ندای سبز آزادی ـ رضا ماندگار: یک بار دیگر صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی نشان دادند که تمایلی به شنیدن صدای مردم و توجه به نظر افکار عمومی ندارند. حاکمان با ابطال نتایج نظرسنجی شبکه خبر در مورد نحوه ی تعامل با غرب در موضوع انرژی هسته ای، آشکار کردند که همچنان ترجیح می دهند آنچه را خود می پسندند به نام نظرات جامعه، تبلیغ کنند. هرچند که سالهاست امکان نظرسنجی مستقل و آزاد و علمی در ایران به دلیل تهدیدهای امنیتی و برخورد با پژوهشگران و حتی احساس ناامنی شهروندان از ابراز عقیده، منتفی شده؛ اما با وجود این، باز وقتی امکان طرح نظر مردم مهیا می شود و فرصتی مانند نظرسنجی شبکه خبر برای مردم منتقد وضع موجود، مهیا می گردد، صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی ترجیح می دهند نظرات مردم را مصادره و تحریف کنند، تا آن که به دیدگاه و خواست شهروندان گوش فرا دهند.
نظرسنجی که بار دیگر مسئله ساز شد
همه چیز ـ چنان که شبکه شش تلویزیون گزارش کرد ـ از صبح دوشنبه 12 تیرماه شروع شد. شبکه خبر نظرسنجی ای را از ساعت 8 صبح در معرض مخاطبان خود قرار داد که به موضوع غنی سازی و تحریم های بین المللی مربوط بود.
شبکه ششم سیمای جمهوری اسلامی، از مخاطبان خود خواسته بود که نظر خود را در مورد این پرسش ابراز کنند: «کدام شیوه را در قبال تحریم یکجانبه غرب ضد ایران ترجیح می دهند؟»
در این نظرسنجی سه گزینه پیش روی مخاطبان بود: اقدام تلافی جویانه ایران در بستن تنگه هرمز؛ مقاومت در برابر تحریم های یک جانبه برای حفظ حقوق هسته ای؛ و چشم پوشی از غنی سازی در مقابل لغو تحریم ها.
مطابق نتایج نظرسنجی که در خروجی سایت شبکه خبر وجود داشت، در برابر ۱۹ درصد شهروندانی که خواستار «اقدام تلافی جویانه ایران در بستن تنگه هرمز» شده بودند و ۱۸ درصد افرادی که گزینه «مقاومت در برابر تحریم های یکجانبه برای حفظ حقوق هستهای» را برگزیده بودند، ۶۳ درصد از کاربران خواستار توقف غنیسازی اورانیوم از سوی ایران در برابر لغو تدریجی تحریمهای بین المللی شده بودند.
مشخص نبود چه تعداد از شهروندان ایران در نظرسنجی شبکه خبر شرکت کرده بودند، اما سایت شبکه خبر ازجمله سایت های پربیننده رسمی در ایران محسوب می شود و روزانه دهها هزار بازدیدکننده دارد.
نظرسنجی مزبور، که آشکارا از دیدگاه های حاکمان در ایران متمایز بود، ساعاتی پس از انتشار و مشخص شدن نتایج اولیه، و بازتاب گسترده ی آن در شبکه های اینرنتی و رسانه ها، از دسترس مخاطبان خارج شد.
ادعای شبکه خبر؛ باز هم تحریف حقیقت
در واکنش به حذف نتایج نظرسنجی، روابط عمومی شبکه خبر با انتشار توضیحی مدعی شد: «این نظرسنجی از ساعت 8 صبح دوشنبه 91/4/12 تا ساعت 13 روز سه شنبه 91/4/13 در معرض دید عموم مردم قرار گرفت .نتایج نظرسنجی که 28 ساعت روی سایت رسمی شبکه خبر قرار گرفته بود به شرح زیر است :
گزینه الف) چشم پوشی از غنی سازی در مقابل لغو تحریمها که 24 درصد رای موافق را به خود اختصاص داده است.
گزینه ب) اقدام تلافی جویانه ایران در بستن تنگه هرمز که 38 درصد رای موافق را کسب کرده بود .
گزینه ج) مقاومت در برابر تحریم های یکجانبه برای حفظ حقوق هسته ای که 38 درصد به آن رای داده بودند .»
در توضیح مزبور همچنین ادعا شده بود: «از ساعت 13 مورخ 13/4/91 به مدت 7 ساعت بر روی گزینه های نظر سنجی یک حمله هماهنگ از طریق آی پی های مجازی خارج از کشور صورت گرفت که بر اثر آن تعداد زیادی نظر بصورت متوالی و در بازه های زمانی بسیار کوتاه برای گزینه الف ارسال می شد. پس از این اتفاق سایتهای اینترنتی معاند و همسو با برخی شبکه های خارج نشین و تلویزیون دولتی انگلیس بی بی سی بلافاصله با گرفتن عکس نظر سنجی از سایت شبکه خبر شروع به جریان سازی و زدن حرف خود با مستندات جعلی از شبکه خبر کردند .
به همین علت مسوولان سایت شبکه خبر برای جلوگیری از هک و اختلال بیشتر در نظر سنجی اقدام به برداشتن اصل نظر سنجی از روی سایت کردند .»
فاصله ی ادعاها و واقعیت
در توضیحی که روز سه شنبه ۱۳ تیر در سایت شبکه خبر منتشر شد، مسئولان این شبکه شرکتکنندگان در نظرسنجی را حدود ۲ هزار نفر عنوان و تصریح کردند: «این نظرسنجی به هیچوجه نمیتواند نظر و دیدگاه کل جامعه یا حتی بخش اعظمی از جمعیت انقلابی ایران را منعکس سازد.»
مشخص نشد که اگر نظرسنجی مورد حمله و هک واقع شده، چرا مسئولان شبکه خبر اصرار دارند اعلام کنند که «این نظرسنجی به هیچوجه نمیتواند نظر و دیدگاه کل جامعه یا حتی بخش اعظمی از جمعیت انقلابی ایران را منعکس سازد.»
برخی ناظران سیاسی ابراز عقیده کردند که «جدای از درستی یا نادرستی نتیجه نظرسنجی شبکه خبر و موافقت ۶۳ درصد از کاربران با "چشمپوشی از غنیسازی در برابر لغو تدریجی تحریمها"، نوع طرح سئوال در نظرسنجی شبکه خبر که ارگانی دولتی است بحثبرانگیز است.» به عقیده این ناظران: «در حالی که مسئولان جمهوری اسلامی ایران، گفتوگو درباره توقف غنیسازی را همواره جزو خط قرمز ایران برای مذاکرات اتمی با کشورهای غربی عنوان میکنند و بحث درباره این موضوع جزو خطوط قرمز رسانههای داخلی ایران نیز محسوب میشود، طرح پرسش درباره توقف غنیسازی در سایت شبکه خبر که ارگانی دولتی است این گمانه را تقویت کرده که مسئولان جمهوری اسلامی ایران در حال عادیسازی موضوع توقف غنیسازی بین افکار عمومی داخل ایران است.»
رمزگشایی از نتایج نظرسنجی
حسین باستانی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران با تاکید بر این نکته که «درصد های به دست آمده در نظرسنجی های اینترنتی، لزوما متناسب با دیدگاه اکثریت اعضای یک جامعه نیستند، به این دلیل ساده که مخاطبان هیچ سایت اینترنتی، تنوع واقعی دیدگاه های موجود در اجتماع را نمایندگی نمی کنند» گفته: «مهمتر از نتایج نظرسنجی فوق، نفس انتشار آن بر روی یک سایت رسمی و به ویژه، قرار دادن توقف غنی سازی اورانیوم (توجه شود که این گزینه، توقف غنی سازی ۲۰ درصدی نیست و "توقف غنی سازی" در مفهوم کلی آن است) به عنوان یکی از گزینه هاست.»
به عقیده ی وی: «بحث در مورد توقف غنی سازی اورانیوم، در سال های اخیر به عنوان یکی از خطوط قرمز رسانه ای حکومت ایران تلقی شده و دفاع از این اقدام، حتی در رسانه های غیرحکومتی داخل کشور هم اقدامی پرهزینه بوده است. اما هم اکنون، شاهدیم که این گزینه، در نظرسنجی یک شبکه تلویزیونی رسمی، به عنوان یکی از راه حل های "ممکن" در مواجهه با تحریم های اخیر مورد اشاره قرار گرفته است.»
باستانی با طرح این سئوال که «آیا تهران درصدد تجدیدنظر است؟» می گوید: «یک فرض ممکن می تواند آن باشد که انتشار نظرسنجی فوق، اقدامی حساب شده از سوی تصمیم گیرانی در ایران بوده که تصور می کنند زمان تجدیدنظر در سیاست رسانه ای نظام در مورد پرونده هسته ای فرا رسیده است. با وجود این، هرچند احتمال تجدیدنظر حکومت ایران در سیاست های هسته ای منتفی نیست، اما به نظر می رسد که هیجان زدگی تحلیلی در مورد چنین احتمالی نیز غیرواقع بینانه خواهد بود.»
واکنش همسوی رسانههای حکومتی
هم زمان با ابراز تعجب سایت های منتقد و مخالف حاکمیت سیاسی در ایران از نتایج نظرسنجی مزبور و تحلیل نتایج آن، پایگاه های خبری ـ تحلیلی وابسته به اقتدارگرایان و خبرگزاری های رسمی جمهوری اسلامی (ازجمله صدا و سیما) به شکل گسترده و هماهنگ توضیح شبکه خبر (مبنی بر هک شدن سایت این شبکه و دخالت عنصر خارجی در نظرسنجی داخلی) را منتشر کردند. رسانه ها و سایت های مزبور تلاش کردند با تحریف حقیقت همچنان بر مسیری گام بردارند که راهی متفاوت از نقش واقعی رسانه هاست. آنها بجای آنکه واسط میان افکار عمومی و دولت، و پلی میان جامعه مدنی و حاکمیت باشند، بار دیگر به مثابه ی ابزارهای بازتولید نظم مستقر و تقویت اقتدار غیردموکراتیک حاکمان سرکوبگر ایفای نقش کردند.
حذف نظرسنجی برخورنده ی دیگر
هنوز جنجال در مورد نظرسنجی شبکه خبر پایان نیافته، دومین نظرسنجی سایت این شبکه نیز پس از مخالفت ۸۹ درصد شرکتکنندگان با تصمیم مجلس مبنی بر بستن تنگه هرمز حذف شد.
این نظرخواهی تنها ساعتی پس از انتشار نتایج نظرسنجی نخست آغاز شده بود. طراحان نظرسنجی از مخاطبان خواسته بودند در مورد تصمیم مجلس مبنی بر بسته شدن تنگه هرمز برای مقابله با تحریمهای غرب علیه ایران اظهار نظر کنند. قابل توجه بود که ۸۹ درصد شرکتکنندگان در این نظرخواهی با این تصمیم مخالفت کرده و تنها ۱۱ درصد با طرح نمایندگان مجلس ابراز موافقت کرده بودند.
این نظرخواهی هم تنها چند ساعت پس از انتشار متوقف شد و بجایش یک نظرسنجی در مورد فوتبال قرار گرفت!
در هر دو نظرسنجی، اختلاف میان خواست مردم با کسانی که مدعی وکالت و نمایندگی آنان در مجلس هستند؛ یا فاصله ی فاحش میان دیدگاه سیاسی و مطالبات بین المللی اکثریت جامعه با کسانی که خود را والی و رهبر و مسئول حکومت و اداره ی امور مردم می دانند، بس معنادار و قابل توجه است. وقتی مجلس نمایشی و فرمایشی و برآمده از انتخابات دروغین و ناسالم است و حاکمان به زور سلاح و سرکوب زمام امور را در دست دارند، چه انتظار دیگری می توان داشت؟
اقتدارگرایان را با نظر مردم کاری نیست
صاحبان قدرت نامشروع به نظر مردم کاری ندارند؛ نظرسنجی از نظر آنان باید تاییدکننده ی نظر راس هرم قدرت در جمهوری اسلامی باشد. هر نتیجه ی دیگری یا کار «دشمن» است یا «دروغ» و «خیانت».
چند سال پیش، برخورد امنیتی با موسسه نظرسنجی آینده (عباس عبدی، حسین قاضیان و بهروز گرانپایه) از همین رو رخ داد که نتایج نظرسنجی علمی آنان خلاف رای و سخن رهبر جمهوری اسلامی بود.
پس از آنکه آیت الله خامنه ای به اصلاح طلبان حمله کرد و آنان را تشنه ی مذاکره با آمریکا دانست، نتایج نظرسنجی موسسه آینده، مورد تشکیک و برخورد نهادهای امنیتی قرار گرفت.
اگرچه علاوه بر آینده، دو موسسه پژوهشی دیگر (پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی متعلق به جهاد دانشگاهی و موسسه ملی سنجش افکار عمومی وابسته به قوه مجریه)، بر نظر مساعد و مثبت بیش از دو سوم مردم ایران برای مذاکره با آمریکا (حاصل از نظرسنجی) تاکید کردند،
اما دستگاه های امنیتی و قضایی، نتایج را کار و خواست «دشمن» دانستند. پژوهشگران بازداشت و روانه انفرادی شدند و ماه ها فشار را متحمل شدند و به جاسوسی و فروش اطلاعات و اسناد به بیگانگان متهم گردیدند. آنها پس از شکنجه و بدرفتاری، مجبور شدند در برابر دوربین به جرم نکرده اعتراف و برای گناه مرتکب نشده، عذرخواهی کنند و پوزش بطلبند.
حاکمیت غیردموکراتیک به شکاف فاحش میان خواست اکثریت جامعه و راه خود، واقف است؛ اما بی اعتنا به واقعیت، راه خود گرفته است. نظرسنجی ها هر بار نشان دهنده ی عمق و کیفیت شکاف میان ملت و دولت در ایران است.
در مورد جدید نیز بار دیگر صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی نشان دادند که دغدغه ی شنیدن نظر مردم و تامل در نتایج یک نظرسنجی (هرچند که توسط رسانه ی رسمی انجام شده باشد) ندارند. رسانه های حکومتی هم تنها دیدگاهی را که توسط مرکز ثقل قدرت و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی همسو «دیکته» و «ابلاغ» می شود، به نام نظرسنجی و دیدگاه افکار عمومی در ایران، بازنشر می دهند. اقتدارگرایان به نظر مردم کاری ندارند که اگر داشتند، باید صدای مردم را در انتخابات 22 خرداد 1388 یا قبل تر در انتخابات دوم خرداد 1376 می شنیدند و فهم می کردند.
سازمان گزارشگران بدون مرز نگرانی خود را از آزار و اذیتهای مداوم قضایی نسبت به مدافعان حقوق بشر و روزنامه نگاران در آذربایجان اعلام کرد.
براساس این گزارش هلال ممدوف سردبیر نشریه صدای تالش که در تاریخ ٢٣ خرداد ١٣٩١ بازداشت شده بود،متهم به "جاسوسی"شده است و در خطر محکومیت سنگین حبس ابد قرار دارد.همچنین فرید حسین و شهریار حاجیزاده، دو جوان شاعر که با صفحات ادبی و اجتماعی روزنامههایی کاسپی و ٥٢٥ همکاری میکردند، از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران به " جاسوسی" متهم شدهاند. بنا بر ماده ٥٠٢ قانون مجازات اسلامی این دو روزنامهنگار میتوانند به یک تا پنج سال زندان محکوم شوند.
این دو روزنامهنگار برای انتشار کتاب فرید حسین در ایران به تهران دعوت شده بودند، آنها روز ١٠ اردیبهشت ١٣٩١ به تهران رسیده بودند. در روز دوازده اردیبهشت در مراسم روگشایی کتاب شرکت کرده و فردای ان روز در میانه راه بازداشت شده بودند.
سازمان گزارشگران بدون مرز با اشاره به اینکه اتهامات سردبیر نشریه صدای تالش بی پایه و اساس ناشی از شدت یافتن تنش میان سرویسهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است خاطرنشان کرده است: هر دو دولت باید به این تنش آفرینی پایان دهند. قابل پذیرش نیست که در جنگ دیپلماتیک دو دولت روزنامهنگاران و فعالان به گروگان گرفته شوند. ما خواهان ازادی فوری هلال ممدوف و همه روزنامهنگاران قربانی تنش میان دو دولت هستیم.
در تاریخ ١٤ تیرماه ١٣٩١ وزیر کشور و دادستان کل جمهوری آذربایجان در گزارشی مشترک نتیجه تحقیق و بررسی در باره این روزنامهنگار را منتشر کردند. بنا بر این گزارش این روزنامهنگار "از سال ١٣٧١ با عبدالی اغلو حمزه یکی از ماموران وزارت اطلاعات ایران همکاری میکرده است." بنا بر ماده ٢٧٤ قانون کیفری آذربایجان، مجازات "خیانت و اقدام علیه تمامیت ارضی و امنیت کشور " و ماده.٢.٢. ٢٨٣ " کینافرینی ملی، نژادی، اجتماعی و مذهبی" حبس ابد است.
در سال ١٣٨٧ نوروزعلی ممدوف، روزنامهنگار همین نشریه با اتهام " جاسوسی" و " کین پراکنی ملی" به ١٠ سال زندان محکوم شده بود، به گفته مقامات رسمی جمهوری آذربایجان وی در مرداد ماه ١٣٨٨ در بیمارستانی در شهر باکو درگذشت.
از سوی دیگر، این بار در ایران فرید حسین و شهریار حاجیزاده، دو جوان شاعر که با صفحات ادبی و اجتماعی روزنامههایی کاسپی و ٥٢٥ همکاری میکردند، از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران به " جاسوسی" متهم شدهاند. بنا بر ماده ٥٠٢ قانون مجازات اسلامی این دو روزنامهنگار میتوانند به یک تا پنج سال زندان محکوم شوند.
این دو روزنامهنگار برای انتشار کتاب فرید حسین در ایران به تهران دعوت شده بودند، آنها روز ١٠ اردیبهشت ١٣٩١ به تهران رسیده بودند. در روز دوازده اردیبهشت در مراسم روگشایی کتاب شرکت کرده و فردای ان روز در میانه راه بازداشت شده بودند.
امین زرگرنژاد، فعال دانشجویی چپِ تبریز پس از بیست و پنج روز بازداشت موقت، روزِ سهشنبه چهاردهم تیرماه از بازداشتگاهِ مرکزیِ ادارهی اطلاعاتِ تبریز به زندانِ تبریز انتقال یافته و هم اکنون در قرنطینهی زندانِ تبریز به سر میبرد.
به گزارش سحام نیوز، انتقال ناگهانی زرگرنژاد به بند قرنطینه، موجب نگرانی شدید در مورد عدم تصمیم به آزادی احتمالی و یا صدور وثیقه از طرف دستگاه قضایی و امنیتی شهر تبریز شده است.
این فعالِ دانشجویی و سیاسی در شامگاهِ ۲۰ ام خرداد ماه با حضور نیروهای امنیتی در محل سکونت وی، پس از بازرسی کاملِ منزل و ضبطِ کامپیوتر و برخی وسایل شخصی بازداشت شده بود.
گفتنی است که تا این لحظه وی تنها دو بار به مدت کوتاهی با خانواده تماس تلفنی گرفته و خبر از سلامتی خود داده است و هیچ اطلاع دیگری از وضعیت و مواردِ احتمالیِ اتهامیِ وی در دست نیست.
امین زرگرنژاد مقطعِ کارشناسی را در دانشگاهِ آزادِ تبریز گذرانده و فارغ التحصیلِ مقطعِ کارشناسی ارشد از دانشگاهِ فارابی میباشد.
سایت موسسه جهادی ضمن انتقاد از کتاب زندگینامه آیت الله خامنه ای به نام شرح اسم بخشهایی از این کتاب که منجر به جمع آوری آن شده را تشریح کرد.
مواردی مانند سیگار کشیدن،دریافت شهریه از همه مراجع، و بازجویی های ساواک از جمله بخشهای این کتاب است که مورد اعتراض این سایت واقع شده است.
سایت جهادی معتقد است که انتشار این اطلاعات درباره زندگی آیت الله خامنه ای باعث گزکدادن به دست مخالفین شده است.
این یادداشت به انتشار بخشهایی از اسناد ساواک درباره بازجویی های آیت الله خامنه ای نیز اعتراض کرده است.بخشهایی چون بهکار بردن لفظ «معظمله» برای شاه ، دادن پیشنهاداتی برای بهتر شدن انقلاب سفید شاه.
این یادداشت از این مطالب به عنوان سبک خاص مبارزات آیتالله خامنهای، همراه با تقیه یاد کرده است.
دریادداشت این سایت همچنین به بیان بخشهایی از زندگی آیت الله خامنه ای نیز انتقاد شده است.مواردی چون داستان نخستین منبر و بیان احکام زنان ، استعمال سیگار، تأکید بر فقر شدید و تلاش برای گرفتن شهریه همه مراجع و شرکت در امتحان سطح پایین آیتالله بروجردی برای گرفتن شهریهقرض گرفتن زیاد از افراد مختلف و بیان مقروض بودن به همه در جاهای مختلف کتاب، نگرانی از واجب شدن غسل و نداشتن پول حمام.
سایت جهادی همچنین به انتشار عکس آیت الله خامنه ای با ریش های تراشیده شده اعتراض کرده است.
کورش کوهکن، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین هفته گذشته در حال پایین آمدن از پله های بند ٣۵٠ دچار قفل شدگی زانوی راست شده و به طبقه پایین سقوط کرد. همبندیان وی سریعا او را به بهداری اوین منتقل کردند و علی رغم تاکید پزشکان بهداری ماموران امنیتی چندین ساعت اجازه خروج از زندان به کارمندان شعبه اعزام را ندادند.
به گزارش کلمه، پس از کسب مجوز خروج به دلیل امتناع کوهکن از استفاده دستبند این اعزام به تاخیر افتاد و پس از لحظاتی با وخیم شدن حال این زندان سیاسی مامور امنیتی با توهین و فحاشی وی را به تخت آمبولانس بستند و برای اعزام وی از ٨ مامور امنیتی ویژه، استفاده شد.
کوروش کوهکن در بهمن ماه سال ٨٨ در جریان بازجویی ها دچار آسیب دیدگی زانوی راست شده بود و در خرداد ٩٠ نخستین مرحله از درمان او در بیمارستان طالقانی انجام شد، اما ادامه درمان وی به دلایل مختلف و با مخالفت دادستانی و نهادهای امنیتی قطع گردید. آخرین بار که قرار بود برای معالجه به بیمارستان اعزام شود به دلیل نگارش نامه به دادستان تهران و حمایت از حسین رونقی ملکی این اعزام لغو شد.
یک فعال کارگری در پاکدشت اعلام کرد: از مجموع ۶۰ واحد کوره پز خانه فعال در شهرستان پاکدشت ۳۵ واحد تعطیل شدهاند.
عوض سلطانی در این زمینه به ایلنا گفت: پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانهها در حدود شش هزار نفر در این کورهها کار میکردند که این رقم به دلیل تعطیلی ۳۵ واحد کوره به حداقل ظرفیت رسیده است.
دبیر اجرایی خانه کارگر پاکدشت با تاکید بر اینکه ۲۵ واحد باقی مانده با ظرفیت ۲۰ درصدی نیروی کار فعالیت دارند اظهار داشت: در سال گذشته به تبع افزایش هزینههای حاملهای انرژی و تعطیلی اغلب این واحدها بیش از چهار هزار کارگر بیکار شدند.
به گفته وی اکثر کارگران فصلی این واحدها از استانهای کردستان و خراسان جنوبی تامین میشدند که با تعطیل شدن کوره پزخانهها و بیکاری آنان مشکلات زیادی در جامعه کارگری این استانها پدید آمده است.
او در ادامه درباره کاهش تولیدات کارخانههای آجرسازی افزود: کارخانههای آجرسازی شهرستان پاکدشت به جهت اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها از سوی دولت و به تبع آن حذف یارانههای بخش تولید هم اکنون با حداقل ظرفیت تولید فعالیت میکنند.
سلطاني گفت: کارخانهای که در گذشته روزانه سه شیفت کار میکرد در حال حاضر با کاهش تولید کارخانه کارگران آن در یک شیف فعال هستند.
او یکی دیگر از دلایل بیکاری کارگران کارخانههای آجر سازی را جایگزینی دستگاههای خشت زن با نیروی کار انسانی و همچنین یونولیتهای پلاستیکی که جایگزین آجرهای سقفی شده است عنوان کرد و گفت: با تولید این محصول جدید در چند سال گذشته تولید آجرهای سقفی کارخانههای آجر سازی کاهش و در بعضی واحدها متوقف شده است.
گفتني است اغلب نيروي كار كورهپزخانهها را كارگران فصلي تشكيل ميدهند كه با آغاز فصل گرما در اواسط بهار شروع به كار كرده و در اواخر تابستان به كار خود خاتمه ميدهند.
آگاهي از شرايط كار و اكنون بيكاري اين كارگران از آن جهت قابل تامل است كه اين كارگران به دليل فقدان شغل در روستاهاي محل سكونت خود باقي ايام سال را با استفاده از پسانداز دستمزد خود هنگام اشتغال خانوادگي در كورهپزخانهها سپري ميكنند.
به دنبال اجرایی شدن تحریمهای نفتی و بیمه اتحادیه اروپا علیه ایران، منابع آگاه دولتی و صنعتی ژاپن روز چهارشنبه اعلام کردند که این کشور در ماه ژوئیه، هیچ گونه نفتی از ایران وارد نخواهد کرد.
یک مقام دولتی ژاپن که نخواست نامش فاش شود روز چهارشنبه، ۱۴ تیرماه، به خبرگزاری رویترز گفت که کشورش برای ماه ژوئیه قصد ندارد هیچ گونه واردات نفتی از ایران داشته باشد و دیگر منابع این کشور نیز از احتمال از سرگیری محدود واردات نفتی از ایران از اواسط ماه اوت و تحت پوشش بیمه دولت ژاپن خبر دادهاند.
به گزارش رادیو فردا رویترز میگوید که از اواسط ماه ژوئن هیچ محموله نفتی از ایران به مقصد ژاپن ارسال نشده است، زیرا با توجه به مسافتی که این نفتکشها در راه خواهند بود، محمولههای نفتی پس از اجرایی شدن تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران و لغو بیمههای اروپایی نفتکشهای حامل نفت ایران، به ژاپن میرسیدند و به این ترتیب این نفتکشها میبایست مقداری از مسیر را بدون پوشش بیمه طی میکردند.
منابع آگاه به این خبرگزاری گفتهاند که انتظار میرود محمولههای نفت ایران به مقصد ژاپن از اواخر ماه ژوئیه در ایران بارگیری شود و تحت ضمانت دولت ژاپن اواسط ماه اوت به مقصد برسد.
به دنبال اعمال تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران، ژاپن که سومین خریدار بزرگ نفت ایران به شمار میرود، ضمن کاهش تجارت نفتی خود با ایران، طرح بیمه دولتی نفتکشهای حامل نفت ایران به مقصد ژاپن را مد نظر قرار داد.
مجلس نمایندگان ژاپن اواخر خردادماه طرح ضمانت دولتی برای بیمه نفتکشهای حامل نفت وارداتی از ایران را تصویب و آن را برای تأیید نهایی به مجلس سنای ژاپن ارجاع کرد که گزارش ۱۴ تیرماه رویترز حکایت از تأیید نهایی این طرح دارد.
ژاپن که به خاطر کاهش «چشمگیر» واردات نفت از ایران موفق شده است از مجازات احتمالی آمریکا در زمینه خرید نفت از ایران معاف شود، اعلام کرده است که واردات نفتی زیر صد هزار بشکه در روز را تحت پوشش بیمه قرار خواهد داد.
یک مقام دولتی ژاپن ۱۴ تیرماه به رویترز گفت که از اواخر ماه ژوئن شرکتهای حمل و نقل میتوانند تحت خدمات بیمه دولت ژاپن به تجارت نفتی با ایران بپردازند.
این مقام آگاه با اینحال تأکید کرده است که تا این لحظه هیچ قراردادی در این خصوص با دولت ژاپن بسته نشده است.
در حال حاضر ژاپن و کره جنوبی تنها خریداران عمده نفت ایران در آسیا هستند که واردات نفت از ایران در ماه ژوئیه را به طول کامل متوقف کردهاند.
این دو کشور در ماه مه در مجموع «۷۵۰ میلیون دلار» نفت از ایران خریداری کرده بودند.
چین و هند نیز که واردات نفت از ایران را کاهش دادهاند، در حال حاضر برای ادامه این واردات به نفتکشهای ایرانی متکی هستند.
با اینحال رویترز میگوید که به نظر میرسد چین، بزرگترین خریدار نفت ایران نیز، در ماه ژوئیه واردات نفت از ایران را کاهش دهد.
آژانس بینالمللی انرژی اواخر خردادماه اعلام کرد که تحت تأثیر تحریمهای بینالمللی علیه ایران، صادرات نفت ایران از ابتدای سال جاری میلادی حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است.
کنیا از خرید نفت ایران منصرف شد
کنیا نیز اعلام کرد به علت نگرانی از تبعات تحریم نفتی ایران از خرید نفت خام این کشور منصرف شده است.این کشور ماه گذشته قراردادی را برای خریداری ۴ تن نفت خام از شرکت ملی نفت ایران امضا کرده بود.
به گزارش بی بی سی فارسی امضای این توافقنامه با واکنش سفارت آمریکا در نایروبی، پایتخت کنیا مواجه شد.
این سفارتخانه با صدور بیانیه ای بر اهمیت کاستن از درآمدهای نفتی ایران تاکید کرده بود.
به گفته اسکات گریشن، سفیر آمریکا در کنیا، کشورهای خریدار نفت ایران ممکن است دچار تبعات تحریم های اعمال شده علیه این کشور شوند.
به گفته پاتریک نوییک از مقام های ارشد وزارت انرژی کنیا، این کشور به خاطر "فشارهای بین المللی" توافقنامه خرید نفت خام از ایران را لغو کرده است.
این توافقنامه برای تامین نفت خام مورد نیاز تنها پالایشگاه کنیا امضا شده بود و به گزارش مطبوعات این کشور شامل یک خط اعتباری ۹۰ روزه می شد.
اتحادیه اروپا از یکشنبه تحریم کامل نفتی ایران را به اجرا گذاشت و تحریم های ایالات متحده علیه این کشور نیز از هفته گذشته تشدید شده اند.
سیدابراهیم نبوی
افغانستان برای ایران، مثل همان حیاط خلوت های آمریکا است در آمریکای جنوبی که احمدی نژاد اصرار دارد هر از گاهی برود در آن ها قدم بزند و مهاجران افغان یعنی صدها هزار افغانستانی ، که از سال ۱۳۵۷ با آغاز جنگ بین مجاهدین افغان و شوروی سابق از این کشور بیرون آمدند و به کشورهای مختلف از جمله ایران و پاکستان پناه بردند. ۱۷۸۰۰۰۰ نفر (51%) در پاکستان و ۹۳۵۶۰۰نفر (27%) در ایران.
در طول این سال ها که این کشورها بابت پذیرش افغانی ها ازمجامع و سازمانی های بین المللی پول و امکانات می گرفتند و هر دو کشور با توجه به اشتراکات زبانی، دینی و فرهنگی، همیشه در سخنرانی ها و بیانات رسمی، افغانستان را کشوری دوست و برادر می خوانند، ولی رفتارهایشان با مهاجرین افغان معمولا غیر از این را نشان می دهد.
برای مثال همین چند ماه پیش در شهر اصفهان، مسئولان ستاد سفرهای نوروزی، ورود شهروندان افغان را به پارک کوهستانی صفه در روز سیزده به درممنوع کردند. و دلیلش را "ایجادامنیت و تامین رفاه بازدید کنندهها" اعلام کردند واین همان شهری است که دریکی از باغ هایش وسط شهر به دوازده زن و دختر بچه تجاوز کردند البته و یا محمدعلی، یکی از مهاجرینی که اخیراً از مرزافغانستان وارد ایران شدهاست می گوید : "پولیس ایران آنان را نیمه برهنه وادار به رقص کردهاست" که نشان دهنده علاقه پلیس ایران به رقص دارد و اخیراهم مدیر اتباع خارجی استان فارس گفته است" باید این فرهنگ جا بیفتد که هرشهروندی در صورت مشاهده مهاجران افغانی، از آنها کارت اقامت بخواهد و در صورتی که نداشتند مراتب را به نیروی انتظامی گزارش کند." و به عبارت ساده تر هر شهروند ایرانی بشود پلیس مخفی و جایزه بگیر.
در حال حاضر هم ۱۴ استان کشور مهمان پذیر به عنوان "مناطق ممنوعه برای اقامت اتباع افغان" مشخص شده اند و در سال جاری ۱۲استان دیگر هم، افغان ها را از اقامت در بخشهایی از این استانها منع می کنند.
اما آخرین اتفاق در هفته گذشته بود، که جسد یک دختر ۱۸ ساله ایرانی که مورد تجاوز قرار گرفته بود، از چاهی در اطراف شهر یزد کشف شد و به نوشته روزنامه های دولتی ایران، متهم این حادثه، یک فرد افغان بوده است. بعد از انتشار خبر، تعدادی از شهروندان غیور ایرانی در شهر یزد، با حمله به محل سکونت افغانها، در محله "کشتارگاه" این شهر، عده ای از افغان ها را لت و کوب (ضرب و جرح) کردند و خانه های آنها را آتش زدند.
تعدادی ازجوانان افغان هم در میدان اصلی شهر کابل جمع شدند و به این اقدام شهروندان کشور دوست و همسایه، ایران اعتراض کردند و گرچه دولت ضعیف و بی ثبات افغانستان از ترس اینکه ایران دو میلیون مهاجر رسمی و غیر رسمی افغانی را به اجبار از ایران اخراج نکند و یک بحران انسانی برای دولتش درست نشود، معمولا اعتراض جدی و رسمی به این رفتارها نمی کند، اما درخواست کرد لااقل اول تحقیق کنند ببینند مجرم اصلا افغان بوده است یا نه ؟ بعد بروند آتش بزنند. بر همین اساس هم یک هیات دیپلماتیک برای بررسی این اتفاق تشکیل داد که دولت ایران مجوز بازدید از محل را برایشان صادر نکرد و دولت افغانستان هم گفت نیروی انتظامی دارد کارش را به خوبی انجام می دهد و ما بعدا می رویم.
به هر حال مردم افعانستان هر روز بیشتر از روز قبل از دولت ایران متنفر می شوند و اگر این اتفاقات ادامه پیدا کند، از مردم ایران هم... و آن وقت این حیاط خلوت، این کشور دوست و همسایه، می شود یکی مثل همه کشورهای دیگری که از صدقه سر دولت خدمتگزار، رو به روی ما هستند، نه کنارمان.
کوکب خانم به روز نبود، حذفش کردیم!
رئيس سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي با اشاره به شيوه آموزش مصرف شير در درس «کوکب خانم» که به گفته او قديمي است، تاکيد کرد: اگر اين درس را از کتاب درسي مقطع ابتدايي حذف نميکرديم، وزير بهداشت به ما اعتراض ميکرد، که آيا زمان آموزش نحوه استفاده صحيح از شير نيامده که ما هنوز بايد در اين درس بخوانيم شير را بايد ابتدا گرم کرد، بعد آن را در جاي خنک گذاشت، بعد يک توري روي آن بگذاريم و بعد آن را بخوريم؟! اين مسائل که نشان از تغيير الگوهاي زمانهاست، در مورد دروسي مانند "دهقان فداکار" و "عموحسين گاو شيردهي داشت"، هم اعمال شده است.
خیلی هم خوب است که اعمال شده است. باید مشکلات کشور را ریشه ای حل کرد. یعنی رفت سراغ ریشه مشکلات. الان مشکل اول مملکت همین کتاب های درسی هستند که باید درستشان کرد.باید به روزشان کرد.
مثلا همین دهقان فداکار. خب این شیوه قدیمی شده است. امروز اگر کسی ببیند کوه ریزش کرده وقطاری دارد با پانصد مسافر می رود طرفش، دیوانه که نیست وسط بیابان پیراهنش را دربیاورد و آتش بزند، می رود می ایستد کنار با تلفن موبایلش فیلم و عکس می گیرد تا قطار منفجر شود و بتواند خبر داغ این اتفاق را به رسانه ها برساند و نقش شهروند خبر نگاری اش را خوب ایفا کند. از آنطرف هم اداره اطلاعات دستگیرش می کند، می آورد توی تلویزیون تا اعتراف کند با تمام سازمان های جاسوسی دنیا ارتباط داشته و این انفجار را بعد از شش ماه آموزش نظامی که شخصا در اتاق رئیس موساد در خدمت نتانیاهو دیده، برنامه ریزی و اجرا کرده است. به این ترتیب قدرت اطلاعاتی ایران هم به رخ دنیا کشیده می شود.
یا همین" عموحسين گاو شيردهي داشت"، خیلی بیخود کرده گاو داشته، اصلا خیلی گاوش بیخود کرده شیر هم می داده. این شیوه های قدیمی به چه درد می خورد؟ وقتی ما دسته بیل را هم از خارج وارد می کنیم، گاو شیرده می خواهیم چه کار؟
شیر را هم هر وقت وایتکس هایمان تمام شد، وارد می کنیم . اصلا اگر این درس را حذف نمی کردند، وزیر اقتصاد و بازرگانی و نفت و حتی رئیس بانک مرکزی هم شاکی می شدند. بعد جواب اتاق بازگانی ایران و چین را کی می خواست بدهد؟
بکشین و خوشگلم کنین
یکی ازتفاوت های اساسی خیابان های اروپا در مقایسه با ایران این است که آدم خیال می کند خانم های اروپایی همین که از حمام بیرون می آیند، لباس پوشیده نپوشیده وسط خیابان هستند. در حالی که براساس آمارهاي موجود، سن مصرف لوازم آرايشي در ايران به ۱۵سال رسيده است. یعنی دختران ایرانی از پانزده سالگی و شاید حتی زودتر کیفشان پر می شود از رژ لب و رژ گونه و خط چشم و ... و هر وقت می خواهند از خانه بیرون بیایند انگار برای مهمانی دعوت شده باشند یا بخواهند روی فرش قرمز قدم بزنند، هفت قلم آرایش می کنند و ترس رو به رویی با ماموران همیشه در صحنه گشت ارشاد را به جان می خرند.
موسسه تحقيقات بين الملل وابسته به مركز صادرات كانادا در گزارش سال ۲۰۰۷ خود، ميزان واردات لوازم آرايشي را در ايران، برابر2/1ميليارد دلار، يك موسسه تحقيقاتي انگليسي اين ميزان را برابر با دو ميليارد دلار و مركز تحقيقات بازارهاي بين الملل وابسته به اتحاديه اروپايي اين ميزان را برابر1/2ميليارد دلار تخمين زده اند.
این آمار و ارقام نگران کننده است و کم شدن سن استفاده از لوازم آرایش نشانه عدم اعتماد به نفس دختران و نیازشان به جلب توجه بیشتر . تمایل بیش از اندازهای که نشان می دهد زنان ایرانی بیشتر از دیگران می خواهند ظاهری که دارند را تغییربدهند. می خواهند به شکل دیگری دیده شوند. و این تمایل دارد به دختران دبستانی هم سرایت می کند. وقتی راهی برای بروز زیبایی ها و توانایی های یک انسان به طور معمول و معقول مهیا نباشد، وقتی تنها دریچه به دنیای دیگر قاب تنگ تلوزیون و فیلم های هالیوودی باشد، همه می خواهند خودشان را شبیه شخصیت های خوشبخت سریال ها ببینند.
بر اساس تحقيقات ميداني كه در ميان خانم هاي ايراني در تهران و مراكزشش استان بزرگ كشور انجام شده است، نشان مي دهد گروه خانم هاي شهرنشين بين ۱۵ تا ۴۵ سال كه براساس تخمين مركز آمار ايران جمعيت شان در سال ۱۳۸۹ حدود 14 ميليون نفر است، به طور ميانگين ماهانه ۱۲ هزار تومان براي لوازم آرايشي خود مصرف مي كنند و كشورمان با اقتدار تمام حدود 29 درصد از بازار محصولات آرايشي خاورميانه را در اختيار دارد و ام القرای کشورهای اسلامی در فاصله كمي بعد از عربستان مهد اسلام و حجاب اسلامی با ۲/۲ ميليارد دلار و در رده هفتم مصرف دنيا در زمينه لوازم آرايش قرار دارد.
جاناو بلا دور و هزار افسان کجاست؟
اولین اجرای نمایش "جانا و بلادور"، که بازسازی نوینی از "سایه بازی"، یکی از قدیمی ترین شیوه های نمایشی کشورهای مشرق زمین که از هفت قرن پیش در ایران ناپدید شد و امروزه برای بسیاری هم چنان ناشناس باقی مانده است، باداستان گویی محسن نامجو و مژده شمسائی در تئاتر کابرلی کامیونیتی سنتر شهر پالو آلتودر حومه سن فرانسیسکو بر روی صحنه آمد و با استقبال پرشور تماشاگران ایرانی و غیرایرانی روبرو شد.
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر است و علاوه بر کارگردانی و نمایشنامه نویسی، در سینما عرصههای دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کردهاست. رگبار، چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهمترین آثار وی هستند. مژده شمسایی چهره پردازو بازیگر، همسر اوست.
آخرین کاربیضائی در سال ۱۳۸۶ در تالار وحدت تهران به روی صحنه رفت. این نمایش افرا یا روز می گذرد نام داشت که شرح مصائب معلم مدرسهای در یکی از محلههای پایین شهر است که پدرش در جنگ با اشرار به شهادت رسیده و او مجبور است مخارج زندگی خانواده اش را بپردازد.
بیضائی ازسه سال پیش به عنوان استاد مدعو، در بخش ایرانشناسی دانشگاه "استنفورد" درشمال کالیفرنیا به تدریس اشتغال دارد. همچنین اثر پژوهشی «هزار افسان کجاست؟» که درنبود او در ایران رونمایی شد، در فاصله کمتر از 2 ماه به چاپ دوم رسید.
بیضایی در مقدمه کتاب گفته است: در این پژوهش که - بخواهم یا نخواهم- ریشه در ریشهیابی درخت کهن دارد، کوشش شده - با همه پیوستگی به آن- به خود بسنده و از آن بینیاز باشد؛ و با این همه هر چند هر دو گویای یک نگرهاند، این، برای کسانی که آن را خواندهاند، بسیار گفتهها دارد که در آن نیست؛ و برای آنها که آن را نخواندهاند، به سودتر خواهد بود اگر آن نیز خوانده شود که این یک را پایه است. پیداست که این دریافتهی من است و میتواند واپسین گفته نباشد. بسیارند که بر این چیزها بیفزایند یا در آن گمانها برند و کاش یاری بختَم که پر بیراه نرفته باشم. قول نمیدهم که این پژوهش به پایان رسیده باشد؛ ای بسا که من رد دیگری بیابم یا شما بر اسناد دیگری دست یابید؛ و یا شاید روزی هزار افسان خود سر از خاک برآورد وسخن بگوید..
پیام بهرام بیضایی برای کتاب "هزار افسان کجاست"
سرانجام با اعلام نظر غلامرضا بهروان سرپرست سازمان لیگ فوتبال کشور مبنی بر برگزاری مسابقات لیک برتر در ماه رمضان، تلاش برخی مدیران باشگاه ها برای لغو مسابقات در این ایام ناکام ماند.
در این مدت حرف و حدیثهایی مبنی بر تعویق این مسابقات به گوش میرسید و حتی پای مراجع تقلید شیعه نیز به این ماجرا باز شد.
هفته پیش آیتالله مکارم شیرازی یکی از مراجع تقلید شیعیان از تصمیم مسئولان برگزاری مسابقات لیگ برتر امسال همزمان با حلول ماه مبارک رمضان انتقاد کرده بود.
این مرجع تقلید گفته بود «جای تعجب است کشوری مثل ترکیه رعایت ماه مبارک رمضان را بکند و کشوری مثل جمهوری اسلامی که حکومتش اسلامی است مراعات نکند».
جالب است مکارم شیرازی درباره هشدار AFC مبنی بر لزوم رعایت قوانین کنفدراسیون آسیا از سوی ایران نیز گفته بود: «لازم است مسلمانان فرهنگ اسلامی خودشان را رعایت کنند و به مراکز جهانی نیز بگویند که فرهنگ ما به ما اجازه این کار را نمیدهد.»
اردیبهشت ماه سال ۸۵ بود که احمدی نژاد در نامه ای به علی آبادی معاون تربیت بدنی خود خواستار تسهیل حضور زنان در ورزشگاه ها برای تماشای مسابقات فوتبال از نزدیک شد.
احمدی نژاد در این نامه نوشته بود: «ضرورت دارد با همکارى وزارت کشور و با برنامه ریزى صحیح و مقتضى شئون بانوان محترم، بخشى از مرغوب ترین مکان هاى تماشاگران در مسابقات فوتبال ملى و مهم به طور ویژه به بانوان و خانواده ها اختصاص یابد.»
در پی نگارش این نامه بسیاری از شخصیت های سیاسی و همچنین تعدادی از مراجع تقلید شیعه واکنش شدیدی نسبت به آن نشان داده و به مخالفت با این نامه پرداختند.
در نهایت غلام حسین الهام سخنگوی وقت دولت از ورود رهبر جمهوری اسلامی به این ماجرا خبر داد و اعلام کرد: «مقام معظم رهبري در اين باره فرمودند به احترام نظر مراجع عظام تقليد، تجديد نظر كنيم و طبق همين دستور مقام معظم رهبري عمل خواهد شد.»
سرپرست فدراسیون تیراندازی با کمان: ما را دشمن می دیدند!
خبرهای منتشر شده از اردوی آماده سازی تیم ملی تیراندازی با کمان برای شرکت در المپیک 2012 لندن حاکی از اختلافات شدید میان اعضای تیم ملی و مدیران و مربیان این تیم است به شکلی که تعدادی از اعضای تیم ملی از حضور در مسابقات المپیک انصراف داده و اردو را ترک کرده اند.
محمد علی شجاعی سرپرست فدراسیون تیر اندازی با کمان که چندی پیش با برکناری جنجالی صفایی رئیس سابق این فدراسیون از سوی وزارت ورزش بر مسند ریاست نشست در این باره می گوید: «از روز شنبه که المپیکیهای قبلی رفتند ناچار شدیم افراد جدیدی را معرفی کنیم. نمیتوانستیم منتظر بمانیم و دو ملی پوش سابق نیز حاضر به بازگشت نبودند.»
شجاعی می گوید: «اگر یک روز ورزشکاران به من سلام میکردند خوشحال میشدم. تا آنجا که میتوانستند تلاش میکردند من را نبیند اما اشکالی نداشت حق من بود و گذشت میکردم. کادر فنی از این اتفاق گله مند بود و از اینکه با من چنین برخوردی میشد ناراحت بودم. اما وظیفه داشتم برای آنها کار کنم نه علیه آنها ورزشکاران خودشان را موظف میدانستند مقابل ما کار کنند و در ذهنشان ما را دشمن میدیدند اما در عمل چیزی که دال بر اینکه وجود داشته باشد نبود.»
با وجود هشدارها، عزل و نصبها ادامه دارد
با وجود مشکلات پیش آمده و برخوردهای صورت گرفته از سوی کمیته بین المللی المپیک با وزارت ورزش ایران که تا تعلیق کاروان ورزشی ایران از حضور در رقابت های المپیک 2012 لندن پیش رفت اما کماکان جابه جایی ها در راس و بدنه فدراسیون های ورزشی ادامه دارد و در تازه ترین خبرها روابط عمومی فدراسیون پینگپنگ، از برکناری ابوالحسنی و انتصاب مهدی ترابی طی حکمی از سوی رئیس فدراسیون به عنوان سرپرست هیئت پینگ پنگ استان فارس خبر داد.
در حکم وی آمده است: "با توجه به تهعد و تجارب جنابعالی به پیشنهاد مدیر کل محترم ورزش و جوانان استان فارس به موجب این ابلاغ از تاریخ صدور به عنوان سرپرست هیئت تنیس روی میز استان فارس منصوب میشوید.»
پیش از این ابوالحسنی، یکی از منتقدان سر سخت ریاست زارعپور در راس این فدراسیون، به عنوان رئیس هیئت پینگپنگ فارس بود که به دلیل بیان انتقادات از سمت خود برکنار شد.
بازداشت قهرمان کشتی آسیا به جرم قتل
بر اساس گزارش منابع خبری، سرانجام کشتی گیر ملی پوش و دارنده نشان طلای آسیا در بازیهای آسیایی 2010 گوانگجو که هفته گذشته در کرمانشاه متهم به قتل شده بود خودش را به پلیس معرفی کرد.
چند روز پیش بود که این قهرمان کشتی که رسانه ها از درج نام وی خودداری کرده اند ، در نزاعی در کرمانشاه با اسلحه، فردی را به قتل رسانده بود و از محل متواری شد.
یکی از مسئولان هیئت کشتی کرمانشاه با تائید خبر بازداشت این کشتی گیر اعلام کرده که «با صحبتهای مسئولان ورزشی استان این کشتیگیر خودش را تسلیم نیروی انتظامی کرد.»
چندی پیش نیز مسئولین دادسرای جنایی تهران اعلام کردند که "امیر قرایی" و "علیرضا قرایی" دو برادری که به "قوی ترین مردان ایران" شهرت دارند، در یک درگیری منتهی به قتل مشارکت داشته و در بازداشت این دادسرا هستند.
این درگیری آنگونه که در پرونده آمده در جنت آباد تهران و در مجاورت یک باشگاه بدن سازی رخ داد و به گفته شاهدان، امیر و علیرضا قرایی ادعای طلبی سه میلیونی از دو جوان را داشته اند که آنها مقاومت می کنند و کار به درگیری لفظی و در ادامه فیزیکی می کشد و قرایی ها با یک شی برنده به یکی از دو جوان ضربه ای وارد می کنند و وی را به قتل می رساند.
سید مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی اصلاح طلب، در نامهای که به مناسبت تولد دخترش فاطمه برای او نوشته، به تشریح علت زندانی بودن خود پرداخته و از قصد رهبری برای حذف اصلاح طلبان از حکومت و جامعه مدنی پرده برداشته است.
به گزارش کلمه، تاجزاده در این نامه به سخنان رهبری در جلسات خصوصی اشاره می کند که می گفته این روشنفکران با اولین سیلی اعتراق می کنند و ساکت می شوند؛ و سپس به اصلاح طلبانی همچون بهزاد نبوی و ابوالفضل قدیانی اشاره کرده که با اتکا به سابقه زندان در رژیم شاه و با «بیمه ی نداشتن و نخواستن» اکنون با زبانی بازتر و شفاف تر، فاصله خود را با مردم و به ویژه نسل نو به حداقل رسانده اند و سبز سبز شده اند.
این عضو جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه سرنگونی ناگهانی حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در انقلاب اسلامی، نسل انقلاب را مغرور کرده بود، نتیجه این غرور و تحمیل یک برداشت از حق به مردم و جامعه را این دانسته که اکنون جمهوری اسلامی به جای الگو، به عبرت مردم آزاده منطقه تبدیل شده است.
تاجزاده در بخشی از نامه خود تشریح کرده که تجربه بیش از دو سال زندگی به تنهایی و همانند انفرادی در بند قرنطینه زندان اوین، او را بیش از پیش به مطالعه رمان، شعر و همچنین شنیدن موسیقی و ورزش واداشته است. او این شرایط به یک فرصت مطالعاتی اجباری و بورس تحصیلی آمرانه در دانشگاه اوین تشبیه کرده که با رد این نگرانی همسرش که او افسرده یا گوشه نشین شود، نوشته است: دیوارهای ضخیم و بلند اوین نتوانسته مرا از جامعه و مردم دور کند. به عکس آزادی و زندگی را برایم شیرین تر و خواستنی تر کرده است.
متن کامل این نامه که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
فاطمه عزیزتر از جانم سلام
سالروز تولدت را تبریک می گویم و به این مناسبت علت اصلی دربند بودن خود و نیز وضعیتم را در اوین برایت شرح می دهم:
در حقیقت رهبر جمهوری اسلامی از سال ها پیش به این جمع بندی رسیده بود که بزرگترین مانع پیشرفت کشور، یک صدا نبودن حکومت و عدم تبعیت بی قید و شرط اصلاح طلبان از منویات وی و نقد سیاست های نادرست حاکم توسط آنان است. براساس چنین نگرشی، به ویژه بعد از تشکیل مجلس ششم، حذف اصلاح طلبانی که مؤثر تشخیص داده شده بودند، در دو مرحله، ابتدا از ارکان حکومت و سپس از جامعه مدنی در دستور کار نهادهای اطلاعاتی – امنیتی و قضایی قرار گرفت، بدون آن که به پیامدهای داخلی و خارجی چنین اقدام غیرقانونی و غیرمصلحت آمیز توجه شود. به همین دلیل زمانی که دستور بازداشت فعالان انتخاباتی منتقد حکومت مطلقه فردی را سه روز قبل از انتخابات ۸۸ صادر کرد، هرگز وقوع حماسه جاوید ۲۵ خرداد را سه روز بعد از انتخابات، پیش بینی نمی کرد. هم چنان که وضع نابسامان و از هم گسیخته مدیریت کشور، سه سال پس از سرکوب خونین اجتماعات اعتراضی و در عین حال مسالمت آمیز مردمی برایش غیرقابل انتظار بود.
نتایج یک دست شدن حکومت و تمرکز همه اختیارات و قدرت ها در دست یک نفر را امروز در همه قلمروها می توان مشاهده کرد. در عرصه بین المللی استراتژی منسجم و شفافی دیده نمی شود. اقتدارگراها در عین نگرانی از پیامدهای ماجراجویی احتمالی رژیم صهیونیستی در مسأله هسته ای، دلواپس آثار مخرب تحریم های همه جانبه جهانی علیه جمهوری اسلامی هستند. با وجود این از مصالحه با قدرت های بزرگ هراسان اند. چرا که چنین سازشی افزون بر برانگیختن پرسش های اساسی درباره عملکرد دیپلماتیک هفت سال اخیر، استمرار حکومت و فضای پلیسی را با چالش مواجه کرده پایه های اصلی آن را سست می کند. از طرف دیگر حذف اصلاح طلبان موجب چند دسته و گروه شدن اصولگراها شده است. اختلافات آنان اکنون چنان گسترده، عمیق و علنی شده است که دغدغه ای مهم تر از رقابت بر سر پست ها و متهم کردن یکدیگر به بی کفایتی، انحصارطلبی و فسادپروری ندارند. مردم نیز شاهدند که تعداد قابل توجهی از مقامات بانکی تا مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس در بزرگترین فساد مالی تاریخ ایران گرفتارند. در پرونده بیمه نیز اتهامات زیادی متوجه معاون اول دولت و نایب رئیس مجلس هفتم و هشتم و نهم است. صلاحیت نایب رئیس دیگر مجلس هشتم نیز در انتخابات اخیر رد شد. این دست های پاک و دستمال های پاکی بود که رهبری وعده می داد!
فاطمه عزیزم
اوضاع اسف بار اقتصادی را تو در بیرون از زندان بهتر از من در اوین درک می کنی. گرانی و تورم لجام گسیخته است و بی کاری بی داد می کند. تولید ملی همراه با پول ملی در سراشیب سقوط است. تأسف بارتر از همه آن که حکومت تک صدا نمی داند چه سیاستی را از جمله در مورد مرحله دوم حذف (هدفمند کردن) یارانه ها باید اتخاذ کند. جالب آن که درآمد نفتی کشور، در هشت سال حاکمیت اصولگراها افسانه ای بود. قرار بود ایران ژاپن اسلامی شود. اکنون تنها کالایی که عرضه آن از تقاضایش بیشتر است «کلیه انسان» است! برای هر خریدار کلیه، به طور متوسط چهار فروشنده وجود دارد که البته ممکن است قیمت آن در نارمک کمتر از مناطق شمال تهران باشد.
دلبندم
رهبری در جلسات خصوصی می گفت که روشنفکران را می شناسد و می داند که آنان با اولین سیلی به همه چیز اعتراف خواهند کرد و ساکت می شوند. اما وی فراموش کرده بود که امثال بهزاد نبوی و ابوالفضل قدیانی آزمون خود را در زندان های رژیم ستم شاهی پس داده اند. مهم تر آن که ما چیزی نداریم که ترس از دست دادنش زبون و ذلیلمان سازد. چیزی هم نمی خواهیم که ناچار به چاپلوسی و مجیزگویی شویم. توکل به خداوند، نداشتن و نخواستن ما را بیمه کرده است. محکومیت های سنگین فرمایشی از یک طرف ذهن و زبانمان را بازتر و شفاف تر نموده و از طرف دیگر فاصله ها را با مردم، به ویژه نسل نو که آینده سازان این آب و خاک اند، به حداقل ممکن رسانده است. اکنون همه سبزِ سبز شده ایم و خداوند را از این بابت سپاسگزاریم.
دختر نازنینم
از تو چه پنهان که پس از سال ها فعالیت بدون وقفه، فرصت مطالعاتی به آدم می چسبد. از آن جا که در عصر حاکمیت اقتدارگراها همه چیز اجباری است، بورس تحصیلی آمرانه ای در دانشگاه اوین نصیب ما کرده اند. هدیه ای از همسایه خورشید به پاس خدمات ما در قبل و بعد از پیروزی انقلاب. من به سهم خویش کوشیده ام که حداکثر بهره را از شرایط ببرم و در همه حال راضی ام به آن چه خداوند برایم مقدر کرده است. مامان این روزها بابت رضایت زیادی من دلشوره دارد و نگران این است که به بند و تنهایی عادت کنم که پس از آزادی اگر عمری باشد، افسرده یا گوشه نشین شوم! من خود اما نگران نیستم زیرا دیوارهای ضخیم و بلند اوین نتوانسته مرا از جامعه و مردم دور کند. به عکس آزادی و زندگی را برایم شیرین تر و خواستنی تر کرده است.
عزیزم
وقتی انقلاب به پیروزی رسید، برخلاف فردی که مشاهده درخت ها مانع از آن شده بود که جنگل را ببیند، برای من و بسیاری از هم نسلانم، توجه کافی به درختان در دیدرس، تحت الشعاع اندیشیدن به جنگل به طور کلی و سرنوشت آن شده بود. به بیان دیگر غرق شدن در کل، غفلت از اجزاء را در پی داشت. «حال» قربانی آینده شده و حقیقت و خیر، زیبایی و زندگی روزمره را به محاق برده بود. فکر و ذکرم وضعیت جمع و جامعه بود و از این رو در ادای کامل حقوق عزیزانم، اگر چه همیشه دوستشان داشته ام و بیش از همه نسبت به تو و عارفه کوتاهی کرده ام. آخر ما نسل انقلاب بودیم و سرنگونی سریع و کم هزینه و اعجاب آور رژیمی ۲۵۰۰ ساله در منطقه استبدادزده خاورمیانه بدون آن که خود بخواهیم و حتی بدانیم، غرور ویژه ای به ما داده بود. براین اساس خود را محق بلکه مکلف می دیدیم که به نیابت از خداوند یا تاریخ آن چه را حق می دانستیم، بر جامعه و مردم تحمیل کنیم. آثار شوم این شیوه غلط را امروز بهتر از دیروز می بینیم. شاهد مثال آن که «راشد الغنوشی» رهبر مسلمانان تونس می گوید که کشورش تجربه شکست خورده جمهوری اسلامی را در زمینه پوشش تکرار نخواهد کرد و آنان هرگز درصدد تحمیل حجاب اسلامی به مردم خویش و اجباری کردن آن نیستند. بارها هشدار داده بودم که حکومت یک دست اقتدارگرایی جمهوری اسلامی ایران را به جای آن که الگوی مردم آزاده کند، عبرت آنان می سازد که با کمال تأسف در موارد زیادی ساخته است.
پاره تنم
تأملاتم به ویژه در دو سال اخیر، ابعاد دیگری از وجود نامتناهی انسان را برایم هویدا کرده است. به همین دلیل بیش از گذشته قدرشناس زندگی و تک تک لحظاتش هستم و می کوشم سهم خود و جامعه، جزء و کل و نیز حال و آینده را به شکل مناسبی ادا کنم. برای اطلاع تو می گویم که امروز مطالعه رمان، بخشی از برنامه های جدی و در عین حال جذاب من شده است. آب دادن روزانه به باغچه کوچک حیات بندی که تنها ساکنش من هستم و حراست از گل ها را که مرا به طبیعت پیوند می هد و کاری نشاط آور است، از وظایف خود می شمارم. از شعر شاملو و فروغ لذت می برم هم چنان که اشعار حافظ و مولانا به وجدم می آورد. موسیقی هم دیگر برایم در آواز شجریان و ناظری خلاصه نمی شود. ورزش هم جزئی از زندگی من شده است چون سلامت و سرزندگی برایم بیش از گذشته ارزش و اهمیت پیدا کرده است. البته هم چون گذشته مطالعه کتب و مقالات سیاسی و تخصصی، اندیشیدن به آئین و میهن و مردم و نوشتن مرا از درون ارضا می کند. تنها یک مشکل کوچک وجود دارد. در شرایطی که بیش از همیشه به زندگی و نزدیکانم می اندیشم، تنم در حبس است! وضعیت من ظاهرا مصداق داستان مشهور ناهم زمانی هاست که شاید علت العلل بسیاری از عقب ماندگی های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حتی اخلاقی ماست. به هر حال یا قیر است و قیف نیست یا به عکس قیف هست و قیر نه! البته در دو الف اوین هردو با هم بود و در جهنم نیز هم! امیدوارم بتوانیم بر این ناهم زمانی، در حد مقدورات غلبه کنیم.
فاطمه ساداتم
همیشه دوستت داشته ام و دعاگویت بوده ام. از کوتاهی های پیش از اسارت و نیز از سختی ها و مشقت هایی که در این سه سال به خاطر من تحمل کرده ای پوزش می خواهم. در عین حال سپاسگزارم که تا حد توانت مرا در این مسیر همراهی کردی. هم چنان که مامان، عارفه، علی و پدر و مادر و همه خانواده ام حمایتم کرده اند. امیدوارم بتوانم لطف شما را جبران کنم. در این مدت هوای مامان را بیشتر داشته باش که به گردن همه ما حق دارد. به پدربزرگ و مادربزرگ هایت نیز سر بزن. به عارفه و علی هم سلام ویژه برسان. خداوند به همه شما پاداش صابران را عنایت فرماید.
می بوسمت
بابا مصطفی
اوین ۱۵ تیرماه ۱۳۹۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر