آنچه در زیر می خوانید، گزارشی تفصیلی از مجموعه وقایع مرتبط با حادثه حمله به کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۸ است که پروین امامی برای ویژه نامه ۱۸ تیر نشریه چشم انداز ایران نوشته است.
گزارش تصویری ۱۸ تیر ۷۸ از آغاز تا فرجام را در اینجا ببینید
گزارش این ویژه نامه که یکی از کامل ترین و دقیق ترین گزارش های مطبوعاتی در این باره محسوب می شود، اکنون در سیزدهمین سالگرد آن فاجعه، به نقل از این ویژه نامه در کلمه منتشر می شود:
حادثهای به وسعت یک فاجعه
پرده اول:
از ردیف درختهای سبز کاج که گذشت، برگشت و به پشت سر نگاهی انداخت. هنوز گروهی از دانشجویان درمقابل تابلو اعلانات کنار در ورودی دانشکده اجتماع کرده بودند و بریده روزنامههای نصبشده بر روی آن را میخواندند. روزنامههای آن روز خبر صدور احکام دادگاه متهمان عضو نیرویانتظامی تهاجم به کوی دانشگاه را چاپ کرده بودند. “تبرئه”، تیتر اصلی یکی از روزنامهها، هنوز از دور بهچشم میآمد. سر برگرداند و بهآهستگی به سمت در خروجی دانشگاه به راه افتاد و با خود زمزمه کرد: “همه عدالت این بود؟!”
٭٭٭
پرده دوم:
عصر دیروز، ساعاتی پس از تصویب طرح اصلاح قانون مطبوعات با حکم دادگاه ویژه روحانیت، روزنامه سلام به دلیل درج نامه سعید امامی تا اطلاع ثانوی تعطیل اعلام شد.
زمانی که دستاندرکاران مطبوعات و رسانههای گروهی کشور، در روز شانزدهم تیرماه سال ۱۳۷۸، مضمون خبر یادشده را از خروجی خبرگزاریهای رسمی دریافت کردند، هرگز گمان نمیکردند که این واقعه به سرعت تبدیل به یکی از بزرگترین و هنجارشکنترین رخدادهای سیاسی ـ اجتماعی کشور در سالهای حیات نظام جمهوری اسلامی گردد.
روزنامه سلام براساس شکایت اولیه نهاد ارشد امنیتی کشور (وزارت اطلاعات) به حکم دادگاه ویژه روحانیت و به اتهام انتشار نامهای منسوب به سعید امامی (مقام پیشین وزارت اطلاعات و متهم ردیف اول پرونده قتلهای زنجیرهای) مبنی بر لزوم ساماندهی اوضاع فرهنگی به محاق توقیف رفت. در بخشی از نامه این مقام امنیتی آمده بود: “این نظام فرهنگی میتواند حوزههای کتاب، مطبوعات، تئاتر، سینما، موسیقی و… را تحت پوشش خود بگیرد.”
نویسنده نامه هدف از ایجاد این نوع نظام فرهنگی را بهنوعی “تقویت تشکلهای خودی و خارجکردن عناصر معاند از صحنه” دانسته بود.
مسئولین سلام که روزنامه خویش را به پشتوانه مدیرمسئولی حجتالاسلام موسوی خویینیها (دادستان پیشین کل انقلاب و عضو بلندپایه مجمع روحانیون مبارز)، در فضای سفید و حاشیه امن حاکمیت میدیدند هرگز نمیپنداشتند که انتشار نامه این مقام سابق وزارت اطلاعات که ظاهراً با مهر طبقهبندی “خیلی محرمانه” در نهادهای امنیتی ثبت شده، به رقم زدن جدیترین چالش سیاسی دو دهه پس از انقلاب میان نیروهای سیاسی ـ اجتماعی هر دوطیف اصلاحطلب و محافظهکار منجر شود.
ایجاد هیاهو بر سر انتشار نامه مذکور که روز پیش از بررسی طرح اصلاح قانون مطبوعات توسط مجلس (شانزدهم تیر ماه ۱۳۷۸) به وقوع پیوست، در شرایطی اوج گرفته و در نهایت منجر به تعطیلی سلام شد که در همان روز وزارت اطلاعات با صدور بیانیهای انتساب نامه چاپ شده در سلام به سعید امامی را مورد تکذیب قرار داده و محل ارسال آن را حوزه مشاورین وزیر دانسته و در عین حال به دلیل محرمانه بودن نامه از سلام اعلام شکایت کرده بود. در اینباره، در همان روز عباس عبدی یکی از اعضای شورای سردبیری روزنامه سلام در توضیح استدلال نشریه متبوع خویش برای انتشار نامه طی اظهاراتی تصریح کرد که نامه، دستخط سعید امامی بوده و در ضمن نامبرده در زمان تدوین نامه، در حقیقت سرپرستی حوزه مشاورین وزیر اطلاعات را بر عهده داشته است [نهادی که در بیانیه وزارت اطلاعات هم به آن اشاره شده بود].
چگونگی مفاد نامه منتشره از یکسو و تایید و تکذیبهای طرفین ماجرا بر سر محرمانه بودن یا نبودن و شیوه برخورد نهادهای امنیتی و اطلاعاتی با انتشار یک سند ـ هرچند محرمانه ـ توسط مطبوعات کشور از سوی دیگر، بحث کشافی بود که دامنه آن در قالب یادداشتهای اعتراضآمیز مطبوعات منتقد و مدافع اصلاحات گسترش یافت. در شرایطی که نشریات منتقد دولت در اعلام مواضع خود به شدت با اقدام سلام مبنی بر انتشار نامه مذکور ابراز مخالفت میکردند، برخی نشریات و فعالان سیاسی جبهه اصلاحات ضمن انتقاد نسبت به اقدام وزارت اطلاعات در شکایت از سلام به طرح نمونههایی همچون چاپ اسناد طبقهبندی شده وزارت اطلاعات از قبیل دستخط سبزعلیان در نشریات جناح راست [اشاره به چاپ دستخط میهماندار هیات یازده نفره آمریکایی در نشریه یالثارات] و عدم برخورد وزارت اطلاعات با این اقدام اشاره مینمودند. اشاره اصلاحطلبان ستونهای ویژه برخی نشریات منتقد دولت را هم در بر میگرفت که تا حد انتشار محتوای مذاکرات دفتر وزیر اطلاعات پیش رفته و با عکسالعملی مواجه نشدهاند .
موضوع شکایت وزارت اطلاعات از روزنامه سلام علیالظاهر چندان به درازا نکشید و مسئولین این نهاد در آخرین روز هفته (پنجشنبه هفدهم تیرماه) با اعلام رسمی خبر بازپسگیری شکایت خود در راستای حفظ آرامش و تقویت سیاستهای دولت خدمتگزار کوشیدند دامنه غوغای ایجاد شده بر سر انتشار نامه را محدود کنند. همین اقدام وزارت اطلاعات هم مجدداً مورد مناقشه و اختلافنظر میان جناحهای مختلف سیاسی واقع شد و برخی مسئولین مطبوعاتی جناح محافظهکار ضمن انتقاد شدید از بازپسگیری شکایت توسط وزارت اطلاعات، این اقدام را نوعی تبعیض و عدم حضور معیارهای منطقی در برخورد با تخلفات مطبوعاتی ارزیابی کردند؛ از جمله روزنامه انتخاب در یادداشت روز نوزدهم تیرماه خود ضمن زیر سئوال بردن اقدام روزنامه سلام در انتشار نامه نوشت: “مراجع قانونی باید برای مردم روشن کنند که نامه منتشر شده در روزنامه سلام محرمانه بوده یا خیر؛ اگر محرمانه بوده، چرا وزارت اطلاعات شکایت خود را پس گرفته و اگر محرمانه نبوده، چرا شکایت کرده است؟”
نویسنده مقاله در عین حال اشاره به موقعیت و جایگاه سیاسی سیدمحمد موسوی خویینیها مدیرمسئول روزنامه سلام در متن مناصب حکومتی را هم ضروری دانسته و ضمن توجهدادن خوانندگان به این جایگاه [در الزام بازپسگیری شکایت وزارت اطلاعات] پرسید: “مدیرمسئول سلام، ورای مسئولیت مطبوعاتی خود، مسئولیتهای سیاسی عدیدهای داشته و دارد. آیا مسئولیتهای سیاسی او، مصونیت مطبوعاتی برای او ایجاد میکند؟”
علیرغم بازپسگیری شکایت توسط وزارت اطلاعات، سلام اما همچنان در حلقه توقیف گرفتار ماند و این نهاد امنیتی اگرچه در ساعات میانی روز پنجشنبه هفدهم تیر رسماً اعلام کرد از حق شکایت خود صرفنظر کرده، اما نتوانست مانع آغاز و پیشروی بحرانی شود که به مدت یک هفته ـ از اعتراض و تجمع ساده دانشجویی در خوابگاه کوی دانشگاه نسبت به توقیف سلام تا آشوبهای بعدی خیابانی ـ سراسر ایران را تحتالشعاع قرار داد.
وزارت اطلاعات که پیش از این حادثه و به دلیل درگیر بودن برخی اعضایش در جریان پرونده قتلهای زنجیرهای و نیز تغییر منصب عالی سازمانی آن [استعفای حجتالاسلام درینجفآبادی از مقام وزارت و انتصاب حجتالاسلام یونسی به جای وی توسط رئیسجمهوری] از سایه جایگاه همیشگی خود بدر آمده و در معرض تحلیل و داوری افکار عمومی قرار گرفته بود، این بار در شرایطی اعلام شکایت از یک روزنامه قدرتمند اصلاحطلب را در بیلان کاری خود رقم میزد که افکار عمومی، جامعه دانشگاهی، مطبوعات، احزاب و… به تبع نگاه به درون و انتقاد از خود این وزارتخانه که در جریان قتلها، اقدام به پاکسازی، ترمیم و بازسازی بخشی از پیکره درونی و وجهه بیرونی خود کرده بود، انتظار اقدام فوق را از این نهاد اطلاعاتی نداشتند. هرچند علیالظاهر بین تصویب طرح اصلاح قانون مطبوعات و توقیف سلام هیچ رابطه حقوقی وجود نداشت و نیز با این که دادگاه ویژه مستندات خود را برای توقیف سلام، فارغ از مفاد قانون مطبوعات برشمرده بود، اما افکار عمومی از مجموع شرایط نتیجهای را که میباید، گرفت و توقیف سلام را نوعی مقابله با اندیشههای اصلاح طلبانه هواداران خاتمی و دولت نوگرای وی ارزیابی کرد.
به هر روی صرفنظر از ماهیت و چرایی شکایت وزارت اطلاعات از سلام (بهعنوان ارگان مجمع روحانیون مبارز و یکی از دو سر پل اصلی روحانیت سیاسی ایران) و بازپسگیری این شکایت و اعلام مواضع بعدی جناحهای سیاسی پیرامون این اقدامات، نکتهای در خصوص اعلام آن به افکار عمومی وجود دارد که نادیده گرفتن آن، حل ابهامات پیشآمده در جریان حوادث کوی دانشگاه و وقایع بعدی را با دشواری مواجه میسازد و آن نکته، زمان اعلام و پخش رسمی خبر انصراف وزارت اطلاعات از شکایت مطروحه است.
بر اساس اخبار منتشره، وزارت اطلاعات اطلاعیه بازپسگیری شکایت خود از روزنامه سلام را در ساعات میانی روز پنجشنبه هفدهم تیر اعلام میکند، اما شبکه دوم سیما به عنوان نخستین منبع خبری پخش اطلاعیه یادشده، در ساعت ۳۰/۲۲ اقدام به انعکاس خبر آن مینماید. بیتردید اگر این خبر زودتر از ساعت یادشده به اطلاع مردم ـ بویژه دانشجویان ـ میرسید، روند حوادث تابعه آن ـ که جرقه آغازینش، اعتراضات ساده دانشجویان کوی در شامگاه هفدهم تیرماه بود ـ و نیز حواشی خیابانی آن به سمت دیگری سوق مییافت و فضای سیاسی و نیز جامعه دانشگاهی ایران با التهابی این چنین عظیم روبهرو نمیشد.
در خصوص شیوه اطلاعرسانی و انعکاس اخبار مربوط به فاجعه هجدهم تیر و تهاجم گروه فشار به دانشجویان و آشوبهای خیابانی پیرو آن، علیرغم گذشت چند سال از حادثه، هنوز انتقادهایی به نقش و شیوه عملکرد صدا و سیما نسبت به بازنمایی اخبار آن روزها مطرح است که توسط مسئولان اصلیترین رسانه جمعی کشور پاسخی قانعکننده به آنها داده نشده است.
در بخشهای دیگر این ویژهنامه به پارهای از موضوعات مرتبط با عملکرد صداوسیما در جریان بحران یک هفتهای تیر ۷۸ اشاره خواهد شد.
یک اعتراض ساده
اعلام تعطیلی روزنامه سلام، نخستین تاثیر خود را برفضای دانشگاهی و دانشجویی کشور وارد آورد. واکنش اولیه دانشجویان به تعطیلی این روزنامه صاحبنام و اصلاحطلب که در تاریخ شانزدهم تیر توسط دادگاه ویژه روحانیت انجام پذیرفت، اعتراض آرام گروههایی از دانشجویان پس از برگزاری دعای کمیل (پنجشنبه هفدهم تیر) در مسجد کوی دانشگاه تهران واقع در خیابان کارگر شمالی بود. ایده اعلام اعتراض پس از دعای کمیل، پخش اطلاعیه دعوتگونهای توسط یکی از دانشجویان ساکن کوی بهنام فرخ شفیعی بود که وی طی آن، خواستار اعلام اعتراض دانشجویان به موضوع توقیف سلام شده بود. البته در تحقیقات بعدی پیرامون فاجعه ۱۸ تیر، مقامات امنیتی و انتظامی کشور، مستندی دال بر سازماندهی قبلی این اعتراض و احتمال سوءنیتی در پخش اطلاعیه یادشده بهدست نیاورده و اقدام شفیعی با تبعات جدی قضایی مواجه نشد. شورای عالی امنیت ملی بعدها در گزارشی که از نحوه شکلگیری تجمع اولیه دانشجویان تهیه کرد نوشت: “فردی که اقدام به نوشتن اطلاعیه دستنویس و نصب آن نموده بود از دانشجویان برای تجمع دعوت مینماید. نویسنده ااطلاعیه به اتاقهای دانشجویان مراجعه و درخواست حضور در تجمع و راهپیمایی را مینماید. از ساعت ۲۲ هسته اول شامل حدوداً پانزدهنفر از دانشجویان همراه با نامبرده سایر دانشجویان را ترغیب و تشویق به راهپیمایی نمودهاند، این حرکت با توجه به ویژگی ساختمان شماره ۲۲ کوی دانشگاه (استقرار بیش از ۶۰۰ نفر دانشجو و دارابودن بیشترین تمرکز دانشجویی) از این ساختمان آغاز و با شعارهایی از ساکنان ساختمان مذکور میخواهند به جمع آنها ملحق شوند. در واکنش به این درخواست بعضی از ساکنان امتناع نموده و تعدادی به این افراد میپیوندند و به همین ترتیب دانشجویان مذکور از مقابل ساخمانهای ۱۸ ، ۱۹ و ۲۱ حرکت کرده و ساکنان آنها را جهت پیوستن به خود ترغیب مینمایند. به این شکل در ساعت ۳۰/۲۲ با نزدیکشدن به در اصلی کوی، با شعار “نگهبان در را باز کن” جمعیتی حدود ۱۵۰ نفر از در کوی خارج شده و مرحله اول ماجرای کوی را شکل دادند.”
گروهی از دانشجویان پس از اتمام دعای کمیل با حضور در مقابل یکی از ساختمانهای کوی و سپس با اجتماع در خیابان مقابل کوی و سردادن شعارهایی علیه برنامه فرهنگی اعلام شده در نامه سعید امامی و نیز حکم توقیف سلام، قصد ادامه اعتراض را داشتند که با توصیه یک مسئول گشت نیروی انتظامی کلانتری یوسفآباد ـ که پیش از آن توسط مسئولان کوی از خروج دانشجویان از کوی مطلع شده بودند ـ از تصمیم خود منصرف شده و به آرامی با شعار نیروی انتظامی، تشکر تشکر و در فضایی کاملاً مسالمتجویانه راه برگشت به داخل کوی را در پیش میگیرند. ازجمله شعارهای دانشجویان این بود: “طرح سعید امامی ملغا باید گردد”، “مجلس فرمایشی، خجالت خجالت”، “خاتمیخاتمی حمایتت میکنیم”، آزادی اندیشه، همیشههمیشه”، “جاسوس، صهیونیست، پیوندتان مبارک.” در فاصله حضور دانشجویان در مقابل کوی دانشگاه و برگشت آنان به داخل کوی، گروهی از پرسنل نیروی انتظامی به همراه تعدادی افراد با لباس شخصی در مقابل خوابگاه حاضر شده، از خودروهای خود پیاده میشوند و از همان زمان، بهتدریج عملیات خشن و گستردهای علیه دانشجویان ساکن کوی پیریزی میشود و حادثهای که در دقایق اولیه با حضور نیروی انتظامی کلانتری یوسفآباد و تذکر مشفقانه پلیس به دانشجویان و تمکین دانشجویان از آنان، میرفت که همچون موارد قبلی تجمعات دانشجویی پایان یابد، با ورود گروه جدیدی از نیروهای پلیس به فرماندهی سردار میراحمدی [جانشین منطقه مرکزی ناحیه تهران بزرگ] و نیز گروههای ناشناس موسوم به “لباس شخصیها” به فاجعهای تبدیل میشود که عوارض آن همچنان دامنگیر افکار عمومی، دانشگاه، نیروی انتظامی و مجموع نهادهای سیاسی ـ امنیتی کشور است. مهاجمان با اجتماع درمقابل کوی، ضمن سردادن شعارهای توهینآمیز علیه دانشجویان و اصلاحطلبان، به ایجاد فضای تحریککننده عصبی و نیز تزریق فضای ارعاب و وحشت به جمع دانشجویان حاضر در صحنه میپردازند.
در همین زمینه بهاءالدین شیخالاسلام سخنگوی وقت وزارت کشور در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی اظهار میکند: دانشجویان پس از بازگشت به کوی دانشگاه تهران، با حمله تعدادی از افرادی که لباس شخصی بر تن داشتند و به سمت دانشجویان سنگ پرتاب میکردند، روبهرو شدند و متعاقب این مسئله با تحریک شدن برخی دیگر از دانشجویان، تعداد دانشجویان معترض به حدود پانصد نفر رسید که در اثر درگیری آنان، شیشههای ساختمانهای کوی و تعدادی از خودروهای پارک شده درمحل شکسته شد.
این مقام وزارت کشور در ادامه توضیحات خود اضافه میکند: نیروی انتظامی نیز بدون هماهنگی با وزارت کشور ساعت چهار بامداد جمعه (هجدهم تیر) وارد ماجرای این درگیری شده و تعدادی از دانشجویان را دستگیر میکند.
روزنامه همشهری در اینباره مینویسد: آن چند ساعت نیمه شب هجدهم تیر که به ناگهان کشور را با بحرانی ساخته دست آشوبطلبان مواجه کرده بود، پای همه مقامهای مسئول را به نوعی به میدان کشید. ضابط فرماندار تهران که در ساعات بروز تهاجم علیه دانشجویان بیپناه درمحل حاضر بود از شورای تامین استان تهران برای نیروی انتظامی ابلاغیهای آورده بود که طی آن نیروی انتظامی موظف شده بود ضمن دور کردن افراد گروههای فشار از محل و آزاد کردن تمام دانشجویان بازداشت شده، خود نیز به هیچوجه وارد کوی نشود. ضابط فرمانداری تهران ابلاغیه را خواند، ولی نتوانست[... ] را متقاعد به پذیرش آن کند.
یکی از دانشجویان که در آن شب در کوی حضور داشته و از نزدیک شاهد ماجرا بوده در این باره میگوید: “ماجرا از تجمع حدود پانزدهنفر در جلو خوابگاه شماره ۲۲ آغاز شد و این چیز تازهای نبود. بچهها همیشه بهدلایل مختلف جمع میشدند. آن شب بر شمار افراد کمکم افزوده شد. شعارهایی داده میشد که آنهایی که موافق شعارها بودند به جمع میپیوستند. یک چندی که گذشت، دانشجویان به هیجان آمدند و از محوطه به خیابان رفتند. در ضمن راهپیمایی، سنگی بهسوی پنجره مهدکودکی پرتاب شد که شیشهای را شکست. پلیس به محل آمد. دکتر داود سلیمانی معاون اموردانشجویی و فرهنگی دانشگاه تهران و دکترمحمدکاظم کوهی، مدیرکل امورخوابگاههای این دانشگاه در محل حاضر شدند و دانشجویان را قانع کردند تا به کوی بازگردند. در این هنگام گروه دیگری به صحنه آمدند. دکترکوهی را دستگیر کردند که با وساطت وزارت کشور آزاد شد. کوهی پنجدقیقه از نیروی انتظامی فرصت خواست تا دانشجویان را به کوی بازگرداند. حاجی[سردار میراحمدی] ، رئیس نیروی انتظامی محل او را با لگد به داخل جوی انداخت و گفت: “بروید گم شوید. شما دومخردادیها آدمهای پستی هستید.” و بعد یکباره حمله شروع شد و کار درگیری بالا گرفت. پرتاب سنگ از دوسو و گاز اشکآور از بیرون تا نزدیک ساعت چهار صبح ادامه داشت. سپس دانشجویان درگیر عقب نشستند و به خوابگاهها رفتند.
نیمساعت بعد گویا با دستور حمله، افراد نیروی انتظامی و افرادی با لباس شخصی که نوجوانان ۱۴ تا ۱۶ ساله نیز در میانشان بهچشم میخورد و گاه ـ اگرچه باورش دشوار است ـ فرماندهی حمله را برعهده داشتند، از در اصلی و در غربی کوی یورش آوردند. نمیدانیم در غربی را چه کسی باز کرده بود چون درهای خوابگاه از ساعت ۱۱ شب بسته میشود. اینها در دو ساعت هر کاری که میخواستند، کردند. اول گفته بودند به کسانیکه در اتاقها هستند و چراغشان خاموش است کاری ندارند. اما به حرف خودشان هم عمل نکردند. حتی به دانشجویانی که در محوطه چمن خوابگاه که با چراغ مطالعه برای امتحان درس میخواندند و فلاسک چای در کنارشان بود، حمله کردند و آنها را هم زدند و غارت کردند.
ساعت ششونیم صبح دوباره به محوطه کوی آمدند و به خوابگاه شماره ۲۲ هجوم بردند و تا طبقه سوم هم را پوکاندند. انصار حزبالله که ادعای مسلمانی دارند با “یاحسین” همراه با فحش ناموسی، بچهها را با کتابها و جزوهها از اتاقها بیرون انداختند و لباسهایشان را آتش میزدند. اگر با چشم خودم نمیدیدم، باور نمیکردم که کسانی را از روی سجادهای که مفاتیح و قرآن در کنار آن بود، میبردند.
در بیمارستان شریعتی غوغایی بود. خدا گواه است سر یکی از بچهها ۱۵ سانت شکاف برداشته بود. دست و پا شکسته که فراوان ریخته بود. از یکی از دوستانمان تا دو روز بیخبر بودیم، وقتی آمد دیدیم لباسش تکهپاره شده و جای چهار خط چاقو روی کمرش بود و یک طرف صورتش هم باد کرده و کبود بود.
تمام مدت نیروهای گارد از آنانکه لباس شخصی به تن داشتند حمایت میکردند و در ساختمان ۲۲ یک نوجوان ۱۶ ساله رهبری عملیات را برعهده داشت. کسی که تیراندازی میکرد هیکل قوی داشت، ابتدا با کلت خود سه تیر هوایی شلیک کرد و سپس مستقیم به طرف بچهها شلیک کرد. [پیام امروز، شماره ۳۲]
بدینسان فاجعهبارترین تهاجم علیه نهاد دانشگاه در نیمه شب پنجشنبه (هفدهم) و ساعات آغازین روز جمعه هجدهم تیر شکل میگیرد؛ فاجعهای که به گفته شاهدان طی ساعات اولیه (دقایقی بعد از نیمهشب پنجشنبه)، ابتدا از جلو در ورودی کوی آغاز و بهتدریج (ساعت حدود ۳۰/۴ بامداد جمعه) به داخل محوطه کوی و درون اتاقهای دانشجویان گسترش پیدا کرد. نیروی انتظامی و پلیس ضدشورش که محل را به محاصره درآورده بودند وارد حیطه امن دانشجویان (خوابگاهها) شده و همراه با آنها، نیروهایی که با لباس شخصی و مجهز به باتوم، پنجه بوکس، چماق و زنجیر به کوی هجوم آورده بودند، با شکستن درهای ورودی اتاقها و تخریب وسایل به ضرب و شتم شدید دانشجویان ـ که نوعاً خواب بوده و بعضی حتی موقع بازداشت، فقط لباس زیر به تن داشتهاند ـ پرداخته و ضمن پرتاب گاز اشکآور به برخی اتاقها، به شکستن شیشههای خوابگاهها، تلویزیونها و نابود کردن وسایل دانشجویان پرداختند. در جریان این تهاجم چند ساختمان کوی ازجمله ساختمانهای ۲۰،۱۸،۱۷،۱۶،۱۵،۱۴ و ۲۲ متحمل بیشترین خسارات و آسیبهای وارده از سوی مهاجمان شده و آنها به صورت سازمان یافته حتی شماری از اتاقهای خوابگاه شماره ۱۴ را به آتش کشیده و ساختمان شماره ۲۳ را که مختص دانشجویان خارجی ساکن تهران است و نیز ساختمان ۲۲ را که در اختیار دانشجویانی بود که پدرانشان آزاده بودند، از حملات خود در امان نگذاشتند.
اولین درگیری که از حدود ساعت سی دقیقه پس از نیمه شب پنجشنبه آغاز شده بود با پرتاب سنگ از دو سو و گاز اشکآور از بیرون، تا ساعت چهار صبح ادامه یافت. در این مرحله از حمله، ورود نیرو و لباسشخصیها به راهروها و اتاقهای خوابگاهها که با عنف و بهموازات سرکوب شدید دانشجویان همراه بود، پدیدآورنده صحنههایی بود که هولآور بودن آنها مجال دفاع از آن را برای هیچ مقام و هیچ مسئولی باقی نگذاشت؛ کوبیدن با چوب و باتوم بر سر دانشجویان در حال خواب، ایجاد تونل انسانی از مهاجمان چماق و زنجیر بهدست و عبوردادن دانشجویان از این تونل زیر رگبار ضربهها، فریادکشیدنهای هراسآور بهمنظور مرعوبکردن دانشجویان، اطلاق انواع توهین و تحقیر و ناسزا خطاب به آنها، کشیدن دانشجویان بر روی زمین با گرفتن موی سر آنها و شکستن درهای اتاقها و کمدهای دانشجویان، آتشزدن برخی وسایل دانشجویان در اتاقها و…
از این مرحله درگیریها وضعیت جدیدی مییابد و مواضع و شعارهای دانشجویان به موازات حملات مهاجمان به تندی میگراید. جنگ و گریز بین دانشجویان با ناجا و لباسشخصیها موجب افزایش تشنج موجود در صحنه شده و دانشجویان درمقابل کوی اقدام به روشنکردن آتش ـ از طریق سوزاندن اشیای حاشیه خیابان و کیسههای زباله ـ مینمایند تا ضمن خنثیکردن گاز اشکآور، مهاجمان را از صحنه دور نمایند.
پرتاب سنگ توسط دانشجویان و پاسخ متقابل نیروهای شخصی همچنان ادامه دارد. ساعت، دقایقی مانده به سه بامداد را نشان میدهد. مذاکرات متقابل معاون سیاسی استانداری تهران (رضایی بابادی) که بیش از یکساعتی است که در صحنه حضور دارد و مسئولان دانشگاه تهران و وزارت کشور با فرهاد نظری (فرمانده ناحیه انتظامی تهران) و دیگر مسئولان ناجا حاضر در محل به نتیجه نمیرسد. بهموازات افزایش تعداد دانشجویان، تعداد نیروهای لباسشخصی نیز افزایش یافته و نیروی انتظامی نیز به تعداد و استعداد نفرات خود میافزاید. حضور رو به تزاید نیروهای لباس شخصی نکتهای است که در گزارش بعدی کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی هم به آن اشاره میشود: “نیروهای شخصی غیررسمی از ساعت دو بامداد به بعد به مرور از طریق یک نظام ارتباطی هماهنگ، در محل حاضر شدند.”
حمله بعدی مهاجمان لباس شخصی ـ که پرسنل نیروی انتظامی هم آنها را همراهی میکردند ـ در حدود ساعت شش و نیم صبح جمعه به ساختمانهای داخل کوی بود که حاصل این چند نوبت حمله، تخریب حدود پانزده خوابگاه، به آتش کشیدهشدن کتب، روزنامهها، پایاننامه برخی دانشجویان و حتی قرآنهای موجود در برخی اتاقها، نابودی وسایلی از قبیل کامپیوتر، دوربینهای عکاسی و به سرقت رفتن ساعت و وجوه نقدی آنان، شکسته شدن بسیاری از شیشههای ساختمانها و خودروهای مستقر در خیابان مقابل کوی و بر جای ماندن دهها دانشجوی مجروح در اثر استنشاق گاز اشکآور، شکسته شدن دست و پا بر اثر پرت کردن آنان از طبقات بالای ساختمانها و بازداشت صدها دانشجو بود. ابعاد این حادثه هولناک آنچنان عظیم و مغایر با امنیت ملی بود که بسیاری از مسئولین و مجریان قانونی ضمن حضور در محل حادثه تلاش میکردند با رایزنی و مذاکره با طرفین درگیری، درهمریختگی وضعیت دانشجویان و نابسامانی منطقه را تحت کنترل درآورند.
با حضور نیروی انتظامی، اعضای گروه فشار و لباسشخصیها ـ که عموماً تحت عنوان “انصار حزبالله” از آنان نام برده میشد ـ در خیابانهای اطراف کوی، حمله ناتمام دیگری بعد از ساعت هفت صبح روز جمعه علیه دانشجویان شکل گرفت که به پرتاب سنگ میان طرفین و سردادن شعارها توسط هر دو گروه انجامید.
درخصوص شکلگیری حادثه، روابط عمومی دانشگاه تهران در گزارشی که از نخستین ساعات وقوع بحران تهیه کرد چنین نوشت:
“حدود ساعت ۳۰/۲۳ معاون اداری و مالی کوی به مدیرکل خوابگاهها (کوهی) اطلاع داد که تعدادی از دانشجویان در اعتراض به جلوگیری از انتشار روزنامه سلام و مصوبه مجلس دست به تجمع زده و قصد خروج از کوی را دارند که بلافاصله مدیر کوی با انتظامات خوابگاه تماس گرفته و موارد لازم را گوشزد نمود. سپس طبق روال معمول به کشیک حراست نیروی انتظامی یوسفآباد، وزارت اطلاعات و ستاد خبری نیز اطلاع داد و سپس به کوی حرکت نمود. زمانی که به کوی رسید، دید که دانشجویان بازگشت نموده و عموماً وارد کوی شدهاند و حدود چهل الی شصت نفر در خارج کوی تجمع نمودهاند. ایشان میگوید: “ضمن صحبت با بچهها متوجه شدم که دانشجویان تا درب دانشکده فنی رفته و به تقاضای پرسنل انتظامی بازگشته و با ذکر صلوات و شعار “نیروی انتظامی، تشکرتشکر” برنامه ختم شده است. در این لحظه متوجه حضور چندین دستگاه خودروی پلیس شدم که در روبهروی کوی توقف مینمایند که بلافاصله به سمت آنها رفته و تذکر دادم که مسئله تمام شده و اصلاً چرا حضور یافتهاند و خواهش نمودم که صحنه را ترک کنند، چون دانشجویان تحریک خواهند شد که عموم آنها ضمن موافقت، مرا به صحبت با “حاجی “[سردار میراحمدی] توصیه نمودند که در این حال شخصی با لباس شخصی و دهان و دندانهای سیمکشی شده که توان چندانی هم برای صحبت نداشت، ضمن توهین و اهانت و زدن ضربه به بدن اینجانب به من گفت که “تو چهکارهای؟ برو گمشو” و سرگرم آرایش نیروهای خود گردید که اینجانب دوباره به سمت او رفته و ضمن تحمل همه اهانتهای او به او گفتم که مراسم دانشجویان خاتمه یافته و پنجدقیقه به من مهلت بدهید، همه آنها را به اتاقهایشان بازخواهم گرداند که ایشان ضمن اهانت و زدن ضربهای به من گفت: “همه اینها زیر سر توست، فردا برایت پروندهای بسازم که ببینی! فردا تو را بازداشت خواهم کرد. تو را از لحاف بیرون میکشم .خواهی دید که با شما چه میکنم! همه اینها کار شما دولتیهاست.” من که ناامید شده بودم از او دور شدم که در این حال او دستور حمله به افراد خویش را صادر نمود و در کمال ناباوری اینجانب و دانشجویان، حدود ۱۵ سرباز ضدشورش به دانشجویان حمله نمودند و دانشجویان به داخل هجوم آوردند که یکنفر از سربازان ضدشورش نیز توسط دانشجویان گرفته شد و با وساطت اینجانب، وی به داخل انتظامات هدایت و چون امنیت جانی نداشت باز بلافاصله با هدایت اینجانب و کمک پرسنل انتظامات آزاد شد و پس از این مرحله بود که زدوخوردهای (سنگپرانی) دوطرف شروع شد و دانشجویان داخل ساختمان نیز تا حدود ۷۰۰ـ۵۰۰ نفر به دانشجویان قبلی (۱۱۰ـ۱۰۰) نفر پیوستند که در این اثنا معاون دانشجویی و فرهنگی شخصاً حضور یافت و ادامه آن را با هم پیگیری نمودیم…”.
چشم در برابر چشم!
در روایتهای متعددی که از ساعات نخستین شکلگیری بحران شنیده شد این نکته در همه مشترک است که سردار نظری فرمانده نیروی انتظامی در حدود ساعت دو صبح روز جمعه در مقابل کوی حضور مییابد و ازسوی دیگر تعالی نماینده وزارت کشور و رضایی بابادی (استانداری) هم تا حدود ساعت چهارصبح به اتفاق برخی دیگر از چهرههای مسئول میکوشند در گفتوگو با دانشجویان و نیز مقامات نیروی انتظامی، یکی را به ورود به کوی و دیگری را به ترک محل راضی کرده و غائله را ختم نمایند. در حدود ساعت چهارصبح از طرف فرمانده نیروی انتظامی تهران (نظری) پنج دقیقه به دانشجویان مهلت داده میشود به داخل کوی برگردند که همزمان با انقضای مهلت، دستور ورود نیروهای انتظامی به کوی توسط نظری صادر میشود. لحظاتی پیش از این فرمان صدای شلیک سه تیر هوایی شنیده میشود و در ادامه نیروی یگان ویژه با بیش از ۱۰ خودرو زرهی از یکسو و نیروهای شبهنظامی و لباس شخصیها در دانشکده فنی وارد کوی میشوند. در جریان این حمله که حدود چهار و سیدقیقه بامداد جمعه اتفاق میافتد، حادثهای رخ میدهد که در جریان رسیدگی قضایی به پرونده به موضوعی علیه دانشجویان تبدیل میگردد و آن موضوع به گروگان گرفتهشدن سه سرباز توسط دانشجویان است. دانشجویان درمقابل تهاجم به کوی، سه پرسنل نیروی انتظامی را گرفته و در ساختمان نگهبانی کوی نگاه میدارند. بعدها فرماندهان نیروی انتظامی اظهار کردند که چون سه نیروی تحت مسئولیت آنها توسط دانشجویان گروگان گرفته شده بودند، نیروی انتظامی به کوی حمله کرده، اما دانشجویان و برخی از مسئولان ـ ازجمله تاجزاده، معاون سیاسی وقت وزارت کشور ـ اظهار داشتند پس از آنکه نیروها درحدود ساعت بعد از چهار صبح به کوی حمله کردند، دانشجویان سه پرسنل انتظامی را گرو گرفتند. در همینباره سه پرسنل مذکور در جریان تحقیقات اظهار کردند: “هنگامیکه از طبقه سوم به پایین میآمدیم، مشاهده کردیم نیروها محل را ترک کردهاند و تعداد زیادی دانشجو در راهپلهها حضور دارند.”
به گفته این سه پرسنل وظیفه جمعی یگان ویژه ناتب گروهان شهید دستغیب، آنها با دیدن دانشجویان مجدداً به سمت پشتبام برمیگردند و از آنجا حضور خود را به نیروهای انتظامی اعلام میکنند. تعدادی دانشجو با مشاهده این سربازان، آنها را به گروگان میگیرند و درقبال عصبیت برخی دانشجویان، گروهی حدود پانزده دانشجو به محافظت از سربازان میپردازند و آنها را به زیرزمین ساختمان شماره ۱۴ که متعلق به انبار خوابگاه بوده، انتقال میدهند.
بعد از این سری حمله است که حجتالاسلام موسوی لاری وزیرکشور ضمن اطلاع از موضوع با سردار انصاری جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی تماس میگیرد و دستور میدهد که انتظامیها به هیچوجه وارد کوی نشوند، تیراندازی نکنند و گاز اشکآور نزنند، اما نیروی انتظامی با تمرد از دستورات مربوطه حدود ساعت هفت صبح مجددا ًوارد کوی میشوند. براساس گزارشی که در جلسه صبح جمعه مسئولان در شورای تأمین استان ارائه میشود به گفته فرهاد نظری، علت حمله در ساعت چهاروسیدقیقه صبح جمعه، وجود گروگانها اعلام میشود، اما توسط انصاری (جانشین فرمانده انتظامی) همین موضوع (گروگانها) علت ورود ساعت هفت صبح نیرو به داخل کوی عنوان میشود که تناقض در زمان گروگانگیری و علت حمله نیروی انتظامی به کوی را افزایش میدهد.
تدبیر بزرگان
طلوع روز جمعه در فضایی این چنین پرتنش فرامیرسد. همزمان با تداوم بحران، در ساعت دهوسیدقیقه بامداد جمعه ریاست دانشگاه تهران (خلیلی عراقی) به همراه معاون دانشجویی و فرهنگی (سلیمانی) و نیز مدیرکل خوابگاههای این دانشگاه (کوهی) در شورای تأمین استان حضور مییابند. محور برخی گزارشها که در این جلسه ارائه میشود انگیزه راهپیمایی اولیه دانشجویان (توقیف سلام)، روند رفتار نیروی انتظامی، اظهارات نظری (فرمانده نیروی انتظامی) درباره روند حوادث، بررسی چگونگی تهاجمات به کوی، حضور نیروهای لباس شخصی و… بود. براساس گزارشی که بعدها مسئولان وقت از این نشست شورای تأمین ارائه کردند پیشنهادات و مصوبات زیر در نشست یادشده مطرح شده بود: “کلیه بازداشتشدگان آزاد شوند؛ فرماندهان نظری، میراحمدی و مسببین اصلی غائله عزل گردیده و با آنان برخورد قانونی شود؛ نیروهای انتظامی مجدداً وارد خوابگاه نشوند؛ نیروهای انتظامی از ورود انصار به کوی جداً ممانعت بهعمل آورند، شورای امنیت در اسرع وقت تشکیل جلسه داده و به موضوع رسیدگی نماید؛ مسئولان دانشگاه، وزارت کشور و وزارت اطلاعات با دانشجویان وارد مذاکره شوند؛ فرمانده نظری به محل نیاید و فرد دیگری جایگزین شود و…”
روز جمعه در ادامه آبستن حوادث دیگری بود. به موازات درگیریهای پراکنده میان دانشجویان و لباسشخصیها در اطراف و خیابان مقابل کوی ـ که عمدتاً به سنگپرانی و شعارهای مخالفتجویانه اختصاص داشت ـ بعد از نمازجمعه، گروهی از نمازگزاران (حدود صدنفر) با روانهشدن بهسوی کوی، با تعدادی از دانشجویان نمازگزار که در محوطه کوی و درمقابل آن در حال اقامه نماز بودند، درگیر شدند. روابط عمومی دانشگاه تهران در بخشی از گزارش خود از وقایع روز جمعه مینویسد:
پس از اتمام نمازجمعه تعدادی بالغ بر ۱۰۰ ـ ۸۰ نفر از نمازگزاران به سمت کوی دانشگاه هجوم برده و با دانشجویان نمازگزار در محوطه کوی که در حال اقامه نماز بودند درگیر شدند. گفتنی است مهاجمین به سرکردگی فردی بهنام م.د. اقدام به حمله به دانشجویان نمودند و به گفته منابع موثق توسط مهاجمین نمازجمعه که به احتمال قریب به یقین از انصار بودهاند توسط کلت کمری یک شلیک زمینی صورت گرفت.
بنا به گفته شاهدان پس از حمله انصار، دانشجویان غیرقابل کنترل شده و هیچ فردی یا گروهی نمیتوانست آنها را آرام نماید. در این اثنا نیروی انتظامی با مراجعه به بیمارستانها قصد خارج کردن مجروحین از بیمارستانها را داشتهاند که در مواردی منجر به درگیری با پرسنل بیمارستان شده است. ساعت ۲۵/۱۶ دقیقه طی هماهنگی صورت گرفته با جابر انصاری (یکی از معاونین نیروی انتظامی) مقرر شد برای کاستن از حساسیت دانشجویان، نیروی انتظامی از محوطه دور شده و از دید دانشجویان خارج شوند، ولی این کار بههیچوجه صورت نگرفت. بعدازظهر روز جمعه حدود ساعت ۲۰ با حضور وزیران علوم، بهداشت و کشور تا لحظاتی فضا آرام شد ولی دانشجویان سخنان وزیرکشور را قانعکننده ندانسته و بحران فروکش ننمود.
پس از سخنرانی وزیرکشور، وزیر علوم ضمن اظهار همدردی با دانشجویان پیشنهادهایی را به دانشجویان ارائه نمودند که درنهایت با اعلام عدم تمایل دانشجویان به خروج از محوطه کوی، وزیران علوم، بهداشت و آقایان رضا خاتمی، مجیدانصاری، تاجزاده و مسئولین دانشگاه به منظور تضمین امنیت دانشجویان شب را در خوابگاه بهسر بردند.
بین ساعتهای ۲۲ تا صبح روز شنبه نیز بین دانشجویان و نیروی انتظامی دو مرحله درگیری روی داد که در ساعت یک بامداد با تیراندازی همراه بود و ظاهراً یک تیر به یکی از دانشجویان از ناحیه سر اصابت کرده است…”.
مرگ از راه میرسد
هرچند در ساعات آغازین درگیریها بر اثر ابعاد گسترده تهاجمات وشدت خشونت به کار رفته علیه دانشجویان برآورد دقیقی از تعداد تلفات حمله مهاجمان به کوی در دست نبود، ولی به مرور با مسلط شدن برخی نهادهای دولتی و نیز دانشجویی بر کنترل وضعیت و نیز صدور بیانیه رسمی شورای عالی امنیت ملی، اعلام شد: تنها فردی که در حادثه تهاجم به کوی جان خود را از دست داد افسر وظیفه مرحوم عزت ابراهیمنژاد اهل پلدختر بود که نامبرده روزهای تعطیل را در خوابگاه دانشجویی و در کنار دوستان خود میگذرانده است. این فرد بر اثر شلیک تیر توسط شبهنظامیان حاضر در صحنه و در ساعات میانی جمعه شب کشته شد که بنا به تصریح برخی دوستان وی، “ابراهیمنژاد پیش از آن توسط گروه فشار و در جریان تجمعات مختلف دانشجویی شناسایی شده بود.”
البته در مورد رسیدگی قضایی به پرونده قتل عزت ابراهیمنژاد به اولیای دم گفته شد که پرونده وی به نیروی انتظامی مربوط نمیشود و باید به صورت جداگانه پیگیری شود؛ چرا که به هنگام تیر خوردن وی، نیروی انتظامی در صحنه حاضر نبوده و احتمالاً تیر از اسلحه یکی از نیروهای لباس شخصی شلیک شده است.
در پی انتشار این خبر، دو تن شاهد به دادگاه مراجعه میکنند و شهادت میدهند که نیروی انتظامی در لحظه اصابت گلوله به ابراهیمنژاد در صحنه بوده و نیز یکی از مقامات وزارت کشور اظهار میدارد که فیلمی در اختیار دارد که در آن ضارب ابراهیمنژاد کاملاً مشخص است. این فیلم از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به دادگاه ارائه میشود، اما قاضی پرونده اظهار میکند که باید ثابت شود که مقتول در آن لحظه در تیررس ضارب قرار داشته، در غیر این صورت نمیتوان به این فیلم استناد کرد. به هر حال تنها نکتهای که در جریان قتل مرحوم ابراهیمنژاد محرز میشود این است که اسلحهای که گفته میشود مقتول در اثر اصابت گلوله آن کشته شده ویژگیهایی مشابه با سلاح کمری ۹ میلیمتری با مارک Sigsauer مدل P226 داشته است.
بعدها در جریان سلسله محاکمات پرونده تهاجم به کوی و چگونگی به قتل رسیدن ابراهیمنژاد، وی بهعنوان تنها قربانی حادثه هجدهم تیر از طرف شعبه سوم دادگاه انقلاب بهدلیل “اقدام علیه امنیت ملی و سنگپرانی”، مجرم شناخته شد که بهدلیل فوت متهم، پرونده مختومه اعلام شد. پرونده قتل وی پس از ارجاع به دیوان عالیکشور بهدلیل عدمصلاحیت دادسرای نظامی به شعبه سوم دادگاه انقلاب سپرده شده بود.
شعبه سوم دادگاه انقلاب سرانجام در سال ۱۳۸۲ به لحاظ متوفیبودن متهم، قرار موقوف تعقیب برای پرونده صادر میکند و رسیدگی قضایی به پرونده با شکایت و پیگیری خانواده ابراهیمنژاد برای جستوجو و شناسایی قاتل فرزند خویش وارد مرحله تازهای میشود.
اسحق ابراهیمنژاد پدر مرحوم عزت ابراهیمنژاد در این مورد و در تاریخ ۲۰/۱۰/۱۳۸۰ در نامهای که خطاب به کمیسیون حقوقبشر اسلامی نوشت میگوید: “در مراجعاتی که به شعبه سوم داشتیم، قاضی مربوطه اعلام کردند که اولیای دم مقتول باید شکوائیه تنظیم کنند و به دادگاه ارائه دهند که ما براساس اعترافات آقای امیرفرشاد ابراهیمی، اسامی چهارنفر بهنامهای [م.د.، ک.م.، س.ش. و ب.ش.] را به شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی ارائه دادیم، ولی متأسفانه قاضی مقدس افراد مذکور را احضار نکردند. باز نامهای را که حاوی همین اسامی بود بهطور حضوری به جناب آقای مبشری رئیس دادگاههای انقلاب ارائه دادیم، ولی با اینکه آقای مبشری زیر نامه مذکور دستور رسیدگی به موضوع را دادند، متأسفانه قاضی شعبه سوم دادگاه انقلاب رأی به محکومیت مرحوم ابراهیمنژاد ـ با اینکه ایشان در قید حیات نبودند ـ داد و برای عوامل مشخص بدون اینکه دادگاه تشکیل شود، رأی برائت صادر کرد.”
حجتالاسلام محسن رهامی وکیل دانشجویان شاکی در پرونده کوی هم در مورد حکم صادره علیه مرحوم ابراهیمنژاد طی نامهای به آیتالله شاهرودی (رئیس قوهقضاییه)، ضمن انتقاد از مفاد حکم و وارد دانستن چندین اشکال اساسی بر آن از روند پیگیری پرونده ابراهیمنژاد اینگونه انتقاد میکند: “… در مورد حکم صادره و یا به عبارت بهتر قرار صادره دادگاه، صرفنظر از برخی ایرادات حقوقی، دارای چند اشکال عمده بدین شرح میباشد؛ اولاً طبق موازین مسلم حقوق کیفری و نص صریح ماده شش قانون آیین دادرسی دادگاه عمومی و انقلاب در امور کیفری، تعقیب امر جزایی با فوت متهم موقوف میگردد و در صورتی که فوت متهم مقدم بر تعقیب امر جزایی باشد، تعقیب وی شروع نمیشود و اگر اعلام جرم و گزارش رسمی نیز به عمل آمده باشد، نهاد تعقیبکننده نه قادر به تعقیب است و نه مکلف به آن و باید دستور بایگانی اقدامات احتمالی انجام شده ازسوی ضابطان دادگستری را صادر کند، اما چنانچه متهم بعد از شروع تعقیب و قبل از صدور حکم فوت کند، در این صورت محکمهای به پرونده اتهامی رسیدگی میکند و قرار موقوفی تعقیب متهم را صرفنظر از احراز صحت یا سقم اتهام، صادر و اعلام میکند… .
در مورد مرحوم ابراهیمنژاد سوال این است که این تحقیقات و دادرسی در چه زمانی شروع شده که قاضی محترم ختم آن را اعلام کرده است؟ قبل از فوت آن مرحوم بوده یا پس از فوت؟ اگر قبل از فوت بوده، چه اتهامی پیش از ۱۸ تیر متوجه وی بوده و در چه تاریخی و توسط کدام مرجع قضایی این اتهام به وی تفهیم شده است؟ و اگر این تعقیب و دادرسی پس از فوت وی بوده ـ که گردش کار و رأی صادره حاکی از این امر است ـ در این صورت تعقیب و پیگیری وی و انجام دادرسی خلاف موازین مسلم حقوقی و قضایی بوده است… .”
وکیل دانشجویان بدینشکل پیگیر امورحقوقی ایراد اتهام به متهم متوفی شد، درحالیکه نزدیک به دوهفته تا اعلام نهایی حکم متهمان دادگاه کوی و اولین سالگرد این فاجعه، بنا به اطلاعیه دادگستری استان تهران اعلام شد “شعبه ۱۶ دادگاه عمومی تهران قرار بازداشت موقت محسن رهامی و شیرین عبادی را صادر کرد.” عبادی [وکیل خانواده ابراهیمنژاد] و رهامی به اتهام نوارسازی در مورد گروه انصار حزبالله براساس اعترافات امیرفرشاد ابراهیمی ـ یکی از اعضای سابق انصارـ بازداشت شدند. درپی این دو، نعمت احمدی از وکلای دادگستری، وکالت خانواده ابراهیمنژاد را برای شناسایی قاتل وی عهدهدار میشود.
در روزهای پس از شهادت عزت ابراهیمنژاد، خواهر وی ـ که خود همسر شهید است ـ در مراسمی درخصوص وضعیت جسد برادرش بههنگام تحویل گفت: “وقتی که ما شنیدیم عزت به شهادت رسیده به تهران رفتیم، اما کسی دقیقاً به ما نگفت که او را چهطور کشتهاند. وقتی که به پزشکی قانونی رفتیم و جسد را دیدیم معلوم شد ـ به نظر من که جسد را دیدم ـ او را شکنجه دادهاند، چون تمام بدنش جای زخم و جراحات بود. روی گردنش جای چاقو بود، پشت کمرش جای زنجیر بود، قوزک پایش نمیدانم جای سنگ بود یا باتوم، هرچه بود مشخص نبود ولی خیلی ناجور بود، کشالههای رانش تمام چاقو خورده بود. البته دکترش میگفت که ما کالبدشکافیکردهایم، ولی ما باور نمیکردیم، چون که حالت عجیبی داشت. یک گلوله هم به شقیقهاش خورده بود. با تحقیقاتی که کردیم، برداشت ما این بود که عزت با توجه به جای شکنجههایی که روی بدنش دیدیم، در کوی دانشگاه به شهادت نرسیده است.” [ایران فردا، شماره ۵۵]
به کدامین گناه؟
روز جمعه هجدهم تیر کوی دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف در وضعیتی کاملا بحرانی به سر میبرند. با گذشت ساعتها، همچنان تعداد قابل توجهی از دانشجویان در خیابان محل درگیری اجتماع کردهاند و نیروی انتظامی با بستن خیابان اصلی میان دانشجویان و مهاجمان که در سمت دیگر خیابان اجتماع کردهاند،حائلی به وجود آورده است. مهاجمان با حمل پرچم و پلاکارد علیه برخی مسئولین بلندپایه کشور، دانشجویان و در نفی موضوعاتی همچون توسعه سیاسی شعار میدادند. در سوی دیگر دانشجویان که از نخستین ساعات درگیری از کوچکترین کمکهای خدماتی دانشگاه از قبیل غذا و وسایل امدادی محروم ماندهاند، به تدریج شاهد حضور گروههای خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی هستند که میکوشند با گذر از موانع و معابر دور از دسترس مهاجمان در صحنه حاضر شده و گزارشهای خود را ارسال نمایند.
بیمارستانهای شریعتی و امامخمینی (ره) دو بیمارستان نزدیک به کوی هستند که مجروحان و دانشجویان آسیبدیده از تهاجم را به آنجا انتقال دادهاند. روز جمعه عالیترین مقام آموزشی کشور، دکتر مصطفی معین، با حضور در بیمارستان شریعتی ضمن همدردی با دانشجویان و ابراز تأسف از فاجعه رخ داده در پاسخ یکی از دانشجویان که میپرسد: چرا اجازه میدهید که توی سر ما بزنند؟ با ناراحتی میگوید: من از این فاجعه ناراحتم و باید بگویم همانطور که توی سر شما میزنند، توی سر ما هم میزنند و از من کاری ساخته نیست. دانشجوی دیگری گریهکنان خطاب به وزیر میگوید: “چند نفر از آنها ضمن یاحسین گفتن مرا به روی زمین انداختند و با پوتین محکم به کمر و پهلوهایم میکوفتند. شما را به خدا آیا امامحسین راضی به این کار است؟! مگر ما چه کردهایم؟” و وزیر هیچ ندارد که بگوید.
ساعت سه بعدازظهر جمعه دومین جلسه شورای تأمین استان تشکیل میشود. تاجزاده معاون سیاسی وقت وزارت کشور در اینباره میگوید: “در این جلسه قائممقام وزارت اطلاعات اصرار داشت افرادی که مورد قبول دانشجویان هستند به کوی بروند و مسئله را همانجا حل کنند. من، دکترفرهادی، دکترمعین و موسوی لاری رفتیم…”.
عمامهای که افتاد!
حجتالاسلام موسوی لاری وزیر کشور، از جمله مقاماتی است که عصر جمعه به همراه معین و حجتالاسلام مجید انصاری نماینده مردم تهران در مجلس وارد کوی دانشگاه شده و دانشجویان را دعوت به آرامش میکنند، اما نتیجهای از سخنان خود نمیگیرند.
موسوی لاری که پس از استیضاح حجتالاسلام عبدالله نوری به سمت وزیر کشور منصوب شد، از جمله آن دسته از اعضای کابینه خاتمی است که در طول دوران وزارتش با بیشترین حوادث و اتفاقات موثر و بعضا تنشبار در حوزه کاری مربوطهاش مواجه شده است. این حوادث که پیش از آن با یورش گروه فشار به عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی در یکی از نمازجمعههای سال ۱۳۷۷ آغاز شد، در ادامه وقایعی همچون ترور تیمسار صیادشیرازی جانشین رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، انتخابات مجلس سوم خبرگان، انتخابات نخستین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا، و… را در بر گرفت تا پاییز ۱۳۷۷ که پروژه قتلهای زنجیرهای و در پی آن حادثه کوی دانشگاه در هجدهم تیر ۷۸
کلکسیون وقایع خطیر و متنوع کارنامه وزارت کشور در دوره تصدی موسوی لاری را تکمیل کرد.
بر اساس قراین، وزیر کشور در حدود ساعت ۵ صبح روز هجدهم تیر در پی تماس تلفنی رضایی بابادی (معاونت سابق سیاسی استانداری تهران) از موضوع مطلع میشود. پس از اطلاع وی، جلسه شورای امنیت ملی تشکیل و تلاش میشود با اعلام حضور افراد سیاسی که در بین دانشجویان وجهه و مقبولیت قابل قبولی دارند، آنان را متقاعد کنند تا از ادامه اعتراضهای خود در خصوص حمله مهاجمان به خوابگاه صرفنظر کنند تا بدینترتیب دامنه اعتراضات جمع شود. با این حال وزیر کشور خود نیز با حضور در صحنه درگیریها می کوشد ضمن التیام بخشی به احساسات جریحهدار شده دانشجویان آنها را مطمئن کند که نهاد متبوع وی با هرآنچه در توان دارد در رسیدگی به موضوع جلو خواهد رفت.
حضور وی در میان دانشجویان معترض، خشمگین و کتک خورده حرف و حدیث بسیار به دنبال داشت؛ چرا که التهاب در فضای کوی چندان عمیق و گسترده بود که دانشجویان اساساً به حضور هیچکس و هیچ مقام مسئولی کمتر از خاتمی در جمع خود رضایت نمیدادند. به هنگام حضور موسوی لاری در جمع دانشجویان، فشار جمعیت، ملتهب بودن جو و بیثباتی شرایط به قدری بود که بههنگام خروج از کوی، برای لحظاتی عمامه از سر وزیر کشور افتاد. موضوع افتادن عمامه از سر موسوی لاری به سرعت تبدیل به خبری شد که نه تنها میان دانشجویان، که در بخشهای خبری صدا و سیما که به شیوهای پرسشبرانگیز اخبار کوی و مسائل مرتبط با آن را پوشش میداد منعکس شد.
بهراستی جریان افتادن عمامه وزیر کشور در جمع دانشجویان مدافع دولت از چه قرار بود؟
یکی از مسئولان دانشگاه تهران در مورد تصاویر پخش شده از تلویزیون معتقد است سیما از تکنیک مونتاژ در نمایش این صحنه استفاده کرده است: صحنه افتادن عمامه وزیر کشور کاملا مونتاژ شده بود؛ چون ایشان را کسی نزد و عمامهشان هم نزدیک در کوی از سرشان افتاد. فشار جمعیت خیلی زیاد بود. اتفاقاً ما آقای لاریجانی را دعوت کرده بودیم اینجا، که چرا در صدا و سیما به این شکل عمل میکنید، شما عضو هیات علمی دانشگاه هستید و… من خودم در صحنه بودم و میدانم که اصلا چنین صحنهای وجود نداشت. دو تا صحنه کاملا جدا از هم را مونتاژ کرده بودند و این طور نشان دادند که ایشان مشت خوردهاند؛ در صورتی که ایشان با فشار جمعیت آمدند بیرون و نزدیک در، عمامهشان افتاد.
داوود سلیمانی معاونت سابق دانشجویی دانشگاه تهران هم که از ساعات اولیه حادثه در صحنه حاضر بوده در مورد عملکرد صدا و سیما و جلسات مسئولان دانشگاه تهران و وزارت علوم با علی لاریجانی میگوید: ما یک جلسه داشتیم با آقای لاریجانی. در این جلسه نقطهنظرات دانشگاه را عنوان کردیم مبنی بر این که صدا و سیما اخبار درست را پخش نکرده و بسیار یکجانبه و یکسویه عمل کرده و این که اخبار مربوط به دانشگاه و تحلیلهای بعد از اخبار، یک صفبندی را بین دانشگاه و نظام القا کرده که بسیار خطرناک است و نباید صورت بگیرد. آقای لاریجانی هم در پاسخ گفتند که ما در قسمت خبر مستقل عمل نمیکنیم و سیاستهای کلی صدا و سیما را شورای عالی امنیت ملی تعیین میکند و خبرهای مربوط به وزارت اطلاعات هم مستقیماً یک ربع قبل از پخش خبر به صدا و سیما میرسد و در مجموع ما قدرت مانور چندانی در پخش خبرنداریم .
انتقاد نسبت به عملکرد صدا و سیما در جریان بازنمایی اخبار حادثه کوی و مسائل بعدی آن صرفاً مورد اشاره دستاندرکاران امور دانشجویی نبود. در همان روزها محمد عطریانفر از اعضای شورای شهر تهران که همراه با برخی دیگر از همتایان خود به بازدید از محوطه کوی رفته بود در گفتوگویی اظهار داشت: عملکرد صدا و سیما در این مورد صددرصد محکوم و این کار خطرناکی است که صدا و سیما از کنار فجیعترین و مهم ترین حادثه این روزگار ما در تهران بیاعتنا میگذرد، در حالی که رادیوها و رسانههای بیگانه درصدر اخبار خود به آن میپردازند.
وزیر کشور به عنوان بازوی اجرایی خاتمی در پروژه توسعه سیاسی، در برابر حوادث کوی موقعیت بسیار ویژهای داشت. اختلافنظرهای قدیمی میان وزارتخانه تحت امر موسوی لاری و نیروی انتظامی، در جریان حادثه کوی یک بار دیگر به تمامی قامت برکشید و مدیریت بحران را دچار ضعف کرد. موسوی لاری در همین باره در گفتگو با واحد مرکزی خبر ضمن تاکید بر تشکیل کمیتهای برای رسیدگی، شناسایی و مجازات خاطیان حادثه کوی تصریح کرد: حادثه تاسفبار کوی دانشگاه تهران، نقطه بسیار دردآوری بود که متاسفانه به دلیل ندانمکاریها، سوءتدبیر و تخلفات برخی از پرسنل نیروی انتظامی اتفاق افتاد.
وی بااشاره به کشته شدن افسر وظیفه عزت ابراهیمنژاد در جریان حوادث شامگاه جمعه هجدهم تیر اظهار داشت: حادثه ناگوار مزبور به وسیله سلاح کمری رخ داده،مسئولان و نیروهای اطلاعاتی در جستوجوی شناسایی عامل جنایت فوق و مجروح شدن دو نفر دیگر با شلیک این اسلحه هستند.
وی البته موکداً خاطرنشان کرد که نیروی انتظامی به هیچوجه اجازه ورود به کوی دانشگاه و استفاده از اسلحه را نداشته و هرکس از اسلحه استفاده کرده، باید مورد مواخذه قرار گیرد.
اشاره وزیر کشور به ورود غیرمجاز نیروی انتظامی به محوطه کوی که عامل اصلی اوجگیری درگیریها میان دانشجویان با نیروی انتظامی و نیروهای لباس شخصی است،بار دیگر اذهان را به سوی حضور و نقش سردارمیراحمدی جانشین فرمانده انتظامی تهران سوق میدهد و این که یکی از موارد مهم مطرح شده در حادثه کوی، حضور و مسئولیت وی در مقام اولین فرمانده میدان است که بعدها صرفا به عنوان مطلع در دادگاه حاضر میشود. در همینباره روزنامه انتخاب در گزارش دادگاه کوی در روز یازدهم اسفند همان سال مینویسد: “دکتررهامی وکیل مدافع دانشجویان شاکی در جلسه نخست دادگاه به همین نکته اشاره میکند و میگوید: در کیفرخواست دادستان، هیچ اشارهای به مسئولیت میراحمدی و نقش وی در حادثه کوی نشده است.
در پاسخ به این اعتراض، هوشنگ اقبال معاون دادستان نظامی تهران در جلسه دوم دادگاه میگوید: یکی از افراد که نامش در کیفرخواست نیست، سردارمیراحمدی است که تصمیمگیریها و دخالتهایش در حادثه روشن است، ولی چون نقش ایشان مشخص نشده، هنوز متهم شمرده نمیشوند و پرونده ایشان برای تحقیقات بیشتر مفتوح است.
نقش میراحمدی در بروز غائله کوی ظاهرا آنچنان کتمانناپذیر است که کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی هم که در پی حادثه کوی وتشنجات بعدی خیابانی به منظور بررسی علل و عوامل این وقایع تشکیل شده، در گزارش منتشره خود (۲۵/۵/۷۸) پیرامون بیتدبیری این مقام انتظامی در حل بحران کوی مینویسد: نتایج تحقیقات نشان میدهد که جانشین منطقه مرکزی ناحیه تهران بزرگ با توجه به وجود آثار عصبانیت در رفتار ایشان، فاقد تدابیر لازم در حل ماجرا بوده و بیتدبیریهای نامبرده موجب انعقاد نطفه ناآرامی گردیده است. همچنین به نظر میرسد عدم رعایت دستورالعملهای موجود در اینگونه موارد و رفتار سلیقهای، از جمله علل به وجودآورنده حادثه کوی بوده است.
با این که حتی سردار فرهاد نظری فرمانده انتظامی تهران که در زمستان سال ۷۸ به عنوان متهم ردیف اول در پرونده حادثه کوی بر حضور میراحمدی در نیمه شب پنجشنبه هفدهم تیر و ساعات آغازین جمعه ۱۸ تیر در جمع پرسنل نیروی انتظامی در مقابل کوی صحه میگذارد و میگوید: پس از مشاجره آقای کوهی با سردارمیراحمدی، وی به میان دانشجویان میرودو دانشجویان نیز شعار میدهند کوهی کوهی، حمایتت میکنیم و… [انتخاب، ۱۹ اسفند]، با این حال سردار میراحمدی در دادگاه هرگونه صحبت و مجادله با کوهی (مدیرکل خوابگاههای دانشگاه تهران) و یا هرکس دیگری در آن شب را تکذیب میکند. وی زمانی که به عنوان مطلع در جلسه چهارم در دادگاه حاضر میشود، در جواب دادستان که میگوید: یعنی شما هرگونه صحبت و درگیری با دکترکوهی را رد میکنید؟ میگوید: من نه با آقای سلیمانی و نه با آقای کوهی در شب حادثه صحبت کردهام و نه با آنها درگیر شدهام. [انتخاب روز ۲۱ اسفند]
تکذیب این مقام نیروی انتظامی درحالی صورت میپذیرد که به شهادت شاهدان حاضر در صحنه نقش وی در شروع درگیریها کاملاً محرز بوده و برخلاف نظر فرمانده انتظامی تهران (فرهاد نظری) که کوهی را در مورد شروع تحریکات مقصر میپندارد، بسیاری معتقدند مشاجره سردار میراحمدی با دکترکوهی و پرتابشدن وی (کوهی) به سمت جوی آب توسط میراحمدی موجب تحریک دانشجویان شده است. سردار میراحمدی که پیش از آن شب و در درگیری پیشین خود با دانشجویان در جریان یک تجمع دیگر، از ناحیه فک آسیبدیده و فک وی سیمپیچی شده بود، حضور و گفتوگو با کوهی را تکذیب کرد، درحالیکه حتی سردار نظری بعدها در جریان دادگاه و دفاعیات خود به این امر اشاره کرد که: “آقای کوهی اصلاً اسم میراحمدی را نمیدانست و در شورای امنیت، از روی فک شکسته و سیمپیچی شده آدرس میداد که ما از نشانیها دریافتیم که فرد مورد نظر میراحمدی است.”
دانشجویان نگران و هراسان
پس از گذشت ساعتها کوی همچنان آشفته و ملتهب است و دانشجویان سرگردان، هراسان و بیپناه در جستجوی امنیت و آرامش به گرد هر مقام مسئولی که پای به درون کوی میگذارد حلقه میزنند.
آنها که به شدت نسبت به ناامنی کوی و احتمال تکرار تهاجمهای نیروی انتظامی و لباسشخصیها به خوابگاه بیمناک هستند و در عین حال وقوع تیراندازیهای پراکنده، مانوردادن اعضای گروههای فشار در دستههای چندنفری در اطراف کوی و کشته شدن ابراهیمنژاد در درگیریهای شامگاه جمعه کوی، آنان را سراسیمه کرده، در گفتگو با مسئولین _ از جمله تاجزاده که با حضور در کوی در پی خواباندن غائله است _ خواهان تضمین گرفتن برای برقراری امنیت خود، آزادی دوستان و تامین خسارتهایشان هستند. تاجزاده به آنها قول میدهد وزارت کشور با تمام توان از ورود مجدد مهاجمین به کوی جلوگیری کرده و برای اطمینانبخشی به آنها میگوید: من خود در کنار شما میمانم که اگر هم حمله کردند، با شما باشم .
معاون موسوی لاری در سخنان خود تاکید میکند که بنا به تصمیم شورای تامین استان،تمام دانشجویان دستگیر شده آزاد خواهند شد.
دانشجویان سرگردان در بخشهای خارجی محوطه خوابگاه بالا و پایین میروند. خستهاند و خشمگین. عملا امکان استفاده از اتاقهای خوابگاهها را به دلیل آتش زده شدن و تخریب وسایل خود ندارند، از همینروی با پهنکردن پتو بر روی چمنهای محوطه کوی میکوشند دقایقی را آرام گیرند.
بخش اعظم ساعات میانی روز و شامگاه جمعه به تجمع دانشجویان معترض در داخل کوی سپری میشود. صحنه درگیریها شرایطی کاملا بحرانی و غیرمعمول را تداعی میکند. صحن خیابان مقابل کوی پوشیده از سنگهایی است که دوطرف درگیری بهسوی یکدیگر پرتاب کردهاند. دانشجویان که بعضاً از بیم شناساییشدن، چهرههای خود را پوشاندهاند، با پناهگرفتن در اطراف در اصلی کوی واقع در خیابان کارگرشمالی و خیابان روبهروی کوی از رفتوآمد چهرههای ناشناس یا مشکوک جلوگیری میکنند. دستههای متعدد لباس شخصیها که در بخش جنوبی خیابان منتهی به کوی اجتماع کردهاند هر از گاه با مانوردادن با موتورسیکلت و حرکتهای تهاجمی در دستههای چندنفری کنترل منطقه تحت تسلط خویش را در دست گرفتهاند. مقامات و مسئولین مختلف حکومتی و چهرههای شناخته شده نزد محافل دانشگاهی از جمله افرادی هستند که در رفت و آمد میان کوی ودرصف بین دانشجویان و نیروهای انتظامی خارج از کوی، میکوشند تعادلی به وجود آورند و میزان تحرکات سازمان یافته مهاجمان را ـ که دانشجویان مصرانه معتقدند برخی چهرههای شناخته شده انصار حزبالله در میان آنان قرار دارند ـ به حداقل برسانند.
خیابانهای اطراف کوی در قرق نیروی انتظامی و لباسشخصیهاست. گروههایی از مردم و ساکنان خانههای اطراف کوی از سر همدردی با دانشجویان، گاهبهگاه با رعایت احتیاط برخی مواد مورد احتیاج دانشجویان از جمله مواد خوراکی،داروهای ضروری، لباس، پتو و …. را به شکلی به آنان میرسانند. وزارت آموزشعالی در همین روز اعلامیهای صادر میکند که طی آن حمله به دانشگاه را “حاصل توطئهای از پیش طراحی شده” تلقی و تصریح میکند: “نمیتوان بهسادگی پذیرفت که این حادثه، بخشی از یک برنامه حسابشده با انگیزه به آشوبکشاندن کشور توسط برخی نیروهای خودسر محفلی نبوده است… در آخرین ساعات پنجشنبه شب، تظاهرات دانشجویان در مقابل کوی، درحالیکه با مدیریت مسئولان دانشگاهی رو به اتمام بود، با مداخله خشونتآمیز نیروهای انتظامی به حادثه تلخ و تأسفبار تبدیل شد که در نوع خود بینظیر است…”.
گزارش کتبی رئیس دانشگاه تهران به رئیس جمهوری درخصوص عملکرد مهاجمان و حوادث کوی ازجمله اسنادی است که طی آن اجمالی از چگونگی فاجعه منعکس شده است. در بخشی از گزارش خلیلی عراقی به خاتمی آمده است: معروض میدارد حدود ساعت ۳۰/۱۱ شبجمعه تاریخ ۱۷/۲/۱۳۷۸ دانشجویان خوابگاههای کوی دانشگاه تهران اعتراض آرامی به تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات و تعطیلی روزنامه سلام داشتند که در خیابان کارگرشمالی تجمع کرده و حرکت میکنند. این حرکت مسالمتآمیز در شرف خاتمه بود که متأسفانه با فرماندهی غیرمسئولانه برخی از افراد، نیرویانتظامی با همکاری افرادی که لباسشخصی داشتهاند به ضربوشتم دانشجویان به طرز فجیع و دستگیری آنان پرداختهاند و درگیریهای پراکنده بین دانشجویان و نیرویانتظامی عملکننده متأسفانه نهایتاً با فرمان فرمانده دیگر وارد عملیات، به داخل خوابگاهها هجوم گرفته و به داخل ساختمانها و اتاقها ـ حتی ساختمان دانشجویان خارجی ـ شده و به ضربوشتم خونین پرداختند و به شکستن شیشهها و ویرانکردن و خردکردن تجهیزات و اضرار به اموال عمومی مبادرت کردند و کوی را به قرق درآورده و با ایجاد رعب و وحشت و بهکاربردن الفاظ رکیک و مستهجن به زدن آنها پرداختند و دستور تخلیه خوابگاهها و تعطیلی و پلمپکردن خوابگاهها را صادر کردند.
با توجه به شرایط بسیار حاد کشور و برای جلوگیری از ادامه برخوردهای زشت و فجیع پیش آمده و با توجه به ابعاد گسترده واقعه در سطح ملی پیشنهاد میشود تا شورای امنیت تشکیل گردیده و نکات زیر را مورد توجه قرار دهد:
۱ـ نیرویانتظامی در اسرع وقت از محیط خوابگاهها خارج گردد.
۲ـ دانشجویان دستگیرشده را در اسرع وقت آزاد نمایند.
۳ـ به هر نحو مقتضی برای اینکه دیگر شاهد چنین برخوردهایی نباشیم، موضوع را پیگیری، ریشهیابی و با مسببین این حادثه برخورد قانونی صورت گیرد.
۴ـ با توجه به هتکحرمت دانشجو و دانشگاه و خسارات وارده مادی و معنوی نسبت به جبران این خسارات و اعاده حیثیت دانشجو و دانشگاه، اقدام عاجل صورت پذیرد.
شبی دیگر در هنگامه ناامنی
واپسین ساعات روز جمعه و غروب خورشید در شب دوم فرا میرسد. دانشجویان به فراست دریافتهاند حضور در کوی، امنیت بیشتری برای آنان در پی میآورد. فعالان جنبش دانشجویی حاضر در جمع دانشجویان با به دست آوردن کنترل روانی فضا میکوشند در تعامل با دیگر دانشجویان، جو عمومی کوی و چگونگی مناسبات مقطعی آنان با فضای در هم ریخته خارج کوی و نیز تعاملات با مقامات مسئول را سامان دهند.سرفصل همه تذکرها و نصایح فعالان شناخته شده دانشجویی ـ ازجمله طیف دفتر تحکیم وحدت ـ رعایت آرامش و احتیاط، عدم همراهی با شتابزدگیهای پراکنده و عدم خروج از محوطه کوی است. بیم آنان بیشتر به لحاظ احتمال نفوذ آشوبطلبان و نیز فعال شدن برخی گرایشهای موجود در لایههای مختلف دانشجویی ـ که به زعم تحکیمیها، خارج از چارچوب اصلاحطلبانه قرار دارد ـ در میان دانشجویان است. اسامی برخی از فعالان سیاسی و چهرههای دیگراندیش دانشجویی در این میان دهان به دهان میگردد: طبرزدی، منوچهر محمدی، … و تحکیم همچنان میکوشد دانشجویان بی توجه به دیگر گرایشها، خونسردی و قانونمندی را در مواجهه با بحران به وجود آمده رعایت کنند. پیگیری امور صنفی دانشجویان بیبرنامه، ایجاد حلقه حفاظت دانشجویی به منظور مقابله با احتمال حمله و حضور مهاجمان در کوی، مرتب کردن وضعیت مسجد کوی، انجام سرشماری و آمار درباره دانشجویان مفقود، پرس و جو از وضعیت زخمیها، رایزنیهای دائم با فعالان اصلاحطلب حاضر در جمع دانشجویان، … بخشی از روند وقایعی است که حیطه کوی را در روز و شامگاه جمعه تحتالشعاع خود قرار میدهد.
روزنامههای روز شنبه نوزدهم تیر در اخبار اصلی خود که تمامی به حوادث کوی اختصاص دارد، از برگزاری تجمع روز جمعه تا ساعت ۲۲ شب در محوطه کوی خبر میدهند با تاکید بر این نکته که حضور تاجزاده، مهدی کروبی، فاطمه کروبی، غفوریفرد، فائزه هاشمی، معین، موسوی لاری، فرهادی، شفیعی (معاونت دانشجویی وزارت اطلاعات) و… در جمع دانشجویان نتوانست آنها را آرام کندو دانشجویان خسته، خشمگین و آزرده خواستار حضور خاتمی و بازدید وی از عمق فاجعه رفته بر خود و مأمنشان بودند. برخی اصلاحطلبان و مسئولان دولتی ازجمله تاجزاده، معین، رضا خاتمی، مجید انصاری و… از جمعه شب تا صبح شنبه در محوطه کوی و مسجد حضور مییابند و در صحبت با دانشجویان از تأثر و تأسف رئیسجمهوری وعزم جملگی اعضای دولت برای به دست گرفتن ابتکار عمل و بهبود موقعیت سخن میگویند.
به هر روی جمعه پرتنش و آشوبزده هجدهم تیر با بر جای ماندن جسد افسر وظیفه عزت ابراهیمنژاد در شرایطی به پایان رسید که گروههایی از دانشجویان خسته از یورشهای مهاجمان و معترض به کافی نبودن اقدامات قانونی برای پیشگیری از وقایع مشابه، به ابتکار انجمناسلامی دانشگاه تهران اعلام کردند در اعتراض به مجموعه بحران تحمیل شده به کوی و تبعات آن، روز نوزدهم تیر ( شنبه) در مقابل سردر اصلی دانشگاه تهران اجتماع خواهند کرد.
سربندها و بازوبندهای سیاه
شنبه نوزدهم تیر با برپایی تجمع در مقابل سردر دانشگاه تهران فرارسید. برخی دانشجویان با بستن سربندها و بازوبندهای سیاه به نشانه عزاداری در رثای کشته کوی در تجمع تحصنگونه گسترده مقابل سردر حضور یافتند.
خبر برگزاری این تجمع انعکاس گستردهای در سطح گروههای مختلف شهروندان ـ که دیگر عموماً از مسائل و حواشی حادثه کوی مطلع شده بودند ـ داشت. در این روز (۱۹ تیر) دفتر تحکیم وحدت به عنوان محوریترین تشکل دانشجویی که به ویژه پس از دوم خرداد ۷۶ و به تاوان حمایتهای گسترده از دولت خاتمی، همواره مورد آسیب گروههای فشار و منتقدان جبهه اصلاحات بوده، اولین بیانیه خود را پیرامون حوادث رخداده منتشر و طی آن اعلام کرد که روز یکشنبه بیستم تیر در محل کوی تحصنی را برای اعلام پیگیری مطالبات دانشجویان برگزار میکند. بنا به اظهار گروهی از فعالان دانشجویی عضو این تشکل، تحکیم از صبح جمعه به صورت غیررسمی و از روز یکشنبه به طور رسمی وارد قضیه شد تا با کنترل و سمت و سو بخشیدن به اعتراضات دانشجویان و تحت تدبیر داشتن این اعتراضات به منظور مرزبندی با هرنوع تنش و تشنج آشوبطلبانه، بتواند با برگزاری تجمع و سخنرانی، مطالبات دانشجویان را نمایندگی کند. تحکیم تقریبا توانست این نقش را تا عصر دوشنبه حفظ کند، ولی پس از آن و در پی بالا رفتن هزینه سیاسی برپایی تجمعات از یکسو و آغاز برخی شیوههای خشونتبار آشوبهای خیابانی توسط نیروهای مشکوک وغیردانشجو ـ که اساسا در تضاد با حرکات و مطالبات دانشجویان بود ـ و نیز بهدلیل اعتراض برخی دانشجویان به شیوههای رفتاری تحکیم و “سازشکار” دانستن عملکرد این تشکل از سوی دیگر، دفتر تحکیم نقش محوری و مدیریتی خود را بهتدریج به تشکلی به نام شورای منتخب متحصنین که شامل نمایندگان برگزیده دانشجویان معترض بود سپرد.
در خصوص نقش و چگونگی موقعیت تحکیم وحدت و شورای منتخب در طی بحران یک هفتهای در بخشهای دیگر ویژهنامه مطالب و گفتگوهایی منتشر شده است.
روز شنبه (۱۹تیر) دانشجویان ابتدا با اجتماع در مقابل سردر دانشگاه تهران تحت عنوان “اعتراض به جمعه خونین دانشگاه تهران”، ضمن سر دادن شعارهایی خواستار شناسایی،معرفی و مجازات عاملان حمله به کوی و ضرب و شتم دانشجویان شدند. تحصن و تجمع یادشده که با دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران برپا شد متشکل از هزاران تن از دانشجویان دانشگاههای مختلف تهران از جمله تهران، شهید بهشتی، صنعتی شریف، امیرکبیر، آزاد، خواجه نصیر و… بود.
حضور مردم هم بهعنوان ناظر و هم در مقام همراهی با دانشجویان و همآوایی با شعارهای آنان بسیار چشمگیر بود. برخی از کسبه خیابان انقلاب، فخررازی و خیابانهای اطراف دانشگاه با توزیع لیوانهای آب و آبمیوه بین دانشجویان تشنگی آنان را در هوای بسیار گرم و ازدحام جمعیت برطرف میکردند.
نیروی انتظامی ضمن حضور در صحنه به تجمع دانشجویان نزدیک نشد. تجمع هرچند گاه به گاه با تهاجم برخی عوامل خشونتطلب مواجه شد، اما در مجموع با واکنش فوری و سنجیده دانشجویان بدون حادثه خاصی خاتمه یافت.
دانشجویان حاضر در مراسم به سخنان اعضایی از انجمنهای اسلامی دانشگاه تهران، علوم پزشکی تهران و نیز چند عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت گوش سپردند.
از جمله سخنرانان مراسم علی افشاری عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بود که در بخشی از سخنرانی خود چنین اظهار کرد: …روز جمعه دیدید که کسانی که دم از اسلام میزدند، تاریخ را با زشتی خود آکنده کردند. دفتر تحکیم وحدت و ۱۴ دانشگاه تهران تا افشای کامل مسببین و مجازات خاطیان آرام نخواهند نشست. فرماندهان مهاجمین سمبل دهنکجی به ملت هستند که باید عذرخواهی کرده و از کار برکنار شوند. شورای امنیت ملی باید عذرخواهی کند. ما از رهبری درخواست داریم با اظهارنظر خود راه را بر سوءاستفادهها ببندند. رئیسجمهوری بارها اعلام کرد که بر سر میثاق خود ایستاده است. ملت منتظر است رئیسجمهوری اعلام واکنش کند…
همچنین مجید فراهانی از دیگر اعضای شورای مرکزی تحکیم هم در سخنانی خطاب به دانشجویان گفت: “تحجرمآبان در صدد هستند تا صدای اعتراض عقلانی شما دانشجویان خاموش شود. توجه داشته باشید که سعید امامیها هنوز حضور دارند و نمیخواهند دانشجویان به خواستههای حقه خود دست یابند.”
دفتر تحکیم وحدت همچنین در بیانیهای که به مناسبت وقایع کوی منتشر کرده بود، با عنوان “شکستهشدن حریم دانشگاه و فاجعه تهاجم به دانشجویان که منجر به قتل دستکم یک نفر شده بود” یک هفته عزای عمومی اعلام کرده بود.
عزتالله سحابی مدیرمسئول ماهنامه ایران فردا از جمله سخنرانانی بود که به دعوت دانشجویان تجمعکننده در مراسم آنان در همین روز (شنبه ۱۹ تیر) به ایراد سخن پرداخت. وی دربخشی از سخنان خود با تاکید بر این که این حرکت تاریخی است، برخورد با آن هم باید تاریخی باشد ، گفت: بعد از دوم خرداد تمام هم و غم مخالفان این بود که جنبش توسعه سیاسی را تضعیف و آن را به روند خشونت تبدیل کنند، اما ما با داشتن این تفکر باید بهانه را از دست آنها بگیریم.
سحابی در عین حال بر “نقش غیرقابل انکار خاتمی در جریان بحران” اشاره کرد و گفت: فکر نکنید ایشان نتوانسته کاری انجام دهد. با همکاری ایشان و بدون بهانه دادن به خشونتگرایان راه توسعه سیاسی را هموار کنید.
اکبر گنجی عضو شورای سردبیری روزنامه صبح امروز از دیگر سخنرانانی بود که ضمن دعوت دانشجویان به آرامش تصریح کرد که حرکات تشنجآفرین اثر منفی و معکوس دارد و بایستی در مقابل حرکت های جنجالی گروههای فشار، با منطق و عقل پیش رفت.
گنجی تاکید کرد: هیچکس حاضر نمیشود قدرت خود را تقسیم کند، مگر این که از پایین فشار آید، در این صورت است که قدرت تقسیم میشود.
در همین روز یعنی نوزدهم تیر دانشگاه تهران شکواییهای را علیه عوامل ایجادکننده درگیری در کوی به دادستانی سازمان قضایی نیروهای مسلح تسلیم کرد. در شکواییه دانشگاه به تفصیل در مورد وقایع کوی دانشگاه توضیح داده و از دادستان سازمان قضایی نیروهای مسلح خواسته شده بود که به این موضوع رسیدگی کند.
در ادامه مراسم خلیلی عراقی رئیس دانشگاه تهران با حضور در جمع دانشجویان ضمن انتقاد شدید از برخی فرماندهان بیمسئولیت که اقدام به چنین کاری کردهاند ، استعفای خود و هیات رئیسه دانشگاه تهران را اعلام کرد. دانشجویان با شنیدن این خبر ضمن سردادن شعار استاد انقلابی، تشکر تشکر مراتب حمایت خود را از استعفاهای یادشده اعلام کردند.
سلیمانی معاون امور دانشجویی دانشگاه تهران هم با قرائت نامه دکترمعین وزیر فرهنگ و آموزش عالی خطاب به سیدمحمد خاتمی رئیسجمهوری خبر استعفای وی را به اطلاع دانشجویان رساند که با استقبال شدید دانشجویان مواجه شد. معین در بخشی از استعفانامه خود نوشته بود: “از آنجا که علیرغم تلاشهای فراوان، از نیمهشب گذشته برای کنترل و مهار این اقدامها، هیچ ثمری بر آن مترتب ندیدم، لذا بهدلیل پاسخگونبودن در برابر وظایف الهی، مسئولیتهای قانونی و مظلومیت و بیپناهی فرزندان ملت و خانوادههای نگران آنها و آثار و پیامدهای ناگوار این قانونشکنیهای خشونتگرایانه و آشوبطلبانه، استعفای خود را از مسئولیت وزارت فرهنگ و آموزشعالی تقدیم میدارم.”
در ضمن دکترنجفقلی حبیبی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی نیز به دانشجویان گفت که به دنبال وقوع حوادث کوی، تمامی روسای دانشگاههای شهر تهران از مقام خود کنارهگیری کردهاند. وی در سخنان خود از دانشجویان خواست تا به روشهای مقابله به مثل متوسل نشوند و گفت: این فاجعه از سوی تمامی دانشجویان و استادان دانشگاه محکوم است و ما طی جلساتی که داشتهایم همه مسئولان نظام خواهان ریشهیابی این مسائل هستند.
روزنامه همشهری روز بیستم تیر در انعکاس بخش دیگری از این مراسم نوشت: “یکی از دانشجویان بازداشت شده در جریان حوادث کوی که ساعاتی بعد آزاد شده بود در سخنرانی خود در مورد چگونگی حمله مهاجمان و هویت آنها گفت: مهاجمان که با ورقههای فلزی و آهنی به جان بچهها افتادند به سه گروه تقسیم شده بودند: گروه اول شبهنظامیانی بودند که به همه دستور میدادند و وقتی به آنها غیرقانونی بودن اقدامشان تذکر داده شد رسما اعلام کردند هیچکس را به رسمیت نمیشناسند. گروه دوم نیروهای ضدشورش بودند که پس از آنها وارد صحنه شدند و گروه سوم عوامل نیروی انتظامی بودند که با دانشجویان با خشونت رفتار کردند. این دانشجو ضمن اعلام نام فرد مسئول نیروی انتظامی که در جریان ضرب و شتم دانشجویان در خوابگاه و نیز در بازداشتگاه حضور داشته گفت: تیمسار[...] یکی از مسئولان نیروی انتظامی تهران ضمن به کارگیری خشونت علیه دانشجویان در خوابگاه، در بازداشتگاه نیز رسماً به ما گفت ما خواستیم زورمان را به شما نشان دهیم، اگر شما سه هزار نفر هم باشید، ما همه شما را میتوانیم بکشیم.”
در طول مراسم دانشجویان تجمعکننده با سر دادن شعارهای مختلف در حمایت از خاتمی، ضمن اعلام نارضایتی از عملکرد دستگاه انتظامی کشور، خواستار واکنش رئیسجمهوری برای شناسایی و مجازات عاملان حادثه کوی شدند و تاکید کردند که تا تحقق خواستههای خود و آزادی کلیه دانشجویان بازداشت شده به اعتراضهای خود ادامه خواهند داد. در همان تجمع همچنین حجتالاسلام ابوترابی یکی از مسئولان دفتر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه تهران نیز در میان دانشجویان گفت که از سمت خود استعفا کرده است. وی در بخشی از سخنان خود گفت: در روزهای اخیر شاهد جنایات ننگینی بودیم که در طول انقلاب رخ نداده بود. وی پس از اعلام استعفا از استکبار جهانی و مزدوران آن سخن گفت، که با واردشدن به این فراز از سخنان خود با اعتراض دانشجویان مواجه شد. برخی از افراد نیز قصد حمله به وی را داشتند که اعضای انجمن اسلامی دانشجویان با دور کردن وی از محل از هرگونه تعرض به او جلوگیری کردند.
دانشجویان تجمع کننده پس از اقامه نماز ظهر و عصر در خاتمه مراسم خود با دادن سه ساعت مهلت به شورای امنیت ملی برای تأمین خواستههایشان اعلام کردند که موقتا (از ساعت ۱۵) به تجمع خود خاتمه میدهند و اگر خواستههایشان محقق نشود و شورای عالی امنیت ملی تا آن ساعت مواضع خود را اعلام نکند، مجدداً تجمع را از ساعت ۱۸ همان روز (شنبه) آغاز میکنند.
همزمان با تجمع دانشجویان بسیاری از مقامات، چهرههای سیاسی و گروههای مختلف مردم با حضور در حاشیه تجمع نظارهگر مراسم دانشجویان بودند.
آیتاللهی استاندار تهران در حاشیه تجمع و در گفتوگو با خبرنگاران ضمن انتقاد از حملات نیروی انتظامی به دانشجویان تاکید کرد که باید در ردههای بالای نیروی انتظامی تغییراتی صورت گیرد. به گفته وی نیروی انتظامی به یک فرماندهی قوی نیاز دارد.
فاجعه کوی؛ پیامد پرونده قتلهای زنجیرهای
خبر استعفاها در مجموع هرچند به نظر میرسید تشفی خاطری برای روح آزاردیده دانشجویان است، اما از سوی دیگر واکنش برخی فعالان سیاسی را در پی داشت و گروههای مختلف سیاسی بعضا ضمن تقدیر از حس مسئولیت استعفادهندگان خواستار ادامه ایفای مسئولیت و برخورد قاطع با پدیدآورندگان این بحران بودند. از جمله سازمان مجاهدین انقلاب در پی وقایع کوی و طی اطلاعیهای که به همین مناسبت منتشر کرد، اظهار داشت: حوادث کوی دانشگاه نشان میدهد پرونده قتلهای زنجیرهای و حوزه نفوذ و اقدامات محفلنشینان مزدور توطئهگر بسیار گستردهتر از آن چیزی است که تصور میرفت. حمله ددمنشانه نیروهای انتظامی و انصار استبداد به خوابگاه دانشگاه تهران و ضرب و شتم وحشیانه دانشجویان نمیتواند اقدامی خودسرانه و ناشی از یک تصمیم مشخص باشد… این اقدام نیز همانند ایده تحدید آزادی مطبوعات با پرونده قتلهای پاییز گذشته مرتبط است… ما به اعضای محترم دولت عرض میکنیم استعفا و کنارهگیری راهحل مناسبی برای برخورد با این بحران نیست… مردمی که شما را انتخاب کردهاند از شما اقتدار و قاطعیت میخواهند نه استعفا.”
مجمع نیروهای خط امام نیز در بیانیهای ضمن اظهار همدردی با دانشگاهیان به مسئولان کشور هشدار داد که اگر به کرامت انسانی آنگونه که اسلام گفته است ایمان دارید، هرچه زودتر قانونشکنان، مهاجمان، آدمکشان و آدمربایان را در هر لباس و عنوان تعقیب و محاکمه کنید.
حزب کارگزاران سازندگی نیز با صدور بیانیهای نسبت به عواقب تهاجم خودسرانه و خشونتبار بخشی از نیروهای انتظامی و گروههای فشار به دانشجویان هشدار داده و خواستار رفع سریع توقیف روزنامه سلام، برخورد جدی با عوامل تهاجم به دانشگاه و دلجویی از دانشجویان، جبران پیامدهای ناشی از برخوردهای ناصواب با نیروهای انقلاب در چند ماه گذشته و تلاش شخصیتهای موثر نظام در ایجاد وحدت و همدلی برای فائق آمدن بر مشکلات جاری کشور شد.
از سوی دیگر جبهه مشارکت نیز در بیانیه منتشره خود خواستار توجه خاص، قاطع و قدرتمندانه با مقوله امنیت و تامین حقوق شهروندان از جمله دانشگاهیان و نیز شناسایی کلیه عاملان، مسببان و مجریان حمله به کوی دانشگاه و برکناری فرمانده نیروی انتظامی و نیز برخورد قانونی و محاکمه فرماندهان مسئول در نیروی انتظامی شد.
همچنین شورای شهر تهران با صدور بیانیهای مفصل ضمن تشریح دیدگاه اعضای متبوع خود پیرامون حمله به کوی دانشگاه تهران از جمله تصریح کرد: از زمان آغاز به کار جناب آقای خاتمی و اجرای برنامههای اصلاحی دولت، مشخص بود که دو نیروی معارض و متضرر از این سیاستها و برنامهها یعنی خشونتطلبان داخلی و تروریستهای خارجنشین منافق، در ائتلافی اعلام نشده تلاش خواهند کرد که روند نوسازی سیاسی و تقویت نهادهای مدنی را مختل کنند. ترور شخصیتهای سیاسی از طرفی و بر هم زدن اجتماعات، حمله به اعضای دولت، دستگیرکردن روشنفکران و روزنامهنگاران، قتل دگراندیشان و در نهایت حمله ناجوانمردانه شبانه به خوابگاه کوی دانشگاه از طرف دیگر از جمله برنامههای این ائتلاف اعلام نشده بود.
هرچند بحث استعفاها در نخستین روزهای بحران بازتاب موثر و مثبتی در افکار عمومی دانشجویان داشت، اما در روزهای بعد از تسلیم استعفای وزیر آموزش عالی، سیدمحمد خاتمی رئیسجمهوری در پاسخ، ضمن رد استعفای این مقام کابینه تصریح کرد: همه ما باید بدانیم که در شرایط حساس کشور آرامش و پرهیز از هرگونه خشونت و تشنج اساسیترین نیاز کشور و لازمه مهم توسعه سیاسی است و موفقیت دولت مرهون این آرامش است. من مطمئن هستم دانشگاهیان عزیز و همه مردم شریف کشور با سلاح منطق و خویشتنداری، دولت و مسئولان را جهت پیگیری همه جانبه قضیه و مایوس کردن کسانی که میکوشند تا از اوضاع به نفع مقاصد سوء خود سوءاستفاده کنند، یاری خواهند کرد.
همزمان با برگزاری مراسم گسترده دانشجویی روز شنبه و در عین این که تجمع مسالمتآمیز دانشجویان در مقابل سردر دانشگاه تهران برپا بود، در محوطه کوی و خیابان مقابل آن گروههای مختلف دانشجو حضور داشتند که بعضاً با چهرههای پوشیده رفتوآمدها به کوی را کنترل میکردند. در همان ساعات جمعی از اعضای هیات دولت، مقامات سیاسی و برخی اعضای شورای شهر تهران ضمن بازدید از کوی دانشگاه با عمق فاجعه بیش از پیش آشنا میشدند.
چند روز پس از فاجعه، صدیقه وسمقی سخنگوی شورای شهر تهران در بخشی از گزارشی که پس از بازدید از ساختمان خوابگاهها و گفتگو با دانشجویان تهیه کرد، نوشت: آیا اینجا خوابگاه دانشجویان است؟ من چنین صحنههایی را پس از فتح خرمشهر در آنجا دیدم. پلهها و سطح راهروها همه آغشته به خون بود. یخچالها در کنار راهروها خرد و شکسته، افتاده بود. تمام اتاقها ویران و به هم ریخته و درهم شکسته بود. روی خردهشیشهها راه میرفتیم. عده زیادی از دانشجویان با سر و روی مجروح در آنجا دیده میشدند. غارتگران عده زیادی از دانشجویان را بنا بر اظهار دانشجویان حاضر ربوده و با خود برده بودند. پرسیدم: چه ساعتی حمله کردند؟ گفتند: از ساعت چهارونیم صبح جمعه چندین بار حمله کردهاند. دانشجویان در خواب بودند که با باتوم بر سر آنان کوفتند و با قمه و پنجه بوکس و شیشه به جان آنان افتادند. اینها چه صحنههایی است که میبینیم؟! آیا اینجا ایران است؟! ایران بیست سال پس از انقلاب؟! چه کسانی به اینجا حمله کردند و زدند؟ یگان ویژه نیروی انتظامی و انصار حزبالله!”
نقطهعطف!
تجمع دانشجویان در روز نوزدهم تیر، تنها رخداد مهم این روز نبود. شورای عالی امنیت ملی نیز در همین روز با صدور اطلاعیهای ضمن محکوم کردن حادثه حمله به کوی و برخورد با دانشجویان از تشکیل گروه ویژهای برای بررسی همهجانبه و رسیدگی دقیق به ابعاد، علل و عوامل پیدا و پنهان حادثه و برخورد قاطع با گروههای فشار که با حرکتهای غیرقانونی خود منشاء مشکلات فراوانی هستند خبر داد.
این اطلاعیه ضمن اعلام خبر آزادی کلیه بازداشتشدگان و قول جبران و ترمیم خسارتهای مادی و معنوی وارده به دانشجویان از تصمیم شورای امنیت ملی مبنی بر عزل مقام دستوردهنده ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه و رفتار با وی برابر مقررات جاری خبر داد.
مهمترین نکته در اطلاعیه نهاد عالی امنیتی کشور به کارگیری واژه گروه فشار بود؛ گروههای متشکل از افرادی که عموماً با در بر داشتن لباس شخصی، بویژه در سالهای پس از دوم خرداد ۷۶، به دفعات با یورش به تجمعات و محافل قانونی، اقدام به ضرب و شتم شهروندان، دانشجویان و فعالان سیاسی کرده بودند. رسمیت بخشیدن به حضور این گروهها ـ که تا پیش از آن در ادبیات رسمی مسئولان و مقامات کشوری با این عنوان از آنها یاد نمیشد ـ نشان از ورود کشور به مرحله تازهای از شناسایی ابعاد بحران داشت؛ بحرانی که با بیدرایتی بخشی از نیروی انتظامی در تهاجم به کوی آغاز و با گسترش درگیریها در خیابانها به نوعی آشوب اجتماعی سیاسی تبدیل شد.
این گروههای بینام و نشان که عموماً تابلو مشخصی برای انجام فعالیتهای غیرقانونی و مهاجمانه خود نداشتند، فعالیتهای ایذایی و گسترده خود را ـ که به مطرحشدن آنان در سطح افکارعمومی منجر شد ـ از حدود سال ۱۳۷۵ و با تهاجم به تجمعات قانونی دانشجویی یا حمله به مراکز فرهنگی، سینماها، کتابفروشیها و… آغاز کرده بودند. مشابه عملکرد این دستجات مشکوک را که فعالیتهایشان در ابعاد فراقانونی و با حمایتهای پنهان برخی صاحبان قدرت علیه نهادهای مدنی و چهرههای اصلاحطلب و دگراندیش انجام میگرفت، میشد با همتایان خارجی آنها که در باندهای فشار برخی نظامهای سیاسی فعال بودند مقایسه کرد. اینان افرادی بودند که در قالبهای سازماندهی شده ـ و در صورت ظاهر کاملاً خودجوش ـ به جمع مخالفان فکری خود یورش برده، پس از انجام اقدامات بازدارنده و ایذایی علیه مخالفان، با استفاده از چتر امنیتی و سپرهای محافظی که هیچگاه رسماً نام و نشان آنان عنوان نمیشد، عقب مینشستند. شاید بتوان اعلامیه و گزارش نهایی کمیته تحقیق شورای امنیت را بدینسان واجد این ویژگی شناخت که در سیر بررسی حادثه کوی، برای نخستینبار، وابستگان به طیف لباس شخصیها را باعنوان “گروه فشار” مورد اشاره قرار داده و از برخی از آنان رسماً با اسم و هویت حقیقی آنان یاد کرد.
در جریان کوی، بسیاری معتقد بودند لباس شخصیهای مهاجم همان پلیس شخصی بوده و برخی دیگر عقیده داشتند بسیاری از آنها افراد غیرنظامیاند که وابستگی به نیروی انتظامی ندارند. عملکرد این افراد که عموماً نام آنها مترادف با “انصار حزبالله” به اذهان عمومی متبادر میشد هیچگاه و در هیچ پروندهای، به تمامی مورد رسیدگی قضایی قرار نگرفته و یا اگر گرفت، نتایج رسمی و دقیق آن هرگز به اطلاع مردم نرسید. شاید به همین لحاظ بود که وقتی یک جمع هفت نفره از آنها در جریان حوادث کوی و آشوبهای خیابانی دستگیر شدند و نیز گزارش کمیته تحقیق برای نخستینبار از آنها بهعنوان عاملان تهاجم به کوی یاد کرد، انتظار افکارعمومی بر این محور قرار گرفت که یکبار و برای همیشه پرونده فعالیتهای غیرقانونی و بعضاً خودسرانه این طیف بررسی و بسته شود.
سازمانیافته بودن تحرکات این گروهها در نخستین شب حمله به کوی آنچنان محرز و مشهود بوده که برخی افراد حاضر در صحنه، “حضور تصادفی” آنها در معرکه را فقط یک توهم و پندار نادرست میدانند و بس. یکی از مسئولان دانشگاه تهران در این مورد میگوید: “نیروهای لباس شخصی در واقع پشت دو خط محاصرهای نیروی انتظامی ایستاده بودند (خط شمالی، جلو در پزشکی و خط جنوبی، جلو در فنی). البته در پیادهروها هم دیده میشدند. گاهی تا جلو هم میآمدند و زمانی که حمله میشد اینها هم پشت سر نیروی انتظامی جلو میآمدند و سنگ میزدند. کسانی را که من آنجا دیدم، بعید میدانم از لباس شخصیهای نیروی انتظامی بوده باشند، چون نیروهای لباس شخصی نیروی انتظامی مربوط به عملیات ویژه [نوپو] هستند؛ عملیاتی که شاید همان مهار و کنترل یک شورش کوتاهمدت منطقهای باشد. در آن ساعت که عملیات ویژهای مطرح نبود، فقط یک جنگ و گریز فرسایشی بود. این عده کاملاً تیپهای مشخص دارند. میشد به راحتی جلو آنها را سد کرد، اما نیروی انتظامی هیچ عکسالعملی نشان نداد و اینها به راحتی از داخل صف نیروی انتظامی جلو آمدند. این را به چشم خودم دیدم، آمدند داخل و این وضعیت را بهوجود آوردند. کاملاً معلوم بود که سازمانیافتهاند، یعنی زنجیرها کاملاً مثل اسلحههای سازمانی بودند؛ یک شکل و یک اندازه و همهشان دستگیرهدار. اینطور نبود که تصادفی باشد. هرکسی یک زنجیر در جیبش بود. بیسیم داشتند، کلت داشتند و…”
نقش لباسشخصیها در غائله کوی چنان محرز است که سردارنظری هم در همینباره در یکی از جلسات دادگاه ـ که در زمستان ۷۸ برای رسیدگی به پرونده کوی تشکیل شد ـ در دفاع از عملکرد نیروی انتظامی، یکی از عوامل تحریک پرسنل نیرو را لباس شخصیهایی میداند که در شب حادثه در صحنه حاضر بودند و تعجب میکند که چرا نام افراد شناختهشده این گروهها عنوان نمیشود: “افرادی که از لباسشخصیها صحبت میکنند چرا نامی از کیانوش مظفری که دارای سوابق کیفری است و چند روز بعد از واقعه کوی دانشگاه مورد اصابت گلوله قرار گرفت نمیبرند؟ چرا حزباللهینماها، وزیرکشور و وزیر ارشاد را مورد ضربوشتم قرار دادند و دانشجویان را نیز مورد ضربوشتم قرار دادند و در جای دیگری که لازم است، توضیح خواهم داد که چرا بسیج، سپاه و ارکان مدافع ارزشهای اسلامی را مسئلهدار میکنند.”
سردار نظری همچنین از “داود رجبی” و “بابک شهرستانی”، دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بهعنوان افراد لباسشخصی که در واقعه کوی دانشگاه حضور داشتند نام میبرد و میگوید: “این افراد نیز سوابق کیفری دارند و در بین لباسشخصیها و مراجع قضایی شناخته شدهاند. من اسامی لباسشخصیها را در شورایعالی امنیت ملی، شورای تأمین استان و وزارتکشور اعلام کردهام و رسماً برای تشکیل پرونده به قوهقضاییه دادهام.”
بیاعتنایی به سند معتبر ملی
حادثه عظیم بود؛ آنقدر که عالیترین نهاد امنیتی کشور (شورای عالی امنیت ملی) در سیر رتق و فتق قضایا چهار اطلاعیه صادر کرد و درنهایت گزارشی مفصل باعنوان تحقیقات کمیته تحقیق منتخب این نهاد تقدیم رئیسجمهوری شد.
براساس اطلاعاتی که در همان دوران از ترکیب اعضای کمیته تحقیق به گوش میرسید ظاهراً این اسامی شاکله اصلی کمیته تحقیق را تشکیل میدادند: عباسعلی فراتی (دادستان دادسرای نظامی استان تهران)، ابراهیم رئیسی (بازرسی کل کشور)، مرتضی رضایی (حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران)، سردار انصاری به همراه عضوی دیگر از نیروی انتظامی، علی ربیعی (عضو شورای امنیت ملی)، ظریفیان (آموزش عالی)، تاجزاده و بلندیان (وزارت کشور که تاجزاده غالباً به شکل پراکنده در جلسات شورا شرکت داشت)، احمد وحیدی (رئیس اداره اطلاعات سپاه) و جمال شفیعی (وزارت اطلاعات).
گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی که بهعنوان معتبرترین سند رسمی در مورد حادثه هجدهم تیر مورد استناد مقامات انتظامی قرار گرفت، با حذف اسامی برخی اشخاص و جایگزینی [...] بهجای آنها ماجرا را از آغاز یعنی از ساعت ۳۰/۲۱ مورخ ۱۷/۴/۷۸ مورد بررسی قرار داد. اظهارنظرهای مخالف و موافقی که در پی انتشار گزارش کمیته تحقیق پیرامون مفاد آن ابراز شد، سرانجام خاتمی را بر آن داشت که پس از ختم بحران و در روز ۳۱ مرداد ماه ۷۸ ضمن اعلام هشدار به وزارتخانههای کشور و اطلاعات نسبت به بروز وقایع ضدامنیتی در کشور، گزارش کمیته را “توأم با انصاف و دقت” بداند و بر این نکته تأکید کند: “شورای عالی امنیت ملی مسئول امنیت کشور است و کمیته تحقیق، مصوب این شوراست و لطمهخوردن این رکن به معنای لطمهخوردن اساس نظام است.”
البته در دادگاه کوی دانشگاه که در زمستان همان سال برگزار شد، به گزارش کمیته تحقیق ـ که در مدت کمتر از یکماه از وقوع فاجعه یعنی در تاریخ ۲۵/۵/۷۸ منتشر شد ـ کمترین توجهی مبذول داشته نشد و مفاد گزارش در بیرون از دستگاه قضایی هم با افتوخیزها و انتقادهایی ازجانب گروههای سیاسی و چهرههای شناختهشده اصلاحطلب روبهرو شد. برخی منتقدان گزارش کمیته تحقیق بر این باور بودند که این گزارش همه مراحل فاجعه را بررسی نکرده و صرفاً به وقایع شب اول کوی پرداخته و در این پرداخت موضوعی هم، شورای امنیت جریان را به یک “حادثه” یا “ماجرا” تقلیل داده که در آن، هر دو طرف درگیر، تندروی کردهاند.
بهزعم این گروه از منتقدان، بینابینی دیدن نقش طرفین درگیری در این گزارش، سطح آن را به تحقیقی مردود و غیرقاطع تنزل داده بود. برخی دیگر از منتقدان گزارش، اصلاحطلب نبودن اعضای کمیته تحقیق را مسبب ارائه گزارش نهچندان موثر و تعیینکننده دانسته و معتقد بودند در شرایطی آن چنان طبیعی بود که تقاضای خاتمی رئیسجمهوری برای تغییر رئیس نیروی انتظامی رأی نیاورد. بعدها در همین زمینه حجتالاسلام رهبرپور رئیس وقت دادگاههای انقلاب استان تهران هم در واکنشی به گزارش کمیته تحقیق گفت: “این گزارش به هرحال دارای نقاط قوت و ضعف است… اما اگر قرار باشد این کمیتهها مشکلات و معضلات کشور را حل و فصل کنند، دیگر نیازی به تشکیلات قضایی و پیگیریهای اینچنینی وجود ندارد. از نظر دادگاه هرگز گزارش کمیته نمیتواند مستند قضایی باشد. البته دادگاه میتواند از آن استفاده کند، ولی استناد قضایی، جنبه حقوقی ندارد.” [جمهوری اسلامی، ۲۱ شهریور ۷۸].
این گزارش علیرغم اینکه مورد تأکید و تأیید رئیسجمهوری قرار گرفت و ایشان گزارش را زاییده تحقیقاتی “منصفانه، محققانه، با کمال احتیاط و با توجه به صدها سند، گزارش، تصویر و گفتوگو با شاهدان و مطلعان” دانست، اما منتقدانی را هم در صف محافظهکاران یافت. آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان ازجمله این محافظهکاران بود که در یکی از خطبههای نمازجمعه تهران در همینباره گفت: “قضاوتهای کمیته تحقیق در زمینه حادثه کوی نشان داد که خیلی هم دقیق نبوده و حتی برخی از اعضای آن میگویند بدون اطلاع آنان گزارش منتشر شده است.”
وقتی گزارش کمیته تحقیق منتشر شد واژهها و اصطلاحاتی در آن بود که شاید بسیاری برای نخستینبار آن را میشنیدند: فرمانده نوپو، نیروی پلیس شخصی یگان ویژه و…
این عناوین مطرح شدند، ولی در عمل بهدرستی مشخص نشد که ماهیت مسئولیت اعضا و مسئولان این نهادها چیست و با کیست؟
شورای عالی امنیت ملی طی روزهای بعد با صدور اطلاعیههای دیگری کوشید ضمن ترغیب دانشجویان به حفظ آرامش و خویشتنداری، افکار عمومی را در جریان روند رسیدگی و کنترل اوضاع توسط مقامات و نهادهای ذیربط قرار دهد. این شورا در دومین اطلاعیه خود ضمن تاکید بر این که در حادثه درگیریهای اطراف کوی دانشگاه فقط عزت ابراهیمنژاد کشته شده تصریح کرد وزارت اطلاعات مکلف به شناسایی و برخورد قانونی و قاطع با اعضای گروههای فشار شده است. بنا به تصریح این اطلاعیه تا آخر وقت روزبیستم تیرماه تعداد هفت نفر از اعضای گروه فشار شناسایی و بازداشت شدند. این اطلاعیه همچنین خاطرنشان کرد که بر اساس تحقیقات انجام شده و بررسی صورت مذاکرات شورای تامین استان تهران و اظهارات مسئولان امر مشخص گردید سرتیپ میراحمدی و معاون وی در این حادثه مقصر میباشند، لذا ضمن عزل، نامبردگان در اختیار مقامات ذیصلاح قرار خواهند گرفت .
شورای عالی امنیت در عین حال از خاطر نبرده بود که ابهامات موجود در مورد تیراندازیهای ساعات واپسین شامگاه جمعه را بدینگونه توضیح دهد: یافتههای دبیرخانه در پیگیری تیراندازی نیمه شب جمعه مورخ ۱۸/۴/۷۸ بیانگر یک حرکت کاملا مشکوک میباشد. در این تیراندازی که با شلیک سه تیر از یک کلت کمری صورت گرفته یک افسر نیروی انتظامی، یک دانشجو و یک شهروند مجروح شدهاند که تحقیقات در این زمینه به وزارت اطلاعات سپرده شده است .
هرج و مرج یا مدارا؟
فعالیت مسئولان و دستاندرکاران دولتی و حکومتی برای جمعکردن دامنه فاجعه کوی و پیامدهای خیابانی در سویی از میز بزرگ سیاست جریان داشت و در سوی دیگر، شهر همچنان آبستن آشوب بود و التهاب. با گذشت هرچه بیشتر دقایق و ساعات، تشنج و بحران گویی از کانون دانشگاه و دانشجویان بهتدریج دور میشد و از منافذ و مبادی ناشناخته به پیکره شهر و کوچهها و خیابانها نفوذ میکرد.
دانشجویان تجمعکننده درمقابل سر در دانشگاه، همان روز (شنبه ۱۹ تیر) حدود ساعت ۱۸ از کوی دانشگاه به سمت وزارت کشور به راه افتادند و با تجمع درمقابل این وزارتخانه خواستار رسیدگی به وضعیت خود و تلاش مقامهای مسئول برای تحقق خواستههایشان شدند.
دانشجویان که تعداد آنها بالغ بر دوهزارنفر میشد، در معیت عده کثیری از مردم با راهپیمایی از تقاطع خیابان کارگرشمالی و فاطمی، ضمن سردادن شعارهای “ای ملت آزاده، دانشجویت کشته شد”، “ای ملت باغیرت، حمایت، حمایت”، “نیروی انتظامی ننگت باد” خود را به مقابل ساختمان مرکزی وزارتکشور رساندند. آنها درحالیکه با دست بر سر و سینه خود میزدند و “الله اکبر” و “لااله الاالله” سر داده بودند خواستار حضور خاتمی در جمع خود و رسیدگی به خواستههای خویش مبنی بر شناسایی و معرفی آمران و عاملان فاجعه شدند. هیجان و عصبیت دانشجویان و فشار متراکم آنان به درهای نردهای ورودی حیاط وزارتخانه منجر به از لولاخارجشدن در ورودی وزارتخانه شد که در پی آن دانشجویان با اجتماع در حیاط وزارت کشور، شاهد حضور تاجزاده در میان خود شدند.
پس از مراسم یک دقیقه سکوت، تاجزاده در حالی که به دانشجویان اطمینان میداد که هیچ فیلمبرداری از آنان صورت نمیگیرد، ضمن محکوم کردن تجاوز به کوی و با ارائه گزارشی از تلاش وزارت کشور به دانشجویان قول رسیدگی دقیق به ابعاد حادثه را داد. وی همچنین ضمن تایید خبر رسمی کشته شدن یک نفر در جریان حوادث کوی (ابراهیمنژاد)، تشکیل کمیته رسیدگیکننده به این فاجعه در وزارت کشور را یادآور شد.
دانشجویان درضمن مراسم با سردادن شعارهایی مبنی بر برخورد قانونی با نیروی انتظامی و انصار حزبالله [که پیش از آن بهدفعات گروههای فشار تحت همین عنوان به تجمعات قانونی یورش برده بودند] خواستار آزادی دوستان بازداشتشده خود گردیدند. معاون سیاسی وزارت کشور در حالی که میکوشید آنها را به برقراری و حفظ آرامش دعوت کند با اشاره به استعفای وزیران آموزش عالی و بهداشت تاکید کرد: من قول میدهم ظرف چند روز آینده وزارت کشور برخورد شدیدی با عاملین داشته باشد، در غیر این صورت استعفا میکنیم و کنار میرویم.
پس از تاجزاده، علی افشاری عضو تحکیم وحدت نیز طی سخنانی ضمن فراخواندن دانشجویان به خویشتنداری گفت: ما دو راه بیشتر نداریم، یا این که بگذاریم مملکت در همین بیامنیتی و هرج و مرج و آشوبها روزگار سپری کند یا این که با مدارا کارهایمان را انجام دهیم که این بهترین راه است تا انقلاب و نظام لطمه نخورند و دشمنان سوءاستفاده نکنند.
دانشجویان پس از برگزاری تجمع اعتراضآمیز خود و با کسب اطمینان از انجام وعدههای مسئولین وزارت کشور مبنی بر پیگیری امور راهی کوی دانشگاه شدند. کوی و منطقه ورودی آن در روز شنبه محل تحصن و اجتماع دانشجویان بود. آنها با انجام بحث و گفتوگو میان خود و گروههای مختلف مردم که برای بازدید از آثار حملات مهاجمان، به کوی مراجعه میکردند، در پی یافتن راهکارهایی بودند که به تحقق خواستهایشان بینجامد. آنها میگفتند تا زمانیکه به این خواستهها نرسند به تحصن خود ادامه میدهند و از تکتک مسئولان نظام انتظار پاسخگویی دارند. دانشجویان خواستههای خود را فهرست کرده بودند: برکناری و محاکمه علنی هدایتالله لطفیان (فرمانده کل نیروی انتظامی)، شناسایی و مجازات عوامل جنایت در حضور هیئتمنصفه مردمی، عذرخواهی شورای امنیت، آزادی تمام دانشجویان دستگیرشده، واگذاری کامل نیروی انتظامی با اختیارات تمام به دولت منتخب ملت، تشییع جنازه شهدای دانشجو [البته طبق تحقیقات بعدی مشخص شد عزت ابراهیمنژاد تنها کشته حوادث کوی بوده است].
همزمان با تحصن و اجتماع دانشجویان در محوطه کوی و حضور آنان در مقابل سر در کوی، افراد منتسب به گروههای فشار در نقطه جنوبی خیابان کارگر ـ محدوده بزرگراه آلاحمدـ تجمع کرده بودند. دانشجویان و مردم در انتظار آمدن خاتمی بودند و هر از گاه شایعه حضور رئیسجمهوری در میان مردم میپیچید. دانشجویان با توجه به وقایع و ساعات دشواری که از سر گذرانده بودند، با تشکیل واحدهای انتظامات، دفاع از کوی را برعهده گرفته بودند.
ابتکار عمل دست چه کسانی بود؟
برگزاری تجمعی در داخل کوی در روز یکشنبه (صبح)، تصمیمی بود که بنا به تشخیص دفتر تحکیم جزء برنامههای دانشجویان قرار گرفته بود. جمعبندی اعضای تحکیم وحدت این بود که اگر آنها _به عنوان یک تشکل دانشجویی درون نظام _ ابتکار عمل را در دست نگیرند، گروههای دیگری از راه رسیده، سوار بر موج احساسات جمعیت شده و مسیر را به بیراهه خواهند کشاند.
روز یکشنبه پس از گذشت بیش از چهل و هشتساعت از شروع بحران، کوی همچنان ناآرام و ملتهب بود. با اینکه نیروهای انتظامی و شبهنظامیان در خیابانهای دور و بر کوی حضور نداشته و یا بهگونهای نامحسوس حضور داشتند، فضا امنیتی بود. دانشجویان در کوی و محوطه ورودی آن در دوقالب به بحث و رایزنی و رفتوآمد مشغول بودند. گروهی اصرار داشتند که باید با انجام راهپیمایی و خروج از کوی، صدای اعتراض خود را رساتر به گوش مسئولان برسانند و عدهای دیگر بر این باور بودند که فرصتطلبان در کمیناند تا از احساسات، هیجانات و صداقت دانشجویان استفاده کرده و ضمن کشاندن آنها به خیابانها به بهرهبرداری از موقعیت و دستیابی به منافع و مطامع خویش بپردازند. فرازونشیب اختلاف سلیقه دو گروه سرانجام کفه را به نفع دانشجویان محتاط سنگینتر کرد و تصمیم جمعی بر ماندن در داخل کوی متمرکز شد. برگزاری تریبون آزاد در داخل کوی ازجمله راهکارهای دانشجویان برای بیان عقاید خود و شنیدن دیدگاه مبلغان دیگر تفکرات بود. در همین روز عبدالله نوری رئیس وقت شورایشهر تهران با حضور در کوی به اظهار همدردی با دانشجویان و بازدید از بقایای تهاجم به خوابگاهها پرداخت. وی که پیش از برگزاری تریبون آزاد به ایراد سخنانی برای دانشجویان پرداخت در بخشی از گفتههای خویش تصریح کرد: “… بسیاری آقایان که مدافع ارزشها هستند، به طیف مقابل خود هر روز انگی میچسبانند، یک روز لیبرال، یک روز منافق، یک روز سکولار، یک روز چه و چه… پس آنها که این نوع کارها را میکنند [اشاره به حادثه کوی] چیاند و به کجا وابستهاند؟ کی باید با آنها برخورد شود؟ بناست تا کجا مصالح نظام و انقلاب بابت آزادی این افراد لطمه ببیند؟ آیا با این افراد مشکلی هست؟ رودربایستی هست؟ قرار و مدار پشت پردهای هست؟! چهطور است که اگر روزنامهای مثل سلام از آدمی که خودتان میگویید با محافل بیگانه در ارتباط بوده، [سعید امامی] مطلبی چاپ کند برخلاف نظام و مصالح آن عمل کرده، اما با دانشجویی که خواسته اعتراض کند، این رفتار شود، این مصلحت نظام است؟…”
ساعت حدود هفت بعدازظهر دکترمعین بار دیگر در کوی حاضر میشود. او همانند یک دانشجو در میان دانشجویان مینشیند و میگوید: “… این وضع برای من بهعنوان یک مجری قابل تحمل نیست. این حادثه برای من هم یک نقطهعطف است تا مسائل و شرایط را مجدانه مطرح کنم. اگر توجهی شد که دوباره خدمتتان خواهم بود، در غیر این صورت معذور هستم، نه برای اینکه از مسئولیت فرار کنم بلکه بهعنوان فردی که احساس مسئولیت میکند و مجموعه شرایط را در نظر میگیرد و اگر ببیند شرایط غیرمنطقی است، زیر بار نمیرود. بنده به تکتکه شما افتخار میکنم. به صداقت و شهامت شما افتخار میکنم و از شما کمک میخواهم تا در یک چارچوب منطقی و قانونمند بتوانیم مسائل را حل کنیم. این مسئله فقط یک مسئله دانشگاهی و آموزشعالی نیست، مسئله ملی ماست. به همین جهت به کمک هم باید یک راهحل منطقی و قانونمند پیدا کنیم…”
وزیر آموزشعالی در پاسخ به اظهارنظرهای پرهمهمه و هیجانزده دانشجویان خشمگین و آزرده اضافه میکند: “نمیتوان در یک جمع هزارنفری دنبال راهحل منطقی و قانونمند بود. باید در جمع محدودی که منتخب و مورد اعتماد شما باشند، این کار را کرد. این افراد را انتخاب کنید. ما هم در خدمت شما خواهیم بود. بنده قول میدهم تا رأس هرم مدیریت نظام، مسائل را همراه شما پیگیری کنم. سعی کنیم از آنچه گرد ما پدید آمده حداکثر استفاده را ببریم… اجازه ندهیم از فاجعهای که بر ما تحمیل شده فجایع دیگری بر کشور تحمیل شود. ما باید حداقل بازی نخوریم… باید افرادی را که میخواهند سوار موج شوند از جمع خود خارج کنیم. من حرفی ندارم، اگر شما دارید، من آمادهام.”
یکی از دانشجویان حاضر در تحصن در پاسخ به گفتههای معین مطالبات متحصنین را چنین مطرح میکند: “اظهارنظر صریح و شفاف مقام رهبری درباره حمله گروههای فشار به مراکز دانشگاهی، محاکمه علنی و سریع گروههای فشار و فرماندهان و عوامل حملهکننده به کوی دانشگاه، تجدیدنظر در سیاستهای اعتراض برانگیز صداوسیما در انعکاس حوادث اخیر و تضمین خاتمی و وزیرکشور برای ایجاد فضای امن در دانشگاهها.”
پیشنهاد معین به دانشجویان برای انتخاب تعداد مشخص معتمد، نخستین ایده تشکیل شورایی فراگیر و متشکل از همه جناحهای فکری و همه دانشگاههای تهران را در اذهان دانشجویان عملیاتی کرد و همانطور که پیش از این اشاره شد، شورای منتخب متحصنین در پی رایزنیهای پیرو این ایده، نضج گرفت. همزمان با حضور گروه چشمگیری از دانشجویان در سطح کوی، در گوشهای دیگر از شهر در میدان ولیعصر، عدهای از دانشجویان و گروههایی از اقشار مردم مشغول تظاهرات بودند. این تظاهرات که در آن شعارهای تندی هم سر داده باشد، نقطه آغاز درگیریهای درون شهری و شورش روزهای بعد بود.
تجمع و تحصن دانشجویان در داخل کوی در روز یکشنبه تقریباً تا شامگاه ادامه یافت و در جمع دانشجویان اعلام شد که ادامه تحصن به صبح دوشنبه (۲۱ تیر) در جمع اساتید و در مسجد دانشگاه تهران برگزار خواهد شد. در این فاصله زد و خوردهای پراکنده و تعقیب و گریزهایی میان گروههایی از دانشجویان و مهاجمین خیابانی در اطراف کوی جریان داشت.
اقدام عجولانه دادگاه ویژه روحانیت
روزهای شنبه و یکشنبه (نوزدهم و بیستم تیر) را از منظری میتوان روز اعلام مواضع شخصیتها و احزاب سیاسی همنام گذاشت؛ چرا که بسیاری از مقامات سیاسی و فعالان حزبی در این روزها پس از بازدیدهایی که از کوی به عمل آورده و با دانشجویان به گفتوگو پرداخته بودند ضمن سخنرانی برای دانشجویان، انجام مصاحبه یا صدور بیانیه، با محکوم دانستن حوادث کوی خواستار برخورد قاطع قانونی با مسببان آن شدند. از جمله این افراد مهدی کروبی دبیر مجمع روحانیون مبارز بود که در ساعت ده شب بیستم تیر با حضور در میان دانشجویان به قرائت بیانیه شورای عالی امنیت پرداخت.
وی همچنین ریشه به وجود آمدن قضایای تلخ کوی دانشگاه را ناشی از تصمیم عجولانه دادگاه ویژه روحانیت در بستن غیرقانونی سلام دانست و گفت: در این باره باید اول دادگاه تشکیل میشد، مدیرمسئول سلام مستندات خود را ارائه میکرد و در صورت محکوم شدن اقدام به توقیف میکردند نه این که بر خلاف نظر وزارت اطلاعات، کشور و بخشهای دیگر قوه قضاییه، تصمیم عجولانه ومهمی گرفته شود.
وی ضمن تاکید بر غیرقانونی بودن دخالت دادگاه ویژه روحانیت در کار مطبوعات گفت: بستن یک روزنامه غیر از محاکمه یک متهم است، به همین دلیل قانون اساسی شرایط خاصی را برای برخورد با مطبوعات قائل شده است.
پیکان دو لبه
هرچند دانشجویان درست از همان لحظهای که کنترل وضعیت کوی و رفت و آمدها به آن را در دست گرفتند، تلاش کردند در تمام تحصنها، تجمعات و مراسم دانشجویی رعایت حداکثر آرامش و جلوگیری از اقدامات بحرانآفرین را نمایند، اما ظاهرا پروژه آشوبآفرینی در سطح شهر در جای دیگری به جز محافل دانشجویی شناخته شده کلید خورده بود. دفتر تحکیم وحدت کوشید ضمن مدیریت بحران در میان لایههای دانشجویی، مطالبات آنها را در مرزهای روشن و مشخص حراست کند، اما با ادامه بحرانها دریافت که عدهای در جریان مسائل رخ داده میخواهند به سود خود جریان را منحرف کرده و درگیریها را ادامه دهند. این وضعیت برای این تشکل دانشجویی موقعیت دشواری پیش آورده بود. آنان از یکسو توسط جمعیت تهییج شده دانشجویان متهم به سازشکاری میشدند و از سوی دیگر توسط نیروهای بیرون از حیطه دانشجویان به ایجاد اغتشاش و همکاری با آشوبگران متهم بودند. این، معرکهای بود که از پس آن برخی گروههای بینام و نشان و یا طیفهایی از تشکلهای نهچندان متشخص دانشجویی میکوشیدند با نفوذ و حضور در جمع دانشجویان و سر دادن شعارهای انحرافی و بعضاً تندروانه، مکانیسم تظاهرات دانشجویی را از پشت میلههای دانشگاه به سوی کوچهها و خیابانهای شهر هدایت کنند. تحرکات بیرونی و حساب شده گرایشهای آشوبطلبانه قویتر از آن بود که این تشکل دانشجویی بتواند در قبال آن ابتکار عمل داشته باشد.
شاید از همین روی بود که دفتر تحکیم پس از برگزاری تجمع دانشجویی به موازات تجمع اساتید دانشگاه در صبح دوشنبه ۲۱ تیر، از حدود بعدازظهر که متوجه وجود نوعی چنددستگی در میان دانشجویان شد، نهایتاً به این نتیجه رسید که به تنهایی توان و اقتدار لازم را برای کنترل طیفهای مختلف دانشجویان ندارد؛ از همین روی در بعدازظهر همان روز رسماً اعلام کرد که شورایی متشکل از اعضای منتخب دانشجویان دانشگاههای مختلف تشکیل داده و به تجمعات خود پایان میدهد تا آن شورا بتواند رأساً مطالبات دانشجویان را سمت و سو داده و پیگیری نماید. قطعاً بخشی از دلایل اینگونه تصمیمگیری دفتر تحکیم وجود برخی عدم اعتمادها نسبت به اصالت حرکت تحکیم در مقابله با بحران در میان گروههایی از دانشجویان بود.
اعلام برائت
طرح دو نکته از دو زاویه در مورد فعالیتها و تحرکات مرتبطین با حوادث کوی و تشنجات خیابانی، دو تشکل سیاسی شناخته شده را وادار به موضعگیری و صدور اطلاعیههای جداگانه در توضیح موقعیت و جایگاه خویش کرد. در مورد نخست “نهضت آزادی ایران” در تاریخ بیستم تیر با انتشار اطلاعیهای تحت عنوان توضیحی پیرامون حملههای گسترده هفتههای اخیر علیه نهضت آزادی ایران و جنبش دانشجویی کشور ادعا و موضعگیری برخی از شخصیتها و سازمانهای سیاسی مبنی بر نزدیکی و کنار یکدیگر قرار گرفتن دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی و سایر انجمنها و نهادهای جنبش دانشجویی را اساساً بیپایه، دروغ، افترا و پاسخ دادن به این ادعاهای دروغ را غیرضروری دانست.
از سوی دیگر روابط عمومی “انصار حزبالله” با صدور اطلاعیهای دخالت در درگیریهای کوی دانشگاه را تکذیب کرد. این تشکل که نامش همواره یادآور تحرکات غیرقانونی و تهاجمهای متعدد به تجمعات قانونی بود، در برابر جریان کوی دانشگاه و به دلیل کثرت اخبار منتشره دال بر حضور افراد عضو این تشکل در گروههای مهاجم به کوی در بیانیهای اظهار داشت: “در پی راهپیمایی اعتراضآمیز پنجشنبه شب گذشته (هفدهم تیر) دانشجویان هوادار تحکیم وحدت و درگیری با نیروی انتظامی و استمرار موج خشونت و تنش، برخی روزنامههای تشنجآفرین و وابسته به گروههای پیدا و پنهان سیاسی سخن از دخالت انصار حزبالله در ماجرا به میان آوردهاند که قویاً تکذیب میشود. انصار حزبالله ضمن ابراز تاسف شدید از حوادث پیش آمده و اظهار همدردی با آسیبدیدگان این فتنه کور، از نهادهای قانونی و مسئول مصراً خواستار رسیدگی به علل و عوامل این حوادث و مجازات سریع عاملان فجایع اخیر میباشد.”
باندهای ماجراجو علیه خاتمی
با گذشت روز به روز از وقوع درگیری در کوی و روشن شدن ابعاد فاجعه، بازار صدور اطلاعیه و اعلام مواضع احزاب و جریانهای سیاسی رونق دیگری یافته بود.
یکصد و ده تن از فعالان ملی _ مذهبی از جمله شخصیتهای سیاسی بودند که در پی وقوع حوادث کوی با انتشار بیانیهای اقدام به موضعگیری در این زمینه کردند. نویسندگان بیانیه که امضای برخی از آنان از جمله عبدالعلی بازرگان، محمد بستهنگار، حبیبالله پیمان، رضا رئیسطوسی، یدالله سحابی، عزتالله سحابی، علیاکبر معینفر، ابراهیم یزدی و… در انتهای بیانیه ثبت شده بود، خاطرنشان کرده بودند: آمران و عاملان فجایع دانشگاه یعنی باندهای ماجراجویی که روی کار آمدن دولت اصلاحطلب آقای خاتمی را مخالف امنیت ملی ( و در واقع امنیت قدرتها و ثروتهای بادآورده عدهای خاص) میدانستند، آنهایی که عمر ششماهه برای دولت پیشبینی یا آرزو میکردند، از آن هنگام تاکنون به انحای مختلف سعی در بحرانسازی در سطح ملی و به بنبست کشاندن و به زعم خویش توقف کامل روند اصلاحات در کشور را داشته و دارند. آنها سعی کردهاند با بحرانسازی در درون نظام، طیفهای معتدلتر و معقولتر جناحهای مختلف را در مقابل عمل انجامشدهای که میبایست به حذف آقای خاتمی و دولت وی بینجامد قرار دهند.
دو تشکل جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز که هرکدام تفکرات بخشی از روحانیت سیاسی ایران را نمایندگی میکنند نیز در پی اوج گرفتن ناآرامیها با صدور اطلاعیههای جداگانه به اعلام مواضع خود در اینباره پرداختند.
در بیانیه جامعه روحانیت مبارز با تأکید بر این مطلب که یورش شبانه به محل امن زندگی انسانها به ویژه کانون دانشجویی عملی ددمنشانه است تصریح شده بود: دشمنان انقلاب اسلامی پس از وقوع این حادثه تلخ، در چند روز اخیر با نفوذ در جمع دانشجویان دست به حرکتهایی زدند و با توهین به مقدسات اسلام و انقلاب حرمتها را شکستند.
همتای چپگرا و اصلاحطلب این تشکل روحانی یعنی مجمع روحانیون مبارز هم در بیانیه خویش با محور قرار دادن درگیریهای خیابانی در تهران از مردم درخواست کردند با هشیاری کامل با همکاری نیروهای مخلص امنیتی و انتظامی موجبات آرامش و امنیت را در تهران و سایر مراکز برقرار سازند.
در پی بروز درگیریهای کوی و حوادث بعدی خیابانی که به یکباره ایران را در صدر اخبار بسیاری از خبرگزاریهای معتبر جهان قرار داد، وزارت فرهنگ و آموزش عالی با صدور اطلاعیهای خطاب به دانشگاهیان نسبت به سوءاستفاده جریانهای مغرض از هیجانها و احساسات دانشجویان در قالب اقدامات مشکوک، تحریکآمیز و حرمتشکنانه و اهانت به ارکان و مقدسات نظام هشدار داد.
مسئولین آموزش عالی که از جمله بخشهای زیرمجموعه دولت بودند که به واسطه تولیت امور دانشجویان، برخورد مستقیم و بدون واسطه با مسائل کوی و جریانهای تابعه آن داشتند در بیانیه خود تصریح کردند: وزارت فرهنگ و آموزش عالی تمام توان خود را از طریق کمیته منتخب شورای امنیت ملی و وزارتخانههای ذیربط و دانشگاهیان برای ریشهیابی این فاجعه و پیشگیری از گسترش تشنجها به کار میگیرد و توجه همگان را به ضرورت اتخاذ تصمیمهای به موقع، تعیین روشهای منطقی، اطلاعرسانی و تبلیغات درست برای پیگیری و کاهش آثار زیانبار آن جلب میکند.
این بیانیه در عین حال بروز وقایع خشونتآمیز علیه دانشجویان دانشگاه تبریز را محکوم و شایسته برخورد مسئولانه با عوامل آن دانسته بود.
ازجمله اعلامیههای دیگری که روز یکشنبه در سطح وسیع در دانشگاهها توزیع شده و روزنامهها هم به آن پوشش خبری دادند، اعلامیهای از جانب پانزده تشکل و گروه سیاسی دومخردادی بود مبنی بر اینکه عصر روز چهارشنبه در دانشگاه تهران اجتماع خواهند کرد. این دعوت اما پس از فراخوان سازمان تبلیغات اسلامی برای راهپیمایی مردمی چهارشنبه، لغو و تشکلهای یادشده اعلام کردند که در فراخوان سازمان تبلیغات شرکت میکنند.
در تبریز چه گذشت؟
اگر روز یکشنبه برای دانشجویان تهرانی صرفا با برگزاری تجمع، تحصن، ایراد سخنرانی و مذاکره با مقامات و مسئولان بازدیدکننده از کوی و خیابانهای اطراف آن سپری شد، در تبریز اما، شهری در شمال غربی ایران، تحرکات دانشجویان در اعتراض به واقعه کوی دانشگاه تهران رنگ و بوی خشونت گرفت و دانشجویان آن شهر هم آماج درگیری و حملات گستردهای قرار گرفتند. روز یکشنبه بیستم تیر دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور در حمایت از همتایان خود در تهران و در اعتراض به حمله گروههای فشار و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه دست به تظاهرات و تحصن زدند.
روزنامه نشاط در تاریخ ۲۱ تیر در گزارشی از چگونگی وقوع حادثه تبریز چنین مینویسد: در تبریز حدود پنج هزار نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز از ساعت حدود هشت صبح تظاهرات آرامی را در محوطه دانشگاه در حمایت از دانشجویان کوی دانشگاه تهران آغاز کردند که به هنگام خروج از در ورودی دانشگاه با ممانعت نیروی انتظامی و اعضای گروه موسوم به انصار حزبالله روبهرو شدند. سپس دانشجویان با شعارهای درود بر خاتمی، مرگ بر دیکتاتور ، دانشجوی زندانی آزاد باید گردد ، نیروی انتظامی یادآور… است ، با نیروهای یگان ویژه و نیروهای انصار که چوب در دست داشتند درگیر و چند دانشجو نیز مجروح و دستگیر شدند.
در این میان نیروی انتظامی برای متفرق کردن تجمع و تظاهرات دانشجویان اقدام به شلیک هوایی کرد. بر اساس گزارشهای رسیده نیروی ضد شورش که برای بر هم زدن تظاهرات دانشجویان وارد عمل شده بود اقدام به پاشیدن آبجوش بر روی دانشجویان کرد. گفته میشود این درگیری منجر به مجروح شدن پنج نفر از دانشجویان شد .
نشاط همچنین در ادامه گزارش خود در همین باره اضافه میکند: گزارش دیگری حاکی است که استاندار تبریز برای آرام کردن جو التهاب در دانشگاه به میان دانشجویان رفت که با مخالفت آنان مجبور به بازگشت شد. بر اساس اخبار منبع مطلع در تبریز درگیری میان دانشجویان و گروههای فشار که تا عصر روز یکشنبه ادامه داشت منجر به کشته شدن یکی از دانشجویان شد .
فرد کشته شده، طلبهای به نام محمدجواد فرهنگی بود که به سرنوشتی مشابه عزت ابراهیمنژاد دچار شد و گلولهای شلیکشده توسط یک ناشناس این طلبه جوان را از زندگی محروم کرد.
روزنامه صبح امروز نیز به تاریخ ۲۱ تیر ماه در انعکاس بخشی از حوادث تبریز و درگیریهای پیشآمده در آن شهر چنین نوشت: در درگیریهای دیروز تبریز به دهها بانک و دفاتر هواپیمایی خسارت وارد شد. در ادامه حوادث دانشگاه تبریز بعدازظهر دیروز خیابان امامخمینی و چهارراه آبرسانی تبریز شاهد درگیری شدید دانشجویان با انصار حزبالله بود. در این درگیریها به چندین دستگاه اتومبیل نیز خساراتی وارد شد. بازار تبریز تعطیل شد و مردم در خیابانهای محل درگیری اجتماع کردند. همچنین نیروی انتظامی با محاصره دانشگاه تبریز درهای دانشگاه را بستند و گروه زیادی دانشجو در داخل دانشگاه ماندهاند .
روایت روزنامه راستگرای ابرار نیز از حوادث رخ داده در فضای دانشگاهی تبریز مشابهتهای بسیاری با مطالب مندرج در نشریات چپگرا دارد. این روزنامه در تاریخ بیست و دوم تیر در گزارشی از چگونگی اعتراضات دانشجویی دانشگاه تبریز مینویسد: بنا به گزارشهای رسیده از تبریز، دانشجویان ساکن در خوابگاههای شهرک امام خمینی و ولیعصر به دنبال تهدید گروههای فشار مبنی بر به آتش کشیدن خوابگاه، اقدام به تخلیه خوابگاه و خروج از شهر کردند. در پی تحصن اعتراضآمیز دانشجویان در روز یکشنبه و شروع درگیریها در تبریز، تعداد زیادی دانشجو مجروح شدند. گزارشهای رسیده حاکی است جمع کثیری از مردم تبریز از ساعت ۲۳ یکشنبه شب (۲۰ تیر) در سطح شهر با ماموران درگیر و عدهای نیز مجروح شدند.
در پی این وقایع از سوی دانشگاه تبریز، تعطیلی اعلام و امتحانات دانشجویان به هفته اول مهرماه موکول گردیده است. همچنین خوابگاه دختران دانشجو از جمله خوابگاههای شماره دوم، هویزه، شلمچه، فدک و حجاب در ساعات اولیه یکشنبه شب مورد حمله گروههای فشار قرار گرفت .
کمیته دانشجویی پیگیری حوادث ۲۰ تیرماه در تبریز نیز با انتشار گزارشی که رونوشت آن به روزنامههای کثیرالانتشار ارسال شد، خاطرنشان کرده بود: یکشنبه شب در حالی که دانشجویان دانشگاه تبریز و علوم پزشکی در اعتراض به وقایع تهران اقدام به تجمع در درون محوطه دانشگاه کرده بودند، گروههای فشار در حضور پرسنل نیروی انتظامی بعد از اقدام به پرتاب سنگ به سوی دانشجویان وارد محوطه دانشگاه شدند. این گروه با اقدام به تیراندازی هوایی به ضرب و جرح دانشجویان پرداختند. در این درگیریها بیش از صد نفر با ضربات باتوم، میلگرد، چاقو و تیر زخمی شدند .
در همین حال بسیج دانشجویی دانشگاههای تبریز با صدور بیانیهای در روایتی دیگر پیرامون اغتشاشهای دانشگاه تبریز اظهار کرد: در حین اقامه نماز جماعت ظهر و عصر توسط دانشجویان مومن و متعهد، حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از دانشجویان که با وجود دعوت انجمن اسلامی و سر دادن دوبار اذان در مراسم نماز جماعت شرکت نکردند، اقدام به حمله به حوزه ۲ بسیج شهری واقع در مقابل دانشگاه نمودند که این تعدی همراه بود با مجروح شدن برادران بسیجی مستقر در این حوزه و نیز شهادت یک نفر از بسیجیان (محمدجواد فرهنگی) به ضرب گلوله کلت کمری که توسط یکی از آشوبطلبان شلیک گردید .
خاتمی: هشیار باشید!
خاتمی رئیسجمهوری اما در این میان چه میکرد و حاصل رایزنیهای فشرده وی با مشاوران و مسئولان کابینهاش چه بود؟
رئیسجمهوری که در روزهای هجدهم، نوزدهم و بیستم تیر همچنان از مسند ریاستجمهوری به کنترل وضعیت پرداخته بود، در روز بیست و یکم تیر در دیدار وزیر آموزش عالی و معاونان این وزارتخانه، حوادث کوی را از تلخترین وقایع نظام جمهوری اسلامی دانست و ضمن تاکید بر اهمیت وفاق ایجادشده در سطح کشور در محکوم دانستن حوادث کوی، کنترل احساسات برانگیخته شده توسط دانشجویان را نشانه منطقی بودن جنبش دانشجویی کشور دانست و با اشاره به مقاصد مخالفان نظام که یا بر اساس نادانی و جهالت دشمنی میورزند و یا کسانی هستند که پیشرفت این مملکت را نمیخواهند، گفت: تنها اقدامی که ما را از افتادن در دامی خطرناک نجات میدهد، هشیاری و تشخیص منافع اصلی و پرهیز از افتادن در دامان هیجانات زودگذر است .
خاتمی همچنین خواستار همکاری دانشجویان با دولت شد تا اجازه داده شود که در این شرایط نظم و قانون در جامعه مستقر و از درگیری بین بخش دانشگاهی و بخشهای دیگر جامعه پرهیز گردد .
پخش خبر دیدار رئیسجمهوری با اعضای کابینه ساعاتی پس از انجام تحصن دانشجویان در معیت تحصن و تجمع اساتید دانشگاه در مسجد دانشگاه تهران در روز دوشنبه ۲۱ تیر بود.
در این تجمع که بنا به اعلام قبلی دفتر تحکیم وحدت ساعت ۱۰ صبح در مسجد دانشگاه تهران و با حضور هزاران تن از دانشجویان دانشگاههای مختلف تهران برگزار شد، دانشجویان با تاکید بر خواستهای پیشین خود از جمله برکناری فرمانده نیروی انتظامی، محاکمه علنی آمرین و عاملین فاجعه، تفویض اختیارات نیروی انتظامی به وزارت کشور و اعاده حیثیت دانشجویان خواستار رسیدگی مسئولین بلندپایه به موضوع تهاجم به دانشجویان شدند. سرودهای “ای ایران” و “یار دبستانی من” سراسر میان ـ فاصلههای سخنرانیهای مراسم را پر میکرد.
در این مراسم خلیلی عراقی رئیس دانشگاه تهران از جمله سخنرانان بود. وی در سخنان خود خطاب به دانشجویان که شعار هجدهم تیرماه، ۱۶ آذر ماست سر داده بودند، ضمن تایید بر حفظ حقوق دانشجویان، آنان را به پرهیز از طرح شعارهای انحرافی و خارج از درخواستهای دانشجویان فراخواند. به گفته عراقی متاسفانه عدهای با بهرهگیری از فرصت فراهم شده، میخواهند سوار قضیه شوند و از دانشجو و دانشگاه سوءاستفاده کنند . در حین سخنرانی رئیس دانشگاه هرجا که سخن از یکی از ارگانهای رسمی کشور به میان میآمد، دانشجویان بعضاً با شعارهای تند دیدگاه خود را در آن مورد اعلام میکردند. تقریباً در تمام لحظاتی که شعارهای چپروانه و حذفی در نقد ارکان نظام توسط دانشجویان سر داده میشد، دانشجویان مجری مراسم به نیابت از دیگر دانشجویان حاضر در مراسم میکروفون به دست میگرفتند و میگفتند: “آنانکه با شعارهای تند به ارکان نظام توهین میکنند، از ما نیستند.” در این مراسم یک تن از دانشجویان سخنران با تاکید بر این نکته که ما دلمان برای اسلام، نظام و رهبری میتپد خواهان اصلاح نگرش به دانشگاه شد. در ادامه نامهای از تریبون مسجد دانشگاه قرائت شد که در آن تاکید شده بود اعضای هیات رئیسه، کارکنان، دانشجویان و دانشگاهیان از شعارهای انحرافی اعلام برائت کردهاند. اشاره نامه به شعارهای تندروانه و اهانتآمیزی بود مبنی بر مقصر دانستن مسئولان ردهبالا و برخی نهادهای ذینفوذ کشور در بروز ناآرامیهای کوی.
پس از قرائت نامه، رهامی نماینده اعضای هیات علمی دانشگاه تهران [که بعدها در جریان دادگاه کوی، وکالت دانشجویان شاکی را بر عهده گرفت] شروع به سخنرانی کرد و از دانشجویان خواست با حفظ چارچوبهای قانونی، دولت را در راه برقراری نظم یاری کنند. یکی از اعضای انجمناسلامی دانشجویان، سخنران بعدی مراسم بود که در اعلام خواستهای دانشجویان اظهار کرد: “یکی از خواستههای دانشجویان این است که آقای خاتمی امام جمعه باشد.” وی همچنین اعلام کرد که “با توجه به این که وزارت کشور اعلام نموده راهپیمایی در بیرون دانشگاه انجام نشود، ما فقط در محدوده دانشگاه تحصن میکنیم.”
یکی از برنامههای مراسم قرائت پیام یکی از مسئولان بلندپایه نظام از تریبون توسط یکی از دانشجویان بود. این بخش از برنامه با استقبال دانشجویان روبهرو نشد و پس از دقایقی دانشجویان به حالت اعتراض مسجد را ترک کردند و به جمعیت بیرون مسجد پیوستند. به خاطر اعتراض و ترک مسجد توسط دانشجویان، از تریبون اعلام شد که ادامه پیام خوانده نمیشود و از آنان خواسته شد ضمن پرهیز از سردادن شعارهای تند به مسجد بازگردند.
در میانه مراسم گروهی از حضار که از مسجد خارج شده بودند به سمت در جنوبی دانشگاه تهران حرکت کرده و با تجمع در پشت در اصلی شعارهایی را در محکومیت حرکتهای خشونتطلبانه نسبت به دانشجویان سر دادند. در این میان شعارهایی با مضامین تندروانه توسط جمع محدودی که دانشجو به نظر نمیآمدند، سر داده شد که عموم دانشجویان از همراهی با آنها خودداری کردند. گروهی دیگر از دانشجویان هم که به تحریک عدهای ـ که بهعنوان دانشجو در بین جمعیت حضور داشتند ـ از مسجد خارج شدند، فریادزنان و با سردادن شعارهایی ازجمله “انصار جنایت میکند،… حمایت میکند”، “آزادی اندیشه، با… نمیشه” و… به سوی خیابان انقلاب به راه افتادند که در میان راه چندتن از اعضای دفتر تحکیم وحدت با حضور در میان آنها، هدایت آنان را بر عهده گرفتند و با سردادن شعار دانشجو، دانشجو، شعور سیاسی آنان را به محل تحصن بازگرداندند.
غائله گسترش مییابد
هراس و نگرانی مسئولان طراز اول کشور، مقامات اجرایی، فعالان سیاسی و بسیاری اقشار مردم از گسترش یافتن احتمالی درگیریهای کوی دانشگاه به سطح زندگی روزمره و اجتماعی کوچه و خیابانهای تهران بیهوده نبود.
گروههای مشکوک و ناشناخته که بعضاً در کوتاه زمان برآمده از پس بحران کوی سعی بسیار در نفوذ میان دانشجویان داشتند، به تدریج با گرفتن ابتکار عمل به دست، حیطه تظاهرات مسالمتآمیز آنان را به سطح خیابانها کشاندند.
تظاهرات روز دوشنبه دانشجویان که از ساعت ده صبح با اجتماع تدریجی آنها آغاز شد و کمکم گسترش یافت، در نخستین ساعات بعدازظهر با خروج گروهی از تظاهرکنندگان تحریک شده از دانشگاه و حرکت به سمت محدوده میدان ولیعصر ادامه یافت که با برخورد نیروهای یگان ویژه و نیز تقابل با تحرکات اجتماعات پراکنده لباسشخصیها به خشونت کشیده شد.
انتظامات دانشجویان متحصن که علیرغم تلاش بسیار نتوانستند مانع حرکت گروه های معترض و خروج آنها از دانشگاه شوند، با گرفتن دستهای یکدیگر و ایجاد زنجیره انسانی کوشیدند مانع ایجاد برخورد میان دانشجویان حاضر در داخل دانشگاه با تظاهرکنندگان بیرون محوطه دانشگاه شوند.
جمع تظاهرکنندگان که در طول مسیر افزایش مییافت حوالی ساعت ۱۲:۳۰ ظهر در خیابان انقلاب دست به راهپیمایی به سمت چهارراه و سپس میدان ولیعصر زد که در حدود ساعت ۱۳ به این منطقه رسید.
خبرنگار همشهری در صفحه دوم روزنامه به تاریخ ۲۲ تیر از این واقعه چنین مینویسد: نیروهای یگان ویژه که به اسلحه گرم، گاز اشکآور و باتوم مجهز بودند با شلیک تیرهای هوایی و پرتاب گاز اشکآور سعی کردند تظاهرکنندگان را متفرق کنند. برخورد نیروهای یگان ویژه با دانشجویان و تظاهرکنندگان که به دستگیری گروهی از آنان منجر شد به ایجاد موج جدیدی از مخالفت در دانشجویان انجامید و گروهی که مجدداً با برگشت به دانشگاه تهران در محل مسجد و داخل محوطه دانشگاه اجتماع کرده بودند با سردادن شعارهایی علیه نیروی انتظامی، دو روزنامه عصر و خشونتطلبان، خواستار حمایت مردم شدند. این راهپیمایی به مقصد میدان ولیعصر در شرایطی آغاز شد که دانشجویان مستقر در محوطه داخلی دانشگاه تهران همچنان بر تداوم تجمع در داخل دانشگاه تاکید داشتند و راهپیمایی بدون مجوز وزارت کشور در سطح شهر را غیرقانونی میدانستند .
ادامه تحرکات شورشگونه در روز دوشنبه در شرایطی انجام میشد که فرمانداری تهران با توجه به جمیع شرایط و جمعبندی از وقایع این روز، ضمن صدور اطلاعیهای انجام هرگونه راهپیمایی و تجمع یا تحصن را ممنوع و غیرقانونی اعلام کرد.
صفها شکل میگیرند
پراکندگی و تفرقه نظر میان عملکرد دانشجویان و گروههای مدافع حرکت در چارچوب قانون با گروههای دیگری که خواستار حضور در خیابانها و برهم زدن نظم موجود بودند، دیگر کاملا شکل گرفته بود. خروج غیرمنتظره برخی شرکتکنندگان در تجمع _ که به گفته دانشجویان چهرههای غیردانشجو به وضوح در میان آنان به چشم میآمدند _ از دانشگاه تهران در شرایطی انجام پذیرفت که بسیاری از دانشجویان و اعضای تشکلهای دانشجویی از رواج شعارهای توهینآمیز و اعلام مطالبات فراقانونی بهشدت نگران بودند. به گفته اینان برخی چهرههای مسئلهدار در میان دانشجویان پراکنده شده و دائما آنان را تشویق به خروج از صحن دانشگاه و تظاهرات در خیابانها میکردند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در گزارشی از صحنه درگیری میان تظاهرکنندگان با نیروی انتظامی و لباس شخصیها، این خبر را بر روی خروجی خود قرار داد: در ساعت حدود یک بعدازظهر یک دستگاه وانت نیروی انتظامی در ضلع شمال غربی میدان ولیعصر و یک دستگاه موتورسیکلت در بلوار کشاورز به آتش کشیده شد. در این لحظه تعداد تظاهرکنندگان حدود ۲۰۰ نفر بود. برخی تظاهرکنندگان میگفتند که قصد راهپیمایی به سوی صدا و سیما را دارند. از حدود ساعت ۱۳:۳۰ نیروهای ضدشورش در میدان ولیعصر و خیابانهای اطراف مستقر شدند و دو فروند هلیکوپتر پلیس با پرواز بر فراز میدان ولیعصر به هدایت نیروهای زمینی و کنترل اوضاع پرداختند… درگیریها سپس در تقاطع خیابان فلسطین و بلوار کشاورز اوج گرفت که طی آن حدود ده نفر توسط افرادی با لباس شخصی دستگیر و حدود سی نفر توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند. در این لحظه تعداد تظاهرکنندگان به حدود هزار نفر افزایش یافته بود…
تظاهرات اعتراضآمیز در سطح برخی خیابانها در حالی به چشم میخورد که اوضاع در کوی دانشگاه تهران [محل تحصن و تجمعات دانشجویان] کاملا عادی بوده و تجمعات دانشجویی در آن پایان یافته است.
آتش زدن یک خودرو بدون سرنشین نیروی انتظامی در میدان ولیعصر توسط برخی تظاهرکنندگان در بعدازظهر روز دوشنبه، جامعه دانشجویی را به این یقین رساند که رگههای متمایل به آشوبطلبی و خارج از بدنه دانشگاهی به صفوف معترضان رخنه کرده است.
روزنامه خرداد در همین تاریخ در گزارشی به نقل از خبرنگار خود و خبرنگاران ایرنا مینویسد: “دقایقی پس از حرکت تظاهرکنندگان از میدان ولیعصر به سمت بلوارکشاورز، نیروی انتظامی به منظور متفرق کردن تظاهرکنندگان از میدان ولیعصر تا نزدیکی فروشگاه قدس را به کنترل خود درآوردند و ضمن بستن خیابانهای فرعی که به بلوار کشاورز منتهی میشد، مردم را به سمت تقاطع خیابانهای فاطمی و ولیعصر هدایت کردند. به گفته شاهدان عینی در پی سرپیچی تظاهرکنندگان از تذکرات نیروهای انتظامی حدود ۱۵ دانشجو خود را سپر نیروی انتظامی کردند تا سنگ های پرتاب شده به این نیروها اصابت نکند. پلیس ضدشورش و کلاهسبزها که در میدان ولیعصر حضور داشتند ضمن استفاده از گاز اشکآور وشلیک هوایی از مردم میخواستند تا به سرعت محل را ترک کنند.”
در همین شرایط دفتر تحکیم وحدت با صدور اطلاعیهای شعارهای افراطی و راهپیماییهای بدون مجوز را قابل قبول ندانست و تصریح کرد: هرنوع استفاده از شعارهای افراطی، توهین، تهمت و نیز تجمعات و راهپیماییهای فاقد مجوز مورد قبول نبوده و تنها فرصتی را برای نیروهای آنارشیست یا نفوذی فراهم میآورد و موجب میشود حرکت به عکس خود تبدیل شود .
روزنامه صبح امروز در گزارش خبرنگار خود از حادثه روز ۲۱ تیر چنین مینویسد: در ساعت یک بعدازظهر درگیری جدیدی در حوالی خیابانهای ولیعصر و فلسطین روی داد که پس از مدت کوتاهی، جمعیت به عقب رانده شد… این در شرایطی بود که در جریان درگیریها به مغازهها آسیبهایی وارد آمد و شیشههای برخی از آنها شکسته شد که این مسئله باعث تعطیلی اکثر مغازهها از میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر شد… در حوالی ساعت ۲ بعدازظهر منطقه تحت کنترل صدها تن از انصار حزبالله و نیروهای انتظامی درآمد و این در حالی بود که ده ها نفر از تظاهرکنندگان نیز دستگیر شده بودند… تظاهرکنندگان در حوالی مخبرالدوله سه دستگاه اتوبوس و یک آمبولانس و یک اتومبیل تویوتا را به آتش کشیدند. آنان همچنین شیشههای دو بانک را شکستند و سپس به سوی سرچشمه و بهارستان به راه افتادند .
روایت روزنامه انتخاب هم تفاوت عمدهای با گزارشهای همتایان خود ندارد. انتخاب هم به نقل از گزارش خبرنگار خود و خبرگزاری ایرنا مینویسد: ساعت از ۱۲ ظهر گذشته بودکه گروهی از دانشجویان تحریک شده به سوی در اصلی دانشگاه حرکت کردندو انتظامات دانشجویی نتوانست مانع حرکت آنها شود. آن سوی درها گروهی نیز در خیابان انقلاب راهپیمایی میکردند و شعار میدادند. دانشجویان داخل دانشگاه که گمان میکردند آنها از گروههای فشار هستند،شعارهایی علیه گروههای فشار سر داده و به سوی در دانشگاه هجوم آوردند. آنها سعی در شکستن درها و خروج از دانشگاه را داشتند که گروههای انتظامات دانشجویی با سعی فراوان مانع این کار شدند و با گرفتن دستهای یکدیگر به صورت زنجیرهای راهی باریک ساختند تا دانشجویان خارج از دانشگاه تک تک وارد دانشگاه شوند. راهپیمایان در میدان ولیعصر در مقابل نیروی انتظامی که خواستار پایان راهپیمایی شده بود اقدام به پرتاب سنگ کردند… به آتش کشیدن خودرو نیروی انتظامی در میدان ولیعصر با مخالفت جمعی از راهپیمایان مواجه شد…
خبرنگار روزنامه ابرار با قرائتی دیگر و از منظری متفاوت به حادثه دوشنبه پرداخت و چنین نوشت: حدود ساعت ۱۰:۳۰ صبح شرکتکنندگان در تجمع دانشگاه تهران با چوب، سنگ و میلههای آهنی ضمن حمله به اماکن عمومی، ادارات و بانکها اقدامات تحریکآمیز خود را ادامه دادند. نیروی انتظامی مستقر در محل با غیرقانونی خواندن تجمع آشوبگران از آنان خواست تا به تجمع خود پایان دهند. درست در همین هنگام تعدادی دختر و پسر جوان که ظاهری نامناسب داشتند به داخل دانشگاه تهران هجوم بردند و موکتهای محل برگزاری نماز جمعه و دیگر اشیای موجود در مکان یادشده را به آتش کشیدند.
دامنه آشوب و برخوردهای خیابانی آرام آرام به نقاط دیگر شهر از جمله میادین اصلی همچون ولیعصر، امامخمینی، بهارستان و فردوسی کشیده شد، به طوری که با تحرکات خزنده آشوبگران این نقاط شهر به حال نیمهتعطیل درآمد. موضوع به آتش کشیدهشدن متعلقات محل برگزاری نماز جمعه تهران واقع در دانشگاه توسط تظاهرکنندگان، مقولهای بود که مسئول خبری روزنامه رسالت هم با درج گزارشی به آن پرداخته بود. رسالت در شماره مورخ ۲۲ تیر به نقل از خبرنگار خود نوشت: آشوبگران کلیه پتوها و زیراندازهای نمازگزاران و همچنین سردر اصلی دانشگاه تهران را به آتش کشیدند. آقای جواد مقصودی سرپرست ستاد نماز جمعه تهران در گفتگو با خبرنگار ما تعرض آشوبطلبان به محل برگزاری نماز جمعه را اقدام علیه مقدسات دینی دانست و گفت: این تعرض قطعا کار ضدانقلاب است و میخواهند با این کار وجهه دانشجویان مسلمان ما را نزد ملت شریف و انقلابی ایران مخدوش کنند. وی میزان خسارت وارده به محل برگزاری نماز جمعه تهران را حدود بیست میلیون تومان ذکر کرد. ادعای “تعرض به محل برگزاری نمازجمعه” البته هیچگاه ثابت نشد و برخی دانشجویان و نیز بعضی مسئولان دانشگاه تهران در گفتوگوها و با انتشار اخبار بعدی بر این نکته پای فشردند که صرفاً چند تکه موکت و پتو، آن هم برای خنثیکردن گاز اشکآور آتش زده شد.
تولدی در دل آتش
فضای پرتنش عصر دوشنبه همزمان بود با شکلگیری یک نهاد دانشجویی که میکوشید به مدنیترین شکل ممکن، بحران را مدیریت کرده و ضمن ختم ماجرا، مطالبات دانشجویان را نیز پیگیری نماید. بعد از اعلام آمادگی دفتر تحکیم برای واگذاری مسئولیت به نمایندگان منتخب دانشجویان ـ که در جریان دیدار معین با دانشجویان در کوی هم مطرح شده بود ـ دانشجویانی که در تحصن روز دوشنبه در مسجد دانشگاه شرکت داشتند، عصر همان روز، به تفکیک دانشگاههایشان در محل خاصی در محوطه دانشگاه تجمع کردند، افرادی نامزد نمایندگی شدند، سخنرانی کردند و همانجا انتخابات برگزار شد. درحال برگزاری انتخابات، درگیریها در اطراف دانشگاه اوج گرفته بود و از خارج دانشگاه به سمت محوطه داخلی گاز اشکآور پرتاب میشد. دانشجویان برگزیده که نهاد جدیدالتأسیس را “شورای منتخب متحصنین” نامگذاری کرده بودند از همان دقایق و در همان شرایط مدیریت را به دست گرفتند.
درخصوص نحوه عملکرد این شورا، برخی اعضای آن، اقدامات و اطلاعیهها و درنهایت روند انحلال آن در بخشهای دیگر ویژهنامه، مطالبی درقالب گفتوگو و انتشار مکتوبات و بیانیههای شورا درج شده است.
وقوع درگیریهای گسترده در سطح شهر به ساعات میانی روز دوشنبه محدود نماند و شامگاه همین روز هم خیابانهای اطراف دانشگاه تهران صحنه درگیریهای پراکنده دانشجویان با نیروهای مهاجم لباس شخصی و نیروی انتظامی بود. برخی نیروهای وابسته به گروههای فشار در دستجات ۱۵ـ۱۰ نفره با مانوردادن با موتورسیکلت در خیابانهای اطراف دانشگاه و در مسیر دانشگاه به کوی کاملاً قابل مشاهده بودند. جوانی و کمسن و سالی برخی از آنان چنان چشمگیر بود که تعجب رهگذران را برمیانگیخت.
در ناآرامیهای دوشنبه شب که مرکز آن اطراف دانشگاه تهران بود بخشی از خیابان انقلاب در محدوده تقاطع چهارراه ولیعصر تا میدان انقلاب به صحنه زد و خورد، آتش زدن لاستیک، پتو، مقوا و پرتاب گاز اشکآور تبدیل شد. بر اساس گزارش روزنامهها گروهی از تظاهرکنندگان به محوطه داخلی دانشگاه تهران رفتند و برخی برای خنثی کردن گاز اشکآور به آتش زدن پتوهای داخل محوطه برگزاری نماز پرداختند.
در تمامی خیابانهای اطراف دانشگاه لباسشخصیها ـ که نوعاً پیراهنهای سفید و شلوارهای تیرهرنگ پوشیده بودند ـ با باتوم، دستبند و بعضاً مجهز به اسلحه کمری حضور داشتند و گروهی از مهاجمان در پشت در دانشگاه در صدد ورود به محوطه دانشگاه بودند، اما دانشجویان با بستن در و پرتاب سنگ و چوب از ورود آنان جلوگیری میکردند. در درگیریهای دوشنبه شب به گفته شاهدان عینی و گزارش برخی روزنامهها بیش از هفتاد تن ازمجروحان حادثه در مسجد دانشگاه به دلیل مشکلات تنفسی ناشی از استنشاق گاز اشکآور، ضربات باتوم و اصابت گلوله پناه گرفته بودند که به دلیل عدم وجود امکانات دارویی و پرستاری، برخی دانشجویان پزشکی در صدد انجام کمکهای اولیه برآمدند.دانشجویان معتقد بودند چون ورود نیروهای نظامی به دانشگاه ممنوع است مهاجمان لباس شخصی و مسلح میخواهند وارد دانشگاه شوند.
به علت شلیک تعداد زیادی گاز اشکآور به درون دانشگاه فضای دانشگاه پر از گاز شده بود که به همین دلیل حاضران در دانشگاه با تخریب بوفهای در دانشکده هنرهای زیبا چوبهای آن را برای دفع اثر گاز اشکآور آتش زدند. همچنین چند تکه موکت و پتوی متعلق به جایگاه نمازجمعه نیز به همین منظور به خیابانهای مجاور جایگاه کشانده و آتش زده شد، اما همانطور که بعدها در برخی گزارشهای مسئولان دانشگاه تهران هم تصریح شد، هیچ تعرضی به جایگاه نشد و آسیبی به تریبون نرسید. چندین نفر از دانشجویان که بر اثر هجوم نیروهای ضدشورش آسیب دیده بودند، در مسجد دانشگاه مورد مداوا قرار گرفتند و بعضی هم بعد از تشخیص پزشک توسط آمبولانس به بیمارستان منتقل شدند.
درگیری نیروهای مهاجم با مردم و گروههای دانشجو در خیابانهای فلسطین، ابوریحان، قدس، فخررازی، دانشگاه، ۱۲ فروردین، ۱۶ آذر و میدان انقلاب تا حدود ساعت ۲۱ ادامه داشت. به تدریج در حدود ساعت ۲۱:۱۵ درهای شمالی، شرقی و غربی دانشگاه به روی دانشجویان باز شد و اعضای تحکیم وحدت و برخی اعضای شورای متحصنین مستقر در داخل دانشگاه از دانشجویان خواستند بدون درگیری از دانشگاه خارج شوند. زخمیها با حدود ۱۵ آمبولانس به بیمارستان منتقل شدند و عدهای از دانشجویان اعلام کردند تا پایان تخلیه مجروحین در داخل دانشگاه حضور خواهند داشت.
روز دوشنبه به موازات بروز درگیریهای خیابانی و اوجگیری تعارض میان دانشجویان و نیروهایی که بعضاً با استفاده از قالبهای دانشجویی میکوشیدند سقف مطالبات دانشجویان را به خواستهای گستردهتر از مسائل مورد نظر آنان گره بزنند، دو رخداد بسیار مهم دیگر عرصه سیاست جامعه ایران را تحت تأثیر قرار داد: نخست دیدار مهم مقام رهبری با جمع کثیری از دانشجویان و اقشار مختلف مردم که در این دیدار،آیتالله خامنهای به تشریح دیدگاههای خویش در زمینه تهاجم به کوی و حواشی بعدی پرداخت و دیگری خبر انتشار نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیسجمهوری در خصوص بحران چندروزهای که دامنگیر کشور شده بود. در جریان دیدار مقام رهبری با مردم، نکاتی مطرح شد که در ادامه بعضاً به فرازهایی از آنها اشاره میشود. متن کامل سخنان مقام رهبری در بخش مربوط به سخنرانیها و اخبار (راویان اخبار) درج شده است.
?مطلبی که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن من را مشغول کرده است، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ قلب مرا جریحهدار کرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و ماوا و مسکن یک جمعی،به خصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت به هیچوجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. جوانان این کشور _ چه دانشجویان و چه غیردانشجویان _ فرزندان من هستند و هرگونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هرکسی بوده، فرق نمی کند، چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلف می کنند، باید با آنان برخورد بشود، اما کسی که تخلفی نکرده است، کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی نسبت به او انجام گرفته است.
?این که صد نفر یا دویست نفر از کوی دانشگاه خارج شدند و حرفهایی زدند و شعارهایی دادند، بهانه ومجوزی نمیشود برای اینکه کسانی در هر لباس و یا هر نامی، وارد آن محیط بشوند و کارهای ناروایی انجام بدهند.
?آنطوری که نقل کردهاند، بعضی با آوردن نام مقدس یاحسین و یازهرا وارد اتاق دانشجوی بسیجی یا دانشجوی جانباز بشوند و او را از خواب بیرون بیاورند، یا آنطور حوادثی را به وجود بیاورند، آیا این درست است؟! اینها قلب را میفشارد.
?حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید، دشمن را خوب بشناسید، مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید، غریبههایی که خود را در لباس خودی در همه جا داخل میکنند، اینها را بشناسید، دستهای پنهان را ببینید. هیچکس به خاطر غفلت ستایش نمیشود. هیچکس به خاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمیشود. اگر بر آدم غافل ضربهای وارد شد، اول کسی که مسئول و مذموم است، خود اوست، مراقب باشید.
?وقتی هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فورا استفاده خواهد کرد. بارها گفتهام، باز هم تکرار میکنم، من معتقدم که جوان مملکت بایستی در همه میدانها حضور و آمادگی داشته باشد، منتها با انضباط. اینگونه حرکاتی که ملاحظه شد کسانی به دانشگاه حمله کنند، ناشی از بیانضباطی است. با هر نامی انجام بگیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام بگیرد، غلط است، اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام بگیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام که در اجتماعات کسانی که مخالفند، هیچکس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد، چون این، دشمن را خوشحال میکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمیکنند؟! حتی اگر یک چیزی که خون شما را به جوش میآورد، مثلا فرض کنید اهانت به رهبری کردهاند، باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس من را هم آتش زدند ویا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوانی و مومن و حزباللهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والا حالا فرض کنید یک جوان، یا یک دانشجوی فریبخوردهای هم حرفی زد و کاری کرد، چه اشکالی دارد؟ من از او صرفنظر میکنم.
?این عناصر داخلی حقیر، این عناصر سیاسی مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدی بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند، اینها هم بدانند که اشتباه کردند، در همین قضیه هم اشتباه کردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان رامشخص کردند.
?یک نکته هم به این خط و خطوط سیاسی عرض کنیم، آقایانی که سردمداران خطوط سیاسی و گرایشهای سیاسی هستند، حالا برسید به این حرفی که ما میگوییم، شما خودیها وقتی سر قضایای بیهوده این طور با هم درگیر میشوید، دشمن سوءاستفاده میکند، بفرمایید، این یک نمونه، دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! اختلافات سلیقهای و سیاسی را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یکطور فکر کنند، اما برای کار سیاسی و درگیری سیاسی، حدی قائل بشوید و یک خط قرمزی بگذارید، بی حساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آنقدر مشغول شوید که به دشمن اجازه بدهید اینطور بیاید وداخل این میدانها بشود. سر این قضیه قانون مطبوعات، سر قضایای گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایی به راه افتاد! همهاش مسائل خط و خطوط! برای چه؟ برای اینکه یک قانونی دارد در مجلس تصویب میشود؟
در پی موضعگیری مقام رهبری در محکوم دانستن حوادث کوی و توصیه ایشان به دانشجویان برای حفظ هشیاری، نیروی مقاومت بسیج با صدور اطلاعیهای بر آمادگی بسیجیان در بر سر جای خود نشاندن آنان که امنیت ملی ایران را هدف قرار دادهاند تأکید کرد.
نامه به “سید بزرگوار”
برخلاف سخنان و اعلام موضع مقام رهبری که تقریباً در تمام نشریات روزانه منتشر شد، نامه ۲۴ فرمانده سپاه پاسداران هم که در همان روزهای بحران خطاب به رئیسجمهوری ارسال شده بود صرفاً در معدودی از روزنامهها (ازجمله کیهان و جمهوری اسلامی) منتشر شد.
متن کامل نامه و اسامی فرماندهان امضاکننده آن به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه از نظر خوانندگان میگذرد:
ریاست محترم جمهوری حضرت حجتالاسلاموالمسلمین جناب آقای سیدمحمد خاتمی
با عرض سلام و خسته نباشید به استحضار میرساند:
بهدنبال حوادث اخیر به عنوان مجموعهای از خدمتگزاران دوران دفاع مقدس ملت شریف ایران وظیفه خود دانستیم مطالبی را خدمت حضرتعالی دانشمند ارزشمند عرضه بداریم. امیدواریم با سعه صدر و شعار ارزشمند توأم با سیرهای که تبلیغ میفرمایید (شنیدن هر سخن و ایده ولو مخالف) به این موضوع که شاید درد هزاران زجر کشیده انقلاب باشد که امروزه بدور از هرگونه خط و خطوط با چشمی نگران، مسائل و حوادث انقلاب را مینگرند و سکوت، مسامحه و سادهانگاری مسئولین که از برکت خون هزاران شهید بر مسند نشستهاند متحیر و متعجبند.
جناب آقای خاتمی، قطعاً همه ما حضرتعالی را انسانی وارسته، انقلابی، متدین و دارای ریشه عمیق دینی در حوزه و دلسوز به انقلاب دانسته و میدانیم، اما نحوه برخورد با حوادثی که همه ما شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم و در اولویت قرار دادن پیگیری برخی اشتباهات و تخلفات و بزرگ کردن آنها در مقابل عدم توجه و یا کوچک جلوه دادن برخی دیگر از همین نمونه قانونشکنی و هتک حرمت و فشار، باعث شده است جریانهای معاند با انقلاب گستاختر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظهکارانه و با دلزدگی توام با ناامیدی، هر روز تحقیر شده و به ثمره این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر میگزند.
جناب آقای رئیسجمهور، حمله به کوی دانشگاه همانطوری که رهبر بزرگوار و مظلوم این انقلاب فرمودند امری ناپسند، زشت و بد بود و علیرغم اینکه سختترین و تندترین برخوردها با آن انجام پذیرفت اما همه مردم به دلیل ناپسندی عمل انجام شده این برخوردها را پذیرفته و بر آن صحه گذاردند، اما سئوال مهم و پرابهام این است که آیا فاجعه فقط همین بود؟
صرفاً همین موضوع قابل پیگیری و توجه و اعتراض و تحصن است که چند وزیر به خاطر آن استعفا دهند، شورای امنیت تشکیل جلسه بدهد و گروه تحقیق تشکیل گردد، اما آیا حرمتشکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کمنظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مومن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار دهها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟
جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عدهای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه شهید مطهری در حرکتند، بچههای کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سئوال میکردند غیرت شما کجا رفته است!
جناب آقای رئیسجمهور، امروز وقتی چهره رهبر معظم انقلاب را دیدیم مرگ خودمان را از خداوند طلب کردیم چونکه کتفهایمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو باید ناظر پژمرده شدن نهالی باشیم که حاصل ۱۴ قرن سیلی و زجر شیعه و اسلام است.
جناب آقای خاتمی، شما خوب میدانید، در عین توانمندی بهخاطر مصلحتاندیشی دوستان ناتوانیم. چه کسی است که نداند امروز منافقین و معاندین دسته دسته به نام دانشجو به صف این معرکه میپیوندند و خودیهای کینهجو و منفعتطلب کوتهنظر آتشبیار آن شدهاند و برای تهییج آن، از هر سخن و نوشتهای دریغ نمیکنند؟
جناب آقای خاتمی، تا کی با اشک بنگریم و خون دل بخوریم و با هرج و مرج و توهین، تمرین دموکراسی کنیم و به قیمت از دست رفتن نظام صبر انقلابی داشته باشیم؟
جناب آقای رئیسجمهور، هزاران خانواده شهید و جانباز و رزمنده به شما رای دادند که رای آنها مدال سینه شماست. آنها از شما انتظار برخورد منصفانه با این مسائل را دارند و ما امروز رد پای دشمن را در این حوادث به خوبی میبینیم و قهقهه مستانه را میشنویم. امروز را دریابید که فردا خیلی دیر است و پشیمانی فردا غیرقابل جبران است.
سیدبزرگوار، به سخنرانی به ظاهر دوستان و خودیها در جمع دانشجویان بنگرید، آیا همه آن گفتهها تشویق و ترغیب به هرج و مرج و قانونشکنی نیست؟
آیا معنای سال امام (ره) همین بود؟ آیا به همین صورت میتوان میراث گرانبهای او را حفظ کرد و آیا بیتوجهی تعداد اندکی به نام حزبالله مجوزی است برای شکستن سر هر متدین و هتک حرمت آن؟
جناب آقای خاتمی، رسانهها و رادیوهای دنیا را بنگرید، آیا صدای دف و دهل آنها به گوش نمیرسد؟
جناب آقای رئیسجمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آنقدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست.
در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم.
فرماندهان و خدمتگزاران ملت شریف ایران در دوران دفاع مقدس: غلامعلی رشید ـ عزیز جعفری ـ محمدباقر قالیباف ـ قاسم سلیمانی ـ جعفر اسدی ـ احمد کاظمی ـ محمد کوثری ـ اسدالله ناصح ـ محمد باقری ـ غلامرضا محرابی ـ عبدالحمید رئوفینژاد ـ نورعلی شوشتری ـ دکترعلی احمدیان ـ احمد غلامپور ـ یعقوب زهدی ـ نبیالله رودکی ـ علی فدوی ـ غلامرضا جلالی ـ امین شریعتی ـ حسین همدانی ـ اسماعیل قاآنی ـ علی فضلی ـ علی زاهدی ـ مرتضی قربانی.
رئیسجمهوری درپی دریافت نامه، در پاسخ به فرماندهان سپاه ضمن تلخخواندن وقایع پیش آمده اظهار امیدواری کرد “کمیته رسیدگیکننده به موضوع با درایت مسئله را به پیش ببرد؛ آنگونه که به یاری خداوند مسائل به نفع اسلام و کشور و مصلحت انقلاب حل شود و با رسیدگی دقیق به جریانات انشاءالله به نتیجه مطلوبی خواهیم رسید.”
پرده دیگری از نمایش
بیگمان انتظار همگان بر این بود که با موضعگیری مقام رهبری در نکوهش انگیزههای بحرانسازان و ضرورت خاتمه یافتن هرچه سریعتر تظاهرات و آشوبهای خیابانی، تهران، سهشنبه خود را با آرامش و با پشت سر گذاردن خستگی چندین روز التهاب و ناآرامی آغاز کند، اما در عمل سیر حوادث به گونهای دیگر رقم خورد. علیرغم تأکید همه مقامات دولتی، فعالان دانشجویی، چهرههای سیاسی و دانشگاهی، احزاب، فعالان سیاسی متعلق به طیف مخالفان قانونی نظام و… بر ضرورت پایانپذیری تجمعات، درگیریها و بازگشت آرامش به جامعه، پارهای ناآرامیها و گسترش آن در برخی خیابانها، این پرسشها را بیش از پیش وسعت بخشید که به راستی هدف از ادامه دادن به درگیریها و تنشها، اقدامی به منظور مقابله با دولت خاتمی و فلجکردن عملکرد اصلاحطلبان در راستای تداوم فعالیت رئیسجمهوری نیست؟ آیا به راستی شایعه کودتا علیه دولت که پیش از آن، گاه به گاه در این جمع و آن محفل از احتمال وقوع آن سخن شنیده میشد، بار معنایی خود را در تحرکات مشکوک و تخریبی ادامهدار در خیابانها یافته است؟ چه کسانی از ادامه آشوب سود میبرند؟…
سهشنبه ۲۲ تیر پرده دیگری از نمایش آشوبهای خیابانی به اجرا درآمد. از صبح همین روز بار دیگر تظاهرات پراکنده در اطراف دانشگاه تهران از سر گرفته شد و دامنه آن به میدان ولیعصر، خیابان ولیعصر، میدان انقلاب، بلوار کشاورز، خیابان سعدی، خیابان جمهوری، خیابان کارگر و برخی خیابانها و مناطق مرکزی شهر ازجمله لالهزار، میدان امام، بهارستان و بازار تهران گسترش یافت. در جریان این درگیریها یک دستگاه اتوبوس در میدان انقلاب به آتش کشیده شد و خساراتی نیز به مغازهها و مجموعههای تجاری وارد آمد. روز سهشنبه رسماً شعارهای علیه رئیسجمهوری از جمله شعارهایی بود که در لابهلای شعارهای بعضاً اهانتآمیز تظاهرکنندگان علیه برخی افراد و نهادهای حکومتی شنیده میشد. دانشگاه تهران در این روز با بسته بودن درهایش و حضور نیروهای ضدشورش در اطراف نردههای آن خبر از تحت کنترل قرار گرفتن خود توسط نیروی انتظامی میداد. در طول خیابان سعدی و برخی دیگر از خیابانها، گروههایی از نیروهای لباس شخصی با شعار حزبالله، ماشاءالله توجه عابران را به خود جلب میکردند. در گفتوگوها و نقل اخبار توسط دانشجویان، تظاهرکنندگان و گروههایی از مردم، نام برخی اماکن و چند مسجد در بعضی مناطق تهران ـ ازجمله خیابان جمهوری، میدان هفتمتیر، خیابان آزادی، میدان انقلاب و… ـ به گوش میرسید که بنا به گفتهها، محل سازماندهی برخی گروههای شبهنظامی و لباسشخصی بود.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در همین روز گزارش داد: بسیاری از صاحبان اماکن تجاری و کسبه برخی از خیابانهای تهران که از ساعاتی قبل در این مناطق شاهد درگیری گروهی اخلالگر و نیروهای مقابلهکننده بودند، مغازههای خود را به حالت تعطیل و نیمهتعطیل درآوردهاند.
مقارن ظهر سهشنبه خیابان ولیعصر از میدان منیریه به سمت شمال بر روی اتوبوسهای شرکت واحد بسته شد و مردم به ناگزیر پیاده این مسیر را طی میکردند. بر اساس گزارش مندرج در روزنامه خرداد، در خیابان لبافینژاد (امیراکرم سابق) عدهای با لباس شخصی با استفاده از زنجیر، چاقو و باتوم ضمن ایجاد رعب و وحشت برای عابرین، معترضین را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. همچنین عدهای لباس شخصی که اکثراً جوان بودند، خیابانهای فرعی منتهی به خیابان انقلاب را بسته و رفت و آمد افراد را کنترل میکردند. این افراد که مجهز به چوب و میلههای آهنی بودند، کنترل خودروها را بر عهده گرفته بودند.
خبرنگار روزنامه رسالت هم در همین روز گزارشی از درگیریها منتشر کرد که در بخشی از آن چنین آمده بود: اخلالگران در چند نقطه تهران از جمله خیابانهای ولیعصر، کارگر، انقلاب، جمهوری و فاطمی دست به آشوب زدند و با ایجاد راهبندان به مردم حمله کردند. دفتر تحکیم وحدت اعلام کرد هرگونه حرکت افراطی و خارج از روال قانونی مورد تایید نبوده و مسئولیت هرگونه عملکرد غیرقانونی به عهده خاطیان است. گروهی از آشوبگران برای ایجاد جو ناآرامی در کشور حوالی ظهر دیروز با سر دادن شعارهایی علیه نظام و مسئولان اقدام به آتش زدن لاستیک در خیابان فلسطین، بلوار کشاورز و میدان ولیعصر کردند. با پرتاب سنگ توسط اخلالگران شیشههای برخی از مغازهها و بانکها شکسته شد و کف خیابانها و میدان ولیعصر مملو از سنگ شده بود.
روزنامه انتخاب نیز ضمن درج گزارشی مشروح از درگیریهای روز سهشنبه نوشت: فرمانداری تهران روز دوشنبه با انتشار اطلاعیهای هرگونه راهپیمایی و تحصن را در روز سهشنبه منع کرد. در همین حال شورای منتخب متحصنین نیز با صدور اطلاعیه شماره یک خود از کلیه دانشجویان و مردم خواست تا از حضور در تجمعات پراکنده خیابانی اکیداً خودداری کنند. در ساعت ۴۵/۱۱ حمله نیروهای انتظامی به تجمعکنندگان مستقر در خیابان انقلاب با گاز اشکآور آغاز شد و برخی به خیابانهای جنوبی مقابل دانشگاه تهران، ابوریحان، فخررازی و ۱۲ فروردین گریختند، اما مجدداً به سوی در اصلی دانشگاه تهران به حرکت درآمدند و این تعقیب و گریز سرانجام با عقبنشینی اخلالگران خاتمه یافت. در روز سهشنبه بازار تهران و خیابان ۱۵ خرداد شاهد درگیری و زد و خورد بود.
بحران ادامه دارد
دامنه بحران در روز سهشنبه خاتمی را ناگزیر به گفتگوی مستقیم با مردم کرد؛ هرچند غیرحضوری و از پشت مونیتور تلویزیونی.
رئیسجمهوری در پایان جلسه کمیته ویژه شورای عالی امنیت ملی برای پیگیری حوادث کوی دانشگاه تهران، بر مقابله جدی دولت با جریانات آشوبطلب تأکید کردو اظهار داشت: حادثهای که پنجشنبه شب رخ داد، بعد از یکی دو روز،جریانی انحرافی در آن پیدا شد و به نظر من این جریان هدفش لطمه زدن به اصل نظام و ایجاد تشنج در جامعه است. خوشبختانه جامعه دانشجویی برائت خود را از این جریان اعلام کرد زیرا رفتارهای انجام شده با هیچیک از موازین سازگار نیست. علاوه بر آن مشخص شد که عدهای از دستگیرشدگان دانشجو نیستند و قطعاً سوءاستفادهای از این جریان میشود.
رئیسجمهوری با تاکید بر این که امنیت کشور و شهروندان برای دولت و کمیته ویژه جدی است، اظهار داشت: “من از مردم که این روزها تا حدودی آرامششان در بعضی از نقاط تهران به هم خورد معذرت میخواهم و اطمینان میدهم که این حرکتها ادامه پیدا نکند و از ملت شریف ایران خواهش میکنم هرچه بیشتر از این جریانات دور باشند تا دولت راحتتر در این زمینه عمل کند.”
نهادهای بلندپایه نظام به ویژه نهادهای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات در روزهای پس از وقوع حادثه کوی و شیوع تظاهرات و تنشهای خیابانی، رسماً از طرف شورای عالی امنیت ملی موظف به بررسی و تحقیق پیرامون علل و عوامل بروز این حوادث شده بودند. در همین زمینه وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیهای پیرامون حوادث یادشده ضمن خاطرنشان کردن این نکته که اطلاعات به دست آمده حکایت از تلاش برنامهریزی شده برخی گروهکهای ضدانقلاب برای سوءاستفاده از جریانات اخیر دارد تصریح کرد: بر اساس اعترافات دستگیرشدگان برخی از افراد و گروهکهایی که در آشوبهای اخیر نقش فعالی داشتهاند، از خارج از کشور پشتیبانی و هدایت میشدهاند و به طور مستمر به شمارهحسابهای مشخصی برای آنان پول واریز میشده است.
وزارت اطلاعات همچنین با صدور اطلاعیهای دیگر نکات تازهای را در خصوص پرونده ناآرامیهای تهران و واقعه کوی به اطلاع مردم رساند. در بخشی از این اطلاعیه آمده بود: “… درباره آقای منوچهر محمدی، یکی از دستگیرشدگان که نقش موثری در ایجاد آشوبهای اخیر داشته است، اعلام میگردد:
1ـ نامبرده طی سالهای گذشته تحتتأثیر هدایت و حمایت عناصر ضدانقلاب به منظور زمینهسازی برای فعالیتهای سوء و غیرقانونی اقدام به راهاندازی تشکلهای غیرقانونی سازمان دانشجویان روشنفکر ایران، کمیته دفاع دانشجویان از زندانیان سیاسی و اتحادیه ملی دانشجویان و فارغالتحصیلان نموده است.
۲ـ در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۷ نامبرده به همراه فرد دیگری به نام غلامرضا مهاجری در ادامه ارتباطات قبلی با هدایت و کمک برخی عناصر و گروهکهای ضدانقلاب و سازمانهای به اصطلاح حقوق بشری غربی به ترکیه، آمریکا و برخی کشورهای دیگر سفر کرده است.
۳ـ نامبردگان طی اقامتی چهارماهه در کشورهای مزبور نشستهای متعدد خصوصی و محفلی با ضدانقلاب و افراد وابسته به سازمانهای به اصطلاح حقوق بشر غربی داشته و در این مدت سیاستها و خطمشیهای جدیدی را برای استمرار فعالیتهایشان دریافت کرده بودند.
۴ـ برخی از آخرین اهداف و برنامههای دیکته شده از سوی ضدانقلاب به وی، عبارت است از:
الف: راهاندازی اتحادیه ملی دانشجویان و فارغالتحصیلان به منظور تاثیرگذاری بر جریانات دانشجویی و برپایی تحصن و اجتماعات به بهانههای مختلف و زمینهسازی برای موجسواری و سوءاستفاده از حرکتهای دانشجویی.
ب: فعال کردن نسل جوان در راستای تفکرات سلطنتطلب.
ج: ترویج خط خشونت و درگیری با هدف ایجاد بحران و تشنج در کشور که در ایجاد و دامن زدن به وقایع خشونتآمیز از جمله درگیری در احمدآباد، پارک لاله و وقایع اخیر نقش آنها محرز گردیده است…”
سهشنبه، روز دانشجویان نیست
ساعات سهشنبه با فراز و فرودهای درگیریهای خیابانی همچنان پیش میرفت و نگرانی مسئولان سیاسی، مقامات مملکتی، فعالان دانشجویی و… در خصوص تداوم آشوبها همچنان ادامه داشت. در همین روز شورای منتخب متحصنین ـ که برگزیدگان نمایندگان دانشگاههای تهران به منظور سر و سامان دادن به مطالبات دانشجویان کوی و پیگیری حقوق و درخواستهای آنان بودند ـ با صدور اطلاعیه شماره یک خود از دانشجویان و مردم خواستند برای جلوگیری از بدنام شدن حرکت پاک و مخلصانه دانشجویی ـ مردمی از حضور در تجمعات پراکنده خیابانی اکیداً خودداری کنند. این شورا همچنین خواستهای هفتگانه دانشجویان آسیبدیده در جریان حوادث کوی را بدینترتیب برشمرد: “عزل فرمانده نیروی انتظامی (سردار لطفیان)، تفویض اختیارات نیروی انتظامی به وزارت کشور بدون قید و شرط، متلاشی کردن محافل و گروههای فشار و اخراج عوامل آنها از نهادها و سازمانهای انتظامی و نظامی، محاکمه علنی مسببین جنایات کوی، تحویل اجساد شهدای دانشجوبه دانشجویان، اعاده کامل حیثیت دانشگاه از طریق عذرخواهی شورای عالی امنیت ملی و رفع توقیف از روزنامه سلام.”
هرچند نمایندگان برگزیده دانشجویان در اطلاعیه خود سخن از تحویل اجساد شهدا رانده بودند، ولی بررسی دقیق و تحقیقات مسئولین مرتبط با حادثه کوی در همان روزهای نخست معرف این نکته بود که در جریان کوی فقط یک نفر (عزت ابراهیمنژاد) کشته شده و صرفاً بیخبری از وضعیت بسیاری از مجروحان یا مفقودان حادثه ـ که بعضاً به شهرستانهای زادگاه خود بازگشته یا بازداشت موقت شده بودند ـ برای دانشجویان این گمان را فراهم آورده که تعداد قربانیان حادثه کوی بیش از یک نفر است.
گسترش درگیریها و وسعت تخریبها در دو روز دوشنبه و سهشنبه، به اتخاذ موضع دیگری توسط مقام رهبری در ساعات پایانی روز سهشنبه انجامید. در پیام ایشان آمده بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت رشید و غیور ایران! مردم عزیز تهران! دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهکهای سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربدهجویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شدهاند. دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کردهاند انقلاب و مردم مومن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنهانگیزی خود، راه سلطه امریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند. گروهکهای وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود گمان کردهاند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشتهاند و به خیال باطل خود میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند، ولی غافل از اینکه ملت مومن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی، آنان را بهشدت منکوب خواهد کرد. به مسئولان در دولت و بخصوص مسئولان امنیت عمومی تأکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را در جای خود بنشانند و بیشک کسانیکه چشم به فتنهانگیزیهای این روسیاهان دوختهاند، مأیوس خواهند شد. ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیاری مراقب حرکات دشمن باشند و بهطور کامل با مأموران همکاری کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خودفروخته دشمن تنگ نمایند و بخصوص فرزندان بسیجیام باید آمادگیهای لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنهای که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.
تأیید اسلام و مسلمین را از خداوند متعال مسئلت میکنم.
سیدعلی خامنهای
سهشنبه هر چه که بود، روز دانشجویان نبود. ترکیب افراد و گروههای حاضر در تظاهرات پراکنده خیابانی، نوع شعارهای مطرح در این تظاهرات بدون برنامه و سر در گم، اعلام مخالفت جدی دانشجویان با ادامه درگیریها و… بیانگر این مطلب بود که آنان که خیابانها را در سیطره خود داشتند، دانشجو نبودند. رفتوآمدهای گروهی افراد لباس شخصی (پیاده یا با موتور)، حضور جدی دستههایی از افراد منتسب به نیروهای شبهنظامی، جایگیری نیروی انتظامی در بسیاری نقاط مرکزی شهر و… همه و همه نشانگر غلبه فضایی امنیتی ـ نظامی بر شهر بود. بهتدریج و همزمان با فرارسیدن ساعات عصر روز سهشنبه نیروی انتظامی و بسیج، کنترل اوضاع را در دست گرفتند و نیروهای ضدشورش در چهارراهها مستقر شدند. در ساعات پایانی همان شب دریادار شمخانی وزیر دفاع با حضور در یک برنامه تلویزیونی به مردم اطمینان داد که “آشوبها پایانیافته و از فردا صبح به هیچ قیمتی نخواهیم گذاشت آرامش مردم در هم بریزد.”
در همین روز (سهشنبه ۲۲تیر) شورای منتخب متحصنین با صدور دومین اطلاعیه خود، ضمن ابراز تأسف و نگرانی از بروز وقایع خشونتبار دو روز دوشنبه و سهشنبه تصریح کرد “عاملان آشوبها، همان غارتگران کوی دانشگاه” هستند که هدفی جز متوقفکردن جریان اصلاحات و دولت خاتمی ندارند.” نمایندگان منتخب دانشجویان در این شورا در اطلاعیه خود همچنین متذکر شدند که به دلیل در پیش بودن برگزاری کنکور سراسری، شورا تصمیم گرفته تا روز شنبه (۲۶تیر) به لحاظ حفظ مصالح ملی و پیشبرد روند اصلاحات، تحصنی در دانشگاه برگزار نکند.
برگزیدگان جوان شورا صدور اطلاعیه را فرصت مناسبی دانسته بودند تا ضمن مرزبندی قاطع و صریح صنف دانشجویان از اغتشاشات خیابانی، “از عموم دانشجویان متحصن و مردم فهیم و آگاه” درخواست کنند از حضور در “تجمعات خیابانی فرصتطلبان و خشونتطلبان” پرهیز کنند.
در همین روز سرانجام اجماع نظر مسئولان و مقامات کشوری پیرامون ضرورت خاتمه بحران چندروزه تهران، به طرح پیشنهاد ودعوتی از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی انجامید مبنی بر برپایی یک تجمع سراسری در روز چهارشنبه (۲۳ تیر) در دانشگاه تهران تا این تجمع کانون و فصلالخطاب پایان یافتن بحرانهای یک هفتهای پایتخت قرار گیرد.
سازمان تبلیغات اسلامی روز ۲۲ تیر با صدور اطلاعیهای خطاب به مردم چنین گفت: اظهارات دردمندانه و هشداردهنده مقام معظم رهبری موجی از خروش انقلابی در اقشار مختلف جامعه پدید آورد که آمادگی خود را جهت محکوم ساختن توطئه، اعلام و انزجار و تنفر از حرکتهای موذیانه عوامل نفوذی و پشتیبانی مقام معظمله و ریاست محترم جمهوری پیرامون تلاش برای ایجاد آرامش و امنیت اعلام کنند. بر اساس این دعوت قرار شد روز چهارشنبه ۲۳ تیر ساعت ده صبح دانشگاه تهران پذیرای حضور شرکتکنندگان در راهپیمایی لبیک به مقام معظم رهبری و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد.
این دعوت به راهپیمایی مورد استقبال گروهها و احزاب سیاسی قرار گرفت و تشکلهای مختلف عموما با صدور اطلاعیه نسبت به حضور فعال در مراسم ۲۳ تیر اعلام آمادگی کردند. در صدر نهادها و سازمانهای مشوق برگزاری مراسم چهارشنبه، شورای عالی امنیت ملی قرار داشت که در روز ۲۲ تیر با صدور بیانیه شماره چهار خود از قاطبه ملت، دانشجویان، استادان، روحانیان و بسیجیان به جهت تلاش ملی در حفظ آرامش وامنیت اجتماعی” تقدیر نموده، حفظ قانون و وحدت شعار و کلمه در راهپیمایی روز ۲۳ تیر را توصیه کرد.
تجمع از نوعی دیگر
سرانجام چهارشنبه رسید؛ روزی که قرار بود گروههای مختلف مردم در دانشگاه تهران گردهم آیند و این بار با تاکید بر این نکته؛ آن طور که حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در مقام سخنران مراسم اظهار داشت: دانشجویان عزیز و اندیشمند ما به عنوان آیندهسازان کشور و رکن مهم در پیروزی و تداوم انقلاب همواره مورد احترام همه مسئولان نظام و ملت قهرمان بودهاند و خواهند بود.
“ضرورت پایبندی هرچه عمیقتر آحاد مردم حول محور ولایت ازجمله مسائلی بود که بخش قابل توجهی از متن سخنرانی این مقام حکومتی را به خود اختصاص داده بود.
روحانی با تشریح ابعاد حوادث دو روز تهران اظهار داشت: “این حوادث درس بزرگی برای همه جناحها و گروهها بود و به ما نشان داد که قواعد بازی را اول باید بیاموزیم و بدون آشنایی به قواعد بازی ورود در صحنه رقابتهای سیاسی ممکن است خطرات جبرانناپذیری را برای ما به وجود آورد. امنیت ملی و منافع ملی خطوط قرمز همه گروهها و جناحهاست و امیدوارم درس خوبی باشد. حتی در لحن سخن گفتن با یکدیگر و گفتمان با هم نیز باید لحن آن مناسب با فضای سیاسی سالم جامعه باشد. انقلاب ما در هر مقطعی وقتی فضای ناسالمی ایجاد میشود، نیاز به یک پالایش دارد و حوادث اخیر زمینه را برای پالایش جدید نظام و انقلاب ما به وجود آورد، هرچند خسارتهایی دیدیم اما در کل مایه تکامل انقلاب و سالمسازی حرکتهای انقلابی خواهد بود. با اشرار و عناصر آشوبطلب برخورد قاطع خواهد شد تا برای دیگران درس عبرت باشد.”
وی تأکید کرد که “مردم باید همچنان طی روزهای آینده نیز هوشیاری خود را بدون این که وارد هیچ صحنه عملیاتی شوند، حفظ کنند، همه در زمینه اطلاعات به وزارت اطلاعات کمک کنند و در زمینه عملیات پشتیبان نیروهای رسمی امنیتی، نیروی انتظامی و بسیج و سایر نیروها باشند.”
اجتماعکنندگان مراسم، در پایان راهپیمایی خود با انتشارقطعنامهای در شش بند بار دیگر با اعلام “حمایت و پشتیبانی از نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمانها و اهداف انقلاب با رهبر انقلاب تجدید بیعت” کردند. شرکتکنندگان در این مراسم از “حادثه تلخ شکستن حریم علم و دانش و اهانت به دانشجویان” اظهار تأسف کردند و خواستار شناسایی سریع و برخورد قاطع مسئولان مربوطه، به ویژه قوه قضاییه با عوامل و عناصر خودسر و متخلفان از حدود قانونی به ویژه مهاجمان به کوی دانشگاه در هر لباس و با هر نام برای خشکاندن ریشههای خشونت و اقدامهای غیرقانونی شدند.
تظاهرکنندگان با تأیید مفاد قطعنامه بر مراتب قدردانی خود از “خدمات شایسته نیروهای امنیتی، انتظامی و اطلاعاتی کشور” تأکید و “حرکات مشتی آشوبگر و فرصتطلب” را محکوم میدانستند.
چهارشنبه روز حضور کسانی بود که با مضمون محکومدانستن آشوبهای پایتخت، شعارهایی در حمایت از رهبر فقید انقلاب و مقام رهبری سر داده بودند. نقاط مرکزی شهر ـ منتهی به دانشگاه تهران ـ روز چهارشنبه حالت روزهای تعطیل را داشت. از حدود ساعت ۳۰/۸ صبح گروههای هماهنگ درقالب دستههای متعدد رهسپار دانشگاه تهران شده بودند و از حدود ساعت ۹ ترافیک جمعیت در خیابانهای ضلع غربی ولیعصر، چهارراه ولیعصر، میدان انقلاب و خیابانهای اطراف دانشگاه تهران، منطقه را تحتالشعاع خود قرار داده بود. گروههایی از مردم درقالب افرادی نظارهگر، حاشیهنشینی برگزیده و در پیادهروها به تماشای راهپیمایان میپرداختند. در یکی از نقاط تجمع حاجذبیحالله بخشی دیده میشد، با تفنگ دوربیندار و نیمه خودکار با نوار فشنگهای آویخته بر شانه که در میان تظاهرکنندگان راه بهسوی سر در دانشگاه میپیمود. جمعیت با شعارهای “مرگ بر امریکا، اسراییل، منافق” به داخل دانشگاه میرفتند و حضور مأموران یگان ویژه نیروی انتظامی و مأموران اطلاعاتی ـ امنیتی محسوس بود.
نکتهای که در این مراسم به چشم میآمد اندک بودن پلاکاردهایی با مضامین اصلاحطلبانه و عکسهای خاتمی در دستان تظاهرکنندگان بود. روزهای بعد در محافل دانشگاهی این خبر منعکس شد که گروهی از دانشجویان که بیانیه دفترتحکیم وحدت در اعلام همبستگی با هدف راهپیمایی را در دست داشتند و میخواستند در مراسم شرکت کنند توسط برخی گروههای بینام و نشان مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند و بعضاً توسط نهادهای امنیتی ـ انتظامی بازداشت شدهاند.
داستان نیمهتمام
هرچند سناریوی درگیریها و تشنجات خیابانی با برپایی راهپیمایی ۲۳ تیر خاتمه یافت، ولی پرونده کوی دانشگاه و ناآرامیهای بعدی آن در این روز مختومه نشد. در روزهای پس از چهارشنبه ۲۳ تیر شورای منتخب متحصنین با انتشار اطلاعیهای ضمن ارائه گزارش عملکرد و تصمیمات این شورا نگرانی خود را از دستگیریهای گسترده در روزهای اخیر اعلام و اظهار داشت: شورا در راستای تحقق یکی از خواستهای دانشجویان متحصن مبنی بر برکناری فرمانده نیروی انتظامی و بازگشت آرامش به جامعه و حفظ مصالح ملی، طی نامه سرگشادهای به فرمانده نیروی انتظامی خواستار استعفای ایشان شده است.
در این اطلاعیه اعضای شورا از کشته شدن چند شهروند ازجمله یک دختر دانشآموز به نام تامی حامیفر در جریان ناآرامیهای خیابانی خبر داده و در نهایت خواستار آزادی تمام دانشجویان بازداشت شده گردیده بودند. بهروز فرجزاده شاکر (۵۳ساله) و محمود چناراننژاد (کارمند شرکت پخش هجرت) ازجمله دیگر کشتهشدگان بودند.
در روزهای آرام پس از آن یک هفته بحرانی روزنامه قدس با انتشار خبری تحت عنوان اظهارات دو مقام امنیتی درباره حوادث کوی مبادرت به چاپ خبر مصاحبه معاونین امنیتی وزیر کشور و سیاسی امنیتی استانداری تهران کرد که به لحاظ ارزش خبری، بخشهای عمده آن در پی میآید.
رضایی بابادی معاون سیاسی امنیتی استانداری تهران در پاسخ به این سئوال که “افراد شخصی هم آیا در کنار مأموران انتظامی برای ورود به خوابگاه دانشجویان وجود داشتهاند یا نه؟” گفت: “بله، حضور داشتهاند و کاملاً هماهنگ عمل میکردهاند و آن چیزی که من دیدم و مشخص بود، مأموران نیروی انتظامی بودند که اتفاقا سرپرست ناحیه تهران بزرگ هم در جلسهای که داشتیم به آن اشاره میکنند که این افراد را در سمت چپ مستقر کرده و به طور هماهنگ عمل میکردند.”
وی در جواب سئوال دیگری در مورد نقل قولهایی درباره حضور انصار در نیروی انتظامی و صحت و سقم آن گفت: “آن چیزی که ما از نیروهای دیگر میبینیم ونحوه عملکرد آنها، اینجا آن حالت را نداشت و اساساً نیروی انصار با سایرین خیلی هماهنگ نیستند، اما اینجا همه هماهنگ بودند یعنی لباس شخصی را در حقیقت بنا به اظهار سرپرست ناحیه، پلیس شخصی داشتند که قابل بررسی است و معلوم نیست که پلیس شخصی کجای سیستم پلیسی ما وجود دارد.”
وی تصریح کرد: “نیرو با خودروهای پوششدار خاصی که معمولاً برای ضدشورش به کار میرود ابتدا وارد خوابگاه شدند و درگیری و ضرب و شتم دانشجویان آغاز شد و این مسئله آنطور که شاهد بودم نیم ساعت طول کشیده و حدود ساعت ۵ برگشتند.”
این مقام دولتی درباره وضعیت خوابگاه پس از حضور یا ورودماموران انتظامی توضیح داد: “من آنچه دیدهام اساساً درگیری بود و وقتی از خیابان دانشگاه به خوابگاه نگاه میکردم صحنههای درگیری را دیدم.”
رضایی در مورد مسلح بودن یا نبودن ماموران و تیراندازی در محیط خوابگاه گفت: “خیر، تا ساعت۲۰/۵ که من حضور داشتم در صحنه سلاح گرم نبودو فقط از باتوم و گاز اشکآور و سنگ استفاده میشد و این مسئله یعنی سنگپرانی حدود ساعت چهارونیم که نیرو حمله کرد تمام شد و دانشجویان داخل خوابگاه رفتند و نیرو، گاه به شکل تعقیب و گریز و ضرب و شتم دانشجویان عمل میکرد.”
وی افزود: “در شب درگیری من چیزی از کشته شدن افراد شاهد نبودم ولی ضرب و شتم زیاد بود.”
بلندیان معاون امنیتی وزارت کشور هم درمورد درگیریهای روز جمعه که با تیراندازی همراه بود گفت: “پنجشنبه شب که مقطع اصلی حادثه بود، به رغم وارد شدن خسارات زیادی به خوابگاه و دانشجویان، خوشبختانه در آن شب هیچ کس کشته نشد. در جمعه شب این درگیریها در مقابل دانشگاه گسترده شد و متأسفانه در این درگیریها یک نفر کشته شد.”
وی با بیان اینکه “تیراندازی که صورت گرفته بود از نظر ما مشکوک بود”، گفت: “نیروی انتظامی مامور پیگیری مسئله شدند و خوشبختانه مسئولان ردهبالای نیروی انتظامی اعلام کردهاند که سرنخهایی در رابطه با ضارب به دست آوردهاند و امیدواریم که در روزهای آینده دقیقاً شناسایی و معرفی شود.”
وی خاطرنشان ساخت: “دولت و وزارت کشور با توجه به حادثهای که اتفاق افتاده بود و بسیار تاسفآور بود نظرش این بود که به گونهای دانشجویان تسلی پیدا بکند و از اینرو به دانشجویان اجازه داد که در روزهای شنبه و یکشنبه اگر در محکومیت این مسئله برنامهای دارند، اجرا کنند. متأسفانه در برخی مقاطع این راهپیماییها مورد سوءاستفاده عناصری غیر از دانشجویان قرار گرفت و شعارهای انحرافی داده شد که مسئولان ذیربط تصمیم گرفتند از صبح دوشنبه هرگونه راهپیمایی و یا تظاهراتی انجام شود حتما با مجوز قانونی باشد و صبح روز دوشنبه رسماً از طریق وزیر کشور به نیروی انتظامی ابلاغ شد که به هیچ عنوان تظاهرات و راهپیمایی نباید انجام شود مگر اینکه وزارت کشور مجوز بدهد و از این رو دستور داده شد با هرگونه تجمع و راهپیمایی برخورد قانونی شود. متأسفانه روزهای دوشنبه و سه شنبه با نفوذ عناصر فرصتطلب اقداماتی انجام شد که برای ما خیلی تاسفآور بود.”
لقمههای بزرگتر از دهان
شاید بتوان به ضرص قاطع مجمع تشخیص مصلحت را جزء آخرین نهادهایی به شمار آورد که در خصوص حادثه کوی اعلام موضع کرد. این نهاد در روز شنبه ۲۶ تیر با صدور بیانیهای از نیروهای سختکوش امنیتی، انتظامی و بسیج کشور خواست با حفظ هشیاری و آگاهی، در برخورد قاطع با عوامل آشوبگر و معاند و محرکین اصلی این حرکت لحظهای دریغ نکنند.
همچنین حجتالاسلام علیاکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نیز در روز پنجشنبه ۲۴ تیرماه در گردهمایی خیرین مدرسهساز کشور با تاکید بر این نکته که اگر دانشگاههایمان را تحقیر کنیم و دانشجویانمان را برنجانیم، چه امیدی میتوانیم به آینده داشته باشیم؟ خاطرنشان کرد: “اولین تلخی این حوادث این بود که به عمود خیمه انقلاب و ولایت فقیه که محور انقلاب و عظمت و شکوه و استقلال کشور ماست، اهانت شد. چیزی که با این سرمایه موفق شدیم شجره خبیثه سلطنت چندهزار ساله را که همیشه برای توده مردم مایه نکبت بوده بکنیم و به جای آن اسلام را بیاوریم و برای اولین بار در این سطح گستاخی و جسارت شد. نکته دیگری که بسیار تلخ بود، اهانت به دانشگاه و دانشجویان ما بود که اینها مرکز پیشرفت و تمدن و سازندگی و اعتلا و عظمت و امید آینده ما هستند.”
وی با بیان این که “خارجیها ورادیوهای بیگانه خودشان را برای برنامههای طولانی تهدید و دخالت آماده کرده بودند” اضافه کرد: “اما نمیدانستند که مقامات عالی کشور در مذاکرات فشرده متمرکز و جدی مسائل را ریشهای حل کردند. لازم هم نبود در این موقع همهچیز با مردم در میان گذاشته شود و کم کم همه چیز درک میشود، فعلاً این فتنه و آتش خاموش شد… شاید درس دیگری که از این حوادث گرفته شود، این است که جریانهای سیاسی ظرفیت خودشان را بفهمند، لقمههای بیشتر از دهانشان برندارند و در حدی که ظرفیتشان هست وارد مسائل کشور بشوند. کارهای خیلی بزرگ را با یک عده جوان هرچند خوشنیت و خوب و علاقهمند نمیشود انجام داد.”
بوسه بر طناب دار
در ادامه روزها و هفتههای بعد، آثار و عواقب فاجعه دردآور کوی دانشگاه و حوادث و آشوبهای بعدی خیابانی در ویترین دقیقتر تحلیلها و ارزیابیهای مسئولان و صاحبنظران قرار گرفت. شورای منتخب متحصنین بعد از مدتها فعل و انفعالات سرانجام در تاریخ ۱۶ آذر ۷۸ انحلال رسمی خود را اعلام کرد؛ نهاد ریاستجمهوری مبلغ ۱۰۰۰ میلیونریال بابت هزینههایی ازقبیل دارو و درمان دانشجویان آسیبدیده و نیز مبلغ ۱۲۵۰ میلیونریال برای تعمیر لوازم و تجهیزات خوابگاهها هزینه کرد، همچنین شهرداری تهران با اختصاص ۳۲۰۰ میلیونریال به تعمیر و مرمت ساختمان خوابگاهها پرداخت؛ سردار طلایی فرمانده جدید انتظامی تهران در روز سوم شهریور بهجای فرهاد نظری معرفی شد و آغاز به کار کرد و جلسات پانزدهگانه محاکمات قضایی پرسنل متهم نیروی انتظامی و فرمانده آنان برگزار و با حکم تبرئه فرمانده و افراد تحت مسئول وی و صرفاً محکوم شدن دو سرباز خاتمه یافت.
سردار فرهاد نظری و هفده متهم دیگر ـ که جملگی پرسنل نیروی انتظامی بودند ـ همگی از اتهامات وارده تبرئه شدند و تنها فرهاد ارجمندی متهم ردیف سوم به اتهام لغو دستور به دوسال حبس و عروجعلی ببرزاده متهم ردیف پنجم به اتهام سرقت ماشین ریشتراش به شش ماه حبس و پرداخت یکمیلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند.
سردار فرهاد نظری درحالی حکم تبرئه را دریافت کرد که در یکی از جلسات دادگاه (۲۴۰ روز پس از واقعه کوی) و در مقام متهم ردیف اول پرونده در مقام دفاع از خود گفت: “گردن من در مقابل قانون از مو باریکتر است و من طناب دار را بر گردن میاندازم و بر آن بوسه میزنم، ولی حاضر نیستم ببینم به دانشگاه یا نیروی انتظامی اهانت شود.”
یکی از موارد بسیار مهم در جریان تهاجم نیرویانتظامی به کوی، چگونگی نقش تیمسار هدایتالله لطفیان فرماندهی کل ناجا بود. برخی معتقد بودند سردارنظری در تمام ساعات آن شب با او در تماس بوده و از او دستور میگرفته است. نظری این گفتهها را صرفاً عملیاتی با هدف تخریب روحیه نیرویانتظامی دانست و در یکی از جلسات دادگاه در اینباره گفت: “اول گفتند که در این ماجرا فرمانده نیرویانتظامی مقصر است. بعد که دیدند نمیشود، یک پله پایین آمدند و به من رسیدند.”
البته در همین خصوص کمیته تحقیق شورایعالی امنیتملی نیز در گزارش خود در بند هفتم بر این نکته تأکید میکند که ابلاغ این دستور ازجانب فرماندهی کل نیرویانتظامی منتفی است: ” درخصوص سلسله مراتب تصمیمگیری و دستوردهنده نهایی برای ورود به کوی، کمیته تحقیقات مفصلی را انجام داده است. این تحقیقات نشان میدهد ازسوی فرماندهی ناجا تیمسار هدایتالله لطفیان، دستور برای ورود به کوی صادر نشده است.”
احکام صادرشده توسط دادسرای نظامی به بروز واکنشهای بسیاری در سطح محافل سیاسی و مجامع عمومی انجامید. وزارتخانههای آموزشعالی و بهداشت روز ۲۵ تیر ۱۳۷۹ (چهار روز پس از اعلام حکم) در بیانیهای مشترک احکام صادره را “شگفتآور و ناامیدکننده” خواندند و دفتر تحکیموحدت، در بیانیه اعتراضی خود نسبت به احکام دادگاه، آن را “ذبح عدالت، نفوذ مافیای قدرت در دستگاه قضایی، مظلومیت مضاعف و بیپناهی دانشجویان و دروغینبودن شعار توسعه قضایی” دانست.
دکترمصطفی معین وزیر علوم نیز در همین زمینه در مصاحبهای که با خبرگزاری ایسنا انجام داد گفت: “مسئولان قضایی باید تجدیدنظری جدی در بینشها و برداشتهای خودشان از محیط دانشگاه، دانشجو و حرمت دانشگاهیان داشته باشند تا در فضایی عادلانه با قاطعیت، با عوامل تجاوز به محیط مقدس دانشگاه برخورد شود… رأی دادگاه فاجعه کوی بههیچوجه نتوانست افکارعمومی را قانع کند و طبیعی است که ما بهعنوان مسئولان دانشگاهی کشور که به صورت نزدیکتر شاهد فجایعی در ارتباط با دانشجویان و دانشگاه بودیم، از نتایج دادگاه نمیتوانیم راضی باشیم.”
البته احکام صادره مدافعانی هم داشت که از آن جمله میتوان به علی عباسپور نماینده منتسب به جناح محافظهکار در مجلس پنجم اشاره کرد که در گفتوگویی اظهار داشت: “احکام، با بررسیهای صورت گرفته و با توجه به استقلال قاضی و دفاعیات نیروی انتظامی، عادلانه بود.”
دادسرای نظامی در شرایطی با صدور این آرا به کار خود خاتمه داد که پرونده عزت ابراهیمنژاد (مقتول کوی) همچنان مفتوح ماند تا پس از گذشت ماهها و سالها پس از وقوع فاجعه، همچنان هیچ خبر دقیق و رسمی درباره شناسایی و مجازات قاتل منتشر نشود، هرچند خانواده وی اعلام کردهاند صرفاً خواستار شناسایی قاتل وی هستند و بههیچوجه روی قصد درخواست قصاص وی را ندارند. حدود دوماه پس از فاجعه، حجتالاسلام رهبرپور رئیس وقت دادگاه انقلاب اسلامی استان تهران در گفتوگویی مفصل با روزنامه جمهوری اسلامی درخصوص وضعیت قضایی ماجرا و ابعاد حقوقی آن گفت که در حادثه کوی و حوادث بعدی حدود ۱۵۰۰ نفر توسط نیروهای انتظامی و امنیتی دستگیر شدند که پانصدنفر از آنها در بازجوییهای اولیه آزاد و برای هزارنفر بقیه بهعنوان عوامل اغتشاش، پرونده تشکیل و تحویل دادگاه انقلاب شده است.
به گفته این مقام قضایی، “تاکنون [۲۱ شهریور ۷۸] فردی به اتهام قتل ابراهیمنژاد دستگیر نشده، ولی اقدامات کارشناسی برای پیگیری موضوع صورت گرفته است. سلاح مورد استفاده برای قتل وی، از سلاحهای رایج و سازمانی در جمهوری اسلامی نبوده و قطعاً در دست نیروی انتظامی نبوده و البته در شهرستان تبریز هم که یک طلبه بسیجی توسط آشوبگران به شهادت رسیده از همین نوع سلاح استفاده شده است.”
رهبرپور در مصاحبه خود در عین حال خاطرنشان کرد که “در رابطه با اغتشاشات تیرماه تهران، تاکنون چهارنفر به اعدام محکوم شدهاند که حکم دونفر از آنها در دیوانعالی کشور تأیید شده و پرونده دونفر دیگر در دست بررسی است.”
دادگاه انقلاب در روند رسیدگی به پرونده کوی و حواشی آن به محاکمه برخی دانشجویان نیز پرداخت که در جریان آن دانشجویانی ازجمله احمد باطبی، مهران عبدالباقی، مهرداد لهراسبی، عباس دلدار، جاوید تهرانی، کسرانی و… محکوم به زندان شدند. منوچهر و اکبر محمدی ازجمله دیگر متهمانی بودند که در اطلاعیههای وزارت اطلاعات هم نام منوچهر بهعنوان عامل آشوبهای خیابانی درج شده بود. این دو هم در پروسه قضاوت دادگاه انقلاب به زندان محکوم شدند.
پرده سوم:
آنچه بر جای ماند…
جامعه ایران، واقعه کوی و پیامدهای بعدی آن را در حالی به حافظه تاریخی خود سپرد که مسئولان قضایی، سیاسی و انتظامی کشور بعدها اطلاعات مستندی پیرامون وضعیت مقتولین آشوبهای خیابانی آن یک هفته بحرانی در اختیار افکارعمومی قرار ندادند؛ هویت مسبب نقص عضو محسن جمالی دانشجوی ممتاز دانشگاه که در جریان حوادث بعدی کوی بر اثر تیراندازی شبهنظامیان بینایی یک چشم خود را از دست داد هرگز تعیین و اعلام نشد؛ ماهیت گروههای لباسشخصی همچنان در پرده ابهام ماند؛ افکارعمومی صدور احکام قضایی علیه دانشجویان دستگیرشده را بههیچوجه عادلانه ندانست؛ نقش و مسئولیت سردار میراحمدی (از فرماندهان نیروی انتظامی) در شکلگیری حادثه روشن نشد؛ هویت آمران نهایی تهاجم به کوی معلوم و مشخص نشد؛ رئیسجمهوری احتمال وقوع کودتا علیه دولت و یا اجبار به تقدیم استعفای خود را از سر گذراند درحالیکه خود در یک سخنرانی، فاجعه کوی را تاوان روشنگریهایش در جریان قتلهای زنجیرهای دانست و…
درنهایت، آنچه از پس آن همه درد، ناباوری و تأسف برجای ماند، انباشت پرسشهای پاسخ نیافته و تصویری ویران و انکارناپذیر از رخداد فاجعهای بود که به باور بسیاری از ایرانیان، یادآور کودتای سیاه سال ۱۳۳۲ بود؛ کودتایی که با وقوع آن، تحقق آرمانهای یک ملت برای دههها به قهقرا رانده شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر