-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۱۱, یکشنبه

Latest News from Norooz for 07/01/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

سید مصطفی تاجزاده در تازه ترین اظهارنظر خود پیرامون مسایل روز ایران و جهان به بررسی انتخابات مصر و شکست مذاکرات مسکو پرداخته است.

 

این زندانی سیاسی که در حال حاضر به صورت انفرادی و در قرنطینه زندان اوین نگهداری میشود با اشاره به شکست مذاکرات مسکو معتقد است درحال حاضر جمهوری اسلامی ایران بدترین شرایط بین المللی را در دوران پس از انقلاب تجربه می‌کند.

 

تاجزاده علت العلل تمامی مشکلات داخلی و خارجی کشور را در روش حکومت مطلقه فردی می داند ولی با این حال پیش بینی کرده است که از این پس تلاش خواهد شد تا تمامی این نابسامانی‌ها و ناکامی‌ها به دولت کنونی که آفتابش به لب بام رسیده، نسبت داده شود و با تبلیغات انحصاری و همه‌جانبه ملت در آخرین شب‌های عمر دولت دهم، رؤیای فردایی امیدبخش ببیند. عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی در ادامه تحلیل خود آورده است:"چه کسی است که نداند این دولت ناکارآمد و بی‌کفایت خود معلول روش خاصی از کشور داری است که طی دهه اخیر به قیمت سنگین‌ترین هزینه‌ها و خسارت‌ها بر کشور و نظام تحمیل شده است. روشی که در ساده‌ترین تعبیر می‌توان از آن با عنوان روش حکومت مطلقه فردی یاد کرد."

 

معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات همچنین با اشاره به جعل اخبار مربوط به انتخابات اخیر مصردر صدا و سیما و رسانه های حکومتی جمهوری اسلامی ایران، معتقد است با وجود آنکه جریان پیروز انتخابات مصر قصد ندارد اشتباهات جمهوری اسلامی ایران را تکرار کند ولی  رسانه های تبلیغاتی و خبری جمهوری اسلامی در تلاشند تا با جعل اخبار به ایرانیان نشان دهند که هم سنگران اقتدارگراهای وطنی در آن کشور و دیگر کشورهای متأثر از بهار عربی به پیروزی رسیده اند.

 

متن کامل نوشته این زندانی سیاسی که در اختیار نوروز قرار گرفته است به شرح ذیل می باشد:

 

 

 مذاکرات مسکو:

همراه با مذاکرات مسکو، امید‌ها به حل بحران هسته‌ای ایران یک‌بار دیگر به محاق رفت و روشنایی ضعیف عقلانیت که پس از سال‌ها سماجت و ستیزه‌طلبی و ماجراجویی، کورسویی آغاز کرده بود در معرض خاموشی قرار گرفت. وقتی سطح مذاکرات از مقامات بلندپایه به کارشناسان تنزل می‌یابد باید نسبت به ناکامی و از دست رفتن این فرصت برای کاهش بحران هسته‌ای نگران بود و آرزو کرد که عقلانیت ضعیف پدید آمده در غبار جهالت‌ها و لجاجت‌های شخصی از بین نرود.

هفت سال پیش در آستانه صدور اولین قطعنامه‌ها علیه ایران، مهم‌ترین مسئله حاکمان ناآگاه از واقعیات بین المللی و سرمست از قدرت، تغییر ساعت کار بانک‌ها و یا جلو عقب‌کشیدن ساعت بود، اما امروز آنان اگر چه همچنان بر عدم پذیرش واقعیات جاری در عرصه جهانی اصرار می‌ورزند،  تأثیر ویران‌گر تحریم‌های بین المللی را بر اقتصاد کشور دریافته‌اند و دیگر قطعنامه‌های شورای امنیت را ورق‌پاره نمی‌نامند. این تخریب و تأثیربه حدی جدی، گسترده و عمیق است که حاکمان اقتدارگرا آن را توجیه مناسبی برای بی‌کفایتی و ناکارآمدی خود در اداره امور کشور یافته‌اند و گمان می‌کنند که می‌توان فریبکارانه به بهانه تحریم‌ها، از پذیرش مسؤلیت گرانی و تورم و بیکاری و فساد و تبعیض شانه خالی کنند، درحالی که حتی اگر وضعیت اقتصادی اسف‌بار کنونی را تنها معلول تحریم‌های بین المللی بدانیم -که البته چنین نیست-، نمی‌توان این حقیقت را انکار کرد که اساساً ارجاع پرونده به شورای امنیت و اعمال تحریم‌های بین المللی گسترده و بی‌سابقه علیه کشور خود نتیجه بی‌کفایتی و ندانم‌کاری و ناکارآمدی ایشان است.

مواضع سیاسی و اجتماعی مسائلی فلسفی نیستند که صحت و سقم آن‌ها را تنها در عالم ذهن و انطباق و عدم انطباق دلایل موافق و مخالف با قواعد منطقی جستجو کرد. وضعیت شاخص‌های اقتصادی و نشان‌گرهای توسعه سیاسی و اجتماعی بهترین ملاک برای ارزیابی موفقیت یک حکومت در عرصه‌ مدیریت سیاسی اجتماعی یک کشور است همچنان که چگونگی روابط با کشورهای همسایه، منطقه و جهان بهترین شاخص برای ارزیابی میزان موفقیت دیپلماسی خارجی یک حکومت است.

به عنوان مثال به خوبی به خاطر داریم که در دوره اصلاحات و در نتیجه تلاش‌های دولت و مجلس اصلاح طلب و تدابیر خاتمی، جمهوری اسلامی ایران توانست بهترین روابط را طی سال‌های پس از انقلاب با همسایگان برقرار کند و با شعار دموکراسی در خانه و صلح و عدالت در جهان بهترین موقعیت را در منطقه‌ و جهان برای خود کسب کند. امروز نیز می‌توان باهمین شاخص ساده به ارزیابی دیپلماسی حاکمان اقتدارگرا پرداخت. در سطح کشورهای همسایه روابط ایران ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس و عربستان به سردی گراییده است تا آن‌جا که بعضاً شاهد مواضع و اقدامات خصمانه از سوی این کشورها هستیم. پیمان استراتژیک نظامی و سیاسی افغانستان و آمریکا و تظاهرات ضد ایرانی مکرر در افغانستان و آذربایجان علیه ایران گویای تنزل موقعیت ایران در این کشورهاست. در عراق براثر مواضع و اقدامات ناسنجیده گرایشات ضد ایرانی تقویت شده است، به طوری‌که شخصیتی مانند آیت الله العظمی سیستانی با ارسال پیغام به رهبران ایران از نحوه عملکرد ایران  در این کشور ابراز نگرانی می‌کند و نسبت به آن هشدار می‌دهد. در سطح منطقه‌ای ایران حتی از یک دوستی پایدار محروم مانده است. دلارهای نفتی و شرایط جذاب معاملات و روابط اقتصادی نه هند را به کشیدن خط لوله گاز قانع کرده و نه روسیه را از صدور اطلاعیه مشترک با آمریکا علیه ایران و الزام ایران به انعطاف در مذاکرات هسته‌ای باز داشته است. در سطح جهان اسلام حمایت بی‌دریغ رهبران ایران از رژیم سرکوب‌گر بعث بشار اسد و جنایت‌هایی که علیه مردم مظلوم سوریه روا می‌دارد، افکار عمومی جهان اسلام را علیه جمهوری اسلامی ایران برانگیخته است، آن چنان که احزاب و حرکت‌های اسلامی در کشورهای عربی از جمله حزب نهضت اسلامی تونس و اخوان المسلمین مصر برای جلب رأی و حمایت بیشتر مردم خود، ناگزیر از تکرار این موضع هستند که هرگز در پی ایجاد حکومتی نظیر حکومت ایران در کشور خود نیستند. در سطح جهانی نیز گمان نمی‌کنم کسی تردید داشته باشد که درحال حاضر جمهوری اسلامی ایران بدترین شرایط بین المللی را در دوران پس از انقلاب تجربه می‌کند. دلارهای بادآورده نفت حتی این اثر را نداشت که مقامات دولت برزیل در سفر اخیر احمدی‌نژاد به این کشور از او استقبال کنند. این دستاورد درخشان جملگی مربوط به دهه ایست که تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای بهترین و طلایی‌ترین فرصت‌ها را در اختیار رهبران جمهوری اسلامی ایران قرار داد. فرصت‌هایی که در تاریخ یک ملت بسیار کمیابند و در صورت بهره‌گیری مدبرانه و هوشمندانه از آن‌ها بسیاری از مشکلات و معضلات تاریخی ایران رو به کاهش می‌گذاشت. درآمد‌های بی‌سابقه و بادآورده نفت، بحران اقتصادی آمریکا و به ویژه اروپا، بهار عربی و سقوط حکومت‌های عرب مخالف ایران، عدم تحقق وعده‌های آمریکا و متحدانش در عراق و افغانستان و مخالفت رو به گسترش افکار عمومی جهانی و به ویژه غرب با گسترش جنگ و تشنج در جهان و ناکامی جمهوری‌خواهان جنگ طلب در آمریکا از جمله این فرصت‌ها بود که براثر بی‌کفایتی رهبران جمهوری اسلامی ایران از دست رفت و اکنون ما مانده‌ایم و نرخ تورم و بیکاری دو رقمی، کاهش شدید تولید ملی و آمار وحشتناک تعطیلی واحدهای تولیدی، گرانی کمرشکن، فسادبی سابقه اداری که پیکره نهادهای کشورتا بالاترین سطوح را آلوده کرده است، کاهش یکصد درصدی ارزش پول ملی، گسترشفقر و افزایش آمار سرقت و طلاق و خودکشی و ... در داخل و موج انتقاد و بی‌اعتمادی ملل مسلمان و مواضع خصمانه همسایگان و تحریم و تهدید بیگانگان در خارج.

طبعاً از این پس چنان که علائم آن از هم‌اکنون پیداست، تلاش خواهد شد تمامی این نابسامانی‌ها و ناکامی‌ها به دولت کنونی که آفتابش به لب بام رسیده، نسبت داده شود و با تبلیغات انحصاری و همه‌جانبه ملت در آخرین شب‌های عمر دولت دهم، رؤیای فردایی امیدبخش ببیند. اما چه کسی است که نداند این دولت ناکارآمد و بی‌کفایت خود معلول روش خاصی از کشور داری است که طی دهه اخیر به قیمت سنگین‌ترین هزینه‌ها و خسارت‌ها بر کشور و نظام تحمیل شده است. روشی که در ساده‌ترین تعبیر می‌توان از آن با عنوان روش حکومت مطلقه فردی یاد کرد. دولتی که خود محصول این روش حکومت‌داری و مولود اراده قدرت مطلقه بوده  و اگر هنری داشته است، تحکیم و تقویت همین روش بوده‌ است. دولتی که بزرگترین مزیت و نقطه قوت رئیسش آن بود که دیدگاههایش از همگان به رهبری نزدیک‌تر است. او بود که در تبلیغات انتخاباتی به تعبیر رهبری شعارهای انقلاب را زنده کرد، او بود که به تعبیر رهبری مانع رشد گرایش‌های لیبرال و تجدید نظر طلبانه در مدیریت کشور شد، او بود که به تصریح رهبری از موضع عزت با قدرت‌های خارجی برخورد کرد و او بود که با سفرهای استانی و توزیع پول نفت میان مردم و دادن وام‌های بی‌حساب و اجرای طرح‌های کارشناسی نشده و غیر توسعه‌ای  به قیمت تعطیلی طرح‌های ملی و زیربنایی و ... کوشید خواسته رهبری را که در سفر به استان کرمان در دوره اصلاحات ضمن انتقاد تلویحی به دولت اصلاحات فرموده بودند«دیگر طرح‌‌های زیربنایی کافی است از این پس مردم باید اثر پول نفت را در سفره‌هایشان ببینند»  عملی کند.

 به باور من مشکل نه در دولت نهم است و نه دولت دهم و نه در احمدی‌نژاد و نه در رهبری. مشکل در روش اداره فردی کشور و یا شخصی کردن اداره کشور به عنوان انتخاب رهبری است که هیچ‌گونه مشارکتی را برای اداره کشور بر نمی‌تابد، روشی که براساس آن یک‌ نفر می‌اندیشد و تشخیص می‌دهد و تصمیم می‌گیرد و دیگران اجرا می‌کنند. روشی که مدیران و مسؤلان و شخص رهبری را از ظرفیت عظیم کارشناسی و افکار و اندیشه‌های کارآمد و حتی از ظرفیت کارشناسی بدنه ساختار مدیریت کشور محروم ساخته است. مشکل در تجمیع تمامی اختیارات و صلاحیت‌ها در شخص رهبری است، بدون آن که هیچ‌گونه مسؤلیتی در قبال این همه متوجه ایشان باشد و یا این که خود را در برابر افکار عمومی پاسخ‌گو بدانند. مشکل اینجاست که رئیس مجلس خبرگانی که در ازای گرفتن رأی در برابر مردم متعهد به نظارت بر رهبری شده است، برخلاف شرط ضمن عقد قانون اساسی، نقض پیمان و نکث ایمان کرده و به صراحت می‌گوید وظیفه مجلس خبرگان نه نظارت بر رهبری بلکه حفاظت از رهبری است. وقتی چنین شد دیگر هیچ‌کس حق ندارد بپرسد، چه شد که دولت نهم و دهم بر سر کار آمد و چرا پیشنهاد موسوی در دیدار با رهبری در روزهای پس از اعلام نتایج آرای ریاست جمهوری دهم مسموع نیفتاد که گفت: «من ادعا و تمایلی به کسب ریاست جمهوری ندارم و حاضرم انصراف دهم، به شرط آن که به تقلبات و تخلفات صورت‌گرفته در انتخابات به نحو بی‌طرفانه رسیدگی شود». وقتی چنین شد دیگر هیچ کس خود را متعهد و مسؤل نمی‌بیند که به مردم توضیح دهد چرا فرقه‌ای منحرف و خطرناک‌تر از فتنه!! را دولتی بی‌نظیر از مشروطه تا کنون به جامعه معرفی می‌کرده است.

نشانه‌های این علت العلل مشکلات کشور یعنی روش حکومت مطلقه فردی و یا شخصی شدن مدیریت کشور، را در هریک از مشکلات کشور می‌توان نشان داد. از انتخابات ریاست جمهوری و ابقای دولت نهم تا حاکمیت نظامیان بر اقتصاد کشور و تضعیف بخش خصوصی تا فساد مالی اداری بی‌سابقه در نهادها و مسؤلان کشور و تا نحوه رسیدگی کنترل شده به این فسادها و ممنوعیت «کش دادن» آن در مطبوعات و تا پنهان کردن دهها پرونده فساد مشابه دیگر از افکار عمومی و تا موضوع بحران هسته‌ای کشور. اگر بیماری چشم اجازه دهد در نوشتاری دیگر خواهم کوشید به عنوان یک نمونه و یک مورد مطالعاتی، نقش و اثر روش حکومت مطلقه فردی را در بحران هسته‌ای کشور را بررسی کنم.

 

 

انتخابات مصر:

پیروزی نامزد مصری مسلمان دموکراسی خواه در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، پس از موفقیت همین جریان در ترکیه و تونس، بیانگر آن است که اکثریت رأی دهندگان در هر سه کشور افرادی را برگزیده اند که ضمن اعتقاد به اسلام و عمل به احکام و فرائض الهی، مخالف تحمیل هنجارهای اسلامی به هم وطنان خود هستند و نمی خواهند اشتباهات جمهوری اسلامی ایران را تکرار کنند. بنابر این همگی

 1- رأی خود را رأی به دموکراسی می خوانند. هم چنان که محمد مرسی جشن پیروزی خود را «عید دموکراسی» در مصر نامید.

2- با حکومت مطلقه فردی و استبداد دینی مخالف بوده به انتخابات آزاد معتقدند.

3- برای روحانیون و فقها هیچ حق یا امتیاز ویژه ای در رهبری سیاسی جامعه قائل نیستند و از رقابت آزاد همه قشرها از جمله روحانیون و صاحبان گرایش های فکری، عقیدتی و سیاسی در عرصه های گوناگون در جامعه و حکومت دفاع می کنند.

4- از تحمیل یک سبک زندگی خاص به مردم پرهیز دارند. به باور آنان حجاب اسلامی واجب شرعی است نه اجبار حکومتی. به همین دلیل شارع مقدس برای عدم پوشش موی سر مجازات شرعی دنیوی و حکومتی برای زنان تعیین نکرده است.

5- خود را خدمتگزار همه مردم و تابع قانون می خوانند و حقوق اساسی همه شهروندان را مانند آزادی عقیده و بیان، انتشار مطبوعات، تشکیل احزاب آزاد، تأسیس انجمن ها و اتحادیه و سندیکاهای آزاد، انتقاد به ارکان حکومت از صدر تا ذیل و برپایی اجتماعات اعتراضی مسالمت آمیز و نامزدی در انتخابات آزاد برای همه، به رسمیت می شناسند و از این جهت فرقی بین مسلمان و غیرمسلمان نمی گذارند.

6- از دشمن تراشی پرهیز دارند و خواهان روابط دوستانه اما برابر و مبتنی بر احترام متقابل با تمام قدرت های بزرگ هستند و اولویت آن ها حل مشکلات اقتصادی کشور و مردمشان است.

7- کنترل انحصاری شبکه های مختلف رادیو-تلویزیونی را توسط فرد یا جناح خاصی، روشی ناکارآمد، غیردموکراتیک و زیان بار ارزیابی می کنند و اطلاع رسانی آزاد، شعار جناح پیروز بوده است که امیدوارم همیشگی باشد.

8- با دخالت نظامیان در عرصه رقابت های انتخاباتی صددرصد مخالفند.

9- از اعتراضات مردمی علیه حاکمیت حزب بعث سوریه پشتیبانی می کنند و آن را تداوم بهار عربی می خوانند.

10- با ارائه چهره ای طالبانی، خشن، تکفیری و ضد حقوق بشری از اسلام مخالفند و از سازگاری اسلام با دموکراسی پشتیبانی می کنند و مخالفان خود را به دشمنی با پیامبر(ص) متهم نمی سازند.

به طور خلاصه آنان می خواهند به شعار «مصر برای همه مصریان» جامه عمل بپوشانند و در مجموع اهداف، راهبرد و مشی اصلاحی خود را دنبال کنند. و به همین دلیل شاهد آن هستیم که متأسفانه در رسانه ملی ما اخبار آن ها منتشر نمی شود و رسانه های تبلیغاتی و خبری اقتدارگراها بعضاً به جعل اخبار آن ها می پردازند تا ایرانیان از دریافت کامل حقیقت محروم شوند و تصور کنند هم سنگران اقتدارگراهای وطنی در آن کشور و دیگر کشورهای متأثر از بهار عربی به پیروزی رسیده اند!


 


فخرالسادات محتشمی پور در صفحه فیس بوک خود به بیان آنچه در ملاقات امروزش با همسر زندانی خود مصطفی تاجزاده رخ داده، پرداخته است.

به گزارش نوروز، مصطفی تاجزاده در این ملاقات با انتقاد از قانون جدید ممنوعیت استفاده از کراوات خطاب به سردار رادان گفته است:"بس است این همه سطحی نگری سردار! راستی انگار از رده های نظامی فقط این سردار غربی نیست چرا که در برخی کشورهای غربی دیگر دارها را برچیده و خون ها را شسته اند! 

برادر من اسلام آمد که بند رقیت را از گردن بشر پاره کند نه این که این یک وجب پارچه را پاره کند و چیز دیگر جایش بگذارد! قرار بود ما از بندگی غیرخدا درآییم. از جور ادیان(تحریف شده) به عدل اسلام برسیم نه این که بعد از کره شمالی و سوریه نظامی ترین و فاشیستی ترین حکومت شویم."

متن کامل روایت فخرالسادات محتشمی پور از ملاقات امروز در پی می آید:

اول سلام
دوم این که نخیر همسرجان را طبق قرار قبلی نبردند بیمارستان برای گرفتن نوار گردن! لابد آقایان تشخیص دادن که در بی تشخیصی برکاتی است که در تشخیص بیماری نیست که نیست!!!
همسرجان ما از ماه شعبان نهایت بهره مندی را دارند. برای ما هم دعوت به خواندن دعای شعبانیه را داشتند و به خصوص با استفاده از ترجمه این دعا توسط آقای کریم زمانی که روز سوم تیرماه در روزنامه وزین اطلاعات درج شده است. گفتند ما که همیشه دعاگوییم شما هم بخوانید در این روزهای باقی مانده از شعبان و ما را هم دعا کنید.
البته یک کتاب ارجمند را هم که هدیه برادرعزیزمان دکتر ناصری به ایشان بوده و در زندان تمامش کرده اند با عنوان « دیباچه ای بر فقه اسلامی » معرفی کردند که تخصصی است و به درد کسانی می خورد که بخواهند تاریخچه فقه اسلامی را از منظر یک محقق غربی بدانند. نوشته «یوزف شاخت» ترجمه اسدالله نوری انتشارات هرمس. 
همسرجان از سانسور خبری شدید رسانه میلی به شدت متعجب بودند که حتی خبرهای از زیر سانسور گذشته این چندتا روزنامه را هم سانسور مجدد می کند مثلا همین خبر برمه که رهبر مخالفان در نظام فاشیستی سرانجام وارد مجلس شده و حالا می رود این کشور آن کشور توصیه می کند که بیایید داخل کشور خودمان سرمایه گذاری کنید و ... این ها نگرانی دارند که این اخبار را منتشر کنند و مردم یادشان بیاید که کاندیداهای رقیب در حصرند و فعالان ستادهای تبلیغاتی در حبس و اساسا هر خبری که به نفعشان نباشد خواه از مصر خواه تونس و هرجای دیگر دنیا، مخابره نمی کنند.
همسرجان گفتند که چند تا پیام تسلیت داشته اند که قرار بوده منتشر شود برای درگذشت اخوی آیة الله موسوی خوئینی ها و همسران آقایان داریوش قنبری و فولادوند و اظهار تأسف کردند از این که حتی که پیام های تسلیت ایشان در مطبوعات سانسورزده اجازه انتشار ندارد!
و اما بعد،
یک فرمایش در باب حرمت کراوات از دیدگاه آقایان نظامیون هم داشتند به این شرح: 
به آقای رادان سلام برسان و بگو برادر من شما صبح که از خواب بیدار می شوی یک نگاه به نوک پا تا فرق سر بیندازی می فهمی غربی بودن یعنی چه! از کفش و جوراب و شلوار و پیراهن و لباس زیر و کاپشن و یونیفرم و کمربند و اسلحه و آرایش مو و ریشت غربی است. کلاه و عینک آفتابی و طبی ات غربی است. دست به جیب ببر و کیفت را نگاه کن که غربی است و محتویات داخل آن از اسکناس و کارت اعتباری و کارت ملی و شناسنامه عکس های پرسنلی و ... همه غربی است. این سلسه مراتب نظامی و ارتشی و اصل ارتش حرفه ای هم غربی است. عنوان پلیس و خود اتوموبیل و سایر مرکب های پلیس هم غربی است به اضافه همه آلات و ابزار سرکوب اجتماعات مردمی. حقوق ثابت و مزایا و بیمه و بازنشستگی هم غربی است. قانون اساسی را هم که خبر داری غربی است! تفکیک قوا نیز غربی است و این رسانه ملی که با آن مصاحبه می کنی و مطبوعات و اساسا خود مصاحبه و اطلاع رسانی و بخشی از ادبیات و اصطلاحاتی که در آن استفاده می کنی هم غربی است. حالا شما با این شکل و شمایل و آرایش و پیرایش تماما غربی که در مقایسه با تصاویر اجدادمان در دوره مشروطه تغییراتش معلوم می شود گیر داده ای به کراوات به جای حل همه مشکلات ریز و درشت مردم آن هم در بیمارستان ها که محل تلاقی بزرگترین گرفتاری های مردم است؟!( شاهد مثال را از دو بیمارستان سینا و فارابی که اخیرا برای اقدامات تشخیصی و درمانی به آن اعزام شده بودند، آوردند)
بس است این همه سطحی نگری سردار! راستی انگار از رده های نظامی فقط این سردار غربی نیست چرا که در برخی کشورهای غربی دیگر دارها را برچیده و خون ها را شسته اند! 
برادر من اسلام آمد که بند رقیت را از گردن بشر پاره کند نه این که این یک وجب پارچه را پاره کند و چیز دیگر جایش بگذارد! قرار بود ما از بندگی غیرخدا درآییم. از جور ادیان(تحریف شده) به عدل اسلام برسیم نه این که بعد از کره شمالی و سوریه نظامی ترین و فاشیستی ترین حکومت شویم.
همسرجان از این قضیه آنقدر حرص خورده بودند که ما مجبور شدیم حرص خود را بابت بدقولی ها و عدم اعزام به بیمارستان و ندادن مرخصی استعلاجی و مشکلات جسمی شان دمی به فراموشی سپرده برای فرح ناکی ایشان لطیفه سرایی و بدیهه سرایی کنیم و ایشان هم سرذوق آمدند و گفتند: مردم سه دسته اند: یا فکر می کنند و حرف می زنند یا حرف می زنند بعد فکر می کنند و بعضی هم که مثل آقای جنتی و بعضی های دیگر اصلا فکر نمی کنند! هم چنین با لبخندی نمکین فرمودند به آقایانی که نگران دسترسی من به اخبار و اطلاعات برای تحلیل های به روزم هستند باید بگویم که بیست و چهارساعته آنلاین نیستم و توضیح بیشتری ندادند!!


 


اساتید بزرگوار و دوستان عزیزم، سلام
دوباره دعوتم کرده اند ولی نمی دانم چرا؟ خدا ستار العیوب است، اما این بدان معنا نیست که او از عیوب من آگاه نیست. و من نمی دانم او که رقیب من است و بر همه احوال من آگاه، او که از رگ گردن به من نزدیک تر است، چه دیده است که مرا باز به خود فرا خوانده است. قدم زدن در سرزمینی که هر قدم آن جای پای بزرگ مردی و شیر زنی را به یادگار دارد، کار سختی است. در هرم گرمای تیر ماه مکه و مدینه تصور آن چه بر سمیه و یاسر رفته است، مو بر تن آدمی راست می کند. در و دیوار این شهر قصه گوی خوبی است. هوای این شهر بوی عظمت و مظلومیت هر دو را با هم دارد. شک ندارم که شما نیز با این هوا و نوا آشنایید. دو سالی است که سر و گوشمان از این رایحه پر است. خداوندا آمده ام شهادت دهم که آزاد مردان و زنانی را می شناسم که اسیر و قتیل ظلم اند اما تسلیم و راضی بدان هرگز! آمده ام شهادت دهم بر روایت آنانی که چون تسلیم رضای تو اند بر رضای تو راضیند!
خدایا دلخوشم که مرا به فضل خود بر خوان فیضت فراخوانده ای و نه با عدلت که من تاب سر سوزنی عدلت را ندارم. منی که در این کوتاه بلاء دنیا این چنین ناتوانم چگونه در بلایی که "تطول مدته و یدوم مقامه" است، دوام خواهم آورد؟ آمده ام با انبوهی از اما و اگرها، با شک و تردیدها، اما با یک یقین راسخ، آن هم این که چندان رحمان و رحیم و رئوف بالعبادی که منی که بیش از صد بار توبه شکسته ام را باز به خود فراخوانده ای. خداوندا چنان کن که از این توبه هایی که شکسته ام توبه کنم.
رسم خوبی است و بر چون منی فرض است که از تک تک دوستان و رفیقان حلالیت طلبم. ولی بنا به دلایل و ملاحظاتی که برای تک تک شما خوبان قابل درک است، بختیار خداحافظی نبودم. اکنون در شهر پیامبر، در جوار گنبد خضرای محمد از یکان یکان شما درخواست بخشایش دارم. اگر دینی بر شما دارم که در ادای آن قصور کرده ام، مرا باز گویید تا اگر فرصت جبران دارم پیش از آن که پیش خدا روم، آن را ادا کنم. دوست دارم پاک و پاکیزه، آرام و بی قرار، رها از هر موجودی و دلبسته وجودی خود را در آغوش او روان سازم و جرعه نوش جام وصالش گردم و مست عطر خوش پرده خانه اش. از آن یار بنده نواز می خواهم که توفیق این سرمستی را به شما نیز ارزانی دارد. آمین


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته