-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 11/02/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



وضعیت جسمانی حسین رونقی ملکی و محبوبه کریمی از زندانیان سیاسی نامساعد گزارش شده است.

حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر پس از دو عمل جراحی در بیمارستان، روز گذشته توسط ماموران به زندان اوین بازگردانده شد.

به گزارش خانه حقوق بشر ایران، حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویسی که از ۲۲ آذر ماه سال ۱۳۸۸ بدون یک روز مرخصی در زندان اوین به سر می‌برد، روز گذشته به فاصله کوتاهی بعد از دو عمل جراحی به زندان اوین و بند ۳۵۰ بازگردانده شد.

این وبلاگ‌نویس که برای چهارمین بار در طول هشت ماه گذشته مورد عمل جراحی قرار گرفته، از وضعیت بد جسمی و ناراحتی کلیوی رنج می‌برد و نیاز مبرم به رسیدگی مداوم پزشکی دارد. علی‌رغم این موضوع مسئولین قضایی و امنیتی از اعطای مرخصی به وی خودداری می‌کنند.

احمد رونقی ملکی پدر این زندانی سیاسی در خصوص آخرین وضعیت وی و پیگیری مرخصی استعلاجی او به «خانه حقوق بشر ایران» گفت: "سه نامه تایید پزشکان که به وضعیت بد جسمی حسین اشاره کرده بودند و نامه‌ی پزشکی قانونی را که طی روزهای گذشته گرفتیم را به دادستانی تهران داده‌ایم و همچنان منتظر اعطای مرخصی به او هستیم. مدارک پزشکی کامل است، سه پزشک آن را تأیید کرده‌اند و پزشکی قانونی هم به وضعیت وخیم حسین اشاره کرده و گفته است که حسین باید در بیرون از زندان به درمان خود بپردازد، اما دادستانی هنوز جوابی به ما نداده است."

احمد رونقی در مورد آخرین وضعیت فرزندش گفت: "اوائل آبان او را با تأخیر به بیمارستان منتقل کردند. در روز سوم آبان ماه یک جراحی روی حسین انجام شد که ببیند محل خون‌ریزی کلیوی حسین از کجا است و آن را درمان کنند. روز چهار آبان ماه هم به خاطر وضعیت بد کلیه‌ها و درمان آن عملی روی حسین انجام شد که طی آن لوله‌ای در بدنش قرار دادند. برای حدود دو ماه دیگر نیز تاریخ عمل مجدد در نظر گرفته‌اند. اما اگر با همین شرایط در زندان بماند، امکان عفونت کلیه‌‌اش و از دست دادن آن بسیار زیاد خواهد. این مسأله می‌تواند سلامت جانی فرزندم را به خطر بیاندازد."

پدر این وبلاگ‌نویس که ماه‌ها است پیگیر گرفتن مرخصی استعلاجی برای فرزندش است و هر هفته مجبور است مسافت شهر ملکان در تبریز تا تهران را برای این پیگیری‌ها و ملاقات با فرزند طی کند، با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی فرزندش گفت: "نزدیک به دو سال است که حسین بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد. این در حالی است که دست کم یک سال از این مدت را در وضعیت بد جسمی گذارنده است. حسین چهار بار عمل جراحی کرده در این یک سال و از نظر روحی هم دیگر وضعیت خوبی ندارد. ما همچنان می‌خواهیم که به او مرخصی پزشکی بدهند تا بتوانیم او را بستری کنیم و از او مراقبت کنیم."

اصرار بر نگهداری این وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر در درون زندان و عدم اعطای مرخصی موجب تشدید بیماری کلیوی وی در بند ۳۵۰ زندان اوین شده است؛ احمد رونقی پیش‌تر نیز گفته بود که "حسین قبل از زندان به طور کامل سالم بوده است و به خاطر فشارهای روحی و جسمی که در دوران بازداشت یک ساله بر او وارد شده دچاری بیماری شده است، اما با این همه عدم رسیدگی پزشکی به وی و نگهداشتن وی در محیطی مثل زندان که با توجه به بیماری برای وی بد است، موجب تشدید بیماریش شده است."

در طول یک سال گذشته پزشکان بارها تأکید کرده بودند که رونقی باید مورد مراقبت پزشکی دائم و در محیطی غیر از زندان نگهداری شود، در غیر این صورت بیماری وی تشدید خواهد شد و موجب صدمات جسمی شدید به وی می‌شود. علی‌رغم این توصیه‌ها و درخواست‌های مکرر پزشکان و خانواده از اعطای مرخصی به این وبلاگ‌نویس تاکنون خودداری شده است.

به گزارش جرس، پیش‌تر دادستان تهران نیز در مقطعی با مرخصی وی موافقت کرده بود، اما اطلاعات سپاه پاسداران با اصرار بر نگهداری وی در زندان جلوی مرخصی رونقی را گرفته بود.

حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر هم اکنون نزدیک به ۷۰۰ روز است که بدون مرخصی در زندان اوین به سر می‌برد. وی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی این بند زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به تأیید رسیده و این وبلاگ‌نویس هم اکنون با وجود بیماری و نیاز مبرم به درمان پزشکی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در بند ۳۵۰ زندان اوین است.

از سوی دیگر، محبوبه کرمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین نیز از لحاظ جسمی شرایط نامساعدی دارد و قادر به تحمل ادامهٔ حبس نیست.

به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محبوبه کرمی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از مدتی پیش به دلیل ابتلا به کم خونی به سبب پایین آمدن هموگلوبین خونش، دچار سر درد‌های شدیدی شده است. وی هم چنین به دلیل تشدید این بیماری دوبار در بند به حالت نیمه بیهوش درآمده است.

پزشک زندان اوین به دلیل ابتلای وی به کم خونی احتمال اینکه وی به حالت کما برود را نیز داده است. بر اساس این تشخیص خانواده وی نیز اقدام به ارسال دارو به زندان کرده‌اند و هم چنین درخواست مرخصی استعلاجی نیز از سوی این زندانی ابلاغ شده است.


 


حامد فروتن

فرمان تشکیل قرارگاه دفاع سایبری به رئیس سازمان پدافند غیر عامل جمهوری اسلامی ابلاغ شده است و وزارت اطلاعات از جمله دستگاه های دخیل در ایجاد این قرارگاه خواهد بود. به گفته سردار غلامرضا جلالی که ریاست سازمان پدافند غیرعامل را بر عهده دارد رصد تهدیدات سایبری علیه زیرساخت های امنیت ملی، اعلام هشدارهای ملی در برابر تهدیدات امنیتی، ایمن سازی زیرساخت های کشور نسبت به تهدیدات سایبری و ایجاد توان بازدارندگی در این حوزه از جمله وظایف قرارگاه دفاع سایبری است.
فضای مجازی و حوزه های مربوط به فناوری اطلاعات و اینترنت بارها از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به عنوان تهدیدی برای امنیت نظام قلمداد شده است. با این نگاه، سازمان ها و دستگاه های مرتبط در ایران تمام تلاش خود را مصروف کنترل و تسلط بر این فضا می کنند. این امر بویژه در دو سال گذشته شدت بیشتری به خود گرفته و اگر نگاهی به اظهارنظرهای مسئولین در این باره بیندازیم متوجه خواهیم شد که چهره های نظامی و امنیتی بیشترین حجم اعلام نظر درباره فضای اینترنت و نبرد سایبری ایران با دیگر کشورها و کاربران داخلی را به خود اختصاص داده‌اند. آنها بر این باورند که میان جمهوری اسلامی با کشورهای غربی «جنگ سایبری» برقرار است.
تمامی این اظهارنظرها از مضامین مشترکی برخودارند؛ مضامینی که حکایت از نگرانی مسئولان جمهوری اسلامی از گردش آزاد اطلاعات در فضای اینترنت و اقدامات احتمالی کشورهای غربی برای تسهیل دستیابی کاربران ایرانی به اینترنت محدود نشده، دارد. آنها ضمن اینکه فضای مجازی و استفاده کنترل نشده از اینترنت را تهدیدی برای نظام بشمار می‌آورند همواره سعی داشته‌اند با مسلط نشان دادن نهادهای امنیتی بر این حوزه، فضای مجازی را برای کاربران ناامن جلوه دهند. چنانکه در ماه‌های گذشته علاوه بر هشدارهای مقامات امنیتی جمهوری اسلامی به شهروندان، چندین مرتبه اخباری نگران کننده درباره اقدامات سایبری ایران برای دسترسی به اطلاعات ایمیل های کاربران ایرانی منتشر شد که یکی از این اقدامات به عملیات «لاله سیاه» معروف شد.
وزیر اطلاعات ایران بارها برای تهدید کاربران ایرانی بر تسلط کامل دستگاه های اطلاعاتی بر فضای اینترنت تاکید کرده است. او مدتی قبل در گردهمايي مشترك مسئولان و هاديان سياسي نيروهاي مسلح گفته است: "تمام حركت‌هاي دشمن در فضاي مجازي زير ذره‌ بين بر و بچه ‌هاي بدنه وزارت اطلاعات است و اين بدنه ايده‌‌هاي مختلفي براي مقابله با كارهاي دشمن در اينترنت و به ويژه در بخش شبكه ‌هاي اجتماعي داشته است كه در اين زمينه بسيار موفق بوديم... ما بايد در اينترنت فضاي امنيت اطلاعاتي به وجود بياوريم و اطلاعات بايد در آن‌جا حاكم باشد كه البته حاكم است."

امنیت شهروندان فدای امنیت نظام
اقدامات سازمان یافته برای تسلط و مقابله با دسترسی آزاد به اطلاعات از طریق اینترنت با راه اندازی شبکه‌ها و تشکیلات مختلفی که با هدف «نبرد سایبری»، هک و از کار انداختن سایت ها و رسانه های مورد هدف حکومت انجام شده به میزانی است که حتی کاربران عادی اینترنت در ایران را متوجه خود ساخته اند. از آن جمله می توان به فعالیت های «حزب‌الله سایبری»، «ارتش سایبری»، تشکیل «پلیس فتا» و برخی گروه‌ها با هویت نامعلوم که بیشتر آنها وابسته به سپاه پاسداران هستند اشاره داشت. همانگونه که حسین طائب، رییس سازمان اطلاعات سپاه گفته است "اطلاعات سپاه ماموریت‌های متعددی دارد و یکی از ماموریت‌ ها این است که در صورت فعالیت دشمن در فضای سایبری، بر آن فعالیت‌ها اشراف خوبی داشته..."
با این اوصاف جمهوری اسلامی سعی دارد به همان صورت که فضای اینترنت را برای خود تهدید قلمداد می کند به همراه تلاش برای منع ورود آزادانه شهروندان به این فضا با نشان دادن نظارت کامل خود بر اینترنت کاربران را با نگرانی و تهدید مواجه سازد. اما هدف دیگر اقدامات جمهوری اسلامی در حوزه سایبری را می توان مقابله با فعالیت های کشورهای غربی بویژه ایالات متحده عنوان کرد. در این باره وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات ایران با اشاره به پروژه اينترنت چمداني آمريكا این اقدام را مصداق بارز «سايبرتروريسم» قلمداد کرد و وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نیز درخصوص این طرح ادعا کرد که حکومت راهکار مقابله با آنرا را در اختیار دارد. ایران همچنین پس از نفوذ ویروس استاکس نت به نیروگاه های هسته ای این کشور نسبت به از بین بردن بسترهای این قبیل اتفاقات حساس‌تر شد. می توان گفت حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و مسائلی نظیر نفوذ ویروس استاکس نت به نیروگاه های هسته‌ای در تسریع راه اندازی قرارگاه دفاع سایبری موثر بوده اند.

ناتوانی در تولید محتوا
تا پیش از این فرماندهان سپاه و بسیج که برخی از آنها به غفلت نیروهای امنیتی و ارزشی از فضای مجازی اذعان کرده بودند با راه اندازی وبلاگ ها و سایت هایی که بسیجیان و طلاب محتوای آنرا تولید می کردند سعی در تقویت خود در این حوزه داشتند. سال گذشته، سردار همدانی فرمانده سپاه محمدرسول‌الله در گفت و گو با فارس از آموزش «1500 تکاور سایبری» و افزایش دو برابری ورود بسیجیان به عرصه نبرد سایبری خبر داده بود. علاوه بر اینها مدیریت مستقیم و یا با واسطه برخی خبرگزاری ها و روزنامه ها در ایران در دست سپاه پاسداران و سازمان بسیج قرار دارد که از جمله آنها می توان به روزنامه جوان، خبرگزاری فارس، سایت های دادنا و ندای انقلاب اشاره کرد.
اما به نظر می رسد مسئولان جمهوری اسلامی که نبرد محتوایی با رسانه های منتقد را برای حفظ نظام و مدیریت افکار عمومی به نفع جمهوری اسلامی کافی ندیدند به سوی اقدامات سخت افزاری و نرم افزاری برای محدودیت و ناامن کردن فضای اینترنت برای منتقدان و مخالفان خود رفته اند. آنگونه که خبرگزاری مهر در تیرماه گزارش کرده است به اذعان وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی "طی دو سال گذشته سرمایه گذاری بسیار زیادی در وزارت اطلاعات صورت گرفته که مجموعه اطلاعاتی کشور از حالت تدافعی بیرون بیاید و در مقابل دشمنان حالت تهاجمی بگیرد تا بتواند در نهایت آنان را سر جای خود بنشاند." حیدر مصلحی سپس اضافه کرد: «از جمله موفقیت‌ های ما در مقابله با فتنه 88 ناکارآمد کردن اقدامات دشمن در شبه مجازی بود چرا که اوباما یکی ازموفقیت ‌هایش را استفاده از کیف اینترنتی علیه جمهوری اسلامی ایران نام برده بود در حالی که ما در حدود یک ماه قبل از اینکه اوباما این موضوع را اعلام کند از این استراتژی آمریکا مطلع بودیم و راهکار مقابله با آنان را نیز تهیه کرده بودیم به طور یکه امروز دشمن اعتراف می‌کند که نتوانسته از شبکه مجازی برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.»
در این شرایط راه اندازی قرارگاه دفاع سایبری از جمله تازه ترین اقدامات حکومت ایران در عرصه ای است که مسئولان نظام آنرا «جنگ یا نبرد سایبری» نامگذاری کرده اند. این قرارگاه در واقع ستاد فرماندهی نبرد سایبری جمهوری اسلامی با دیگر کشورها و منتقدان و مخالفان داخلی اش خواهد بود که زیر ساخت های آن در وزارت ارتباطات و سپاه پاسداران مهیا شده است. آیت‌الله خامنه‌ای در بیست و نهم بهمن ماه سال گذشته سیاست های کلی نظام در بخش پدافند غیر عامل را در 13 بند به دستگاهها ابلاغ کرد. وی در بند اول این ابلاغیه کاهش آسیب پذیری و تسهیل مدیریت بحران در مقابل تهدیدات و اقدامات دشمن را از جمله اهداف پدافند غیر عامل برشمرده بود.
جلالی در همین راستا به مهر گفته است که قرارگاه دفاع سایبری جهت اجرایی شدن سیاست های رهبری ایجاد خواهد شد. رئیس سازمان پدافند غیر عامل درباره دستگاه های مشارکت کننده در این اقدام می گوید: "ساختار مشترکی بین وزارت دفاع، سازمان پدافند غیرعامل کشور، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایجاد کرده ایم که در این غالب مرکز دفاع سایبری بتواند پروژه ها و نرم افزارهایی که عمدتا کارکردهای زیرساختی برای کشور دارد مانند نرم افزارهای کاربردی را با استفاده از ظرفیت های دانشگاه ها، شرکت‌های خصوصی و محققین تولید کند."
وی رسالت قرارگاه دفاع سایبری را امنیت فضای تبادل اطلاعات عنوان کرده و ابراز امیدواری کرده است که در این رابطه "هماهنگی های لازم بین دستگاه های متولی اصلی امنیت و دفاع کشور که شامل وزارت اطلاعات، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت دفاع، سازمان پدافند غیرعامل می شود" به‌وجود آید. سازمان پدافند غیر عامل به صورت غیر مستقیم زیر نظر آیت‌الله خامنه‌ای قرار دارد. رئیس این سازمان با مشورت و پیشنهاد مسئولان نظامی و امنیتی همچون وزیر دفاع و با دستور رهبری منصوب می شود.

هراس از گردش آزاد اطلاعات و گسترش شبکه های اجتماعی
می توان گفت تشکیل قرارگاه دفاع سایبری بخشی از پروژه جمهوری اسلامی برای محدویت بیشتر فضای سیاسی و اجتماعی در ایران خواهد بود. در شرایطی که استفاده از اینترنت در ایران علاوه بر فیلترینگ بخش عمده ای از سایت ها با اختلالات بسیاری مواجه است اقدامات این قرارگاه تازه تاسیس نیز بر حجم این اختلالات و محدودیت ها خواهد افزود. آنطور که رئیس سازمان پدافند غیرعامل گفته است: «دفاع سایبری در برنامه همه دستگاه ها و وزارتخانه ها جزء اولویت های مهم ما به شمار می آید. در این رابطه علاوه بر انجام تست های نفوذ، کنترل و ایمن سازی، مانورهایی را هم در این حوزه اجرا خواهیم کرد.» جلالی در اظهارات خود بر بومی بودن شیوه ها و امکانات بکار گرفته شده در این قرارگاه تاکید کرده است اما فعالان سیاسی و آگاهان به حوزه آی تی در ایران معتقدند که کشورهایی نظیر چین و روسیه نیز برای سرکوب و محدود کردن شهروندان، امکانات و تکنولوژی در اختیار ایران قرار داده اند به صورتی که فعالان سیاسی در ایران چندین مرتبه از کشورهای مدافع آزادی بیان خواسته اند که از دسترسی حکومت ایران به این امکانات جلوگیری کنند.
به هر تقدیر مسئولان جمهوری اسلامی با این تصور که با نظارت و کنترل اینترنت بحران ها و مشکلات پیش روی نظام را مرتفع و یا به تعویق خواهند انداخت وارد این عرصه شده اند. نگرانی از خدشه به انحصار انتشار اطلاعات و اخبار حکومتی، تبادل آرا در شبکه های اجتماعی و فعالیت های احتمالی کشورهای غربی برای توسعه نشر اطلاعات آزاد از مهم ترین محرک های مقامات امنیتی جمهوری اسلامی برای محدود کردن هر چه بیشتر اینترنت در ایران است و ایجاد قرارگاه دفاع سایبری نیز تلاشی برای کاهش این نگرانی ها خواهد بود.
 


 


سایت گل

تيتراژ نود كه تمام شد عادل فردوسي‌پور را ديديم در حالي كه هول بود بلافاصله بعد از «به‌نام خدا» درباره فاجعه بزرگ رفتاری اين روزهاي جامعه ايران بگويد. حركت علني دو بازيكن فوتبال كه حالا برروي تمام اخبار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سايه انداخته است.

اينجا عرصه فراخ فوتبال است. جايي كه خطوط قرمز آنقدر باز هستند كه بشود حركت جنسي دو بازيكن فوتبال را در اين جامعه ظاهرا اخلاق‌گرا روي ميز تشريح گذاشت.در عین حال اما برنامه یا جریده ای نیست که درباره صحت یا نادرستی  اطلاق کلمه فاحشه برای بازیگران سینما از سوی یک کارگردان صاحب نام به بحث بنشیند؛همانطور که قبلا هم گفته ایم این مباحث فقط در جایی مجاز است که پای فوتبال وسط باشد.

بله . فوتبال .برنامه ديروز نود پر بود از احساسات زبان‌دار مجري و شدت عمل آنهايي كه پشت خط مي‌آمدند و بسان مصلحانه اجتماعي سعي در تأديب خاطيان داشتند ...ساعت 12 شب بود و دادگاه پیش روی بینندگان. انها تخمه می شکستند و از این پاسداری همه جانبه از اخلاق لذت می بردند.

اين در شرايطي بود كه 24ساعت بعد از آن اتفاق خبرساز، ماجرا ديگري هم رخ داده بود فحاشي دو بازيكن مشهور استقلال در زمين كه يكي از آنها از واژه‌اي نسبتا نژادپرستانه بر عليه ديگري استفاده كرده است. جمله او يك ليچار آبدار و غيرقابل نوشتن است كه در عصبانيت از گلو خارج شده است و محدوده‌اي نژادي دارد. به شهادت شاهدان اين دشنام گرچه در فرهنگ عمومي ما با تساهل ذاتي جامعه قابل گذشت به نظر مي‌رسد اما اگر به جای حنيف  مثلا جان تري اين جمله را برزبان مي‌راند حالا دوباره بازوبند تيم ملي را از كف مي‌داد. به جز اين، بايد از فحاشي بي پايان هواداران داماش به مازيار زارع نوشت. تقابلي كه در پس زمينه خود كينه عميق ميان دو شهر نزديك را نشان مي‌دهد؛ دو شهري كه در داربي‌هاي فوتبال اخلاق را زيرآوار بداخلاقي دفن مي‌كنند ...این نکات اما عوامانه در پس پرده می مانند چرا که هنوز دوربینی اختراع نشده تا صدا را ثبت کند!

برنامه شب گذشته نود در پس گزارش عجيب شبكه خبر درباره محكوم كردن حركت نصرتي و شيث روي آنتن رفت. در  اين بخش خبري گزارشگر با استفاده از كلمات تاثربرانگيز و پرسوز و گداز محكوميت دو بازيكن خاطي را بسيار ناكافي دانسته و با مقایسه این رسوایی با نمونه های خارجی خواستار محكوميت به مراتب بيشتر براي اين دو شده بود. يكي، دو ساعت بعد هم عادل فردوسي‌پور كه ذاتا علاقمند به تكلم در قامت مدعي‌العموم است روي صحنه آمد و برگ ديگري روي پرونده خاطيان گذاشت.او اما سه هفته قبل سعی در تکریم قهرمان فروریخته ای داشت که اولین حرکت مشابه را در یک داربی انجام داده بود...ما از مجتبی محرمی حرف می زنیم که در زمان خود بارها به محاکم قضایی رفت و هفته نامه ای عکس بزرگش را با ضربدری تاریخی روی گیشه فرستاد؛ زمان اما خلافکار آخر دهه 60 را ضعیف و قابل ترحم کرد(و البته این به خودی خود موضوع بسیار قابل بحثی است)   ...

آنچه كه شيث و نصرتي انجام دادند شنيع و قابل تنبيه است اما یادمان نرود اشتیاقی را که تماشای دوباره این خلاف در دل داشتیم. شوقی  که برای بعضی ها یادآور هجوم همه جانبه جامعه برای تماشای سی دی غیراخلاقی ای بود که از رابطه خصوصی یک بازیگر جوان پرده برمی داشت.این خباثتی بود که وجدان اجتماعی را در خود حل کرد و دخترک را ویران به سرزمینی دیگر فرستاد. اتفاقی مثل یک امتحان الهی که جملگی در آن گیم اوور شدیم!


 


در حالی که کارشناسان سیاست تعدیل نرخ ارز در بازار و تک‌نرخی کردن آن را مورد تاکید قرار می دهند، بانک مرکزی در تازه‌ترین اقدام خود  ارز را سه‌نرخی کرد.
از این پس به جز قیمت ارز موجود در بازار و ارز ارائه‌شده از سوی بانک مرکزی، ارز مسافرتی هم به قیمتی جداگانه از سوی این بانک فروخته می‌شود.
مبنای فروش ارز مسافری، قیمت شعب ارزی در مناطق آزاد اعلام شد.
امیر رحیمی ، مدیر اداره سیاستها و مقررات ارزی درمورد دلایل بانک مرکزی برای تغییر در نحوه پرداخت ارز مسافرتی گفت:" براساس اطلاعات واصله در ماه های گذشته و پس از آن که اختلاف بین نرخ رسمی ارز با بازار غیررسمی زیاد شد ، بانک مرکزی تصمیم گرفت با پیش بینی مکانیزم هایی ، از سوء استفاده برخی افراد سودجو و فرصت طلب جلوگیری نماید . به همین منظور ارائه ویزای کشور مقصد ، بلیت مسافرت ، اصل فیش پرداخت عوارض خروج از کشور ، تعهد کتبی مسافر مبنی بر خرید ارز مسافرتی فقط از یک منبع را الزامی و به بانکها اعلام نمود تا صفحه آخر گذرنامه و همچنین فیش پرداخت عوارض را به مهر« ارز مسافرتی پرداخت گردید » ممهور نمایند . ولی متاسفانه علیرغم تمامی این پیش بینی ها از مبادی مختلف خصوصاً بانکها مطلع شدیم که این افراد از طریق جعل ، تقلب و همچنین انجام مسافرت های صوری حتی چند ساعته نسبت به دریافت ارز مسافرتی اقدام می نمودند و حتی در این رابطه با توافقات قبلی درخصوص انتفاع طرفین از ارز مسافرتی دریافتی ، از افرادی به صورت گروهی استفاده می کردند."
مدیر اداره سیاستها و مقررات ارزی در ادامه افزود:" به جز مراتب عنوان شده ، ازدحام مسافرین غیرواقعی در بانکها و کمیاب شدن بلیت مسافرتی برای مسافرین واقعی ، بانک مرکزی را بر آن داشت تا در راستای یکی از وظایف مهم این بانک یعنی صیانت از منابع ارزی و جلوگیری از به هدررفتن آن ، بخشنامه اخیر مبنی بر ارائه ارز مسافرتی بر پایه نرخ بازار فرعی ارز را صادر نماید ."
به گفته رحیمی پرداخت ارز در بخشهای ضروری دیگر همچون :‌ ارز درمانی برای بیماران و دانشجویان اعزامی به خارج از کشور به همان صورت قبلی ادامه دارد .
وی اعلام کرد:" نرخ بازار فرعی ارز ، نرخی است که واحدها و شعب ارزی مستقر درمناطق آزاد براساس آن نسبت به فروش ارز اقدام می نمایند و توسط بانک مرکزی تعیین می گردد."

افزایش روزانه قیمت دلار در بازار ایران

 

در همین حال نرخ دلار در بازار ایران همچنان بالا می‌رود و کسی را یارای مقابله با آن نیست.
قیمت دلار که در ابتدای هفته به ۱۳۰۳ توامن رسیده بود، روز سه‌شنبه در بازار تهران به قیمت ۱۳۱۸ تومان به فروش رفت.
این درحالی‌ست که بانک مرکزی برای کاهش نرخ ارز نه تنها نتوانسته اقدامی اساسی انجام بدهد بلکه فقط قیمت ارز دولتی را بالا برده است.
همچنین بانک مرکزی تازه‌ترین تصمیم خود برای تعدیل نرخ ارز را روز سه‌شنبه اعلام کرد.
براساس این تصمیم از این پس این بانک ارز دولتی و مسافرتی را به قیمت‌های جداگانه خواهد فروخت و در واقع سه نرخ ارز در بازار وجود خواهد داشت.
درحالی که کارشناسان اقتصادی مدام بر لزوم تک‌نرخی کردن ارز تاکید داشته‌اند و ظاهرا این موضوع از سیاست‌های دولت و بانک‌مرکزی نیز هست، اما از روز چهارشنبه این هفته ارز در ایران که تاکنون دو نرخی بود، سه‌نرخی خواهد شد.
اکنون بانک مرکزی هر دلار را به قیمت ۱۰۸۶۸ ریال ارائه می‌کند.
یورو نیز در حالی در بازار آزاد ایران به قیمت ۱۸۲۵ تومان به‌فروش می‌رود که بانکمرکزی آن را ۱۵۰۲۴ می‌فروشد.
قیمت سکه اما در بازار تهران نسبت به روز گذشته چندان افزایشی نداشت و سکه تمام بهار آزادی روز سه‌شنبه در بازار تهران به قمیت ۶۰۰ هزار تومان به فروش رفت.
قیمت نیم‌سکه نیز ۲۷۹ هزار تومان شده است.
هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز به قیمت ۵۳۸۵۰ تومان در بازار ایران به فروش رفت.
اما قیمت طلا در بازارهای جهانی با کاهش بحران هفته گذشته و کمترشدن تقاضا در این هفته، تغییرات کمتری داشت و روز سه‌شنبه هر اونس طلا در بازارهای نیویورک به قیمت ۱۷۰۷.۰۷ دلار به فروش رسید.
هرچند کاهش قیمت طلا در بازار جهانی بر معاملات آتی سکه در ایران تاثیرگذار بود.
با کاهش حدود ۳۰ دلاری قیمت طلا در روز سه‌شنبه قیمت سکه در معاملات آتی روز دوشنبه حدود ۶ هزار تومان در هر قرار داد دچار افت قیمت شد ولی امروز با افزایش حدود ۱۵ دلاری طلا، بخشی از کاهش روز گذشته جبران شد و به ۲ تا ۵ هزار تومان رسید.
انس جهانی نیز در حال حاضر در نوسان بوده و مدام یک دلار افت یا رشد می‌کند، بنابراین دچار نوسان است و در رقم مشخصی ثابت نشده است. یکی از دلایل کاهش انس جهانی در روز گذشته اقدام کشور ژاپن به فروش طلا و کاهش ارزش پول ملی آنها است.
نقره نیز با تغییر اندک ۳۲.۷۹ دلار بود.
اما افت قیمت نفت همچنان ادامه دارد و هربشکه نفت خام روز سه‌شنبه ۹۰.۴۵ دلار به‌فروش رفت.
 


 


دانشجویان کوی دانشگاه تهران در اعتراض به مشکلات صنفی در روز ۱۳ آبان دست به تجمع خواهند زد.
در پی اعتراض صنفی دانشجویان کوی دانشگاه تهران در ۳۰ ام مهرماه امسال و تجمع صدها تن از دانشجویان در میدان اصلی کوی ، تشکلی به نام «شورای صنفی مستقل دانشجویان کوی دانشگاه تهران »، برای پیگیری مطالبات صنفی دانشجویان اعلام موجودیت کرد.

این تشکل در دومین بیانیه خود اعلام کرده که به علت عدم رسیدگی به مطالبات صنفی دانشجویان توسط مسئولان دانشگاه از دانشجویان می خواهد تا برای دومین بار در ساعت هفت بعد از ظهر روزجمعه ۱۳ آبان ماه در میدان اصلی کوی دانشگاه دست به تجمع بزنند.

همچنین این شورا در بیانیه خود از دیگر دانشجویان دانشگاههای دیگر دعوت کرده است تا در این روز به صورت مشترک برای رسیدگی به مشکلات صنفی خود دست به اعتراض بزنند .

متن بیانیه صادر شده از سوی این دانشجویان به شرح ذیل است: 

دانشجویان عزیز سراسر ایران به ویژه کوی دانشگاه تهران

کشور ما سالهاست که با ضعف شدید مدیریت علمی و دانشگاهی روبروست. ضعفی که ناشی از حضور مسئولین نالایق و چاپلوسی است که برای در انزوا قرار دادن قشر روشنفکر و پیشرو دانشجو از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند. مسئولینی که تنها با ارائه آمارهای دروغ و سراسر غلط سعی در انحراف افکار عموم مردم از نارضایتی دانشجویان عزیز دارند. مسئولینی که با سیاسی و برانداز جلوه دادن فعالیت ها و تلاش های علمی و صنفی دانشجویان در پی آنند تا صدای دانشجو را خفه کنند و جایگاه خود را به هر قیمت که شده حفظ نمایند. مسئولینی که نه به دانشجو و خواسته هایش و نه به توسعه و پیشرفت علم اهمیت می دهند. تحریم سایت های علمی از سوی این مسئولین و بازنشسته کردن اساتید بزرگ و به کارگیری استادان خاص و کم بهره از علم این را به خوبی نشان می دهد.

رتبه بندی دانشگاه های ایران در میان دانشگاه های جهان نیز خود بحثی دیگر است. همه این افتضاحات مدیریتی از ذهن بیمار کسانی ترشح می کند که سعی در ریشه کن کردن بنیان علم و اندیشه دارند و برای این هدف از هیچ اقدامی دریغ نمی کنند.

بی گمان کاهش شدید امکانات رفاهی و آموزشی، افزایش شدید هزینه های رفاهی، استفاده از اساتید گلچین شده نان به نرخ روز خور، امنیتی کردن فضای دانشگاه ها، جلوگیری از فعالیت تشکل های سیاسی و صنفی، جلوگیری از چاپ نشریات مستقل، ستاره دار کردن و تعلیق دانشجویان به بهانه های واهی همه و همه در راستای این هدف یعنی بی انگیزه کردن دانشجویان است.

هرچند بیکاری، تورم، فساد اداری و مالی حاکم بر جامعه خود دلیل دیگری برای بی انگیزه شدن دانشجویان و جوانان عزیز ایران است. اما همانگونه که همه می دانیم این سخت گیری های گفته شده در دانشگاه تهران و خوابگاه های آن بیش از همه جا محسوس است زیرا دانشجوی دانشگاه تهران در طول دهه های گذشته همواره پیشرو در تحولات و اعتراضات مدنی و اجتماعی بوده است
.
اما دانشجویان عزیز:

سیزدهم آبان فرصتی است تا دوباره نشان دهیم که دانشگاه و دانشجو برای همیشه زنده است. دانشجو به خواسته آنان که به عمد سعی دارند تا دانشجو را بمیرانند و یا آن را در ضعف قرار دهند هیچ گاه تن در نمی دهد. دانشجویانی که همواره در برابر ظلم و بی عدالتی برای احقاق حقوق خود و جامعه اش چون کوه استوار هستند. ۱۳ ابان روز خروش دانشجویان سراسر ایران برای اعتراض به وضع علمی و صنفی دانشگاه ها. ۱۳ آبان روز همدلی همراهی و همنوایی همه ما دانشجویان ایران برای احقاق حقوق از دست رفته خود از امکانات رفاهی تا آزادی اندیشه و بیان .

لذا از تمام دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه می خواهیم تا در عصر سیزدهم آبان ماه راس ساعت هفت بعد از ظهر در میدان اصلی کوی دانشگاه در اعتراض به وضع معیشتی خود دست به تجمع بزنند.

شورای صنفی مستقل دانشجویان کوی دانشگاه تهران


 


فرشته قاضی - روزآنلاین

محمد نوری زاد روز گذشته پس از انتشار نهمین نامه اش خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، به "روز" گفت که تاکنون هیچ یک از 9 نامه اش، پاسخی از سوی آیت الله خامنه ای به همراه نداشته اما او این نامه ها را برای مردم و ثبت در تاریخ می نویسد تا آیندگان بدانند در دورانی که خفقان بیداد میکرد و فضای امنیتی حاکم بود کسانی هم با رهبرشان با چنین ادبیاتی حرف زدند و پاسخی نگرفتند.

آقای نوری زاد در این مصاحبه هشدار داد که "ما در مجاورت فروپاشی بزرگ و فاجعه ای بزرگ هستیم".

آقای نوری زاد، مستند ساز، روزنامه نگار و نویسنده منتقد ایرانی است که پس از نوشتن سه نامه به رهبر جمهوری اسلامی، نامه ای نیز به رئیس قوه قضائیه نوشت و بازداشت شد. او به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام نظام، توهین به رهبری، رییس قوه قضاییه، رییس جمهور و امام جمعه مشهد، به سه سال و نیم حبس و 50 ضربه شلاق محکوم شد اما در زندان نیز به نوشتن نامه به رهبری ادامه داد.

این نویسنده و مستند ساز که اکنون آزاد است در نهمین نامه اش به آیت الله خامنه ای، با اشاره در پیش بودن انتخابات مجلس، نوشته: "ما که نمی خواهیم بعد از سی و سه سالی که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی سرداده ایم، هم استقلال را و هم آزادی را و هم جمهوری اسلامی را در خاک ببینیم؟ هیچ آیا از خود پرسیده اید با ریسمانی که چین و روسیه به گردن ما بسته اند، کدام استقلال؟ و با سانسور و زندان و ترسی که به جان جامعه درانداخته ایم، کدام آزادی؟ و با نکبتی که از معارف دینی افراشته ایم، کدام اسلام؟ ما و شما را چاره ای نیست مگر این که مردم خود را به بازی بگیریم و بدانها بها بدهیم. و این که در گام نخست، پاسدارانِ فربه از مالِ حرام را به جایگاه واقعی خود که پادگانها و مواقف نگاهبانی است، باز فرستیم. زندانیان سیاسی را و رقبای سیاسیِ خود را آزاد کنیم و از انتقاد نهراسیم و آن سوتر از خود و خویشانِ خود، برای دیگران نیز حق حیات قائل شویم".

او اما در مصاحبه با "روز" تاکید کرده که فضای ایران به شدت امنیتی است و "مبادا روزی فرا رسد که برای تغییرات دیر باشد؛ مسئولان آمادگی تغییرات داشته باشند اما دیگر زمانش گذشته باشد."

مصاحبه "روز" با محمد نوری زاد و همچنین آخرین نامه او به آیت آلله خامنه ای را در ذیل بخوانید.

 

آقای نوری زاد، نهمین نامه شما به آیت الله خامنه ای منتشر شده آیا در این مدت هیچ پاسخی از او دریافت کرده اید؟

درباره این نامه ها مطلقا هیچ پاسخ و تماسی با من نبوده؛ ظاهرا من به یک شرافت و شانی از قلم رسیده ام که بنویسم و کاری به پاسخ نداشته باشم و کار خود را بکنم. چون گرچه روی سخن من با ایشان است ولی این مردم هستند که این نامه را می خوانند و قضاوت خواهند کرد، تاریخ قضاوت خواهد کرد و مهم ثبت چنین نامه هایی با چنین رویکرد خیرخواهی برای آیندگان است که بدانند در دوران خفقان و ترس که فضای امنیتی تندی حاکم بود کسانی با چنین ادبیاتی با رهبرشان صحبت میکردند و پاسخی نمی گرفتند. احساس میکنم که پاسخی هم دریافت نخواهم کرد، علت اش هم شاید این است که از موضعی می نویسم که بها دادن به آن برای بسیاری شاید کسر شان باشد. یک جایی صحبت از آشتی ملی در ایران کرده ام و آشتی ملی یعنی اینکه 50 درصد مردم را محق بدانیم و این پارامتر کمی نیست که 50 درصد برای مردم حق قائل شویم یعنی 50 قدم از 100 قدم خود عقب برویم.

 

در مورد نامه اول چه؟ وقتی اولین نامه را برای رهبر نوشتید به گمانم انتظار پاسخ از سوی او راداشتید و نگاهتان با امروز و نامه نهم تان متفاوت بوده، یعنی این ناامیدی امروز را آن موقع نداشتید.

بله. کاملا درست تشخیص دادید وقتی آن نامه را نوشتم می پنداشتم نامه ای که سراسر ادب و خیرخواهی است حداقلش یک عکس العمل، هرچند با مختصات ویژه، خواهد بود. ولی وقتی هیچ پاسخی نگرفتم و حتی از جانب اطرافیانی که نمی خواهم اسم ببرم، تهدید شدم نامه دوم را نوشتم و در این نامه دوست و دشمن را تعریف کردم. نامه سوم اما رویکردی عاطفی داشت و بیشتر احساسی بود و باز پاسخی نگرفتم. این همان مقطعی بود که با نگارش نامه به رئیس قوه قضائیه ـ یا تحت آن عنوان ـ زندان رفتم و نامه چهارم به رهبری را در زندان نوشتم و آشتی ملی را مطرح کردم. بعد در نامه پنجم به رهبری هشدار دادم که مراقب اطرافیانشان باشند و فتنه را در آستین خود ببینند نه در افرادی که با یک مختصاتی آمده اند و کار سیاسی کردند. در نامه ششم ایشان را به آن دنیا بردم و صحرای محشر و در نامه هفتم به اصطلاح بین ایران و امریکا به لحاظ فرهنگی و اجتماعی مقایسه کردم و از ایشان خواستم قضاوت کنند. در نامه هشتم هم به مقایسه زمان بعد از انقلاب با زمان شاه پرداختم و باز خواستم که خود قضاوت کنند. در نامه نهم فضای ترس و رعب و امنیتی که با مدیریت ایشان ایجاد شده مورد نظر بنده بوده. نامه اول در اصل خیلی پر از امید و همدلی بود ولی اینجا و در نامه نهم انگار آدمی هستم که سرمایه اش آسیب دیده و در یک گذرگاهی نشسته که شاید امید چندانی به آمدن وسیله ای که او را از این گذرگاه به جای امنی ببرد ندارد. در عین حال اما امید هم دارد. شما نمی دانید فضا در ایران چقدر امنیتی شده، بخصوص در عرصه سیاسی.شاید برای آدم هایی که کاری به هیچی نداشته باشند فضای خوبی است و مشکل چندانی نباشد اما به محض اینکه بخواهید سر بلند کنید و به اطرافتان نگاه کنید و بگویید کی برد چی شد و... فضا به شدن ناامن و امنیتی است.

 

با این حال شما همچنان آیت الله خامنه ای را پدر خطاب میکنید. چرا؟ با توجه به وقایع دو سال گذشته و نه نامه بی پاسخ مانده و روندی که خود توضیح دادید، چرا همچنان ایت الله خامنه ای را پدر خطاب میکنید؟

ما در جامعه ای زندگی میکنیم که این جامعه فضائلی دارد که هنوز از این فضائل، نور ساتر می شود. باور ما بر این است که اگر ولایت فقیه تعریف درستی بشود، انسان های غربی هم بدان تمایل پیدا میکنند. ولایت فقیه انسانی که عاشق و فدایی مردم اش باشد، مشتاق افروختن پرچم آزادی باشد، عین یک انسان عادل پاکنهاد و دوستدار، رهایی مردم از آغوش جهل باشد و ذره ای خطا را در حیطه خود تحمل نکند، انصاف داشته باشد و عادل باشد و... یک چنین موردی با هر عنوانی، حال من بگویم ولایت فقیه و شما بگویید رئیس جمهور یا گاندی یا هر عنوانی که داشته باشد، در دسترس مان داشته باشیم. نمیخواهم بگویم ناامید هستم، من مطلقا خواهان کوچکترین گزندی برای مردم مان نیستم برای همین با مخاطب قرار دادن ایشان، هشدار میدهم همه چیز دارد از دست میرود و شما شخصیت محوری هستید و هنوز می توانید خیلی کارها بکنید و جلوگیری کنید. این رویکرد من است. من موافق تندی و تنش لجام گسیخته نیستم بلکه در افق نوشتار ادیبانه مبتنی بر ادب تاکید دارم اما روح مطلب رساننده این است که مسئولیت ها با کیست و چه کسی این همه آسیب های جامعه را امضا کرده. این گونه صحبت کردن را مثل ترمیم آسیب بزرگ میدانم؛اما طور دیگر صحبت کردن خیلی هزینه دارد و آسیب های بسیار بزرگی در جامعه پیش می آید؛ رویکرد حذفی.اگر ولایت فقیه را اکنون حذف کنید جنگ داخلی شروع می شود و آسیب های بزرگی به زندگی مردم وارد می شود. ما مطلقا قصد براندازی نداریم، قصد آشوب نداریم بلکه قصد تغییر و اصلاح داریم، دوستدار زیبایی هستیم و نمیخواهیم زشتی باشد.زشتی در جامعه از طرف هر کسی باشد منفورو مطرود ماست. خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، این به این معنی است که انسان ها باید زیبا باشند و زیبایی را دوست داشته باشند. یعنی زشت نباشند و با زشتی ها مقابله کنند. ما می گوییم رئیس دولتی که درد است باید به هر شکل توسط دستگاه قضایی پایین کشیده شود. می گوییم وقتی ترس و رعب را حاکم کردید نمیانده های مجلس نمی توانند کار خود را بکنند و با ترس و لرز یکی استعفا میدهد و شرایط طوری می شود که بالاخره سئوال از رئیس جمهور مطرح شود اما الان هم ترس شان این است که با مدارکی که این آقا از وزارت اطلاعات برده چه خواهد گفت و چه خواهد کرد و.. شاید جلسه را غیر علنی کنند و... ما با اینها مشکل داریم و انگشت را به سوی دزدان در جامعه می بریم اما معتقدیم با همان دزد هم قانون باید برخورد کند.

 

اما شما با همه تاکیدی که بر ادبیات محترمانه و مودبانه داشتید و دارید هرگز پاسخی نگرفتید جز زندان. آقای نوری زاد آینده را چطور می بینید؟فکر می کنید آینده آیت الله خامنه ای چه خواهد بود؛ با توجه به اینکه هیچ یک از انتقادات دلسوزانه شما پاسخی نگرفت و انتقادات دیگران نیز به همین شکل.

آینده تا جایی دست ماست و از جایی دیگر دست ما نیست.آینده خودش آرزوهایش را بر شانه های یک ملت تحمیل خواهد کرد. تا یک جایی ما می توانیم در ترسیم آینده سهم داشته باشیم و به چرخ ها بر روی محورشان، ثبات بدهیم. اما یک جایی این چرخ ها از محور بیرون میزند و واژگونی و سقوط پیش می آید. این سنت خداوند است که برای هرجامعه ای که ظلم باشد فروپاشی در پیش است. ما هم در مجاورت یک فروپاشی بزرگ و فاجعه بزرگ هستیم؛ من در مجاورت چنین فروپاشی و فاجعه ای مودبانه با رهبر صحبت میکنم و هنوز انتظار دارم ایشان افق های خونین و پر تنش و پر از خونریزی راببینند.اگر به این افق ها اهمیت ندهند، چه بخواهیم چه نخواهیم این آسیب ها و فروپاشی خواهد رسید. 8 ماه پیش هرگز کسی متصور نبود که قذافی به چنین روزی بیفتد. علت اش این است که نفرت ها تلنبار می شود و میرسد به اینجا. قذافی مگر کم اسلحه داشت؟ اما یک جایی رسید که دیگر اسلحه هم کارایی نداشت؛نتوانست در مقابل نفرت مردم کارایی داشته باشد. اینجا هم نفرت ها دارد تلنبار می شود و شان من این است که مردم را از ورود به حادثه و آسیبی عظیم و خونین و مسئولان را به این خطر بزرگ هشدار بدهم و بگویم بدون خونریزی هم می توانیم با اسیب های کمتر تغییرات ایجاد کنیم. مبادا روزی بیاید که مسئولان آمادگی ایجاد تغییرات را داشته باشند اما دیگر زمان آن گذشته باشد.

 

یورش به منزل نوری زاد و توقیف فیلم ها و تجهیزات او

 آقای نوری زاد اما در نامه نهم اش به آیت الله خامنه ای تاکید کرده که شجاعت آیت الله خامنه ای این روزها جای خود را به پرخاش داده. او نوشته: "متاسفانه در این روزها، ما از شجاعتِ رهبرمان سراغی نمی بینیم. و آن سوتر، گاه ملاحظاتی را از وی دریافت می کنیم که شجاعتِ وی را به مخاطره و به حاشیه می رانند. آیا این جابجایی شجاعت و ملاحظه را به کیاست و درایت و درستیِ تشخیصِ وی ربط دهیم؟ یا که نه، این کهنسالی است که عارضه های خاصِ خود را برکشیده و بر زبان و قلمِ رهبرِ شجاعِ ما نشانده است؟ به گونه ای که او اکنون، نمی تواند دستور بازداشت و محاکمه ی دزدان صاحب نام داخل دولت را صادرکند. بلکه از آن سوی، راهِ دستگاهِ نیم بند قضا را نیز بر محاکمه ی آنان می بندد".

این نویسنده خطاب به آیت الله خامنه ای تصریح کرده: "ما به امید رسیدن به وعده ها و آرزوهای انقلاب، مردم خود را زده ایم و کشته ایم و غارتشان کرده ایم و به تلخ ترین وجه ممکن، آنان را به آوارگی در سایر کشورها ناچار ساخته ایم و عرصه را بر شهروندان خود تنگ گرفته ایم و در مقابل، عرصه های بهره مندی خود و خویشان خود را فراخ و فراخ تر ساخته ایم. قبول می فرمایید که در سخنان این روزهای خود، هرچه بر امید و پیشرفت و شکوفایی و دست یابی به بند بندِ سندِ سستِ "چشم انداز" اصرار ورزیم، بذر سخن در باد افشانده ایم. چرا که همه ی ما به چشم خود دیده و می بینیم: در جهان فهم، نام جمهوری اسلامی ایران جزو تحقیرشدگان و فرودستان رقم خورده است و کسی ما را به بازی نمی گیرد و به دوستی نمی پسندد. انقلاب ما بسیار زود پیر شد و قامتش خمید. در این پیرِ فرسوده، هیچ نشاطی و امیدِ نشاطی نیست. این است تصویر کهنسالی ما و شما در آیینه ی واقع نمای من."

او همچنین به فیلمی اشاره کرده که به طور محرمانه در حال ساخت آن برای ارائه به مقام رهبری بوده است؛ فیلمی درباره آنچه در زندان و بازجویی‌ها بر او گذشته است. آقای نوری زاد از یورش ماموران سپاه به منزلش و ربودن تجهیزات و فیلم های ضبط شده به این منظور خبر داده و با بیان اینکه "آنان اما مرا به قدر خود خام و ناپخته انگاشتند و ندانستند آنچه از من ربوده اند، تمامی فیلم های گرفته شده نیست و من نسخه ی بسیار کاملی از آن را با خود دارم" وعده داده است که فیلم مورد اشاره را تکمیل خواهد کرد و برای آیت‌الله خامنه‌ای خواهد فرستاد.

 


 


دکتر جليل شرکاء - اقتصاد ایرانی

 آقاى خاورى،نمى دانم الان کجاهستيد وچه مى کنيد اما چون من وشما کما بيش در موقعيتى مشابه هم قرار گرفته ايم وآن موقعيت هاخطير وسرنوشت ساز بوده است لازم ديدم نکاتى راازباب نصيحت وتجربه به شمايادآورى کنم،شايد به کارتان بيايد.اين نکات پندواندرز اخلاقى نيست،سرزنش هم نيست .هرچند اين روزها به هر دوى آن بسيار نياز داريد اما اين نکات صرفا بيان تجربه هايى است که شخصا داشته ام ولازم ديدم باشما به اشتراک بگذارم تا بهتر بدانيد چه بايدبکنيد.

من دردوران بسيار مشکلى درست يکسال قبل از پيروزى انقلاب اسلامى مديرعامل بانک ملى بودم.مى دانيد که آن روزها کشوردرچه شرايطى به سر مى بردوچه خطراتى در کمين يک بانک به عنوان جايى که پول زيادى در آن وجوددارد ،قرارداشت.شوروفضاى انقلابى همه جارا فراگرفته بودومن بايد علاوه بر مديريت اين فضا مراقب بانک وسرمايه هايش نيز مى بودم.روشن بود که باپيروزى انقلاب من نيز جزو مديران رژيم سابق محسوب شده وطبيعتا خطر در کمينم بود.همين جا بگويم که همسرمن آمريکايى الاصل است وپيش ازانقلاب کل خانواده وبچه هايم در آمريکا مقيم بودندوزندگى مى کردند.بااينکه خودم نه تابعيت ونه مجوز اقامت دائمى از آمريکاداشتم اما به خاطر مليت همسرم هيچ مشکلى براى ماندن در آمريکانداشتم.

به خاطردارم درست يکماه قبل از پيروزى انقلاب ودرحالى  که نخست وزير وقت بااصرار خواهش کرده بود برسرکاربمانم براى حل برخى گرفتارى هاى بانک ملى به خارج سفرکردم.درآْن روزهاتجار نمى توانستند کارهاى بانکى خودرا به راحتى انجام دهندونقل وانتقال پول به مشکل برخورده بود. لازم بود اين مشکلات رفع شود لذا در حساس ترين دوران ممکن از کشور خارج شدم وجالب است کارم تازمانى که انقلاب پيروز شد طول کشيد.يعنى موقع پيروزى انقلاب -22 بهمن -من خارج از کشور بودم.حالا بايد چکار مى کردم؟منطقى ترين راه که همه پيشنهاد واصرارمى کردند ماندن در آمريکا بود.همه مى گفتند مگر نمى دانى چه خبراست؟رفتنت با خودت است وبرگشتنت با خدا!بمان وهمه چيزرا فراموش کن...

باخودم خلوت کردم.نگاهى به سوابق بانک ملى وراهى که طى کرده تا به اينجارسيده انداختم،به خودم وهمکارانم فکرکردم وبعدشايد بزرگترين تصميم زندگى ام راگرفتم.به خودم گفتم من مديرعامل بانک ملى هستم وبايد اول ازهويت و کيان بانک،سپس از همکارانم وبعد از خودم دفاع کنم.پس بااولين پرواز به ايران برگشتم وبا طى تمام فراز ونشيب ها ومشکلات پيچيده وخطرناک بالاخره مى بينيد که الان سالم وسرحال وسرزنده ام وهيچ اتفاقى هم برايم نيفتاده است...

آقاى خاورى!پيشنهاد مى کنم با خودتان خلوت کنيد ودراين خلوت کمى به نام بانک ملى بينديشيد. بانک ملى ،نامش ملى است يعنى تجلى ملت ايران است.تجلى اراده وغرور ملي.تجلى اعتماد ملي.قبلا که بانکدارى ايران دردست روس وانگليس بودواسکناس هاى اين کشوررا هم خارجى ها چاپ مى کردند،همين ملت بودند که ريختند پشت مجلس واصرارکردندکه مى خواهند پولهايشان رادريک بانک ايرانى بگذارند.بانک ملى از سرمايه تک تک ايرانيان تشکيل شده وتشکيل شده که کارمالى مملکت دست خودمردم باشد. پس بانک ملى فقط يک بانک نيست يک فرابانک است که غرور واعتماد يک ملت رادر خودداردوشما رئيس يک چنين بانکى بوديد وسرنوشت و اعتمادملى به يک چنين بانکى درست يا غلط به نام شما پيوندخورده است.

به تاريخ بانک ملى ايران نگاه کنيد.درتاريخ اين بانک مديرى وجودنداشته که فرارکند.حال تخلف کرده يا نکرده باشد،بحث ديگرى است اما فرار سابقه نداشته است.لذاعمل شما از اين جهت بسيارزشت وبى سابقه بوده است.بهتر از من مى دانيد که بانک مرکزى از دل بانک ملى متولدشده است.پيش از اين تمام حساب هاى دولت،سکه ها واسکناس ها،خزانه،جواهرات ملى وخلاصه دارايى اصلى ملت ايران در بانک ملى به امانت بوده است.مى دانيد از چه جايگاهى وبه چه قيمتى فرارکرده ايد؟

پس از پيروزى انقلاب وقتى به ايران برگشتم مشکلات فراوان وفلج کننده بود.نامه هاى متعددى از اشخاص مى آمد که مديران وکارکنان اين بانک چه وچه هستند.اما مقاومت کردم وبا همين دفاع من که مديرعامل قانونى بانک بودم اين بانک از هم نپاشيدوامنيت اموال وکارکنانش حفظ شد امااگر نبودم؟!....همه گونه رسيدگى که فکرش رابکنيد کردند اما اتفاقى نيفتاد.آن موقع جواهرات ملى درخزانه بانک ملى بود.هياتى از شوراى انقلاب به بانک آمدواز جواهرات بازديدکردتاکسرى نداشته باشد.مى دانيد که وظيفه حفاظت از دارايى هاى بانک ملى ايران تاچه حد مقدس است.آن روزها خبررسيد که مجاهدين (منافقين)ريخته اند تاکاخ گلستان راغارت کنند.همين نگهبانان بانک ملى رفتند واز کاخ حفاظت کردندتا به آن دست اندازى نشود.يا مثلا اطلاع دادندعده اى مسلح به شعبات بانک ملى در کشورمى ريزند وپولها راغارت مى کنند.به همکاران گفتم بايد با چه کسى تماس گرفت؟گفتند پليس که اين روزهانيستبايد به پاسدارها بگوييد.به مرحوم آيت الله لاهوتى که فرمانده وقت سپاه بودزنگ زدم.ايشان گفت چقدرنيرو مى خواهيد؟گفتم 1700 شعبه داريم براى حفاظت هر شعبه حداقل 2 نفر!گفت بااين حساب شما کل نيروهاى سپاه را مى خواهى ديگر!بالاخره سعى کرديم باانتقال روزانه پولها به شعبات مرکزى هرشهرباهمان تعداد کم نيروازدارايى مردم حفاظت کنيم.

جالب اينجاست بعد از پيروزى انقلاب ودراوج مشکلات خاص آن، من يکبارديگر ازسوى نخست وزيردولت موقت-مرحوم مهندس بازرگان- به ماموريت ديگرى به آمريکارفتم واتفاقا دوران آن ماموريت تمديدهم شد!يعنى مهندس بازرگان زنگ زدو گفت حالا که آنجا هستى به امور بنياد پهلوى(علوى)واموال آن رسيدگى کن که کردم وبا تعويض هيات مديره آن ورتق وفتق اموروگماردن يک وکيل امين بازهم به ايران بازگشتم.

آقاى خاورى،اينها را گفتم تا بدانيدانسان از تجربه مى آموزد.شما الان برسر همان دوراهى هستيد که زمانى من بودم.اما بااتکا به همان تجربه مى خواهم صراحتا به شما بگويم راهى که انتخاب کرده ايدبرايتان 2سرباخت است.يعنى اگر برنگرديد هيچ به دست نخواهيد آورد وحتى دردنياى پيشرفته کنونى برنگشتن برايتان  امنيت و فراغت هم به دنبال نخواهدداشت.توصيه مى کنم به کارنامه خودتان نگاه کنيد. اگر تخلفى که به هر حال در بانک ملى شده عمدى نبوده،اين اشتباهى قابل جبران است که بايد از آن آموخت.يعنى بايد آمد وجبرانش کرد.اگر هم عمدى بوده وشمادر آن دست داشته وشخصا از آن سود برده ايدبازهم ماندن شما در خارج کشور فرقى به حالتان نمى کند.چراکه فقط مدارک جلب شما بايد ترجمه وارسال شوند وباچندروزومثلا چند ماه تاخيربالاخره شما درايران خواهيدبوداما اين بودن کجا وآن بودن کجا!...


 


غلام حسین الهام، نمایندگان مجلس را کینه ورز خواند.

عضو ارشد جبهه پایداری در واکنش به اعلام وصول شدن سؤال از احمدی نژاد،گفت: طرح سوال ناشی از کینه ورزی‌های سیاسی و یک اشتباه بزرگ سیاسی و غیر قابل قبول از سوی نمایندگان است.

غلامحسین الهام در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، افزود: نفس سوال از رئیس جمهور در قانون اساسی پیش‌بینی شده است و این امر حق نمایندگان است، اما آنچه که حائز اهمیت است این است که آیا این سؤالات ضرورت دارد یانه؟

الهام افزود: در این مقطع زمانی، طرح سوال از سوی نمایندگان روش‌ شکننده‌ای است که تنها در جهت ضربه زدن به دولت صورت می‌گیرد و هیچ فایده‌ی دیگری ندارد.
سخنگوی دولت نهم، ادعا کرد: نمایندگانی که طرح سوال از رئیس جمهور را مطرح کرده‌اند، تنها غرضشان کینه ورزی سیاسی و دشمنی است تا مدیریت مقبول برای کنترل قدرت،‌ لذا نمایندگان یک اشتباه بزرگ سیاسی انجام داده‌اند و این اشتباه برای ملت ایران نیز غیر قابل قبول است.


 


علی پروین، در واکنش به برخی اظهارات در مورد اجرای اشد مجازات برای بازیکنان خاطی تیم پرسپولیس گفت:" نباید با رضائی و نصرتی به‌گونه‌ای برخورد کرد که آنها به سرنوشت علی اکبریان دچار شوند."
پس از انتشار فیلم بازی پرسپولیس و داماش و برخورد باشگاه پرسپولیس با دو بازیکن خاطی تیم پرسپولیس تاکنون نمایندگان مجلس و برخی مسوولان درباره این اتفاق و لزوم برخورد جدی حتی حبس و شلاق برای بازیکنان تیم پرسپولیس اظهارنظرهائی کرده‌اند و اغلب بر برخورد شدید با این دو بازیکن تاکید داشته‌اند.
مدیر تیم فوتبال پرسپولیس با نامناسب دانستن رفتار این دو بازیکن به فارس گفت:" اتفاق بدی افتاده وهیچ‌کس آن را تائید نمی‌کند، اما چه بلایی می‌خواهیم سر این دو جوان بیاوریم."
وی افزود:" آقایان پس از این اتفاق به جای اینکه دست این دو بچه را بگیرند و با آنها صحبت کنند به آنها اعلام می‌کنند که تا آخر عمر محروم هستند. قضاوت‌های ناعادلانه می‌کند و به هر طریقی به دنبال حرف زدن و نابود کردن این دو بچه هستند. اصلا بیایید یکدفعه این دو بچه را دار بزنید خیالتان راحت شود. مثل اینکه موضوع علی اکبریان را فراموش کرده‌ایم که چه بلایی سر این بچه ‌آمد. دوست دارید شیث و نصرتی هم الان به سرنوشت اکبریان دچار شوند؟"
پروین همچنین بانامناسب دانستن رفتار تلویزیون گفت:" آنقدر در بوق و کرنا کردید که همه دنیا همه چیز را بداند. نباید کاری کنیم که جوانان ما به بیراهه بروند."
وی با انتقاد از برخی مقامات مبنی بر درنظرگرفتن مجازات سنین برای بازیکنان خاطی پرسپولیس گفت:" باشگاه پرسپولیس هنوز ۴۸ ساعت نشده تشکیل جلسه داد و رأی خود را ابلاغ کرد، پس خود مسئولان باشگاه دست به کار شدند و بیکار نبودند اما آیا  باید مسئولان دیگر این طور این بچه‌ها را بزنند؟"
وی خطاب به عادل فردوسی‌پور، مجری برنامه نود نیز گفت:" آقای فردوسی پور کاری نکنید حرف‌هایی بزنم که برای شما خوب نباشد. کاری نکنید همه حرف‌ها را بزنم. خواهشا حرمت‌ها را در این برنامه حفظ کنید. من باز هم می‌گویم همه کار این دو بچه را محکوم می‌کنند اما آنقدر این موضوع را بوق و کرنا نکنید. تمامش کنید.  10 بار اعلام کردید این دو بچه را منشوری می‌کنند و سال دیگر نمی‌توانند فوتبال بازی کنند. آنها را خراب کردید اما این کارها درست نیست و عواقب خوبی ندارد."


 


دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران بار دیگر به دادگاه فراخوانده شد.

طبق احضاریه، فردا چهارشنبه 11 آبان ماه جلسه دادگاه آقای یزدی برگزار خواهد شد.

یزدی سال گذشته نیز برای مدت طولانی در زندان به سر برد و نهایتا به دلیل وخامت وضعیت جسمانی اش از زندان آزاد شد.

ظاهرا امضای نامه فعالان سیاسی به خاتمی درباره انتخابات مجلس و نگارش نامه به راشد الغنوشی رهبر حزب نهضت تونس از دلایل تعجیل در برگزاری جلسه دادگاه این فعال سیاسی است .

چندی پیش فعالان سیاسی در نامه ای به محمد خاتمی ضمن حمایت از شروط اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات اعلام کرده بودند که نشانه ای از تمکین حاکمیت به خواست مردم وجود ندارد و امکان شرکت در انتخابات سلب شده است. آقای یزدی یکی از امضا کنندگان این نامه بود

او چند روز پیش نیز با ارسال نامه ای به رهبر حزب اسلامی تونس که پیروز انتخابات این کشور شده است به غنوشی و اسلامگرایان تونس هشدار داد که از سرنوشت انقلاب ایران درس عبرت بگیرند

پس از این نامه نگاری ها، دکتر یزدی توسط دفتر وزارت اطلاعات احضار و چندین ساعت تحت بازجویی قرار داشت .


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته