-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۱۴, چهارشنبه

Latest News from Norooz for 07/04/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مقدمه:
این روزها در محافل اصلاح طلب تنها یک پرسش مطرح است و آن این که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چه باید کرد. وجود پاسخ‌های متفاوت و بعضاً متضاد اصلاح طلبان به این پرسش چندان دور از انتظار نیست. عوامل متعددی را می‌توان برای توجیه این پاسخ‌های متفاوت برشمرد: طبیعت اصلاح طلبی، تنوع و تکثر گرایشات اصلاح طلبانه در جبهه اصلاحات، تلاش پنهان دستگاه امنیتی در تشدید اختلاف‌ها و فاصله‌ها، مسائل شخصی و ... از جمله این عوامل هستند. اما شاید یک عامل مهم و شاید مهم‌ترین عامل آن باشد که اصلاح طلبان فاقد نگاهی راهبردی و کلان به عرصه فعالیت سیاسی هستند. این البته مشکل مزمن جریان اصلاح طلبی از آغاز تا کنون بوده است. می‌توان گفت اساساً مطرح شدن سؤال در باره چگونگی رفتار اصلاح طلبان در قبال انتخابات ریاست جمهوری ناشی از فقدان همین نگاه راهبردی است . اصلاح طلبان حتی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۸۸ و تغییر کیفی شرایط در عرصه فعالیت سیاسی سعی نکردند در باره ماهیت و مشخصات شرایط جدید و اقتضائات آن و چگونگی فعالیت و کنش سیاسی متناسب با آن هم‌اندیشی کنند و به رویکردی فراگیر و همه جانبه در این زمینه دست یابند. در غیاب این نگاه راهبردی مواضع اصلاح طلبان در قبال رویدادهای مختلف سیاسی نمی‌تواند از انسجام، منطقی روشن و دلالتی آشکار برخوردار باشد. افراط و تفریط‌ها و مواضع متضاد در قبال پدیده‌های همسان و در شرایط یکسان سیاسی می‌تواند ناشی از همین عامل باشد. بنابراین چندان نباید تعجب کرد اگر پس از انتخابات مجلس نهم و بدون آن که تحولی محسوس در عرصه سیاسی کشور رخ داده باشد و کمترین نشانی از احتمال تغییر در افق سیاسی کشور مشاهده شود، در میان اصلاح طلبان گزینه‌هایی نظیر مشارکت فعال و یا مشارکت بدون قید و شرط در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، مشارکت به هر قیمت حتی با حمایت از یک نامزد اصول گرا در برابر نامزد اصول‌گرای دیگر و ... به طور جدی مطرح شود و طرفداران جدی نیز داشته باشد.
استراتژی اصلاح طلبان در حوزه فعالیت سیاسی
با توجه به آن‌چه گفته شد اگر چه در مجال فشرده چند ماهه نمی‌توان به راهبردی کلان و اجماعی در باره چگونگی کنش اصلاح طلبانه در عرصه فعالیت سیاسی تحول یافته در ایران دست یافت، اما به نظر می‌رسد منطقی‌تر آن باشد که دست‌کم برای پاسخ به پرسش در باره موضع اصلاح طلبان در قبال ریاست جمهوری آینده نیم نگاهی به این عرصه کاملاً تحول یافته در ایران داشته باشیم و در پرتو آن به این پرسش پاسخ بگوییم. به این منظور ذیلاً به ذکر مؤلفه‌ها و مشخصه‌هایی می‌پردازیم که محدودیت‌ها و امکانات اصلاح طلبان را درعرصه کنش سیاسی درکشور مشخص می‌کند
۱- از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به این سو، امور کشور به ویژه در عرصه فعالیت سیاسی براساس مدیریت متمرکز فردی سامان یافته است.
۲- براین اساس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به این سوعرصه فعالیت سیاسی کشور نظم و ارایش جدیدی یافته است. دایره خودی و غیر خودی که از پیشتر نیز وجود داشت بسیار محدودتر شده و سقف تحمل و مدارای نظام به شدت کاهش یافته است آن گونه که از مسؤلی همچون آقای قالیباف نقل می‌کنند که گفته است: «سقف تحمل نظام من هستم».
۳- عزم راسخ مدیریت متمرکز نظام آن است که اصلاح طلبان حتی المقدور از عرصه سیاسی کشور حذف شوند و یا اگر به علت شرایط داخلی و محاطی حذف کامل آنان از این عرصه ممکن نباشد، ارتباط آن‌ها با جامعه قطع و یا کاملاً محدود شده و در این عرصه حضوری غیر مؤثر و نمایشی داشته باشند. ممانعت از برگزاری مراسم به مناسبت‌های سیاسی و مذهبی، انحلال احزاب و تشکل‌های سیاسی و صنفی و نهادهای مدنی متعلق به اصلاح طلبان و توقیف و تعطیل و اعما ل فشار بی‌سابقه و سنگین بر مطبوعات اصلاح طلب و به طور خلاصه مخالفت و ممنوعیت هر تحرک و امکانی که ارتباط اصلاح طلبان را با جامعه ممکن سازد، در همین چارچوب قابل تحلیل است. طبعاً استقبال از این تصمیم به سود اصلاح طلبان نیست و آنان باید در برابر این تصمیم مقاومت کرده و به هر طریق ممکن حضور خود را در عرصه فعالیت سیاسی رسمی بر حکومت تحمیل کنند و در سایه این حضور ارتباط خود را با اقشار مختلف اجتماعی گسترش دهند.
۴- تا اطلاع ثانوی انتخابات در کشور کاملاً کنترل شده و مهندسی شده خواهد بود و تحت اشراف و کنترل کامل نیروهای نظامی و امنیتی برگزار خواهد شد. به ویژه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری به طور کامل و قطعی براساس اراده و خواست رهبری شکل خواهد گرفت.
۵- تحولات سه ساله اخیر، ایستادگی اصلاح طلبان بر اصول اصلاح طلبانه خویش به رغم تهاجمات و فشارهای گسترده، دفاع از خواست‌ها و مطالبات مردم و به ویژه صبر و مقاومت و تحمل محرومیت‌ها و تهدیدها و بازداشت‌ها و حبس‌های طویل المدت، بر سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان افزوده و کم‌کاری‌ها و فرصت سوزی‌ها و ندانم‌کاری‌های گذشته آن‌ها را تحت الشعاع قرار داده است. این سرمایه ارزشمند در آینده وخامت‌باری که در صورت ادامه روند نگران کننده کنونی پیش خواهد آمد، می‌تواند کارکردی مؤثر و تعیین کننده در نجات کشور از فروپاشی و انحطاط داشته باشد.
۶- وحدت اصلاح طلبان در قبال تحولات سیاسی کشور بسیار مهم و حافظ سرمایه اجتماعی به دست آمده است. در عین حال باید توجه داشت وحدت مراتب و سطوح مختلف از اجماع تا اتحاد و عمل هماهنگ را شامل می‌شود. مطلوب‌ترین حالت برای اصلاح طلبان اجماع است که البته تا کنون جز در حمایت از نامزدی آقای خاتمی در انتخابات دور اول و دوم ریاست جمهوری ایشان رخ نداده است. در اکثر موارد اصلاح طلبان اگر اجماع را غیرممکن یافته‌اند همانند انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ راه اتحاد و عمل هماهنگ و عدم تخریب و تضعیف یکدیگر را برگزیده‌اند. این بدان معناست که اجماع برای اصلاح طلبان مهم است اما تنها اصل هویت ساز محسوب نمی‌شود بلکه آنان به وحدت در کنار سایر اصول هویت ساز اصلاح طلبی تأکید دارند. در صورت تغافل از اصول مذکور و یا احساس عمومی مبنی بر سازش اصلاح طلبان بر سر اصول، اجماع نه تنها مفید و کارآمد نیست بلکه به سرمایه اجتماعی آنان نیز لطمه می‌زند. تجربه اجماع اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم از این جهت قابل تأمل است. در آن انتخابات آقای خاتمی تمام قد وارد صحنه شد و فهرست انتخاباتی اصلاح طلبان با نام ایشان منتشر گشت، اما نتیجه این اجماع شکست کامل اصلاح طلبان و انتقاد و بی اعتمادی جامعه نسبت به آنان بود. از این گذشته باید توجه داشت که آقایان موسوی و کروبی نیز بخش مهمی از این اجماع و وحدت هستند و در صورت مخالفت ایشان هیچ اجماعی بر محور یک کنش معین سیاسی ممکن نیست.
۷- بدنه اجتماعی اصلاح طلبان را طیفی از نیروهای دارای سلایق، علایق و عقاید مختلف تشکیل می‌دهند. این نیروها مجموعه متنوعی از اقشار مذهبی و ملتزم تا اقشار دارای عقاید غیر مذهبی و خواهان آزادی‌های اجتماعی از جمله نحوه زیست و پوشش و ... را تشکیل می‌دهند. همچنین این نیروها از نظر میزان ظرفیت و آمادگی برای کنش سیاسی و تحمل هزینه در جهت تحقق اهداف اصلاح طلبانه یکسان نیستند. از این گذشته عموم جامعه به رغم حسن ظنی که به اصلاح طلبان دارند و آنان را بر دیگر جریان‌ها ترجیح می‌دهند اما برای تحقق این تمایل خود اساساً حاضر به انجام هیچ کنشی جز شرکت در انتخابات نیستند. نیروهای فعال اصلاح طلب نیز برخی تنها برای فعالیت سیاسی رسمی و علنی آمادگی دارند و برخی دیگر برای فعالیت‌های غیر رسمی و غیر علنی و طبعاً پرداخت هزینه و محرومیت آمادگی دارند. بدیهی است این طیف متنوع و گسترده تنها در شرایط خاص و مقاطع زمانی ویژه‌ای ذیل یک راهبرد و کنش سیاسی واحد می‌توانند در کنار هم قرار گیرند و در اکثر اوقات گردآمدن ایشان ذیل یک کنش واحد سیاسی امکانپذیر نیست.
۸- جنبش سبز حداقل به روایت آقایان موسوی و کروبی اهداف و ماهیتی اصلاح طلبانه دارد و خواهان حل مشکلات در چارچوب نظام و استقلال کشور است. خواسته اصلی این جنبش به تصریح آقای موسوی اجرای بی‌تنازل قانون اساسی است. البته از نظر روش مقابله با اقتدارگرایان حاکم میان جنبش سبز و اصلاح طلبی به روایت خاتمی اختلافاتی وجود دارد. این اختلاف را می‌توان در تفاوت آشکار مشی اقای خاتمی با مشی آقایان موسوی و کروبی مشاهده کرد.به رغم این اختلاف یا تفاوت، هرگونه تلاش و یا اقدامی برای جداسازی و یا جداکردن خرج اصلاح طلبان از جنبش سبز برای هر دو طرف فاجعه بار خواهد بود. همان‌گونه که آقایان موسوی و کروبی و خاتمی همواره کوشیده‌اند بر وجوه مشترک خود تأکید کرده و از هر اقدام و موضعی که شائبه وجود اختلاف میان آن‌ها را تداعی کند، پرهیز کرده اد، نیروها و نهادهای سیاسی و مطبوعاتی اصلاح طلب و سبز نیز باید از هرگونه اقدام و موضعی که به اختلاف و تفرقه میانشان دامن زند، اکیداً خودداری کنند. هر دو طرف باید به تحرکات مشکوکی که برای تفرقه و اختلاف میان ایشان صورت می‌گیرد و عمدتاً از سوی نهادهای امنیتی هدایت می‌شود، حساس باشند. دفاع و تأیید امثال آقای حسینیان از آقای خاتمی در برابر آقایان موسوی و کروبی، نه باید اصلاح طلبان را خوشحال و امیدوار کند و نه سبزها را نگران و بدبین.
۹- شرایط داخلی و خارجی به هیچ وجه به نفع اصول گرایان حاکم پیش نمی‌رود. معضلات اقتصادی داخلی از جمله تورم و گرانی و بیکاری روز به روز تشددید می‌شود، فساد و تبعیض هر روز ابعاد وسیع‌تری می‌یابد. در عرصه سیاست خارجی نیز وضعیت به شدت بغرنج، حساس و خطرآفرین شده است. در سطح محاطی رابطه با تمام همسایگان رو به تیرگی گذاشته است، در سطح منطقه‌ای ایران هر روز به انزوای بیشتری فرومی‌رود،‌ در سطح کشورهای اسلامی حمایت ایران از رژیم دیکتاتوری سوریه لطمات سنگین و جبران‌ناپذیری را به جمهوری اسلامی ایران وارد ساخته است، در سطح بین المللی هیچ‌گاه افکار عمومی جهانی و اجماع بین المللی این گونه علیه ایران نبوده است. بنابراین به رغم تسلط ظاهری موجود، موقعیت اقتدارگرایان حاکم به شدت متزلزل و ناپایدار است. در نتیجه اصلاح طلبان می‌توانند حداقل به تجدید نظر رهبری در نحوه اداره کشور در آینده امیدوار باشند.
۱۰- به رغم تلاش‌های محافل وابسته برای انتقال رهبری جنبش سبز به خارج کشور، رهبری جنبش سبز همچنان در داخل کشور است. سازشکاری و تمکین در برابر اراده حاکم و چپ روی و رادیکالیسم به یک اندازه می‌تواند به رشد سرخوردگی و انفعال و تقویت حرکت‌های برانداز بینجامند. در صورتی که اصلاح طلبان به علت تندروی و بی‌اعتنایی به حساسیت‌های عمومی و یا برعکس سازشکاری و انحلال طلبی، مصداقیت و صلاحیت خود را در افکار عمومی برای کنش مؤثر و نتیجه بخش از دست بدهند، بدون شک باید منتظر رواج سرخوردگی و ناامیدی و نیز رشد گرایشات براندازانه و عطف توجهات به خارج کشور باشند.
مؤلفه‌های فوق را می‌توان پیش فرض‌های بیانگر واقعیت عرصه سیاسی از نظر اصلاح طلبان دانست. در صورت پذیرش مؤلفه‌های فوق آن‌گاه می‌توان چارچوب‌های رویکرد کلان اصلاح طلبان به عرصه فعالیت سیاسی را مشخص کرد
شرایط تحمیل شده به اصلاح طلبان به گونه‌ای است که دستکم بخشی از اصلاح طلبان تا اطلاع ثانوی امکان حضور و فعالیت در عرصه سیاسی را ندارند. از این جمله‌اند:حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، بسیاری از شخصیت‌ها و چهره‌های اصلاح طلب که در زندان به سر می‌برند و یا از فعالیت سیاسی محروم شده‌اند.علاوه براین بخشی از طیف اصلاح طلبان در جنبش سبز در داخل و خارج کشور – که ما آن‌ها را سبزهای اصلاح طلب می‌نامیم - در قبال شرایط موجود مواضعی رادیکال‌تر دارند و در قبال سرکوب آشکار و استبداد موجود، خواهان اقدامات و کنش‌های سیاسی تندتر و صریح‌تری هستند. واکنش غیر مسؤلانه اقتدارگرایان حاکم به ابتکارات مسالمت جویانه و مشفقانه نظیر اظهارات و مواضع آقای خاتمی پیش از انتخابات مجلس نهم و یا اقدام ایشان در دادن رأی، طرفداران این گرایش را به صحت مواضع خود مطمئن‌تر کرده است. به نظر می‌رسد تا اطلاع ثانوی قانع کردن این بخش از اصلاح طلبان به پذیرش و تمکین در برابر محدودیت‌های موجود و امید بستن به فعالیت رسمی سیاسی ممکن نباشد. بنابراین خوب یا بد باید بپذیریم که میان نیروهای اصلاح طلب و سبزهای اصلاح طلب اختلاف در تاکتیک و روش وجود دارد و ایجاد اجماع بر سر کنش سیاسی میان این دو بخش جز در موارد خاص تقریباً ممکن نیست و شاید هم با توجه به مواضع متصلب حاکمیت، مفید هم نباشد.
اما چنان که پیش از این گفتیم وحدت، طیفی از اجماع تا اتحاد و تا عمل هماهنگ را شامل می‌شود،‌بنابرای اگر به دلیل اختلاف نظر در روش‌ها و تاکتیک‌ها اجماع ممکن نیست، می‌توان به اتحاد و عمل هماهنگ فکر کرد. هر یک از این دوگرایش طیفی از نیروهای اجتماعی را می‌توانند پوشش دهند و در مجموع از تمامی ظرفیت‌های موجود در جامعه استفاده کنند. بنابراین باید در عرصه فعالیت سیاسی به مفهوم عام آن، به جای اجماع به نوعی تقسیم کار یا تقسیم نقش اندیشید. اصلاح طلبان دارای مواضع منعطف‌تر و فعالیت در چارچوب نرم‌های موجود - که ما آن‌ها را اصلاح طلبان معتدل می‌خوانیم -، می‌توانند مسؤلیت حضور و فعالیت در عرصه فعلیت سیاسی رسمی را برعهده بگیرند و اصلاح‌طلبان سبز نیز طبعاً مواضع رادیکال‌تر و تاکتیک‌ها و روش‌های خود را در چار چوب منشور سبز اتخاذ کنند.
در عرصه فعالیت رسمی سیاسی اصلاح طلبان معتدل با حفظ اصول اصلاح‌طلبانه و هویت اصلاح طلبی خود می‌توانند از تمامی امکانات قانونی و سیاسی برای حضور قانونی در عرصه سیاست و ارتباط با اقشار اجتماعی بهره بگیرند.سازماندهی آن بخش از نیروهای اجتماعی طرفدار اصلاحات که آمادگی کنش‌های پرهزینه را ندارند و در صورت رها شدن منفعل و غرق زندگی روزمره می‌شوند،‌ارتباط با اقشار مختلف اجتماعی و بسط آگاهی از طریق تشکیل احزاب، نهادهای مدنی، نهادهای خیریه، تأسیس مطبوعات، برگزاری مراسم و جلسات سخنرانی به مناسبت‌های مختلف در سراسر کشور و حضور در انتخابات مهمترین محورهای فعالیت اصلاح ‌طلبان معتدل را تشکیل خواهد داد. آقای خاتمی با توجه به منش و روش و شخصیت خود می‌تواند اصلاح طلبان معتدل را نمایندگی و رهبری کند. اصلاح طلبان معتدل البته در ایفای نقش خود با محدودیت‌ها و تضییقات بسیاری مواجه خواهند شد. اقتدارگرایان حاکم به سادگی حاضر به پذیرش فعالیت رسمی و آزاد آن‌ها در عرصه سیاست رسمی نخواهند شد، آنان در حال حاضر کمترین تحرک سیاسی و یا برگزاری یک مراسم ساده را برنمی‌تابند و در قبال آن به سرعت واکنش نشان می‌دهند. اما باید توجه داشت که شرایط کنترل شده و امنیتی کنونی دیرپا نخواهد بود و چنان که گفته‌اند «القسر لا یدوم»

اقدامات انبوه،‌گسترده و کم عمق
اقدامات مسالمت آمیز، قانونی و در عین حال هوشیارانه اصلاح طلبان معتدل می‌تواند این روند را تسریع کند. پیشنهاد مشخص ما در این زمنیه «اقدامات انبوه، گسترده و کم عمق» است. توضیح آن که در شرایط فعلی فعالیت‌هایی نظیر تشکیل حزب و نهادهای صنفی و مدنی و یا تأسیس نشریه برای اصلاح طلبان تقریباً غیر ممکن است بنابراین باید از اقداماتی با اهمیت کمتر که حساسیت کمتری را برمی‌انگیزد آغاز کرد. مانند برگزاری جلسات و محافل با برد محدود و برگزاری مراسم به مناسبت‌های مذهبی و ملی. این اقدامات البته اگر اندک باشند با واکنش دستگاه‌های امنیتی مواجه خواهند شد اما اگر گسترده و انبوه باشند قابل کنترل نخواهند بود. به این ترتیب تداوم این اقدامات در پرتو یک برنامه روشن و هدفمند، آن‌چه که امروز انجام آن مشکل به نظر می‌رسد به تدریج به امری معمول و پذیرفته شده تبدیل خواهد شد و ظرفیت‌های تازه‌ای را برای اقداماتی با برد و دامنه بیشتر فراهم خواهد آورد. قطعاً در پیگیری این خط مشی اصلاح طلبان معتدل با فشارها و تضییقات نیروهای امنیتی مواجه خواهند شد اما با تدبیر و هوشیاری و اندکی سازماندهی و تحمل هزینه و پذیرش ریسک می‌توان این فشارها را بی‌اثر و ناکارآمد کرد. از این گذشته مخالفت‌ها و ممانعت‌های پی‌در پی مستمر با فعالیت قانونی، مسالمت‌آمیز و پیگیر اصلاح‌طلبان معتدل به نوبه خود افکار عمومی را به نفع آن‌ها وعلیه جریان حاکم برخواهد انگیخت. عوامل و شواهد فراوانی وجود دارند که ما را به تغییر و یا تضعیف شرایط امنیتی و پلیسی کنونی امیدوار می‌کند. پایداری بر حضور در عرصه فعالیت سیاسی با حفظ هویت اصلاح طلبانه نهایتاً به عقب نشینی و انعطاف حاکمیت خواهد انجامید و صلاحیت و کارآمدی اصلاح طلبان را نحوه تعامل با شرایط سخت و دشوار سیاسی کنونی به اثبات خواهد رساند.
اصلاح طلبان سبز که به هر علت و یا دلیل از جمله محرومیت از فعالیت سیاسی و زندان ، امکان حضور در عرصه فعالیت رسمی سیاسی را ندارند و یا چنین فعالیت‌هایی را مؤثر نمی‌دانند، می‌توانند در چارچوب منشور سبز روش‌های مقاومت مدنی را دنبال کنند. آقایان موسوی و کروبی می‌توانند نماد و محور این بخش از نیروها باشند. این بخش در صورت اتخاذ مواضع حسابشده و سنجیده می‌تواند به تقویت موضع اصلاح طلبان معتدل و موفقیت آن‌ها کمک کند. این راهبرد دوگانه در صورت مدیریت و تدبیر دوطرف و التزام به لوازم آن می‌تواند دستاوردهای ارزشمندی به همراه داشته باشد که اجماع صوری شکننده به هیچ‌وجه قادر به تأمین آن نخواهد بود .
لوازم و شروط راهبرد دوگانه:
- عدم تخریب و یا تضعیف متقابل. هر دو طرف باید توجه داشته باشند در خدمت اهدافی واحد تلاش می‌کنند نه این سازشکار است و نه آن وابسته. اگر در آن سو نیروهای فرصت‌طلبی وجود دارند که جز به کسب و حفظ منافع نمی‌اندیشند و احتمالاً سر و سری با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دارند، در این سو نیز عناصر غیر ملتزم، آنارشیست و یا مرتبط با محافل بیگانه حضور دارند که هر دو طرف باید با آن‌ها در عمل مرزبندی روش و شفافی داشته باشند.
- التزام به اصول و موازین. مبنای فعالیت اصلاح طلبان معتدل اصول هویت بخش اصلاح طلبانه است. آنان باید متوجه باشند که حضور و فعالیت در عرصه سیاست رسمی طریقیت دارد و نه موضوعیت. بنابراین انعطاف‌ها و تعاملات با حکومت باید محدود به این اصول هویت بخش باشد. به عنوان مثال اصلاح طلبان معتدل نمی‌توانند بر شرایط امنیتی و پلیسی و یا وجود زندانیان سیاسی و یا انتخابات ناسالم و غیر قانونی مهر تأیید بزنند. مبنای فعالیت سبزهای اصلاح طلب نیز منشور جنبش سبز است. استقلال، تمامیت ارضی، عدم اتکا و اعتماد به بیگانه، عدم همکاری با نیروهای برانداز و وابسته نظیر مجاهدین خلق و سلطنت طلب‌ها و ...از جمله این اصول به شمار می‌رود.
- هماهنگی میان دو بخش. لازمه موفقیت این راهبرد مدیریت و هماهنگی میان دو بخش است. این مسؤلیت را نیروهایی که میان این دو بخش قرار دارند و از پختگی سیاسی لازم برخوردار هستند می‌توانند ایفا کنند
مزایای راهبرد دوگانه:
- استفاده ازهمه ظرفیت اجتماعی اصلاح طلبان و فعال کردن همه نیروهای اجتماعی اصلاح طلب در جهت تحقق اهداف اصلاح طلبانه.
- جلوگیری از سرخوردگی و ناامیدی و یا گسترش رادیکالیسم کور و مخرب در میان بدنه اجتماعی.
- حفظ رهبری جنبش در داخل کشور و جلوگیری از انتقال آن به خارج و نقش آفرینی مؤثر نیروهای وابسته به بیگانه.
- ظرفیت سازی برای پیشبرد اصلاحات. مواضع اصلاح طلبان سبز، حاکمیت را به انعطاف در برابر بخش معتدل‌تر جنبش و دادن امتیاز بیشتر ترغیب خواهد کرد.
- تحرک و نفش آفرینی مؤثر سیاسی و گرفتن ابتکار عمل از دست نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و اصلاح‌طلبان بدلی و فرصت‌طلب.
اصلاح طلبان و انتخابات ریاست جمهوری آینده
راهبرد فوق چنان که گفتیم جنبه عام و استراتژیک دارد و موقعیت اصلاح طلبان را در جغرافیای سیاسی تحول یافته پس از انتخابات سال ۸۸ و چگونگی رفتار ایشان در این عرصه را مشخص می‌کند. اکنون در پرتو راهبرد کلان فوق می‌توان در باره چگونگی مواضع اصلاح طلبان در قبال انتخابات به عنوان یک رخداد سیاسی مهم سخن گفت. اصلاح طلبان معتدل می‌توانند در پرتو راهبرد فوق در انتخابات ریاست جمهوری آینده فعال شوند
چنان که پیش از این گفتیم در حال حاضر در قبال انتخابات ریاست جمهوری آینده پیشنهادها و گزینه‌های متعدد و متنوعی در محافل و حلقه‌های اصلاح طلب مطرح است. اما با توجه به مطالبی که گذشت برخی از این پیشنهاد‌‌ها و گزینه‌ها ناممکن و غیر مفید خواهند بود. به منظور دستیابی آسان‌تر به گزینه‌های ممکن و مطلوب بهتر آن است که ابتدا روشن کنیم برای اصلاح طلبان در قبال این انتخابات چه گزینه‌هایی ناممکن و نامطلوب خواهد بود.
گزینه‌های راهبرد انتخاباتی
در قبال انتخابات ریاست جمهوری آینده، گزینه‌های پیش روی اصلاح طلبان به شرح زیر است.
۱- عدم شرکت بدون قید و شرط در انتخابات (تحریم).
۲- شرکت بدون قید و شرط در انتخابات.
۳- شرکت در انتخابات و حمایت از یکی از نامزد‌های اصول‌گرا.
۴- شرکت در انتخابات با نامزدی که حداقل‌های اصلاح طلبان را نمایندگی نمی‌کند.
۵- شرکت در انتخابات با نامزدی اصلاح طلب که اصلاح طلبان را نمایندگی می‌کند.
۶- شرکت در انتخابات مشروط به تحقق شرایط معین نظیر انتخابات مجلس نهم.
از میان این گزینه‌ها با توجه به مطالب گذشته چهارگزینه نخست نمی‌تواند انتخاب اصلاح طلبان باشد. گزینه اول به عنوان گزینه اجماعی اصلاح‌طلبان به ویژه در شرایط کنونی نه ممکن است و نه مفید. ممکن نیست زیرا اصلاح طلبان تشکل واحد و منسجمی نیستند و چنین تصمیمی با تکثر و تنوع سلایق و گرایش‌ها در میان اصلاح طلبان همخوانی ندارد، مفید نیست چون به حذف کامل اصلاح طلبان از عرصه سیاست رسمی می‌انجامد. انتخاب گزینه‌های دوم و سوم و چهارم نیز به معنای انحلال طلبی و دست شستن از اصول وهویت اصلاح طلبی است و اصلاح طلبان را در سطح نیروهای سیاسی کار و اهل لابی‌های پنهان که به هر قیمت قصد حضور در قدرت را دارند، تنزل می‌دهد.
در باره گزینه سوم باید اضافه کرد زمانی چنین انتخابی برای یک نیروی سیاسی معقول به نظر می‌رسد که اولا انتخاباتی با حداقل استانداردهای لازم برای رقابت آزاد برگزار شود. ثانیاُ به هر علت و یا دلیلی این نیرو امکان رقابت با دیگر جریان‌های سیاسی رقیب را نداشته باشد. ثالثاً رئیس جمهور از استقلال و اختیارات لازم برای تحقق خواسته‌های توافق شده برخوردار باشد. در این صورت نیروی سیاسی مذکور که احتمال پیروزی خود را در انتخابات منتفی می‌داند می‌کوشد در ازای آوردن نیروی اجتماعی خود در پشت سر یکی از کاندیداها و کمک به پیروزی وی در انتخابات، به برخی از مطالبات خود دست یابد. اما در شرایطی که اولاً انتخابات کاملاً مهندسی شده است وثانیاً پیروزی نامزد مورد نظر هسته مرکزی قدرت از پیش تضمین شده است و ثالثاً رئیس جمهور مورد حمایت بر فرض پیروزی کمترین قدرت و اختیاری برای تحقق حداقل خواسته های اصلاح طلبان ندارد و اساساً چنین تضمینی نمی‌تواند بدهد، انتخاب چنین گزینه‌ای یک خودفریبی آشکار است.
در نتیجه برای اصلاح طلبان معتدل گزینه‌های پنجم و ششم عملاً تنها گزینه‌های ممکن و تحت شرایطی مفید محسوب شوند. در صورت انتخاب گزینه پنجم اصلاح طلبان می‌توانند یکی از شخصیت‌های اصلاح طلب را که از استواری و ثبات لازم برخوردار بوده و می‌تواند دیدگاه‌های اصلاح طلبان را نمایندگی کند، به عنوان کاندیدا معرفی ‌‌کنند. این فرد لزوماً از میان چهره‌های اصلاح طلب موجه و معتدل انتخاب می‌شود به طوری که رد کردن صلاحیت وی چندان سهل نباشد. در عین حال او باید در فعالیت‌های انتخاباتی در قبال مسائل کشور مواضع اصلاح طلبانه صریح و شفافی داشته باشد، از اصولی که آقای خاتمی در انتخابات مجلس نهم مطرح کرد به عنوان خواسته‌های اساسی اصلاح طلبان دفاع کند و بر تلاش برای تحقق آن در صورت انتخاب شدن تأکید کند. سلامت انتخابات را شرط حضور خود در رقابت انتخاباتی بداند و متعهد باشد در صورت مشاهده نشانه‌های عدم سلامت انتخابات، از ادامه رقابت خودداری کند و با حضور خود به انتخابات نمایشی مشروعیت نبخشد. در صورت رد صلاحیت وی اصلاح طلبان معتدل - به علت نداشتن کاندیدا- از ادامه رقابت انتخاباتی خودداری کنند. در این صورت همچون انتخابات مجلس نهم نوعی وحدت و یکپارچگی میان اصلاح طلبان ایجاد خواهد شد. متقابلاً در صورت تأیید وی، اصلاح طلبان معتدل از فضای انتخاباتی حداکثر بهره‌برداری را برای بازسازی خود، سازماندهی و انسجام میان نیروها و عادی‌سازی فضای سیاسی کشور خواهند کرد. همچنین تا زمان برگزاری انتخابات احتمال تغییر شرایط و ناگزیری اقتدارگرایان از تن دادن به انتخاباتی نسبتاً آزاد منتفی نیست. بنابراین در صورت اطمینان نسبی از سلامت انتخابات و باقی ماندن نامزد اصلاح طلب در عرصه رقابت، سبزهای اصلاح طلب نیز به رغم اعلام قبلی عدم شرکت در انتخابات، عنداللزوم از وی حمایت خواهند کرد. در این صورت اصلاح طلبان موضعی یکپارچه خواهند داشت.
تفاوت این گزینه با گزینه ششم دراین است که اصلاح طلبان معتدل مطابق گزینه پنجم اولاً تنها به یک شرط یعنی سلامت انتخابات بسنده می‌کنند. ثانیاً این شرط را شرط حضور خود تا پایان انتخابات می‌دانند و نه شرط ورود خود به عرصه فعالیت‌ها و رقابت‌های انتخاباتی و در ازای آن از فضای انتخابات برای عادی سازی شرایط و تثبیت حضور و فعالیت سیاسی خود برای آینده بهره می‌برند و عملاً حضور فعال در عرصه فعالیت سیاسی را برای خود تضمین می‌کنند.


 


یک فعال سیاسی اصلاح طلب عضو جبهه مشارکت تاکید کرد: اصلاح طلبان خود قادر هستند تا درباره رهبران اصلاح طلب و ارجحیت ان‌ها نسبت به یکدیگر نظر بدهند و نیازی به تشویق دیگران ندارند.

به گزارش ایلنا، جلال جلالی‌زاده، با اشاره به موضوع تشکیل اتاق فکر برای اصلاح‌طلبان گفت: داشتن اتاق فکر برای پیشبرد بهتر کار‌ها و رسیدن به اهداف نه تنها برای اصلاح‌طلبان، بلکه برای هر حزب و یا گروهی لازم است.

وی ادامه داد: مهم نیست چه فردی تصدی سازمانی با عنوان اتاق فکر را بر عهده گیرد، بلکه من معتقدم در حال حاضر ضرورت آن برای اصلاح طلبان به شدت احساس می‌شود ، چرا که در شرایط کنونی چشم مردم به سمت اصلاح طلبان است و اینکه می‌خواهند چه کاری برای نجات کشور انجام دهند و این بدون داشتن مرکز سازماندهی امکان‌پذیر نیست.

جلالی‌زاده با اشاره به اظهارات برخی اصولگرایان در مورد سران اصلاحات یادآور شد: اینکه آقایان بر خلاف رویه قبلی خود که عقیده داشتند اصلاحات مرده است، اظهارنظر می‌کنند نشان می‌دهد که گفته‌های قبلی آن‌ها تنها یک شعار بدون فکر و منطق بوده است.

وی با تاکید بر اینکه اصلاحات از نیاز‌های مستمر بشر برای مقابله با ضعف‌ها است، تصریح کرد: نسل انسانی جز اصلاح امور و سازماندهی جامعه برای جلوگیری از فساد به دنبال چیزی نیست، بنابراین اگرچه ممکن است هر جریانی در مقاطعی دچار ضعف شود ، ولی اینکه بگوییم اصلاحات مرده است تنها یک ادعای سطحی است و جامعه‌ای که دنبال اصلاحات نباشد مرده است.

جلالی‌زاده افزود: در شرایط کنونی اصولگرایان احساس می‌کنند که در نبود اصلاح طلبان موجودیت آن‌ها به خطر خواهد افتاد و آسیب‌های مهم تری متوجه آن‌ها می‌شود، بنابراین دست به دامن اصلاح طلبان شدند.

وی با بیان اینکه اظهارات اصولگرایان در مورد رهبری اصلاح طلبان در انتخابات آتی تنها برای ایجاد اختلاف میان اصلاح‌طلبان است، گفت: از نظر من هیچ تفاوتی میان افراد نیست و هر شخصی که علاقمند اصلاح امور از طرق قانونی باشد از منزلت بالایی برخوردار است ضمن اینکه اصلاح طلبان خود قادر هستند تا درباره رهبران اصلاح طلب و ارجحیت ان‌ها نسبت به یکدیگر نظر بدهند و نیازی به تشویق دیگران ندارند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته