سحرخيز از نگهبانش خواسته تا تلويزيون را خاموش کنند.اما نگهبان از اين کار امتناع می کند و سپس درگيری لفظی شروع می شود. فشار خون سحرخيز پس از اين مشاجره بالا می رود، صورتش قرمزرنگ و متورم شده و سرفه اش قطع نمی شود. پزشکان تلاش می کنند او را با اکسيژن و دارو سرپا کنند اما تلاش ها نتيجه نداشته و او را به بخش سی سی يو بيمارستان قلب منتقل می کنند. پزشکان گفته اند سخرخيز بايد در محيط دور از استرس استراحت کند.هرگونه استرس می تواند به مرگ او منجر شود.»
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
زندانيان سياسی اين روزها ايام بسيارتلخی را سپری می کنند. از مهدی خزعلی که پنجاه و هشتمين روز اعتصاب غذای خشک اش را به نشانه اعتراض به اقدامات غيرقانونی و شرعی دستگاه قضاء جمهوری اسلامی و دخالت نيروهای امنيتی و نظامی در پرونده زندانيان سياسی سپری می کند بطوريکه در اين مدت با بدنی نحيف شده توسط نيروهای امنيتی راهی بيمارستان شده است و هرلحظه خطر مرگ جان او را تهديد می کند.
مهدی خزعلی رفتار ماموران امنيتی زندان های تحت امر سپاه پاسداران با زندانيان سياسی را ديده است که تاکنون اعتصاب غذای خود را نشکسته است. رفتاری که نيروهای امنيتی با عيسی سحرخيز آيت الله بروجردی حشمت الله طبرزدی ابوالفضل قديانی بدرفتاری و کينه ورزی ماموران زندان اوين که در حق نسرين ستوده در قبال ديدار با فرزندان اش اعمال کرده انداحمد زيدآبادی که تاکنون يک روز هم به وی مرخصی داده نشده است.
و مگر می شود از زندان گفت و از هدی صابر و هاله سحابی نگفت اينها و ديگران به يک نحوی از بی استقلالی دستگاه قضاء و دخالت نيروهای امنيتی چوب خورده اند.
راهی که دکتر خزعلی رفت را هدی صابر با اعتصاب غذایش رفته بود که متاسفانه به دلیل تکاهل و اهمال کاری مسولین زندان اوین و عدم مراقب های پزشکی به مرگ وی منجر شد.
بعد از ظهر دوشنبه عدهای از لباس شخصی ها به اتاق عيسی سحرخيز زندانی سياسی که در بيمارستان قلب شريعتی تهران بستری است حمله کرده و ضمن توهين به ايشان و همسرشان به ضرب و شتم و ايجاد مزاحمت برای ملاقات کنندگان ايشان و ديگر بيماران پرداختند.
به گزارش «خانه حقوق بشر ايران» اين حمله به وخيم تر شدن حال اين زندانی و همسر ايشان منجر شده است.به گفته مهدی سحرخيز فرزند اين روزنامه نگار: «عيسی سحرخيز پس درگيری لفظی با يکی از نگهبانانش، دچار استرس شديد شده و به همين دليل به بخش سی سی يو منتقل شده است.
سحرخيز از نگهبانش خواسته تا تلويزيون را خاموش کنند.اما نگهبان از اين کار امتناع می کند و سپس درگيری لفظی شروع می شود. فشار خون سحرخيز پس از اين مشاجره بالا می رود، صورتش قرمزرنگ و متورم شده و سرفه اش قطع نمی شود. پزشکان تلاش می کنند او را با اکسيژن و دارو سرپا کنند اما تلاش ها نتيجه نداشته و او را به بخش سی سی يو بيمارستان قلب منتقل می کنند. پزشکان گفته اند سخرخيز بايد در محيط دور از استرس استراحت کند.هرگونه استرس می تواند به مرگ او منجر شود.»
عيسی سحرخيز در جريان پيامدهای اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوری ايران در تاريخ ۱۲ تير ۱۳۸۸ بازداشت شده و تاکنون در زندان رجايیشهر کرج به سر می برد.
در تاريخ ۵ مهر ۱۳۸۹ و بعد از نزديک به ۱۵ ماه بازداشت اين روزنامهنگار با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به سه سال زندان و پنج سال ممنوعيت و محروميت از فعاليتهای سياسی و مطبوعاتی محکوم شد. اتهامات وی «توهين به رهبری» و «اقدام عليه امنيت ملی» عنوان شده بود. وی پس از صدور حکم در تماسی با خانوادهاش گفت که به حکم صادره اعتراض نخواهد کرد چرا که به عقيدهی او «تمام حکمها به طور مستقيم از زيرنظر آقای خامنهای صادر می شود» و «قوه قضاييه اينجا هيچ کاره است».
عيسی سحرخيز روزنامهنگار و فعال سياسی متولد ۱۰ بهمن ماه ۱۳۳۲ در شهر آبادان ايران است. وی در دوره رياست جمهوری محمد خاتمی مدتی مديرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
اين روزنامهنگار در رشتهی اقتصاد از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد. و از سال ۱۳۶۱ به عنوان خبرنگار و کارشناس اقتصادی در خبرگزاری رسمی دولت ايران (ايرنا) به فعاليت پرداخت. وی همچنين مدير مسئول نشريه ی آفتاب و اخبار اقتصاد نيز بود. از ديگر فعاليتهای وی فعاليت در زمينهی نشر کتاب در ايران و مديريت انتشارات قلم بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر