اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
در چند روز گذشته و پس از مصاحبهی «گلشیفته فراهانی» با خبرنگار «فرانسوی»، حرف و حدیثهای فراوانی پیش آمد. برای روشنتر شدن موضوع و موضعگیری درست احتیاج به بیان مقدماتی است. حقوقبشر حقوق قشر ویژهای نیست. حقوقبشر مخصوص زندانیان سیاسی و مخالفان عقیدتی یک نظام نیست. حقوقبشر به مظلوم و ظالم هر دو به یک اندازه تعلق دارد. حقوقبشر حقوق قاتل و مقتول است. حقوقبشر همچون حقوق انسانهای مبارز، حقوق اکثریت خاموش هم هست، این حق، حق همزمان اقلیت و اکثریت است.
در جامعهی سیاستزدهی ما تلاش جمعی بر آن است که بر تن هر شهروندی قبای چریک و مبارز بپوشانند و هر که از این قافله عقب ماند را خائن و دستنشاندهی رژیم بدانند. هر کسی که با نظام حاکم همکاری کند حتا اگر کارمند آبدارخانهی باشد محکوم به دستنشاندگی سیستم حاکم میشود و در فردای سرنگونی نظام باید محاکمه شود. چنین نگاهی از همه انتظار کارهای محیرالعقول دارد و مبارزه تا پای جان و گذشتن از همه چیز برای رسیدن به یک جامعهی آرمانی، البته از نگاه همان مبارزان. هیچ کس در این میان از خود نمیپرسد که تکلیف آدمهای عادی و سادهای که حق دارند تا به زندگی خود ادامه دهند چیست؟ جامعه از انسانهای عادی و متوسط تشکیل شده است، آیا میتوان از چنین اشخاصی انتظارات ویژه داشت و آیا اصولن از کجا به ما به عنوان یک مخالف سیاسی چنین حقی داده شده است که برای دیگران نیز تصمیم بگیریم. ما در نهایت مسوول برگزیدن روش و شیوهی زندگی خود هستیم و حداکثر، اختیار جان و مال و آیندهی خودمان را داریم، پس برای دیگران تصمیم نگیریم.
در چند سال گذشته برخی از هنرمندان که نه هیچگاه گرایش سیاسی ویژهای داشتهاند و نه تعلق خاطری به بازیهای گروهی و حزبی، بر اثر تنگ نظریها و خطکشیهای فرهنگی جمهوری اسلامی خواسته و ناخواسته دچار مشکلاتی شدهاند. برخی چون «زهرا امیرابراهیمی» با عمومی شدن روابط خصوصیشان تحت فشار قرار گرفت و شماری دیگر چون «گلشیفته فراهانی» به سبب حضور در فیلمی که با معیارهای حاکم بر نظام آنقدر که لازم بود اخلاقی نبود. به این اسامی میتوان چندین تن دیگر را نیز افزود که فقط به سبب سوتفاهمهای موجود و یا اختلاف سلیقهها ممنوعالکار شده و یا چنان عرصه بر آنان تنگ شد که مجبور به ترک وطن شدند. این افراد پس از خروج از ایران به قول «محمد حسینی» شومن سابق، ناخودآگاه به وادی سیاست هل داده شدند وگرنه نه هیچگاه داعیهی چنین نقشی را داشتند و نه ویژگیها و تواناییهای لازمش را. در این میان برخی از مردم به اشتباه و بسیاری از اپوزیسیون آگاهانه، خواستند تا قبایی را بر تن این عزیزان بپوشانند که برازنده و مناسب آنان نبود. آنان دوست داشتند تا هنرمندانشان را چریک ببینند.
«گلشیفته فراهانی» چند روز پیش در مصاحبهای که با خبرنگار «فرانسوی» داشت از موضوعات مختلفی چون هنر، سینما، خانوادهاش، مذهب و سیاست سخن گفت. هر یک از ما به عنوان یک فرد و یا گروه سیاسی میتوانیم با بخشهایی از حرفها و نظریات او موافق یا مخالف باشیم ولی متاسفانه برخورد صورت گرفته با «گلشیفته» در شبکههای اجتماعی از جنس دیگری بود. برخی از او انتقاد کرده بودند که چرا با خبرنگار «فرانسوی» به زبان فارسی مصاحبه نکرده است و دلیلشان هم این بود که چون «گلشیفته» معنای یک واژه تخصصی سیاسی را درست نفهمیده پس بهتر است که مصاحبه را به زبان فارسی انجام میداده است. این تقاضا بسیار عجیب به نظر میرسید و نامعقول. او چه خوشمان بیاید و چه نیاید اکنون یک هنرمند بینالمللی است و این خواسته مثل اینست که کسی انتظار داشته باشد تا «ژویلت بینوش» یا «خاویر باردم» با رسانههای «آمریکایی» به زبان «فرانسه» یا «اسپانیایی» که زبان مادریشان است مصاحبه کنند. با وجود آنکه «گلشیفته» در ایران بزرگ شده، بازی در نقشهایی که بازیگرانش به زبان «فرانسه» و «انگلیسی» سخن میگویند و انجام انواع مصاحبههای گوناگون از سوی او در سه سال گذشته نشان از تواناییهایش دارد. ندانستن معنای واژهی تخصصی «اسلام سیاسی» در زبان «فرانسه» چیز عجیبی نیست و حتا بسیاری از «فرانسه زبانان» و شهروندان عادی این کشور نیز معنای آن را به درستی نمیدانند. چند درصد فارسیزبانان معنای واژههای تخصصی همچون «پسا ساختارگرایی» و یا «هژمونی» را میدانند که از «گلشیفته» چنین انتظاری را داریم؟
وقتی که از حقوق انسانها سخن میگوییم باید یادمان باشد که این حقوق باید شامل همه باشد، از مخالفان ما تا موافقان و از سیاسیترین آدمها تا غیرسیاسیترین آنها، از مردم عادی تا ویژگان و برگزیدگان جامعه. هر کسی حق اظهار نظر دارد. از سویی دیگر نباید انتظار داشته باشیم تا جامعه برای تغییرات سیاسی هزینههای هنگفت بدهد. نمیشود و نمیتوان از همهی افراد جامعه مبارزان سیاسی ساخت و نمیتوانیم برای ایجاد تغییرات مورد نظرمان زندگی عادی همهی شهروندان را مختل کنیم. یادمان نرود که با اینگونه نگاه اگر روزی تغییری هم حاصل شود دوباره دستهبندیهای تازهای صورت میگیرد که آدمها را بر مبنای میزان نزدیکی و دوریشان به ایدوئولوژی حاکم تقسیم خواهد کرد. بلایی که پس از انقلاباسلامی سال 57 بر سر شهروندان عادی رفت چیزی شبیه همین بود. رهبران آن روز ما تلاش کردند تا افراد جامعه را به میزان نزدیکیشان به تفکر انقلابی و دشمنی آنها با «امپریالیسم» و «غرب» ارزشگذاری کنند و نتیجهاش یک جامعه ریاکار شد که هنوز که هنوز است بر جای خود باقی است. هنرمندان حق دارند کار هنری و زندگی عادی خود را داشته باشند و هیچ کس حق ندارد تا آنها را برای گرفتن یک موضع ویژه تحت فشار قرار دهد. در کشور ما دردمندانه، همیشه تاریخ تغییرات سیاسی را با خون نوشتهاند، آیا راه دیگری نیست؟ چرا باید برای هر تغییری این همه هزینه داد؟ ما باید روزی یاد بگیریم که با چریک ساختن از تک تک شهروندان و علم مبارزه سیاسی به دستشان دادن چیزی حل نخواهد شد، بگذاریم تا هر کسی جای خودش باشد.
خبر / رادیو کوچه
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، در اظهارنظری روز یکشنبه، 13 نوامبر، از جوامع بینالملل خواست برای متوقف کردن آنچه وی «مسابقه ایران برای تسلیح خود به جنگ افزار اتمی» خوانده، درنگ نکند.
او این سخنان را پیش از جلسه غیرعلنی امروز هیت دولتش برای بررسی گزارش هفته پیش یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیان میکرد.
امروز آقای نتانیاهو گفت که گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی «اتهامهای بسیاری از کشورهای جهان از جمله اسراییل را تایید میکند که ایران بهطور نظاممند بهدنبال ساخت جنگ افزار هستهای است.»
نخست وزیر اسراییل افزود: «هر دولت مسوولیتپذیر دنیا باید نتایجی واضح (از این گزارش) بگیرد. جامعه بینالملل باید به موقع مسابقه ایران برای تسلیح خود به جنگ افزار اتمی را متوقف کند، مسابقهای که صلح کل دنیا را به خطر میاندازد.»
این گزارش حاوی اسنادی بود که به گفته آقای آمانو مدارکی مستند درباره تلاش ایران برای ساخت کلاهک اتمی و آزمایش با مواد منفجره قوی است.
مقامهای جمهوری اسلامی، این اسناد را «بیاعتبار و جعلی» خوانده، اما هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، میگوید تهران باید به این اتهامها پاسخی «روشن و صریح» بدهد.
بیشتر بخوانید:
«مجلس در نحوه همکاری ایران با آژانس تجدیدنظر میکند»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، حسن فتحی، خبرنگار، به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی روز یکشنبه، 13 نوامبر، در ایران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش فارس، این فرد به اتهام همکاری با بیبیسی فارسی بازداشت شده است. گفته میشود که وی پس از تماس با این شبکه در خصوص خبر انفجار در پادگان سپاه پاسداران که روز گذشته روی داده، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
این در حالی است که بیبیسی فارسی گفته است که این شبکه در ایران دفتر ندارد و هیچ خبرنگاری نیز از ایران با این شبکه همکاری نمیکند.
بیشتر بخوانید:
«انفجار در پادگان سپاه بههیچوجه خرابکاری نبوده است»
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
روز معروف یازده یازده دوهزارو یازده که به پایان رسید با خودم فکرکردم که این روز هم یه روزی است مثل تمام روزای دیگه! برای هر کدوم از روزهامون میتونیم یه آرزوی خوب بکنیم و انتظار یه اتفاق خوب رو داشته باشیم! تو این فکرا بودم که با خبر یک دستگیری دوباره ایرانیان قاچاقچی و تیتر یک روزنامه معتبر مالزی دربارهی اون و تماس دوستان ایرانی و مالزیایی که این تیترو دیدی یا نه؟! فکر کردم وقتی هنوز اهل جهان سومی حتا انتظار یه روز عادی رو نداشته باش! همیشه یه چیزی حالت رو میگیره که روزت رو بکنه بدتر از روزای دیگه!!!…..
روز گذشته روزنامه «استار» مالزی که یکی از پرتیراژترین و پربینندهترین روزنامههای این کشور است سرخط خبرهای خود را به موضوع قاچاق موادمخدر توسط ایرانیان در مالزی اختصاص داده بود.
این روزنامه که گفته میشود درحدود یک میلیون و سیصد هزار مخاطب دارد، پیش از این نیز بیشترین خبرها و گزارشهای مربوط به دستگیری ایرانیان در این زمینه را منتشر کرده است اما این بار نویسنده این گزارش با بازی نوشتاری هوشمندانهای، آنچنان اطلاعاتی را از ایرانیان دستگیر شده ارایه داده که خواننده در نگاه اول گویی با گزارشی از زندگی تمام ایرانیان روبروست.
نویسنده با اشاره به زندگی ایرانیان که در آپارتمانهای لوکس سکونت دارند، خوروهای گرانقیمتی تهیه میکنند و حتا بهترین سهام بورسهای مالزی را نیز خریداری کردهاند، ادامه میدهد که این توصیف گروهی از ایرانیانی است که قاچاقچیان مواد مخدر و حتا تولیدکنندگان آن هستند و اکنون توسط پلیس مالزی تحت تعقیب هستند.
در بخش دیگری تاکید شده که این گروه از طریق فعالیتهای تجاری مشروع و قانونی، اقدام به پولشویی میکنند و در قالب طرحی همچون «مالزی خانه دوم» از معافیتهای مالیاتی و برخی تسهیلات نیز برخوردار میشوند.
نویسنده با اشاره به دستگیری در حدود 200 ایرانی در چند سال اخیر و 50 میلیون رینگیت ارزش اموال توقیف شده از دستگیرشدگان اخیر، میگوید که براساس گزارشها در طی سه سال گذشته 231 میلیون رینگیت ملک، خودرو و پول نقد از این گروه دستگیر شده کشف شده است.
در این گزارش بارها بر استفاده از خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمتی که با پول نقد توسط ایرانیان خریداری میشوند تاکید شده و گفته شده که این گروهها در کشورهای تایلند و اندونزی نیز فعالیت دارند و به طور معمول مواد مخدر را از داخل ایران به مالزی قاچاق میکنند. همچنین با راهاندازی آزمایش گاههای تولید مواد مخدر در مالزی با همکاری افراد محلی به فعالیت خود ادامه میدهند.
نویسنده در بخشهای پایانی گزارش خود با ابراز نگرانی از افزایش این آمار، به نقل از یکی از مقامات پلیس این کشور اشاره دارد که ممکن است این گروهها همچون مکزیک اقدام به عملیات تروریستی نیز بکنند.
بله همانگونه که در این مطلب نیز اشاره شده همزمان با افزایش تعداد ایرانیان ساکن در مالزی، فعالیتهای آنان در زمینه قاچاق موادمخدر همچنین آمار دستگیریها نیز افزایش یافته است. شاید در هیچ زمان دیگر این چنین ایرانیها در سرخط خبرهای رسانههای مالزی قرار نگرفته باشند. رسانههایی که تنها اقدام به انتشار خبرهای منفی از ایران میکنند و با چشم فروبستن بر فعالیت گروه عظیمی از ایرانیان، چهرهای نامطلوب از این گروه از مهاجران را برای مردم کشورشان ترسیم میکنند که با توجه به تاثیرگذاری رسانهها به وضوح میتوان تغییر رفتاری مردم این کشور را در مقایسه با چند سال گذشته مشاهده کرد. (و البته در داخل پرانتز باید اذعان داشت که این افزایش تعداد با بروز بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری نیز جدای از موضوع مواد مخدر همراه بوده، رفتارهایی که به نوعی شاید در فرهنگ ما زرنگی به شمار رود اما در سایر فرهنگها پذیرفتنی نیست یا داشتن نوعی تفاخر نسبت به دیگر مردمان که در رفتار ما تاثیرگذار است و باز سبب ایجاد ذهنیت نه چندان مثبت در مخاطب ما میشود.)
اما این گونه اقدامات در جامعه مالزیایی و حوزه رسانه، برخی از ایرانیان را بر آن داشت تا دست به تشکیل گروههایی در شبکههای اجتماعی بزنند و به این وضعیت اعتراض کنند.
اما به راستی در پس این رفتار رسانهای چه چیزی نهفته است؟ علت گسترش فعالیتهای ایرانیان در زمینه قاچاق مواردمخدر چیست؟ چه کسانی به واقع دست به این کار میزنند و نگاه ایرانیان ساکن مالزی به این موج جدید چگونه است؟
در برنامه امروزم به مالزینشینان رفتهام و با آنان که از قشرهای مختلف این اجتماع کوچک کمتر از صدهزار نفر اعم از اهالی دنیای تجارت، دانشجو، رستوراندار و اهل رسانه هستند، گفت وگویی انجام دادهام:
روز گذشته از ابتدای صبح بسیاری از ایرانیهای ساکن مالزی با اشارههای مستقیم و غیرمستقیم مالزیاییها در زمینه این گزارش روبرو بودند؛ از دوستی که ابراز تاسف کرد از این گزارش تا فردی که به همکار ایرانیاش گفته: «پس این ماشین گرانقیمت رو (که البته او با کلی وام و قسط خریده بوده!) از راه قاچاق خریدی؟!» یا دوستی که برای خرید به فروشگاه میرود و با واکنشهای آنها روبرو میشود.
اما دلیل این مساله چه میتواند باشد؟
برخی با اشاره به این که درصد افراد خلافکار ایرانی در مالزی نسبت به جمعیت کلی ایرانیان این کشور بسیار ناچیزند معتقدند: «یک علت سیاسی در ورای این جریانهای رسانهای وجود دارد و آن ایجاد نوعی موج «ایران هراسی» و البته نه هراس از مردم ایران بلکه از دولت ایران، است. و این مساله نه تنها در رسانههای مالزی در رسانههای اغلب دنیا بزرگ نمایی میشود تا به نوعی توجیهی داشته باشند برای مقابله با دولت ایران که البته دولت ایران هم متاسفانه آنچنان که باید نتوانسته از 6، 7 سال گذشته تعاملی با دیگر کشورها برقرار کند و آنچه بوده تنها تقابل بوده است. وگرنه این مسایل از سوی خیلی ملتهای دیگر انجام میشود و آمارها اززندانهای مالزی چنین چیزی را نشان میدهد اما در مورد آنان این گونه عمل نمیشود.
از سویی نرخ بالای مهاجران ایرانی نیز میتواند یکی دیگر از دلایل بروز چنین مشکلاتی باشد ضمن این که متاسفانه برخی از افراد هم بدون توجه به سرنوشت جامعهای که عضوی از آن هستند اقدام به اعمال خلاف میکنند که تبعات منفی برای تک تک ایرانیان به همراه دارد و خود جامعه ایرانی باید کاری بکند و باید با این افراد ولو در حد قطع ارتباط یا هرگونه مراوده برخورد کرد و این حداقل کاری است که میتوان کرد.»
بسیاری بر این باورند که هماهنگی و حمایتهایی در دو کشور وجود دارد که اینچنین و با این حجم گسترده فعالیتهایی در زمینه قاچاق موارد صورت میگیرد و باید دید عامل اصلی که این جریان حمایت می کند چه کسانی هستند
از سوی دیگر گروهی نیز معتقدند که این کار به گروهی تشکل یافته اختصاص دارد و افراد خرده پا نمیتوانند این گونه عمل کنند و حالا شاید به دلیل اختلافهای شخصی یا هر دلیل دیگری مبادرت به لو دادن یک دیگر کردهاند و حالا ممکن است تنها گوشهای از این باند دستگیر شده اند. اما هرچه هست این کار توسط باندی بزرگ انجام میشود و کار هرکسی نیست! از طرفی شاید وجود زمینههای مناسبی برای مهاجرت به کشور مالزی زمینه بروز فضایی برای فعالیت این گروهها را بیشتر کرده باشد.
البته بسیاری بر این باورند که هماهنگی و حمایتهایی در دو کشور وجود دارد که اینچنین و با این حجم گسترده فعالیتهایی در زمینه قاچاق موارد صورت میگیرد و باید دید عامل اصلی که این جریان حمایت می کند چه کسانی هستند.
و گویی عدهای هم از این ایده بدشان نیامده و تازه به فکر افتادهاند که فعالیتی دراین زمینه انجام دهند.
اما این هم نظر دو بانوی جوان ایرانی است که معتقدند بازتاب این گونه رفتارها سبب شده تا رفتار مالزیاییها نسبت به سالهای گذشته تغییر چشمگیری پیدا کند. آنها معتقدند که این گروه های خلاف کار به نوعی با حمایتی هم از سوی جامعه مالزیایی روبرو هستند و در واقع خود را مصون میبینند و به راحتی به فعالیت خود ادامه میدهند.
از سویی به نظر اینان، مردم عادی کاری در این زمینه نمیتوانند انجام دهند و این وظیفه سفارت ایران است که با اطلاعاتی که از مالزینشینان در دست دارد، با شناسایی افراد مجرم و خلافکار مانع از بین رفتن بیشتر حیثیت ایرانیها در این کشور باشد.
اما از دید یک اهل رسانه ماجرا گونهی دیگری است. او معتقد است که روزنامه استار، همواره نگاهی نژادپرستانه داشته و نهتنها در مورد ایرانیان بلکه در مورد سایر نژادها نیز چنین عمل کرده است. ضمن آن که جزو معدود روزنامههایی است که تاکنون خبرهای زیادی از ایرانیان در زمینه موادمخدر انتشار داده است.
او با اشاره به نقل قولی از یک وکیل هندی که وکالت یکی از ایرانیان را نیز در ارتباط داشته میگوید که احتمال وجود «حیله»ای بر علیه ایرانیان حتا از فرودگاه مالزی هست و شاید جریانی وجود دارد که میخواهد مانع ورود ایرانیان یا حضور ایرانیان در این کشور باشد. هرچند که این ایرانی ساکن مالزی قضاوت کردن مالزیاییها نسبت به ایرانیها از روی مدل ماشین یا نوع خانه را چندان دور از ذهن نمیداند و تاکید میکند که «این نگاه در دید خود ما ایرانیها نیز وجود دارد که چنانچه فردی را با یک اتومبیل مدل بالا ببینیم یا در خانهای آنچنانی اغلب فکر میکنیم که این اموال از راه نامشروع به دست آمده است.»
او محدود کردن ویزای در بدو ورود ایرانیان را نیز یکی از دلایل ایجاد چنین جریانهایی میداند و البته تاکید دارد که ایرانیان در دو سه سال گذشته به شدت با مواردی همچون قاچاق موادمخدر و پولشویی در این کشور بحران ایجاد کردهاند و سال گذشته درمورد محدودکردن ویزای ایرانیان گمانهزنیهایی بود اما با توجه به مقادیر بالای پول نقدی که ایرانی ها به این کشور وارد میکنند این مساله صورت نگرفت.
این اهل رسانه میگوید: «شاید روزنامه استار به دلیل نگرانی از آینده مالزی و عدم آمادگی برای مخلوط شدن نژادها سعی در جلوگیری از ورود افرادی از یران یا در مجموع مهاجرانی از غرب آسیا دارد چراکه این افراد و به ویژه ایرانیها به طور معمول شاید از جذابیتهای تصویری، مالی و فرهنگی در مقایسه با سایر افراد برخوردار باشند.»
باید کمکم تغییری در نوع رفتار و حتا نگرشمان به زندگی در کشورهای دیگر داشته باشیم چون اگر قرار باشد با همین روش حرکت کنیم تا چند سال دیگر مالزی هم تبدیل به خیلی از کشورهایی میشود که نگاه مثبتی به ایرانیها ندارند و ممکن است حتا برای ورود به مالزی هم دچار مشکل بشویم
وی همچنین با ابراز نگرانی تاکید دارد که «باید کمکم تغییری در نوع رفتار و حتا نگرشمان به زندگی در کشورهای دیگر داشته باشیم چون اگر قرار باشد با همین روش حرکت کنیم تا چند سال دیگر مالزی هم تبدیل به خیلی از کشورهایی میشود که نگاه مثبتی به ایرانیها ندارند و ممکن است حتا برای ورود به مالزی هم دچار مشکل بشویم.»
به هر روی آنچه مسلم است قشر عظیمی از ایرانیان مقیم مالزی چه آنها که برای تحصیل به این کشور آمدهاند که رقمی در حدود 13 هزار تن را شامل میشوند و چه آنها که برای زندگی و کار به این کشور آمده و حتا آن ها که برای سفر به این کشور وارد میشوند به طور جدی با نگاهی متفاوت از سالهای گذشته روبرو هستند. این که چرا نخبگان فراوان ایرانی که در این کشور وجود دارند از استادان دانشگاه تا متخصصان در زمینههای مختلف و حتا دانشجویانی که اغلب در زمینه تحصیلی خویش خوش میدرخشند به اندازه مجرمین و قاچاقچیان در این جامعه مطرح نشدهاند بخشی به کمکاریهای خود ما از تکتک مردم تا مسوولان باز میگردد و نبود اقتدار لازم در تعاملات دیپلماتیک و بخشی به دستهایی که در نهان قصدهایی را برای مخدوش کردن چهره ایرانیان دارند.
از حق نباید گذشت که از جامعهای که اغلب خبرهای منفی نسبت به این گروه مهاجر در کشور خود می شنود نمیتوان انتظار دیگری داشت چنانکه ما با مهاجران افغان میهمان در کشورمان به واسطه وقوع جرم از سوی عدهای از آنان، سالها بسیار بدتر از این رفتار کردهایم.
اما به هرحال این وضعیتی است که اکنون جامعه ایرانی مالزینشین با آن روبروست. آیا میتوان امیدی به بهبود شرایط داشت؟ اصلن به واقع چه کسی متولی رسیدی به این مساله است و وظیفه تکتک ما چیست؟ اینها سوالاتی است که اگر ادعای دارابودن فرهنگ و تمدنی چندهزار ساله را داریم باید به زودی پاسخی برای آن بیابیم چرا که ممکن است فردا دیر باشد…
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در میان احزاب پس از 1320 و میزان سهم آنان در شکلگیری انقلاب 57 در مورد «پانایرانیسم»ها گفتیم، گفتیم که این حزب با نگاه ناسیونالیستی درصدد حفظ و ارتقای هویت ایرانی بود. هویتی که موجب بقا و اعتلای کشورمان شود. اما، آنچه روی داد دقیقن در مسیری متفاوت با دیدگاههای ملی آنان بود و زمان اثبات کرد که یا مسیری اشتباه را برای وحدت ملی انتخاب نموده بودند یا روشی منطبق با منطق ایرانی را پیروی نکردند. در هر صورت، فعالیتهای این حزب موجب پیوند ملی نشد و آنچه انقلاب 57 را ایجاد کرد دلبستگیهای مذهبی بود که در تعریف نشانههای پانایرانیستها نبوده و حتا با باورها و تبلیغهایشان در تعارض بود. حتا بنا به تعریفی موج انقلاب 57 از روی مبانی آنان گذر کرده و آرمانهایشان را نابود نمود. این رویداد عملی اثبات کرد که مسلمن این گروه سیاسی هم در شناخت و همچنین آموزش ایرانیان دچار خطای بزرگی بودند که نتوانستند با سالها فرهنگسازی علاقهای ریشهای در میان هموطنانشان ایجاد کنند. شاید آنها به روی دانهای قویتر و قدیمیتر در فکر کاشت امیدی ناپایدارتر در کشوری با تعدد قومیتهای متعصب بودند.
دیدگاههای مختلفی نسبت به ماهیت فکری حزب پانایرانیست وجود دارد. گازیوروسکی آن را یک سازمان ملیگرای افراطی، مرموز و فوق ناسیونالیست، نیمه فاشیستی که با شکلهای سنتی اقتدار مانند سلطنت، روحانیت، و طبقه زمیندار و هم با پدیدههای امروزیتری از قبیل سرمایهداری و کمونیزم مخالف بود، معرفی میکند. ریچارد کاتم آن را جنبشی میداند که برای نژاد اهمیت درجه اول قائل میشد و معتقد بود که اینها عمدتن از فاشیسم اروپایی تاثیر میپذیرفتند و همچنین بر این باور بود که، بینش یهودستیزانه، ضدسرمایهداری، ضدکمونیستی و دعاوی گسترده امپریالیستی بر مناطق خارج از مرزهای کنونی ایران در این گروه سیاسی شباهت ناراحتکنندهای به اصول هیتلری داشته است. اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا نیز، حزب را یک حزب افراطی نیونازی معرفی میکند که معتقد بودند، ایران باید به مرزهای جغرافیایی سابقاش برگردد و کلیه خارجیان از ایران خارج گردند و نفوذ خارجی از بین برود. نهضت آزادی نیز علت وجودی و ماهیت شکلگیری پان ایرانیستها را واکنش جامعه در مقابل فعالیتهای حزب توده بیان میکند. اما با بررسی کتابها و نوشتههای حزب، آنها دربارهی ماهیت فکری خود چیز دیگری میگویند.
پانایرانیستها بارها دچار انشعاب شدند، اولین انشعاب حزب با ورود دکترمنشیزاده به صحنهی سیاست و تشکیل «حزب سومکا» آغاز شد. دومین انشعاب طرد عدهای حرفهای بود. از این جمله گروهی بود که خود را «آوارگان پانایرانیزم» مینامیدند. امیر زرینکیا و افشار در راس این گروه بودند.
سومین و مهمترین انشعابی که در حزب رخ داد و منجر به پدیدآمدن شکافی عمیق بین صفوف پانایرانیستها شد، جدایی داریوش فروهر و تشکیل حزب ملت ایران در سال 1330 بود. آخرین انشعابی که در حزب پانایرانیست رخ داد جدایی فضلاله بنیصدر بود. او قائممقام دوم حزب و عضو فراکسیون پانایرانیستها در مجلس بود در این دوره، فراکسیون پارلمانی پانایرانیستها به جدایی بحرین رای مخالف داد و او تنها فردی بود که از این جمع به این جدایی رای داد. صدر بعد از اخراج در دی ماه 1349 موجودیت حزب ایرانیان را رسمن اعلام کرد. که در پی این، افراد زیادی از جمله دکترحسین تجدد، کریم جزایری و مهدی بهرهمند به این حزب پیوستند.
کتاب «بنیاد مکتب پان ایرانیست» برای بیان مبانی فکری به چهار اصل مهم تاکید کرده است: اصول منطق، قدم به تاریخ و اجتماع، منطق پدیدههای اجتماعی، مبانی پانایرانیسم.
پان ایرانیستها، بنای منطقی حزب خود را بر دو اصل استوار کرده بودند: «اصل همبستگی و اصل شناخت». دربارهی اصل دوم ذکر شده است که در این مقوله، همه چیز به مفهوم ملت و ملیت باز میگردد. در این اصل به ناسیونالیسم تاریخی توجه شده است. به اعتقاد آنها در اصل سوم، از میان قوانین حاکم بر پدیدههای اجتماعی، دو قانون مهمتر از بقیه هستند. قانون گسترش و قانون گزینش. در قانون گسترش، پدیدهها بر حسب استعداد نهادی و پروردهی افراد و محیط، گسترده میشوند و مطابق قانون گزینش، پدیدههایی برگزیده میشوند که تابع نیاز ملی و مطابق با آن باشند. اصل چهارم در مبانی مورد تاکید این حزب، اشاره دارد که در حقیقت اساسیترین اصل برای بیان معتقدات، پانایرانیسم است. بر اساس این اصل، آنان راه نجات و رستگاری ملت را در پانایرانیسم جستوجو میکنند.
پانایرانیستها حکومت را دقیقترین فنون و تخصصها و یک دستگاه صلاحیتدار رهبری ملت میدانند که موظف است ملت را به سوی آرمانهایشان هدایت کند، همچنین قدرت حکومت را نیز ناشی از آرمانخواهی ملت میدانند در نتیجه با این نوع نگرش فقط آن طرز حکومت را قابل قبول میدانند که ملت را بسوی آرمان ملی هدایت کند. به بیان دیگر، آنها طرفدار حکومت مطلقهی ملی توام با اقتدار و آمریتاند ومدل حکومتی را پیشنهاد میکنند که برنامهی حکومتیاش طبق مفاد دکترین پانایرانیسم و متکی برخواست و نیاز ملت است. پان ایرانیستها دربارهی اقتصاد، سیستم اقتصاد ملی را پیشنهاد میکنند و برای آن ویژگیهایی قائلاند بدین ترتیب: اقتصاد برای آرمان ملی، نه اقتصاد برای اقتصاد. و ملی کردن سرمایهها و محدودیت سود. تشکیل بورس سهام ملی، به منظور خرید سهام موسسات تولیدی برای کمکهای سرمایهای و فروش آن به خانودهها به منظور بسیج پساندازهای کوچک و انتقال مالکیت و سایل تولید به همهی خانوادهها.
پانایرانیستها نسبت به فرهنگ توجهی ویژه دارند و فرهنگ را حاصل خلاقیت یک ملت و قالب تکامل آن میدانند. اساسیترین رسالتی که در این مهم برای خود قائلاند، حفظ و حمایت و گسترش زبان و فرهنگ فارسی است و علاوه بر زبان، عناصری مانند آداب و سنن محلی جشنها و برپایی مراسم نوروزی نیز مورد توجه آنهاست.
پیمان عابدی/ رادیو کوچه
برخی از منتقدان براین عقیدهاند که دوری از وطن برای زبان آثار نویسندگان خارج از کشور مشکلاتی به وجود میآورد و آنها اغلب از جریان شتابدار و رو به تزاید زبان فارسی فاصله دارند. اصطلاحات، نحوها و پیچیدگیهای نحوی- واژگانی فارسی که در این دو دهه پیدا شدهاند در آثارشان کمتر دیده میشود و در مقابل تاثیرپذیری از زبان کشور میزبان-تاثیرپذیری نحوی و واژگانی-در جملاتشان دیده میشود. در اینجا باید بگویم که شاید بعضی از نحوهای انگلیسی را که این شاخهی زبانی مال خود کرده است به کار نوگرایی زبان فارسی نیز بیاید، و نه تنها انگلیسی بلکه این مطلب در مورد آلمانی و فرانسوی، هلندی، ایتالیایی و اسپانیایی نیز درست است. از این گذشته، این بعید است که نحوها و پیچیدگیهای نحوی و واژگانی تازه و غریبی در زبان فارسی دو دههی اخیر به وجود آمده باشد که نویسندگان مهاجر آنقدر از آنها دور باشند که قادر به درک و همراهی با آن نباشند. آیا نباید این نحوها و پیچیدگیهای نحوی- واژگانی فارسی در این دو دهه نمونههای شاخصی هم در آثار این دو دهه داشته باشند، چندان که به چشم آیند و بررسی شوند. اما به هرحال زمان میگذرد و به قول نیما: «آنکه غربال دارد از دنبال میآید»؛ چنانچه این واقعیت که در آغاز قرن بیستم، نشریات «ملانصرالدین» و «صور اسرافیل» هم در کنار دیگر نشریات و کتابهایی که در خارج از کشور آفریده شده بودند بر حیات فرهنگی و ادبی ایران و بر تحولات زبان فارسی تاثیر بسزایی داشتهاند غیرقابل کتمان است.
نویسندهی مهاجر پس از طولانی شدن زمان اقامتش در خارج از کشور، رفته رفته با این واقعیت رودررو میشود که باید خود را در محیط جدید تعریف کند چراکه برگشتن به زادگاه را در چشمانداز کوتاه- مدت نمیبیند. رسیدن به این مرحله، نویسندهی مهاجر را وا میدارد که بار دیگر به خود رجوع کند. گذشتهی خود را واکاوی کند، علل ناکامیها و شکستهایش را بررسی کند و در یک کلام به انتقاد از خود بنشیند. طبیعی است که در این مرحله، انتقاد از خود به انتقاد از فرهنگ خود، جامعهی خود، ایدئولوژی و آرمان خود و…گسترش مییابد.
در هر حال آنچه مسلم است اینکه مهاجر در بیست و چهار ساعت زندگى روزانهاش با مسایلى عام و خاص روبهروست و ذهن و زبانش، زبان رفت و آمد است، رفت و آمد از خود به دیگرى و از دیگرى به خود. غربت، جنبه عام اندیشه بر مسایل زندگى و روزمرگىها را از ذهن و زبان او مىطلبد و لکنت زبان حاصل از ایجاد گسست معرفتى فرهنگى، جنبههاى خاص رویارویى او با زندگى در اقلیم زبان میزبان را میآفریند. مخاطب اگر نتواند در مرزبندى این دو جهان متفاوت خودش را همپای نویسندهی مهاجر بکشاند، دچار کژبینی میشود. زبان در تحلیلهای انتقادی تغییر میکند و ناسزاها و لحنهای عصبی و عیبجو، به صدای جستوجوگر جا میسپارد. بافت زبان در شعر و داستان به نشان دادن تنشهای موجود در فرد به عنوان نمایهای از تنشهای موجود در فرهنگ و تاریخ نزدیک میشود. به عبارت دیگر ادبیات خلاقه، به ویژه داستان، ضمن نشان دادن بروز تفکر و نگرش فردی نویسنده به جهان، ویژگیهای فرهنگ ایرانی را به بازخواست میگیرد و در این فرآیند، ساخت و پرداخت برخی از آثار نیز هرچه بیشتر با معیارهای زیبایی شناسانه دیدار میکند. حرکت ذهن و زبان نویسندهی مهاجر بر لبهی تیز تیغ واقعیتها و عبور هوشمندانهاش از هزارتوهای فرهنگ و سنتهای زادگاهش، عمیقترین تحولی است که شاکلهی ادبیات مهاجر ایران را متاثر ساخته است. زبان و اندیشه گوهری واحدند و باهم نسبتی نزدیک دارند. در ادبیات معاصر ما برخی به قصد بازی، به زبان بازی ادبی میافتند، جنگ بر سر به چنگ آوردن مخاطب، راهکارهای متنوعی را میسازد و پیش روی نویسندگان میگذارد. اما عدهای از نویسندگان مهاجر ایرانی به جای زبان بازیهای مرسوم و بازیهای نخنما شده با زبان، به آنچه که اندیشهسازان را مشغول کرده بود و در کورهی آن تجربهها تفتیده شده بودند پرداختهاند.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، روز یکشنبه، 13 نوامبر، فرزند محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در هتل «گلوریای دبی» به طرز مشکوکی درگذشته است.
به گزارش مهر، معاون اطلاعرسانی دبیر خانه مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی شیوه فوت احمد رضایی را «مشکوک» خواند و توضیح داد: «در حالی که احمد رضایی در هتل گلوریای دبی در طبقه 18 اتاق 23 اقامت داشته به طرز مشکوکی در گذشته است.»
شهرام گیلآبادی افزود: «موضوع در حال بررسی است و به محض تکمیل اطلاعات، جزییات آن منتشر خواهد شد.»
لازم به ذکر است احمد رضایی، فرزند ارشد محسن رضایی بود که سفر وی به آمریکا در سال 1377 و بازگشت وی طی سالهای گذشته خبرساز شده بود. وی در برخی رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی از سیاستهای جاری در ایران انتقاد کرده بود.
خبر / رادیو کوچه
صبح روز شنبه، 12 نوامبر، مسعود پدرام، دانشآموختهی ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر اجتماعی توسط دایره اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی تهران و فعال ملی مذهبی بازداشت شده است.
به گزارش میزان خبر، مسعود پدرام، عضو شورای فعالان ملی مذهبی ایران، در اسفندماه ۱۳۷۹، بیش از ۳ ماه در سلولهای انفرادی بازداشتگاه عشرتآباد سپاه پاسداران بود. وی بعد از ۵ ماه حبس، به قید وثیقه آزاد شد. پرونده وی همچنان در دادگاه تجدیدنظر مفتوح بوده است.
آقای پدرام در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد در سال ۱۳۸۱ به ۴ سال زندان و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد.
اما این حکم در دادگاه تجدیدنظر متوقف ماند.
دکتر مسعود پدرام، نویسنده کتابهای «روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب» و «سپهر عمومی روایتی دیگر از سیاست: نظریات آرنت و هابرماس» و مترجم کتاب «زندگی و زمانه دموکراسی لیبرال» است.
از وی مقالات متعددی در نشریات داخلی کشور در تبیین آرا یورگن هابرماس و هانا آرنت و مفهوم «سپهر عمومی» منتشر شده است.
یکشنبه 22 آبان 90 / 13 نوامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات یکشنبه ایران
مجله جاماندگان- «آرمانی که به یاد نماند»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
یادداشتهای سیاسی- «مدحی دوباره آفتابی شد»- احمد باطبی
پرسه- «نحسی 11/11/11 و گریبان ایرانیان مالزی»- سیمین
پسنشینی تند- «دربارهی «گُلی»- اکبر ترشیزاد
بخش دوم خبرها
روزنگاشت- «بدون درمان اما قابل کنترل»- محبوبه شعاع
ناقوس تبعید- «رفتار نویسندگان مهاجر با زبان» (بخش دوم)- پیمان عابدی
مجله خبری کابل- آرین
دایرهی شکسته- «در مجموع راضی نیستم»- مهشب تاجیک
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
رسانههای منسوب به تشکلهای کارگری در ایران گزارش کردند، علی نجاتی، فعال کارگری و عضو هیت مدیره سندیکای کارگران هفت تپه، روز شنبه بیست و یکم آبان ماه، پس از مراجعه به دادگاه توسط ماموران امنیتی، بازداشت شده است.
بنا بر گزارش کمیتهی هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری، علی نجاتی روز گذشته پس از مراجعه به دادگاه جهت ارایهی مدارک پزشکی دال بر عدم امکان تحمل حبس یک ساله، دستگیر و روانهی زندان دزفول شد.
این فعال کارگری هفتهی گذشته نیز جهت گذراندان دوران محکومیتش از سوی دادگاه انقلاب، احضار شده بود.
بیشتر بخوانید:
«یک سال حبس محکومیت نجاتی، فعال کارگری»
احمد باطبی/ رادیو کوچه
«محمدرضا مدحی»، که در برخی محافل به «سردار مدحی» شناخته میشود، ۲۳ آبان ماه در دانشگاه علامه طباطبایی تهران سخنرانی خواهد کرد.
بنابرگزارش «خبرگزاری دانشجو» وابسته به سازمان بسیج دانشجویی، بسیج دانشگاه علامه طباطبایی در حاشیه اکران فیلم مستند «مهار شده» نشستی را با حضور سردار مدحی، عامل به گفته این منبع «نفوذی ایران در اپوزیسیون خارج نشین» برگزار خواهد کرد.
«مهار نشده» (Uncontained) مستندی است به زبان انگلیسی که جستوجوی یک دانشجوی پاکستانی در «ایران سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱» را روایت میکند.
بعد از ترور ۲ دانشمند هستهای در نوامبر ۲۰۱۰ «محتشم» درگیر پرونده اتمی ایران شده و وادار به بررسی اتهام ایران در ساخت سلاح اتمی میشود.
او در این مسیر با چهرههای متفاوتی نظیر «احمد شیرزاد» نماینده جنجالی مجلس ششم، «تیری میسان» نویسنده رانده شده از فرانسه و «مرضیه هاشمی» (میلانی فرانکلین) خبرنگار سیاه پوست آمریکایی تبار شبکه پرس تی وی گفتوگو میکند.
محمدرضا مدحی پس از پخش مستند «الماس فریب» و ادعای «نفوذ او به داخل اپوزیسیون خارج از کشور» شهرت یافت.
در این فیلم آقای مدحی به عنوان یکی از مامورین عالیرتبه امنیتی معرفی شد. اما تنها ساعاتی پس از پخش مستند از شبکه یک تلویزیون حکومتی ایران، روزنامه کیهان از مدحی با عنوان یک ضد انقلاب دستگیر شده یاد کرده و خبرگزاری ایرنا نیز او را عنصر «فریب خورده» سازمان سیا نامید.
در پی این ناهماهنگی رسانههای حکومتی مصلحی وزیر اطلاعات اعلام کرد: «اپوزیسیون برنامهریزی کرده بود تا از مدحی استفاده کند اما تشکیلات اطلاعاتی کشور توانست با اقدامات اطلاعاتی او را از آن خود کرده و در مجموعه آنها نفوذ بدهد.»
اپوزیسیون نیز مدحی را «جاسوس دو جانبه» دانسته و برخی منابع مرتبط با ماجرا نیز تحت فشار قرار گرفتن خانواده مدحی در ایران را عامل بازگشت او و شرکت در پروژه «الماس فریب» معرفی کردند.
در صورت حضور محمدرضا مدحی در سخنرانی دانشگاه علامه طباطبایی، نخستین حضور او در انظار عمومی خواهد بود که به صورت رسمی در رسانهها منعکس میشود.
آفتابی شدن مدحی در این موقعیت بنا به تجربه بیدلیل نیست و پیامدهایی را به دنبال خود دارد.
به بازی گرفتن دوباره بازیگر «الماس فریب» شاید مقدمهای باشد برای سناریویی مشابه، و شاید پخش «الماس فریبی دیگر» از رسانه حکومتی.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
صد و پنجاه سال پیش بیشتر مردم دربارهی کار آیندهی خود حرفی برای گفتن نداشتند. اکثریت قریب به اتفاق آنها فاقد تحصیلات بودند و بیسوادی چنان شایع بود که تنها مشاغل دستی یا کارهای غیرتخصصی در دسترس آنان قرار میگرفت. عوامل جغرافیایی نیز در این امر دخیل بود. برای مثال اگر در روستا زندگی میکردند به کارهای کشاورزی میپرداختند، اگر نزدیک دریا زندگی می کردند به احتمال زیاد در ارتباط با ماهی و ماهیگیری فعالیت میکردند و اگر در شهر زندگی میکردند، پس ماندهی کارهای صنعتی را در دست میگرفتند. اما این تصویر در قرن بیستم دگرگون شده است. اکنون با در نظر گرفتن امکان جابهجایی بیشتر و فرصتهای تحصیلی برای بسیاری از افراد، درصد بیشتری از مردم دربارهی نحوهی زندگی و چگونگی کسب نان روزانهی خود حق انتخاب دارند. البته شاید اگر از مردم همان زمان هم میپرسیدی که چه دوست دارند، آمال و آرزوهای خود را در ارتباط با انتخاب شغل مورد نظر خود داشتند. مثل ماهیگیری که با صدای خوبش همیشه آرزوی خواننده شدن را داشت.
رضایت شغلی از جمله مسایلی است که همواره ذهن انسانها، دولتها و ملتها را به خود مشغول داشته است. هر چند شغل و حرفه به ظاهر، به بعد اقتصادی-معیشتی انسانها مربوط میشود، ولی با بعد فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد. رضایت شغلی حوزهای است که در آن دیدگاههای روانشناختی اجتماعی، جامعهشناختی، اقتصاد، علوم سیاسی و تربیتی هر یک به سهم خود در آن سخن گفتهاند. امروزه در هر کشوری، هزاران هزار شغل و حرفه وجود دارد که افراد به آن اشتغال داشته و از این طریق، به زندگی خود ادامه میدهند. آنچه همواره مورد توجه روانشناسان و اندیشمندان علوم اجتماعی بوده رضایت شغلی افراد و آثار این رضایت در روحیه آنها و بازدهی کارشان است. اگر کسی به شغل خود علاقهمند باشد، خلاقیت و استعداد وی در زمینه کاریاش شکوفا خواهد شد و هرگز دچار خستگی و افسردگی نخواهد شد. به عکس، اگر کسی از حرفهاش راضی نباشد، هم خودش دچار افسردگی و سرخوردگی میشود و هم کارش بینتیجه خواهد بود و از این رهگذر، جامعه نیز دچار آسیب خواهد شد.
رضایت شغلی در واقع مجموعهای از احساسات و باورهاست که افراد در مورد مشاغل کنونی خود دارند. رضایت شغلی یکی از عوامل مهم در موفقیت شغلی است، عواملی که موجب افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی میگردد. رضایت شغلی یعنی دوست داشتن شرایط و لوازم یک شغل، شرایطی که در آن کار انجام میگیرد و پاداشی که برای آن دریافت میشود. میتوان گفت، رضایت شغلی یعنی احساس خرسندی و خشنودی که فرد از کار خود میکند و لذتی که از آن میبرد و در پی آن، به شغل خود دلگرمی و وابستگی پیدا میکند. رضایت شغلی حالتی مطبوع، عاطفی و مثبت است حاصل از ارزیابی شغل یا تجارب شغلی. مفهومی دارای ابعاد، جنبهها و عوامل گوناگون که باید مجموعهی آنها را در نظر گرفت. از جمله این عوامل، میتوان به صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار و روابط انسانی در کار اشاره کرد.
ایجاد رضایت شغلی در افراد بستگی به عوامل متعددی دارد که در کنار هم موجب حصول نتیجهی مطلوب میشوند و چه بسا حتا نبود یک عامل فرد را در زمرهی اشخاص ناراضی از شغل خویش قرار دهد. عواملی مانند میزان درآمد، نفس و ماهیت کار و جایگاه اجتماعی آن، وجهه و اعتبار سازمانی، ارتقا شغلی، ایمنی شغلی، عدم ابهام در نقش، شرایط فیزیکی کار، ساختار و فرهنگ سازمانی و ارتباط با همکاران، توجه به ویژگیهای شخصیتی فرد، ارزیابی عملکرد، تناسب، انعطاف، نوآوری و رویکردها که در ایجاد انگیزه و شادمانی برای ادامهی کار نقشی اساسی ایفا میکنند. یکی از اساسیترین این عوامل میزان درآمد است و در واقع یکی از جدیترین و مهمترین دلایل انتخاب شغل در افراد است به گونهای که در بسیاری از موارد حتا میتواند باعث نادیده گرفتن عوامل دیگر باشد. گاه افرادی را میبینیم که با وجود داشتن مشاغل مهم، کلیدی و دارای پایگاه و وجههی اجتماعی تنها به دلیل کمی درآمد از شغل خود احساس رضایت نکرده به گونهای که در موارد بسیاری به تغییر شغل خود با شغلهایی با منزلتی پایینتر اقدام میکنند.
رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد هر آن، در حال تغییر و تحول است. به عنوان مثال، شرایط محیطکار، میزان دست مزد و پاداش، نوع کار، و روابط موجود بین کارگر و کارفرما، کارمند و رییس و حتا افرادی که در کار خود این تعاریف چارت شده را ندارند و شغلهای خاص خود بدون کارفرما دارند را نیز میتوان نام برد. از گزارشها و آمار چنین به دست میآید که در کشور ما، مسئلهی شغل، رضایت شغلی و جوانب آن درست و به صورت کارشناسانه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. از سوی دیگر، طبق اظهار نظرها، کم کاری در کشور به وفور مشاهده میشود، تا جایی که عدهای میگویند میزان کار مفید روزانه در ایران قریب نیم ساعت است. که البته این مسئله به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد. اگر از افراد بپرسیم که تا چه حد از کاری که میکنند رضایت دارند، به طور حتم با عدهی زیادی روبهرو خواهیم شد که به هیچ عنوان مسئلهای به نام رضایت شغلی برایشان مطرح نیست و تنها به این راضی هستند که شغلی دارند و ممر درآمدی. یکی دیگر از این مسایل در کشور ما قرار نگرفتن افراد در جایگاه واقعی و شایستهی آنان است. یعنی فردی که سالها زحمت کشیده و تخصص به دست آورده است برای پیدا نمودن یک شغل، حتا غیر مرتبط با رشته یا علاقهاش باید با از صدها مانع عبور کند و ده نفر سفارشش را بکنند، تازه در نهایت زیر دست عدهای بیکفایت قرار بگیرد. پس در چنین روندی مسئلهای به نام رضایت و بازدهی بالا به طور کلی منتفی خواهد شد.
رضایت شغلی باید فرایندی مداوم و پیوسته باشد که به وسیله آن به فرد کمک شود تا بتواند شغل مناسبی را انتخاب کند و برای آن آماده شود و به آن اشتغال ورزد و بهطور موفقیتآمیزی در حرفهی خود پیشرفت کند. فرد برای انتخاب شغل باید تصویر دقیقی از خصوصیاتش به دست آورد، از دنیای مشاغل آگاهی یابد و تصور شغلی و حرفهای خود را در برابر واقعیات مورد سنجش قرار دهد و سپس از تجزیه و تحلیل واقعیات و اطلاعات موجود به انتخاب شغل بپردازد که این شیوه هم رضایت شخصی را به همراه دارد و هم برای جامعه سودمند خواهد بود.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، روز شنبه، 12 نوامبر، رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران از سوی معاونش به ضرب گلوله مجروح شده است.
به گزارش ایسنا، طبق اطلاعاتی که تا پیش از این منتشر و البته توسط مقامات وزارت صنعت، معدن و تجارت هم تایید شده است، روز گذشته یداله صادقی ـ رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت ـ از سوی معاونش به ضرب گلوله مضروب و در بیمارستان بستری شد.
این اتفاق پس از مشاجره لفظی صادقی با معاون بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت تهران رخ داد و پس از آن، رییس این سازمان که از ناحیه صورت آسیب دیده بود، به بیمارستان پارس انتقال داده شد.
طبق آخرین پیگیریهای گفته میشود این اتفاق با جابهجایی و تغییرات مدیریتی که رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت اعمال داشته، مرتبط است.
وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز در واکنش به این موضوع امروز در جمع خبرنگاران عنوان کرد: «جزییات این موضوع را در اختیار ندارم و اطلاعات تکمیلی آن را از روابط عمومی میتوانید دریافت کنید.»
درهمین مورد روابط عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت با تایید این موضوع اعلام کرد که اطلاعات تکمیلی تا ساعات دیگر اعلام خواهد شد.
ریاضتی ـ روابط عمومی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران ـ نیز در این زمینه اظهار کرد: «از انگیزه آقای ابراهیمی که این اقدام را انجام داده است اطلاعی نداریم و هماکنون ماجرا از سوی نیروی انتظامی در حال پیگیری است.»
وی حال عمومی آقای صادقی را که همچنان در بیمارستان بستری است، خوب توصیف کرد.
خبر / رادیو کوچه
رمضان شریف، مسوول روابط عمومی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، روز یکشنبه، 13 نوامبر، بار دیگر احتمال خرابکاری در حادثه انفجار در زاغه مهمات یک پادگان نظامی سپاه حوالی کرج را که روز گذشته روی داد، را رد کرده است.
به گزارش ایرنا، آقای شریف در مصاحبهای احتمال خرابکاری در وقوع این انفجار در یکی از زاغههای مهمات پادگان بیدگنه در حوالی ملارد شهریار در غرب تهران منجر به کشته شدن ۱۷ تن و زخمیشدن 16 نفر شد رد کرد اما گفت علت اصلی این حادثه در دست بررسی است.
او گفته است تمامی افرادی که در این انفحار کشته شدند، از نیروهای سپاه پاسداران هستند و فرد غیرنظامی در میان آنها وجود ندارد.
سرتیپ حسن تهرانیمقدم، مسوول سازمان جهاد خودکفایی سپاه پاسداران، سازمانی که کار تولید تجهیزات نظامی برای این نهاد نظامی را به عهده دارد، در میان کشتهشدگان قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
«کشتهها در انفجار پادگان سپاه در کرج ۱۷ تن بوده است»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
چهاردهم نوامبر برابر با بیستوسوم آبان مصادف است با «روز جهانی دیابت» و شعار این روز از سال 2009 تا 2013 «پیشگیری و آموزش» در نظر گرفته شده است. با شیوع روز افزون این بیماری مزمن بیش از ده سال است که کشورهای دنیا روزی را برای توجه دادن بیشتر مردم به علایم و عوارض این بیماری اختصاص دادهاند.
دیابت یک اختلال در سوخت و ساز یا متابولیسم بدن است که در آن یا انسولین به مقدار کافی در بدن وجود ندارد و یا انسولین موجود قادر نیست تا وظیفه خود را به درستی انجام دهد و در نتیجه به علت وجود مقاومت در برابر آن، قند خون بالا میرود. انسولین هورمونی است که توسط سلولهای «بتا» واقع در «پانکراس» ترشح میشود و وظیفه اصلی آن کاهش قند خون است. پانکراس نیز یکی از غدد دستگاه گوارش است که در پشت معده قرار دارد، بالا بودن قند خون در دراز مدت باعث بروز عوارض در سیستم قلب و عروق، کلیهها، چشم و سلسله اعصاب میشود.
دیابت بر دو نوع تقسیم شده است نوع یک و نوع دو. در دیابت نوع یک که بیشتر در کودکان و نوجوانان دیده میشود، بدن به علت از دست دادن سلولهای انسولینساز در جریان عفونتی ویروسی یا خود ایمنی، قادر به تولید و ترشح انسولین نیست و لازم است فرد مبتلا این هورمون را روزانه در یک یا دو نوبت تزریق کند.
در دیابت نوع دو که بیشتر در میانسالان بروز میکند، بدن انسولین میسازد اما سلولهای بدن به آن مقاومت نشان میدهند. این بیماران برای داشتن سطح مناسبی از قند خون لازم است قرصهای پایین آورنده قند مصرف کنند هر چند که گروهی از این دیابتیها نیز در مرحلهای از زندگی ممکن است نیازمند دریافت انسولین شوند.
علایم دیابت به صورت پرنوشی، پرادراری، گرسنگی و پرخوری و به رغم آن لاغری است که این حالت بیشتر در دیابت نوع یک دیده میشود. ولع به خوردن شیرینیها به علت وارد نشدن قند به سلولها و همچنین سستی بدن نیز از علایم دیگر این بیماری میتواند باشد.
به سبب اهمیت این بیماری سازمان بهداشت جهانی همراه فدراسیون بینالمللی دیابت از سال 1991 میلادی، چهاردهم نوامبر را «روز جهانی دیابت» نامگذاری کرده است. این روز به مناسبت زاد روز «دکترفردریک بانتینگ» انتخاب شده که توانست با همکاری «دکترچارلز بست» موفق به کشف انسولین شود.
سازمان ملل با پذیرش روز جهانی دیابت و برجسته کردن خطرات جهانی این بیماری، تعهد خود را برای مبارزه با دیابت نشان داده است و این اولین بار بود که سازمان ملل، یک بیماری غیرواگیر را به عنوان تهدیدی جدی برای سلامت جهانی پذیرفته است.
برای اعلام تصویب روز جهانی دیابت از سوی سازمان ملل و نیز برای تاکید بر مبارزه برای پیشگیری از دیابت، استفاده از یک دایره به عنوان نشان «همه با هم برای دیابت»، تصویب شد. دایره یک نماد ساده است که به راحتی میتوان آن را پذیرفت و استفاده کرد. در تمام فرهنگها دایره، نشانه زندگی و سلامتی است و معنی این نماد نیز این است که فشارهای سخت و شدید، نتیجه مثبت دارد و رنگ آبی آن، تجسم آسمان است که همه ملتها را متحد می کند.
دیابت در حال حاضر نخستین علت نارسایی کلیه به بیان دیگر عامل بیماری اغلب نیازمندان به دیالیز، نخستین علت کوری و یکی از مهمترین عوامل سکتههای قلبی و مغزی است. آمار مبتلایان به دیابت در سال 2011 در جهان 366 میلیون نفر است و ارزیابیهای آماری میگوید تعداد این مبتلایان در سال 2030 دو برابر میشود.
بنا برگزارش سازمان جهانی بهداشت هر ده ثانیه یک نفر بر اثر عوارض دیابت جان میبازد و دو نفر به جمع مبتلایان به این بیماری در سراسر جهان افزوده میشود. هم اکنون حدود سه میلیون نفر در ایران به این بیماری مبتلا هستند و رییس منطقهای فدراسیون بینالمللی دیابت (IDF) هشدار داد که در صورت ادامه روند کنونی در آینده شیوع دیابت در ایران دو برابر میشود به گونهای که امکان دارد ایران در بین کشورهایی قرار گیرد که بیشترین تعداد مبتلایان به دیابت را دارند.
اگر چه امروز شمار بیماران دیابتی بهسرعت رو به افزایش است، اما از آنجا که این بیماری بهراحتی قابل پیشگیری است به نظر میرسد تنها راه درمان آن همان کنترل و در نهایت پیشگیری از ایجاد آن است. بنا به نظر بزرگان علوم پزشکی، نخستین گام در پیشگیری از این بیماری چیزی جز آموزش افراد جامعه برای داشتن سبک بهتر و سالمتر زندگی نیست.
امروزه تحرک کم، استفاده زیاد از خودرو و ورزشنکردن در زندگی اغلب افراد دیده میشود که نتیجهای جز اضافه وزن و چاقی ندارد. تجمع چربی در بدن و در نتیجه آن چاقی بهخصوص چاقیهای شکمی سبب میشود مقاومت بدن در برابر انسولین بالا رود و دیابت نوع دو عارض شود. پیادهروی یکی از بهترین ورزشها برای مبارزه با دیابت است.
مطالعات نشان داده که ورزشهایی مانند پیادهروی تعداد گیرندههای انسولین را روی دیواره سلولها افزایش میدهد. با افزایش این گیرندهها قند خون وارد سلول شده و به مصرف آن میرسد و در نتیجه این قند کاهش مییابد. و در نهایت میتوان گفت اگر چه دیابت درمانپذیر نیست، اما قابل کنترل است.
منبعها:
انجمن دیابت ایران
سایت سیمرغ
سایت خبرگزاری دانشجویان ایرانی
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای حقوق بشری، حسین نجفی، فعال سیاسی و دانشجوی دانشگاه نیریز روز پنجشنبه، 10 نوامبر، در مقابل دانشگاه بازداشت و به بازداشتگاه معروف به پلاک ۱۰۰ شهر شیراز منتقل شده است.
به گزارش هرانا، صبح روز چهارشنبه ماموران اداره اطلاعات با مراجعه به منزل پدری این دانشجو اقدام به بازرسی و ضبط وسایت شخصی وی کردند.
نامبرده در حالی روز پنج شنبه در نیریز بازداشت شد که به خانواده وی گفته شده بود که او باید شنبه صبح خود را به اداره اطلاعات معرفی کند.
تاکنون از وضعیت وی گزارشی منتشر نشده است.
وی پیش از این در اوایل انتخابات بحثبرانگیز ریاست جمهوری سال ۸۸، به مدت ده روز در بازداشت به سر برد. وی از اعضا فعال شاخه جوانان جبهه مشارکت فارس و ستاد میرحسین موسوی در استان فارس بوده است.
گفتنی است وی در گذشته به دو سال حبس محکوم شده بود.
سیدحسین کاظمینی بروجردی، روحانی منتقد دولت جمهوری اسلامی، که چندی است در زندان اوین بهسر میبرد، با انتشار نامهای خطاب به هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، از سیاستهای جاری جمهوری اسلامی انتقاد کرده است.
متن این نامه در پی آمده است:
مقام محترم وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا؛
خانم دکتر هیلاری کلینتون؛
سلام این زندانی محروم از وکیل و درمان را بپذیرید.
همانطور که استحضار دارید، حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس وعدههای دروغ بنیانگذاران آن روی کار آمد و با گذشت زمان، پایگاه مردمی خود را از دست داد و به جایی رسید که جهانیان حساب مردم و حکومت را از هم جدا کردند. گردانندگان نظام ولایت فقیه ثروتهای عظیم این سرزمین غنی را به سرقت میبرند و یا صرف توسعهطلبیهای نظامی و سیاسی مینمایند. آنها نه تنها حاضر به تغییر رفتار خشونتآمیز و استبدادی خود نیستند، بلکه تمامی راهکارهای مسالمتآمیز برای هرگونه اصلاحات در حکومت و تغییر را مسدود کردهاند. آنها با برگزاری رفراندومی آزاد برای تعیین تکلیف قانون اساسی فعلی که مبتنی بر اصل ولایت فقیه است، مخالفت میکنند و سختگیرانهترین شیوههای تفتیش عقیده و سانسور اخبار را به کار میگیرند تا صدای اعتراض مردمی که به فقر و فلاکت کشیده شدهاند به گوش جهانیان نرسد. آنها از سرکوبهای بیرحمانه و قتل عام معترضین در خیابانها شرم ندارند؛ زندانیان عقیدتی سیاسی را تحت ترور شخصیت و شکنجه قرار میدهند و یا نابود میکنند و به ناظرین حقوق بشر و گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد اجازه ورود به ایران نمیدهند و اهمیتی برای گزارشها و بیانیههای متعدد منتشر شده از طرف سازمانهای بینالمللی مدافع حقوق بشر قائل نیستند.
موارد مذکور که از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت است به همراه گسترش خشونت و ترور سازمان یافته به رهبری آنها، جهان را در برابر این دوراهی حساس قرار داده است که آیا باید به ملت ایران در مبارزه با رژیم دیکتاتوری مذهبی کمک شود یا خیر؟ قاعدتن در چنین شرایطی تعهدات وجدانی و اهداف خیرخواهانه رهبران کشورهای قدرتمند که مدافع حقوق بشر هستند و خواهان گسترش دمکراسی و برقراری امنیت و صلح در خاور میانه و جهان میباشند، ملاک عمل در تصمیمگیری میباشد و لذا چنین تصمیم مهم و سرنوشتسازی را نباید مشروط به طرح درخواست رسمی از سوی چهرههای خاصی از اپوزیسیون ایران نمود.
اکثریت معترضین به حکومت ولایت فقیه و اپوزیسون داخل و خارج از ایران، خواهان برگزاری رفراندومی آزاد زیر نظر ناظران بینالمللی برای انتخاب نوع حکومت هستند
اکثریت معترضین به حکومت ولایت فقیه و اپوزیسون داخل و خارج از ایران، خواهان برگزاری رفراندومی آزاد زیر نظر ناظران بینالمللی برای انتخاب نوع حکومت هستند. بنابراین ضروری است که هرچه سریعتر پیش نویس قطعنامهای در این زمینه تنظیم و در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گیرد تا راه برای تصویب قطعنامهای فوری در این خصوص هموار گردد.
خانم کلینتون؛
شما در جایگاهی هستید که میتوانید با بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا و تشریک مساعی متحدان قدرتمندتان این نیاز حیاتی را برآورده سازید. اکنون که موضوع افزایش تحریمهای بینالمللی علیه ایران در شورای امنیت مطرح میباشد، لازم است که با در نظر گرفتن این که حکومت جمهوری اسلامی غیر مردمی و ضد بشری است، مسایل به طور ریشهای حل شود. بیشک هر اقدام مؤثری موجب تقدیر ایرانیان تحت ستم و آزاد اندیشان جهان میشود و از دست رفتن فرصتها، منجر به خسارتهای جبرانناپذیر منطقهای و بینالمللی شده که موجب پشیمانی و تاسف ابدی خواهد گردید.
با سپاس، سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران؛ زندان اوین ؛ آبان 1390 ؛ نوامبر 2011
رادیو کوچه
1002 میلادی- آغاز کشتار دانمارکیها به دستور پادشاه انگلستان، «اتلرد دوم» (Æthelred II)، که به کشتار «سنت برایس» (St. Brice) معروف شد.
«اتلرد دوم» دانمارکیهایی که در زمینهایش سکونت گزیده بودند را قتل عام کرد. این کشتار در تاریخ مشهور شد.
1850 میلادی- «رابرت لویی استیونسن» (Robert Louis Stevenson) نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم زاده شد.
رابرت در سال 1868 وارد دانشکده مهندسی شد و پس از سه سال تحصیل، از طرف انجمن ادینبرو، یک نشان افتخار دریافت کرد. گرچه او شغل مهندسی را خیلی دوست میداشت اما این حرفه لطمهای به تندرستیاش وارد آورد و مدتی بعد، به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و چهار سال بعد، موفق به دریافت پروانه وکالت شد، سپس به نویسندگی و ادبیات روی آورد.
وی از طرفی یکی از زیباترین نثرها را در زبان انگلیسی به وجود آورد و از طرف دیگر در اشعار غنایى، به ویژه در بیان احساس و درد غربت، شاعری برجسته به شمار آمد. رابرت استیونسون سالهای پایانی عمر را در مجمع الجزایر ناموآ در جنوب اقیانوس آرام گذراند و در دسامبر 1894 درگذشت.
«جزیره گنج»، «دکتر جکیل و آقای هاید»، «هشت سال آشوب در ساموآ»، «عمارت کلاه فرنگی» و تفریحات شب در جزیره» از معروفترین آثارش هستند. ضمن اینکه نمایشنامههای متعددی از آثارش اقتباس شد.
1970 میلادی- در اوج مبارزات مردم بنگلادش برای کسب استقلال از پاکستان، یک توفان دریایی به منطقه دلتای رود گنگ تلفات سنگین وارد کرد. بر اثر توفان بزرگ بنگلادش حدود دویست هزار نفر کشته و حدود هشتصد هزار تن مجروح شدند. همچنین بر اثر این گردباد، خسارات بسیاری بر کارخانهها و دیگر موسسات اقتصادی وارد شد.
1358 خورشیدی- پس از ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا توسط دانشجویان ایران، یک روز پس از اعلام تصمیم «جیمی کارتر» رییس جمهوری وقت ایالت متحده، دولت آمریکا خرید نفت ایران را متوقف و داراییهای ایران در آن کشور را توقیف کرد. بعدن تحریم اقتصادی ایران دامنه بیشتری یافت.
پیش از آن مسوولان جمهوری اسلامی، در دومین روز اشغال سفارت آمریکا، ابتدا مسئله تحریم صادرات نفتی ایران به آمریکا را مطرح کردند و از پانزدهم آبان 1358، صدور نفت ایران به ایالات متحده قطع شد. در ادامه، وزارت بازرگانی، فروش کالاهای آمریکایی را ممنوع اعلام کرد. از آن سو، کارتر، رییس جمهوری وقت آمریکا نیز دستور قطع خرید نفت از ایران را صادر کرد. تا اینکه روابط سیاسی دو کشور در فروردین 1359 به صورت رسمی قطع شد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1287 خورشیدی- در اجتماع مخالفان مشروطیت در باغشاه، «شیخ فضلاله نوری» مشروطیت را مغایر مشروعیت اعلام داشت و حاضران در آن جمع سپس تصمیم به نوشتن نامهای در آن زمینه خطاب به شاه که در همان محل اقامت داشت گرفتند و به جمعآوری امضا پرداختند. محمدعلیشاه یکروز بعد مشروطیت را معلق اعلام داشت و تاکید کرد که به درخواست متقاضیان به ویژه توصیه روحانیان این تصمیم را گرفته است.
1941 میلادی- نخستین ناو هواپیمابر غرق شد. ناو هواپیمابر انگلیسی «آرک رویال» که در غرب مدیترانه بر ضد آلمان و ایتالیا ماموریت جنگی داشت بر اثر اصابت اژدر غرق شد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
انگیزه
نیویورک تایمز
خبر / رادیو کوچه
رییس مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه، 13 نوامبر، در واکنش به گزارش مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که ایران را به استفاده نظامی از انرژی اتمی متهم کرده، اظهار داشت: «مجلس لازم میداند در نحوه همکاری ایران با آژانس بررسی مجددی صورت دهد.»
به گزارش مهر، علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در آغاز جلسه علنی امروز اظهار داشت: «هیچ یک از ابعادی که با سرو صدای زیاد چند هفتهای در ضمائم گزارش آمده است، چیزی جدیدی مطرح نکرده بلکه دعاوی است که همیشه در گزارش دو کشور آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است و به همه این اطلاعات مغلوط پاسخ داده شده است و بارها آقای البرادعی اعلام کرد ما به اطلاعات موثق نرسیدیم.»
وی گفت: «در طرح مدالیته هم که با آژانس توافق گردید این امور مورد بررسی قرار گرفت و اعلام نظر شد اما چرا یکباره حتا در مواردی که بازدید داشتند و در گزارشهای قبلی اعلام نظر شده بود که به مورد انحراف از برنامه هستهای نرسیدهایم، مسیر را عوض کردند و مدیر کل اعلام میکند از طریق برخی کشورهای عضو به جزییات فنی رسیده و تا حد زیادی معتبر و مرتبط است.»
وی خطاب به آمانو گفت: «آیا رژیم صهیونیستی عضو ان.پی.تی است که شما از آن به اعضا یاد کردهاید؟ این مایه آبروریزی برای شما و آژانس نیست که سخنگوی تبلیغاتی رژیم صهیونیستی صریحن اعلام میکند آنچه ما به آژانس دادهایم در گزارش مدیر کل آمده است؟»
لازم به اشاره است به دلیل گزارش آژانس، کشورهای عضو اتحادیه اروپا و آمریکا درصدد افزایش تحریمها علیه ایران و برنامه اتمی این کشور هستند.
بیشتر بخوانید:
«گفتوگوی آمریکا با رهبران روسیه و چین درباره برنامه اتمی ایران»
Dr. Rachel Ehrenfeld
Co-authored by K.D.M. Jensen
November 12, 2011
The past few days have seen yet another round in the "last straw" dithering about Iran. This time the huffing seems heavier. The IAEA has suddenly woken up and finds that Stuxnet wasn't much of a setback to the Iranian nuclear program, and it is finally prepared to recognize Ahmadinejad's weaponization effort.
This IAEA report followed on the heels of a highly detailed U.S. account of a Quds Force plot to assassinate the Saudi ambassador to the U.S. Lo and behold, has Obama found the last bit of his inner Bush, denouncing Iran and putting the military option back on the table. Hillary Clinton's turned neocon and called for regime change (not exactly right away, but the next time the Iranian people give us a chance).
What do we have here? All wind and no rain. This Administration seems content to do nothing but threaten–no action, despite the inability to deny Iranian nuclear intentions any longer and the enormity of the assassination provocation. A recent pledge of a coming and forceful U.S.-led effort to take sanctions against the Iranian Central bank, the principal conduit for Iranian oil sales, was soon withdrawn for the flimsy excuse that "oil prices will go up if we do that." Duh. So, why threaten it in the first place?
Meanwhile, the pundits do what they usually do on the Iran issue: "bomb," "bomb a little now to avoid a lot later," "too late to bomb," "too early to bomb," "too dangerous, too costly, too much uncertainty to bomb," "let Israel do it, "don't let Israel do it." Also, there's "maybe we can finally get the Russians and Chinese to stop supporting the Iranian regime" (this despite the fact that the Russians said right away that they doubt the accuracy of the IAEA report, plus the implausibility of China giving up Iranian oil). Most scandalously, there's "the assassination plot means nothing: it was amateurish and isn't how the Iranians would do things like that."
The inflation of the Administration's rhetoric at the expense of action has not deterred Iran in the slightest in the past. The U.S. lack of leadership seems to have been welcomed by our ostensible allies, who appear quite happy to be only secondary targets of the Islamic Republic. The failure to respond appropriately to the Quds Force assassination plot bears serious consequences. When a DEA agent foils a plot on American soil and the link to the Quds Force is clear, policymakers can no longer backtrack and wax dubious about the extent of Iranian terrorism on at least three continents. They can no longer ignore it.
Iran's Venezuela connections were startlingly revealed in Washington more than two years ago by Manhattan's legendary District Attorney Robert M. Morgenthau. In addition to serving as a conduit for military equipment from Belarus, Syria, and other countries to Iran, Venezuela seems to have built missile emplacements at its main air force base on Margarita Island. Eyewitness accounts and Google Earth images have confirmed the presence of ballistic installations there. If true, the Venezuelan-Iranian friendship missiles could easily threaten the Panama Canal, the Gulf of Mexico and–with a Shahab-3 missile–Miami!
Recent events confirm that we have allowed the Iranian regime to move beyond brazen. If Ahmadinejad, the mullahs, and the Revolutionary Guards feel free to do as they wish anywhere, anytime, it's not because they're mad or under the spell of the Twelfth Imam. It's because we allow them.
And, by the way, providing the small United Arab Emirates Air Force (UAEAF) with 4,900 bunker-buster bombs will not contribute to the stability of the region. The UAE has a long history as the gateway to Iran.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
وزارت معادن افغانستان اعلام کرد قرار است به زودی 5 معدن را به سرمایهگذاران جهان در لندن معرفی کند.
جواد عمر سخنگوی وزارت معادن افغانستان گفت دو معدن طلا، دو معدن مس و یک معدن لیتیوم در روز هشتم ماه دسامبر سال جاری میلادی به سرمایه گذاران معرفی میشود و پس از آن این معدنها به داوطلبی گذاشته میشوند.
وی افزود این معادن شامل معدن طلای بدخشان، طلای زرکشان ولایت غزنی، لیتیوم نمک سار ولایت هرات، معدن مس شیدای هرات و معدن مس بلخاب ولایت سرپل میباشند.
بر اساس تخمین وزارت معادن تنها مقدار طلای زرکشان ولایت غزنی به 7500 کیلوگرم میرسد و نیز ذخیره مس شیدای هرات نزدیک به پنج میلیون تن تخمین زده شده است.
تاکنون دولت افغانستان تنها استخراج یک معدن مس را با یک کمپنی چینایی قرار داد کرده است، اما به دلیل پیدا شدن یک شهرک تاریخ در آن محل از دو سال به این سو استخراج آن به تعویق افتاده است.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) انفجار در هنگام جابهجایی مهمات در یک پادگان موجب شهادت 17 پاسدار شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=8&day=22&id=1201520
در پی وقوع انفجار در یکی از پادگانهای سپاه در اطراف تهران 17 نفر شهید و 16 نفر نیز مجروح شدند. سردار رمضان شریف مسوول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فارس گفت: «بر اثر این انفجار مهیب که به دلیل جابه جایی مهمات رخ داده است 17 نفر از پرسنل سازمان جهاد خودکفایی سپاه شهید و 16 تن نیز مجروح شدند که حال برخی از مجروحان وخیم است.»
2) فرزین: حذف یارانه اقشار پردرآمد در آیندهای نزدیک آغاز میشود
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=8&day=22&id=1201532
دبیر ستاد هدفمندی یارانهها با اشاره به آغاز حذف یارانه اقشار پردرآمد، در آیندهای نزدیک درباره معیارهای شناسایی این افراد گفت: «پایگاههای اطلاعاتی مختلفی در کشور داریم. مثلن پایگاههای اطلاعاتی درباره خودرو، مسکن یا وضعیت حقوق و دستمزد داریم و اینها معیارهایی است که یارانه اقشار پردرآمد براساس آن حذف میشود.»
کیهان
1) سومین قربانی در آمریکا جنبش وال استریت وارد مرحله تازهای شد
http://www.kayhannews.ir/900822/16.htm#other1602
مبارزات جنبش وال استریت با دادن سومین قربانی وارد مرحله تازهای شد. «سومین قربانی جنبش ضد سرمایهداری وال استریت» عنوان خبری بسیاری از رسانههای جهان است که دیروز بار دیگر توجهات را به آمریکا معطوف کرد.
خبرگزاری «آسوشیتدپرس» در این باره نوشت: کشته شدن سومین معترض جنبش تسخیر وال استریت در سه شهر آمریکا، تنشها و نگرانیها در این کشور را افزایش داد. گزارشهای دریافتی حاکی است، جسد یک مرد 40 ساله دیروز در نزدیکی پارک شهر «سولت لیک» ایالت «یوتا»، یعنی همان محلی که معترضان ضد سرمایهداری مدتی است تحصن کردهاند، پیدا شد. پلیس آمریکا با تایید این خبر حاضر به ارایه توضیحات بیشتر نشد.
2) جبهه ملی افغانستان اعلام موجودیت کرد
http://www.kayhannews.ir/900822/16.htm#other1608
یک جریان سیاسی جدید در افغانستان تحت عنوان «جبهه ملی» و به رهبری «احمد ضیا مسعود» اعلام موجودیت کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، احمد ضیا مسعود برادر «احمدشاه مسعود» چهره نامدار مجاهدان افغانستان، از تشکیل یک جبهه سیاسی جدید مخالف دولت تحت عنوان «جبهه ملی» خبر داد.
جام جم
1) رفسنجانی: گزارش آژانس در جهت خواست استکبار بود
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100859245568
اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسه دیروز خود گزارش اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد فعالیتهای مسالمتآمیز هستهای ایران را مورد بررسی قرار داده و آیتاله هاشمیرفسنجانی، رییس جلسه به نمایندگی از اعضا با سیاسی خواندن نحوه تنظیم و ارایه این گزارش، آن را در جهت خواست استکبار جهانی دانست.
2) دست رد شورای امنیت بر سینه فلسطین
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100859234223
یک دیپلمات سازمان ملل اعلام کرد درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل نتوانست آرای لازم را در مباحث اولیه این شورا کسب کند و به همین دلیل این درخواست منتفی است. وی که خواست نامش فاش نشود به ایرنا اظهار کرد: «آمریکا برای اینکه مجبور به استفاده از امتیاز وتو نشود، با اعضای دایم و غیردایم شورای امنیت رایزنیهای بسیاری کرد تا نظر آنها را برای ارایه رای موافق با عضویت فلسطین تغییر دهد.»
اعتماد
1) دومین گزارش اژهای به مجمع تشخیص درباره فساد مالی اخیر
http://www.etemaad.ir/Released/90-08-22/204.htm
غلامحسین محسنیاژهای، دادستان کل کشور در جلسه دیروز مجمع تشخیص مصلحت نظام، گزارشی از آخرین روند بررسی پرونده سواستفاده اخیر اقتصادی کشور ارایه داد. این دومین باری است که ناظر ویژه رسیدگی به پرونده فساد بانکی اخیر در این باره به مجمع تشخیص گزارش میدهد. به گزارش روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، همچنین در این جلسه گزارش اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی اتمی، درباره فعالیتهای هستهای ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در ادامه آیتاله هاشمیرفسنجانی، رییس مجمع تشخیص، به نمایندگی از اعضای مجمع با سیاسی خواندن نحوه تنظیم و ارایه این گزارش، آن را در راستای خواست استکبار جهانی خواند.
2) نجات یکی از فرزندان سرهنگ
http://www.etemaad.ir/Released/90-08-22/144.htm
رییس جمهوری نیجر اعلام کرد که کشورش تصمیم گرفته است به «الساعدی قذافی» پناهندگی سیاسی بدهد. «محمد یوسف»، رییس جمهوری نیجر در پایان سفرش به آفریقای جنوبی اظهار داشت: نیجر با دادن پناهندگی سیاسی به الساعدی قذافی، یکی از پسران معمر قذافی موافقت کرده و این اعطای پناهندگی به الساعدی قذافی بنا به دلایل انسانی است.
ابرار
1) اتحادیه عرب عضویت سوریه را به تعلیق درآورد
http://www.abrarnews.com/politic/1390/900822/html/rooydad.htm#s174273
وزراى خارجه عرب در نشست اضطرارى خود در اقدامى غیرمنتظره در قاهره عضویت سوریه را به حالت تعلیق در آوردند. به گزارش ایلنا به نقل از الجزیره، خبرنگار شبکه ماهواره اى الجزیره از قاهره گزارش داد که وزراى خارجه اتحادیه عرب در نشست خود در قاهره تصمیم گرفتند که مشارکت هیتهاى سورى در نشستهاى اتحادیه عرب را تا زمان اجراى کامل تعهدات خود و حمایت از غیرنظامیان به حالت تعلیق درآوردند.
2) تخت جمشید در آستانه ریزش
http://www.abrarnews.com/politic/1390/900822/html/ejtemaii.htm#s174399
ترکهاى متعددى که در تخت جمشید ایجاد شده، این بنا را در معرض ریزش و آسیب جدى قرار داده است. تخت جمشید همواره به عنوان یکى از بناهاى شاخص ایران مطرح بوده است. این بناى جهانى البته مورد آسیبهاى مختلفى قرار گرفته که از جمله آن مىتوان به رطوبت اشاره کرد که این بناى جهانى را مورد تهدید قرار داده است. اما ترکهایى که اکنون در این بناى جهانى دیده مىشود نیز بر شدت آسیبهاى این بنا افزوده و این امر نگرانى دوستداران میراث فرهنگى را افزوده است.
همشهری
1) برلوسکنی استعفا کرد
http://www.hamshahrionline.ir/news-151007.aspx
شبکه تلویزیونی الجزیره لحظاتی پیش در خبری فوری گزارش داد سیلویو برلوسکنی نخست وزیر ایتالیا استعفا کرد.
2) سردار رشید اسلام، حسن مقدم در حادثه انفجار به شهادت رسید
http://www.hamshahrionline.ir/news-150988.aspx
یکی از شهدای حادثه تاسفبار انفجار امروز سردار شهید حسن مقدم از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مسوول سازمان جهاد خودکفایی سپاه است.
دنیای اقتصاد
1) پاسخ رسمی ایران به ادعاهای آژانس
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=277536
نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نشست سه ساعته این آژانس در وین، تمام ادعاهای مطرح شده در گزارش یوکیا آمانو درباره شائبه نظامی بودن برنامه هستهای ایران را رد کرد. در این جلسه که تصاویر ماهوارهای، نامهها و نمودارهای مورد استناد در گزارش جدید آمانو در اختیار 35 عضو شورای حکام قرار گرفت، علیاصغر سلطانیه، اسناد یادشده را مبتنی بر اطلاعات ساختگی توسط آمریکا و متحدینش خواند و تاکید کرد: هیچ نشانهای مبنی بر اینکه فعالیتهای ایران دارای مقاصد نظامی باشد، وجود ندارد.
2) سکه به مرز 620 هزار تومان رسید
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=277525
افزودن 30 هزار تومان مالیات بر ارزش افزوده و انواع کارمزد، بیمه حملونقل و حقالضرب نیز بر مبلغ 564 هزار تومان، قیمت سکه را به محدوده 594 هزار تومان نزدیک میکند.
حال آنکه دیروز قیمت سکه دولتی 8320 تومان دیگر گران شد و از حدود 599 هزار تومان به 607 هزار و 360 تومان رسید.
خبر / رادیو کوچه
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، روز شنبه، 12 نوامبر، به وقت واشینگتن، اعلام کرد که با دمیتری مدودف و هو جین تاو، روسای جمهوری روسیه و چین، ملاقات و درباره یافتن «پاسخی مشترک» به برنامه اتمی ایران گفتوگو کرده است.
آقای اوباما در اولین اظهار نظر خود پس از انتشار گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ایران گفت واشنگتن، مسکو و پکن هم عقیده هستند که تهران باید به «قوانین و هنجارهای بینالمللی» احترام بگذارد.
آمریکا بهدنبال تشدید تحریمهای ایران است، اما چین و روسیه تاکنون مخالفت کردهاند.
در همین حال نامزدهای جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باراک اوباما را متهم کردهاند سیاست ملایمی در قبال ایران در پیش گرفته است.
میت رامنی، فرماندار پیشین ایالت ماساچوست، شامگاه شنبه در مناظره جمهوریخواهان گفت: «اگر ما اوباما را دوباره انتخاب کنیم، ایران سلاح اتمی خواهد داشت.»
او افزود: «اما اگر مرا به ریاست جمهوری انتخاب کنید، ایران سلاح اتمی نخواهد داشت.»
نیوت گینگریچ، رییس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا و نامزد دیگر رقابتهای درون حزبی جمهوریخواهان نیز گفت دولت اوباما سیاست هوشمندانهای در مورد ایران نداشته است.
او گفت آمریکا در انجام عملیات مخفیانه علیه تاسیسات اتمی ایران و یا همکاری با اسراییل در این زمینه «کوتاهی» کرده است.
بیشتر بخوانید:
«ایران به نگرانی اتمی آژانس پاسخ صریح بدهد»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش خبرگزاری رسمی عربستان، شامگاه شنبه، 12 نوامبر، هواداران دولت سوریه به ساختمان سفارت عربستان در دمشق حمله کردهاند و وارد آن شدهاند. این حمله پس از تعلیق سوریه توسط اتحادیه عرب رخ داده است.
اتحادیه عرب اعلام کرد که سوریه به وعدههای خود در مورد متوقف کردن سرکوب خونین مخالفان دولت عمل نکرده است.
حمله کنندگان به سفارت این کشور در دمشق ابتدا به سوی ساختمان سنگ پرتاب کردهاند و سپس تعدادی از آنان وارد ساختمان شدهاند و به شکستن شیشهها و تخریب اموال آن مشغول شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«اتحادیه عرب فعالیت دولت سوریه را تعلیق کرد»
خبر / رادیو کوچه
سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، روز شنبه، 12 نوامبر، استعفای خود را از سمت نخست وزیری این کشور بهطور رسمی به جورجیو ناپولیتانو، رییس جمهوری ایتالیا تحویل داده و گفته است برای همیشه با سیاست خداحافظی میکند.
آقای ناپولیتانو استعفای آقای برلوسکونی را پذیرفته است و احتمال دارد ماریو مونتی، کمیسر پیشین ایتالیا در اتحادیه اروپا را به عنوان نخست وزیر جدید مسوول تشکیل دولت خواهد کرد.
آقای برلوسکونی در جریان بحران عمیق بدهیهای ایتالیا که ثبات مالی و اقتصادی حوزه یورو را تهدید میکند حمایت اکثریت نمایندگان پارلمان این کشور را از دست داده بود.
او قول داده بود که پس از تصویب طرح تازه ریاضت اقتصادی توسط پارلمان از سمت خود کنارهگیری کند.
پارلمان ایتالیا ساعاتی پیش از این استعفا بسته پیشنهادی دولت این کشور برای در پیش گرفتن اقدامات منجر به ریاضت اقتصادی را تصویب کرد.
این بسته اقتصادی که مورد حمایت اتحادیه اروپا نیز بوده است، برای اطمینان از توان اقتصادی دولت ایتالیا در بازپرداخت وامهای کلان دریافتیاش ارایه و تصویب شد.
آقای برلوسکونی گفته است دیگر برای هیچ سمت سیاسی نامزد نمیشود. اما تحلیلگران میگویند که بعید است او بار دیگر وارد این عرصه نشود.
تصویب طرح ریاضت اقتصادی در مجلس سنای ایتالیا در روز جمعه افزایش بهای سهام در بازارهای بورس اروپا و آمریکا را به دنبال داشت و تحلیلگران امیدوارند که با تصویب آن در پارلمان ایتالیا، معاملات بازارهای مالی جهانی در روز دوشنبه با آرامش بیشتری آغاز شود.
اجرای بسته ریاضت اقتصادی پیشنهادی دولت ایتالیا، ۵۹ میلیارد و ۸۰۰ میلیون یورو صرفهجویی اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. این صرفهجویی از طریق کاهش هزینههای دولتی و نیز افزایش مالیاتها انجام خواهد شد.
افزایش سن بازنشستگی، فروش داراییهای دولت و افزایش قیمت سوخت هم در بسته ریاضت اقتصادی ایتالیا پیشبینی شده است.
بیشتر بخوانید:
«جلسه پارلمان ایتالیا برای بررسی طرح اصلاحات اقتصادی»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر