-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۱۷, شنبه

Latest News from 30Mail for 07/07/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/4/16
  •  

    ایمایان

    تاجزاده گفته که: « رهبری در جلسات خصوصی می‌گفت که روشنفکران را می‌شناسد و می‌داند که آنان با اوّلین سیلی به همه چیز اعتراف خواهند کرد و ساکت می‌شوند.»
      
    یک- اوّلین سیلی! این یعنی امثال بنده در تطبیق‌دادن کردار و گفتار ایشان با قانون و شرع و اینها مشغول گل لگدکردن بوده‌ایم. ما می‌گفتیم چرا شکنجه هست؟ چرا به شکایات رسیدگی نمی‌شود؟ نگو خود طرف درباره‌ی سیلی‌زدن و اعتراف‌گرفتن رهنمود داده است!
       
    دو- اعترافگيری. طبعاً روشنفکران مانند جاسوسان نیستند که اعتراف به رازهای مگو و مخفی بکنند. بازگویی فعّالیّتهای روشنفکری هم که نیاز به سیلی ندارد. پس اینجا اعتراف یعنی آنچه درباره ابطحی و عطریانفر و تاجیک و که و که دیدیم. خُب مبارک است.
       
    سه- نيمه‌ی پنهان. می‌گفتند که رهبر نظام در جلسات خصوصی یک‌جور حرف می‌زند و در جلسات عمومی جور دیگر؛ خودش و طرفدارانش انکار می‌کردند. همین انکار را می‌توان به عنوان دروغی دیگر تلقّی کرد.
      
    باز هم هست: ادّعای شناخت روشنفکران (مانند شناخت دیگر مسائل جهان)، راهکار ساکت‌کردن در خفا و ادّعای آزادی بیان در ظاهر؛ خوب اگر دقّت کنید بوی «هویّت» از این جملات به مشام می‌رسد. می‌توان خیلی راحت مثل دیگران از قدرت‌طلبی حاکم گفت و کار را یکسره کرد و دست از یافتن حدیث و آیه و زیرورو کردن تاریخ و پیداکردن تناقضها و ... کشید امّا این راه یکسر به خشونت صرف می‌انجامد. ایشان حفظ ظاهر کنند و ما مشغول گل لگدکردن خود می‌شویم؛ ببینیم کدام از رو می‌رویم.
     
    تیتر از سی‌میل

     
     

    1391/4/16
  • محمد معینی
    راز سر به مهر

    اول – نتایج نظرسنجی از مردم درباره رابطه با آمریکا که بخش هایی از آن در پاییز سال  81  انتشار یافت، به یک جنجال رسانه ای و قضایی منجر شد؛ دلیل، آن بود که حاصل این نظرسنجی با تبلیغات رسمی مبنی بر دشمنی و مخالفت گسترده عامه مردم با رابطه با آمریکا، مغایرت داشت. نتیجه نظرسنجی سه موسسه آینده، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی و موسسه ملی سنجش افکار عمومی، حاکی از موافقت 75 درصدی مردم ایران با مذاکره میان ایران و آمریکا بود.  مدیران این موسسات پژوهشی (عباس عبدی، بهروز گرانپایه، علیرضا علوی تبار و حسینعلی قاضیان) که این نظرسنجی را انجام داده بودند، بازداشت و دادگاهی شدند. دادگاه به ریاست قاضی مرتضوی برگزار شد. بازداشت شدگان، به جاسوسی متهم شدند.(+)
     
    دوم – نظرسنجی شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی درباره تداوم غنی سازی اورانیوم و طرح برخی نمایندگان برای بستن تنگه هرمز، تنها ساعتی بعد از آن که 63 شرکت شرکت کنندگان در نظرسنجی با ادامه غنی سازی  و 89 درصدشان با بستن تنگه هرمز مخالفت کردند، از روی وبسایت شبکه خبر حذف شد(+). مدیران این سایت با انتشار یادداشتی نتایج نظر سنجی خود را زیر سئوال بردند! از جمله نوشتند که « نظر سنجی ای که در آن فقط 2 هزار نفر شرکت می کنند چه جایگاهی از اعتبار دارد و به هیچ وجه نمی تواند نظر و دیدگاه کل جامعه یا حتی بخش اعظمی از جمعیت انقلابی ایران را منعکس سازد».(+) واضح است اگر که با تداوم نظرسنجی و بالارفتن تعداد شرکت کنندگان، نظر مدیران شبکه خبر تامین می شد، این نظرسنجی حذف نمی شد.
     
    سوم – از «دانستن حق مردم است» تا «نظر مخالف ندادن، وظیفه مردم است» شکافی بزرگ وجود دارد؛ به اندازه شکاف بین تصمیم گیران و جامعه. اگر چنین شکافی وجود نداشت، یا قابل چشم پوشی بود، نظرسنجی آزاد در کشور، که نتایج آن به اطلاع عموم برسد، چنین به حصار و اسارت برده نمی شد.

     
     

    1391/4/16

     

    پدرام رضایی‌زاده
    ناتور

    اسفندماه پارسال به سرم زده بود بروم اتاق مدیر عامل شرکت و بگویم دیگر نمی‌خواهم ادامه بدهم؛ به جای قرارداد جدید، در فکر یک کارمند جدید باشید. از حقوق‌ام راضی نبودم، تنها بودم، کارها تمام نمی‌شدند هیچ‌وقت، شرکت نظم نداشت، ساختارش هم‌پای کارهای بزرگی که گرفته بودند به روز نشده بود. دلم می خواست بروم. خسته شده بودم از جنگیدن برای هیچ، از دست و پا زدن برای اصلاح چیزی که تن نمی‌داد به تغییر.

    شنبه بود، یک شرکت مشاور نیرو می‌خواست، رزومه‌ام را فرستادم، فردای‌اش زنگ زدند، رفتم برای مصاحبه، گفتند همه چیز خوب است، اما اینجا وابسته است به بنیاد تعاون سپاه، یک مصاحبه‌ی عقیدتی هم داریم، باز رفتم برای مصاحبه، گفتند مشکلی نیست، از هفته‌ی بعد بیا و مشغول شو. با حقوق خوب، مزایای عالی و پنج‌شنبه‌های تعطیل. نرفتم، این اولین اشتباه بزرگ‌ام در شش ماه گذشته بود. وقتی رفتم توی اتاق مدیر عامل و گفتم که باید دنبال یک کارمند جدید باشید، که کارم جور شده و می‌خواهم بروم یک شرکت جدید، گفت بمان، تازه داری جا می‌افتی اینجا، عادت کرده‌ای به محیط، آدم‌ها قبول‌ات دارند، یکی را هم استخدام می‌کنیم که کمک‌ات باشد، اصلا چه‌قدر قرار است بگیری، بیا و با صدهزارتومان بیش‌تر از آنجا، بمان همین‌جا. ماندم، اشتباه کردم و ماندم. حقوق‌ام زیاد شد، یکی را هم استخدام کردند که هیچ چیزی از امور قراردادها و پیمان و رسیدگی نمی‌دانست، شد بار روانی اضافه. چیز دیگری عوض نشد، دخالت‌های آدم‌های بی صلاحیت کارگاه، بی‌نظمی، بی‌خیالی، آشفتگی، همه ماندند، مثل روز اول.

    گذشت تا خرداد، یکی از دوستانم زنگ زد که بلند شو و بیا معاونت عمرانی سازمان میراث فرهنگی، با شصت ساعت کار کم‌تر در ماه و حقوقی برابر با چیزی که الان می‌گیری. دو - سه روزی درگیر بودم با خودم و آخرش گفتم نمی‌آیم، شر دارد، می‌شویم «منحرف»، امسال هم اگر حرف و حدیثی پیش نیاید، خرداد سال بعد همه چیز به هم می‌ریزد و اول از همه می‌آیند سراغ سازمان میراث فرهنگی و همه‌مان را می‌ریزند بیرون. اشتباه کردم، این دومین اشتباه بزرگ‌ام در شش ماه گذشته بود.

    حالا، نه دیگر حوصله‌ی جنگیدن دارم نه توان ادامه دادن و دایورت کردن، هر روز به آخر قصه نزدیک‌تر می‌شوم و دور نیست روزی که بزنم زیر همه چیز. همین امروز، همین امروز خیلی خودم را نگه داشتم که وسط جلسه، به یکی از همان همه کاره‌های هیچ‌کاره، یکی از همان‌ها که خیال می‌کنند چون ناظر مقیم اند و توی کارگاه جلوی چهارتا کارگر و پیمانکار جزء مانور می‌دهند و کسی روی حرف‌شان حرف نمی‌زند، از همه چیز سر در می‌آورند، خیلی خودم را نگه داشتم که با زانو نروم توی حلقش.
    آخر قصه نزدیک است، خیلی نزدیک؛ و من، ایستاده‌ام در آستانه‌ی تاریکی.

    تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/4/16
  •  

    لوا زند
    بلوطک

    پدر و مادر مشکل حل نشده مهاجرت اند. من جزو آدمهای خوشبختی هستم که می‌تونم ببینمشون هر از چند گاهی. کسی جلوم رو نمیگیره. خطر زندان و دستگیری ندارم برای دیدنشون. دختر خوبی نیستم براشون اما فاصله دلتنگشون شدن با دیدنشون برام چند ساعت رانندگیه.
    تقریبا همه کسانی که دور و برم هستند این موقعیت رو این شانس رو ندارند و من معنی این رو میفهمم. خواهر و برادر و خاله و عمو و دایی به یک طرف، اما حکایت پدر و مادر یک چیز دیگه است.

    یه ور زندگی خود آدمه و اینکه پدر و مادر آدم رو نیاوردند که برای اونها زندگی کنیم اما از یه طرف دیگه جون آدم بهشون بسته است. اونم ماها که رفته تو جون و استخونمون که باید آدم مواظب پدر و مادرش باشه و احترام بزرگتر همیشه یه جایی هست تو زندگیمون هرچی هم که تو فرهنگهای دیگه بریم قاطیشون شیم.
    واسه پدر و مادر من راحت نبود که پدر و مادر پیرشون رو بذارن بیان اینور. هنوز هم بزرگترین شرمندگیشون ( یا نگرانی، یا افسوس یا خجالت) همون هست که پدر و مادرهاشون ایرانند. عمویی دارم که حواسش به پدر و مادر بزرگ طرف پدری هست. دوتا خاله دارم تو ایران که اونا حواسشون (بعد از پخش شدن مامان و دایی و یه خاله دیگه در این ور و اون ور دنیا) حواسشون به پدر و مادربزرگ طرف مادری هست. اما بچه های اونا هم دارن بزرگ میشن. همون دغدغه هایی که پدر و مادر منو وادار به مهاجرت کرد الان رسیده به خانواده های اونا. اما پدر بزرگ و مادربزرگ دیگه سرپا نیستند و من میدونم چه دو راهی بزرگی هست که باید بین سرنوشت بچه و مراقبت از پدر و مادر انتخاب کنند.

    من آمریکا رو دوست ندارم. به هزار و یک دلیل. اما میدونم آخرش یه جا خواهم بود که نزدیک پدر و مادر باشم. الان که این قضیه برام فرض مسلمه اما نمیدونم اگه تا روز افتادگی اونا من بچه دار بشم وضع چی میشه. اونوقت ایا به همین راحتی میتونم بگم کنار اونا خواهم بود. اما همین موقعیت هم برای . اما این یه موقعیتی هست که برای همه مهیا نیست. برای دوستام مهیا نیست. اینطور راحت نمیتونن بگن که آخرش پیش پدر و مادرشون خواهند بود. خیلی ها اصلا نمیدونن دوباره کی میتونن ببیننشون. این درد همیشه هست.
    به مرحمت جمهوری اسلامی خیلی ها حتی نتونستند درست و حسابی خداحافظی کنند با خانوادهاشون. پدر و مادرهای پیر که دیگه مسافرت نمیتونن بیان که بگیم حالا همه ترکیه هم دور هم جمع میشیم. بعد هم فقط اون نیست. آدم دلش میخواد وقتی لازمه باباشو ببره دکتر دست مادرشو بگیره. این چیزایی هست که توی دو هفته ترکیه دست نمیده.

    تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/4/16

    دبیر اجرایی خانه کارگر پاکدشت از تعطیلی حدود ۶۰درصد از واحدهای کوره پزی این شهرستان در پی اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها طی سال گذشته خبر داد.

    عوض سلطانی در گفت‌و‌گویی با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته است: «پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها در حدود شش هزار نفر در این کوره‌ها کار می‌کردند که این رقم به دلیل تعطیلی ۳۵ واحد کوره (از ۶۰ واحد کوره) به حداقل ظرفیت رسیده است.»

    وی افزوده که تعطیلی این تعداد واحد کوره پزی و فعالیت واحدهای باقیمانده با «۲۰درصد ظرفیت» سبب بیکاری چهار هزار کارگر این واحد‌ها شده است.

    به گفته آقای سلطانی، طی سال‌های گذشته نیز تغییر روش‌های ساخت ساختمان و استفاده از دستگاه‌های خشت زن به جای نیروی کار انسانی سبب بیکاری کارگرای کارخانه‌های آجرسازی شده بود.

    وی بیشتر کارگران بیکارشده این واحدها را کارگران فصلی از استان‌های کردستان و خراسان جنوبی عنوان کرد و گفت: «با تعطیل شدن کوره پزخانه‌ها و بیکاری آنان مشکلات زیادی در جامعه کارگری این استان‌ها پدید آمده است.»

    منبع: ایلنا


     
     

    1391/4/16

    رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران می‌گوید به دلیل آلوده بودن خاک برخی از مناطق جنوب تهران از نظر بهداشتی، محصولات کشاورزی سالم در این مناطق حاصل نمی‌شود.

    به گزارش ایلنا، معصومه ابتکار افزوده که آب مورد استفاده در زمین‌های جنوب تهران سالم است اما با وجود این آب سالم، خاک آلوده سبب "استاندارد نبودن برخی محصولات جنوب تهران" شده است.

    تا پیش از افتتاح تصفیه خانه آب جنوب تهران در سال گذشته، زمین‌های کشاورزی در جنوب تهران با فاضلاب تصفیه نشده آبیاری می‌شدند که این موضوع سبب افزایش فلزات سنگین در خاک و افزایش بار میکروبی آن شده است.

    خانم ابتکار به شهروندان تهرانی توصیه کرد از محصولاتی که توسط سازمان میادین و تره بار به صورت بسته بندی ارائه می‌شوند استفاده کنند چرا که این محصولات «ارگانیک و سالم هستند اما نسبت به سایر محصولات نمی‌توان قاطع اعلام کرد که سالم هستند.»

    منبع: ایلنا

    مرتبط:

    ادعاهای متناقض درمورد پیازهای آلوده به سرب در تهران


     
     

    1391/4/16

     

    سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، اعلام کرده است که برای راه‌اندازی شبکه اینترنتی وای‌فای (WiFi ) با پوشش مکان‌های عمومی شهر تهران مجوز نمی‌دهد.
     
    به گزارش خبرگزاری مهر پیشتر یک شرکت خدمات ارتباطی به نام مبین‌نت با شهرداری تهران به توافق رسیده بود که برای مکان‌های عمومی این شهر اینترنت وای‌فای تامین کند. به این ترتیب شهروندان تهرانی می‌توانستند بدون استفاده از مودم با گوشی‌های موبایل یا لپ‌تاپ‌های خود به اینترنت وصل شوند.
     
    اما سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیوئی در اطلاعیه ای اعلام کرد که ارائه خدمات اینترنت پرسرعت با استفاده از فناوری WiFi در اماکن عمومی شهر تهران نیازمند دریافت مجوز از سوی رگولاتوری است و هیچ شرکتی مجاز به راه‌اندازی آن نیست.
     
    لطف الله سبوحی معاون سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در این باره تاکید کرد: راه‌اندازی اینترنت پرسرعت بیسیم با استفاده از فناوری WiFi در محیط برون ساختمانی به صورت نقطه به چند نقطه یا نقطه به سطح در شرایط فعلی نیاز به مجوز سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیوئی دارد و این سازمان در حال حاضر برای این شبکه هیچگونه مجوزی صادر نمی‌کند.
     
    خدمات اینترنتی در ایران به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در این کشور، با اعمال محدودیت‌هایی از سوی دستگاه‌های مختلف حکومتی روبرو هستند.
     
     

     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته