خبرنگاران سبز/جامعه: رجزخوانی بازرس ژاور آقای خامنه ای (که لابد او هم نقش لویی شانزدهم، شاه خودرای و بدعاقبت فرانسه در قرن هجدهم را بازی می کند!) همزمان شده است با اجرای مجازات قطع ید برای «ژان والژان» های امروز ایران که کسی از درد و رنج و بدبختی آنها نپرسیده است که چرا چنین تیره روز شده اند و کارشان به زورگیری کشیده است؟! هرچند اينان به خاطر دزدی مقصرند و باید مجازاتی منطقی (و نه وحشیانه و به سبک راهزنان عرب) را تحمل نمایند .
سئوال این است که حجت الاسلام ژاور چرا چنین «تیر و ترقه» شده است و دستان بریده شده و خون چکان را به رخ افکار عمومی می کشد؟ در مملکتی که «محمدرضا رحیمی» معاون رییس جمهوری کودتا، بنابر اظهارات نمایندگان معترض مجلس از جمله زاکانی، بزرگترین اختلاس را مرتکب شده است و هر روز گردنش ستبرتر می شود، چه جای دم زدن از «اجرای شریعت» است؟ در کشوری که رییس جمهورش یک پرونده مالی به ارزش سیصد میلیارد تومان در دوران تصدی شهرداری تهران دارد، دستبند زدن به ژان والژانهای آفتابه دزد، چه شکوهی دارد؟ در ولایتی که ولی فقیه اش، از بابت هزینه کردن از بیت المال برای «سفردرمانی های مضحک» هیچ محدودیتی ندارد، چه طور می شود گردن را بالا گرفت و از اجرای عدالت آن هم از نوع اسلامیش ، دم زد؟ در شرایطی که حافظان جان و مال و نوامیس مردم، به جان سیاهه ي «اموال عمومی و خصوصی» افتاده اند و هر روز ملکی ، کارخانه ای، بانکی، شرکتی و معدنی را از آن خود می کنند، باید به حال خود و همچنین دستان قطع شده ژان والژانهای بدبخت تاسف خورد!
واقعیت این است که حاج آقا ژاور و همین طور لویی شانزدهم و دیگر دوستان، کاملا از سیاهه بدکاری هایشان مطلعند! ولی اینکه چرا بی شرمانه از قطع دست «آفتابه دزدان»حرف می زنند، یک دلیل کاملا واضح دارد!
بنابر نظر کارشناسی اقتصاددانان داخل و خارج ایران، با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها، سونامی افزایش چندبرابری قیمت کالاهای اساسی، به جان مردم خواهد افتاد. در این میان بیشترین آسیب را طبقات متوسط رو به پایین و طبقه پایین(از لحاظ مالی) متحمل خواهند شد. واقعیت دیگر اینکه امکان انطباق با شرایط جدید برای این اقشار تقریبا ناممکن است زیرا اصولا هیچ رونقی در اقتصاد کنونی وجود ندارد و بنابر این فقرا فقیرتر می شوند! بدیهی است که این شرایط، زمینه مناسبی فراهم می کند که «ژان والژان» های ایران، خسته و عصبی برای قرصی نان به جان اموال شهروندان بیافتند و شک نکنید که ایران به زودی به کشور زورگیرها تبدیل خواهد شد!
نکته مهم دیگر این است که مردم ایران هرچقدر هم گرسنه باشند اما هرگز بر نمی تابند که «نوامیس» و «فرزندانشان» در معرض تهدید دزدان گرسنه و خطرناک قرار گیرند و بنابر این حاکمیت را به دلیل ناتوانی در برقراری امنیت به چالش خواهند کشید!
در مقابل ، حاکمیت زور و تزویر نمی تواند با وعده و وعید، مردم را «قلاب سنگ» کند چرا که این معضل آن قدر بزرگ است که زیر هیچ فرشی نمی شود آن را پنهان کرد؟ حتی اگر برادران گمنام با حرکات ژانگولر در گوشه و کنار کشور غائله ای درست کنند و عصر همان روز عاملانش را شناسایی کنند و به قتل برسانند، باز هم دردی دوا نمی شود و مردم مطالبه «امنیت» را رها نمی کنند!
پس رژیم چه باید بکند؟ جز همان کاری که سی سال است مرتب تکرار می کند: «تهدید»!
از این روست که حجت الاسلام ژاور (رییسی) شمشیر را از رو بسته است و پیش روی افکار عمومی داخل و خارج، حرف از قطع دست دزدان می زند. ژاور از خشم و گرسنگی «ژان والژان»ها به خوبی آگاه است و نیک می داند که آن قدر او و رژیم متبوعش بی کفایتند که کاری از ایشان ساخته نیست جز ترساندن آفتابه دزدهای به جان آمده!
البته او باید خیلی بیش از این نگران باشد زیرا مردم ایران اگر به این نتیجه برسند که دولت قادر به تامین امنیتشان نیست، ممکن است خود دست به کار شوند اما به جای ژان والژان های گرسنه، شاید سراغی از لویی شانزدهم بگیرند! و امثال ژاورها هم سرنوشتی بهتر از آن چه هوگو برایشان رقم زده است نخواهند داشت!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر