-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آذر ۸, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 11/29/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جمهوری خواهان آمریکا باز هم در تلویزیون با یکدیگر زورآزمایی کردند. یکی از آنان نمی داند که آفریقا قاره است. نیوت گینگریچ که بیش از دیگران امید مؤفقیت دارد می خواهد ایران را به زانو درآوَرَد.

اگر فرماندارِ تگزاس ریک پِری رئیس چمهور آمریکا باشد برفرازِ آسمان سوریه منطقۀ ممنوع پروازی ایجاد می کند. بویژه تا دستِ "دوستِ " این کشور ایران را کوتاه کند. اگر مایکل باخمَن در کاخ سفید باشد بی چون و چرا کاری خواهد کرد آمریکا با پرداخت قرض هایش به تجهیز نیروی های مسلح چین کمک نکند.

ریک سانتروم، سناتور سابق، سرانجام آفریقا را "کشوری (!) که روزگاری در سراشیبی بود" با تکیه بر ارزش های آمریکایی نجات خواهد داد. تا اینجا گزیده ای از چشم اندازها برای دنیا در صورتی که یکی از این سه نفر نامزد حزب جمهوری خواه برای انتخابات ریاست جمهوری شود.

بعد از یازدهمین مناظرۀ تلویزیونیِ جمهوری خواهان در شش ماه گذشته امکان پیروزی یکی از اینها زیاد نیست. نه باخمَن و نه پِری که بعد ازمدت کوتاهی اوج گیری در نظرسنجی ها سقوط کردند و نه سانتروم که هیچگاه چندان مطرح نبود بختی برای انتخاب ندارند.

بخت بالای میت رامنی

در موردِ میت رامنی، فرماندار سابق ماساچوست، وضع فرق می کند. وی که در حزب خود محبویت زیادی ندارد و هیچگاه بیشتر از ۲۵ درصد رآی اعضا را نداشته بالاترین بخت را دارد. در مخیلۀ رامنی نمی گنجد که با نزدیکی بیش از حد به جنبش «اعتراضی چای» به بخت خود لگد بزند. خیلی دربند شفافیت اخلاقی نیست. دقیقاٌ همین ویژگی او را در نظرِ کسانی که سرتاپا وجدان هستند مشکوک می کند.

قرار بود هشت نامزد دربارۀ "امنیت ملی" مناظره کنند. سی ان ان و دو اندیشگاه محافظه کار آنان را به واشینگتن دعوت کرده بودند. و دو ساعت تمام کوشیدند رشتۀ سخن را به دست گیرند و "نکته هایی" را بگویند که در نطق های انتخاباتی مطرح می کنند.

از تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی تا مرزکِشی با مکزیک که ظاهراٌ سیل افراد غیرقانونی از این راه وارد آمریکا می شوند، از تشدید قانون مبارزه با ترور تا خطر بحران بدهی برای امنیت.

تنها در یک موضوع هم نظر بودند: باراک اوباما فردی است که برگزیدگی آمریکا را منکر است. از سیاست های آمریکا تبری می جوید و به اسرائیل خیانت می کند. "پیروزی " در عراق را از کف داد. در اصل فرماندۀ نیروهای مسلح و رئیس جمهورِ نامؤفق. حرفی از کشته شدن اوسامه بن لادن به میان نیامد؛ حرف مثبتی دربارۀ لیبی نبود. در این دو موضوع دوستان اتفاق نظر داشتند.

اگر قرار باشد ملاک پیروزی را شدت تشویق بدانیم بایستی پیروز را ران پُل بدانیم، البته فقط با امتیاز. نمایندۀ عجیب از تگزاس که نظرهای آزادیخواهانۀ افراطیش مانند سال ۲۰۰۸ جوانان را به شوق می آورد قصد آن ندارد حرفی بزند که مورد پسند جنبش اعتراضی چای یا اعضای جاافتادۀ قدیمی حزب باشد.

برای پُل هر دو جنگ غیرقانونی است، نشان از تفرعن آمریکا دارد و تلف کردن "خون و پول" است. به باور او دوستی را نه می توان خرید نه می توان فتح کرد. و خطاب به پِری: "اگر چین در آسمان کشور ما منطقۀ ممنوع پروازی ایجاد کند چه خواهیم گفت؟ خوشمان نخواهد آمد، مگرنه؟"

در حالیکه جمعیت حاضر تشویق می کند می گوید آمریکا باید یاد بگیرد سرش در کار خودش باشد به جای اینکه "پول را از فقیران ما بگیرد و جلوی ثروت مندان در کشورهای دیگر بیندازد."

ران پل، شغلش پزشک بیماری های زنان و زایمان، طرفدار قانونی کردن ماری جواناست. می گوید: "داروها و الکل بیشتر آدم می کشد." و به شدت از حقوق اساسی آمریکایی ها در مقابل هرکسی دفاع می کند که می خواهد این حقوق را به نام مبارزه با ترور محدود کند.

فقط اینکه: احتمالاٌ فقط ده درصد انتخاب کنندگان هستند که می توانند یا می خواهند از پل پیروی کنند. این مرد شریف را که به گفتگوها رنگی دیگر می دهد به زودی فراموش خواهند کرد.

همۀ نگاه ها به نیوت گینگیریچ

با این وجود نگاه ها متوجۀ نیوت گینگریچ است که بعد از سقوط هرمان کین در نظرسنجی ها نفر اول است.

رهبر سابق جناح جمهوری خواهان در دورۀ کلینتون، که با نوشتن کتاب و لابیگری میلیونرشده، مورخ است و خود را از همکارانش و البته رسانه ها برتر می داند.

گینگریچ با رنجیدگی به زمان سی ثانیه برای پاسخ معترض بود، گویی مردی با ژرفای فکری او نمی تواند در این مدت حرف خود را بزند. وی از هرگونه روش بازجویی از زندانیان متهم به فعالیت های تروریستی که منجر به اعتراف شود دفاع کرد.

گفت به عنوان رئیس جمهور اگر هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تروریست های احتمالی را در کشورهایی بکشند "که خود این این کار را نمی کنند" دست به توجیه نخواهد زد. بله، و ایران را ظرف یکسال به زانو در می آورد، به این شکل که جلوی صادرات نفت ایران را می گیرد. به باور او آمریکا به راحتی می تواند انرژی خود را تأمین کنند. به اروپایی های که به نفت ایران نیاز دارند "با خوشی اعلام خواهد کرد که ما به اندازۀ کافی داریم."

جنگ جهانی دوم به عنوان الگو

مورخ بارها از جنگ جهانی دوم برای برتری آمریکا مثال آورد: "آن موقع جدی بودیم." گینگریچ تنها در برابر بسیج علیه مهاجران غیرقانونی نمی خواهد همراهی کند. به گفتۀ او برخی فرزند دارند، به کلیسا می روند و در آمریکا ریشه دوانده اند.

گینگریچ آشکارا با نگاه به انتخاب کنندگان لاتینی می گوید باید بشردوستانه رفتار کرد. تعجب آور بود که چه مقدار در مورد مهاجران غیرقانونی صحبت شد.

مهاجران غیر قانونی از سالها پیش یک مسئلۀ خیالی است: دستگیری (در سال ۲۰۱۰: ۴۴۷/۷۳۱ ) در مرز در مقابل دستگیری در سال ۲۰۰۰، ۷۵ درصد کاهش یافته است. در منطقۀ ال پاسو حتی تا ۹۶درصد. در مکزیک و آمریکای مرکزی صحبت از این است که در آمریکا کارکم پیدا می شود.

حصارهای مرزی علیه چه کسی؟

به باورگینگریچ حصارهای چند متری متصل به برق که باخمن و کین می خواهند در مقابل سیل مهاجران در مرزِ ۳۱۶۹ کیلومتری بکشند فقط باید جلوی چند نفری را بگیرند. در مدت طولانی که نامزدها در مقابل مهاجران غیرقانونی ها از ارزش ها می گویند (مجری ضعیف وولف بلیتسر هیچگاه توضیح نداد اینان دربارۀ موضوعی صحبت می کنند که وجود خارجی ندارد) نام باراک اوباما دیگر مطرح نشد.

کوتاه زمانی قبل از پایان میت رامنی دوباره از مردی انتقاد می کند که همۀ تقصیرها با اوست. تقریباٌ اینگونه می نمود که او را با کمال میل فراموش کرده اند.

* از: اووِه اشمیت / در: دی ولت


 


پرسش این است که چرا با وجود خطر رو به رشد برنامه هسته ای ایران، ایالات متحده و دیگر کشورها، خود را به مذاکرات، تحریم های اقتصادی و نفوذ الکترونیکی محدود می کنند؟ در حالی که هیچ یک از این شیوه ها موثر نبوده اند و نتوانسته اند تغییرات پایداری ایجاد کنند.

بحث اصلی مخالفان اقدام نظامی این است که چنین اقداماتی برنامه اتمی ایران را فقط چند سال به تعویق می اندازد و تهران از راه عناصر عملیاتی خود دست به اقدامات تلافی جویانه خواهد زد و ایالات متحده را به جنگ بی ثمر دیگری خواهد کشاند. بسیاری بیم آن دارند که مردم ایران نیز در شور میهن پرستی پشت سر حکومت خود صف آرایی کنند و قید دهه ها امید تغییر حکومت را بزنند و جمعیت عمدتا غرب دوست ایران را بار دیگر در برابر غرب بشورانند که این کمک بزرگی به سود ملاها خواهد بود.

این نگرانی ها البته بر مبنای بدترین حالات شکل گرفته اند، فرض آن که ایران برای بازسازی سریع منابع کافی در اختیار داشته باشد و عامل بازدارنده ای اقدامات تلافی جویانه احتمالی ایران را خنثی نکند، و فرض این که مردم طبقه متوسط ایران پشت سر حکومتی صف آرایی کنند که از آن به خاطر سرکوب خشن مخالفان، قوانین کنترل پوشش، مشکلات اقتصادی و سیاست انزواطلبی حکومت، نفرت آن را به دل دارند. این در حالی است که اکنون حکومت ایران به خاطر کشمکش های داخلی میان جناح منفور حاکم، فرسوده و تضعیف شده است.

نباید نتیجه گرفت که پذیرش ایران اتمی اجتناب ناپذیر است. باید به فکر راه برخورد دیگری بود. هدف واقعی حملات هوایی نباید تنها نشانه گرفتن تاسیسات اتمی ایران باشد، بلکه باید دست آیت اله ها را طوری بست که نتوانند از این ماجرا برای محافظت خود در برابر جنبش مردمی سرنگونی رژیم، بهره ببرند.

خیزش عمده مردمی در سال ۲۰۰۹ که انقلاب سبز نام گرفته، به این دلیل از مسیر خود منحرف شد که تقریبا هیچ کس امید و توان غلبه بر نیروهای سپاه پاسداران و شبه نظامیان بسیجی را ممکن نمی دید. (هنوز هم) نیروهای بسیج، دستور شخص رهبر را با وحشی گری تمام به اجرا می گذارند.

در عین حال، نارضایتی و خشم عمیق در تمام گروه های اجتماعی و طبقات اقتصادی ریشه دوانده و حتا دیوان سالاران و ماموران خدمات دولتی، نیروهای نظامی اسناد طبقه بندی شده محرمانه و مقامات منتخب نظام نیز از این ماجرا مستثنی نیستند.

ادعای سپاه پاسداران مبنی بر تلافی هر گونه حمله، لاف گزافی بیش نیست. قایق های تندرو نیروی دریایی ایران و زیر دریایی های بسیار کوچک ایران در خلیج فارس به سادگی می توانند با نشانه گیری های دقیق مورد هدف قرار گیرند. به همین ترتیب آتشبار توپخانه ارتش در امتداد تنگه هرمز را نیز می توان مورد هدف قرار داد تا بدینوسیله مبنای تهدیدِ داد و ستدهای دریایی منطقه و از جمله تهدید ترابری نفت خام برای همیشه برچیده شود.

این بدان معناست که حملات هوایی غرب باید دیگر مراکز تولید ابزار نظامی و پایگاه های سپاه پاسداران و بسیج را مورد هدف قرار دهد. هر گامی که غرب در کوچک کردن مجریان (سرکوب ها) بردارد، به مردم ایران دوباره فرصت برخاستن می دهد. یک دختر رپر معروف تهرانی می گوید: هیچ رژیمی با ارعاب و خشونت پایدار نمی ماند (حکومتی نمی مونه با نفرت و زور) و ادامه می دهد: «(از یک سال پیش تاکنون) ما آماده و منتظریم. رژیم فکر کرده آتش را خاموش کرده، ولی ما هنوز همان آتش زیر خاکستریم.»

ادعای سپاه پاسداران مبنی بر تلافی هر گونه حمله، لاف گزافی بیش نیست. قایق های تندرو نیروی دریایی ایران و زیر دریایی های بسیار کوچک ایران در خلیج فارس به سادگی می توانند با نشانه گیری های دقیق مورد هدف قرار گیرند. به همین ترتیب آتشبار توپخانه ارتش در امتداد تنگه هرمز را نیز می توان مورد هدف قرار داد تا بدینوسیله مبنای تهدیدِ داد و ستدهای دریایی منطقه و از جمله تهدید ترابری نفت خام برای همیشه برچیده شود.

البته برنامه هسته ای را نمی توان به طور کامل نابود کرد. آسیبی که به تاسیسات وارد می آید، حتا در اعماق زمین، به چندین سال وقت برای مرمت نیاز دارد. مهمتر از همه، هنگامی که قدرت بسیج و سپاه پاسداران برای به اجرا درآوردن اراده حکومت و در برابر مردم استفاده می شود تا آنان را وادار به سازش کند، جای شگفتی ندارد که بخش بزرگی از ملت ایران به فکر برچیدن یوغ دین سالاری اند.

سرنگونی ۴۲ سال حکومت خودکامه لیبی از پس شورش مردمی، نمونه ای از تغییر رژیم موفق است. تلاش رو به رشد دیگر، پایان دادن به دیکتاتوری سوریه است که نزدیک به نیم قرن قدمت دارد. چند ماه پیش چه کسی باور می کرد که چنین انقلاب هایی به وقوع بپیوندند؟ علاوه بر این، خیزش در ایران، انقلابی علیه اسلامگرایان خواهد بود و نه به کارگردانی آن ها. اگر دین سالاران ایران به شدت تضعیف و یا برچیده شوند، پشتیبانی از تروریست ها و دیکتاتورها به پایان می رسد. موقعیت گروه هایی مانند حماس و حزب الله، و رهبرانی چون بشار اسد، کیم جونگ ایل و هوگو چاوز شکننده می شود.

ایران نوین (پس از تغییر حکومت) برای تاسیس حکومتی نماینده ملت و تثبیت و گسترش آن، نیازمند کمک های اقتصادی و راهنمایی های سیاسی امریکا و اروپا خواهد بود. چنین چیزی می تواند یک سرمایه گزاری ارزشمند تلقی شود. ناگزیر حتا اگر حکومت نوپا پس از دین سالاری کنونی به تدریج ارتش خود را بازسازی کند و برنامه اتمی اش را از سر بگیرد، دست کم جنگ افزار در دستان حکومتی نخواهد بود که مثل رژیم امروز با بیشتر نقاط دنیا سرِ دشمنی دارد.

بدین گونه، تغییر رژیم به عنوان بهترین گزینه برای مهار تهدیدات هسته ای آیت الله ها باقی می ماند و چه بهتر که مردم ایران خودشان بتوانند از پس چنین تغییری برایند. ناتوان کردن دستگاه سرکوب حکومت دین سالار، آن را در برابر شورش های مردم آسیب پذیر می کند. (تنها) با چنین گام های قاطعی ایالات متحده و همپیمانانش می توانند به مردم ایران کمک کنند که خیزش دو سال پیش را به نقطه اوجش برسانند.

*از: جمشید چاکسی / در: وال استریت جورنال


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته