در زمان جنگ سرد، همه نگاههای ترس از گسترش سلاح های هسته ای، پیش از هر چیز دیگری، متوجه کشورهایی بود که مشکوک به داشتن گرایش به موضوعات هسته ای، به فناوری یا دانشوری ساخت سلاح های هسته ای بودند. در سالهای دهه ۱۹۶۰ و در آغاز دهه ۱۹۷۰، جمهوری فدرال آلمان، هندوستان، اسرائیل، ژاپن، سوئیس و سوئد در میان این کشورهای مشکوک به شمار می آمدند. در میانه های دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، آرژانتین، برزیل، مصر، هندوستان، عراق، پاکستان، کره جنوبی، تایوان و آفریقای جنوبی در بین کشورهایی بودند که علاقه وافری به انرژی هسته ای داشتند و این امر هم و غم آنها شده بود. از زمان آغاز دهه ۱۹۹۰، ترسها در باره انرژی اتمی، به ویژه در پیرامون انرژی اتمی کشورهایی مانند عراق، ایران، پاکستان و کره شمالی متمرکز شده است. تقریباً تمام کشورهایی که دارای انرژی اتمی نبودند ولی با شدت شروع به پژوهش هایی در این زمینه کرده بودند یا یرنامه های انرژی اتمی داشتند، از همان ابتدای کارشان با شک و تردید و بی اعتمادی کشورهای دیگر روبرو بودند و تمایل آنها به برنامه هسته ای، از نزدیک در زیر ذرهبین بود.
با شگفتی باید گفت که با همه این حرف ها، تا پایان جنگ سرد تعداد کشورهای دارای سلاح های هسته ای در مقدار کمی باقی ماند. دلیل اصلی آن، پیمان منع سلاح های هسته ای بود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی که کار اصلی اش عبارت از مراقبت و زیر نظر داشتن کارهای نیروگاه های هسته ای است، در این باره هم نقش بسزایی را ایفا کرد. بیآنکه کنترل های چند جانبه جهانی یا خود کشورها را درباره فناوری ها و صادرات ها، بی علاقگی کشور ها به داشتن سلاح های اتمی، گرفتن تضمین های امنیتی از قدرتهای اتمی – زمانی که خطرات استفاده های نظامی جدی بودند - فشارهای دیپلماتیک و تنبیه های در نظر گرفته شده از سوی جوامع بینالمللی فراموش شوند.
پس از امضای پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای و در طی دوران جنگ سرد، اسرائیل، هند و آفریقای جنوبی نیز به ۵ قبیله دارندگان سلاح های هسته ای، ایالات متحده، روسیه، انگلستان، چین و فرانسه پیوستند. ایالت متحده آمریکا درباره اسرائیل و هند، در هنگامی که در حال مذاکره با آن دو کشور در حال ساخت بمب های اتمی بودند، متقاعد شده بود که جلوگیری از دسترسی آن ها به گسترش سلاح های اتمی ناممکن شده است. درستی این گفتار، بیش از چند سالی به درازا نکشید.
آفریقای جنوبی با دولتی نژادپرست، تنها کشوری بود که در طی این دوران، با شگفتی بیش از اندازه و علیرغم وجود پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، توانست بمب اتمی بسازد.
پاکستان، بنا به گفتههای خودش و کره جنوبی اولین اعضای برنامه پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای هستند که پس از پایان جنگ سرد، سلاح های اتمی ساختند.
در ابتدای سالهای دهه ۱۹۹۰، در یک فاصله زمانی نسبتاً کوتاهی، این امیدواری وجود داشت که خلع سلاح هسته ای و تلاشهای جدی برای منع گسترش سلاح های هسته ای، جهان را از خطر ویرانی اتمی آزاد کند. فوراً به دنباله همین برنامه، آمریکا و روسیه متعهد شدند تا هر چه زودتر پیمان کاهش سلاح های دوربرد استراتژیک خود را امضا کنند و روسای جمهور متعهد شدند تا برای کم کردن متقابل سلاح های هسته ای تاکتیکی خود ابتکار به خرج دهند.
آفریقای جنوبی پس از سقوط رژیم نژاد پرستی، برنامه هسته ای خود را رها کرد. بیلاروس، قزاقستان و اوکرائین در زیر فشارهای بینالمللی به چشمپوشی از سلاح های هسته ای به ارث رسیده از دولت اتحاد جماهیر شوروی رضایت میدهند و به کشورهای امضا کننده پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، به عنوان اعضای بدون سلاح های هسته ای می پیوندند. باید نام دو کشور دیگر، برزیل و آرژانتین را نیز به نام این کشورها افزود که به دلیل بلند پروازی هایی برای دسترسی به سلاح های اتمی، سالهای زیادی مورد ظن جوامع بینالمللی بودند.
در سال ۱۹۹۵ یک توافقنامه دیگری شامل برداشتن محدویت زمانی پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای که تا آن زمان ۲۵ ساله بود و بدون پیروی از شرایط ساختن سلاح های هسته ای، ممکن شد. آز آن زمان تاکنون، اوضاع به طور چشم گیری تغییر و تحول یافته است. بار دیگر از سوی دولت های زیادی، گسترش سلاح های هسته ای یکی از بزرگترین خطرات برای امنیت جهانی بشمار می رود. عامل های زیادی سبب این وضعیت می شوند. پس از پایان جنگ سرد، کشورهای قدرتمند هسته ای انبارهای اسلحه های اتمی خود را با آن سرعتی که کشورهای بدون سلاح های اتمی امیدوار بودند و از آنها انتظار داشتند، تخلیه نکردند.
آنان همیشه بر لزوم مدرنیزه کردن سلاح های هسته ای پافشاری میکنند و بدین ترتیب اعلام میکنند که همچنان قصد نگه داشتن این سلاح ها را برای دهها سال دیگر دارند. پس از نابودی اتحاد جماهیر شوروی که تضعیف روسیه را در پی داشت، یک نگرانی جدی تازه تری پیدا شد: آیا دولت های تازه سر بر آورده از اتحاد جماهیر شوروی که در میان بحران دست و پا می زنند، توانایی آن را خواهند داشت تا به اندازه کافی امنیت سلاح های اتمی، مواد هسته ای، فناوری و دانش مهارت و دانشوری را در سرزمین های خود حفظ کنند؟
در سال ۱۹۹۱ پس از جنگ خلیج پارس، بازرسان بینالمللی یک برنامه هسته ای نظامی در عراق کشف کردند. در ۱۹۹۸ پاکستان پس از نخستین آزمایش موفقیت آمیز خود، همان طوری که مدتی بود، انتظار می رفت، به جرگه نیروهای اتمی پیوست. پس از سالها بالا و پایین کردن و شک و تردید، در سال ۲۰۰۳، کره شمالی اولین کشوری بود که از پیمان منع تولید سلاح های هسته ای بیرون رفت و اعلام کرد که دارای سلاح اتمی است.
از زمان حمله ۱۱ سپتامبر، احساسات مردم نسبت به خطرات سلاح های هسته ای شدیداً افزایش یافته است. ایالات متحده به عنوان قربانی این حادثه تروریستی، در تجزیه و تحلیلهای خود در باره تهدیدات مربوط به سیاستگذاری امنیتی، جایگاه مهمی را برای یک گروه فعال تازهای که می تواند از گسترش سلاح های هسته ای بهره مند شود، در نظر می گیرد. مثال:
عوامل و مامورهای فراملیتی و غیر دولتی مانند تروریست ها، جنایت کارهای سازمان یافته، مذهبیون تندرو یا بنگاه های بیگانه.
هر چند که چنین گروههایی در طی دهها سال گذشته توسط کارشناسان در زیر نظر بودند، اما تنها پس از یورش تروریست ها به نیویورک و واشنگتن بود که عالم سیاست و توده های مردم از خواب گران به پا خاسته و به طور واقعی چشمهای نگران خود را به روی وجود چنین گروههایی باز کنند.
و اما، اگر روزی در آینده، تروریست ها برای یک حمله بزرگ، سلاح های هسته ای یا یک «بمب کثیف» دارای مواد رادیو اکتیو و یا سلاح های سنگین و انفجاری کلاسیک به کار ببرند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
بخش عمده این توجهات جدید از راه سیاسی، اتاقهای فکر، صنایع آمریکا و دیگ کشورهای جهان صورت می گیرد. اینها با موفقیتهای زیادی تلاش کرده اند، تهدیدات تروریستی، به ویژه، تهدیدات سلاح های ویرانگر و کشتار دستجمعی را، با منطق فروش محصولات و عرضه خدمات و به کار گماردن کارکنان خودشان و هم چنین با تضمین دسترسی به منابع مالی، در جهت معقول برگردانند. آنان بلافاصله از پشتیبانی و امکانات دستگاههای اداری جرج بوش برخوردار شدند. اما همچنان میتوان گفت که کارگزاران فراملیتی غیردولتی، مانند تروریست ها، میتوانند کوشش کنند که به مواد هسته ای، فناوری ها و دانشوری های مساعدی دسترسی پیدا کنند.
اگر این گروهها پروژه ساخت «بمب کثیف» و یا یک بمب ساده ابتدایی را چه با دزدی و چه با بدست آوردن و یا حتی با ساختن مواد منفجره هسته ای با موفقیت عملی سازند، یک مشکل جدی ایجاد خواهند کرد.
چونکه گسترش سلاح های هسته ای دوباره به سر فصل برنامههای روزانه سیاست امنیت جهانی وارد شد، خطرات ناشی از برنامههای هسته ای صلح آمیز و نظامی نیز بار دیگر نظرها را به خود جلب کرد. بحثهایی که اکنون در باره برنامه هسته ای ایران در جریان است، نمونههای خوبی در این باره هستند: ایران به عنوان عضو کشورهای غیر هسته ای پیمان منع گسترش هسته ای که زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی اداره می شود، نه تنها به دلیل پنهان نگاه داشتن بخشی از فناوری هسته ای و زیر پا گذاشتن تعدادی از تعهداتش، بلکه به خاطر تجربههایی هم که از عراق و کره شمالی وجود دارند، مورد شک و تردید است.
نمونه عراق به روشنی ثابت میکند که ممکن است کشوری در زیر پوشش یک برنامه صلح آمیز، برنامهای نظامی داشته باشد و آنرا از کنترل و دید آژانس بینالمللی انرژی اتمی پوشیده نگاه دارد. کره شمالی هم قادر بود یک برنامه هسته ای صلح آمیز را به برنامه نظامی تبدیل کند. هر چند که از ابتدای کارش مشکوک به نظر میرسید و مجازات های خیلی جدی درباره آن اعمال شد، این کشور امکان یافته بود تا به دسترسی به سلاح اتمی خیلی نزدیک شود و در حال تصمیم گیری بود تا خطر کرده و از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای بیرون بیاید و اعلام کند که دارای سلاح های هسته ای است.
چند سال پس از آن، کره شمالی نشان داد که میخواهد اولین آزمایش های سلاح های هسته ای خود را آغاز کند. به همین دلیل است که امروزه منطق: «نباید اجازه داد تا ایران به کره شمالی دوم تبدیل شود»، خیلی پشتیبانی می شود.
برنامه هسته ای ایرانیان، بنا به گفته هایشان و بنا به تأیید تهران، حتی اگر یک برنامه کاملاً صلح آمیز هم باشد، بنا به تجربیاتی که از کره شمالی وجود دارد، بهتر است با شک نگاه شود.
اگر هر برنامه انرژی هسته ای صلح آمیز تازه ای، بیش از حد انتظار در بهره برداری از راکتورهای با آب سبک، زیاده روی کند و بخش مهم چرخه سوخت را نادیده گرفته و به آن اهمیت ندهد، باید به آن برنامه بیش از گذشته ها با تردید نگاه شود. ایران اولین کشوری است که با این سیاست تازه منع گسترش هسته ای در جهان روبرو شده است.
کار کنترل ایران میتواند برای تمام کشورهایی که به دنبال استفاده کامل از فناوری و برنامههای هسته ای هستند، یک درس در آینده باشد و به طور خودکار در باره همه آن ها، عطف به ماسبق شود.
* ترجمه فصل اول کتابچه « اسطوره انرژی اتمی» از انتشارات بنیاد هانریش بل و بنیاد سبز اروپا که در ژانویه ۲۰۱۰ منتشر شد/ نویسنده: اتفرید ناسور / ترجمه از: انور میرستاری
ایالات متحده، در جایگاه یک قدرت هسته ای و در مقام تنها نیروی هسته ای که سلاح هسته ای را به کار برده است، از لحاظ اخلاقی، مسئولیت بزرگی دارد تا از خود عکسالعملی را نشان دهد ...
امروز در این هنگام، با تمام باورهایم و آشکارا بیان میکنم که آمریکا متعهد می شود تا پژوهش هایی را در راه صلح و امنیت در جهانی بدون سلاح های اتمی، انجام دهد. من آدمی ساده و هالو نیستم. این کار به این زودیها، عملی نخواهد شد و بی گمان عمر من به آن کفاف نخواهد داد. باید بردبار و شکیبا بود و در این راه پافشاری کرد. هم اکنون، برماست تا صداهایی را که می گویند، دنیا را نمیتوان تغییر داد، ناشنیده بگیریم. ما باید پافشاری کنیم.
«آری ما میتوانیم چنین کنیم » ...
همه با هم، ما برای پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، به عنوان پایه و مبنای همکاری، یکپارچه و یک صدا خواهیم شد.
توافق پایهای بسیار ساده است: کشورهایی که دارای سلاح های هسته ای هستند، بپذیرند که در راه خلع سلاح خود گام بردارند و کشورهایی که هنوز به چنین سلاح هایی دست نیافته اند، در اندیشه کسب آن برنیایند و همه کشورها حق دسترسی به انرژی هسته ای صلح آمیز را داشته باشند...
ما باید توان و نیروی هسته ای را در راستای مبارزه با تغییرات آب و هوا و برای بهزیستی آیندگان و دورنمای بهتر به کار ببریم.
سخنرانی باراک اوباما در پراگ، ۵ آوریل ۲۰۰۹
یک سال پیش (۲۰۰۹)، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، دیدگاهایش را درباره دنیایی آزاد از سلاح های هسته ای بیان کرد. ایشان در هنگام سخنرانی خود در پراگ، از تعهداتش در زمینه رسیدن به این آرمانها سخن گفت و قول داد که تمام توانش را برای برداشتن گام های نخستین در راه چنین دنیایی و برای پیشرفت عملی در خلع سلاح هسته ای و بهبود برنامه منع گسترش سلاح هسته ای به کار برد. یک سال پس از آن، موضوع مربوطه دوباره خودش را به سالنمای کاری رئیس جمهور آمریکا دعوت کرد.
مشخصاً، گفتگوها و کنکاش هایی که درباره گسترش خلع سلاح هسته ای در سال ۲۰۱۰ نظر مردم را خیلی به خود جلب کردند، عبارت بودند از:
امضای یک توافقنامه تازه بین آمریکا و روسیه در باره راهبرد کاهش سلاح های هسته ای؛
انتشار دکترین برنامههای هسته ای ایالات متحده، بازنگری برنامه هسته ای و یک گزارش دولت آمریکا که خطوط اصلی سیاستهای آینده برنامه سلاح هسته ای آمریکا را به کنگره این کشور ارائه می کند؛
یک کنفرانس بین المللی که رئیس جمهور آمریکا، سران کشورهای زیادی را به واشنگتن دعوت کرده بود تا درباره امنیت مواد قابل شکافت و انفجار در راکتورهای اتمی که برای مصرف در ساختن سلاح های هسته ای مساعدند، گفتگو کنند؛
تشکیل یک کنفرانس از وزرای امورخارجه کشورهای عضو ناتو در باره آینده سلاح های هسته ای در مرکز ناتو و در اروپا؛
تعیین کنفرانس آتی درباره بازنگری پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای.
میتوان به لیست بالا تلاشهای انجام شده در شورای امنیت سازمان ملل را که به منظور تشدید محکومیت ایران در باره برنامه هسته ای این کشور صورت گرفته است، اضافه کرد.
بنابراین، در باره فناوری هسته ای، موضوعات زیر به طور شاخص، در مناظره های همگانی صورت گرفت:
آینده سلاح های هسته ای،
پشتیبانی از کاهش تعداد آنها،
آینده منع گسترش سلاح های هسته ای.
همیشه موضوع «آینده انرژی هسته ای» نیز، بخشی از این مناظره ها و گفتگوهای رسمی بوده است.
این امر، کاری به طور اتفاقی نبوده، بلکه در واقع استفاده نظامی هسته ای و بهره برداری صلح آمیز آن، خیلی به هم چسبیده و رابطه تنگاتنگی با هم دارند یا به همدیگر وابسته اند. همه فن و دانش و مواد به کار رفته در انرژی هسته ای صلح آمیز میتوانند در راه اندازی برنامههای اتمی نظامی به کار روند. به همین دلیل، برنامههای بسیار بزرگ هسته ای، حتی اگر بر اهداف صلح آمیز بودنشان تأکید هم شده باشد، به خاطر امکان و احتمال استفاده در برنامههای نظامی، تقریباً همیشه ایجاد ترس و وحشت می کنند. درگیری های چندین ساله در پیرامون برنامه اتمی ایران، یکی از نمونههای بارز آن نگرانیها است.
بنا به اهمیت روز افزون نیازمندی به انرژی در جهان ـ به ویژه الکتریسیته ـ و برای مبارزه علیه تغییرات جوی مصیبت بار قریب الوقوع با کاستن از میزان گاز کربنیک، شاید استفاده انرژی هسته ای صلح آمیز نوزایی دوباره خود را در دهه های آینده می بیند.
باراک اوباما در سخنرانی خود در پراگ، آشکارا به نقش و سهم احتمالی خوبش در مبارزه با جلوگیری از تغییر شرایط جوی اشاره کرد. سپس، او بیش از ۵۰ میلیارد دلار با انگیزه ساخت نیروگاه های هسته ای تازه، گشایش اعتبار عمومی کرد.
هواداران انرژی هسته ای دلیل میآورند که این انرژی اجازه تولید الکتریسیته زیادی را میدهد و در عین حال گاز کربنیک تولید نمی کند.
درباره سیاست شرایط آب و هوایی، هیجان و انگیزه برای چاره یابی بسیار زیاد است.
آیا این مزیت اجازه تولید الکتریسیته زیاد و عدم تولید گاز کربنیک، خطرات ناشی از یک سیاست ایمنی وابسته به مصرف انرژی هسته ای ـ به ویژه کاربرد تازه ترین شیوههای گسترش سلاح های هسته ای ـ را خنثی میکند و بر آنها می چربد؟
آیا استفاده از انرژی هسته ای در تعداد بسیار زیادی از کشورها، حتی اگر به سیاستهای شرایط آب و هوایی هم توجه داشته باشند، می تواند خطرات گسترش سلاح های هسته ای ناشی از آن را توجیه کند؟ آیا به راستی افزایش میزان خطرات ایمنی، بیش از منافع مورد ادعایی که از چنین سیاستی به دست می آید، نیست؟
عناصر اصلی چرخه سوختی انرژی هسته ای صلح آمیز، بشر را با خطرات ایمنی که از خطرات شاخص فناوری هسته ای است، روبرو می سازند. به عنوان مثال، غنی سازی میتواند در تولید مواد سوختی برای راکتورها و در عین حال برای ساختن سلاح های هسته ای نیز به کار رود. اختلاف در استفاده مواد سوختی در آن دو حالت، نه چندان اساسی بلکه بسیار جزئی است. انواع زیادی از راکتورها میتوانند در یک زمان واحد و همزمان، پلوتونیوم هسته ای با اهداف نظامی و تولید برق تهیه کنند. در پالایشگاه های هسته ای، پلوتونیوم برای استفاده نظامی به همان روشی میتواند پالایش شده و به کار رود که در یک راکتور هسته ای صلح آمیز انجام می شود. هر چند این راکتورهای هسته ای صلح آمیز برای ساختن سلاح های اتمی به کار نروند. فناوری های هسته ای و دانشوری هایی که در این رشته وجود دارند و نیز مواد و مصالح هسته ای میتوانند در همه جا پخش و زیاد شوند. افراد کاردان میتوانند به کشورهای دیگر مسافرت یا برای همیشه کوچ کنند.
حتی وجود انواع خیلی زیاد کنترل های ویژه صادرات، آزمایش های وفاداری و حفظ اسرار کارکنان و یک سیاست مخصوص ضد برنامه های گسترش سلاح های هسته ای به خوبی ثابت میکنند که خطر گسترش سلاح های هسته ای باید جدی گرفته شود.
در بخش های دیگر بدون اینکه زیاد وارد مسائل تکنیکی شده یا خیلی تخصصی برخورد کنیم، نشان خواهیم داد که تا چه اندازهای استفاده های صلح آمیز و نظامی از انرژی هسته ای به هم دیگر وابسته اند و رابطه تنگاتنگی دارند. آنان به راستی مانند دوقلوهای چسبیده به هم هستند. بنابر این، احتمال خطر تکنولوژی گسترش هسته ای برای اهداف نظامی کاملاً واقعی است.
در پایان، چشمپوشی از استفاده دوگانه از تکنولوژی هسته ای اجازه خواهد داد تا ایدههای دنیای بدون سلاح های هسته ای عملی شود. زیرا تنها در این شرایط است که میتوان تضمین کرد که انرژی هسته ای به قصد نظامی استفاده نخواهد شد.
* ترجمه از پیش درآمد کتابچه « اسطوره انرژی اتمی» از انتشارات بنیاد هانریش بل و بنیاد سبز اروپا که در ژانویه ۲۰۱۰ منتشر شد/ نویسنده: اتفرید ناسور / ترجمه از: انور میرستاری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر