لیلا نگارنده
سایت خبری رجانیوز، این روزها در یک نظرسنجی حیرتانگیز آنلاین، از کاربران خود میخواهد بهترینها و بدترینها را در حوزه فرهنگ و هنر معرفی کنند. نظرسنجی پایان سال در یک سایت خبری به عنوان یک ابزار متداول و متعارف سنجش افکار عمومی، اقدامی تازه و بدیع نیست اما، این نظرسنجی با چنان کیفیت حیرتانگیزی برگزار شده که میتواند به تنهایی و به روشنی گویای طرز تفکر و سبک و سیاق نویسندگان و گردانندگان این سایت خبری «اصولگرا» باشد.

نظرسنجی این سایت جدا از اینکه فاقد استانداردهای فنی و علمی حداقلی برای پیمایش نظرهاست٬ و جدا از کهنگی و نادرستیاش به لحاظ اجرا، یک پیام مهم دارد و آن میزان اعتقاد این گروه به اصل سنجش افکار و «نظرسنجی» و رجوع به آراء عمومی است.
هدایت زیرپوستی مخاطب به پاسخهای مورد نظر این گروه فکری، ویژگی اصلی نظرسنجی رجا نیوز است؛ نکته پررنگی که در اولین نگاه به چشم میخورد. از مهندسی پرسشها که بگذریم٬ نحوه طرح پاسخها و تنگنظری و جانبداری آشکار در آنها، بهگونهای است که به تنهایی نقض غرض مدعیان «نظرسنجی» میتواند باشد. بنابراین نتیجه گیری٬ به هیچ وجه دور از ذهن نیست اگر مخاطب با خودش فکر کند تنها هدف برگزاری یک نظرسنجی در هر شکل و چارچوبی از سوی «رجانیوزیها» رسیدن به پاسخ مطلوب و مورد نظر خودشان است. (نظر نهایی «مخاطبان» رجانیوز را میتوانید از اینجا ببینید)
نظرسنجی این سایت، به تنهایی و فراتر از چند سوال و جواب خنک غیرعلمی، نشانههای بزرگ تری با خود حمل میکند و آن، اعتقاد کم رنگ به نظر مخاطبی است که قرار است هوش و شعورش از میان گزینههای متنوع یکی را نشان بزند. از مخاطب رجانیوز به هیچ وجه دور نیست اگر بهترین فیلم سینماییاش «اخراجیها» باشد که با فاصله زیادی از «جدایی نادر از سیمین» در صدر قرار گرفته و اگر اسکار گرفتن اصغر فرهادی، تنها از سوی یک درصد از شرکت کنندگان این نظرسنجی، بهترین رویداد فرهنگی سال ۱۳۹۰ باشد٬ با اینحال همین مخاطب همراه و همنظر با گردانندگان سایت رجانیوز، در پاسخ به سوال بهترین شخصیت فرهنگی سال، به روشنی به گزینه «حجتالاسلام قرائتی به دلیل تلاش در راه ترویج و تبلیغ اسلام و مورد تقدیر قرار گرفتن از سوی رهبر انقلاب» هدایت شده است.
نکته جالب توجه در این گزینه و گزینههای دیگر این است که طراح سوال، فکر همه جا را کرده و زحمت مخاطب را خودش کشیده است؛ نمونه روشنی از فیلتر کردن واقعیتها و گزینهها با مکانیسمی مشابه نظارت استصوابی شورای نگهبان و البته مهندسی انتخابهای مخاطبان. (بخوانید: نگاهی به سانسور گلدنگلوب در رسانههای وابسته به حکومت)

طراح سوالات رجانیوز دلیل تمامیانتخابها را به همراه گزینهها ذکر کرده و با در پیش گرفتن سیاستی که حتی هوشمندانه نیست، پاسخهای درخور آنها را گرفته و ارائه کرده است. او حتی در میانه نظرسنجی، خبری تنظیم میکند که تیتر اصلی اش «نتایج نظرسنجی تا روز سوم؛ حجتالاسلام قرائتی چهره فرهنگی سال» است که هم به نوعی حامل یک پیام تشویقی و هم دارای جنبهای هدایتگرانه است.
تار اصولگرایی در پود انتخاب؛ «نظرسنجی قرونوسطایی»
حتی میان نظرات کاربران، نظر کاربری با اعلام علاقهمندیاش به سایت و محتوای آن، به این شکل به چشم میخورد: «واقعا برای همچین نظرسنجی و با این متد و سبک ابتدایی و ملالآور، که یاد آور نظرسنجیهای قرون وسطایی است متاسفم. با یک نرمافزار ساده ساده ساده ساده میتوانستید بهترین نظرسنجی را انجام دهید! واقعا انتظار دارید مخاطب به این سبک در نظرسنجی شما شرکت کند؟! کمی زحمت بکشید برای کارتان… از سایتهای دیگر یاد بگیرید.»
اما دیگر نکته مستتر در این نظرسنجی آن است که دار و دسته رجانیوزیها، از هیچ فرصتی برای القاء پیام مورد نظر بیبهره نمیمانند. حتی میان پاسخهای طرحشده برای یک نظرسنجی غیرسیاسی، تمامیخط و نشانهای یک سال گذشته این سایت خبری دوره میشود. تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیر این سایت در روند انحلال خانه سینما در پاسخهای ذوقزدهای چون «لو رفتن جاسوسی مستندسازان وابسته به خانه سینما از طریق شبکه سلطنتی بیبیسی فارسی و حمایت مدیران خانه سینما از این افراد» و گزینه «حذف قید التزام به قانون اساسی از اساسنامه خانه سینما» به عنوان دو گزینه از ۱۰ گزینه سوال بدترین اتفاق فرهنگی سال ۹۰ از دید کاربران٬ یا گزینه « وزیر ارشاد به دلیل مقاومت در برابر مخالفتها با انحلال خانه سینما» به عنوان یکی از گزینههای چهره فرهنگی سال ۹۰ و گزینه «انحلال خانه سینما» دوباره و این بار در میان گزینههای پرسش بهترین رویداد فرهنگی سال ۹۰ از جمله موارد حیرتانگیز و بیهمتا در این نظرسنجی است.

سایت رجانیوز، با طرح گزینههایی چون «تخصیص بودجههای هنگفت برای ساخت آثاری مانند «خیابانهای آرام» و «گزارش یک جشن» از سوی شهرداری تهران» و «جشنهای شعبانیهی شهرداری تهران به دلیل ابتذال بیش از حد» در پاسخ به سوال بدترین رویداد فرهنگی سال ۹۰ همچنان برای شهرداری تهران خط و نشان میکشد و خط مشی چند روز اخیر خود در مبارزه با به قول نویسندگان این سایت «کمدیهای جنسی» و «فیلمهایی با موضوع خیانت» را یک بار دیگر در پاسخ به همین سوال، تبلیغ میکند.
این سایت خبری با گزینه «برهنه شدن گ. ف بازیگر معروف سینما در فرانسه» میان گزینههای پرسش بدترین رویداد فرهنگی سال ۹۰، به نوعی احتمال میدهد برهنه شدن یک بازیگر ایرانی سینما که دیگر بازیگر سینمای ایران به شمار نمیآید، آن هم در یک کشور دیگر در گوشه دیگری از این جهان پهناور، میتواند بدترین رویداد فرهنگی یک مملکت باشد.
و همه اینها درباره نظرسنجی است که یکی از گزینههایش میتواند این باشد: «تمام سریالهای تلخ مثل «شیدایی» و…» و این سه نقطه میتواند جواب این گزینه را تا ابد ادامه دهد. و پس از این همه، نظرسنجی سایت رجانیوز، تنها یک نظرسنجی نیست، که نشانگر رویکرد رجانیوزیها در به کارگیری ابزارهای دموکراتیک است؛ این است که تحیل این نظرسنجی را از سویی جذاب و از سوی دیگر مهم میکند؛ نظرسنجیای که بهترین رویداد فرهنگیاش، انحلال خانه سینما و برجستهترین چهره فرهنگیاش٬ محسن قرائتی است.
لیلا نگارنده
فیلترینگ معنای مشخص و دموکراسی هم صرفنظر از بحث و جدلهای علمی، مفهوم و مصادیق نسبتا معلومی داشت. تا پیش از این به نظر میرسید معنای این دو کلمه بسیار روشن و منطقی است. و به نظر میرسید سد کردن جریان آزاد اطلاعات٬ فرآیندی غیردموکراتیک باشد.
تا پیش از این، این «ترم»ها معلوم و مشخص بودند، تا قبل از اینکه یکی از مسئولان جمهوری اسلامی بگوید: فیلترینگ در ایران دموکراتیک است! اینجاست که لاجرم مفاهیم به هم میریزد و چنین تناقض حیرت آور هضمناشدنیای را شکل میدهد.

به نظر میرسد مصادره به مطلوب و قلب مفاهیم در روز روشن، مدتهاست که میان مسئولان حکومتی به سادگی هر چه تمامتر انجام میشود. فیلترینگ بهگونهای که در ایران انجام میشود٬ با سیستمی پیچیده و چندلایه و فرماندهانی غرق در ایدئولوژی٬ با هیچ تعریف مقدم یا متاخری نمیتواند دموکراتیک – به معنای آنچه تا پیش از این معنی میداد – باشد.
فیلترینگ ایرانی در سیر تکاملی خود طی ماههای اخیر به جایی رسیده که عملا جریان آزاد اطلاعات مسدود شده است و سد کردن جریان آزاد اطلاعات، نمیتواند دموکراتیک باشد٬ اما به نظر میرسد مسئولان در جستوجوی دموکراسی محض، از هیچ شکاف و روزنهای به سادگی عبور نمیکنند. در چند ماه گذشته حتی پورتهای VPN و همچنین پروتکل SSL بسته و استفاده از اینترنت با مشکلات متعددی روبرو شده است و کاربران حتی به ایمیلهای خود دسترسی ندارند.
“جهان هاج و واج سرکوبی است که به اسم «فیلترینگ دموکراتیک» انجام میشود و به نظر میرسد حکومت اسلامی با سرعت هر چه تمامتر در پی آن است که از خیر تمام منفعتهای اینترنت آزاد به نفع دفع شر آن بگذرد”
فیلترینگ ایرانی تا آنجا شدت یافته که احمد توکلی، رییس مرکز پژوهشهای مجلس هشتم این نوع فیلترینگ را «مردمآزار» بخواند و آن را برای نظام «هزینهزا» بداند و صراحتا اعلام کند کاربران از فیلترشکن استفاده میکنند و نسبت به از بین رفتن قبح فیلترینگ و تشویق کاربران به قانون شکنی هشدار بدهد. (متن کامل سخنان احمد توکلی درباره فیلترینگ در ایران را از اینجا بخوانید)
جالب است که روحالله مومننسب، مدیر واحد اینترنت وزارت ارشاد٬ علاوه بر «دموکراتیک» خواندن فیلترینگ و سانسور آنلاین در ایران٬ نظارت و کنترل در کشورهایی مانند آمریکا را «دیکتاتورمآبانه» دانسته و ظاهرا بر این عقیده است که «پالایش تارنماها در ایران براساس قانون با دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه یا با دستور مقام قضایی در بستری دموکراتیک و کاملا قانونی انجام میشود.» (از خلال دیدگاههای آقای مومننسب: گوگل پلاس برای جبران افت بازدید فیسبوک طراحی شده است)

این در حالی است که سالهاست بحث فیلترینگ سلیقهای در مجراهای رسمی و غیررسمیاطلاعاتی مطرح میشود و در ماههای اخیر به اوج خود رسیده است. کاربری در کامنت خود در سایت خبرآنلاین، پای این خبر، نزدیک به این مضمون نوشته است: آیا لغتنامه دهخدا هم مصداق محتوای مجرمانه است؟!
محمدرضا آقامیری، عضو کارگروه تعیین محتوای مجرمانه اینترنتی٬ همین اواخر اعلام کرده است قبول دارد در مواردی از فیلترینگ سایتها «افراط» صورت میگیرد و راه حل آن را در فیلترینگ «یکپارچه» و از طریق «گیت» در جهت دستیابی به «اینترنت پاک» میداند٬ ضمن آنکه او صلاح هم نمیبیند مردم از موتور جستوجوی گوگل استفاده کنند: «یک سری سایتها به ویژه موتورهای جستجو در مقتضیات زمانی شیطنتهای خاصی دارند و در مسیر عادی خود سرویسدهی نمیکنند. برای مثال ما هیچ وقت گوگل را در خدمترسانی به کاربران ایرانی مناسب نمیبینیم چرا که گوگل در خدمت سازمان سیا است و در عین حال خود را به عنوان یک سایت خدمترسان معرفی کرده است».
«فیلترینگ دموکراتیک» جمهوری اسلامی، چنان قلههای شهرت را در پی در پی فتح میکند که توجه جهان را به خود جلب کرده. تا جایی که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، در پیام نوروزی خود به ایرانیان، توجهش را به مساله اینترنت در ایران و «پرده الکترونیکی» جمهوری اسلامی معطوف کرده و «انکار شدن حق اساسی مردم در دسترسی به اطلاعات» را محور پیام نوروزی خود قرار داده است.
اوباما حتی شدت گرفتن روند فیلترینگ در هفتههای اخیر را هم مورد توجه قرار میدهد و اشاره میکند که چطور تکنولوژیای که باید شهروندان یک جامعه را توانمندتر کند، در ایران در جهت سرکوب آنها پیش میرود. همین است که نهادهای مختلفی در جهان و از جمله وزارت خارجه آمریکا در جهت کنار زدن این «پرده الکترونیکی» تدابیر ویژهای اندیشیده و برای باز کردن گره کور فیلترینگ در ایران سیاستگذاری کردهاند.
جهان هاج و واج سرکوبی است که به اسم «فیلترینگ دموکراتیک» انجام میشود و به نظر میرسد حکومت اسلامی با سرعت هر چه تمامتر در پی آن است که از خیر تمام منفعتهای اینترنت آزاد به نفع دفع شر آن بگذرد. هر چه باشد آنها در کنار بحرین و بلاروس و برمه و چین و کوبا، از جمله دشمنان اینترنت در جهان هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر