سروش روحبخش
خواب بزرگ
کرایه تاکسی تلفنی شهری در سال 90
13688 ریال مسافت آزاد و پس از آن با تاکسی متر محاسبه میشود
1 بوروکراسی اداری در ایران نه تنها زهواردررفته است بلکه میتواند نماد روشنی از ریاکاری و تظاهر باشد.این برچسب که روی شیشه جلوی تاکسیهای رسمی چسبیده به ما چه میگوید؟
2 واحد «ریال» – که موضوعیتاش در مقام واحد پول را از دست داده- فیالنفسه نمادی آبزورد است. ما هر روز-خصوصن در مواجهه با قیمتهای رسمی- مجبوریم در ذهنمان آخرین رقم را حذف کنیم تا به قیمت «واقعی» اجناس برسیم و مضحکتر این که مجبوریم این رقم را -اغلب موارد صفر است- در مناسبات بانکی و رسمی بنویسیم. اجبار به تکرار عمل بیفایده ما را خواه ناخواه تبدیل به موجوداتی آبزورد میکند.
3 قیمتگذاران نرخ تاکسی از بیمعنایی هم فراتر رفتهاند. رقم آخر نرخ تعیینشدهشان 8 است. آنها اصرار دارند برای این رقم لوده و بیفایده معنایی بتراشند. اگر سکههای یکان ریال هنوز وجود داشت یعنی برای حساب و کتاب تمام باید یک 5 ریالی، یک 2 ریالی و یک 1 ریالی به راننده میدادیم. این منتظران گودو مصرند که نه تنها واحد یکان ریال وجود دارد بلکه پسندیده است که مسافران تهرانی سه عدد از آنها را بابت یک سفر درون شهری به راننده بدهند.
4 نرخ 13688 ریال گذشته از بیمعنایی وجودی نشان روشنی از دیوانسالاری ریاکار است. آنها با این عدد رند نشده و غریب قرار است به همهمان حالی کنند که قیمتگذاریشان «بسیار دقیق» است و مو لای درز کارشان نمیرود. این حسابگری افسانهای در امور بیتالمال که اغلب به منابع مذهبی ارجاع دارد، اینجا بیش از این یادآور امانتداری و دقت حاکمان مذهبی نخستین باشد، به ضد خودش بدل میشود. اصرار بر نرخ رند نشده ( که در یک ایران خیالی حتا خورده دوزاری دارد) نمایشی از بیمنطقی نرخگذاران متظاهر به عدالت است.
5 شرکت تاکسیرانی هنوز نمیداند که تاکسیهای تهران تاکسیمتر ندارند. در واقع میداند اما نمیخواهد با «واقعیت» روبرو شود. مدیریت اداری از این طریق همان کاری را میکند که غایت آمال بوروکراسی است: سلب مسئولیت از خود. «تاکسیمتر ندارید؟ مگر نگفتیم که داشته باشید؟» ارجاع شرکت به استفاده از تاکسیمترهای خیالی جدا از این که شکاف عمیق میان سیستم اداری و «واقعیت» موجود را نمایش میدهد، تظاهری از مدارا ورزی است.ژیژک جایی با یادآوری قوانین سختگیرانه و غیر قابل اجرا در یوگوسلاوی سابق مینویسد:
» آنها با نقض قوانین توسط مردم مدارا میکنند زیرا مطابق روش چهارچوب بندی زندگی اجتماعی توسط آنها ، زیر پا گذاشتن قانون، رشوه و تقلب شرط بقاست «
6 بدیهی فرض کردن تاکسیمتر(ناموجود) در اعلامیه رسمی پیام روشنی دارد: «قانون برای اجرا نیست» انگار قوانین به قدر همان تکالیف ملالآور در نگاه دانشآموز ابتدایی بیمعنا و غیرلازم است. انگار که معتقدند : » حالا ما یک چیزی میگوییم که گفته باشیم»
7 و این آموزه بوروکراسی زهوار دررفته ما درباره قانون به شدت خطرناک است. از بزرگسالان فردا انتظار زیادی نداشته باشید.آنها از این برچسبها و اعلامیهها زیاد میبینند.
* تیتر از سیمیل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر