جمعی از تشکل ها و کارشناسان برجسته محیط زیستی در نامهای خطاب به مسئولان اجرایی کشور پیرامون مشکلات دریاچه ارومیه خواستار رسیدگی هرچه سریعتر به وضعیت این اکوسیستم در معرض خطر نابودی شدند.
دریاچه ارومیه که در چند ماه گذشته با مشکل شدید کمآبی روبرو شده مدتیست به یکی از نگرانیهای عمده فعالان محیط زیست تبدیل شده است.
چندی پیش یک کارشناس در منطقه آذربایجان خبر از مرگ بخشی از این دریاچه و نابودی ان داد و نسبت به ازبین رفتن بقیه قسمتهای ان هشدار داد.
اما مجلس با اینکه وعده انتقال آب از رود ارس به این دریاچه را داده بود روز گذشته اعلام کرد که امکان آبگیری برای ارومیه از رود ارس وجود ندارد و نمیتوان مشکل این دریاچه را بهاین طریق حل کرد.
در حالی که تاکنون اقدام موثری از سوی دولت و نهادهای مسوول در زمینه نجات جان دریاچه ارومیه صورت نگرفته است، جمعی از فعالان محیط زیست امروز به مسوولان نامه نوشتند.
در متن این نامه که به دفتر رهبری، دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام، دفتر ریاست جمهوری، هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، وزارت نیرو(وزیرنیرو، معاون آب وزارتخانه، مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران)، کمیسیون آب-کشاورزی و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی، کمیسیون نیرو در مجلس شورای اسلامی و رسانه ها ارسال شده، آمده است:
" ما نگرانی های مردم، تشکل ها و فعالان محیط زیست و تلاش های آنها برای اعلام همبستگی با این سرمایه ملی را می ستاییم و آن را نشان از مسئولیت پذیری ایشان در قبال ذخایر طبیعی کشور می دانیم."
به گزارش ایلنا در ادامه این نامه آمده است:" امروز دریاچه ارومیه نیازمند توجه ملی است و باور اغلب متخصصان محیط زیست این است که مداخلات انسانی نظیر توسعه نامتوازن، سدسازی های بی رویه، احداث میان گذر، گسترش کشاورزیِ ناکارآمد و حفر شتابان چاههای مجاز و غیر مجاز، بر پیدایش مشکلات دریاچه ارومیه اثر غیر قابل انکاری داشته است و این مسئله، فقط پیامد یک روند طبیعی اکوسیستم منطقه نیست.
همچنین طرح های پیشنهادیِ انتقال آب بین حوضه ای، نظیر انتقال آب از رودخانه های ارس یا زاب، به علت زیان بزرگ ایجاد شده در مبدا و اثرات نامعلوم در مقصد، از طرف قریب به اتفاق کارشناسان محیط زیستی با هشدار و اعلام نگرانی مواجه شده اند. ما ضمن اعلام حمایت از این نگرانی ها و مخالفت با چنین اقدامهای نسنجیده ای، باور داریم تصمیماتی که در آنها نگاه همه جانبه ای به اکوسیستم منطقه نشده باشد، نه تنها راه گشا نیستند، بلکه مشکلی بر مشکلات موجود اضافه خواهند کرد. "
امضاکنندگان نامه تاکید کردهاند:" اگرچه دریاچه ارومیه در حال حاضر رسانهای ترین مشکل محیط زیستی ایران شده است، اما این موضوع، یگانه مسئله ی طبیعت کشورمان نیست و ما با مخاطرات پر اهمیت دیگری از جمله سرعت بالای فرسایش خاک، تغییر کاربری و کاهش شدید عرصه های جنگلی، خشک شدن اغلب تالابها و دریاچه های مرکزی کشور، فرونشست زمین و گسترش بیابان زایی، تشدید گرد و غبار و رخداد ریزگردها و آلودگی های محیطی هم روبرو هستیم."
سخنگوی کاخ سفید، گرچه در برابر سئوالات مربوط به احتمال حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرد، اما گفت که تحریم های اعمال شده علیه حکومت ایران، حاکمیت را منزوی تر کرده است و ایالات متحده بر دیپلماسی در برابر جمهوری اسلامی متمرکز شده است.
سکوت آقای کارنی در برابر سئوال خبرنگاران درباره احتمال حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی در شرایطی رخ می داد که ارتش این کشور اقدام به آزمایش یک موشک دوربرد کرده است و رسانه های داخلی این کشور خبر از توافق احزاب و شخصیتهای این کشور برای حمله به ایران خبر داده اند.
روزنامه بریتانیایی گاردین هم در گزارشی از برنامه ریزی بریتانیا برای حمله احتمالی به تاسیسات اتمی ایران خبر داده است.
به نوشته این روزنامه وزارت دفاع بریتانیا بر این باور است که آمریکا ممکن است به طرح هایش برای حمله احتمالی به تاسیسات اتمی ایران به خاطر پیشرفت در برنامه غنی سازی اتمی آن سرعت ببخشد.
به نوشته روزنامه گاردین، نیروهای مسلح بریتانیا برنامه ریزی خود را برای یک حمله احتمالی به مراکز اتمی ایران افزایش داده اند.
به گزارش این روزنامه، ارتش بریتانیا در حال بررسی طرح های استقرار ناوهای رزمی و زیردریایی های مجهز به موشک های تاماهاک در منطقه برای حمله به ایران از هوا و دریا در ماه های آینده است.
به نوشته گاردین، مقام های وزارت خارجه و وزارت دفاع بریتانیا بر این باورند که پس از پیروزی انقلاب در لیبی، ایران بار دیگر در کانون توجه آمریکا قرار گرفته و این کشور ممکن است در حال برنامه ریزی برای حمله به تاسیسات اتمی آن باشد.
بر این اساس، در صورت اجرایی شدن چنین حملاتی آمریکا از بریتانیا خواهان کمک نظامی می شود. بریتانیا نیز عملیات ایالات متحده پشتیبانی خواهد کرد.
با این همه جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید به خبرنگاران گفته است: « ما بر تهدید ایران و این موضوع که این کشور به مسوولیت هایش در قبال تعهدات بین المللی خود، به خصوص در رابطه با برنامه اتمی عمل نکرده است، تمرکز کرده ایم. »
به گفته این مقام ارشد دولتی در ایالات متحده اقدام های دولت آمریکا ایران را از طریق اعمال تحریم ها و دیگر تدابیر منزوی کرده است به حدی که به نظرم، رئیس جمهوری ایران خودش به تازگی اذعان کرد این تحریم ها به شدت بر اقتصاد این کشور تاثیر منفی گذاشته است.
سازمان پزشکی قانونی اعلام کرد:" بهطور میانگین روزانه بیش از ۶۰ نفر در حوادث رانندگی در سطح کشور کشته میشوند و بیش از ۱۲ نفر آنها عابر پیاده هستند."
در ۶ ماه اول امسال، ۱۱ هزار و ۲۰۱ نفر در تلفات حوادث رانندگی کشته شدند که ۲۱.۲ درصد کل تلفات حوادث رانندگی حوادث رانندگی شش ماه نخست امسال عابر پیاده بودند.
به گزارش ایلنا و بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی در ۶ ماه نخست امسال، ۲ هزار و ۳۷۵ عابر پیاده در حوادث رانندگی کشته شدند که یکهزار و ۷۴۱ نفر از آنها مرد و ۶۳۴ نفر آنها زن بودند.
این در حالی است که سال گذشته در همین زمان ۲ هزار و ۷۴۸ نفر بهدنبال تصادفات کشته شدند. آمار ۶ ماه نخست امسال نسبت به سال گذشته، ۱۳ و ۶ دهم درصد کاهش نشان میدهد.
معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی، بیشترین علت مرگ عابران پیاده ضربه به سر با ۵۱ و ۱ دهم درصد، شکستگیهای متعدد با ۲۴ درصد و پس از آن خونریزی با ۱۰ و ۵ دهم درصد گزارش شده است.
"عبدالرزاق برزگر" خودروهای سواری را مهمترین عامل در مرگ عابران پیاده دانست و افزود: " در ۵۶ و ۴ دهم درصد موارد برخورد خودروهای سواری با عابر، در ۱۱ و ۹ دهم درصد برخورد وانت بار و در ۱۰ و ۳ دهم درصد موارد، برخورد موتورسیلکت، منجر به مرگ عابران پیاده شده است."
معاون پزشکی و آزمایشگاهی اظهار داشت: " بیشترین گروه سنی عابرانی که در حوادث رانندگی کشته میشوند، افراد بالای ۵۰ سال و بعد از آن کودکان ۱۰ سال و کمتر هستند. بر اساس آمارهای موجود از نظر گروه سنی بیشترین عابران پیاده فوت شده با یکهزار و ۱۶۱ نفر، معادل ۴۸.۹ درصد در گروه سنی ۵۰ سال به بالا هستند. ۳۶۳ نفر از عابران کشته شده نیز در گروه سنی ۱۰ سال و کمتر هستند که دومین گروه سنی دارای بیشترین تلفات به شمار میآیند."
آمارهای سازمان پزشکی قانونی نشان میدهد که استان تهران با ۴۰۰ نفر بیشترین تلفات ثبت شده عابر پیاده در کشور را دارد.
معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی در خصوص بالاترین آمار متوفیان عابران پیاده در استانهای کشور بعد از تهران گفت: " خراسان رضوی با ۲۱۳ و فارس با ۱۵۸ نفر، استانهایی هستند که پس از تهران بیشترین تعداد عابران فوت شده را در شش ماه نخست امسال به خود اختصاص دادهاند."
خراسان جنوبی با ۱۴ نفر، سمنان با ۱۸ نفر و ایلام با ۱۹ نفر، استان هایی هستند که در شش ماه نخست امسال کمترین تعداد عابران متوفی در آنها ثبت شد.
وی در خصوص نسبت متوفیان عابران پیاده به کل حوادث رانندگی اظهار داشت: " در استان البرز از مجموع ۱۹۷ نفری که در حوادث مختلف رانندگی این استان کشته شدهاند، ۸۹ نفر معادل ۴۵.۲ درصد کل فوتیهای حوادث رانندگی شش ماهه نخست امسال، عابران پیاده بودهاند. تهران با ۴۳.۲ درصد بعد از استان البرز قرار دارد. ۴۰۰ نفر از تلفات حوادث رانندگی شش ماه نخست امسال در استان تهران، عابر پیاده بودهاند. پس از تهران نیز استان کهکیلویه و بویراحمد از لحاظ نسبت تلفات عابران پیاده به همه تلفات حوادث رانندگی با ۲۹.۳ درصد، سومین استان کشور است."
نسبت عابران پیاده در تلفات تصادفات رانندگی در حالی بیش از ۴۵ درصد را در بر میگیرد که یکهزار و ۳۹۶ نفر از تلفات عابران پیاده یعنی ۵۸ و ۸ دهم درصد آنها در مسیرهای دورن شهری جان خود را از دست دادهاند.
جادههای برون شهری نیز پس از خیابانهای داخل شهر، جان ۷۸۶ نفر عابران، معادل ۳۳ و ۱ دهم درصد از آنها را گرفته است.
سال گذشته ۲۳ هزار و ۲۴۹ نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادند که ۲۲ و ۹ دهم درصد (پنج هزار و ۳۱۹ نفر) آن عابران پیاده بودند.
آمار عابران پیاده متوفی حوادث رانندگی در حالی اعلام شدهاست که بالاترین تعداد تلفات حوادث رانندگی کشور، در جادههای برون شهری رخ دادهاست. «شش هزار و ۸۳۲ مورد از مرگهای تصادفات در جادههای برون شهری، ۳ هزار و ۱۹۴ نفر در تصادفات درون شهری، یکهزار و ۹۷ نفر در جادههای روستایی گزارش شده است.»
بر همین اساس در زمان وقوع تصادف ۴۱ درصد از تلفات مربوط به راننده وسیله نقلیه، ۲۱ و ۲ دهم درصد عابر پیاده و ۳۶ و ۴ دهم درصد سرنشین یا ترک وسیله نقلیه بودهاند.
بنا به اعلام سازمان پزشکی قانونی علت اصلی مرگ ۵۴ و ۷ دهم درصد از افراد،؛ ضربه به سر، ۲۳ و ۶ دهم درصد شکستگی های متعدد، ۸ و ۲ دهم درصد به دلیل خونریزی و ۷ و ۷ دهم درصد به دلیل علل اشتراکی (موارد دارای بیش از یک علت) بوده است.
وزیر امور خارجه بحرین می گوید جمهوری اسلامی نه فقط برای کشورهای عرب منطقه که حتی برای خود ایرانیان و کشور ایران هم خطرناک است.
در این باره تارنمای شبکه العربیه به نقل از شیخ خالد بن احمد آل خلیفه نوشته که وزیر امور خارجه بحرین، جمهوری را به دخالت در امور داخلی بحرین متهم کرده و در اظهاراتی که در خبرگزاری " الشرق الاوسط " مصر منتشر شده گفته: ایران به بحرین به عنوان " مروارید تاج " می نگرد.
به گفته او جمهوری اسلامی به بحرین به عنوان دروازه ورود به منطقه خلیج می نگرد و از کشورهای عربی خواست از منامه در برابر تهرن حمایت کنند.
این مقام ارشد دولت بحرین همچنین ایران را به تلاش برای پیوستن همه شیعیان جهان به نظام دینی آن به رهبری ولی فقیه متهم کرد.
شیخ خالد آل خلیفه افزود :« نه تنها کشورهای خلیجی بلکه همه کشورهای عربی باید در برابر خطر ایران بایستند " زیرا به گفته او " این خطر به شکل های متعددی متجلی می شود. »
شیخ خالد وجود تبعیض مذهبی در بحرین را تکذیب کرد و گفت : « امروز چیزی به نام ولایت فقیه وجود دارد و می خواهند آن را برای همه شیعیان جهان تعمیم کنند. »
عیاد المناع تحلیلگر کویتی در مورد این اظهارات گفته است ایران نه تنها برای کشورهای خلیجی بلکه حتی علیه خود تهدید به شمار می آید.
المناع در گفتگو با العربیه افزود :« ایران از طریق طراحی توطئه ترور سفیر سعودی در واشینگتن ، شبکه جاسوسی درکویت و دخالت مستقیم در بحرین در امور کشورهای عربی دخالت کرده است. »
دبیر کل خانه کارگر از عدم رسیدگی به وضعیت کارگرانی که در سه روز گذشته مقابل مجلس تجمع کرده بودند انتقاد کرد.
به گفته علیرضا محجوب كارگران ني بر كه از روز شنبه تا دوشنبه در مقابل مجلس در هواي باراني تجمع كرده بودند، هنوز نتوانستهاند حق خود را بگيرند.
وی از رئيس مجلس درخواست كرد پيگير حقوق كارگران كشت و صنعت كارون كه در مقابل مجلس تجمع كرده بودند، باشد.
علیرضا محجوب در صحن علنی مجلس با تاکید بر لزوم حل سریعتر مشکل این کارگران گفت:" موضوع بيمه ناقص وجود ندارد، بيمه بايد اختياري يا اجباري باشد و چون اجباري بوده است بايد مطالبات آنها وصول ميشد.اما در مورد كارگران نيبر سازمان تامين اجتماعي به اين نكته توجه نميكند، البته من در اين موضوع خاص حق را به سازمان تامين اجتماعي ميدهم، چرا كه كارفرماي اين كارگران به تعهدات خود عمل نكرده است."
دبيركل خانه كارگر تاكيد كرد:" سه سال است كه ما پيگيري مي كنيم اما حرف اصلي ما اين است كه مطابق ماده 36 قانون تامين اجتماعي عدم پرداخت حق بيمه توسط كارفرما نافي مسئوليتهاي سازمان در مقابل بيمه شدگان نيست."
تجمع کارگران نیبر کشت و صنعت کارون مقابل مجلس چندمین تجمع کارگران در دو سال گذشته است.
نه تنها هفتهای چند بار خبر اعتصاب و تجمع کارگران کارخانجات در شهرهای مختلف در اعتراض به پایمالشدن حقوق و نامساعد بودن وضعیت معیشتشان منتشر میشود بلکه خانه ملت نیز در دو سه سال اخیر بارها شاهد تجمع کارگران شهرهای مختلف مقابل خود بوده است.
به نظر میرسد با توجه به هشدارهای فعالان کارگری نسبت به مشکلات اصلاحیه قانون کار فعلی در مورد تضییع بیش از پیش حقوق کارگران، در صورت تصویب این اصلاحیه باید شاهد تجمعات و اعتصابات بیشرتی باشیم.
خانه تاريخي پاک سرشت صوفی با وجود ثبت در فهرست آثار ملی تخریب شد.
از بینرفتن این خانه در ادامه روندیست که مدتی پیش آغاز شده و خانههای تاریخی گیلان یکبهیک تخریب میشوند.
عمراین خانه که چهارسال پیش به عنوان اثر ملی ثبت شده بود به اواسط دوران قاجاریه میرسد اما اکنون نه تنها خانه کاملا تخریب شده بلکه در کنار آن ساختمان دیگری در حال ساخت است.
به نظر میرسد تخریب این بنا حدود دو ماه پیش صورت گرفتهاست. اما فرماندار املش با وجود تخریب کامل خانه به ایلنا گفته است که فقط بخشی از آن که تاریخی نبوده، ویران شده است و این قسمت جزو آثار ملی نبوده است.
براساس مستندات سازمان میراث فرهنگی کشور برای ثبت خانه پاک سرشت صوفی، ساختمان این بنا در دو طبقه وبه وسیله خشتهایی با ابعاد ۷۰سانتی متر در محدوده پارک میرزا کوچک بنا شده بود.
لایههای مختلف روی جدارهها ی نما نشان از تعمیرات در دورههای مختلف داشت و به لحاظ تزئینات این بنا جزء پرکارترین بناهای شهر املش بود.
ساختار و فضای اين بناي ملي كه اكنون ويران شده، متناسب با معماری این شهر بود و غرفه در اتصال طبقه اول بام از ویژگیهای منحصر به فرد آن قلمداد میشد.
تزئینات بیرونی ساختمان مربوط به دوره متاخر بود و گچ بریهای داخلی ارسیهای زیبا ونقاشیهای روی چوب در سقف برجذابیت آن افزوده بود تاجایی که وجه تمایز آن باسایر بناهای بررسی شده مبدل شده بود.
استفاده از قوسهای ۲ونیم متری هم از ديگر ويژگيهاي اين بنا و طاقهای تزئینی با قوسهای جناغی در نمای جنوبی قابل مشاهده بود.
به گفته مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان، ۹۵۴ اثر تاريخي ثبت شده در این استان وجود دارد اما به نظر ميرسد با ادامه روند رو به رشد تخريب آثار تاريخي و ملي، بايد در ارايه آمار ثبتي، روند نزولي را شاهد باشيم.
این نخستین بار نیست که یک اثر تاریخی با سهلانگاری مسوولان در ستان گیلان ویران میشود. دو دو سال گذشته خانه بازرگانی رشت توسط شهرداری تخریب شده، سرای میخچي این شهر هم با رای دیوان عدالت اداری از ثبت آثار تاریخی بیرون آمده و اینک خانه پاک سرشت صوفی املش، با خاک یکسان شده است.
از سویی این روند در بیشتر شهرهای ایران حتی پایتخت شکل گرفته و ادامه دارد. همچنان که روز گذشته خبر از تخریب حوض میدان ارگ دادند و پیش ا زآن نیز در یک ماه قبل نیز خبر تخریب خانه پروین اعتصامی و بناهای قدیمی میدان بهارستان منتشر شده بود.
قیمت دلار در بازار تهران بدون مانع بالا میرود و سیاستهای بانک مرکزی نه تنها مانع پیشروی قیمت آن نیست بلکه به گفته کارشناسان تابحال بانک مرکزی با اقدامات خود به التهاب بازار ارز دامن زده است.
روز چهارشنبه یازدهم آبان ماه دلار آمریکا در بازار آزاد تهران به قیمت ۱۳۳۷ تومان به فروش رفت. این درحالیست که روز سهشنبه دلار ۱۳۱۸ تومان در بازار آزاد بود و در ابتدای هفته هنوز به مرز ۱۳۰۰ تومان نرسیده بود.
بانک مرکزی اما دلار را تقریبا به نرخ روز قبل یعنی ۱۰۸۶۵ ریال فروخته است.
یورو نیز در بازار تهران با افزایش قیمت روبرو بود و امروز ۱۸۴۵ تومان فروخته شد. بانک مرکزی یورو را به قیمت ۱۴۹۰۴ ریال میفروشد.
با این وصف بازار تهران با افزایش قابل توجه قیمت دلار و یورو در روز چهارشنبه یازدهم آبان ماه روبرو بود.
اما سکه در بازار تهران به اندازه ارز گران نشده است.
روز چهارشنبه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم در بازار تهران به قیمت ۶۰۵۰۰۰ تومان به فروش رفت.
قیمت سکه تمام بهار آزادی بانکی اما ۵۸۶۵۶۰ تومان است.
نیم سکه نیز در بازار تهران ۲۸۴۰۰۰ تومان است.
هرگرم طلای ۱۸ عیار نیز امروز در طلافروشیها ۵۴۹۵۰ تومان قیمتگذاری شد.
ایندرحالیست که در بازار جهانی طلا نسبت به هفته گذشته روز آرامی را پشتسرگذاشته است و مثل چند روز قبل با تعادل در میزان تقاضا روبرو بوده است. به نظر میرسد همین موضوع سبب آرامش بازار سکه و طلای ایران نیز شده است.
بازار نفت هم امروز نسبتا آرام بود و هر بشکه نفت خام با اختلاف ناچیز قیمت نسبت به روز قبل و هر بشکه ۹۲.۵۱ دلار فروخته شد.
ابراهیم نبوی
بخش دوم
سینما به درد جمهوری اسلامی نمیخورد
فرجالله سلحشور٬ در روز هفتم آبان 1390 گفت: " فساد در سینمای ایران 6 برابر اوایل انقلاب شده٬ سینما نیروهای حزبالله را بلعیده و به درد جمهوری اسلامی نمیخورد.....سینما بچههای رزمنده، بچههای طلبه، بچههای حزباللهی و هیاتی ما را در خود منحل کرده است.... ۹۷ درصد آثار سینمایی تولید شده در جمهوری اسلامی سبک و مبتذل و حتی مستهجن است.... سینما کافر است؛ الحاد ریشه سینماست، اومانیسم و ماتریالیسم و دنیاگرایی مبنای این سینمای موجود است. باید جمهوری اسلامی ایمان بیاورد که این سینما به دردش نمیخورد. اول قبول بکند، مسئولین قبول کنند که این سینما سینمای جمهور اسلامی نیست.
سلحشور در روز دوم آبان 1390 هم سینمای ایران را لجنزار و صهیونیستی توصیف کرد که به گفته او نمی توان در آن حرف اسلام زد. سلحشور با اشاره به برگزاری جشنواره فیلم رویش در شهر مشهد گفت: "دبیران جشنواره به صراحت گفتهاند که سینما مذهبی یعنی چه و سینمای دینی را قبول ندارند." سلحشور گفت: "الان جشنواره فیلم رویش گذاشتهاند. آقایی بنام صانعی و بیگلری به صراحت میگویند سینما مذهبی و این مسخرهبازیها یعنی چه، سینما سینما است و حرف آن یکی است و سینمای اسلامی را اصلاً قبول ندارند آن هم جایی مثل حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی." وی با بیان مثالی، عنوان کرد: "در یک حوض لجن، نمیتوان دنبال سیب، گلابی و انار تمیز گشت و این یک حماقت است، در یک لجنزاری به نام سینما که ریزهخوره دستورالعملهای صهیونیستی است نمیتوان حرف اسلام را زد." سلحشور در پایان گفت: "در این سینما که در دستان صهیونیستها است نمیشود حرف اسلامی زد و مثل آن است که به یک دزد بگویی چرا مال حرام میخوری، به سینمایی که ماهیت صهیونیستی دارد نمیتوان نام اسلامی داد."
من مبلغ مذهبیام!
سلحشور در بهمن ماه 1387 هم، در گفتگویی كه با آینده صراحتا گفت هر كسی كه وارد این سینما می شود به لجن كشیده می شود. در ادامه وقتی خبرنگار آینده از او می پرسد آیا خود او در این سینما نیست، می گوید من مبلغ مذهبی ام! وی به آینده گفت: " در این سینما كه داریم و متاسفانه سینماگران به آن افتخار میكنند. هر كسی كه وارد میشود بوی این سینما را میگیرد و به لجن كشیده میشود." وی توضیح داد: " من در سینما نیستم و با سینماگرها در جشنها و برنامه هایشان شركت نمیكنم. فقط وقتی كار انجام میدهم از عوامل سینما كمك میگیرم كه كارم را انجام بدهم. تا آنجا كه میتوانم هم از خوبتر هایشان استفاده میكنم. من مبلغم، در خانهام هم هیات و عزاداری هست."
از سوی دیگر سلحشور در 23 مهر 1390 گفت: " شمقدری و سجادپورها تنها تصمیم گرفتند چشم و ابروی این سینما را درست کنند و سعی کردند اشکالات سینمایی موجود را درست کنند، در حالی که این سینما درست نمیشود باید مبانی آن درست شود و مبانی جدیدی را برای آن به نگارش در آورد.... ماهیت سینما باید درست شود و آن کافر باید شهادتینش را بگوید.... سینمای ما ماهیتی غربی، صهیونیستی و اومانیستی دارد. این ماهیت با اینکه بگوییم اسلام اسلام درست نمیشود، باید ماهیت تغییر کند حال شمقدری باشد یا حتی ضرغامی و سیفالله داد باشد. هرکسی را در این پست گذاشتند نتوانست سینمای ایران را درست کند."
آیا ماهیت امریکا تغییر کرده است؟!
سلحشور در مقاله ای تحت عنوان " آیا ماهیت آمریکا تغییر کرده است؟" که در دهم آبان 1388 در وبلاگ شخصی وی منتشر شد، درباره صدور سینما به غرب می گوید: " این اهالی خانه سینما ، این میهمانان امریکا، آیا سینمای امریکا را وسیله تهاجم فرهنگی نمی دانند؟ آیا نظر مقام معظم رهبری در مورد تهاجم فرهنگی به ایران به سردمداران امریکا را قبول ندارند؟ چه شده که سینماگران ما با سربازان فرهنگی امریکا نرد عشق می بازند و نام آن را یک معادلۀ فرهنگ و سفر صنفی می خوانند و از مردم و مسئولین هم توقع دارند چشم بر هم نهند و خود را به حماقت بزنند و این خیانت و وابستگی آشکار و این رفیق دزد و شریک قافله بودن را نادیده بگیرند؟ نکته عجیب و دردناک این سفر را بشنوید؛ خبرها حاکی از آن است که این میهمانان ینگه دنیا و کعبه امریکا در کشور میزبان، با بی مهری و بی محلی روبه رو شده اند. به سختی سالنی برای پخش آثار خود پیدا می کنند و از کشور میزبان، تماشاگری به دیدن آثارشان نمی آید، به سختی سعی می کنند بعضی از ایرانی های ساکن آمریکا را با التماس برای دیدن فیلمها خبر کنند و در نهایت تعداد تماشاگران و مسافران اهالی خانه سینما به انگشتان دو دست نمی رسد که با یک دستگاه ویدئو پروژکشن فرسوده در عزلت و غربت در یک سالن کوچک به تماشای فیلم های خود می نشینند و جالب این که در گزارش سفر خود از استقبال بی سابقه و محبت های بی شائبه فیلمسازان شریف و هنرمندان فرهیخته امریکای عزیز!!!! دم می زنند و در صدد امضای تفاهم نامه و تولید فیلم مشترک با امریکا هستند!!! این پیروزی و این فخر بزرگ همکاری با امریکای عزیز!!!! بر همه مسافران معبد امریکا مبارک باد.!!!"( علامت !!! از نویسنده است.)
شقشقیه سلحشور
سلحشور در مطلبی با عنوان " شقشقیه" در 27 مهر 1387 آرزوی مرگ خود را کرد. شاید این واکنشی از استقبال مردم از آثار مهران مدیری و حسادت وی به او و افرادی مثل او بود. " مسئولین این مملکت تسلیم شده اند. آنها پذیرفته اند که توان مبارزه با هجمه فرهنگی هنری دشمن را ندارند. این جای تأسف است تا جایی که حتی بعضی از اعضای بیت رهبری هم این وضعیت را پذیرفته و از بعضی عناصر ناباب در تلویزیون حمایت بی قید و شرط می کنند و چشم را بر روی مفاسد آدمی مثل « مهران مدیری » و دار و دستۀ او بسته اند و یار غار او در شبکه 3 شده اند و بعضی از اعضای بیت رهبری پای امثال « شریفی نیا » و غیره را به آن مکان مقدس باز کرده اند و از امثال او حمایت می کنند و یا رئیس جمهور به اشاره معاونش از « گلزار » که قانوناً و از طرف مسئولین حکومتی ممنوع الکار شده است حمایت می کند یا مسئولین ارشاد به فیلم هایی مجوز می دهند که سال ها به خاطر اشکالات محتوایی توقیف بوده اند. مسئولین این مملکت رابطه هنرمندان را با سازمان سیا با سازمان سورس با سفارت انگلیس می بینند و دم نمی زنند. مسئولین این مملکت می بینند که تلویزیون و سینما بنیاد خانواده و اجتماع را از هم پاشیده اند اما سکوت می کنند. روحانیت، فساد علنی سینما و تلویزیون را می بینند و سکوت کرده اند. آنها می بینند که فحشا بیداد می کند و می بینند که این فحشا به خاطر بعضی دستورات و احکام اسلام است اما اقدامی نمی کنند. در این شرایط یا باید فریاد زد که اقدامی بر علیه مملکت است و دشمن از آن بهره برداری می کند یا باید با جریان موجود همراه شد و نان به نرخ روز خورد و دم فرو بست یا باید سکوت کرد. که این از حقیر بر نمی آید . از خداوند می خواهم که مرگ مرا برساند که شاهد این همه فساد و انحراف در محیط فرهنگ و هنر این مملکت نباشم."
وبلاگ سلحشور
فرج الله سلحشور از سال 1386 انتشار برخی مطالب را در وبلاگ خود آغاز کرد. نگاهی به کامنت های منتشره نشان می دهد که بخش مهمی از کامنت گذاران از حامیان وی بوده اند، اما پاسخ های وی به آنان نشان می دهد بخشی از کامنت گذاران به نوشتن کلمات رکیک یا نظرات مخالف علیه وی پرداخته اند. وی در ابتدا از همه دعوت کرد تا نظرات شان را منتشر کنند، اما بعدا اعلام کرد که دیگر قصد دریافت نظرات خوانندگان را ندارد.
وی در پنجم دی ماه 1387 نوشت: " از همه خواهران و برادران عزیز عذرخواهی می کنم. بنده بعد از این، دیگر پاسخی به نظرات نمی دهم، مگر در موارد ضروری. زیرا که وقت بسیاری از بنده می گیرد. از طرفی امثال شعبون استخونی یک آدم بیکار است که فقط می خواهد تمام روز و شب را وب گردی و بحث کند.."
سلحشور در تاریخ 21 آذر 1387 در پاسخ به کاربری به نام 202 چنین نوشته است: " اگر چه تردید دارم که با امثال تو برادر باشم اما با اکراه می گویم "برادرم" ، اگر امام در اوائل انقلاب از حرمت موسیقی و مقاومت در برابر موسیقی مبتذل سخن گفتند در اواخر عمرشان موسیقی غیر مطرب را برای آنان که تأثیر منفی نگیرند مجاز شمردند. بنده سی سال در وادی هنر بوده ام اما به لطف خداوند یک لحظه با جریان موجود همراه نبوده ام. به جای دقت در زیر گردن و جوراب زنان و برجستگی بدن آنان به کلیت مجموعه بنگر و ببین جامعه چه تأثیری می گیرد و چه برداشتی دارد؟ به نظر شما بهتر نیست که من هم آثار کنار ویلایی و دریایی و دختر و پسری بسازم؟ !! بهتر نیست یوسفی دیگر بسازم و فقط به بعد عشقی آن بپردازم؟! جناب 202 : این ره که تو می روی به ترکستان است ... در نهایت یا به راه طالبان ختم می شود یا به وهابیت عربستان یا به انجمن حجتیه و یا خوارج نهروان.. خداوند مردم را از شر مسلمانان عجیب الخلقه و نا موزونی چون شما حفظ کند." سلحشور همچنین در تاریخ دوم آبان 1387 از مخاطبان خواسته است: " با سلام خدمت مخاطبین عزیز وبلاگ! از دوستانی که نظرات ارائه می فرمایند اعم از موافق یا مخالف استدعا می شود رعایت ادب و اخلاق را بفرمایند."
پژوهش و نویسندگی
سلحشور در زمينة تحقيق و نگارش نيز آثاري دارد . متن نمايش ميثاق - ايوب پيامبر- ابتلاء را تاكنون چاپ كرده و متن سريالها و فيلمنامه هاي رستاخيز( عزيز نبي ) يونس پيامبر و يوسف و ديوانة عاقل را آماده چاپ دارد .
فیلمشناسی
1361) توبه نصوح( به کارگردانی محسن مخملباف) بازیگر
1363) گورکن( به کارگردانی محمدرضا هنرمند) بازیگر و چهره پرداز
1365) پرواز در شب( به کارگردانی رسول ملاقلی پور) بازیگر
1367) انسان و اسلحه( به کارگردانی مجتبی راعی) بازیگر و تهیه کننده
1372) ایوب پیامبر( به کارگردانی فرج الله سلحشور) بازیگر، کارگردان، فیلمنامه نویس
1376) دنیای وارونه( به کارگردانی شهریار بحرانی) بازیگر
1376) اصحاب کهف( به کارگردانی فرج الله سلحشور) کارگردان
1386) یوسف پیامبر( به کارگردانی فرج الله سلحشور) کارگردان، بازیگر، تهیه کننده، فیلمنامه نویس
ابراهیم نبوی
فرج الله سلحشور بازیگر رده سوم سینمای ایران و یکی از کارگردانان حامی رهبری که در دهه گذشته سه سریال مذهبی تلویزیونی ساخته است، روز ۲۳ مهر ۱۳۹۰ در گفتگو با پانا با انتقاد از تلاش یک تهیه کننده برای دعوت از آنجلینا جولی گفت: " آمدن آنجلینا جولی به ایران اتفاق خوبی است برای سینمایی که فاحشهخانهاست. این سینما باید هم برای ادامه فعالیت خود فاحشه بینالمللی بیاورد." اگر چه این نظر واکنش های فراوانی را برانگیخت و عملا باعث شد تا او از بازیگران سینمای ایران عذرخواهی کند، اما در یک مصاحبه دیگر به تاریخ دوم آبان 1390 سینمای ایران را لجنزار و صهیونیستی توصیف کرد که به گفته او نمی توان در آن حرف اسلام زد. سلحشور با اشاره به برگزاری جشنواره فیلم رویش در شهر مشهد گفت: "الان جشنواره فیلم رویش گذاشتهاند. آقایی بنام صانعی و بیگلری به صراحت میگویند سینما مذهبی و این مسخرهبازیها یعنی چه، سینما سینما است و حرف آن یکی است و سینمای اسلامی را اصلاً قبول ندارند آن هم جایی مثل حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی." وی با بیان مثالی، عنوان کرد: "در یک حوض لجن، نمیتوان دنبال سیب، گلابی و انار تمیز گشت و این یک حماقت است، در یک لجنزاری به نام سینما که ریزهخوره دستورالعملهای صهیونیستی است نمیتوان حرف اسلام را زد." سلحشور در پایان گفت: "در این سینما که در دستان صهیونیستها است نمیشود حرف اسلامی زد و مثل آن است که به یک دزد بگویی چرا مال حرام میخوری، به سینمایی که ماهیت صهیونیستی دارد نمیتوان نام اسلامی داد." برخی مثل تهمینه میلانی گفتند که سلحشور ارزش پاسخگویی ندارد، کیومرث پوراحمد گفت سلحشور عقده جنسی دارد و پنج بازیگر زن مهم سینمای ایران علیه سلحشور نامه ای منتشر کردند. زینب سلحشور دختر وی، بطور غیرمستقیم از گفته های پدرش عذرخواست و آن گفته ها را مضر به حال فرهنگ کشور دانست.
فرج الله سلحشور کیست؟
فرج الله سلحشورنیا متولد 1331 در قزوین است. دیپلم ریاضی دارد. بازیگر، چهره پرداز، نویسنده، تهیه کننده، فیلمنامه نویس و کارگردان سینما و تئاتر است. او قبل از انقلاب به گفته خود در مساجد فعالیت داشت و مطالعاتی در حوزه اسلام و قرآن کرده بود. در ابتدای سال 1357 در زمانی که در اکثر مساجد نمایش های مذهبی اجرا می شد، نمایش " حر بن یزید ریاحی" را در چند مسجد تهران و از جمله مسجد جوادالائمه اجرا کرد. اجرای نمایش توسط حکومت متوقف شد. پس از انقلاب به کار بازیگری و کارگردانی نمایش ادامه داد و در نمایش های " پرده برداری"، " حصار در حصار"، " شب آخر" و " تاجر ونیزی" و " مرد عمل" بازی کرد. اکثر این نمایش ها به صورت تله تئاتر ضبط و از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد.
سلحشور اولین کار تصویری خود را با بازی در فیلم 16 میلیمتری "سقای تشنه لب" رسول ملاقلی پور آغاز کرد. پس از آن در فیلم کوتاه "مشکات" به کارگردانی حجت الاسلام انصاری و "نخلستان تشنه" به کارگردانی محمد نوری زاد، پرداخت. اولین کار سینمایی او در فیلم " توبه نصوح" محسن مخملباف در سال 1360 بود. پس از بازی زیر نظر مخملباف، در فیلمهای "پرواز در شب"( رسول ملاقلی پور)، "انسان و اسلحه"( مجتبی راعی)، " گورکن"( محمدرضا هنرمند)، مجاهدتهای خاموش( کارگردان آن مشخص نیست)، ایوب پیامبر( سلحشور)، " دنیای وارونه"( شهریار بحرانی) بازی کرد. او در اکثر این فیلمها نقش اول را داشت، اما اکثر این فیلمها اولین فیلم کارگردانان شان بودند و جز رسول ملاقلی پور هیچ کارگردانی حاضر نشد برای بار دوم با او کار کند.
سلحشور در سال 1370، نمایش ایوب پیامبر را نوشت و آن را روی صحنه برد. همین کار را با توجه به روابطی که در صدا و سیما داشت، به عنوان یک سریال پنج قسمتی به تلویزیون فروخت. وی در سال 1375 سریال "مردان آنجلس" را در یک سریال 18 قسمتی براساس داستان اصحاب کهف نوشت، و آن را برای صدا و سیما در سال 1378 با هزینه سنگینی ساخت. در سال 1380 تا 1383 متن سریال زندگی حضرت " یوسف" را در 40 قسمت نوشت و از 1383 فیمبرداری این سریال را آغاز کرد که پس از چند سال پخش آن انجام شد.
فرج الله سلحشور خود را یک مبلغ مذهبی می داند و نه یک سینماگر. او می گوید که در خانهاش همیشه هیات مذهبی دائر می کند. او دو پسر دارد که هر دو طلبه اند و دختر او به نام زینب سلحشور بهکلی با افکار پدرش مخالف است و جزو خانواده سینمای ایران است. زینب سلحشور، مشاور خانواده است و حدود 9 سال در سینما، تلویزیون و رادیو كار كرده و آغاز كارش با گروه كودك شبكه یك و برنامه نیمرخ بود. پس از آن در رادیو به گویندگی پرداخت و از آن پس در پروژههای سینمایی در سمتهای مختلفی به ایفای نقش پرداخت.
چند همسری، و دختری علیه پدرش
در سریال سلحشور برخلاف منابع دینی حضرت یعقوب، پدر یوسف، پنج همسر دارد، نکتهای که توسط برخی از مراجع شیعه به آن اعتراض شده است. زینب سلحشور در این مورد میگوید حدود ۲۰ سال است که روند چند همسری در سینما و تلویزیون طرحریزی شده است: "اینکه میگویم طرحریزی شده بود، چون اعتقاد دارم واقعا طرحریزی شده بود. من یادم میآید که از یک دورهای عشق از دامنه بین دختر و پسرها رفت بین زن و مردها. در فیلمهای خارجی این طور شد. یعنی عوض دختر و پسرها حالا زن و مردهای مطلقه یا همسر مرده آمدند وسط. یعنی کم کم عشق به میان جامعه آدم بزرگها رفت. بعد از مدتی جریانهایی مثل تعریف خیانت شروع شد. آمدند خیانت را در فیلم تعریف کردند. وقتی اسم خیانت میآید خیلی وحشتناک است اما وقتی با مهارت تمام اسم خیانت عوض شده و واژههای دیگری جایگزین آن میشود قبح صحبت کردن راجع به آن از بین میرود!"
گرایش سیاسی
سلحشور از حامیان محمود احمدینژاد محسوب میشود؛ در جریان انتخابات ریاست جمهوری، از احمدی نژاد حمایت کرد و او را مالک اشتر زمان خواند. سلحشور همچنین مورد تقدیر رهبر ایران قرار گرفته است. کارگردانی مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر باعث نزدیکی بیشتر وی با حکومت شد تا جایی که سلحشور و دیگر عوامل تولید این سریال با رهبر جمهوری اسلامی دیدار کردند. اندکی بعد در مراسمی تحت عنوان تجلی اراده ملی از سلحشور تقدیر شد. براساس گفته های سلحشور، او صرفا به آیت الله خامنهای اعتقاد دارد، اما شیوه برخورد وی نشان می دهد که این نیز راهی برای پیشرفت در وضعیتی است که تولید آثار فرهنگی براساس دستورات دولتی مورد توجه دولت است.
ارتباط با حوزه علمیه قم
در آیین اختتامیه تجلی اراده ملی؛ فرجالله سلحشور جایزه خود را به حوزه علمیه قم تقدیم کرد. سلحشور هنگام دریافت جایزه خود گفت: " يوسف پيش از آنكه خروجی و حاصل سينما باشد، حاصل زحمات علمای دين و خروجی تفاسير علمای اسلام عزيز است...آنچه در فيلم حضرت يوسف ديديد حاصل آموختههای من از محضر بزرگان دين است و لذا بيش از آنكه لايق اين هديه بدانم، آن را به حوزه علميه قم تقديم میكنم." اما این سخن ریشه ندارد. تقریبا همه مراجعی که سریال را دیده اند، با آن مخالفت کردند. آیت الله سبحانی گفته است: " این سریال بنا به اسرائیلیات ساخته شده است." خود سلحشور گفته است: " ما فیلمنامه اولیه را که ده جلد 200 صفحه ای بود، برای خیلی از مراجع فرستادیم که آنها به دلیل حجم زیاد فیلمنامه آن را مطالعه نکردند و افرادی هم که فیلمنامه را خواندند، نظراتی دادند که منطقی و مستند نبود، چون سلیقه ای بود و من آنها را اعمال نکردم." آقای حداد عادل نیز در مورد قرآنی بودن این سریال گفته است: " چگونه می شود کارگردانی مدعی باشد براساس قرآن سریال ساخته و در اولین گام نام قرآنی حضرت یوسف را تغییر دهد و نام یوزارسیف به او بگذارد." علیرغم ادعاهای سلحشور هیچ مرجع تقلیدی بجز آیت الله مکارم در مورد سریال یوسف نظر نداده است، آیت الله مکارم نیز گفته بود که تلاش کرده است که قسمت هایی از این سریال را بطور کامل ببیند، و گفت " براساس ارزیابی های کارشناسان از این فیلم این سریال بسیار مطلوب و تاثیر گذار بوده است." حجت الاسلام جواد قمی نیز گفت: " نورانیتی در یوسف نبود که با دیدن آن یاد خدا بیافتم." به گفته سلحشور یک گروه 13 نفری بر کار نگارش متن نظارت میکردند. نام آقایان " پرورش" و " عسگراولادی" به عنوان مشاورین فیلمنامه ذکر شده است. سلحشور درباره انگیزه ساخت این سریال گفت: : می خواستم افسانه بودن هولوکاست را در این فیلم نشان بدهم."
محکومیت به دلیل سرقت ادبی
در ۱۵ فرودین ۱۳۸۹ شعبه ویژه رسیدگی به جرایم کارکنان دولت فرجالله سلحشور را به جرم سرقت ادبی از طریق رونویسی فیلمنامه سریال یوسف پیامبر از مجموعه کتاب و فیملنامه دوجلدی «یوسف صدیق» اثر شهابالدین طاهری به ۳ سال حبس و پرداخت جریمه یک و نیم میلیارد تومانی محکوم کرد. البته سلحشور خبر محکومیتش را تکذیب کرد و گفت: " ...من فکر می کنم این دوستان پول گرفتهاند تا خبرهای دروغ را همهجا منعکس و بدون اجازه منتشر کنند...ایشان یعنی عباس بابویهی ریاست هیات کارشناسی پرونده شکایت شهابالدین طاهری را اکثر دوستان در سینما میشناسند. حتی یک اثر قابل دفاع ندارند. لذا وی نمیتواند این هیات را کارشناسی کند."
عباس بابویهی رئیس هیئت کارشناسی پرونده شکایت شهابالدین طاهری (نویسنده کتاب ــ فیلمنامه دوجلدی یوسف صدیق) علیه فرجالله سلحشور (نویسنده و کارگردان مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر») در خصوص حکم دادگاه دوم گفت: «مرحله اول دادگاه شکایت طاهری از سلحشور به محکویت این کارگردان مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر» منجر شد.» وی در ادامه افزود: «براساس حکم محکومیت در سرقت فیلمنامه «یوسف پیامبر»، فرجالله سلحشور کارگردان این مجموعه به 70 درصد مجازات کیفری محکوم شد که شامل سه سال زندان است. ایشان همچنین به میزان 20 درصد از آثار تهیه و ارائه شده شاکی استفاده غیرمجاز کرده که ارزش مادی این بخش از استفاده غیرمجاز معادل یک سوم از قیمت قرارداد تحقیق و نگارش فیلمنامه متهم با صدا و سیما است که محکوم به پرداخت مبلغ یک میلیاردو پانصد هزار تومان جریمه شدهاند.»
وی در ادامه گفت: «این رای توسط قاضی حسینیان صادر شده که پرونده را برای گذراندن مراحل بازپرسی مجدد به دادسرا فرستادهاند.» بابویهی در ادامه گفت: «طبق توهینهایی که سلحشور به طاهری کرده بود، طاهری از سلحشور شکایت کرد که روز گذشته قرار بود تا آقای سلحشور در دادگاه حاضر شوند، اما با اعلام قبلی زمان برگزاری این دادگاه به تعویق افتاد.»
ماجرا چه بود؟
شاید برای توصیف بیشتر و دقیق تر این وضعیت باید به گذشته ای دورتر مراجعه کنیم. زمانی که کارگردانان 22 تا 25 ساله حوزه هنری مانند مخملباف، محمدرضا هنرمند و رسول ملاقلی پور یا کارگردانان نسل بعدی یعنی مجتبی راعی و شهریار بحرانی به ساختن اولین آثارشان پرداختند. مردی 28 ساله در میان آن بچه ها مثل یک پدربزرگ بود، مردی که باید به او نقشی می دادند و او را در فیلم می آوردند. تقریبا همه کسانی که با سلحشور کار کردند، همبازی او بودند، یا به او بازیگردانی یاد دادند، به یک موقعیت مهم رسیدند، مردم فیلمهایشان را تماشا کردند و اکثر آنها مثل محسن مخملباف، محمدرضا هنرمند، مجتبی راعی و رسول ملاقلی پور دست از دیدگاههای ایدئولوژیک خود برداشتند، و همان فیلمهایی را ساختند که اکنون توسط سلحشور به عنوان آثار صهیونیستی نام برده می شود. یک تفاوت بزرگ میان فیلمهای ساخته شده در آن دوران و سریالهای امروز سینما وجود دارد. محسن مخملباف می گفت: " من فیلم بایکوت را با 800 هزار تومان هزینه، در حالی که خودم ماهی هشت هزار تومان حقوق می گرفتم ساختم، نوشتن فیلمنامه هم وظیفه رسمی ما به عنوان کارمند بود، این فیلم تا سال 1367 موفق شد 45 میلیون تومان بفروشد." اما طبق آمارهای مختلف " سریال یوسف پیامبر که با دستمزد هنگفتی بابت فیلمنامه و کارگردانی ساخته شده است، با هزینه ای برابر 20 میلیون تومان ساخته شده است." از آن نسل فیلمسازان گروهی حساب خود را جدا کردند و چون حرفه ای شده بودند، با فروش بالای فیلم های شان می توانستند زندگی شان را بخوبی بگذرانند و در نتیجه مستقل باشند، تعداد معدودی نیز بی استعدادهایی بودند که همواره در بوق سینمای اسلامی می دمیدند. واژه "سینمای اسلامی" برای اکثر آنان به معنی ساخت سریال های پرهزینه بود که تصویب فیلمنامه و بودجه بدون کنترل آن از طریق بالاترین مقامات کشور تامین می شد، تا آنان بتوانند بدون اینکه نگران فروش فیلم و استقبال تماشاگر باشند، به کارشان ادامه دهد. همین موضوع نه فقط برخی از افراد مذهبی مثل سلحشور را که اصولا در سینمای ایران شخص مهمی نبود، به سوی سینمای اسلامی کشاند، که حتی افرادی مثل مهدی فخیم زاده که از سابقه عجیب و غریب فیلمسازی قبل از انقلاب برخوردار بودند، به سالن های صدا و سیما آورد.
در مجموعه گفتگوهایی که در چند جلسه دادگاه میان شاکی فیلمنامه یوسف پیامبر(طاهری) و سلحشور درمی یابیم به چنین نتیجه ای می شود رسید. در سال 1377 قرار بود فیلمی در مورد زندگی حضرت موسی ساخته شود، علی لاریجانی که در آن زمان مدیرعامل صدا و سیما بود، به سلحشور می گوید که او برای ساخت فیلم موسی مناسب نیست. سلحشور در این جریان دچار ناراحتی می شود و مجددا نزد لاریجانی می رود و می گوید" چرا من را از پروژه کنار گذاشتید" لاریجانی فیلمنامه آقای طاهری را به او می دهد و می گوید برو سریال یوسف پیامبر را بساز. سلحشور که بارها در نامه هایش اعلام کرده که من متن آقای طاهری را جز یک قسمت نخوانده بودم و ورود کتاب آن را به محل کار ممنوع کرده بودم، به لاریجانی می گوید " من این سریال را خوانده ام، نه سریال است و نه سندیت تاریخی دارد." سلحشور یک بار در سال 1380 اعلام کرد می خواهم گروهی را تعیین کنم تا فیلمنامه را بنویسیم"، اما در جای دیگر گفته است " من فیلمنامه را در سال 1376 شروع کردم." به هر تقدیر چنان که معلوم می شود، این سریال نه به دلیل توانایی و قدرت آقای سلحشور، بلکه به دلیل گله او از اینکه او را کنار گذاشته اند، به او داده شد و او نیز سریال را ساخت.
گفتگوها نشان می دهد که بخش وسیعی از متن آقای طاهری توسط سلحشور رونویسی شده است و به همین دلیل چون متن اولیه براساس کار توماس مان، و آن هم براساس تورات است، تمامی اسامی برخلاف اسامی روایت شده در قرآن، یا تفسیر المیزان که مورد تاکید سلحشور است، آمده است. به هر حال دادگاه سلحشور را به سه سال زندان و پرداخت یک ونیم میلیارد جریمه محکوم کرد. به گفته قاضی، سلحشور به جای همکاری با دادگاه و ادای توضیحات از طریق تهدید و کشاندن مقامات بلندپایه نظام به پرونده تلاش داشت تا دادگاه را تحت تاثیر قرار دهد.
خود بزرگ بینی و شصت سالگی
فرج الله سلحشور شصت ساله شده است. او روندی معکوس نسبت به اکثر فیلمسازان جهان را گذرانده است. اگر استیون اسپیلبرگ در سن 21 سالگی فیلم 16 میلیمتری " دوئل" را به عنوان یکی از شاهکارهای سینما ساخت و تا 35 سالگی با شش اثر از پرفروش ترین آثار سینما سلطان مطلق فیلم پرفروش در جهان شد، یا اگر چارلی چاپلین از 25 سالگی فیلمسازی را آغاز کرد و تا قبل از 40 سالگی حداقل 70 شاهکار بی نظیر و ده فیلم مهم تاریخ سینما را ساخته بود، یا اگر هیچکاک اولین فیلمش را در 23 سالگی ساخت و تا 35 سالگی حداقل ده فیلم مهم ساخته بود، یا حتی اگر به کشور خودمان نگاه کنیم که محسن مخملباف اولین فیلمش را در 25 سالگی ساخت و تا 35 سالگی یازده فیلم که حداقل چهار یا پنج فیلم آن بسیار مهم اند ساخت، یا ابراهیم حاتمی کیا اولین فیلمش را در 25 سالگی ساخت و تا 35 سالگی هشت فیلم ساخته بود که حداقل پنج فیلم آن جزو آثار مهم سینمای ایران است، آقای سلحشور اولین اثر تصویری خود را در سن 40 سالگی کارگردانی کرد و تا سن 60 سالگی سه اثر ساخته است. هر سه اثر سریالهای تلویزیونی هستند که توسط تلویزیون به دلایل سیاسی به وی سفارش داده شده است. شاید اینکه می گویند سن پنجاه سالگی سن رهبری و سن شصت سالگی سن پیامبری است، درست باشد. برخی اظهارات سلحشور نشان می دهد که او بشدت دچار توهم عظیمی است که خود را شخصیتی یگانه و منحصر بفرد در جهان می داند.
او در مورد سریال امام علی که توسط داوود میرباقری ساخته شد و در میان آثار دینی شاید بهترین اثر ساخته شده در ایران است، گفت " مجموعه امام علی اشکال تاریخی دارد" وی گفت: " قطعا من به ساختن سریالی درباره امام علی فکر می کنم، اما من فقط یک نفر هستم، نمی توانم ده تا کار را با هم انجام بدهم."
وی گفته است که سریال یوسف پیامبر توسط مردم صد کشور دیده شده است، در حالی که به گفته صدا و سیما، سریال مذکور در پاکستان، تاجیکستان و افغانستان دیده شده و ترکیه نیز در حال دوبله آن است، این سریال توسط سازمان صدا و سیما به زبان فارسی و عربی نشان داده شده و آنان گفته اند که شصت کشور توانایی دریافت این سریال را دارند.
سلحشور در پاسخ به قاضی دادگاهش که گفته بود چرا برای پاسخ به اتهامات در دادگاه حاضر نشدی گفت: " من شش بار تلفنی با آنها صحبت کردم و با حرف هایی که من زدم، انها باید به دلایل من اشراف پیدا می کردند."
سلحشور در گفتگو با خبرگزاری سینمای ایران گفت: " اسپیلبرگ، کارگردان یهودی در حال ساخت فیلمی درباره حضرت موسی است، او برای صهیونیستها کار میکند. او می خواهد تاثیر سریالی که قرار است در ایران ساخته شود، کمرنگ کند." وی با اشاره به اینکه برای ساخت سریال حضرت موسی به بهترین نحو نیاز به یاری همه مسئولان است، اظهار داشت: " اگر مسئولان جمهوری اسلامی به ما امکانات بدهند، از این فیلم جلو میافتیم و اگر بودجه و امکانات ندهند ممکن است ما شکست بخوریم هرچند اسپیلبرگ از نظر محتوایی نمیتواند موفق باشد."
نظرات سلحشور، از فاحشهخانه تا لجنزار
سلحشور روز ۲۳ مهر ۱۳۹۰ در گفتگو با پانا با انتقاد از تلاش یک تهیه کننده برای دعوت از آنجلینا جولی گفت: «آمدن آنجلینا جولی به ایران اتفاق خوبی است برای سینمایی که فاحشهخانهاست. این سینما باید هم برای ادامه فعالیت خود فاحشه بینالمللی بیاورد.» هنرمندان بسیاری این سخنان را شرمآور دانستند یا خواستار کنارهگیری او از سینما شدند که از جمله میتوان به ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، نگار جواهریان، هانیه توسلی، باران کوثری، رویا تیموریان و داوود رشیدی اشاره کرد. در حالی که خبرگزاری پانا متن صوتی سخنان او را در اختیار دارد او اظهار نظر کرد: «من در آن گفتوگو گفتم چرا با وجود این همه بازیگر خوب ایرانی، باید یک بازیگر هرزه بینالمللی بیاورید.». فرجالله سلحشور تهیهکننده و کارگردان سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس درخصوص انتشار گفتوگو وی با یکی از سایتها مبنی بر اینکه «هنرپیشههای زن ایران خودشان یک پا آنجلینا جولی هستند و سینمای ایران باید هم برای ادامه فعالیت خود فاحشه بینالمللی بیاورد»، با بیان این که این مطلب بد منعکس شده است، گفت: « در میان بازیگران ایران، انسانهای پاک، هنرمند و فرهیخته وجود دارد. من در آن گفتوگو گفتم چرا با وجود این همه بازیگر خوب ایرانی، باید یک بازیگر هرزه بینالمللی بیاورید.» وی افزود: « منظور من این بود که آوردن یک بازیگر هرزه خارجی، پایین آوردن شأن سینمای ایران و بازیگران زن است.» سلحشور ادامه داد: « ممکن است در بازیگران زن ایران، افراد نابابی هم وجود داشته باشد ولی بسیاری از آنها انسانهای سالم و درستی هستند که به نظرم این اقدام اهانت به خود بازیگران سینمای ایران است.»
پاسخ ده نمکی به سلحشور
مسعود ده نمکی با انتشار یادداشتی در سایت شخصی خود به شدت علیه ادبیات سلحشور موضع گرفت. وی نوشت: « گمان کردم با شنیدن تمجید و تعریف های برخی از سرداران جنگ ازجمله سردار محسن رضایی که گاهی برای تلمذ و یا ابراز فضل نزدشان می روید متوجه شوید که نظر شما در حد یک بازیگر فیلم های جنگی محترم است نه به عنوان کارشناس دفاع مقدس. راستی می شود برای تنویر افکار عمومی بفرمایید به جز حضور در شهرک سینمایی دفاع مقدس چقدر در خط مقدم تشریف داشتید که اینچنین به خود حق می دهید دیده های عینی دیگران در جنگ را نفی کنید و فقط شنیده های خود را حق بدانید. این ولایت مداری شما مرا کشته! وقتی دیدم در دیدار هنرمندان با رهبری معظم انقلاب که معظم له از سه فیلم آژانس شیشه ای و لیلی با من است و اخراجی ها به عنوان سه نمونه موفق نام بردند اما شما خود را معیار دانسته و دوباره فیلم را مورد حمله قرار دادید. گرچه تعریف معظم له دلیل بر نقد فنی نکردن فیلمی نمی شود اما از شما که به اسم ولایت و دین اینگونه میدان داری می کنید و زمانی می گفتید: از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن، بعید بود که تصریح ایشان را ندیده بگیرید. » ده نمکی اینگونه ادامه داده است: «ظاهرا سکوت بنده شما را دچار نوعی توهم کرده است. اگر تا به حال چیزی درباره اظهارنظرهای تند و بی ادبانه شما نگفتم فقط به این دلیل بود که سعی کردم شأن شما به عنوان کارگردان فیلم هایی با مضامین دینی حفظ شود. اما با خواندن حرف های جدیدتان درباره خودم و دیگر اهالی سینما به این نتیجه رسیدم که بعد از فعالیت شما در ژانر جنگی و دفاع مقدس این بار فعالیت های هنری شما در سینمای تاریخی – دینی شما را دچار نوعی توهم معنوی کرده و احساس کرده اید که چشم بصیرت پیدا کرده اید و باطن همه را می بینید و فاسق فاجر و عابد و فاحشه در ترازوی سلیقه شما معلوم میشوند. لابد توقع دارید باید باورکنیم که از عالم بالا به شما الهام می شود که همه خلق الله مفسدند و شما مصلح کل!!» وی پاسخ مستقیمی به صحبت های سلحشور درباره دعوت او از آنجلینا جولی داد: «شما چگونه به خود حق می دهید که با استناد بر شایعات آن هم از موضع دین و انقلاب درباره دیگران اینگونه قضاوت کنید؟! مثلا همین شایعه دعوت از بازیگر هالیوودی، هیچ با خود فکر نکردید سینمای ایران با این اقتصاد نحیفش چگونه می تواند بازیگر هالیوودی با دستمزدهای چندده میلیارد تومانی را به استخدام خود درآورد و اصل مسئله می تواند به خودی خود منتفی باشد؟ و گرفتن این مصاحبه ها از شما چیزی جز پوست خربزه انداختن زیر پای شما نیست؟! بگذریم از اینکه عطش استفاده از بازیگران خارجی در بین برخی دوستان کم مسبوق به سابقه نیست و اگر پا می داد حتی به مادربزرگ آنجلینا جولی هم برای حضور در فیلم و سریال شان رضایت می دادند....» ده نمکی نوشت: «با ادبیات یزیدی نمی شود حرف های حسینی زد. مگر در همین سینما و با همین بازیگران صدها فیلم دفاع مقدسی و یا دینی و یا تاریخی ساخته نشده است؟ خود شما بازیگران و عوامل سریال تان را از آسمان هفتم که نیاورده اید؟ چند نفر از شما و دوستانی که در حوزه هنری با پول بیت المال تربیت شدند تا سینمای انقلاب را بسازند همانطور که اول انقلاب بودند مانده اند؟»
پاسخ مهدی خزعلی به سلحشور
مهدی خزعلی در تاریخ 26 مهر 1390 در پاسخ به سلحشور نوشت: " عزیز دل برادر! جناب آقای سلحشور، هر چه می فرمایید هستیم! اما تو چنان که می نمایی هستی؟ نگاهی به خود بیانداز که در طول این سی و اندی سال برای ارتزاق، هر که رو آمد، با او بودی، همیشه زیر قدرت رفتی و از مواهب قدرت بهرمند شدی، در ادبیات سیاسی به این می گویند «فاحشگی سیاسی» شاید در کوتاه مدت درآمدش بد نباشد، اما در دراز مدت سوای بی آبرویی، خطرناک است! امیدوارم، داماد آخری وفا کند و به پای هم پیر شوید، هر چند که رو به موت است و باید به فکر داماد نویی باشید! روی من یکی حساب نکن!"
پوراحمد و میلانی در واکنش به سلحشور
کیومرث پوراحمد در پاسخ به او گفت:" آقای سلحشور اینقدر آدم بی اهمیتی است که حرفهایش هم اهمیت ندارد. او اصلا اهل سینما نیست و سینما را نمی شناسد. او ارتباطی با سینمای ایران ندارد که بخواهد درباره آن اظهار نظر کند… این آقا سریال های یک بار مصرف برای تلویزیون می سازد و این سریال ها را به کشور های عقب افتاده به صورت مجانی می دهند و پخش می شود و همین باعث شده گویا که او دچار توهم شود و فکر کند کارگردانی جهانی است." پوراحمد به روزآنلاین گفت: " اگر این زنان فاحشه هستند ایشان چطور از آنها در سریال های خود استفاده میکند؟ از خانم کتایون ریاحی چرا در سریالش بازی می گیرد؟ این مساله دو وجه دارد یا این آقا معتقد است بازیگران زن ما فاحشه هستند که این چیز عجیبی نیست و بخشی از تفکری که در مملکت ما وجود دارد نه فقط بازیگران سینما بلکه همه زنان مستقل و آزاد و زنانی که حجاب اجباری را قبول ندارند فاحشه می داند. یا این آقا این حرف را از روی اعتقاد نزده و به این حرف اعتقاد ندارد پس حرفش ناشی از عقده ای جنسی است و ذهن او یک ذهن بیمار است."
تهمینه میلانی هم در جواب خبرنگار روز تنها به این جمله بسنده کرد و گفت : این آدم اصلا ارزش ندارد که درباره او حرف بزنیم….. گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم …
تاسف دختر بابت كار پدر
اظهارات سلحشور درباره سینما در حالی مطرح شد که دختر خود او نیز در همین سینما كار كرده است. او مجری گروه کودک شبکه یک و برنامه نیمرخ بود. وی از منتقدین جدی کار پدرش است. او از جریانی هدایت شده و سازمان یافته برای ترویج چند همسری در سینما و تلویزیون به راه افتاده انتقاد کرده است. وی انتقاد خود را بیشتر متوجه ناظران بخش فرهنگی كشور میداند تا هنرمندان و فیلمسازان. زینب سلحشور از نوع نگاه پدر ـ صرف نظر از نسبت خانوادگی با او ـ شرمنده است و از مردم عذر خواهی می كند و با اشاره به بخشی از موارد سریال می گوید: من به عنوان یك مخاطب عادی نظر میدهم، كاری ندارم كه نسبت من با كارگردان این كار چیست. من شرمندهام از همه جوانهای این مملكت كه دین برایشان اینطور تعریف میشود. متاسفم و نگرانم از آینده این نسل با دین و سیرت و قرآن. نمیدانم تكلیف آنها چه خواهد بود؟ وی گفته است: " من و پدرم هیچ گاه در مورد سینما به تفاهم نرسیدهایم. من نمیگویم كه همه در سینما طیب و طاهر هستند، چراكه این اصلاً غیرممكن است و در تمامی مشاغل هم اینگونه است. ضمن اینكه سینما به دلیل شرایط خاصی كه دارد و نیز نظارتی كه نمیتوان بصورت سیستماتیك بر آن حاكم كرد، بستر مناسبتری برای بروز برخی مسائل دارد. اما با همین شرایط هم من انسان خوب در این عرصه بسیار دیدهام؛ انسانهایی كه حاضرم به سرشان قسم بخورم و نمیتوانم در جایگاه قضاوت و صدور حكم كلی درباره سینما اینها را نادیده بگیرم."
ادامه مطلب را در اینجا مطالعه کنید
دادگاه انقلاب تهران، روز چهارشنبه با احضار ابراهیم یزدی ، دو اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و " تشکیل و اداره جمعیت غیر قانونی و ضد امنیتی نهضت آزادی" را به وی تفهیم کرد .
گزارش های رسیده حاکی است ،دبیرکل نهضت آزادی، در جلسه دادگاه گفته است محاکمه وی سیاسی است وطبق قانون اساسی بایدعلنی و با حضور هیات منصفه باشد.
یزدی سال گذشته نیز برای مدت طولانی در زندان به سر برد و نهایتا به دلیل وخامت وضعیت جسمانی اش از زندان آزاد شد.
ظاهرا امضای نامه فعالان سیاسی به خاتمی درباره انتخابات مجلس و نگارش نامه به راشد الغنوشی رهبر حزب نهضت تونس از دلایل تعجیل در برگزاری جلسه دادگاه این فعال سیاسی است .
چندی پیش فعالان سیاسی در نامه ای به محمد خاتمی ضمن حمایت از شروط اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات اعلام کرده بودند که نشانه ای از تمکین حاکمیت به خواست مردم وجود ندارد و امکان شرکت در انتخابات سلب شده است. آقای یزدی یکی از امضا کنندگان این نامه بود
او چند روز پیش نیز با ارسال نامه ای به رهبر حزب اسلامی تونس که پیروز انتخابات این کشور شده است به غنوشی و اسلامگرایان تونس هشدار داد که از سرنوشت انقلاب ایران درس عبرت بگیرند
پس از این نامه نگاری ها، دکتر یزدی توسط دفتر وزارت اطلاعات احضار و چندین ساعت تحت بازجویی قرار داشت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر