت زشت و غیر قابل گذشت» توصیف کرد و گفت که «آقای اوباما به جای بلوف هشدار به ایران بهتر است بیش از این با احساسات مسلمانان بازی نکند مسلمانان خاطرات بدی از این بدمستیهای سیاسی آمریکاییها دارند و معلوم نیست بتوانند این احساسات مردم غیور افغان و مسلمانان را کنترل کنند.»
این اظهارات در حالی بیان می شود که مقامات بلندپایه آمریکا این اتفاق را «تصادفی» دانستهاند و باراک اوباما رسماً از این بابت عذرخواهی کردهاست.
دولت اوباما اعلام کردهاست که در این زمینه در ارتش این کشور تحقیقاتی در جریان است و افرادی که مرتکب چنین خطایی شدهاند مجازات خواهند شد.
امروز: پرونده تخلف ۶ میلیارد دلاری دولت با رای اکثریت نمایندگان به قوه قضائیه ارجاع شد. همچنین ۴۳ هزار میلیارد ریال تخلف نیز در فروش نفت و بنزین گزارش شده است.پرونده تخلف مالی سال گذشته دولت نیز در قوه قضائیه مفتوح است.
در اولین روزهای کاری مجلس پس از تعطیلات انتخاباتی، کمیسیون برنامه و بودجه گزارشی را در صحن علنی قرائت کرد که حاکی از تخلف ۶ میلیارد دلاری دولت در سال جاری بود.
به گزارش دویچه وله به نقل از سایت خبرآنلاین، دولت در سال جاری باید ۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از درآمد نفت را به خزانه واریز میکرده ولی تنها ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار به حساب خزانه واریز شده و بقیه این مبلغ در بانک مرکزی نگه داشته شده است.
وزرات نفت نیز ۲ میلیارد دلار از درآمد نفت را میبایست به خزانه واریز میکرده که تاکنون صورت نگرفته است. بنابراین در مجموع دولت ۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار به خزانه بدهکار است.
نمایندگان مجلس پس از قرائت این گزارش با اکثریت آرا تصویب کردند که پرونده این تخلف مالی دولت به قوه قضائیه فرستاده شود.
سال گذشته نیز در همین زمان، مجلس خبر از تخلف ۱۱ میلیارد دلاری دولت داد. در آن زمان نیز تخلف دولت عدم واریز این مبلغ از درآمد نفت به حساب خزانه بود. در ۲۴ اسفند ۱۳۸۹ نمایندگان مجلس با اکثریت آرا پرونده این تخلف را به قوه قضاَئیه سپردند.
۴۳ هزار میلیارد ریال تخلف در فروش نفت و بنزین
در دیماه امسال کمیسیون اصل ۹۰ مجلس از تخلف ۴۳ هزار میلیارد ریالی دولت در فروش نفت و بنزین خبر داد.
غلامرضا اسداللهی عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در تشریح این تخلف دولت گفت: «تخلف اول این بود که دولت نباید بنزین را به صورت یارانهای وارد میکرد و تخلف دوم هم این بود که دولت باید مابه ازای نفت صادراتی را به خزانه واریز میکرد که این اقدام را هم انجام نداد. دولت از محل فروش بنزین یارانهای به مردم حدود ۷ هزار میلیارد ریال به خزانه واریز کرده، اما باید رقمی معادل ۵۰ هزار میلیارد ریال به خزانه واریز میکرد. بر همین اساس دولت رقمی حدود ۴۳ هزار میلیارد ریال را از محل واردات بنزین و صادرات نفت به خزانه واریز نکرده است».
این تخلف دولت نیز به قوه قضائیه ارجاع شده اما تا کنون هیچ گزارشی مبنی بر رسیدگی به این تخلفات از سوی قوه قضائیه ارائه نشده است.
اینها البته غیر از تخلفاتی است که دولت در زمینه لایحه بودجه و نیز سازمان تامین اجتماعی مرتکب شده است.
امروز: فشار غرب به مشتریان نفتی ایران دو کشور ژاپن و اسپانیا را به سوی فروشندگان جدید سوق داده است. این دو خریدار مهم نفت ایران واردات نفت خود از این کشور را کاهش داده و قراردادهای جدید با عربستان سعودی بستهاند.
بر اساس گزارش روزنامه آمریکایی "والاستریت ژورنال" کشورهای ژاپن و اسپانیا در روزهای اخیر اعلام کردهاند که واردات نفت از ایران را کاهش و خرید نفت از عربستان سعودی را افزایش دادهاند.
به گزارش دویچه وله به نظر میرسد با نزدیک شدن به ضربالاجل اتحادیه اروپا برای تحریم واردات نفت از ایران و همزمان با افزایش فشار ایالات متحدهی آمریکا بر مشتریان نفتی ایران، تلاش برای یافتن فروشندگان جایگزین شدت گرفته است.
اسپانیا مشتری ۶ درصد از نفت صادراتی ایران است که واردات خود را در دسامبر ۲۰۱۱ حدود ۳۷ درصد کاهش داده است. آمار وزارت دارایی ژاپن، سومین واردکننده نفت ایران، نیز نشان میدهد که این کشور در ژانویه سال جاری ۱۲ درصد نفت کمتری نسبت به سال گذشته از ایران خریداری کرده است. بخشی از این کاهش خرید از سوی عربستان سعودی تأمین شده است. صادرات نفت عربستان به ژاپن در ماه ژانویه نزدیک به ۲۰ درصد افزایش داشته است.
سفیر ژاپن در تهران روز ۶ اسفند (۲۵ فوریه) به خبرگزاری مهر گفت: «در حال حاضر یک معیار جدید برای خرید نفت ایران توسط پالایشگاههای ژاپن ایجاد شده است. قانونی که [به تازگی] توسط آمریکا وضع شده میتواند عامل موثری برای تصمیمگیری شرکتهای نفتی ژاپن باشد.»
سفیر ژاپن تصریح میکند که مسئولان این کشور در مدت پنج سال گذشته تقریبا به صورت متوسط در هر سال ۱۱ درصد از کل واردات نفت از ایران را کاهش دادهاند. وی همچنین تایید کرد که صادرات نفت قطر به ژاپن افزایش یافته است.
به گفته یک مقام بلندپایه نفتی در عربستان سعودی، به دلیل اینکه برخی از مشتریان نفت در حال آماده شدن برای تحریم نفت ایران در فصل تابستان هستند، اخیرا صادرات نفت این کشور به ۹ میلیون بشکه در روز افزایش یافته است.
هند و فرصتهای طلایی در ایران
در همین حال هند که در سال گذشته میلادی به طور متوسط روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد کرده است و با سهم ۱۴ درصدی دومین مشتری عمده نفت ایران پس از چین محسوب میشود، از گسترش تبادلات اقتصادی خود با ایران خبر داد.
بر اساس گزارش روزنامه "وال استریت ژورنال"، هند در ماه ژانویه سال ۲۰۱۲ با واردات حدود ۵۵۰ هزار بشکه نفت در هر روز به اولین مشتری نفت ایران تبدیل شده است.
این افزایش واردات به دلیل توافقنامه اخیر تهران-دهلی است که بر اساس آن هند پول حدود نیمی از نفت وارداتی را به روپیه (واحد پولی این کشور) میپردازد. از همین پول برای دریافت هزینهی صادرات کالا از هند به ایران استفاده خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در همین راستا یک هیات تجاری هند قرار است برای بررسی شرایط افزایش مبادلات تجاری راهی تهران شود. یک سخنگوی فدراسیون سازمانهای صادرکنندگان هند درباره این سفرمی گوید: «انتظار عقد قراردادهای تجاری زیادی را در جریان این سفر داریم.»
به گفته این مسئول اقتصادی هندی، بانک "پارسیان" ایران حسابی را در بانک هندی یوسیاو (UCO) افتتاح کرده تا صادرکنندگان هندی بتوانند هزینهی کالاهای خود را به روپیه از ایران دریافت کنند.
امروز: باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا به رهبران ایران هشدار داده است که برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هسته ای، در مورد توسل به زور تردید نخواهد کرد.
رئیس جمهوری آمریکا ضمن سخنانی در اجلاس کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، آیپک، همچنین گفت که اسرائیل همیشه این حق را دارد که در مورد تدابیر امنیتی خود راسا تصمیم بگیرد.
به گزارش بی بی سی پیشتر شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل در این جلسه گفته بود که ایران برای تمام جهان خطرناک است.
آقای اوباما در سخنان امروز خود گفت: "در چند هفته گذشته لفاظی در مورد جنگ تنها قیمت نفت را بالا برده و فقط به سود دولت ایران تمام شده است، زیرا آنها برای تامین بودجه برنامه اتمی خود به درآمد نفت متکی هستند."
او با تأکید بر ضرورت تأمین امنیت اسرائیل، آمریکا و صلح و امنیت جهان، گفت: "حالا وقت این رجز خوانی ها نیست."
آقای اوباما گفت که باید فرصت داد تا فشارهایی که علیه حکومت ایران اعمال می شود اثر کند.
او افزود: "حالا وقت آن است که به نصیحت ماندگار تدی روزولت (رئیس جمهوری پیشین آمریکا) توجه کنیم که می گفت ملایم حرف بزن، ولی چماقی بزرگ همراه داشته باش."
رئیس جمهوری آمریکا همچنین با اشاره به زمزمه هایی که اخیرا در مورد احتمال تن دادن آمریکا به اتمی شدن ایران و مسلح کردن کشورهای همسایه برای ایجاد توازن قوا مطرح شده است، گفت: "رهبران ایران باید بدانند که من چنین سیاستی ندارم. سیاست من جلوگیری از دستیابی ایران به جنگ افزار اتمی است. همانگونه که بارها در خلال ریاست جمهوری ام تصریح کرده ام هر گاه برای دفاع از آمریکا و منافعش ضروری بدانم، برای توسل به زور درنگ نخواهم کرد."
حدود دو هفته پیش بیش از ۳۰ سناتور آمریکایی قطعنامه ای را پیشنهاد دادند که در صورت دستیابی ایران به توانایی تولید سلاح اتمی، رئیس جمهوری آمریکا را از اتخاذ سیاست مهار (ایجاد توازن قوا با مسلح کردن همسایگان) منع می کند.
امروز: علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران به موضع وزیر امور خارجه بریتانیا درباره نهمین انتخابات مجلس اعتراض کرده و گفته که او "هم زیاد و هم بی حساب حرف می زند."
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا درباره انتخابات مجلس ایران که روز جمعه ۱۲ اسفند ماه برگزار شد، گفته بود که این انتخاباتی" آزاد و منصفانه نبوده و خواست مردم این کشور را منعکس نکرده است."
به گزارش بی بی سی آقای هیگ با اشاره به "فضای و ترس و رعب" و "سرکوب صداهای مخالف" که از سال ۲۰۰۹ میلادی در ایران ایجاد شده، گفته "با سختتر شدن روند بررسی صلاحیت کاندیداها و نیز سرکوب مداوم مخالفان از جمله ادامه حصر خانگی دو تن از رهبران آنها، شرایط برای نامزدهای انتخاباتی محدودتر شده بود."
علی لاریجانی که در انتخابات روز جمعه مجلس ایران از شهر قم دوباره به مجلس راه یافته، مواضع وزیر امور خارجه بریتانیا را نشانه "عقب افتادگی سیاسی" آقای هیگ خوانده و گفته سخنان او "همگی ناشیانه و دور از حکمت بود."
آقای لاریجانی با اشاره به گفته های آقای هیگ درباره غیرمنصفانه بودن انتخابات مجلس نهم، از تصمیم این دوره مجلس برای کاهش روابط سیاسی دولت ایران از سطح سفیر به سطح کاردار دفاع کرده است.
پیش از آقای لاریجانی، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفته های وزیر خارجه بریتانیا را دخالت در امور داخلی ایران خوانده بود.
روابط سیاسی ایران و بریتانیا در حال حاضر در پایین ترین سطح سیاسی خود قرار دارد.
به دنبال تصویب طرح کاهش روابط با بریتانیا در مجلس ایران و حمله شماری از طرفداران این طرح و هواداران حکومت ایران به اماکن دیپلماتیک بریتانیا در تهران از جمله از سفارت این کشور در ایران، بریتانیا کارکنان سیاسی و کارمندان اداری سفارت خود در ایران را به لندن فراخواند و دستور به اخراج دیپلمات های سفارت ایران در لندن داد.
از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و شکل گیری اعتراضات گسترده در ایران به نتایج آن، ایران دولت بریتانیا را متهم به دخالت در ناآرامی های سیاسی کرده و روابط دو کشور رو به سردی کم سابقه ای گذاشته است.
دولت بریتانیا در یک سال گذشته، تحریم های یک جانبه ای علیه ایران از جمله علیه بانک مرکزی این کشور اعمال کرده که اعتراض و خشم مقام های حکومت ایران را در پی داشته است.
امروز: قوه قضائیه ایران اعلام کرده است که حکم امیر میرزایی حکمتی، شهروند ایرانی - آمریکایی که به اتهام جاسوسی برای ایالات متحده به اعدام محکوم شده بود، نقض شده است.
آقای حکمتی ۲۸ ساله، به تازگی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شده بود.
به گزارش بی بی سی مطابق رای دادگاه بدوی، آقای حکمتی به همکاری با دولت متخاصم و عضویت در سازمان جاسوسی آمریکا و همچنین تلاش برای متهم سازی ایران در تروریسم، محارب و مفسد فی الارض تشخیص داده شده بود.
در قانون مجازات اسلامی که دادگاه های ایران بر اساس آن حکم صادر می کنند، حکم مفسد فی الارض، اعدام است.
حکم اعدام آقای حکمتی، اعتراض مقام های آمریکایی را در پی داشته و این کشور خواستار دسترسی کنسولی به این شهروند خود و آزادی "بدون معطلی" او شده است. او اخیرا با مادر خود که مقیم خارج از ایران است، دیدار کرده بود.
در تازه ترین تحول در ارتباط با این پرونده، دیوان عالی کشور در ایران حکم اعدام آقای حکمتی را نقض کرده و آن را برای رسیدگی بیشتر به شعبه دیگری از دادگاه های این کشور ارجاع داده است.
اعترافات تلویزیونی امیر حکمتی
امیر حکمتی که اوایل دهه گذشته میلادی برای چند سال عضو سپاه تفنگداران دریایی آمریکا بوده، تابستان گذشته به ایران سفر کرد و به گفته خانواده اش چند هفته بعد بازداشت شد. دولت ایران چند هفته قبل آنچه را که "اعتراف" او به تلاش برای جاسوسی می خواند، از تلویزیون دولتی ایران پخش کرد.
این گزارش می گفت که آقای حکمتی اعتراف کرد که قبل از سفر به ایران، به مدت دو ماه در پایگاه بگرام متعلق به نیروهای آمریکایی در افغانستان در زمینه های اطلاعاتی فعالیت داشت و سپس وارد ایران شد.
در پی پخش این اعترافات، روز ۲۷ دسامبر خبرگزاری فارس گزارشی از برگزاری جلسه محاکمه آقای حکمتی انتشار داد و نوشت که دادستان برای متهم تقاضای اشد مجازات کرده است.
به گزارش رسانه های ایران، نماینده دادستان با استناد به "گزارش های مدیرکل حقوقی معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات و اقاریر خود متهم" در جلسه دادگاه، امیر حکمتی را به همکاری با آمریکا و سازمان سیا علیه جمهوری اسلامی متهم کرده بود.
بر اساس گزارش خبرگزاری های داخلی ایران، آقای حکمتی در جلسه دادگاه در برابر سئوالات قاضی "از خود دفاع کرده بود و ضمن اقرار به انگیزه خود برای نفوذ در سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران برای کمک به سازمان جاسوسی سیا، گفته بود که "در این ماموریت، فریب سازمان جاسوسی آمریکا" را خورده است.
در سال های اخیر، ایران در مواردی دست به بازداشت و محاکمه ایرانیان مقیم و یا تبعه آمریکا هنگام سفر به ایران زده است.
امروز: نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه، پنجم مارس (۱۵ اسفند)، آغاز شد. فعالیتهای هستهای ایران از جمله محورهای مورد بحث در این نشست اعلام شده است.
یوکیا آمانو، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ابتدای نشست شورای حکام در وین گفت که این آژانس "همچنان نگرانیهایی جدی درباره ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران دارد."
به گزارش بی بی سی آقای آمانو گفت که مذاکرات با ایران به توافق برای "حلوفصل تمام مسائل مرتبط با برنامه هستهای ایران" منجر نشده است.
او اضافه کرد: "با وجود درخواست آژانس، ایران به کارشناسانش در تهران اجازه بازدید از سایت پارچین را نداده است."
او همچنین اضافه کرد که از ماه نوامبر تاکنون، ایران فعالیتهای خود را در بخش غنیسازی اورانیوم گسترش داده است و "سه برابر شدن تولید اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد در ایران" از جمله تغییرات در روند فعالیتهای ایران از زمان ارائه آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکنون بوده است.
به گفته آقای آمانو در این مدت، "ایران چهار آبشار هستهای را برای اولینبار در فردو راهاندازی کرده؛ فعالیت ۱۵ آبشار اضافی دیگر در نطنز آغاز شده؛ در اصفهان صفحههای سوخت تولید و نصب میشود که در رآکتور تحقیقاتی تهران مورد استفاده خواهد بود و تولید میلههای سوخت برای استفاده در رآکتور تحقیقاتی هستهای ایران نیز آغاز شده است."
کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دو ماموریت جداگانه در ماههای ژانویه و فوریه گذشته برای گفتوگو با مقامات ایران به تهران رفتهاند و انتظار میرود که نتایج این دو ماموریت آنها، در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روز دوشنبه، پنجم مارس، ارائه شود.
پیش از این هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که این دو ماموریت در پاسخ دادن به پرسشهای مطرح درباره برنامه هستهای بحثبرانگیز ایران، ناموفق بوده است.
با این حال، آقای آمانو روز دوشنبه، پنجم مارس، اضافه کرد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چارچوبی سازنده به مذاکره با ایران ادامه میدهد و "حل و فصل تمام مسائل حل نشده، به طور مشخص مسائل مرتبط با ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران، و نیز کسب اطمینان هرچه سریعتر از ماهیت صلحآمیز فعالیتهای هستهای این کشور" موضوعهای اصلی مورد توجه این آژانس است.
گزارش شده است که نمایندگان آمریکا و متحدان این کشور در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دنبال رایزنی با روسیه و چین بودهاند تا حمایت آنها را برای صدور قطعنامهای علیه ایران کسب کنند.
کشورهای غربی همواره ایران را متهم کردهاند که فعالیتهای هستهای خود را با اهداف نظامی دنبال میکند و در عین حال، مانع تحقیقات در این باره میشود.
مقامات ایران این ادعا را رد میکنند و میگویند که برنامه هستهای این کشور کاملا صلحآمیز است.
امروز: چند هفته پس از انتشار گزارشهایی در مورد حضور دوباره قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در سوریه و تشکیل «اتاق جنگ» برای مقابله با معترضان مخالف حکومت بشار اسد، یک گزارش جدید اطلاعاتی آمریکا از «اعطای کمکهای وسیع ایرانی که به قتلهای بسیاری در هفتههای گذشته در سوریه منجر شدهاست»، خبر می دهد.
به گزارش رادیو فردا گزارش اطلاعاتی آمریکا که شامگاه شنبه در واشینگتن منتشر شد، با استناد به سه منبع اطلاعاتی این کشور که نام شان ذکر نشده، میگوید که دخالت نیروهای سپاه پاسداران ایران برای سرکوب ناآرامیها در سوریه و از بین بردن کانونهای مقاومت علیه نیروهای نظامی تحت فرمان بشار اسد، «بسیار گسترده» است.
این گزارش مینویسد که در کنار «فعالیتهای چشمگیر» نیروهای ایرانی در سوریه، جمهوری اسلامی ایران «تجهیزات الکترونیک بسیاری» را نیز در اختیار سوریه با هدف مقابلهای کارآتر با مخالفان قرار دادهاست.
گزارش این منابع آمریکایی میگوید که ایران قابلیتهای اطلاعاتی و تجارب خود را نیز «با دست و دل بازی» در اختیار سوریه قرار دادهاست؛ این در حالی است که وزارت خارجه ایران ارسال کمکهای تسلیحاتی و نفرات به سوریه را رد کردهاست.
روزنامه واشینگتن پست تاکید دارد که در کنار این تلاش وسیع ایران برای نجات حکومت سوریه از بزرگترین بحرانی که از آغاز حکومت خاندان علوی اسد بر این کشور دامنگیر آن شدهاست، گزارشهای فزایندهای نیز در زمینه فعالیت چشمگیر نیروهای حزبالله لبنان در این عرصه به چشم میخورد.
سران حزبالله، پس از مدتی سکوت، دوباره به تازگی بر لزوم حفظ حکومت اسد تأکید کرده اند؛ از یک سو، حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله گفت که بحران سوریه، «توطئه صهیونیستی-استکباری» برای برافکندن یکی از موثرترین حکومتهای حامی «مقاومت» در برابر اسرائیل است و از دیگر سو، شیخ نعیم قاسم نیز هفته گذشته در مصاحبه با رویترز، بار دیگر قاطعانه از حکومت اسد و لزوم پایان دادن به این بحران سخن گفت.
به نوشته واشینگتن پست، نیروهای حزبالله لبنان بهویژه در «محاصره مخالفان مسلح سوریه در نزدیکی مرز سوریه با لبنان» مشارکت دارند.
این گزارشها در حالی منتشر شدهاست که تنها در روز شنبه از کشته شدن ۲۴۰ نفر در ادامه وضعیت وخیم شهر حمص خبر داده شده بود.
مخالفان روز جمعه اعلام کرده بودند اسلحه و مهماتی که در اختیار دارند، به پایان رسیدهاست و از این رو به «عقبنشینی تاکتیکی» از حمص اقدام میکنند.
در پی این «عقبنشینی تاکتیکی»، ارتش سوریه با تانک ها و خودروهای زرهی وارد آخرین کانونهای مقاومت مخالفان شد و بویژه محله «بابا عمرو» را به زیر تسلط خود در آورد.
گزارشهای شبانهروز اخیر حاکی است که نیروی هوایی سوریه نیز به آتشباری سنگین هوایی در حمص اقدام کردهاست.
روزنامهنگاران خارجی که در روزهای اخیر از حمص رهایی یافتند و به اروپا رسیدند، میگویند که یک فاجعه انسانی هولناک در این شهر در جریان است.
پل کونروی، خبرنگار انگلیسی که به تازگی از حمص گریختهاست، گفت «رخدادهای تکاندهندهای» که دیده «شبیه جنایات ضد بشری در بوسنی و قتل عام مسلمانان بوسنیایی بهدست صربها (در دهه نود میلادی) و یا فجایع روآندا است.»
احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه نیز روز شنبه در سخنانی درباره وضع در سوریه بهویژه در شهر حمص، از وقوع فاجعههایی شبیه رخدادهای جنگ بالکان در دهه نود میلادی سخن گفت.
سازمان «دیدهبان حقوق بشر» روز شنبه اعلام کرد که در چهار هفته محاصره شهر حمص دستکم ۷۵۰ نفر کشته شدهاند و هزاران نفر زخمی هستند.
به گزارش «دیدهبان حقوق بشر» حدود پنجاه نفر از سربازان که در طول حصر حمص میخواستند به صف مخالفان بپیوندند، در جا اعدام شدند.
سازمانهای جهانی و اپوزیسیون سوریه اتفاق نظر دارند که ارتش سوریه با قاطعیت و دلگرمی بیشتری به کشتارها ادامه میدهد.
به گفته اپوزیسیون سوریه بهنظر میرسد که دلیل این دلگرمی، کمکهای گستردهای است که ارتش سوریه از برخی کشورها دریافت کردهاست.
به نوشته واشینگتن پست، منابع آمریکایی همچنین گفتهاند که در کنار فرماندهان سپاه که با حضور در سوریه به این کشور مشورت میدهند، اسلحه و مهمات و همچنین پول نقد بسیاری به تازگی از ایران به سوریه رسیدهاست.
در تابستان نیز از انتقال دستکم پنج میلیارد دلار با «فرمان آیتالله خامنهای» به سوریه خبر داده شده بود.
در گزارش تازه نیروهای اطلاعاتی آمریکا به شهادتهای مخالفانی استناد شدهاست که از حضور افرادی ریشدار که عربی نمیدانند، در کنار نیروهای سرکوبگر سوری سخن گفتهاند؛ یکی از شاهدان از مجروح شدن یکی از این نیروهای بیگانه خبر دادهاست.
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در یک سالی که بحران سوریه ادامه یافتهاست، بارها بر حمایت و هم پیمانی با حکومت بشار اسد تأکید کردهاست.
فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و از جمله قاسم سلیمانی، فرمانده شاخه قدس سپاه، نیز در ماههای گذشته بر حمایت از سوریه در برابر «توطئههای صهیونیستی- غربی» تأکید کردهاند.
با وجود همه اینها، وزارت خارجه ایران ارسال کمکهای تسلیحاتی و نفرات به سوریه را رد کرده ولی همزمان از حمایت ایران از اصلاحات در سوریه سخن گفتهاست.
محمود احمدینژاد، رییس جمهوری و علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران نیز از اصلاحاتی که موجب رفع بحران سوریه شود، حمایت کردهاند.
امروز: همزمان با تشدید تحريمهای اقتصادی کشورهای غربی عليه ايران، وزارت کشاورزی آمریکا روز پنجشنبه اعلام کرد، جمهوری اسلامی ۱۲۰ هزار تن گندم از این کشور خريداری کرده است.
به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری رویترز، گندم خريداری شده که ارزش آن حدود ۴۶ ميليون دلار است در اواسط خرداد ماه به ايران تحويل داده خواهد شد.
به گفته دست اندرکاران بازار محصولات کشاورزی، قيمت تمام شده برای ايران بيش از اين خواهد بود زيرا بدليل تحريمها هزينه حمل و نقل و بيمه برای جمهوری اسلامی بيشتر از قيمت معمولی است.
خريد ۱۲۰ هزار تن گندم از آمريکا يکی از بزرگترين معاملات تجاری بين دو کشور در سالهای گذشته بشمار می رود.
هنوز معلوم نيست که ايران اين مقدار گندم را از کدام شرکت آمريکايی خريداری کرده است.
چند هفته پيش کمپانی « کارگيل» که يکی از بزرگترين فروشندگان محصولات کشاورزی در دنياست اعلام کرد که به فروش غلات و ساير محصولات کشاورزی به ايران ادامه می دهد .
در سال ۲۰۰۸ خشکسالی کم سابقه در ايران سبب شد توليد محصولات کشاورزی به نصف برسد و جمهوری اسلامی مجبور شد صدها هزار تن گندم از کشور های ديگر از جمله آمريکا خريداری کند.
يک مقام وزارت خزانه داری آمريکا به خبرگزاری رويترز گفته است، صادرات مواد غذايی از جمله غلات به جمهوری اسلامی مجاز شناخته شده است تا آمريکا مطمئن شود که مواد مورد نياز به دست مردم ايران می رسد.
ماه گذشته ايران تلاش کرد حدود سه ميليون تن گندم از بازارهای جهانی خريداری کند تا در صورت تشديد تحريمها بتواند نياز بازار داخلی را تامين کرده و برای آينده هم به اندازه کافی گندم ذخيره کند.
در چند هفته اخير جمهوری اسلامی توانسته مقداری از گندم مورد نيازش را تامين کند و در صدد است يک ميليون تن گندم هم از پاکستان وارد کند.
به گزارش خبرگزاريهای بين المللی، جمهوری اسلامی به پاکستان پشنهاد کرده است در ازای صدور سنگ آهن و کود کشاورزی به پاکستان گندم از آن کشور وارد کند.
طبق اين گزارش ها، اسلام آباد تا کنون پاسخی به ايران نداده است. به گفته يکی از مقامات وزرات تجارت آن کشور بدليل تحريمها داد و ستد با جمهوری مشکلتر شده و هنوز مسئله نقل و انتقال پول هم حل نشده است.
سيد نويد قمر ، وزير آب و انرژی پاکستان هم گفته است که ايران درخواست کرده ۲۰۰ هزار تن برنج از آن کشور خريداری کند.
اين در حالی است که جمهوری اسلامی توانسته بخشی از گندم مورد نيازش را از کشور های ديگر تهيه کند.
به گزارش رويترز دو هفته پيش ايران ۵۰۰ هزار تن گندم از روسيه و ۳۰۰ هزار تن هم از استراليا خريد.
حدود يک ميليون تن گندم هم از آلمان ، کانادا و برزيل به ايران صادر خواهد شد.
به گزارش رویترز، دولت جمهوری اسلامی در يکی دو ماه اخير شديدا تلاش کرده پيش از شدت يافتن تحريمهای اقتصادی مواد غذايی مورد نيازش را در بازارهای جهانی خريداری کرده و به ايران منتقل کند.
طبق این گزارش، پول اين محصولات هم با ارزهايی غير از دلار و يورو پرداخت شده و در مواردی ايران پيشنهاد معامله پاياپای را مطرح کرده است.
دست اندرکاران بازار محصولات کشاورزی هم می گويند بدليل شرايط ويژه ايران، دولت مجبور شده مواد مورد نظر خود را با قيمتی بسيار بيشتراز بهای معمولی در بازارهای بين المللی خريداری کند.
خريد صدها هزار تن گندم از آمريکا و ديگر کشور های غربی که به منظور پايان دادن به بحران هسته ای جمهوری اسلامی تحريمهای شديدی را عليه ايران به اجرا گذاشته اند با نا باوری در برخی از محافل اقتصادی روبرو شده است.
يکی از دلالان محصولات کشاورزی در شرکت لويز دريفوس آمريکا گفته است، اين اقدام ايران نشان می دهد که آنها بشدت به گندم احتياج دارند.
برخی تحليل گران هم بر اين باورند که دولت ايران می خواهد به اندازه کافی گندم و غلات ذخيره کند تا در صورت قطع ارتباطات مالی اش با جهان خارج بتواند نياز بازار داخلی را تامين کرده و از بروز ناآراميهای اجتماعی در کشور جلوگيری کند.
امروز: اسرائیل از ایالات متحده تضمین میخواهد که واشنگتن خود در صورت شکست مذاکرات اتمی با ایران و بینتیجه ماندن تحریمها، به ایران حمله کند. اسرائیل فقط در این صورت حاضر به انصراف از حمله نظامی است.
از نظر وزیر امور خارجه اسرائیل، این کشور باید در رابطه با مناقشه اتمی با ایران، تصمیمهای محرمانه را "در محافل متناسبت" اتخاذ کند. آویگدور لیبرمن تصریح کرد که کشورش در نوع برخورد با جمهوری اسلامی به تنهایی تصمیم خواهد گرفت.
به گزارش دویچه وله به نقل از خبرگزاری آلمان، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز دوشنبه (۵ مارس / ۱۵ اسفند) در کاخ سفید با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، ملاقات خواهد کرد. در این ملاقات مناقشهی هستهای با ایران در کانون مذاکرات رهبران دو کشور قرار خواهد داشت.
به گزارش رسانههای اسرائیلی، رهبری آمریکا قصد دارد مانع از حملهی نظامی اسرائیل به ایران شود.
رادیو اسرائیل روز یکشنبه (۴ مارس / ۱۴ اسفند) با استناد به یک کارمند عالیرتبهی دولت گزارش داد که دولت اسرائیل از رهبری آمریکا به طور رسمی این ضمانت را میخواهد که ایالات متحده آماده باشد خود در صورت لزوم به ایران حمله کند.
لیبرمن در این رابطه گفت: «اوباما به مشورت ما نیاز ندارد، او وضعیت را خیلی خوب میشناسد و خوب میداند چه باید بگوید؛ ما نیز سخنان او را خواهیم شنید و آن را در نظر خواهیم گرفت.»
وزیر امور خارجه اسرائیل با اشاره به اینکه ایالات متحده آمریکا مهمترین ابرقدرت جهان و "مهمترین دوست دولت اسرائیل" است، تصریح کرد: «ما همزمان مستقل هستیم و در نهایت این دولت اسرائیل است که بر اساس درک خود بهترین تصمیم را اتخاذ خواهد کرد.»
اوباما خطاب به رهبری ایران: بلوف نمیزنم!
در آستانهی دیدار با نخستوزیر اسرائیل، باراک اوباما در مصاحبهای که با نشریهی "آتلانتیک"، روز جمعه (۲ مارس / ۱۲ اسفند)، داشت، به صراحت گفت، در صورت نیاز به صورت قهرآمیز مانع از دستیابی ایران به سلاح اتمی خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، رئیس جمهور آمریکا منظور خود از برخورد قهرآمیز را توضیح داد و گفت: این برخورد «ابزار نظامی را نیز دربر خواهد گرفت، و من فکر میکنم انسانها میفهمند این به چه معناست.»
وی غیرمستقیم خطاب به رهبری تهران افزود: «من به عنوان رئیسجمهور آمریکا بلوف نمیزنم.»
بدینگونه رئیسجمهور آمریکا با تشدید لحن خود علیه تهران، به خواست اسرائیل نزدیک میشود. رهبری اسرائیل معتقد است که فقط با تهدید جدی نظامی میتوان مانع از دستیابی ایران به سلاح اتمی شد. این کشور به همین دلیل حق گزینهی نظامی را برای خود محفوظ میداند.
به گفتهی مقامهای عالیرتبهی آمریکا که در هفتههای گذشته به اسرائیل سفر کرده بودند، نتانیاهو بارها به فرستادگان دولت آمریکا گفته است: «اگر میخواهید حمله نکنم، از سوی شما احتیاج به تضمین دارم.»
ضمانت برای انصراف از حمله نظامی به ایران
انتشار خبر انتقال تأسیسات حساس هستهای به یک "منطقه امن" در اعماق زمین از سوی مقامهای جمهوری اسلامی، رهبری اسرائیل را بیش از پیش به فکر واداشته است.
در پی اعلام این خبر، اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، مرحلهی "منطقهی امن" را نقطه عطفی در تصمیم اسرائیل برای ایراد ضربهی نظامی دانست.
با توجه به این وضعیت، مقامهای اسرائیلی میگویند، اگر باراک اوباما انصراف اسرائیل از حملهی نظامی به ایران را میخواهد، باید بهای آن را با ضمانت خود بپردازد. بر اساس این تضمین، در صورتی که تحریمهای اقتصادی علیه ایران و مذاکرات سیاسی با جمهوری اسلامی به شکست بیانجامند، آمریکا خود باید اقدام به حملهی نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران کند.
محمود احمدینژاد در گذشته بارها خواستار "محو اسرائیل از نقشهی زمین" شده بود. همین امر باعث نگرانیهای شدید در اسرائیل شده است. هماکنون در افکار عمومی اسرائیل و در صحنهی سیاسی این کشور با شدت تمام بر سر ضرورت برخورد نظامی با ایران بحث میشود.
امروز: پژوهش یک دانشمند سوئدی نشان میدهد که در سال ۲۰۱۰ دو آزمایش مخفی اتمی در کره شمالی انجام گرفته است. چند سازمان امنیتی معتقدند که دستکم یکی از این دو آزمایش میتواند مربوط به ایران بوده باشد.
به گزارش دویچه وله وبسایت روزنامه آلمانی "ولت" روز یکشنبه (۴ مارس / ۱۴ اسفند) گزارشی را با عنوان "ایران احتمالا در کره شمالی آزمایش بمب اتمی انجام داده است" منتشر کرده است. این گزارش را هانس روله Hans Rühle، کارشناس تکنولوژی و تسلیحات اتمی، نوشته که از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۸ ریاست ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان را بر عهده داشته است.
هانس روله گزارش خود را با بحثی آغاز میکند که سالهاست جریان دارد: جامعه بینالملل ایران را مظنون به داشتن برنامه اتمی نظامی میداند، ایران سرسختانه این ظن را رد میکند و حتی برخی کارشناسان تسلیحاتی غرب در این مورد تردید دارند، چون معتقدند تا کشوری دست به آزمایش اتمی نزده باشد نمیتوان یقین داشت که برنامه هستهای خود را با مقاصد اتمی دنبال میکند.
به گفته روله، اما لزومی ندارد که ایران آزمایش اتمیاش را در خاک خودش انجام داده باشد، بلکه ممکن است چنین آزمایشی در خاک کشوری دوست چون کره شمالی صورت گرفته باشد. آغازگر بحث در این مورد به گفته روله، گزارشی است که ماه گذشته در نشریه مشهور "Nature" چاپ شد و در آن آخرین نتایج تحقیقات لارس اریک دگیر، فیزیکدان اتمی سوئدی، انتشار یافت که برای آژانس پژوهشی دفاعی سوئد در مورد رادیوایزوتوپ در جو تحقیق میکند.
دگیر به سفارش سازمان قرارداد منع همهجانبه آزمایشهای اتمی (CTBTO) اطلاعاتی را بررسی کرده بود که از ایستگاههای مختلف اندازهگیری در کره جنوبی، ژاپن و روسیه جمعآوری شده بودند.
براساس پژوهش دگیر کره شمالی در سال ۲۰۱۰ احتمالا دست به انجام مخفیانه دو آزمایش سلاحهای اتمی زده است. هانس روله مینویسد که البته دانشمندان دیگر به این پژوهش انتقاد کردهاند، اما اطلاعاتی که دانشمند سوئدی به آن استناد میکند "مطمئن" هستند. روله اشاره میکند به اینکه این دانشمند در رابطه با تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به اندازهگیری درآزمایشهای اتمی دارای تجربیاتی از دوره جنگ سرد است.
گزارش دگیر بر مبنای کشف رادیوایزوتوپهای مختلف با عمری کوتاه است که تنها میتوانند به طور مصنوعی تولید شده باشند؛ برای نمونه وجود باریوم ۱۴۰ در اندازهگیریها میتواند به گفته این دانشمند سوئدی تنها نتیجه حادثه اتمیای ناگهانی باشد.
این دانشمند میگوید که از ترکیب همه رادیوایزوتوپهای اندازهگیری شده تنها میتوان نتیجه گرفت که ماده اولیه آزمایش اورانیوم بوده است. گزارش این دانشمند قرار است در شماره ماه آوریل نشریه "Science and Global Security" منتشر شود.
دانشمند سوئدی در گزارش خود به تجزیه و تحلیل یافتههایش پرداخته و گمانهزنی کرده که احتمالا کره شمالی دست به آزمایش دو سلاح اتمی زده است.
مخفیکاری در مورد آزمایش اتمی
هانس روله، نویسنده گزارش "ولت"، میپرسد چه لزومی دارد کره شمالی که همواره آزمایشهای اتمی خود را با جار وجنجال در رسانهها اعلام کرده، در مورد این دو آزمایش خود سکوت کند؟ به نظر هانس روله، آنچه در گزارش دانشمند سوئدی میتواند قابل توجه و جنجالبرانگیز باشد این است که ماده آغازین برای انجام هر دو آزمایش اورانیوم بوده است. او اشاره میکند به اینکه سالهاست کره شمالی ادعا میکند که اورانیومی که به کار تسلیحات اتمی بیاید ندارد و بنابراین تاسیسات غنیسازیدر این کشور که از پایان سال ۲۰۱۰ به عموم معرفی شده، نمیتواند در این میان نقشی ایفا کرده باشد. دو آزمایشی هم که این کشور در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام داده با استفاده از پلوتونیوم صورت گرفته است.
بدین خاطر روله میپرسد که اورانیوم غنیشده در دو آزمایش سال ۲۰۱۰ از کجا ممکن است بیاید. به نظر روله دو امکان وجود دارد که میتواند علت مخفی نگاه داشتن این آزمایشها را هم توضیح دهد: نخست اینکه ممکن است این اورانیوم تولید خود کره شمالی بوده، اگر چه این کشور تا پاییز ۲۰۱۰ منکر داشتن توانایی برای غنیسازی بوده است. اما در این میان معلوم شده که این کشور از سال ۱۹۹۸ به کمک سانتریفوژهای پاکستانی مدل P1 اورانیوم غنی میکرده است. بنابراین کره شمالی میتوانسته تا سال ۲۰۱۰ بدون مشکل اورانیوم غنیشده کافی برای دو آزمایش تولید کند. در این صورت به عقیده هانس روله علت مخفیکاری این دولت میتوانسته این باشد که جلوی برملا شدن دروغهایی را بگیرد که در مورد فعالیتهای هستهایاش میگفته است.
به نظر کارشناس هستهای آلمانی، هانس روله، امکان دوم میتواند این باشد که در کره شمالی آزمایش هستهای کشوری دیگر، در این مورد ایران، انجام گرفته است. روله معتقد است که این موضوع میتواند جنجالی باشد، اما چندان دور از انتظار نیست، چنانچه چند سالی است سازمانهای امنیت در سطح جهان در مورد همکاری نزدیک کارشناسان ایرانی و کره شمالی برای تدارک آزمایشهای هستهای گزارش میدهند.
آنگونه که روله مینویسد، تا بحال البته بیش ازهر چیز سخن از آزمایش تسلیحات اتمی زیرزمینی در خاک ایران بوده است و حال این موضوع مطرح شده که ایران ممکن است اسلحه اتمی خود را در کره شمالی آزمایش کرده باشد. از نظر روله انتقادی که میتوان به این سناریو کرد این است که گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید که ایران تا کنون اورانیومی که به کار تسلیحات اتمی بیاید تولید نکرده است. به نظر روله اما این انتقاد مبتنی بر شواهد ضعیفی است.
تولیدات سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ کجا هستند؟
روله مینویسد که آژانس بینالمللی تنها تاسیسات غنیسازی نطنز و فردو را کنترل میکند و این به معنای آن است که غنیسازی اورانیوم در ایران با بهکاراندازی تاسیسات نطنز در سال ۲۰۰۷ شروع شده است. اما معاون رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی چند وقت پیش گفته بود که غنیسازی اورانیوم در ایران دست کم از سال ۱۹۹۸ آغاز شده بوده است. روله میپرسد اگر چنین چیزی درست باشد، تولیداتی که در فاصله ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ شده کجا هستند.
به نوشته روله بحث در این باره هیچگاه به قدر کافی گشوده نشد، چون سازمانهای مخفی آمریکایی در سال ۲۰۰۷ اعلام کردند که ایران برنامه اسلحه اتمی داشته ولی آن را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده است. اعلام این خبر باعث شد دیگر کسی در مورد سالهای فعالیت اتمی ایران پیش از نطنز سوالی نکند. در عین حال به گفته روله گزارش سازمان امنیت ملی آمریکا دربرگیرنده جملههایی بود که باید به آن توجه میشد: «ما مطمئن هستیم که ارتش ایران به رهبری دولت این کشور تا سال ۲۰۰۳ سرگرم کار بر روی سلاح اتمی بوده است.»
روله مینویسد حتی اگر بتوان پذیرفت که ایران در سال ۲۰۰۳ همه فعالیتهای اتمیاش را متوقف کرده بوده، باز پرسش این است که تولیدات دوره زمانی ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ کجاست؟ او میافزاید، کارشناسی وجود ندارد که معتقد نباشد که فعالیت کانونی برنامه هستهای ایران زیر نظارت ارتش و به سخن دیگر در دست ارتش است. روله از سخن ترز دلپش، مدیر پیشین پژوهشکده سازمان انرژی اتمی فرانسه یاد میکند و آن را قابل فهم میداند که گفته است: «آنچه ما زیر عنوان برنامه اتمی غیرنظامی ایران میبینیم چیزی نیست مگر دروغی بزرگ که پرخرج اما موثر است.»
به نظر روله ارتش ایران توانایی آن را داشته که در سال ۲۰۱۰ کلاهکی هستهای برای آزمایش به کره شمالی ارسال کند و از این رو تعجبی ندارد اگر برخی سازمانهای امنیتی در این میان بر این نظر باشند که کره شمالی در سال ۲۰۱۰ دست کم یک آزمایش اتمی برای ایران انجام داده است.
روله همچنین اشاره میکند به اینکه چند روز پیش معلوم شده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدرکی در اختیار دارد که نشان میدهد آیتالله خمینی خودش در سال ۱۹۸۴ تصمیم گرفت جمهوری اسلامی برنامه اتمی ایران را که پس از سرنگونی شاه متوقف شده بود دوباره از سربگیرد، چون «او هم مثل جانشیناش آیتالله خامنهای به بمب اتم به عنوان تنها راه برای حفاظت از انقلاب اسلامی و ترساندن دشمنان تا ظهور امام غایب مهدی مینگریست».
ایران مصمم است قدرت اتمی شود
به نظر هانس روله گزارشی که از درون محافل رهبری ایران به بیرون درز کرده نشان میدهد که آنچه به طور معمول از قول آیتالله خمینی به عنوان فتوا نقل میشود و طبق آن اسلحه اتمی با آموزههای اسلام سازگاری ندارد، غلط انداز است و ایران دهههاست مصمم است قدرت اتمی شود.
این کارشناس اتمی در گزارش خود برای "ولت" مینویسد که دستاندرکاران آزمایش اتمی سال ۲۰۱۰ در کره شمالی این ظن را که این آزمایش متعلق به ایران بوده انکار خواهند کرد و نتایج عملی بیواسطهای از این موضوع حاصل نخواهد شد، اما شک و تردید نسبت به رهبری حکومت ایران فزونی خواهد گرفت و در نهایت جو سیاسی مسموم خواهد شد.
به گفته روله اگرچه آزمایش اتمی ایران در خاک کره شمالی میتواند دور از انتظار بهنظر برسد، اما در طول تاریخ تسلیحات اتمی چنین مواردی غیرعادی نبوده است. معروفترین آن آزمایشی است که بهنام "Vela Incident" در تاریخ ثبت شده که عبارت است از آزمایش سلاح نوترونی اسرائيل در جزایر پرنس ادوارد متعلق به آفر:)یقای جنوبی؛ آزمایشهای اتمی آمریکا در ایالت نوادا برای بریتانیا در دهه ۱۹۹۰ و آزمایش اتمی چین برای پاکستان در مه ۱۹۹۰نمونههای دیگری از این دست هستند که بطور مخفیانه انجام گرفتهاند.
امروز: شرکت سیدمحمد خاتمی در انتخابات مجلس نهم، واکنش های زیادی در میان اقشار مختلف برانگیخت. بعد ازانتشار این خبر، پایگاه اطلاع رسانی کلمه نظرات و انتقادات مخاطبان خود را که بیش از سیصد صفحه بود در اختیار دفتر رییس جمهوری سابق قرارداد.
به گزارش کلمه دفتر وی ضمن تشکر و استقبال از اظهار نظر و تحلیل های منتشر شده در رسانه ها و فضای مجازی اعلام داشت: در سایت کلمه مطلبی در باب شرکت جناب آقای سید محمد خاتمی در انتخابات نشر یافته است که اظهار نظرها، اعتراض ها و پرسش های کاربران عزیز را نیز به همراه داشته است. با سپاس از همه عزیزان، توضیح و تبیین ایشان در اولین فرصت منتشر خواهد شد.
امروز، آقای خاتمی در پاسخ به این واکنش ها در توضیحی آورده است: در فضای رسانه ای، از جمله پایگاه اطلاع رسانی کلمه و از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی و دوستداران اصلاحات، بخصوص جوانان عزیز در داخل و خارج، حضور من در انتخابات مجلس با ابهام ها، پرسش ها، انتقادها و اعتراض ها مواجه شده است که از جمله اصحاب کلمه بخشی از آن را به من منعکس کرده اند.
وی در پاسخ به این واکنش ها در توضیحی نوشته است: اقدام من از منش و بینش سیاسی و فکری من و آن چه به آن باور دارم و پای بندم ریشه می گیرد. من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه داشت روزنه های اصلاح طلبی که آن را مهم ترین و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دست یابی به آرمان های اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت می دانم و نیز برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کرده ام. هدف ممکن و مطلوب، بازگرداندن امور به موقعیتی است که در آن مصلحت کشور و خواست های اساسی و تاریخی مردم اصل قرار گیرد.
سیدمحمد خاتمی اظهار امیدواری کرده است که درک مشترکی از شرایطی که در آن قرار گرفته ایم به وجود آید. تردیدی ندارم که احساسات و داوری ها در زمان مناسب می تواند به آنجا برسد که به جای هرگونه توجیهی، چه از سر افراط و چه از سر تفریط، درستی تصمیم هایی در جهت منافع و مصالح ملی و پیشبرد اصلاحات در درون نظام جمهوری اسلامی گرفته می شود اولویت پیدا کند و ان شاء الله گشایش در کارها فراهم آید."
متن کامل این توضیح از وبسایت سیدمحمد خاتمی به شرح زیر است:
به نام خدا
در فضای رسانه ای، از جمله پایگاه اطلاع رسانی کلمه و از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی و دوستداران اصلاحات، بخصوص جوانان عزیز در داخل و خارج، حضور من در انتخابات مجلس با ابهام ها، پرسش ها، انتقادها و اعتراض ها مواجه شده است که از جمله اصحاب کلمه بخشی از آن را به من منعکس کرده اند. احترام به مردم و احساسات آنان ایجاب می کند که از همین طریق دوستانه و خودمانی مطالبی را بیان کنم.
سید محمد خاتمی
"با وجود سختی و پیچیدگی این مسأله انتظار ندارم که همگان از توضیحات من قانع شوند، بخصوص که محدودیت ما در اطلاع رسانی فضایی را از هر طرف ایجاد کرده که هم توقعاتی خارج از امکانات و مصلحت مطرح می شود و هم تبیین کامل آسان نیست.
وجود چنین ابهام ها و پرسش ها در فضای عمومی به ویژه از سوی کسانی که در این سال ها متحمل مشکلات و محدودیت های گوناگون و هزینه های سنگین شده اند امری طبیعی است. من نمی توانم از کنار این پرسش ها و تحلیل ها و احساسات پاک آسیب دیده بی تفاوت بگذرم و احترام خود را به ناقدان و حتی مخالفانم تکرار نکنم. با ذکر این نکته که بحث تفصیلی در این باب به مجال مناسب تر واگذار می شود چند نکته را یادآور می شوم.
عزیزان
اقدام من از منش و بینش سیاسی و فکری من و آن چه به آن باور دارم و پای بندم ریشه می گیرد. من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه داشت روزنه های اصلاح طلبی که آن را مهم ترین و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دست یابی به آرمان های اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت می دانم و نیز برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کرده ام. هدف ممکن و مطلوب، بازگرداندن امور به موقعیتی است که در آن مصلحت کشور و خواست های اساسی و تاریخی مردم اصل قرار گیرد.
من براساس راهبرد اصلاح طلبانه به آشتی ملی و بازگشت به آرمان های اصیل انقلاب و قانون اساسی و ایجاد فضای همدلی و مشارکت همگان دعوت کرده و می کنم و انتظار داشته و دارم که همه با اسیر نماندن در گذشته و با نگاه به آینده روند تازه ای را در کشور آغاز کنند. تأکید اصلاح طلبی بر روندها و اقدام های قانونی و غیر خشونت آمیز به این معنا نیست که اصلاح امور کشور بدون پرداخت هزینه میسر است. اما در هر اقدام سیاسی در نظر گرفتن مصالح و شرایطی که نیروهای فعال در داخل کشور با آن مواجه اند ضرورت دارد. در مورد انتخابات مشارکت فعال و معرفی نامزد طبعاً در گرو وجود شرایط مناسب است. مصالح بزرگ تر کشور و اصلاحات مقدم بر ملاحظات شخصی است و اقتضائات خاص خود را دارد. تعیین استراتژی عدم معرفی نامزد و ارائه لیست هیچگاه به معنی تحریم انتخابات نبود و می بایست این امر را در عمل اثبات کنیم تا با گرفتن هرگونه بهانه ای از بدخواهان روزنه ای برای امکان مفاهمه بیشتر با تکیه بر حقوق و مصلحت مردم و پیشرفت واقعی کشور باز شود.
امیدوارم درک مشترکی از شرایطی که در آن قرار گرفته ایم به وجود آید. تردیدی ندارم که احساسات و داوری ها در زمان مناسب می تواند به آنجا برسد که به جای هرگونه توجیهی، چه از سر افراط و چه از سر تفریط، درستی تصمیم هایی در جهت منافع و مصالح ملی و پیشبرد اصلاحات در درون نظام جمهوری اسلامی گرفته می شود اولویت پیدا کند و ان شاء الله گشایش در کارها فراهم آید."
دلالیل خاتمی برای حضورش در انتخابات 12 اسفند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر