در پی دعوت محمد نوریزاد برای نامه نگاری اشخاص به رهبر جمهوری اسلامی، عبدالکریم سروش، متفکر دینی و از منتقدان حکومت ایران، نیز با نوشتن نامهای سرگشاده به رهبر ایران او را به «فتح باب نقد» دعوت کرد.
آقای سروش در این نامه گفته است که هدفش از نوشتن این «نامه مشفقانه» تنها فتح باب نقد بوده است و آنچه که باید «بر سبیل نقد گفته شود چندان است "که گرصد نامه بنویسم حکایت همچنان آید".»
آقای سروش ادامه داد: «دیگران باید از راه برسند و از شما بپرسند دیوار وطن چرا خم شده است و جویبار فرهنگ چرا آلوده است و آسمان آزادی چرا ابری ست وچهرۀ دین چرا عبوس است وکمر عدالت چرا شکسته است وچشم هنر چرا گریان است و دل دانش چرا پریشان است و جان و آبرو چرا اینهمه ارزان است و داعیان شعار نه شرقی و نه غربی چرا در هوس پی افکندن یک "شوروی" دیگرند و هوای سیاست چرا مرگزاست و شکم اقتصاد چرا فربه از اختلاس وحرام است؟ کشتی انقلاب چرا کژ مژ میرود و ترکیۀ سکولار چرا از ایران دیندار بیشتر دل میبرد؟»
این متفکر دینی در این نامه خطاب به رهبر جمهوری اسلامی گفته است که سالها پیش نیز در نوشتهای از روحانیت انتقاد کرد که «چرا سقف معیشت را بر ستون شریعت زدهاند» اما با «عتاب» رهبری روبرو شد و هنگامی که پاسخ «آن خردهگیری را داد»، رهبر ایران «چنان درشتی» کرد که انگار دندهها و دندانهای او را شکست.
آقای سروش در ادامه با انتقاد از رفتارهای رهبر جمهوری اسلامی، به یادآوری نام برخی از کشتهشدگان یا زندانیان سیاسی سالهای رهبری آقای خامنهای همچون سعیدی سیرجانی، فروهرها، پوینده، سهرابی، تفضلی، زیدآبادی و احمد قابل پرداخت و نوشت که آقای خامنهای نسبت به این اتفاقات، «از یک جمله توضیح یا استغفار» نیز دریغ کرد.
او رهبر ایران را مسئول «جنایات» انجام شده توسط حکومت دانست و نوشت: «زیرکان اطلاع و اطمینان دارند که همه زجرها و زنجیرها و تجاوزها و تطاولها به علم و رضا و اذن و اشراف شما و لذا گناهش به گردن شماست ... خبر خباثتها و قساوتهای قصابان شما به تواتر رسیده است. آیا تاوان اینمه جنایت را میتوانید بپردازید؟ اگر همه خوبیهای مملکت محصول رهبریهای داهیانه و پیامبر گونه شماست چرا زشتیهایش نباشد؟ قدرت مطلقه مسئولیت مطلقه میآورد.»
این استاد دانشگاه سپس با اشاره به سخنی «ساده و کمجان» از آقای خامنهای درباره نقد رهبری، به رهبر جمهوری اسلامی توصیه کرد که در امور «آن قدر ارتفاع بگیرید که تیغ تصرفتان جامۀ قوای سه گانه را چاک نکند اما آن قدر ارتفاع نگیرید که گوشتان فریاد مظلومان و صدای ناقدان را ادراک نکند.»
آقای سروش ادامه داد: «مثلث زر و زور و تزویر یعنی سه برادران لاریجانی را گماشتهاید تاشما را از شر قضا وقانون وحقوق بشر برهانند؟ خلایق را از نحوست این تثلیث برهانید وبی خطر بر خط راست برانید. چهره قضا وقانون را به آب عزت از غبار ذلت بشویید واز اسب انتخابات فرودآیید و زمامش را بدست مردم بسپارید.»
آقای سروش درباره نظریه ولایت فقیه نیز گفت: «ولایت فقیه البته نه شرعاً اعتبار دارد نه عقلاً وکثیری از فقها وعقلا با آن مخالفند اما هرچه هست به معنای ولایت سیاسی ست» نه ولایت معنوی، ومفهومی جز ریاست و زعامت فقیه ندارد.»
یه گفته آقای سروش، تفاوت او و آقای خامنهای در این است که او «به قبح ذاتی استبداد معتقد و ملتزم» است اما آقای خامنهای «استبداد را اگر به خاطر دین و در خدمت نشرو بسط آن باشد»، میپسندد و "قابل جمع با دینداری" میداند.
این منتقد حکومت ایران، همچنین نوشت: «مورٌخان آوردهاند که آغا محمد خان قاجار هم موسیقی مینواخت هم زیارت عاشورایش ترک نمیشد هم به دستان نامبارک خود سر میبرید وچشم در میآورد. چرا رفتار و کردار شما باید یاد آور احوال وی باشد؟»
آقای سوش به رهبر ایران توصیه کرد که «آنقدر جامعه را چون کودکیتر و خشک نکنید و پستانک ولایت به دهانش نگذارید. خدایی نکنید بل خدا را در میان آورید! هر جا عدالت و خلاقیت و رحمت و حرّیت هست، خدا هم هست.»
این متفکر دینی در قسمت پایانی نامهاش از رهبر ایران خواست که «به منزل نخستین قدم بگذارید و به منزله نخستین قدم، بگذارید این نامه را همگان بخوانند، آن هم به فراغت نه به تشویش، در روز نامهها نه در شب نامهها، در علن نه در خفا. با رعیت فتح باب گفتگو کنید و به آنان جواب علنی بدهید و از «استبداد دینیتان «دفاع کنید.»
منبع: سایت محمد نوریزاد
مرتبط:
کروبی و سروش در میان ۱۰۰ اندیشمند برتر فارین پالیسی
سروش: بیشترین سهم عقب ماندگی جهان سوم، نصیب حوزههای علمیه ما شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر