علی فرحبخش/ رادیو کوچه
دین در حقیقت یک واژهی پارسیست که مانند بسیاری از واژههای پارسی به زبان عربی راه یافته و حتا در سانسکریت هم دیده میشود. ریشهی این لغت، واژهی «د اِ نه» (daena) در گویش اوستاییست که نخستین بار در متنهای مذهبی ایران باستان آمده که به معنای وجدان آگاه و بینش درونی است .
……………………………………………..
«گامی برای آغاز»
شش دههی پیش در بندرهای جنوبی ایران، کارگرهای چینی، هندی و بیگانهی غیر مسلمانی که مسوول تخلیهی بار کشتیها بودند، برای شناسایی، دستمالهایی به بازوهای خود میبستند تا کارگرهای مسلمان ایرانی در حین کار، سعی کنند با آنها برخورد نکنند، زیرا که آنها را نجس میدانستند…
……………………………………………..
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
14 اسفند سال 59 روایتی است در مورد نقطه عطفی بسیار بزرگ که کمتر دیده شد. غالبن واژههای تعریفی به کار رفته در مورد این روز بیانگر حاشیهها و یا اصل این رخداد است، و آنچه فراموش میشود نتایج حاصل از این روز است. نتایجی که بنا بر دلایل تاریخی یکی از بزرگترین پیروزیهای حاکمان جمهوری اسلامی بود.
14 اسفند 59 به مناسبت گرامیداشت درگذشت دکتر مصدق در دانشگاه تهران مراسمی با سخنرانی بنیصدر برگزار شد که حاشیههایی بیشتر از متن داشت و نیروهای حامی آیتاله خمینی موفق شدند تمامی اپوزیسیون سهیم در پیروزی انقلاب را کودتاگر و محارب اعلام کرده و از فضای سیاسی رسمی کشور خارج کنند.
حزب جمهوری اسلامی، روزنامه «جمهوری اسلامی» را به عنوان ارگان حزب خود به راه انداخته بود و در مقابل روزنامه «انقلاب اسلامی» بنیصدر هم منتشر میشد و این دو روزنامه دو توپخانه علیه یکدیگر بودند و مواضع همدیگر را نقد میکردند. بنیصدر در هنگام انتخابات ریاستجمهوری محله به محله تهران و شهرستانها برای سخنرانی میرفت. در جنوب شهر تهران نیز بین مردم پایگاه خوبی برای خودش پیدا کرده بود. در مباحثه با مارکسیستها نیز مواضع خود را سوپرانقلابی نشان داده و خود را از طرفداران پروپا قرص خمینی معرفی میکرد. البته بعدن در مجلس خبرگان قانون اساسی با اصل ولایت فقیه مخالفت کرد و تنها خود را در قامت مناسب این رخت میدید.
از سویی در دوران پهلوی، عمده روحانیت و شخصیتهای برجسته هم از مجاهدین خلق حمایت میکردند و هم مخالف حکومت پهلوی بودند. بنیصدر به محض اینکه در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، دفاتری را که در شهرستانها به راه انداخته بود، به دفتر حزبی تبدیل کرد. بنیصدر یک سری روحانی را هم به خود جذب کرده بود اما در اینخصوص روحانیت مبارز اولین تشکلی بود که نظرش از بنیصدر برگشت و به حزب جمهوری اسلامی پیوست. ائتلاف بزرگ روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی، انجمن اسلامی معلمان و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مجلس را در دست گرفت. بنابراین بنیصدر نتوانست نخستوزیر مورد نظرش را به مجلس معرفی کند و بعد از رفت و آمدهایی مجبور شد رضایت دهد که آقای رجایی را که زمانی حاضر نمیشد به عنوان کفیل وزارت آموزش و پرورش بپذیرد، به عنوان نخست وزیر معرفی کند.
از سویی اختلافات دو روزنامه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی به اوج رسیده بود و بازار شایعهسازیها از سوی دو گروه داغ بود.
به همین سبب در 14 اسفند 59 به طور واقعی دو جریان وجود داشت، یکی جریان بنیصدر و دیگری جریان بهشتی. در دانشگاه تهران در روز تشییع جنازه طالقانی شعار «مرگ بر بهشتی» و «بهشتی طالقانی را تو کشتی»، سر میدادند و این جریانات در حوادث مختلف حالت نماد پیدا کرد.
در این روز تمامی نیروهای مخالف خط امامی با هواداران حزب جمهوری اسلامی حاضر در مراسم درگیری فیزیکی پیدا کردند. پس از این واقعه، مجاهدین که آن را اجرای قانون عدالت از سوی مردم ستمدیده میدانستند، جمهوری اسلامی را به خشونتهای تروریستی و تحمیل جنگ فراگیر داخلی تهدید کردند.
دوازده روز بعد از واقعه 14 اسفند، مسعود رجوی در پیام زود هنگام نوروزی خود، خمینی را به آغاز جنگ متهم کرد: «در سالی که گذشت، ندانمکاریهای مفرط سیاسی، بیکفایتی در برخورد با مسایل بینالمللی، دخالت در امور دیگران به بهانه صدور مکانیکی انقلاب (که گویی انقلاب هم یک کالا است) مضافن بر همه، شقهسازیهای نفاقافکنانه در صفوف خلق، کار را به آنجا رساند تا حکام مستبد عراق به فکر ارضای هوسهای جاهطلبانه خود در خاک میهن ما بیفتد». بدین ترتیب، موضعگیریهای بعدی مجاهدین عمق رویارویی آنان با جمهوری اسلامی شد و از سویی درگیری 14 اسفند تبدیل به هیاهویی گشت که موجبات انحلال، اختفا و دستگیری رهبران گروههای کوچک دیگر را به همراه آورد.
واجب است مردم به بیرون بیایند نگذارند که ضداسلام راهپیمایی نمایند
پس از جریان 14 اسفند، آقای خمینی در تاریخ 26 اسفند هیتی را مامور رسیدگی به اختلافات رییس جمهوری و دولت و مجلس کرد. پس از این واقعه و در پی تصویب قانون قصاص جبهه ملی، هواداران خود را برای راهپیمایی اعتراضآمیز فراخواند و گروههای مخالف دیگر از جمله مجاهدین آن را فرصت مهمی بدانند. در مقابل این فراخوانی، خمینی طی پیامی در تاریخ 25 خرداد ماه سال 1360 اعلام کرد: «واجب است مردم به بیرون بیایند نگذارند که ضداسلام راهپیمایی نمایند». بدین ترتیب، روز 25 خرداد به رفراندومی مردمی تبدیل شد که مجاهدین همواره خواهان آن بودند، اما نتیجه آن مورد رضایت آنان نبود. زیرا، این رفراندوم در ادامه رفراندوم جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن بود. از همین رو، سازمان از 30 خرداد ماه سال 1360 وارد فاز عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی شد.
به اعتقاد نظریهپردازان سازمان، پایان این فاز به پیروزی آنان خواهد انجامید: «ما مجاهدین خلق با درک واقعبینانه از رژیم و آشتیناپذیری و متعارض شدن تضاد با رژیم ضدخلق، پس از 30 خردادماه، قاطعانه استراتژی مبارزه مسلحانه و در مرحله اول این استراتژی، ضربه یا ضربات تعیین کننده و فاز یک تهاجمی (تهاجم به هر قسمت) و تشکیل آلترناتیو را در دستور کار خود قرار دادیم». سازمان در حالی به این فاز روی آورد که روسای آن میدانستند در این مرحله، تنها میتوانند به انجام ترورهایی دست بزنند که با تردید نسبت به موفقیت آنان موجب گشتند تا تمامی نیروهای مخالف به حاشیه رانده شده و مردم تازه فارغ شده از بحران انقلاب تمامی آن گروهها را معارض با آرامش خود دانسته و از حمایت آنان برای کاهش خشونت حکومت و همچنین اتحاد در مقابل نیروی خارجی کاسته و همین روند سبب شد تا سالهای طولانی جنگ از سوی نظام مانند رحمت تلقی شده و بتواند بدون مزاحمت هرگونه مخالفی به استحکام پایههای اقتدار خود بپردازد.
پس درگیری فیزیکی نیروهایی که لیبرال خوانده میشدند با نیروهای خط امام بدون هیچگونه امتیازی بسیاری از مقاصد حکومت را تامین کرده و نه تنها موجب عزل رییس جمهوری وقت شد، بلکه رهبران عجول و بیتدبیر اپوزیسیون را در مقابل رفتار زیرکانه آیتاله خمینی به تبعید فرستاد. و از آن بدتر نیروی بزرگی مانند مجاهدین خلق را عازم کشوری کرد که در حال جنگ با ایران بود. علتی که قهری آشتیناپذیر را برای مردم و این گروه به وجود آورد. دلخوری و عصبیتی که لاینحل به نظر میآید و تنها یکی از علل آن مهجور نمودن طولانی مدت اپوزیسیون است.
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
کمتر فیلمساز موفقی را میتوان در «هالیوود» یافت که چنین گزیدهکار باشد. او جزو معدود کارگردانانی است که دوبار موفق به دریافت جایزهی «اسکار» شده است، اما در طول 45 سال فعالیت حرفهای خود در سینما تنها 13 فیلم ساخته است. «میلوش فورمن» را مردم در ایران با نخستین فیلم اسکاریاش، «دیوانه از قفس پرید» میشناسند که در حقیقت نام واقعیاش «پرواز بر فراز آشیانهی فاخته» است. او چندین سال بعد هم بار دیگر برای فیلم «آمادئوس» موفق به دریافت این جایزه شد.
«یان توماس فورمن» که بیشتر با نام «میلوش فورمن» شناخته میشود، در 18 فوریه 1932 از پدری یهودی و مادری پروتستان در کشور «چکسلاواکی» سابق زاده شد. پدرش «رادولف فورمن» یک پروفسور فیزیک بود. پدرش به خاطر عضویت در یک گروه مقاومت «چک» و مادرش به خاطر خرید و فروش غیرقانونی خواروبار، زندانی شدند و سپس در اردوگاه آلمانی اسرای جنگی «آشویتز» جان سپردند. او در همان جایی درس خواند که ««واسلاوهاول» نمایشنامهنویس و سیاستمدار چک درس خوانده بود. در بهار سال ۱۹۶۸«پراگ» که تانکهای «برژنفی» به این شهر یورش بردند، او در «پاریس» بود تا نخستین فیلم آمریکاییاش را بسازد. سپس «فورمن» به «نیویورک» مهاجرت کرد و کارش را به عنوان استاد دانشگاه «کلمبیا» آغاز کرد.
برجستهترین عنصر در تمام آثار «فورمن» آزادی و احترام به حق انتخاب انسان است. در سال 1975 فیلم «پرواز بر فراز آشیانهی فاخته» را بر اساس تجربیاتی از زندگی شخصیاش در فضای بستهی سیاسی حکومتهای چپ ساخت. آسایشگاه روانی شاید برای همهی آنهایی که در زیر سایهی چنین حاکمانی زیستهاند نمادی از فرامین و قوانینی باشد که به شما میگویند به چه فکر کنید و به چه فکر نکنید، کجا بروید و کجا نروید، چه بکنید و چه نکنید. این فیلم علاوه بر موفقیت در «آمریکا» در بسیاری از کشورهای جهان به نمایش درآمد و با استقبال منتقدان و بینندگان مواجه شد.
«فورمن» همانطور که خودش در خاطراتش گفته است به سبب عدم تسلط کامل بر زبان انگلیسی، در سالهای نخستین حضورش در «آمریکا» بیشتر ترجیح میداد تا بر روی آثار اقتباسی کار کند. اما کم کم کار نوشتن فیلمنامههایش را هم خود بر عهده گرفت. خود او دربارهی دوران کودکیاش و فیلمهایی که او را تحت تاثیر قرار داده است میگوید:
«شاید باور نکنید، اما من بیش از هر فیلمی، از فیلمهای خستهکننده و مزخرفی که در کشورمان مجبور به تماشایشان بودیم، تاثیر گرفتهام. فیلمهای بسیار بدی که در «چکسلواکی» میدیدیم. وقتی واقعن فکر فیلمسازی به سرم افتاد، تازه فهمیدم چقدر تحتتاثیر آن فیلمها هستم. خب، ما در جامعهای کمونیستی زندگی میکردیم و وقتی همه آن دروغها، همهی آن تبلیغات کودکانه و همه آن شعارهای توخالی را میدیدیم، به اندازهی کافی تحریک میشدیم تا حداقل سعی کنیم فیلمی واقعی و نه جعلی را روانهی سینماها بکنیم و به تماشاگران نشان بدهیم. وقتی که بچه بودم، آلمانهای هیتلری پدر و مادرم را از من گرفتند، برای همین است که فکر میکنم اولین فیلمی که شدیدن ذهن مرا به خودش مشغول کرد، «دیکتاتور بزرگ» ساخته محبوب و حیرتانگیز «چارلی چاپلین» بود. زمان جنگ فقط 14 سال داشتم و «هیتلر» هنوز آن قامت هیولاگونهاش را داشت. در آن اوضاع و احوال، ناگهان با فیلمی روبهرو شدیم که مردم را میخنداند و آنها را از دست آن دلقک شوم رها میکرد. با فیلم «دیکتاتور بزرگ» بود که فهمیدیم سینما میتواند چه نقش اجتماعی و فلسفی قدرتمندی داشته باشد.»
این کارگردان هرگاه به نمایش زندگی شخصیتهای برجستهی تاریخ هنر پرداخته است، روایتهای متفاوتی را بازگو کرده است که چه از نظر داستان و چه از لحاظ ساختاری به نمونههای قبلی خود شبیه نبودهاند. او در «آمادئوس» به زندگی پر فراز و نشیب «موتزارت» میپردازد. «فورمن» با چنان قدرتی و مهارتی با استفاده از عناصر دراماتیک، داستان را به پیش میبرد که در طول فیلم بیننده هیچگاه از دیدن یک روایت به ظاهر سادهی تاریخی خسته نمیشود. فیلم دیگر او دربارهی «گویا» نقاش مشهور اسپانیایی است. در حقیقت «فورمن» این نقاش را تنها بهانهای کرده است تا بخشی از دهشتناکترین مقاطع تاریخ اروپا را در سرزمین انقلابات و جنگها یعنی اسپانیا به تصویر بکشد. فیلمنامهی این فیلم را «ژان کلود کاریر» نوشته است و «خاویر باردم» و «ناتالی پورتمن» در آن بازی کردهاند.
«میلوش فورمن» در آستانهی 80 سالگی است اما همچنان با قدرت و انگیزه به کار خود ادامه میدهد و فیلمهای شگفتانگیزی برای سینما دوستان میسازد. «میلوش فورمن» هم اکنون در مراحل پیش تولید پروژه فیلم «روح مونیخ» است که طبق برنامه، سال آیندهی میلادی آمادهی اکران خواهد بود. بنا به گزارشها این فیلم محصول کشور «فرانسه» است که «فورمن» در نگارش فیلمنامهی آن نیز مشارکت دارد. در خلاصه داستان فیلم آمده است: «30 سال پس از کنفرانس مونیخ، یک روزنامهنگار زن تلاش میکند تا حقیقت ماجرا دربارهی مرگ «ادوارد دالادیه»، نخست وزیر اسبق «فرانسه» را بداند.» باید منتظر بمانیم تا شاهکار تازه این استاد سینما را بر پرده ببینیم.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای ترکیه، روز سهشنبه، 15 نوامبر، تعدادی افراد مسلح ناشناس به یک اتوبوس مسافربری ایران در خاک ترکیه حمله کردند که در اثر آن، هشت تن از سرنشینان از جمله راننده اتوبوس زخمی شدهاند.
به گزارش حریت، هنگام عبور اتوبوس عبور از مناطق زلزلهزده استان وان در نزدیکی مرز ایران، دو فرد مسلح به سوی آن تیراندازی کردند اما راننده اتوبوس، که خود نیز از ناحیه سر زخمی شده بود، موفق شد اتوبوس را از محل دور کند و به یک پاسگاه بین راهی برساند.
زخمیهای این حادثه به بیمارستان منتقل شدهاند و به گزارش حریت، وضع آنان رضایتبخش است.
هنوز در مورد عاملات این تیراندازی و انگیزه آنان اطلاعی در دست نیست.
بیشتر بخوانید:
«وقوع زلزله ۵٫۶ ریشتری در شهر وان ترکیه»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 15 نوامبر، یک سخنگوی حکومت جدید لیبی از مقامهای نیجر خواسته است در اعطای پناهندگی به ساعدی قذافی، فرزند معمر قذافی، رهبر پیشین این کشور تجدید نظر کند.
حکومت جدید لیبی اعطای پناهندگی از سوی نیجر به فرزند معمر قذافی را «رفتار خصمانه و غیرقابل توجیه» خوانده است.
نایب رییس شورای ملی انتقالی لیبی گفته است که اعطای پناهندگی به یک «جنایتکار» پذیرفتنی نیست و این موضوع بر روابط نیجر و لیبی تاثیر خواهد گذاشت.
ساعدی قذافی در لیبی به اتهامی که به دوره ریاست او بر فدراسیون فوتبال این کشور باز میگردد، تحت تعقیب است.
بیشتر بخوانید:
«نیجر پسر قذافی را بهعنوان پناهنده پذیرفته است»
خبر / رادیو کوچه
تیم ملی فوتبال ایران در دور سوم مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال 2014 برزیل در منطقه آسیا، روز سهشنبه، 15 نوامبر، در ورزشگاه گلورا بانگ کارنو جاکارتا، تیم اندونزی را ۴ بر یک شکست داد تا با آسودگی خاطر به صعود فکر کند.
نیمه اول این دیدار با نتیجه ۳ بر ۱ به نفع ایران به پایان رسید و در نیمه دوم ایران روی یک ضربه پنالتی گل چهارم را زد.
تیم ایران با کسب ۱۱ امتیاز از ۵ بازی در حال حاضر در صدر جدول گروه خود قرار دارد.
در این گروه تیم قطر که ٨ امتیازی است امروز در ورزشگاه السد به دیدار تیم بحرین 5 امتیازی خواهد رفت.
بیشتر بخوانید:
«تساوی تیم ملی فوتبال ایران مقابل بحرین»
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
«ادگار دگا» در 19 ژوئیه سال 1834 در پاریس متولد شد و در کودکی تحت نظر داییاش «هانری موسون» پرورش یافت. او بزرگترین فرزند خانواده از بین پنج فرزند بود. در سن 11 سالگی به مدرسه رفت. دگا تحصیلاتش را در مدرسه «لویی لوگران» شروع کرد. هفده ساله بود که مادرش را از دست داد. مرگ مادر سی و چهار سالهاش، این فقدان بیجایگزین، تا آخر عمر بر زندگیاش سایه میاندازد. در سال 1853 دانشکدهی حقوق را شروع کرده بود که تصمیم میگیرد نقاش شود. پدرش مخاطرات این حرفه را برایش توضیح میدهد و میگوید «پس گوش کن تو باید کاری کنی که هزینهی خانه و زندگیات از راه نقاشی تامین شود. درست است که هنرمند باید شیفتهی هنرش باشد ولی در انتخاب راه زندگیاش هم باید هوشیار باشد وگرنه همیشه در بیهودگی دست و پا خواهد زد.» در سال 1855 وارد مدرسه هنرهای زیبای پاریس میشود. مدیر مدرسه شخصی است به نام «لویی لاموت» که خود قبلن نقاشی را نزد «انگر» آموخته است. دگا با پشتکار فراوان از روی مدلهای کلاسیک موجود در موزهی لوور مانند نقاشیهای «رامبراند»، «رافایل»، «جیوتو»، «بلینی» و به خصوص از «پوسن» کپیبرداری میکرده است. دگا با این کار تلاش میکرده تا با کسب جایزه «رم» بتواند سالها در این شهر جاودانه به تحصیل نقاشی بپردازد که البته جایزهای نصیبش نمیشود. در سال 1870 به جنگ میرود و درطی عقبنشینی چشمهای او آسیب میبیند و تا پایان عمرش مشکل چشمهایش او را آزار میدهد.
یکی از دلایلی که او به سمت نقاشی کشیده میشود ملاقات با انگر در سال 1855 است. دگا وقتی با انگر ملاقات کرد، انگر به او گفت، ای جوان خط بکش ،خطهای بسیار بکش، از حافظه یا به تقلید از طبیعت از این راه است که میتوانی نقاش خوبی بشوی. دگا به این توصیه گوش داد و استاد بینظیری در عرصهی خط شد. خودش را در زمینهی آکادمیک به سطح بالایی رساند. او بیش از تکتک معاصرانش به تنوع بیپایان حرکات خاصی که حرکت پیوسته را تشکیل میدهند پرداخت. بالرینها در یک لحظهی صید شده و آنی از موضوعات مورد علاقهی او هستند. مشخصاتش به عنوان نقاش امپرسیونیست به مفهومی که «مونه»، «پیسارو» و «رنوار» هستند عمومن منتقدان را دچار مشکل میکرد.
بدون تردید طرحهای دگا بر خلاف طرحهای «مانه» و «مونه» به سطح بومهایش نمیچسبد، بلکه در ژرفا گسترش مییابند و بیننده را به ورای سطح نقاشی میکشانند. بیننده نیز همواره متوجه قدرت انعطافپذیری خطوط کناره نمای آثارش میشود. وی نظیر سایر نقاشان امپرسیونیست آثارش مربوط به خوشیها اپرا و باله است او نظیر آنها از ضربات بریده بریده قلم، استفاده میکند. ولی دگا بیتفاوت نیست، خودش هم اظهار نظر میکند او بالرینها را مانند عروسکهایی بیاراده میبیند که زندگیشان وقف تمرین در حرکاتی میشود که دیگری دستور آن را میدهد.
«چهار رقاص» یکی از آثار بزرگ ادگار دگا است. دگا در این اثر جاودانهاش رنگ را طوری بر سطح کار پخش کرده است که بیاختیار، کاربرد پاستل در همان سطوح مات، حسی نرم به بیننده را میدهد. او ابتدا صحنهی نمایش را با ترکیب رنگهای سرد و به صورت مسطح نقاشی کرده است، سپس رنگهای مکمل قرمز و نارنجی را در مو و لباس چهار رقاص بر روی پس زمینه سبز آبی قرار داده است.
او پس از تکمیل زنجیرهی رقاصان در قسمت چپ کار، با ضربههای آرام و بریده بریده قلممو، فضاسازی کرده است که خطهای پیرامون این چهار پیکره را به هم ریخته و نگاهی گره خورده القا میکند.
تحقیقات جدید در مورد این اثر فاش کرده است که دگا، حرکات تنها یک رقاص را در فریمهایی چهارگانه ثبت کرده و با زیرکی در کنار یکدیگر به تصویر کشیده است. دگا از بنیانگذاران سبک امپرسیونیسم البته خود او هیچگاه این لقب را در مورد سبک کارهایش نپذیرفت و همیشه از سبک واقعگرایی در عنوان آثارش استفاده میکرد. و یکی از نقاشانی بود که در کنار «مونه»، «سیسلی» و «سزان» در آتلیه «فلیکس نادار»، نخستین لحظههای دریافتگری را ثبت کردند. مشکلات مالی خانواده دگا به خاطر جنگ ناگهانی، و نگرش ادگار دگا را نست به هنر و هستی به طور کلی تغییر میدهد «ادگار تحمل بدنام شدن خانواده را نداشت». به تدریج تمام دارایی و زندگی مرفه خود را از دست داد و آتلیه کوچکی در خیابان «پیگال» اجاره کرد و در آنجا مستقر شد. دگا حتا قادر نبود دستمزد مدلهایش را بپردازد. تابلوهای زنان جوان خدمتکار و زنان اتوکش با آن جامهها و اتاقهای کوچکشان مربوط به همان دوره است. دگا در سال 1917 چشم از جهان فرو بست.
هنر دگا فردی را نشان میدهد که در اساس یک بدبین است. او یقین ندارد که معنی زندگی را میداند و حتا مطمئن نیست زندگی وجود دارد. او یک شکاک است، مگر در یک مورد فریبندگی زندگی به صورت منظری دایمی که وی بدان شک نمیکند. تابلوی زنی با گلهای داوودی یک کمپوزیسیون عجیب است بر خلاف همه نقاشان آن زمان او پرتره را به کنار بوم کشانده است. مدل دگا به خارج از تابلو نگاه میکند که در ظاهر برای او آشناست ولی برای ما نامشخص و آزار دهنده. یک پرتره درخشانترین رنگها و قویترین کنتراستها را به طریقی مورد استفاده قرار میدهد که موجب جذابیت گردد، ولی موضوع اصلی او که پرتره باشد با تک رنگ کشیده شده و صورت او را با یک دستش پنهان کرده است. چرا دگا با این شیوه غریب ترکیببندی میکند؟ دگا از ما میخواهد تا احساس کنیم که به صورت تصادفی با زنی در کنار گل داوودی برخورد کردهایم. آنجا که رنوار از کل زندگی سخت به وجد آمده دگا فریفته اجزای آن شده است. ولی با تمام این احوالات دگا نقاش اسبها، بالرینها و نوشندگان نوشابه که غرق در رویای خویشند است. در تابلوهای او بسیاری بالرین وجود دارند عدهای رقصکنان، برخی بیحرکت و ثابت با حالاتی ظریف و درحال استراحت هستند. نیمرخهای ماهرانه نقاشی شدهای که در زیر پوششی از نور قرار دارند و لباسهای بالرینها همانند خرمنی از گل به رنگهای نشاطانگیز و مجموعهای از رنگهای سفید، آبی، زرد، سرخابی و سبز که آگاهانه در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و بر روی رنگ سیاه و یا قهوهای زمینه میدرخشند.
خبر / رادیو کوچه
تحقیقات جدید دانشمندان نشان میدهد میزان ذرات رادیو اکتیو در مناطق شمال شرقی ژاپن بیشتر از حد مجاز است. به گفته این دانشمندان، میزان آلودگی به حدی است که ممکن است بر کشاورزی تاثیر منفی بگذارد.
این مطالعه به وسیله اتحادیه تحقیقات دانشگاهی درباره علوم فضایی در مریلند انجام شده است.
این تحقیقات نخستین مطالعه جامع از آلودگی رادیو اکتیو در مناطق مختلف ژاپن پس از بروز حادثه در نیروگاه هسته ای فوکوشیما پس از زلزله و سونامی ماه مارس است.
در پی بروز حادثه در نیروگاه فوکوشیما، ذرات رادیواکتیو به وسیله باد بر فراز ژاپن و سواحل این کشور منتشر شد.
تحقیقات پیشین نشان داده بود که میزان آلودگی کمتر از حد خطرناک است.
اما این تحقیقات بیانگر آلودگی هشت برابر بیشتر از حد مجاز برای کشاورزی در مناطق اطراف فوکوشیما است.
محققان از دولت ژاپن خواستهاند تحقیقات بیشتری درباره آلودگی مناطق مختلف در ژاپن به مواد رادیواکتیو انجام دهد.
بیشتر بخوانید:
«آثار افزایش تشعشعات رادیو اکتیو در پایتخت ژاپن»
پیام صدر / گزارش
روز شنبه (12 نوامبر) هفتمین دورهی سمینار «صدای ما را بشنوید!» در کالج «تیلورز» مالزی برگزار شد. این سمینار فرصتی بود تا دانشجویان و علاقهمندان بتوانند با فعالان اجتماعی و انجمنهای غیردولتی در زمینههای مختلف آشنا شوند از جمله انجمنهای دفاع از حقوق زنان، کودکان بیسرپرست، دگرباشان و پناهندگان و همچنین انجمنهای مبارزه با بیماری ایدز، حامیان حیات وحش، محیط زیست و آزادی بیان.
در این برنامه 22 کارگاه آموزشی توسط دانشجویان، نمایندگان انجمنهای غیردولتی و افراد مستقل برگزار شد. یکی از این کارگاهها که به «اخلاق روزنامهنگاری» اختصاص داشت توسط «نفیسه مطلق» روزنامهنگار و عکاس ایرانی ساکن مالزی برگزار شد. وی در این برنامه با اشاره به اهمیت اخلاق در روزنامهنگاری، مخاطبان را با موقعیتهای تردیدآمیزی که روزنامهنگاران به صورت معمول با آن روبه رو هستند آشنا کرد. مطلق در بخشی از صحبتهای خود به معرفی کدهای اخلاقی در حرفهی روزنامهنگاری پرداخت و تاکید کرد که آشنایی و حساسیت مخاطبان رسانه با این کدها، تصمیمگیری روزنامهنگاران را دوراهیهای اخلاقی آسانتر میکند.
مسوولین این برنامه علاوه بر برگزاری کارگاههای متنوع از دو شخصیت مطرح مالزیایی نیز برای ایراد سخنرانی دعوت کرده بودند. یکی از این افراد «آیرین فرناندز» فعال برجسته و نام آشنای مالزیایی و موسس انجمن غیردولتی «تناگانیتا» بود. وی 65 سال دارد و سالهاست در زمینهی مسایل مربوط به حقوق کارگران مهاجر و اقشار تهیدست مالزیایی فعالیت میکند. فرناندز در سال 1995 با انتشار گزارشی با عنوان «تجاوز، شکنجه، و سواستفادههای غیرانسانی از کارگران مهاجر در بازداشتگاهها» به نشر اکاذیب محکوم شد و سرانجام در سال 2003 پس از 7 سال حضور در دادگاههای مختلف به یک سال حبس و منع از بعضی فعالیتهای سیاسی از جمله نامزدی مجلس محکوم شد. وی در سال 2005 به پاس «فعالیتهای موثر و شجاعانه خود در زمینهی «مبارزه با خشونت علیه زنان و سوءاستفاده از مهاجرین و کارگران تهیدست» مفتخر به دریافت جایزهی «Right Livelihood Award» شد. این جایزهایست که به لحاظ اعتبار جهانی بسیار به جایزه «نوبل» نزدیک است.
آرین فرناندز در سخنرانی خود در جمع دانشجویان به دورانی اشاره کرد که اقتصاد مالزی در زمینهی کشاورزی وابسته به کشت کائوچو بود. به گفتهی وی در آن زمان زنان و مردان به صورت مساوی فعالیت میکردند اما تغییر اقتصاد از کائوچو به روغن نخل توازن حقوق زنان و مردان روستایی را برهم زد. فرناندز معتقد است با توسعهی اقتصادی مالزی و بالارفتن درآمدها همچنان بخشی وسیعی از مردم این کشور در فقر زندگی میکنند و در این بین زنان و کودکان بیش از همه از انواع خشونت و محرومیت رنج میبرند.
وی همچنین با اشاره به نقش کارگران مهاجر در شکوفایی اقتصاد مالزی تاکید کرد: ضعف قوانین حمایتی از نیرویهای انسانی کشورها منطقه، صدور کارگر را به یک بردهکشی سازمان یافته و هولناک در عصر معاصر بدل کرده است. فرناندز با شرح چند پرونده به حوزهی قاچاق انسان در زمینهی بهرهبرداریهای جنسی اشاره کرد و گفت: سازمانهای جهانی اخطار دادهاند چنانچه در دو سال آینده در زمینهی مبارزه با قاچان انسان در مالزی گام موثری برداشته نشود کشور را در معرض تحریمهای اقتصادی جهانی قرار خواهند داد.
سخنران دیگر این برنامه،»ازرا زئید» نام دارد که در سالهای اخیر به علت حضورش در رادیو «اف.ام» به عنوان یک مجری جوان با ایدههای روشن و متفاوت در سطح کشور مطرح شده است. ازرا در این مراسم به دوران تحصیل و زندگیاش در کانادا اشاره کرد و گفت: در آن دوره برای ادامهی زندگی در کشور کانادا تلاشهای زیادی کردم اما ناگهان خودم را در موقعیت شغلی بسیار دورتر از علاقه و ایدههایم دیدم. چیزی که باعث شد من به سرزمین مادریام برگردم «اعتقاد و امید به تغییر» بود. من معتقدم که مالزی ظرفیت تغییر را دارد و برای این تغییر به ایدههای نو و جوانان پرانرژی، آگاه و امیدوار نیاز دارد. هر چند برای من بسیار مشکل بود که زندگی در یک کشور توسعهیافته مثل کانادا را رها کنم اما بزرگترین تصمیم خودم را گرفتم و به امید تغییر به مالزی بازگشتم.
حضور دانشجویان در فعالیتهای مختلف از جمله رقص، سرود و مسابقهی عکاسی شور و هیجان زیادی به حاشیهی مراسم بخشیده بود. در بیرون از سالنهای کنفرانس، میزهای زیادی به دانشجویان اختصاص داشت تا از طرق مختلف از جمله فروش عکس، نقاشی، تیشرت، و غیره به جمعآوری کمکهای نقدی بپردازند. در پایان مراسم کولین شافر، استاد کاناداییتبار این کالج، که مدیریت سمینار را بر عهده داشت از جمعآوری مبلغ هفت هزار رینگت خبر داد و در همان محل سه هزار رینگت این مبلغ به سیلزندگان کشور کامبوج تقدیم و مابقی نیز بین یازده انجمن شرکت کننده در این مراسم تقسیم شد.
شافر در گفتگو با رادیو کوچه گفت: ایدهی اولیهی این سمینار توسط یکی از استادان کالج تیلورز که پیش از من واحدی به نام «مشکلات جهانی» را تدریس میکرد مطرح شده. در واقع وی بر اساس کتابی به نوشتهی «ژان فرانسویز ریچادر» شکل اولیهی این سمینار را پایهگذاری کرد. در این کتاب به بیست مشکل مهم جهانی و راه حلهای آن پرداخته شده. من در ادامهی این مسیر با تغییراتی در شکل اجرای سمینار تلاش کردم تا دانشجویان علاوه بر آشنایی و بررسی این مشکلات با فعالان مطرح اجتماعی مالزی نیز آشنا شوند و از صحبتهای آنها در طی این برنامه بهره ببرد. به نظرم این تغییر، عمق و هیجان بیشتری به آن بخشیده است.
این استاد جوان کانادایی هدف اصلی سمینار را درگیری هر چه بیشتر دانشجویان و جوانان با مسایل و مشکلات اجتماعی داخلی و جهانی دانست و افزود: « من میخواهم شاگردانم تعامل با افراد تاثیرگذار جامعهشان را تجربه کرده و طی کارگروهی یک سمینار واقعی را از ابتدا تا انتها اداره کنند. این سمینار یک فرصت بسیار خوب جهت آشنایی دانشجویان برای کارهای داوطلبانه در انجمنهای مختلف ایجاد میکند که چه بسا در آینده به استخدام آنها نیز بیانجامد.»
کولین شافر معتقد است که این سمینار فرصت ایجاد تفکرهای انتقادی را به دانشجویان میدهد اما روزنامهنگارانی که از روزنامههای کثیرالانتشار مالزی برای پوشش خبری میآیند آن را جنجالی و حساسیتبرانگیز میخواند. در صورتیکه پرداختن به موضوعات مهم اجتماعی هدف اصلی این سمینار است. ما نیاز به گفتگو داریم و اگر شهروندان یک جامعه دربارهی مسایل مهم اجتماعیشان بحث و گفتگو نکنند رشد و توسعهی مثبتی در آن جامعه رخ نخواهد داد.
احمد باطبی/ رادیو کوچه
روزنامه انگلیسی «دیلی تلگراف» به نقل از منابع خود نوشته است: «… اسراییل به اوباما در مورد عدم حمله به ایران تضمینی نداده و این موضوع باعث افزایش نگرانیها مبنی بر حملهی اسراییل در تابستان آینده به ایران شده است …»
این روزنامه در ادامه میافزاید: «… باراک اوباما از اسراییل خواست تا بدون هماهنگی با کاخ سفید حملهای به ایران صورت نگیرد اما مقامات اسراییلی با رد این خواست گفتهاند که دیگر به دنبال اجازه آمریکا برای حمله ایران نیستند …»
در شرایط کنونی جنگ ایران و آمریکا، ایران با اسراییل، ایران با اسراییل و آمریکا، ایران با ناتو ، و … چقدر محتمل است. با توجه به وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی هر کدام از طرفهای مفروض، و همینطور شرایط جامعه جهانی آغاز چنین جنگی بعید به نظر میرسد؟
در بخشی از گزارش دیلی تلگراف آمده است:
«… اوباما پس از اطلاع از واکنش غیرمتعهدانهی نتانیاهو، به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا دستور افزایش نظارت بر اسراییل را داده است. اوباما در پی کشف مقاصد اصلی اسراییل است … »
استقلال نسبی اسراییل در تصمیمگیریهای اینچنینی بعید به نظر نمیرسد، اما عاملی که ادعای استقلال کامل اسراییل را از آمریکا به چالش میکشد این است که جنگ با ایران موضوعی نیست که مابین ایران و اسراییل روی دهد و در همین سطح باقی بماند. درگیری نظامی با ایران حداقل 18 کشور منطقه را درگیر خواهد کرد. مقامات ایرانی پیش از این نیز بارها اعلام کردهاند که در صورت برهم خوردن امنیت حکومت اسلامی، منطقه برای دیگر کشورها نیز امن نخواهد بود.
بیان چنین موضوعی در ادبیات دیپلماتیک به این معناست که حکومت ایران از هر شیوه اخلاقی و غیر اخلاقی برعلیه کشورهای همکاری کننده با مهاجمین در منطقه استفاده خواهد کرد.
از آن سو امنیت تثبیت نشده کشورهای جنگزده همچون عراق و افغانستان، در کنار خلا قدرت متمرکز در آسیای غربی، احتمال بحران در این منطقه و در نتیجه هرج و مرج جهانی را افزایش میدهد.
اولین تاثیر جنگ بر بازار نفت خاورمیانه به عنوان تامین کننده دو- سوم انرژی فسیلی جهان خواهد بود.
خطر تخریب چاههای نفت و خطوط لوله در پی حمله و یا اقدامات تلافیجویانه از سوی ایران، و ناامنی در ترانزیت نفت و گاز آسیای میانه و قفقاز، شبه جزیرهی عربستان و … واقعیتی است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
و همه اینها در شرایطی است که رکود اقتصاد جهانی، بسیاری از کشورها و خصوصن کشور های غربی و آمریکا را با مشکل مواجه کرده است. از این رو با برهمخوردن نظم موجود اقتصادی خاورمیانه، این بحران نیز وارد مرحله جدیدتری خواهد شد.
موقعیت ایران نسبت به آمریکا به عنوان بزرگترین حامی اسراییل و یا یکی از طرفهای احتمالی جنگ با ایران، در مواجهه با فشار اقتصادی جنگ بهتر است.
در تمامی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی 1977، ایران به شکلهای مختلف تحت تحریم و فشارهای گوناگون قرار داشته و حکومت آن همواره شهروندان خود را به ریاضت واراد کرده است. اما شرایط دستگاه حکومتی آمریکا اساسن متفاوت بوده و تحمیل ریاضتهای اینچنینی به مردم به این سادگی نیست.
بحران اقتصادی سالهای اخیر آمریکا و ورشکستگی بیش از 300 بانک این کشور، بدهی، کسری بودجه، بیکاری و اعتراضات مردمی اخیر نظیر جنبش وال استریت، مشارکت آمریکا را در جنگ دیگر با مشکل مواجه میکند.
برآورد اولیهی آمریکا در جنگ با عراق حدود 50 میلیارد دلار اعلام شده بود اما در عمل بیش از 1000 میلیارد دلار صرف این جنگ شد و این موضوع در کنار تجربه جنگ افغانستان و عراق افکاری عمومی آمریکا را نسبت به آغاز جنگی دیگر و تامین هزینههای مالی و نیروی انسانی حساستر میکند.
صرفنظر از تمامی این موارد، موضوع بهار عربی و تحولات پیرامون آن در منطقه خود مقوله دیگریست.
پس از سرنگونی رهبران دیکتاتور کشورهای عربی، عملن فضا برای فعالیت گروههای اسلامگرا باز شد.
شور انقلابی در کنار تجربه حضور نیروهای غربی در عراق و افغانستان تحریکپذیری مسلمانان این کشورها را برای عکسالعمل ضد غربی تقویت میکند.
چنین وضعیتی، دیگر کشورهای عربی که هنوز رژیم سابق در آنها برقرار هست را نیز در همراهی با کشورهای غربی محتاطتر میکند.
با این شرایط بعید به نظر میرسد که اسراییل به صورت خودسر، و مستقل از آمریکا و جامعه جهانی جنگی تمام عیار و یا بلند مدت بر علیه ایران آغاز کند.
با این شرایط اسراییل با موضوعگیریهای تحریکآمیز و جنگطلبانه چه هدفی را دنبال میکند؟
بحران اقتصادی سالهای اخیر آمریکا و ورشکستگی بیش از 300 بانک این کشور، بدهی، کسری بودجه، بیکاری و اعتراضات مردمی اخیر نظیر جنبش وال استریت، مشارکت آمریکا را در جنگ دیگر با مشکل مواجه میکند
ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا با ماموریت پوشش اقیانوس هند در کشور بحرین مستقر بوده و بیش از صد کشتی جنگی و زیردریایی غربی نیز در محدوده خلیچ فارس حضور دارند. در این سو نیز ارتش ایران با چهار نیرو، سپاه پاسداران با پنج نیرو و نیروی مقاومت بسیج قراردارند.
اما آمریکا و یا اسراییل به دلیل برتری در تکنولوژی و ابزار آلات جنگی این امکان را دارند که در حملهای هواپایه و دریاپایه و بدون ورود به داخل ایران، برخی تاسیسات اتمی و یا حیاتی ایران را هدف قرار دهند.
این در حالی است که ابزارآلات جنگی نیروی هوایی و دریایی ایران عمومن بومی و ابتدایی، و یا فرسوده و یا فاقد توان برابری با امکانات طرف مقابل هستند.
موشکهای دوربرد آمریکایی و اسراییلی چه از عرشه ناوگان جنگی مستقر در خلیج فارس، و چه از خاک اسراییل و دیگر کشورهای منطقه، امکان رسیدن به خاک ایران را دارند.
به فرض پذیرش ادعای ایران مبنی بر در اختیار داشتن موشکهای دوربرد، ایران تنها میتواند در اقدامی مشابه اهدافی را در کشور اسراییل مورد حمله قرار دهد. و این در حالی است که ایران فاقد توان راهاندازی سپر موشکی بوده ولی اسراییل و آمریکا در مدت زمان کوتاهی میتوانند سپر موشکی مناسب را هم برای اسراییل، و هم برای دیگر کشورهای منطقه برپا کنند.
در صورت بروز چنین درگیری بین ایران و اسراییل، باز هم نمیتوان آن را جنگ نامید. در مباحث نظامی و در رتبهبندی درگیریهای نظامی به چنین وضعیتی پیکار گفته میشود که درجه آن از جنگ و یا رزم پایینتر است.
با این شرایط آغاز جنگی تمام عیار برای هیچکدام از طرفهای درگیری ممکن به نظر نمیرسد، اما در پیکاری اینچنینی طبعن طرف مغلوب ایران خواهد بود. و تنها عاملی که مسیر این حوادث را به سویی دیگر تغییر میدهد، دستیابی ایران به سلاح اتمی است.
در صورت عدم بروز پیکار نیز، حداقل نتیجه حاصل از رجزخوانی اسراییل و کشورهای پیرامون آن، زمینهسازی برای اعمال تحریمهای بیشتر، و فلجسازی حکومت ایران خواهد بود.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 15 نوامبر، رهبران مخالفان حکومت بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، به منظور بررسی نحوه دستیابی به وحدتنظر در مبارزات سیاسی در جلسهای در مقر اتحادیه عرب در قاهره شرکت میکنند. همزمان گزارشها از کشته شدن 70 معترض به دست نیروهای امنیتی خبر دادهاند.
این در حالی است که فشارهای بینالمللی برای منزوی کردن این حکومت شدت گرفته است.
در داخل سوریه نیز، به گفته منابع مخالف حکومت، روز گذشته بین نیروهای دولتی و نظامیانی که به مخالفان پیوستهاند در روستایی در جنوب سوریه درگیری روی داد که در نتیجه آن، چندین غیرنظامی و شماری افراد نظامی جان خود را از دست دادند.
بیشتر بخوانید:
«وقوع درگیریهای خونین در سوریه»
خبر / رادیو کوچه
ماریو مونتی، گزینه نخست وزیری ایتالیا گفته است امیدوار به تشکیل دولتی است که بتواند تا انتخابات عمومی آینده در سال ۲۰۱۳ دوام بیاورد. آقای مونتی به مردم ایتالیا هشدار داد که برای خروج این کشور از بحران بدهی باید «فداکاری» کنند.
ماریو مونتی پس از نخستین روز رایزنی برای تشکیل دولت جدید صحبت میکرد. این گفتوگوها با احزاب کوچک انجام شد.
او سهشنبه با احزاب اصلی در پارلمان ایتالیا صحبت کرد.
آقای مونتی جایگزین سیلویو برلوسکنی میشود. او یک اقتصاددان و از کمیسرهای پیشین اتحادیه اروپا است.
آقای مونتی گفت اگر قرار باشد انتخابات زودتر از موعد مقرر برگزار شود، عمر کوتاه دولت اعتبار تصمیماتش را به زیر سوال خواهد برد.
بیشتر بخوانید:
«مونتی، اقتصاددان ایتالیایی مسوول تشکیل دولت شد»
خبر / رادیو کوچه
وکلای دومینیک استراوس کان، رییس پیشین صندوق بینالمللی پول روز سهشنبه، 15 نوامبر، علیه چند روزنامه به خاطر نقض حریم خصوصی او و همسرش شکایت میکنند.
روزنامههای فرانسه در روزهای گذشته گزارشهایی را در رابطه با ارتباط آقای استراوس کان با یک شبکه فحشا در شهر شمالی لیل منتشر کردهاند.
چند روزنامه هم گمانهزنیهایی را درباره اختلاف میان آقای استراوس کان و همسرش، آن سینکلر چاپ کردهاند.
وکلای آقای استراوس کان میگویند آنها با هدف جلوگیری از نقض حریم خصوصی او و خانوادهاش از روزنامهها شکایت خواهند کرد.
به نوشته بیانیه وکلای آقای استراوس کان، روزنامهها با نقل قول از افراد بینام به انتشار اطلاعات نادرست دست زدهاند.
به نوشته بعضی از روزنامههای فرانسه، اتهام ارتباط آقای استراوس کان با شبکه فحشا باعث تیرگی رابطه او با همسرش شده است.
روزنامه ها این اطلاعات را به نقل از دوستان خانوادگی ولی بدون اشاره به نام آنها منتشر کردهاند.
آقای استراوس کان که از بخت های نامزدی حزب سوسیالیست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه به شمار میرفت، پس از متهم شدن به تجاوز به یک خدمتکار هتل از ریاست صندوق بینالمللی پول استعفا داد.
اتهام های مطرح شده علیه آقای استراوس کان در این رابطه در ماه اوت لغو شد.
ماه گذشته نیز یک دادگاه در فرانسه شکایت یک نویسنده جوان علیه دومینیک استراوس کان را رد کرد.
بیشتر بخوانید:
«از عمل جنسی که در آمریکا مرتکب شدم پشیمانم»
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: العربیه.نت
شنبه 11-11-2011 تهران لرزید، اما نه به خاطر زلزلهای که هشدار وقوع آن از چند سال پیش داده میشود، بلکه در اثر انفجاری کیلومترها آن طرفتر. منابع مطلع در گفت و گو با «العربیه.نت» جزییات بیشتری از حادثه را بازگو کردند.
منابع رسمی ایران اعلام کردند که انفجار روز شنبه در پادگان سپاه در بیدگنه شهر ملارد در 45 کیلومتری تهران در حین انتقال مهمات رخ داد. شدت انفجار به اندازهای بود که نه تنها مناطق اطراف محل انفجار، ساکنان تهران هم صدای آن را شنیدند و لرزش زمین را حس کردند.
ساکنان تهران تاکید میکنند که صدای چند انفجار شنیدند نه یک انفجار. منابع سپاه پاسداران در این باره اخبار مختلفی اعلام کردند از جمله این که انفجار دوم ناشی از سرایت آتش به یک کارخانه پتروشیمی در نزدیکی محل حادثه است.
خبرگزاری «فارس» به نقل از روابط عمومی کل سپاه، سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران با اعلام این خبر گفت: انفجار هنگامی صورت گرفت که یک محموله مهمات از زاغه در حال خارج شدن به سمت منطقه مورد نظر بود که متاسفانه به محض خروج از زاغه این حادثه اتفاق افتاد.
سپاه پاسداران ایران شمار کشته شدگان انفجار را 17 نفر اعلام کرد. این در حالی است که شمار قربانیان را ابتدا 27 نفر اعلام کرده بود. برپایه اطلاعیه سپاه که روز یکشنبه منتشر شد،حسن تهرانی مقدم مسئول سازمان خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه بوده است. وی همچنین بنیانگذار «توپخانه و موشکی سپاه» در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق معرفی شده است.
منابع رسمی ایران به ویژه مسئولان سپاه، انفجارهای یکشنبه را یک حادثه اعلام کردهاند و هرگونه احتمال خرابکاری را رد میکنند.
منابع غیر دولتی اما خبرهای دیگری از ماجرا منتقل میکنند. آن چه که بر تشکیک به روایت رسمی دامن میزند، عملکرد نیروهای سپاه در روز حادثه بود. از جمله این که به گزارش روزنامههای امروز تهران، مقامات نظامی به آمبولانسهای بیمارستانهای غیر نظامی اجازه ورود ندادند و حتا آن مجروحانی که در بیمارستانهای تهران و کرج بستری شده بودند را خارج و به بیمارستانهای سپاه پاسداران از جمله خاتم الانبیا منتقل کردند.
منابع غیر رسمی از کشته شدن 40 نفر در حادثه خبر دادند. اما سایت اصلاح طلب «ندای سبز» به نقل از منابع خود نوشت که دست کم 100 نفر در حادثه مفقود شدهاند. به عبارتی شدت حادثه به گونهای بود که امکان شناسایی اجساد متلاشی شده وجود ندارد.
جزییات بیشتر
یک منبع مطلع که خواسته نامش فاش نشود به «العربیه.نت» گفت، حادثه در اثر انفجار سوخت جامد موشک های «سجیل» سپاه پاسداران روی داد.
بنا به گفته این منبع مطلع، پادگان سپاه ملارد محل انبار بخشی از موشکهای سجیل و موشکهای شهاب سه بود. موشکهای سجیل این قابلیت را دارند که برای پرتاب سکوی ویژه نیاز ندارند از همین رو شلیک آنها آسان است.
بنا بر این اطلاعات درپی تهدیدهای اخیر از سوی کشورهای غربی و اسراییل در خصوص حمله به ایران به دلیل برنامه اتمیاش، مسولان بلند پایه نظام تصمیم میگیرند موشکهای سجیل را از انبار خارج کرده و در کویر مستقر کنند. این اقدام به دو منظور صورت گرفت، نخست حفاظت از موشکها در صورت حمله احتمالی به انبار و دوم توزیع جغرافیایی و آمادگی برای شلیک آنها در صورت آغاز هرگونه جنگ احتمالی.
عملیات انتقال موشکها عملیاتی محرمانه و لوجستیکی است از همین رو حسن تهرانی مقدم مسئول سازمان خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه که مسوول اصلی پروژه موشکهای بالستیک محسوب میشد، در محل حادثه حاضر بود. دیگر افراد حاضر نیز از سربازان وظیفه و معمولی نبودند بلکه کادر سپاه بودند و شماری از آنها درجهدار هستند.
در حین انتقال اجزای موشکها، انفجار ناگهانی رخ داد. سوخت جامد سوختی نیست که در اثر گرمای هوا منفجر شود و شعلهور شدن آن نیازمند محرکهایی است. مسئولان سپاه میگویند انفجارهای دیگر در اثر انفجار دیگر روی دادهاند.
اما نکته قابل توجه این است که در سایت پدافند هوایی در شهر ملارد نیز انفجار روی داد. این سایت در فاصله سه کیلومتری زاغه مهمات قرار دارد و به همین دلیل انفجار در آن نیازمند عملی مستقل است.
از همین رو منبع مطلع در گفت و گو با «العربیه.نت» تاکید میکند که حادثه انفجار شهر ملارد، در نتیجه خرابکاری یا یک عامل تعمدی بیرونی بوده است که موفق شده در سر بزنگاه، سوختهای خارج شده از انبار را منفجر سازد. هشدار به پایگاه سپاه در پارچین پس از انفجار در پایگاههای ملارد، از دیگر دلایلی است که به عنوان نشانه خرابکاری بودن انفجارها مطرح شده است.
خبر / رادیو کوچه
دهها نفر از جمله تعدادی از سربازان ارتش سوریه در خشونتهای مختلف در سراسر این کشور کشته شدهاند.
به گزارش مخالفان حکومت بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، در یکی از حوادث مربوط به روز دوشنبه، 14 نوامبر، دستکم ۲۰ نظامی در درگیری با سربازان فراری در یک شهر جنوبی در نزدیکی مرز اردن کشته شدند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، این درگیری در مجموع ۴۰ کشته بر جای گذاشته است.
این در حالی است که اتحادیه اروپا تحریمهای سوریه را گسترش داده و شاه اردن هم خواهان کنارهگیری بشار اسد از ریاست جمهوری این کشور شده است.
مخالفان در سوریه همچنین از کشته شدن ۵۱ غیرنظامی از جمله ۲۱ نفر در شهر درعا خبر دادهاند.
تعداد تلفات روز دوشنبه در شهر حمص نیز ۱۳ نفر اعلام شده است.
همزمان با ادامه خشونتها در سوریه، کشورهای غربی و دولتهای عربی فشار خود را بر بشار اسد برای کناره گیری افزایش دادهاند.
اتحادیه اروپا دوشنبه از اعمال تحریمهای تازه علیه سوریه خبر داد.
وزرای خارجه اتحادیه اروپا نام ۱۸ نفر دیگر از مسوولان حکومت سوریه را به فهرستهای تحریمهای خود اضافه کردند.
اتحادیه اروپا پیش تر ۵۶ نفر دیگر از نزدیکان بشار اسد را تحریم کرده بود.
از سوی دیگر، اعطای وام بانک سرمایه گذاری اروپا به سوریه به حالت تعلیق در آمده است.
در همین حال علیاکبر صالحی و مراد مدلسی، وزیران خارجه جمهوری اسلامی و الجزایر، در یک مکالمه تلفنی در مورد وضعیت سیاسی سوریه گفتوگو کردند و به گزارش منابع رسمی ایران، «با اشاره به جایگاه مهم سوریه در منطقه» بر لزوم تلاش برای حل مسایل این کشور «با محوریت مقابله با مداخله خارجی و تحقق روند اصلاحات در این کشور» تاکید ورزیدند.
براساس این گزارش، آقای صالحی گفت که از نظر دولت جمهوری اسلامی به عنوان یکی از حامیان دولت دمشق، میتوان مشکلات را بدون مداخله خارجی «و در چارچوب نظام این کشور» حل کرد و ایران آماده رایزنی منطقهای برای کمک به تحقق چنین راه حلی است.
بیشتر بخوانید:
«به جای بشار اسد بودم از سمت خود کنارهگیری میکردم»
پیمان عابدی/ رادیو کوچه
شاخصههای کلی ادبیات خارج از ایران را از سه زاویه میتوان بررسی کرد: مکان، موضوع، و دیدگاه. به لحاظ مکانی یعنی ادبیاتی که در خارج از ایران منتشر شده (و جدا از مسئلهی سانسور، تفاوتی از لحاظ فرم یا محتوا با آثار مشابه در داخل کشور ندارد)، به لحاظ موضوعی یعنی ادبیاتی که به «تبعید» یا «مهاجرت» یا مسایل مربوط به آن میپردازد، (و باز هم میتواند تفاوتی از لحاظ فرم یا محتوا با آثار مشابه در داخل کشور نداشته باشد) و اما مهمتر از همه، به لحاظ دیدگاه آن نوع ادبیاتی است که جز در مهاجرت - یا تبعید- نمیتوانست پدید آید. در دو بخش اول، نمونههای داخل و خارج را میتوان کنار هم گذاشت و با هم طبقهبندی کرد. اما این بخش سوم را باید به شکلی دیگر دید و خواند و ارزیابی کرد. در واقع همین بخش است که میتواند بر ادبیات داخل کشور نیز تاثیرگذار باشد. برای نمونه، اغلب شعرهای کتاب اول «ساقی قهرمان»، رمانها و مجموعه داستانهای اول «نسیم خاکسار» و بسیاری آثار دیگر میتوانستهاند در ایران هم آفریده شوند. فقط شاید نمیتوانستهاند منتشر شوند.
از طرف دیگر آثاری هستند که تنها ویژگیشان این است که به زندگی در مهاجرت میپردازند یا شخصیتهای مهاجر در آثارشان حضور دارند. اما بخش اصلی ادبیات مهاجرت آثاری است که جز در مهاجرت و جز در اثر زندگی در مهاجرت نمیتوانسته آفریده شود، و مهم هم نیست که این آثار حتمن به فارسی نوشته شدهاند. این آثار را نگاه نویسنده به جهان و به خودش و روح و جان شخصیتهای آثارش از آثار دیگر مهاجرت و از آفرینشهای داخل ایران متمایز میکند. «ساسان قهرمان» در بحثی با عنوان «خطوط موازی و نقطهی تقاطع» با بررسی جنبههای تشابه و تفاوت چهار رمان منتشر شده در خارج و داخل ایران به نتیجهگیری جالبی میرسد. آن چهار رمان عبارت بودند از: «آزاده خانم و نویسندهاش» نوشته «رضا براهنی» (منتشر شده و در ارتباط با مسایل ایران) ، «آینههای دردار» نوشته «هوشنگ گلشیری» (منتشر شده هم در ایران و در خارج و در ارتباط با مسایل ایران و مهاجرت – و البته از زاویهی نگاه از درون به بیرون) ، «بادنماها و شلاقها» از «نسیم خاکسار» (منتشره در اروپا و در ارتباط با مسایل تبعید) و «کافه رنسانس» اثر «ساسان قهرمان» (منتشره در آمریکای شمالی و در ارتباط با مسایل مهاجرت).
قهرمان بر این نظر است که این چهار رمان از جنبهی نگاه و پایانبندی دارای تشابهات بسیار و تفاوتهای اندکی هستند. همچنین موضوع مرکزی همهی آنها هم نوعی «تعلیق» است. این عدم ثبات، نبود «گذشته» و «آینده» ای که به صورتی عادی در پیوندی ارگانیک و همنفس با یکدیگر و با «اکنون» باید باشد، این معلق بودن، هراس و تلاش برای نتیجهای نامعلوم در هر دو بخش وجود دارد، و برآیند آن هم به قول ساسان قهرمان ادبیاتی است با یک مفهوم مرکزی یعنی تعلیق.
به تقریب میتوان گفت که موضوعات مطرح شده در آثار ادبی نویسندگان مهاجر دارای ویژگیهای ادبی، اجتماعی مشترکی هستند که برخی از آنها عبارتند از :برخورداری از آزادی درونی، تبیین تاویلات فردی از واقعیت و بومیت زبان، عبور از کهن الگوها و اسطورهپردازیهای معمول، نیاز به درک فردیت آگاه و نقش ادبی- اجتماعی نویسنده در آگاهی بخشیدن به همزبانان و عبور از بیزبانی، عبور از من مصطلح ادبی و درک من واقعی و اجتماعی توسط نویسندهی مهاجر.
آنجلا نوبهار / عکس / رادیو کوچه
گروهی از ایرانیان خارج از کشور به تازگی اقدام به راهاندازی کمپینی درباره محرومیتهای تحصیلی مردم ایران کردهاند. این کمپین با نام «میتونی حلش کنی؟»، از روز ۲۰ آگوست ۲۰۱۱ در آلمان شروع به کار کرده و روز نهم سپتامبر نیز وبسایت پارسی آن افتتاح شده است.
بیشتر بخوانید:
«میتونی حلش کنی؟»
گروهی از ایرانیان خارج از کشور به تازگی اقدام به راهاندازی کمپینی درباره محرومیتهای تحصیلی مردم ایران کردهاند. این کمپین با نام «میتونی حلش کنی؟»، از روز ۲۰ آگوست ۲۰۱۱ در آلمان شروع به کار کرده و روز نهم سپتامبر نیز وبسایت پارسی آن افتتاح شده است.
در زیر توضیحاتی از سوی این کمپین ارایه شده است:
کمپین «میتونی حلش کنی؟» کمپینی است که تلاش میکند درباره محرومیت تحصیلی گروهی از مردم ایران، آگاهی بدهد و مردم را به عمل برای متوقف کردن تبعیض تحصیلی تشویق کند.
گروههایی که از تحصیل محروم میشوند، بسیار متفاوتند: فعالان سیاسی، حقوق بشری و اقلیتهای مذهبی. کمپین با آغاز سال تحصیلی در ایران کار خود را شروع کرد چراکه اگر جوانی از تحصیل محروم شود، آینده او ویران خواهد شد و نمیتواند آیندهای که برای خودش آرزو کرده است را بسازد.
برای آگاهیرسانی، کمپین دنیای مجازی و واقعی را با ساختن یک بارکد مخصوص که به آن «کیو آر کد» یا Quick response به معنای پاسخ سریع میگویند بههم وصل کرده است. کسانی که تلفن هوشمند دارند مانند آیفون میتوانند این کد را اسکن کنند. این کدها روی تیشرتهای فعالان کمپین، روی کارت پستالها، و برچسبهای تهیه شده توسط کمپین به چشم میخورند.
با اسکن کردن این کد، صفحه اینترنتی کمپین باز میشود و آنجا از بازدیدکنندگان درخواست میشود که فیلمی یکدقیقهای را نگاه کنند. بعد از تماشای فیلم بازدیدکنندگان میتوانند به افرادی مانند بانکیمون، دبیر کل سازمان ملل متحد یا ناوائندیم پیلی، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، و در ایالات متحده به نمایندگان مجلس سنای خود نامه درخواست رفع محرومیت تحصیلی در ایران را بفرستند.
کمپین امیدوار است، هزاران نفر به افراد یاد شده در بالا نامه بفرستند تا آنها رسیدگی به این مسئله را در فهرست کارهای اولیهشان قرار دهند و به دولت ایران برای رفع محرومیت تحصیلی، فشار بیاورند.
تا به حال بیش از ۱۰۰۰۰ ایمیل فرستاده شده است و به تازگی بخش پارسی سایت نیز راهاندازی شده است. این کمپین پس از کشور آلمان در کشورهایی چون ایالت متحده آمریکا، انگلستان، برزیل، ایتالیا، فرانسه، اسلواکی و حتا آفریقای جنوبی هم به راه افتاده است. به گفته مسوولین کمپین «از نکات قابل توجه کمپین این است که بسیاری افراد که بیشتر دانشجو هستند، در کشورهای مختلف به کمپین نامه دادهاند و میخواهند این کمپین را، در کشور خودشان هم به راه بیاندازند. بسیار جالبتر اینکه، بیشتر آنها غیرایرانی هستند و این مشکل را درک میکنند. مثلن در آلمان کسانی از کشورهای اروپای شرقی که کشورهایی کمونیستی بودهاند، از کمپین حمایت کردهاند.»
از دیگر نکات کمپین «میتونی حلش کنی؟» این است که برای اولینبار ایرانیان را جدا از مذهب و مسلکی که دارند، به عنوان شهروند میبیند و دانشجویان بهایی و بهاییمذهبها که در خارج از کشور وارد این فعالیتها شدهاند، فقط برای پیروان آیین خودشان فعالیت نمیکنند، بلکه برای همه ایرانیان محروم از تحصیل در تلاش هستند. بنابراین به عنوان بخشی از ملت ایران عمل میکنند.
این کمپین به نماینده شورای حقوق بشر، در مورد ابعاد تضییقاتی که در ایران و در پیوند با دانشجویان، به دلایل معنوی، سیاسی، عقیدتی و … بهوجود آمده، اطلاعات میدهد.
این مسئله در مورد دبیر کل سازمان ملل و روسای دولتهای کشورهای اروپاییای که ایرانیان در آنجا شرکت دارند نیز صادق است. همینطور مراجعه به کمیسیونهای حقوق بشر پارلمانهای اروپایی، یکی از فعالیتهای اصلی است.
اگر اثر این فعالیتها، کم هم باشد، ولی بیاثر نیست.
گالری:
«کمپین «میتونی حلش کنی؟»
رادیو کوچه
عید غدیر- غدیرخم نام ناحیهای میان مکه و مدینه است که به اعتقاد شیعیان پیامبر اسلام در حجهالوداع، علی را «ولی» پس از خود اعلام کرد. 18 ذیالحجه، سالروز این واقعه میان شیعیان به «عید غدیرخم» شهرت دارد.
محمد، پیامبر اسلام در بازگشت از آخرین حج خود همه مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در غدیرخم جمع کرد و شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابیطالب را بهعنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب «الله» معرفی کرد. گرچه در تفسیر حدیث غدیرخم در بین مسلمانان شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی و دوستی با او را میدانند و اظهار خواستهاش که علی به عنوان پسر عمو و فرزند خواندهاش جانشین او در مسوولیتهای خانوادگیاش پس از مرگ شود.
1630 میلادی- «یوهانس کپلر» (Johannes Kepler) دانشمند، ریاضیدان و ستارهشناس سرشناس آلمانی درگذشت. کپلر را پدر علم ستارهشناسی جدید میدانند. کپلر یکی از طرفداران سرسخت نظریه خورشید مرکزی یا منظومه شمسی بود و ادعا کرد که سیارهها در مدارهای بیضوی به دور خورشید میچرخند و خورشید تنها نیروی اداره کنندهی مدارهای سیارات است.
وی با تحقیق دربارهی ستارگان و سیارات، توانست قوانین معروف «کپلر» که امروزه به عنوان قوانین سهگانهی کپلر در ستارهشناسی به کار میرود، را ارایه دهد.
قانون اول او مبنی بر بیضی بودن مدار حرکت سیارات به دور خورشید، است. براساس قانون دوم کپلر هر سیاره حین گردش در روی مدار، سرعتش را تغییر میدهد و با نزدیک شدن سیاره به خورشید، بر سرعتش اضافه میشود. وی در قانون سوم معتقد است زمان گردش کامل سیارههایى که به خورشید نزدیکترند، کمتر از سیارههایى است که از خورشید دورند. این نظرات و به ویژه نظریه حرکت سیارهها، در آن زمان با مخالفت فراوانی مواجه شد.
این ستارهشناس کتابهای «رموز جهان» و «نجوم جدید» را نیز منتشر کرد.
1864 میلادی- در جریان جنگ داخلی آمریکاییان، ژنرال «ویلیام شرمن» (William Tecumseh Sherman) فرمانده یک واحد از نیروهای ایالات شمالی که موفق به تصرف شهر آتلانتا پایتخت ایالت جورجیا از اعضای کنفدراسیون ایالات جنوبی شده بود، به سربازانش دستور داد که در ساعات شب شهر را آتش بزنند. «شرمن» بعدها برای دفاع از این عمل خود گفته بود که دستور داده بود که انبار تدارکات کنفدراسیون و ایستگاه راهآهن آتش زده شود که تقریبن همه شهر از میان رفت.
1887 میلادی- «جورجیا اوکیف» (Georgia Totto O’Keeffe) نقاش زن آمریکایی ایالت ویسکانسین متولد شد.
او به تحصیل هنر در انستیتو هنر شیکاگو پرداخت و پس از آن در اتحادیه دانشجویان هنر در نیویورک تحصیل کرد.
اوکیف در 1915 یکی از پیشگامان نقاشی آبستره در آمریکا بود و از کارهایش در این سبک میتوان به تابلوی «موسیقی سبز و آبی» اشاره کرد. پس از آن شروع به کشیدن گلها و یا سوژههایی با موضوعات معماری کرد که اغلب نیز حالتی سورئال داشتند. در ۱۹۲۹ اوکیف برای پیدا کردن ایدههای جدیدی برای نقاشیهایش سفری به نیومکزیکو داشت و در آنجا ساکن شد.
در ۱۹۷۱ به علت کمسویی دید چشمهایش مجبور شد تا از کشیدن نقاشی دست بکشد. در ۱۹۷۷ «جرالد فورد»، رییس جمهوری وقت ایالات متحده آمریکا، مدال آزادی رییس جمهوری (بالاترین جایزهای است که از سوی رییس جمهوری کشور به شهروندان آمریکایی داده میشود) را به جورجیا اوکیف اعطا کرد. اوکیف همچنین در ۱۹۸۵ مدال ملی هنر را گرفت.
1988 میلادی- دولت فلسطین برای اولین بار توسط سازمان آزادیبخش فلسطین در چنین روزی در الجزایر تشکیل شد.
پس از مطرح شدن مسئله فلسطین بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان یک مسئله بینالمللی، آغاز انتفاضه 1987 بار دیگر، توجه جهانیان را به این مسئله معطوف کرد. در اولین ماههای سال 1988 بسیاری از فلسطینیان در اعتصابات و تظاهرات شرکت کردند. در ژوئیه همان سال، اردن که روابط اقتصادی سیاسی با کرانه باختری برقرار کرده بود، به این روابط خاتمه داد و سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان نماینده مردم این منطقه معرفی شد.
در نیمه نوامبر 1988 شورای ملی فلسطین در الجزایر تشکیل جلسه داد و موجودیت «دولت مستقل فلسطین» را اعلام کرد. در طی 10 روز پس از این جلسه، 54 کشور موجودیت آن را به رسمیت شناختند و «یاسر عرفات» به عنوان رییس جمهوری این کشور در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ژنو به توضیح برنامههای خود پرداخت.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1320 خورشیدی- «بیژن نجدی» شاعر و نویسنده معاصر ایرانی متولد شد. او کارشناس ارشد رشته ریاضیات و دبیر دبیرستانهای لاهیجان بود. وی برنده جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی نیز شده است.
1347 خورشیدی- «رهی معیری» غزلسرای معاصر در سن 59 سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. وی که در سال 1288 خورشیدی (30 آوریل 1909) در تهران به دنیا آمده بود در موسیقی و نقاشی هم، ذوق و مهارت داشت. وی علاوه بر غزل، مثنوی و ترانه هم میسرود.
1969 میلادی- بزرگترین تظاهرات مسالمتآمیز ضد جنگ ویتنام با شرکت بیش از دویست و پنجاه هزار نفر در شهر واشینگتن پایتخت آمریکا برگزار شد. در این تظاهرات تنی چند از سیاستمداران آمریکایی نیز شرکت کرده و خواستار قطع این جنگ شده بودند.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
Iranian history
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، فیدل کاسترو، رهبر پیشین کوبا در مقالهای هشدار داده است که حملهای توسط اسراییل به ایران احتمال دارد به «جنگی خونین با پیامدهای غیرقابل محاسبه جهانی» منجر شود. وزیر خارجه فرانسه نیز در این خصوص هشدار داد.
آقای کاسترو در مقالهای که در روزنامه دولتی کوبا چاپ شد نوشت: «به طور اجتنابناپذیری، جنگی خونین به راه خواهد افتاد. شکی در این باره نیست.»
رهبر پیشین کوبا نوشت درحالی که ناتو هنوز عملیات در لیبی را به پایان نبرده «به نظر می رسد نگاهش را به ایران دوخته و در مسیر جنگ باشد.»
از سویی دیگر وزیر خارجه فرانسه هشدار داده است که اقدام نظامی علیه ایران به دلیل برنامه هستهای این کشور، جهان را به «ورطهای غیرقابل مهار» خواهد کشاند.
آلن ژوپه بعد از نشست وزاری خارجه اتحادیه اروپا در بروکسل گفت که این اتحادیه تحریمها علیه ایران را تشدید خواهد کرد و از «بانک سرمایهگذاری اروپا» خواهد خواست تا پرداخت وام به جمهوری اسلامی ایران را متوقف کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه،آقای ژوپه در همین حال تاکید کرد: «آشکار است که گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که ایران در حال پیشرفت در زمینه ساخت تسلیحات هستهای است. این خطری بزرگ برای ثبات منطقه و جهان است.»
با وجود این وزیر خارجه فرانسه هشدار داد که هر گونه «مداخله نظامی، بدترین اقدام خواهد بود و ما را به ورطه ای غیرقابل مهار خواهد کشاند.»
پیش از این وزیر خارجه آلمان نیز مشارکت این کشور در هرگونه گفتوگو درباره اقدام نظامی احتمالی علیه ایران را رد کرده بود.
در هفتههای اخیر گمانه زنیها درباره برنامهریزی احتمالی اسراییل برای حمله به ایران بار دیگر اوج گرفته است.
بیشتر بخوانید:
«انتخابات آزاد تهدیدهای بینالمللی را مانع میشود»
«برخلاف نظر احمدینژاد، در هولوکاست شش میلیون یهودى کشته شد»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشها از آمریکا، روز دوشنبه، به وقت واشینگتن، پلیس این کشور اردوگاه معترضان هوادار جنبش «وال استریت» را در شهر اوکلند در ایالت کالیفرنیا جمع آوری کرده است.
پلیس ضدشورش پس از اخطار به تجمع کنندگان اقدام به جمعآوری چادرهای آنها کرده است.
پلیس اوکلند علت تخلیه و اشغال محل تجمعکنندگان در این شهر را نیاز به بررسی جزییات حادثه شلیک به یک جوان ۲۵ ساله در روز پنجشنبه گذشته اعلام کرده و گفته که این منطقه تا هنگام کامل شدن تحقیقات جنایی و پزشکی قانونی بسته خواهد بود.
در جریان حادثه روز پنجشنبه، کاید اولا فاستر، که از تجمعکنندگان در برابر مرکز فرانک اوگاوا اوکلند بود، در جریان یک تیراندازی کشته شد.
همچنین پلیس اوکلند ۳۲ نفر از معترضان را که در برابر تخلیه محل مقاومت کردند، بازداشت کرده است.
پیشتر، پلیس در شهرهای پورتلند و سالتلیک سیتی هم اقدام به جمعآوری اردوگاههای معترضان کرده بود.
سی نفر از معترضان در شهر سن لوییس نیز به وسیله پلیس بازداشت شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«برای بردن آبروی آمریکا یکصد سند داریم»
«بازداشت ۷۴ نفر در نیویورک»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر