سردار احمدیمقدم در نشستی با کمسیون امنیت ملی مجلس گفته که طرح جمعآوری ماهواره با موفقیت انجام شده و ۱۶٪ کاهش استفاده از ماهواره داریم. با استناد این عدد و رقم، احمدیمقدم در جلسه ۲۵ مهر ۹۰ با کمسیون امنیت ملی ایران گفته که طرح جمع آوری ماهوارهها تاثیر مثبتی داشته. از طرف دیگهای ظاهرن محسن سازگارا ۲۷ مهر ۹۰ گفته «سخنگوی ... مجلس شورای اسلامی با استناد به گزارش فرمانده کل پلیس گفته است که تنها ۱۶درصد از مردمی که ماهوارههاشون جمع شده دیگه نگاه نمیکنند. در واقع ۸۴ درصد مردم با نافرمانی مدنی به تماشای ماهواره و نصب مجددش ادامه میدن». در همین حال ۲۶ مهر ۹۰ کاظم جلالی، سخنگوی کمسیون امنيت ملي مجلس گفته «اکنون سوآل اینجاست تعداد خانوادههایی که با برخورد پلیس، ماهوارههایشان را از دست دادهاند، چند نفرند و چرا ۸۴ درصد از آنان، مجددن، دم و دستگاه دیدار از برنامههای غیرمجاز را علم کردهاند؟»
به نظر میرسد که هر دو سوی ماجرا (کسانی که وجود ماهواره برای آنها نامطلوب است و کسانی که وجودش برایشان مفید) از عدد و رقم گفته شده برای اثبات درستی خود استفاده میکنند. اما جدای از بحثهای دو سوی ماجرا چه میزان شیطنت پشت این عدد و رقم پنهان است. میشود کاهش استفاده از ماهواره را با فرض درستی رقم ۱۶٪ از زاویههای مختلف دید: میتوان به دید یکی از نمایندگان کمسیون فرهنگی مجلس دید که این برخورد را مناسب نمیداند و روی آوردن مردم به گونههای دیگر دریافت شبکههای ماهوارهای را دلیل ناموفق بودن طرح میداند. میشود به دید آقای سازگارا یا جلالی دید و یا با نگاه سردار احمدیمقدم. همه به یک رقم استناد میکنند اما از زاویهی نگاه خود.
بحثی که من پیش میگیرم صحت و درستی این ادعا هست. نخستین اصلی که در آمارگیری مطرح هست «جامعهی آماری» است. میشود برای دریافتن دارایی مردم یک شهر به بالای شهر مراجعه کرد و با جامعهی آماری ۲۰ نفری از آن منطقهی ۱ میلیون نفری به این نتیجه رسید که مردم شهر متمول هستند. آماری درست است که جامعهی آماری آن هم از نظر تعداد و هم ویژگی درست انتخاب شوند. پس نخست باید دید که جامعهی آماری چند نفر بوده و چه گونه انتخاب شده است! من فرض را بر درستی این رقم میگیرم و سعی میکنم تناقضهای موجود را بررسی کنم.
برای این کار اخبار را به ۲ گروه مرجعهای تخصصی و اجرایی تقسیم کردم و در روند زمانی ۲ سال گذشته بررسی کردم:
تخصصی:
جواد آرینمنش، نائب رئیس کمسیون فرهنگی مجلس در آذر ۸۷ گفته «در حال حاضر ۵/۴ میلیون گیرنده و دیش ماهوارههای غیر مجاز در کشورمان فعال است».
بر اساس آماری که علی دارابی، قائممقام صدا و سیما در آبان ۸۸ خبر میدهد که ۴۰٪ از مردم به ماهواره دسترسی دارند و این میزان را نسبت به سال قبل ۲ برابر خواند.
ضرغامی، رئیس صدا و سیما در آبان ۸۹ خبر میدهد که میزان استفادهی مردم از ماهواره ۳۲/۵٪ هست.
باشگاه خبرنگاران جوان در گزارشی میگوید که «اکنون نیمی از جمعیت ساکن در کلانشهر تهران، دارای ماهوارهاند و میزان رشد نفوذ ماهواره در بین خانوادههای شهرنشین به طور متوسط، سالانه ۱۰ درصد افزایش مییابد».
دویچه وله در مهر ۹۰ به نظرسنجی صدا و سیما استناد میکند و دارندگان ماهواره را ۴۵٪ عنوان میکند.
فردای جلسهی احمدیمقدم با کمسیون امینیت ملی مجلس، کاظم جلالی، سخنگوی کمسیون امنيت ملی مجلس با انتقاد شدید میگوید که ۶۴٪ ایرانیها ماهواره دارند. به علاوه میافزاید «در شهر بناب از توابع آذربایجان شرقی که کمتر از ۸۰ هزار نفر جمعیت دارد، تنها در ۶ ماه ابتدای امسال ۱۳ هزار دستگاه دریافت امواج ماهوارهای کشف شده است».
اجرایی:
سرهنگ اردشیر مطهری، فرماندهی یگان امداد تهران از جمعآوری در این طرح ۲۷۳۲ عدد دیش، ۴۰۱۸ عدد ال ان بی ، ۳۹ عدد موتور گردون و ۹۲ عدد سوئیچ در غرب تهران در ۲۹ اردیبهشت ۹۰ خبر داده. این عملیات با استفاده از ۱۳ تيم عملياتي هشت نفره انجام شده است.
ابوتراب بهرامی، رئیس سازمان عقیدتی نیروی انتظامی در شهریور ۹۰ گفته که اکثر مردم از جمع کردن ماهوارهها راضیاند.
رييس پليس امنيت عمومي فرماندهی انتظامي آذربايجانغربي در شهریور ۹۰ گفته «در ۵ ماه نخست سال جاري ۲۱هزار انواع گيرنده ماهواره در استان کشف شده است».
احمدیمقدم در تیر ۹۰ گفت که «پس از برخورد پلیس چهره ۹۰ درصد خانه ها از دیش و تجهیزات گیرنده ماهواره پاک شده است».
به نظر میرسد که با توجه به آمارهای سالهای ۸۸ و ۸۹ مجلس، گفتههای آقای آرینمنش صحیح است. اگر به طور متوسط هر خانواده را ۴ نفره در نظر بگیریم آنگاه ۲۱/۶ میلیون نفر از جمعیت ایران یعنی ۳۴/۶٪ مردم در سال ۸۷ از ماهواره استفاده میکردهاند که با رشد تقریبن ۲ برابری به رقمی که آقای جلالی که چند روز پیش گفتهاند میرسیم. اما اگر همین آمار را در رابطه با صدا و سیما در نظر بگیریم به مشکل بر میخوردیم چون طبق گفتهی آقای دارابی در سال ۸۸ تنها ۴۰٪ مردم از ماهواره استفاده میکنند که در سال پیش از آن ۲۰٪ بوده که با این حساب به رقم ۱۴/۹۴ میلیون نفر میرسیم که اختلافی ۱۴/۶٪ با آمار مجلس دارد. این در حالی هست که آقای ضرغامی این رقم را در سال ۸۸ برابر ۳۲/۵٪ گفته بود و اگر با آمار در نظر بگیریم اختلاف فاحشتر هم خواهد شد. اما با تمام این اختلافها با رشدی که برای ماهواره متصور هستند، در سال ۹۰ در کمترین حالت (دید ضرغامی) به ۶۵٪ و در بیشترین حالت (دید دارابی) به ۸۰٪ میرسیم.
با توجه به آمارها اگر فرض را بر خطای دارابی و درستی ضرغامی بگیریم آمارهای مجلس و صدا و سیما برای سال نود بسیار نزدیک به هم است. در این میان باشگاه خبرنگاران درصد ۵۰٪ را برای تهران و بیشک پایینتر از این را برای بقیهی شهرها متصور هست. که با توجه به عدم عنوان مرجع میتوان از خیر آن گذشت و همان رقم ۶۴٪ را متصور شد.
بحران زمانی آغاز میشود که کادر اجرایی جمعآوری ماهواره آماری به شدت متنافض میدهند. کسی از رضایت اکثریت (با فرض ۵۰٪ به علاوهی ۱ نفر) از این طرح میگوید. در جایی از پاکسازی ۹۰٪ شهر از ماهواره سخن میرود و جایی موفقیت و تاکید بر ادامهی طرح سخن میگویند.
در آماری از سرهنگ مطهری داریم که روزانه ۲۷۳۲ دیش در غرب تهران جمعآوری شده. غرب تهران بر اساس آمار ۶۰۰۰۰ خانوار جمعیت دارد. اگر مدت اجرای طرح را ۳۰ روز در نظر بگیریم به رقم ۸۱۹۶۰ دیش میرسیم (دیش مرکزی را با استفادهی چند دیش به ازای هر رسیور سر به سر میکنیم) که این رقم بیش از تعداد خانوارهای مقیم در محله است. یعنی طرح با موفقیت ۱۳۷٪ رو به رو بوده است.
حالا نوع دیگری به قضیه نگاه کنیم. اگر در ۵ ماه ۲۱۰۰۰ رسیور در استان آذربایجان غربی کشف شده باشد پس میتوان تصور کرد که در سال ۹۰ حدود ۴۰۰۰۰ رسیور در استان آذربایجان غربی کشف میشود که از هر ۱۸ خانواده یک خانواده اجازهی داشتن ماهواره را نداشتهاند، یعنی ۵/۵٪ این طرح مدیون ضبط اموال قاچاقچیان بوده است. که اگر این را با آمار آقای جلالی مقابل کنیم به ضبط ۶۵٪ میرسیم. این تا ۹۰٪ فاصلهی زیادی ندارد و جمعآوری ماهواره ۲۵٪ وقت ماموران را گرفته است و موفقیت طرح به خاطر مبارزه با قاچاق بوده و نه جمعآوری دیش.
با توجه به گفتهی جلالی میتوان محاسبه کرد که حدود ۱۲ میلیون رسیور در کشور وجود دارد. با توجه به گفتهی سرهنگ مطهری هر نفر در روز حدود ۱۵ رسیور را جمعآوری میکند که برای جمعآوری ۱۲ میلیون رسیور نیاز به ۸۰۰ هزار نفر/روز نیرو هست که در مدت این طرح (حدود ۲ ماه) نیاز به حدود ۱۳۳۰۰ نفر است که هر روز تنها به این کار برسند. گمان نمیکنم امکان به کارگیری این تعداد نیرو به صورت تمام وقت وجود داشته باشد. آقای احمدیمقدم چه طور به رقم ۹۰٪ رسیدهاند؟
باز هم به رقم ۱۶٪ برگردیم. اگر طرح ۹۰٪ موفق بوده و ۱۶٪ بازگشت داشته باشیم آنگاه چگونه طرح ۹۰٪ موفقیت داشته است؟
جدای از تمام این آمار و ارقام برای رد عدد ۱۶٪ با توجه به تحلیل دیگر گفتهها نیاز به اظهار نظر جدیدتری هستیم که تا این لحظه عنوان نشده و تنها میتوان با استناد به آمارهای گروههای تخصصی شکاف بزرگ را نشان داد. با این وجود به نظر نمیرسد که رقم عنوان شده درست باشد یا حداقل آنگونه که سردار احمدیمقدم میگوید باشد، چرا که به تناقضهای زیادی بر خواهیم خورد. گمان میکنم که در دنیایی زندگی میکنیم که هر کسی قصد دارد فضا را با مشتی عدد و رقم به نفع خود تمام کند. به خاطر بیاورید زمانی را که احمدینژاد در مناظره کاهش نرخ تورم را با نمودارهای علمی!!! نشان داد. در دنیایی زندگی میکنیم که حقیقت را پشت انبوهی از ارقام پنهان میکنند. باید هوشیار بود و از زاویهی دیگری هم به قضیه نگریست.
به گزارش کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی، دادگاه انقلاب تهران دکتر ابراهيم يزدی را احضار کرده و خواسته است تا در روز چهارشنبه ۱۱ آبان ماه امسال در دادگاه حاضر شود. دکتر ابراهيم يزدی در هفته گذشته نيز به دفتر پيگيری وزارت اطلاعات احضار و چندين ساعت مورد بازجويی قرار گرفته بود.
گفتنی است که امضای نامه فعالان ملی مذهبی در مورد انتخابات مجلس به سيد محمد خاتمی و نامه به راشد الغنوشی رهبر نهضت تونس از دلايل احضار ايشان به دادگاه است.
جــــرس: به گزارش منابع حقوق بشری، محبوبه کرمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از لحاظ جسمی شرایط نامساعدی دارد و قادر به تحمل ادامهٔ حبس نیست.
به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محبوبه کرمی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از مدتی پیش به دلیل ابتلا به کم خونی به سبب پایین آمدن هموگلوبین خونش، دچار سر دردهای شدیدی شده است. وی هم چنین به دلیل تشدید این بیماری دوبار در بند به حالت نیمه بیهوش درآمده است.
پزشک زندان اوین به دلیل ابتلای وی به کم خونی احتمال اینکه وی به حالت کما برود را نیز داده است. بر اساس این تشخیص خانواده وی نیز اقدام به ارسال دارو به زندان کردهاند و هم چنین درخواست مرخصی استعلاجی نیز از سوی این زندانی ابلاغ شده است.
بر اساس تجویز پزشک زندان اوین وی جهت درمان بیماری میبایست آزمایشات پزشکی در خارج از زندان انجام دهد، اما با این وجود تا کنون وی برای انجام آزمایش به بیرون از زندان انتقال داده نشده است.
این در حالیست که خانم کرمی سابقهٔ چنین بیماریای را نداشته و به نظر میرسد شرایط زندان و تغذیه نامناسب داخل زندان سبب ابتلای وی به این بیماری شده است.
گفتنی ست که بند زنان زندان اوین به علت نبود امکانات گرمایشی مدتی ست که به به شدت سرد بود و زندانیان هنگام خوابیدن مجبور بودند که با خودشان بطری آب گرم زیر پتو ببرند و این معضل با بیماری نامبرده نیز همزمان شده بود.
لازم به یادآوری ست که محبوبه کرمی، فعال حقوق بشر زنان از اردیبهشت ماه سال جاری تاکنون جهت گذراندن دوران سه سالهٔ محکومیتش در زندان محبوس است.
برادر احمدینژاد گفت «جریان انحرافی» یا همان تیم احمدینژاد میخواهد وارد «فاز نظامی» شود.
به گزارش آینده نیوز داود احمدی نژاد٬ نماینده سابق احمدینژاد در سازمان پدافند غیرعامل گفت که این موضوع را براساس اطلاعات موثقی که در اختیار دارد متوجه شده است.
وی با بیان اینکه تیم احمدینژاد با توجه به اینکه در فاز فرهنگی و سیاسی شکست خورده است، میخواهد وارد فاز نظامی شود گفت: «جریان انحرافی نه تنها به نظام علاقه ندارد بلکه اساسا اسلام را هم قبول ندارد، چه برسد به مسئولان نظام و ولایت فقیه؛ اصلا آنها هیچ چیزی را قبول ندارند.»
به گفتهی داود احمدینژاد تیم دولت در تمامی موضوعات یک حلقههایی درست کردهاند که این حلقهها با حلقههای اصلی نظام هماهنگ نیست و در روند حرکت نظام نیستند.
آقای داود احمدینژاد توضیح بیشتری در خصوص «فاز نظامی» و استفاده تیم دولت از این فاز نداد.
همچنین این برای نخستینبار است که برادر محمود احمدینژاد از تلاش نزدیکان وی برای ورود به «فاز نظامی» پس از علنی شدن اختلافهای خامنهای و احمدینژاد خبر میدهد.
گفتنی است داود احمدینژاد از جمله محافظهکاران و دولتیهای سابق است که در سالهای اخیر انتقادها و حملات تندی متوجه رییس دولت دهم و نزدیکانش کرده است.
روزآنلاین:در حالی که قرار است صبح امروز نمایندگان مجلس هشتم، شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد و امور دارایی را در خصوص بزرگترین اختلاس تاریخ بانکی کشور استیضاح کنند و محمود احمدی نژاد نیز قرار است در این جلسه از وزیر خود دفاع کند، یک منبع آگاه زوایای دیگری از مصاف دولت و مجلس را در این خصوص آشکار کرد و گفت از نظر احمدی نژاد، مجتبی خامنه ای پشت داستان اختلاس است.
این منبع آگاه با افشای بخشی از محتوای دیدارهفته پیش محمود احمدی نژاد با نمایندگان کمیسیون اصل نود مجلس و همچنین دیدار وی با حسین فدایی عضو ارشد همین کمیسیون، گفت از دید احمدی نژاد این پرونده برای حدف وی ساخته شده است.
در این دیدار محمود احمدی نژاد خطاب به حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران و عضو کمیسیون اصل نود مجلس گفته است: "این پرونده هم برای زمین زدن من تهیه شده است و برنامه اصلی این است که من را از سر راه بردارند."
احمدی نژاد همچنین گفت: "پشت این پرونده آقا مجتبی ( مجتبی خامنه ای فرزند با نفوذ آیت الله علی خامنه ای ) قرار دارد و او تصمیم گرفته از طریق این ماجرا کار من را یک سره کند. اما من کوتاه نمی آیم و حرف هایی دارم که به موقع با مردم در میان خواهم گذاشت."
بر این اساس محمود احمدی نژاد رسوایی اخیر اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در شبکه بانکی کشور را توطئه ای از سوی یاران آیت الله خامنه ای و در ادامه مناقشه چند ماه اخیر ریاست جمهوری و رهبرجمهوری اسلامی میداند.
احمدی نژاد: بازی را دو سر باخت میکنم
بنا براین گزارش احمدی نژاد در دیداربا اعضای کمیسیون اصل نود نیز گفته است: "از اول هم می دانستم قرار است در این گزارش همه تقصیرها گردن من و نزدیکانم بیفتد، آمادگی آن را نیز داشتم. الان هم هیچ مانعی نمی بینم که شما بخواهید گزارش را قرائت کنید یا وزیر اقتصاد را استیضاح کنید. اما این را بدانید بنده خودم در جلسه استیضاح آقای حسینی شرکت خواهم کرد. به ایشان هم گفته ام شما پرونده های فساد آقایان را با خود بیاورید مجلس و جلوی من این پرونده ها را افشا کنید. من هم در وقت خودم به بخش دیگری از پرونده ها اشاره خواهم کرد و مطمئن باشید که اگر کسی برای باختن من بازی را طراحی کرده است ، نمی گذارم این بازی یک سر باخت باشد و حتما تبدیلش می کنم به دو سرباخت."
بر اساس اطلاع این منبع آگاه پس از این جلسه بوده که با پیگیری احمدی نژاد ارتباط برخی مجلسی ها با پرونده افشا و در همین راستا فرزند محمد دهقان عضو هیات رئیسه مجلس نیز بازداشت شده است. همچنین علا الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و فرزندش نیز به دستگاه قضایی احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند. احتمال می رود وی و فرزندانش نیز در ارتباط با همدستی با اختلاس گران بازداشت شوند.
این گزارش حاکی است در گزارش کمیسیون اصل نود مجلس به صراحت به نقش احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس دولت اشاره شده بود که با تهدید احمدی نژاد، گزارش کمیسیون اصل نود تغییر یافت.
آیت الله خامنه ای و نزدیکانش مشایی و افراد نزدیک به او را "منحرف" می خوانند. رهبر جمهوری اسلامی که نگران از سرکشی ها و ایستادگی های دولت محمود احمدی نژاد است طی سخنانی در کرمانشاه از احتمال حذف پست ریاست جمهوری خبر داده بود.
محمد نوریزاد نهمین نامهی خود را خطاب به آیتالله خامنهای منتشر کرد. این جهادگر و نویسنده منتقد حاکمیت فعلی، در مصاحبه اخیرش با کلمه، به این نامه اشاره کرده و گفته بود که فایل صوتی آن را نیز با صدای خودش آماده کرده است و به زودی منتشر خواهد کرد.
آقای نوریزاد در مصاحبه مذکور درباره فسادهای اخیرا فاششده دولت و جریان حاکم گفته بود: «اگر رهبر ما خود شخصا به دستگاههای نظارتی اجازه واکاوی در چندوچون پولی دستگاههای تحت امر مستقیمش را می داد و از آنها می خواست مرتب به مردم گزارش بدهند، دیگران اینگونه در روبیدن اموال عمومی مردم حریص نمی شدند.»
او اکنون در نهمین نامهاش به رهبری، به فیلمی اشاره کرده که به طور محرمانه در حال ساخت آن برای ارائه به مقام رهبری بوده است؛ فیلمی درباره آنچه در زندان و بازجوییها بر او گذشته است. وی از یورش ماموران سپاه به منزلش و ربودن تجهیزات و فیلم های ضبط شده به این منظور خبر داده ئ با بیان اینکه "آنان اما مرا به قدر خود خام و ناپخته انگاشتند و ندانستند آنچه از من ربوده اند، تمامی فیلم های گرفته شده نیست و من نسخه ی بسیار کاملی از آن را با خود دارم" وعده داده است که فیلم مورد اشاره را تکمیل خواهد کرد و برای آیتالله خامنهای خواهد فرستاد.
آقای نوریزاد که در مصاحبه امروزش با کلمه گفته بود «دزد هموست که ما او را به نگاهبانی گمارده ایم» در نهمین نامهاش به رهبری هم به صراحت نوشته است: «متاسفانه در این روزها، ما از شجاعتِ رهبرمان سراغی نمی بینیم. و آن سوتر، گاه ملاحظاتی را از وی دریافت می کنیم که شجاعتِ وی را به مخاطره و به حاشیه می رانند. آیا این جابجایی شجاعت و ملاحظه را به کیاست و درایت و درستیِ تشخیصِ وی ربط دهیم؟ یا که نه، این کهنسالی است که عارضه های خاصِ خود را برکشیده و بر زبان و قلمِ رهبرِ شجاعِ ما نشانده است؟ به گونه ای که او اکنون، نمی تواند دستور بازداشت و محاکمه ی دزدان صاحب نام داخل دولت را صادرکند. بلکه از آن سوی، راهِ دستگاهِ نیم بند قضا را نیز بر محاکمه ی آنان می بندد.»
متن نهمین نامه نوریزاد به رهبری بدین شرح است:
به نام خدایی که پیر نمی شود
سلام به محضر رهبر جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای
۱ - نامه ی نهم مرا در این ثانیه های بی بازگشت، آینه ای تصور کنید که قرار است تصویر صادقانه ای از جمال جمیل شما را باز بتاباند. بیایید و بجای نگاه به آینه های متعارف، خود را در آبگینه ی صاف وصیقلینِ این نوشته ی من تماشا کنید. مگرنه این که: "مومن، آینه ی برادرخویش است"؟ اطمینان دارم از این که من دراین مقال، پای از گلیم فرزندی بِدر برده و خود را تا مرتبه ی برادری بالا کشانده ام، آزرده خاطر نمی شوید. چرا که من نیز پای به وادی کهنسالی نهاده ام. و شما نیک می دانید که کهنسالی، ورطه ی خاموشِ خوف و رجاست.
۲ - در کهنسالی، یک پای لرزان آدمی در گور است و پای دیگر او در دنیا. در کهنسالی، افق روبرو در دسترس است، و گذشته، با هر فراز و فرودش در پس و پشت. این کهنسالی است که از یک سوی به آرامش می انجامد و از دیگرسوی به بی قراری. و در این میان، و ولع و سراسیمگی و چنگ اندازی به باقیِ عمر، فرصتی برای جولان پیدا کنند، فرد کهنسال را به پیچ و تابی در می اندازند که هزار جوان ماجراجوی جویای نام نیز به گردِ پایِ هیاهوی او نمی رسند.
۳ - من همیشه در خیال، کهنسالیِ شما را با آرامشِ اقیانوس گونِ بزرگانی چون گاندی و نلسون ماندلا می آمیختم. شما را می دیدم که بر سریر بلندِ آرامش و تدبیر و فهم و کرامت آرمیده اید و ایرانیان از انوار انسانیِ شما ارتزاق می کنند. هرگز تصور نمی کردم این ایامِ عمرِ شما با توفانی از تندی و تنش و پراکندنِ مردمان همراه باشد. آینه ی من می گوید این روزهای کهنسالی شما، هرگز برازنده ی جایگاهِ رهبریِ شما نبوده و نیست. ای عزیز، شما برای کدام باقیِ عمر، و برای دست بردن به کدام برازندگی، دست به ترسیم توفانی ترین مقطعِ عمرِ خویش برده اید؟ جامعه ی دریده و از هم گسسته ی امروز ما، آیا همان است که آرزویش را می داشته اید؟ جامعه ای که توفان درونش در زنجیر است و ما هر روز به پای این سرزمینِ سر خورده اما توفانی، زنجیر تازه می بندیم!؟
رهبر گرامی،
۴ - آیا دوست دارید در آینه ی خیالین من، به یک جامعه ی آرمانی بنگرید؟ جامعه ای که اگر در او چشم واکنید، خود را در آغوش آرزوهای ایمانیِ خود خواهید یافت؟ من از طریق همین نوشته، و به یک شرط، تنها به یک شرط، شما را در متن آینده ای قرار می دهم که از زیبایی سرشار است. آینده ای که در آن، مردمان ایران سرفرازند و دوست دار اهل بیت و نماز شب خوان و اهل راز و نیاز و پاک و دوست داشتنی و عزیز و خلاق و مبتکر و سرآمد و آبرودار و قوی و قرآن خوان و قرآن فهم و مجاهد و غیور و اسوه و پیشتاز و در اوجِ اقتدار و در اوجِ داد و دانش و مهر! ما مگر برای دستیابی به حداقل هایی از یک چنین افقِ انسانی و ایمانی انقلاب نکرده بودیم؟ پس من به یک شرط، شما و مردم ایران و اهالیِ جهان را نه به تماشا، که به زندگی در متنِ این آرمانشهر شریف و شایسته می برم و بر بلندای آسمانیِ آن می نشانم. همانجایی که شما بر سریر رهبری و شایستگی های بی بدیل آن آرمیده اید و از تماشای مردم موفق و خالص و خدایی ایران و جهان احساس خوشایندی را تناول می فرمایید. شاید بپرسید آن شرط چیست؟ می گویم: من تنها با عملی شدن یک شرطِ کوچک، مردم ایران را از اعماقِ افسردگی و ورشکستگی و سرشکستگی برمی کشم و در آغوش آن آرمانشهر شورانگیز فرود می آورم. چه شرطی؟ شرط من این است: "کشتن یک بی گناه". بله، به همین سادگی! ما و شما دور از چشم دیگران یک بی گناه را می کشیم، یا اگر نمی کشیم بی دلیل زیر گوش یک رهگذر می زنیم تا به محض جاری شدنِ این ظلم مختصر، آن افق غلیظ شیعی پیش روی ما و شما واگشوده شود. شما آیا این شرطِ کوچکِ مرا می پذیرید؟
۵ - زبانم لال اگر که تصور کنم شما به پذیرش این شرطِ ناپسند اشتیاق دارید. هرگز! چرا که امیرمؤمنان علی علیه السلام دست یابی به تمامیِ این افق را به شرطِ بیرون کشیدن رانِ ملخی از دهانِ موری پس می راند. شوربختانه رهبر گرامی، ما در این سالهای پس از انقلاب، بی گناهان بسیاری را نه برای دستیابی به آن افق مبارک، که برای باقی ماندن خودمان در مصدر و مسندِ قدرت کشته ایم. و بسیاری را بی دلیل به زندان و دخمه های تنگ نظری خویش در انداخته ایم. آیا صدای مرا می شنوید؟ ما بی گناهان را کشته ایم. آری بی گناهان را کشته ایم. و بی گناهان بسیاری را آواره و زندانی و غارت کرده ایم. و شوربختانه تر، به هیچ یک از آن درخشندگی ها که دست نیافته ایم، در غرقابی از تعفنِ دروغ و دزدی و بداخلاقی گرفتار آمده ایم. این همان چیزی است که آینه ی بی ریایِ من در این باریکه راهِ کهنسالی، نشان شما می دهد.
رهبر گرامی،
۶ - ما به امید رسیدن به وعده ها و آرزوهای انقلاب، مردم خود را زده ایم و کشته ایم و غارتشان کرده ایم و به تلخ ترین وجه ممکن، آنان را به آوارگی در سایر کشورها ناچار ساخته ایم و عرصه را بر شهروندان خود تنگ گرفته ایم و در مقابل، عرصه های بهره مندی خود و خویشان خود را فراخ و فراخ تر ساخته ایم. قبول می فرمایید که در سخنان این روزهای خود، هرچه بر امید و پیشرفت و شکوفایی و دست یابی به بند بندِ سندِ سستِ "چشم انداز" اصرار ورزیم، بذر سخن در باد افشانده ایم. چرا که همه ی ما به چشم خود دیده و می بینیم: در جهان فهم، نام جمهوری اسلامی ایران جزو تحقیرشدگان و فرودستان رقم خورده است و کسی ما را به بازی نمی گیرد و به دوستی نمی پسندد. انقلاب ما بسیار زود پیر شد و قامتش خمید. در این پیرِ فرسوده، هیچ نشاطی و امیدِ نشاطی نیست. این است تصویر کهنسالی ما و شما در آیینه ی واقع نمای من.
۷ - من شخصاً از میان همه ی صفاتِ خوب شما، شجاعتِ شما را بیشتر می ستودم. الحق شما رهبر شجاعی بوده و هستید. منتها این شجاعت به مرور روی به پرخاش بُرد. و در پرخاش جلوه کرد و در پرخاش نیز خانه کرد. در این اواخر، بیشترین مخاطب پرخاش های جناب شما نه آمریکا و اسراییل و دزدان و نابکاران، که مردم معترض خودتان بوده است. و حال آنکه شجاعت، نه در لفظ، که بیشتر در عمل سر برمی کشد. گاه پوزش خواهی از مردم به خاطر رواج یک خطا، به شجاعتی افزون تر از رستم گونگی نیازمند است. متاسفانه در این روزها، ما از شجاعتِ رهبرمان سراغی نمی بینیم. و آن سوتر، گاه ملاحظاتی را از وی دریافت می کنیم که شجاعتِ وی را به مخاطره و به حاشیه می رانند. آیا این جابجایی شجاعت و ملاحظه را به کیاست و درایت و درستیِ تشخیصِ وی ربط دهیم؟ یا که نه، این کهنسالی است که عارضه های خاصِ خود را برکشیده و بر زبان و قلمِ رهبرِ شجاعِ ما نشانده است؟ به گونه ای که او اکنون، نمی تواند دستور بازداشت و محاکمه ی دزدان صاحب نام داخل دولت را صادرکند. بلکه از آن سوی، راهِ دستگاهِ نیم بند قضا را نیز بر محاکمه ی آنان می بندد.
۸ - یک روز بازجوی فحاشی که دستِ بزنش همیشه بالا بود در زندان رو به من گفت: تو آدم مذبذبی هستی. که یا اهل افراطی یا تفریط. به وی گفتم: اتفاقا پایداری بر بنیان های یک رویه ی غلط و تایید مکرر و بی دلیلِ آن، نشانه ی اضمحلالِ فکری من و شماست. باز به وی گفتم: آیا سخن رهبرمان خامنه ای را به یاد داری که یک روز در وسعتی ازناچاری می فرمایند: "هیچکس برای من هاشمی (رفسنجانی) نمی شود"، و روزی دیگر آنچنان خاکستری از ارعاب و تحقیر بر او و بر سر خاندان او می افشانند که نمونه اش را مگر در حکایت های عهد قجری بشود سراغ گرفت؟ افراط و تفریط این است. نه آنکه نوری زاد دیروز می گفت: من فدایی رهبر و نظامم، و امروز می گوید: این نظام، آن نیست که من در سرمی پروراندم.
بیایید با هم صریح باشیم. یکی از ظرافت های دورانِ کهنسالی در این است که فرصت کم است و لحظه های ترمیم خطا در حال فرار. و یا این که در سالهای کهنسالی نمی شود مثل جوانان، کار امروز را به فردا افکند. چه بگویم که شما با همان شجاعتِ مثل زدنی، و در سالهای سهمناکِ کهنسالیِ خود، همه را قربانیِ برآمدنِ فردِ نالایقی چون احمدی نژاد کردید. تا مگر این غلام حلقه به گوش، عصای کهنسالیِ شما باشد. یعنی همان باشد که شما می خواهید. غافل که این غلام حلقه به گوش، آنسوتر از تمایلاتِ شخصِ شما، حاجت هایی را برای خود رصد می کرده است. امروز جناب شما به آنچنان فرسایشی از آن شجاعتِ دلخواهِ ما دچار شده اید که باید ناگزیر و دل چرکین، جنازه ی این رییس جمهور دغلکار را تا پایان دوره اش به دوش بکشید. چرا؟ چون او با زیرکی به اختفای اسرارِ شما دست برده و اسنادِ غیرقابل انکاری از خطاکاری برادرانِ قاچاقچی و دوستان و حامیان شما را از وزارتِ اطلاعات بیرون کشیده است. دست اگر به ترکیب او بزنید، او - که به هیچ تعادلی متعادل نیست - ای بسا به ترکیب اطرافیان شما دست بزند و با فشار یک دکمه، همه ی اسرارِ مگوی حامیانِ شما را روی میز شعبده اش بریزد.
رهبر گرامی،
۹ - من این روزها سخت دلتنگ آن شجاعت کم نظیرِ شمایم. شجاعتی که به جولان آید و همه ی ملاحظات نفرت انگیز و رعایت های بی دلیل و نامبارک را پس بزند و زلال جویی کند. شجاعتی که بگوید: مرا از چه می ترسانید؟ از افشای دزدی های هوادارانم؟ این شما و این هواداران من. رییس مجلس اگر دزدی کرده، نوری زاد اگر از دیوار مردم بالا رفته، در یک محکمه ی عدل، بگیرید و به چارمیخشان بکشید. فرزندان من آیا کج رفته اند؟ فلان آیت الله که حامی من است اموال مردم را بالا کشیده؟ به دستور من آیا میلیارد میلیارد به افغانستان و حزب الله لبنان و فلسطین پول سرازیر شده؟ پاسدارانِ حامیِ من از نردبانِ خصلت های نادرست بالا رفته اند و در آسمان غارتِ اموالِ مردم خانه کرده اند؟ این من و این اطرافیان من و این محکمه ی عدلِ شما. و باز بفرمایید: از آن سوی اما به دزدی های شخص رییس جمهور و معاون اولش و هزار حامی زیرک او نیز رسیدگی کنید. و به جنازه و لشی که احمدی نژاد از ایران و ایرانی برساخته است نیک بنگرید و مقصران این بختک شوم را شناسایی کنید. آیینه ی ما آیا لیاقتِ زیارتِ این شجاعتِ شریف شما را خواهد داشت؟
۱۰ - شما برای یکدست شدن مجلس و دولت و دستگاه قضایی بسیار زحمت کشیدید. و گاه از جایگاه رهبریِ خود به زیر رفتید و همطراز رییسِ یک صنفِ سیاسی به جانبداری از این، و ایجاد تنگنا برای آن پرداختید. آنچنان دست رییس جمهور مطلوب خود را در چنگ اندازی به زیر و بالای قانون و منافع ملی واگشودید که امروز چه بخواهید و چه نخواهید مسئولِ هرز رَوی های تریلیاردی وی و اطرافیان وی هستید. امروز دیگر هیچ تشکیلاتِ سیاسیِ مغایری در راس یا در حاشیه ی امور نیست تا بشود آوار این دزدی ها و کج روی ها را بر سر او فرو ریخت. قبول می فرمایید که شخص شما در افراختن این سقفِ سُست سهیم بوده اید. این آینه ی برادری ماست که تصویر این روزهای کهنسالی شما را نشان تاریخ می دهد. آیینه ای که می گوید: مصادره ی خیزشِ مردمانِ عرب به نفع خود به اسم بیداریِ اسلامی، و این که آنان از ما الگو گرفته اند و خیال دارند همچوما شوند، و به رسمیت شناختن جنبشِ وال استریت از یک سوی و سرکوب جنبشِ ایرانیان از دگرسوی، آری این گریزها نیز نمی تواند ما را از سرنوشتی که برای بلعیدن ما خیز برداشته، برهاند.
رهبر گرامی،
۱۱ - ما هنرمند صاحب نامی همچون آقای جعفر پناهی را با احکامی خنده دار به قدر یک عمر از کار بی کار و ممنوع الخروج کرده ایم. جعفرپناهی در تلخ ترین وجه، در آثار اجتماعی اش از ما انتقاد می کرد و به زشتی های جاری جامعه می پرداخت. یک نظام پویا، دست یک هنرمند منتقد را می بوسد که حواس همه را به نقاط ضعف جامعه معطوف می کند. نه آنکه او را به خاطر این که به ما گفته "لباس تان لجنی است، پاکش کنید" به چارمیخش بکشیم. ما به اسم این که نباید آبروی متهمین را پیش از اثباتِ جرم بُرد، هنوز که هنوز است هیچ اسمی و نشانه ای از اختلاسگران و دزدان و همکارانِ آن رقمِ بهت انگیزِ سه هزار میلیارد تومانی منتشر نکرده ایم، اما بلافاصله اسم چند مستند ساز را بدون آنکه محکمه ای برای رسیدگی به اتهام آنان ترتیب داده باشیم، با جاسوسی و عاملیت بیگانگان درمی آمیزیم و بلافاصله نیز در روزنامه ی کیهان مان نیز منتشرش می کنیم. خلاصه کنم. کارهای خنده دار ما از آن روی که به اسم اسلام صورت می پذیرد، بساط خنده ی مردمان جهان را فراهم آورده است. و یا اخیرا دوستان سپاهی، در یک یورشِ ناگهانی، فیلم ها و ابزارِ کارِ خودِ مرا که در روستای زادگاهم برای آگاهیِ شخصِ شما - آری برای آگاهیِ شخصِ شما - مشغول ضبط خاطرات داخل زندان بودم برمی دارند و می برند.
۱۲ - به خاطر شریفتان هست در نامه ی محرمانه ای که از داخل زندان برای جناب شما نوشتم، به چه نکاتی متذکر شدم؟ همان نامه ای که ظاهراً حضرتعالی بعد از مطالعه ی آن - بدون آنکه من تقاضای عفوی کرده باشم - دستور فرمودید تا مرا آزاد کنند؟ در آن نامه ی سراسر خیرخواهانه، من برای شما نوشته بودم: پادشاهان و حاکمان در گذشته های دور، یا خود با لباس مبدل به میان مردم می رفتند و ارکان حکومت خود را وارسی می کردند، یا فرزندان و امنای خود را به این منظور به هرکجا گسیل می فرمودند. و نوشته بودم: من نمی گویم جناب شما با لباس مبدل به زندان اوین یا به زندانهای دیگر سربزنید. ویا یکی از فرزندان خود را (مثلا آقا میثم را) به طور ناشناس و در هیاتِ یکی از آحاد مردمِ معترض به زندان اندازید، بلکه این من - محمد نوری زاد - امین شما. من از داخل زندان اوین برای شما خبر می رسانم که هیولاهایی در قامت سربازان گمنام امام زمان با متهمین سیاسی چه می کنند. و باز برای شما نوشتم که همین بازجویان امام زمانی، خودِ مرا زده اند و به ناموسم فحش های رکیک داده اند. و قاضیان مرعوبِ دستگاه قضا در خنده دار ترین احکام سه دقیقه ای و ده دقیقه ای برایم پرونده سازی کرده اند و افزون بر سه سال ونیم قبلی برایم دوسال دیگر زندان بریده اند. به آینه ی صادقانه ی من آیا می نگرید؟
۱۳ - از زندان که بیرون آمدم، از همان بدو آزادی، در این فکر بودم که با چه تمهیدی به آن وعده ی مطروحه وفا کنم و همچون فرزندی امین، شما را در جریان فجایع داخل زندان بگذارم. طی دو ماه، فیلمنامه ای نوشتم با نام "محرمانه برای رهبرم". و چهارماه در سکوت و تنهایی، خودم، و تنها خودم، جلوی دوربین خودم قرار گرفتم و بدون ذره ای اغراق، فضای تنگ سلول های انفرادی و بازجویی های خشن را برای شما بازسازی کردم و هرآنچه را که برخودم رفته بود ثبت و ضبط کردم. دراین چهار ماه، نه عکس و خبری از این فیلم منتشر کردم و نه مطلب تازه ای نوشتم و نه به حساسیت های داغ و دزدی های بُهت انگیز اطرافیان رییس جمهور داخل شدم. چرا که نیک می دانستم اگر این فیلم به سرانجام برسد و شما آن را ملاحظه فرمایید، مثل فیلم های محرمانه ای که سابقا برای جناب شما می ساختم و می فرستادم، بلافاصله برای برچیدن برجهای بلند بی عدالتی دستور خواهید فرمود. درست مثل داستان کهریزک که به محض آگاهی از قضایای فجیع آن، به برچیدنش دستور فرمودید.
۱۴ - چندی پیش، در ظهر روز پنجشنبه هفتم مهرماه، هجده مامور اطلاعاتی سپاه، بی آنکه نگران اسکله های قاچاقِ همکارانِ سپاهی خود باشند، و بدون این که از پیمانهای میلیاردیِ بدون مناقصه ی قرارگاه خاتم الانبیا روی ترش کنند، و بی آنکه از دزدان صاحب نام شاغل در دولت و اختلاسهای تریلیاردی دولت خدمتگزار سراغی گرفته باشند، همزمان به انزوای هنری من در روستای زادگاهم و در تهران به خانه ام وارد شدند و وسایل کار و امکانات حرفه ای و تصاویر ضبط شده ی مرا بار کردند و بردند. انگار غنیمتی از یک حرامی سر گردنه گرفته باشند. آنان اما مرا به قدر خود خام و ناپخته انگاشتند و ندانستند آنچه از من ربوده اند، تمامی فیلم های گرفته شده نیست و من نسخه ی بسیار کاملی از آن را با خود دارم. و این که اگر یکصد بار دیگر راه مرا سد کنند، باز من دست به کار می شوم و کار بایسته ی خود را سامان می دهم. چه از داخل زندان و چه از بیرونِ آن.
۱۵ - خنده دار آیا نیست آنجا که من برای شما نامه ی سرگشاده می نویسم، به زندانم در می اندازند که چرا آبرو داری نکردی و به انتشار آشکار نوشته هایت دست بردی و محرمانه ننوشتی! اکنون نیز که فیلم محرمانه ای برای شما می ساختم، اموال مرا می برند و برایم پرونده ی جدیدی می گشایند که چرا محرمانه دست به کار شدی؟ گرچه من این روزها در تنگنایم اما ترتیبی داده ام فیلم مورد اشاره برای شخص شما آماده و ارسال گردد. این عهدی است انسانی و ایمانی که مرا برای افشای فاجعه هایی که در پستوهای پنهانِ امنیتی و قضاییِ کشورمان دست به دست می شود، بی قرار می سازد. در قدم بعدی، فیلمنامه ی این اثر خود به خود روی سایت شخصی ام قرار می گیرد تا همگان به نیت من و وظیفه ی شما آگاهی یابند. چرا که صراحتِ آینه ی من باید با کهنسالی شما همنشین شود. با من آیا موافق نیستید؟
۱۶ - من هنوز دلتنگِ شجاعتِ کم نظیر شمایم. که با یک نَفَسِ روح اللهی، همه ی بافته های فرعونی اطرافیان و منتسبین به خود را از صحنه برانید و انصاف و عدل را به این سرزمینِ فلک زده بازآورید. از باب نمونه بارها گفته ام و نوشته ام که انتخاب آقای شیخ صادق لاریجانی برای ریاست قوه ی قضاییه، از آن روی اشتباه بود که نام شما را در تاریخِ خسارت های اسلامیِ این سرزمین ثبت کرد. این که آیندگان بدانند یک زمانی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، فردی را بدون آنکه تجربه ی قضایی داشته باشد، صرفا به دلیل حرف شنوی و قرابت فکری اش با وی بر این مسند حساس و حیاتی گمارد و اعتنایی نیز به خسارت های برخاسته از این انتخاب نادرست نکرد.
۱۷ - دو سه ماه پیش، بیست و پنج پرسشِ شرعی و سیاسی - اجتماعیِ خود را برای بیست و یک مرجع و عالم و مجتهد صاحب نام کشورمان ارسال نمودم تا بدانها پاسخ گویند. به جز یکی، هیچ یک به پرسش های من پاسخ نگفت. ترسی که مراجع و علمای ما بدان دچار شده اند از جنس همان ترسی است که بسیاری از بزرگان ما را در خود خمیر کرده است. فضای تلخِ امنیتی ای که متاسفانه تحت مدیریتِ ما و شما به جان جامعه در افتاده، مدیر و استاد و دانشجو و روحانی و مرجع و باسواد و بی سواد نمی شناسد. همه را از هم ترسانده است. حتی نمایندگان مجلس را، که جلیقه ای از خفتِ ترس به تن کرده اند، و مثل آدم های منگ، ذلیلانه داستان حق مردم را و سوگندِ صیانت از حق مردم را دمِ دهانه ی کوزه ی نمایندگی خود نجوا می کنند و ذلیلانه تر، سخن از فتنه و دخالت بیگانگان در فجایعِ جاریِ جامعه می گویند. کدام بیگانه به قدرِ خودِ ما تنِ رنجورِ این نظام فلک زده را به زیرِ چرخ برده، و همزمان جیبش را خالی کرده است؟ از آینه ی شفافِ من نا امید نشوید. این آینه، برای رؤیتِ جمالِ دلنشینِ شما، پایکوبی می کند.
رهبر گرامیِ ما،
۱۸ - در شهری دور، به دیدار جمعی از علمای روحانی رفتم. پیش از آنکه گفتگویی دربگیرد، دیدم به اشاره ی عالمی هفتاد ساله، یک سینی به گردش در آمد و همه ی حاضران، طبق یک عادتِ جاری، تلفن های همراهِ خود را در آن سینی نهادند و سینی را به جایی دور بردند. من آن روز در آن محفلِ متزلزل، طعمی از کهنسالی شما را به کام افشاندم. به آینه ای که پیش روی مبارکتان قرار داده ام نیک آیا می نگرید؟ می بینید پایه های تختِ رهبری شما بر چه اوضاع اسفباری چفت بسته است؟
۱۹ - یک روز در همین نزدیکی ها، هفت پرسشِ صریحِ خود را برای جناب سید محمد خاتمی فرستادم تا بدانها پاسخ بگوید. پاسخ نگفت. شخصا به دیدار ایشان رفتم. وی در همان ابتدای سخن، قاطعانه گفت: " آقای نوری زاد، من به سؤال های شما جواب نمی دهم". از او رنجیدم اما در دل به وی حق دادم. چرا که هریک از ما ظرفیتی برای شنودنِ فحش های رکیک مخالفان خود داریم. من آن روز باور کردم که ظرف صبوری آقای خاتمی از فحش های امثالِ آقای حسین شریعتمداری لبریز است و وی تحمل هجمه های تازه تری را ندارد. در عین حال که خودِ آقای خاتمی قبول داشت پرسش های توفانی تری در میان مردم دهان به دهان می شود و بی پاسخ نهادنِ آنها چاره ی پر کردنِ گودالِ عمیقِ نفرتِ مردمان نیست. من آن پرسش های هفتگانه را به زودی منتشر خواهم کرد تا هم شجاعت آقای خاتمی برای ما و شما بازتعریف شود و همه بدانند ترس از سایه ی ماموران اطلاعاتی چه به روز بزرگان ما آورده است.
۲۰ - ما شما را شجاع می خواهیم. بسیار شجاع. چه کنیم، این شجاع خواهیِ ما، همان است که از روحیه ی جنابِ شما فهم کرده ایم. آینه ی من نیز بی تاب نمایشِ شجاعتِ شورانگیز حضرتِ شماست. شما اما نه که برای خود در میان دایره ی سپاهیان، وسعتِ امنی پدید آورده اید، از خواست های بطئیِ ما مردمان فاصله گرفته اید. این روزها پاسدارانِ پاک و انسان و شریف و مردمیِ ما یا رخ در نقابِ آسمانِ خدا کشیده اند، یا به حاشیه رانده شده اند، یا منزوی اند، و یا در حال فرسودن و دق کردن. از آن سوی اما پاسدارانی که کامشان به چرب و شیرین قاچاقِ هزار جور کالا و دلارهای نفتی و غیرنفتی آلوده است، بله، این پاسداران، بر چهارستون زیر و بالای مسند ها و منصب های سرزمین ما قفل بسته اند و همینان باقیِ عمر شما را با شما به معامله نشسته اند. اینان امروز به ظاهر مطیع اوامر شمایند و از شما حرف شنوی دارند، اما زبانم لال، همین که یک روز سر بر زمین سرد بگذارید، فردای آن روز، همین پاسدارانِ سیری ناپذیر، پوست از تن ایران و ایرانی می درند. از باب امتحان هم که شده، در خفا از این پاسداران نفتی و قاچاقچی بخواهید که دست از عادتِ مستمرِ بالا کشیدن اموال مردم بردارند. فکر می کنید آیا به سخن شما اعتنایی بکنند؟ هرگز! آری هرگز! مباد ای نور چشم به این دل ببندید که اگر سردار و شهردار دیگری جای احمدی نژاد را بگیرد، نگرانی های امروزین شما به شادمانی و آرامش بدل خواهد شد!؟ اینان از آن روی که آسمانخراشِ قدرت خود را بر خون بی گناهان و آسیب های دلخراشی که بر مردم وارد آمده نهاده اند، با هر جرعه آبی که سربکشند، خون خواهند نوشید. و هرگز نیز با به رخ کشیدن احداث چند پل و چند پارک و چند بنای عام المنفعه، نمی توانند بر داغ و سوز مردم ما سرپوش بگذارند و به خیال خام خود سر به هزارتوی معاملات نظامی گری خود فرو برند.
۲۱ - دیداری داشتم با یکی از بزرگانِ صاحب نام نظام. در آن دیدار وقتی ترس را دیدم که همچون تن پوشی بر تن این بزرگوار قالب بسته است و الفاظِ بریده بریده، نایِ جاری شدن از زبان وی را ندارند، به وی گفتم: چرا ما نباید ذره ای از شجاعتِ اجداد شما را در شما ببینیم؟ ای رهبر گرامی، طریقِ ترساندنِ مردم و برجستگان جامعه اگر می توانست چاره سازی کند، شوروی سابق هنوز برقرار بود. آنجا که ابرقدرتی چون شوروی، وقتی در کانونی از ترسندگیِ مردمِ خود خانه می کند و بعد از هفتاد سال مثل شمعی فرو می ِکشد و درخود فرو می میرد، چرا ما بسیار سریع تر از او فرو نپاشیم و فرو نمیریم؟
رهبر گرامی ما،
دوست دارم با همان شجاعت کم نظیری که این روزها کمتر از درد و داغ ما سراغ می گیرد، فرمان صادر کنید بانیان و علت های انشقاق مردمان از میان برچیده شوند. انتخابات مجلس در پیش است. ما که نمی خواهیم بعد از سی و سه سالی که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی سرداده ایم، هم استقلال را و هم آزادی را و هم جمهوری اسلامی را در خاک ببینیم؟ هیچ آیا از خود پرسیده اید با ریسمانی که چین و روسیه به گردن ما بسته اند، کدام استقلال؟ و با سانسور و زندان و ترسی که به جان جامعه درانداخته ایم، کدام آزادی؟ و با نکبتی که از معارف دینی افراشته ایم، کدام اسلام؟ ما و شما را چاره ای نیست مگر این که مردم خود را به بازی بگیریم و بدانها بها بدهیم. و این که در گام نخست، پاسدارانِ فربه از مالِ حرام را به جایگاه واقعی خود که پادگانها و مواقف نگاهبانی است، باز فرستیم. زندانیان سیاسی را و رقبای سیاسیِ خود را آزاد کنیم و از انتقاد نهراسیم و آن سوتر از خود و خویشانِ خود، برای دیگران نیز حق حیات قائل شویم. آینه ی زلال ما، سخت مشتاق رویت جمال مبارک شماست. آنجا که در آن جمال نورانی، خیرها و خوبی ها بی تابانه برای انتشار پای می کوبند. والسلام
همراه و دوستدار شما: محمد نوری زاد
بیست و پنجم مهرماه سال نود
جلسه استیضاح وزیر اقتصاد امروز با حمایت اعجاب آور لاریجانی از حسینی تا ابراز تأسف توکلی برای رئیس مجلس شورای اسلامی همراه بود.
* به گزارش مهر، جلسه استیضاح وزیر اقتصاد امروز با بررسی تخلف نمایندگان در پرونده اختلاس آغاز شد. کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد مدعی تخلف یکی از نمایندگان و خانواده اش در پرونده اختلاس بود و می گفت: مجلس باید قبل از بررسی استیضاح حسینی تکلیف این افراد را روشن کند اما نکونام رئیس کمیسیون اصل نود آب پاکی را روی دست برخی نمایندگان که سعی داشتند نقش مجلس را در قضیه اختلاس پررنگ تر از دولت جلوه دهند ریخت و گفت: کمیسیون اصل نود تمام ابعاد این پرونده را بررسی کرده و معتقد است هیچ سوء استفاده مالی از طرف نمایندگان صورت نگرفته است.
* پس از ورود حسینی و احمدی نژاد به صحن علنی مجلس، حسینی از جای خود برخاسته و در جایگاه هیئت رئیسه حاضر شد و دقایقی با لاریجانی به صحبت پرداخت. منظره صحبت وزراء با لاریجانی در محل هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی تاکنون مشاهده نشده بود و بعید است که در آینده نیز هیچ گاه چنین منظره ای را شاهد باشیم.
* نمایندگانی که به عنوان طراحان استیضاح در صحن علنی مجلس سخنرانی می کردند گویا سلسله مباحث دقیق و برنامه ریزی شده ای را برای قرائت در صحن علنی آماده کرده بودند زیرا هر کدام بیان مستندات کامل تر در خصوص بخش های غیر متبط با موضوع سخنان خود را به سخنرانی فرد دیگر واگذار می کردند.
* مجلس بخش اول جلسه استیضاح را ساعت ۱۲ به پایان رساند تا رئیس جمهور در نیمه دوم جلسه استیضاح از وزیر اقتصاد حمایت کند.
* رئیس جمهور در جلسه بعد از ظهر راس ساعت ۱۴ در حالی که تنها ۳۰ نماینده در صحن حاضر شده بودند این بار حمایتی متفاوت از وزیر استیضاح شده خود به نمایش گذاشت.
* محمود احمدی نژاد سخنرانی خود را به ۳ بخش تقسیم کرده بود: در بخش اول به شرح موقعیت ایران در مسائل بین المللی پرداخت و مسائل داخلی و پیشرفت های دولت در زمینه های عمرانی و مسکن را در بخش دوم بیان کرد اما بالاخره نوبت به حمایت از حسینی رسید، احمدی نژاد با تأکید بر اینکه گزارش کمیسیون اصل نود سند پاکی دولت است، حسینی را از بهترین وزرای اقتصادی کشور دانست.
* احمدی نژاد در بخشی از سخنان خود خطاب به نمایندگان گفت: وزرای ما همیشه در مجلس حضور می یابند، در این هنگام لاریجانی با خنده اظهار داشت، احتمالاً وزرا جای دیگری می روند و اطلاعات غلط به شما می دهند. رئیس جمهور در پاسخ به لاریجانی گفت: بالاخره کمال همنشین در وزرا نیز اثر می کند، از کمیسیون ها یاد گرفتند.
* اما شاید دفاع لاریجانی از حسینی مهمترین و اعجاب آورترین بخش جلسه امروز بود، لاریجانی که خود نیز به نمایندگان حق می داد که از این دفاع جانانه تعجب کنند، گفت: شاید تعجب کنید که در این شرایط مواج سیاسی از وزیر اقتصاد دفاع می کنم اما، با آشنایی که از فضای کشور دارم و مختصر عقلی که باقی مانده، حق می دهم که تعجب کنید.
* لاریجانی در این جلسه از مذاکراتش با احمدی نژاد و حسینی قبل از جلسه استیضاح پرده برداشت و گفت: به حسینی گفته بودم که النجاتُ فی الصدق، آنچه که اتفاق افتاده را برای مردم و نمایندگان با صدق بیان کنید.
* لاریجانی همچنین در اظهار نظری بسیار بی سابقه از نمایندگان خواست تا رأی اعتماد مشروط به وزیر اقتصاد بدهند.
* پس از دفاع جانانه لاریجانی از حسینی، احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش ها پشت تریبون رفته و مدارک خود را درباره آنچه که اظهارات دروغ حسینی خواند ارائه کرد. وی همچنین برای اثبات سخنان خود صحبت های ضبط شده حسینی را در صحن علنی مجلس پخش کرد و از استدلال های لاریجانی برای دفاع از وزیر اقتصاد ابراز تأسف کرد.
* حسینی نیز برای اثبات صدق ادعای خویش از بختیاری که از معاونان بانک مرکزی است خواست در صحن علنی مجلس شهادت دهد.
* در پایان نمایندگان با ۱۴۱ رای با ادامه حضور حسینی در وزارت اقتصاد، موافقت کردند.
ایلنا: وزیر اقتصاد توانست بار دیگر از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد بگیرد.
به گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا، دقایقی قبل جلسه استیضاح وزیر اقتصاد به پایان رسید که طی رای گیری که در صحن علنی مجلس انجام شد از مجموع ۲۲۴ نفر نماینده حاضر در جلسه علنی ۹۳ رای موافق ۱۴۱ رای مخالف و ۱۰ رای ممتنع به استیضاح وزیر اقتصاد داده شد.
گقتنی است در این مراسم که از ساعت ۹ صبح در مجلس شورای اسلامی آغاز شد نزدیک به ۱۰ نماینده به عنوان مخالف وزیر اقتصاد و دو نماینده از جمله علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بعنوان مخالفین استیضاح حسینی سخنرانی کردند.
طبق گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا در این مراسم رئیس دولت دهم نیز حضور داشت و به مدت۳۰دقیقه به دفاع از وزیر اقتصاد خود پرداخت. گفتنی است این برای بار سوم است که سید شمس الدین حسینی بعنوان وزیر اقتصاد از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد میگیرد.
پیمان عارف، فعال دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران که۱۷ مهرماه از زندان اوین آزاد شده بود، صبح امروز (سه شنبه ۱۰ آبان ماه) با حضور در دادسرای اوین دوباره بازداشت و روانه زندان شد.
یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود، به بی بی سی فارسی گفت: "صبح امروز عسل اسماعیل زاده، شررکنور تبریزی و پیمان عارف برای رسیدگی به پرونده خود که چند روز پیش در سر مزار ندا آقا سلطان بازداشت شده بودند به دادسرای اوین مراجعه کردند. در پی این مراجعه عسل اسماعیل زاده و شرر کنور تبریزی آزاد شدند. اما پیمان عارف بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این فعال دانشجویی بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته، با ورود ماموران امنیتی به منزل شخصیاش بازداشت و بعد از گذراندن چند روز انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
دادگاه در حکم نهایی آقای عارف را به دلیل "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال حبس تعزیری و به دلیل "توهین به ریاست جمهوری" به تحمل ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده بود.
این فعال دانشجویی پیش از آزادی برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق خود به بخش اجرای حکم زندان اوین منتقل شد و بعد از اجرای این حکم روز ۱۷ مهرماه آزاد شد.
پیمان عارف چند روز پس از اجرای حکم در گفت و گویی با سایت کلمه گفت :"در شرایط نیمه هشیاری و حال ناخوشی که بعد از اجرای شلاق تعزیری به صورت جدی داشتم، خاطرم هست که از کارمند دادیاری اجرای احکام کاغذی خواستم و خطاب به دادستان تهران همان جا فی المجلس شکایتم را اعلام کردم و خواهان دستور قضایی برای پیگرد قانونی شدم."
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران روز ۱۹ مهر نسبت به اجرای حکم شلاق آقای عارف به دلیل توهین به رئیس جمهوری ابراز نارضایتی کرد اما آقای عارف در پاسخ به رئیس جمهوری در گفت و گو با سایت کلمه گفت:"فقط میتوانم بخندم."
کلمه:عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ضمن اشاره به اینکه نام وزیر صنعت، تجارت و معدن نیز در گزارش کمیسون اصل ۹۰ آمده است گفت: امضاهای لازم برای استیضاح این وزیر در مجلس در حال جمع آوری است و بعد از استیضاح وزیر اقتصاد انجام خواهد شد.
پیمان فروزش در گفتوگو با ایلنا با اعلام خبر فوق، افزود: پس از بررسی عملکرد وزاری اقتصادی کشور و قرائت گزارش در کمیسیون اصل ۹۰ به این دلیل که مشکلات در بخش وزارت صنعت، تجارت و معدن زیاد است نمایندگان خواستار استیضاح این وزیر شدهاند.
وی در ادامه گفت: بنده به شخصه مخالف استیضاح وزیر اقتصاد هستم، زیرا کار کرد وی در دوره وزارتش مثبت بوده و میتوان با دادن تذکری مسئله استیضاح را نادیده گرفت.
این نماینده مجلس افزود: اما برخی از نمایندگان بر این عقیده هستند که اختلاس صورت گرفته نشان دهنده عدم مدیریت درست وی در زمان وزارت است.
وی افزود: نمیشود در حوزه وزارت بعد از بروز یک مشکل کل وزارت خانه را زیر سوال برد، بلکه باید مشکل ریشه یابی شود اما تصمیم مجلس بر این است که این وزیر استیضاح شود.
فروزش با اشاره به اینکه بعد از قرائت گزارش کمیسیون اصل ۹۰، تعداد ۲۷ نفر از نمایندگان استیضاح وزیر صنعت و معدن را امضا کردهاند، تصریح کرد: فردا نیز گزارشی با همین موضوع در فراکسیون اصولگرایان قرائت خواهد شد.
کلمه:داوود رشیدی گفت: ادعانامه ای از سوی انجمن بازیگران بر علیه فرج الله سلحشور تنظیم کرده ایم و به دادگاه ارائه شده است.
به گزارش خبرگزاری سینمای ایران، رییس انجمن بازیگران خانه سینما امروز در نمایشگاه مطبوعات با بیان این مطلب، افزود: ما قرار بود صحبت های ایشان را جواب بدهیم اما تصمیم گرفتیم ندید گرفته و شکایت خود را تنظیم و به دادگاه ارسال کردیم.
وی ادامه داد: این شکایت به دلیل اهانت به بازیگران زن سینمای ایران صورت گرفته و هم اکنون این شکایت در دست بررسی است.
این شکایت در پی اظهارات اخیر فرج الله سلحشور در مورد حضور یک بازیگر خارجی و صحبت هایش در مورد سینمای ایران تنظیم شده است.
کلمه:آخرین گزارش ها از دانشگاه مازندران حاکی از آن است که پس از تجمع هفته گذشته دانشجویان در دانشگاه مازندران، فشارها بر فعالین این دانشگاه تشدید یافته است.
به گزارش دانشجونیوز، بدنبال برگزاری تجمع اعتراض آمیز دانشجویان دانشگاه مازندران که با استقبال چندصد نفر از دانشجویان مواجه شده و موجبات تعجب و عصبانیت بسیاری از مسئولین و عوامل امنیتی-اطلاعاتی را فراهم کرده چنانکه از هفته گذشته بسیاری از دانشجویان به دانشگاه ممنوع الورود شده اند.
بر اساس گزارشات پیشین دانشجونیوز، در هفته ی گذشته جمع کثیری از دانشجویان این دانشگاه در اعتراض به مشکلات عدیده ی صنفی، نامه ای با بیش از هزار امضا را به شورای صنفی تقدیم نمودند اما پس از گذشت چند روز و بی پاسخ ماندن این اعتراض قانونی، در مقابل سلف مرکزی دست به تجمع اعتراضی زدند. این تجمع که بیش از یک ساعت به طول انجامید با خواندن بیانیه توسط یکی از دانشجویان و تاکید بر پیگیری این مطالبات توسط "شورای مستقل دانشجویی" پایان یافت.
با وجود برخورد نه چندان تند حراست با دانشجویان در حین تجمع، از همان روز تجمع تهدیدها و احضارها به حراست مرکزی اغاز شد و همچنان نیز ادامه دارد.در آخرین مورد برخی از دانشجویان نیز به دانشگاه ممنوع الورود شده اند.
گفته می شود نشریات وابسته به بسیج و «انجمن اسلامی مستقل» در شماره های مختلف با درج حروف اول نام و نام خانوادگی برخی فعالین این دانشگاه این اعتراض ها را «ادامه ی فتنه ی ۸۸» در این دانشگاه نامیده و خواستار برخورد قاطع دستگاه های امنیتی با معترضین شده اند.
این نشریات دانشجویان "بسیجی" که از نیروهای نزدیک به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در دانشگاه به شمار می آیند، بدون ارائه ی سند و مدرک اتهامات متعددی از جمله «مزدبگیران صدای امریکا» و «عموامل بیگانه» و چندین اتهام دیگر را به دانشجویان معترض نسبت داده اند که مسئولین دانشگاه نه تنها برخوردی با آنان نداشته اند بلکه در موارد بسیاری از حمایت آنان و در راس آن مقامات امنیتی استان برخوردار بوده اند.
در حالی نشریات بسیج این مطالب را علیه این تجمع منتشرکرده است که نام برخی از اعضای آن در بین امضا کنندگان نامه ی اعتراض آمیز هزاران تن از دانشجویان دانشگاه مازندران خطاب به مسئولین دیده می شود.
یکی از این دانشجویان معترض به دانشجونیوز گفت: «در هشت روز اخیر فضای دانشگاه بشدت امنیتی بوده است و حراست به دلایل مختلف با دانشجویان برخورد می کرده است ،با وجود این که مراتب قانونی این اعتراض صنفی طی شده اما مسولین دانشگاه و بسیج، پیوسته در حال اتهام زنی به دانشجویان هستند که مسلما مورد پذیرش دانشجویان نخواهد بود.»
وی همچنین می افزاید: «در ضمن چند نفر از دانشجویان این دانشگاه با معاون دانشجویی دیداری داشته و "قول های مساعدی" هم دریافت کرده اند که در صورت تحقق نیافتن این خواسته ها،دانشجویان معترض طبق بیانیه ای که در همان روز صادر شد از دیگر روش های اعتراضی استفاده خواهند کرد.»
کلمه:غفار فرزدی مسئول شاخه آذربایجان نهضت آزادی بدلیل امضای نامه فعالان سیاسی به سید محمد خاتمی به وزارت اطلاعات احضار شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
به گزارش ندای سبز آزادی، فعالان برجسته سیاسی در این نامه خطاب به سید محمد خاتمی نوشته بودند نشانه ای از تلاش حاکمیت برای تحقق پیش شرطهای اصلاح طلبان وجود ندارد و درنتیجه امکان شرکت در انتخابات پیش روی مجلس سلب شده است.
محمد خاتمی پیش از این تضمین آزادی و سلامت انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی و بازشدن فضای سیاسی کشور را پیش شرط حضور اصلاح طلبان در انتخابات عنوان کرده بود.
بر اساس این گزارش، روز دوشنبه نهم آبان، غفار فرزدی مسئول شاخه آذربایجان نهضت آزادی بدلیل امضای این نامه، به وزارت اطلاعات احضار شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت، که آثار ضرب و شتم در چهره این فعال ملی- مذهبی همچنان نمایان است.
بر اساس گزارش ها، غیر از غفار فرزدی، آقایان جابری و سعیدی هم احضار شده بودند، که خبری از وضعیت آنان منتشر نشده است.
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس پیرامون رخدادهای اخیردر ارتباط با کشورمان بیانیه ای بشرح زیر صادر کردند :
در هفته های اخیر تقارن چند رویداد و فرآیندی در رابطه با موقعیت بین المللی و منطقه ای ایران از یکسو و وضعیت سیاسی داخلی از سوی دیگر، کشورمان را وارد دور جدیدی از بحران های داخلی و خارجی کرده است که اثرات سوء آن می تواند کشور ، مردم و فرایند دموکراسی خواهی جنبش سبز جاری را بشدت مورد تهدید قرار دهد. رویدادها عبارتند از:
1 - پس از نزدیک به دو دهه تداوم بحران مزمن ناشی از طرح پرونده هسته ای ایران، رسیدگی به این پرونده وارد دور جد یدی از شدت و حدت شده است و اساسا از موضوع روابط ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی خارج و تبدیل به یکی از مهمترین و پر مناقشه ترین ترین پرونده های بین المللی شده است که احتمال خارج شدن کنترل آن از دست بازیگران صحنه اش افزایش یافته است. ابعاد این پرونده از مسائل نظیر آن در گذشته مانند مسأله سلاحهای کشتار دسته جمعی صدام و یا پرونده هسته ای لیبی و یا حتی پرونده هسته ای کره شمالی بسیار فراتر رفته است و هر آن می تواند بدل به نوعی بحران شبیه موشکهای روسی در کوبا در سال های 1960 گردد. ازاینرو برای حل مشکل پرونده هسته ای ایران هر چه سریعتر مسئولان مربوطه باید مذاکرات را از سرگیرند و در این مرحله مهم در جهت اعتمادسازی جامعه بین المللی نسبت به برنامه هسته ای ایران عمل نمایند و به گونه ای با جلب نظر و اعتماد کشورهای اروپایی، چین و روسیه و دیگر اعضای شورای امنیت اجماع جهانی علیه خود را بشکنند، و دراین مسیرایران نباید از ورود به مذاکرات مستقیم با امریکا برای حل مسائل فی مابین استنکاف نماید که انجام مذاکرات مستقیم دو طرفه به معنای فدا کردن منافع ملی از سوی هریک از طرفین نیست، اما این مذاکرات باید شفاف و روشن باشد.
یاد آور می شود سیاستهای هسته ای ایران می توانست مانند دوران اصلاحات به گونه ای مناسبتر پیگیری شود تا موجب اجماع بین المللی علیه ایران نشود. در پیش گیری سیاست خارجی تهاجمی و تنش زای دولت احمدی نژاد به تدریج بستری را فراهم کرد که از درون آن چهار قطعنامه شورای امنیت علیه ایران و تشدید تحریم های اقتصادی و سیاسی درآمد، و در شرایط کنونی نیز ایران باید به طور مداوم به روسیه و چین امتیاز دهد تا مانع از صدور قطعنامه دیگری در شورای امنیت علیه ایران شود، حال انکه می دانیم نهایتا چین و روسیه هم براساس منافع خود عمل خواهند کرد و به موقع با دیگر کشورها ساخته و درمجامع بین المللی در خصوص ایران همکاری خواهند کرد. در مقام مقایسه و در کنار ما مدل ترکیه است که با تکیه بر مردمسالاری در داخل سعی در ارتقاء تعاملات خود با دیگر کشورها و مشارکت فعال در حل مسائل و منازعات منطقه ای، دنیای اسلام و سطح جهانی دارد. این نمونه نشان می دهد که حاکمیت ترکیه با تدبیر بهتر توانسته مناسبات خود را با دنیاگسترش داده و ضمن تأمین منافع ملی به بسط دامنه نفوذ خود در منطقه خاورمیانه و مسلمانان جهان بپردازد.
2- اینک بحران روابط ایران و آمریکا تبدیل به مسأله امنیت ملی و یکی از موضوعات مهم در فضای انتخاباتی این کشور شده است. تجربه گذشته آمریکا نشان داده است که هرنوع مسأله مربوط به سیاست خارجی در چنین فضائی می تواند بدل به توسن مسابقه در تند روی بین رقبای انتخاباتی این کشور گردد. ودر فضای شبه روان پریشی ایالات متحده آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر چنین وضعیتی به سهولت می تواند حاکمیت این کشور را به سوی اقدامات غیر مسئولانه در ارتباط با ایران سوق دهد. به رغم همه مشکلات ایالات متحده آمریکا برای خروج از باتلاق های عراق و افغانستان و حتی بحران های اقتصادی و مالی که این کشور با آن درگیر است، تبدیل مسأله ایران به یک مسأله سیاست داخلی و امنیتی برای آمریکا می تواند این کشور را به سوی اتخاذ یک سیاست فرار به جلو در ارتباط با ایران سوق دهد. متحد اسرائیلی ایالات متحده نیز بنا بر دلائل خاص خود در شرائط کنونی سخت مشتاق چنین سیاستی است. فعالیت های پیگیر دیپلماتیک وسیع اخیر مقامات ایالات متحده آمریکا در ارتباط شگفت آور «توطئه ایرانی» برای ترور سفیر عربستان در واشنگتن، صرفنظر از صحت و سقم آن، این ادعا نیز مزید بر علت شده و پرونده ایران بار دیگر به شورای امنیت با هدف تحریم بانک مرکزی و ایران ارجاع شده است. بنابراین مناسب است حاکمیت مستقر در ایران در صورت اطمینان از بری بودن خود از چنین اتهامی در بررسی اسناد مورد ادعا توسط آمریکا و ریشه یابی منشا آنها با سازمان ملل همکاری نمایدتا هرگونه تهدید نظامی را از مردم وکشورمان دور نگه دارد پیشنهادی که اخیرا توسط دولت اردوغان به دولت ایران ارائه گردید.
3- عدول از اجرای قانون اساسی و قوانین موضوعه در احترام به حقوق شهروندی و آزادی های مشروع از سوی حاکمیت به ویژه پس از رخداد انتخابات دهم ریاست جمهوری در 22 خرداد 88 در برخورد با منتقدان و معترضان به نتیجه اعلامی انتخابات، آنچنان کارنامه سیاهی برجای نهاده که سرانجام منجر به تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران شد. هم اکنون اولین گزارش تهیه شده توسط این گزارشگر منتشر و در نوبت رسیدگی در مجمع عمومی سازمان ملل قرار دارد و جمهوری اسلامی ایران را به واسطه نقض فاحش حقوق شهروندانش در معرض محکومیت و صدور قطعنامه علیه ایران و ارجاع پرونده اش به مراجع بالاتر از جمله شورای امنیت قرار داده است، امری که در عمر سی و سه ساله نظام سابقه نداشته است.
4- موج دموکراسی خواهی و جنبش های ضد استبدادی که در کشور های منطقه به راه افتاده، طوفانی سیاسی و عدم ثبات و حتی نظامی را در منطقه دامن زده است که در مرزهای مصر و لیبی و سوریه و یمن و بحرین متوقف شدنی نیست. به سرعت این امواج شکننده ترین نظامهای سیاسی مستقر را، که همان غیر دموکراتیک ترین آنهاست، در بر خواهد گرفت. در برابر این امواج تغییر طلبی و مشارکت جویی ناگزیر استبداد های کهن به دنبال ماجرا جویی های منطقه ای و بین المللی خواهند بود. منافع نفتی و استراتژیک قدرتهای بزرگ در این منطقه نیز مآلا به کمک این ماجراجویی ها خواهد آمد. شاید مورد بحرین نمونه خوبی در این باره باشد که چگونه مستبدین منطقه ای با سپر گرفتن پشت تهدید ایران می توانند علیرغم محبوبیت جنبش آزادیخواهانه اعراب در دنیای غرب با لشکرکشی در صدد سرکوب و مهار آن برآیند. فراموش نکنیم همان قدرتهایی که بنا بر ملا حظات منطقه ای به لیبی قذافی حمله می برند در بحرین از لشکرکشی عربستان سعودی حمایت می نمایند. طبیعی است که نفوذ منطقه ای حکومت مستقر در ایران در راستای منافع امریکا و اسرائیل نیست. و شرایطی که می توانست تبدیل به نقطه قوت کشورمان در مذاکرات منطقه ای و بین المللی شود و نشان از دست بالای ما در مذاکرات آتی باشد، به دلیل مسیر اشتباه پیموده شده در سیاست خارجی دولت مستقر، این شرایط تبدیل به نقطه تهدید و تحدید ما شده است. چرا که سرجمع سیاستهای ماجرا جویانه و تنش زای بین المللی حاکمیت به انزوای هرچه بیشتر ایران در منطقه و جهان دامن زده و بحرانها را تشدید کرده است.
در چنین او ضاع و احوال منطقه ای بحران زا، حاکمیت با ادامه تنش زایی و رجزخوانی به جای تنش زدایی و تدبیر در دنیای پیرامونی و بین المللی، هر روز بیشتر کشور را در معرض آماج حملات تبلیغی، دیپلماتیک، تحریم های اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی بیگانگان قرار داده است. ریاست جمهوری آمریکا طرح سقوط و قتل قذافی را یک طرح موفق ارزیابی کرده که قابل تکرار در کشورهای دیگر جهان نیز می باشد. عدم توجه بالاترین مسئولین نظام به خواسته های به حق مردم و بالعکس گسترش سازماندهی شدیدتر امنیتی به عنوان ابزار ارتقاء امنیت ملی تنها و تنها زمینه مداخله خارجی را در ایران فراهم خواهد کرد. متأسفانه در هم ریزی نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری و حذف کارشناسان خبره و سابقه دار در امور داخلی و بین المللی از فرایند تصمیم سازی و تدوین سیاستهای ملی، زمینه تسلط کامل نیروهای کم دانش و تجربه اما تندرویی را در اداره امور به وجود آورده است که با شعارهای تو خالی و بدون پشتوانه و فاقد درک شرایط و مقتضیات داخلی و خارجی، کشور را در معرض بحران های داخلی و تهدیدهای خارجی قرار داده است. اینکه شاهدیم این نیروها براعمال سیاست ارعاب و سرکوب در مقابله با جنبش سبز آزادیخواهانه مردم در داخل کشور و حاکمیت فضای پلیسی، امنیتی و نظامی و بستن کامل فضای سیاسی تأکید و اصرار می ورزند، آیا جز محروم کردن نظام از پشتوانه مردمی به عنوان اصلی ترین نیرو برای مقابله با تهدیدات خارجی و تعمیق شکاف های داخلی نتیجه دیگری دارد؟ و آیا با رجزخوانی های نالازم و تحریک کننده توسط برخی افراد فضا را برای شدت یافتن فشار های بین المللی، تحریم های اقتصادی و حتی تهدیدهای نظامی علیه کشورمان مساعد نمی کند؟ تحولات لیبی باید درس عبرتی برای حاکمان ایران باشد. بی گمان آثار سوء شدت یافتن تحریمهای اقتصادی اعم از تحریم بانک مرکزی و یا تحریم نفتی ایران و اوج گرفتن طبل تهدید های نظامی قبل از هر کس و هر چیز گریبانگیر مردم ایران و به ویژه تکیه گاههای اجتماعی جنبش دموکراسی خواهی و آزادی طلبی در ایران خواهد شد و روند طبیعی دموکراسی خواهی را برهم خواهد زد و از اینروست که ما با فشار اقتصادی به مردم و مداخله نظامی هر نیروی خارجی در امور داخلی کشورمان سر موافقت نداریم .
در جمع بندی آنچه آمد می توان گفت در شرایط کنونی کلید حل مشکلات و مقابله با بحران ها و تهدیدهای جاری درداخل و خارج ایران در دستان مقامات حاکم است که می توانند آب رفته را به جوی بازگردانند و تا شرایط بدتر از این نشده رهبری نظام، که به هر تقدیر فعلا تمام امور در دست اوست، باید در سیاستهای داخلی و بین المللی کشور تجدید نظر اساسی به عمل آورد. بحران مشروعیت نظام و ناکارآمدی دولت مستقر دراداره امور با در اختیار داشتن 500 میلیارد دلار درآمد افسانه ای نفت (نیمی از کل درآمد نفت از ابتدای استخراج و فروش تاکنون) بر سلب اعتماد مردم نسبت به حاکمیت، به ویژه پس از کودتای انتخاباتی خرداد 88 وانتصاب رئیس دولت بدون پشتوانه رأی مردمی و به دنبال آن امنیتی کردن شدید فضای سیاسی و اجتماعی واجرای سیاستهای غلط داخلی و خارجی واستفاده از زور و تهدید برای اداره کشور به جای اداره عقلانی و علمی، به شدت دامن زده و به شکافی عمیق میان ملت - حاکمیت منجر شده است. و البته درچنین شرایطی رخداد مفاسدی از گونه اختلاس و کلاهبرداری نجومی 3000 میلیارد تومانی از منابع بانکی خود بهترین شاهد و دلیل براین مدعاست و اینکه فساد مالی و اخلاقی به دلیل فقدان جامعه مدنی و نظارت مردمی از سوی تشکل های مدنی و صنفی و احزاب سیاسی و مطبوعات آزاد و مستقل به گونه ای نظامند همه اجزاء حاکمیت را در برگرفته است حال اگر بخواهیم دامنة رو به تزاید آسیب های اجتماعی و اقتصادی برآمده از این وضعیت را نیز مورد ملاحظه و بررسی قرار دهیم مثنوی هقتاد من کاغذ شود، از اینرو در حوزه داخلی برای مقابله با این وضعیت باید زمینه مشارکت قاطبه مردم را با تبدیل فضای نظامی امنیتی به فضای سیاسی و رقابت سالم و بازگرداندن کارشناسان خبره به نظام تصمیم سازی برای ارتقاء بخشی به مشروعیت و کارآمدی نظام و در نتیجه افزایش ضریب امنیت ملی فراهم آورد. باید دانست امروزبیش از هر زمان دیگری حفظ استقلال و امنیت داخلی و خارجی کشور در گرو تفاهم و تعامل و همبستگی ملی در سایه احترام به حقوق ملت و گسترش آزادیهای سیاسی و اجتماعی است.
هشدار می دهیم که راه برون رفت از این بحران فراکنی در باره تغییر نظام ریاستی به پارلمانی، آن هم در شرایطی که اصل اساسی حق حاکمیت مردم و آرای آنان در تعیین سرنوشت خویش بازیچه مانور های اقتدارگرایانه و قدرت مطلقه فردی شده است، نیست. راه حل باز گشت به آغوش مردم و احترام به حقوق و رأی و تنوع و کثرت آنهاست. امروز بیش از هر زمان ایران برای حفظ کیان خود و مقابله با خطرات گوناگونی که در درون و پیرامونش شکل گرفته است احتیاج به همة فرزندانش دارد و برای جذب همگان راهی جز مشارکت دادن آنان در تعیین سرنوشت خودشان نیست.
ما به عنوان جمعی از نمایندگان ادوار مجلس بر این نظریم که در چنین شرائط و اوضاع و احوالی به همان اندازه که بر گزاری انتخاباتی فرمایشی و غیر آزاد می تواند مانعی بر سرراه تبلور آرای عمومی و اراده ملی و تهدیدی جدی علیه مصالح و امنیت واقعی کشور باشد، دورنمای رعایت و عمل به حد اقل خواسته های رهبران جنبش سبز، و آنچه آقای خاتمی در ارتباط با انتخابات پیش روی مجلس مطرح کرده اند، می تواند این انتخابات را بدل به فرصتی جهت ایجاد تفاهم و تعامل ملی در مسیر اصلاح سیاستها و دفاع از استقلال کشور و برهم زدن مطامع بیگانگان نسبت به میهن مان باشد . و قطعا به دنبال مجلسی برآمده از انتخابات آزاد و رأی مردم و در پیش گرفتن سیاست خارجی تنش زدا و خردمندانه، می توان انتظار داشت دیگر بهانه ای برای طمع و مداخله نظامی کشورهای قدرتمند غربی در ایران نماند .
کلام آخراینکه جنبش سبز دموکراسی خواهی مردم ایران دارد سیر خود را به سوی تحقق دموکراسی وحقوق بشر طی می کند و زود یا دیر به مقصد خواهد رسید اما هرگونه مداخله نظامی خارجی به ایران می تواند این روند و زایمان طبیعی را برهم زده و باز هم جامعه ما را در رسیدن به دموکراسی با هزینه اندک نا کام سازد و طبعا مسئولیت هرگونه مداخله نظامی خارجی به عهده مقاماتی است که با اعمال سیاست های اقتداگرایانه در داخل و ماجراجویانه در خارج کشورمان را به دامن این شرایط بحرانی و دشوار فرو انداخته اند و هنوز کلید حل مشکل نیز به دست آنهاست، البته اگر فرصت را دریابند، و فرصت سوزی نکنند تا روزی فرارسد که دیگر کاری نتوان کرد و جز حسرت نتوان خورد.
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس خارج از کشور: فاطمه حقیقت جو، احمد سلامتیان، اسماعیل گرامی مقدم، علی مزروعی، علی اکبر موسوی (خوئینی) و حسن یوسفی اشکوری
10 آبان 1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر