خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در برخی رسانههای داخلی ایران، روز شنبه، 19 نوامبر، به دستور دادستانی تهران و در تماسی با مدیر مسوول روزنامه اعتماد، این روزنامه منسوب به اصلاحطلبان، توقیف شده است.
به گزارش جهان نیوز، به گفته برخی اعضای تحریریه، علت این توقیف مصاحبه این روزنامه با علیاکبر جوانفکر، مدیر مسوول روزنامه ایران، منسوب به دولت جمهوری اسلامی و مشاور مطبوعاتی رییس جمهوری اسلامی، محمود احمدینژاد، بوده است.
این در حالی است که روزنامه اعتماد بعد از نزدیک به یک سال و نیم که از توقیف موقتش میگذشت، انتشار دوباره خود را از روز شنبه، 27 خرداد، با یادداشتی از محمد خاتمی آغاز کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«از سرگیری مجدد انتشار روزنامه اعتماد»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای مصری، روز شنبه، 19 نوامبر، بین پلیس ضد شورش و معترضانی که خواستار روی کاری آمدن دولتی غیرنظامی هستند، درگیریهای روی داده است. در پی این درگیریها چند معترض نیز مجروح شدهاند.
گفته میشود پس از آن که نیروهای نظامی چادرهای معترضانی را که در میدان تحریر شهر قاهره برپا شده بود، جمع آوری کردند، صدها فعال به سوی دفاتر دولتی سنگ پرتاب کرده و به یک خودروی متعلق به نیروهای نظامی حمله کردند.
براساس گزارشها، پلیس با پرتاب گاز اشک آور و گلولههای پلاستیکی در صدد متفرق کردن معترضان برآمد.
درجریان این درگیریهای چندین نفر مجروح شدند که از تعداد دقیق آنها گزارشی منتشر نشده است. روز گذشته هزاران مصری با شرکت در یک راهپیمایی آرام نگرانی خود را از از روند کند اصلاحات در کشورشان ابراز کردند.
بیشتر بخوانید:
«استعفای معاون نخست وزیر مصر»
خبر / رادیو کوچه
دولت انتقالی لیبی روز شنبه، 19 نوامبر، اعلام کرد سیفالاسلام، پسر معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی در جنوب این کشور دستگیر شده است.
محمد العلاقی، وزیر دادگستری شورای ملی انتقالی گفت سیفالاسلام در نزدیکی شهر بیابانی اوباری در جنوب غرب لیبی دستگیر شد.
به گزارش رویترز، سیفالاسلام در وضعیت خوبی بهسر میبرد و پانسمان دست او مربوط به جراحاتی میشود که در جریان حملات هوایی ناتو در یک ماه پیش اتفاق افتاده است.
جنگجویان زنتان که در شمال لیبی مستقر هستند، سیفالاسلام را دستگیر کردند و گزارشها حاکی از آن است که با هلیکوپتر او را به زنتان بردند.
قرار است سیفالسلام قذافی به پایتخت، طرابلس، منتقل شود.
چند تن از محافظان پسر معمر قذافی نیز همراه او دستگیر شدهاند.
دولت انتقالی لیبی گفته است سیفالاسلام قذافی سعی داشت به کشور نیجر که یکی از برادرانش در آن پناهنده شده است، برود.
ماه گذشته نیز اعلام شد که خمیس قذافی، پسر دیگر معمر قذافی در اواخر اوت در جریان درگیری با نیروهای شورای ملی انتقالی در منطقه ای در جنوب شرق طرابلس کشته شد.
سیفالاسلام قذافی آخرین عضو مهم خانواده سرهنگ معمر قذافی است که کشته یا دستگیر میشود.
درپی دستگیری سیفالاسلام، لوییس مورنو اوکامپو، دادستان دادگاه بینالمللی کیفری گفته است که قصد دارد هفته آینده برای گفتوگو با مقامات دولت انتقالی به لیبی سفر کند.
انتظار می رود سیفالاسلام در لیبی محاکمه شود.
سیفالاسلام قذافی به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت تحت تعقیب دیوان بینالمللی کیفری است.
آقای اوکامپو به خبرنگاران گفته است این که سیفالاسلام زنده دستگیر شده و امکان محاکمه او وجود دارد، خبر خوبی است.
بیشتر بخوانید:
«لیبی از نیجر خواست به پسر قذافی پناهندگی ندهد»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
گفتیم که نواب صفوی و فداییان اسلام نقشی انکارناپذیر در شکلدهی مانیفست جمهوری اسلامی داشتند، این بدان معناست که ما پیوندی اجباری با این گروه داشته و گریزی از شناخت اصیل آنان نداریم. باید توجه کرد که این گروه به خوبی و آشکارا تمامی مبانی اندیشه و رفتار خود را برای جامعه و دولت وقت آشکار نموده بودند و مسلمن همانگونه که وقوع جمهوری اسلامی بیریشه و اتفاقی نبوده، پس بدون تمایل عده زیادی از ایرانیان به مبانی شناخته و عرضه شده فداییان به عنوان پیشگامان این تفکر نیز نبوده است. ما و پدرانمان روزی آنان را به تمامی پسندیده بودیم و حال تاوان همان بدسلیقگی را پرداخت میکنیم.
نواب صفوی در مصاحبه با خبرنگار پاکستانی روی چهار اصل تکیه کرده بود: 1- اسلام نظام کامل برای زندگی است. 2- قومیتگرایی در اسلام نیست و اتحاد شیعه و سنی باید حفظ شود. 3- تضادی بین اسلام و وطنخواهی نیست. 4- اتحاد جهان اسلام با اجرای قوانین اسلامی ممکن بوده و تنها در این شرایط است که مشکلات مسلمانان حل میشود.
همچنین او در مصاحبه با مجله «المسلمون» ارگان اخوانالمسلمین گفت: «بر ماست که با اسلام متحد شویم و به تلاش بپردازیم و جز جهاد در راه خدا و تلاش در جهت عزت اسلام همهچیز را فراموش کنیم…آیا زمان آن فرا نرسیده که مسلمانان با رسیدن به رشد و بلوغ، اختلافات شیعه و سنی را رها کرده و همه با هم به کتاب پروردگار خود بنگرند.»
«برنارد لوییس» در کتاب خود «غرب و خاورمیانه» در مورد فداییان اسلام مینویسد: آنها (فداییان اسلام) ایده وحدت اسلامی را ارایه میکنند. این تئوری تاحدود زیادی به اندیشه اخوانالمسلمین شباهت دارد.» وی در سال 1326 به این منظور با «فریدخانی» سفیر سوریه در تهران، ملاقات و برنامهای برای اتحاد ملل اسلامی ارایه کرد. این اقدامات نواب در راستای کسب اشتهار و اعتبار بینالمللی برای فداییان اسلام بود و سفر نواب به کشورهای مصر و اردن را باید در راستای این تفکر دانست. او در خرداد ماه 1333 مسلمانان را برای تجدید عظمت اسلام به اتحاد و همدلی و مبارزه دعوت کرد و طی اعلامیهای خطاب به همه مسلمانان اظهار داشت: «چون پروانههای شمع حقیقت، اینک که نسبت به خدای عزیز جهان، بیوفایی میشود با هم بسوزیم. از این سوختن ریشه این جنایات و معاصی را بسوزانیم.»
از سویی بررسی تعامل «اخوانالمسلمین» به عنوان جنبش بزرگ اسلامی اهل سنت، با فداییان اسلام به عنوان نهضت اسلامی شیعی از اهمیت ویژه برخوردار است. سازمان اخوانالمسلمین درسال 1928 توسط «حسنالبنا» تاسیس شد. این دانشجوی جوان با رهبری تشکیلاتی توانست در سریعترین زمان اخوانالمسلمین را به درجه مهمی از اشتهار و اعتبار برساند. در حالی که شهرهای بزرگ به ویژه قاهره و اسکندریه، محل آمدوشد جهانگردانی بود که خود را ملزم به رعایت شئونات اسلامی نمیدانستند، حسن البنا به فکر چارهجویی برای گسترش مناسبت اسلامی بود. بنابراین گروهی از همفکران در اطرافاش جمع شدند و سوگند خوردند که در راه احیای سنتها و ارزشهای اسلامی، حتا از جانشان نیز بگذرند و خود را اخوان المسلمین نامیدند. حسن البنا در ابتدا اخوانالمسلمین را در جهت خدمات خیریه و آموزش معرفی کرد. او خود را معلمی میدانست که اولویت را آموزش دادن به پدران دانشآموزان قرار داده بود، آموزشهایی در مورد مذهب و رستاخیز.
بنابراین اساس شکلگیری این سازمان مبارزه در برابر تهاجم فرهنگی غرب بود. امری که به عینه منشا پیدایش فداییان اسلام شد. اولین جرقهها در نواب صفوی نیز به همین دلایل به وجود آمده بود.
نکته جالب توجه اینکه نواب نیز همانند حسنالبنا در عنفوان جوانی دست به کار شد و بدون شک او در این زمینه از حسنالبنا الگو پذیرفته بود. علاقه نواب صفوی به حسن البنا چنان بود که او حتا مقالهای از حسنالبنا را ترجمه کرد و در مقدمه این مقاله نوشت: «برای مسرت روح پر فتوح رادمرد مجاهد، شهید حسنالبنا، بنیانگذار جمعیت مسلمانان مبارز و مجاهدین حقیقی راه تعالی اسلام یعنی اخوانالمسلمین مصر، ذیلن به ترجمه مقاله از آن رهبر با شهامت که نمونه روح آتشین و کمال علاقه او به سربلندی اسلام و زاییده ایمان و مبانی مقدس آیین آسمانی ما است، میپردازیم.»
برخی معتقدند که جمعیت فداییان اسلام در برخی از اهداف خویش به آرمانهای سید جمال نزدیک بود و به طور غیرمستقیم و در گستره جنبشها و نیروهای سیاسی مذهبی موجود در منطقه، در تداوم حرکت او گام برمیداشت. به این معنی که فعالیتهای سیدجمالالدین و هوداران او همچون «عبده» در مصر سنگ بنای اخوانالمسلمین را در این کشور و سایر کشورهای اسلامی گذاشت و فداییان اسلام نیز سنگ بنای حرکتهای مسلحانه جمعیتهای مذهبی را در ایران، بنا نهاد.
پس شکلگیری جنبشهای رادیکال اسلامی در ایران شیعی، ناشی از تاثیرات تعیینکننده اخوانالمسلمین در جهان اسلام است. چرا که اخوانالمسلمین به عنوان نخستین جمعیت اسلامی متشکل عملگرا، بود که چون طوفانی سراسر کشورهای اسلامی را فرا گرفت. البته حرکت فداییان اسلام پیشتاز جنبش مسلحانه رادیکال در ایران است و نظرات نواب صفوی در «رهنمای حقایق» نزدیک به نظرات و اندیشههای رهبران اخوانالمسلمین در مصر است و محتوای این اعلامیه شباهتهای زیادی با پیام حسنالبنا به سران کشورهای اسلامی دارد.
نواب صفوی نیز مانند حسنالبنا وضع موجود را دوران سرشکستگی و انفعال جهان اسلام میدانست که در برابر جهان غرب دستهایش را به علامت تسلیم بالا برده است. این مسئله را هر دو آنچنان باور داشتند که حسنالبنا در جایی بیان داشت: «در گذشته رهبری جهان، شرقی بود، پس از آن در دوران یونان و روم این رهبری غربی شد و سپس با ظهور ادیان نبوی، این رهبری دوباره شرقی شد و پس از آن با عهد رنسانس دوباره رهبری به دست غربیها افتاد و این قانون خداست. زمانی برای ظهور یک قدرت شرقی تحت لوای خدا و قرآن فرا رسیده است. دنیا مسلمان و سعادتمند خواهد شد.»
با اندکی تامل میتوان فهمید که شیوههای مبارزاتی و قیام مسلحانه فداییان اسلام نیز نزدیک به اخوانالمسلمین است و با منها نمودن عنصر مذهب از میان این دو تشکل، باید گفت که فداییان اسلام، در مبانی فکری و عملی ادامهدهنده سیره اخوان المسلمین در ایران است اما با ایدئولوژی متفاوت.
به طور کلی بسیاری از محققان معتقدند که نواب صفوی پیش از آنکه وامدار جریان مشروعهخواه در نهضت مشروطه و کسانی چون شیخ فضلاله نوری باشد، به گرایش پهناورتری تعلق داشت که از مصر و جنبش اخوانالمسلمین مایه میگرفت و بعدها سلفیگری، اصولگرایی و بنیادگرایی نام گرفت.
سرآغاز همکاریها صرفنظر از قرابت فکری و الهامگیری درسازماندهی تشکیلاتی فداییان از اخوانالمسلمین، تماسهایی بین این دو سازمان پدید آمد و پیوندهای آنان وارد فاز جدیدی شد. اسناد بسیار مهمی که عبارت از دو نامه «سیدقطب» به خط خودش به نواب صفوی نوشته شده بود، نشان میدهد که این دو جریان، مبادلات فکری و احیانن همکاریهای سازمانی داشتهاند.
ارتباط میان اخوان و فداییان هنگامی آشکار شد که نواب، زمانی که در نجف مشغول تحصیل بود، در جلسات اخوان در بغداد شرکت میکرد و حتا برای آنان به زبان عربی سخنرانی میکرد. از این رو نواب صفوی برای جنبش اخوانالمسلمین حکم نماینده مبارزان اسلامگرای شیعی را پیدا کرده بود. «شیخ محمد محمود الصواف» موسس اخوانالمسلمین عراق، در این بین حکم حلقه ارتباطی را داشت و نواب صفوی از طریق او با رهبران اخوانالمسلمین در قاهره تبادلنظر میکرد.
خبر / رادیو کوچه
رسانههای آلمان از اقدام به خودکشی بابک رفعتی، داور بوندسلیگا، خبر میدهند. قرار بود او روز شنبه، 19 نوامبر، دیدار تیمهای کلن و ماینتس را داوری کند. بنا بر اعلام پلیس، رفعتی هماکنون در بیمارستان و خطر رفع شده است.
پلیس هانوفر با استناد به اطلاعات پلیس کلن خودکشی بابک رفعتی، داور ایرانیتبار لیگ برتر فوتبال آلمان در دستهی برتر را تایید کرده است. رفعتی ظاهرن در حالی که رگهای دستش بریده شده، در هتلی در کلن پیدا شده است.
برخی از رسانههای ورزشی آلمان در ابتدا از وخامت حال وی گزارش دادند. یک سخنگوی پلیس ایالت نوردراین-وستفالن در ساعات پایانی شنبه اعلام کرد که خطر رفع شده است.
این داور ۴۱ سالهی ایرانی بنا بود عصر شنبه در چارچوب هفتهی سیزدهم بوندسلیگا در بازی تیمهای کلن و ماینتس سوت بزند. او ۶ سال پیش با دیدار این دو تیم قضاوت در لیگ آلمان را آغاز کرد و یکی از شناختهشدهترین داوران فدراسیون فوتبال آلمان است.
دیدار عصر شنبه لغو شده است. توبیاس اشمیت، سخنگوی باشگاه کلن ۴۰ دقیقه پیش از آغاز دیدار دلیل لغو بازی را «عدم توانایی داور برای قضاوت بازی» دانست. کلاوس هورستمان، یکی از دستاندرکاران باشگاه کلن، هم بدون ذکر جزییات بیشتر تنها از خودکشی داور ایرانیتبار خبر داد.
شغل اصلی بابک رفعتی، ریاست یک شعبهی بانک در شهر هانوفر آلمان است. او بر اساس دادههای فدراسیون فوتبال آلمان، از سال ۱۹۹۷ عضو این فدراسیون است و نخستین دیدار خود در لیگ برتر آلمان را در سال ۲۰۰۵ قضاوت کرده است. رفعتی از سال ۲۰۰۸ به فهرست داوران فیفا هم پیوسته بود.
میرکو اسلومکا، سرمربی تیم هانوفر، گفت که از بابک رفعتی را به خوبی میشناسد و از شنیدن این خبر بسیار شوکه شده است. به گفتهی اسلومکا، وفتی دیداری لغو میشود، حتمن رخداد مهمی اتفاق افتاده است.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، 19 نوامبر و در آخرین روز از هفته سیزدهم فوتبال باشگاههای ایران، تیمهای سپاهان اصفهان و استقلال تهران برابر حریفان خود به تساوی رضایت دادند.
در نخستین دیدار روز شنبه، صبای قم و استقلال تهران از ساعت ۱۴:۱۵ در ورزشگاه یادگار امام قم و در حضور بیش از 12 هزار تماشاگر آغاز شد و با نتیجه یک بر یک به پایان رسید.
این دومین تساوی صبا و سومین مساوی استقلال در این فصل بود.
در آخرین دیدار این هفته نیز، تیم فوتبال پرسپولیس در ورزشگاه آزادی مقابل سپاهان متوقف شد.
دیدار تیمهای پرسپولیس و سپاهان از ساعت 16:30 در ورزشگاه آزادی در حضور ۳۵۰۰ تماشاگر آغاز شد و با تساوی بدون گل به پایان رسید.
پرسپولیس با این تساوی ۱۷ امتیازی شد و در همان رده دهم باقی ماند. سپاهان نیز ۲۲ امتیازی شد و جایگاهش را در رده چهارم حفظ کرد.
پس از پایان دیدارهای هفته سیزدهم، تیم استقلال با 27 امتیاز در صدر قرار گرفت و تیمهای نفت تهران و صبای قم هر دو با 26 امتیاز به دلیل تفاضل گل در مکانهای دوم و سوم جای گرفتند.
در انتهای جدول ردهبندی نیز، تیمهای مس کرمان، فجر سپاسی شیراز و مس سرچشمه، به ترتیب با 12، 10 و 7 امتیاز در رتبه شانزدهم تا هجدهم ایستادند.
بیشتر بخوانید:
«تراکتورسازی و ذوبآهن مغلوبان هفته سیزدهم لیگ»
شهره شعشعانی/ رادیو کوچه
آثار «ماکس فن در گرون» (Max von der Grün) نویسنده آلمانی به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند و بعضی از آنها به فیلم و سریال تلویزیونی هم درآمدهاند.
داستان «یک حادثه نه چندان مهم» که برای این برنامه انتخاب کردهایم توسط «تورج رهنما» به فارسی برگردانده شده است. آقای رهنما در مقدمه داستان نویسنده را به اختصار اینطور معرفی میکند:
«گرون در 25 مه 1926 در بایرویت (شرق آلمان) متولد شد. پس از گذراندن مدرسه تجارت به جبهه جنگ فرستاده شد و کمی بعد به اسارت در آمد. پس از جنگ چند سالی به عنوان کارگر ساده به کار پرداخت. از سال 1951 تا 1963 در معادن زغال سنگ ابتدا به عنوان کارگر و سپس به عنوان راننده مشغول شد. گرون در 1961 «گروه ادبی 61» را بنیان نهاد که بیشتر اعضای آن کارگر بودند و در آثارشان زندگی طبقه خود را منعکس میکردند. این گروه بزودی شهرت یافت و منشا تحولی نسبتن بزرگ در ادبیات آلمانی شد.»
گرون در 7 آوریل سال 2005 چشم از جهان فرو بست.
موسیقی متن:
L. van BEETHOVEN: Cello Sonata
مهشب تاجیک / رادیو کوچه
پس از دوره ادبی روشنگری در آلمان، نهضتی ادبی پدید آمد که آن را توفان و طغیان نامیدند. ویژگی اصلی این دوره، نبوغ بود و بسیاری در این دوره اعتقاد داشتند که ادیب و نویسنده را نمیتوان در کتابخانهها و یا دانشگاهها یافت، بلکه نابغه خود راه خویش را میگشاید و از نبوغ خود بهره میجوید و شاهکارهای ادبی میآفریند. تردیدی نیست که «فریدریش شیلر» از نمونههای این نبوغ است.او در شهر «لورش» دیده به جهان گشود و چون پدرش سمتی در دربار آن منطقه داشت، پسر ناگزیر به مدرسه شبانهروزی حاکم آن ناحیه رفت و به تحصیل پزشکی پرداخت، اما پنهانی آثاری را نگاشت که در اوان جوانی باعث شد شیلر از خدمت بگریزد و مدتها مخفیانه زندگی کند. بعدها، در سیر تکامل آثار شیلر، همسویی و همکاری با گوته نیز پدید میآید و این چنین گوته، تا لحظه مرگ شیلر، دوست صمیمی او میماند.
«یوحان کریستف فریدریش شیلر» به سال هزار و هفتصد و پنجاه و نه میلادی یعنی ده سال بعد از تولد بزرگترین سخنور دانشمند آلمانی گوته پای در این دنیا نهاد. پدرش یوحان گاسپار، مردی کارگزار و هوشیار بود و از شغل سلمانیگری به سربازی و از آن به مقام نویسندگی رسید و تالیفاتی در اقتصاد و درختکاری بوجود آورد و رسالهای به منظور دعا و نماز خانوادگی نوشت. مادرش «الیزابت دوروتئا» زنی بود ساده و مهربان و خانهدار و بسیار نازکدل و خداشناس و مورد علاقه و پیوستگی خاص شوهر و فرزند بود.نخستین تحصیلات خود را شیلر در «لودویکسبورگ» در دبستانی لاتینی زبان آغاز نمود، سپس در یک آموزشگاه دینی به یاد گرفتن رسوم دین پرداخت و در تاثیر آنجا فاجعه نامهای به نام «عیسویان»به تحریر کشید که به روزگار ما نرسیده است، در موقع تحریر آن هنوز چهارده سال خود را به پایان نرسانده بود. بعد از این مرحله تحصیلات دینی به آموزشگاه نظامی «ورتمبرگ» داخل شد که در آنجا علاوه بر تعلیمات لشکری، علوم کشوری هم میآموختند و شیلر در این مدرسه به فراگرفتن علم حقوق همت گماشت و پس از انتقال مدرسه مذکور به شهر «اشتوتگارت» تحصیل حقوق را به تحصیل پزشکی تبدیل نمود و هشت سال در آنجا بماند و به سمت جراح نظامی خدمت میکرد. در خلال این مدت شیلر که قریحهی خداداد شعر و فلسفه داشت به مطالعهی آثار و افکار برخی از نامداران عالم ادب مانند «روسواوسیان» و «گوته» پرداخت. حتا در نمایش فاجعه نامه گوته موسوم به «کلاویگو» که از طرف دانشآموزان برگزار شد به شیلر رل عمده را دادند گرچه خوب از عهدهی آن برنیامد. کمی قبل از این نمایش بود که شیلر در همان شهر یعنی اشتوتگارت به نخستین دیدار گوته که در راه مسافرت به سویس بود نایل آمد و تحت تاثیر شخصیت قدرتمند او قرار گرفت. در این ایام قریحهی مستعد شیلر او را بیشتر به جهان شعر میکشاند و با شاعران میآمیخت و فطرت ناآرام او و عواطف سرشارش بود که در شعر و درام تحریر میگشت و بر ضد قواعد و قیود و موضوعات گذشته برمیخاست و از همان جوانی به مرحلهی اول دورهی کشش و کوشش تاریخ ادبیات آلمان که آنرا دورهی عصیان بر ضد سبک کهنه توان نامید، قدم مینهاد.
بررسى موضوعات تاریخى و مقاله تحقیقى برخاسته از آن به نام «تاریخ سقوط هلند متحد در مقابل دولت اسپانیا» که بر براساس سنتهاى روسو و ولتر نوشته شده بود و پایان فشار و استبداد را حق طبیعى مردم مى دانستند، موجب شد که شیلر در سال ۱۷۸۹ و با میانجیگری گوته، به درجه پروفسورى تاریخ در «ینا» برسد. به علاوه شیلر، طى سال هاى ۱۷۹۲ – ۱۷۹۰، تاریخ جنگ سى ساله را در سه مجلد به رشتهی تحریر درآورد و در همین دوران، بررسى و اندیشه در مورد فلسفهی ایدهآلیستى کانت را آغاز کرد. شیلر در ۲۲ فوریه ۱۷۹۰ با «شارلوته فون لانگه فلد» ازدواج کرد. شاعر سی سال داشت که مراسم ازدواجش را انجام داد و خانوادهای با عشق و فداکاری برپا گشت و چهار فرزند بوجود آمد. شاعر با نیرویی که از زناشویی سعادتمند پیدا کرد به کار تالیف پرداخت ولی در این هنگام بیمار گشت و با مسافرت کوتاهی به «کارلسباد» کمی بهتر شد. او وسایل تامین هزینهی معالجه نداشت و یکی از تقدیرکاران دانمارکی او به نام «ینس باگیزن» اقدامی نمود و انعامی به مبلغ هزار تالر از شاهزاده «فریدریک کریستیان» برای او فرستاد و او از اینرو فراغی حاصل نمود. سال بعد مبتلا به بیمارى بسیار شدیدترى شد و به ناچار از تدریس چشم پوشى کرد.
شیلر و گوته از بزرگترین شاعران زمان خودشان بودند، که نمیتوان تاثیر این دو بر یکدیگر را انکار نمود. این واقعیت که اتمام کار بخش اول فاوست گوته، براساس تشویقهاى شیلر بوده و در مقابل گوته هم شیلر را در سرودن قصایدش تشویق میکرده است، نشان مىدهد که این دو شاعر متقابلن براى یکدیگر الهام بخش بودهاند. گفتوگوها، پروژهها، نظریهها و کارهاى مشترک انجام شده، سبک «کلاسیک وایمارى» را به وجود آورد که براساس الگوهاى عهد عتیق و دوران رنسانس بود. سپس نمایشنامههاى «ماریا استوارت»، «باکره اورلئان» و «ویلهلم تل» پشت سر هم و به سرعت زیاد نوشته شد. شیلر در ۹ ماه می ۱۸۰۵ در وایمار و در اثر عوارض بیمارى شدیدى که سالها پیش مبتلا به آن شده بود، از دنیا رفت.
اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه
اویل دههی هفتاد شمسی در «مشهد» و با جمعی از دوستان جلساتی داشتیم که میشود نام آنرا جلسات حقیقتجویی گذارد. در این جلسات که موضوعهای گستردهای از ادبیات و هنر و فلسفه گرفته تا مذهب و سیاست را شامل میشد، افراد مختلفی به عنوان میهمان دعوت میشدند تا برای ما سخنرانی کنند و در انتها نیز تمامی جلسات با پرسش و پاسخ به پایان میرسید. پس از مدتی به تدریج تعداد اعضای شرکتکننده در این جمعها افزایش یافت به طوری که برخی از افراد شناخت کاملی از همدیگر نداشتند. یک شب چهره و ظاهر مردی میانسال توجهام را به خود جلب کرد. مرد نژاد «خاوری» داشت، چشمهای کشیده با پوستی آفتابسوخته و کتی کهنه و رنگ و رو رفته اما تر و تمیز بر تن و شال سفیدی بر سر. راستش با توجه به آنکه بیشتر شرکتکنندههای آن جلسات را افرادی تشکیل میدادند که به اصطلاح روشنفکر بودند، با خودم فکر کردم که فرد مورد نظر یا باید آبدارچی مجلس باشد و یا کارگر صاحبخانهای که مجلس در آنجا در حال برگزاری بود.
در انتهای جلسهی بعد که اتفاقن میهان و سخنران آن دکتر «عبدالکریم سروش» بود، آن فرد به عنوان یکی از پرسشکنندگان برخواست و با سوالی به غایت پخته و دقیق دربارهی نسبت نظریات «پوپر» و «هایدگر» و رابطهی آن با آزادیهای اجتماعی، دکتر «سروش» را به چالش کشید. تازه آن موقع و با پرس و جوهای بعد جلسه بود که فهمیدم که آن مرد «خاوری» شال بر سر، روحانی سابق حوزهی علمیهی مشهد بوده است که سالهاست پا در وادی روشنفکری گذاشته و با مطالعهی علومانسانی جدید و یادگیری زبان انگلیسی دریچهی تازهای به روی خودش گشوده است. آن موقع بیستسالی بیشتر نداشتم و تازه با خودم فکر کردم چقدر پیش تعریفی که برایمان از رفتار، ظاهر، پوشش و علایق یک روشنفکر ساختهاند سطحی و احمقانه است.
شاید چون برای نخستین بار آنهایی که مفاهیم جدیدی از دنیای مدرن و علومانسانی نوین را برای ما ایرانیان به ارمغان آوردند تحصیلکردگان از غرب و یا به اصطلاح آن زمان از فرنگ برگشته بودند، این باور غلط در ذهن بسیاری از ایرانیان جاافتاد که پس هر که چند صباحی در غرب زندگی کرده باشد و یا از واژههای بیگانهی بیشتری بهره ببرد و یا اینکه از نظر ظواهر شیوهی زندگی فردی و اجتماعی به آنها نزدیکتر باشد لزومن روشنفکرتر است. این بود که یک سری از پوششها، عادتهای غذایی و ادبیات ویژه، به غلط نشانههایی شدند برای روشنفکران. کراوات، پاپیون، قهوهنوشیدن، سیگار کشیدن و استفاده از واژههای قلمبهسلمبه از نمونههای آشنایش بودند. اما در حقیقت آنچه که در این میان فراموش شد اصل ماجرا یعنی مرام و روش روشنفکری بود.
من روشنفکری را بیش از آنکه Rule یا قانون بدانم، یک Principle، طریقت و یا مرام میدانم. قانون در شرایط، جوامع و زمانهای مختلف قابل تغییر نیست، اما مرام، روح یک عمل را به نمایش میگذارد. در حالیکه پوستهی آن بسته به شرایط گوناگون میتواند به آسانی تغییر کند، مغز و محتوا همواره ثابت میماند. احترام به بزرگترها یک مرام است. در حالیکه در کشوری همانند ایران بوسیدن دست آنها یک روش نمایش بیرونی آن است در جای دیگر میتواند هدیه دادن یک شاخه گل به آنها نشان این طریقت زیبا باشد. روشنفکر کسی است که تعصبات پیشینی خود را کنار گذاشته و آماده است تا هر لحظه و در صورت لزوم تمام باورهای خود را به چالش بکشد. او برای خودش تابو نمیسازد و همواره خود را در معرض دریافت چیزهای نو و تازهتر قرار میدهد. روشنفکر خود را محدود به جهان شخصیاش نمیکند و سعی میکند تا با اندیشهها، آرا و افکار دیگر مردم و فرهنگهای جهان نیز آشنا شده و برای آنها احترام قایل شود و در صورت لزوم به آنها تن در دهد. روشنفکر برای خود مرزهای موهوم ترسیم نمیکند. روشنفکری یک طریقت است که نمادهای بیرونی آن هر چیزی میتواند باشد، از دفاع از حقوقبشر و حیوانات، احترام به محیط زیست و دفاع از حقوق دگرباشان گرفته تا تلاش برای فراهم کردن فضایی که مخالفان او نیز بتوانند سخنانشان را به آسانی و بی هیچ ترس و واهمهای بیان کنند.
به گمان من در کشور ما همواره و به طور عموم از سوی دشمنان روشنفکری، تلاشی صورت گرفته تا قالبهای فرهنگی، رفتاری و ظاهری ویژهای برای این طبقه در نظر گرفته شود تا با همین شیوه بتوان به آسانی آنان را از جامعه جدا و ترد کرد، اما «نه هر آن که سر بتراشد قلندری داند». این یک حقیقت است که با بلغور کردن چند واژهی فلسفی غربی و کشیدن پیپ و نوشیدن قهوه و جمع شدن در مکانهای خاص، هیچ کس روشنفکر نخواهد شد. بسیاری از روشنفکران بزرگ جامعهی ایران و دنیا نه از نظر ظاهر تفاوت ویژهای با دیگران دارند و نه در ادبیات و بسیاری از آنها نظریاتشان را با قابل فهمترین واژههای ممکن بیان میکنند، در میان مردم هستند و خود را تافتهی جدا بافته نمیدانند. روشنفکری طریقتی است که نیاز به طی مسیری طولانی و سخت دارد که کار هر کسی نیست. جمعی که واژهی روشنفکرنما را برای عدهای به کار میبرند آگاهانه و ناآگاهانه به برداشت غلط جامعه از مقولهی روشنفکری دامن میزنند، چرا که پذیرش این واژه بدین معناست که ما رفتارهای ظاهری و ادبیات ویژهای داریم که مخصوص طبقهی روشنفکران است و هرکس با دانستن آنها و شباهت به آنها میتواند خود را روشنفکر جا بزند. جامعه باید روزی به این درک برسد که روشنفکری یک گونه و مرام از نگاه به هستی است که میتواند در هر پوششی، طبقهی اقتصادی و اجتماعی و در هر کجای دنیا وجود داشته و از سویی دیگر هیچگونه ارتباطی با ظاهر و ادبیات اشخاص نداشته باشد.
خبر / رادیو کوچه
ضربالاجلی که اتحادیه عرب برای دولت بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، برای پایان دادن به سرکوب معترضان تعیین کرده، روز شنبه، 19 نوامبر، به پایان میرسد اما خشونتها در این کشور همچنان ادامه دارد.
روز جمعه نیز اعتراضات ضددولتی ادامه یافت و نیروهای امنیتی دستکم بیست و دو تن را کشتهاند.
اتحادیه عرب میگوید در حال بررسی تقاضای سوریه برای تغییر توافقی است که دمشق برای پایان دادن به خشونتها با این اتحادیه امضا کرده بود.
بنابر گزارشها، سوریه میخواهد تعداد ناظران کمتری از اتحادیه عرب به این کشور بروند. این اتحادیه در ابتدا قرار بود پانصد ناظر به سوریه اعزام کند.
بیشتر بخوانید:
«ترکیه و روسیه نسبت به خطر بروز جنگ داخلی در سوریه هشدار دادند»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، مسعود سپهر استاد علوم سیاسی و از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب، صبح پنجشنبه، ۲۶ آبان، در منزل شخصیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش جرس، صبح پنجشنبه نیروهای امنیتی به منزل این فعال اصلاحطلب وارد شده و پس از بازرسی کامل محل، وی دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز معروف به پلاک صد منتقل شده است.
این عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و پس از آن، در جریان اعتراضات، احضار و مورد بازجویی نیروهای امنیتی قرار گرفته و به دلیل برگزاری سخنرانی پس از انتخابات محاکمه شده بود.
تاکنون از علت بازداشت و وضعیت این عضو سازمان مجاهدین انقلاب، گزارشی منتشر نشده است.
سحر بیاتی/ رادیو کوچه
اینجا آسیاست، خاورمیانه، جایی پر از خبر، از انقلاب تا سقوط دیکتاتورها و حبس و حصر کاندیدای ریاست جمهوری، تا انفجار و قتل، بر خلاف خاور دور و آسیای جنوب شرقی که شاید هر چند ماه یک بار با یک بلای طبیعی یکی از کشورهای آن تیتر اول روزنامههای جهان باشد. مدتهاست خاورمیانه عرصه رقابت رسانههاست برای تیتر بهتر از مرگ یک دیکتاتور تا کشتار دیکتاتوری دیگر.
اما چرا این بار خاورمیانه، ما که داشتیم به سیر و سیاحت خودمان در جنوب شرقی میپرداختیم، نه سیاحت در جنوب شرق تمام شده نه من بازگشتهام به خانه. این روزها ناقوس شوم جنگ در گوشم دنگ دنگ میکند، «بوی بهبود ز اوضاع جهان نمیشنوم» و نگرانم، مثل هر ایرانی دیگر.
نگران کودکان هشت ساله ایرانیام وقتی خط به خط گزارشهای مرحوم «اوریانا فالاچی» روزنامهنگار برجسته ایتالیایی را از جنگ «ویتنام» میخوانم آنجا که مینویسد: «هفته پیش در «چولون»، «کرهای»ها بچهای را که به طور پنهانی به اردوگاهشان وارد شده و سرگرم دزدین غذاها بود دستگیر و بیست و چهار ساعت برای کشتن او وقت صرف کردند. میدانی چطور؟ تیر در مقعدش فرو کردند، بله درست فهمیدی، تیر در مقعدش فرو کردند و او فقط هشت سال داشت.»
نگرانم کابوس کودکانهشان چون روزگار کودکی ما غول بیشاخ و دمی باشد به اسم «صدام» که میخواهد خانهاش را تصرف کند. هر چند این جنگ با جنگ پیشین فرقهایی هم دارد. شاید مهمترین فرقاش همین باشد که برخی از ایرانیان هم از آن استقبال میکنند. و برخی هم که مخالف جنگ هستند تردید دارند در کنار کسانی بایسند و از کشورشان دفاع کنند که رییس جمهوری انتخابیشان را ماههاست در خانه حبس کرده است. حتا اگر این تعداد سیزده میلیون نفر باشد.
این روزها نه دلت میخواهد بروی کنار دریاچه باغوحش معروف مالزی نه زیر برجهای سر به فلک کشیده «پتروناس». نه حتا «جالان آلور» و غذاهای چرب و خوشمزهاش آرامت میکند.
نگرانم آیندگان در کتابهای تاریخی از حمله «اسکندری» دیگر بنگارند که «تخت جمشید» دیگری را به آتش کشید، نه اینکه این روزها «اسکندرهای مقدونی» با بیتدبیری و نابلدی، کار بهتری میکنند نه؛ اما جنگ دیگر فاجعه است که وقتی کودک هشت ساله را نمیشناسد، عظیمترین بنای سنگی جهان (پرسپولیس) را هم نمیشناسد. میدان زیبای «نقش جهان» را هم نمیشناسد. نه جنگ هیچ چیز نمیشناسد.
در معبد «باتوکیو» که قدم میزدم یاد قدم زدنهای تنهاییام افتادم در میدان «نقش جهان»، برای پیگیری وضعیت متروی اصفهان و پس از بیپاسخ ماندنهای پی در پی از شورای این شهر راه افتادم به دیار «زاینده رود.»
یک روز پاییزی تنها در میدان «نقش جهان» قدم میزدم که «شاه عباس صفوی» گرفته و درهم، جلوس کرده بر صندلی با شکوهی از روکش مخملی قرمز و پایههای طلایی سر تکان میداد و آه میکشید. مطمئن بودم خیالاتی شدم، یک جورهایی میشود گفت فرار کردم و به «مسجد جامع» پناه بردم. وارد مسجد که شدم. «شاه عباس» روی سنگهای مرمرین دیوار مسجد دست میکشید و سر تکان میداد. نگاه کردم دیدم سنگهای به آن زیبایی را با خطهای خرچنگ قورباغهشان مزین کردهاند به انواع و اقسام یادگاریها. تیغ جهالتشان نه تنها دیوار را زخمی کرده بود که دل هر دوستدار میراث ایرانی را هم زخمی کرده بود.
از آن جاهلانهتر میخ طویلههای بزرگی بود که به کاشیکاریهای دیوار مسجد کوبیده بودند برای نصب بلندگوهای نماز جمعه و این بار استاد «محمدرضا اصفهانی» معمار نامدار عصر صفوی (بنای مسجد جامع اصفهان از آثار برجسته اوست) آرام و بیصدا گریه میکرد.
برای رهایی از کابوس «شاه عباس» و «استاد اصفهانی» گریختم به خیابان شلوغ و قدیمی «چهار باغ»، باز هم «شاه عباس» باز هم اندوه مترویی که از زیر قدیمیترین خیابان شهر عبور میکند.
«چهار باغ» را دویدم تا «زاینده رود»، اما نه خبری از رود بود نه از شادمانی آوازخوانان «سی و سه پل»، خشکیده و مجروح. هر چند این روزها خبر جاری شدن آب «زاینده رود» منتشر شده و شاید باز هم آوازخوانی بخواند «بوی جوی مولیان آید همی» اما هنوز هم متروی اصفهان سر درگم است. هنوز داربستهایی که برای نمازگزاران در «مسجد جامع» نصب شده برداشته نشده است. هنوز هم میخها بر دیوارهای کاشی کاری مسجد زخم میزند. هنوز «شاه عباس» آه میکشد و خالقان شاهکارهای «عصر صفوی» در اصفهان اشک میریزند.
حالا اگر بر جهل و نادانی حافظان میراث فرهنگی بیافزاییم جنگی را که اتفاقن اگر تمام آن حاصل همین نادانی و جهل حافظان ایران زمین نباشد نیم بیشترش هست دیگر چیزی از یادگار تمدن چند هزار ساله ایرانی باقی میماند؟
نگویید، خب نمامد به جهنم. این میراث مال ما نیست ما امانتداران بیخرد این میراثیم که آیندگان شاید برای مرگ ما در جنگ تف و لعنت مان نکنند و بگویند بلاخره هرکس یک سرنوشتی داشت و آنها هم در جنگ کشته شدند. اما وقتی کتابهای تاریخی را بخوانند و بداند این زمین با خاک یکسان شده روزی بزرگترین بنای سنگی جهان را داشته و دیگری روزی زیباترین میدان تاریخی خاورمیانه بوده است چه میگویند؟
فرق گردشگری مالزی با گردشگری ایران در همین است. فرق بین صلح و جنگ، امنیت و دلنگرانی و البته رسیدگی مداوم حافظان سرزمین جنوب شرقی و بیتوجهی و نادانی حافظان خاورمیانهای دلخوش به نفت و گاز.
وقتی ایران تنها کشوری است که در دیناش اجبارست، وقتی گردشگران برای تن سپردن به آفتاب به سواحل «ترکیه» سفر میکنند و علاقهمندان به بناهای مذهبی و گردشگران کشورهای اسلامی به «مالزی»، وقتی سهم همه جهان مرده باد است و سهم ما البته نه همه ما زنده باد. وقتی هنوز صلح و مدارا برای ما ترجمه نشده است. وقتی گردشگر «ایتالیایی» در یک رستوران سراغ من و دوستم میآید و از ما برای وارد شدن با فیلتر شکن به فیس بوکش و رساندن خبر سلامتیاش به خانواده کمک طلب میکند.
بر آن بیافزایید خبر سقوطهای پی در پی طیارههای وطنی، تصادفات جادهای، ترافیک شهری، آلودگی هوا، ممنوعیت استفاده از ماهواره و پارازیتهای همیشگی، گشت محترم ارشاد و در نهایت گلی که به سبزه آراسته شد، شاخ و شانه کشیهایی که بوی جنگ میدهد. کدام گردشگر بخت برگشته و از جان گذشتهای به ایران سفر میکند؟
اصلن مقایسه گردشگری ایران با گردشگری «تایلند»، «مالزی»، «سنگاپور» و حتا برخی کشورهای عربی مثل «امارات متحده» از اول هم اشتباه بود. فقط کاش این ناقوس شوم جنگ از نفس بیوفتد کاش«بوی جوی مولیان آید همی» نه بوی جوی خون کودکان هشت ساله ایران زمین.
شنبه 28 آبان 90/ 19 نوامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران
مجله جاماندگان- «رادیکالیسم اسلامی مسری بود»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
اینجا آسیا است- «ناقوس جنگ در خاورمیانه و میراث فراموش شده ایرانی»- سحر بیاتی
پسنشینی تند- «نه هر آنکه سر بتراشد قلندری داند»- اکبر ترشیزاد
مجله خبری کابل- آرین
کرانههای سن- «زبان دلکش فرانسه»- سایه کوثری
بخش دوم خبرها
دایرهی شکسته- «خوراک فلسفه با طعم شعر»- مهشب تاجیک
قصههای ما، از رویا تا واقعیت- «یک حادثه نه چندان مهم»- شهره شعشعانی
بخش سوم خبرها
این ویدئو از شبکه الجزیره منتشر شده است.
در این برنامه به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 و معترضان در ایران پرداخته و عنوان شده است که همچنان مخالفان دولت جمهوری اسلامی به تغییر امیدوارند.
Click here to view the embedded video.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
در یک عملیات نیروهای بینالمللی در افغانستان، دو سرباز پلیس افغان کشته و دو تن دیگر آنان زخمی شدند.
ژنرال دلاور زاهد فرمانده پلیس ولایت غزنی در گفت، این عملیات شب گذشته در مرکز این ولایت اجرا شده است.
به گفته آقای زاهد این رویداد به دلیل عدم هماهنگی درست میان نیروهای امنیتی افغان و آیساف رخ داده است.
آیساف تاکنون در این مورد ابراز نظر نکرده است.
عملیات بدون هماهنگی با نیروهای امنیتی افغان و عملیات شبانه قوای بینالمللی مواردی عمده اختلاف نظر میان امریکا و افغانستان میباشد.
در آخرین روز نشست لوی جرگه در کابل نیز بیشتر شرکتکنندهگان که تاکنون نظر دادهاند ضمن حمایت از امضای پیمان راهبردی با امریکا خواهان توقف اینگونه عملیات شدهاند.
اما در روزهای اخیر امریکا بار دیگر با حمایت از ادامه عملیات شبانه آن را در مبارزه با تروریزم مهم خوانده است.
بیشتر بخوانید:
«کشته شدن ۲۷ شورشی در افغانستان»
سایه کوثری/ رادیو کوچه
در اواخر سده دوم پیش از میلاد پس از آنکه رومیان بر کشور اسپانیا دست یافتند، بر قسمت جنوبی سرزمین «گل» که امروز «پرووانس» نامیده میشود، دستدرازی کردند، هرچند نتوانستند به همه این سرزمین دست یابند.
جنگ بین رومیان و اهالی گل شصت سالی به درازا کشید تا اینکه در سال 58 پیش از میلاد، «ژول سزار» سردار معروف رومی، پس از پنج اردوکشی و هفت سال جنگ در سال 51 پیش از میلاد مقاومت اهالی گل را درهمشکست و سرزمین گل به سرزمینهای روم پیوست.
از این تاریخ به بعد رومیان حاکمان مطلق و صاحب اختیار کامل کشور گل شدند و تا پانصد سال بعد گل جزو روم بود.
از همان نخستین روزهای تسلط رومیان، زبان و فرهنگ لاتینی در جنوب کشور گل شکوفا شد و تا شهر «لیون» منتشر شد.
به تدریج اهالی گل، آداب و زبان فاتحان را پذیرفتند و وضع کشور گل و اهالی آن بهکلی تغییر کرد.
سازمان مستحکمی که رومیان در این منطقه بهوجود آوردند، مدارسی که تاسیس کردند، اعطای امتیازات به کسانی که به زبان رومی سخن میگفتند و نیز اجباری که مردم گل در هنگام نوشتههای رسمی برای استفاده از زبان رومی داشتند، سبب شد که از همان ابتدا این زبان در سرزمین گل اشاعه یابد.
پس از فتوحات ژول سزار در حدود سال 30 پیش از میلاد، پس از آنکه سلطنت و حکومت بهدست «آگوست»، امپراتور معروف روم افتاد و پیروزی و سلطه رومیان در گل بهحد کمال رسید، آیین مسیحیت نیز به وسیله کلیسای لیون به اهالی گل تحمیلشد و اندکاندک بیشتر ساکنان شهرها و روستاهای کشور گل دین مسیح را پذیرفتند و همین موجب شد زبان لاتین که زبان کلیسا و روحانیون و مذهب مسیح بود، در سرزمین گل نفوذ و رواج بیشتری بیاید.
زبان لاتین در گل به دو شکل اشاعه یافت: «یکی لاتین کلاسیک» که در ادارت و سازمانهای دولتی و کلیسا و جوامع رسمی و امور بازرگانی رواج یافت و این همان زبانی بود که «سیسرون»، خطیب معروف رومی و سزار به آن سخن میگفتند.
یکی دیگر زبان «لاتین عامیانه» بود که در میان طبقات متوسط و عامی گل و سربازان رومی در محاورات عادی بهکار میرفت و این یکی که زبان توده بود خیلی زودتر در کشور گل رواج یافت
یکی دیگر زبان «لاتین عامیانه» بود که در میان طبقات متوسط و عامی گل و سربازان رومی در محاورات عادی بهکار میرفت و این یکی که زبان توده بود خیلی زودتر در کشور گل رواج یافت.
اما زبان لاتین کلاسیک زبان طبقه ممتاز جامعه بود. افرادی که به طبقه اشراف کشور تعلق داشتند این زبان را در مدارس میآموختند، هرچند چون برای آنان نیز لاتین کلاسیک زبانی بیروح بود و به همین دلیل از حدود آموزشگاهها و سازمانهای اداری و رسمی کشور فراتر نرفت.
اما در لاتین عامیانه چون مردم هر منطقه گل آن را با لهجه خود تلفظ میکردند و حتا واژههایی به آن میافزودند، کمکم این زبان از شکل نخستین خود کاملن خارجشد و ترکیبی از رومی و زبان اهالی گل شد. این زبان جدید «رمان» نام گرفت.
رمان هم به دو شاخه تقسیم شد که در شمال و جنوب سرزمین گل به آن سخن میگفتند. زبان «اک» که در شمال و زبان «ایل» که در جنوب از دهان مردم شنیده میشد.
در قرن هشتم میلادی، یعنی در دوران حکومت سلاطین سلسله «کارولنژین»، زبان لاتین که در نزد مردم زبانی مرده و متروک و نامتداول بهشمار میآمد، تنها به کلیسا و مطالعات ادبا و کشیشان اختصاص یافت و زبان علم و سیاست و دین و شعر و ادب شد و بهطور کامل از زبان رمان جدا شد.
هریک از دو زبان اک و ایل نیز به نوبه خود به دلایلی که یکی از آنها ایجاد حکومتهای ملوکالطوایفی و تجزیه و تفکیک خاک فرانسه بود به چند زبان محلی تقسیم شدند، مثلن از زبان اک سه زبان محلی و از زبان ایل که تحول بیشتری پذیرفته بود چند زبان محلی دیگر بهویژه زبان محلی ile-de-france یا le francien منشعب شد، ولی از قرن سیزدهم به بعد بیشتر زبانهای پیشین اعتبار و اهمیت خود را از دست دادند و به لهجههای محلی تنزل یافتند و از میان آنها زبان le francien بهدلیل موقعیت سیاسی ویژه خود بر دیگر زبانها رجحان و برتری یافت و زبان اصلی فرانسویان شد و به عنوان زبان رسمی و دربار فرانسه انتخاب شد و آنچنان اعتباری پیدا کرد که «مارکوپولو» جهانگرد ایتالیایی سفرنامه خود را در مورد جغرافیا و عجایب چین و ترکستان و مغولستان به زبان فرانسه نوشت و «فلورانتن برونتو لاتینی»، سیاستمدار و محقق فلورانسی معاصر «دانته» هم کتاب شناختهشده خود با نام «گنجینه علوم و فنون» را به زبان فرانسه نوشت، زیرا میگفت: «زبان فرانسه زبانیست خوش و دلکش و متداول میان همه مردم.»
خبر / رادیو کوچه
همزمان با تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام، مجمع عمومی سازمان ملل در روز جمعه، 18 نوامبر، قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی را تصویب کرد که در آن «قصد ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا» محکوم شده است.
این قطعنامه را عربستان سعودی به مجمع عمومی سازمان ملل برده بود و در آن از ایران خواسته شده تا قوانین بینالمللی را رعایت کند.
به گزارش رویترز، در این قطعنامه، ایران مستقیمن بابت تلاش برای طراحی ترور سفیر عربستان سعودی مسوول شناخته نشده است اما از ایران خواسته شده تا به تمام تعهدات بینالمللی احترام بگذارد.
۱۰۶ کشور به این قطعنامه رای مثبت دادند، ۹ کشور به آن رای منفی دادند و ۴۰ کشور در رایگیری شرکت نداشتند.
آمریکا یک تبعه ایرانیتبار این کشور را متهم کرده که قصد داشته با کمک کارتلهای مواد مخدر مکزیکی، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را بکشد. این اتهام را هم ایران رد کرده و هم متهم ردیف اول در دادگاه آن را نپذیرفته است.
بیشتر بخوانید:
«پیشنویس قطعنامه علیه طرح ترور سفیر عربستان»
رادیو کوچه
1828 میلادی- «فرانتس شوبرت» (Franz Peter Schubert) آهنگساز برجستهی اتریشی درگذشت. فرانتس نخستین درسهای پیانو خود را از پدرش گرفت. او خواننده گروه کر سلطنتی وین بود. در همین دوره شروع به آهنگسازی کرد.
شوبرت علاقه بسیاری به آواز داشت و بسیاری از کارهای زیبای آوازی خود را در نوجوانی تصنیف کرد. در نوجوانی کارهای آوازی بسیاری ساخت و اپرا و سمفونیهای زیبایی خلق کرد. وی به آثار سمفونیک بتهوون عشق میورزید به همین دلیل در مراسم تدفین وی، وصیت کرد که پیکرش را پس از مرگ در مجاورت قبر بتهوون دفن کنند.
1863 میلادی- «آبراهام لینکلن»، شانزدهمین رییسجمهوری ایالات متحده آمریکا، در مراسمی سخنرانی انجام داد که به «نطق گتیسبرگ» (Gettysburg Address) مشهور است.
توان بالای او در سخنوری قدرت تاثیرگذاری او را افزایش میداد. نطق گتیسبرگ وی تاثیر ماندگاری بر ارزشهای آمریکا داشت. او با مهارتهای سخنوری خود با موفقیت معنای جنگ داخلی آمریکا را برای غیرنظامیان شمال روشن کرد. سخنرانی لینکلن در ایالت متحده بازتابی گسترده یافت و در دومین مراسم افتتاحیه کار ریاست جمهوریاش نیز بسیار تحسین میشد و اغلب از آن سخنانی نقل میکنند. او در این سخنرانیها توانست دلیل و منطق فعالیتهای ایالات متحده آمریکا را به وضوح روشن کند.
1969 میلادی- «ادسون آرانتس دوناسیمنتو» (Edson Arantes do Nascimento)مشهور به «پله»، بازیکن بزرگ فوتبال برزیل و جهان هزارمین گل خود در دوره حرفهای بازی فوتبال را به ثمر رساند. پله در دوران حرفهای فوتبال خود 1281 گل را در 1363 بازی رسمی به ثمر رساند.
در این روز، پله که با تیم خود «سانتوز» (Santos) در مقابل تیم «واسکودو گاما» در ورزشگاه 200 هزار نفری «ماراکانا» شهر «ریودوژانیرو» حاضر شده بود با به ثمر رسیدن هزارمین گل خود، نام این دیدار را نیز در تاریخ ثبت کرد. پله این گل را روی یک حرکت آکروباتیک زیبا و به شکل قیچی برگردان وارد دروازه تیم «واسکودو گاما» کرد.
در سال 2000 میلادی، پله توسط فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) به عنوان بازیکن قرن معرفی شد.
1977 میلادی- «محمد انور سادات» به عنوان نخستین رییس جمهوری مصر و نخستین رهبر عرب برای گفتوگو و مذاکره رسمی به اسراییل سفر کرد. این سفر به دنبال قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسراییل و آمریکا صورت گرفت.
سادات در 20 نوامبر 1977، در مجلس اسراییل به سخنرانی پرداخت و نکاتی را مطرح کرد که پایان تصرف فلسطین در سال 1967، تحقق بخشیدن به حقوق مردم فلسطین، تضمین مرزهای همه کشورهای منطقه، و پایان بخشیدن به شرایط جنگی در منطقه از آن جمله بود. سرانجام او در ششم اکتبر 1981 توسط «خالد اسلامبولی» کشته شد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1917 میلادی- «ایندرا گاندی» سیاستمدار هندی زاده شد. وی نخست وزیر و یکی از برجستهترین و بحثبرانگیزترین رهبران هند بود که در اکتبر 1984 ترور شد.
ایندیرا دختر رهبر استقلال و نخستوزیر پیشین هند «جواهر لعل نهرو» و همسر «فروزه گاندی» از پارسیان زرتشتی هند و فعالان سیاسی این کشور بود.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) قطعنامه شورای حکام بیاعتنا به ادعای آمانو
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=8&day=28&id=1213844
آمانو در گزارش اخیر خود ادعای نظامی بودن رویکرد برنامه هستهای ایران را مطرح کرده بود و حتا با صراحت بیشتری در آغاز نشست شورای حکام این ادعاها را تکرار کرد ادعاهایی که مورد توجه اعضای شورای حکام قرار نگرفت زیرا اگر این ادعاها مورد قبول واقع میشد اعضای شورای حکام با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و همچنین اتخاذ تصمیمهای شدیدتر علیه ایران موافقت میکردند. براساس گزارش با مخالفت غیرمتعهدها و چین و روسیه تعیین ضربالاجل برای ایران در این قطعنامه منتفی شد و همچنین بحث ارجاع قطعنامه به شورای امنیت نیز حذف شده است.
2) قنبری: پیشنویس گزارش نهایی تحقیق و تفحص از شورای عالی ایرانیان آماده شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=8&day=28&id=1213845
سخنگوی تحقیق و تفحص از شورای عالی ایرانیان خارج از کشور مجلس از تهیه شدن پیشنویس گزارش تحقیق و تفحص خبر داد. داریوش قنبری، نماینده ایلام در مجلس در گفتوگو با خراسان، با اعلام این خبر افزود: «این پیشنویس برای بررسی و تصویب نهایی هفته جاری در نشست اعضای کمیته مطرح خواهد شد و در صورت تصویب در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ارایه خواهد شد.»
کیهان
1) یک مقام آمریکایی: باید مردم ایران را هدف گرفت
http://www.kayhannews.ir/900828/2.htm#other205
مقامات آمریکایی بارها مدعی شدهاند که هدف از اعمال تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران فشار به حکومت این کشور برای تغییر رفتار و یا رژیم است.
پس از تصویب هر قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت یا در سازمانهای غربی، سردمداران کاخ سفید در اقدامی نمایشی و فریبکارانه مدعی میشوند که اصلیترین نگرانیها از اعمال تحریمها، آسیب دیدن مردم ایران است.
2) ابویی: فروش طلای خارجی از امروز ممنوع است
http://www.kayhannews.ir/900828/4.htm#other401
معاون پیشگیری و هماهنگی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعلام کرد از امروز فروش مصنوعات خارجی طلا ممنوع است.
اعتماد
1) تحریم وزیر امورخارجه ایران از سوی سویس
http://www.etemaad.ir/Released/90-08-28/204.htm
به گزارش ایسنا، خبرگزاری فرانسه از ژنو گزارش داد که دولت سویس روز جمعه تحریمها برضد ایران را شدت بخشیده و اسامی 116 نفر از جمله علیاکبر صالحی را در فهرست افراد تحت تحریمهای مالی و مسافرتی قرار داده است.
2) موشکهای سوری آنکارا را نشانه گرفت
http://www.etemaad.ir/Released/90-08-28/144.htm
موشکهای سوریه آماده شلیک هستند و آنگونه که منابع مطلع میگویند، بیشتر این موشکها به سمت شمال نشانهگیری شدهاند.
منابع آگاه نظامی در سوریه خبر میدهند پس از آنکه رهبران اخوانالمسلمین این کشور در درخواستی رسمی از ترکیه خواستند تا در سوریه مداخله نظامی کند، روابط میان دمشق و آنکارا بیش از پیش تیره شده است و اکنون صدها موشک میانبرد و دوربرد سوریه که برخی از آنها از دقیقترین موشکهای زمین به زمین موجود در جهان هستند، اقتصاد ترکیه را هدف قرار گرفتهاند تا در نبرد آینده، این رژیم صهیونیستی برنده ماجرا باشد.
جام جم
1) ناکامی آمریکا در وین
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100859762986
نشست پاییزه شواری حکام، برای آمریکا و اسراییل خوشیمن نبود؛ چرا که ناکامی غرب را در به تصویب رساندن قطعنامهای تند علیه ایران در پی داشت و دیپلماتهای آمریکایی دست خالی به خانه برگشتند. مقر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین طی دو روز گذشته، بار دیگر شاهد برگزاری نشستی با حضور دیپلماتهای کشورهای عضو بود و مانند چند سال گذشته، پرونده هستهای ایران به یکی از موضوعات پربحث نشست آژانس تبدیل شد. این جنجال البته قبل از برپایی نشست پاییزه شورای حکام به راه افتاده بود؛ چرا که یوکیا آمانو مدیرکل آژانس در گزارشی که پیش از برگزاری نشست مذکور درباره فعالیتهای هستهای ایران به اعضای شورای حکام آژانس داده بود، ادعاهای ثابتنشده آمریکا دال بر مشاهده شدن تحرکات هستهای نظامی را مطرح کرد.
2) نخستین گردهمایی بزرگ جبهه متحد اصولگرایان
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100859763620
اولین گردهمایی بزرگ جبهه متحد اصولگرایان، پنجشنبه گذشته با سخنرانی آیتاله مهدویکنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد.
آفرینش
1) علی لاریجانی: اسراییل بداند ایران حریف سختی است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16106#91928
رییس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر پرهیز از اختلافات در شرایط فعلی گفت: «اختلاف نظر همیشه وجود دارد اما در شرایط فعلی باید از مسایل حاشیهای پرهیز و وحدت را به هر شکل که شده حفظ کرد.» به گزارش ایسنا، علی لاریجانی با تاکید بر اینکه «امروز تمام هم و غم مسوولان اجرایی کشور باید رفع مشکلات معیشتی و اشتغال مردم باشد» گفت: «امروز باید مسوولان اجرایی خدمت به مردم را در اولویت کارهای خود قرار دهند و حاشیهسازی نکنند و به دنبال حاشیهها نروند.»
2) آمانو: تیمی به ایران اعزام میشود
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16106#91929
یوکیا آمانو ضمن تکرار ادعای خود مبنی بر انجام برخی فعالیتهای هستهای دارای ابعاد نظامی در ایران از تقاضای آژانس از جمهوری اسلامی برای اعزام تیمی از بازرسان به سرپرستی هرمان ناکارتس به ایران در حالی خبر داد که دیپلماتها مدعی شدهاند آمریکا و متحدینش با صرف نظر از برخی درخواستهای خود سعی کردهاند موافقت چین و روسیه را برای صدور قطعنامهای علیه ایران در نشست روز جمعه شورای حکام جلب کنند.
دنیای اقتصاد
1) جواد لاریجانی: حتا یک نفر در ایران مخفیانه محاکمه و مجازات نمیشود
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=278243
به گزارش ایسنا، محمدجواد لاریجانی که در صدر یک هیت عالیرتبه حقوق بشری در نیویورک به سر میبرد با تاکید بر اینکه بزرگترین دستآورد جمهوری اسلامی ایران در 30 سال گذشته ایجاد یک مردمسالاری اسلامی بوده است که مسوولان با اراده مردم از نردبان قدرت بالارفته و با خواست آنان پایین آمدهاند، تصریح کرد: «در این گزارشها که متاسفانه به عنوان سند به سازمان ملل ارایه شده، آمده است که ایران به طور مخفیانه افراد را دستگیر، بازجویی و حتا اعدام میکند. این ادعا در حالی مطرح میشود که همه میدانند کوچکترین احکام صادر و اجرا شده در ایران حتا گاهی زودتر از اینکه مسوولان امر مطلع شوند در رسانهها منعکس میشود. حتا یک نفر در ایران به صورت مخفیانه محاکمه و مجازات نشده است.»
2) انتقال پیکر احمد رضایی به ایران
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=278237
پیکر احمد رضایی فرزند محسن رضایی بعد از انتقال به تهران، امروز تشییع میشود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی محسن رضایی، هر چند پلیس دبی تاکنون درباره علت درگذشت مشکوک احمد رضایی دو بار بهصورت ضد و نقیض اظهار نظر کرده، اما بر اساس دستور قاضی پرونده از دادن مدارک و مستندات به خانواده رضایی و سفارت جمهوری اسلامی خودداری کرده و بیان شده است تا قبل از اتمام تحقیقات، ارایه مدارک و مستندات مقدور نیست.
خبر / رادیو کوچه
درحالی که آمریکا، بریتانیا و روسیه از قطعنامه تازه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه جمهوری اسلامی استقبال کردهاند، مقامهای این کشور تاکیده کرده که این قطعنامه «نتیجه معکوس» خواهد داشت.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا ساعتی پس از صدور این قطعنامه در روز جمعه با صدور بیانیهای اعلام کرد که دولتش از این قطعنامه استقبال میکند.
در بیانیه خانم کلینتون آمده است: «جهان به صورتی متحد پیامی روشن برای ایران فرستاد مبنی بر اینکه شواهد ارایه شده در تازهترین گزارش یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس، این کشور را عمیقن به دردسر انداخته است.»
به گفته خانم کلینتون، گزارش آقای آمانو «روشنترین تایید» بر امری بود که دولت آمریکا از مدتها پیش از آن اطلاع یافته بود؛ و آن اینکه جمهوری اسلامی به رغم انکار دایمیاش، در پی دستیابی به تکنولوژی و تجهیزاتی است که تنها در یک برنامه تولید سلاح اتمی کاربرد دارد.
همچنین وزارت امور خارجه روسیه با صدور بیانیهای اعلام کرد که در تدوین قطعنامه تازه شورای حکام در مورد ایران مشارکت داشته و طبیعتن به آن رای مثبت داده است.
روسیه ابراز امیدواری کرده است که این قطعنامه مبنایی برای حل اختلافات مربوط به برنامه اتمی ایران فراهم کند.
در بیانیه وزارت امور خارجه روسیه آمده است که هدف تهیهکنندگان قطعنامه، محکوم کردن کسی نبوده است بلکه آنها خواستهاند که بر ادامه مذاکرات تاکید کنند و تنشهایی را که اخیرن «به صورت مصنوعی» در مورد فعالیتهای اتمی ایران ایجاد شده بود، کاهش دهند.
این در حالی است که ایران از صدور قطعنامه جدید شورای حکام و انتشار گزارش تازه آقای آمانو ابراز یاس کرده و گفته است که این قطعنامه نتیجه معکوس خواهد داشت.
علیاصغر سلطانیه، نماینده دایم جمهوری اسلامی در آژانس پس از تصویب قطعنامه در یک کنفرانس خبری گفت: «قطعنامههایی مانند آنچه امروز تصویب شد همیشه نتیجه معکوس داده است. این قطعنامه هم عزم ما را برای ادامه فعالیتهای مشروع اتمی جزم میکند.»
مقامات و رسانههای داخلی ایرانی در عین حال از اینکه به گفته آنها آمریکا نتوانسته است تمام موارد مورد نظر خود را در قطعنامه بگنجاند اظهار خشنودی کردهاند.
در این قطعنامه که با ۳۲ رای مثبت در برابر ۲ رای منفی (کوبا و اکوادور) و یک رای ممتنع (اندونزی) به تصویب رسید، از ایران میخواهد که به میز مذاکره با گروه 1+5 بازگردد، غنیسازی اورانیوم را متوقف و به طور کامل با آژانس همکاری کند.
بیشتر بخوانید:
«قطعنامه شورای حکام صادر شد»
خبر / رادیو کوچه
ماریو مونتی، نخست وزیر ایتالیا که دولتی متشکل از تکنوکراتها تشکیل داده، روز جمعه، 18 نوامبر، موفق شد تا از پارلمان رای اعتماد بگیرد.
پس از آنکه آقای مونتی خواستار آن شد که تا برگزاری انتخابات جدید در سال ۲۰۱۳ اجازه داده شود تا وی زمام امور را در دست داشته باشد، مجلس ایتالیا با ۵۵۶ رای موافق در مقابل ۶۱ رای مخالف به برنامه دولت جدید رای مثبت داد.
وی از پارلمان ایتالیا خواست علارغم تلخیها و دردناک بودن برخی اقدامات دولتش که باید در حوزه اقتصادی صورت گیرد، سیاستمداران به دولت وی پشت نکرده و تا انتخابات از قبل تعیین شده آینده از روی کار ماندن دولت وی حمایت کنند.
سیلویو برلوسکونی، سیاستمدار ایتالیا که تا قبل از آقای مونتی زمام امور را در دست داشت گفت از درخواست دولت جدید حمایت میکند.
سنای ایتالیا هم روز پنجشنبه با ۲۸۱ رای مثبت در مقابل ۲۵ رای منفی با برنامه دولت جدید موافقت کرده بود. ماریو مونتی اعلام کرده که هفته آینده با صدراعظم آلمان و رییس جمهوری فرانسه دیدار خواهد کرد.
وی قول داده که با فرار از مالیات مبارزه کند و سیستم بازنشستگی را اصلاح کند تا از فشار بار بدهیهای کشور کاسته شود.
نخست وزیر جدید تحت فشار قابل توجهی قرار دارد که به سرعت گامهایی بردارد چرا که هزینههای استقراض برای ایتالیا بهشدت بالا رفته و امکان ادامه این وضع وجود ندارد.
ماریو مونتی در مقابل سناتورهای پارلمان ایتالیا قول داد که به وعده متوازن کردن تراز مالی کشورش تا سال ۲۰۱۳ پایبند بماند و از بدهیهای کشور بکاهد. وی پیش از رایگیری در پارلمان گفت «آینده یورو به تحولاتی بستگی دارد که ظرف چند هفته آینده در ایتالیا اتفاق خواهد افتاد.»
بیشتر بخوانید:
«اعمال سیاستهای ریاضتی جدید در ایتالیا»
خبر / رادیو کوچه
هفته سیزدهم لیگ برتر فوتبال باشگاههای ایران، روز جمعه، 18 نوامبر، با برگزاری هفت دیدار آغاز شد که در مهمترین دیدارها، تراکتورسازی تبریز و ذوب آهن اصفهان برابر حریفان خود تن به شکست دادند و داماش گیلان به یک پیروزی پرگل دست یافت.
در نخستین دیدار این هفته، تیم فوتبال نفت تهران در خانه شهرداری تبریز با تساوی 2 بر 2 متوقف شد و فرصت صدرنشینی در جدول رده بندی لیگ برتر را از دست داد.
ملوان بندر انزلی هم توانست میهمان خود فجرسپاسی شیراز را با دو گل از پیش رو بردارد.
همچنین تیمهای راه آهن شهرری و سایپای البرز به تساوی 2 بر 2 رضایت دادند.
مس کرمان با یک گل مغلوب حریف خود شاهین بوشهر شد.
اما در پرگلترین دیدار آغازین این هفته داماش گیلان با چهار گل تیم ته جدولی مس سرچشمه را از پیش رو برداشت.
در دیدار دیگر هم ذوب آهن در زمین خود نتوانست پیروز شود و بازی را 3 بر یک به حریف آبادانی خود صنعت نفت واگذار کرد.
در آخرین دیدار روز جمعه هم تراکتورسازی در اهواز برابر فولاد خوزستان 2 بر 1 شکست خورد.
در ادامه هفته سیزدهم روز شنبه، صبای قم – استقلال تهران و پرسپولیس – سپاهان اصفهان به مصاف هم خواهند رفت.
بیشتر بخوانید:
«صعود یکپلهای تیم فوتبال راهآهن با تساوی در لیگ»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر