برای ایرانی ها این روزها، زندگی زیر فشار تحریم های اقتصادی به اوج سختی رسیده است. ارز ایران در پایین ترین ارزش خود نسبت به دلار و کمبود داروهای ضروری و چهار برابر شدن کالاهای اساسی مانند شامپو و نان، حس بحرانی است که بر زندگی روزمره سایه افکنده است. و با تمام این احوال، اکنون ایرانی ها نگران یک مسئله اند: مرگی زودهنگام با حمله نظامی امریکا یا اسراییل.
تب گفتگو درباره احتمال روزافزون یک حمله نظامی هر روز شدت می گیرد و پرداختن به چنین بحثی شرح حال و هوای روزمره ایرانی هاست. ایرانی ها تاکنون هرگز تا این اندازه بی قرار نبوده اند.مردم، ترسیده و نگران، از تنهایی خود سخن می گویند، از این که چگونه میان یک دولت جسور نافرمان که به جاه طلبی های هسته ای اش چسبیده و دنیایی بی اعتنا به درد و رنج ناشی از یک حمله نظامی گیر افتاده اند. گویی هیچ سازی با این آوای رنج همصدا نیست و هیچ محفلی را حوصله پرداختن به آن.
«زندگی دارد شبیه روزهای جنگ ایران عراق می شود. به زودی باید برای کالاهای روزمره مثل همان سال های جنگ صف بکشیم.» این را خانم 60 ساله ای از طبقه متوسط می گوید. یک دانشگاهی 57 ساله ایرانی در حال آماده شدن برای مهاجرت به امریکای شمالی می گوید: «همه چیز روز به روز بدتر می شود. تا هنوز می شود خارج شد بهتر است از ایران رفت.»
در حالی که ایرانیان هر روز بیش از پیش از یک حمله زودهنگام ناراحتند از تاثیر ویرانگر چنین حمله ای از دید فجایع انسانی هنوز آگاهی چندانی ندارند. گزارش های اخیر پیش بینی میکنند که حتا یک حمله محافظه کارانه به تعداد انگشت شماری از تأسیسات هسته ای ایران میتواند بین 5 هزار تا 80 هزار تن را به کشتن دهد یا به آنها آسیب بزند. یک دانشمند ایرانی امریکایی که در مدیریت صنعتی زباله های هسته ای تخصص دارد در گزارش خود «قمار هسته ای آیت اله ها» اشاره میکند که شمار زیادی از سایتهای تأسیسات اتمی ایران به طور مستقیم در بالا یا نزدیک به مراکز غیر نظامی جای دارند. یکی از سایت های کلیدی که به طور قطع می شود بمباران خواهد شد، تاسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان است که 371 تن اورانیوم هگزافلوراید را در خود جای داده و درست در آستان شهر قرار دارد. مه-دود سمی که ناشی از یک حمله تنها در عرض یک ساعت در کل سطح شهر پخش خواهد شد و 70 هزار تن کشته و 300 هزار تن را آلوده به مواد رادیواکتیو و پی آمدهای آن بر جا خواهد گذاشت. گزارش خاطر نشان میکند که این مه-دود ریه های مردم را از بین می برد، آنها را کور میکند و پوست آنها را در کنار دیگر آسیب های جدی به بافت ها و اندامهای حیاتی بدنشان میسوزاند. این گزارش، مرگ و میر و مسمویت های طولانی مدت را به طور آشکارا پیشبینی میکند. خسرو سمنانی، نویسنده گزارش می گوید: «آمار پیشبینی شده به شدت نگران کننده است. ما از یک فاجعه انسانی در ابعاد بوپال و چرنوبیل سخن میگوییم.»
سمنانی میگوید به جز کسانی که بالقوه در یک حمله کشته میشوند آماده نبودن دولت برای رویارویی با اثرات تابش در چنین سطح گسترده ای به افزایش تلفات میانجامد. بررسی های وی که توسط بنیاد هنکلی موسسه سیاست و سازمان های غیر دولتی «امید برای ایران» وابسته به دانشگاه یوتا منتشر شده، به تشریح سابقه ضعیف ایران در واکنش به موارد اضطراری، میپردازد و یادداشت ها که تلفات غیر نظامی ناشی از بلایای طبیعی از جمله زمینلرزه در چنین مواردی به مراتب بیشتر از کشورهایی چون ترکیه است که در این زمینه ها آمادگی بیشتری دارند.
ایران تقریباً بدون هیچگونه ظرفیت مراقبت های بالینی و زیرساخت های پزشکی برای مقابله با عواقب گسترده رادیواکتیو، و همچنین به خاطر عدم وجود دستگاههای هشدار دهنده زودهنگام که در معرض تابش قرار گرفتن مردم را کنترل و از آن جلوگیری کند، به سرعت درگیر پیامدهای چنین حمله ای خواهد شد.
بیشتر ایرانیها از آماده نبودن اسفبار دولت بیخبر باقی می مانند. جمشید برزگر، تحلیلگر ارشد در بی بی سی فارسی می گوید: «این مسأله خط قرمز رسانههای ایرانی است و نمیتوانند به چنین مسأله ای نزدیک شوند و به آن بپردازند.» وی می گوید: «گفتگو در این باره به عنوان تضعیف روحیه مردم برداشت می شود. دولت تنها از تاکتیکها و مقاومتها میگوید و اینکه چقدر در برابر یک حمله شکست ناپذر است.»
با این که پیامدهای جنگ برای بسیاری از ایرانیان ناپیداست ولی مردم پیشبینی می کنند که چنین برخوردی اجتنابناپذیر باشد. فرمانده سپاه پاسداران محمد علی جعفری، هفته گذشته به مردم گفت که «همه ما باید برای جنگ آماده باشیم.» سخن گفتن از درگیری فیزیکی میان ایران و اسراییل تاکنون بی پرده ترین هشدار یک مقام ارشد بوده است و به گمانه های مردم که به اجتناب مسئولان از چنین گفتههایی عادت دارند شدت بخشیده است. هنگامی که محمد رضا تابش، نماینده اصلاح طلب، اظهارات جعفری را مورد انتقاد قرار، اکثریت تندرو با فریادهای الله اکبر او را (از تریبون) پایین آوردند. برزگر می گوید: «هنگامی که مردم فرماندهان ارشد و مقامات را میبینند که از جنگ غیر قابل اجتنابی سخن می گوید، می فهمند ماجرا از چه قرار است.»
مقامات ایرانی چه گمان کنند اسراییل نسبت به گذشته برای فراهم کردن مقدمات حمله آمادهتر است و یا بیان لفظی آمادگی شان درواقع به معنی نمایش خونسردی اسراییلی هاست، به هر حال مردم ایران ناآرام تر از همیشه اند و بی اطلاعی (و تعلیق) بیش از همیشه آزارشان می دهد. رسانه های اسرائیل و ایالات متحده، در بررسی های بی ثمر از پرداختن به پرسش هایی چون تلفات افرد غیرنظامی کناره میروند و آن را شبیه حمله های دقیقی چون آنچه که در عراق و سوریه اتفاق افتاد به تصویر نمی کشند. ایران نیز به نوبه خود ادعا میکند که تلفات چنین ماجرایی قابل تحمل خواهد بود. «عقاب های هر دو طرف، اسراییل و آمریکا در یک سو و ایران در سوی دیگر اندازه کشتار غیرنظامیان را بیاهمیت فرض می کنند.» علی انصاری کارشناس امور ایران در دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند با گفتن این نکته ادامه می دهد: «هر دو طرف به شدت اشتباه میکنند. حمله، پیامدهای بسیار ویرانگری خواهد داشت. همه چیز در ابعاد یک فاجعه به هم خواهد ریخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر