ندای سبز آزادی - مصطفی خلجی
طبق روال سی سال گذشته، وقتی این گروه کوچک عزم کاری کند، حتی دولت جمهوری اسلامی نیز توان مقابله با آن را ندارد و نسبت به برخورد با این گروه تندرو درمانده است؛ مهم نیست این دولت، دولت سازندگی باشد یا دولت اصلاحات یا دولت مهرورزی.
گویی در جمهوری اسلامی، دست چماقدار انصار حزبالله بالاتر از هر دستی است.

این بار نیز انصار حزبالله با اعتراض به دو فیلمی که از سوی وزارت ارشاد مجوز اکران گرفته، قدرتنمایی کردهاند.
این گروه قدرت خود را با توقف اکران فیلمهای «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» در چندین شهر ایران از جمله مشهد و بوشهر و کرمان و بابل به رخ کشیدند.
وزارت ارشاد به عنوان نهاد مسؤول در زمینه سینما تا کنون در برابر لغو اکران این دو فیلم در این شهرها سکوت کرده است.
تنها علیرضا سجادپور مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد گفته کسانی که به دو فیلم «گشت ارشاد» و «خصوصی» معترض هستند احتمالا نسخه بعد از جشنواره فجر این فیلمها را ندیدهاند.
همچنین انصار حزبالله نشان داد که توان بسیج کردن ائمه جمعه در سراسر ایران را نیز دارد.
علاوه بر امام جمعههای بوشهر و مشهد و چند شهر دیگر، احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران نیز به جمع معترضان پیوسته و به مسؤولان جمهوری اسلامی گفته است: «در شأن شما نبود که از دستگاه تحت مدیریت شما اجازه اکران چنین فیلمهای مستهجنی داده شود؛ باید تا دیر نشده جلوی اکران این فیلمها را در استانها بگیرید.»
همچنین شماری از نمازگزاران تهرانی روز جمعه ۴ فروردین بعد از نماز، در اعتراض به اکران این دو فیلم سینمایی در ایام نوروز در برخی سینماهای کشور، با سردادن شعارهایی تظاهرات کردند.
این در حالی است که فیلم «گشت ارشاد» به کارگردانی سعید سهیلی با فروش نزدیک به ۳۰۰ میلیون تومان، بیشترین استقبال را در میان فیلمهای اکران نوروزی داشته است.
فیلم زندگی خصوصی ساختهی محمدحسین فرحبخش نیز با فروش ۵۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان در ۱۸ سینمای تهران، از فروش روزی سه میلیون به روزی ۱۲ میلیون تومان رسیده است.
به نظر میرسد واکنش مردم در برابر اعتراض انصار حزبالله، استقبال بیشتر از این دو فیلم است، به طوری که سینما آزادی و پردیس ملت در ساعت یکو نیم بامداد نیز برای فیلم «زندگی خصوصی» سانس ویژه گذاشت.
اما جنجال اخیر انصار حزبالله از روزی بالا گرفت که این گروه تندرو در اعتراض به اکران دو فیلم «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» با برگزاری تجمعی اعتراضی مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این نهاد ۴۸ ساعت مهلت داد که این دو فیلم را توقیف کند، در غیر این صورت انصار حزبالله «کار را یکسره خواهد کرد».
انصار حزبالله اعتراض خود را بر اساس یکی از بندهای وصیتنامه آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که در رد آزادی به شکلهای غربی است عنوان کرد.
این گروه حتی سعی کرده است که وزارت ارشاد را تحت مدیریت «جریان انحرافی» توصیف و به این وسیله رفتار خود را موجه کند: «امروز وزارت ارشاد تحت تاثیر امیال پلید فرقه انحرافی قرار دارد، از اشاعه فساد و تباهی پشتیبانی نموده و با فشاری بیسابقه در پی آن است که پیشانی فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را همدست تبهکاران و قانونشکنان و مفسدان جلوه دهد.»
انصار حزبالله تا جایی پیش رفته که حتی شعارهایی علیه شخص وزیر ارشاد سر داده و خواهان استیضاح وی شده است؛ وزیری که بیشترین سانسور در زمینه فرهنگ در زمان وزارت وی شده است.

از سوی مقابل، مخالفان درون حکومت انصار حزبالله نیز به سخنان اخیر آیتالله خامنهای استناد میکنند که در مشهد گفته «همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است.»
اما گوش انصار حزبالله به این استدلالها بدهکار نیست و همچنان بر طبل خود میکوبد، و در این راه از صدور پیدرپی شکواییه و بیانیه کوتاهی نمیکند.
«سعید سهیلی» کارگردان «گشت ارشاد» در واکنش به جنجال انصار حزبالله گفته که «اینگونه تجمعات و شلوغ کردنها دیگر روش کهنهای شده که تاریخ مصرفش مال همان دهه شصت بوده است! مملکت ما در شرایطی به سر میبرد که روشهای بهتر و منطقیتری هم برای بیان اعتراضات وجود دارد.»
پیشتر نیز بارها انصار حزبالله نسبت به فیلمهایی که نمیپسندید اقدام کرده بود که اعتراض به فیلم «آدم برفی» از نمونههای بارز آن است.
اما به نظر میرسد این بار اکران این فیلمها، که هر دو درباره افراطگرایی دینی دقیقا از جنس رفتار همین انصار حزبالله است برای این گروه بسیار سنگین تمام شده است.
هنوز جنجال اخیر انصار حزبالله تمام نشده و باید دید که در حالتی که بیشترین هماهنگی میان دولت جمهوری اسلامی و بخش تندرو حکومت وجود دارد، این اتفاق تکرارشونده در تاریخ جمهوری اسلامی چه سرانجامی مییابد.
محمدعلی ولایتی که در پی اعتصاب غذا دچار افت فشار شده بود به بهداری اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، محمدعلی ولایتی، زندانی سیاسی به دلیل اعتصاب غذا از روز ۲۷ اسفند ماه توسط مسئولان زندان اوین از بند ۳۵۰ این زندان به انفرادی بازداشتگاه ۲۴۰ اوین منتقل شده بود به علت افت فشار ناشی از اعتصاب به بهداری اوین اعزام شد.
انتقال به انفرادی در بندهای امنیتی به تازگی به عنوان تنبیه از سوی مسئولان برای هر فردی که اعتصاب غذا کرده باشداعمال می شود.
این زندانی سیاسی، قبل از آغاز اعتصاب غذای خود در نامه ای خطاب به مسئولان علت این اعتصاب غذای اعتراضی را تعطیل شدن اجرای قانون اعلام کرده و خواستار ملاقات با دادستان کل شده بود.
محمد علی ولایتی معاونت امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی را در انتخابات ۱۳۸۸ بر عهده داشت. او در تاریخ ۸/۱۱/۸۹ یعنی پیش از ۲۲ بهمن دستگیر و دربند ۲۴۰ به مدت ۱۸ روز زندانی و در تاریخ ۳/۱۲ /۸۹ با قید کفالت آزاد شده بود.
ولایتی شهریور ماه سال جاری به دو سال حبس محکوم شده است.
قابل ذکر است ولایتی به مدت سی سال در پست هایی از جمله بخشداری فیروزکوه، معاونت اداری و مالی دانشکده وزارت اطلاعات، و دبیر پشتیبانی دانشگاه شاهد،، معاونت بازرسی وزارت کشور در ۸ سال دولت اصلاحات فعالیت داشت در حال حاضر دبیر اجرایی خانه احزاب و بازرسی آن می باشد.
در حالیکه خانواده های شهدا و آسیب دیدگان بازداشتگاه کهریزک در انتظار برگزاری دادگاه "علنی" برای رسیدگی به اتهامات آمرین جنایات کهریزک هستند، در روزهای پایانی سال گذشته سعید مرتضوی یکی از آمرین اصلی فجایع کهریزک به مدیرعاملی تامین اجتماعی منصوب شد.
بابک جوادی فر برادر امیر جوادی فر در واکنش به انتصاب مرتضوی به این سمت دولتی به "جرس" می گوید: "در گزارشی که در سال 88 مجلس محترم شورای اسلامی تهیه کردند صراحتا اعلام کردند که ایشان مسبب اصلی فاجعه کهریزک هستند و موارد اتهامی ایشان در حدی بوده است که سلب مصونیت قضایی شده و اجازه دادند که تفهیم اتهام شود. به هر صورت با جمیع این جهات که دو قوه از سه قوه نظام مخالف انتصاب مرتضوی بودند، دولت بر انتصاب ایشان پافشاری کرد و در روزهای آخر سال او را به این سمت منصوب نمود. این عمل برای افکار عمومی جای سوال دارد! واقعا جای تاثر و تاسف دارد و این عیدی دولت به خانواده شهدای کهریزک بود..."
امیر جوادی فر یکی از شهدای جنبش سبز است که در روز هجدهم تیر سال 88به علت شکستگی بینی و دست به بیمارستان منتقل شد و بعد از معالجات اولیه از زندان ترخیص شد. اما پس از ترخیص، ماموران امنیتی به خانواده او گفتند که او شاکی خصوصی دارد و به همین جهت پدر امیر او را تحویل ماموران داد.
برادر این شهید ادامه می دهد: "امیر را خودمان به پلیس امنیت تهران تحویل داده بودیم و هر روز به دادگاه انقلاب و اوین مراجعه می کردیم تا یک خبری از او بدست بیاوریم. با توجه به اینکه در خیابان هم آسیب دیده بود تصور ما این بود که با یک قرار کفالت همان ساعت او را به ما تحویل می دهند. اما متاسفانه بعد از چهارده روز سرگردانی در جلوی اوین در حالیکه روز بیست و سوم تیرماه امیر به شهادت رسیده بود، در روز سوم مردادماه به ما اعلام کردند که به پزشک قانونی مراجعه کنیم و جسد را شناسایی کنیم. (یعنی دقیقا ده روز بعد از اینکه فوت شده بود) من خودم رفتم پزشک قانونی و جسد کالبد شکافی شده بود. در گزارش پزشک قانونی منتشر شد و در اختیار ما و وکیل خانواده قرار گرفت که در آن علت مرگ را مجموع صدمات وارده اعلام کردند و این خود گویای همه چیز و علت مرگ امیر است و نیاز به توضیح ندارد."
پدر و برادر امیر جوادی فر پس از شهادت او تاکنون دست از پیگیری های قضایی خود برای مجازات عاملان و آمرین جنایات کهریزک برنداشته اند و همچنان خواهان برگزاری دادگاه "علنی" و اجرای عدالت هستند.
بابک جوادی فر در این خصوص ادامه می دهد: "پیگیری های قضایی در دو مرحله انجام شده و همچنان هم ادامه دارد. یک قسمت مربوط به پرسنل نظامی بوده است و نتایج آن در رسانه ها منتشر شد و حکم قصاص برای دو نفر از پرسنل نیروی انتظامی و برای چند نفر دیگر حکم شلاق و زندان صادر شد. اما آن بخش مربوط به آمرین قضیه و پرسنل قضایی بود که دستور انتقال بچه ها به کهریزک و لاپوشانی هایی که کرده بودند و گزارش خلاف واقع و مسائلی از این دست، همچنان در جریان است. و آخرین خبری که دارم این است که حدود دو هفته پیش سایت بازتاب نوشته بود که آقای مرتضوی در این خصوص تفهیم اتهام شده است. در هر صورت ما منتظر برگزاری دادگاه "علنی" برای ایشان و دو قاضی دیگر هستیم. می خواهیم طبق قانون با آنها برخورد شود چراکه ما خصومت شخصی با کسی نداریم، اما افکار عمومی منتظر جواب است که چرا در 18 تیر ماه این 137 نفر به کهریزک منتقل شدند و اساسا کهریزک زیر نظر چه نهادی بوده و چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده است؟"
بابک جوادی فر یادآور می شود: "این سومین عیدی است که امیر در میان ما نیست. جای خالی او در قلب و ذهن ما سبز است. غمی است که کهنه نمی شود. به قول شاملو "تلخ چون غرابه زهریست". فقدان امیر هم همچون غرابه زهری است که همیشه با ماست."
او سپس به ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی برادرش اشاره کرده و اضافه می کند: "امیر انسان آزاد اندیشی بود که به دنیا خوب نگاه می کرد و خوبی انسانها را دوست داشت. اهل مطالعه و شعر بود. او ترانه می خواند و شعر می نوشت. امیر فعالیت سینما و موسیقی انجام می داد و در حال ساخت فیلم مستندی بود. او فارغ التحصیل بازیگری در موسسه کارنامه بود و بازیگری می کرد و در یک کلام اهل هنر بود و با سیاست دمخور نبود. بخاطر همین هم به این شکل تلخی که از پیش ما رفت، برای ما باورکردنی نیست.
برادر این شهید جنبش سبز در پایان می گوید: "آرزوی شخصی من در این سال جدید این است که انشالله سالی بهتر از سالهای قبل باشد. ما همیشه بر سر سفره هفت سین به همدیگر می گویم صد سال به از این سالها و امیدوارم سالهای که پیش رو داریم سالی سرشار از صلح و مهربانی و دوستی باشد و اتفاقاتی که رخ داده تکرار نشود و از آسیب دیدگان دلجویی شود. این اتفاقات تلخ برای دیگر جوانان این سرزمین تکرار نشود. امیدواریم این تجربه ای شود که حوادث تلخی مانند فجایع بعد از انتخابات و کهریزک اتفاق نیافتد و فضای همدلی و دوستی برای ملت ایران باشد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر