سیدمصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی که دو سال است در قرنطینه سپاه محبوس است در یادداشتی می نویسد: برای ما موجب تأسف است که نظامی ها اعم از سکولار و مسلمان به انتخابات آزاد تن داده اند اما در ایران به نام ولایت و روحانیت تشیع که مردمی ترین روحانیت است، در بین همه مذاهب و ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی، انتخابات فرمایشی برگزار می شود. به ما معترضان قانونی می گویند «ساختارشکن» در حالی که خلاصه کردن قانون اساسی در یک اصل به نام ولایت مطلقه فقیه، خود بزرگترین ساختار شکنی است. چون جمهوری اسلامی را به نظام خلافت تبدیل می کند و چیزی از ساختارهای آن باقی نمی گذارد. البته قانون اساسی ما ایراد زیاد دارد اما همین قانون فعلی هم اگر کامل اجرا شود در این مرحله می تواند مشکلات عدیده اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی- سیاسی و بین المللی را تاحد قابل قبولی برطرف کند.
به گزارش کلمه، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت در یادداشت خود آورده است: همچنین در نامه به رهبری تأکید کردم که فرصت چندانی برای انتخابات آزاد نیست. چون اینک در دنیا انتخابات آزاد امری اجتناب ناپذیر است و اگر خود داوطلبانه نپذیرید، دیر یا زود مجبور به آن خواهید شد. جای تأسف است که بی تدبیری های امروز ما را به موقعیت وخیم سوریه خواهد رساند. و تأسف بیشتر این که در زمان شاه اطاعت از شاه را کافی می دانستند اما امروز می گویند باید اعتقاد به رهبر داشته باشید وگرنه حق شرکت در انتخابات ندارید.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
دستگیری های اخیر و بستن روزنامه شرق که به موازات گران شدن اجناس و افزایش بیکاری و تورم انجام می شود، نمایانگر این است که هرچه اوضاع از نظر اقتصادی بدتر شود، به جای رفع مشکلات مردم بگیر و ببند را بیشتر خواهند کرد تا هیچ کس جرأت نفس کشیدن نداشته باشد وگرنه هر صاحب عقل سلیمی حتی در بورکینافاسو اذعان می دارد که باتوجه به باز شدن دانشگاه ها و سال تحصیلی جدید و این که ۸ ماه بعد دو انتخابات داریم، باید فضای کشور باز شود.
اما حاکمیت فعلی می داند که اگر کمی فضا باز شود، خود اصولگراها بیشترین نقدها را خواهند داشت. مشکلات سیاست خارجی، اقتصادی و فرهنگی روز به روز تشدید می شود و چون با این که همه چیز دستشان است کاری نمی توانند بکنند، سعی دارند جلوی منتقدین را بگیرند تا بیش از این دایره انتقاد به اصولگراها نرسد. الان باید مرتضوی و دیگر کسانی که نقش اصلی را در سرکوب خونین مردم پس از کودتای ۸۸ داشته اند، مصونیت داشته و ارتقاء بگیرند.
در مورد انتخابات پیش رو هم باید بگویم که با شرایط موجود این انتخابات نیز مانند انتخابات مجلس نهم یک انتخابات تک اسبه خواهد بود که هر قدر مجلس برآمده از آن انتخابات نمایشی و فرمایشی توانست گامی هرچند کوچک برای حل مشکلات داخلی و خارجی بردارد، انتخابات ریاست جمهوری هم می تواند در زمینه برون رفت از بن بست ها و حل مشکلات موفق باشد. در حال حاضر مشکل اقتدارگراها مشارکت یا عدم مشارکت مردم نیست، مشکل این است که نمی دانند چگونه باید کشور را اداره کنند! آماری در یکی از روزنامه ها آمده بود که مقامات اقتصادی بانک مرکزی در ۱۶۰ روز ۵۱ بخش نامه متعارض ارزی داده اند. و به طور متوسط بین سه یا چهار روز یک تصمیم گرفته اند و الان هم نمی دانند چه کنند و خودشان اذعان دارند که روش هایشان بی فایده است.
پیش از این گفته ام و در نامه ام به رهبری نیز (که متاسفانه در بازرسی دو هفته قبل بند، توسط مأموران امنیتی ضبط شده و مسترد نگشته است) نوشته بودم که تنها راه نجات مملکت انتخابات صد در صد آزاد است. انسان خجالت می کشد از این که انقلاب اسلامی که پیشتاز شعار استقلال و آزادی بود، انتخابات نمایشی برگزار می کند در حالی که در کشورهایی مثل مصر، ترکیه، مالزی، پاکستان، عراق، افغانستان، لبنان و حتی لیبی که دارای جامعه قبیله ای است و تا چند سال پیش بویی از انتخابات نبرده بوده است، انتخابات آزاد برگزار می شود.
برای ما موجب تأسف است که نظامی ها اعم از سکولار و مسلمان به انتخابات آزاد تن داده اند اما در ایران به نام ولایت و روحانیت تشیع که مردمی ترین روحانیت است، در بین همه مذاهب و ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی، انتخابات فرمایشی برگزار می شود. به ما معترضان قانونی می گویند «ساختارشکن» در حالی که خلاصه کردن قانون اساسی در یک اصل به نام ولایت مطلقه فقیه، خود بزرگترین ساختار شکنی است. چون جمهوری اسلامی را به نظام خلافت تبدیل می کند و چیزی از ساختارهای آن باقی نمی گذارد. البته قانون اساسی ما ایراد زیاد دارد اما همین قانون فعلی هم اگر کامل اجرا شود در این مرحله می تواند مشکلات عدیده اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی- سیاسی و بین المللی را تاحد قابل قبولی برطرف کند.
من نمی دانم چرا این ها از یک طرف می گویند مردم ایران بصیرترین مردم جهانند و از طرف دیگر می گویند ما متکی به اکثریت آراء هستیم و با وجود این با حقوق و آزادی های اساسی مردم سرجنگ دارند و از انتخابات آزاد می هراسند. اگر این مردم بصیرترینند و اینان هم اکثریت، انتخابات آزاد برگزار کنند و مثل خیلی کشورهای دیگر از احزاب و مقامات بین المللی اسلامی و غیراسلامی به عنوان ناظر دعوت کنند. ولی چون اقلیت کوچکی هستند که به جان هم افتاده اند از برگزاری انتخابات آزاد فراری اند. به هر کشوری می رسند می گویند انتخابات باید آزاد باشد. اما در ایران اگر کسی صحبت از انتخابات آزاد کند به او می گویند «ضدانقلاب» و این تناقض در گفتار و عمل هم مثل بقیه تعارضاتشان است.
همچنین در نامه به رهبری تأکید کردم که فرصت چندانی برای انتخابات آزاد نیست. چون اینک در دنیا انتخابات آزاد امری اجتناب ناپذیر است و اگر خود داوطلبانه نپذیرید، دیر یا زود مجبور به آن خواهید شد. جای تأسف است که بی تدبیری های امروز ما را به موقعیت وخیم سوریه خواهد رساند. و تأسف بیشتر این که در زمان شاه اطاعت از شاه را کافی می دانستند اما امروز می گویند باید اعتقاد به رهبر داشته باشید وگرنه حق شرکت در انتخابات ندارید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر