کيانوش رستمي با قهرماني در دسته 85 کيلوگرم رقابتهاي جهاني وزنه برداري، مدالي طلايي تاريخي را براي ايران را زنده کرد.
به گزارش ايسنا از پاريس، کيانوش رستمي در پايان رقابتهاي جهاني وزنه برداري در دسته 85 کيلوگرم درحالي قهرمان رقابتها شد که به بالابردن وزنهاي به غير از وزنه نخستش در دوضرب نياز نداشت.
او در يک ضرب با مهار وزنه 173 کيلوگرمي برنز گرفت، در دوضرب تنها در همان حرکت اول با رکورد 209 کيلوگرم به مدال طلا رسيد و در مجموع با رکورد 382 کيلوگرم قهرمان جهان شد تا با دو مدال طلا و يک برنز يک ضرب، 28 امتياز طلايي را براي ايران به دست آورد.
او دو بار پياپي به رکوردهاي جوانان و بزرگسالان جهان با 219 کيلوگرم حمله کرد که در اين راه موفق نبود.
کيانوش رستمي دومين وزنه بردار تيم ايران در رقابتهاي وزنه برداري قهرماني جهان درحالي به عنوان هشتمين وزنه بردار به روي تخته آمد که باقري و رضازاده با فريادهاي گوشزد کننده به کنار تخته آمدند و او را کمک مي کردند تا توانست با قدرت وزنه 169کيلوگرمي را در حرکت اول بالاي سر ببرد. فريادهاي "ماشاالله" که از گوشه و کنارسالن شنيده ميشد مزيد بر علت شده بود تا کيانوش به راحتي در نخستين حرکت يک ضرب موفق باشد.
رستمي براي دومين بار در حرکت يک ضرب وزنه 173 کيلوگرم را انتخاب کرد تا در صورت مهار آن در کورس رقابت حرکت يک ضرب شرايط خوبي را پيدا کند. او با فرياد "يا علي مدد" به روي تخته آمد و کوروش باقري هم مي گفت "زير وزنه کمرت را شل نکني". او با اعتماد به نفسي مثال زدني انگشتانش را به ميله قفل کرد و با قدرت وزنه را بالاي سر کشيد و ايستاد. پاداش او سه چراغ سفيد و تشويق تماشاگران بود.
او پس از مهار اين وزنه، رکورد 175 کيلوگرم را انتخاب کرد. البته اين رکورد چندان رکورد مناسبي براي رسيدن به مدال طلاي اين حرکت نبود، چراکه ريباکو در گروه B وزنه 178 کيلوگرم را مهار کرده بود. با اين شرايط کيانوش در جريان رقابت يک کيلوگرم به اين وزنه افزود تا شرايط بهتري پيدا کند، اما اين وزنه هم مدال طلاي او را در يک ضرب تضمين نميکرد. او براي مهار اين وزنه نيز با قدرت به روي تخته آمد، اما اين بار در مهار اين وزنه موفق نبود تا شرايط متزلزلي براي رسيدن به مدال يک ضرب پيدا کند.
رستمي در حرکت يک ضرب به مدد خراب کردن حريفانش به مدال برنز رسيد.
روزنامه ایران بیآنکه نامی از علی لاریجانی ببرد٬ وی را «لاتی» خواند که قصد «باجخواهی» و «زورگیری» از محمود احمدینژاد را داشته٬ اما رئیس دولت دهم وی را «پهلوان پنبهای» بیش نمیداند.
تارنمای " دیگربان " با پرداختن به این موضع روزنامه دولت می نویسد: روزنامه ایران در شماره روز پنجشنبه (۱۹ آبان) خود در قالب طنزی این مطلب را نوشته و به طور غیرمستقیم به رئیس مجلس توصیه کرده است از آنجا که دیگر کسی از «نعره و عربدههای سیاسی» وی نمیترسد٬ بهتر است خود را بازنشسته کند.
روزنامه ایران در ادامه توصیه خود افزوده است: «شما {لاریجانی} بهتر است نوچههای کارآزموده خود را که جوانتر و چابکتر هستن و کمتر صبغه لات بازی میان مردم دارند وارد صحنه کنید.»
این روزنامه وابسته به دولت در مطلب کنایهآمیز خود علی لاریجانی و دیگر مقامهای منتقد و مخالف احمدینژاد را «لات»هایی خوانده که در مقابل رئیس دولت دهم «عددی» نیستند.
روزنامه ایران در پایان به لاریجانی توصیه کرده برای «باجخواهی» از احمدینژاد بهتر است «با چند لات ناکام و ناچیز متحد شود.»
علی لاریجانی روز چهارشنبه بدون آنکه نامی از محمود احمدینژاد ببرد٬ از «لات بازیهای سیاسی» وی انتقاد کرده و گفته بود: «سیاستمداران، جامعه را دچار آشفتگی روحی نکنند.»
لحن٬ گفتار و کردار محمود احمدینژاد شش سال است که مورد انتقاد صریح منتقدان داخلی و خارجی است و بسیاری معتقدند منش وی دور ازشان مقام ریاست جمهوری است.
آقای احمدینژاد از زمانی که با حمایت علی خامنهای در ایران به قدرت رسیده است٬ با عبارات و کلمات زنندهای مخالفان و منتقدان خود را مورد خطاب قرار میدهد.
برزیل روز جمعه اعلام کرد که این کشور مخالف هرگونه «اقدامات قهری» علیه ایران در خارج از چارچوب شورای امنیت است.
به گزارش تارنمای رادیو فردا، آنتونیا پاتریوتا، وزیر خارجه برزیل، در این باره گفته است: «اقدامات قهری میتواند در شورای امنیت مورد بحث قرار گیرد اما ما اینگونه ابتکارعملها را خارج از چارچوب (بینالمللی) غیرقابل تصور میدانیم.»
این اظهارات در حالی مطرح میشود که شماری از مقامهای اسرائیلی برخورد با ایران را محتمل دانسته و گزارشهایی نیز از قوت گرفتن حمله نظامی به ایران در رسانههای غربی منتشر شده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز سهشنبه گزارشی را منتشر کرد که در آن به صراحت درباره احتمال ادامه برنامه نظامی ایران پس در سالهای پس از ۲۰۰۳ سخن به میان آمده است.
در واکنش به این تحولات، وزیر خارجه برزیل، با بیان اینکه کشورش به دنبال ایجاد «اعتماد و کاهش تنش» است، تاکید کرد: «ما بر این باوریم که گفتوگو و دیپلماسی میتواند به اعتمادسازی کمک کند و پیشرفت ایجاد کند.»
وزیر خارجه برزیل همچنین گفت که کشورش گزارش تازه آژانس درباره برنامه اتمی ایران را مطالعه کرده و با دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل برای اتخاذ گامهای بعدی در تماس بوده است.
در پایان سال ۲۰۱۱ میلادی دوره عضویت غیردایم برزیل در شورای امنیت به پایان میرسد.
برزیل که به آخرین دور از تحریمهای ایران رای منفی داده بود، به همراه ترکیه تلاش کرد که در مناقشه هستهای ایران میانجیگری کند، اما کشورهای غربی با آن مخالفت کردند.
آخرین دور از تحریم در حالی صورت گرفت که ایران اعلام کرد حاضر است بخشی از اورانیوم غنیشده خود را در خاک ترکیه به امانت بگذارد و به ازای آن اورانیوم بیشتر غنیشده برای مصرف رآکتور تحقیقاتی امیرآباد تهران دریافت کند؛ طرحی که از سوی آمریکا و همپیمانانش رد شد.
درحالی که آمریکا خواستار فشار هرچه بیشتر بر ایران شده است، دیپلماتها میگویند مدتی است که در پایتختهای اروپایی رایزنی بر سر اعمال تحریمهای یکجانبه بر ایران آغاز شده است.
با این حال گفته میشود کشورهای اروپایی موضع واحدی درباره این تحریمها ندارند؛ به ویژه اینکه گسترش تحریمها به حوزه نفت و انرژی ایران، میتواند به اقتصاد جهانی و منافع ملی این کشورهای لطمه بزند.
نشنال، روزنامه انگلیسی زبان امارات متحده عربی، زیر عنوان "نگرانی بعضی از ایرانیان از منفعت رژیم از بحث جنگ" می نویسد جرّ و بحث راجع به جنگ زنگ خطر را برای ایرانیان با نفوذی در داخل و خارج از کشور به صدا درآورده است که نگرانند حمله ای به کشورشان ایران آسیب دیده از تحریم های اقتصادی را به ورطه نابودی بکشاند، و تندروهای حاکم در تهران بتوانند با به راه انداختن موجی از احساسات وطن پرستی، بیشترین بهره را ببرند.
تارنمای تلویزیون صدای آمریکا با انتشار این گزارش در ادامه می نویسد: آنان همچنین می گویند سرکوبی های سیاسی پس از هرگونه اقدام نظامی، می تواند برای جنبش دمکراسی طلب منکوب شده ایران به عواقبی فاجعه بار بیانجامد و به تشدید موارد نقض حقوق منجر شود.
بعضی ها استدلال می کنند که حمله به تاسیسات اتمی کاملا سنگربندی شده ایران حتی با استقبال عوامل تندروی رژیم ایران روبرو خواهد شد زیرا موضع آنان را در حفظ قدرت تقویت می کند.
۳۵ چهره سرشناس جامعه مدنی در داخل ایران - از ۲۵ ساله گرفته تا ۸۴ ساله - مخالفت شان را با جنگ در مصاحبه با کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران، که مقرّ آن در نیویورک است، ابراز داشته اند. جزو آنان وکلای دادگستری، فعالان مدافع حقوق بشر، روزنامه نگاران و نویسندگانی قرار دارند که بعضی از آنان برای عقاید و فعالیت هایشان با سانسور و حتی حبس مواجه اند.
یک فعال دانشجوئی به این کمپین گفته است "اگر جنگی رخ دهد، دمکراسی، حقوق بشر، و جامعه مدنی بازنده های اصلی خواهند بود. دولت ایران نظامی می شود و يک دولت نظامی توانائی آن را دارد که مخالفان را در سطحی گسترده به قتل برساند".
هیچیک از مصاحبه شوندگان معتقد نبوده اند حمله به ایران می تواند به "تغییر رژیم" سرعت بدهد، که بعضی از طرفداران راه حل نظامی در واشنگتن آن را دلیل دیگری برای حمله به تاسیسات اتمی ایران می دانند.
اغلب ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز، از حامیان جنبش اپوزیسیون سبز در ایران گرفته تا گروههای چپ و لیبرال مخالف دولت درخارج، با اقدام نظامی و یا تحریم های بیشترعلیه وطنشان مخالفند، که روز بروز با انزوائی بیشتر مواجه می شود.
به گفته آنها، چنین اقداماتی می تواند به مردم عادی لطمه وارد کند که از بازگشت به دوران سختی ها و مشقات ناشی از جنگ ویرانگر هشت ساله ایران و عراق در دهه هشتاد می ترسند.
بیش از ۱۰۰ روشنفکر و فعال سیاسی این هفته از ایران خواستارهمکاری با آژانس نظارتی سازمان ملل متحد در امور اتمی شدند تا از حمله ای با انگیزه پیشدستی اجتناب شود.
این گروه که بیشترشان مقیم خارج از کشور هستند در بیانیه ای می گویند "دمکراسی از دهانه توپ بیرون نمی آید. ما با تهاجم نظامی به کشورمان، ایران، به هر مستمسکی که باشد از جمله به بهانه نگرانی از ماجراجوئی های نامسئولانه رژیم در فعالیت های هسته ای مخالفیم".
بسیاری از کسانی که ناظر بر انقلاباتی که به نام " بهار عرب" خوانده می شد، بودند، اعتقاد داشتند که انقلاب تونس و مصر از یک کمبود رنج می برد؛ نداشتن رهبری واحد. اما با بازگشت " راشد الغنوشی" از چهره های سیاسی مسلمان اصلاح طلب تونس به این کشور، همزمان با سقوط زین العابدین بن علی، این امید به وجود آمد که یک چهره مقتدر که پشتوانه مردمی دارد، می تواند رهبری حکومت جدید را در تونس به عهده بگیرد. حزب نهضت وی که در انتخابات مجلس موسسان موفق شد ۹۰ کرسی از مجموع ۲۱۷ کرسی مجلس( حدود ۴۱ درصد) را به دست بیاورد، نشان داد که مردم تونس به او و حزبش اعتماد دارند و از برنامه ای که حزب نهضت برای آینده تونس دارد، حمایت می کنند.
مجلس موسسان تونس طبق قانون علاوه بر تدوین قانون اساسی، کابینه را نیز تشکیل می دهد و زمانی را برای انتخابات آینده تعیین می کند. به این ترتیب، اولین انقلاب پیروز بهار عرب، موفق شد زودتر از دو انقلاب دیگر، یعنی مصر و لیبی، ساماندهی وضع تونس را آغاز کند. دیدگاههای راشد الغنوشی و آنچه در روزهای قبل و بعد از انقلاب گفته بود، وضع مبهمی را پیرامون او به وجود می آورد و این سووال را مطرح می کرد که غنوشی کیست و قرار است چه اتفاقی از سوی او در تونس بیافتد؟
راشد الغنوشی کیست؟
شاید بیش از همه جریانهای سیاسی جامعه تونس، غنوشی در مقابل سکولاریسم موضع گرفته است، برخی او را اسلام گرا می خوانند و معتقدند او شریعت را به مثابه نظام سیاسی می بیند، اما گروهی دیگر معتقدند، علیرغم تجلیل او از آیت الله خمینی و انقلاب ایران، او بنا ندارد که یک خمینی برای تونس باشد. خودش گفته است " من نه خمینی هستم و نه شیعه" و شاید با گفتن این عبارت خط بطلانی کشیده است، بر تصویری از تونس اسلامگرا که در نگاه برخی به عنوان آینده تونس پس از بن علی مطرح می شد.
ولادت و تحصیلراشد الغنوشی در ۳۱ اوت ۱۹۴۱ در روستای کوچک الحامه در جنوب تونس به دنیا آمد. وی از مسلمانان اهل سنت و مالکی است. الغنوشی تحصیل خود را در دانشگاه الزیتونیه تونس آغاز کرد و لیسانس خود را از آنجا گرفت. آنگاه برای ادامه تحصیل به قاهره و سوریه رفت و مثل بسیاری از روشنفکران عرب پایش به پاریس کشیده شد، شهری که بخش بزرگی از روشنفکران عرب در آنجا به زندگی و مبارزه مشغول بودند. اما غنوشی جوان نتوانست هزینه های سنگین زندگی و تحصیل در پاریس را تحمل کند و پس از مدتی به دلیل مشکلات مالی به تونس برگشت و در مدرسه زیتونیه به تدریس فلسفه مشغول شد.
پاسداران قرآن و حزب نهضت
بازگشت به تونس و تدریس فلسفه تنها کار غنوشی نبود، او همراه با دوستانش به نام " عبدالفتاح مورو"، " صلاح الدین جوشی" و " حمیده النیفر" جمعیت پاسداران قرآن کریم را تاسیس کرد. در سال ۱۹۷۰ اولین حلقه درس و بحث این هسته که حدود ۳۵ تا ۴۰ هزار نفر را در بر می گرفت در مسجد " سیدی یوسف" تشکیل شد. اکثر این افراد دانشجویان جوانی بودند که در آکادمی " ابن شرف" در دوره لیسانس شاگرد راشد الغنوشی بودند. از آغاز دهه ۶۰ دولت تونس توانسته بود وابستگان به مدرسه زیتونیه را با خود همراه کند. الغنوشی به شیوخ زیتونیه ایراد میگرفتند که در مورد کشور کوتاهی کرده و آن را به سکولارها تحویل دادهاند.
کتاب " جنبش اسلامی تونس" در این مورد از زبان شیخ الغنوشی میگوید: " ما دیگر به بازماندگان مدرسه زیتونیه به عنوان الگویی که باید از آنها تبعیت شود؛ نمینگریم. ما به سید قطب، حسن البنا و مودودی چشم دوختهایم. شیوخ ما آنها هستند، زیرا پرچم اصلاحات اسلامی را برافراشتهاند. من به دنبال ابزار مبارزه و به دنبال کسی هستم که به او به عنوان اصلاحطلبی که بر ضد سکولاریسم و فساد وارد جنگ میشود، اقتدا کنم." در حقیقت با همین مقدمات بود که حزب " نهضت" به عنوان یک حزب مسلمان اصلاح طلب تشکیل شد و پیروانی یافت. راشد الغنوشی با انتشار ماهنامه " المعرفه" در اوائل سال ۱۹۷۰ نخستین هستههای حرکت اسلامی تونس را تشکیل داد و به همین دلیل با مشکلات فراوانی مواجه شد.
زندان و تبعید
فعالیت های راشد الغنوشی و دوستانش از چشم حکومت بورقیبه پنهان نماند. وی در سال ۱۹۸۱ پس از یک دهه فعالیت علمی و تشکیلاتی در سال ۱۹۸۰ به ۱۱ سال زندان محکوم شد. وی در سال ۱۹۸۴ با دخالت محمد مزالی از مقامات بورقیبه از زندان آزاد شد مشروط بر اینکه علیه چپ ها فعالیت کند، اما او این را نپذیرفت و هرگز چنین رفتاری نکرد. مدتی بعد دوباره به زندان افتاد، اما با روی کار آمدن بن علی در سال ۱۹۸۷ از زندان آزاد شد و پنج سالی به فعالیت خود ادامه می داد. پس از آزادی از اولین زندان، وی سفری به کشورهای حاشیه خلیج فارس کرد و از ایران، سودان و لبنان نیز دیدن کرد. سرانجام بن علی نیز تاب فعالیت های او را نیاورد و وی در ۱۹۹۲ مجددا دستگیر و زندانی شد. ابتدا به الجزایر و سودان منتقل شد و سرانجام به لندن تبعید شد. گفته می شود بورقیبه حتی به فکر اعدام او نیز افتاده بود. تا قبل از انقلاب تونس، راشد الغنوشی در لندن زندگی می کرد و با آغاز انقلاب به تونس بازگشت. وی که روز یکشنبه ۲۹ ژانویه ۲۰۱۱ پس از بیست سال وارد تونس شده بود، از ورودش به تونس ابراز خوشحالی کرد. وی " بازگشت به تونس را حقی طبیعی برای بیان احساسش به عنوان فردی دانست که میخواهد در روند تغییرات دموکراتیک در کشورش و تبدیل آن به یک نظام آزاد عادلانه و مستقل سهیم باشد." راشد الغنوشی خاطر نشان کرد: " دیکتاتور سقوط کرده اما دیکتاتوری همچنان باقی است، لذا این امر مستلزم تلاشهای ملی همگان برای همکاریهای مثبت جهت ساخت جامعه آزاد و عادلانه است."
انقلاب مردم تونس
شاید اگر یک کارشناس مسائل استراتژیک و یک متخصص جهان اسلام می خواست ده کشور را در دنیای اسلام نام ببرد که ممکن است در آنها انقلاب رخ بدهد، بعید به نظر می رسد که تونس یکی از آن ده کشور باشد. بعد از استقلال تونس از فرانسه در ۱۹۶۵، نظام لائیسیته در این کشور برقرار شد. حبیب بورقیبه که جنبش استقلال را رهبری کرد و برای مدت طولانی رئیس جمهور تونس بود ، شخصیتی ناسیونالیست بود که اسلام را تهدیدی برای کشور به شمار می آورد. در سال ۱۹۸۷ هنگامی که بن علی با کودتا بورقیبه را از قدرت کنار زد، اسلام گراها برای مدت زمان کوتاهی از زندان آزاد شدند و به آن ها اجازه مشارکت در انتخابات سال ۱۹۸۹ داده شد. نتایج رسمی حاکی از آن است که در آن انتخابات جنبش نهضت اسلامی بزرگترین گروه اسلام گرای تونس توانست ۱۷ در صد از کرسی های پارلمان را از آن خود سازد که پس از حزب حاکم در رده دوم قرار گرفت.
تونس در زمان بن علی جزو پیشرفته ترین کشورهای مسلمان آفریقایی بود، میزان بالایی شهرنشین و تحصیلکرده داشت و آزادی های فردی در آن بیش از اکثر کشورهای عربی بود. اما انقلاب ها الزاما با قواعد ریاضی قابل پیش بینی نیستند، همانطور که روسیه آخرین کشوری بود که ممکن بود در آن فرض انقلاب سوسیالیستی بشود، و ایران در زمان انقلاب ۱۹۷۹ جزو پیشرفته ترین کشورهای آسیایی بشمار می رفت، تونس نیز با خودسوزی جوانی در یکی از محله های شلوغ شهر، ساعت سقوط دیکتاتورش به کار افتاد. برخلاف جمعیت دو میلیون نفری معترضان سبز در تهران، یا جمعیت یک میلیون نفری معترضان در مصر، در تونس تنها جمعیت معترضان حداکثر به هشت هزار نفر رسید. در کابینه فرانسه بطور جدی اختلاف بروز کرد. گروهی معتقد بودند بن علی را باید از نظر اقتصادی کمک کرد تا بحرانش را بگذراند، اما مخالفان آنان به همراه اکثر رهبران دنیای آزاد معتقد بودند که باید از مبارزه مردم تونس حمایت کرد. سازمان ملل اعلام کرد در جریان انقلاب تونس ۳۰۰ نفر کشته شده اند. بزودی بن علی و همسرش کشور را ترک کردند و انقلابیون بدون اعمال خشونت یا تندروی هایی خاص، کنترل اوضاع را در دست گرفتند. در این میان خبر بازگشت مخالف بزرگ دولت تونس یعنی راشد الغنوشی از لندن آمد. الغنوشی رهبر حزب اسلامگرای النهضه تونس پس از بیش از ۲۰ سال دوری به کشورش بازگشت.
با بازگشت الغنوشی به تونس، و فرار بن علی پس از حضور ۴۷ روزه مردم این کشور در خیابان، رهبران جدید تلاش کردند وضع کشور را بسرعت تثبیت کنند. حزب النهضه برخلاف انتظار بسیاری از ناظران در اولین انتخابات که در آبان سال ۱۳۹۰ برگزار شد، ۴۱ درصد کرسی های مجلس موسسان را به دست آورد. بنا شد این مجلس قانون اساسی را بنویسد، کابینه را تشکیل دهد و انتخابات آینده را برگزار کند. از مجموع سه میلیون و ۷۰۰ هزار رای اخذ شده در انتخابات، یک میلیون و ۵۰۰ هزار رای به سود حزب النهضه بود. ۳۷ درصد از رای دهندگان درخارج از تونس نیز به حزب النهضه رای داده بودند.
من نه خمینی هستم، نه شیعه
راشد الغنوشی پیش از پیروزی انقلاب و زمانی که در تبعیدگاه به سر می برد، گفته بود که جنبش او دموکرات است و نباید از آن ترسید. او همچنین هر گونه مقایسه میان خود و میان آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را رد کرد و گفت: "من نه خمینی هستم و نه شیعه". دولت موقت تونس هفته گذشته اعلام کرد که ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی از جمله جنبش نهضت اسلامی را لغو خواهد کرد. غنوشی خود را اسلامگرای دموکراسی خواه خواند و گفت " برخی افراد می خواهند قبای آیت الله خمینی را به من بپوشانند." الغنوشی درباره اسلامگرایان تندرویی که هر گونه دموکراسی به روش غربی را نمی پذیرند و خواهان برپایی یک دولت اسلامی سنتی هستند گفت که جنبش نهضت اسلامی تونس از این دیدگاه به دور است و در آن چنین تفکری وجود ندارد. او افزود چنین تفکری بر درک اشتباه از اسلام تکیه دارد.
الغنوشی:حجاب را اجباری نمی کنیم
الغنوشی برخلاف انتظار بسیاری از اسلامگرایان که منتظر بودند تا خبرهای ایجاد دولتی اسلامی را پس از هر انقلاب بهار عرب بشنوند، پس از پیروزی در انتخابات گفت " به دنبال اجباری کردن حجاب در این کشور نیست." الغنوشی در نخستین کنفرانس مطبوعاتی پس از اعلام نتایج انتخابات گفت که حزب تحت رهبری وی به حقوق زنان احترام می گذارد و الگوی اخلاقی اسلامی را به جامعه تونس تحمیل نخواهد کرد. الغنوشی گفت که حزب تحت رهبریش، حجاب را اجباری نخواهد کرد، زیرا تمامی اقدامات مشابه در کشورهای عربی، با شکست مواجه شده است. وی تاکید کرد: " زنان چه محجبه باشند و چه نباشند در دولت ائتلافی آینده مشارکت خواهند کرد." تاکید الغنوشی در مورد اقدامات مشابه در کشورهای عربی، شاید فقط می تواند شامل دو کشور ایران و افغانستان غیرعربی بشود، چرا که در هیچ کشور عربی دیگر، حتی عربستان سعودی نیز حجاب اجباری وجود ندارد. براساس نتایج انتخابات تونس " از ۴۹ زن پیروز در انتخابات اخیر تونس، ۴۲ زن از حزب النهضه بودند. وی همچنین گفت که در تونس جدید، بازار آزاد را در پیش می گیریم و تلاش خواهیم کرد دینار (واحد پول تونس)را تقویت کنیم. او ادامه داد: برخی از وزیران کابینه فعلی که کارآمد بوده اند در کابینه جدید حضور خواهند شد. "کلید اصلاحات" ، آزادی، کرامت انسان و استقلال جامعه مدنی از حکومت است. وی از دیگر گروه های سیاسی تونس نیز برای ساخت حکومت دموکراتیک دعوت به همکاری کرد و گفت: دموکراسی برای همه است. از برادران خود با هر دیدگاه سیاسی برای مشارکت در ساخت کشور دموکراتیک دعوت می کنیم. تونسی ها این حق را دارند که حزب النهضه یا حزب دیگر را انتخاب کنند .
نامزد ریاست جمهوری نخواهم شد
اگرچه غنوشی گفته است که خمینی تونس نخواهد بود، اما همچون آیت الله خمینی از ورود به دولت خودداری می کند. او قصد دارد به رهبری جریانی بپردازد که از سوی او به عنوان اصلاح طلب اسلامی خوانده می شود. وی برخلاف دیگر رهبران که پس از پیروزی در انتخابات خود و نزدیکان خود در جنبش و حزبشان را برای احراز پستها و مناصب دولتی معرفی میکنند، این موضوع را نمیپذیرد و آن را به مرد دوم جنبش، الجبالی نیز گوشزد میکند. به این ترتیب الغنوشی در انتخابات مجلس موسسان خود را کاندید نکرد، همانگونه که اعلام کرده، برای انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندید نخواهد شد. در میان جنبشهایی که به عنوان جنبشهای سیاسی اسلامگرا در تونس خوانده میشوند، النهضه را باید جنبشی بیمانند خواند، خود الغنوشی جنبش خود را "حزب اسلامی دمکراتیک" میخواند و او خود را برخلاف آنچه مخالفانش او را آنگونه توصیف میکنند، فردی تندرو یا مرد و مبلغ مذهبی در معنا و مفهوم قدیمی آن نمیداند. غنوشی در این مورد گفت: " خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده نامزد نخواهم کرد و این تصمیم را پیش از بازگشت به تونس گرفتم و بدانید ما آمادهایم، نتایج انتخابات را در رژیم دموکراتیک و پاک بپذیریم و این موضوعی نیست که جای بحث و گفتوگو در آن باشد، حتی اگر نتایج انتخابات به قدرت رسیدن دشمنان النهضه را رقم بزند، اما در همان حال ما به عنوان یک جامعه مدنی خواهان پذیرفتن نتایج انتخابات توسط سایر جریانها بسان خود هستیم."
اسلام هراسی مردم تونس
غنوشی معتقد است: " جریانهایی هم درصدد هستند که این جریان اسلام هراسی را تشدید نمایند، بویژه آن که بر امکان بدست آوردن اکثر آرای انتخاباتی توسط النهضه و جریان اسلامگرا مانور بسیاری میدهند. درحالی که باید به این نکته هم توجه داشت که پروسه اسلام هراسی و ترساندن تونسیها از اسلام از سالها پیش آغاز شده و گروهی از تونسیها از سالها پیش از اسلام در هراسند، مثلا رژیم بن علی و دستگاههای تبلیغاتی و اطلاع رسانی در این زمینه فعالیت بسیاری داشتند و مدام در گوش تونسیها میخواندند که النهضه جنبشی تروریستی است و همین عاملی شد تا برخی جریانهای سیاسی از اسلام و النهضه واهمه داشته باشند، درحالی که ما در هر مناسبتی خواستار مشارکت سیاسی و همزیستی مسالمت آمیز تمام گروهها و جریانهای سیاسی تونس در کنار یکدیگر بودهایم."
زین العابدین علی و حبیب بورقیبه
راشد الغنوشی درباره دو رهبر تونس معتقد است: " در طول زندگیم فقط دوبار بن علی را دیدم، او مردی بود که نه میشنید و نه سخن میگفت." اما " تفاوت میان دو رئیس جمهور پیشین تونس بسیار است. حبیب بورقیبه دیکتاتور با فرهنگ و فرهیختهای بود. او اجازه داد جنبشهای کارگری و سندیکاهای قدرتمند در کشور شکل بگیرند و در دوره او جنبش اسلامی نشو نما یافت و در همان دوره بود که موجودیت سیاسی و میدانی آن به اوج رسید. بورقیبه اجازه داد جنبشهای دانشجویی فعالیت کنند و به سازمان دفاع از حقوق بشر تونس و برخی از احزاب و صداهای مخالف چراغ سبز نشان داد و به مطبوعات مستقل اجازه آزادی بیان داد و پس از او هیچ روزنامهای نتوانست و اجازه نیافت آن چه را که تونس میگذرد، بر زبان آورد، با این که تلاشهای بسیاری در این باره توسط روزنامههای معارض صورت گرفت. در واقع بورقیبه دیکتاتور روشنفکری بود، کتابهای نویسندگان معروف و برجسته انقلاب فرانسه و کتابهای سیاسی و خاطرات آنها را خوانده بود و از تمام اوضاع کشور مو به مو با خبر بود، اما تمام این دستاوردها را بن علی یکی پس از دیگری بر باد فنا داد و از حکومت بورقیبه جز مافیا و پلیس چیزی بر جای نگذاشت. زین العابدین بن علی دیکتاتوری بود که به هیچ کس اجازه یک کلام سخن گفتن نمیداد و اگر کسی سخنی بر زبان میآورد، باید در انتظار مجازات بود، در این اوضاع و احوال میتوانید، تصور کنید، چه تعداد افراد میتوانستند جرات سخن گفتن بیابند. در چنته بن علی هیچ چیز نبود، او در هیچ چیز مهارت یا شناخت نداشت، جز مهارت سرکوب که بالطبع برای اداره و مهار فرهیختگان تونسی و کسانی که به اوضاع و احوال جهان آگاهی کامل و خواستههایی داشتند که برخلاف میل و خواست رژیم بود، کافی به نظر نمیرسید."
او گفته است: " بورقیبه در دوران زمامداریش پنج سال مرا زندان کرد و با این که من به زندان ابد محکوم شده بودم، تصمیم گرفت مرا اعدام کند، با وجود تمام این حرفها باز نمیتوان، اقدامات او را در پیشرفت و آبادانی کشور نادیده گرفت."
عفو عمومی و غرامت
غنوشی می گوید: " پیش از هر چیز جنبش خواستار این است که این عفو عمومی شامل تمام زندانیان بشود و صرفا زنداینان سیاسی را دربرنگیرد، بلکه دیگر زندانیانی که به اتهامات واهی محکوم شده و سالهایی را در زندانها بسربردند را نیز دربرگیرد. اطلاعاتی در اختیار جنبش است که نشان میدهد، بیش از ۳ هزار جوان تونسی به موجب قانون مبارزه با تروریسم که اصلا هم قانون نبود، به زندان محکوم شدند، درحالی که اتهام واقعی آنها ادای نماز صبح یا گشودن پایگاهی اینترنتی یا خواندن کتابی سیاسی بود، نه تروریسم. جنبش النهضه از هم اکنون خواستار بازگرداندن تمام زندانیان سیاسی برسر پستها و مناصب و مشاغل پیشیناشان است و دولت موقت مدت زمانی را که این افراد در زندان یا تبعید سپری کردهاند، را به عنوان سالهای خدمت ایشان محاسبه نماید. " او در مورد دریافت غرامت می گوید: " تعیین این امر کار بسیار مشکلی است، چون برخی از رهبران حتی فرصت زندگی در کنار خانواده هم پیدا نکردند و هیچ لذتی از زندگی نبردند، نمیدانم دولت موقت چه غرامتی بابت جبران آن همه تحمل رنج میخواهد، به آنها بدهد، اما هرچه هست، این که جنبش خواستار عذر خواهی از تمام قربانیان و بستن صفحه گذشته و تلاش برای بهبود زندگی تونسیهاست."
و اسرائیل مشکل همیشگی
الغنوشی مثل اکثر مبارزین مسلمان، از هر نوع آن، دیدگاه خوبی نسبت به اسرائیل ندارد. او گفته است: " جنبش هیچگونه تعاملی با اسرائیل نخواهد داشت و تاکید کرد، اگرچه ما با تمام کشورهای جهان و همه جهانیان رابطه برقرار خواهیم کرد و از این رابطه استقبال میکنیم، اما این موضوع درباره اسرائیل مستثنی است، چون رژیمی اشغالگر است، به همین دلیل نه آن را به رسمیت میشناسیم و نه با آن رابطه برقرار میکنیم."
سفارت سوریه را می بندیم
به نظر نمی رسد دیدگاههای دوستانه و نه مجذوبانه راشد الغنوشی نسبت به آیت الله خمینی شامل کل جمهوری اسلامی شود. او پس از پیروزی در انتخابات با اشاره به کشتار مردم توسط حکومت بشار اسد گفت: " سفارت سوریه در کشورش را میبندیم و سفیر این کشور را اخراج میکنیم". وی در اقدامی بیسابقه مخالفان نظام سوریه را که با اقدامات مسلحانه علیه ارتش و مردم سوریه فعالیت میکنند به رسمیت شناخت. بدین ترتیب اولین زاویه جدی میان تونس تازه انقلاب کرده و ایران به عنوان مهم ترین حامی سوریه ایجاد شد.
اخوان مصر، نهضت تونس، عدالت ترکیه
الغنوشی رابطه دیرینه ای با حزب میانه روی اخوان المسلمین مصر دارد و از زمانی که از تبعید بازگشته، تلاش کرده، جنبش خود را به عنوان حزبی میانهرو شبیه حزب عدالت و رشد ترکیه معرفی کند. وی گفت که خواهان تشکیل تونسی آزاد و مستقل و شکوفاست که در آن زن و مرد و سکولار و بنیادگرا از حقوق برابر و مساوی برخوردار باشند. "حمادی الجبالی"، دبیرکل النهضه اعلام کرد که جنبش مقرر کرده تا نیمی از کرسیهای خود در مجلس موسسان را به زنان فعال جنبش چه محجبه و چه غیرمحجبه اختصاص دهد و عملا سعاد عبد الرحیم به عنوان یکی از برجستهترین شخصیت زن غیرمحجبه تونس توسط حزب برای احراز یکی از پستهای دولت جدید نامزد شد. راشد الغنوشی یکی از بزرگترین صاحبنظران معتقد به دموکراسی دینی است. او معتقد است جامعه مدنی اسلامی توانایی کافی برای تامین آزادی های فردی را دارد. شاید به دلیل همین مشابهت جریان های موجود اصلاح طلب در مصر و تونس و ترکیه و ایران بود که دکتر ابراهیم یزدی در آغاز انتخاب راشد الغنوشی طی نامه ای برای وی از تجربیات خطای جمهوری اسلامی در آغاز حکومت خود انتقاد کرد و از وی خواست به دام چنین رفتارهای نیافتد.
دولت آینده تا ده روز دیگر تشکیل می شود
همزمان با انتشار خبر پیروزی غنوشی در انتخابات مجلس موسسان، حمادی الجبالی دبیر کل حزب جنبش اسلامگرای النهضه نیز گفت که دولت آینده تونس تا ۱۰ روز دیگر تشکیل خواهد شد. به نظر می رسد الجبالی نخست وزیر احتمالی آینده تونس باشد. دولت تونس تلاش کرد تا با کمک احزاب دیگر کابینه را تشکیل دهد. الجبالی گفت که " مذاکرات و رایزنی ها با دیگر احزاب برای تشکیل دولت آینده آغاز شده است."
تالیفات و نوشته ها
راشد الغنوشی آثار و تالیفاتی در حوزه های مختلف دارد که در کشورهای مصر، سودان، تونس، الجزایر، ترکیه، فرانسه و ایران چاپ و منتشر شده است. مهم ترین تالیفات او عبارتند از:
- حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام
- راه ما به سوی تمدن
- ما و غرب
- تفاوت های حق و لزوم ایجاد وحدت
- مساله فلسطین در میان چند راهی
- زن در قرآن و جامعه مسلمین
- حقوق شهروندی در حکومت اسلامی
- آزادی های عمومی در حکومت اسلامی
- مکاشفه نزد ابن تیمیه
- رویکرد سکولاریسم و جامعه مدنی
- حرکت اسلامی و مساله تغییر
- تجربیات حرکت اسلامی در تونس
وی علاوه بر زبان عربی به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی نیز مسلط است و کتابهایی را از این زبانها به عربی ترجمه کردهاست.
رامین پرچمی هنرپیشه مشهور سینمای ایران که در جریان اعتراضات خیابانی بیست و پنجم بهمن ماه سال گذشته دستگیر و روانه زندان شده بود، ساعاتی پیش آزاد شد.
رامین پرچمی علاوه بر بازیگری، کارگردان فیلم کوتاهی با عنوان راه حل بودهاست.
پرچمی فعالیت خود را با بازی در سریال در پناه تو و فیلم سینمایی ضیافت آغاز کرد. وی برای مدتی سردبیر هفتهنامه فرهنگی هنری نقشآفرینان بود.
شهرت او به خاطر بازی در سریالهایی چون در پناه تو، همسایهها، زیر اسمان شهر ۳ و فیلمهایی چون ضیافت، اعتراض، تلفن، خاکستری، مهمان مامان، اخراجیهای ۲ است.
آقای پرچمی از جمله سینماگرانی است که در اعتراض به نتایج انتخابات و هواداری از جنبش سبز، دستگیر شد.
در ۳۱ فروردین سالجاری این هنرمند به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی، فیلمبرداری و اخلال در نظم عمومی از سوی شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
" ضریب نفوذ اینترنت پرسرعت در ایران تنها دو درصد است."
گفته می شود مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با دسترسی عمومی به اینترنت پرسرعت، دلیل اصلی عقب ماندن کشور در این زمینه است.
این درحالیست که شرکتهای ارائه دهنده اینترنت پرسرعت ADSL تاکنون بیش از یک میلیون پورت پرسرعت در کشور دایر کردهاند.
به گزارش خبرنگار مهر، طبق آخرین آمار اعلام شده از سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، با اضافه شدن ۸۰ هزار پورت پرسرعت اینترنت به مجموع پورتهای منصوبه شرکتهای ارائه کننده خدمات ADSL تا پایان ۶ ماهه اول امسال ، تعداد پورتهای ADSL نصب شده در سطح کشور توسط این شرکتها از مرز یک میلیون و ۶۸۰ هزار پورت گذشته که از این تعداد بیش از یک میلیون پورت دایر و هم اکنون به کاربران واگذار شده است.
با این حال سرعت اینترنت ADSLنیز در ایران دارای سقف معینی است و محدودیت هایی برای استفاده کاربران از وجود دارد.
در حالی که مسئولان شرکت مخابرات ایران از واگذاری ADSL به ۱۰ درصد مشترکان تلفن ثابت کشور تا پایان امسال خبر داده اند تا توسعه اینترنت پرسرعت روند سریعتری به خود گیرد، از یکسال و نیم پیش تاکنون، تنها ۳۰۰ هزار نفر به جمع کاربران اینترنت پرسرعت این شرکت افزوده شدهاست.
شرکت مخابرات ایران حدود ۲۵ میلیون مشترک تلفن ثابت دارد که واگذاری خط ADSL برای ۱۰درصد این مشترکان معادل واگذاری ۲.۵ میلیون پورت پرسرعت اینترنت تا پایان سال خواهد بود که با این احتساب نیز و با فرض اینکه تعداد پورتهای واگذار شده شرکتهای PAP به ۱.۵ میلیون خط برسد بازهم شمار مشترکان اینترنت پرسرعت از ۴ میلیون نفر بالاتر نخواهد رفت.
کارشناسان میگویند طبق شاخص های مدنظر اتحادیه جهانی مخابرات، ضریب نفوذ اینترنت کشورها بر مبنای میزان دسترسی اینترنت باند پهن کاربران سنجیده می شود و این درحالی است که محدودیت در ارائه اینترنت پرسرعت و گذاشتن سقف سرعت ۱۲۸ کیلوبیت بر ثانیه برای دسترسی کاربران خانگی ، تفاوت چندانی میان این سرویس با اینترنت دایال آپ باقی نگذاشته است.
بر اساس این گزارش، آیت الله خامنه ای پس از مامور کردن وزارت اطلاعات برای بررسی ابعاد تهدیدات سیاسی اینترنت، شخصا دستور اعمال محدودیت را صادر کرده و سقف سرعت ۱۲۸ کیلوبیت بر ثانیه برای دسترسی کاربران خانگی را ابلاغ کرده است.
در این شرایط کاربران خانگی ترجیح می دهند برای امور روزمره خود هزینه ای بابت اینترنت پرسرعت نپردازند.
خبرگزاری مهردراینباره نوشت:"تا پایان شهریورماه امسال یک میلیون و ۶۸۱ هزار و ۶۲۴ پورت ADSL در ۳۱ استان توسط شرکتهای بخش خصوصی دارای پروانه PAP نصب شده که در مقایسه با آمار مردادماه ۸۰هزار پورت به مجموع پورتهای ADSL نصب شده در کل کشور اضافه شده است."
آمارها نشان میدهد بیش از ۶۰ هزار پورت ADSL دایر توسط کاربران در حال بهرهبرداری است.
در استان تهران نیز تا پایان شهریور ۹۰، آمار پورتهای منصوبه و دایری که واگذارشده توسط گروه شرکتهای ندا به ترتیب به ۶۲۹ هزار و ۲۳۵ پورت و ۳۸۳ هزار و ۲۱۸ پورت رسیده است.
اما شرکت مخابرات ایران با نصب یک میلیون خط ADSL از یکسال و نیم پیش تاکنون ۳۰۰ هزار کاربر اینترنت داشته است.
خبرآنلاین نوشت:"خانه شمس یکی از آثار ملی ایران در روز عید قربان تخریب شد."
خانه شمس در روستای اسفندآباد شهرستان ابرکوه در بخش بهمن استان یزد واقع شده که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این بنا که با خشت و گل ساخته شده یک حیاط نیز دارد. خانه مذکور در دو طبقه بنا شده و و از چند اتاق در طبقه همکف و اتاقهایی تابستانه در طبقه بالایی تشکیل شده است.
نمای اصلی آن با کاهگل است که با گچ تزئین کمی دارد. این بنای خشتی جزو ساختمانهای تقریبا اعیانی در روستا محسوب میشد.
این ساختمان دارای مالک شخصی است و مسلما تخریب بدون اجازه از او صورت گرفته است. میراث فرهنگی تا به حال هیچ عکسالعملی نشان نداده و خبری نیز از تخریب منتشر نکرده است اما براساس این گزارش حجت محمدی بخشدار بخش بهمن یزد دستور تخریب بنا با استفاده از لودر را صادر کرده است.
هفته گذشته نیز خبر تخریب خانه تاریخی پاک سرشت صوفی در استان گیلان منتشر شد.
عمر این خانه که چهارسال پیش به عنوان اثر ملی ثبت شده بود به اواسط دوران قاجاریه میرسد اما اکنون نه تنها خانه کاملا تخریب شده بلکه در کنار آن ساختمان دیگری در حال ساخت است.
از بینرفتن این خانه در ادامه روندیست که مدتی پیش آغاز شده و خانههای تاریخی گیلان یکبهیک تخریب میشوند.
از سویی در سایر شهرها از جمله تهران نیز تخریب آثار قدیمی سرعت گرفته و همین موضوع اعتراض علاقمندان میراث فرهنگی را برانگیختهاست.
هفته گذشته خبر تخریب حوض میدان ارگ تهران منتشرشد و پیش از آن نیز در یک ماه گذشته خبر تخریب خانه پروین اعتصامی و بناهای قدیمی میدان بهارستان اعلام شده بود.
محمد یوسف علیخانی، برادر جواد علیخانی دانشجوی زندانی محبوس در زندان اوین با فشار وزارت اطلاعات از حق تحصیل در دانشگاه آزاد تهران مرکز محروم شد.
به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این آموزگار و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تاریخ که با شرکت در آزمون کارشناسی ارشد در رشته تاریخ قبول شده بود پس از پرداخت هزینه یک سال تحصیل و در پایان ترم اول بر اساس در خواست وزارت اطلاعات از حق تحصیل مجروم شده است.
در پیگیری ها از مرکز آزمون به او گفته شده است که بر اساس نامه اطلاعات از حق تحصیل محروم شده و این در حالی است که در تماس با ستاد خبری وزارت اطلاعات این امر انکار شده است.
انتقام گیری از اطرافیان و بستگان زندانیان سیاسی پیش از این تنها در عراق زمان صدام و در سوریه مسبوق به سابقه بوده است
جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی تبریز در نامه ای خطاب به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، گوشه ای از وضعیت بغرنج زندان تبریز را برشمرده، و همزمان از بازجویی زندانیان پس از صدور و ارائه حکم شکایت کردند.
این زندانیان در نامه خود به احمد شهید، هم چنین به خدمات پزشکی زندان، استفاده بیش از حد از ظرفیت زندان و مسائل بهداشتی زندان نیز به عنوان معضلات جدی زندان مرکزی تبریز اشاره کرده اند.
به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، متن این نامه که به به شرح زیر است:
از: زندانیان سیاسی زندان تبریز
به: آقای احمد شهید و کلیه کسانی که در راه آزادی حقوق انسان می کوشند
موضوع: مختصری از اوضاع و احوالی که در زندان تبریز بر زندانیان سیاسی می گذرد
متن:
سلامی پر از درد و رنج و اندوه را از پشت دیوارهای زندان تبریز بر تمامی فعالین حقوق بشر جهت احقاق این حق تقدیم می کنیم. باشد این سلام بی پاسخ نماند و صدایمان به گوش جهان برسد.
تا ناقوسی هرچند کوچک برای شنیده شدن رنجهایمان بصدا در آمده و تسکینی بر دردهایمان باشد.
بزرگواران از زندان مرکزی تبریز و بندی با عنوان بند ۸ مالی که ما جمعی از زندانیان سیاسی این گیتی در آن محبوسیم برایتان سخن می گوییم.
این بند در کل ظرفیتی حدود ۹۰ نفر جمعیت را دارد و این ظرفیت نیز طبق تختهای غیراستاندارد ۳ طبقه عنوان می شود، در حالی که اکنون که این نگاره نگاشته می شود بیش از ۱۸۰ زندانی در این بند محبوسند و در این میان ۴۴ زندانی سیاسی و ۶ زندانی اتباع خارجی که یک نفر بلغارستانی به نام ژیفکو استوانویچ و ۵ پاکستانی نیز حاضرند.
این آمار در حالی است که برای این میزان جمعیت امکانات موجود عبارتند از ۳ دستگاه توالت که یکی از آنها همواره خراب است، ۳ دستگاه حمام که از ساعت ۶ صبح تا ۸ صبح آب گرم دارد، تلفنخانه ای با ۴ دستگاه تلفن که یکی از تلفنها معمولا خراب است و یکی از تلفنها تنها کارت تلفن ۵هزاری تومانی را پذیرش می کند، یک آشپزخانه جمعا به مساحت ۸ متر که ۵ اجاق ۳ شعله دارد یعنی کلا ۱۵ شعله اجاق گاز جهت آشپزی و حیاطی بسیار کوچک با مساحتی کمتر از ۶۰ متر مربع.
و ای کاش تمام این امکانات اندک سروسامانی داشتند. سروسامان که چه عرض کنیم کمی بهداشت داشتند. آلودگی در تمام محیط بند سر به فلک گذاشته. حشرات مختلف و جانوران موزی از جمله موش و شپش و سوسک به شدت در محیط پراکنده اند و بیماریهای عفونی، ویروسی و میکروبی هر روز بیش از روزهای گذشته شایع می شوند. بدن اکثر زندانیان دچار مشکلات پوستی و جوشهای چرکین و آکنه شده است و تمام این مسایل از عدم وجود بهداشت است و این موضوعات در حالی است که زمانیکه به مسئولین زندان جهت رفع این معضلات چیزی گفته می شود، می خندند و با کمال شقاوت و تحقیر می گویند اینجا زندان است، نه خانه خاله.
حال اگر بخواهیم از موضاعات کلی و وضعیت عمومی بند خارج شده و در احوال زندانیان سیاسی این زندان و بخصوص این بند برایتان بگوییم، بهتر است. چرا که زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی حتی کمتر از فردی که قتل عمد نموده و یا تجاوز به عنف کرده و... حقارات و ستمهایی که در بسیاری اوقات تهدید و ضربت نیز همراهشان می شود از همان لحظه دستگیری تا لحظه آزادی و به نوعی تا پایان عمر نصیب زندانیان سیاسی می گردد. در زندان تبریز چنین است و در بسیاری موارد بدتر. همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد اکنون ۵۰ زندانی سیاسی و اتباع خارجی در بند ۸ مالی زندان تبریز محبوسند و این در حالی است که فضای اختصاص یافته برای این تعداد یک اتاق ۱۲ متری و نمازخانه بند به مساحت حدود ۸ متر است و جمعا ۲۱ تخت برای این تعداد وجود دارد آنهم در اتاق مذکور و این یعنی ۲۹ نفر به همراه ۳ زندانی مالی که در اتاق نمازخانه کنار زندانیان سیاسی هستند مجبورند به صورت کف خواب، شب را به صبح برسانند.
اتاق مسجد وضعیت بسیار وحشتناکی دارد، به طوریکه اولا درست روبروی سرویس بهداشتی واقع است و ثانیا در این فصل سرما و با وجود سرمای شبهای تبریز پنجره اتاق فاقد شیشه است و ناچارا برای اینکه حداقل جلوی باد گرفته شود تنها راه این بوده است که با کارتون پوشانده گردد و این راه نیز مانعی بر سرما نشده است از سوی دیگر وسیله گرمایشی یعنی شوفاژ نیز در این اتاق وجود ندارد و هنگامی که اعتراض می شود می گویند همین روزها مسئله را حل می کنیم ولی حتی از نصب شیشه بر پنجره نیز خودداری می نمایند و باز این در حالی است که برای خوابیدن ۱۴ نفر در این نمازخانه ۴*۲ متری که شبها به صورت زیگ زاگ و تودرتو خوابیده می شود تنها ۳۷ پتو وجود دارد و این باعث شده است تمامی این افراد دچار سرماخوردگی شوند و گلو و سینه و سینوس هایشان چرک کند.
از رسیدگی پزشکی هم که خبری نیست. در اینجا پزشک هر ماه فقط یکبار هر فرد را معاینه می کند و داروهای جزئی و مختصری ارائه می نمایند، بنابراین طبیعی است که شیوع بیماری های ویروسی از جمله آنفولانزا اتفاق بیفتد و می افتد و شاهد بر عدم رسیدگی پزشکی به این بند و در کل در این زندان، فوت ۲ نفر از زندانیان در داخل بند ۸ مالی طی چند ماه گذشته است. حال بگذریم که هر ماهه چه آماری در کل آمار چنین است. حال اگر از وضعیت مذکور نیز بتوان گذشت از اقدامات غیرقانونی و پایمال شدن حقوق زندانیان که نمی توان گذشت.
استفاده از مرخصی و آزادی مشروط که از حقوق زندانیان بشمار می رود در اینجا برای زندانیان سیاسی مفهومی دست نیافتنی یافته است.
در سال ۱۳۹۰ تنها یک نفر از زندانیان سیاسی توانسته است به مدت ۱۰ روز از مرخصی استفاده کند و این در حالی است که این مدت مرخصی نیز از طرف زندان برایش صادر نشده بوده و با دوندگی و پیگری خانواده وی از طرف دادستان برایش در نظر گرفته شده است و اکنون نیز ۶ ماه است که از طرف دادستان هم موفق به کسب مرخصی نشده است.
آزادی مشروط زندانیان سیاسی و مرخصی پابان حبسشان نیز هر چند در برخی از طرف زندان موافق می شود ولی معمولا در شعبه بدوی رد می شود و بدین صورت زندانیان سیاسی تبریز از حقوق خویش محروم می گردند.
مسئولین زندان تبریز به آسانی به خود اجازه می دهند، زندانیان سیاسی و حتی زندانی سیاسی تبعه غیر ایرانی را به بندهای دیگر منتقل نمایند از جمله این انتقالها، انتقال جاوید هوتن کیان به بند متادون و انتقال نیهات تونجر تبعه ترکیه و عضو پ. ک. ک به بند ۱۲ محکومین تبریز است که حتی مغایر با آیین نامه سازمان زندانهای جمهوری اسلامی است.
از دیگر اقدامات غیرقانونی و مغایر با حقوق بشر در اینجا بازجویی پس از ابلاغ حکم است. شاید برای بسیاری این موضوع باور کردنی نباشد ولی اتفاق حقیقی و تلخی است که در تبریز رخ می دهد.
بدین صورت که پس از دستگیری بیست و نه نفری در اول شهریور ماه و بازجویی اولیه توسط اطلاعات نیروی انتظامی، ۱۵ نفر به زندان منتقل و پس از روند مثلا قضایی که در واقع روند فرمایشی است، توسط شعبه یک دادگاه انقلاب حکم صادر گردیده و پس از صدور حکم توسط اداره کل اطلاعات برای بازجویی از طرف زندان به این اداره منتقل گردیده اند و مدت ۳ روز بازجویی شده اند و در این میان نکته جالبتر اینکه در طی مدت این ۳ روز پرونده برای تجدید نظر ارسال گردیده و عینا حکم ۲۴ ماه حبس به صورت ۴ ماه تعزیری و ۲۰ ماه تعلیقی تایید شده است و این یعنی اینکه حکم تنها حکمی است که صادر شده است و حق تجدید نظر وجود ندارد. حال بگذریم که حدود ۴۵ روز مسئولین زندان، این زندانیان سیاسی را در بند قرنطینه و سه گانه نگاه داشته اند و این موضوع نیز خارج از قوانین و آیین نامه می باشد. شرح مفصلی از آنچه بر این ۲۹ نفر گذشته طی نامه ای که منتشر گردیده است، مشروح شرح شده و نیازی به توضیح مجمل نیست.
درد بسیار است و قلم از نگاردن عاجز. و این نامه مختصری از دردهای ما در زندان تبریز بود که نگاشتیم. به امید اینکه مرهمی بر دردهایمان با همت فعالین راه انسان و انسانیت یافته شود.
با سپاس از تلاش تمامی آنان که حداقل برای رساندن این نامه هایمان بر گوش دیگر دلسوزان حقوق بشر و مدافعین انسان و انسانیت، هر آنچه در توان دارند به کار می گیرند.
با سپاس
جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی تبریز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر