وزير خارجه پيشين ایالات متحده می گوید: با توجه به سرکوب مردم ايران توسط جمهوری اسلامی در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دور دهم، مشروعیت خود را نزد مردم ایران از دست داده و از هيچ مشروعيتی برخوردار نيست.
کاندولیزا رایس که با شبکه ای بی سی آمریکا سخن می گفت، با طرح این ادعا که جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاحهای هستهای، تلاش می کند، خواستار اجرای تحریمهای شدیدتر علیه حاکمیت در ایران شده است.
خانم رایس همچنین توجه به گزینه نظامی را برای مقابله با جمهوری اسلامی ضروری خواند و در این برنامه تلویزیونی گفته است که مقامات ایالات متحده نبايد به هيچ عنوان امکان استفاده از گزينهی نظامی را از نظر دور بدارند.
علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانهای محمود احمدینژاد و مدیر مسئول روزنامه ایران با اکثریت آرای اعضای هیات منصفه مطبوعات و به اتهام «نشر مطالب خلاف موازین اسلامی»، مجرم شناخته شده است. هیات منصفه همچنین متهم را مستحق تخفیف، ندانسته است.
به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاریهای ایران، علی اکبر کسائیان، سخنگوی هیات منصفه مطبوعات با تایید این خبر گفته است: «رای هیئت منصفه به قاضی سیامک مدیر خراسانی ریاست دادگاه ارسال شده و قاضی یک هفته فرصت دارد رای
نهایی را صادر کند.»
روزنامه دولتی ایران، چندی پیش ویژه نامهای به نام «خاتون» منتشر کرد که در آن به ابعاد مختلف مسئله حجاب در ایران اشاره شده بود.
شماری از نمایندگان مجلس و منتقدان سیاستهای فرهنگی دولت این ویژه نامه را «ضدفرهنگی» خوانده و خواستار پیگیری قوه قضاییه در مورد آن شده بودند. سخنگوی قوه قضاييه هم گفته بود که پرونده روزنامه ايران در هيئت نظارت مطرح شده و ضمن تذکر جدی به دادگاه ارسال میشود.
رسانههای اصولگرا با برجسته کردن مصاحبه مهدی کلهر در ويژه نامه «خاتون» درباره حجاب نوشته بودند که اين مشاور پيشين رئيس جمهور ايران، رنگ مشکی چادر را «متکبرانه» و نتيجه تحميل شاهان قاجار به زنان و دختران ايرانی دانسته که از مجالس عياشی شبانه در اروپا بيرون آمده است.
آقای کلهر درباره نحوه ورود چادر مشکی به ايران به ويژه نامه خاتون گفته بود: «ناصرالدين شاه در سفرهای اروپايی، شب که به مجلس عياشی میرفت، میديد آنجا لباس مردها مشکی است، کلاه سيلندری مردها مشکی است و زنها هم با لباس مشکی میآيند. اين به نظرش آمد که يک نوع سنگينی و وقار دارد و گرنه در اسلام به صراحت داريم که رنگ تيره مکروه است. اين رنگ مشکی متکبرانه را ناصر الدين شاه آورد. خدا لعنتش کند. همين جور آتش به قبرش ببارد. مرد ملعونی بود.»
وی افزوده بود: «از لحاظ فلسفه حجاب که در قرآن آمده که زن خودش را در مقابل تير نگاه هيز مردان قرار ندهد، قطعا چادر بدترين پوشش است چون چهره زن را در قاب میکند.»
علی اکبر جوانفکر، سرپرست روزنامه ايران، هم در يادداشتی به انتقاد از «برخوردهای پليسی» با آنچه که در ايران «بدحجابی» خوانده میشود پرداخته و گفته بود که «نه تنها نتيجه مطلوبی از اقدامات پليسی عايد نشده است، بلکه آسيبهای ناشی از آن به متن جامعه تسری يافته و بر پيچيدگی و دشواری راه حلها خواهد افزود.»
بهار یکتا
سایت عماریون در یک اقدام بی سابقه نوشت: "چندی است که گروهک انحرافی در همسویی علنی با سازمان های اطلاعاتی صهیونیستی به خصوص سیا و موساد عزم خود را بر حذف سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی و جناب حجت الاسلام و المسلمین حسین طائب جزم کرده است."بنا به گزارشات واصله به خبرنگار عماریون گروهک انحرافی در پی تضعیف یا حذف احتمالی فرمانده سپاه قدس و فرمانده سازمان اطلاعات سپاه میباشد... شنیده های خبرنگار ما حاکی است که حتی طرحهایی برای حذف فیزیکی احتمالی این ۲ بزرگوار در هفته های آینده توسط گروهک انحرافی تهیه شده است."
این مطلب پس از ساعاتی از خروجی سایت حذف شد و به جای آن این توضیح نوشته شد که "با عرض پوزش و تاسف و عذرخواهی از خوانندگان شریف عماریون، این خبر بنا به تذکر کتبی کارگروه تعیین مصادیق رایانه ای حذف گردید."
این در حالی بود که سایت دولت ما نیز در یک واکنش شدید نوشت که این سایت توسط افرادی که فاقد "تعادل روانی" هستند اداره می شود. سایت نزدیک به دولت به این هم اکتفا نکرد و این سایت را "دیوانه" خواند و از مسئولان امنیتی درخواست کرد در برابر این اتهام زنی جنون آمیز اقدام لازم را انجام دهند. و پس از آن بود که خبر از خروجی سایت برداشته شد.
چرا نکشیم؟!
این اظهار نظرها در زمانی مطرح شد که سایت مشرق نوشت: کمیسیون امنیت داخلی کنگره آمریکا در نشست اخیر خود به بررسی رویکرد آمریکا در قبال ایران پرداخت. شخصیتهای شرکتکننده در این کمیسیون راهکارهایی چون افزایش تحریمها، انجام حملات سایبری، و نیز طرح مقابله نظامی با ایران را مورد بررسی قرار داده و خواستار تشدید اقدامهای آمریکا علیه ایران شدند.
ژنرال بازنشسته جک کین در این جلسه گفت: "نباید معطل کنیم؛ اگر جامعه بینالمللی نمیخواهد اقدامی در مورد ایران انجام دهد، ما به تنهایی این کار را میکنیم."
کین که از طراحان اصلی برنامه دولت جرج بوش برای تشدید عملیات عراق در سال ۲۰۰۷ بوده از آمریکا خواست که شروع به کشتن یا دستگیری اعضای سپاه پاسداران و نیروی قدس ایران، از جمله سردار قاسم سلیمانی فرمانده این نیرو کند. کین در سخنرانی خود این سوال را مطرح کرد که «چرا آنها را نکشیم؟» وی با اشاره به یکی از فرمانده هان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با لحنی منفعلانه تاکید کرد: "قاسم سلیمانی" خیلی زیاد سفر می کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید!
قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس
قاسم سلیمانی جوان بنایی بود در کرمان که در اسفند ۱۳۳۶ به دنیا آمد و با شروع جنگ شد و لشکر ۴۱ ثارالله را شکل داد.
سال ۱۳۷۹ آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد. امریکا او را یکی از اصلی ترین عوامل تصمیم گیری در سیاست خارجی می داند و بارها به نقش وی در عراق اشاره کرده است. روزنامه امریکایی «مک کلثی» در سیام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیریها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است... یکی از نخستین و مهمترین پیروزیهای سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. در همین حال پس از همکاری سپاه قدس در کشتار معترضان سوری این فرمانده سپاه از سوی امریکا به جرم سرکوب مردم تحریم شد.
در همین حال بدنبال طرح توطئه ترور سفیر عربستان بار دیگر نام این فرمانده سپاه بر زبانها آمد و اتحادیه اروپا از تحریم و لیست گذاری قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران همراه با سایر کسانیکه در طرح ترور سفیر عربستان دست داشتند، خبر داد. اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای اعلام کرد به دنبال توطئه خنثی شده برای ترور سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده، اتحادیه اروپا، به منظور مبارزه با تروریسم، تدابیر محدود کننده را علیه ۵ تن از سپاه قدس رژیم ایران اِعمال میکند.
دارائیها این افراد در اتحادیه اروپا مسدود خواهد شد و آنها از دسترسی به این پولها منع خواهند شد.
همزمان با خبر تحریم این فرمانده امین آیت الله خامنهای برخی از سایتهای اصولگرا با تمجید از خدمات و شخصیت منحصر بفرد قاسمی به نقل از رسانه های خارجی مدعی شدند که وی کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری است.
روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی مینویسد: "حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش میدانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند."
عماریون بحرانساز
همزمان با تشدید تهدیدهای اسراییل علیه ایران، عماریون که در پیدایی بحران های خودساخته ید طولایی دارند و طی ماههای گذشته تلاش دارند تا خطای حمایت از احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری را با حمله به تیم وی و منحرف خواندنشان جبران کنند.
عماریون شاگردان مصباح یزدی هستند که بعد از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری دورهم آمدند تا بتوانند برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری دورآتی با آمادگی بیشتری میداندار شوند. این گروه که پیش از این در قالب انصار حزب الله در مناسبتهای مختلف مسئولیت حمله به بیت علما، فحاشی و هتک حرمت به مسئولان و شخصیتهای سیاسی، آتش زدن کتابفروشی ها .... را بعهده داشتند، برای انجام فعالیتهای منسجم تر در قالب گروه "عماریون" اعلام موجودیت کردند.
علیرضا پناهیان، مهدی طائب، سعید قاسمی، محمدمهدی ماندگاری، مهدی کوچکزاده، حمید رسایی، نادر طالبزاده اردوبادی، حسین یکتا، حسن عباسی، علی ثمری، سعید حدادیان، حسینالله کرم، قاسم روانبخش وحید جلیلی و حسین روشن اعضای شورای مرکزی این تشکل اطلاعاتی امنیتی هستند. همانها که در گرماگرم انتخابات و رویدادهای پس از آن از هیچ تلاشی برای دامن زدن به بحران کوتاهی نکردند.
حال باید دید در حالی که داوود احمدینژاد نماینده ویژه سابق احمدینژاد در کمیته پدافند غیر عامل، از احتمال ورود جریان انحرافی به فاز نظامی خبر داده بود، چه ارتباطی بین شایعه پراکنی سایت عماریون نزدیک به مصباح یزدی و اظهارات برادر احمدی نژاد است. آیا برای ورود به رقابتهای انتخاباتی این گروه نزدیک به تئوریسین حکومت اسلامی برای حذف رقیب غدر خود حاضر است همگام و همصدا با اسراییل بار دیگر بحران دیگری برای کشور بیافریند؟ روزهای آتی نشان خواهد داد که رویارویی مردان احمدی نژاد با اصولگرایان معتدل و افراطی به کجا می انجامد. آبا برای حذف رقیب بار دیگر "ترور" چاشنی سیاست خواهد شد.
بهار یکتا
سایت عماریون در یک اقدام بی سابقه نوشت: "چندی است که گروهک انحرافی در همسویی علنی با سازمان های اطلاعاتی صهیونیستی به خصوص سیا و موساد عزم خود را بر حذف سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی و جناب حجت الاسلام و المسلمین حسین طائب جزم کرده است."بنا به گزارشات واصله به خبرنگار عماریون گروهک انحرافی در پی تضعیف یا حذف احتمالی فرمانده سپاه قدس و فرمانده سازمان اطلاعات سپاه میباشد... شنیده های خبرنگار ما حاکی است که حتی طرحهایی برای حذف فیزیکی احتمالی این ۲ بزرگوار در هفته های آینده توسط گروهک انحرافی تهیه شده است."
این مطلب پس از ساعاتی از خروجی سایت حذف شد و به جای آن این توضیح نوشته شد که "با عرض پوزش و تاسف و عذرخواهی از خوانندگان شریف عماریون، این خبر بنا به تذکر کتبی کارگروه تعیین مصادیق رایانه ای حذف گردید."
این در حالی بود که سایت دولت ما نیز در یک واکنش شدید نوشت که این سایت توسط افرادی که فاقد "تعادل روانی" هستند اداره می شود. سایت نزدیک به دولت به این هم اکتفا نکرد و این سایت را "دیوانه" خواند و از مسئولان امنیتی درخواست کرد در برابر این اتهام زنی جنون آمیز اقدام لازم را انجام دهند. و پس از آن بود که خبر از خروجی سایت برداشته شد.
چرا نکشیم؟!
این اظهار نظرها در زمانی مطرح شد که سایت مشرق نوشت: کمیسیون امنیت داخلی کنگره آمریکا در نشست اخیر خود به بررسی رویکرد آمریکا در قبال ایران پرداخت. شخصیتهای شرکتکننده در این کمیسیون راهکارهایی چون افزایش تحریمها، انجام حملات سایبری، و نیز طرح مقابله نظامی با ایران را مورد بررسی قرار داده و خواستار تشدید اقدامهای آمریکا علیه ایران شدند.
ژنرال بازنشسته جک کین در این جلسه گفت: "نباید معطل کنیم؛ اگر جامعه بینالمللی نمیخواهد اقدامی در مورد ایران انجام دهد، ما به تنهایی این کار را میکنیم."
کین که از طراحان اصلی برنامه دولت جرج بوش برای تشدید عملیات عراق در سال ۲۰۰۷ بوده از آمریکا خواست که شروع به کشتن یا دستگیری اعضای سپاه پاسداران و نیروی قدس ایران، از جمله سردار قاسم سلیمانی فرمانده این نیرو کند. کین در سخنرانی خود این سوال را مطرح کرد که «چرا آنها را نکشیم؟» وی با اشاره به یکی از فرمانده هان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با لحنی منفعلانه تاکید کرد: "قاسم سلیمانی" خیلی زیاد سفر می کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید!
قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس
قاسم سلیمانی جوان بنایی بود در کرمان که در اسفند ۱۳۳۶ به دنیا آمد و با شروع جنگ شد و لشکر ۴۱ ثارالله را شکل داد.
سال ۱۳۷۹ آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد. امریکا او را یکی از اصلی ترین عوامل تصمیم گیری در سیاست خارجی می داند و بارها به نقش وی در عراق اشاره کرده است. روزنامه امریکایی «مک کلثی» در سیام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیریها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است... یکی از نخستین و مهمترین پیروزیهای سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. در همین حال پس از همکاری سپاه قدس در کشتار معترضان سوری این فرمانده سپاه از سوی امریکا به جرم سرکوب مردم تحریم شد.
در همین حال بدنبال طرح توطئه ترور سفیر عربستان بار دیگر نام این فرمانده سپاه بر زبانها آمد و اتحادیه اروپا از تحریم و لیست گذاری قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران همراه با سایر کسانیکه در طرح ترور سفیر عربستان دست داشتند، خبر داد. اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای اعلام کرد به دنبال توطئه خنثی شده برای ترور سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده، اتحادیه اروپا، به منظور مبارزه با تروریسم، تدابیر محدود کننده را علیه ۵ تن از سپاه قدس رژیم ایران اِعمال میکند.
دارائیها این افراد در اتحادیه اروپا مسدود خواهد شد و آنها از دسترسی به این پولها منع خواهند شد.
همزمان با خبر تحریم این فرمانده امین آیت الله خامنهای برخی از سایتهای اصولگرا با تمجید از خدمات و شخصیت منحصر بفرد قاسمی به نقل از رسانه های خارجی مدعی شدند که وی کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری است.
روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی مینویسد: "حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش میدانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند."
عماریون بحرانساز
همزمان با تشدید تهدیدهای اسراییل علیه ایران، عماریون که در پیدایی بحران های خودساخته ید طولایی دارند و طی ماههای گذشته تلاش دارند تا خطای حمایت از احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری را با حمله به تیم وی و منحرف خواندنشان جبران کنند.
عماریون شاگردان مصباح یزدی هستند که بعد از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری دورهم آمدند تا بتوانند برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری دورآتی با آمادگی بیشتری میداندار شوند. این گروه که پیش از این در قالب انصار حزب الله در مناسبتهای مختلف مسئولیت حمله به بیت علما، فحاشی و هتک حرمت به مسئولان و شخصیتهای سیاسی، آتش زدن کتابفروشی ها .... را بعهده داشتند، برای انجام فعالیتهای منسجم تر در قالب گروه "عماریون" اعلام موجودیت کردند.
علیرضا پناهیان، مهدی طائب، سعید قاسمی، محمدمهدی ماندگاری، مهدی کوچکزاده، حمید رسایی، نادر طالبزاده اردوبادی، حسین یکتا، حسن عباسی، علی ثمری، سعید حدادیان، حسینالله کرم، قاسم روانبخش وحید جلیلی و حسین روشن اعضای شورای مرکزی این تشکل اطلاعاتی امنیتی هستند. همانها که در گرماگرم انتخابات و رویدادهای پس از آن از هیچ تلاشی برای دامن زدن به بحران کوتاهی نکردند.
حال باید دید در حالی که داوود احمدینژاد نماینده ویژه سابق احمدینژاد در کمیته پدافند غیر عامل، از احتمال ورود جریان انحرافی به فاز نظامی خبر داده بود، چه ارتباطی بین شایعه پراکنی سایت عماریون نزدیک به مصباح یزدی و اظهارات برادر احمدی نژاد است. آیا برای ورود به رقابتهای انتخاباتی این گروه نزدیک به تئوریسین حکومت اسلامی برای حذف رقیب غدر خود حاضر است همگام و همصدا با اسراییل بار دیگر بحران دیگری برای کشور بیافریند؟ روزهای آتی نشان خواهد داد که رویارویی مردان احمدی نژاد با اصولگرایان معتدل و افراطی به کجا می انجامد. آبا برای حذف رقیب بار دیگر "ترور" چاشنی سیاست خواهد شد.
بهار یکتا
سایت عماریون در یک اقدام بی سابقه نوشت: "چندی است که گروهک انحرافی در همسویی علنی با سازمان های اطلاعاتی صهیونیستی به خصوص سیا و موساد عزم خود را بر حذف سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی و جناب حجت الاسلام و المسلمین حسین طائب جزم کرده است."بنا به گزارشات واصله به خبرنگار عماریون گروهک انحرافی در پی تضعیف یا حذف احتمالی فرمانده سپاه قدس و فرمانده سازمان اطلاعات سپاه میباشد... شنیده های خبرنگار ما حاکی است که حتی طرحهایی برای حذف فیزیکی احتمالی این ۲ بزرگوار در هفته های آینده توسط گروهک انحرافی تهیه شده است."
این مطلب پس از ساعاتی از خروجی سایت حذف شد و به جای آن این توضیح نوشته شد که "با عرض پوزش و تاسف و عذرخواهی از خوانندگان شریف عماریون، این خبر بنا به تذکر کتبی کارگروه تعیین مصادیق رایانه ای حذف گردید."
این در حالی بود که سایت دولت ما نیز در یک واکنش شدید نوشت که این سایت توسط افرادی که فاقد "تعادل روانی" هستند اداره می شود. سایت نزدیک به دولت به این هم اکتفا نکرد و این سایت را "دیوانه" خواند و از مسئولان امنیتی درخواست کرد در برابر این اتهام زنی جنون آمیز اقدام لازم را انجام دهند. و پس از آن بود که خبر از خروجی سایت برداشته شد.
چرا نکشیم؟!
این اظهار نظرها در زمانی مطرح شد که سایت مشرق نوشت: کمیسیون امنیت داخلی کنگره آمریکا در نشست اخیر خود به بررسی رویکرد آمریکا در قبال ایران پرداخت. شخصیتهای شرکتکننده در این کمیسیون راهکارهایی چون افزایش تحریمها، انجام حملات سایبری، و نیز طرح مقابله نظامی با ایران را مورد بررسی قرار داده و خواستار تشدید اقدامهای آمریکا علیه ایران شدند.
ژنرال بازنشسته جک کین در این جلسه گفت: "نباید معطل کنیم؛ اگر جامعه بینالمللی نمیخواهد اقدامی در مورد ایران انجام دهد، ما به تنهایی این کار را میکنیم."
کین که از طراحان اصلی برنامه دولت جرج بوش برای تشدید عملیات عراق در سال ۲۰۰۷ بوده از آمریکا خواست که شروع به کشتن یا دستگیری اعضای سپاه پاسداران و نیروی قدس ایران، از جمله سردار قاسم سلیمانی فرمانده این نیرو کند. کین در سخنرانی خود این سوال را مطرح کرد که «چرا آنها را نکشیم؟» وی با اشاره به یکی از فرمانده هان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با لحنی منفعلانه تاکید کرد: "قاسم سلیمانی" خیلی زیاد سفر می کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید!
قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس
قاسم سلیمانی جوان بنایی بود در کرمان که در اسفند ۱۳۳۶ به دنیا آمد و با شروع جنگ شد و لشکر ۴۱ ثارالله را شکل داد.
سال ۱۳۷۹ آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد. امریکا او را یکی از اصلی ترین عوامل تصمیم گیری در سیاست خارجی می داند و بارها به نقش وی در عراق اشاره کرده است. روزنامه امریکایی «مک کلثی» در سیام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیریها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است... یکی از نخستین و مهمترین پیروزیهای سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. در همین حال پس از همکاری سپاه قدس در کشتار معترضان سوری این فرمانده سپاه از سوی امریکا به جرم سرکوب مردم تحریم شد.
در همین حال بدنبال طرح توطئه ترور سفیر عربستان بار دیگر نام این فرمانده سپاه بر زبانها آمد و اتحادیه اروپا از تحریم و لیست گذاری قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران همراه با سایر کسانیکه در طرح ترور سفیر عربستان دست داشتند، خبر داد. اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای اعلام کرد به دنبال توطئه خنثی شده برای ترور سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده، اتحادیه اروپا، به منظور مبارزه با تروریسم، تدابیر محدود کننده را علیه ۵ تن از سپاه قدس رژیم ایران اِعمال میکند.
دارائیها این افراد در اتحادیه اروپا مسدود خواهد شد و آنها از دسترسی به این پولها منع خواهند شد.
همزمان با خبر تحریم این فرمانده امین آیت الله خامنهای برخی از سایتهای اصولگرا با تمجید از خدمات و شخصیت منحصر بفرد قاسمی به نقل از رسانه های خارجی مدعی شدند که وی کاندیدای یازدهمین دوره ریاست جمهوری است.
روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی مینویسد: "حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش میدانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند."
عماریون بحرانساز
همزمان با تشدید تهدیدهای اسراییل علیه ایران، عماریون که در پیدایی بحران های خودساخته ید طولایی دارند و طی ماههای گذشته تلاش دارند تا خطای حمایت از احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری را با حمله به تیم وی و منحرف خواندنشان جبران کنند.
عماریون شاگردان مصباح یزدی هستند که بعد از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری دورهم آمدند تا بتوانند برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری دورآتی با آمادگی بیشتری میداندار شوند. این گروه که پیش از این در قالب انصار حزب الله در مناسبتهای مختلف مسئولیت حمله به بیت علما، فحاشی و هتک حرمت به مسئولان و شخصیتهای سیاسی، آتش زدن کتابفروشی ها .... را بعهده داشتند، برای انجام فعالیتهای منسجم تر در قالب گروه "عماریون" اعلام موجودیت کردند.
علیرضا پناهیان، مهدی طائب، سعید قاسمی، محمدمهدی ماندگاری، مهدی کوچکزاده، حمید رسایی، نادر طالبزاده اردوبادی، حسین یکتا، حسن عباسی، علی ثمری، سعید حدادیان، حسینالله کرم، قاسم روانبخش وحید جلیلی و حسین روشن اعضای شورای مرکزی این تشکل اطلاعاتی امنیتی هستند. همانها که در گرماگرم انتخابات و رویدادهای پس از آن از هیچ تلاشی برای دامن زدن به بحران کوتاهی نکردند.
حال باید دید در حالی که داوود احمدینژاد نماینده ویژه سابق احمدینژاد در کمیته پدافند غیر عامل، از احتمال ورود جریان انحرافی به فاز نظامی خبر داده بود، چه ارتباطی بین شایعه پراکنی سایت عماریون نزدیک به مصباح یزدی و اظهارات برادر احمدی نژاد است. آیا برای ورود به رقابتهای انتخاباتی این گروه نزدیک به تئوریسین حکومت اسلامی برای حذف رقیب غدر خود حاضر است همگام و همصدا با اسراییل بار دیگر بحران دیگری برای کشور بیافریند؟ روزهای آتی نشان خواهد داد که رویارویی مردان احمدی نژاد با اصولگرایان معتدل و افراطی به کجا می انجامد. آبا برای حذف رقیب بار دیگر "ترور" چاشنی سیاست خواهد شد.
یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از افزایش قاچاق لباس و نابودی صنعت نساجی کشورا ظهار نگرانی کرد.
وی با بیان اینکه قاچاق گسترده لباس به کشور مشکلات صنعت نساجی را دو چندان کرده است، گفت:" متأسفانه هماکنون قاچاق گسترده لباس از اکثر معابر مرزی کشور مشکلات صنعت نساجی را دو چندان کرده است و مسئولان باید پاسخگوی عواقب تعطیل شدن کارخانههای نساجی باشند."
سید ناصر موسوی لارگانی در گفتوگو با خانه ملت با بیان اینکه صنعت نساجی کشور با مشکلات متعددی دست به گریبان است، گفت:" صنعت نساجی به عنوان یکی از قدیمیترین صنایع کشور هماکنون وضعیت مطلوبی ندارد و بیتوجهیها به این صنعت کارخانهها و کارگاههای تولیدی را به رکود و تعطیلی کشانده است."
اما به اعتقاد کارشناسان صنعت نساجی در كشور ما هرگز آنگونه كه باید و شاید - به جز مواردی اندك - مورد توجه نبوده و عمده منسوجات مورد مصرف از كشورهای خارج تهیه میشده است. تولید پارچههای گوناگون همچون چیت، كودری، چلوار، فاستونی، ماهوت، ژاگار، كانگا، ژرسه، متقال، قدك، شمد، ملحفه، كتانی، گیپور، تور، حریر، پوپلین و... طی این سالها در كشور میسر شده است، اما همواره منسوجات فرنگی و حتی تركیهای بر تولیدات داخل كشور به گونهای روانی برتری داشتهاند و امروزه حتی شاهد ورود میلیونها متر پارچه چادری از ژاپن، چین، سنگاپور و حتی كشورهای اروپایی هستیم.
نماینده فلاورجان دراین باره گفت:" کارخانههای نساجی در استان اصفهان به عنوان نخستین استان کشور در زمینه این صنعت، در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و تداوم این وضعیت به طور حتم به بیکار شدن حجمی وسیعی از کارگران این کارخانهها در ماههای آتی میانجامد."
وی با بیان اینکه واردات و قاچاق بیرویه پارچه و لباس به کشور صنعت نساجی ایران را به ورطه نابودی کشانده است، گفت:" هماکنون در کنارحجم گسترده واردات البسه خارجی به کشور قاچاق این محصول به کشور نیز با حجم گسترده در حال انجام است و مسئولان و دستگاههای مسئول هیچ اقدام مناسبی در این زمینه تا به امروز انجام نداند."
موسوی لارگانی ادامه داد:" قاچاق البسه به کشور به صورت گسترده انجام میشود و این قاچاق البسه دسته دوم و تاناکورا را نیز شامل میشود البسههایی که نه تنها ورود و عرضه آنها در داخل کشور در شأن مردم نیست که استفاده از آن بهداشت و سلامت جامعه را نیز به شدت تهدید میکند."
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس تأکید کرد:" صنعت نساجی کشور هماکنون با مشکلات متعدد و مختلفی دست به گریبان است و ورود غیررسمی و قاچاق البسه و پارچه در کنار واردات رسمی، مشکلات این صنعت را دو چندان کرده است و مسئولان باید درباره عواقب آن در ماهها و سالهای آینده پاسخگو باشند."
اما باوجود این وضعیت یک خبرگزاری دولتی سال گذشته از رشد بیش از ۱۲ درصدی صادرات محصولات نساجی و پوشاك خبرداد.
همچنین باوجود اظهارات نگرانكننده رئیس و نایبرئیس هیاتمدیره انجمن صنایع نساجی ایران و دبیر انجمن نساجی درباره ركود این صنعت، دولت سال گذشته احیا و بازسازی نساجی مازندران و تبدیل شدن آن به چهارمین كارخانه نساجی خاورمیانه را اعلام كرد.
مدیرعامل انجمن دفاع از حقوق معلولان از پرداخت نشدن هزینه ایاب و ذهاب معلولان در شهر تهران طی ۶ ماه گذشته خبر داد و از وزیر کار، تعاون و رفاه خواست تا به بی تفاوتی در قبال معلولان پایان داده و نسبت به رفع مشکلات آنان اقدام کند.
به گزارش خبرگزاری خانه ملت، علی همت محمود نژاد گفت:" همچنین از مهرماه کارت ایاب و ذهاب در اختیار معلولان قرار گرفته که مبلغ شارژ این کارتها یک سوم اعتبار قبل است."
وی گفت:" در گذشته معلولان میتوانستند هر ماه از حداقل ۲۰ سرویس رفت و آمد استفاده کنند این درحالی است که در کارت شارژهای جدید با اعتبار موجود فقط میتوانند از ۷ سرویس بهرهمند شوند، که کافی نیست."
به گفته وی، از آنجایی که هزینه بنزین معلولان نیز همچنان بدون تخصیص باقی مانده و هزینههای آژانس و ایاب و ذهاب نیز بسیار گران است و از سوی دیگر سرویس حمل و نقل مناسب حال معلولان نیست به همین دلیل معلولان در شهر تهران برای رفت و آمد به محیطهای آموزشی و درمانی با سختی مواجه هستند.
مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق معلولان تاکید کرد:" متاسفانه مسوولان به راحتی از کنار این موضوع عبور میکنند این درحالی است که تمام مسوولان سازمان بهزیستی از ردههای کارشناسی و عالی از این موضوع اطلاع داشته و مشخص نیست چه مشکلاتی وجود دارد که مسئله ایاب و ذهاب معلولان همچنان لاینحل باقی مانده است."
محمود نژاد از وزیر کار ، تعاون و رفاه اجتماعی خواست تا به بیتفاوتی در قبال مسائل معلولان پایان دهد و نسبت به رفع مشکلات این افراد اقدام کند.
روزبه پاکسار
اشغال کامل حوزه سیاست توسط مجموعه گرایشهای اصولگرا به سرکردگی پشتیبانان دولتهای نهم و دهم و تسخیر روزافزون حوزه اقتصاد توسط عواملی از سپاه پاسداران، نیروهای سیاسی دموکراسیخواه، اصلاحطلب و تحولگرا را از امکان برگزاری نهمین انتخاب مجلس به صورتی آزاد ناامید کردهاست. پاسخ به خواستههای به حقّ رهبران جنبش سبزٰ، حصر آنان بود و تکرار این خواستهها به منزله شروطی برای شرکت در انتخابات، فحاشی و ناسزای رادیکالترین بخش اصولگرایان. در چنین وضعیتی گسترش گفتار "تحریم انتخابات" در میان مخالفان، هم اعلام موضعی روشن و بدون پیرایه است و هم امری "طبیعی" و معمول به شمار میرود. با اینهمه، اتخاذ زودرس چنین موضعی اشتباه خواهد بود. زیرا دستاوردهایی را که تا به امروز در زمینه بسیج نیرو برای قبولاندن انتخابات آزاد به حاکمیت داشتیم از ما خواهد گرفت، اتحاد عمل ما را دشوارتر خواهد کرد و فضا را به سمت و سویی سوق میدهد که به علت غلبه خشونت، جایی برای سیاستورزی نیروهای سیاسی برآمده از تجارب دوم و بیستودوم خرداد نخواهد بود.
مبارزه برای انتخابات آزاد
از چند ماه پیش که افراد و گروههای سیاسی بحث انتخابات نهمین دوره مجلس را آغاز کردند همه چشمها به دهان اصلاحطلبان دوخته شد. از سویی شاهد دعوت بیش و کم خجولانه برخی از اصولگرایان از اصلاحطلبان بودیم برای شرکت در انتخابات و از سوی دیگر شاهد تشتتی در میان اصلاحطلبان مبنی بر چگونگی پاسخگویی به این دعوت. اصولگرایانی که از اصلاحطلبان میخواستند تا علیرغم همه چیز کاندیداهایی برای انتخابات مجلس پیشنهاد کنند، چهار هدف متفاوت را از این دعوت مد نظر داشتند. گروه اول به دنبال متحدانی میگشتند که شاید آنها را در مقابلهشان با طرفداران دولت که عزم تسخیر مجلس نهم را داشتند یاری رسانند؛ گروه دوم امیدوار بودند که از این طریق شکافی را در میان اصلاحطلبان و به تبع آن در طرفداران جنبش سبز ایجاد کنند؛ گروه سوم امیدوار بود که با ورود اصلاحطلبان به انتخابات، بتواند از وجه نمایشی انتخابات بکاهد؛ و گروه چهارم نیز امیدوار بود که ورود اصلاحطلبان به انتخابات، اصولگرایان را وادار کند که بار دیگر و در انتخاب میان "بد" و "بدتر"، پشت سرِ طرفداران دولت صف بکشند.
علیرغم این تفاوتهای فاحش، گفتار دعوت از اصلاحطلبان فصل مشترکی نیز داشت و آن این که به هیچ عنوان نباید اجازه داد چهرههای شناخته شده اصلاحطلب در این بازی وارد شوند. در میان اصلاحطلبان نیز کسانی بودند که آمادگی خود را برای شرکت در انتخابات اعلام کردند. انتشار شروط سید محمد خاتمی برای شرکت در انتخابات، به فاصله کوتاهی صفوف پراکنده اصلاحطلبان را تقریباً متحد و سیاست آنان را با سیاست اکثر طرفداران جنبش سبز همسو ساخت. طرفدارانی که همچنان به خواستههای چهارگانه رهبران این جنبش که در بیانیه شماره 17 مهندس موسوی بازگو شده بود پایبند بودند. این اتحاد عمل آب پاکی را بر توهم اصولگرایان مبنی بر شکاف انداختن در میان جنبش سبز از طریق کشاندن پای بخشهای متزلزل اصلاحطلبان به انتخاباتی نمایشی ریخت. فزون بر این، اتخاذ این سیاست، مجادلهای را که اصولگرایان امیدوار بودند با طرح شدن بحث شرکت یا عدم شرکت در انتخابات میان طرفداران جنبش ایجاد کنند به درون اصولگرایان باز پس فرستاد: اینک این اصولگرایان بودند که برخی همچنان به دعوت خود از اصلاحطلبان ادامه میدادند و برخی دیگر به افشای تند ادامه این دعوت پس از موضع گیری خاتمی پرداختند. به عبارت دیگر، سیاست ماندن در فضای انتخابات و پافشاری بر اصول، یعنی حضور داشتن فعال در این صحنه و تلاش برای قبولاندن انتخابات آزاد، سیاستی بود که از همان اولین قدم با موفقیتی دوگانه روبرو شد: سبزها را متحدتر و اصولگرایان را متشتتتر کرد. شرایط امروز هنوز تفاوت ماهوی با شرایط سه، چهار ماه پیش نکردهاست و از این رو عاقلانه به نظر نمیرسد که سیاست موفقی را بدون آنکه شرایط تغییر اساسی کرده باشد کنار بگذاریم.
سیاستورزی و دموکراسی
اگر بپذیریم که سه راه بیشتر پیشِ روی طرفداران برگزاری انتخابات آزاد نیست، این سه راه را میتوان به طور خلاصه به این صورت بازگو کرد: یک- شرکت در انتخابات با هدف حضور هر چند اقلیتی و کمرنگ در مجلس و ممانعت از آنکه مجلس به ملک طلق اصولگرایان تبدیل شود. دو- تحریم انتخابات با هدف افشای انتخابات نمایشی، نظارت استصوابی شورای نگهبان و مخدوش بودن شمارش آرا و بکارگیری شیوههای متقلبانه و غیره. سه- باقی ماندن در فضای انتخاباتی و مشارکت فعال در بحثها، موضع گیریها و چانه زنیهای سیاسیِ معمول در دوره های انتخاباتی و بسیج نیروها در سراسر کشور.
واقعیت آن است که هر چند دو مورد اول رنگ و بویی سیاسی دارد اما سیاستورزی نیست. در واقع این هر دو، جز گردن گذاشتن به شرایط موجود و پذیرش واقعیت به منزله حقیقت معنای دیگری ندارد. واقعیت آن است که با ممنوعیت فعالیت سیاسی نیروهای دموکراسیخواه، صحنه سیاسی کشور امروز صحنه رقابت میان انواع و اقسام اندیشههای اقتدارگرایانه است. همانقدر شرکت بدون چانهزنی در این فضا و دلخوش کردن به داشتن چند نماینده اصلاحطلب در مجلس نهم به معنی پذیرفتن بی چون و چرای این تحکم است که بیرون رفتن از صحنه و واگذاری اختیار تام فضای سیاسی به اصولگرایان برای آنکه با خیال راحت و با محاسباتی بسیار ساده به بازسازی اقتدارگراییشان بپردازند. یعنی یا تقسیم غنائمی بکنند و یا اینکه همه به یکی از گروههای موجود گردن بگذارند. به این اعتبار، هر دوی این راه حلها معنایی جز ترک سیاست و سیاستورزی ندارد.
سیاستورزی ایجاب میکند که نیروهای سیاسی با خواستهها و مطالبات خویش در صحنه حضور داشته باشند و برای تغییر در آن و جلب موافقت و همراهی آحاد ملت تلاش کنند. در همین تلاشهاست که افراد در پیوندهای کم و بیش مستحکمی با یکدیگر قرار گرفته، شبکههای اجتماعی و سیاسی خویش را سامان میدهند، به فصول مشترک و قدرت جمعیشان آگاه میشوند و توان تغییر آن واقعیت ناپسند را در خود مییابند. سیاستورزی یعنی تلاش برای تغییر واقعیت موجود و نزدیک کردن هر چه بیشتر آن با حقیقتی که از آن ماست.
منطق ما، منطق آنها
عملکرد حاکمیت و دولت پس از انتخابات 88، یعنی سرکوب معترضان به نتیجه انتخابات، زندانی کردن بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی حتی پیش از آنکه اعتراضی به نتایج انتخابات شکل بگیرد و همچنین گسترش روز افزون فساد و دروغ و تقلب، هر روز بر شمار کسانی که کاسه صبرشان لبریز شدهاست و راهی جز زیر و رو کردن وضعیت موجود برای رهایی از این شرایط متصور نیستند میافزاید. مسلم است که تغییر ساختاری وضعیت موجود آرزوی تمام آزادیخواهان و تمامی کسانی است که به سعادت ملت و سربلندی کشور میاندیشند. با اینهمه تجارب تاریخی، شرایط بینالمللی و همچنین ضعف نهادهای دموکراتیک، هم در حوزه سیاست و هم در حوزه جامعه مدنی ایجاب میکند که ما به شکل و شیوه این تغییر حساس باشیم و از تبعات زیر و رو شدن ناگهانی در اندیشه باشیم. ما جمهوریخواهان، ما آزادیخواهان، ما اصلاحطلبان و ما تحولخواهان باید منطق خود را بر چگونگی این تغییر حُکم کنیم. منطق ما، تغییر از طریق رجوع به آراء مردم است. در منطق ما رأی مردم یگانه منبع و منشأ مشروعیت است. ترک فضای انتخاباتی به معنی دست شستن از روش و شیوه انتخاباتی برای تغییر است. عملی که شاید نتوان آن را تا ابد منکوب و مطرود دانست، اما عقل و درایت ایجاب میکند که تا آنجایی که ممکن است از شیوه انتخابات دوری نگزینیم و تمامی تلاش خود را در جهت سالمسازی و آزادسازی آن به کار بندیم. ترک زودهنگام فضای انتخاباتی به معنی پذیرفتن این امر است که جز زیر و رو شدنِ همه چیز به هر شیوه و طریقی، راهی در مقابل ما نیست. پذیرشی که باید مقدمات آن را سنجید و آماده پاسخگویی به تبعات آن نیز بود. تبعاتی که حریف با در دست داشتن تمامی ابزارهای سرکوب به بهترین نحوی از آن سوءاستفاده خواهد کرد. به عنوان مثال آن را خروج بر حاکمیت و پیوستن به جبهه براندازان تلقی کرده و پروژهای را که مدتهاست عدهای به دنبال آن هستند، یعنی پروژه محاکمه سران جنبش سبز و چه بسا اعمال مجازاتهای سنگین بر این رهبران و سایر افرادی که در زندان هستند عملی سازد. علاوه بر این، ترک زود هنگام فضای انتخاباتی به معنی تضعیف حضور و تأثیرگذاری نیروهایی است که در بیست سال گذشته و در طی افتوخیزهای درونی کشور تجارب غیرقابلانکاری اندوختهاند و پیوندهای غیرقابلاغماضی با گروههای مختلف اجتماعی برقرار کردهاند. به عبارت دیگر، ترک فضای انتخاباتی به معنی سپردن سرنوشت کشور به گروههایی است که هر چند ممکن است در گفتار آیندههای روشن و نورانیای را به ما وعده دهند، اما به دلیل نداشتن پیوندهای اجتماعی و تجربه سیاسی، بسیار بعید به نظر میرسد که بتوانند کمترین وعدههایشان را عملی سازند.
انتخابات آزاد و سالم، منطق ما و برگ برنده ما هستند. دست شستن از این منطق و پذیرفتن این امر که اجرای آن منوط به راهکارهای دیگری است که باید زمینه آن را فراهم سازد، هر چند سیاستی غیرممکن نیست اما نمیتواند بدون تدبیر کافی و تدارک مقدمات آن که مهمترینش تبیین سیاست و ابزارهای لازم برای اجرای آن باشد اتخاذ شود. وگرنه به معنای پذیرفتن منطق آنها خواهد بود.
منبع: جمهوریخواهی
بنیامین صدر
از سال ۱۳۷۳ خورشیدی که تخلف واختلاس در نظام بانکی ایران به حوزه مطبوعات و نظارت عمومی کشیده شد و برای نخستین بار هفته نامه "پیام دانشجو" تیتر نا آشنای اختلاس ۱۲۳ میلیاردی را بر صفحه یک خود نشاند، اقدامات بانک های کشور و چهره های ذی نفوذ و قدرتمند اقتصادی در کانون توجه افکار عمومی قرار گرفت. این اخبار که نخست با عنوان شنیده های تایید نشده در برخی نشریه های خاص منتشر می شد به فاصله کمی به داغترین عنوان صفحه نخست روزنامه ها تبدیل شد. داستان از این قرار بود که در بانک صادرات ایران اختلاسی به مبلغ ۱۲۳ میلیارد تومان صورت گرفته بود و آقای فاضل خداداد که متهم ردیف اول این پرونده نامیده شد توانسته بود با همکاری مرتضی رفیق دوست و برادر او محسن که در آن زمان ریاست بنیاد مستضعفان را بر عهده داشت این اختلاس را ترتیب دهد.
فاضل خداداد با نظر قاضی مفسد فی الارض شناخته شد و سرانجام در سحرگاه روز چهارشنبه یکم آذر ماه ۱۳۷۴ به عنوان تروریست اقتصادی به دار آویخته شد. این در حالی بود که به رغم تاکید وکلای خداداد مبنی بر مشارکت محسن رفیق دوست در این ماجرا، نه تنها هیچ اتهامی متوجه او نشد بلکه در سمت خود به عنوان رئیس بنیاد مستضعفان برای ۵ سال دیگر نیز ابقا شد. از وضعیت مرتضی رفیق دوست هم که در دادگاه به تحمل حبس محکوم شده بود، مدتهاست که خبر دقیقی منتشر نمی شود.
این تنها یک مشت بود نمونه خروار؛ تا جایی که به گفته دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان مقیم ایران، حدود یک سوم در آمد تولید ناخالص ملی کشور به اقتصاد پنهان یا غیر رسمی تعلق دارد. وجه مشخص اقتصاد پنهان این است که مبادلات درونی آن قابل حسابرسی دقیق نیستند و با توجه به فقدان اصل پاسخگویی باید گفت که این بخش از اقتصاد کشور بیشتر جولانگاه رانت خواران دولتی است. در این سطح است که شکل فساد دولتی عوض شده و از ارتشاء به رانت تبدیل می شود.
برای همین است که در ساختار اداری ایران می توان پنهانکاری و عدم شفافیت و فقدان حسابرسی دقیق و مستقل را رایج ترین شکل فساد دولتی تلقی کرد که در سال های اخیر به گسترش ارتشا و رانت خواری و رسوایی های بزرگ مالی همچون تخلف ناقابل ۳ هزار میلیارد تومانی در ساختار اداری- اقتصادی کشور منجر شده است.
با این توضیج باید گفت که اگرمدرک تحصیلی جعلی و سقوط پیاپی هواپیماها، گریبان دو وزیر معزول قبلی دولت احمدی نژاد یعنی مرحوم علی کردان و حمید بهبهانی را گرفت، اینبار هم پرونده تخلف ناچیز سه هزار میلیاردی بود که گریبان سید شمس الدین حسینی را چسبید و به استیضاح کشاند. هر چند حسینی با رای مخالف نمایندگان، به ویژه صحنه گردانی علی لاریجانی به عنوان رئیس مجلس مخالف استیضاح، وزیر اقتصاد باقی ماند و به این ترتیب بیستمین وزیر تاریخ جمهوری اسلامی بود که برای استیضاح به مجلس سفارشی فراخوانده شد!
این اتفاق در حالی رخ داد که با وجود دفاع جانانه بسیاری از نمایندگان از طرح استیضاح وزیر اقتصاد، کسی باور نمیکرد این طرح رای نیاورد و وزیر ورزشکار احمدی نژاد از این میدان نفس گیر پیروزمندانه بیرون بیاید.
اما چرا خلاف تصور، استیضاح با تلاش رئیس مجلس ناکام ماند و نمایندگان هم به یکباره عقب نشینی کردند؟!
علی مطهری نماینده تهران و از حامیان سرسخت استیضاح در مجلس گفت که احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت پرونده ای زیر بغل دارد که ناگفته هایی از افراد به ویژه چند نماینده سرشناس مجلس در آن وجود دارد. برخی منابع خبری غیر رسمی هم گزارش دادند که در پرونده زیر بغل احمدی نژاد، نامه ای منصوب به محمود رضا خاوری است و در آن به نقل از او نوشته شده"من برای شما ۶۴ میلیارد دلار پول به خارج از کشور انتقال دادم، من برای شما ۲۳ میلیارد دلار پولشویی کرده ام . دنبال من نیاید من رسوایتان میکنم."
شنیده ها همچنین حاکیست که محمود احمدی نژاد در روز استیضاح وزیر اقتصاد از این نامه در حضور لاریجانی رئیس مجلس رونمایی کرده است.
گویا خاوری در این نامه که احتمال انتشار قریب الوقوع آن هم وجود دارد زوایای پنهان رسوایی مالی اخیر را عیان کرده است، در این گزارش ۷۸ صفحه ای ریز انتقالات مالی و اسامی افراد و میزان سهم هر یک مشخص نیز شده است.
جدای از ماجرای تهدید و دفاع با دست پر احمدی نژاد از عملکرد وزیر اقتصادش، نگاهی به ۱۹ مورد استیضاح پیشین دست کم از نظر آمار، ابقای حسینی باور پذیرتر میکند.
باید بدانیم که در ایران پس از انقلاب استیضاح به یکی از پرقدرت ترین ابزارهای کنترل و فشار مجلس بر دولت ها تبدیل شد. به طوری که تا کنون و در هشت دوره مجلس شورای اسلامی ۲۰ استیضاح صورت گرفته که از این تعداد استیضاح در دولت های ده گانه جمهوری اسلامی، تنها ۶ استیضاح به ثمر نشسته است. ایرج فاضل" وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت پنجم(اکبر هاشمی رفسنجانی)، "عبدالله نوری" وزیر کشور کابینه دولت هفتم(محمد خاتمی) ، "احمد خرم" وزیر راه و ترابری دولت هشتم(خاتمی)، "علی کردان" وزیر کشور دولت نهم(احمدی نژاد) ، "حمید بهبهانی" وزیر راه و ترابری دولت دهم(احمدی نژاد)؛ وزرایی بودند که با رای موافق نمایندگان به طرح استیضاحشان از کار برکنار شدند. در این میان علی کردان با ۱۸۸ رای موافق استیضاح و ۴۵ رای مخالف استیضاح قاطع ترین برکناری را در طول تاریخ مجالس هشتگانه به خود اختصاص داد.
این موضوع جالب است که مجلس ششم و همسو با دولت اصلاحات با برگزاری چهار مراسم برای استیضاح وزرا، رکورددار بیشترین تعداد استیضاح در میان مجالس است و محمد خاتمی هم با ۷ بار حضور در مجلس اصلاحات در دفاع از وزرایش، در میان سایر روسای دولت رکورددار!
اما حالا در دولت مهرورز و عدالت محور محمود احمدی نژاد و از آن مهمتر در سالی که مزین به نام "سال جهاد اقتصادی" است، چگونه داستان این جهاد اختلاسی و رانت خواری اقتصادی و از آن مهمتر برخورد ضعیف مجلس، دل همه مردم را مکدر کرده، پرسشی است که به نظر می رسد پاسخی جز شرمندگی کار بدستان برای آن متصور نباشد!
دولت برای پایین نشان دادن آمار بیکاری، مبنای محاسبه را ساعت کار قرار داده است. اما دبیر کل خانه کارگر با تأکید بر اینکه در ایران معیار کار، ساعت کار نیست بلکه روز کاری و روز مزدی است، انتشار هر گونه آماری بر مبنای استاندارد ساعت کاری را رد و این نوع انعکاس آماری را محکوم کرد.
علیرضا محجوب گفت:" استفاده از استانداردهای کشورهای پیشرفته یک خطای متعارف بوده و استاندارد واقعی کشور در خصوص مأخذ کار، روز کاری است. "
دبیرکل خانه کارگر در گفتوگو با ایلنا تاکید کرد:" انتشار آمارهای نمونهای مبنی بر کاهش نرخ بیکاری شاید در کوتاه مدت به فضا سازی روانی کمک كند اما نمیتواند بیان کننده تمامی واقعیات ملموس جامعه باشد."
درحالی که نرخ بیکاری در کشور از سوی مسوولان روبه کاهش اعلام شده است، سازمان بینالمللی کار در مورد میزان بالای بیکاری در ایران هشدار داده است.
محجوب نیز با اظهار تعجب از روش ارائه آمار، بیان داشت:" متأسفانه آنهایی که باید احتیاط کنند، بیتوجه هستند و مبادرت به انتشار این گونه آمارها میکنند."
وی تصریح کرد:" نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن، آمار واقعی را بیان خواهد کرد و آنگاه ما میتوانیم در این خصوص با مستندات حرف بزنیم."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر