 سیدرضا شکراللهی خوابگرد چهارسال پیش وزارت ارشاد ۵۰ سکهی بهار آزادی و جایزهی کتاب سال را به خاطر «قاعدهی بازی» به فیروز زنوزی جلالی داد. پیش از آن هم جایزهی دولتی جلال آلاحمد با تقدیم ۲۵ سکه از آن تقدیر کرده بود. برخی از معیارهای ارزیابی در این جایزه به این قرار بود: تأثيرگذاری در ارتقای سطح ادبی كشور، تازگی، نوآوری در ساختار، ارزشمندی محتوايی كتاب، استحكام و زيبايی زبان. همان زمان در یادداشتی انتقادی، که تاوان سنگینی هم برای آن دادم، این را هم گفته بودم که: "دوست من که آشنای زنوزی جلالی هم هست، از صفحهی سیام آن نتوانسته بود رد شود و آن را بسته بود. خود من هنگام خواندن آن به صفحهی پنجم نرسیده، بستماش. اگر کمترین حدسی میزدم که برنده میشود، دستِکم من هم تا صفحهی سیاماش را میخواندم!" اینها را گفتم تا به خبری که دیروز خواندم، برسم: فیروز زنوزی جلالی با بیان این که اصلاحات و بازنگری بسیار جدی روی رمان «قاعدهی بازی» صورت خواهد گرفت، گفت: بازنویسی چاپ پنجم این کتاب آراستهتر منتشر خواهد شد. به نوعی در چاپ پنجم این اثر، حدود ۱۲۰ صفحه از تعداد صفحات چاپ قدیم کتاب «قاعدهی بازی» کاسته شده است. راوی در رمان «قاعدهی بازی» دچار برخی پرگوییها شده که آنها را به صورت جدی اصلاح کردم. ع. ایماگر ایمایان در چند روز گذشته تکذیبی دیگر بر تکذیبهای سابقهدار نظام حاکم بر ایران افزوده شد. کار دیپلمات ایران در برزیل کاری زشت بود امّا دیگر کشورها در موارد مشابه بلافاصله با قبول تقصیر، عذرخواهی و دادن قول پیگیری پیامدهای آن را به حدّاقل میرسانند. اشتباه یک نفر را نباید به پای یک کشور گذاشت ولی کار از جایی عیب میکند که سفارت ایران دلایل واهی میآورد و حرفهای نامربوط میزند. محمّد تقی کرّوبی فهرست بسیار کوتاهی از تکذیبهای مشابه را ردیف کرده است ولی همه میدانیم که این تنها گوشهای از تلاش برای حفظ اوجب واجبات با پردهپوشی و فرافکنی است. اشارهی کوتاه محمّد نوریزاد به ماجرای سقوط ایرباس از این هم دردناکتر بود. واقعاً اگر ماجرا آن باشد که او میگوید باید بر ستمی که سالیان است بر مردم این دیار –که گویا عدّهای آنان را با موشهای آزمایشگاهی اشتباه گرفتهاند- میرود، گریست. یکی از نظردهندگان پای مطلب نوشته است که «خدایا ما دیگه تو چی سرکاریم؟» یا به بيان دیگر، به کدام حرف این نظام میتوان اطمینان کرد؟ بر خلاف موضوع بالاتر این تکذیب یا دروغخواندن یک خبر نیست، بلکه کذّابی و دروغساختن است. با دروغ و ناراستی قرار است به کدام مدینهی فاضله برسیم؟ کسی فکر نمیکرد شایعات پیرامون آتش زدن سینما رکس با سخنان شیخ علی تهرانی رنگی از واقعیّت بگیرد. لاهوتی به مورد مشابهی در قم اشاره کند و بر سرش آن بیاید که دیدیم. دلیل درافتادن با بنیصدر و دروغ مضحک شیوهی فرار او در لباس زنانه، ماجرای مبهم جنگ و ادامه و پایان آن، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، حكايت آن حجّ خونين معروف، پروندهسازی براي روحانيانی چون شريعتمداری، حذف منتظری از قدرت، انفجار حرم رضوی، قتلهای زنجیرهای و انتخابات ریزودرشتی که یکی از آنها سه سال پیش به جنبشی عظیم انجامید، دروغهای بیشمار سه سال اخیر و ... سر این خط را بگیر و بیا. موارد بالا را بدون رجوع مفصّل و دقیق به تاریخ انقلاب نوشتم. آن قدر احتمال قربانیشدن سیصد نفر بیگناه به خاطر نادانی چند نظامی- یا غیرنظامی- احمق تکاندهنده است که هر کسی را تلخ میکند و به سکوت و خاموشی سوق میدهد ولی این چیزی است که دستگاه دروغپرداز حرفهای میخواهد پس بناچار به همین اندک اکتفا کردم. چند روز پیش از «وارونگی ارزشی» نوشتم یعنی منطق حاکم بر یک ساختار فکری معکوس شود، بد و خوب جایشان را عوض کنند، مطلوب و نامطلوب جابجا شوند و جز آن؛ امّا این ساختار دادههایی نیاز دارد که در آن قرار بگیرد؛ حتّی دادههای درست نیز در دستگاه استنتاج نادرست، نتیجهی اشتباه میدهند چه رسد به اینکه اصل دادهها نیز نادرست باشد. حکایت آن دبّاغ در بازار عطرفروشان مثنوی را که به یاد دارید؟ بمباران تبلیغی سه دههی گذشته کار را به جایی رسانده که امروز راستگویی و حقیقتجویی، واکنشی جز ناباوری در پی ندارد. صداوسیما دورخیز برای مرحلهی دوّم انتخابات را آغاز کرده است، به استدلال گفتگوگران و دعوتکنندگان به این سیرک بزرگ دقّت کنید تا مصداق حرفم را ببینید؛ امّا در حقیقت نیرویی هست که نسخهی بدل خود را زمین میزند و ما نیز به همین دلبستهایم. احمد شریفی زمیدانی عرض شود که این تیتر غلطانداز است و هدفش این بوده که شما را پس از خواندن تیتر به خواندن این نوشته ترغیب نماید و این یک حقه کثیف و قدیمی محسوب میشود. مثل اواخر دهه هفتاد شمسی که یک سری مجله و هفتهنامه چاپ میشد که با فونت «شاه رفت» تیتر میزدند: «کاهش خدمت سربازی به دو هفته» بعد که ملت میخریدند فقط عکس و مصاحبههای مهرداد میناوند و استاداسدی را میدیدند. اینها رو گفتم که بگویم تیتر اصلی و صحیح این نوشته که در ادامه میخوانید، این است: «چگونه در عرض یک روز، از یک ضرر یک میلیون تومانی جلوگیری کردم.» قبول بفرمایید که تیتر دومی مخاطبپران است و مردم بیشتر ترجیح میدهند که بدانند چگونه میشود در عرض یک روز سود کرد و علاقهای به جلوگیری از ضرر ندارند. اگر به جلوگیری از ضرر علاقه داشتند که نمیگذاشتند سی و خوردهای سال … بگذریم…برویم سر اصل مطلب: مکان: یکی از شعب ارزی بانک سامان کارمند خانم سانتیمانتال بانک وقتی با هزار غمزه و عشوه و ناز، مدارک مرا میگیرد تا حواله ارز مسافرتی برایم صادر کند، با همان هزار غمزه و عشوه و ناز فرمودند که ویزای شما شش ماهه است و به شما ارز مسافرتی تعلق نمیگیرد. من هم که حوصله بحث کردن با چنین داف حقی را ندارم و با توجه به این که حدیث داریم بحث و جدل و شکستن دل یک داف از نوع کارمند بانک خصوصی، باعث قهر خدا میشود، فلذا با یک خداحافظی داف مزبور را رها کرده و با لعنت فرستادن به روح مدیران بانکهای خصوص که چنین دافهایی را در چنین شغلهای حساس و در جلوی صف مبارزه با مردم (تحویلداری بانک) میگذارند، عازم یک بانک دولتی شدم. مکان: مکان یکی از شعب ارزی بانک ملت بیرون بانک عملیات بنایی و ساختمانی در جریان است و همه جای داخل ساختمان بانک را گل و کثافت و گوه گرفته است. تحویلدار بانک هم معلوم است صبحهای زیادی را پشت سر گذشته و صورت خود را در این صبحها نشسته و لجن و کثافت از چهرهاش میبارد. در خیالم داشتم تحویلدار مجلل و پسرافکن بانک سامان را با این کارمند کثیف مقایسه میکردم که گفت مدارکت را بده. مدارک را که دادم، کاغذی را به سمتم پرت کرد.(دقیقن پرت کرد) کاغذ را خواندم. بخشنامه بانک مرکزی بود که روز قبل این ماجرا صادر شده بود و فروش ارز مسافرتی به افرادی که ویزای بالای شش ماه داشتند را ممنوع اعلام کرده بود. دیدم حوصله بحث کردن با این آدم کثیف را هم ندارم و بنابراین عازم بانک ملی شدم که همیشه در این جور مواقع کار راهاندازتر هستند. مکان شعبه ارزی بانک ملی سر تخت طاووس کارمند خانم محجبه و سیبیل دار بانک که پشت باجهاش و در یک گونی ضخیم (چادر ملی) نشسته است، بدون این که سرش را بالا بیاورد، نگاهم کند، میگوید: «برای ارز مسافرتی باید ساعت هشت صبح بیایید نوبت بگیرید» خواستم بهش بگویم خانم محترم! شما همان سیبیلی که داری، خودش مصونیت است و دیگر احتیاجی به حجاب و محدودیتش ندارید. بعد دیدم که بیارتباط با موضوع است و گفتم شما حالا این مدارک ما را هم یک نگاهی بنداز و ببین آیا اصلن ارز به ما تعلق میگیرد یا نه؟ خانم سیبیلو گفت «برای ارز مسافرتی باید ساعت هشت صبح بیایید نوبت بگیرید.» گفتم میدانم که باید صبح بیایم. آیا اصلن شما به ویزای شش ماهه ارز میدهید؟ دوباره فرمودند «برای ارز مسافرتی باید ساعت هشت صبح بیاید نوبت بگیرید.» دیدم بحث کردن با این موجود سیبیلدار گونی پیچ شده که مثل نوار ضبط شده مدام یک جمله را تکرار میکند، فایدهای ندارد و شعبه را به مقصد بانک دیگری ترک کردم. بعد از سر زدن به چند شعبه ارزی دیگر، سرآخر به شعبه ارزی بانک ملت اول عباس آباد رفتم و آنجا پس از بحث و جدل و تهدید و خواهش و نوازش و فحش و دعوا و آغوش و دعا و نفرین و تطمیع و استدلال و منطق و هوچیگری، توانستم حواله ارز مسافرتی را بگیرم و با توجه تفاوت قیمت ارز دولتی و مسافرتی، از یک ضرر یک میلیون تومانی جلوگیری کردم. * تیتر از سیمیل گزارشها حاکیست در درگیری اعضای گروه پژاک و نیروهای سپاه پاسداران در کرمانشاه، چهار تن از نیروهای سپاه کشته و چهار تن دیگر زخمی شدهاند. این درگیری بعد از ظهر روز سهشنبه، پنجم اردیبهشت، در نودشه شهرستان پاوه میان نیروهای سپاه و اعضای حزب حیات آزاد کردستان، پژاک، رخ داده است. به گزارش خبرگزاری فارس در این درگیری چهار تن از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران کشته و چهار تن دیگر مجروح شدند. شهریار حیدری، مدیرکل امنیتی انتظامی استانداری کرمانشاه در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس با محکوم کردن این اقدام گفت نیروهای تروریستی با سوءاستفاده از وضعیت توپوگرافی منطقه دست بهاین اقدام زدند. حیدری گفت: «در این درگیری، این گروه نیز تلفاتی داشته که فعلا آمار دقیقی نداریم.» در خصوص این درگیری تا این لحظه جزئیات بیشتری منتشر نشده است. شیرین عبادی میگوید که مناقشه هستهای با ایران نباید باعث شود که رهبران کشورهای جهان از فشار بر حکومت جمهوری اسلامی جهت احترام به حقوق بشر و دموکراسی بکاهند. خانم عبادی این مطلب را روز سهشنبه پنجم اردیبهشت در «همایش جهانی برندگان جایزه صلح نوبل» اعلام کرده است. او در سخنرانی خود گفت: «بسیار خوشحالم که هر دو حکومت ایران و ایالات متحده اظهار داشتهاند که مذاکراتی که به تازگی در زمینه انرژی هستهای در استانبول انجام شد موفقیتآمیز بوده است.» با این حال خانم عبادی افزود که وی به هرگونه تلاش در جهت «فشردن دست دوستی با دولتی که در ۳۰ سال گذشته با حقوق بشر سر جنگ داشته» اعتراض دارد. شیرین عبادی که از طریق مترجم با حضار سخن میگفت اظهار داشت: «دولت ایران نه علاقهای به آشتی کردن با ملت خود دارد، نه به گوش کردن به حرف مردم علاقهای دارد.» برنده ایرانی جایزه صلح نوبل در ادامه سخنانش گفت که «در هر مذاکرهای با دولت ایران، دموکراسی و حقوق بشر باید موضوع مذاکره باشد.» | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر