
رادیو کوچه
با توجه به اطلاعرسانی مردمی و ارزشهای شهروند خبرنگاری، رادیو کوچه جهت وقایع 25 بهمن صفحهای را با هدف انتشار و به مشارکت گذاردن دیدههای مردم در سطح شهرهای ایران به راه انداخته است. این صفحه منعکس کننده دیدهها و شنیدههای شماست. اگر با موضوعی بر میخورید میتوانید برای کوچه ارسال کنید.
جهت ارسال مطالب، گزارش و خبر میتوانید با این آدرس در تماس باشید: contact@koochehmail.com
……………………………………………
«دانشجویان سبز دانشگاه تهران در انتظار 25 بهمن»
تهران / 24 بهمن (گزارش مردمی): از صبح چهارشنبه و درپی فراخوان شورای هماهنگی راه سبز برای تظاهرات در 25 بهمن و همچنین فراخوان دانشجویان سبز دانشگاه تهران برای تظاهرات در روز 24 بهمن نیروهای وزارت اطلاعات و حراست دانشگاه تهران را در محاصره خود گرفته و با کنترل شدید ورود و خروج به دانشگاه تهران به گشتزنی در محوطه دانشگاه با موتورسیکلت و ایجاد صداهای ناموزون توسط موتورهایشان جهت ایجاد جو ارعاب در این دانشگاه مشغولند. همچنین عوامل وزارت اطلاعات از طبقات فوقانی ساختمانهای اطراف دانشگاه تهران را تحت رصد خویش قرار دادهاند. با این وجود «دانشجویان سبز دانشگاه تهران» اعلام داشتهاند که با وجود فضای فوق امنیتی تجمع و تظاهرات اعتراضی اعلام شده را برگزار خواهند نمود.
……………………………………………
آنچه پیشتر گذشت
خبر / رادیو کوچه
همزمان با ابراز امیدواری وزارت امور خارجه چین نسبت به همکاری نزدیکتر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آغاز دوباره مذاکرات هستهای، وزیر امور خارجه روسیه تاکید کرده است که هرگونه راهحل نظامی در قبال مسئله هستهای ایران، باید کنار گذاشته شود.
به گزارش ریانووستی، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور، روز دوشنبه، ۱۳ فوریه، مسئله هستهای ایران را موضوعی مهم برای روسیه ارزیابی کرده و گفته است: «این موضوع باید با شیوهای صلحآمیز حلوفصل شود و هرگونه راهحل نظامی باید کنار گذاشته شود.»
آقای لاوروف همچنین گفته است که روسیه به دنبال حفظ صلح و ثبات در خاورمیانه است.
در عین حال، سخنگوی وزارت امور خارجه چین هم روز دوشنبه، ۱۳ فوریه، در کنفرانسی خبری در پکن با اشاره به سفر معاون وزیر امور خارجه چین به تهران گفت: «چین دوباره تاکید کرده است که امیدوار است ایران بتواند مذاکره با گروه 1+5 را آغاز کند، همکاری بیشتری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته باشد و موضوع هستهای ایران با گفتوگو و مذاکره حل و فصل شود.»
معاون وزیر امور خارجه چین، روز یکشنبه، وارد تهران شد. گفتوگو با مقامات رسمی جمهوری اسلامی درباره برنامه هستهای این کشور هدف اصلی سفر دو روزه او اعلام شده است.
به گزارش ایرانا، به نقل از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در دیدار با معاون وزیر امور خارجه چین در روز دوشنبه، ۱۳ فوریه، گفته است: «گفتوگوها تنها در مسیر همکاری است که میتواند رو به جلو و ثمربخش باشد.»
بنا بر این گزارش، آقای ما جائو شو هم اظهار امیدواری کرده است که گفتوگوهای ایران و گروه 1+5 به گامهای جدی برای همکاری منجر شود.
ایران همواره اعلام کرده است که فعالیتهای هستهای این کشور با اهداف صلحآمیز و برای تامین مصرف برق و نیازهای دارویی انجام میشود، ولی کشورهای غربی ایران را متهم میکنند که برنامههای هستهای خود را با اهداف نظامی دنبال میکند.
بیشتر بخوانید:
«حمله نظامی به ایران یک فاجعه است»
«سفر مقام چینی به ایران برای مذاکره درباره پرونده اتمی»
خبر / رادیو کوچه
در پی احضار سفیر جمهوری آذربایجان به وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای دریافت اعتراض کتبی نسبت به استفاده ماموران اسراییلی از خاک آن کشور برای اجرای عملیات تروریستی در ایران، سخنگوی وزارت خارجه آذربایجان این اتهامها را رد کرده است.
این در حالی است که ایران طی نامهای به سفیر آذربایجان اعلام کرده بود ماموران اسراییلی از این کشور برای انجام طرحهای تروریستی از جمله ترور «دانشمندان هستهای»، استفاده میکنند اما سخنگوی وزارت خارجه آذربایجان محتوای این اعتراضنامه را «افترا» خوانده و به شدت تکذیب کرده است.
این مقام وزارت خارجه آذربایجان گفته است که اعتراض ایران واکنشی نسبت به اقدامات دولت آذربایجان برای جلوگیری از فعالیتهای تروریستی افراد مرتبط با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بوده است.
روز گذشته، رسانههای داخلی ایران گزارش کردند که وزارت خارجه جمهوری اسلامی نسبت به «رفتار نامناسب با نمایندگان نهادهای جمهوری اسلامی در آن کشور، تبلیغات ضد ایرانی روزمره رسانهای و همچنین توقیف کامیونهای باری ایرانی در مسیر آستارا – باکو» هم اعتراض کرده است.
بیشتر بخوانید:
«جمهوری آذربایجان با ترور دانشمندان هستهای مرتبط است»
خبر / رادیو کوچه
در شرایطی که بررسی وضعیت سوریه در دستور کار نشست روز دوشنبه، ۱۳ فوریه، مجمع عمومی سازمان ملل متحد است، دولت این کشور پیشنهاد اتحادیه عرب را برای تشکیل نیروی حافظ صلح به منظور پایان دادن به خشونتها رد کرده است.
به گزارش الجزیره، یوسف احمد، سفیر سوریه در مصر، ارایه این طرح را «واکنش تنشزای» کشورهای عضو اتحادیه عرب خوانده است.
اتحادیه اروپا از طرح پیشنهادی اتحادیه عرب حمایت کرد، ولی روسیه اعلام کرد که قبل از اعزام هرگونه نیروی حافظ صلح به سوریه، باید به خشونتها در این کشور پایان داده شود.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، گفت: «قبل از آن که هرگونه هیتی راهی سوریه شود، لازم است که بین دولت و گروههای شورشی مسلح، آتشبس برقرار شود.»
ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد که به شدت از اقدامات دولت بشار اسد در سوریه انتقاد کرده است، در نشست امروز مجمع عمومی سازمان ملل متحد صحبت کرد.
وی در سخنان خود از شورای امنیت به دلیل آنکه «به دولت سوریه جسارت لازم برای برخورد با معترضان را داده»، انتقاد کرد.
به گفته خانم پیلای، به تفاهم نرسیدن اعضای شورای امنیت سازمان ملل بر سر قطعنامه مربوط به سوریه، باعث شد این کشور در قبال معترضان، خشونت بیشتری اعمال کند.
مایکل مان، سخنگوی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با اعلام حمایت از تشکیل هیت مشترک نیروی حافظ صلح توسط اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد برای پایان دادن به خشونتها در سوریه گفت: «ما از این تصمیمات جسورانه و تعهد شفاف اتحادیه عرب برای حل و فصل بحران در سوریه استقبال میکنیم.»
از سویی دیگر چین هم اعلام کرده است که لازم است مشکلات سوریه با روشهای دیپلماتیک حل و فصل شود.
براساس آخرین گزارشهای روز دوشنبه، خشونتها در شهر حمص همچنان ادامه داشته است.
مخالفان دولت میگویند که از زمان حمله نیروهای امنیتی به مناطق تحت کنترل مخالفان دولت در شهر حمص در ماه فوریه، بیش از ۴۰۰ نفر کشته شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«درخواست برای اعزام نیروهای حافظ صلح به سوریه»
خبر / رادیو کوچه
سخنگوی قوه قضاییه و دادستان کل جمهوری اسلامی، روز دوشنبه، 13 فوریه، در یک نشست خبری در مورد پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از شبکه بانکی ایران گفت: «دادگاه پرونده فساد مالی روز شنبه ۲۹ بهمن ماه به ریاست قاضی ناصر سراج به صورت علنی برگزار میشود.»
به گزارش مهر، غلامحسین محسنی اژهای، اظهار داشت برای ۳۲ نفر در این پرونده کیفرخواست صادر شده و شعبه اول دادگاه انقلاب مسوول رسیدگی به این پرونده است.
دادستان کل ایران پیشتر از احضار و تحقیق قضایی از چهار نماینده مجلس در ارتباط با این پرونده خبر داده و گفته بود که پسر یکی از نمایندگان مجلس هم در همین زمینه با اتهامات سنگینی بازداشت شده است.
آقای اژهای مدتی قبل همچنین گفته بود که در حین بررسی پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از شبکه بانکی ایران، مشخص شده است متهمان پرونده «بخشی از اموال را برای بستگان خود خریداری کرده و در جاهایی پنهان کردهاند.»
گزارشها در مورد اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از شبکه بانکی ایران از حدود سه ماه پیش در برخی رسانههای خبری داخلی منتشر شد و با توجه به ابعاد بیسابقه این سواستفاده مالی، گزارشهایی از ارتباط برخی مقامات ارشد جمهوری اسلامی با این ماجرا را در پی داشت.
بیشتر بخوانید:
«برگزاری دادگاه پرونده اختلاس بانکی در بهمنماه»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، روز دوشنبه، 13 فوریه، حکم محمدعلی طاهری بنیانگذار طب مکمل فرادرمانی، از سوی دادگاه انقلاب تایید و وی به اتهام توهین به مقدسات به 5 سال حبس تعزیزی محکوم شده است.
به گزارش مشرق، آقای طاهری پس از برگزاری جلسات دادگاه و دفاعیات خود در 4 جلسه، به اتهام «توهین به مقدسات و بیان مطالبی که هیچگونه تخصصی در آنها نداشته و ادعای الهام و دریافت آگاهی و ارایه این دریافتها به دیگران» توسط دادگاه عمومی و انقلاب تهران به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد.
وی همچنین به اتهام «مداخله غیر قانونی در امور پزشکی و درمان» با استناد به مفاد قانون مجرم شناخته شده و پروانه فعالیت وی ابطال شد.
بر پایه این گزارش، بنیانگذار طب مکمل فرادرمانی به اتهام «تحصیل مال نامشروع و پخش غیرقانونی آثار سمعی و بصری» نیز به پرداخت 900 میلیون تومان محکوم شد.
بر اساس این حکم وی به علت لمس بیماران مونث بدون اینکه دارای وجوز طبابت باشد» نیز به 74 ضربه شلاق محکوم شد.
بیشتر بخوانید:
«حبس، شلاق و جریمه نقدی، محکومیت بنیانگذار فرادرمانی»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز دوشنبه، 13 فوریه، دیپلماتهای کشور اسراییل در هند و گرجستان، مورد هدف یک سری بمبگذاری قرار گرفته و در این انفجارها دستکم 3 تن مجروح شدهاند. مقامهای اسراییل به صراحت اعلام کردند این تحرکات را بیپاسخ نمیگذارند.
به گزارش الجزیره، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، ایران را متهم به دست داشتن در بمبگذاری علیه دیپلماتهای اسراییلی در هند و گرجستان کرده است.
انفجار در یک خودروی متعلق به سفارت اسراییل در دهلی، پایتخت هند، به مجروح شدن همسر یکی از دیپلماتهای اسراییلی منجر شده است.
گفته میشود سفارت اسراییل در مرکز دهلی و در نزدیکی اقامتگاه رسمی مانموهان سینگ، نخست وزیر هند واقع شده و در اطراف این محل تدابیر امنیتی گستردهای برقرار است.
در همین حال مقامات اسراییلی در گرجستان از تلاشی ناموفق برای انفجار اتومبیل یک دیپلمات اسراییلی در تفلیس، پایتخت، این کشور خبر دادهاند.
مقامات گرجستان گفته اند که مواد منفجره به زیرخودروی دیپلمات اسراییلی چسبانده شده بود.

تاکنون هیچ گروهی مسوولیت این حمله را برعهده نگرفته است.
در همین حال بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، در سخنرانی در پارلمان این کشور، کنست، ایران را متهم به دست داشتن در حملات به دیپلمات های اسراییلی در هند و گرجستان کرده است.
آقای نتانیاهو گفت به اعتقاد او ایران مسوول این حملات است.
نخست وزیر اسراییل همچنین گفته است که این کشور توانسته در ماههای اخیر حملات دیگری را در جمهوری آذربایجان، تایلند و چند کشور دیگر خنثا کند.
آقای نتانیاهو تاکید کرده که «ایران و گروه تحت حمایتش، گروه حزباله، در پشت تمامی این حملات بودند.»
این در حالی است که ایران اسراییل را متهم کرده که در سوقصد به مقامات و دانشمندان مرتبط با برنامههای هستهای ایران دست دارد.
بیشتر بخوانید:
«جمهوری آذربایجان با ترور دانشمندان هستهای مرتبط است»
مازیار مهدویفر / رادیو کوچه
آخرش شدیم چهار نفر که خودمان را آماده سفر به ترکیه کرده بودیم. همان وقتها بود که با فرید آشنا شدیم. پسری که در کارخانه نزدیک ما کار میکرد و او هم میخواست برود ترکیه. قاچاقچی که قرار بود کارهای او را ردیف کند پسرعمویش بود. به نظر میآمد این موضوع برای ما فرصتی بود که نباید از دستش میدادیم. اگر قاچاقچی، واقعن پسرعموی فرید بود، فرید به او اعتماد داشت. پس اگر با ما همسفر میشد معنایش این بود که ما هم میتوانستیم به مرد قاچاقچی اعتماد کنیم.
یکی از روزهایی که مثل همه روزهای دیگر بود، وقتی شیفتمان تمام شد، وسایلمان را جمع کردیم و ریختیم توی ساکهای برزنتیمان. بعد هم رفتیم سراغ مدیر کارخانه و حقوقمان را گرفتیم. با او خداحافظی کردیم و رفتیم ایستگاه اتوبوس. سوار اتوبوسی شدیم که مقصدش تهران بود. توی ایستگاه تهران، پسرعموی فرید منتظرمان بود. برایمان تاکسی گرفت و ما را برد خانهاش. نشستیم توی اتاق پذیرایی و چای نوشیدیم. به ما گفت دو روز فرصت داریم تا برای سفر مقداری غذا تهیه کنیم. غذا باید ساده اما مقوی باشد. مثلن میوه خشک، بادام و پسته. گفت یک جفت پوتین خوب و لباسهای خیلی گرم هم بخریم و البته چند تا لباس باکلاس برای پوشیدن در استانبول. چون نمیشد لباسهایی که با آن به سفر کوهستان میرفتیم را توی شهر استانبول بپوشیم. حتمن لباسهامان پاره میشد و بوی بدی میگرفت. باید همه چیزهایی که گفت را میخریدیم، بهخصوص پوتینها. پسرعموی فرید در مورد پوتین خیلی اصرار داشت.
رفتیم بازار و خریدها را انجام دادیم. احساس خوبی توی هوا موج میزد که نمیتوانم تعریفش کنم. وقتی برگشتیم، پوتینها را به قاچاقچی نشان دادیم. آنها را گرفت دستش و همه جا را بررسی کرد، از بند پوتینها گرفته تا درز و سوراخها و داخلشان را کاملن بازرسی کرد و بعدش به ما گفت که خریدمان خوب بوده. البته او اشتباه میکرد. مطمئن هستم او در حرفهایش حسن نیت داشت. حداقل به خاطر پسرعمویش. اما مسئله اینجا بود که او فکر میکرد همهچیز را در مورد سفر کوهستانی ما میداند. درحالیکه اشتباه میکرد. چون خودش هرگز به آن سفر نرفته بود. فقط قرار بود دست ما را بگذارد توی دست یکعده دیگر. او یک واسطه بود. فقط باید مینشست منتظر، تا یک روز ما به او زنگ بزنیم و بگوییم که رسیدهایم ترکیه. درحالیکه پوتینها را به سمت پنجره گرفته بود و توی نور تماشایشان میکرد گفت: «سفرتان سه روز طول میکشد. این کفشها خیلی محکماند، درست همان چیزی هست که لازم دارید. آفرین به شما. خرید خوبی کردهاید.»
صبح روز بعد، یک مرد ایرانی آمد دنبالمان. ما را سوار تاکسی کرد و برد به خانهای بیرون شهر. یک ساعت که گذشت اتوبوسی از راه رسید. راننده اتوبوس، همدست قاچاقچیها بود. اما مسافران در جریان نبودند چه اتفاقی قرار است بیفتد. راننده بوق زد و ما تا صدای بوق را شنیدیم از خانه دویدیم بیرون و سوار اتوبوس شدیم. بیشتر مسافران زنها و بچهها بودند، اما چند مرد هم بینشان بودند که از این کار راننده متعجب شدند و کمی هم اعتراض کردند، اما خیلی زود ساکت شدند. راه افتادیم سمت تبریز. رفتیم سمت مرز. از تبریز که گذشتیم از کناره دریاچه ارومیه رد شدیم. برای کسانی که نمیدانند بگویم که دریاچه ارومیه در بخش مرکزی آذربایجان ایران قرار دارد و بزرگترین دریاچه ایران است. حدودن صد و چهل کیلومتر طول و پنجاهوپنج کیلومتر هم عرض دارد. توی چرت بودم که بغل دستیم با آرنج زد پهلویم و گفت: «نگاه کن.»
گفتم :«چی؟ » هنوز چشمهایم بسته بود.
«دریاچه. دریاچه را ببین.»
سرم را برگرداندم و خیلی آرام چشمهایم را باز کردم. از پنجره به بیرون نگاهی انداختم. غروب بود و آفتاب ملایمی به دریاچه میتابید. دهها و صدها جزیره کوچک صخرهای توی نور آفتاب دیده میشد و سرتاسر جزیرهها توی زمین و هوا پر از نقطه بود. هزاران نقطه.
«چه بودند آن نقطهها؟»
«پرنده»
«پرنده؟»
بله، پرندههای مهاجر. این را مردی که توی صندلی جلو نشسته بود به من گفت.
با دستم آرام ضربهای به پشتش زدم و گفتم:
«آنها واقعن پرنده هستند آقا صاحب؟» او گفت:
«بله، فلامینگو، پلیکان و پرندههای دیگر. هلاکوخان، پسر بزرگ چنگیزخان فاتح بغداد در یکی از همین جزیرهها دفن شده. اینجا پر از پرنده و ارواح مردگان است. شاید به همین خاطر هست که این دریاچه اصلن ماهی ندارد.»
«ماهی ندارد؟»
«نه. حتا یکی. آبش خوب نیست. فقط برای بیماری رماتیسم خوب است.»
هوا تاریک شده بود که رسیدیم سلماس. آخرین شهر ایران و نزدیکترین شهر به کوهها. به ما گفتند پیاده شویم و همانجا کنار هم بمانیم و ساکت باشیم. بعد هم پیاده توی تاریکی شب راه افتادیم. بدون هرگونه فانوس یا نور دیگری. نزدیکیهای صبح بود که به دهکدهای رسیدیم. خانه کوچکی آنجا بود که اولش فکر کردیم برای ما آمادهاش کردهاند، اما وقتی واردش شدیم فهمیدیم آنجا خانوادهای زندگی میکنند. محلی بود برای جمع شدن مسافران غیرقانونی که قرار بود بزنند به کوهها. قبل از ما گروه کوچک دیگری آنجا بودند و بعد از ما هم گروههای دیگری از افغانها از راه رسیدند. آخرش شدیم سی نفر. حسابی، ترسیده بودیم. فکر میکردیم چطور میتوانیم بدون آنکه کسی ما را ببیند از کوه عبور کنیم. این را پرسیدیم اما کسی جوابمان را نداد. وقتی خیلی اصرار کردیم به ما گفتند بهتر است همانجا آرام بگیریم و سوالمان را پیش خودمان نگه داریم.
سفرتان سه روز طول میکشد. این کفشها خیلی محکماند، درست همان چیزی هست که لازم دارید. آفرین به شما. خرید خوبی کردهاید
دو روز توی همان خانه منتظر بودیم. غروب روز دوم بود که به ما خبر دادند برای سفر آماده باشیم. زیر آسمان پرستاره به راه افتادیم. نور آسمان آنقدر بود که نه به نور فانوس یا نور دیگری نیاز داشتیم و نه حتا نیاز بود چشمانمان مثل چشم جغد باشد. خیلی خوب میشد همهجا را دید. حدود نیمساعت در کنار آدمهایی که آنها را نمیشناختیم راه رفتیم. وقتی به انتهای اولین سربالایی رسیدیم، گروه دیگری را دیدیم که از پشت یک صخره بزرگ ظاهر شدند. اولش ترسیدیم و فکر کردیم سربازها ما را پیدا کردهاند. اما خبری از سربازها نبود. آنها سی نفر مسافر غیرقانونی مثل خودمان بودند. باورم نمیشد. حالا شده بودیم شصت نفر. شصت مسافر غیر قانونی در یک صف در مسیر کوهستان. البته کار به همینجا ختم نشد. نیم ساعت بعد، گروه سوم هم پیداشان شد. آنها زودتر از ما رسیده بودند و همگی روی زمین ولو شده بودند و منتظر ما بودند. نیمههای شب که برای استراحت توقف کردیم توانستم یک آمار کامل از مسافران بگیرم. شده بودیم هفتاد و هفت نفر.
ما را بر اساس ملیت و نژاد از هم جدا کردند. غیر از افغانها که کمسنوسالترین گروه بودند، کردها، پاکستانیها، عراقیها و تعدادی بنگلادشی هم بودند. ما را از هم جدا کردند تا مشکلی پیش نیاید. البته تا جایی که ممکن بود. تمام روز در کنار هم شانهبهشانه و بازوبهبازو راه میرفتیم، طول قدمهامان با هم فرق داشت اما همه با یک سرعت به پیش میرفتیم. وقتی در چنین وضعیتی باشی، وضعیتی چنین سخت، آب و غذای کم، نبود جا برای استراحت و هوای بسیار سرد، احتمال جنگ و دعوا و حتا چاقوکشی زیاد میشود. به همین دلیل، شاید بهترین کار همین بود که گروههای قومی مختلف را که با هم دشمن بودند، از هم جدا کنند.
بعد از یک ساعت راه رفتن در یک مسیر خاکی ناهموار در میانه راه تپهای بودیم که چوپانی جلوی راهمان را گرفت. سگ دیوانهای هم همراهش بود. چوپان خواست با رهبر گروه حرف بزند. رییس گروه بدون لحظهای فکر کردن دستش را کرد توی جیب ژاکتش و مقداری پول به او داد تا ما را به پلیس لو ندهد. چوپان به آرامی اسکناسها را شمرد، آنها را گذاشت توی کلاهش و به ما علامت داد که به راهمان ادامه دهیم. از کنار چوپان پیر که رد میشدم دیدم مستقیم زل زده توی چشمانم. انگار میخواست چیزی به من بگوید. اما من هرگز نفهمیدم چه چیزی.
اردوان روزبه/ رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
وقتی حدیث شعر میشود خیلی از مرزها از میان میرود. انگار قرار است بگوییم زبان دیگری میخواهد حرفهای آدمی را بیان کند.
دیگر حدودی برای آنچه باید گفت و نباید گفت وجود ندارد. شاعر انگار روح آزاد خلقت است که آنچه که میخواهد و میبیند مینویسد.
شاید گاه فرمایشی، شاید گاه سفارشی اما بدون هیچ تردیدی عمده شعرها از جایی فراتر از سفارش و فرمایش برون زنی میکنند.
اینگونه میشود که شعر شاعران محل مناقشه و جدل سالیان سال است. از منظرهای مختلف و تعبیرهایی گاه فراتر از آنچه شاعر خود حس کرده بودهاست اما این یعنی شعر و خصلت ذاتی آن. «علی عبدالرضایی» را میشناختم. یعنی وقتی برخی شعرهایش را بر روی «فیسبوک» میگذاشت میخواندم از او. برخی بیپرده و و برخی شاید با طبع من ناسازگار، اما حضور مداوم او برایم ملموس بود.

تا اینکه چندی پیش، از انتشار یک مجموعه شعر تازه از او به نام «کومولوس» مطلع شدم. فرصت خوبی شد که به سراغ او بروم و کمی حرف بزنیم از شعر و از روزگار امروز شاعر و از آنچه که میشود شاید نامش را استبداد نهادینه درون ما گذارد و اینکه دوری از مخاطب آیا شاعر را دور از دنیای مردمش میکند یا نه.
محصول کار، گفتوگویی شد که در پی میآید. با «علی عبدالرضایی» شاعر ایرانی، زاده فروردین ۱۳۴۸ که لنگرودی است و دست بر قضا، مهندسی مکانیک دارد. و اگر بخواهیم سری به آثارش بزنیم میتوانیم از تنها آدمهای آهنی در باران زنگ میزنند، نام این کتاب را شما بگذارید، پاریس در رنو، این گربه عزیز، فیالبداهه، جامعه، شینما، من در خطرناک زندگی میکردم، هرمافرودیت، رکیکتر از ادبیات، کادویی در کاندوم، زندگی در خطرناک (ترکی)، ترور و کومولوس نام ببریم.
بشنوید از «اردوان روزبه» و «علی عبدالرضایی»:
علی فرحبخش/ رادیو کوچه
«استخاره» یعنی طلب خیر کردن و از نظرگاه اسلامی، مشروتیست بین مخلوق و خالق. اما استخاره کردن از کجا پدید آمده و آیا اسلام مبتکر آن است؟
این لغت در دین اسلام به معنای سپردن تصمیم به دست خداوند است. استخاره انواع گوناگون دارد: استخاره مطلق، استخاره مشورتی، استخاره قلبی، استخاره با قرآن، استخاره با تسبیح و استخاره با کاغذ.
«علامه طباطبایی» در خصوص استخاره گفتهاست: «حقیقت امر این است که انسان وقتی بخواهد به کاری دست بزند ناچار است زیر و روی آن کار را بررسی نموده و تا آنجا که میتواند فکر خود را که غریزه و موهبتیست خدادادی به کار بیندازد و چنانچه از این راه نتوانست صلاح خود را در آن کار تشخیص دهد، ناگزیر باید از دیگران کمک فکری گرفته و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت مشورت و قوه تشخیص صلاح و فساد را دارند، در میان بگذارد تا به کمک فکر آنها خیر خود را در انجام دادن آن کار یا ترک آن کار، تشخیص دهد و اگر از این راه هم چیزی دستگیرش نشد، چارهای جز اینکه متوسل به خدای خود شده و خیر خود را از او مسالت نماید، ندارد و این همان استخاره است و نباید این عمل را که عبارت است از اختیار چیزی که با استخاره تعیین شده، دعوی علم غیب نامید و نیز نباید آنرا تعریض به شئون الوهیت پروردگار نام نهاد، کما اینکه مشورت را هم نباید به خیال اینکه تشریک غیر خدای تعالی در امور خود است، شرک نامید.»
برای استخاره در اسلام، نمازی هم وجود دارد به نام «صلات استخاره» که دو رکعت دارد.
استخاره را در حقیقت میتوان نوع دیگری از فال و فالگیری دانست، با این تفاوت که در استخاره، فرد فقط از خدا تقاضای کمک و راهنمایی میکند. پیش از اسلام، نوعی «فال» در سرزمین عربستان و در بتکدهها بوده که بسیار به استخاره کردن شباهت دارد و ممکن است که استخاره در اسلام، از همان نوع فالگیری، ریشه گرفته و بعدها، تغییر کرده باشد.
در کتاب «الاصنام»، نگارش «هشام بن محمد» به این نکته اشاره شدهاست که پیش از ظهور اسلام، در بتکدهها، در مقابل بت اعظم، ظرفی بود حاوی هفت تیر یا تکه چوب که بر روی هر کدام از آن چوبها، واژهای حک شده بود. وقتی کسی دچار مشکل میشد و یا واقعهای اتفاق میافتاد که صحت آن واضح نبود، در مقابل بت بزرگ بتکده، نیت میکرد و یک چوب را بیرون میکشید و هر چه روی چوب آمدهبود، میپذیرفت. این امر هم بیشتر در مواردی رخ میداد که در حلالزاده بودن فرزندی شک میکردند، عزم سفر داشتند و یا کدورتی قومی بینشان رخ میداد.

مشابه چنین روشی برای فالگیری یا استخاره، گاه امروز هم در بعضی مناطق شرق و جنوب شرق آسیا مشاهده میشود.
درست است که پیش از ظهور اسلام در سرزمین عربستان هم پدیدهای مشابه استخاره وجود داشته است، اما ظهور این پدیده در جهان، به اعراب و سرزمین عربستان محدود نیست. بسیاری از پژوهشگران، ریشهی فالگیری را در چین باستان میدانند.
در چین باستان، برای دیدن آینده و انتخاب مسیر، «لاک» لاکپشتی را در آتش میانداختند و بعد از بیرون کشیدن آن، خطوط به وجود آمده بر اثر حرارت آتش روی لاک را، از طریق فنون مخصوصی، بررسی و تفسیر میکردند. بعضی پژوهشگران بر این باور هستند که همان خطوط روی لاکها که کاربرد پیشگویی داشت، بعدها ایدهای شد برای اختراع خط چینی. علم تقدیرات یا پیشگویی و کمک گرفتن از نیروهای فوق طبیعی در چین باستان، باعث به وجود آمدن سبک پیچیده و مرموزی از پیشگویی و هماهنگی با سطوح کیهانی شد که به «ییچینگ» شهرت یافت.
در هر حال، علمای اسلامی، استخاره در اسلام را متفاوت از پیشگویی و فال و غیره میدانند و آن را نوعی ارتباط «بنده» با «خدا» قلمداد میکنند.
در چند سال اخیر، استخاره هم از تکنولوژی در امان نمانده و زیاد به گوش میرسد که نرمافزارهای رایانهای استخاره و یا تلفنهای گویا برای استخاره کردن هم راهی بازار شدهاست. در کل، استخاره را یا خود شخص انجام میدهد و یا از صاحب نظر و مرجع دینی برای این کار مدد میگیرد.
گروهی استخاره را باور ندارند و گروه دیگر، برای انجام بعضی از اعمال در زندگیشان مانند ازدواج، سرمایهگذاری، سفر و غیره، دست به دامن استخاره میشوند و آن را مشورت با خدا میدانند.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
حشمتاله طبرزدی/ زندان رجایی شهر کرج
منبع: کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
مهندس حشمتاله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک مردم ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی طی پیامی از داخل زندان رجایی شهر جمهوری اسلامی ضمن محکوم کردن گزینهی نظامی از سوی قدرتهای غربی برای بسط دموکراسی در ایران ، اعلام کرد: اگر مردم ایران بخواهند سرزمینشان با جنگ نابود نشود باید خود برای رهایی از چنگال دیکتاتوری حاکم اقدام کنند در غیر اینصورت با صحبتهای غیر مسئولانه و تهدیدآمیز آقای خامنهای در نماز جمعه که به صورت علنی تمام جهان را به جنگ با ایران دعوت کرد، امید برای رسیدن ایران به دموکراسی از طریق جنگ امیدی واهی است.
ایشان در بخشی دیگر از پیام خود در مورد انتخابات مجلس حکومتی – ولایی به نقش روشنفکران ، نخبگان و دانشجویان، جریانات، احزاب و سازمانها در جهت تبلیغ در روستاها و شهرستانها برای تحریم انتخابات مجلس اشاره کرده و گفت این قشر از جامعه بهعنوان قشر تاثیرگذار میتوانند نقش خود را در تحریم این انتخابات ایفا کنند. مشروح بیانیه مهندس طبرزدی که در اختیار کمیته دفاع از زندانیان سیاسی در تهران قرار گرفته است به قرار زیر است.
ولایت فقیه که در تلاش است تا تمام قدرت سیاسی و نظامی و اداری کشور را هر چه بیشتر در دستان خودش قبضه نماید در سخنرانی خود در روزجمعه گذشته واکنش خود را نسبت به سیاستهای کشورهای غربی در مورد توقف غنیسازی و موضوع هستهای نشان داده است. خامنهای اعلام کرده است که در مورد هستهای هیچگونه عقبنشینی نخواهد کرد این در حالی است که غرب جمهوری اسلامی را متهم به ساخت سلاح اتمی نموده است. عدم تلاش برای اعتماد سازی جمهوری اسلامی در مقابل آژانس اتمی و سازمان ملل از یکسو و تحریک کشورهای غربی از جمله حمله به سفارتخانه انگلیس و واکنشهای بیمحابای دیگر باعث گردیده است که غرب سیاست تحریم همه جانبه را بر علیه کشور اعمال نماید. بدیهی است که تحریم گام نخست برای آسیب زدن به کل ساختار سیاسی و اجتماعی است و اگر جمهوری اسلامی همچنان به روش های همیشگی خود ادامه دهد و اگر غرب در توقف پروژه هستهای جمهوری اسلامی تحریم را کارساز نبیند ممکن است که به اقدامات خطرناک دیگر از جمله جنگ و حمله نظامی دست بزند.
باید بدانیم که هیچگاه جنگ به نفع کشور و مردم ما نبوده و نخواهد بود. معمولن حکومتها عامل جنگ هستند، تفاوتی نمیکند که خامنهای عاملی برای جنگ افروزی باشد و یا غرب بخواهد برای تامین منافع خود به کشور ما آسیب نظامی وارد نماید. مهم این است که در این میان مردم ما باید به سرنوشت خود جدا از سرنوشت مستبدان تاریخ بیندیشند. دموکراسی از طریق جنگ و حمله نظامی در هیچ کشوری بوجود نمی آید و هر گزینهی نظامی از سوی قدرتهای غربی برای بسط دموکراسی در ایران محکوم به شکست است. بنا بر این نیروهای سیاسی اجتماعی و مبارزان مدنی در تصمیمگیری تاریخی برای ایجاد و استقرار دموکراسی در کشور خود باید سرنوشت ملی را بهدست بگیرند و از مشارکت تمامی نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیروی عظیم مردم ایران در تمام مراحل مبارزات استفاده نمایند.
بدیهی است که تحریم گام نخست برای آسیب زدن به کل ساختار سیاسی و اجتماعی است و اگر جمهوری اسلامی همچنان به روش های همیشگی خود ادامه دهد و اگر غرب در توقف پروژه هستهای جمهوری اسلامی تحریم را کارساز نبیند ممکن است که به اقدامات خطرناک دیگر از جمله جنگ و حمله نظامی دست بزند
نقش نیروهای اجتماعی از جمله در تحریم انتخاباتی که خامنهای برای حفظ مشروعیت خود خواستار آن است بسیار مهم است. انتخابات و صندوقهای رای به ابزاری برای سو استفاده حکومت از حضور مردم بر علیه خود مردم تبدیل شده است. بنا بر این دلیلی برای حضور مردم در یک انتخابات نمایشی مجلس که نمایندگانش را شورای نگهبان منتصب میکند وجود ندارد. خوشبختانه نقش نیروهای جنبش سیاسی مدنی مردم، از جمله روشنفکران، نخبگان، دانشجویان و نیروهای پیشرو مبارزات سیاسی و مدنی و همینطور احزاب، سازمانها و جبهههای مختلف در به آگاهی رساندن بخشهای مختلف جامعه ایران از جمله بخشهای محروم کشور در شهرستانها و نقاط دور دست بسیار موثر خواهد بود. لازم است که فرصت سو استفاده از انتخابات برای یزک کردن چهره مستبد حکومت به جمهوری اسلام داده نشود. مردم محروم و رنجدیده ما همواره از سیاستهای ضد مردمی مجلس، دولتهای نظام و قوه قضاییه ضد عدالت آسیب دیدهاند و تنها به دلیل نداشتن آگاهی نباید به طعمهای برای رایگیری حکومت تبدیل شوند.
خامنهای هرچه میتواند در سخنرانیها کذب بگوید، زندان بسازد و مبارزان سیاسی را متهم به دشمنی با نظام خود نماید، برای تضمین بقا خود به هستهای کردن سیستم نظامی خود بپردازد، شرق و غرب و جهان را به جنگ تحریک کند. اما هیچگاه نمیتواند سیاستهای ضد مردم خود را در پشت تمام این بهانهها پنهان نماید. سیاستهای جمهوری اسلامی عامل محروم شدن بخشهای عظیم جامعه از حقوق حقه شان است
امیر و کاملیا/ رادیو کوچه
قدیمیترین نقاشی متحرک (انیمیشن) جهان در سال 1983میلادی توسط باستانشناسان ایتالیایی حاضر در شهر سوخته به هنگام کاوش در گوری 5 هزار ساله پیدا شد. آنها جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با تصویر یک درخت روی آن دیده میشد. باستانشناسان پس از بررسی این شی دریافتند نقش موجود بر آن برخلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطههای تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به گونهای که حرکت بز به سوی درخت را نشان میدهد. هنرمند نقاشی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته است در 5 حرکت، بزی را طراحی کند که به سمت درخت حرکت و از برگ آن تغذیه میکند. این سفال از سوی باستانشناسان و کارشناسان به عنوان نخستین انیمیشن جهان معرفی شد. آسیفای ایران نیز با معرفی این شی به آسیفای جهانی پیشنهاد کردند که این طرح به عنوان نشانه آسیفای جهانی معرفی شوند.
در بسیاری از این سفالها نقش تعقیب بز توسط حیوانات وحشی و یا انسان تصویر شده است. بر روی این سفالها حرکت وجود دارد و در آنها یا حیوانی در حال جهش است، یا در حال خیز است. در برخی از آنها تعقیب کننده تصویر شدهاست. اما در برخی از آنها بز یا حیوان شاخداری که قرار است شکار شود، به تنهایی دیده میشود.
برخی سازندگان این سفالها سیلک به ظرایفی مانند حالت حیوان در حال ترس و فرار دقت داشتهاند، بر روی این سفالها در کنار حیوان فراری خطوطی به صورت هاشور خورده است که برخی از باستانشناسان معتقد با توجه به نمایش ترس حیوان در این سفالها احتمالن حیوان در حال ادرار کردن تصویر شده است که تاکید بیشتری بر این موضوع باشد.
در سال 1382 در مسیر کاوشهای تپه ازبکی در فضایی که احتمالن فضای نیایشگاه بودهاست، خمرهای بهدست آمد که بر روی آن یک تصویر حیوانی در حال حرکت وجود قرار داشت.

این کوزه به جرات یکی از زیباترین اشیای به دست آمده از کاوشهای باستانشناسی منطقه کویر مرکزی است. بر روی این کوزه تصویر یک گرگ یا چیزی شبیه آن از یک سو و یک انسان با سلاح از سوی دیگر در حال حمله به یک حیوان شبیه بز هستند. در واقع این دو حیوان را محاصره کردهاند. تصویر علاوه بر وجود حرکت در آن درست دور ظرف چرخیده و آنجایی که به پایان میرسد بار دیگر آغاز میشود. این سفال نزدیک به دو هزار سال قدیمیتر از سفال شهر سوخته است که سیسال پیش به دست آمدهاست.
ظرف مورد نظر یک خمره سفالی دهان گشاده است که احتمالن برای نگهداری مایعات بوده و اندازه آن 60 در 70 سانت است.
این ظرف در حال حاضر از اشیایی است که برای مطالعه بیشتر در سایت پژوهشی تپه باستانی ازبکی قرار دارد.
با پیدا شدن چند ظرف سفالی زیبا در اوایل سال 1933 میلادی در پاریس و شناخته شدن محل اکتشاف این ظروف که سیلک کاشان بود ،مشاور موزه ملی فرانسه را بر آن داشت تا در اکتبر همان سال مجوز حفاری در این نقطه مهم را گرفته و هیت فرانسوی به سرپرستی پرفسور «رومن گیرشمن» را مامور حفاری در سیلک کاشان کرد. هیت باستانشناسی طی سه فصل (سالهای 1933،1934و1937) تپهها را کاوش و در سال 1938گزارش آن را در دو مجلد تحت عنوان سیلک کاشان به زبان فرانسه در پاریس منتشر کرد.
سیلک را به شش دوره تقسیم می کنند که از 8000 سال پیش شروع شدهاست. هر دوره حدود هزار سال است که شهرها به علت جنگ یا زلزله نابود و دوباره در سدههای بعدی بر روی تمدن قبلی، بنا شدهاند. تا دوره ششم و آخرین دوره که نابودی آن 2700سال پیش اتفاق افتاده است.
سفالهای مشهور تصویردار این منطقه مربوط به دوره سوم سیلک است، حدود 6000 سال پیش. در دوره سوم، چرخ سفالگری و کوره اختراع شد. به این خاطر، ظروف این دوره زیباتر و مدور بودند. در همین دوره، مهرها و زیورآلات هم ساخته میشد. در اواخر این دوره، نقره هم از سنگ معدن استخراج میشده است. ویلسون در کتاب تاریخ ایران میگوید: «سفالهای سیلک از زیباترین و نفیسترین سفالهای ایراناند. موزههای دنیا بدون سفالهای سیلک، معتبر نیستند.»
منابع:
سایت سیلک کاشان
سایت تپه زاغی
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
برخی در داخل و خارج از کشور شعار تهدید در برابر تهدید «علی خامنهای» را خیلی جدی گرفتهاند و از قضا نیت نظام هم بر این بوده تا جدی گرفته شود. حالا بعد از رهبر جمهوریاسلامی، بقیه مسوولان هم از فرماندهی بسیج و نیروهای مسلح گرفته تا رییس مجلس و نویسندههای روزنامهی کیهان، یکی پس از دیگری آمریکا و غرب را تهدید میکنند. دامنهی این حملات لفظی نیز روزبهروز شدیدتر میشود و کمکم از بستن تنگهی هرمز به حمله به منافع غرب در هر کجای دنیا از جمله حیاطخلوت آمریکا یعنی آمریکای جنوبی رسیده است. اعراب هم در این میان از آماج تهدیدات نظام جمهوریاسلامی بینصیب نماندهاند و بارها این اخطار به آنها داده شدهاست که در صورت وقوع درگیری میان ایران و غرب این آتش دامن آنها را هم خواهد گرفت.
در کنار تمام تحلیلها و گزینههای ممکن میشود این تهدیدها را بهعنوان یک راهکار جدید سیاسی از سوی جمهوریاسلامی نیز تلقی کرد. درست است که این نوع نگاه به موضوع تنش میان ایران و غرب ممکن است از نظر خیلیها عجیب به نظر برسد اما واقعیت این است که هیچ راهی همچون این روش نمیتواند زمان و امتیازهای بیشتری را برای رهبران جمهوریاسلامی به ارمغان بیاورد. جمهوریاسلامی و در راس آن «علی خامنهای»، اسراییل را آشکارا تهدید به نابودی میکند و رییسجمهور نظام نیز به صراحت از ادامه و گسترش برنامهی هستهای جمهوریاسلامی سخن میگوید.
خوب در چنین شرایطی واکنش آمریکا، اسراییل و غرب چه باید باشد. غرب بهتر از ایران میداند که با وجود بلوف زدن مقامات جمهوریاسلامی، در صورت وقوع جنگ میان ایران و غرب تمام منطقه دچار درگیری شدیدی خواهد شد که خاموش کردن آتش آن ممکن است سالها به طول بیانجامد و این ربط چندانی به جمهوریاسلامی و نفوذش در منطقه ندارد بلکه بیشتر ریشه در افکار عمومی در خاورمیانه و نفوذ اسلامگرایان و غربستیزان در میان تودههای مردم دارد. از سوی دیگر، آمادگی کامل اسراییل و آمریکا و انجام محاسبات دقیق برای شروع جنگ ممکن است ماهها به طول بیانجامد، چرا که غرب به هیچ عنوان دوست ندارد سرنوشت نظام جمهوریاسلامی پس از حملات مانند عراق پس از جنگ اول خلیجفارس بشود.

عواقب جنگ و هزینههای سرسامآورش برای غرب و بهویژه آمریکا آنها را مجبور میکند تا در اینباره بسیار محتاطانه عمل کنند و سعی کنند تا با مذاکره، تحریم و پیشنهادهای وسوسهبرانگیز جمهوریاسلامی را راضی کنند تا از مواضعش کوتاه بیاید. در اینسو مسوولان جمهوریاسلامی نیز میدانند که نه از نظر سیاسی و اجتماعی و نه از لحاظ اقتصادی در شرایط شروع یک جنگ بزرگ با غرب نیستند، پس راز این بلوفهای نظام چیست؟ نخستین و مهمترین مصرف آن داخلی است و برای تهییج افکار اندک مدافعان نظام در آستانهی برگزاری انتخابات مجلس و دیگری بازتر شدن دست مقامات سیاسی حکومت برای چانهزنی و گرفتن امتیازات هر چه بیشتر از غرب است. سفر نیمه مخفیانهی «علی لاریجانی» به ترکیه را نیز که به باور برخی از تحلیلگران حامل پیام پنهانی «علی خامنهای» برای «اوباما» بوده است، باید در همین راستا تحلیل کرد. نگارنده گمان میکند که اواخر اسفند ماه سال جاری و اوایل سال شمسی جدید آبستن تغییرات و چرخشهای تازهای در سیاست خارجی نظام جمهوریاسلامی در مواجهه با غرب خواهد بود، گرچه نباید فراموش کرد که نتیجهی انتخابات مجلس میتواند برخی از معادلات موجود را به هم بریزد.
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
حدود ۳۰۰ جوان تاجیک با ارسال نامهای به نخستوزیر بریتانیا و سفارت این کشور در تاجیکستان، خواستار سادهتر گردیدن نظام پیشنهاد ویزا برای تحصیل دانشآموزان تاجیک در این کشور شدهاند.
از این پیش سفارت بریتانیا در «دوشنبه» اعلام داشته بود که دادن ویزای تحصیلی برای جوانان تاجیک را در «دوشنبه» قطع کرده است. این سفارت گفت افرادی که قصد تحصیل در بریتانیا را دارند، باید ویزا را از سفارت این کشور در «قزاقستان» دسترس بکنند. سفارت بریتانیا علت این تصمیم خود را دقیق شرح نداد.
ولی منابع نزدیک به سفارت میگویند این تصمیم در حالی گرفته شدهاست که اکثر دانشآموزان تاجیک با ویزای تحصیلی به بریتانیا سفر کرده، از آن جا به وطن باز پس نمیآیند. جوانان تاجیک در نامهی خود نوشتهاند: «دریافت ویزا برای تحصیل در بریتانیا از سفارت این کشور در قزاقستان مشکل است و تا زمان دریافت ویزا، مبلغ زیادی هم خرج میشود.» آنها گفتهاند «تاجیکستان و بریتانیا همکاری حسنه دارند و از این روی، لندن باید نظام دادن روادید یا ویزای تحصیل به جوانان تاجیک را ساده نماید.»
این جوانان تاجیک افزودهاند: «در غیر اینصورت بریتانیا، نفوذ و تلاشهایش برای آزادی و حقوق بشر در تاجیکستان را از دست خواهد داد.» اما سفارت بریتانیا در تاجیکستان در حالی دادن ویزا برای تحصیل دانشآموزان تاجیک را قطع کردهاست که سفارت آمریکا در «دوشنبه»، اعلام داشتهاست در تابستان امسال، دانشآموزان را برای کار و تحصیل به ایالات متحده خواهد فرستاد.
این اظهارات سفارت آمریکا، اکثر دانش آموزان تاجیک را که سالها آرزوی سفر به ایالات متحده و زندگی و کار در «زادگاه دموکراسی» را میپرورند، خوشحال کردهاست. زیرا نه همه جوانان تاجیک امکان دریافت ویزا برای تحصیل یا کار در آمریکا را دارند.

با وجود این در پنج سال اخیر گروهی از جوانان تاجیک به آمریکا رفته در آنجا تحصیل و کار کردهاند. برخی از آنها در آمریکا مانده در آن کشور زندگی اختیار نمودهاند. این است که سال گذشته سفارت آمریکا نیز از آن نگرانی خود را اظهار داشته بود که جوانان تاجیک با دریافت ویزای تحصیل به آمریکا رفته ولی در آنجا به کار مشغول میشوند و تلاش میکنند که برای ادامه زندگی در آنجا بمانند.
زندگی سخت در تاجیکستان، گروهی از جوانان تاجیک را مجبور کردهاست که برای زندگی و کار و آموزش به کشورهای خارجی، عمدتن روسیه و آمریکا کوچ بندند. این است که هزارها جوان تاجیک به مرکزهای ویژه آموزش زبان انگلیسی میروند تا این زبان را از خود کنند.
همهی آنها با از خود کردن این زبان، یک آرزو دارند، چهگونه باید به خارج از تاجیکستان رفت تا تحصیل خوب گرفت، جای کار مناسب پیدا کرد و زندگی شایسته داشت. آرزویی که عملی شدن آن در تاجیکستان نه به هر کس و نه به آسانی دست میدهد.
نعیمه دوستدار/ رادیو کوچه
پیشتر دربارهی زور بازوی زنانه حرف زدیم و اینکه زنها به شکل عمومی جسمشان را تقوت نمیکنند و این ضعف باعث میشود خیلی از کارها را به مردان بسپارند و زمینه را برای ناتوان و کمتوان دیدن همجنسانشان فراهم کنند. این موضوع باعث شد خود من بیشتر به کارهایی که زنانه و مردانه تعریف میشوند فکر کنم و ببینم زنانه و مردانه دانستن کارها، از کجا آب میخورد. البته در اینجا منظورم اصلن شغلهایی نیست که به هزار و یک دلیل عرفی و مذهبی، دست کم در ایران، مردانه شناخته میشوند که البته بعدها به آن هم خواهیم پرداخت. منظورم کاملن کارهای معمولی و روزمره است که به دلایل ناشناخته تفکیک جنسیتی شدهاند.
نمونهاش همین رانندگی کردن. تا چند سال پیش، این کار را عمومن مردانه میدانستند. البته منظورم از چند سال، دست کم 40 سال پیش است. اما حتا آنهایی که 40 سال پیش هم گواهینامه گرفتهاند، اعتقاد محکمی به راننده بودن خودشان به عنوان یک زن نداشتهاند. در واقع، درست است که زنها با رانندگی کردن احساس استقلال بیشتری میکنند، اما در عمل بدشان نمیآید از زیر بار مسوولیتاش شانه خالی کنند. رسمی وجود دارد که بر اساس آن، وقتی یک زن و مرد با هم همراه میشوند، قاعده را بر این قرار میدهند که مرد رانندگی کند. مردها و خود زنها چندان خوش ندارند در حالی که زن رانندگی میکند با هم سوار ماشین شوند. خیلی از دخترهایی که به محض 18ساله شدن گواهینامه رانندگی میگیرند، بعد آن را میگذارند در کوزه و همیشه ترجیح میدهند مردی برایشان رانندگی کند. نکته اینجاست که این کار در تعابیر آداب معاشرت، نوعی احترام هم به حساب میآید، هرچند در واقع نوعی سلب مسوولیت از زن در پوشش احترام به اوست.
حالا فرض کنیم که زنی خودش رانندگی هم میکند. خیلی از زنهایی که ماشین زیر پایشان است، از ماشین داشتن فقط به همین رانندگی کردن اکتفا میکنند و هیج مسوولیت دیگری در مورد ماشین به عهده نمیگیرند. بیشتر آنها نمیدانند از ماشین چهطور باید نگهداری کرد و نه تنها از امور فنی خاص سر در نمیآورند، حتا پنچرگیری هم بلد نیستند و اگر این اتفاق موقعی که تنها هستند برایشان بیفتد، دست به دامان مردها میشوند و البته اگر خودشان هم تقاضا نکنند، رانندههای مرد بیشماری هستند که با ادای احترام، ماشینشان را کنار میزنند تا اگر شده با کت و شلوار، پنچری ماشین خانم را بگیرند.
شاید این چیزها آنقدر به نظرتان بدیهی بیاید که فکر کنید اشکالش چیست و اصلن چه لزومی دارد خانمها هم برای اینجور کارها آستین بالا بزنند و مطابق معمول، این چیزهای به ظاهر پیش پا افتاده را با حق و حقوق زنانه در ارتباط ندانید. اما قضیه اینجاست که همین چیزها، نشانههای سادهای هستند از ضعف، آنهم در توانمندیهایی که به دست آوردنشان کار سختی نیست اما نادیده گرفتنشان در ساختن یک تصویر ناتوان از زن اثری انکار نشدنی دارد.

از این مثالها بسیار است. اینکه زنها قبل از آزمودن هر کار فنی و تخصصی، اول دم از نتوانستن میزنند و باز کردن و بستن هر پیچ و کوبیدن هر میخ و کنترل آب و روغن ماشین که سهل است، کنترل درجهی حرارت آب کتری را هم به عهده مردها میگذارند، بیش از هرچیز نمایانگر این است که تفکر مردسالاری که میخواسته زنها کم توان باشند، همهی اینها را در قالب کمک و احترام به زن، در ناخودآگاه ذهن آدمها نهادینه کرده است.
آموختن بسیاری از مهارتها، نیاز زندگی امروز است و زنانه و مردانه ندارد. اگر زنی میتواند رانندگی کند، پس میتواند ماشین را به تعمیرگاه هم ببرد و باید آنقدر آمادگی جسمانی داشته باشد که بتواند چند تا پیچ لاستیک را باز کند. سر و کله زدن با منوهای موبایل و یاد گرفتن مهارتهای اولیه در مورد نرمافزارها و سختافزارهای کامپیوتر هم چیزی نیست که برای آن لازم باشد حتمن مرد باشی.
پیشرفت فنآوری به شکلی بوده که دیگر انجام دادن امور سنگین و کارهای طاقتفرسا را از مردها هم توقع ندارد و آن را به عهدهی دستگاهها و رباتها گذاشته است و در چنین دنیایی، حرف زدن از سنگین بودن یا نبودن کارها، برای فرار کردن از انجامشان، خیلی منطقی به نظرنمیرسد.
این راز زنانه را در گوشتان میگویم که اگر از سر تنبلی و بیحوصلگی کاری را به مردها سپردیم، دیگر لازم نیست اسم آن را دشواری آن کار و از عهده بر نیامدن بگذاریم و خیلی راحتتر است بگوییم که الان ترجیح میدهم خودم آن کار را نکنم. اینطوری، تهمت ناروای ناتوانی زنها را از رویشان برمیداریم و شاید خودمان هم تشویق شویم عطای این جایگاه ظاهرن محترمانه را به لقایش ببخشیم و در عوض، جایگاهی متناسب با توانمندیهای طبیعی یک انسان امروزی به دست بیاوریم.
دوشنبه 24 بهمن 90 / 13 ژانویه 2012
اجرا: ماندانا
استودیو: اعظم
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران
در گفت و گو با «علی عبدالرضایی» شاعر- «ما در ادبیات معاصر صنعت شک را آوردیم»- اردوان روزبه
بخش اول خبرها
پسنشینی تند- «تهدید و مصرف دوگانه»- اکبر ترشیزاد
رازهای زنانه- «مهارتهایی که باید از نو آموخت»- نعیمه دوستدار
پروندهای برای دین- «استخاره گرفتن و ریشههای تاریخی آن»- علی فرحبخش
بخش دوم خبرها
گزارش روز تاجیکستان-«بریتانیا دادن ویزا برای دانشآموزان تاجیک را قطع کرد»-کیومرث
پارسنامه- نخستین انیمیشن ساخته شده در جهان-«قدیمیترین نقاشی متحرک (انیمیشن) جهان»- امیر و کاملیا
«دریا پر از کروکودیل است»-قسمت هجدهم- مازیار مهدویفر
بخش سوم خبرها
با نزدیک شدن به روز بیست و پنجم بهمن، سالروز راهپیمایی حمایتی از انقلابهای مصر و تونس که از سوی رهبران معترضان در ایران درخواست و برگزار شد، جمعی از فعالان دانشجویی مشهد، حامی جنبش مردمی ایران، جنبش سبز، اقدام به صدور بیانیهای کردند.
متن این بیانیه در پی میآید:
در آستانه یکمین سال زندانی شدن رهبران جنبش سبز دانشجویان سبز دانشگاههای مشهد از مردم مشهد میخواهند که در اعتراض به ادامه وضعیت فوقالعاده و کودتایی حاکم بر کشور از سال 88 تا کنون، اسارت و حصر فعالین سیاسی و رهبران جنبش سبز و وضعیت بحرانی اقتصاد در روز 25 بهمن به خیابان آمده و اعتراض خود را با راهپیمایی سکوت اعلام کنند.
از همین رو از مردم آزاده مشهد میخواهیم در روز 25 بهمن با حضور اعتراضی خود به ادامه حصر غیرقانونی شیخ مهدی کروبی، مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد و ادامه حبس غیرقانونی صدها اسیر جنبش سبز در زندانهای سراسر کشور اعتراض کنند.
دانشجویان سبز مشهد معتقدند در شرایط کنونی که سیاستهای ماجراجویانه دولت مستقر و طبقه حاکمه از یک سو باعث تشدید جنگ اقتصادی و ایجاد سایه شوم جنگ نظامی علیه کشورمان شده است و از سوی دیگر روشها و سیاستهای اقتصادی دولت غیرقانونی و بیکفایت احمدینژاد بحران اقتصادی، فقر و گرسنگی را تشدید کرده است، اعتراضات مسالمتآمیز خیابانی مردم میتواند به تغییر معادله شوم فعلی کمک کند و مانع از ادامه سیاستهای ایران برانداز جناح حاکم گردد.
ما همچنین بر این باوریم که بروز مجدد اعتراضات از درون کشور، مانع از گسترش تحریمهای روزافزون علیه کشورمان و دور شدن سایه جنگ از ایران میباشد.
ما معتقدیم راهپیمایی سکوت در یکمین سال زندانی شدن میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، رهبران و همراهان جنبش دموکراسی خواهانه سبز مردم ایران، گام اول برای شکستن فضای رعب و وحشت حاکم بر جامعه در روزهای آتی میباشد.
از این رو دانشجویان سبز دانشگاههای مشهد همراهی و حمایت خود از فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید و دیگر گروههای اصلاح طلب و تحولخواه برای اعتراضات در روز 25 بهمن و روزهای بعد از آن، به ویژه روزهای از انتخابات فرمایشی مجلس، اعلام میکنند.
فعالین دانشجویی سبز مشهد همراه با مردم مشهد عصر روز سه شنبه بیست و پنجم بهمن ماه هزار و سیصد و نود در اعتراض به ادامه زندانی کردن فعالین سیاسی و رهبران جنبش سبز و سیاستهای ایران برانداز دولت کودتایی، در پیاده روهای خیابان احمدآباد مشهد از میدان تقی آباد ( دکتر شریعتی ) تا میدان ملک آباد ( فلسطین) راهپیمایی سکوت برگزار خواهند کرد.
همچنین از همشهریان عزیز که به هر دلیلی امکان حضور در این راهپیمایی را ندارند دعوت میکنیم ، با تردد اتومبیلهایشان در مسیر خیابان احمدآباد مشهد در عصر روز سه شنبه 25 بهمن ، با ایجاد ترافیک سبز ضمن همراهی با مردم در خیابان ، مانع از تردد آسان خودروهای سرکوبگران شوند.
سهیلا شاکرین
منبع: وبلاگ شخصی
در این قرن بیست ویکم که مردم و دولتهای پیشرفته در سراسر دنیا رویاها و آرزوهای خود را در جوامعشان شکل و نمود داده و ثروت و رفاه تولید میکنند، ابزار ما برای تراشیدن و بوجود آوردن ارزش اضافه و شکل دادن جامعه مان، برحسب تصویر و آمالی که خود برای زندگی و سرنوشتمان داریم کدام است؟ از خود بپرسید، ربط ما و جای ما در این شبکه ی جهانی خلق ارزش و والائی چیست و کجاست؟ سهم ما از این دنیای کار، خلاقیت و تولید ثروت و رفاه چیست؟ با حل کردن مشکلات خود میتوانیم دستی در بوجود آوردن ربط و تولید سهم خود داشته باشیم.
ولی آیا ما قادریم که مشکلات خودمان را حل کنیم؟ قادر بودن به حل کردن مشکلات خود یعنی چه؟ مثلا مشکل بیکاری و درخواست برای کار-افزائی را در نظر بگیرید. برای حل کردن این مشکل چه اقداماتی کرده اید؟ سعی کردید کسب و کار خودتان رو شروع کنید؟ به دانشگاه رفتید و مدرک تخصصی، کارشناسی یا دانشگاهی گرفتید؟ بدنبال کار، به کسب یا شرکت فامیل، دوستان یا غریبه سرزدید، یا دنبال کارهای دولتی گشتید؟ مطمئنم که اکثراین راهها را رفته اید. ولی هنوز وقتی که نگاه میکنید میدانید که بی کاری، کم کاری و تداوم نداشتن شغل در کل جمعیت سرسام آوراست. تعجب نکنید که درصد بیکاری انقدر در کشورهای کمتر پیشرفته بالاست. کار و شغل و کسب داشتن عصاره اقتصاد است، و میبینیم که کشورهای پیشرفته ای که محیط آزاد اقتصادی و امکانات فعالیت را برای اکثریت مردم خود فراهم کرده اند قادر هستند که مشاغل مورد نیاز و متنوع در جامعه خود خلق کنند. برای اینکه این موضوع را بیشتر باز کنم، اجازه بدید تا چند مفهوم محوری را (از نظر خودم) برایتان توضیح بدم.
فصل اول
ارزش اضافه یعنی چه؟ ارزش-اضافه یعنی تغییر دادن یا تبدیل کردن چیزی به یک چیز دیگر و در نتیجه اضافه کردن به ارزش آن چیز اول. مثلا از درخت و الوار یا مبلمان ساختن، از گندم انواع شیرینی و ماکارونی درست کردن، از جریان آب سیستمهای آبیاری بوجود آورن و یا نیروی آسیاب یا برق گرفتن، از صدا ترانه و آواز ساختن، از لغت و فکر شعر و داستان و یا الگوریتم زبان کامپیوتر و تئوری ساختن، در اثر تحصیل یا تجربه خبرگی بدست آوردن، از فلز ابزار و ماشین آلات ساختن، از جمع سازمان یا اداره و ساختارهای تولیدی مثل کارخانه بوجود آوردن وغیره. تولید هر گونه کالا و سرویس و ابزار در اثر بوجود آوردن “تغییر” خلق کردن ارزش اضافه است.
ولی اگر بازار تقاضائی برای ارزش اضافه ای که شما بوجود آورده اید نباشد، شما یا انگیزه ای برای تولید ارزش اضافه نخوهید داشت، یا آنچه تولید کرده اید را کد میماند و شما بیکار خواهید شد. ولی اگر برای ارزش-اضافه ای که شما تولید کرده اید یا استعداد و خبرگی که شما به بازار میآورید (کالا، سرویس، ابزار و غیره) تقاضا و بازار درخواستی باشد، شما میتواند آنرا ردوبدل کرده و یا بفروشید و در نتیجه تولید درآمد و ثروت و کار مداوم برای خود و دیگران کنید.
پس وقتی که افراد امکان این را داشته باشند که با بوجود آوردن تغییر در خود (خبرگی، آگاهی، تحصیل و غیره) و در منابع طبیعی و محیطشان کالاها و ابزار مورد نیاز خود ودیگران را تولید کنند، آنوقت است که در این مسیر کم کم قدرت و تکنولوژی حل کردن مشکلات خود و دیگران را در هر زمینه ای کسب میکنند و کار ورفاه برای خود و مردمشان بوجود میآورند. برای روشن شدن این مفهوم به این مثال زنده ی تولید ارزش-اضافه و کار در یک محیط آزاد اقتصادی توجه کنید.
داستان اول – گندم کاران ارزش-اضافه. گندم گیاهی است که در اکثر نقاط دنیا رشد میکند. ولی آمریکا یکی از چند کشوری است (چین، شوروی، آمریکا، هند وکانادا) که بازار تولید و فروش گندم جهان را در دست دارد. انواع گندم در آمریکا کشت و برداشت میشود: گندم سفید نرم (برای کالاهائی مانند کیک و شیرینی و نونهای مثل تافتون) ، گندم سفید سخت (برای ماکارونیهای آسیائی و آردهای مخلوط شده برای سوپ و نانهای چینی) ، گندم سخت قرمز زمستانی و بهاری (برای کالاهائی مثل انواع نان با خمیرترش مثل نون بربری)، و نوعی گندم بنام “دوروم” که محصولات ماکارونی ازش ساخته میشود.
برنامه “کمک بلاعوض برای تولید کنندگان ارزش-اضافه” یکی از برنامه های اداره ی کشاورزی آمریکا (قسمت رشد روستائی، بخش تولید ارزش-اضافه) است. این برنامه سالانه میلیونها دلار برای حمایت و تشویق کشاورزان و افرادی که فعالیتهایشان منجر به تولید ارزش-اضافه ازمحصولات کشاورزی و یا تولید منابع سوخت تجدید شدنی از محصولات کشاورزی است صرف میکند.
ایالت اکلاهما یکی از ایالتهای تولید کننده گندم در آمریکا است. گندم سخت قرمززمستانی از انواعی است که بدلیل بالابودن مقدار پروتئین و تمیزی آن مورد نظر گندمکاران این ایالت است. در دهه گذشته، بدلیل کم بودن درآمد و برای ایجاد درآمد بیشتر یک گروه از گندمکاران این منطقه به اداره ارزش-اضافه رجوع کرده و بعد از واجد شرایط قرارگرفتن، با استفاده از کمکهای بلاعوض و دیگرمزایا و پشتیبانیهای این اداره به یک سری از ملاقاتها و بحثها در مورد ابداع و تولید ارزش-اضافه از گندم سخت زمستانیشان مشغول شدند. نمایندگان و متخصصین متعددی از طرف برنامه ی ارزش – اضافه، اداره کشاورزی و دانشگاه اکلاهما در این گردهمآئیها شرکت داشتند، از جمله محقیقین و کارشناسان کشاورزی، مهندسین ماشینها و استانداردهای کارخانه ای و متخصصین بازاریابی.
موضوع هائی که گندمکاران با کارشناسان در میان گذاشتند اینها بودند: امکان تولید ارزش-اضافه از این نوع گندم و انواع کالا و محصولاتی که میشود تولید کرد؛ قدرت جذب بازارتقاضا برای کالاهای جانبی؛ امکان منفعت کردن از سرمایه گذاری در تاسیسات تولید کالاهای جانبی؛ و قیمتها و کشش بازار داخلی و خارجی برای محصولاتشان. بعد از ملاقاتهای زیاد تصمیم برای تولید “خمیر یخزده” برای تولید انواع نان و شیرینی و دیگر محصولات خود-مخمر گرفته شد و شرکت مربوطه به ثبت رسید.
در مراحل بعدی این گروه محوری کشاورزان توانستند که با دیگر گندمکاران ایالت اوکلاهما تماس برقرار کرده و نهایتا 900 کشاورز، تولید کننده و سرمایه گذار دیگر به شرکت پیوستند. براساس سرمایه ی جمع شده، بخش رشد روستائی اداره ی کشاورزی ضمانت 70% وام لازمه را کرد و سرمایه نهائی برای شروع کارشان فراهم شد.
تجربیات و تحقیقات بازاریابی بعدی به آنها نشان داد که تمرکز کردن روی تولید خمیر یخزده خود-مخمر برای تهیه پیتزا بیشترین منفعت را همراه خواهد داشت. امروزه این تعاونی به تعداد زیادی از تولید کنندگان پیتزا در سراسر کشور خمیر یخزده خود-مخمر میفروشد، و کالاها و محصولات دیگری مثل انواع نان پهن، نانهای مختلف ماشینی و شیرینیجات مختلف را نیز تولید کرده به بازار عرضه میکند و توانائی تولید هرگونه خمیر برای نان، شیرینی و دیگر محصولات تولید شده از این نوع گندم را نیز دارد.
(یک نکته جالب هم این است که منبع بسیاری از این ارزشهای اضافه شده (یعنی تنوع محصولات و کالاهای تهیه شده از گندم و خمیر) ایده ها و نانها و شیرینتهائیست که از نژادها و فرهنگهای مختلفی که در کنار هم در شهرهای آمریکا زندگی میکنند گرفته شده اند. نانها و شیرینیهائی از خاورمیانه، مکزیک، ایتالیا، اسکاندیناوی، فرانسه و غیره.)
وضع اخیر این کارخانه و تشکیلات مربوطه اش به این قرار است: آنها شرکتشان را به صورت یک شرکت تعاونی محدود به ثبت رسانده اند؛ به اضافه خریدن گندم گندمداران ایالتشان، این تعاونی 80 کار جدید ایجاد کرده (کارکن تمام وقت از کارگر، کارشناس، منشی، محقق، مدیر و غیره)؛یک محوطه بارگیری و دیگر تجهیزات مربوطه تاسیس کرده و 12 کامیون و 20 یدکش کامیون دارد، و در نتیجه 15 شغل رانندگی هم بوجود آورده است (راننده تمام وقت).
اگر خاطرتون باشد در یکی دو مقاله قبل در مورد “رسالتنامه” و رسالت افراد در نجات خود و جامعه شان صحبتی کردیم؛ فکر کنم بازگو کردن رسالتنامه این شرکت هم براتون جالب باشد:
1) ایجاد امکان و آپورتیونیتی برای تولیدکنندگان گندم قرمز زمستانی، توسط تولید ارزش-اضافه در گندمشان و تبدیل آن به محصولات دیگر (یکی از شرطهای اداره کشاورزی.)
2) تولید مواد غذائی با بالاترین کیفییت از محصولات کشاورزی و استفاده از تکنولوژی بالا.
3) پاسخگو بودن به میل و درخواست مصرفکنندگان برای محصولاتی با کارآمد و کیفییت بالا.
4) بوجود آوردن فعالیتهای رشد اقتصادی برای جوامع کشاورزی ایالتمان از طریق تغییر دادن و تبدیل کردن مواد غذائی.
فصل دوم
اقتصاد جوامع همیشه منعکس کننده درجه پروراندن و چگونگی استفاده آن جامعه از منابع انسانی و طبیعی آن کشور بوده است - اگر فرض کنیم که اقتصاد باعث تولید رفاه و یکی از محورهای بوجود آوردن پیشرفت و استقلال یک کشور و مردم آن است، تعجب نکنید اگر بگویم که تمام کشورهای موفق گذشته و حال از اصول مشابه و عموما بسیار ساده ای برای رسیدن به یک اقتصاد موفق و در نتیجه رفاه و قدرت پیروی کرده اند. این اصول را میتوانیم به این صورت خلاصه کنیم: اقتصاد جوامع همیشه منعکس کننده درجه پروراندن و چگونگی استفاده آن جامعه از منابع انسانی و طبیعی آن کشور بوده است.
معمولاوقتی که به اقتصاد یک فرد نگاه میکنیم به امکانات او (مثل حساب بانکی و سرمایه اش) و خواسته های او (مثلا آیا میخواهد که سلمانی یا فروشگاه لباس یا کارخانه کامپیوترسازی باز کند) توجه میکنیم. ولی وقتی که از اقتصاد یک جامعه، و طبیعتا سرزمینی که در آن وجود دارد صحبت میکنیم فاکتورهای بسیاری دخالت دارند، مثلا منابع طبیعی، خصوصیات جغرافیائی، تکنولوژی، سازمانها، فرهنگ، عقاید و سیاست، منابع انسانی و غیره. ولی برای اختصار اجازه بدهید که روی دو مورد تمرکز کرده و بگوئیم که، دو عنصر یا فاکتور محوری که تعیین کننده ی پیشرفت اقتصادی جوامع هستند درجه پروراندن و چگونگی استفاده آن جوامع از منابع انسانی و طبیعی آن کشور است.
تعریف منابع انسانی و طبیعی حدودا سرراست است: منابع طبیعی شامل همه هدایای خدادادی است که به ما تعلق گرفته و در دریا، آسمان، زیر و روی زمین مان وجود دارند، منابعی که انسان برای زنده بودن و زندگی خود استفاده میکند، مثل مرغ و ماهی و دام و زنبور، سنگ و فلزات و نفت و گاز، جنگل و گیاهان، آب و باد و خاک و خورشید و غیره. منابع طبیعی (اعم از کشت شده یا استخراج شده) برای تبدیل شدن به غذا و سوخت و تولید همه گونه کالا (و سرویس) یا وسائلی که ما روزانه استفاده میکنیم مثل لباس و خمیردندان و ماشین و تلفن همراه و ساختمان و وسائل پزشکی مصرف میشوند. پروراندن منابع طبیعی محرک و سوخت همه ی بخشهای اقتصادی مثل کشاورزی؛ صنعتی، علمی و مالی و ساختاری یک کشور هستند. پرورداند منابع طبیعی یعنی ایجاد ارزش اضافه و بوجود آوردن تغییر درمنابع طبیعی.
از طرفی منابع انساانی شامل کمیت و تعداد افراد، و در عین حال شامل کیفیت و ورزیدگی، مهارتها، سطح تکنولوژی و دانش عملی، تحصیل، وعلاقه و انگیزه افراد است. پروراندن منابع انسانی یعنی بوجود آوردن توانائی در انسانها برای تولید ارزش اضافه و تغییر در منابع طبیعی. پروراندن منابع طبیعی (و محیطی را هم من اضافه میکنم) مستلزم پروراندن منابع انسانی است و بالعکس. و در این حلقه ی بازخوردی (فیدبک لووپ) است که دانش و تکنولوژی او بالا میرود. باز کردن مفهوم لغت “تکنولوژی” به درک رابطه بین پروراندن منابع انسانی و طبیعی و پیشرفت یک جامعه کمک میکند.
تکنولوژی چگونه بوجود میآید؟ – لغت تکنولوژی را میشود در زمینه های مشخص بکار برد. مثلا تکنولوژی مدیریت، تکنولوژی اطلاعات، تکنولوژی کشاورزی، تکنولوژی هواپیما، لباس، ساختمان و پل، کامپیوتر یا دارو سازی؛ یا بطور کلی استفاده کرد، مثلا تکنولوژیمون در این زمینه ها بالا یا پائین است. مفهوم تکنولوژی یعنی “دانش عملی،” یا فراگرفتن بوسیله ی ماهرشدن و ابداع ابزار لازم برای حل مشکلی یا رسیدن به هدفی یا یه ساختن چیزی.
در این فعل و انفعال، بین شخص و ماده (یا موضوع) در مسیر حل کردن مشکل یا رسیدن به هدف، درک و فراگیری هائی که شخص، در مورد خود، سیستم، مفعول، ابزار و وسائل رسیدن به هدف، باضافه کنش و واکنشهای بین آنها، بدست میآورد دانش عملی یا تکنولوژی مربوط به رسیدن به آن هدف است. یا به گفته ی دیگر پروسه تولید تکنولوژی دارای سه ضلع ذهن یا شخص، ماده یا محیط و عمل یا درگیرشدن است.
به این ترتیب انسان از زمانی که بدلیل کنجکاوی یا از روی تصادف یا نیاز با سائیدن دو چوب آتش را بوجود آورد یا با پروراندن دانه های گندم وحشی آنها را تبدیل به گندمهای پربارتری برای ذخیره کردن و تهیه خوراک زمستانی اش کرد، تا به امروز که برای رسیدن به اهداف و حل کردن مشکلات پیچیده تر دست به ساختن و بهتر کردن ماشینها، کامپیوتر یا سیستمهای مرکبشان زده است، با عمل خود و درگیرشدن در حل مشکلات خود تکنولوژی یا دانش عملی خود والاتر کرده است.
یکی از خصوصیات تکنولوژی این است که، توانائی یک مردم و کشور برای تولید ارزشهای اضافه و تکنولوژی، ساده و اولیه میمااند اگر دولتهاشان آنها را از موقعیتهای عملی و ماهر شدن محروم کنند. مثلا اگر آنها 1) اهداف ساده ای برای خود در نظر بگیرند، 2) اگر اکثر افراد آن بیشتر محدود به فعالیتهای ذهنی (اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) بپردازند، 3) اگر در قسمت عملی، اکثرا به کپی کردن ساخته ها و ساختارهای دیگران خود را محدود کنند، 4) یااگر حل مشکلات پیچیده تر و رسیدن به اهداف والاتر خود را به دیگران بسپارند، برای مثال دستگاهها و لوازم پیچیده و “پرسیژن” مثل کامپیوتر و میکروسکوپ، یا ماشینآلات کاپیتال و ماشین سازی. بالعکس مردم و کشوری که به چالش حل کردن مشکلات پیچیده برای رسیدن به اهداف والا با اشتیاق درگیر عمل میشوند نهایتا دارای تکنولوژی بالاتر و وابستگی کمتری خواهند بود.
یکی دیگر از خصوصیات تکنولوژی این است که هر چه افراد و گروههای بیشتری دست اندکار آن باشند تکنولوژی متنوعتر و پیشرفته تر خواهد بود و پیشرفت منتشر خواهد شد. مثلا به تنوع کالاها و اپلیکیشن های مختلف در نرم افزارو انواع دستگاهای دیجیتال در تمام زمینه های کار و زندگی و یا “سوشیال میدیا” توجه کنید. اینها توسط هزاران بلکه ملیونها مصرف کننده و ابداع کننده در دانشگاهها و کسبها و خانه ها در سراسر جهان هر روز ابداع، اختراع میشوند. به این دلیل است که کشورهائی که موقعیت و محیطی ایجاد میکنند که اکثر افراد و جمعیتشان امکان وارد شدن در فعالیتهای اقتصادی را دارند از سطح برتری از تکنولوژی و خبرگی برخوردار هستند.
اگر جامعه ای ابزار کسب تکنولوژی (مثل مراکز کار و آموزش) و مشوقهای تولید (مثل بازار تقاضا و درآمد خوب) را در دسترس عموم مردمش بگذارد، اکثر مردم خود را داخل پروسه فراگرفتن و تولید علم و ثروت قرار میدهند. اگر اکثر مردم دسترسی نداشته باشند، نهایتا یا پیشرفت کل جامعه متوقف میشود، یا پیشرفت بصورت پاکتی فقط در قسمتهای کوچک و بخصوصی از جامعه بوجود میآید (مثل وضعیت بسیاری از کشورهای خاورمیانه.) این گونه پیشرفت پاکتی توانائی نگهداشتن و حمایت اکثر جامعه یا نو سازی آنرا برای طولانی مدت ندارد، و نهایتا جامعه مجبور میشود که از منابع ذخیره ی خود برای زنده نگاه داشتن اکثریت ضعیف و نیازمندش استفاده کند. و مصلما این روند منجر به تهی کردن سرمایه هایش شده و کشور را در بن بست اجتماعی – اقتصادی قرار میدهد.
اگر خواستتان موفقیت است، امور جامعه را برای موفقیت بچینید – آیا قصد موفقیت برای خود و ملت خود داریم یا فقط قصد موفقیت برای خود و مانند خود؟ میتوانیم امور جامعه را بر اساس هر کدام از این خواسته ها بچینیم و موفقیتی برای خودمان بدست بیآوریم. ولی جهان پر از رقابتی که در آن زندگی میکنیم بما نشان داده است که تنها جوامع، دولتمندان و کشورهائی پیشرفت کرده و پایدار مانده اند که امورشان برای موفق شدن اکثریت مردم خود چیده باشند.
با یک نگاه حتی سطحی به کشورهای پیشرفته میتوانیم ببینیم که دولتمندانشان سالهای مدیدیست که این رمز را دریافته اند که برای موفقیت کشورشان، اکثریت جمعیتشان باید به موفقیت برسند. و فقط به این دلیل است که آنها ابزار و و برنامه های تشویقی – حمایتی خود (اعم از قوانین و بودجه) را در دسترس و برای حفاظت اکثریت مردم خود قرار میدهند، و نتیجتا باعث ورود میلیونها از مردمشان در پروسه ی عمل و حل کردن مسائل و مشکلات خود و بدست آوردن تکنولوژی لازم برای رسیدن به اهداف خود شده و جامعه ای خود- باز- ساز میسازند.
اجازه بدهید که نگاهی به بعضی از این برنامه های تشویقی – حمایتی در بخش کشاورزی و محصولات کشاورزی بکنیم. پروراندن منابع طبیعی و منابع انسانی مربوطه در بخش کشاورزی یکی از پایه های یک اقتصاد و کشور قوی است. (توجه داشته باشید که عموما در بخش کشاورزی فعالیتهای دیگر مثل دامداری، ماهیگیری، تولید عسل، تنباکو و پنبه یا لبنیات و غیره و بعضی صنایع مربوط به آنها مانند پالایش شکر نیز گنجانده میشوند.)
کشاورزی – از زمانیکه انسان در یک جا ساکن شد کشاورزی موفق منبع سلامت و رشد جوامع و باعث قدرت حکومتها بوده است. توانائی یک کشور در تولید خوراک کافی و متنوع و سلامت نگه داشتن جمعیتش از اصول اولیه و پایه ای کشورداری و کشورسازی است. باضافه اهمیت پروراندن کشاورزی در اینجاست که بسیاری از محصولات کشاورزی (مانند کتان، پشم و چرم و گوشت، رنگ، لاستیک، علفهای داروئی، شکر و گندم) مواد اولیه بسیاری از صنایع هستند. یک کشاورزی پیشرفته علاوه بر تولید محصولات کشاورزی، مشاغل مربوطه به توزیع و صنایع جانبی را نیز رونق داده، و باعث تولید کار و فعالیتهای علمی، دانشگاهی، تحقیقی و کارشناسی، صنعتی و تولید کالا و سرویس، تجارت داخلی و خارجی و ارزمیشود. به همین دلیل است که اتحاد اروپا (که بالاترین جی-پی-دی را دارد) سالانه 48 –32% از بودجه خود را خرج پیشرفته نگاهداشتن کشاورزی و کشاورزان خود میکند، و آمریکا یکی از بزرگترین صادرکنندگان مواد غذائی است. پروراندن کشاورزی و کشاورزان در سرزمین بزرگی مانند ایران، که دارای انواع جغرافیا، هم مرزی، بنادر، آب و هوا و نیروی انسانی با استعداد و سخت کار است، طبیعتا باعث گسترش زنجیری تکنولوژی مربوطه و بسیاری از فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی سودمند خواهد بود.
جالب اینجاست که تا حدود 60 سال پیش (1950 – 1940) عموما معتقد بودند که صنعت و صنعتی شدن است که کلید رشد اقتصادی و پیشرفت جوامع است و کشاورزی یک بخش عقب افتاده است که توسط صنعت یدک کش خواهد شد. در نتیجه ی ترویج این طرز فکر سیاستهای بسیاری از دول معطوف به کم کردن بودجه ی بخش کشاورزی، سرمایه گذاری و انتقال کارکن در جهت صنعت و ساختن زیربنای صنعتی شد. ولی با گذشت زمان همه کشورهای غربی (وبعد دیگر کشورهای پیشرفته) متوجه شدند که عملکرد بخش کشاورزی و صنعتی کاملا لازم و ملزوم و وابسته به یکدیگر هستند – چون بخش کشاورزی مواد اولیه و غیره تولید میکند و بخش صنعتی و تجاری آنها را جذب کرده و به نوبه خود تبدیل به کالاها و سرویسهای مضاعف میکند. باضافه متوجه شدند که در کنار تولید مواد کشاورزی برای صنعت و خوراک، پروراندن کشاورزی 1) باعث تولید مداوم و ازدیاد ارز میشود، (چون با صادر کردن محصولات کشاورزی ارز وارد کشور میشود) و درنتیجه قدرت خرید کشور را بالا میبرد، و 2) پروراندن کشاورزی باعث پس انداز کردن ارز است (بعنی بدلیل تولید محصولات و رفع نیازهای داخلی وبه دلیل نیاز نداشتن (یا کم نیاز داشتن به وارد کردن محصولات غذائی، ارز موجود مصرف نمیشود.)، و 3) پروراندن کشاورزی موقعیتهای خوبی برای ایجاد کار در همه ئ قسمتها و حرفه ها و صنابع و سرویسهای مربوطه میکند.
همونطور که گفته شد پیشرفت چشمگیری که کشورهای موفق در کشاورزی خود داشته اند دو دلیل وابسته به هم داشته است: سخت کاری و بالا رفتن دانش افراد و کشاورزان و متخصصینشان، و سیاستها و بودجه های سالانه که توسط دولتهایشان به برنامه های تشویقی – حمایتی بخش کشاورزی تخصیص داده شده است. در اینجا بعضی از این برنامه ها و ابزارهای اقتصادی- سیاسی- اجتماعی – فرهنگی را که کشورهای پیشرفته برای تشویق و حمایت از کشاورزانشان بکار میبرند برایتان بازگو میکنم. این برنامه ها در تمام کشورهای پیشرفته یکجور نیستند و خصوصیات محلی خود را دارند ولی در نیت و عملکرد بسیار شبهه هستند. (ضمنا از محدود کردن منابع به کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا عذرخواهی میکنم، صرفا بدلیل آسان بودن دسترسی من است.)
کشاورزی در آمریکا – آمریکا زمینهای قابل کشت بسیار وسیع، شرکتهای بزرگ کشاورزی، و کشاورزانی با تکنولوژی بالا دارد. کشاورزی یکی از بخشهای اصلی تولید ثروت و قدرت داخلی و خارجی برای مردم و دولت آمریکا است، چه او بالاترین صادرکننده بسیاری از مواد غذائی اصلی در دنیا است و تقریبا نصف تولید حبوبات دنیا از آمریکا صادر میشود. محصولات کشاورزی صادراتی آمریکا شامل گندم، ذرت، حبوبات، سبزیجات و میوه، کتان، گوشت گاو و مرغ و پرندگان، مواد لبنیاتی، محصولات جنگل (الوار و غیره) و ماهی است. در حال حاضر، بدلیل مکانیزه شدن و دیگر دلایل، فقط حدود % 3-2 از جمعیت امریکا در کشاورزی هستند.
داستان دوم – کالجهای با زمین اهدائی دولتی - تا اواخر قرن نوزدهم 95 – 80 در صد از جمعیت آمریکا مشغول کشاورزی، دامداری و دیگر مشاغل وصنایع روستائی و خانگی بودند. کلا مدرسه ای وجود نداشت و اگر بود شامل یک اطاق بود که کودکان تا حدود 14 یا 13 سالگی در زمستان مشغول درسهای مذهبی و اخلاقی و خواندن و نوشتن و مقداری ریاضیات ابتدائی برای رفع احتیاج میشدند، و بقیه ی سال را به کار و کمک به خانواده های خود میگذداندند. تعداد انگشتشماری هم دانشگاه وجود داشت که فرزندان بعضی از زمینداران بزرگ، متمولین، سیاستمداران و افراد با نفوذ را عموما در طب، وکالت، کشیشی و زبان لاتین تربیت یا فارق التحصیل میکردند.
ولی در همین دوران تعدادی از سیاستمداران و زمینداران بزرگ بودند که چون خود اهل علم و دنیا دیده بودند متوجه عقب افتادگی و بیسوادی عمومی کشاورزان آمریکا در اکثر موارد زندگی، کشت و برداشت علمی و اقتصاد شده بودند. این آگاهی عموما از اینجا بدست آمده بود که آنها توانائی سفر و مراوده با اروپا را داشتند و از انقلاب صنعتی و دیگر پیشرفتهای علمی و اجتماعی آنجا باخبر شده و علاقمند بودند که همان پیشرفت و ترقی را در کشاورزان که آمریکا ببینند. یکی از این زمینداران متمول جرج واشنگتن رئیس جمهور آمریکا در آن زمان بود. جرج واشنگتن یکی از زمینداران بزرگ آن زمان، شخصا به علم کشاورزی علاقه داشت و اوقات زیادی در کار برروی گیاهان و امتحان متدهای جدید کشاورزی برای برداشت بهتر محصولات و پروراندن گیاههای جدید میگذراند. به این ترتیب در سال 1857 یکی از اعضای کنگره قانون “کالجهای بازمین اهدائی” را به کنگره ی آمریکا عرضه کرده و به تصویب رسانید. بر اساس این قانون هر ایالتی موظف شد که حدلقل یک کالج برای تدریس علوم کشاورزی و “هنرهای مکانیکی” تاسیس کند و بودجه سالانه آنرا بپردازد. (هنرهای مکانیکی به زبان قدیمی انگلیسی یعنی بافندگی، آهنگری، جنگیدن، هدایت وسایل موتوری، کشاورزی، شکار، طب و تاتر.) در عرض سالهای بعد و تا به امروز سیاستها و برنامه های اصلاحی دیگر به این قانون اضافه شد، بعضی از آنها به این ترتیب هستند:
در طول سی سال بعد، بسیاری از معلمان کالجها بطور تجربی و تحقیقی مستقیما با روستائیان و خانواده هایشان برای حل کردن مشکلاتشان کار میکردند. تا اینکه رئیس یکی از این کالجها ارزش این آموزش عملکردی، مستقیم و تجربی (اکسپریمنتال) را دریافته و از کنگره درخواست کرد و ایجاد ایستگاههای کشاورزی تجربی- تحقیقی در همه این کالجها به تصویب رسید.
- در طی سالهای بعد محققین و آموزشگران متوجه شدند که بسیاری از کشاورزان و دامداران و دیگر تولید کنندگان محصولات کشاورزی در مناطق پرت و دور کوهها و دشتها و مزارع زندگی کرده و وقت و امکان آمدن به کالج و ایستگاههای آموزشی را ندارند. پس محققین و آموزشگران کالجها شروع کردند به پیداکردن راههائی و بردن نتیجه تحقیقات و آموخته های خود به جاهائی که آنها بودند. این باعث شد که “کلاسهای امتدادی” (اکستنشن) ابداع بشوند که تا به امروز یکی از پایه های قوی آموزشی کشاورزی نو در مناطق دورافتاده هستند. سالانه این کلاسها تازه ترین و بهترین متدها و تحقیقات و آموخته ها در کشاورزی، دامداری و دیگر امور زندگی روستا را در محل کار و زندگی کشاورزان در دسترس آنها قرار میدهند.
در عرض این سالها مسئولین و آموزشگران متوجه شدند که اگر چه زنها و جوانان روستائی اعضای جداناپذیر کار و زندگی روستا بودند و بدون عملکرد آنها زندگی و اقتصاد کشاورزی امکان نداشت، ولی این دو قشر از تمام فعالیتهای جدید آموزشی و علمی کنار گذاشته شده بودند. (تا این قرون فقط مردان سفیدپوست بالغ دارای جقوق قانونی بودند.) پس کلاسهای اقتصاد خانه به تصویب رسید. این کلاسها زنان و جوانان روستائی را درگیر یاد گرفتن عملی متدها و روشهای جدید در تمام مسائل روستائی و اداره کردن و بهبود زندگی فیزیکی و اقتصادی در خانه و روستا میکند.
امروزه برنامه ها، آموزشها و کمکهای این کالجها همراه با پیشرفت علم و صنعت پیشرفت کرده، و در کنار چندین برنامه سراسری دیگر همه در اختیار کشاورزان و دامداران هستند. بسیاری از دانشگاهها و دیگر مراکز علمی در آموزش کشاورزان شرکت دائمی دارند. این برنامه ها بر اساس کمک کردن عملی و در دسترس اکثریت قراردادن اطلاعات و تکنولوژی و تحقیقات جدید، برای بهتر کردن زندگی و تولید توسط کشاورزان است. بودجه های تحقیقی و آموزشی این کالجها و برنامه هایش سالانه از طرف دولت معین شده و در اختیار دانشگاهها و دیگر مراکز تحقیقاتی و آموزشی در ایالتهای مختلف قرار میگیرد.
حالا که با قسمت کوچکی از تاریخچه ی ابزارهای سیاسی – اقتصادی برای تشویق و حمایت از بخش کشاورزی در آمریکا آشنا شدید، اجازه بدید گفتارخیلی کوچکی در مورد برخی از حمایتها و تشویقهای کنونی بکنیم.
سوبسید چیست و به چه درد میخورد؟ - سوبسید (یا سابسیدی) یک از برنامه های مهم حمایتی – تشویقی دولتهای پیشرفته است که تقریبا به همه ی بخشهای جامعه و اقتصاد شان تحت عناوین مختلف تعلق میگیرد. این کمکهای مالی بطور نقدی و یا بطور غیر مستقیم هستند. بعضی از بخشها که از سوبسیدهای دولت بهره میبرند عبارتند از: کسبها و شرکتها در بخشهای کشاورزی و غذائی، صنعتی و کارخانه ای، تجارت، حمل و نقل و سوخت، ماشینآلات بزرگ و هواپیما، تحقیق در اکثر رشته های علمی، صنعتی، بهداشتی و داروئی، آموزشی و غیره.
سه دلیل مهم برای حمایتهای سوبسیدی: 1) قوی نگه داشتن اقتصاد و استقلالشان توسط جلوگیری از شکست شرکتها و پیشه وران، و یا جلوگیری از ناتوان شدن بیش از حد مردم. 2) جلوگیری از بیکاری و کم شغلی در جوامعشان توسط تشویق کسبه و شرکتها در استخدام کردن مردم و ایجاد شغل بیشتر. و 3) پائین نگاه داشتن قیمت بعضی کالاهای صنعتی و محصولات کشاورزی برای مقابله با رقابت جهانی و ایجاد بازار درخواست برای کالاها و سرویسهای تولید شده شان. پرداخت سوبسیدی قیمت محصولات و کالاها را پائین نگه میدارد و در نتیجه رقبا را از میدان بدر میکند.
طروق پرداخت سوبسید زیاد است، مثلا مکمل کردن درآمد کشاورزان تا یک حداقل درآمد؛ پرداخت پول نقد یا غیر مستقیم برای کنترل مقدار یا نوع یا قیمت محصولات؛ پرداخت برای حوادث و مصیبتهای ناگهانی یا طبیعی، پرداخت هزینه ی بیمه محصول؛ کمکهای سوبسیدی برای بازاریابی داخلی و خارجی؛ سنجش خاک یا دیگر کارهای تولید کشاورزی؛ پرداخت هزینه ی پروژههای دائمی تحقیقی و گردآوری داتا برای تولید محصولات بهتر و جدید؛ مطالعه حشرات و بیماریهای گیاهی؛ کمکهای دائمی تدریسی و آموزشی کشاورزان است.
سوبسید کردن بخشهای اقتصادی انقدر مهم است که مثلا در یک سال فرانسه 62 میلیون یورو به شرکت مرغ “گروه دوکس” پرداخت، و بهمین ترتیب “سیاست عمومی ماهیگیری” در اروپا ماهیگیران اروپائی را با سوبسید قیمت و تولید حمایت میکند. به علاوه سالانه سوبسیدهای بالائی به شرکتها و کارخانه هائی که کالاهای جانبی کشاورزی تولید و توضیع میکنند پرداخته میشوند، مثلا به پالایشگاههای نوشابه و روغن گیری، کارخانه های شکر و شکر گیری، شرکتهای بزرگ تبدیل کردن خوراک و مواد غذائی، و همچنین شرکتهای تولید دام و مرغ و ماهی و غیره.
محصولات کشاورزی که شامل سوبسید میشوند - مانند اروپا، آمریکا نیز شدیدا بسیاری از کشاورزان و شرکتهای بزرگ کشاورزی خود را با سوبسیدهای مستقیم و غیرمستقیم حفظ و حمایت میکند. بر اساس یک مطالعه کانادائی در سال 2009 از هر یک دلار خرج توسط کشاورزان و شرکتهای کشاورزی 62 سنت آن از طرف دولت آمریکا سوبسید شده بود. محصولات کشاورزئی که شامل سوبسید میشوند عموما از محصولات اصلی و همیشگی خوراک یا کشاورزی و تجارت در دنیا هستند. آنها شامل: گندم و جو و برنج، ذرت و خوراک دام (مثل بلال، برنج، جو، ذرت خوشهای و جودوسر)، کتان، سوی بین، انواع لوبیا و لپه و نخود، تنباکو، لبنیات، بادام زمینی، شکر، دانه های روغنی و روغنهای نباتی، برخی از میوه ها و پشم و عسل.
پائین نگه داشتن دائمی قیمتهای این مواد پایه ای در بازارهای جهانی (توسط سوبسیدهای مستقیم و غیرمستقیمی که کشورهای پیشرفته به کشاورزان و تولیدکنندگانشان میپردازند) باعث میشود که کشاورزان و تولیدکنندگان کشورهای کوچک نتوانند با قیمتهای پائین آنها رقابت کنند. این کشاورزان و کشورهای کوچک، در نتیجه کشت و تولید نکردن، بعد از مدتی مهارتها و زیربنای تولیدی خود را از دست میدهند و وابسته به واردات آن اقلام از کشورهای پیشرفته میشوند.
بعضی از پروژه های جدید اورگانیک و تابآور که سوبسید میگیرند: در دهه ی 1980 و 1990 صنایع کامپیوتری محرک فعالیتهای اقتصادی جدید در قرن بیستم شدند. پروراندن پروژه های جدیدی مثل پروژه های تاب آور (یا ساستین ابل) در کشاورزی اورگانیک و سوخت غیر نفتی برای آماده سازی نیروهای کاری و زیربنای اقتصادی، صنعتی و علمی جامعه برای آینده ی موفق آن لازم است. پروژههای تولید مواد غذائی اوگانیک (یعنی بدون استفاده از مواد شیمیائی)، کنترل حشرات و امراض گیاهی باتوجه به مسائل محیط زیست؛ حفظ کیفیت آب؛ بهبود وضع جوامع روستائی و کشاورزان با مزارع کوچک؛ پیداکردن شیوه های متناوب بازاریابی و تولید ارزش- اضافه و سوخت از مواد غیر نفتی مثل خورشیدی و باد، و غیره، آموزش و تحقیق و تولید محصولات کشاورزی غیر معمول؛ بهبود چراگاهها و دامهای غیر معمول؛ و مدیریت خاک و آب بعضی از این پروژه های پیشرو هستند که از کمکهای سوبسیدی دولتهای آمریکا و اتحاد اروپائی استفاده میکنند.
کشاورزی اتحادیه اروپا - شاید کمتر کسی باشد که فیلمها یا عکسهای مربوط به “دهات و دهاتیان” اروپا را دیده باشد و (در مقایسه با بسیاری از دهات و دهاتیان کشورهای جهان سوم) فکر نکرده باشد که “به، به، ببین چقدر تمیز، چقدر قشنگ، چقدر مرفه و بانظم!” بله، با اینکه بخش کشاورزی اتحادیه ی اروپا شدیدا پیشرفته است، سیاستمداران و دیگر دست اندرکاران کشورهای اروپائی دائم در تلاش بهتر کردن و بالا نگه داشتن استاندارد دانش کشاورزان و کیفیت محصولات کشاورزی خود هستند. به همین دلیل سالانه 48 – 32 % از تمام بودجه اتحادیه ی اروپا (بالاترین بودجه در جهان) مختص به حمایت و تشویق بخش کشاورزی میشود. این بخش، توسط برنامه CAP (مخفف “کامن اگریکالچرال پالسی” یا “سیاست عمومی کشاورزی” که در سال 1952 تصویب شد)، با اختصاص دادن یک سری از برنامه های حمایتی – تشویقی و سوبسیدی محصولات و کشاورزان خود را در رده ی سالمترین و پردانش ترین در دنیا نگه داشته است.
تفاوتی که ممکن است قابل توجهتان باشد این است که عموما در اروپا، ژاپن و غیره (بر خلاف آمریکا) یکی از محورهای تمرکزی چنین برنامه هائی روی حفاظت از سنتهای محلی روستاها، حفاظت از محیط زیست (آب، خاک، هوا، گیاهان و حیوانات) و بالا نگه داشتن کیفیت محصولات است. البته بر اساس تجربه، این گونه تمرکزها یک دلیل حساب کتاب شده ی مادی دارد و آن این است که با حقاظت از سنتهای محلی دائم تنوعهای جدید به بازار معرفی میشود، با حفاظت از محیط زیست میتوانند روی سرمایه گذاریها و پیاده کردن برنامه های اقتصادی طولانی مدت خود حساب کنند، و همه این تلاشها برای بالا نگه داشتن کیفیت جای بالای محصولاتشان را در بازار
رقابت جهانی برای آنها حفظ خواهد کرد. به این دلیل است که اگر کشاورزان اروپائی این موارد را رعایت نکنند جریمه هائی برای آنها در نظر گرفته شده است، مثلا کم کردن سوبسید و دیگر مزایای آنها. در اینجا میخواستم که یک مقدار از اهداف و برنامه های “سیاست عمومی کشاورزی” اتحادیه ی اروپا را براتون بازگو کنم تا جزئیات عملی این برنامه ها کمی بیشتر برایتان روشن شود.
اهداف برنامه ی کپ (یا سیاست عمومی کشاورزی) اتحادی اروپا به این قرار است:
میسر کردن یک سطح زندگی معقول برای کشاورزان.
میسر کردن خرید مواد غذائی با کیفیت خوب و قیمت منصفانه برای مصرت کنندگان.
حفظ کردن میراث و زندگی روستائی.
تعلیم و کمک کشاورزان برای فهمیدن بهتر بازاریابی در دنیای جدید.
تعلیم و کمک کشاورزان در فهمیدن بهتر و احترام به محیط زیست، بهداشت مواد غذائی، بهداشت و سلامت گیاهان و استانداردهای رعایت رفاه حیوانات.
سوبسید و مشوقهای کشاورزی در برنامه کپ شامل اینها هستند:
سوبسید نقد برای تولید محصول و پروراندن زمین.
ضمانت برای پرداخت یک قیمت حداقل برای محصولات در عوض پروراندن و کشت زمین.
عوارض و سهمیه های گمرکی برای محدود کردن ورود بعضی از مواد وارداتی در جهت حمایت و تقویت محصولات داخلی.
یک برنامه ی جالب دیگر – در سال 2000 “سیاست رشد روستائی”، یکی از ستونهای کپ، با بودجه ای مساوی با 11% کل بودجه اتحاد اروپا، تصویب شد. هدف این سیاست “ایجاد جنبش و تحرک” بیشتر در رشد اجتماعی و اقتصادی روستاها است. این برنامه سه محور دارد:
1) محور اول روی بهتر کردن قدرت رقابت بخش زراعت و جنگلداری، از طریق حمایت برنامه های رشد، بازسازمانی و ابداع تمرکز دارد.
2) محور دوم روی بهبود محیط زیست و محیط دهات، از طریق حمایت از آموزش روشهای مختلف برای مدیریت زمین و مقابله با عوض شدن آب وهوای جوی تمرکز دارد. برای مثال حفظ کردن کیفیت آب، کشت درخت برای جلوگیری از فرسایش زمین، و مدیریت تاب آور زمین.
3) سومین محور این برنامه روی بهبود کیفیت زندگی روستائیان، تشویق آنهابرای کشت محصولات گوناگون، و شرکت کردن در فعالیتهای متنوع و ارزش اضافه اقتصادی تمرکز میکند.
میبینیم که که بیشتر از یک قرن است که قوانین و ساختارهای لازم برای حمایت، تشویق و درگیر کردن جمع کشاورزان در سطوح مختلف دولتی، و اجتماعی – اقتصادی و سیاسی در اتحاد اروپا و آمریکا بوجود آمده و برای موفقیتشان چیده و ردیف شده است. همانطور که میدانید آمار تولیدات و تکنولوژی کشاورزای آمریکا و اتحاد اروپا گویای این موفقیت است.
فصل سوم
اگر منابع طبیعی در کشور یا جامعه ای وجود نداشته یا کافی نباشند، ارزش اضافه از کجا بوجود میآید و ثروت از کجا انباشته میشود؟ (ادامه دارد …)
——————————
این مطلب به صورت مستقیم از منبع و بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است
سیامین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، شامگاه یکشنبه، 12 فوریه، در مراسم اختتامیه، برگزیدگان بخش مسابقه سینمای ایران و بخش مسابقه فیلمهای اول این دوره از جشنواره مشخص شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«هیچ فیلمی سیمرغ بهترین فیلم فجر را نگرفت»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 13 فوریه، گروه شبهنظامی طالبان افغانستان در پیامی درگذشت ملا عبیداله آخند، معاون ملا عمر، رهبر این گروه را در زندانی در پاکستان تایید کردهاند.
ذبیحاله مجاهد، از سخنگویان طالبان در اطلاعیهای که برای رسانهها ارسال شده، گفته است که بر اساس اطلاعی که به خانواده ملا عبیداله رسیده، او در روز پنجم ماه مارس، سال ۲۰۱۰ در زندانی در شهر کراچی پاکستان درگذشته است.
پیش از این رسانههای محلی پاکستان و افغانستان خبر درگذشت او را منتشر کرده بودند، اما این خبر مورد تایید مقامات رسمی دو کشور و یا گروه طالبان قرار نگرفته بود.
ذبیحاله مجاهد در اطلاعیه ارسالی برای رسانهها نوشته که به خانواده معاون ملا عمر گفته شده که او در اثر بیماری قلبی در زندان در گذشته و «شواهد موثقی» در باره درگذشت او ارایه شده است.
این سخنگوی گروه طالبان اما افزوده است که تا حالا مشخص نیست که ملا عبیداله بر اثر بیماری جان داده یا این که در دوران حبس به دلیل «شکنجه و تعذیب» کشته شده است.
ملا عبیداله در سوم ژانویه سال ۲۰۰۷ میلادی در ایالت بلوچستان پاکستان دستگیر شد و تا هنگام مرگ در زندان بود.
او اهل ولایت قندهار بود و با ملا عمر روابط نزدیکی داشت.
بیشتر بخوانید:
«هیچ افغان با پایگاه دایمی آمریکا در افغانستان موافق نیست»
مهدی خلجی
منبع: وال استریت ژورنال
سعیده راوندی / برگردان
از زمان به قدرت رسیدن پرزیدنت اوباما در ایالت متحده، وی تعامل بیقید و شرط با ایران را سیاست رسمی ایالت متحده خواند و تعاملات توافقی در سیاست رسمی ایران را رد کرد. اوباما تاکنون چندین نامه به رهبر ایران آیتاله خامنهای فرستاده است و انواع مختلف تعاملات با ایران را ارایه داده است که تمامی این ایدهها با رد رهبر ایران به پایان رسیده است. در فرودین ماه سال 89 رییس جمهور اوباما اذعان داشت: «در گشاده دستی پیشنهادات، رهبران ایرانی تنها مشت گره کرده نشان دادند»، آیتاله خامنهای او را به داشتن دستهای آهنین در داخل دستکش مخملی متهم کرد. در این زمان اوباما تعامل با رهبر ایران را ناامید کننده خواند.
دلایل خامنهای برای امتناع از تعامل ساده است. او به طور قطع جایگاه سیاسی خود را به عنوان معمار استراتژی و مدافع نهایی برنامه هستهای ایران، به بقا این برنامه میداند. بنابراین با دفاع قاطع از برنامه هستهای میتواند تمام فشارهای وارد بر حکومتش را رفع کند. او تداوم حکومت خود را در جبهه تحریمها از جانب ایالت متحده امریکا میداند و این قضیه اعتبار او را بر ادعایش به عنوان «رهبر جهان اسلام» باقی نگه میدارد. خامنهای همواره رقبای سیاسی خود را به صورت خشونت آمیزی کنار زده است. این رقبا همواره سیاست معتدلی درباره نیروی هستهای ایران داشتهاند، در حالی که حمایت سرسختانه وی از انرژی هستهای برای او نقش مرگ و زندگی را دارد.
در این راستا، ایران تحت سلطه خامنهای بسیار متفاوت از عراق تحت سلطه صدام حسین است. در مقایسه این دو کشور میتوان گفت؛ دیکتاتوری مطلق صدام توانست بیش از یک دهه تمام تحریمها را پشت سر بگذارد. چرا که در حکومت صدام هیچکس جز وی حق اداره امور را نداشت و چنانچه هر عنصری مخالف با او بود جوابی جز گلوله در سرش نبود. در عراق هرگز عنوانی تحت «بحران سیاسی» وجود نداشته که این را صدام مدیون تک قطبی بودن حکومتش بوده است. در مقابل، ایران خانهای است پر از توطئههای سیاسی با مانورهای ضعیف و پیچیده میان جناحهای سیاسی در آن، که البته در این میان نخبگان سیاسی دارای فضای بسیار کوچک و محدودی هستند. در چنین سیستمی موضع رهبری نسبت به دولت بسیار آسیب پذیرتر است.
به طور مشخص با توجه به تصمیمات خامنهای در اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات در سال 1388، شکافهای عمیق درون سپاه پاسداران و رژیم ایران تحت سلطه وی را نمایان کرد. اخیرا فرمانده بازنشسته حسین علایی، یکی از بنیانگذارن سپاه پاسدارن و فرمانده نیروی دریایی در طول جنگ ایران و عراق، در نامهای خطاببه خامنهای که در رزنامه اطلاعات به چاپ رسید، وضعیت ایران را با سالهای قبل مقایسه کرده است. «او عنوان کرد عدم یک مصالحه سیاسی بین خامنهای و رهبران جنبش سبز، میتواند باعث اشتباهی شود که نیم قرن پیش شاه در مقابل مردم انجام داد.»
پس از آنکه فرمانده پیشین سپاه توسط رسانههای دولتی وابسته به خامنهای مورد حمله قرار گرفت، برخی از فرماندههان سپاه پاسدارن انقلاب در نامهای سرگشاده و بدون امضا حمایت خود را از سردار علایی اعلام کردند. در حال حاضر نشانههایی وجود دارد که برخی از سران سپاه پاسداران از برگزیدگان خامنهای در انتخابات مجلس که در اسفند ماه برگزار خواهد شد، حمایت نخواهند کرد.
آنچه که آتش خشم سپاه را بر علیه خامنهای شعلهور میسازد، چگونگی سیاستهای او در قبال غرب است که موجب افت و رکود اقتصادی شدید سپاه شده است.

سپاه پاسداران در حدود دو دهه، یکی از عوامل اصلی گردانندگان اقتصاد در ایرن بوده است. به گونهای که حتا امروزه بخش خصوصی بدون اجازه ویژه و هماهنگی مشخص با سپاه قادر به کسب و کار نیست. جانبازان جنگ از مهمترین گردانندگان صنعت نفت، استخراج معادن، سینما و ورزش هستند. بسیاری از این جانبازان بعد از گذشت چند سال از انقلابیون آرمانگرا تبدیل به پول دوستان واقعی شدهاند.
بنابر این تمام هدف اصلی تحریم های ایالت متحده به سمت اسلامگرایان مادیگرا بوده است که برخلاف ادعای فعالان ضد تحریم در غرب، نگرانی فاحش سپاه پاسداران از تحریم نفت و بانکها توسط کشورهای غربی واضح است.
برای نگه داشتن برنامه هستهای شناور و حفظ منابع کسب و کار سپاه، مردان این سازمان نظامی وادار به فروش نفت به زیر قیمتهای بینالمللی شدند. امتناع قاطع خامنهای برای رسیدن به مصالحه با غرب بر سر برنامه هسته ای، ایران را کاملن منزوی کرده و تا کنون میلیاردها دلار خسارت وارد شده است.
در محافل سیاسی تهران، مردم آگاه، مشکلات را بر دو دوسته تقسیم می کنند. گزینه اول: داستان انرژی هستهای که در نهایت منجر به جنگ میشود. گزینه دوم: پیدا کردن راهی صلح آمیز برای مشکل ایران است. گزینه دوم در حالی صورت میگیرد که سپاه پاسداران قادر به حاشیه کشاندن خامنهای باشد و به آرامی آغاز به سازش کند. که تاکنون موفق به انجام آن نشده است و خامنهای همچنان دست بالا را برای خود حفظ کرده است.
در مجموع خامنهای با خرابکارانه خواندن تمام تعاملات سیاسی با غرب توسط سپاه، این گروه را منزوی کرده است. با توجه به سیاست پیش آمده توسط خامنهای، چندین گروه دچار نارضایتی از وی هستند. گروه اول: مجمع روحانیون، چرا که مسایل اقتصادی آنها از طریق دولت حل میشود که با سیاستهای وی به سمت درستی سوق داده نمیشود. گروه بعد بازرگانان هستند که به همان اندازه ناراضی میباشند چرا که دیگر در مسایل اقتصادی و سیاسی نقشی بازی نمیکنند.
دسته سوم اصلاح طلبانی مانند هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور سابق که به تدریج و با فشار از سمت خامنهای در حال خارج شدن از میدان سیاسی ایران هستند. در اردیبهشت گذشته آقای رفسنجانی تنها موقعیت سیاسی خود به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را با توصیه و دستور مقام رهبری از دست داد.
در چنین محیطی هرگونه تلاش بیشتر برای درگیری با خامنهای بیهوده است. عاقلانهترین روش، تلاش برای باز کردن کانالهای ارتباطی با رهبران سپاه پاسدارن میباشد. چنان که به نظر میرسد در حال حاضر آنها مشغول برنامهریزی برای مقابله با فشار تحریمهای بینالمللی هستند. ایشان افرادی میباشند که در نهایت تعیین کننده جانشینی برای خامنهای هستند و عصبانیت آنها از چگونگی اداره کشور توسط خامنهای میتواند منجر به خلع وی از قدرت قبل از مرگش شود. این گروه از سپاهیون بهطور مسلم خواستار بهاری چون کشورهای عربی درتهران نخواهند بود. آنها ترجیح میدهند که برای مشروعیت دادن به خود، ناچار به باز کردن دربهای کشور به سمت غرب شوند تا بتوانند قدرت، محبوبیت و اعتبار از دست رفته را دوباره به خانه برگردانند.
به خاطر جنایت و ترورهای سپاه پاسداران در داخل و خارج از مرزهای ایران، نمیتوان آنها را به عنوان شریکی برای غرب در نظر گرفت. اما رهبران این سازمان با استفاده از منابع بیشمار اقتصادی و حساسیتشان بر تحریمها، تمایلات به مراتب بیشتری نسبت به سازش با غرب بر سر برنامه هستهای ایران دارند. چنانکه آن را غنیمتی برای به دست آوردن فرصت های از دست رفته خود میپندارند.
منبع: وال استریت ژورنال
رادیو کوچه
1371 خورشیدی- در گذشت سپیده کاشانی، شاعر معاصر ایرانی در چنین روزی بود. وی زادهی مرداد 1315 در کاشان بود و از آثار او میتوان به «پروانههای شب»، «هزار دامن گل سرخ» و «سخن آشنا» نام برد.
1689 میلادی- اعلامیهی موسوم به حقوق انگستان در این روز به طور رسمی خوانده شد و حکومت این کشور رسمن به مشروطهی سلطنتی تبدیل گردید. براساس این اعلامیه، اختیارات مهمی چون اجرای قوانین، اخذ مالیات و سربازگیری از پادشاه سلب شد و بعدها در اختیار مجلس قرار گرفت. حکومت انگلستان، همچنان مشروطه سلطنتی است و پادشاه در آن جنبه تشریفاتی دارد و قدرت اصلی در دست نخست وزیر و کابینه است.
1910 میلادی- «ویلیام برادفورد شاکلی» (William Shockley) فیزیکدان و مخترع آمریکایی که اصالتن بریتانیایی بود در این روز، زاده شد.
او به همراه «جان باردین» و «والتر هاوسر براتین» در آزمایشگاه «بل»، ترانزیستور را اختراع کردند و هر سه با هم، جایزه نوبل فیزیک سال ۱۹۵۶ را به خود اختصاص دادند. تلاشهای «شاکلی» برای اقتصادی کردن ترانزیستور در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ منجر به این شد که «سیلیکون ولی» در کالیفرنیا به عنوان مهد اختراعات الکترونیکی مطرح شود. در سالهای بعد او استاد دانشگاه «استنفورد» بود.
1921 میلادی- کنفرانس محدود کردن تسلیحات بینالمللی در چنین روزی در واشنگتن، پایتخت آمریکا آغاز به کار کرد. به موجب این قرارداد که به امضای امریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و ژاپن رسید، استفاده از هرگونه گاز سمی و شیمیایی کشنده یا بیحسکننده در جنگها ممنوع شد. چند سال بعد در ژوئن 1925 میلادی، منع به کارگیری گازهای کشنده در جنگها از سوی تعداد بیشتری از کشورها مورد توجه قرار گرفت و طی پروتکلی در ژنو به امضای اکثر آن کشورها رسید.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1833میلادی- «ریچارد واگنر» (Wilhelm Richard Wagner) آهنگساز آلمانی در چنین روزی درگذشت.
1945 میلادی- بمباران شهر درسدن (Dresden) آلمان از 13 تا 15 فوریه رخ داد. بمباران شهر درسدن یکی از بحث برانگیزترین عملیات نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم است.
1903 میلادی- «ژورژ سیمنون» (Georges Simenon)، نویسنده و داستاننویس برجسته فرانسوی در شهر «لیژ» بلژیک زاده شد و فعالیت ادبی خود را از روزنامهنگاری در این شهر آغاز کرد.
1950 میلادی- زادروز «پیتر گابریل» آهنگساز، خواننده و موسیقیدان انگلیسی.
1954 میلادی- در چنین روزی در طول جنگ جهانی دوم ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق، مناطق بوداپست و مجارستان فعلی را از ارتش آلمان پس گرفت.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
بیبیسی
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 13 فوریه، دیوان عالی پاکستان بهطور رسمی یوسفرضا گیلانی، نخست وزیر را به دلیل نادیده گرفتن حکم دادگاه برای از سرگیری پیگرد قانونی آصفعلی زرداری، رییس جمهوری، به اهانت به دادگاه متهم کرد.
به گزارش الجزیره، آقای گیلانی که در برابر قضات دیوان عالی حضور یافته بود، این اتهام را رد کرد و وکیلان مدافع او اظهار داشتند که آقای زرداری به اعتبار سمت ریاست کشور پاکستان از مصونیت در برابر پیگرد قضایی برخوردار است.
حکم دیوان عالی به پرونده پولشویی علیه آقای زرداری در قوه قضاییه سوییس ارتباط دارد و قضات دیوان عالی گفتهاند که تنها راه آقای گیلانی برای جلوگیری از صدور حکم محکومیت، اجرای دستور یک دادگاه سوییسی برای ادامه پیگرد رییس جمهوری پاکستان است.
بیشتر بخوانید:
«سفر نخستوزیر پاکستان درباره گفتوگوهای صلح با طالبان»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
مردم سالاری
1) عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز با اشاره به انتخابات پیش رو تاکید کرد: رقابت اصلی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان
http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=126909
یک عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، با اشاره به تایید صلاحیت 70 درصد نامزدهای ثبت نام شده در انتخابات از سوی شورای نگهبان، این موضوع را موجب باز شدن فضا برای جریانات سیاسی و رقابتیتر شدن انتخابات دانست. «غلامرضا مصباحی مقدم»، در گفتوگو با ایسنا، اظهار داشت: «با توجه به اینکه هیتهای اجرایی به درستی عمل نکرده بودند و سختگیریهایی در این دوره داشتند، شورای نگهبان در نقطه مقابل این سختگیریها، سراغ قبول و تایید صلاحیت آنها رفته که به نظر میرسد با توجه به توصیههای مقام معظم رهبری انتخاباتی رقابتی را شاهد خواهیم بود. نماینده تهران، با بیان اینکه برخلاف تصورات، رقابت در انتخابات پیش رو بین اصولگرایان و اصلاحطلبان خواهد بود.»
2) اخبار ضد و نقیض از توقف فروش بنزین آزاد
http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=126848
جایگاهداران در پی کاهش کارمزد دریافتی بابت بنزین آزاد، اقدام به توقف عرضه بنزین آزاد 700 تومانی از ابتدای ماه آینده خواهند کرد. این مطلب در حالی از سوی رییس هیت مدیره انجمن جایگاهداران ابراز میشود که «سالاری» مدیر عامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران با تکذیب آن حاشیه سود جایگاهداران سوخت را مناسب عنوان کرد.
ابتکار
1) بازماندگان سرشناس مجلس نهم: چهرههایی که رد صلاحیت شدند
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=94425
در حالیکه شورای نگهبان تا پایان روز 21 بهمن، نتیجه بررسی صلاحیت همه داوطلبان را به فرمانداریها و داوطلبان نمایندگی اعلام کردهاست، برخی از گزارشهای منتشر شده حاکی از آن است که چند تن از نمایندگان فعلی مجلس که از قضا جزو چهرههای شاخص طیف اصولگرایان در دورههای گذشته بودهاند از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدهاند. خبرگزاری مهر گزارش داد که «محمدابراهیم نکونام»، «سید حاجیمحمد موحد» و «فاطمه آجرلو» که همگی از نمایندگان فعلی مجلس و اعضای فراکسیون اکثریت هستند، رد صلاحیت شدند. این خبرگزاری همچنین مدعی رد صلاحیت «شهابالدین صدر»، نایب رییس مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شد اما روابط عمومی جبهه بصیرت و بیداری اسلامی، رد صلاحیت «شهابالدین صدر» را تکذیب کرد. براساس گزارشها، منابع آگاه از رد صلاحیت «حجتالاسلام محمدابراهیم نکونام»، رییس کمیسیون اصل نود و نماینده مردم گلپایگان در مجلس شورای اسلامی و «حجتالاسلام سید حاجیمحمد موحد»، نماینده فعلی بهبهان و عضو کمیسیون اصل نود که از حوزه انتخاباتی کهگیلویه و «بهمئی» برای مجلس نهم کاندیدا شدهاست و همچنین «فاطمه آجرلو»، نماینده مردم کرج در دورههای هفتم و هشتم مجلس و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات خبر دادند.
2) «هاشمی» بازهم حکم «دانشجو» را امضا نکرد
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=20769#94422
اولین جلسه تیم مذاکره کننده شورای عالی انقلاب فرهنگی با «آیتاله هاشمی رفسنجانی» درباره تعیین تکلیف ریاست دانشگاه آزاد، صبح دیروز در مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد اما بدون نتیجه مورد نظر تیم مذاکرهکننده به پایان رسید.
شرق
1) مقام معظم رهبری در دیدار «هنیه»: ایران در قضیه فلسطین همواره کنار مقاومت و مردم خواهد بود
http://sharghnewspaper.ir/News/90/11/24/24516.html
«اسماعیل هنیه» نخستوزیر قانونی دولت فلسطین صبح روز گذشته با حضرت «آیتاله خامنهای»، رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کرد. حضرت آیتاله خامنهای در این دیدار، پشتیبانی ملتها بهویژه امت اسلامی از مقاومت اسلامی فلسطین را عمق استراتژیک گروههای مقاومت دانستند و تاکید کردند: «پیروزیهای سالهای اخیر در فلسطین و حتی بخشی از علل بیداری اسلامی در منطقه، نتیجه ایستادگی مردم و گروههای مقاومت فلسطینی بوده است و پیروزیهای آینده و تحقق وعده الهی نیز در گرو همین ایستادگی و مقاومت است.»
2) تشکیل دادگاه انتظامی در مورد رد صلاحیتشدگان
http://sharghnewspaper.ir/News/90/11/24/24433.html
رییس کانون وکلای دادگستری مرکز از تشکیل جلسه دادگاه انتظامی قضات برای بررسی رد صلاحیت 28 کاندیدای انتخابات هیت مدیره کانون در روز گذشته خبر داد. «محمد جندقیکرمانیپور» در این زمینه تصریح کرد: «نتیجه برگزاری دادگاه انتظامی قضات این شد که رد صلاحیتشدگان اعتراضات خود را اعلام کنند و دادگاه، بررسی مجدد را نسبت به صلاحیت نامزدها انجام دهد.»
کیهان
1) در دیدار با «باقری»، فرستاده چین خواستار آغاز سریع مذاکرات میان ایران و 1+5 شد
http://www.kayhannews.ir/901124/2.htm#other203
مذاکرات هیت چینی و مقامهای شورای عالی امنیت ملی ایران در حالی ادامه دارد که چین خواهان «از سرگیری سریع» مذاکرات ایران و 1+5 است. «ماجائو شو» دستیار ویژه وزیر خارجه چین صبح دیروز برای گفتوگو درباره پرونده هستهای ایران وارد تهران شد. دور اول مذاکرات این مقام چینی با «دکتر علی باقری» معاون سیاست خارجی و امنیت بینالملل دبیر شورای عالی امنیت ملی صبح یکشنبه پایان یافت. این مذاکرات احتمالن تا روز دوشنبه (امروز) تداوم خواهد داشت.
2) آمانو: ایران کشوری صلح طلب است
http://www.kayhannews.ir/901124/2.htm#other204
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی را کشوری صلح طلب خواند. «یوکیا آمانو»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و «هرمان ناکارتس»، معاون مدیرکل آژانس در مراسم گرامیداشت سیوسومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در محل سفارت ایران در وین حاضر شدند. براساس گزارش شبکه خبری «پرس. تی.وی» آمانو در این مراسم که با حضور دیپلماتهای عالیرتبه ایرانی و خارجی برگزار شد، اظهار کرد که ایران کشوری «صلح جو» است.
دنیای اقتصاد
1) پاسخ معاون رییس جمهوری به منتقدان بودجه 91
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=289620
«محمدرضا میرتاجالدینی»، معاون پارلمانی رییسجمهوری به گروهی از منتقدان بودجه 91 در مجلس پاسخ داد، گروهی که میگویند بودجه 91 برای شرایط تحریم تنظیم نشده است.
این اظهارات «میرتاجالدینی» تقریبن همان پاسخهایی است که «محمود احمدینژاد» رییسجمهوری همواره درباره تحریمها به زبان آورده است. معاون رییسجمهوری معتقد است تحریمها باعث بروز خلاقیت جوانان و کارشناسان میشود. البته به نظر نمیرسد این پاسخ برای منتقدان این روزهای بودجه 91 چندان قانعکننده باشد. چه اینکه پیشتر، «حمیدرضا فولادگر»، رییس کمیسیون اصل 44 قانون اساسی مجلس در اینباره گفته بود که بودجه سال آینده برای شرایط عادی کاربرد دارد نه شرایط سخت و تحریم.
2) تحویل 4 سنگاپوری به آمریکا به اتهام صادرات به ایران
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=289624
دادگاهی در سنگاپور اعلام کرد: چهار تبعه این کشور که به تلاش برای قاچاق ابزارهای کنترل رادیواکتیو به ایران متهم هستند، میتوانند به آمریکا مسترد شوند. به گزارش ایسنا، پایگاه اینترنتی «بیزینس ویک» گزارش داد: سنگاپور چهار تن را در ماه اکتبر پس از آن دستگیر کرد که وزارت دادگستری آمریکا ادعا کرد ترتیب انتقال پنج محموله را از ژوئن 2007 تا فوریه 2008 از طریق سنگاپور دادهاند. این افراد که ظاهرن با نفر پنجمی که ادعا میشود ایرانی است ارتباط داشتهاند، متهم به نقض قوانین آمریکا هستند که صادرات اقلام آمریکایی به ایران را منع میکند.
خبر / رادیو کوچه
وزارت خارجه جمهوری اسلامی، روز یکشنبه، 12 فوریه، با صدور بیانیهای از احضار سفیر جمهوری آذربایجان در ارتباط با «ترور دانشمندان هستهای» ایران خبر داد و گفت مراتب اعتراض تهران به اطلاع سفیر این کشور رسیده است.
در بیانیه وزارت خارجه ایران آمده است برخی از «تروریستهای مرتبط با ترور دانشمندان هستهای ایران در جمهوری آذربایجان «تردد» داشته و این افراد از «برخی تسهیلات» برای «همکاری» با «شبکههای جاسوسی اسراییل» و «سفر به اسراییل» برخوردار هستند.
در این بیانیه آمده است مدیرکل مشترکالمنافع و قفقاز وزارت امور خارجه در یادداشت اعتراضی به جوانشیر آخوندوف، سفیر جمهوری آذربایجان، از باکو موکدن خواسته است «از فعالیتهای سازمان جاسوسی موساد علیه جمهوری اسلامی ایران در خاک آن کشور جلوگیری شود.»
احضار سفیر جمهوری آذربایجان یک روز پس از آن صورت میگیرد که روزنامه تایمز لندن در گزارشی به نقل از یک «مامور موساد» نوشت که این کشور به منزله «نقطه صفر» فعالیتهای اطلاعاتی اسراییل علیه ایران است.
بنا بر گزارش تایمز، اسراییل با بهرهبرداری از تنش مناسبات میان ایران و جمهوری آذربایجان، در پی محکم کردن جای پای خود در این کشور بوده است.
روابط ایران و جمهوری آذربایجان، در ماههای اخیر پرتنش بوده است.
در بهمن ماه امسال رسانهها و دولت جمهوری آذربایجان اعلام کردند که افراد مرتبط با این ایران قصد داشتهاند برخی اشخاص خارجی، و از جمله مدیران مرکز آموزشی یهودیان در باکو را به قتل برساند.
تنشها در مناسبات ایران و آذربایجان، در حالی است که دو طرف یکدیگر را متهم میکنند که رسانههای آنها مواضع تخریبی علیه یکدیگر اتخاذ میکنند.
بیشتر بخوانید:
«آمریکا و بریتانیا مسوول ترور احمدیروشن هستند»
«اخراج نماینده صداوسیمای دولتی ایران از جمهوری آذربایجان»
خبر / رادیو کوچه
سیامین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، شامگاه یکشنبه، 12 فوریه، در مراسم اختتامیه، برگزیدگان بخش مسابقه سینمای ایران و بخش مسابقه فیلمهای اول این دوره از جشنواره مشخص شدهاند.
به گزارش مهر، در بخش بهترین فیلم مسابقه سینمای ایران، هیت داوران هیچ اثری را شایسته دریافت سیمرغ ندانست و دو دیپلم افتخار به سعید سعدی برای فیلم «روزهای زندگی» و رضا رخشان برای فیلم «ضد گلوله» اهدا کرد.
همچنین داریوش مهرجویی برای فیلم سینمایی «نارنجیپوش» جایزه ویژه هیت داوران را از آن خود کرد.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به پرویز شیخطادی برای کارگردانی فیلم سینمایی «روزهای زندگی» تعلق گرفت. جالب اینکه شیخ طادی جایزه خود را به ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم «قلادههای طلا» اهدا کرد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه هم به مصطفی کیایی برای نگارش فیلمنامه فیلم سینمایی «ضد گلوله» اهدا شد. یک سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی هم به علی مصفا برای نگارش فیلمنامه «پله آخر» تعلق گرفت.
در بخش بازیگری، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد به فرهاد اصلانی برای بازی در فیلمهای «خرس» و «زندگی خصوصی» و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به اکبر عبدی برای ایفای نقش در فیلم سینمایی «خوابم میآد» اهدا شد.
هنگامه قاضیانی برای بازی در فیلم «روزهای زندگی» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد و سیمرغ بهترین بازیگر مکمل زن به یکتا ناصر برای فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» اهدا شد. در این بخش یک دیپلم افتخار هم به بهناز جعفری برای فیلم «تلفن همراه رییس جمهور» تعلق گرفت.
همچنین در این مراسم، سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری به امیر کریمی برای فیلم «روزهای زندگی» و دیپلم افتخار این بخش به حسن پویا برای فیلم «راه بهشت» تعلق گرفت.
حسین علیزاده برای فیلم «ملکه» سیمرغ بلورین و ناصر چشمآذر برای فیلم «گشت ارشاد» دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن را از آن خود کردند.
سیمرغ بلورین بهترین تدوین به هایده صفییاری برای فیلم «نارنجیپوش»، سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری به محمدرضا دلپاک برای فیلم «خرس» و دیپلم افتخار این بخش به فرامرز ابوالصدق برای فیلم «روزهای زندگی» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری به ساسان نخعی برای فیلم «بوسیدن روی ماه»، سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس به عباس بلوندی برای فیلم «ملکه»، سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی به عباس صالحی برای فیلم «روزهای زندگی»، سیمرغ بلورین جلوههای ویژه بصری به کامران سحرخیز، امیر سحرخیز و سیدهادی اسلامی برای فیلم «سلام بر فرشتگان»، دیپلم افتخار جلوههای ویژه بصری به حسین ایزدی برای فیلم «ملکه»، سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی به محسن روزبهانی برای فیلم «روزهای زندگی» اهدا شد.
برگزیدگان مسابقه فیلمهای اول
رضا عطاران برای فیلم «خوابم میآد» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بخش مسابقه فیلمهای اول (نگاه نو) را از آن خود کرد.
در این بخش لوح تقدیر بهترین دستاورد هنری یا فنی به روانبخش صادقی برای فیلم «فیلادلفی» و دیپلم افتخار به کار گروهی جلوههای رایانهای فیلم «تهران ۱۵۰۰» تقدیم شد.
همچنین مهناز افشار در بخش بهترین بازیگر زن برای فیلم «برف روی کاجها» دیپلم افتخار گرفت و در بخش بهترین بازیگر مرد ناصر گیتیجاه برای فیلم «خوابم میآد» لوح تقدیر دریافت کرد.

در این بخش سعید راد هم برای بازی در فیلم «گیرنده» دیپلم افتخار گرفت.
در بخش بهترین فیلمنامه اکبر روح، مهرداد موفق یامی و مهرداد غفارزاده برای نگارش فیلمنامه «گیرنده» دیپلم افتخار دریافت کردند.
همچنین در بخش بهترین کارگردانی مانلی شجاعیفرد برای کارگردانی فیلم «میگرن لوح» تقدیر گرفت.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول هم به محمد قهرمانی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای فیلم «گیرنده» اهدا شد.
جوایز ویژه جشنواره فیلم فجر
در مراسم اختتامیه جشنواره امسال، چند جایزه ویژه هم به فیلمهای «درانتظار معجزه»، «شور شیرین»، «ملکه» و «برف روی کاجها» اهدا شد.
تندیس آگاهی، اخلاق و امید که جایزه ویژه دبیر جشنواره فیلم فجر امسال بود به رسول صدرعاملی برای فیلم «در انتظار معجزه» اهدا شد.
جایزه ویژه بهترین فیلم با نگاه ملی به ابراهیم اصغری برای فیلم «شور شیرین» تعلق گرفت.
اما جایزه ویژه فیلم برگزیده تماشاگران در بخش بینالملل به فیلم «ملکه» ساخته محمد باشه آهنگر و جایزه ویژه فیلم برگزیده تماشاگران در بخش مسابقه سینمای ایران به فیلم «برف روی کاجها» به کارگردانی پیمان معادی اهدا شد.
سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن امسال در تهران برگزار شد و حدود هفتاد فیلم ایرانی در بخشهای مختلف جشنواره به نمایش درآمدند.
خبر / رادیو کوچه
پارلمان یونان روز دوشنبه، 13 فوریه، به طرحهای ریاضت اقتصادی دولت این کشور رای داده است. این در حالی است که همزمان گزارشها از ادامه تظاهرات و اعتصابات در یونان خبر میدهند.
تصویب این طرح، پیش شرط اتحادیه اروپا برای اختصاص ۱۷۰ میلیارد دلار کمک اقتصادی به دولت یونان بود، اما این طرح با مخالفت شدید افکار عمومی یونان مواجه شد.
لوکاس پاپادموس، نخست وزیر یونان، گفته که تصویب نشدن این طرحها در مجلس، «وحشتناک» است.
از سویی دیگر گزارشها حاکی است که با گذشت ساعاتی از شب، همچنان درگیری میان پلیس و معترضان ادامه داشته است.
پیش از آن، دهها هزار تظاهرکننده در کنار ساختمان مجلس یونان جمع شدند و خشم خود را از طرحهای دولت بیان کردند.
گزارشگران تعداد معترضان در آتن را ۸۰ هزار نفر تخمین زدهاند و در تسالونیکی، یکی دیگر از شهرهای یونان، تعداد معترضان ۲۰ هزار نفر گزارش شده است.
بر اساس طرح ریاضت اقتصادی یونان، ۱۵۰۰۰ کارمند بخش دولتی کارشان را از دست خواهند داد. حقوق مستتر در قوانین کار تعدیل خواهند شد. حداقل دستمزد ۲۰درصد کاهش مییابد.
اما وزرای اقتصاد اتحادیه اروپا خواستار ۴۲۸ میلیون دلار صرفه جویی بیشتر در بودجه سال جاری یونان هستند و از رهبران یونان خواستهاند تا نسبت به اجرای طرح ریاضت اقتصادی، «تضمین های سیاسی محکمی» ارایه کنند.
بیشتر بخوانید:
«تایید کاهش هزینهها توسط کابینه یونان»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 12 فوریه، فیلم «آرتیست» با دریافت هفت جایزه از آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بریتانیا، بفتا، بیشترین تعداد جایزه را از آن خود کرده است.
از جمله جوایز این فیلم در شصت و پنجمین دوره بفتا، جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد بود.
آرتیست فیلمی صامت و کارگردان و نویسندهاش، میشل هازاناویسیوس، است.
مریل استریپ، هنرپیشهای که در فیلم آیرون لیدی، نقش مارگرت تاچر، نخست وزیر پیشین بریتانیا را بازی کرده بود هم در این مراسم، جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت.
فیلم جدایی نادر از سیمین، ساخته اصغر فرهادی در این جشنواره نامزد دریافت بهترین فیلم خارجی بود که موفق به دریافت این جایزه نشد و جایزه به پدرو آلمادوار، برای فیلم «پوستی که در آن زندگی می کنم» رسید.
خبر / رادیو کوچه
در حالی که مقامهای جمهوری اسلامی، از تثبیت نرخ دلار و ثبات در بازار ارز خبر میدهند، رسانههای داخلی این کشور، روز یکشنبه، 12 فوریه، گزارش دادند که قیمت دلار بار دیگر افزایش یافته و به ۱۹۲۰ تومان رسیده است.
به گزارش مهر، واسطهگران، همچنان در بازار ارز حضور دارند و قیمت دلار و یورو در «بازار آزاد» به ترتیب به ۱۹۲۰ تومان و ۲۵۰۰ تومان رسیده است.
صرافان ارز که از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی مجبور به درج قیمت رسمی ۱۲۲۶ تومان بر روی تابلوهای خود شدهاند، بر اساس این گزارش همچنان میگویند که «دلار ۱۲۲۶ تومانی نداریم.»
قیمت فروش یورو نیز که در تابلوهای صرافیها ۱۶۳۷ تومان درج شده است با بازار آزاد حدود ۹۰۰ تومان تفاوت قیمت دارد.
قیمت انواع ارزهای خارجی در بازار آزاد ایران از اواسط دی ماه سال جاری و به دنبال تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی آمریکا به شدت افزایش یافت و قیمت هر دلار آمریکا تا 2300 تومان نیز بالا رفت.
قیمت سکه طلا نیز به یک میلیون و ۵۰ هزار تومان افزایش یافت.
لازم به اشاره است صادق آملیلاریجانی، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی نیز از احتمال صدور حکم اعدام برای آنچه او اخلاگران بازار ارز و سکه خواند خبر داد.
بانک مرکزی میگوید که برای ساماندهی بازار آشفته ارز و سکه اقدام به تکنرخی کردن ارز کرده است، اما به رغم این اقدامات قیمت انواع نرخ ارز در حال افزایش است.
در همین حال، هر قطعه سکه طرح قدیم ۸۳۰ هزار تومان است و سکه طرح جدید نیز ۸۰۰ هزار تومان فروخته میشود.
بیشتر بخوانید:
«بورس طی سه ماه آینده ورشکست میشود»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر