-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

Latest News from Norooz for 07/02/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در حدیث شریف از امام علی آمده است : " استبداد رای نداشته باش که هرکس استبداد رأی داشته باشد هلاک و نابود گردد." این گزاره که در احادیث دیگری مورد تاکید قرار گرفته است چه در حیات فردی و چه در حیات اجتماعی ما آدمیان صادق است، و ازاینروست که خداوند به پیامبر گرامی اسلام فرمان به مشورت در اداره امورجامعه را داده و اصل "شور و مشورت " را به عنوان یکی از اصول پایه در عرصه زندگی فردی و اجتماعی هر مسلمان قرار داده است ( http://www.kaleme.com/1391/03/29/klm-104004/ ).

استبداد هلاکت و نابودی می آورد برای فرد و جامعه، اما اینگونه نیست که این اتفاق به یکباره بیافتد بلکه در یک دوره زمانی و بصورت تدریجی این رخداد شکل می گیرد تا جائیکه اجل سررسد و هلاکت محتوم شود. داستان ظهور و سقوط تمدنها و رژیم های سیاسی را از این منظر می توان زیر ذره بین نهاد و مطالعه کرد، و به ویژه در کشورما که سنت استبدادورزی عادت غالب بر تاریخ و جامعه بوده است. غلبه " استبداد مطلقه " بر قالب حکمرانی در ایران و دیرپایی آن به رغم تلاشها و جنبش ها به ویژه در تاریخ معاصر باعث بروز بیماریهایی مسری و ریشه دوانده در جسم و روح ما شده است که در ادبیات رایج از آن به عنوان " خلقیات و روحیات ایرانیان " یاد می شود. پیروزی انقلاب اسلامی که قرار بود مهر باطلی براین بیماریها زند و آنها را درمان کند متاسفانه با بازتولید " استبداد مطلقه " آنهم در لباس دینی نه تنها مرهمی براین بیماریها ننهاده بلکه بر شدت و حدت آنها افزوده است.

بیماری رایج استبداد ساختن آدم های دو یا چند شخصیتی است. از یکطرف آدم ها عقائد و ارزش ها و باورها و علائق و سبک زندگی خاص خود را دارند، اما از طرف دیگر حاکمیت استبدادی خواهان آدم هایی است که مطیع و منقاد قرائت رسمی و سبک زندگی مورد نظرش باشند، و در این میانه غالب شهروندان چون نمی خواهند با حاکمیت استبدادی در افتند ناچار از داشتن دو یا چند شخصیت و بازی در چند نقش می شوند که پیامدش بیماری های دامنگیر دیگری همچون ریاورزی، دروغ گویی، چاپلوسی، حسادت، توطئه گری، تجسس و جاسوسی، سوء استفاده از موقعیت، کلاهبرداری، خیانت،...در میان افراد جامعه می شود و در چنین عرصه ای است که آسیب پذیری های اجتماعی بشدت بالا می رود و اسباب سقوط و فروپاشی نظام استبدادی فراهم می شود. از اینروست که نظام های استبدادی نظام های خود ویرانگر هم هستند برعکس نظام های مردمسالار که بدلیل وجود آزادی و مشارکت مردمی در آنها خود ترمیم گراند.

برای آنکه شدت « بیماری های استبداد » در جامعه کنونی ما اندازه گیری شود می شود به دهها شاخص در زمینه آسیب های اجتماعی و بصورت مقایسه ای با دیگر کشورها استناد کرد اما من فقط به یک شاخص استناد می کنم. اخیرا از قول مسئولان قوه قضائیه به این اشاره شده است که تعداد پرونده های قضایی درحال رسیدگی در این قوه در سال به بیش از هفت میلیون پرونده رسیده است و این به معنای این است که از هر هفت ایرانی دو نفر در گیر یک پرونده قضایی هستند و این درحالی است که در کشور ژاپن با جمعیتی دو برابر ایران تنها 350 هزار پرونده قضایی در سال گزارش شده است! یعنی از هر 371 نفر دو نفر درگیر پرونده قضایی اند، و البته این مقایسه فارغ از محتوای پرونده ها و دعاوی مطروحه در آنهاست. تصور بفرمائید چه حجم عظیمی از وقت و هزینه ما ایرانیان باید مصروف چنین موضوعی شود که ناشی از عملکرد خودماست و برآمده از حاکمیت استبدادی که مسبب بیماریهایی است که سرریزش در پرونده های قضایی نمود می یابد.

در آموزه های اسلامی تصریح و تاکید شده است که هر مسلمان باید شخصیتی یگانه و متقی مبتنی بر ارزش هایی همچون صداقت و راستگویی، امانتداری، متعهد، خیرخواه،...داشته باشد و طبعا در حکومتی بنام دین باید تقوا در جامعه ظهور و بروز عملی داشته و نهادینه شود اما واقعیت تلخی که الان شاهدش هستیم اینکه بدلیل حاکمیت " استبداد دینی " ریا و دروغ و... در ابعاد وحشتناکی در جامعه ما رواج یافته و نهادینه شده است، و البته این آفت ،که در عمق ناشی از پایداری استبداد در سرزمین ماست، در عمل اجتماعی به گریز از دین ( اسلام و شیعه ) در میان افراد جامعه به ویژه نسل جوان دامن زده است. جالب اینکه حاکمیت استبدادی که خود مسبب چنین وضعیتی است از یکطرف بر مجازات اعدام مرتدین اصرار می ورزند و سخت گیری بر دگرکیشان، و از طرف دیگر با صرف هزینه های فراوان از بودجه ملی برای مسلمان و شیعه کردن آدمیان در اقصا نقاط عالم جهاد وافر می نماید و خوشحال از اینکه یک فرنگی را به دین اسلام وارد ساخته است! بواقع برای من قابل درک و فهم نیست حاکمیتی که نمی تواند با عملکردش مسلمان شیعه دوازده امامی را نگه دارد چگونه می تواند دیگران را به مسلمانی دعوت نماید؟ کالبدشافی بیشتر این موضوع و بلایی را که عملکرد حاکمیت موجود بر سر مسلمانی تعداد قابل توجهی از ایرانیان آورده است به فرصتی دیگر وامی گذارم.

کلام آخر اینکه خداوند فرموده :" هنگامیکه یاری خدا و پیروزی آمد، و مردم دسته دسته در دین خدا وارد می شوند، پس خدا را حمد و ثنا گوئید، و از او استغفار جوئید که او توبه پذیر است. " ملاحظه می شود وقتی مردم به دین خدا می گروند که گشایشی و پیروزی ای را در زندگی شان شاهد باشند، و اینکه رهبران و حاکمان جامعه ثناگوی خدا بوده و از هرگونه کوتاهی خود در خدمت به خلق و استبداد ورزی استغفار جویند، و روشن است که در غیر اینصورت مردم دسته دسته از دین خدا خارج خواهند شد، و این اتفاقی است که در سایه حاکمیت " استبداد دینی " و « بیماریهای استبداد » در جامعه مان در حال رخ دادن است، و راه چاره اش مبارزه با استبداد بهر شکل و عنوانی است. اگر هریک از ما می خواهد جامعه ای سالم و سلامت بسازد باید هدف گیری اش مبارزه با استبداد با تمام رگ و ریشه ها و مولفه های ساختاری و تاریخی اش باشد و مواظب باشد براه های فرعی نیافتد. درمان همه بیماریهای رایج در میان ما ایرانیان در مبارزه با استبداد نهفته است و به هر میزان که ما بتوانیم این غول هزار سر را سر کنیم به همان میزان هم می توانیم انتظار داشته باشیم که « بیماریهای استبداد » در ما درمان شود و راه بسلامت و نظامی آزاد و مردمسالار جوئیم.


 


تولدتان مبارک عزیزانم فاطمه سادات و مهسای عزیز!

۲۵ سال پیش درست در میانه اولین ماه تابستان وقتی که پس از اذان صبح برای دومین بار طعم شیرین مادرشدن را چشیدم، نمی دانستم که در اولین ماه تابستان ۲۵ سال بعد همزمان تبریک میلاد دو دخترم را خواهم گفت که یکی را خود به دنیا آورده ام و آن دیگری را خواهرم مریم!

و البته نزدیک به ۳۰ سال پیش وقتی که در آخرین روز تابستان درست بعد از اذان ظهر اولین فرزندم شیون کنان پای به دنیای پربلای ما گذاشت، باورم نمی شد که روزی این حس تازه مادری، حسی همیشه آشنا و همراه با من باشد و بتوانم هر روز سلام های سبزِ جوانی را مادرانه پاسخ گویم.

دختران نازنینم!

حالا که سه تابستان داغ و سوزانِ فراق را، پس از بهارانی امیدزا، پی در پی به چهارمین رسانده ایم و تیرماه باز هم دارد به میانه می رسد، من سرخوش از مستی مادرانه این روزهایم به شما دوتن می اندیشم: به دخترم فاطمه سادات، فرزند دومین من و مصطفای دربندم. فاطمه، مولود روزهای جنگ که چهره کریهش را از شهرهای مرزی تا خودِ پایتخت به نمایش گذاشته بود. فاطمه، نوزاد شب های موشک باران. شب های دلهره و اضطراب. شب های هجوم ناجوانمردانه هیولای مرگ. فاطمه فرزند زوجین جوانی که آرمان های متعالی شان در سیاه ترین شب ها و قرمزترین وضعیت های زندگی شان افق های پیش رویشان را، در امتداد کهکشان راه شیری، سپید و روشن و شفاف ترسیم می کرد. تو گویی منورهاست که در کهکشان ها، راه سپید صلح را می نماید و غریو شادی صبح پیروزی است که بر گوش و دل های هراسیده می نشیند!

و به مهسا می اندیشم که همه کودکی اش با این که مرزنشین نبود و آبی دریا و سبزی جنگل و بارش باران زیباترین، مواج ترین و زنده ترین تابلوهای آفرینش را مقابل دیدگانش تصویر می کرد، متأثر از دوران جنگ بود. مهسا، فرزند طبیعت مواج شمال کشورمان. فرزند شالیزارهای مخملین. فرزند خزر. فرزند خاتم زمردین نقشه گربه سان وطن!

نمی دانم آن گاه که من در قرمزترین وضعیت ها با آرامش تمام نوزاد چند ماهه ام را در آغوش می گرفتم تا قطره قطره شیره جان را به کامش بریزم، خواهرم مریم کیلومترها دورتر از ما در گوش مهسا کدامین رموز زندگی را زمزمه می کرد؟ آن گاه که من آرام و بی دغدغه چشم در چشم کنجکاو فاطمه نوزاد می دوختم تا درس مقاومت و پایداری را صامت و بی کلام به او بیاموزم، مهسا از میان قصه های شیرین مادر کدامین نکات عبرت آموز را گلچین کرده و در گوشه ذهن برای روز مبادایش، که امروز باشد، بایگانی می کرد؟

دختران عزیزم فاطمه سادات و مهسای عزیز!

روز میلادتان نزدیک است و خاطرات این ۲۵ سال و ۲۸ سال مانند فیلمی با دور تند در مقابل چشمان من در حال نمایش است. اما انگار سال به ۸۸ و بهار آن که می رسد، پس از یک توقف کوتاه، دور فیلم کند می شود. سال ۸۸ سال ابراز وجود دوباره انسان های مختار انتخاب گر، جوانان سبز و دختران فیروزه ای. سال حضور آگاهانه شهروندان برای تعیین سرنوشت. شما را می بینم با شال های فیروزه ای و دست بندهای سبز در استادیوم آزادی که پرچم های کوچک ایران را تکان داده سرود یار دبستانی می خوانید. شما را می بینم در خیابان های پرشور و هیجان پایتخت که زنجیره انسانی سبز گردو غبار روزمرگی را از آن زدوده است! با شعارهای امیدبخش، سرودخوان، سراسر شور و امید و بعد… آن روز کذایی و فردایش و فرداهایش.

فرزندان نازنینم!

برای مرور این سه سال سخت و جانکاه از فرصت جشن میلاد بهره بردن نهایت بی سلیقگی است اما من با همان احساس مادرانه ام که کم از معجزات انبیاء ندارد، ساحرانه همه رنگ های سیاه و خاکستری را از آن روزگار هول انگیز در بهترین سال های جوانی تان می زدایم تا سپیدی بماند در پس زمینه دفتر خاطراتمان و رنگ های سبز و سرخ و آبی و صورتی و ارغوانی که زیباترین نقش های عالم هستی را برآن به یادگار گذاشته اند. آخر، جوانی و شادی و سرخوشی حق شماست همان گونه که غور در این بیکرانه خلقت حق شماست. این که بتوانید در هودج خیال همه کهکشان ها را بپیمایید و به مثابه یک اخترشناس ستاره بخت خود را رصد کنید یا این که در اعماق زمین به تجسس بپردازید برای عبرت از گذشته های تلخ و شیرین مدفون در زیر لایه های تاریخی زمین و چه بسا غواصی در اعماق آب هایی که زمینمان را محصور کرده اند تا خشکی سهم همیشگی زندگی بارورمان نباشد!زندگی حق شماست دختران حوّا در همین زمین که می توانید بهشتش کنید زیر سقف آسمان با قندیل های نورانی روشنی بخش. زندگی حق شماست و انتخاب هدیه ای که آفریننده تان به شما بخشید تا هیچ گاه در حسرت نمانید و دلتان دوباره هوای هبوط نکند! شادی حق شماست حق هر انسانی که به خودشناسی نائل شده و راه را از چاه تمیز می دهد و خود توان راهنما شدن دارد و انتخاب شیرین ترین میوه ممنوعه ای که باید چیده شود تا مزیت هایش شناخته شود، تا درختش ریشه دارتر شود. ریشه ای که در سراسر گیتی به هم می پیچد تا طومار استبداد را بپیچد و نسخه های پیچیده شده دیکتاتوری در طول اعصار را در خود حلّ و هضم کند!

فاطمه جان!

می دانم سه سال سخت را تنها با اتکال به خالق یکتا و محبوب ترین پرستیدنی ها و با همراهی دوستانی به لطافت برگ گل و به زلالی رود و استواری و پایدار کوه، گذرانده ای. می دانم که ارجمندترین سرمایه زندگی ات، پدرت را چپاولگران سرمایه های ملی تنها به جرم صداقت و..

به جرم صداقت و صفایی وصف ناشدنی به یغما برده اند و به خیال خام خود به بندش کشیده اند تا شاهد شکستن و زانوزدنش در مقابل حقارت دنیازدگان باشند. می دانم که این شوک بزرگ برای تن نازک و روح لطیفت به غایت سهمگین بوده است و همه این سال ها و روزها دلتنگ آغوش گرم و مهربان پدر بوده ای و اشک ها را به نهان می بردی و لبخند مهربانت را به من و به ما می نمایاندی و می نمایانی. عزیزم خوشحالم که جسارت و صبر و پایداری را توأمان با شیر مادر مزمزه کرده ای و با تعالیم پدر به یاد سپرده ای و خوشبختم که ناملایمات تحمیلی را مقدّر خود ندانسته و برای تغییر روزهای نحس سرنوشت هر روز قابلیت ها و استعدادهای خدادادی را بیشتر در خود تقویت می کنی.

نازنینم! تو را سپاسگزارم که بزرگوارانه بر همه قصورهای مادرت اغماض می کنی و تقصیرهایش را قصور می انگاری و سپاسگزار همراهی های تو هستم که خود چون معجونی شفابخشِ روح دردمند از فراق من است!

مهسای مهربان!

با تو چه باید بگویم وقتی که باز هم دیوار زندان حدفاصل ماست و بیهوده می کوشد احساس مادری را که عطیه ای است الهی، به مویه های ذلیلانه که خواست بندگان حقیر شیطان زده خداست، تنزل دهد؟!

با تو چه بگویم که دیگر حتی امید هم جواری در سلول های انفرادی بازداشت گاه غیرقانونی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم برایم وجود ندارد که تو را در کنار خود حس کنم ببویم و سرمست حضور گرم و عاشقت باشم. از سپاه پاسداران گفتم که مردانش روزهای کودکی تو و خواهرت و خواهرانت، مرزبانان خالص خداترسی بودند که دنیای دون و همه جاذبه هایش نمی توانست در اوج تمناهای جوانی حائلی میان آن ها و آرمان های متعالی شان باشد و اینک تو گویی راه عروج گم کرده خود زندانی بازداشت گاه خودساخته شان شده اند و در عین حال زندان بانی فرزندان بی گناه وطن را می کنند که در حصر و حبس تمرین بی مثال بندگی می کنند و گاه جبهه ندیده و شهد شهادت نچشیده پلکان ترقی روح را به سرعت درمی نوردند و به کمال می رسند!

دختران من فاطمه و مهسای مظلومم!

من در آستانه میلادتان چه می توانم بگویم و کدامین شادباش را می توانم تقدیمتان کنم وقتی که از همه محدودیت ها، محرومیت ها، فشارها و حسرت هایتان آگاهم؟! دردهایتان را می شناسم. آرزوهای کوچکتان را که گاهی در یک دیدار و چشم در چشم دوختن تا یک دست در دست گذاشتن با مردانِ مردِ دربند، پدر و همسرتان خلاصه می شود و اینک به یمن عدالت و مهرورزی اصحاب قدرت این گونه دراز و دست نایافتنی شده برایم آشناست. اما می توان چشم بربست و درست مانند روزهای سلول انفرادی زیباترین و دوست داشتنی ترین خواسته ها را به خیال آورد و سرمست شد. می توان روزهای خوب را تصویر کرد و رسیدن به آن را روز به روز و لحظه به لحظه نزدیک تر دید. بگذارید من در مقام یک مادر و یک معلم در پیشگاه شما دو تن به نمایندگی نسل شما، ابراز تأسف و شرمندگی کنم از همه آن چه بر شما گذشت. بگذارید در آغوشتان بگیرم و سرتان را بر سینه بفشارم و از ته دل فریاد کنم: عزیزان من! ای امانت های خدا، عطیه های ارجمند خدای ابراهیم و عیسی و موسی و محمد (ص) به جان شریف تان، به روح لطیفتان، به همه صداقت و پاکی دل تان سوگند که نسل ما هرگز این همه محنت و سختی و درد را برای فرزندانش نمی خواست. باور کنید نسل ما هیچ گاه به وضع امروز شما و نسل شما راضی نبوده است و به آن رضایت نخواهد داد.

نازنین دخترانم!

اما در پایان این نوشتار که نمی خواستم تلخ باشد و چون از سر صدق و با سوز دل نگاشته شد، تلخ آمد، بار دیگر و چون همیشه با دستانی که به معجزه جماعت، قوه ای خدایی در پس آن است ابرهای ناامیدی را از مقابل چشمان تان کنار می زنم و با تأسی به آیات قرآنی فردای روشن را نویدتان می دهم که پاداش صبر و پایداری شما و ماست. الیس صبح بقریب؟

مادر عاشقتان

مامان فخری

یازده تیرماه ۱۳۹۱


 


شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان کرد با انتشار نامه‌ای خطاب به محمد مرسی رئیس جمهور مصر انتخاب او را به عنوان تبریک گفتند.

در بخشی از این نامه آمده است: کشورداری و توسعه و رفاه جز با دموکراسی و مشارکت همه مردم در اداره‌ی امور میسر نیست. امید است آنگونه که شما را "اهل مشورت، فکر جمعی، اعتدال، تسامح و معتقد و پای‌بند به تداول رهبری" در درون ساختار جماعت تاریخی و پربرکت خود اخوان‌المسلمین دیده‌ایم در اداره کشور نیز بر این اصول برگرفته از قرآن و سیره نبوی(ص) و تجارب ارزنده‌ی بشری، پایدار و متعهد بمانید که برکاتی بس پربها برای امت اسلامی به بارخواهد آورد.


متن کامل این نامه به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم

ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.


جناب آقای دکتر محمد مرسی، رییس جمهمور منتخب مردم مصر و برادران عزیز اعضای "حزب آزادی و عدالت"


السلام علیکم و رحمة الله تعالی و برکاته


انتخاب شما به‌عنوان رییس جمهور توسط ملت اصیل، مسلمان و بافرهنگ مصر را صمیمانه تبریک عرض می‌نماییم.


راهی که شما پیمودید و مردم مصر بر آن صحه گذاشتند و پیش از آن نیز به انتخاب ملتهایی مانند مالزی، ترکیه و تونس رسید، همان راه انبیا و مصلحان، راه اجتماع قبل از سیاست، راه خدمت قبل از قدرت، و راه صبر، نهادسازی، سازندگی، تربیت، علم و تجربه است، تا آنجا که به مصداق آیه کریمه در خاک اصالت و قلوب پاک امت ریشه دوانده، سایه‌سارهای آن کشورها و عرصه‌های مختلف را فراگرفته و اکنون همگان چشم‌انتظار ثمراتش گشته‌اند.


ثمردادن اما راهی بس صعب و پیچیده‌ است. کشورداری و توسعه و رفاه جز با دموکراسی و مشارکت همه مردم در اداره‌ی امور میسر نیست. امید است آنگونه که شما را "اهل مشورت، فکر جمعی، اعتدال، تسامح و معتقد و پای‌بند به تداول رهبری" در درون ساختار جماعت تاریخی و پربرکت خود اخوان‌المسلمین دیده‌ایم، در اداره کشور نیز بر این اصول برگرفته از قرآن و سیره نبوی(ص) و تجارب ارزنده‌ی بشری، پایدار و متعهد بمانید که برکاتی بس پربها برای امت اسلامی به بارخواهد آورد.


همانطور که واقفید ملت کرد بیش از هر ملتی با اعراب عزیز قرابت تاریخی داشته است. شما مصریان صلاح‌الدین ایوبی کردی، فاتح قدس و قهرمان فلسطین را به قیادت پذیرفتید و رواق‌الاکراد را به نشانه‌ی این اخوت افتخارآمیز در الازهر الشریف برافراشتید تا اینکه بوسیله پان‌عربیستهای ناصری به زیرکشیده شد. امید است در سایه مدیریت هوشمندانه حضرتعالی که برگرفته از خرد جمعی و ثمره چندین دهه تجارب تلخ و شیرین نهضت بزرگ اسلامی در مصر است، الگو واسوه‌ای والا برای دیگر کشورها و دفاع از حقوق همه انسانها با هر نژاد و مذهبی باشید.


ما "شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان کرد" حضورتان را به فال نیک گرفته و از خداوند متعال برای شما توفیق در انجام وظیفه و اجابت حسن اعتماد ملت شریف مصر را خواستاریم.

اخوتکم فی الله
شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان کرد
تیر 1391 هجری شمسی و شعبان 1433 هجری قمری


 


در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در مصر و پیروزی محمد مرسی در اولین انتخابات آزاد این کشور پس از بیش از شش دهه جکومت نظامیان، جبهه مشارکت ایران اسلامی در پیامی این انتخاب را به مردم مصر و منتخبشان تبریک گفته و آرزوی موفقیت برای آنها کرده است.

متن کامل این پیام بشرح زیر است :

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر محمد محمد مرسی
رئیس محترم جمهوری عربی مصر

السلام علیکم و رحمة الله و بركاته
جبهه مشارکت ایران اسلامی پیروزی جنابعالی را در اولین انتخابات آزاد ریاست جمهوری مصر پس از عصر دیکتاتوری، صمیمانه به شما و مردم مصر تبریک عرض می کند. بی شک شما نیز بر این نکته واقف هستید که این ملت بزرگ مصر بودند که شما را از زندان های ستم رهایی بخشیدند تا امروز شما را در بالاترین مقام سیاسی بزرگ ترین کشور اسلامی - عربی مستقر کنند. شکر این نعمت خدمت صادقانه و تلاش خستگی ناپذیر برای تحقق آرمانهای جنبش مردم مصر و سعادت و رفاه آنان است.
جنابعالی در برنامه های انتخاباتی خود به صراحت وعده های امیدوار کننده ای به ملت خود دادید که اینک به عنوان یک مومن وظیفه شرعی شما عمل به آن وعده هاست تا بتوانید چهره ای از اسلام ارائه دهید که متضمن صلح و دوستی و پیشرفت و توسعه است. بر خود لازم می دانیم با توجه به تجربه گران یکصد ساله انقلاب و اصلاح در جهان اسلام، نظر شما را به اهم چالش هایی که سیاستمداران مسلمان به صورت روزافزون در معرض ابتلای آنها هستند جلب کنیم و آرزو داریم که شما با تدبیر، الگویی موفق از سازگاری دین و دموکراسی ارائه نمائید.

1- مرمسالاری:
جناب آقای دکتر مرسی
شما در یک مسیر نسبتا دموکراتیک به قدرت رسیدید. در برابر شما سیاستمدار دیگری بود که در آرمان و تاکتیک نقطه مقابل شما بود و این اهمیت پیروزی شما را دو چندان می کند. تجربه تلخ بسیاری از کشورها این است که حاکمان چون از نردبان دموکراسی بالا رفتند و به قدرت رسیدند، آن نردبان را شکستند تا کسی را یارای به چالش کشیدن قدرت آنها نباشد. آنها پس از اندک زمانی به بهانه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی و وابستگی به بیگانگان، مخالفان و منتقدان خود را به زندان انداختند، روزنامه ها را بستند، احزاب را منحل و نهادهای مدنی را تعطیل کردند تا ادعای دشمنان اسلام که دین اسلام دین خشونت و دیکتاتوری است معنا پیدا کند. اینک شما هم در معرض این آزمون قرار گرفته اید که به عنوان یک مومن آیا خواهید توانست با مخالفان سیاسی خود با صداقت و انصاف و عدل برخورد کنید و برای ماندن در قدرت غیرخودی ها را با هر وسیله و روشی از صحنه بیرون نکنید؟
شما درکشوری به قدرت رسیدید که سال های متمادی اسیر دیکتاتوری وابسته بود و حتی هنوز نیز اقتدارگرایی نظامی، مجالی برای اجرای کامل برنامه های دموکراسی فراهم نمی کند و این مسئولیت شما را مضاعف می کند که در عین مبارزه مدنی با حاکمیت نظامیان برای گسترش فضای باز سیاسی و تقویت نهادهای مدنی و بسط و ارتقاء رسانه های آزاد و مستقل تلاش کنید و اجازه ندهید در اذهان عمومی مردم مصر و جهان تفاوتی بین دیکتاتوری سابق و حاکمیت اسلامگرایان دیده نشود. بی شک مهم ترین نهاد مردمسالاری انتخابات آزاد است که هرچند بدون نهادهای مدنی و رسانه های آزاد معنای چندانی ندارد ولی با این حال برخورداری از نهاد انتخاباتی مستقل که تضمین کننده سلامت انتخابات باشد و به خصوص دست تطاول نظامیان را از این عرصه کوتاه کند اهمیت ویژه ای دارد.

2- اسلامیت:
جناب آقای رییس جمهور
ما و شما براین اعتقاد هستیم که اسلام متضمن سعادت دنیا و اخرای مردم است، اما سوال این است که آیا ما مجاز هستیم تا ایده ها و آرمان های خود را بهر قیمت بر مردمی که بر آنها حکومت می کنیم تحمیل کنیم، حتی اگرآن آرمان ها را به حق بدانیم؟
اسلام دین آگاهی و خرداست. به اعتقاد ما "كلمة الله هي العليا" و به باور ما "الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه"، اما قویا معتقد هستیم این حقیقت تابناک در فضای آزادی تجلی می کند که همه افکار و اندیشه ها آزاد باشند و اصحاب فکر و اندیشه بتوانند بدون هیچ واهمه ای آثار فکری خود را در قالب های مختلف به مردم عرضه کنند. به باور ما چاره دگراندیشان و مخالفان ما تیغ و درفش نیست، اسلامی که ما می شناسیم نه فقط اجازه ابراز اندیشه های مخالف را می دهد و از آن واهمه ندارد، بلکه از آن برای تجلی چهره تابناک اسلام، استقبال هم می کند.

3- زندگی خصوص مردم:
جناب آقای رییس جمهور
امروز به عدد انسان های روی زمین، اسلوب های زندگی متفاوت وجود دارد و از مهم ترین ویژگی های زندگی امروزی، تفکیک زندگی خصوصی از عرصه اجتماعی است. هرچند اسلام برای مومنان از زمان تولد تا مرگ دستورالعمل دارد اما از مهم ترین دغدغه های جوامع مختلف نحوه تعامل حاکمیت دینی با عرصه خصوصی است و نگران آن هستند تا پیروان نطریه دین حداکثری بر تمام زوایای پنهان و آشکار زندگی خصوصی مردم چنگ اندازند و آسایش و آرامش آنها را بر هم زنند. در حالی که می توان با واگذار کردن خلوت مردم به خدای آنها، در عین تاکید بر نظم و اخلاق اجتماعی، روش های مختلف زندگی مردم را به رسمیت شناخت.

جناب آقای دکتر مرسی
آنچه آمد گوشه کوچکی از چالش ها و دغدغه های مومنان در جهان امروز است که متاسفانه علی رغم تلاش مصلحان، پاسخ شایسته ای در عمل نیافته است به همین دلیل چهره اسلام، مشوش و تبلیغات دشمنان اسلام کارگر افتاده است. اینک شما در ادامه تجربه این مصلحان مسئولیتی بر دوش گرفته اید که بر شانه های شما سنگینی خواهد کرد. ما برای شما دعا می کنیم و آرزو داریم در این چند سالی که به سرعت سپری خواهد شد، برای مردم خود آزادی و رفاه و پیشرفت و برای مردم منطقه و جهان، منادی صلح و مبشر دوستی باشید.
جبهه مشارکت ایران اسلامی

In the name of God; The Most Gracious, the Most Merciful
Dear Dr Muhammad Muhammad Morsi
Honourable president of the Arab Republic of Egypt

May the peace and blessings of God be upon you

The Islamic Iran Participation Front would like to earnestly congratulate you and the people of Egypt for your victory in Egypt’s first free presidential election after an era of dictatorship. You are undoubtedly aware that it was the great nation of Egypt that set you free from the prisons of oppression, and are today able to elect you to the highest political position in the largest Arab-Muslim country. Expressing gratitude for this blessing is done through honest service and relentless efforts to realise the aspirations of the people of Egypt, their happiness and their welfare. Your Excellency, as part of your election platform, you gave explicit and inspiring promises to your nation, and as a believer, it is your religious duty to deliver on those promises in order to present an image of Islam that guarantees peace, fellowship, progress and development. Taking into account the century-old experience of revolution and reform in the Islamic World, we see it upon ourselves to draw your attention to some of the most important challenges that Muslim decision-makers are faced with, and hope that through dexterity, you will present a model for the compatibility of religious and democracy:

1) Democracy

Dear Dr Muhammad Morsi,
You’ve risen to power on a reasonably democratic path. Your rival was a politician who opposed you, both in terms of ideals as well as tactics, something that reinforces the importance of your victory. The bitter experience of many of these countries is that once rulers climbed the ladder of democracy and seized power, they broke that very ladder so as to prevent others from challenging their power. After a brief period, they began to imprison their opponents and critics, banning newspapers, outlawing political parties and shutting down civil society organisations on charges of “national security”, “misleading public opinion” and “relying on foreign powers,” and thus gave meaning to claims, made by the enemies of Islam, that it is a religion of violence and tyranny. In this moment in time, you are also faced with this test: Will you be able, as a believer, to deal with your political opponents with sincerity, equity and justice without eliminating outsiders at all costs in order to remain in power?

You have risen to power in a country that was for many years held captive by a dependent dictatorship, and even today, authoritarianism in the military does not allow for complete democratisation. This adds to your responsibility to push for civil struggle against military rule and to further loosen up the political atmosphere, to strengthen civil society, to expand and develop free and independent media, and to not allow Egyptian and international public opinion to equate the former dictatorship with the rule of the Islamic parties. The most important pillar of a democracy is undoubtedly free elections, and although it bears little significance in the absence of civil society organisations and free media, having independent electoral bodies that ensure the soundness of elections and cut the interventionist hands of military-men from this arena holds special importance.

2) Role of Islam

Dear Mr President,
We both share the belief that Islam guarantees the happiness of the people, both in this life and in the afterlife. Yet we ask: is it permissible for us to force our ideas and aspirations, at any cost, upon the people we rule, even if we view those principles as just?

Islam is the religion of awareness and reason. While in our belief, “the word of God - that is the highest” and “Islam stands highest and nothing else can stand above it,” but we strongly believe that this radiant truth can only emanate in an open atmosphere where all ideas and thoughts are free, where thinkers and intellectuals are allowed to present their intellectual works to the people in different forms without any fear. We believe that the response to dissidents and opponents should not be the sword and hot iron. The Islam that we know, not only allows for the expression of different views and is not afraid of them, but also encourages it so as to emanate the resplendent image of Islam.

3) People’s private life

Dear Mr President,
Today, there are as many lifestyles in the world as there humans, and one of the most important characteristics of modern life is the separation of private and public life. Even though Islam has guidelines, from birth till death, for believers, one of the most important concerns for different societies is how religious rule interacts with private life. They are concerned that those who believe in the maximum implementation of religion might hold sway over every aspect of the people’s private and public lives, and interrupt their peace and tranquillity. Yet by entrusting the people’s privacy to God, one can recognise the people’s different life styles while stressing public morality and order.

Dear Mr Morsi,
This was but a small glimpse of the challenges and concerns that lie ahead of believers in today’s world which, despite the efforts of emancipators, have not found worthy solutions in practice. For this reason, the image of Islam has been tainted, and the propaganda perpetuated by the enemies of Islam has been effective. By following in the footsteps of these reformers, you have now accepted to shoulder the heavy burden of responsibility. We shall pray for you and wish that during the years ahead, which will go by very quickly, you will be able to bring your people freedom, prosperity and progress, and become a harbinger of peace and friendship for the people of the region and the world.
The Islamic Iran Participation Front
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته