صفحه فیس بوک روزنامه کلمه
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه "Save Link as" در مرورگر های فایرفاکس و کروم و "Save as target" در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
علی اکبر محمد زاده، دانشجوی نخبه دانشگاه شریف، چندی پیش از سوی قاضی صلواتی به ۶ سال حبس محکوم شد جوانی دانشجو که به جز شوق به نگه داشتن انجمن اسلامی دانشگاهش و فضای باز دانشجویی دغدغه ای دیگر در سر نمی پروراند. وی اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین شاگردی می کند.
دوستان دانشگاهیش اما یک لحظه نیز او را از یاد نبرده اند و بارها و بارها برای علی اکبر نوشته اند تا به علی اکبر و همه مردم سبز ایران یادآوری کنند که علی اکبرها فراموش نشده اند و در قلب هزاران ایرانی زنده اند.
بامداد مهرداد همکلاسی علی اکبر خطاب به او می نویسد: «همین که زندگی هنوز در دانشگاه مان جریان دارد، هنوز کوه رفتن هست، کنسرت موسیقی هست، تاتر هست، درس خواندن هست و امید به آینده هست، یعنی راه سبز امید در این دانشگاه جریان دارد. شکست واقعی جریان کودتا بر دانشگاه شریف همین زنده بودن دانشجویان است. راه سبز امید یعنی زندگی را زندگی کردن در همین شرایط سخت و امید به شرایط بهتر و این همان مسیری است که میرحسین موسوی عزیزمان و علی اکبر ها آرزو می کردند.»
یادداشت این دانشجوی دانشگاه شریف را بخوانید:
حکم علی اکبر را خواندند، آنچه خواندند، دورتر از آن بود که باور کردنی باشد. در محیطی که برای اکثرشان مدت حکم، بیشتر از یک چهارم طول عمر کنونیشان است کمتر کسی معنی شش سال زندان را می فهمد. در این روزها که امروزش ذره ای شباهت به شش ماه پیشش ندارد حرف شش سال کمی بیش از حد خیالی است. اما انگار همین عددهای خیالی با خود خیال های دیگری هم می آورند.
ما سرباز و فدایی خلق نیستیم که شش سال زندان برویم برای رهایی خلق، علی هم نمرده است، زندانی شده است. علی زنده است همانطور که میرحسین موسوی زنده است، مهدی کروبی زنده است، مصطفی تاج زاده زنده است و تمام زندانیان سیاسی دیگر هنوز زنده اند و علی اگر بود و فعالیتی می کرد برای آن بود که فکر می کرد خودش و دیگران شایسته ی زندگی بهتری هستند. اگر علی دو سال تمام تقریبا یک تنه جان کند که انجمن اسلامی دانشگاه را باز نگه دارد، اگر شب و روزش فعالیت انجمن بود، او نمی خواست زندانی شود تا روزی معروف شود و عکسش در خیابان های آمریکا دست به دست شود. علی اکبر اگر به دنبال قهرمان شدن بود، اگر قهرمان شدن را دوست داشت راه های کم دردسرتری برای شهرت یک شبه داشت.
علی اکبر محمدزاده قهرمان نیست، هرچند آن ها که می شناسندش حسرت توانایی هایش را می خورند. علی اکبر محمدزاده سند افتخار دوستانش هم نیست، علی نه یک عکس در لباس بیمارستان است و نه یک خاطره و نه کسی که راهی مقدس برگزیده است. علی اکبر محمدزاده یک انسان است، ورودی ۸۶ رشته ی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف که دو سال دبیر سیاسی انجمن اسلامی و چند ماه دبیر این تشکل در دانشگاه بوده است. علی اکبر محمدزاده معتقد بود تلاش بهبود شرایط اقتصادی کشور و توسعه ی سیاسی، در چارچوب قانون اساسی بهترین و عقلانی ترین کنش سیاسی در این زمان است او به درس گرفتن از تاریخ معتقد بود فعالیت اجتماعی دانشجویان در چارچوب یک تشکل قانونی نسبت به روش های آزموده شده ی دیگر در شرایط کنونی کشور نتیجه ی بهتری دارد.
علی اکبر محمدزاده بدون شک یکی از بزرگترین انسانهایی است که من در زندگی خود شناخته ام، علی اکبر شاید باهوش تر، خردمندتر و با تجربه تر از انسان های دیگر اطراف ما باشد اما اسطوره نیست، همانطور که هیچ کس دیگری اسطوره نیست، اگر ساده لوحانی گمان کردند به چماق شش سال حبس علی اکبر را ساکت می کنند و دانشگاهی را خفه، راه مقابله، قهرمان سازی نیست، این کشور تا کی باید تقاص این قهرمان سازی ها را بدهد؟
همین که حکمی به این سنگینی بر شانه ی این دانشگاه نشسته و دانشجویانش عزا نگرفته اند و زندگی می کنند، همین که هنوز راه مقابله با فضای امنیتی ای که به لطف دکتر روستا آزاد بر دانشگاه حاکم شده را چاپ نشریه های با مجوز و تلاش برای جذب ورودی های جدید می دانند، همین که زندگی در این دانشگاه جریان دارد، هنوز کوه رفتن هست، کنسرت موسیقی هست، تاتر هست، درس خواندن هست و امید به آینده هست، یعنی راه سبز امید در این دانشگاه جریان دارد. شکست واقعی جریان کودتا بر دانشگاه شریف همین زنده بودن دانشجویان است و اگر علی اکبر محمدزاده تمام عمر دانشجویی اش را به فعالیت دانشجویی گذراند، به امید دیدن نسلی سرباز نبود، به امید بهبود زندگی افرادی بود که لازمه ی اول بهبود زندگیشان این است که خودشان در شرایط سخت زندگیشان را تسلیم نکنند. جنبش سبز اگر قرار است فعالیت سیاسی کند، اگر قرار است انقلاب کند، اگر قرار است برای این کشور دموکراسی به ارمغان بیاورد و زندگی مردمش را بهبود بخشد، به وقتش خواهد کرد. جامعه نمرده است و سرکوب این دو سال آن را از بین نبرده است. راه سبز امید یعنی زندگی را زندگی کردن در همین شرایط سخت و امید به شرایط بهتر و این همان مسیری است که علی اکبرها و میرحسین موسوی عزیزمان آرزو می کردند.
سعید نعیمی، فعال دانشجویی، هشتم دی ماه سال جاری برای دومین بار دادگاهی می شود.
طبق گزارش های رسیده به کلمه، این فعال دانشجویی که مدتی است از زندان کرج به زندان تبریز منتقل شده، وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی دارد؛ تا جایی که عنوان کرده زندانی شدنش در زندان تبریز، زندان در زندان جدیدی را برایش ایجاد کرده و اوضاع جسمانی اش را به مراتب بدتر کرده است.
زندان تبریز از نظر امکانات بهداشتی و رفاهی در سطح بسیار نازلی قرار دارد و با اینکه نعیمی از نظر روحیه در سطح بالایی قرار دارد، اما از نظر جسمی به دلیل کمبود امکانات زندان، شرایط مناسبی ندارد.
همسر سعید نعیمی مجبور است برای ملاقات هفتگی با همسرش، از محل اقامتش در کرج به شهر تبریز برود. از آنجا که او مبتلا به ناراحتی قلبی است، به دلیل همین رفت و آمدهای مکرر در هوای سرد و نیز فشارهای عصبی، چند روزی را در بیمارستان بستری شده است. این در حالی است که تعداد داروهای تجویزی اش نیز به چند برابر قبل افزایش یافته است.
این آمد و شدهای مکرر از کرج به تبریز برای یک ملاقات بیست دقیقه ای، جسم همسر این زندانی سیاسی را به شدت تحلیل برده است.
زندانیان در تبعید، شرایط بسیار دشوارتری را نسبت به زندانیان دیگر تحمل می کنند؛ چرا که علاوه بر زندانیان، خانواده های آنان نیز تحث ظلم و فشار مضاعفی قرار دارند. آنها باید برای یک ملاقات چند دقیقه ای، کیلومترها راه را بپیمایند و به دلیل مشکلات دیگر (از جمله نداشتن امکانات مالی مناسب برای توقف در شهر محل تبعید) خیلی زود آن شهر را ترک کنند و راهی محل زندگی شان می شوند. گاه خانواده ها بعد از رسیدن به زندان و انجام ملاقات، بدون لحظه ای استراحت مجبورند به سرعت شهر را ترک و راهی محل سکونتشان شوند. این آمد و رفت ها بارها موجب بیماری و حتی تصادف خانواده زندانیان در جاده های نامناسب شده است.
مجید دری، ضیا نبوی، امیررضا عارفی، فاطمه رهنما و احمد کریمی به ترتیب در زندان های شهرهای بهبهان، اهواز مسجد سلیمان، سپیدار اهواز و گنبد کاووس، در تبعید زندانی اند و نقل رنجی که خانواده های آنان در هر بار ملاقات با عزیزانشان می کشند، خود قصه پر غصه ای است. تا جایی که بارها خانواده های این زندانیان سیاسی اعلام کرده اند که به نظر می رسد مسوولان قضایی با این تبعیدهای غیر قانونی، نه فقط مجازات زندانی، که قصد تنبیه خانواده ها را مد نظر دارند.
همچنین طبق خبرهای رسیده به کلمه، سعید نعیمی چند روز پیش از سوی مسوولان قضایی تبریز بار دیگر برای بازجویی احضار شده که در این بازجویی دادستان تبریز نیز حضور داشته است. وی دلیل حضورش را رفع اشکال از پرونده سعید عنوان کرده، در حالی که این عنوان بهانه ای بیش نبوده و این زندانی سیاسی توسط دادستان تبریز دوباره بازجویی و اتهام جدیدی به او تفهیم شده است. این برخوردها در حالی صورت گرفته است که نعیمی از ماه ها قبل در زندان است و اضافه کردن اتهامی جدید به یک زندانی، اقدامی بسیار عجیب تلقی می شود و بیم آن می رود که مسوولان قصد پرونده سازی های جدید برای این زندانی سیاسی دارند.
چهارم آبان ماه امسال، همزمان با برگزاری اولین جلسه دادگاه این فعال دانشجویی، مسوولان وعده دادند که وی می تواند با قید وثیقه تا زمان اجرای حکم بیرون از زندان باشد. اما این وعده نیز هرگز تحقق نیافت و پذیرفتن وثیقه از این فعال دانشجویی به برگزاری دومین دادگاهش موکول شده است؛ که باید دید این وعده تحقق خواهد یافت یا خیر.
سعید نعیمی عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) ۱۹ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد. وی در مدت زندانی بودن در زندان کرج، سه ماه در سلول انفرادی محبوس بود و به همین دلیل دست به اعتصاب غذا زد، اعتصابی که موجب انتقال او به بند عمومی شد. اما اندکی پس از این اتفاق، وی به دلایلی نامعلوم و به طور غیر قانونی به زندان تبریز منتقل شد.
ماموران امنیتی هنوز درباره علت انتقال سعید نعیمی از زندان کرج به تبریز هیچ توضیحی ارائه نکرده اند. خانواده این عضو دربند سازمان ادوار تحکیم وحدت بارها اعلام کرده اند که سعید نعیمی بیمار بوده و تحت درمان قرار داشته است. اما با وجود این شرایط نامساعد، ماموران زندان داروهای او را در هنگام انتقال به زندان تبریز در اختیارش قرار ندادند.
سید محمد خاتمی با ابراز نگرانی از توطئه های خارجی و خطراتی که کشور را تهدید می کند، برگزاری انتخابات آزاد را بهترین راه تأمین امنیت کشور و گذر به آینده بهتر دانست. وی با تصریح به اینکه “اگر روزی و روزگاری خارجی بخواهد بیاید و دخالتی انجام بدهد اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب با آن مقابله خواهند کرد”، انتخابات را فرصت مناسبی دانست تا “جلوی بسیاری از این توطئه ها گرفته شود و فضای آزاد و مناسب با حضور همه جریان ها می تواند بسیاری از خطرات را رفع کند.”
خاتمی بار دیگر خواستار آن شد که “زندانیان آزاد شوند، حصرها برداشته شود، فضا باز شود این مردم ما اینقدر بزرگوار و خوبند این جوانان ما که اینقدر رنج دیده اند اگر این فضا باز شود و به آینده امیدوار باشند دارای گذشت اند، در این صورت مملکت تضمین و تامین می شود.” وی همچنین هشدار داد که “البته زمان به سرعت می گذرد و ممکن است فرصت ها از دست برود.”
رئیس جمهوری سابق ایران که در جمع جوانان اصلاح طلب آذربایجان سخن می گفت با اشاره به قدمت یکصد و پنجاه ساله اصلاح طلبی در ایران آن را یک جریان اجتماعی و نه یک تز و پروژه خواند و تصریح کرد: “رهبر اصلاحات جان رشد یافته ملت و همه کسانی هستند که این خواست های تاریخی را درک کرده و پیگیری می کنند، بخصوص جوانان عزیز و رشید. در جریانات اخیر منطقه هم رهبر برجسته نمی بینید، اتفاقا جوانان جلودار هستند و جمع می شوند و برای خود حرف می زنند و صحبت می کنند و تصمیم می گیرند. بنده یک فرد کوچک از جریان اصلاحات هستم شما و دیگران هستید که باید کار کنید و به جلو برویم، بخصوص جوانان عزیز. چه کسانی در انقلاب نقش داشتند و در دفاع مقدس ما فداکاری کردند ودر عرصه بودند هر وقت مسئله و مشکلی بوده این جوانان ما بوده اند که در صحنه بودند. در خرداد ۷۶ جوانان به صحنه آمدند و آن کار بزرگ را کردند و ملت هم بدنبال آنها آمدند. ۹۹ درصد شهدای ما جوانان هستند. در همین جریانات اخیر کسانی که بیشتر حضور داشتند و بیشتر هم مشکل پیدا کردند جوانان هستند.”
خاتمی با تاکید بر اینکه “انتخابات ملک طلق هیچکس نیست، حق یکایک افراد ایران است و اگر انتخابات آزاد و سالم و رقابتی برگزار شود همه با کمال میل در آن شرکت می کنند” در عین حال خاطرنشان کرد: «نمی شود انتخابات به سبکی باشد که یک سلیقه می پسندد و همه محدود باشند و همه مجبور باشند شرکت کنند بزرگان و افراد مؤثر هم اگر بگویند شرکت کنند مردم شرکت نخواهند کرد.»
متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در این نشست به نقل از وبسایت رسمی خاتمی در ادامه میآید:
از دیدار با شما خیلی خوشحالم.در این صبح سرد پاییزی با حضور خود به ما گرما بخشیدید.خیلی خوب، روشن و مستدل صحبت کردید. برای بعضی پرسش هایتان در صحبت های خودتان به نحوی پاسخ هم وجود داشت. خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم.
دو عید سعید قربان و غدیر را تبریک عرض می کنم.
یکی از آنها را پشت سر گذاشتیم و دیگری پیش روی ماست عید سعید قربان عید توحید و نفی شیطان و شیطانیت و عید اخلاق و عدالت و مساوات و عید فداکردن خود و هواهای نفسانی خود برای اهداف والای الهی و انسانی عید ارتقاء و رشد و بر آمدن انسان از محدوده خاک و امکانات مادی و درک و دریافت حقیقت های متعالی هستی است و عید سعید غدیر عید ولایت عید عدالت و حق وآزادی.
همین جا عرض ارادت می کنم به مردم شریف آذربایجان و بخصوص تبریز قهرمان که از ویژگی های ممتاز این مردم ارادت به حضرت امیرالمؤمنین و اهل بیت است و نیز نقشی که آذربایجان در استقرار هویت ملی و نیز حرکت از استبداد به مردم سالاری و همچنین انقلاب اسلامی داشته است و نیز از یاد نبریم که بسیاری از برجستگان عرصه علم و سیاست و حتی ادب پارسی آذربایجانی بوده اند و طبیعی است که توقعات این مردم از دولت و حکومت و نیز برای توسعه و پیشرفت بیشتر باشد و باید همه به آن وقع بگذاریم.
باری ما امیرالمومنین علیه السلام را مظهر عدالت می دانیم البته ایشان مظهر توحید؛ اخلاق و انسان دوستی هم هست، ولی بروز و ظهور عدالت در شخصیت علی علیه السلام بیشتر است، بخصوص عدالت به معنی عام و وسیع کلمه. چون امیرالمؤمنین کسی بود که به هر حال حکومت ظاهری را هم به دست گرفت امروز ما وقتی صحبت می کنیم که آیا اسلام در عرصه حیات اجتماعی می تواند حضور یا نقش داشته باشد و در مقابلش سکولاریسم مطرح می شود که می گوید دین باید از عرصه و سپهر اجتماعی بیرون برود. این مساله باید حل شود که چگونه باید به دین نگاه کرد تا بتواند در عرصه حیات اجتماعی حضور داشته باشد. حضور، معنایش این است که مورد پذیرش و قبول مردم و دلبستگی مردم باشد والا ظواهر را می شود به هر قیمتی برای مدت کوتاهی برای جامعه تامین کرد با زور با مسائل مختلف با امتیاز دادن و یا سلب امتیاز از مردم ظاهر را ممکن است برای مدتی حفظ کرد ولی این حضور دین در عرصه و سپهر اجتماعی نیست. سکولاریسم هم مخالف با جنبه های فردی دین نیست، منتهی وقتی ما از دین به عنوان عاملی که می تواند و باید در عرصه اجتماعی حضور داشته باشد سخن می گوییم مراد این است که مبنای روابط اجتماعی باشد و به عنوان منبعی و مرجعی پذیرفته شود که ساز و کار حیات اجتماعی را تعیین می کند.
و در این جا است که راه و روش امام علی علیه السلام و پیش از ایشان پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم گره گشا است.
بارها عرض کرده ام که نکته مهم در کلام و مواضع و عمل حضرت علی(ع) این است که عدل را چگونه می دانست؟در ظاهر قضیه آنچه ملموس است جنبه مادی است یعنی تا می گوییم عدالت شاید ذهن ها توجه کند به آن جهات مادی که در اختیار انسان قرار می گیرد آیا عادلانه است یا تبعیض آمیز؟!
این مساله درست است ولی به نظر من در دوره اخیر و بخصوص در کشورهای جهان سوم مثل کشور ما تحت تاثیر گرایش های مارکسیستی و سوسیالیتی خیلی مساله عدالت اقتصادی پررنگ شده و متاسفانه بعضی جاها خیلی سطحی و نه بنیادی حتی با شعار یا در عمل به بهانه عدالت اقتصادی از پیشرفت و تقویت زیربناهای اقتصادی که آن باید مثل سرچشمه ای که آب از آن بیرون می آید امکانات بیرون بیاید تا بتوان توزیع کرد غفلت می شود.
بلکه عدالت صدقه ای مورد توجه قرار می گیرد. مثلاً این که نفت به فروش برسد و به جای اینکه به سرمایه روی زمینی و تجدید پذیر تبدیل شود، به صورت یک بار مصرف و نیز برای تأمین بودجه عمومی دولت هزینه شود و به صورت یک بار مصرف توزیع شود و اینکه در دولت ما و آقای هاشمی مورد توجه بود و واقعا هم تلاش شد آن بود که اتکاء به بودجه نفت کمتر شود و نفت فقط در مسیر توسعه جامعه و رفع خلل و فرج اساسی جامعه به کار گرفته شود. گرچه باید پذیرفت که به علت نابسامانی ریشه دار اقتصاد کشور این کار به طور کامل و مطلوب میسر نبود.
این که صحبت می شد اتکاء بودجه عمومی به نفت کم بشود این یک کار عادلانه بزرگی هم بود و درست خلاف اقتصاد صدقه ای که گاهی مورد توجه قرار می گیرد. به هر حال جهت گیری، جهت گیری درستی بود و از جمله اصول سیاست های کلی نظام هم همین است.
به هر حال انحصار عدالت در اقتصاد و رو بنایی نگاه کردن به مساله به بهانه تأمین معیشت مردم مصداق این ضرب المثل است که برای درست کردن ابرو چشم را کور کردن! این جور شعار عدالت دادن و همان عدالت اقتصادی را ناقص مطرح کردن خود مشکل بزرگی است.
علی علیه السلام در عین حال که اهتمام جدی به اقتصاد عادلانه دارد و با افتخار می گوید در حکومتش همه انسانها سرپناه دارند و حداقل های زندگی آبرومندانه خودشان که داشتن نان گندم و یک زندگی قابل قبولی است دارند این کار کار مهمی بوده است، ولی امتیاز امام علی علیه السلام این است که عدالت را در اقتصاد خلاصه نمی کند.
وقتی امام خمینی می گفتند ما جمهوری اسلامی می خواهیم می گفتند جمهوری به همین معنا که در همه دنیا هست بعد هم وقتی می پرسند که مراد از اسلامی بودن چیست می گفتند محتوایش اسلامی باشد می پرسیدند نمونه ای دارید؟ می گفتند حکومت علی (ع).باید ببینیم علی (ع) چگونه به مساله نگاه می کرد؟
امیرالمونین اولین کسی است که می فرماید انسانها و مردم تحت حکومت صاحب حقند و اگر عدالت دادن حق هر ذیحقی به اوست حقی که در عرصه حکومت و حقی که مردم بر حاکمان دارند اگر ادا شود عدالت است.
شما امروز می بینید مساله حق و تکلیف بیشتر مطرح شده است اینکه انسان صاحب حق است و انسان از آن جهت که انسان است صاحب حق است نه تنها حق دارد زندگی آبرومند داشته باشد از امکانات و مجال برای پیشبرد دانش و اندیشه و تفریحش برخوردار باشد اینها حقوق ابتدایی است نه تنها حق دارد از زبان و خصوصیات فرهنگی اش بتواند درست استفاده کند بلکه حق تعیین سرنوشت خود را هم دارد که مساله خیلی مهمی است.
اینجاست که مساله جمهوریت و دموکراسی به طور خاص مطرح می شود در دنیای امروز هیچ نظامی لااقل به لحاظ تئوری جز مردم سالاری پذیرفته نمی شود.
خواستی که مردم و بخصوص جوانان ما از یکصد و پنجاه سال گذشته داشتند و امروز داریم می بینیم که چگونه فوران می کند در منطقه ما در تونس؛ در مصر ،یمن ،سوریه، و لیبی و بحرین و … البته این ملت ها باید توجه داشته باشند که حرکتشان انحراف پیدا نکند یعنی خواستشان مورد توجه باشد.
مردم ما در مشروطیت همین را می خواستند، ولی کودتای رضاخانی آن را به تعویق انداخت یا بعد از شهریور ۲۰ باز همین مسیر ادامه یافت که با کودتای ۲۸ مرداد سرکوب شد. در انقلاب اسلامی هم مردم همین را می خواستند. چرا امام فقط جمهوری اسلامی را مطرح کردند نه خلافت و امارت اسلامی!؟ این خواست مردم و اقتضای زمان بود که مورد توجه قرار گرفت و نیز نشان دهنده ظرفیت اسلام برای تأمین خواست های واقعی مردم در عصرهای مختلف است.
مردم منطقه هم همان جوانانی که انقلاب کردند و آمدند در صحنه و در صحنه هم هستند و دستشان را می فشاریم باید هم متوجه باشند آن خواست تداوم پیدا کند و به جلو برود.
علی (ع) در مقام حاکم و والی برای اولین بار می گوید هم والی بر مردم حق دارد و هم مردم بر والی. امیرالمومنین اعتقاد دارد ما هم معتقدیم که شایستگی او برای ولایت از طرف خدا تعیین شده و این رای مردم نیست که به او شایستگی می دهد ولی امیرالمونین می گوید اگر رای و رضایت مردم نباشد با اینکه شایستگی آن را دارم حکومت را قبول نمی کنم حکومت باید مبتنی بر رای مردم باشد و بعد می گوید شما حق دارید انتقاد کنید سؤال کنید.شما مثل کسانی که با جباران صحبت می کنند با من صحبت نکنید و در ابراز خواست و نظر خود دچار لکنت زبان نشوید.
معلوم است که وقتی تو حق داری یعنی آن طرف در مقابل تو مسئولیت دارد و امروز دنیا هم به این نتیجه رسیده که حق حاکمیت بر سرنوشت یک اصل مهم است. شیوه ای هم که دنیا پسندیده و به آن رسیده مردم سالاری است.بدیل مردم سالاری را خودکامگی و دیکتاتوری می دانم.اگر مردم سالار ی عیب هایی ممکن است داشته باشد که که دارد و خودغربی ها هم گفته اند ولی بدیل آن وحشتناک است.
این که درباره اصلاحات و رهبری آن گفتید باید بگویم که اصلاحات یک تز و یک پروژه نیست بلکه یک پروسه اجتماعی است یک جریان اجتماعی است یکصد و پنجاه سال است در این مملکت اصلاحات وجود دارد حاصل اصلاحات ما مشروطیت بوده و شکست اصلاحات ما دیکتاتوری رضاخانی.حاصل اصلاحات جامعه ما حکومت ملی و نهضت ملی مقاومت بوده و شکستش کودتای ۲۸ مرداد.حاصل اصلاحات ما انقلاب بزرگ اسلامی با آن عظمتش اصلاحات در متن جامعه وجود داشته و دارد. رهبر اصلاحات جان رشد یافته ملت و همه کسانی هستند که این خواست های تاریخی را درک کرده و پیگیری می کنند، بخصوص جوانان عزیز و ورشید.
در جریانات اخیر منطقه هم رهبر برجسته نمی بینید، اتفاقا جوانان جلودار هستند و جمع می شوند و برای خود حرف می زنند و صحبت می کنند و تصمیم می گیرند.
بنده یک فرد کوچک از جریان اصلاحات هستم شما و دیگران هستید که باید کار کنید و به جلو برویم، بخصوص جوانان عزیز.
چه کسانی در انقلاب نقش داشتند و در دفاع مقدس ما فداکاری کردند ودر عرصه بودند هر وقت مسئله و مشکلی بوده این جوانان ما بوده اند که در صحنه بودند.
در خرداد ۷۶ جوانان به صحنه آمدند و آن کار بزرگ را کردند و ملت هم بدنبال آنها آمدند.
۹۹ درصد شهدای ما جوانان هستند.
در همین جریانات اخیر کسانی که بیشتر حضور داشتند و بیشتر هم مشکل پیدا کردند جوانان هستند.
امروز جوان ما چه می خواهد؟ این مساله مهم است. ما عدالت را می خواهیم منتهی عدالتی که مهمترین وجه آن تامین حق و حرمت انسان در جامعه است.البته که عدالت اقتصادی هم می خواهیم اما محصور کردن عدالت در اقتصاد و محصور کردن اقتصاد در امر رو بنایی و سطحی واین طور جریانات این انحراف از عدالت است.
عدالت همه جانبه باید باشد؛ حق حاکمیت بر سرنوشت بخش مهم آن است.
امروز وجه عمده خواست و مطالبه جوان کشور ما این است که آزادی ؛استقلال و پیشرفت و دموکراسی و مردم سالاری و عدالت اقتصادی به معنی تقویت زیر بنیه های علمی و اقتصادی جامعه و البته توزیع عادلانه ثروت در کشور مستقر و پایدار شود.
اگر آزادی ها به معنی درست کلمه باشد ما در جامعه فساد را کمتر خواهیم دید؛ امکانات کشور هدر نمی رود، فساد پدید نمی آید و اگر آمد کم هزینه تر و قاطع تر رفع می شود.
اگر آزادی باشد جلوی انحراف گرفته می شود اگر آزادی باشد کسانیکه قدرت دارند مجبور می شوند در چارچوب قانون حرکت کنند و مطابق قانون عمل کنند. حتی عدالت اقتصادی هم در سایه آزادی های واقعی که از جمله آزادی بخش خصوصی است محقق می شود شما نمی توانید پیشرفت در جامعه داشته باشید اما بخش خصوصی شما و تولید و سرمایه گذاری صادرات و واردات شما در دنیا مشکل باشد.
ما می گوییم عدالت را وسیع معنا کنید و مهمترین وجه عدالت حاکمیت انسان بر سرنوشت و استقرار نظامی است که مبتنی بر خواست و رضایت مردم باشد حاکمان در برابر مردم پاسخگو باشند این خواست مورد توجه شماست و خواست تاریخی است.
شما می دانید دین وجوه و شؤون گوناگون دارد. یکی اعتقادات است و نیز بندگی خدا و ارتباط ویژه با خالق، از جمله مناسک و عبادات که بسیار مهم است و دیگری اخلاق که مبنای شخصیت و رفتار فرد متدین است و پیامبر برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده اند و دیگری معاملات و سیاسات. سکولاریسم نسبت به دو وجه اول بی تفاوت است، حتی در بعضی وجوه آن به آنها احترام هم می گذارد و در بخش سوم است که دخالت دین را روا نمی داند.
اگر دین به طور عام و اسلام به طور خاص بتواند خواست های تاریخی و اجتماعی جوامع را که عدالت و آزادی و پیشرفت و عزت و حرمت است این را تامین کند چرا بی خود جامعه به سمت سکولاریسم برود؟
اگر دین مقابل با آزادی انسانها درعرصه و سپهر اجتماعی و رویارو با حق حاکمیت انسانها باشد اگر دین مقابل با حقوق بشر و حقوقی که انسانها باید داشته باشند قرار گیرد نتیجه طبیعی آن سکولاریسم است.
اینکه ما افتخار داریم جمهوری اسلامی مطرح شده است اولا جمهوری مطرح شدنش مسئله مهم است ثانیا اسلامی مطرح شدن یقینا به این معنی است که اسلام سازگار با جمهوریت و دموکراسی است.
به صراحت بگویم امروز دو قرائت از اسلام وجود دارد اسلامی که برای انسان حقوق انسان حرمت انسان رای انسان و رضایت انسان در حکومت هیچگونه ارزشی قائل نیست و اسلامی که می گوید من به آزادی و حرمت انسان باور دارم اسلام معنی اش این نیست که جریان و گرایش خاصی بیاید و به هر قیمتی که هست سلیقه های خودش را برجامعه تحمیل کند حتی وقتی می گوییم جمهوری اسلامی یعنی حکومت اسلامی هم که باید ارزش های الهی داشته باشد باید متکی به رای و رضایت مردم باشد.
اختلاف بنیادی اصلاح طلبانی که دلبسته به انقلاب و جمهوری اسلامی هستند با دیگران در همین نحوه دیدگاه است.
چرا ما اینقدر روی انتخابات تکیه می کنیم؟چرا انتخابات را مهم می دانیم چون انتخابات اصل جمهوریت نظام و مردم سالاری نظام است.
بحث پارلمانی یا ریاستی که مطرح می شود اصل این است که آیا مردم سالاری هست یا نه؟اگر باشد شکل آن مشکل ندارد ولی اگر نباشد هر کدام ممکن است مشکل داشته باشد دغدغه باید این باشد که چقدر رای مردم موثر است؟چقدر مردم میتوانند اظهار نظر کنند؟چقدر اظهار نظر و رأی آنها تاثیر گذار در سرنوشت جامعه است این مساله مهمی است.چقدر نهادهایی که می خواهند حکومت کنند برآمده از آرای جامعه و کل جامعه هست؟ این را باید مورد توجه قرار داد این مساله مساله مهمی است.
انتخابات قلب مردم سالاری است و انتخابات یعنی همه مردم با همه سلایق با همه گرایش ها با همه قومیت ها با همه سلیقه ها و گرایش های اعتقادی و سیاسی بتوانند شرکت کنند و رای بدهند.
نهادهایی که روی کار می آیند در مقابل مردم مسئول باشند و مسئولیت خودشان را بشناسند این مسئله مورد خواست است.
امروز در دنیای اسلام این همه تحول ایجاد شده است هم بخصوص جوانان می گویند ما دیکتاتوری نمی خواهیم؛می گویند حالت فوق العاده نمی خواهیم می گویند مجلسی که در آن احزاب و گروهها نباشند و انتخابات نباشد نمی خواهیم انتخابات آزاد می خواهیم حاکمانی می خواهیم که برآمده ار اراده ملت و مسؤول در برابر آن باشند.
برای من تاثر آور است که انقلاب ما که جمهوری اسلامی را مطرح کرد که همه این خواست های تاریخی مردم را باید برآورده کند بعلاوه ارزش های الهی اخلاق؛عدالت و نظایر اینها حالا در درون خودمان با این آرمان ها فاصله می بینیم و در بیرون هم حرکت های جهان اسلام کمتر به وجه اسلامی نظام مورد نظرش اهتمام دارد.
در عرصه حیات اجتماعی وقتی می گوییم جمهوری اسلامی باید وجه بارزش اخلاق باشد.می شود جمهوری اسلامی داشت دروغ؛تهمت و هرگونه برخورد ناروایی رایج باشد؟ فسادهای بزرگ وجود داشته باشد بازخواست نباشد لااقل اعتماد به این نباشد که آیا برخورد با این مساله درست می شود یا نه؟
اگر ما رعایت کنیم خواستی که اصلاح طلبان داشتند و دارند واقعا امروز در تمام مناطق اسلامی چرا نبایند بگویند یک نظام اسلامی می خواهیم چرا از کنار این رد می شوند و می گویند فلان الگو را قبول نداریم الگوی جای دیگر را قبول داریم.
اگر از انتخابات دفاع می کنیم از همان اسلامی دفاع می کنیم که مردم ما در انقلاب به آن دلبسته بودند ورای دادند و کار را انجام دادند و به همین دلیل انتخابات برای ما مهم است.انتخابات ملک طلق هیچکس نیست حق یکایک افرد ایران است. اگر انتخابات آزاد و سالم و رقابتی برگزار شود همه با کمال میل در آن شرکت می کنند. اصلا وظیفه ماست حق همه ماست و وظیفه ملی و دینی ما شرکت در انتخابات است. کسی که دل بسته به انقلاب و ایران است هیچ گاه با تحریم انتخابات موافق نیست. اما شرکت در انتخابات شرایط خاص خود را دارد.
اگر در همه حوزه ها نامزد های مورد علاقه همگان باشند و تضمینی باشد که اساس تعیین کننده رأی مردم است و فضا باز و آزاد و متناسب با انتخابات سالم و رقابتی باشد همه شرکت می کنند.
و نیز از مقدمات انتخابات مطلوب فضای آزاد و رقابتی است. بسیار باید متأسف بود که شاهد وجود این فضا نیستیم و حتی گاه درست نقطه مقابل آن را می بینیم. گروه ها و تشکل ها و احزاب محدودیت فراوان دارند و حتی اجازه برگزاری یک مجلس به مناسبت عید سعید غدیر هم نمی دهند. اخیراً به جای آزادی زندانیان سخت گیری ها بیشتر شده. خیلی ها به زندان فراخوانده شده اند. احکام سخت تازه صادر می شود و حتی به خاطر یک بیانیه یا یک امضاء با افراد برخورد می شود و خیلی ها مورد بازخواست قرار می گیرند و این فضا باید تغییر کند.
من معتقدم هنوز هم راه خوشبختی ملت، تقویت نظام و حاکمیت و البته برآوردن خواست های ملت برگزاری انتخابات آزاد و درست وخوب است.
بیایید به آینده نگاه کنیم هر کس در گذشته احساس می کند به او ستمی شده بگوید گذشتم. البته به شرط این که آینده روشن و آزادی برای همه تضمین شود.
زندانیان آزاد شوند فضا باز شود البته که همه با رغبت در انتخابات شرکت می کنند انتخابات با شکوه این چنینی بزرگ ترین تضمین کننده امنیت کشور است و امروز خطرات بزرگی ما را تهدید می کند.
از سه نقطه جمهوری اسلامی و ملت ایران در معرض فشار است. یکی هسته ای یکی حقوق بشر و دیگری مساله ترور که مطرح می کنند البته کاملا معلوم است یک فشاری و حتی پشت آن یک سناریویی برای فشار بیشتر روی ایران وجود دارد.
همین پرونده هسته ای را ببینید، بنده به عنوان کسی که رونق هسته ای در دوره بنده بود از زمان آقای هاشمی بود ولی در زمان بنده فعالیت گسترده تر شد، البته کاملاً قانونی و رهبری هم این را قبول دارند و مساله پیشرفت هایی داشت جز جنبه کمی که طبعا در این چند سال رشد پیدا کرده از نظر کیفی و رسیدن به آن تاپ غنی کردن اورانیوم در زمان بنده به آنجا رسیدیم. ۳٫۵ درصد در زمان ما غنی سازی شد. البته با ده سانتریفوژ. در این مدت هم تلاش های خوبی شده است و واقعا اصلا سیر به سوی بمب هسته ای نبوده و نیست.
نظر رهبری هم واقعا این نبوده و نیست که در زمینه نظامی توسعه پیدا کنیم و حتی صریحاً به تحریم سلاح هسته ای نظر دادند.
سال ۲۰۰۸ آمریکا گزارش داد که از سال ۲۰۰۳ به این طرف ایران فعالیت نظامی هسته ای ندارد که البته من هم آن روز رییس جمهور نبودم ولی موضع گرفتم که قبل از ۲۰۰۳ هم فعالیت نظامی نبوده، حالا چطور شد در سال ۲۰۱۱ یک دفعه ادعا می کنند فعالیت ها جهت نظامی پیدا کرده است؟
پیداست یک فکر بدی پشت این قضیه است که می گویند فعالیت نظامی داریم می خواهند فشار را روی ایران زیادتر بکنند البته که رفتار و مواضع و گفتار ما ممکن است اثر هم داشته باشد ولی پیداست یک طرح دیگری است برای فشار. بی خود می گویند ولی می گویند.
این جریانی که با ادعای ترور ایجاد کردند و آمدند و گفتند الحمدالله افکار عمومی حتی در غرب هم این را باور نکرد ولی اینها دارند ترتیب اثر حقوقی و اجرایی به ان می دهند من واقعا با برداشتی که دارم می گویم این طور نیست و این نقشه ای است علیه ایران.
مساله دیگر هم همیشه ایران متهم بوده به نقض حقوق بشر و متاسفانه در داخل هم کارهایی می کنیم که لااقل این امر توجیه پذیر می شود. ولی امروز نماینده سازمان ملل آمده و گزارش داده به آنجا این خطری است که دارد مملکت را تهدید می کند. حرف هایی که فرماندهان و مسئولان اسرائیل می زنند و بعضی غربی ها هم حرف های تند می زنند. البته به نظرم خیلی از آن ها جنگ روانی و بلوف هست ولی در عین حال دارند افکار عمومی را آماده می کنند که اگر یک روزی خدایی نکرده بخواهند یک کاری بکنند این افکار عمومی آماده باشند.
بنده به صراحت بگویم اگر روزی و روزگاری خارجی بخواهد بیاید و دخالتی انجام بدهد اصلاح طلب و غیراصلاح طلب با آن مقابله خواهند کرد.
ولی متأسفانه هم در آمریکا و هم در ایران کسانی هستند که بدشان نمی آید قضیه به خشونت گرائیده بشود و مساله حادتر بشود امیدوارم آقای اوباما تحت تاثیر آنها قرار نگیردو از راه و روش آقای بوش درس بگیرد و در ایران هم کسانی که نانشان در بحران و خشونت و تنش است و ممکن است از حاد شدن قضیه بدشان نیاید،عقلای قوم باید جلوی این را بگیرند، ولی آنچه مسلم است فرصت انتخابات فرصت مناسبی است تا جلوی بسیاری از این توطئه ها گرفته شود و فضای آزاد و مناسب با حضور همه جریان ها می تواند بسیاری از خطرات را رفع کند.
نمی شود انتخابات به سبکی باشد که یک سلیقه می پسندد و همه محدود باشند و همه مجبور باشند شرکت کنند بزرگان و افراد مؤثر هم اگر بگویند شرکت کنند مردم شرکت نخواهند کرد بنده می گویم بیایید فضا را آماده کنید زندانیان ازاد شوند، حصرها برداشته شود، فضا باز شود این مردم ما اینقدر بزرگوار و خوبند این جوانان ما که اینقدر رنج دیده اند اگر این فضا باز شود و به آینده امیدوار باشند دارای گذشت اند، در این صورت مملکت تضمین و تامین می شود.
به هر حال انتخابات خوب و مناسب و آزاد و با حضور همگان و تأمین شرایط لازم برای آن بهترین راه تأمین امنیت کشور و نیز گذر به سوی آینده بهتر و امیدوار کننده تر است. البته زمان به سرعت می گذرد و ممکن است فرصت ها از دست برود.
در آغاز این دیدار حاضران ضمن بیان مطالب و پرسش هایی چنین اظهار نظر کردند:
- جامعه نیاز به وحدت و یگانگی دارد و هر چه اعتماد میان دولت و ملت بیشتر و محکم تر شود امنیت و پیشرفت هم بیشتر خواهد بود.
- آزادی های اساسی حق ملت است و اگر آزادی خدشه دار شود استقلال، عدالت و اخلاق هم لطمه می بینند، چنانکه دیده است.
- استقرار مردم سالاری و توسعه لوازمی دارد که در بسیاری از کشورها به آن اهتمام شده است. وجود انجمن ها، تشکل ها، احزاب مستقل و آزاد و اصناف که هم افکار عمومی را نمایندگی و هدایت می کنند و هم مدافع منافع قشرهای مختلف هستند برای پیشرفت جامعه و برخورداری از جامعه امن و آزاد و پیشرو لازم است و متأسفانه از این بابت وضع مناسبی نداریم.
- لازم است یک جبهه متحد از اصلاح طلبان تشکیل شود و این امر مانع پراکندگی، رکود و یأس خواهد شد.
- دانشگاههای تبریز بخصوص انجمن اسلامی دانشجویان همواره بر موازین اصلی انقلاب و مشی اصلاح طلبی پای بند بوده اند و از این بابت هزینه زیادی نیز پرداخته اند، از جمله در سال ۱۳۷۸ که به دانشگاه و دانشجویان تبریز جفای مضاعف شد.
- تنوع قومی و فرهنگی یک واقعیت است و احترام به حقوق و جایگاه اقوام و فرهنگ ها همان گونه که در قانون اساسی آمده است باید رعایت شود، بخصوص در مورد آذربایجان که همواره از ارکان ملیت ایران و پاسدار تشیع بوده است. رعایت شأن تاریخی آذربایجان و تلاش برای به دست آوردن جایگاه اقتصادی و توسعه این خطه و رفع محرومیت آن حتی می تواند پاره ای از مطالبات و ادعاهایی که ممکن است درست هم نباشد را تحت الشعاع قرار دهد و خنثی کند.
روز گذشته دکتر مسعود پدرام نویسنده و فعال ملی – مذهبی در محل کار خود از سوی دایره اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی تهران بازداشت و به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل گردید. مسعود پدرام، در جریان بازداشت فله ای نیروهای ملی مذهبی در اسفندماه ۷۹ دستگیر و بعد از پنج ماه حبس که بیش از سه ماه آن در سلول های انفرادی بازداشتگاه عشرت آباد سپاه پاسداران بوده، به قید وثیقه آزاد شد.
در سال ۸۱ این فعال ملی- مذهبی، در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد به چهار سال زندان و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم گردید، حکمی که در دادگاه تجدیدنظر متوقف ماند.
زهرا حیدرزاده همسر دکتر مسعود پدرام در خصوص علت بازداشت همسرش به جرس می گوید: “دیروز آقای پدرام را در محل کار خود از سوی اجرای احکام بازداشت کردند. بر اساس حکمی که دادگاه تجدید نظر برای ایشان در سال ۸۲ صادر کرده است ایشان را برای گذراندن دوران محکومیت به زندان بردند. البته این حکم به کسی ابلاغ نشده است.”
دکتر مسعود پدرام، در اسفند سال ۷۹ همراه با جمعی دیگر از فعالان ملی_مذهبی (ازجمله مرحوم مهندس عزتالله سحابی، دکتر حبیبالله پیمان، دکتر رضا رییس طوسی، دکتر محمد ملکی، محمد بستهنگار، علیرضا رجایی، دکتر محمدحسین رفیعی، محمد محمدی اردهالی، تقی رحمانی، مرحوم هدی صابر، سعید مدنی، رضا علیجانی، مرتضی کاظمیان، و محمود عمرانی) بازداشت و در زمستان ۸۱ در دادگاه انقلاب محاکمه شد. قاضی حداد، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برای تمامی متهمان پرونده، احکام زندان از ۴ سال تا ۱۱ سال و نیز احکام محرومیت از حقوق اجتماعی از ۵ سال تا ۱۰ سال صادر کرد. تمامی متهمان که از ۵ ماه تا ۱۵ ماه در حبس و سلول انفرادی بودند، با وثیقههای چند ده میلیون تومانی آزاد شدند.
پرونده این فعالان ملی مذهبی از آن هنگام در دادگاه تجدیدنظر مفتوح بوده است. تا اینکه ابتدا هدی صابر، بعد تقی رحمانی و آنگاه علیرضا رجایی برای تحمل محکومیت خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. تقی رحمانی چندی بعد آزاد شد؛ اما هدی صابر پس از اعتصاب غذای اعتراضی، بر اثر بی توجهی مسئولان زندان و ضرب و شتم در بهداری اوین، به شهادت رسید. علیرضا رجایی مدت هفت ماه است که در بند ۳۵۰ اوین نگهداری می شود و روز گذشته مسعود پدرام به زندان اوین منتقل شد.
این نویسنده و پژوهشگر سیاسی حامی جنبش سبز، در ماه های اخیر، مورد احضار و تهدید مکرر نهادهای امنیتی قرار گرفته بود.
خانم حیدرزاده در این خصوص اضافه می کند: “در این مدت دو بار با همسرم تماس گرفته بودند که اینبار با ایشان تماس می گیرند و به محل کارشان می روند و او را با خود می برند. من تازه امروز فهمیدم که در دادگاه تجدید نظر حکم چهار سال ایشان به سه سال کاهش یافته که پنج ماه و چند روز که در سال هشتاد در زندان بوده است از روی آن کم شده و باقی مانده حکم را باید در زندان بگذرانند. الان در بند ۳۵۰ نگهداری می شوند و ظاهرا فردا هم قرار است یک ملاقاتی با ایشان داشته باشیم.”
زهرا حیدرزاده در پایان با بیان اینکه “ما بیدی نیستیم که به این بادها بلرزیم”، به روحیه قوی همسرش اشاره کرده و تاکید می کند: “روحیه آقای پدرام و خانواده خیلی خوب است. ما یکسری اعتقادات و باورهایی داریم که بخاطر آنها هزینه هایش را هم می پردازیم تا انشالله روزی برسد که اینگونه برخوردها با انسان های معتقد و خوب صورت نگیرد.”
گفتنی است، کتاب های«روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب» و «سپهر عمومی روایتی دیگر از سیاست: نظریات آرنت و هابرماس» از آثار ارزنده مسعود پدرام است. وی همچنین مترجم کتاب «زندگی و زمانه دموکراسی لیبرال» و صاحب مقالات متعددی در نشریات داخلی کشور در تبیین آراء یورگن هابرماس و هانا آرنت و مفهوم «سپهر عمومی» است.
این فعال ملی مذهبی در یکی از مقالات تحلیلی خود با طرح این پرسش اساسی مبنی براینکه چگونه میتوانیم این نظام را اصلاح کنیم؟ بیان می کند: “نقطهی عزیمت برای تغییر اصلاحی در نظام کنونی توجه به معنای سپهر عمومی و معنای بدیل سیاست است. در سپهر عمومی اندیشه و کنشی جمعی در برابر حکومت سامان مییابد. گفتوگوهایی میان انبوهی از مردم در خیابانها در هنگام پیش از اعلام نتایج انتخابات درمیگیرد. پس از انتخابات، در کنار ماهها حضور پر مخاطرهی مردم در خیابان، در محافل و جمعهای خانوادگی و دوستانه و در مجامع سیاسی غیردولتی و در نهادهایی چون دانشگاه و نشریات مستقل، و به ویژه در فضای مجازی (ایمیلها و وبلاگها و سایتها و فیس بوکها و …) و حتی در لایههایی نزدیک به ساختار دولت، بحث و گفتوگوهایی در جهت ایجاد تغییر درمیگیرد، و این همه نمایانگر فعال شدن سپهر عمومی در گسترهای ملی است….”
او معتقد است: “با نگاهی دوباره به وقایع پیش و پس از انتخابات، میتوان از دریچهی نظریات دموکراسیخواهی این نظم را به تصویر کشید که سه فضای جنبش اجتماعی، سپهر عمومی و تکنیکهای گذار (از جمله گفتوگوهای مبتنی بر چانهزنی) میتواند راهگشای پیشرفت فرایند دموکراسیخواهی در ایران باشد. جنبش سبز ایران که همچون جنبشهای اجتماعی نوین ظهور یافته، پشتوانهی پرقدرتی است برای گفتوگوهایی که باید میان روشنفکران و نخبگان سیاسی غیرحکومتی از یک سو، و حاکمان از سوی دیگر، در فرایند تبدیل اقتدارگرایی به دموکراسی به انجام برسد. پر واضح است که هیچ حکومت اقتدارگرایی تمایل به گفتوگو در مورد کاستن از قدرت حاکم و مشروط شدن آن به قوانین دموکراتیک را ندارد، و در اغلب مواقع، این نوع حکومتها به مقاومت خشونتباری دست میزنند. اما این قدرت جنبشهای اجتماعی و اندیشهها و کنشهای مشترک حاصل از تعاملات در سپهر عمومی است که میتواند گفتوگو را به حکومت تحمیل میکند.”
دکتر پدرام با اشاره به تجربه جوامع دموکراسیخواه ادامه داده است: “مهمترین عامل استمراربخش و نگهدارنده و متعادل ساز جنبشها در جهت خواستهایی چون دموکراسی، یا تحول در شیوهی زندگی، وجود یک سپهر عمومی وسیع و مقاوم و نیرومند است. آغاز از سپهر عمومی به سوی دموکراسیخواهی، راهی است که امکان بازگشت به استبداد را به حد اقل میرساند و میتوان آن را نتیجهبخشترین راه به حساب آورد. از آن جا که مشارکت در سپهر عمومی برای پیش برد دموکراسی به معنای قایل شدن وزن زیادی برای اراده و خلاقیت انسانی است، این رویکرد مسئولیت تاریخی سنگینی بر دوش روشنفکران و نخبگان سیاسی غیرحکومتی، و به طور کلی طبقهی متوسط شهری قرار میدهد. نقش این حاملان آن است که با تمامی قوا سپهر عمومی را گسترش دهند و تحکیم کنند و این رویه را به دیگر اقشار جامعه سرایت دهند، و در همین حال خواست تغییر از اقتدارگرایی به دموکراسیخواهی را به نحوی عملی و متناسب با اوضاع جامعه در راسگفتوگویی ملی قرار دهند.”
حسن عباسنژاد، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی گفته است که ۶۵ درصد دریاچه ارومیه به کویر نمک تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، عباسنژاد گفت که دریاچه ارومیه نیازمند ۲۰ میلیارد متر مکعب آب است و در حال حاضر ۸۰ درصد جمعیت تخم گذار فلامینگوها اکنون در جزایر ۹ گانه این دریاچه دیده نمیشوند.
در همین حال این مقام گفته که عمیقترین بخش دریاچه ارومیه حداکثر یک متر عمق دارد و کاهش میزان آب دریاچه مشکلات زیادی را ایجاد کرده است.
در همین حال، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی همچنین اضافه کرد که میزان بارندگی ۴۵ روز نخست پائیز امسال نسبت به مدت زمان مشابه سال گذشته افزایش ۶۰ درصدی داشته است.
حدود ۱۲۰ روز از ۳۶۵ روز سال هوای شهر اهواز آلوده و غیرقابل تنفس است.
به گزارش خبرآن لاین، سید شریف حسینی نماینده شهر اهواز در اینباره گفت: همانطور که بارها گفتهام وضعیت هوای شهر اهواز بسیار نابهسامان است و تاکنون اقدام چندان جدی در این رابطه صورت نگرفته است. به نظر میرسد که دولت این مسئله را در اولویت کارهای خود قرار نداده است.
به تعبیر او ریزگردهایی که چندسال پیش از کشور عراق مانند مهمان ناخوانده وارد شهر اهواز شدند. هم اکنون خود صاحب خانه شدهاند.
حسینی گفت: مردم خوزستان را با مشکلات عدیدهای از جمله بیماریهای ریوی، آسم تنگی نفس و … روبرو کرده است. البته به جز آلودگی که از ریزگردها به مردم اهواز تحمیل شده است میتوان به ۶۵ درصد آلودگی ناشی از صنایع و ۳۳ درصد آلودگی ناشی از سوخت نامناسب خودروها اشاره کرد. به هر حال باید برای این شهر آلوده و مردمی که دچار بیتوجهی شدهاند فکری کرد.
در پی افزایش فشارها و محدودیت ها بر سید مصطفی تاجزاده، بیست و پنج روز است که از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست و این مسئله موجبات نگرانی خانواده و همراهان این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی را فراهم کرده است.
این در حالی است که سید مصطفی تاجزاده از یک سال و نیم گذشته بطور غیرقانونی در قرنطینه و انفرادی بسر می برد و طی هفته های گذشته اقدامات و محدودیت ها غیرقانونی دیگری بر روی وی و خانواده اش صورت گرفته است.
علی طباطبایی داماد سید مصطفی تاجزاده با ابراز ناراحتی از قطع ملاقات ها و بی خبری از وضعیت آقای تاجزاده به جرس می گوید: “بعد از نامه آقای تاجزاده ملاقات های ایشان با خانواده قطع شده و الان حدود بیست و پنج روز است که خانواده با ایشان ملاقات نداشته است. البته در ابتدا گفتند که به علت تعمیرات ملاقات ها لغو شده در صورتیکه خانواده زندانیان دیگر که در همان جا نگهداری می شوند با عزیزان خود ملاقات کرده اند و هیچ تعمیراتی نبوده است! بازجوهای آقای تاج زاده که مربوط به حفاظت اطلاعات سپاه هستند مانع از ملاقات می شوند و این بار نیز مشخصا گفتند آقای تاجزاده زیاد صحبت می کند.”
عضو در بند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نامه ای خطاب به آقای خامنه ای نوشته است: “من نگران محکومیت و حبس همسرم نیستم و محکومیت او مانع اظهار نظر من در باره مسائل کشور نخواهد شد، بی شک شریک و همراه زندگی من این ظلم را نیز تاوان ادامه راهی میداند که مشترکاً برگزیدهایم. دخترانم نیز خدایی دارند مهربانتر و رحیم تر و کریمتر از آن که آنان را نیازمند خلقش کند. من به این میاندیشم نظامی که با این سرعت در سراشیبی سقوط اخلاقی و معنوی حرکت میکند چه سرنوشتی خواهد یافت و این ملت چه تاوان سنگینی از این بابت خواهد پرداخت. من تنها این را میفهمم که آن چه که امروز به نام دین و نظام دینی در این کشور اجرا میشود هیچ نسبتی با دین ندارد و مسؤلانی که آمر و عامل این امور هستند هیچ نسبتی با دین و خدای دین ندارند.”
طباطبایی در ارتباط با نامه آقای تاجزاده که منجر به ممنوع الملاقاتی ایشان شده ادامه می دهد: “آقای تاجزاده بارها گفته اند که بخاطر مواضع و حرفهایشان حاضرند زندان غیرقانونی را تحمل کنند و پای اعتقادات خود هم تا آخر خواهند ایستاد. اما از اینگونه برخوردها با خانواده اشان از جمله برگزاری دادگاه برای همسرشان بشدت ناراحت هستند و بخاطر همین یک نامه ای خطاب به رهبری نوشتند و در آن نامه هم اعلام کردند که من چیزی از شما نمی خواهم زیرا تجربیات گذشته نشان دهنده نافرجامی مطالباتمان است. فقط غرض از نوشتن نامه این است که یادآور شوم قبلا چنین برخوردهایی با خانواده های زندانیان سیاسی صورت نمی گرفته است.”
دادگاه فخرالسادات محتشمی پور همسر تاجزاده در حالی برگزار گردید که وی حاضر به دفاع از خود در دادگاه نشد زیرا به اعتقاد این عضو جبهه مشارکت، در طول تاریخ اسلام و ایران مراجع و علما پناهگاه ستمدیدگان بوده اند اما او حالا به جرم مراجعه به بیوت مراجع باید محاکمه شود.
داماد وی در این خصوص بیان می کند: “در دادگاهی که به ریاست قاضی مقیسه برای خانم محتشمی پور تشکیل شد ایشان دفاع نکردند، بخاطر اینکه همانطور که آقای تاجزاده هیچگاه در دادگاههای غیرقانونی حاضر به دفاع نشدند وی نیز بخاطر اتهامات واهی حاضر به دفاع از خود نشد. برخورد آقای مقیسه هم در جلسه دادگاه بشدت بد بوده و به خانم محتشمی پور گفته بود شما و همسرتان ضدانقلاب هستید و کارهایتان بر علیه نظام است و ما اجازه چنین برخوردهایی را نمی دهیم. حالا خانم محتشمی پور منتظر صدرو حکم هستند که احتمالا با اینگونه برخوردها و حرفها حکم سنگینی هم صادر خواهد شد. ناراحتی آقای تاجزاده این است که حاضرند فشارها را خودشان به تنهایی تحمل کنند اما به خانواده فشاری وارد نشود. اما علی رغم این فشارها خانم محتشمی پور “محکم” و “مصمم” تا آخر پشت همسرشان ایستاده اند.”
روز بیستم آبان ماه سال گذشته آقایان تاجزاده و نوری زاد در قرنطینه اوین و در اعتراض به بی عدالتی ها و محرومیت از حقوقشان دست به روزه اعتراضی زدند. بعد از اعتصاب غذای نوری زاد و آزادی او هنگامی که از تاج زاده خواسته شد به دو الف بازگردد، به شدت واکنش نشان داد و با تأکید بر غیرقانونی بودن بازداشتگاه سپاه در اوین، تهدید به اعتصاب غذا کرد و از آن هنگام تا کنون به روزه های اعتراضی خود ادامه داده است.
این عضو برجسته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که نزدیک به یکسال است که به روزه های اعتراضی خود ادامه می دهد به مردم ایران پیشنهاد کرده است: “هم وطنان عزیز برای نشان دادن اعتراض خود به اقدام غیرقانونی حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و نیز محکومیت احکام غیرقانونی و غیرعادلانه علیه فعالان سیاسی، انتخاباتی، مطبوعاتی، فرهنگی و هنری و اعلام هم بستگی با همه زندانیان سیاسی و عقیدتی در کنار فعالیت های دیگر، اولین دوشنبه هر ماه را روزه بگیرند و یا دست به اعتصاب غذا بزنند.”
آقای طباطبایی با اشاره به مقاله آقای تاجزاده و دعوت ایشان از مردم برای حرکتهای عمومی ادامه می دهد: ” برای مثال ایشان از مردم دعوت کرده اند که روزهای دوشنبه روزه بگیرند یا اعتصاب کنند و یاد شهدا را زنده نگه دارند، گویا این صحبتها به حضرات فشار آورده و به همین خاطر سخت گیرهایشان را “افزایش” می دهند. خود آقای تاجزاده همزمان با آقای نوری زاد اعتصاب غذا را شروع کردند و بعد از آزادی آقای نوری زاد، آقای تاجزاده به روزه های اعتراضی خود ادامه دادند و الان نزدیک به یکسال می شود و اعلام هم کرده اند که تا زمان تداوم این اقدامات و برخوردهای غیرقانونی به روزه های اعتراضی خود ادامه خواهند داد.”
وی به شرایط نامناسب زندان و نگهداری آقای تاجزاده در بند متادون به صورت انفرادی اشاره کرده و اضافه می کند: “همانند همه خانواده های زندانیان سیاسی در خصوص وضعیت جسمانی آقای تاجزاده نگران هستیم. بخاطر شرایط نامناسب زندان و اینکه سیستم گرمایشی زندان اوین خراب است و شرایط مناسبی ندارد. بعد از عمل جراحی هم دکتر برای آقای تاجزاده فیزیوتراپی تجویز کرده که باید رسیدگی شود و ایشان مشکلات جسمانی دیگری هم دارند اما از آنجایی که در انفرادی نگهداری می شوند از وضعیتشان اطلاع نداریم. زمانی هم که فشارها زیاد می شود باعث افزایش نگرانیهای ما می شود و نمی دانیم چه اتفاقی برای ایشان می افتد؟ علی الخصوص با توجه به شواهدی که قبلا بوده درخصوص زندانیان که نامه به رهبری می نویسند و سخت گیری هایی که برای آنها در نظر گرفته می شود باعث افزایش نگرانی ما شده است. در هر حال ما امیدوار هستیم این فشارها را بر دارند و حداقل بتوانیم ایشان را ملاقات کنیم اما در صورت تداوم این فشارها اقدامات دیگری را در دستور کار خود قرار می دهیم.”
طباطبایی در پایان می گوید: “آقای تاجزاده همانطور که از نامه ها و مقالاتشان مشخص است همیشه تاکیدشان بر خواست و صلاح مردم ایران بوده و هیچگاه کار غیرقانونی انجام نداده اند و بخاطر همین امیدواریم عقلای قوم تا دیر نشده بر سر عقل بیایند و به این رفتارهای غیرقانونی خاتمه دهند. زیرا اینگونه برخوردها نشان می دهد که آنها قابلیت انتقادپذیری را ندارند و کم کم دارند به آخر خط می رسند.”
گفتنی است، در پی اقدامات و فشارهای مضاعف بر زندانیان سیاسی، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای اعلام کرده اند: “در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند که اگر این پشتوانه را از دست دهند دیگر نه سرمایه ای برایشان خواهد ماند و نه راه بازگشتی خواهند یافت.”
مسوولان وزارت آموزشوپرورش در چارت سازمانی جدید خود اقدام به حذف «دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی» مدارس و دانشآموزان کردهاند.
به نوشته روزنامه شرق، این اقدام در شرایطی است که با آغاز فعالیت دولت دهم و وزارت حمیدرضا حاجیبابایی بحثهای مربوط به آسیبهای اجتماعی در مدارس و بین دانشآموزان به کلی به حاشیه رفته است و با تکذیبهای متعدد مسوولان وزارت آموزشوپرورش همراه شده است. بیتوجهی وزارت آموزشوپرورش به آسیبهای اجتماعی موجود در مدارس و در میان دانشآموزان به جایی رسیده است که در چارت سازمانی جدید این وزارتخانه در معاونت پرورشی و تربیتبدنی اسمی از دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی نیست و بیشتر برنامهها و فعالیتهای این معاونت به بحثهای مربوط به سلامت و تربیتبدنی اختصاص یافته است.
علاقه مسوولان وزارت آموزشوپرورش در مقاطع مختلف به تغییر ساختاری در وزارت آموزشوپرورش در حالی است که این بار دفاتر مهمی همچون دفتر زنان در آموزشوپرورش و دفتر آموزشوپرورش عشایری نیز به حاشیه رفته و به مشاوره یا گروههای کوچکی تقلیل یافته است. دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین دفاتر وزارت آموزشوپرورش تا پیش از این مسوولیت مهمی در رابطه با تعیین سیاستهای پیشگیرانه جهت کاهش تهدیدهای اجتماعیای که متوجه دانشآموزان در سنین هفت تا ۱۸سالگی است، داشت. اهمیت این دفتر در سالهای گذشته به شکلی بود که حتی با حذف معاونت پرورشی در دولت هشتم و جایگزینی سازمان دانشآموزی خللی در روند فعالیت این دفتر به وجود نیامد. همچنین دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در آموزشوپرورش به نوعی پل رابطی میان وزارت کشور، ستاد مبارزه با موادمخدر، نیروی انتظامی و وزارت بهداشت به منظور تعیین سیاستهایی جهت کاهش آسیبهای اجتماعی در مدارس و در میان دانشآموزان بود که با حذف این دفتر هنوز مشخص نیست که وزارت آموزشوپرورش در کنار برنامههای نخنماشدهاش همچون توزیع جزوههای آموزشی اندک و برگزاری کارگاه در میان برخی از دانشآموزان چه برنامه مدون و مستمری برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در مدارس دارد.
در همین رابطه سیدحسن موسویچلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران ضمن ابراز تاسف از حذف دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی وزارت آموزشوپرورش این اقدام را ناشی از فقدان دغدغه پیشگیری از تهدیدهای اجتماعی در میان دانشآموزان عنوان کرد. موسویچلک در گفتوگو با «شرق» با تاکید بر اینکه وزارت آموزشوپرورش با توجه به در اختیار داشتن سه ضلع مهم دانشآموزان، خانوادهها و اولیای مدارس بهترین و مهمترین بستر را برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دارد، میگوید: فرصت حضور ۱۲ساله دانشآموزان در مدارس از سنین کودکی تا نوجوانی و اعتمادی که خانوادهها به مدارس دارند، همواره این محیط را بهعنوان یکی از پاکترین محیطهای اجتماعی تبدیل کرده است، اما با این حال وجود آسیبهای اجتماعی متعدد در مدارس میان دانشآموزان را نمیتوان کتمان کرد و اگر وجود نداشته باشد باید شک کرد، به همین دلیل به جرأت میتوان گفت که بهترین و مهمترین بستر برای کاهش آسیبهای اجتماعی میان کودکان و نوجوانان در اختیار آموزشوپرورش است که متاسفانه حذف این دفتر نشان میدهد دغدغهای برای کاهش آسیبهای اجتماعی در میان مسوولان این وزارتخانه وجود ندارد.
او با اشاره به اینکه دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی تا پیش از این قدمهای ابتدایی و مهمی را برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی برداشته بود، میافزاید: وجود دفتری مستقل برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در مدارس در نوع خود بسیار مهم است که مورد غفلت مسوولان قرار گرفته که برای ما نگرانکننده است چراکه آموزشوپرورش حتی از وجود نیروهای متخصص مددکار و مشاور نیز در مدارس محروم است و میتوان گفت که بحثهای مددکاری در مدارس و نظام تربیتی ما به کلی تعطیل است. رییس انجمن مددکاری ایران به تغییر شکلی آسیبهای اجتماعی به تهدیدهای فضای مجازی و موادمخدر صنعتی اشاره میکند و میگوید: این نکته در نوع خود بسیار مهم است که در حال حاضر آسیبهای اجتماعی که تهدیدکننده سلامت کودکان، نوجوانان و جوانان است، بیشتر فضای مجازی و موادمخدر صنعتی است که با توجه به حضور ۱۲ساله دانشآموزان و ارتباط مستمر خانوادهها و اولیای مدارس با آموزشوپرورش میتوان گفت که نظام تعلیم و تربیت میتواند بیشترین برنامه و طرحها را برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی داشته باشد و غیبت آموزشوپرورش در پیشگیری در نوع خود بسیار نگرانکننده است.
رئیس انجمن دیابت از ابتلای سالانه ۲۰۰ هزار نفر به بیماری دیابت در ایران خبر داده است.
اسدالله رجب، روز یکشنبه و در آستانه روز جهانی دیابت در گفت و گو با ایرنا افزود: هم اکنون در ایران حدود شش میلیون نفر مبتلا به دیابت هستند.
رییس انجمن دیابت ایران در پاسخ به دلیل افزایش شیوع دیابت گفت: شیوه زندگی جدید که با کاهش فعالیت بدنی، تغذیه نامناسب و استرس مداوم توام شده از مهم ترین دلایل افزایش شیوع دیابت است.
دکتر رجب افزود: بی تحرکی و کاهش فعالیت جسمانی، استرس مداوم، چاقی و اضافه وزن، داشتن زمینه ژنتیک ابتلا به دیابت در پدر و مادر، فشار خون و چربی خون بالا، سقط مکرر و به دنیا آوردن نوزادان بالای چهار کیلو و مصرف دخانیات از فاکتورهای مهم ابتلای دیابت است.
وی گفت: عوامل محیطی باعث می شود تا افراد مستعد و افرادی که زمینه ابتلا به دیابت را دارند بیشتر در معرض خطر ابتلا قرار بگیرند.
به گفته وی، با اصلاح شیوه زندگی و کنترل عوامل محیطی تا ۸۰ درصد می توان موارد ابتلا به دیابت را پیشگیری کرد.
دیابت چهار نوع دارد ولی مردم اغلب به دیابت نوع دو مبتلا می شوند. بیماری دیابت یک نوع اختلال در سوخت و ساز بدن است که در آن یا انسولین به مقدار کافی در بدن وجود ندارد و یا انسولین موجود قادر نیست وظیفه خود را به درستی انجام دهد در چنین شرایطی قند خون افزایش می یابد.
عضو انجمن تولید کنندگان فولاد ایران گفت: سیاست تعرفهای نادرست موجب شده است که بزرگترین کارخانه تولید ورق گالوانیزه کشور که حدود پنج ماه پیش با حضور رئیس [دولت] به بهرهبرداری رسید دو هفته پس از افتتاح، تعطیل شود.
به گزارش واحد مرکزی خبر، آقای ایزدپناه در نشست خبری اعضای این انجمن افزود: سود بازرگانی واردات ورق گالوانیزه ۶ درصد است که با احتساب ۴ درصد تعرفه عمومی به ده درصد میرسد و با این سیاست تعرفهای اجازه ندادیم که پس از اعلام جشن خودکفایی در تولید ورق گالوانیزه خودرویی، این کارخانه به تولید خود ادامه دهد.
وی اضافه کرد: چرا اینقدر در کشور به تعرفه خودروها توجه میشود اما به بقیه صنایع توجه نمیشود؟
آقای ایزدپناه راهکار مناسب را برای حل مشکلات تعرفهای، اعمال تعرفه پلکانی بیان کرد که بر اساس آن به هر میزان که واردات ارزش افزوده ایجاد میکند تعرفه آن نیز افزایش مییابد.
وی گفت: بر اساس این راهکار، قیمت محصول را به وزن آن تقسیم و برای کالایی که کار بیشتری روی آن انجام شده است تعرفه بیشتر و برای کالایی که کار کمتری روی آن انجام شده است تعرفه کمتری وضع میکنند.
رضا انتصاری، خبرنگار و عکاس خبری، علی رغم پایان بازجویی ها و تحقیقات اولیه ، همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شود.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به نقل از یک منبع نزدیک به وی، بازپرس پرونده قرار بازداشت موقت را به قرار وثیقه تبدیل کرده است. اما آقای انتصاری علی رغم اینکه بازجویی هایش هم تمام شده است ، به دلیل عدم توانایی تودیع وثیقه ۵۰ میلیون تومانی، همچنان در بازداشت موقت و در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شود.
وی افزود: با توجه به اینکه آقای انتصاری یک خبرنگار معمولی می باشد و بدیهی است که توانایی تامین وثیقه را ندارد ، از قاضی میخواهیم که قرار وثیقه را به قرار کفالت تبدیل کند تا وی آزاد شود.
رضا انتصاری عکاس خبری و دانشجوی سابق رشته عکاسی دانشکده خبر که به صورت مستقل به عکاسی خبری مشغول است، هفته اول شهریور همراه تعدادی از دراویش اهل حق بازداشت و به بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین، متعلق به وزارت اطلاعات، منتقل شد.
حسن فتحی، دبیر سرویس بینالملل روزنامه اطلاعات، امروز – یک شنبه ۲۲ آبان ماه – توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد.
همسر آقای فتحی در گفت و گو با بی بی سی فارسی با اعلام این موضوع که از خبر بازداشت همسرش بی اطلاع بوده و اولین بار خبر بازداشت را در اینترنت خوانده است، گفت: “من سر کار بودم و وقتی به منزل رسیدم، نگهبان برجی که در آن زندگی میکنیم به من گفت همسرم به همراه چهار یا پنج جوان وارد ساختمان شدند.”
همسر این خبرنگار بازداشت شده با اشاره به اینکه منزل و وسایل آقای فتحی مورد تفتیش قرار گرفته، اضافه کرد که “لپ تاپ و ریسیور ماهواره را ماموران به همراه خود بردهاند.” همسر آقای فتحی همچنین گفت هیچ خبری یا اطلاعی از وضعیت و محل بازداشت همسرش ندارد.
در همین حال خبرگزاری فارس اعلام کرده که حسن فتحی، روزنامهنگار ، به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی بازداشت شده است. به گزارش این خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران، این روزنامهنگار به اتهام همکاری با بی بی سی فارسی بازداشت شده است. این در حالی است که بی بی سی فارسی اعلام کرده که در ایران دفتر ندارد و هیچ خبرنگاری نیز از ایران با این شبکه همکاری نمیکند.
بازداشت آقای فتحی یک روز پس از آن صورت گرفت که وی در گفتگویی با شبکه تلویزیونی فارسی بی بی سی درباره پوشش رسانهای انفجار بزرگ در یک پادگان سپاه پاسداران، شرکت کرد. پیش از این نیز پنج مستندساز ایرانی در ۲۶ شهریورماه بازداشت و متهم به همکاری با شبکه بی بی سی شده بودند.
بهداد سلیمی با شکستن رکورد یک ضرب جهان، که متعلق به حسین رضازاده بود، سه مدال طلای ارزشمند برای وزنه برداری ایران در رقابتهای قهرمانی جهان به ارمغان آورد و سجاد انوشیروانی هم نایب قهرمان شد.
سلیمی مدالهایش را به همه ملت ایران تقدیم کرده است.
وزنه بردار دسته فوق سنگین ایران در آخرین روز از رقابتهای جهانی پاریس با ثبت رکورد ۲۱۴ کیلوگرم در یک ضرب، ۲۵۰ کیلوگرم در دو ضرب و مجموع ۴۶۴ کیلوگرم سه مدال طلا برای ایران به دست آورد.
سلیمی در حرکت دو ضرب کارش را با وزنهی ۲۴۱ آغاز کرد و در حرکت دوم درخواست وزنهی ۲۵۰ کیلوگرمی را داد که باز هم موفق بود. سلیمی که با درخشش در حرکت یکضرب خیالش تا حد زیادی از طلای مجموع راحت بود برای حرکت سوم وزنهی ۲۶۰ کیلوگرمی را درخواست کرد تا رکورد مجموع جهان را هم به خود اختصاص دهد اما این وزنه را بالا نکشید تا با ۲۵۰ کیلوگرم به کار خود پایان دهد.
سجاد انوشیروانی دیگر وزنه بردار ایران در این وزن پس از ثبت رکورد ۱۹۸ کیلوگرم در یکضرب و کسب مدال برنز، در حرکت دو ضرب کارش را با ۲۲۸ کیلوگرم آغاز کرد و در حرکت دوم هم وزنه ۲۳۳ کیلوگرم را با موفقیت بالای سر برد و در حرکت سوم با بالا بردن وزنهی ۲۴۱ کیلوگرمی به مدال نقرهی دو ضرب و مجموع رسید.
پنج روز پس از بازداشت آریا آرام نژاد، خواننده ی سبز مردمی، وی در تماس تلفنی با خانواده از سلامت و ممنوع الملاقات بودن خود خبر داد.
به گزارش کلمه، عادله ضیایی، همسر آریا آرام نژاد، در صفحه ی فیس بوک خود خبر داد که امروز یکشنبه،۲۲ آبان، آریا آرام نژاد طی تماس کوتاهی خبر از سلامتی خود داد و گفت در بازداشت اداره اطلاعات شهرستان ساری و در سلول انفرادی، ممنوع الملاقات و ممنوع از تلفن است.
آریا آرام نژاد در این تماس تلفنی به همسرش گفته که در بازجوئی به سر می برد و موارد اتهامی اش، مربوط به آهنگ هایی است که ساخته، اما قادر به ارائه توضیح بیشتر در مورد روند پرونده اش نبوده است.
به گفته ی عادله ضیایی، او از وضعیت جسمی و شرایط نگهداریش ابراز رضایت کرده اما گفته است که اجازه دریافت کتاب و لباس را ندارد.
همسر این خواننده ی مردمی صدای او را عین آرامش مثل همیشه رسا و امید بخش دانسته و گفته است که آریا خواسته سلامش به همه دوستان و دوستدارانش رسانده شود.
شب گذشته خانم ضیایی در صفحه خود در فیس بوک نوشته بود: در حالی پنج روز از بازداشت آریا آرام نژاد میگذرد، که من مانند بسیاری دوستدارانش کماکان منتظر دریافت خبری از او هستم. درد آور است که مراجع قضائی این روزها در حالی مُصر به مُجاب کردنم برای قبول استقلال! خود هستند، که امروز در خواست ملاقاتم با آریا که به سرعت مورد موافقت و همکاری آقای دادستان قرار گرفت، با واکنش گنگ و منفی اداره اطلاعات شهرستان بابل مواجه شد.
حانم ضیایی تصریح کرده بود: آنچه باعث فوران اتشفشان نگرانی، خشم و آزردگی من شده، مراجعات مکرر، پیگیری های بی نتیجه و اخبار ضد و نقیض از زبان افراد معتمد و غیر معتمدی است که باید! به من رسانده شود. و من برای اندکی، فروکش کردن این آتشفشان، موکدا خوستار ملاقات با آریا، برای پرسش در مورد علت بازداشت؛ مورد اتهام، شرایط نگهداری و در اختیار قرار دادن لباس مناسب و مایحتاجش در این روزهای سرد پاییزی هستم و می دانم هیچ کس و هیچ کس موثق تر از خود او، منبع درستی یا نادرستی واقعیت ها و شایعات نخواهد بود.
همسر این خواننده حامی جنبش سبز خاطر نشان کرده بود: صبوری ام در مورد مسائل مربوط به بازداشت آریا دوستانم را شگفت زده کرده است. امیدوارم و می خواهم تا فردا موفق به دریافت خبری از آریا از طریق خود او شوم، تا همچنان چرخش اتخاذ تصمیماتم، بر مدار خرد و خویشتن داری باقی بماند.
آنطور که فعالان جنبش سبز در بابل گزارش کردهاند، پنج مامور اداره اطلاعات استان مازندران امروز با ورود به منزل این هنرمند جوان هوادار جنبش سبز در بابل، او را بازداشت کردهاند. این در حالی است که او در همین روز برای برای پیگیری پرونده خود در مرحله تجدیدنظر، به شهر ساری و دادگاه استان مازندران مراجعه کرده و در زمان هجوم ماموران، تازه از ساری برگشته بود.
گزارش شده که دستگیری این فعال جنبش سبز با ضرب و شتم همراه بوده و ماموران در داخل منزل به آقای آرام نژاد دستبند زده اند. آنها همچنین ضمن تفتیش منزل، بخشی از دست نوشته های آریا و مدارک کاری و همچنین کامپیوتر شخصی او را نیز توقیف کرده و با خود بردهاند.
آریا آرام نژاد، هنرمند جوان و آهنگساز نامآشنای هوادار جنبش سبز است که پس از عاشورای ۱۳۸۸ ترانهای با عنوان «علی برخیز» منتشر کرد. او چندی بعد، در پی استقبال قابل توجه از این اثرش در فضای مجازی، در ۲۶ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط اداره اطلاعات بابل به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد.
او پس از گذراندن نزدیک به ۵۰ روز انفرادی و زندان که تمام این مدت را در بند انفرادی زندانهای متیکلا شهرستان بابل و بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان ساری سپری کرده بود، به قید وثیقه آزاد و در دادگاه انقلاب شهرستان بابل به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد.
از این آهنگ ساز و خواننده ی مردمی تا به حال آهنگ هایی چون علی برخیز، دلتنگی و برای لمس آزادی منتشر شده است
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران شاخه خارج کشور با صدور بیانیه ای نسبت به شرایط بین المللی کشور به حاکمان هشدار داد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: با بروز بحران در سوریه عمق استراتژیک ایران در منطقه در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. خطاهای فاحش حاکمیت کنونی در قبال بحران سوریه، موجب تشویق و تشجیع در سرکوب و کشتار مردم سوریه و در نتیجه افزایش احتمال سرنگونی رژیم این کشور و همچنین بدنامی ایران به ویزه در میان ملت سوریه شده است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه ی خود با تشریح اینکه در شرایطی که ارائه گزارش نماینده ویژه ایران شورای حقوق بشر سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران و گزارش منفی و بی سابقه آژانس بین المللی انرژی هسته ای علیه فعالیتهای هستهای ایران، فضای تهدید آمیز و پرمخاطرهای را علیه کشورمان پدید آورده است. یادآور شده است که مروری کوتاه و سریع بر مجموعه این شرایط هر ناظر آگاهی را به این نتیجه میرساند که در طول سالهای پس از انقلاب، هرگز چنین اجماعی در سطح بین الملل علیه ایران شکل نگرفته و ایران با این حجم از تهدید یکجا مواجه نبوده است.
به گزارش سایت امروز، متن این بیانیه به شرح زیر است:
این روزها در حالی که کشورمان با تهدیدات بین المللی و بحران های داخلی حادی مواجه است متاسفانه مسوولان کشور همچنان چشم و گوش خود را بروی واقعیت های جاری بستهاند و بر تداوم سیاستهای ماجراجویانه در عرصه بین المللی و سرکوب و ارعاب در داخل اصرار میورزند.
طی هشت سال مسئولیت دولت اصلاحات شاهد بودیم تلاش ها و تعامل های صلح جویانه و تنش زدای دولت خاتمی جایگاه و نفوذ کشورمان را در سطح بین الملل ارتقاء بخشیده و تهدیدهای موجود در سطح جهانی علیه ایران را به صورت قابل ملاحظه ای کاهش داد. این رویکرد عقلانی و مدبرانه همراه با سیاست های دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران را در سطوح داخلی و خارجی در مسیر توسعه مردم محور قرار داد. اما متاسفانه، خوی و منش استبدادطلبانه و ستیزه جویانه که بقای خود را در نفی آزادی در داخل و دیپلماسی دشمن محور در خارج میدید رویکرد عقلانی و سازنده دولت اصلاحات را برای مدیریت کشور برنتافت و درپی یکدست کردن حاکمیت برآمد. پس از استقرار حاکمیت یکدست اقتدارگرایان برکشور که با پیگیری یک منش و روش انحصارطلبانه دست به حذف نیروهای باسابقه و موثر انقلاب زده و عرصه حکمرانی را تدریجا خالی از هرگونه تدبیر و عقلانیت نمودند و همزمان با متهم کردن دولت خاتمی به «عقب نشینی و خیانت و سازش» در برابر «دشمنان»، با ایجاد چرخشی اساسی در سیاست خارجی و در پیش گرفتن سیاستهای تهاجمی و ماجرا جویانه، جایگاه ایران را در سطح منطقه و جهان به شدت تنزل داده و هم اکنون آنرا با انزوا و خطر جدی مواجه نموده اند.
صدور چندین قطعنامه علیه ایران از سوی شورای امنیت، گزارش های متعدد از نقض حقوق بشر در ایران، تحریم های شدید اقتصادی-سیاسی، به راه افتادن امواج مستمر تبلیغاتی علیه کشور مان و اخیرا طرح سناریوی مشکوک ترور سفیر عربستان در آمریکا بخشی از دستاوردهای سیاست خارجی تهاجمی دولت مستقر به شمار میرود.
در چنین شرایطی ارائه گزارش نماینده ویژه ایران شورای حقوق بشر سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران و گزارش منفی و بی سابقه آژانس بین المللی انرژی هسته ای علیه فعالیتهای هستهای ایران، فضای تهدید آمیز و پرمخاطرهای را علیه کشورمان پدید آورده است.
در حال حاضر آمریکا با بهره گیری کامل از فرصتهای مغتنمی که سیاستهای نابخردانه حاکمیت کنونی در عرصههای داخلی و خارجی فراهم آورده، توانسته است رسیدگی به سه پرونده فعالیت هستهای، نقض حقوق بشر و تروریسم را علیه ایران در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار دهد و به این ترتیب از ایران چهره یک تهدید برای صلح جهانی ترسیم نماید. اروپا که به ویژه پس از فروپاشی شوروی و به منظور ممانعت از شکل گیری نظام تک قطبی جهانی از همراهی با آمریکا علیه کشورهای مستقل از جمله جمهوری اسلامی ایران خودداری میکرد و خواهان ادامه گفتوگوی انتقادی با ایران بود، امروز بعضا با مواضعی به مراتب تندتر از آمریکا در کنار این دولت علیه ایران قرار گرفته است.
همزمان با افزایش تهدیدها و تشدید آسیبپذیریها، نقاط قوت و امکاناتی که به ایران در سطوح منطقهای و بین المللی قدرت تحرک می بخشید در حال رنگ باختن است. در سطح منطقه هر روز قدرت ایران در ایفای نقشی سازنده و مؤثر در تحولات جاری کاهش بیشتری مییابد و حوزه نفوذ تاریخی و سیاسی ایران به نفع قدرتهای دیگر منطقه کمتر میشود.
با بروز بحران در سوریه عمق استراتژیک ایران در منطقه در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. خطاهای فاحش حاکمیت کنونی در قبال بحران سوریه، موجب تشویق و تشجیع در سرکوب و کشتار مردم سوریه و در نتیجه افزایش احتمال سرنگونی رژیم این کشور و همچنین بدنامی ایران به ویزه در میان ملت سوریه شده است.
در بحران بحرین نیز تضعیف شدید موقعیت منطقه ای و بین المللی و نیز اتخاذ مواضع نابخرادانه، ایران را نه تنها از هرگونه تأثیرگذاری مثبت بر بحران این کشور و ایفای نقش میانجی میان معترضان شیعی و دولت بحرین محروم ساخته، بلکه موجب ورود عربستان به نمایندگی از کشورهای منطقه به این بحران و تشدید فشار بر شیعیان این کشور و تخریب بیشتر روابط ایران و بحرین و عربستان شده است. اقدام غیر دوستانه عربستان مبنی بر درخواست رسیدگی شورای امنیت به اتهام ایران در ترور سفیرش به نحو نمادین از نقش و تأثیر دیپلماسی آمریکا در سردی روزافزون روابط ایران با همسایگان حکایت میکند.
درحالی که ابتکارات دیپلماتیک مقامات ایرانی در قبال پاکستان و افغانستان که حوزه نفوذ سنتی سیاسی و فرهنگی ایران به شمار میروند، از حد دیدارهای پروتکلی و تعارفات سخیف با کرزای در باره خوردن «خاک شیر ایرانی» فراتر نمیرود، شاهد تحرکات دیپلماتیک ترکیه در حل اختلافات پاکستان و افغانستان و توافق سه کشور در برگزاری مانور نظامی مشترک هستیم، موفقیتی که دستیابی به آن برای ایران در شرایط کنونی یک خواست ناممکن به شمار میآید.
در سطح تحولات اجتماعی سیاسی کشورهای عربی، به رغم ادعاهای گزاف مسؤلان ایرانی مبنی بر «طنین انقلاب ایران در کشورهای عربی» و پیروی این تحولات از الگوی ایران، رهبران جنبشهای منطقه از تونس گرفته تا مصر و سوریه، از اخوان المسلمین مصر گرفته تا حزب النهضه تونس – که همواره از حمایتها سیاسی و مالی ایران بهره بردهاند-، همگی مکرراً تصریح میکنند که حاضر به تکرار تجربه ایران نیستند و الگوی ترکیه را برای آینده خود مناسب تر میدانند. در نتیجه میتوان ادعای حاکمیت کنونی را مبنی بر این که ایران به الگوی جنبشهای عربی تبدیل شده است، به یک معنا صحیح دانست و آن این که سیاستها و عملکردهای حاکمان کنونی ایران را به الگوی عبرت آموز و تجربه ای شکست خورده تبدیل کرده است که هرگز نباید آن را تکرار کرد.اقتدارگرایان حاکم به جای آن که این همه را نتیجه طبیعی سیاستها و مواضع خودببینند و به این صرافت بیفتند که چرا به رغم تمامی زمینههای ذهنی و اعتقادی مثبت به نفع ایران در میان ملتهای مسلمان، ترکیه توانسته است گوی سبقت را در این عرصه از ایران برباید، آینه میشکنند و چاره کار را در تبلیغات داخلی علیه ترکیه میبینند.
افزایش تهدیدهای مخاطره آمیز و کاهش قدرت و توان منطقهای و بین المللی ایران، به شرحی که گذشت ، مصالح ملی کشور را با چالشی سخت و خطراتی بی سابقه مواجه ساخته است. طرح همزمان سه اتهام فعالیت غیر صلح آمیز هستهای، نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل – که در مورد هیچ کشور دیگری سابقه ندارد- از ایران تصویر یک تهدید جدی علیه صلح بین الملل ترسیم و افکار عمومی جهانی را علیه ایران برمی انگیزد به طوریکه آمریکا به بهانه سناریوی پرابهامی چون طرح ترور سفیرعربستان در واشنگتن به راحتی میتواند موجی جهانی علیه ایران سامان دهد و دول اروپایی و کشورهای همسایه نظیر عربستان را علیه ایران فعال کند. اگر اقدام اخیر عربستان علیه ایران را با موضع این کشور در ماجرای انفجار پایگاه آمریکاییان در الخبر عربستان و عدم همراهی این کشور با آمریکاعلیه ایران در آن ماجرا مقایسه کنیم آن گاه میتوانیم تنزل شدید موقعیت منطقهای و بین المللی ایران را بهتر درک کنیم و به این حقیقت بهتر آگاه شویم که آمریکا توانستهاست دستکم برخی کشورهای همسایه را به ضرورت «برخورد با خطر ایران»! قانع سازد.
مروری کوتاه و سریع بر مجموعه این شرایط هر ناظر آگاهی را به این نتیجه میرساند که در طول سالهای پس از انقلاب، هرگز چنین اجماعی در سطح بین الملل علیه ایران شکل نگرفته و ایران با این حجم از تهدید یکجا مواجه نبوده است.
حاکمیت کنونی با پاشیدن خاک برچشم واقعیت و بزرگنمایی نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی درمدیریت این وضعیت مخاطره آمیز علیه ایران،میکوشد نقش بیکفایتی، ناکارآمدی و سیاستهای نابخرادانه و ماجراجویانه خود را در پیدایش این وضعیت پنهان سازد، غافل از این که با این بزرگنمایی عملاً به فعال مایشاء بودن آمریکا و رژیم صهیونیستی در تأمین منافع خویش و ناتوانی خود در جلوگیری از آن اعتراف میکند. حقیقت این است که آمریکا چه در لیبی و چه در سوریه و چه در مصر و چه در ایران منافع خود را تعقیب میکند. مواضع به ظاهر تناقض آمیز مخالفت با به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شرقی، مخالفت صریح با عضویت فلسطین در یونسکو و مماشات با اقدامات سرکوبگرانه دولت بحرین علیه معترضان شیعی در این کشور از یک سو و همراهی با ناتو در حمایت از مخالفان قذافی و همراهی با معترضان سوری از سویی دیگر، همگی با اصل تلاش برای تأمین منافع ملی آمریکا قابل توجیه است. اما این همه یک سوی حقیقت است، سوی دیگر حقیقت سرکوبگری، دیکتاتوری، لجاجت دولتهادر برابر خواست ملتها و اتخاذ مواضع نابخرادنه و ستیزه جویانه آنان است که زمینه را برای نیل آمریکا به اهداف و مقاصد خود فراهم میکند.
از این رو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به صراحت اعلام می کند مسؤلیت عواقب وضعیت پرمخاطره کنونی و حملات احتمالی نظامی آینده مستقیماً متوجه حاکمیت کنونی است وآنان باید به دلیل سیاستها و اقدامات نسنجیده و اشتباه خود، پاسخگوی بحران وتحریم و فشارهای بین المللی و تهدیدهای خارجی و وضعیت وخامت بار داخلی ناشی از آن باشند. حتی اگر حمله نظامی هم صورت نگیرد، مانورهای تبلیغاتی سیاسی در باره اقدام نظامی به عنوان یک احتمال مفروض در جدول اقدامات آمریکا و اروپا و اسرائیل علیه ایران، خسارتهای عظیم اقتصادی و سیاسی را به ملت ایران تحمیل کرده و میکند. عدم تمایل سرمایه گذاران داخلی و خارجی به سرمایه گذاری و عدم پذیرش ریسک فعالیتهای درازمدت اقتصادی در کشوری که دائما در معرض تهدید و احتمال جنگ و حمله نظامی است از خسارت های عاجل این وضعیت، و عدم رشد اقتصادی و فقر و بیکاری و عقب ماندگی و جایگزین شدن فعالیتهای دلالی و سوداگرانه به جای فعالیتهای مولد و مفید اقتصادی و … از نتایج آن است که پیامدهای زیانبارش دامنگیر مردم می شود.
سازمان ضمن محکوم کردن هرگونه حمله نظامی و نقض تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و به ویژه فتنهگریهای رژیم صهیونیستی در این زمینه،راه پایان دادن به وضعیت وخامت بارکنونی را هنوز به روی مسؤلان کشور باز میبیند. به باور ما عذرخواهی از رفتارهای پیشین و تمکین در برابر اراده ملت و پایان دادن به روشهای استبدادی در اداره کشور و مشارکت دادن ملت در اداره امور خود از طریق پذیرش انتخابات آزاد و سالم و منصفانه و در نتیجه افزایش ضریب وحدت و همبستگی ملی تنها راه برون رفت از وضعیت مخاطره آمیز جاری است. ما مشفقانه و دلسوزانه به حاکمان توصیه میکنیم از اصرار لجوجانه بر ادامه مسیر نافرجام کنونی دست بردارند و از فرصتهای محدود باقیمانده هوشمندانه بهره برداری نمایند. فرصتی که بی شک وحدت و همراهی مردم در آن جایی برای بازی های فرصت جویانه ی و تهدیدات و طمع های کشورهای دیگر باقی نخواهد گذاشت.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
شاخه خارج کشور
۲۲ آبان ۱۳۹۰
دفتر عبدالله نوری، اولین وزیر کشور دولت خاتمی، با انتشار تکذیبیهای به خبرپراکنیهای اخیر رسانههای دروغ واکنش نشان داد و اتهام حضور عبدالله نوری در رایزنیها و فعالیتهای انتخاباتی را تکذیب کرد. اشاره این دفتر به خبرهایی با مضامینی نظیر «تمایل و تحرک عبدالله نوری برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو» و یا «رایزنی عبدالله نوری با فعالان و چهره های اصلاحطلب درباره چگونگی بازگشت به نظام و عذرخواهی از رهبری» است.
در اطلاعیه این دفتر، اخبار مذکور کذب، نادرست و آمیخته با دروغ و تحریف توصیف شده و انتشار آنها «ترفندی شیطنت آمیز در ادامه ی خط شایعه پراکنی و اختلاف افکنی در صف جریان اصلاح طلبی مردم آزادی خواه ایران» دانسته شده است.
دفتر عبدالله نوری تصریح کرده است: « این قبیل شایعه پراکنی ها، اظهار نظرها و گاه جعل سخنرانی و مصاحبه ساخته و پرداخته ی جریان های سیاسی مختلفی است که اندک مشروعیت خود را در میان مردم رو به زوال می بینند و به نظر میرسد عاملان این دروغ پردازیها استفاده از اعتبار سیاسی و جایگاه اجتماعی چهرههای مورد حمایت مردم را برای مشروعیت بخشیدن به صاحبان قدرت در دستور کار خود قرار داده اند.»
متن این تکذیبیه که نسخهای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
به نام خدا
در ماه ها و هفته های اخیر و آخرین بار، روز شنبه ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۰، خبرها و مطالبی با عناوینی چون «تمایل و تحرک عبدالله نوری برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو» و یا «رایزنی عبدالله نوری با فعالان و چهره های اصلاحطلب درباره چگونگی بازگشت به نظام و عذرخواهی از رهبری» منتشر شد.
انتشار این گونه اخبار و مطالب کذب که متاسفانه بدل به رویه جاری برخی گروه ها، چهرهها و رسانهها شده است، موجب شگفتی نخبگان سیاسی، اهالی رسانه و افکار عمومی گردیده که نسبت به پیشینه ی سیاسی و نیز افکار عبدالله نوری در دفاع از اصلاحات ساختاری و نیز حمایت از حقوق مردم آشنائی دارند.
دفتر عبدالله نوری چون گذشته و مجددا تاکید میکند انتشار این گونه مطالب نقل قول هایی نادرست و آمیخته با دروغ و تحریف است و ترفندی شیطنت آمیز در ادامه ی خط شایعه پراکنی و اختلاف افکنی در صف جریان اصلاح طلبی مردم آزادی خواه ایران می باشد.
این قبیل شایعه پراکنی ها، اظهار نظرها و گاه جعل سخنرانی و مصاحبه ساخته و پرداخته ی جریان های سیاسی مختلفی است که اندک مشروعیت خود را در میان مردم رو به زوال می بینند و به نظر میرسد عاملان این دروغ پردازیها استفاده از اعتبار سیاسی و جایگاه اجتماعی چهرههای مورد حمایت مردم را برای مشروعیت بخشیدن به صاحبان قدرت در دستور کار خود قرار داده اند.
از رسانه های مستقل نیز انتظار می رود تا خبرهای مربوط به آقای عبدالله نوری را از دفتر ایشان پیگیری نموده و به شایعات توجه ننمایند.
دفتر عبدالله نوری
۲۲ آبان ماه ۱۳۹۰
رئیس هیئت مدیره انجمن شرکت های ساختمانی با بیان اینکه یک برداشت اشتباه در دولت وجود دارد که تصور می کنند پیمانکاران سرمایه زیادی دارند، گفت: متاسفانه تاوان مشکل بوجود آمده در ال سی داخلی و اختلاس را باید بخش خصوصی بپردازد زیرا تصور این شده که ال سی مساوی با اختلاس است.
به گزارش مهر، منوچهر ملکیان فرد امروز در دومین کنفرانس صنعت احداث با بیان اینکه ۵۰۰ سد کوچک و بزرگ پس از انقلاب ساخته شد که ۸۵ درصد توسط بخش خصوصی بوده است، گفت: صنعت احداث در موضوع کیفیت، زمان و قیمت تمام شده با مشکلات زیادی روبرو است اما با وجود این مشکلات رشد قابل توجهی را در موضوع کیفیت داشتیم و در این مدت توانستیم به کشورهای صنعتی و فراصنعتی برسیم.
وی با اشاره به موضوع آموزش نیروی کار، اظهار داشت: آموزش نیروی کار در محل کارگاه از اقدامات انجمن شرکت های ساختمانی بوده است که نمونه آن در تونل توحید به اجرا درآمد که نقش زیادی را در افزایش بهره وری داشته است.
رئیس هیئت مدیره انجمن شرکت های ساختمانی بابیان اینکه انتظار می رفت که موسسه استاندارد قدری عمیق تر وارد کار شود، گفت: در بخشی از ساخت و ساز که توسط مردم انجام میگیرد باید سخت گیری بیشتری شود تا میلگرد ها و پروفیل های بی هویت وارد ساخت و ساز نشوند.
ملکیان فرد با اشاره به اینکه پتانسیل علمی زیادی در شرکت های مشاوره ای وجود دارد، گفت: یک برداشت اشتباه در دولت وجود دارد که تصور می کنند پیمانکاران سرمایه زیادی دارند درحالیکه پیمانکاران سرمایه شان را برای خرید دستگاه های جدید هزینه می کنند و سرمایه زیادی ندارند.
وی با انتقاد از عدم تامین سرمایه از سوی بانک ها، اظهار داشت: مطالبات پیمانکاران به موقع پرداخت نمی شود زیرا از یک پروژه ۸ تا ۱۰ درصد سود است که نصف آن برای مالیات دریافت می شود و آنچه که می ماند سهم ۳ تا ۵ درصدی است که به موقع نیز پرداخت نمی شود. این درحالی است که بانک ها در مقابل تسهیلات تا ۲۴ درصد سود دریافت می کنند که عملا امکان استفاده از سیستم بانکی را به پیمانکار نمی دهد.
رئیس هیئت مدیره انجمن شرکت های ساختمانی با اشاره به عدم اجرای صحیح اصل ۴۴ قانون اساسی، تصریح کرد: پدید آمدن شرکت های دولتی و رشد غیر منطقی آنها برخلاف اصل ۴۴ و سیاست خصوصی سازی و مغایر با برنامه چهارم توسعه است.
وی با بیان اینکه باید ال سی ریالی در قراردادها تامین شود، اظهار داشت: متاسفانه تاوان مشکل بوجود آمده در ال سی داخلی و اختلاس را باید بخش خصوصی بپردازد زیرا تصور این شده که ال سی مساوی با اختلاس است.
همچنین سید محمد صدر هاشمی نژاد عضو هیئت مدیره بانک اقتصاد نوین با اشاره به سوء استفاده اخیر مالی در نظام بانکی کشور گفت: چرا این اتفاق ها در کشور می افتد؟ بنده شاهدم که پیمانکاران اگر خیلی هم تلاش کنند تا ۱۰ میلیارد تومان از بانک اعتبار دریافت کنند؛ این رقم کجا و ۳ هزار میلیارد تومان کجا.
وی در ادامه گفت: در کشور چه خبر است؟ الان مشکل بخش خصوصی این نیست که ۸۵ درصد در اختیار دولت است بلکه این است که باید این میزان برعکس شود و ۱۵ درصد در اختیار دولت قرار گیرد.
این عضو هیئت مدیره بانک اقتصاد نوین با انتقاد از اینکه بانک ها به همکاری با بخش خصوصی نمی روند، بیان کرد: از حدود ۵۰۰ پیمانکاری که با سیاست بنده جذب بانک اقتصاد نوین شده اند تنها ۳ شرکت از عهده کار برنیامدند و باقی شرکت ها الان مشتری بانک هستند اما بانک ها به سراغ بخش خصوصی نمی روند.
نماینده کارگران در کمیته اصلاح قانون کار از احتمال کاهش ۵۰ درصدی مبلغ عیدی کارگران در سال ۹۱ خبر داد.
فرامرز توفیقی در گفتوگو با ایلنا، تفاهم بر سر تعیین مبلغ عیدی کارگران را براساس روال گذشته در حد وعده از سوی وزیر عنوان کرد و گفت: در صورت تصویب پیش نویس اصلاح قانون کار مبلغ عیدی کارگران ۵۰ درصد کاهش خواهد یافت.
وی با انتقاد از عدم رعایت اصل سه جانبه گرایی در روند پیش نویس اصلاح قانون کار تصریح کرد: لایحه یک جانبه اصلاح قانون کار به زودی به مجلس شورای اسلامی ارجاع میشود.
توفیقی یاد آور شد: در حال حاضر تدوین یکجانبه اصلاح قانون کار بر خلاف مقاوله نامههای بین المللی صورت گرفته است. این در حالیست که امیدواریم لایحه دستخوش مسائل انتخاباتی مجلس شورای اسلامی نشود.
به گفته نماینده کارگران در کمیته اصلاح قانون کار نمایندگان کارگری و کارفرمایی از طریق مجلس میتوانند نسبت به بیان دیدگاههای خود در زمینه تدوین پیش نویس اصلاح قانون کار اقدام کنند.
عالی ترین مقام نظامی جمهوری اسلامی در اظهاراتی از برنامه جریان اقتدارگرای حاکم برای حضور یک اقلیت کنترل شده و بی تاثیر پرده برداشت. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با سخنان خود نه تنها ادعای فعالان جنبش سبز مبنی بر وقوع کودتای انتخاباتی و حاکمیت فضای نظامی- امنیتی بر کشور را عملا تایید کرد، بلکه تاثیرگذاری نمایندگان مجلس در اداره کشور را نیز به منزله ی اختلال و از کار انداختن دولت توصیف کرد.
به گزارش کلمه، اگر چه پیش از این، اعلام مواضع و خط و نشان نظامی ها برای جناح ها و گروه ها و افراد غیر همسو با جریان حاکم، نشان از تدارک برگزاری یک انتخابات مهندسی شده در اسفند ماه داشت، اما اخیرا سردار فیروزآبادی در سخنانی به صراحت به چگونگی مهندسی و تکرار کودتای انتخاباتی در اسفند ماه، کمیت و کیفیت و سهم گروه ها از کرسی های نمایندگی را مطرح کرد تا عزم جریان اقتدارگرا برای کودتای دوباره در انتخابات اسفندماه بیش از پیش رو شود.
فیروز آبادی که این سخنان را در گفت و گو با ایسنا اعلام داشته، از «تلاش احتمالی برخی جریانات برای معرفی کاندیداهای گمنام» خبر داده و مدعی شده است: “با فضاحتی که جریان فتنه به بارآورده و افشاگریهایی که راجع به جریان انحرافی در کشور شده است، هیچ کدام از اینها به صورت سازمان یافته وارد انتخابات نخواهند شد، ولی ممکن است برای تبلیغات خود برنامهریزیهایی انجام دهند و کاندیداهای خود را به صورت پوشیده، گمنام و سفید وارد انتخابات کنند.”
رییس ستاد کل نیروهای مسلح از این هم فراتر رفته و خواسته یا ناخواسته برنامه حاکمیت برای مجلس آینده را فاش کرده و گفته است: “حضور جناحهای دیگر در مجلس به تعدادی که نتوانند اکثریت مجلس را مختل کنند یا دولت را از کار بیندازند برای مجلس مفید است”! وی از طرفی هم گفته است:” معتقد نیستم مجلس باید از یک جناح تشکیل شود؛ چراکه هر جایی که فقط از یک جناح تشکیل شود نمیتواند چندان پویا باشد.”
فیروزآبادی در بخش دیگری گفته است: “طبق قانون اساسی هرکس که در خود صلاحیت نمایندگی مجلس را میبیند و شرایط قانونی لازم را دارد میتواند ثبتنام کند. سپس وزارت کشور و شورای نگهبان صلاحیتها را بررسی میکنند و در صورت احراز صلاحیت، مردم با شناسایی کاندیداهای مورد نظر خود به آنها رای میدهند و خوشبختانه مردم ما دغدغههای خود را در زمان رای دادن در نظر میگیرند.”
به گزارش کلمه، این نخستین مقام نظامی نیست که از انتخابات مهندسی شده ماه های آتی سخن می گوید، چه پیش از او سردار محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، از حضور پایگاههای بسیج برای کمک به امنیت صندوقها خبر داده بود. او پیشتر هم در جمع کارکنان سپاه نینوا در استان گلستان، در خصوص راهبرد بسیج در انتخابات آینده، گفته بود: “راهبرد بسیج در انتخابات آینده بصیرت بخشی به مردم است به گونهای که خودشان بتوانند گزینه اصلح را انتخاب کنند؛ بدون اینکه نیاز باشد مصادیق را به آنها معرفی کنیم.”
نکته ای که حجتالاسلام علی سعیدی نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اینگونه آن را تکمیل کرده بود که “مردم حق دارند انتخاب کنند ولی هر انتخاب حق نیست.” سعیدی هم چنین با اشاره به شناسایی هزار هادی سیاسی از بسیج و سپاه برای فعالیت در راستای تقویت و ارتقای مبانی معنوی و بصیرتی سپاه، گفته بود: “بدون تردید ورود نمایندگان اصلح به مجلس شورای اسلامی منجر به حفظ و تقویت جایگاه ولایت فقیه و ارتقای مبانی و اصول نظام انقلاب اسلامی میشود.” او با اعلام اینکه “نماد محور حق در نظام مقدس انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای است” اضافه کرد که “تبعیت از فرامین ارزنده ولایت فقیه بر تمام آحاد مردم و مسئولان اجرایی لازم است و در ترکیب نمایندگان اصلح مجلس شورای اسلامی بسیار حائز اهمیت میباشد.”
طبق آنچه فیروزآبادی از جایگاه نظامی خود اعلام کرده “ورود محدود افرادی به مجلس که افکار آنها به نوعی با جریان انحرافی یا جریان فتنه پیوسته است، مشکل قابل توجهی برای کشور نیست.” اگر چه ضمن وی تکرار این اتهام که جنبش سبز “متحد آمریکاییها بوده و جریان انحرافی با آمریکاییها دمخور است” از «مردم» خواسته با مراقبت اگر کسی از بین این دو قشر بخواهد آنها را فریب دهد و وارد مجلس شود، به آنها رای ندهند.
جالب اینجاست که عالی ترین مقام نظامی کشور پس از رهبری در حالی از بلااشکال بودن حضور محدود و کنترل شده ی اصلاح طلبان در انتخابات و مجلس سخن می گوید که شروط اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات از سوی محمد خاتمی رییس جمهور پیشین مطرح و همواره بر آن تاکید شده که “تنها در صورت آزادی زندانیان سیاسی، پایبندی همگان به قانون اساسی و فراهم شدن امکان برگزاری انتخابات سالم و آزاد” وارد عرصه رقابت های سیاسی می شوند.
میرحسین موسوی نیز شهریور ماه در ملاقاتی با دخترانش گفت که نمیتوان امیدی به رای گیری و انتخابات داشت؛ موضعی که چندی پیش ۳۶ زندانی سیاسی نیز طی بیانیه ای بر آن تاکیده کردند. آنها ضمن تاکید بر شروط خاتمی، از مردم خواستند تنها در صورت برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد از آن “استقبال” کنند و در غیر این صورت انسجام خود را حفظ کنند و انتخابات “غیرقانونی” را مشروعیت نبخشند.
جالب است که امضاکنندگان این نامه، از درون زندان و با وجود ظلم های بسیاری که در این دو سال بر آنها روا داشته شده، همچنان به دفاع از فعالیت سیاسی مسالمت آمیز و حضور در انتخابات سالم می پردازند. اما نظامیان درک نمی کنند که حضور آنها در عرصه سیاسی چه مخاطراتی می تواند به دنبال داشته باشد؛ نکته ای که مورد توجه زندانیان سیاسی هم قرار گرفته و آنها در نماه ۳۶ امضایی به حضور نظامیان در عرصههای سیاسی، اقتصادی و قضایی کشور به عنوان یکی از «مهمترین» مشکلات کشور اشاره کرده و نوشتهاند که سکاندار اصلی حوادث انتخابات ۸۸ همین نظامیان بودهاند. واقعیتی که با مواضع فیروزآبادی و دیگر نظامیان به سادگی اثبات می شود.
زندانیان سیاسی همچنین میزان حضور نظامیان در این سه عرصه را ملاکی برای تشخیص میزان استبداد در هر کشور ارزیابی کردهاند. این نکته به ویژه با نگاه به سخنان سردار سالار آبنوش فرمانده سپاه قزوین بیشتر به چشم می آید که اسفند ماه سال گذشته در همایش ناظران شورای نگهبان تهدید کرده بود: “اگر نتیجه انتخابات مجلس نتیجهای نباشد که در راستای ارزشهای ما باشد سال ۹۱ سالی بسیار خطرناک و حتی خونین است به طوری که صاحبنظرانی که قدرت تحلیل دارند و تاکنون مسائل را به درستی پیشبینی کردند، بیان داشتند که اگر مجلس بعد مجلس سالمی نباشد سال ۹۱ فتنه، خونین است زیرا با هم میجنگیم و جریان انحراف سردرمیآورد.”
به نظر می رسد برنامه نظامیان برای وارد کردن گروهی “اصلاح طلب نما” به حاکمیت هم از حالا شکست خورده است، چرا که به تازگی تمرکز آنها بیشتر بر روی حامیان رئیس دولت موسوم به “جریان انحرافی” قرار گرفته تا تنور انتخابات مجلس آینده را گرم کنند.
هرچند همین انتخابات کانالیزه هم نگرانی حاکمیت را برانگیخته است. به طوری که با تمام تدارکات صورت گرفته برای یک کودتای انتخاباتی جدید – که فیروزآبادی به صراحت از آن سخن می گوید – سران و سرداران اقتدارگرا در پیگیری سخنان دو ماه قبل رهبری مبنی بر اینکه “باید مراقب بود انتخابات به چالشی برای امنیت کشور تبدیل نشود” به دنبال امنیتی کردن بیش از پیش فضا در آستانه ی انتخابات هستند.
تغییر فرمانده سپاه سیدالشهدا و نیز برگزاری رزمایش های یک روزه دفاع از کوی و برزن توسط گردان های عاشورا در شهرستان های مختلف را نیز می توان در همین جهت دانست. مانوری که دیروز فرمانده بسیج ارومیه از برگزاری آن با حضور گردان های عاشورا و الزهرا خبر داد.
سخنان سردار احمدی مقدم و ابراز نگرانی او درباره انتخابات آتی مجلس در اسفندماه را نیز می توان در همین راستا ارزیابی کرد. فرمانده نیروی انتظامی گفته بود: “ماموران پلیس پیشگیری و امنیت مراقب باشند تا فردی نخواهد در انتخابات با دعوا قضیه را پیش ببرد.”
سید کاظم وزیری هامانه اولین وزیر نفت احمدی نژاد که ازسوی او از وزارت خلع شد، بعد از گذشت ۶ سال طرح مافیای نفتی از سوی احمدی نژاد را تنها یک شعار انتخاباتی خوانده و گفته است: او با این شعار انتخاباتی همه کارکنان نفت را زیر سوال برد.
او گفته است: ” بعد از انتخابات سال ۸۴ یکی از شعارهای انتخاباتی ،مافیای نفتی بود که مشکل زیادی برای بخش داخلی ایجاد کرد. چون وقتی کسی با شعار مافیای نفتی در انتخابات شرکت کند، خطابش به نفت است.به همین دلیل همه کارکنان نفت با این شعار زیر سوال میرفتند و میروند. طبیعتا برای همه این سوال مطرح بود که منظور از مافیای نفتی چه کسی است. ”
وزیری هامانه با بیان اینکه این موضوع فشار زیادی برای ما درست کرد، افزوده است: چون از یک طرف بیان شده بود و محتوایی نداشت و در حد یک شعار انتخاباتی بود و از طرف دیگر هم ارگانهای بازرسی و نظارتی کشور احساس میکردند که باید این مافیا را پیدا کنند. من هم به عنوان کسی که بیش از ۳۰ و چند سال سابقه حضور در نفت و شناخت داشتم، یک گروه سازمان یافتهای تحت عنوان مافیای نفتی که با یک اشاره به هم بتوانند آنجا را چپاول کنند، یا مسیر حرکت نفت را تعیین کنند و مراکز تصمیمگیری را تحتتاثیر قرار دهند و چیزهای دیگری که یک مافیا بتواند انجام دهد، نمیشناختم.”
او در گفت و گو با همشهری اقتصاد با اشاره به سابقه حضورش در سمتهای بالای مدیریتی مجموعه نفت، اشاره داشته که اگر مافیایی بود، قطعا میتوانستم از آن مطلع شوم. چون خیلی پیچیده نبود که آدم بتواند سر از این چیزها در بیاورد.بارها هم صحبت میکردیم که یا این مافیای نفتی را به ما نشان دهید یا اینکه منتفیاش کنیم که با خنده از کنار قضیه میگذشتند ولی مطبوعات ما را رها نمیکرد. من همیشه میگفتم من مافیای نفتی را نمیشناسم، وظیفه من هم نیست که آنها را پیدا کنم.
وزیری هامانه با تاکید بر اینکه وظیفه وزیر نفت، تولید، فروش، پخش، انتقال و اجرای پروژهها و بقیه قضایای مرتبط با اینهاست، توضیح داده اگر مافیایی وجود دارد، قوهقضائیهای داریم، وزارت اطلاعات داریم، بازرسی کل کشوری هست، نهادهای نظارتی هستند که باید آنها را پیدا کنند و ما هم همکاری و حمایت میکنیم. ولی این موضوع تمام نمیشد و موضوع کشداری بود که ادامه پیدا میکرد.
از جمله مشکلات دیگری که او از دوران وزارتش در دولت احمدی نژاد اشاره کرده، مسئله تغییر مدیریت است که گفته است: تغییرهای متعدد مدیریتی عنوان شد که من زیر بار نرفتم تا اینکه یک مورد خاص مطرح شد که شخص خاص باید قائممقام وزیر نفت شود و من با شناختی که داشتم و اطلاعاتی که به دست آورده بودم، این موضوع برایم حیثیتی و اعتقادی بود، اعلام کردم من نمیپذیرم و کار گره خورد و با کمال میل و رضایت، صندلی وزارت نفت را برای حفظ صنعت نفت تقدیم کردم.
او از فشارهای تحمیل شده از سوی احمدی نژاد و اختلاف دیدگاهی با او سخن گفته و افزوده است: احمدی نژاد نظراتی داشته که او از نظر فنی – تخصصی شرعا به خودم اجازه نمیداده آنها را پیاده کند.
به گفته او، احمدی نژاد هیاتی را به او برای تصمیم گیری در کارهای نفت ابلاغ کرده که اگر چه او نپذیرفته اما وزرای بعدی آن را پذیرفتند تا اینکه شورای نگهبان چند وقت پیش این هیات را خلاف قانون دانست. به عبارتی ۲، ۳ سال این هیات خلاف قانون تصمیمگیری کرد تا شورای نگهبان اعلام نظر کرد.
او ادامه داده که ایران به عنوان دومین دارنده مخازن گاز دنیا تاکنون توفیق زیادی نداشته و فعلا صادرات فقط به کشور ترکیه است که حجم آن کم است و حتی از واردات ترکمنستان کمتر است.
وزیری هامانه اقدامات صورت گرفته برای صادرات گاز به نقاط مختلف از اروپا تا هند و سوریه و عراق و غیره را تنها تفاهم نامه هایی خوانده که عملا پیشرفت محسوسی نداشته اند.
او با اشاره به اهمیت توسعه میادین مشترک نفت و گاز و اشاره به اینکه “همه وزرایی که رای اعتماد میگیرند اولین سرفصل برنامههایشان تسریع در توسعه میدانهای مشترک است، اما در عمل توفیقی حاصل نمیشود.” توضیح داده” مشکلات زیادی وجود دارد که بیان کردن آنها خیلی دردی را دوا نمیکند ولی بالاخره به سیاستهای خارجی و ارتباطات ما مربوط میشود.”
تاثیر تحریم بر توسعه پروژه های نفتی نیز در سخنان او با همشهری اقتصاد مورد اشاره قرار گرفته که گفته است: تحریم در این رابطه موثر بوده، باید بپذیریم مجبوریم اجناس را با واسطه و گرانتر بخریم و بالاخره وقتی قرار است کاری را خودمان با سعی و خطا انجام دهیم، مدت کار طولانیتر میشود که این موضوع نباید از چشمها پنهان بماند.قبلا ۲ فاز پارس جنوبی در کمتر از سه سال انجام شد و الان جدای از شعار ۳۵ماه، واقعیت این است که از توسعه برخی فازها پنج سال گذشته ولی هنوز ۵۰درصد پیشرفت هم ندارند.
وزیری هامانه هم چنین از آنچه در این ۸ سال در تغییرات مدیریتی و صنعت نفت رخ داده اظهار تاسف کرده است.
اداره کل انتقال خون تهران از مردم خواست به پایگاه های این اداره کل مراجعه و خون خود را اهدا کنند.
اداره کل انتقال خون تهران اعلام کرد به دلیل سرمای هوا و شرایط جوی، حضور مردم برای اهدای خون، کمتر شده و کمبود در ذخایر خونی، احساس می شود. مسئولان این اداره کل همچنین اظهار می کنند مردم در تعطیلات اعیاد ماه ذی الحجه، می توانند خون خود را برای درمان بیماران، اهدا کنند.
دکتر مریم صادقی، سرپرست روابط عمومی این اداره در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد: “در حال حاضر اداره کل انتقال خون استان تهران، به ۱۶۰ بیمارستان و مرکز درمانی، خونرسانی می کند و در صورتی که سطح مراجعات مردم، کاهش داشته باشد، به زودی دچار بحران می شویم.”
وی از مردم خواست مانند گذشته در ۲۲ پایگاه انتقال خون این استان حاضر شوند و برای بیماران، خون اهدا کنند.
به گفته این مقام مسئول، در حال حاضر به تمام گروه های خونی، به خصوص A+ نیاز است و مردم می توانند نشانی نزدیکترین مرکز انتقال خون را از طریق شماره تلفن ۸۸۹۵۲۰۹۶ دریافت نموده و برای اهدای خون مراجعه کنند.
صادقی همچنین اعلام کرد هنوز ذخایر خونی بحرانی، به مصرف نرسیده، ولی در صورتی که مراجعات اهدا کنندگان افزایش نیابد، ذخایر بحرانی خون به خصوص “ذخایر پلاکت” که قابل نگهداری بیش از ۵ روز نیستند، به مصرف خواهد رسید.
بنیاد مستضعفان و نماینده اصولگرای بابلسر و فریدونکنار در مجلس، یکدیگر را به حیف و میل امول عمومی متهم کردند. مقداد نجف نژاد، بنیاد را به معاملات مشکوک و حیف و میل بیت المال متهم کرده و روابط عمومی بنیاد هم در مقابل، مقداد نجف نژاد را به اختلاس و زمین خواری متهم ساخته است.
روابط عمومی بنیاد مستضعفان در واکنش به انتشار خبر طرح تحقیق و تفحص مجلس از این بنیاد از سوی نجف نژاد، او را به مشکل شخصی متهم کرده و مدعی شده است: نجفنژاد ۸۰ هزار متر از زمینهای مرغوب این بنیاد را تنها به «قیمت ۵۰ میلیون تومان» خریداری کرده بود که پس از مشخص شدن «تخلف» وی٬ شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی بابلسر حکم استرداد زمینها را به بنیاد مستضعفان صادر کرد.
نجف نژاد سه روز قبل در گفت و گو با “جهان نیوز ” از طرح تحقیق و تفحص از بنیاد مستضعفان و در دستور کار قرار گرفتن آن در کمیسیون عمران مجلس خبر داده بود. نماینده بابلسر و فریدونکنار «مشکوک بودن برخی معاملات بنیاد مستضعفان، عدم تکریم ارباب رجوع، تاخیر بنیاد در بهره برداری از فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) و حیف و میل بیت المال و تاخیر بنیاد در احداث جاده تهران- شمال» را از جمله محورهای این تحقیق و تفحص ذکر کرده بود.
اما در واکنش به این مصاحبه، روابط عمومی بنیاد مستضعفان تحقیق و تفحص از این بنیاد و محورهای آن را از اساس تکذیب و ادعا کرد “اصلا طرح تحقیق و تفحص از بنیاد مستضعفان در کار نبوده و مسئله مربوط به مشکل شخصی نجفنژاد بوده است.”
بنیاد مستضعفان در بیانیه خود آورده است: “نجفنژاد در تاریخ ۲۰ خرداد ۷۷ در زمان مدیریت سابق بنیاد مستضعفان درخواست خرید ۸ هکتار زمین از زمینهای مرغوب بابلسر را برای احداث مؤسسه فرهنگی خانه جوان بابلسر به بنیاد مستضعفان ارائه میدهد و در همان درخواست تصریح میکند که تمامی منافع زمین صرف امور عامالمنفعه شهروندان بابلسر خواهد شد که در ادامه رئیس پیشین بنیاد با توجه به عامالمنفعه بودن این درخواست با آن موافقت میکند که زمین به این مؤسسه واگذار شود.”
به گفته این بنیاد “۸۰هزار متر زمین مرغوب به قیمت نازل ۵۰ میلیون تومان به مؤسسه فرهنگی خانه جوان واگذار میشود اما در تاریخ ۱۹ اسفند ۸۲ سازمان بازرسی کل کشور نامهای را به رئیس فعلی بنیاد مستضعفان ارسال و در این نامه متذکر میشود که حسب بررسیهای به عمل آمده زمین واگذار شده به مؤسسه فرهنگی خانه جوان تفکیک شده و به فروش میرسد.”
بنیاد با عنوان اینکه گزارش سازمان بازرسی کل کشور صحت داشته، اضافه کرده است: در نتیجه شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی بابلسر حکم ابطال قرارداد را در تاریخ ۱۰ آبان ۸۹ به این دلیل که هیچگونه ثبت و سابقهای از مؤسسه فرهنگی خانه جوان بدست نیامده ساده و حکمی به استرداد زمینها به بنیاد مستضعفان داده است.
بنیاد مستضعفان همچنین در پایان جوابیه خود آورده است: جلساتی که نجفنژاد ذکر کرده که با بنیاد داشته و بینتیجه بوده، در رابطه با همین مشکل شخصی وی بوده و نه مسئله تحقیق و تفحص از بنیاد مستضعفان.
مخالفان یمنی با تداوم اعتراضات٬ همچنان مصرانه خواستار کنارهگیری علی عبدالله صالح از قدرتاند. در آخرین اعتراضات این کشور ۱۷ نفر کشته شدهاند. به نظر میرسد نفسهای حکومت ۳۳ ساله رئیسجمهور یمن هم به شماره افتاده است.
به گزارش دویچه وله، معاون رئیسجمهور یمن روز شنبه اعلام کرد که دولت و اپوزیسیون به مراحل نهایی معاملهای که قرار است با هدف فراهم کردن شرایط کنارهگیری علیعبدالله صالح و انتقال قدرت در این کشور انجام شود٬ نزدیک شدهاند. این سخنان یک روز پس از آن بیان شد که در تظاهرات ضد دولتی مردم یمن در شهر “تعز” ۱۷ نفر کشته شدند.
به گزارش خبرگزاری رویترز٬ یکی از رهبران اپوزیسیون یمن با رد این سخنان٬ به صراحت گفته است که تنها راه برونرفت از بحران عمیق یمن این است که رئیسجمهور صالح هرچه زودتر و بدون اتلاف وقت پای این توافقنامه را امضا کند یا به معاونش این امکان را بدهد که انتقال قدرت واقعا متحقق شود.
خبرگزاری دولتی “صبا” در یمن نیز گزارش داد که عبد ربو منصور هادی٬ این اظهارات را در صنعا٬ پایتخت این کشور و در دیدار با جمال بن عمر٬ یکی از نمایندگان سازمان ملل، و نیز سفیران پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرده است. منصور هادی همچنین گفت: «همه ما وظایفی داریم که بر اساس قطعنامه ۲۰۱۴ شورای امنیت به ما محول شده و بر اساس آن حزب حاکم و اپوزیسیون باید شانه به شانه هم حرکت کنند و یاریرسان یکدیگر باشند.»
جمال بن عمر٬ فرستاده ویژه سازمان ملل، روز پنجشنبه به یمن رفت تا درباره اجرای قطعنامه شورای امنیت که در ماه اکتبر و برای تحقق همین معامله سیاسی صادر شده٬ با طرفین مذاکره کند. این قطعنامه توسط برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس پیشنهاد شده بود و در آن از علی عبدالله صالح خواسته شده که به حکومت ۳۳ سالهاش پایان داده و قدرت سیاسی را به معاونش انتقال دهد.
به گزارش خبرگزاری دولتی صبا، منصور هادی در گفتوگو با دیپلماتها اعلام کرده که در مذاکراتش با اپوزیسیون یمن ۸۵ درصد مفاد قطعنامه تامین شده است٬ اما به جزئیات مشخصی اشاره نکرد. علی عبدالله صالح بارها اعلام کرده که از این طرح سازش با مخالفان استقبال میکند٬ اما هنوز گامهای عملی برای تحقق آن را برنداشته است.
هراس عربستان از تحولات و اعتراضات یمن
اعتراضات گسترده سیاسی در یمن که از ماهها پیش آغاز شده هراس مقامهای سعودی را در پی داشته است. عربستان با یمن هممرز است و به اعتقاد مقامات این کشور٬ اعتراضات در یمن ممکن است منجر به تقویت عناصر وابسته به شبکه القاعده شود که ممکن است از این فرصت برای حمله به مواضع عربستان استفاده کنند.
ایالات متحده و اروپا با اعمال فشار سیاسی بارها از عبدالله صالح خواستهاند که از قدرت کنارهگیری کند. آنها همچنین او را تهدید به توقیف اموال و داراییها کردهاند. یاسین نومن٬ یکی دیگر از رهبران مخالفان در یمن، به خبرگزاری رویترز گفته است که ماموریت فرستاده ویژه سازمان ملل مذاکره برای تحقق این سازش بوده است. نومن همگان را به فشار بیشتر بر صالح فرا خواند و افزود: «چهطور میتوانیم درباره سازوکارها صحبت کنیم٬ وقتی هنوز یکی از طرفین توافقنامه را امضا نکرده است؟ آنها اول باید آن را امضا کنند و بعد میتوانیم درباره شیوه اجرا صحبت کنیم».
به اعتقاد یاسین نومن٬ تلاشهای دیپلماتیک تنها علی عبدالله صالح را ترغیب کرده که از زور بیشتر و سرکوب گستردهتری علیه معترضان استفاده کند که آخرین نمونه آنها خشونتهای روز جمعه در شهر تعز بود.
سومین شهر بزرگ یمن نیز روز شنبه (۲۱ آبان) شاهد اعتصاب عمومی و برگزاری تظاهرات گسترده مخالفان بود. هزاران نفر از مردم این شهر به خیابانها آمدند تا به کشتهشدن ۱۷ نفر از هموطنان خود در درگیری با نیروهای امنیتی دولت در روز پیش از آن اعتراض کنند.
حسین نجفی، فعال سیاسی و دانشجوی دانشگاه تبریز، روز چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۰ در مقابل دانشگاه نیریز فارس دستگیر و به بازداشتگاه شیراز منتقل شد. او برای بار دوم بازداشت میشود.
به گزارش جرس، ماموران اداره اطلاعات استان فارس روز چهارشنبه صبح در حالی که حسین در نیریز بود، به خانه وی هجوم بردند، اقدام به بازرسی منزل وی کردند و وسایل شخصی او را با خود بردند.
بازداشت وی در حالی رخ داد که ابتدا به خانواده وی گفته شده بود حسین نجفی باید شنبه ۲۱ آبان خود را به اداره اطلاعات معرفی کند و پس از چند ساعت در تماس تلفنی به مادرش گفته بودند که مشکل حل شده و نیازی به معرفی نیست، که همزمان گزارش رسید حسین نجفی از جلوی دانشگاه نیریز بازداشت کردند.
بر اساس گزارش ها، تا شامگاه شنبه پیگیریهای خانواده حسین نجفی نتیجهای نداشته و پس از پیگیریهای زیاد خانواده از بازداشت وی در بازداشتگاه نیریز و سپس انتقال وی به بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز (پلاک ۱۰۰) خبر دادهاند.
این بار دوم است که حسین نجفی بازداشت میشود. پیش از این در خرداد ۸۸ حسین به مدت ده روز در بازداشت به سر برد. وی از اعضای فعال شاخه جوانان جبهه مشارکت فارس و ستاد میر حسین موسوی در استان فارس بود. وی در گذشته به دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود که هنوز ۲ ماه از مدت تعلیق آن باقی مانده است.
مسعود بهنود
صورت مساله ساده تر از آن است که نیازی باشد گروه های آماتور و تمام وقت سیاسی با هم اختلاف و مجادله کنند، به هم در قالب مطالب علمی متلک بگویند و گوشه بزنند و خرده حساب های قدیم را تسویه کنند، یا جمعی از آن فرصت بسازند برای نشان دادن میهن دوستی خود و یا نشان دادن میزان پیشرفت فکری خود، انگار همین که از ناسیونالیزم تبری جوئی به کلاس بالاتر ارتقا یافته ای. بیشتر بحث ها درباره احتمال حمله نظامی خارجی به کشور از این قبیل است، گرچه در آن میانه مقالات درس آموز و نکته بین هم نوشته و خوانده شده است.
به گمانم غم انگیز وضعیت رسانه ای داخل کشورست. سانسور و اختناقی که از انتخابات گذشته ریاست جمهوری به صورت حکومت در پنهان بازجوها حاکم شده است، به کلی رسانه های داخلی را از نشان دادن تپش قلب مردمی که احتمال حمله نظامی به خانه خود را می دهند خالی کرده است. هر آن چه خوانده می شود در این باره، انگار مقالاتی است که به سفارش وزارت ارشاد نوشته شده، انگار مفسران محترمی که شب ها در سیمای یک تا شش ظاهر می شوند فقط چهارپایه ای می جویند که بالای آن بروند و شعار بدهند. دریغ از یک سخن سنجیده، دریغ از یک برداشت منطقی و اصولی. راهنما برای حکومت و یا هشدار دهنده برای اتاق های جنگ واشنگتن و تل آویو.
مقالاتی مغشوش با جملات تکراری که تمامش را می توان در چند ماده خلاصه کرد: غرب دارد منفجر می شود… جنبش وال استریت غرب را رو به انهدام می برد… غرب از ایران اتمی می ترسد… گسترش نفوذ جمهوری اسلامی… همه کشورها در منجلاب فساد و فقر و ورشکستگی افتاده اند… بهارعربی به بهار جمهوری اسلامی منجر شده و اسرائیل دیگر پشت و پناهی ندارد چون چند تا انقلاب اسلامی در منطقه با پول و امکانات و اسلحه و سرباز آمریکائی به نتیجه رسیده است… دریغ از نوآوری و بداعتی در این ترکیب.
راستی پرسیدنی است که اگر در تمام زمینه های ادعائی فرهنگی و علوم تجربی و انسانی، نوآوری و شگفتی سازی هایمان در حد همین جدال تبلیغاتی است که به کسانی که باید نگران باشند گو نگران باش. دو روز پیش رهبر جمهوری اسلامی گفته با مشت متجاوز را به جای خود می نشانیم، در برخی روایت آمده با سیلی… دو روز بعد نگاه کنید به خبرهای خبرگزاری های داخلی مقامات عالی رتبه لشکری و کشوری همین جمله را گردانده اند دریغ از یک تعبیر تازه. باز همین مشت و سیلی. دست کم این لات هائی که ادبیات دولت جدید [گروه انحرافی] را می سازند هر دفعه احمدی نژاد به صحنه می رود یک اصطلاحی از محله ممنوع بر زبان ها جاری می کنند که خانواده های محترم از نقلش ابا دارند. اما نوآوری است به هر حال صبح فردایش همه با اس ام اس و تلفن از هم می پرسند این اب را بریز جائی که سوخته، اشاره به چیست من که در امثال و حکم دهخدا ندیدم.
این صحنه دردناک تبلیغات داخلی که از جمع آن برای هر ناظر خارجی چنین نتیجه می آید که حکومت تنها عامل بازدارنده اش نیروی نظامی است. چنین پیداست که در آخرین تلاش حکومت برای حفظ نظم و نادیده گرفتن اعتراض مردم آرامش جوی سبز، چنان خشونتی به قصد ارعاب در دل ها افکنده شده که به قول قدیمی ها از این خانه فقط صدای نوحه می آید.
اما تعجب آورتر وضعیت ایرانیان تحول خواه و آزادی طلب است که به روایتی پنج و به روایت دیگر هفت میلیون نفرشان خارج از کشورند. یک هزار آن ها اگر اهل نظر و تحقیق و دلیل راه باشند عجب نیست. هفت هزار تن نیروی کارآمدی است برای نظریه سازی، هم فشار بر حکومت و هم کم کردن خطر خطای تصمیم گیرندگان جهانی. ایران که لیبی نیست که همه منتظر قذافی باشند و غربی ها هم چشمشان به کانال های ارتباطی با سیف السلام و سعدی و محمد و اعضای خانواده وی.
به فرض آن که تحولات اخیر جهانی علیه جمهوری اسلامی، مقدمات یک تحرک تازه است که می تواند در صورت خطای طرفین به درگیری نظامی هم بینجامد، فرآورده های فکری مجموعه ایرانیان، داخل و خارج ایران آیا همین چند اعلامیه است که بوی لج بازی و مجادله از آن به مشام می رسد. آیا امیدی که مردم ایران به درست به نیروهای متفکر و طراح و نظرساز خود – داخل و خارج از کشور – دارند به همین اندازه پاسخ می گیرد؟
به صراحت باید گفت هنوز از نیمه جان سعید حجاریان، و همان مصطفی تاج زاده که حکومت از ترس به انفرادیش برگرداند چرا که گاه گاه چند کلمه ای وی در فیس بوک نقل می شد، و همان مرد ساکت و مودب این صحنه یعنی علیرضا رجائی، از همین علیرضا علوی تبار، سعید لیلاز، زیباکلام، هرمیداس باوند و حاتم قادری با همه ملاحظات که بر آنان تحمیل می شود و همه فشارها که هست، سخنی که در این لحظات باید شنید بیشتر به گوش می رسد تا کل سینه چاکان و مدافعان حکومت، که گمان می رود دلشان مرده یا از ترس فرزندان و خانواده و مردم سکوت را مرحج دیده اند.
سرمقاله های دستوری و تحمیلی چنان است که گوئی هنوز قرن نوزده و بیست پا برجاست. انگار نه ماجرا جای دیگرست. آن چه از اواخر قرن بیستم بر سر اروپای شرقی – و به دنبالش شوروی – آمد، و لنگ لنگان به قرن بیست و یکم منتقل شد تا تازگی موجی گشت و به بهار عربی مشهور شد، گرچه ظاهرش شبیه انقلاب های گذشته و صحنه هایش شبیه به جنگ های قرون ماضی است، اما ذاتشان چیز دیگری است. حتی اگر بنا به میل سرمقاله های روزنامه های دستوری و صدا و سیما قبول کنیم که همچنان غربی ها فقط به خاطر منافع اقتصادی خود وارد این ماجرا ها می شوند، باز فرقی نمی کند به هر حال یک دعوتنامه لازم دارند تا بتوانند از مردم مالیات دهنده شان اذن بگیرند سازشان را کوک کنند یا موتورشان را روشن کنند. همان که خانم کلینتون در نوبت شما یا پارازیت گفت. در حقیقت به قول نقل شده از سعید حجاریان “وزیر خارجه آمریکا گفته است ای ملت از شما حرکت، از ناتو برکت”.
بدون این دعوتنامه حرکت – به صورت فشار تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی یا حمله نظامی – عملی نیست. این تفاوت جنگ ها و انقلاب های این سی ساله است با همه تاریخ. صدام حسین وقتی به ارتش تحت امرش دستور داد به ایران و سال ها بعد به کویت حمله برند، دعوتنامه ای دریافت نکرده بود از مردم ایران، بلکه نشسته بود در جلسه سران نظام و گفته بود به نظر من ارتش شاهنشاهی شاه داغان شده، آدم هائی سر کار آمده اند که هیچ حکمرانی بلد نیستند، در اطراف کشورشان شورش ها برپاست، با اشغال سفارت آمریکا متحد اصلی ایران یعنی آمریکا هم دشمنشان شده است، پس قرارداد ۱۹۷۵ پاره بجنبید که ناهار را در کاخ سعدآباد تهران بخوریم که صدام گفت خودم سه سال پیش در آن جا میهمان شدم چه خاوریارها بود و چه مرصع پلوئی.
آمریکا و متفقینش وقتی به افغانستان حمله بردند دعوتنامه را بن لادن برایشان فرستاده بود و مقاومت ملاعمر در تحویل عامل یازده سپتامبر، افکارعمومی غرب هم کاملا آماده بودند. برای عراق ناگزیر اسناد جعل شد اما این اطمینان وجود داشت که مردم عراق بعد از سی سال تحریم از پا افتاده اند و آماده استقبال. مگر لنگه کفش ها نبود که بارید بر مجسمه های صدام. اما دیگر تمام شد، اما دیگر نمی شود سند جعل کرد و به خورد افکارعمومی داد. ولی یک سئوال اگر کسانی سینه جلو دادند و گفتند ما بن لادنیم. اگر فلان سردار حرف های درشت تر از اندازه شغل و مقامش زد چه. همین چند سال پیش احمدی نژاد بیشه را خالی دید و یکی به او گفت با هر شعار ضد اسرائیلی تو ده دلار بر بهای هر بشکه نفت اضافه می شود. کرد و شد اما حاصلش این که امروز سه هیات از سه بخش عمده و موثر حکومت در واشنگتن دنبال یکی می گردند که معامله کند اما نیست.
برخی می گویند و غلط نیست استدلالشان به نظر من، که حتی در صورت خطاهای مکرر حکومت، باز حکومت های دموکراتیک باید دعوتنامه از ایرانیان داشته باشند. خانم کلینتون ساده گفت ما را صدا کنید. در مجادله سال ۸۸ چنین اتفاقی نیفتاد. برای دانستن این که امروز در دل جامعه شهری ایران چه می گذرد، همان جامعه ای که چنانش ترسانده اند که دیگر به ماموران سرشماری هم راست نمی گویند، حتما باید مانند قذافی گلوله ای به پای آدم شلیک شود.
سئوال دیگر. بیائید مجادله بیرون کشوری را تمام شده بگیریم و فرض کنیم که همه مردم ایران مخالف دخالت نظامی هستند، اما ایا اطمینانی وجود دارد که این اطلاع به همین اندازه که ما مطمئن هستیم به داخل کاخ سفید و اتاق تصمیم گیری ناتو هم رسوخ کند. یا تصور می کنیم مقاله ای با دویست امضا اگر از ما برسد دیگر واشنگتن و دیگران خطا نمی کنند. اگر آنان اطلاعاتشان را از ایرانیان رانده از کشور و معترض و خشمگین و داغ دیده گرفتند و همین را اساس برنامه خود قرار دادند، آیا جز ملت ایران کس دیگری باید بهای این خطا را بپردازد.
چنین است که گمان دارم جز صدور بیانیه و امضا گذاشتن پای مقالات کار دیگری هم هست ما به عنوان صاحبان خانه باید انجام دهیم. ناگزیریم راهکارهای عملی بیابیم، این وحشت زدگانی را که امروز در مقام اند و دارند اعتماد به نفسشان را از دست می دهند و از میزان فرارشان از کشور پیداست، باید راهنمائی کرد باید در جست جوی راهی باشند که هم با مخالفان مدارا کنند هم امنیت کشور به خطر نیفتد. راهی جز باز کردن راه نفس مخالفان نیست. باید به هر ترتیب نشانه های بین المللی اختناق و دیکتاتوری را از ایران پاک کنند.
کشورهائی که درشان یک نفر تصمیم اصلی را می گیرد، حالا مطابق قانون یا مخالف آن، و آن یک نفر هم منتظر هیچ انتخاباتی نیست بلکه تنها با مرگ از آن مقام عالی جدا می شود، از دیدگاه امروز جهانیان کشور غیردموکراتیک به حساب می آید. آن شخص مادام العمر، حتی اگر مانند عراق و مصر پیشین یا سوریه و ایران امروز مجلسی و انتخاباتی هم در میان باشد، یا معمرقذافی مدعی باشند که هیچ کاره اند و مقامی ندارند که از آن استعفا بدهند، هیچ یک کارساز نیست. از دید جهانی که در تعریف های معمولش دو نوع حکومت بیشتر موجود نیست یا دیکتاتوری یا دموکراتیک، همین قدر که تصمیم گیرنده چرخشی نباشد یعنی دموکراتیک نیست.
حالا ماموران تبلیغات هزار مقاله با استفاده های درست یا نادرست از تاریخ اسلام بنویسد و هزار نقل قول درست یا غلط از گذشتگان بیاورند تا ثابت کنند مردم ایران صد و پنجاه در صدشان [چرا تعجب می کنید مگر جناب رحیمی معاون اول فعلی در زمان استانداری کردستان در دوم خرداد از چند شهر بیشتر از جمعیتش رای به نفع آقای ناطق در نیاورد، مگر صد و سیزده در صد ثبت تاریخ نشد] مدافع و علاقه مند نظام هستند، این متر و معیاری نیست که جهان دارد. در دید جهانیان متر و معیار دموکراسی رای آزاد [بدون نظارت استصوابی] است نه دمونستراسیون خیابانی روز هائی که ما یوم الله می خوانیم. هر یک از این روزها هنوز به بعد از ظهر نرسیده، موضوع تفسیر صدا و سیما و تیتر روزنامه های معلوم است. می نویسند جهان از رای مردم ایران وحشت کرد، یا وحشت آمریکا از هیبت ولایت، یا غرب لرزید و منطقه هم. اما کیست نداند که این ها همه مصرف داخلی دارد و ای بدا که مقامات تصمیم گیرنده را هم به خطا اندازد.
اگر در همین شرایط کسی یا تنها راه ترمیم شکاف درون حکومتی را حمله خارجی دیدند چه. اگر کسانی در اردوی احمدی نژاد فکر کردند مشکلشان برای رسیدن به موعود با یک بنگ بزرگ حل می شود، مانند بنگی که دیروز در تهران صدا کرد چه. اگر در همین شرایط کسانی از اردوی مقابل دولت چنین بنگی را طلب کردند چه. و دست آخر اگر کامیپوترهای خارج و منطقه این بنگ ها را به غلط تفسیر کردند، رمز گشوده شد اما به خطا آن وقت چه. آیا تصور می رود پاسخ گوی درد و رنج های مردمی که تقصیری جز همزمانی با این موجودات ندارند، کی و توسط چه کسانی داده خواهد شد؟
دیشب مردم وحشت زده تهران و شهرهای دیگر، چنان که از نگرانی هایشان آشکار بود، وقتی صدای انفجار مهیب سه بار تکرار شد، تصور کردند حمله ای که تهدیدش شده بود، صورت گرفته. در آن میان کسانی هم دست زدند و شادمانی کردند.
زندانیان بندهای قتل و دزدی مسلحانه، در شب های مانور و تمرین زندانبانان اوین که صدای رگبار می رسید از آن بوی انقلاب می شنیدند و در تاریکی شب صلوات سر می کردند و شعارهای انقلابی می دادند. در هر زمان فقط زندانیان عقیدتی هستند که به هر ترتیب به آن ها نصیحت می کنند و توجهشان می دهند که انقلابی در کار نیست و اگر بود هم الزاما به آزادی شما و نصبتان بر سر شغل های مهم [از جمله شغل پرهوادار ریاست زندان اوین] نمی انجامد.
مردان سیاست و اندیشه، مخالف یا موافق مشروط جمهوری اسلامی، در بیرون از زندان اوین هم دارند همین نقش را بازی می کنند. ناچار باید تصمیم سازان کشور و افکارسازان دموکراسی های عضو ناتو را از خطا در مورد ایران برحذر دارند. در این موقعیت صرف اظهار نظر من یا دیگری به چه کار می آید. کسی در جهان ننشسته تا نظر من و ما را بداند. مگر به بیماری احمدی نژاد مبتلا شده باشیم، همان بیماری که شاه کوتاه مدتی مبتلایش شد اینک هم احمدی نژاد بدان دچارست. به جای ابلاغ رای و نظرمان، باید از کارشناسان و متبحران، این همه ایرانی دانش آموخته که در سراسر جهان داریم تقاضا کنیم به داد برسند. فارغ از نظر سیاسی شان، بر مشترکات تکیه کنند. مشترکه دور کردن خطری است که امروز هنوز عاجل نیست اما می تواند به خطای یکی از طرفین چنان حاد شود که هیچ ترمزی برای بازداشتنش از حرکت به کار نیاید.
منبع: روزآنلاین
دکتر حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در نامه ای سرگشاده به رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها نسبت به انتشار مطالبی سراسر کذب و جعل و افترا نسبت به یادگاران امام راحل و مسئولین مورد وثوق امام و یادگار ایشان، دفتر امام و موسسه تنظیم و نشر آثار امام در سایت وابسته به نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها اعتراض کرد.
در این نامه که در پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران منتشر شده، مطالب منتشر شده در سایت وابسته به نهاد رهبری “به لحاظ مواد متعدد قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان نشر اکاذیب، تهمت و افترا و توهین، جرم و به لحاظ موازین مسلم شرعی، خلاف شرع و گناه” و همچنین مغایر با مواضع و سیاستهای رهبری و نیز “دور از انتظار و خلاف خط مشی متداول آن نهاد” توصیف شده است.
انصاری در این نامه همچنین نسبت به تخلف از حکم امام در مورد چگونگی انتشار آثار ایشان و نیز عدم رعایت قانون در انتشار آثار، بدون مجوز موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) اعتراض کرده است.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای محمدیان
ریاست محترم نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها
سلام علیکم؛
اخیراً اخبار مربوط به «اولین جشنواره پیام امام» که به طور مکرر در رسانه ملی و دیگر رسانهها تبلیغ میشود حاکی از تأسیس بنیادی تحت نام «بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی(ره) در دانشگاهها» میباشد که سایتی نیز با همین نام راه اندازی شده و شرکت کنندگان در جشنواره برای دریافت منابع مسابقه به این سایت ارجاع شدهاند. نظر به اینکه ماده یک اساسنامه بنیاد مذکور این بنیاد را وابسته به نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها معرفی کرده است، در این رابطه به استناد حکم مورخ ۱۷/۷/۱۳۶۷ حضرت امام خمینی و قانون نحوه حفظ آثار و یاد حضرت امام و دیگر عناوین قانونی مربوط به صیانت از آثار رهبر کبیر انقلاب اسلامی و به استناد وظایف قانونی و ذاتی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام درخصوص محتوای سایت مزبور نکات مهمی وجود دارد که توجه حضرتعالی و مسئولین محترم آن نهاد ارزشمند را بدان جلب مینمایم:
۱ـ در سایت مذکور مجموعهای از آثار حضرت امام خمینی(س) انتشار یافته است درحالی که به منظور صیانت از آثار امام و جلوگیری از وقوع اشتباه و یا تحریف در نقل مطالب منسوب به امام طبق حکم امام و نص ماده یک قانون فوقالاشاره، انتشار زندگینامه و آثار حضرت امام نیاز به مجوز مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) دارد. و مؤسسه نیز با استقبال از ترویج اندیشه و آثار امام پس از دریافت فایلها و متون آماده انتشار متقاضیان و بررسی و تطبیق آنها با منابع و نسخ اصیل دراختیار، مجوزهای لازم را صادر مینماید و این مبنای قانونی و شرعی از زمان حیات امام تا به امروز با همکاری اداره نظارت وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی استمرار داشته است. متأسفانه بنیاد یادشده و سایت مذکور در انتشار آثار امام هیچگونه مجوزی را در این خصوص از مؤسسه دریافت ننموده است و این اقدام، خلاف قانون و خلاف نظر حضرت امام می باشد که با تیز بینی و پیش بینی مصالح و نیازهای آینده در رابطه با انتشار زندگینامه و تألیفات و آثار مربوط به خویش مسیر مشخصی را تعیین فرموده است.
۲ـ قریب بهاتفاق تألیفات و آثار حضرت امام خمینی که در سایت مذکور انتشار یافته است کپیبرداری شده از فایلهای موجود در سایت پرتال امام خمینی (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام)میباشد و طبق موازین اخلاقی و آداب رسانهای و خصوصاً قوانین جاری، کپیبرداری از یک اثر تا چه رسد به مجموعهای از آثار منتشر شده ناشر (چه به صورت مکتوب و چه در قالب نشر الکترونیکی) نیازمند اخذ مجوز از ناشر و صاحب حق و اثر میباشد. متأسفانه نهتنها در دانلود فایلهای مذکور هیچگونه اجازه ای از مؤسسه دریافت نشده است بلکه حتی برخلاف اصول اولیه علمی و اخلاق رسانهای از ذکر منبع اخذ فایلها نیز خودداری شده است. این اقدام نیز علناً خلاف قانون و خلاف اخلاق میباشد.
۳ـ در سایت مزبور بخشی به محصولات و نشریات اختصاص یافته است. در این نشریات نیز به تناسب مطالبی از حضرت امام و آثار ایشان نقل شده است. به طور اتفاقی تنها یک مورد از مطالب نقل شده با نوار سخنرانی امام و صحیفه امام تطبیق داده شد (نشریه شاخص، صفحه ۷) نتیجه تأسفبار اینکه در ضمن ۹ سطر ۱۳ مورد مغایرت و جابجایی کلمات وجود دارد. و جالبتر آنکه ۹ سطر مذکور به صورت ادغام شده فرازهایی از سه سخنرانی امام در سه تاریخ مختلف (صحیفه امام، ج۱۱، ص۷۳ و ج ۱۳، ص ۳۰۵ و ج ۱۰، ص ۵۱۶) میباشد که به صورت یک پاراگراف به هم پیوسته و با ذکر یک آدرس در انتهای پاراگراف آمده است (تصویر مقابل).
مطمئناً اگر سایر مطالب نقل شده در این نشریه و دیگر نشریات مندرج در سایت بنیاد با منابع اصلی تطبیق داده شود آمار مغایرتها بسیار فراتر از این خواهد بود.
۴ـ مهمتر از موارد فوق انتشار مطالبی سراسر کذب و جعل و افترا نسبت به یادگاران امام راحل و مسئولین مورد وثوق حضرت امام و یادگار ایشان در بیت امام، دفتر امام و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی است که در قالب گفتگو و مصاحبه و مقاله در نشریات متعدد به عنوان خط امام و دیگر نشریات مندرج در سایت بنیاد مذکور آمده است. انتشار مطالبی از این دست که به لحاظ مواد متعدد قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان، نشر اکاذیب، تهمت و افترا و توهین، جرم؛ و به لحاظ موازین مسلم شرعی، خلاف شرع و گناه؛ و به لحاظ مغایرت با نص فرمایشات مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی خلاف منویات و سیاستهای ابلاغ شده از سوی معظمله است، آن هم در نشریهای که وابسته به نهاد ارزشمند نمایندگی رهبری در دانشگاهها میباشد دور از انتظار و خلاف خط مشی متداول آن نهاد محترم است .
با توجه به همکاریهای مؤثری که بین آن نهاد محترم و مؤسسه وجود دارد و با شناختی که از حضرتعالی و برخی از مسئولین آن نهاد محترم داریم بسیار بعید است که آن عزیزان از تخلفات مذکور و انتشار مطالب کذب و افتراآمیز نسبت به ساحت یادگاران امام و بیت امام و افراد مورد اطمینان حضرت امام، در سایت وابسته به نهاد اطلاع داشتهباشند. انتظار آن است که عاجلاً اقدام شایسته به عمل آورده و اجازه ندهند امکانات رسانهای وابسته به نهادی پرثمر، تریبون انتشار مطالب سخیف و خلاف واقع هتاکان و مغرضان شود چه آنکه حفظ حرمت نهادی که وابسته به مهمترین رکن نظام مقدس جمهوری اسلامی میباشد بر همگان و خصوصاً نهادهای وابسته فرض و واجب است. این مؤسسه در جهت درج آثار معتبر و آشنایی دانشجویان با اندیشه حضرت امام آماده هرگونه همکاری با آن نهاد محترم میباشد. ضمناً چون سایت مذکور با تبلیغات وسیع برای فراخوان جشنواره معرفی شده است و طبعاً دانشجویان و افراد زیادی به آن مراجعه کرده و میکنند، از اینکه به منظور اطلاعرسانی عمومی ناگزیر از انتشار این نامه شدهایم پوزش میطلبیم. موفقیت حضرتعالی و عموم خدمتگزاران نظام اسلامی را در پیمودن راه امام و عمل به رهنمودهای رهبری معظم انقلاب و رعایت عدل و شرع و قانون از خداوند متعال مسئلت می نماییم.
حمید انصاری
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)
ابوالفضل جلیلی، کارگردان سرشناس سینمای ایران، گفت: «احتمال اینکه فیلم آینده من، در کشور دیگری کلید بخورد بسیار زیاد است.»
ابوالفضل جلیلی در گفت و گو با «سینمای ایران» با بیان این مطلب اظهار داشت: «اگر شرایط مناسب باشد، چرا نخواهم در ایران فیلم بسازم، اما اکثر فیلم هایی که من در ایران می سازم، اجازه نمایش در کشور را ندارند.»
وی تصریح کرد: «در حال حاضر یک سناریو برای ساخت در دست دارم، اما با شرایط موجود در سینمای کشور، فکر نمی کنم اجازه ساخت آن را پیدا کنم.»
جلیلی ادامه داد: «زمانی که برای پایان تولید یک فیلم سینمایی تنها، ۵ میلیون تومان نیاز داشته باشید و کسی نباشد تا این هزینه را تامین کند، نمی توان انتظار داشت، که از تولید دیگر فیلم ها حمایت شود.»
وی افزود: «احتمال اینکه فیلم آینده من، در کشور دیگری کلید بخورد بسیار زیاد است.»
صبح امروز تعدادی از کارگران موزه میراث روستایی گیلان در مقابل اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری استان تجمع کردند.
به گزارش ایلنا از گیلان، این کارکنان که مدعی بودند چندین ماه حقوق دریافت نکردهاند، خواستار ملاقات با امید عزیزی مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع و گردشگری گیلان شدند ولیکن به دلیل حضور این مقام مسوول در تهران محل را ترک کردند.
خبرنگار ایلنا به سراغ مدیر اجرایی موزه میراث روستایی گیلان رفت، ولی از پاسخ خودداری کرد.
کیانوش لیاقت ورز در برابر اصرار تلفنی خبرنگار ایلنا، ضمن تائید عدم دریافت حقوق چندین ماهه کارکنان این موزه از خبرنگار این رسانه خواست با مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گفتوگو کند.
به دنبال آن خبرنگار ایلنا طی تماس تلفنی با مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان خواستار ارایه پاسخ شد، اما امید عزیزی با اشاره به حضور در جلسهای در تهران خواستار ارایه سوالات به واحد فرهنگی این اداره کل شد.
خبرنگار ایلنا با مسوول فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان تماس گرفت، ولی، محمد تقی شعبانی در پاسخ، گفت: از معاونت توسعه مدیریت اداره کل سوال کنید.
گفتنی است خبرنگار ایلنا با معاونت توسعه مدیریت اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری گیلان تماس گرفت، ولی کسی پاسخگو نبود.
کلمه: چالش ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور پس از انقلاب اسلامی، با نمایندگان مجلس و حزب جمهوری و شخص دکتر بهشتی، یکی از بزرگترین چالشهای سیاسی تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. شکاف عمیقی که در سالهای ۵۹ و ۶۰ در عرصه سیاسی ایران پدید آمده بود و با یکسونگری و خودمحوری رئیسجمهور وقت به اوج خود رسید، در نهایت به رای نمایندگان مجلس به عدم کفایت سیاسی بنی صدر و برکناری او و جریانات بعدی انجامید؛ موضوعی که پس از ۳۰ سال از ابعاد مختلف قابل تحلیل و بررسی است.
اما از یک جنبه ی ویژه هم می توان به آن موضوع نگریست، و آن اینکه شهید بهشتی به عنوان طلایهدار یک مشی و مرام اسلامی و انقلابی، در آن زمان چه الگویی را برای برخورد با آقای بنی صدر به عنوان یک مخالف سیاسی ارائه میداد.
او در سخنانی که زمان آن ۲۷ خرداد ۱۳۶۰ و مکان آن دفتر حزب جمهوری اسلامی واقع در خیابان سرچشمهی تهران ذکر شده، خطاب به همحزبیهای خود میگوید: «مبادا زبان و قلم دیگران نسبت به آقاى بنىصدر یا اشخاص اطراف ایشان بىمهار و بىتقوا بشود و آنوقت بگویند آقاى بنىصدر دیگر هیچ کمال و ارزشى ندارد. نهخیر، ایشان داراى کمالات و ارزشهایى بودند و هستند. داراى ضد ارزشهایى هم بودند و هستند و آنچه هست نتیجهی جمعبندى آنهاست.»
شهید بهشتی خاطرنشان میکند: «اگر بىانصافى و بىعدالتى حتى در این برخوردها به اخلاق ما رخنه کند، آنوقت ما هم به پاکى و طهارت و نورانیت این اسلام ضربه زدهایم. در حوزههاى تشکیلاتى هم اگر همینطور منصفانه بنشینیم و انتقاد کنیم، بسیار خوب است. از آقاى بنىصدر باید همانگونه انتقاد بشود که فرض کنید دارید از خودمان انتقاد مىکنید نه بیش از آن. در راهپیمایىها و تظاهرات هم باید همینطور باشد. تا آنجا که در توان دارید در شعارهایى که داده مىشود، اظهار نظرهایى که مىشود، عکسهایى که برداشته مىشود و امثال اینها، کرامت اخلاق متعالى اسلامى باید به چشم بخورد. عقده خالى کردنها و کینهتوزىهاى بىمعنى نباید باشد.»
بازخوانی این سخنان پس از سی سال، باز هم به کار امروز ما میآید. توصیههایی که اگر دیروز و امروز مدنظر ما بود و باشد، و گفتار و رفتار ما بر چینن مشی و مرامی تنظیم شود، بیشک وضع ما بهتر از حال اکنون ما خواهد بود.
متن کامل این توصیههای اخلاقی شهید بهشتی به همراهان و همفکرانش در حزب جمهوری اسلامی را به نقل از بنیاد نشر آثار و اندیشههای آیتالله دکتر بهشتی در ادامه بخوانید:
باید ببینند میزان دربارهی اشخاص و جریانها چه مىگوید؛ نه اینکه یک روز جریانى را سخت و بىرحمانه و به شیوههاى غربى بکوبیم یا یک روز از جریانى بىجهت ستایش کنیم و ناخودآگاه بشویم وعاظالسّلاطینِ جدید. ما در این مجتمع خودمان مىخواهیم فروغ خدا و نور خدا را روزبهروز بیشتر ببینیم. این را هم به شما عرض کنم که همهی ما در معرض این لغزشها هستیم. خود بنده هم هستم. من هم گاهى دچار خودخواهى مىشوم. مهم این است که مراقبت کنیم غرق نشویم، وگرنه مبتلا مىشویم. مهم این است که مراقبت کنیم که غرق نشویم و تقوا معنایش همین است: «یعنى یاد خدا در دل انسان آنقدر زنده باشد که در سراشیبىِ فساد و خودپرستى و خودخواهى ترمزبریده نباشد و ترمزى داشته باشد؛ چون آنجا سرانجامش هلاکت است. ما اگر به یارى خدا و هدایت او و با تلاش خودمان و با امر به معروف و نهى از منکر و موعظهی حسنهی صادقانه و صمیمانه و برادرانه و خواهرانه میان خودمان بتوانیم آن نورانیت را در اینجا روزبهروز بیشتر کنیم، کار خوبى کردهایم و آخر و عاقبتش هم انشاءالله خوب خواهد بود. «وَ الْعاقِبَهیُ لِلْمُتَّقین». امااگر مااز آقاى بنىصدر انتقاد کنیم و هر یک از ما یک بنىصدر باشیم که هنوز جامعه او را نشناخته چون میدان اینکه واقعیتهایش بروز کند به دستش نیامده، از او انتقاد کنیم، در حالىکه هنوز معلوم نیست خودمان چه باشیم. این چیز خوبى از کار درنمىآید.
از امروز مىخواهیم قرار بگذاریم که در حوزههاى تشکیلاتى و همچنین در مجموعههایى که در یک بخش از کار حضور دارند، برنامهی انتقاد از خویش را شروع کنیم و انتظار دارم در گزارشهاى هفتگى که بخشهاى هر واحد تهیه مىکنند، یعنى از پایان هفتهی آینده منعکس باشد. ماهى یک بار کافى است (یعنى هر چهار هفته یک بار). ولى اولینِ آن هفتهی آینده باشد. قدرى هم ببینیم عیب خودمان چیست. انتقاد از خویشتن معنایش این است که در جلسهاى که دور هم نشستهایم، هر کسى شجاعت داشته باشد بگوید نقصهاى خود من چیست. خودش نقص خود را بگوید. بگوید من خودم را مطالعه کردم و احساس مىکنم که این نقیصهها را دارم. بعد به حکم «اَلمُؤْمِنُ مِرْآهیُ الْمُؤْمِن»، برادرها و خواهرهاى دیگر هم برای نقصهایى که او نتوانسته بشناسد و در خودش ببیند، آینهی او بشوند تا در این آینه این نقصها را ببیند. نقصهایش را به او بگویند، اما نه کینهتوزانه و به منظور تحقیر؛ که این انتقاد از خویشتن نیست، این به جنگ یکدیگر رفتن و یکدیگر را سرکوب کردن و خفت دادن و سبک کردن یکدیگر است. این غلط است. انتقاد کنیم به منظور اصلاح، تذکر ناصحانه و دلسوزانه. امروز چهارشنبه بیستوهفتم خرداد است. انشاءالله تا چهارشنبهی آینده هر یک از حوزهها، هر یک از مجموعههایى که در یک بخش با هم همکار هستند، یک جلسه انتقاد از خویشتن داشته باشند. چند بار این را تمرین کنیم تا دچار آن غرور و خودپسندى نشویم و بتوانیم خویشتنِ خویش را بهتر بشناسیم و در رفع نقایص این خویشتنِ خویش بهتر کار کنیم.
بنده از همین حالا به برادرها و خواهرها عموماً و به برادرها و خواهرهایى که در روزنامه و نشریات یا در بخش تبلیغات و اعزام مبلغ هستند، خصوصاً عرض مىکنم که مبادا زبان و قلم دیگران نسبت به آقاى بنىصدر یا اشخاص اطراف ایشان بىمهار و بىتقوا بشود و آنوقت بگویند آقاى بنىصدر دیگر هیچ کمال و ارزشى ندارد. نهخیر، ایشان داراى کمالات و ارزشهایى بودند و هستند. داراى ضد ارزشهایى هم بودند و هستند و آنچه هست نتیجهی جمعبندى آنهاست. اگر بىانصافى و بىعدالتى حتى در این برخوردها به اخلاق ما رخنه کند، آنوقت ما هم به پاکى و طهارت و نورانیت این اسلام ضربه زدهایم. در حوزههاى تشکیلاتى هم اگر همینطور منصفانه بنشینیم و انتقاد کنیم، بسیار خوب است. از آقاى بنىصدر باید همانگونه انتقاد بشود که فرض کنید دارید از خودمان انتقاد مىکنید نه بیش از آن. در راهپیمایىها و تظاهرات هم باید همینطور باشد. تا آنجا که در توان دارید در شعارهایى که داده مىشود، اظهار نظرهایى که مىشود، عکسهایى که برداشته مىشود و امثال اینها، کرامت اخلاق متعالى اسلامى باید به چشم بخورد. عقده خالى کردنها و کینهتوزىهاى بىمعنى نباید باشد. دیروز یکى از برادران شما گفت که ساعت ۱۲ دو شب قبل، نوارى را از تظاهرات آبادان پخش مىکردند که البته من نشنیدم، او هم نگفت چه بود چون فرصت کوتاه بود؛ اما نسبت به آقاى بنىصدر بسیار زننده بود. من دیروز صبح تلاش کردم با مسئول رادیو و تلویزیون تماس بگیرم که اینها را پخش نکنید. ما که نمىخواهیم سیماى زیباى جمهورى اسلامى را اینبار از این طریق لکهدار و خدشهدار کنیم. و چون دوست ندارم که نسبت به نشریات و مانند آنها طورى سخن بگویم که در کار آنها دخالت کرده باشم، از برادرهایی که در روزنامه هستند و اینجا حضور دارند، خواهش مىکنم به روزنامههاى اطلاعات، کیهان و صبح آزادگان هم همین تذکرات را بدهید. متعهدید بروید یا تلفن کنید و بگویید. ما نباید در این جریان بگذاریم چهرهی پاک و نورانى اسلام و انقلاب اسلامى در دنیا لکهدار بشود. در همین داخل، ما نباید بگذاریم که فطرت پاک نسل جوان و نوجوان ما از مسلمانها و جریان مکتبى مشمئز شود که این چه اخلاقى است این مکتبىها دارند. در حزب جمهورى اسلامى به عنوان یک تشکیلات، رعایت این نکته باید سریعتر و همهجانبهتر باشد. همچنین در داخل تشکیلات و در داخل حزب، باید صداقت، صمیمت، انصاف، برخوردِ حقطلبانه و حقپرستانه را با هر برادر، خواهر و هر جریانى رعایت کنیم. گاهى هم رویدادهایى پیش مىآید که حتى بعضى از افراد ساختهشدهی ما در برابر آنها عملها یا عکسالعملهایى شتابزده نشان مىدهند که با واجبات و وظایفى که از نظر اخلاقى نسبت به حفظ منزلت و کرامت و ارزش یکدیگر بر عهده داریم، منافات دارد. وقتى چنین جریانى پیش مىآید، دیگران را مأیوس نکند که این هم حزب جمهورى اسلامى و این هم فلان فرد از برادرهاى ما!
برادرم! خواهرم! هر یک از کسانى که اینجا هستند، ممکن است یکبار، دوبار یا پنجبار بلغزد. لغزش آنها شما را بىتاب نکند. نگاه کنید ببینید اگر به خود مىآیند، اگر در صدد این هستند که این لغزش تکرار نشود، خوشحال بشوید. بگویید بله اینجا جایى است که در آن افراد مىلغزند، اما بیدار هم مىشوند و جلو خودشان را هم مىگیرند. هر جا اینطور باشد، جاى خوبى است. اینجا محل ملائکه نیست که در آن هیچ لغزشى نباشد. لغزش هست چون جاى انسانهاست. اگر جاى انسانهاى متقى و مجمع متقین باشد، معنایش این است که اینها هر بار دچار لغزش مىشوند، به خود هم مىآیند. حالا یا خودشان به خود مىآیند یا دیگران به آنها تذکر مىدهند و به خود مىآیند و بیدار مىشوند. آنوقت جاى خوبى مىشود، معبد مىشود، محل تربیت و خودسازى مىشود، محل جهاد مىشود. از اینگونه حوادث پیش مىآید، در هیأت اجرایى، در شوراى مرکزى، در تجمعهاى دیگر و در شوراهاى هر واحد مطرح مىشود، تذکر داده مىشود، افراد نقص و عیب کارشان را مىفهمند و در صدد جبرانش هم برمىآیند. تا کنون در اینجا نسبت به برخى از همکارانتان بدگمانى پیش آمده است. این بدگمانى را البته باید از مجراى صحیح و با شیوهی صحیح، تعقیب کرد. نمىشود بىتفاوت بود. متعهدانه باید با آن برخورد کرد. گاهى هم این طرز تعقیب که ناشى از احساس تعهد بوده، انگیزهی خوب اما شیوهی بدى داشته است. مثل انسان که گاهى مىخواهد بچهاش را تربیت کند، اما بلد نیست چهجور تربیت کند. با او بد برخورد مىکند. در آن برخوردِ بد یک ضایعهی اخلاقى داشتهایم؛ یک ضایعهی اسلامى. این موارد پیش آمده. تا آنجا که بنده یادم هست، چهار بار پیش آمده و اگر در طول دو سال و چند ماه فقط همین چهار بار باشد، خیلى خوب است. خدا را شکر مىکنیم که احساسِ تعهد، برادرى یا خواهرى را برانگیخته تا در برخورد با یک مسأله، با جوش و خروش برخورد کند. ولى در این جوش و خروش با شیوهی بدى عمل کرده است. یک برادر دیگر را، جمعى از برادرهاى دیگر را، یک خواهر دیگر را، جمعى از خواهرهاى دیگر را ناراحت کرده و این همهی شما را ناراحت کرده است. برادرها گزارش مىدادند که این در جوّ دفتر مرکزى اثر بد گذاشته و آن هم ناشى از حساسیت و تعهد شماست، که خوب است؛ اما به شرط اینکه همه زود بیدار بشوید که در داخل اینجا ممکن است افرادى دغل از آب دربیایند. در چنین مجموعهاى ممکن است افراد دغل هم رخنه کنند. این دغلها را باید زود شناسایى کرد و گفت آقا جاى شما اینجا نیست. اینجا جاى افرادى است که خودشان را ساخته باشند. در حوزهها جاى افرادى است که خودشان را مىسازند. در واحدهاى آمادگى جاى افرادى است که خودشان را آمادهتر مىکنند. در کانونها جاى آنهایى است که اول آمادگى را شروع کردهاند. اما برای مسئوولیتهای دفاتر و مراکز مدیریت، باید ساختهشدهها بیایند. بنابراین، اگر کسانى هنوز به این مرحله از خودساختگى نرسیدهاند، خودشان منصفانه بروند جایشان را به آنهایى که خودساختهترند بسپرند. چون اینجا باید حالت الگو داشته باشد. تا عیبى مىبینند، مىگویند نکند آدم دغلى رخنه کرده باشد. چیزى را دنبال مىکنند و در این دنبالکردنشان هم اشتباه مىکنند و برخورد نابهجا هم بهوجود مىآید. آنوقت دومرتبه یک موج ناراحتى ایجاد مىکند که اى آقا، این هم حزب جمهورى اسلامى!
برخى از برادرها و خواهرها به بنده نامههایى نوشتهاند ــ که البته تعداشان کم بوده و در طول این مدت شاید هفت یا هشت نامه بوده و یادم نمىآید بیشتر از این دریافت کرده باشم ــ که ما اینجا آمدیم به امید اینکه آن پایگاه آرمانى مقدس ماست؛ اما سرخورده شدیم. دیدیم نه، اینجا هم ظلم، بىعدالتى و سوءظن هست. البته اظهار لطف کردند نسبت به عدهاى که در اینجا مؤسس یا دنبالکننده بودند و گفتهاند ما نسبت به آنها حُسن ظن و ایمان داریم. اولاً در خود مؤسسین هم ضعفهایى خواهد بود و چنان نیست که آنها سراپا کمال مطلق باشند. مبادا روزى باز نقصى از آنها ببینید و بیشتر سرخورده بشوید. آنها هم از همهی نقایص جدا نیستند. ممکن است قدرى خودساختهتر باشند و خدا کند اینطور باشند (بنده نسبت به خودم مىگویم نه نسبت به برادرهاى دیگر). ثانیاً مجموعهی رفتارهایى را که در اینجا مىبینى، مقایسه کن با مجتمعهاى دیگرى که به همین اندازه بزرگ و فعال باشند. اگر دیدى که در مجموع ارزشهاى مثبت بیشتر و ضد ارزشها کمتر است، خوشحال باش و بدان که در همین پایگاه و در همین محل مىتوانى خودت را بهتر بسازى و زود دلخور و سرخورده نشو. ولى این سخنْ حق است که چون از اینجا چنین توقعى هست، باید محل اجتماع برادرها و خواهرهاى خودساختهتر باشد. امیدوارم این جلسههاى انتقاد از خویشتن به این خودساختگى و سرعت و شتاب آن کمک کند. از خداى متعال براى خودم و شما این توفیق را آرزو مىکنم که بتوانیم این شعار اسلامىِ «ز گهواره تا گور خود را بساز» را همواره عملی کنیم و این راه را برویم و لحظهاى از حال خویش غافل نباشیم و بدانیم که انسان باید همواره خود را بسازد و مراقب باشد.
یکى از شاگردان از مرحوم میرزاى شیرزاىِ بزرگ رحمهیاللهعلیه که تحریمکنندهی تنباکو بود، از ایشان چیزی پرسیده بود و بعد یکى از شاگردان آن شاگرد (ایشان هم مرحوم شد، خدایش رحمت کند) براى بنده نقل کرد. میگفت: استاد ما از میرزا نقل مىکرد که به میرزا گفتم شما براى تداوم سیر و سلوک الهى و اسلامىتان چه برنامهاى دارید و چهطور به خودتان مىرسید؟ میرزا به مسائل خودسازى و سیر و سلوکِ طلاب خیلى اهمیت مىداد و حتى مربیان خودْساختهاى را دعوت فرموده بود که براى این منظور به حوزهی سامرا بروند. میرزا فرموده بود: «محاسبه و مراقبه». من هر شب، در آن موقعى که خودم با خودم تنها هستم، قبل از اینکه خوابم ببرد، چند دقیقهاى فرصت دارم که به حساب روزم برسم و ببینم از صبح تا شب، از بام تا شام چه کردهام. در کجا درست رفتم، در کجا غلط رفتم و به کمک این حسابکِشىِ روزانه از خودم، مىتوانم قدرى به خودم برسم: «حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا». چهقدر خوب است قبل از اینکه ما بخواهیم در روز رستاخیز، روزى که دیگر نمىشود خود و نامهی عملمان را عوض کنیم، به خدا حساب پس بدهیم. از خودمان حسابکشى کنیم تا نقصها و عیبهایمان را بدانیم.
از همهی برادرها و خواهرهاى متعهد استدعا مىکنم با ناروایىها خوب برخورد کنند. برخى از برادرهایى که در انتظامات هستند و روى بسیارى از مسائل حساساند ــ و بهجا هم حساساند ــ گاهى شده که در برخورد با یک ناروایى، بد برخورد کردهاند. به جاى اینکه خواهر یا برادرى را بسازند، او را از خودسازى پشیمان کردهاند. این گناهش به عهدهی شماست. وقتى مىخواهیم از خودمان انتقاد کنیم، وقتى مىخواهیم امر به معروف و نهى از منکر کنیم، خوب عمل کنیم. شما هم از خودتان حساب بکشید. شما هم هر شب بگویید حالا این کارى که ما براى خدا و از روى غیرت دینى کردیم، آیا شیوهاش هم خوب بود یا شیوهاش خوب نبود. اگر دائماً ما در این حالت محاسبه و مراقبه به سر ببریم، آنوقت انسانهاى پیشرفتهاى مىشویم. قرار است ما در دنیا حاملان این دعوت باشیم. مگر قرار بر این نیست؟ یک مجراى مهم صدور انقلاب همین است. امروز با کمال خوشوقتى یا با کمال تأسف ــ نمىدانم کدامش صحیح است تا بگویم ــ حزب جمهورى اسلامى و روزنامهی جمهورى اسلامى در داخل و خارج بیش از همهجا مورد دقت است. بعد از امام به اینجا نگاه مىکنند. این حرفى است که سفراى خارجى مکرر مىآیند و مىگویند و در نشریات موجود است. روزنامهی جمهورى اسلامى مثل ارگان رسمى دولت انقلابى و حکومت انقلابى جمهورى اسلامى ایران شناخته شده و این را مکرر گفتهاند. یک لغزش و یک اشتباه در آن روزنامه به حساب کل این انقلاب واریز مىشود. یک کسرى، یک کمبود، یک لغزش در این حزب به حساب کل انقلاب واریز مىشود. عین روحانیت است. روحانیین بیشتر مورد دقتاند. یک کار کوچک، یک لغزش کوچک یک روحانى را جامعه بر او نمىبخشد. گاهى روحانیین گله مىکنند که چرا مردم با ما اینگونه رفتار مىکنند؟ آخر مگر ما چه گناهى کردهایم؟ ما هم آدمیم. جوابى که به برادران روحانى دادهام این است که تقصیر خودتان است. در این لباس آمدهاید و در این لباس آمدن معنایش این است که خودتان را بیشتر ساختهاید. این دلالت لفظى نیست، بلکه دلالت وضعىِ غیرِ لفظى است. یعنى این لباس چنین دلالتى دارد. اگر این خودساختگى را ندارید، از این لباس دربیایید. انتظار مردم بهجاست. مردم از کسانى که در لباس روحانیتاند انتظار بیشترى دارند. «حَسَناتُ الْاَبْرارْ سَیِّئاتُ الْمُقَرِّبین»؛ کارى که از دیگران عادى است، از شما غیر عادى است. یکى از برادران روحانى و مُعمِّم که مسئولیت دارد، مىگفت به حکم اضطرار گاهى مىشود ماشینى که ــ اصلاً ماشین خودمان نیست ــ در محل کار هست و ما را مىبرد، بنز ۴۵۰ است. بعد مىبینیم از هر جا در کوچه و خیابان عبور مىکنیم، عابران به ما چپ نگاه مىکنند. در حالى که فلان آقا هشت تا بنز هم یدک مىکشید و اینقدر دربارهاش حساسیت نبود. گفتم این کمال رابطهی میان ما و مردم است. یعنى مردم توقعشان از روحانیین بیشتر است؛ ولو روحانیین مسئول. برادرها و خواهرها! بدانید در حزب جمهورى اسلامى هم اگر کمترین لغزشى از شما ببینند، بزرگ مىشمارند. نگویید این چه مصیبتى است. این مصیبت نیست، رحمت و نعمت است. قاعدهاش همین است. خودتان را بیشتر بسازید که چشمها کنجکاوانه به یکیکِ اعمال و رفتار شما مىنگرد و توقع دارد.
باز یادم آمد گاهى میگویند که در داخل حزب بعضىها روى همان عادتهاى پیش، لیچارگویى مىکنند و بعضىها مىگویند این لیچارگویىها با اخلاق برادرها و خواهرهاى تشکیلاتى ما جور درنمىآید. نگویید این چه وضعى است، ما تا دانشجو بودیم، آزاد مىتوانستیم لیچار بگوییم، بگوییم و بخندیم، ولى حالا دیگر این آزادى را نداریم. هر انسانى در هر موضعى قرار گرفت که خواست خصلت و خاصیت الگویى پیدا کند، قدرى از آزادیش را از دست مىدهد. همان انتظارى که شما از امام در کمترین برخوردِ امام دارید، همان انتظار را مردم از شما، یعنى امامتهاى جمعى دارند. مردم شما را در موضع و درجهاى از امامت مىبینند.
فرصتى بود که در جمع شما تجدید عهدى بکنیم. خیلىوقت بود که توفیق حضور در جمع شما نصیب نشده بود. انشاءالله باز گهگاهى بیاییم اینجا بنشینیم، شما از ما انتقاد کنید و به شما گوش کنیم. این تجمعها به خودساختگى ما کمک مىکند. خداوند ما را موفقتر بدارد تا بتوانیم از عهدهی وظایف سنگینى که بر دوشمان آمده، برآییم و شما هر روز احساس پیشرفت در راه خدا بکنید و این بار سنگین امانت که بر دوش خط امام روزبهروز بیشتر فرو مىآید، ما را در زیر خودش خم نکند و بتوانیم با قدرت و توان و با استقامت و با استمداد از خداوند این بار سنگین را به مقصد برسانیم. چند دقیقهاى هم فرصت هست که به سؤالاتى که یادداشت کردهاید بپردازیم.
منبع: حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتگوها، نوشتارها: صص ۱۱۲ تا ۱۱۷ نسخه الکترونیکی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر