امروز:
• مشاهده به زبان انگلیسی
• مشاهده به زبان فرانسوی
• مشاهده به زبان آلمانی
همهٔ زندانیان سیاسی ایران و رهبران جنبش سبز را آزاد کنید!
از شما، بهعنوان یک حامی آزادی و عدالت اجتماعی در ایران، درخواست میکنیم که نام خود را به فهرست امضاءکنندگان نامهٔ سرگشادهٔ زیر به مقامات جمهوری اسلامی ایران بیافزایید و از آنان بخواهید که به حبس غیرقانونی رهبران و فعالین اپوزیسیون در ایران، که هیچ جرمی جز طلب احترام به حقوق مدنی، سیاسی و انسانی مردم ایران ندارند، پایان دهند.
نزدیک به یک سال است که رهبران جنبش سبز مردم ایران ـــ میرحسین موسوی، مهدی کروبی، و زهرا رهنورد ـــ در حبس خانگی بهسر میبرند و همهٔ ارتباطات آنان با بیرون قطع شده است. حبس خانگی این رهبران بهخاطر فراخوانی بود که طی آن مردم ایران را به برگزاری تظاهرات گسترده در روز ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در حمایت از مبارزات مردم تونس و مصر دعوت کردند. از آن زمان تاکنون، هیچ کس جز عدهٔ معدودی از افراد خانوادهٔ ایشان از وضعیت آنان باخبر نشده است، و همهٔ مردم در مورد سلامتی و خطر احتمالی که جان آنان را تهدید میکند عمیقاً نگران هستند.
همانطور که آگاهید، میرحسین موسوی در طول سالهای دشوار جنگ هشت ساله میان ایران وعراق، نخست وزیر ایران بود و بهخاطرخدمات مؤثر خود در آن سالهای دشوار، احترام عمیق مردم ایران را کسب کرد. مهدی کروبی، رییس سابق مجلس، دو بار کاندیدای ریاست جمهوری بوده است. زهرا رهنورد یکی از برجستهترین رهبران جنبش زنان در ایران و از مدافعان سرسخت حقوق مردم ایران بوده است.
در اعتراض به حبس این رهبران، مردم ایران بارها، بهویژه در ماههای بهمن و اسفند ۱۳۸۹، دست به اعتراضات وسیع زدهاند و سوگند خوردهاند که تا آزادی این رهبران و همهٔ زندانیان سیاسی از پای ننشینند. اخیراً ۳۹ زندانی سیاسی ایران در بیانیهای که از درون زندان صادر کردهاند خواستار پیگیری اعتراضها و خواستهای انسانی و آزادیخواهانهی مردم ایران، بهویژه آزادی رهبران جنبش سبز شدهاند.
جان این رهبران و هزاران زندانی سیاسی در ایران را خطری جدی تهدید میکند. ما از شما محترمانه درخواست میکنیم که با امضای نامهٔ سرگشادهٔ زیر، به این اقدام بینالمللی در دفاع از آزادی و بنیادیترین حقوق مدنی مردم ایران بپیوندید.
تاکنون شخصیتهای شناخته شدهٔ جهانی مانند پروفسور نوآم چامسکی (دانشگاه ام.آی.تی)، پروفسور یرواند آبراهامیان (کالج باروک نیویورک)، پروفسور حمید دباشی (دانشگاه کلمبیا، نیویورک)، پروفسور کرنل وست (دانشگاه پرینستون، نیوجرسی)، مایکل پارنتی (نویسنده و پژوهشگر مترقی)، پروفسور بهرام بهرامیان، (دانشگاه مریلند)، آلفرد ماردر (رییس شورای صلح آمریکا)، کارول گی (رییس شورای اتحادیههای کارگران صنعتی ایالت نیوجرسی آمریکا)، ست گادفری (معاون کمیسیون صلح شورای شهر نیوهیون، آمریکا)، لیا بولجر (پرزیدنت سازمان «نظامیان هوادار صلح» آمریکا)، کنت دالتون ( پرزیدنت شعبه ۲۱ «نظامیان هوادار صلح» آمریکا)، ریس فوربز (پرزیدنت شعبه ۶۱ «نظامیان هوادار صلح» آمریکا)، و عده بسیاری دیگر این نامه را امضاء کردهاند.
با سپاسگزاری از شما برای توجه به این امر خطیر.
«کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ایران»
امروز: حزب سبزهای آلمان در بیانیهای تصریح کرد که ربودن و بازداشت موسوی، کروبی و رهنورد به دستور مقامات حکومت ایران صورت گرفته است. این حزب خواستار پایان بخشیدن به این بازداشتهای غیرقانونی شد.
به گزارش دویچه وله حزب سبزهای آلمان طی بیانیهای خواستار آزادی موسوی، کروبی، رهنورد و سایر زندانیان سیاسی معترض به انتخابات سال ۱۳۸۸ شد. در این بیانیه همچنین از نامه ۳۹ زندانی سیاسی ایران، که آزادی این سه تن و سایر زندانیان سیاسی را اولین قدم برای برگزاری انتخابات آزاد درایران دانسته بودند، حمایت کرده است.
در بیانیه حزب سبزها که به امضای "کلودیا روت" رهبر این حزب رسیده از حصر خانگی موسوی، کروبی و رهنورد بهعنوان «آدمربائی حکومتی» یاد شده است. خانم روت نوشته است: «۱۴ فوریه سالگرد ربایش و حصر میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی رهبران جنبش دموکراسیخواهی ایران به دستور حکومت ایران است. این افراد، به همراه صدها معترض دیگر، به طور غیرقانونی بازداشت شدند. این دستگیریها نه تنها خلاف کلیه قوانین بینالمللی است بلکه قوانین ایران را نیز زیر پا گذاشته است.»
بازداشت شدگان فراموش نشدهاند
حزب سبزهای آلمان به تلاشهای صورت گرفته برای آزادی این سه تن و درمقابل بیاعتنایی حکومت ایران به این تلاشها اشاره کرده و تاکید کرده که دنیا این افراد را فراموش نکرده بلکه برعکس، حمایت و پشتیبانی از آنان روزبه روز افزایش یافته است.
در بیانیه حزب سبزهای آلمان از افراد ونهادهایی نام برده شده که تا کنون خواهان آزادی موسوی، کروبی و رهنورد شده اند. شیرین عبادی، انجمن زنان برنده جایزه صلح نوبل و کمپین بینالمللی حقوق بشر از جمله این افراد و نهادها هستند.
در ادامه این بیانیه آمده است: «ما همچنین از خواسته ۳۹ زندانی سیاسی جنبش سبز که آزادی موسوی، کروبی، رهنورد و سایر زندانیان سیاسی را اولین قدم برای برپایی یک انتخابات آزاد دانستهاند حمایت میکنیم».
رهبر حزب سبزها همچنین از دولت آلمان خواسته تا خود را پشت پوشش روابط پرتنش با ایران پنهان نکند. خانم روت تاکید کرده که تنها یک تعهد قابل اطمینان برای رعایت حقوق بشر در ایران و یک تلاش پایدار برای آزادی این افراد میتواند جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار دهد.
در تابستان گذشته کمیسر حقوقبشر آلمان که بالاترین مقام حقوقبشری این کشور است خواهان پایان دادن به حصر موسوی، کروبی و رهنورد شده بود.
سال گذشته نیز کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا آزادی فوری و بی قید و شرط این سه تن را خواستار شده بود.
امروز: بیانیه 402 نفر از شخصیت ها و فعالان سیاسی و مدنی در مشارکت با کمپین رهایی میرحسین موسوی ، مهدی کروبی و زهرا رهنورد منتشر شد. امضاکنندگان این بیانیه ضمن محکوم کردن تخلف و تقلب گسترده در نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 ، به بازداشت و زندانیکردن صدها زندانی سیاسی - عقیدتی و به ویژه حصر و حبس خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی ، چهره های شاخص مقاومت جنبش سبزمردم آگاه ایران اعتراض کرده اند.
به گزارش جرس متن این بیانیه بشرح زیر است:
یک سال از حبس و حصر سیاسی و اجتماعی خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی گذشت. پایداری و استقامت آنها در این مدت بر خواسته های شان نمادی است از استواری و صبوری میلیون ها مردمی که در سال 1388 به طور مسالمتآمیز اعتراض خود را به تخلف و تقلب گسترده در انتخابات و سرقت و اختلاس رایشان توسط حاکمان نظامی - امنیتی ابراز کرده بودند و نصیب آنها ، به جای تحقق اراده سیاسیشان در برگزیدن نامزدی از میان چهار نامزد رسمی اعلام شده، سرکوب بود و قتل، شکنجه بود و تجاوز.
این استقامت همچنین مظهر پایداری و تداوم حق طلبی صدها زندانی مظلوم و سربلندی است که صدای شان در محبس سرکوب گران حاکم بر میهن مان نیز خاموش نمی شود. آن ها نیز نماد استقامت مردم بر خواستههای شان هستند که از صحنه خیابان به چهاردیواری زندان منتقل شده است.
اینک نزدیک به سه سال است که در تداوم سرکوب های گذشته آزادی خواهان و عدالت طلبان ، ایران به یک زندان بزرگ و عرصه سیاسی و مدنی آن به یک حکومت نظامی تبدیل شده است. دهها فعال سیاسی و مدنی، دانشجو، روزنامه نگار، وکیل، استاد دانشگاه، کارگر و کارمند ، اعم از زن و مرد ؛ زندانهای مختلف در سراسر کشور را پر کردهاند.
اکنون ایران اوین است و اوین ایران و زندانهای ایران در هر گوشهای از این سرزمین از خراسان تا آذربایجان، از کردستان تا خوزستان و ... هر یک نمادهایی از این مبارزه سراسری را در خود گرفتهاند.
در همین راستا ما امضاء کنندگان این بیانیه اعلام می کنیم هم چنان بر اعتراض خود به تخلف و تقلب گسترده در نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 استواریم. رهبران متقلب و دروغگو و دولت نالایق را حاکمانی تحمیلی بر مردم ایران میدانیم که وضعیت زندگی روزمره مردم و سرنوشت کشور را در لبه پرتگاه و سقوط قرار دادهاند. ما به بازداشت و زندانیکردن صدها زندانی سیاسی - عقیدتی و به ویژه حصر و حبس خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی ، چهره های شاخص مقاومت جنبش سبزمردم آگاه ایران ، معترضایم و با تفاوت و تنوع آرائی که داریم، اما به طور متحد به "کمپین رهایی" که به طور خودجوش در اعتراض به حبس خانگی این عزیزان شکل گرفته است میپیوندیم و هم صدا با دیگران از آقای احمد شهید نماینده ویژه حقوق بشر در رابطه با ایران و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد میخواهیم رسیدگی به وضعیت کلیه زندانیان سیاسی - عقیدتی در ایران را از نظر رعایت قوانین بینالمللی حقوق بشر و قوانین مربوط به آیین دادرسی در جمهوری اسلامی ایران ، به طور روزانه دنبال کنند. هم چنین از ایشان میخواهیم از دولت ایران بخواهند به حصر و حبس یک ساله خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی پایان دهند. حبس خانگی مجازاتی است که در هیچ متن حقوقی در جهان پیشبینی نشده و به تصویب هیچ مرجع قانونی در داخل و خارج از ایران نرسیده است.هم چنین بازداشت غیر قانونی افراد و نگه داری در مکان های نامشخص در عرف سیاسی و حقوقی چیزی جز آدم ربایی محسوب نمی شود.
ما از همگان میخواهیم به کمپین «رهایی» بپیوندند و با اعتراضات و ابتکارات خود و با هر شکل ممکن صدای مظلومیت زندانیان سیاسی ایران از هر فکر و عقیدهای که هستند و مخصوصا سه سرو سبز مقاوم در حصر غیرقانونی را به گوش جهانیان برسانند و از حاکمان ایران بخواهند به ظلم خود بر مردم و نقض گسترده حقوق بشر در ایران خاتمه دهند.
آ - ا: آرش آبادپور - فاطمه آجیان - ناصر آذر افروز - نعمت آذرم - فرشید آذرنیوش - شبنم آذر - مسعود آذری - احمد آزاد - آینده آزاد - ژانت آفاری - نوید آقابخشی - محسن آوایی - کاوه آهنگری - محمد ابراهیم زاده - حامد ابراهیمی - حامد ابراهیمی نژاد - سمانه ابولیور - مهرداد احسانی پور - مهرداد احمدزاده - عبدالرضا احمدی - فریدون احمدی - مهرداد احسانی پور - اویس اخوان - کمال ارس - محمد ارسی - جمشید اسدی - زینت اسماعیل زاده - سید کوهزاد اسماعیلی - مهدی اشجعی - عباس اشراقی - فرید اشکان - اردوان اصحابی - مرتضی اصلاحچی - رضا اغنمی - محمد افتخار - بیژن افتخاری - علی افشاری - رهام افغانی خراسگانی - گودرز اقتداری - خسرو اکبری - محمدجواد اکبرین - سعید الموتی - مهرزاد امید به مهر - امیررضا امیربختیار - بابک امیر خسروی - منوچهر امیری - نوشابه امیری - سعیده امین - احسان امینی - مهدی امینی - وهاب انصاری - شاهین انزلی - نیکروز اولاد اعظمی - مریم اهری - کاظم ایزدی - سولماز ایکدر - علی ایلبگی -
ب - پ: فاریا بارلاس - عبدالعلی بازرگان - احمد باطبی - روح الله باقرآبادی - ایرج باقرزاده - موریس باقری - نسیبه باقری - پروین بختیارنژاد - فرزانه بذرپور - مهران براتی - محمد برقعی - مقداد بریمانی - وحیدالدین بزرگ تبار بانی - خسرو بندری - تارا بنیاد - شهلا بهاردوست - عصمت بهرامی - کاوه بهرنگ - حمید بهشتی - آرش بهمنی - بهروز بیات - مهران بیاتی - عباس بیدار - مهدی بیدقی - امیر بیگلری - کوروش پارسا - مهناز پراکند - حبیب پرزین - علی پرسان - بهزاد پرنیان - سپیده پورآقایی - سعید پورحیدر - احمد پورمندی - علی پورنقوی - بیژن پیرزاده - عسل پیرزاده -
ت - ث: علی تارخ - محمد تاندی - هوشنگ تبریزی - حبیب تبریزیان - حسین ترکاشوند - بهروز ترکی - علی تقی پور - نیره توحیدی - محمدعلی توفیقی - مجید تولایی - فرشاد توماج - محمد تیرانی -
ج - چ: ایلیا جزایری - حسن جعفری - محمدحسین جعفری - رضا جعفریان - فرزانه جلالی - محمد جلالی چیمه - احمد جلالی فراهانی - ایرج جمالی - آرش جنتی عطایی - رضا جوشنی - فرزاد جواهری - ابوالفضل (پویا) جهان دار - رضا چرندابی -
ح - خ : نریمان حاتمی - رضا حاجی - علی حاجی قاسمی - مانی حامدیان - سیداحمدرضا حائری - فرنگیس حبیبی - آرام حسامی - علی حسینی - آرش حسینی پژوه - فاطمه حقیقت جو - رضا حقیقت نژاد - بیژن حکمت - عباس حکیم زاده - سحر حمیدی - فرنگیس حیدری - محسن حیدریان - فرید خاتمی - مهدی خانباباتهرانی - رضا خانکی - اسماعیل ختایی - علی خردپیر - اصغر خرسند - عباس خرسندی - مصطفی خسروی - مصطفی خلجی - بهروز خلیق - ابراهیم خوش سیرت - واحده خوش سیرت - جمشید خونجوش -
د - ذ: بابک داد - فریبا داوودی مهاجر - امیر دباغی - محمدجواد دردکشان - مهرداد درویش پور - اکبر دوستدار-
ر - ز - ژ : حامد رادمنش - نیما راشدان - جواد رحیم پور - مهدی رستم پور- امیر رشیدی - سحر رضازاده - شیده رضایی - سجاد رضایی - امیر رضایی - آزیتا رضوان - رضا رفیعی - علی اصغر رمضان پور - داوود رمضان زاده - فیروزه رمضان زاده - فرهاد روحی - میثم رودکی - مریم روزبهانی - پانی رهبری - امین ریاحی - حمید زنگنه - اسمعیل زرگریان - ملیحه زهتاب - حسن زهتاب - ارسلان زیازی - سیامک زند
س: حمید سالک - متین سالمه - حسین سبحان اللهی - سهیلا ستاری - بهروز ستوده - نسیم سرابندی - امیرحسین سراجی - امین سرخابی - علی سرداری - فریبرز سروش - مهدی سعیدپور - پیام سعیدی - سیامک سلطانی - علی اصغر سلیمی - عباس سلیمی - سپیده سمنانی - صدرا سمنانی رهبر - محمد سهیمی - فرود سیاوش پور - رضا سیاوشی -
ش: علی شاکری - احمد شاکری - رحیم شامبیاتی - کریم شامبیاتی - سجاد شاه مرادی - مسعود شب افروز - داراب شباهنگ - صادق شجاعی - منصوره شجاعی - سعید شروینی - حسن شریعتمداری - شبنم شعبانی - روحی شفیعی - لیلا شکوهی - پرویز شوکت - روح الله شهسوار - شهاب الدین شیخی - عباس شیرازی - کاوه شیرزاد -
ص - ض: محمد صابر - محمد صادقی - مرتضی صادقی - بهنام صارمی - رامین صافی زاده - آرش صالح - بالی صداقت - کران صدر - احمد صدر حاج سید جوادی - احمد صدری - رضا صدیق - ایمان صدیقی - بیژن صف سری - سیاوش صفوی - جلیل ضرابی - سجاد ضرغام - معصومه ضیاء - امیرحسین ضیایی -
ط - ظ : علی طباطبایی - مرجان طباطبایی - اسفندیار طبری - اشکبوس طالبی - میثم طهماسبی - حمیدرضا ظریفی نیا -
ع - غ : احسان عابدی - عبداالله عابد - محمد عابد - ضیاء عابدی - شهره عاصمی - بهرام عباسی - غلام عباسی - محمدصابرعباسیان - مزدک عبدی پور - مهدی عربشاهی- ساجده عرب سرخی - فرزانه عظیمی - کتایون عظیمی فرد - خسرو علاف اکبری - کاظم علمداری - حسین علوی - فرهمند علی پور - ارشاد علیجانی - رضا علیجانی - محمد علیجانی - طیبه علیرضایی - جواد علیزاده - مسیح علی نژاد - مناف عماری - شهاب عموپور - فریده غایب - آبتین غفاری - پویا غلامرضایی -
ف - ق: فرشید فاریابی - شیرین فامیلی - مسعود فتحی - علی فتوتی - امیرحسین فتوحی - مهدی فتی پور- پویان فخرایی - تایاز فخری - شهرام فداکار- احمد فرهادی - حسن فرشتیان - کیوان فروزان - علی فروزنده - سیامک فرید - احد فضیلی - آزاده فضیلی - شروین فکری - فیروزه فولادی - شهاب فیضی - پروین قاسمی - فرشته قاضی - رضا قاضی نوری - آیدا قجر - جعفر قدیم خانی - یدی قربانی - جعفر قشلاقی - مهدی قلیزاده اقدم - علی اکبر قنبری
ک - گ: مرتضی کاظمیان - علی کافی - هادی کحال زاده - صدرا کران - عزیز کرملو - بهزاد کریمی - سیاوش کریمی - محمود کریمی حکاک - فاطمه کشاورز - علی کشتگر - حسن کلانتری - سپیده کلانتریان - محمدرضا کلانی - علی کلایی - امیر کلینی - علیرضا کنعان رو- امید کوهی - پروین کهزادی - آزاده کیان - علیرضا کیانی - اسماعیل گرامی مقدم - الهام گلکار - الهه گلکار- امیرحسین گنج بخش - رضا گوهرزاد -
ل - م : حسن لباسچی - ناصر لرستانی - مزدک لیماکشی - رحمان لیوانی - حمید مافی - رضا مبین - امیر مبینی - فریده محسنی - دانیال محمدزاده - علی محمدی - مجید محمدی - ملیحه محمدی - احمد مدادی - هادی مردانی - حنیف مزروعی - علی مزروعی - میثم مشایخ - متین مشکین - نریمان مصطفوی - علی مصلحی - ریحانه مظاهری - مهدی معتمدی مهر - حمیدرضا معدل - منصور معدل - یاسر معصومی - امیر معماریان - خدیجه مقدم - حسن مکارمی - پیمان ملاذ - فهیمه ملتی - پروین ملک - مرتضی ملک محمدی - مهدی ممکن - ترنج موسوی - فاطمه موسوی - علی اکبر موسوی خوئینی - رضا موصلی - رضا مولایی - ابراهیم مهتری - اکبر مهدی - احسان مهرابی - بهناز مهرانی - فرزام مهرداد - زیبا میرحسینی - سیدسراج الدین میردامادی
ن - و : ابراهیم نبوی - سیاوش نجفی - مجتبی نجفی - مزدک نصیری - محمود نصیری - بورگان نظامی نرج آباد - شروین نکویی - محمدسجاد نقوی - فریدون نقیبی - مرتضی نگاهی - داوود نوائیان - شهریر نواختر - شیوا نوجو - شاهین نوربخش - مهدی نوربخش - فرهاد نوری - پرتو نوری علا - مانا نیستانی - سجاد نیک آیین - مجتبی واحدی - داریوش وثوقی - نازی وجدان - فرزین وحدت - صدیقه وسمقی - رضا ولی زاده - سجاد ویس مرادی
ه - ی: احمد هادوی - نادر هاشمی - مرسده هاشمی - رضا هیوا - مهدی یارمحمدی - فرشید یاسایی - علی یانچشمه - محمدرضا یزدانپناه - حسن یوسفی اشکوری
امروز: هاشمی رفسنجانی معتقد است: "وحدت در کشور الان مسیرش از انتخاباتها شروع میشود. باید انتخاباتهای كاملا قانونی و آزاد انجام شود و مردم احساس كنند كه رایشان در جامعه موثر است. اگر دو، سه تا انتخابات خوب برگزار شود فكر میكنم مهم است."
رئیس مجمع تشخیص مصلحت طی مصاحبه ای تفصیلی با روزنامه شرق همچنین تاکید کرد: "فكر میكنم مشكلات این دوره بسیارگران برای كشور تمام شده است. شما بیشتر از من در جامعه هستید. ببینید خانوادهها چه مشكلاتی پیدا كردند. اگر فرهنگ و اخلاق و اینها را در نظر بگیریم، راستگویی، امانتداری، وفای به عهد چه مقدار هست؟ نفت چه مقدار سر سفره مردم آمده است؟ الان قانونگرایی كجا رفته و به چه وضعی افتاده است؟ روابط ما با خارج به كجا رسیده كه عربستان آنگونه، طرحی را در سازمان ملل علیه ما مطرح میكند و فقط 11 نفر از ما دفاع میكنند و عدهای هم رای ممتنع دادند و اكثرا هم به آن رای دادند. در شورای حقوق بشر سازمان نمیتوانیم عضو شویم. اگر سیاست خارجی مناسبی داشتیم، روابطمان با كشورهای دیگر و سازمانهای بینالمللی نیرومند بود. همانگونه كه بعد از پایان جنگ روابط ما با دنیا قوی بود. آخرش هم به این اختلاسها و اینها رسید كه اصلا كمر اخلاق و اعتبار جامعه را میشكند."
متن کامل گفتگوی روزنامه شرق با رئیس سابق مجلس خبرگان، که با رویکردی تاریخی به دوران قاجار شروع می شود، به شرح زیر است:
جناب آقای هاشمی ابتدا از وقتی كه در اختیار ما گذاشتید، تشكر میكنم. برایم خیلی جالب بود كه نخست نه به عنوان كسی كه در ساختار جمهوری اسلامی همیشه حضور فعال و درجه بالایی داشته، بلكه به عنوان یك مولف و به خاطر نویسنده كتاب «امیركبیر قهرمان مبارزه با استعمار» خدمت حضرتعالی رسیدیم.
پرسش نخست مربوط به دغدغه شما در سال 1346 است كه كتاب امیركبیر را نوشتید. شما براساس چه دغدغهای در آن سال كه اوج خفقان رژیم شاه بود دست به نگارش این اثر زدید؟ خصوصا اینكه در نهاد روحانیت هم كمتر كسی به یك مساله مهم تاریخی میپرداخت و با یك متدلوژی علمی اقدام به نوشتن كتاب میكرد. از دغدغه خودتان درباره نوشتن كتاب امیركبیر بفرمایید.
بسمالله الرحمن الرحیم، تقریبا از كودكی و دوره نوجوانی با زمینه این مسایل آشنا بودم و زندگی در روستا و به اضافه مسایلی كه بعدا در قم با آن مواجه شدم، چون فضا یك مقدار باز شده بود و اینكه در حوزه هم مسایلی بود و باز از نیمه دهه چهارم یعنی از سال 35 یا 36 كه مجله و سالنامه داشتیم در كار مطبوعاتی بیشتر با این مسایل آشنا شدم. مجموعه این عوامل كه با هم تاثیرش را میسنجیم، فكر میكنم مقدمه رسیدن به مرحلهای شد كه اقدام به نوشتن كتاب امیركبیر كردم. شاید دوران كودكی در روستا پس از تولد در سوم شهریور 1313 كه خیلی زود به جنگ دوم جهانی رسیدیم و مشاهده سختیهای دوران جنگ كه مردم خیلی زجر كشیدند و درك قحطی آن زمان نیز در این خصوص موثر بود.
سال 1320 سال اشغال ایران بود كه هفت سال قبل از آن، شما هفت ساله بودید...
من كودك بودم كه در سال 1314 جنگ شروع شد، اما مشاهداتی كه در روستا میكردیم، روستای ما خیلی منزوی بود و اصلا رابطهای با شهر نداشت. ناامنی خیلی شدید بود. دزدها میآمدند و غارت میكردند. بیكاری واقعا كشنده بود. خیلی خوب یادم است كه یك كارگری حاضر بود تمام وقت كار كند برای اینكه یك كیلو ارزن بگیرد. آن زمان جو و گندم كه نان مردم بود، كمتر پیدا میشد. ارزن میكاشتیم زود جواب میداد و محصول خوبی هم بود. منتها برای نان نبود. ولی خیلی از مردم یونجه و منداب و سبزیجاتی كه معمولا برای خوراك انسان نیست را میخوردند كه اگر همین هم گیرشان میآمد، راضی بودند. اینها زمان رضاخان بود كه كلی ادعاهای بزرگ بزرگ میكردند. البته این شرایط در زمان جنگ بود اما با این اوصاف در خانواده، ما مقداری آب و زمین داشتیم و میكاشتیم و هزینههای سالانه خانواده تامین میشد. شرایط آنقدر سخت بود كه باید گندمها را جایی مخفی میكردیم. و الا میبردند. به مردم هم در حد امكان كمك میكردیم. آن دوره با دیدن آنچه میگذشت مثل زورگویی امنیهها كه با اسب به ده میآمدند و خیلی زور میگفتند. این حالاتی بود كه در روستا مشاهده كردم. وقتی هم كه بعد از شهریور 20، كمكم فضا قدری باز شد، ولی طول كشید تا آثار این فضا به روستاها رسید. در سال 1327 به قم رفتم. در قم فضای حاكم، فضای سیاسی - مذهبی بود ملیگراها و تودهایها هم بودند. آنجا دیگر در مسایل سیاسی و وضع كشورهای زورگو و استعماری وارد شده بودیم. وقتی كه كار مطبوعاتیام را شروع كردم، به عمق مسایل وارد شدم. قبل از اینكه من امیركبیر را بنویسم، سرگذشت فلسطین را ترجمه كردم. مقدمهای نوشتم كه اگر شما آن مقدمه را ببینید، متوجه میشوید كه من در آن زمان چه حالتی نسبت به استبداد و استعمار داشتم.
در بخشی از مقدمه این كتاب در مورد تجاوزات استعمارگران آمده است:
استعمار: شاید در تمام الفاظ روی زمین، هیچ لفظی به سرنوشت شوم و نفرتبار كلمه «استعمار» مبتلا نشده باشد. قبل از آنكه بشر به غارت و چپاول كشورهای ضعیف و بیپناه به شكل سیاسی دست بزند، این لفظ در ردیف بهترین و آبرومندترین الفاظ قرار داشته است.
كشورهای بزرگ توسعهطلب، وقتی كه به فكر غارت ثروت و اعتبار كشورهای ضعیف افتادند و از طرفی مایل بودند آنان را دزد و غارتگر و یاغی و طاغی نامند، گرچه عمل آنها خیلی بیشرمانهتر از دزدان عادی باشد، كلمه آبرومند «استعمار» را دستاویز قرار دادند؛ لفظی كه در ظاهر نوید سعادت و ترقی و تكامل میدهد، روح میدهد و امید ایجاد میكند. این كلمه را برگزیدند تا ادعا كنند: ما برای تامین سعادت و رفاه شما آمدهایم كه دست شما را بگیریم و به قافله تمدن برسانیم و از همه مزایای كشورهای متمدن برخوردار سازیم: زندگی بهتر، لذت بیشتر، بهرهبرداری كاملتر از امكانات طبیعی و انسانی. این لفظ كه چنین مفهومی وسیع، عالی، دلفریب و ارزندهای دارد، برای چنان هدف وحشیانه، خائنانه و بیرحمانهای برگزیده شد و شاید برای اولین بار همه جنایات بشری با ظاهر بسیار فریبنده برای مدت نامعلومی جلوه كرد. غارت عقل و شعور: سرانجام آبروی یك لفظ و تعلیمات غلط و دروغ كلیسا برای همیشه نمیتوانند در مقابل واقعیات مسلم و محسوس مقاومت كنند. جنایات استعماری چیزی نیست كه برای همیشه پشت پرده بماند. اینها میخواهند در برابر چشم مردم از همه چیز آنها بهره بگیرند، خونشان را در شیشه كنند، مال و جان و ناموس و شرافت و حقوق سیاسی- اجتماعی- اقتصادی و... در مورد مردم استعمارزده باید مفهوم و مصداق نداشته باشد از این رو باید قبل از هر چیزی، عقل و ادراك مردم را دزدید و فهم و شعور ملتها را چپاول كرد و آنها را در جهل و بیخبری نگه داشت تا مثل حیوان بار بكشند و استثمار شوند و نفهمند. باید چشم آنان را بست تا مثل الاغ كارگاه روغنگیری از آنچه بر آنان میرود، بیاطلاع باشند.
قرآن كریم درباره اهل عذاب میفرماید: «اوْ كُنّا نَسْمَعُ اوْ نَعْقِلُ ما كنا فی اَصحابِ السَّعیر؛ اگر درك و شعور و فهم داشتیم در آتش سوزان نبودیم.»
این بدترین، بیرحمانهترین و جنایتبارترین ضربه استعمار است كه بر پیكر ملتهای استعمارزده، چه مستعمرات و چه ممالك ظاهرا مستقل، ولی تحت نفوذ و سلطه استعمار، به دست استعمارگران وارد میآید.
این مردم فلكزده باید از فرهنگ و علم و ادب، به معنای واقعی به كلی محروم باشند و درهای فضیلت به روی آنها بسته شود. راستی آمار بیسوادان مستعمرات در نیمه دوم قرن بیستم، لرزه بر اندام هر انسان شرافتمندی میاندازد. پاتریس لومومبا، ضمن نطقی كه در جشن استقلال كنگو در حضور پادشاه استعمارگر بلژیك ایراد كرد، گفت: «در سراسر مملكت ما تعداد تحصیلكردهها از 200نفر تجاوز نمیكند و برای هر 50هزار نفر، یك دكتر نداریم.»
هنوز كه هنوز است در سراسر كنگوی 14میلیون نفری یك طبیب یا یك مهندس سیاهپوست، كه از مردم اصلی كنگو باشند، وجود ندارد.
دست استعمار تاكنون نگذاشته الفبای زبان اصلی كنگو [لنگاله] ترسیم شود و به طور كلی آن را نسخ كرده است و حتی یك كتاب یا یك روزنامه به زبان اصلی كنگویی در سراسر خاك كنگو كه بیش از 000/700/2 كیلومترمربع [یك برابر و نیم ایران] است، وجود ندارد.
در آنگولا، مستعمره پرتغال، با 000/500/4 جمعیت فقط 750 نفر، آن هم با برنامه قرون وسطایی به تحصیل میپردازند و در مدت 350 سال استعمار، فقط چهار نفر آنگولایی توانستهاند خود را به دانشگاه برسانند و تازه اینها پس از فراغت از تحصیل، از مراجعت به وطن و خدمت به هموطنان خود محروم شدهاند.
قبل از آنكه الجزایر به چنگال فرانسه بیفتد، به اعتراف ژنرال فاتح آن كشور، تقریبا تمام مردم الجزایر سواد خواندن و نوشتن داشتند، ولی در اثر فجایع استعمار و مبارزه با شعور مردم، در سال 1887 میلادی، طبق آمار رسمی دولتی از 500هزار بچه الجزایری كه در سن تحصیلی قرار داشتند، فقط 963 نفر مشغول تحصیل، آن هم در مدارس مخصوص فرانسویان بودهاند.
در این زمان كه ممالك آزاد جهان میكوشند تا مرگ آخرین بیسواد مملكتشان را جشن بگیرند، در سرزمینهای اسیر دست گرگان استعمار، چه رسمی و چه غیررسمی، آمار بیسوادها بر محور 95- 85درصد دور میزند.
قسمتی دیگر از جنایات استعمار: اگر استعمارگران متمدن! مثل بختالنصر، چنگیزخان و... حمله میكردند، میزدند، میبستند، میكشتند و غارت میكردند، برای ارضای حس توسعهطلبی مرزها را میشكستند و همهجا را از زیر پرچم خود درمیآوردند، از این غارت و چپاول سیستماتیك و دیپلماتیك به مراتب بهتر بود، زیرا تا حدی مردم غارتزده از مزایای رعیت بودن دولت فاتح بهرهمند میشدند.
این غارتگران جدید، قسمت اعظم جهان را در طول چند قرن، زیر سلطه خود گرفتهاند و بدون اینكه مردم غارتزده از مزایای تابعیت دولتهای استعمارگر استفاده كنند، همه داروندارشان به یغما رفته است.
انگلستان، ربالنوع استعمار، دهها و گاهی صدها سال از سرزمینهای برمودا، ایرلند شمالی و جنوبی، هندوراس انگلیس، جزایر باهاماس، جزیره گرینلند، جبلالطارق گرفته تا شیخنشینهای خلیجفارس، حجاز، یمن و دهها سرزمین دیگر را میدان تركتازی یا به تعبیر بهتر اروپایی تازی خود قرار داده است. از این سرزمینهای وسیع و پهناور و جزایر پرثروت عقب نگه داشته شده، میلیاردها میلیارد لیره ثروت، به غارت و چپاول برده و میبرد. سالهای متمادی تمام وسایل حمل و نقل زمینی، دریایی و هوایی انگلستان از این كشورها تامین میشود. از نفت، الماس، طلا، نقره، پلاتین و سرب گرفته تا پنبه، برنج، نیشكر و... را به طرف اروپای به اصطلاح متمدن! حمل میكردند و میكنند و در مقابل، به كشورهای مستعمره رسمی هیچ نمیدادند و به كشورهای ظاهرا مستقل، از قبیل ایران، عراق، تركیه، پاكستان، حجاز، یمن و... داروهای كهنه بیخاصیت یا مضر، اسلحههای از رده خارج شده، نایلون، سیگار، مواد مخدر، شراب، كنسرو و اجناس كهنه و مستعمل كه هر روز احتیاج به ابزار و اسباب یدكی گرانقیمت داشته باشد، تحویل میدادند و میدهند. فرانسه استعمارگر و افسونكار هم سالها و گاهی قرنها سرزمینهای پهناور الجزایر، ماداگاسكار، آفریقای غربی، مالایا، آفریقای اكواتری، گابن، سومالی فرانسه، جزایر كمورو، رونین، گادلوب مارتینگ، جزایر سنتپروكلن، گینه فرانسه، پولینزی، جزیره پنس، مجمع الجزایر والیس، جزایر سویالتی، جزایر هولون، فوتونا، متصرفات قطب جنوب، كامبوج، كامرون، ویتنام، موناكو، سار، هاییتی، توگو، تونس، حبشه، لیبی، مراكش و دهها كشور دیگر را غارت و چپاول كرده و مثل همكار استعماری خود انگلیس، هستیشان را به تاراج برده و میبرد.
پرتغال حیلهباز و استعمارگر هم در مناطق جزایر دماغه رود، گینه پرتغال، جزایر سانتوم، جزایر پرینسیب، آنگولا، موزامبیك، گوا، دامایو، دیو، ماكائو، تیمور پرتغال و... دستكمی از همكاران خود در یغما و تارج و ظلم و ستم و جنایت ندارد. جنایات بلژیك در كنگو و مستعمرات دیگر، كمتر از برادران استعمارگر او نیست. آمریكا كه خود قرنها زیر سلطه استعمار بریتانیا دست و پا میزد و پس از مبارزات فراوان استقلالطلبی، زنجیر اسارت را پاره كرد، وقتی به میدان رسید كه حریفان، اغلب نقاط قابل استعمار را تصرف كرده بودند و جای خالی كم پیدا میشد.
هر جا رفت با ماموران وزارت مستعمرات انگلستان و سایر غربیها مواجه شد. این كشور هم بیكار ننشست و به فكر تجدید اسارت ملتهایی افتاد كه با عمری مبارزه و به قیمت دادن خون عزیزان خود، تازه از زیر زنجیرهایگران استعمار بیرون آمده بودند و برای سروسامان دادن به مملكتهای ورشكسته و غارتزده خود در تكاپو بودند. با انعقاد پیمانهای نظامی، عمرانی و سرمایهگذاری و با اعزام كارشناس و مستشار و... در این كشورها جای پایی باز كرد و برای مبارزه با كمونیستها و اخلالگران كه اغلب خود مولود بدرفتاریها و جنایات همین عمال استعمار غربی و نتیجه نارضایتیهای ملتها از دخالتهای نابجای امپریالیسم است، در این سرزمینها پایگاه نظامی برای خود درست كرد و ارتشهای آنها را كه باید تنها مدافع منافع ملت باشند، در راه مصالح استعماری خود قبضه و استخدام كرد و رفتهرفته با قبضه اقتصاد و سیاست، از نو ملتها را به زنجیر كشید. استعمار سرخ هم، در این میان از نارضایتی عمومی معلول استعمار پلید غرب بهرهبرداری كرد و با ماسك فریبنده حمایت از مظلوم و گرفتن حق كارگر و شكستن سد قدرت قلدرها به جان مردم افتاد و روی هم رفته روزگار ملتهای ضعیف را تباه و سیاه كردند.
این را هم تذكر دهم كه منظورم از استعمار، تنها همان شكل شناخته شده و به اصطلاح رسمی و قانونی آن نیست، بلكه نظرم به هر نوع اعمال نفوذ و بهرهبرداری و استثمار بیگانگان از كشورهای دیگر، خواه مستعمره رسمی و خواه تحتالحمایه و خواه ظاهرا مستقل است. مقدمه خیلی سنگینی است. قبل از آن مطالعات زیادی انجام دادم. شرایط اكثر كشورهای استعمارزده را مطالعه كردم و دیدم كه چه چیزی از آنها میگرفتند و چه میدادند و چگونه رفتار میكردند و همه را در آن مقدمه آوردم. وقتی به دلیل شروع مبارزه، كار مكتب تشیع هم مشكل شد، كتاب فلسطین را منتشر كردیم. در تحلیلهای آن زمان نقش مخرب دو عامل استبداد و استعمار برای من كاملا روشن بود كه مثل دو لبه قیچی حقوق ملتها را مصادره میكردند و فكر میكردم این دو عامل از مهمترین عوامل مشكلات مردم، فقر، فلاكت، عقبافتادگی، تبعیضها و زورگوییها هستند حتی اعمال مستبدان را هم پای استعمار میگذاشتیم، چون استعمارگرها میآمدند با اینها میساختند و آنها را تقویت و به كمك اینها غارت میكردند. این دو مساله ذهن مرا مشغول كرده بود. قبلا اشاره كردم كه عقبافتادگی كشور را از كودكی حس كرده بودم و در منطقه خودمان (نوق رفسنجان) لمس كرده بودم كه چقدر وضع مردم بد است. روستای ما تنها روستایی بود كه بین 60، 70 روستای جلگه نوق دارای آب شیرین بود، آبی كه مصرف میكردیم از مسیر چهار روستا عبور میكرد و همه امراض مسری در آن پیدا میشد.
چون مردم در مسیر آب، هم لباس میشستند و هم آنجا آبتنی میكردند و این آبی بود كه مصرف میكردیم. اكثر مردم در اثر همان میكروبها در مقابل انواع بیماریها واكسینه شده بودند و عدهای هم میمردند. اوضاع اینگونه بود. جاده نبود. حالت عقبافتادگی در كشور ملموس بود. با تحلیلهایم به اینجا رسیده بودم كه استعمار و استبداد عامل اینها هستند و استعمار را در مقدمه كتاب «سرگذشت فلسطین یا كارنامه سیاه استعمار» بسیار برجسته دیدم. در تاریخ قرن اخیر، شاید سختترین صحنهها را شما در دوران تكوّن اسراییل بتوانید پیدا كنید. وقتی كتاب را ترجمه میكردم، بسیار تحت تاثیر قرار میگرفتم. بارها كتاب را زمین میگذاشتم و گریه میكردم و خودم را خالی میكردم و بعد دوباره شروع میكردم. حالت بدی را آنجا پیدا كرده بودم. استبداد را مخصوصا در دوران مبارزه با همه وجودمان تا سال 45 لمس كرده بودیم. فكر میكردم، اگر بتوانیم با این دو مورد باید مبارزه كنیم.
چیزی كه برای من جالب است این است كه شما كتاب را تقدیم كردهاید به همه مسلمانانی كه از انحطاط كشورهای اسلامی رنج میبرند. غیر از این مواردی كه گفتید و كامل برشمردید به علاوه عقبماندگیای كه در كشور ایران حاكم بود، آیا عامل دیگری در تعریف انحطاط كشورهای اسلامی در ذهن شما وجود داشت كه همین الان هم دارد. انحطاط كشورهای اسلامی از منظر شما یعنی چه؟
بله، وقتی كه از استعمار صحبت میكنم، آن موقع شامل كشورهای آفریقایی و آمریكای لاتین و كشورهای اسلامی و تقریبا همه كشورهای منطقه ما میشد و عقبافتادگی آنها را خوب لمس میكردم. گفتم كه كارم مطبوعاتی بود. قضیه فلسطین یك نمونه خیلی روشن برای من بود. برایم قطعی بود كه عامل همه اینها استبداد و استعمار است. اگر استبداد نبود مردم به فلاكت خودشان پی میبردند و قیام میكردند. استبداد مردم را مهار میكرد. در فضای امنی كه برای استعمارگران ایجاد میكرد. آنها هم هرچه میخواستند میدادند و هرچه میخواستند، میبردند.
شما به عنوان یك روحانی در سال 1346 این كتاب را منتشر كردید كه قاطبه روحانیت در حوزههای علمیه، مشغول درسهای حوزوی بودند. ولی ظاهرا از آن صف جدا شدید. دلیل این چه بود كه شما غیر از كارهای عادی حوزه، كارهای بیشتری كردید. اینكه حوزه مطالعاتی شما عوض شده دلیلش چیست؟
در سالی كه مكتب تشیع را راه انداختیم، یك سالی از انتشار مكتب اسلام میگذشت. البته آن را آقای شریعتمداری و دوستانشان راه انداخته بودند كه به خاطر مواضعی كه داشتند، خیلی مورد قبول ما نبود اما در آن موقع، در قم طلاب كمتر روزنامه میخواندند. حوزه، راه خودش را میرفت و سیاسی هم نبود، آیتالله العظمی بروجردی (ره) برای اینكه حوزه ضربه نخورد و مثل زمانهای گذشته منهدم نشود، ملاحظه میكردند. حوزه سیاسی نبود؛ مگر افراد خاصی. من از آن فضا فاصله گرفتم و به اتفاق آقایان باهنر و صالحیكرمانی و مهدوی كه اخیرا مرحوم شد، این كار را انجام دادیم و راه جدیدی در حوزه باز كردیم. اگر مجموعه مكتب تشیع را ببینید، سطح مقالات خیلی بالا و عالی بود و شخصیتهای بزرگی هم برای ما مقاله مینوشتند. هم دانشگاهی و هم روحانی. فضای ذهنی ما با آنچه كه در حوزه مرسوم بود یك مقدار فاصله گرفته بود و وارد مبارزه هم كه شدیم، به دلیل مبارزه، دستگیر و شكنجه شدیم و هم به زور ما را به سربازخانه بردند و سربازی غیرقانونی رفتیم و بعد سرباز فراری شدیم. فضای آن زمان اینگونه بود. در این فضا بعد از ترجمه كتاب كارنامه سیاه استعمار، بهنوعی غیررسمی در عرصه حضور داشتم. چون وقتی سرباز فراری شدم، خیلی نمیتوانستم علنی منبر بروم. از اینرو سراغ تحقیق و نوشتن رفتم.
بعد از اینكه مقداری وضع ما عادی شد، دوباره یك گروه مخفی داشتیم كه لو رفت و ما همراه عدهای از مدرسین قم كه بهنوعی همه مبارز بودیم، دوباره متواری شدیم. من و آیتالله خامنهای از قم به تهران آمدیم. در تهران زندگی نیمهمخفیای داشتیم.
در این شرایط تحقیق و نوشتن برای ما مهم بود. در تحقیقات به كتاب میراثخوار استعمار نوشته مهدی بهار برخورد كردم. یك مقاله درباره امیركبیر داشت. من از قبل، تا حدودی امیركبیر را میشناختم. مقاله خیلی خوبی بود و تفكرم را تحت تاثیر قرار داد. بعد از آن در این مورد دنبال تحقیق رفتم. برای تحقیق به كتابخانه مجلس در بهارستان میرفتم كه آن موقع خیلی خلوت بود و گاهی محققان به آنجا میرفتند. اسناد خوبی وجود داشت و هرچه میخواستم در آنجا پیدا میشد. تحقیق كردم و امیركبیر را خوب شناختم. اینكه میگویید كه چطور این انتخاب را كردم، علتش این بود كه وقتی روی تاریخ زندگی امیركبیر تحقیق كردم، فهمیدم كه وی كارهای اساسیای كه كرده همانهایی است كه اگر یك فرد مجتهد هم میخواست اسلام را پیاده كند، همان اقدامات را میكرد. فرض كنید گاهی در مورد فرایض دینی مانند نماز، روزه و دعا و این موارد صحبت میكنیم كه امیركبیر اینها را هم داشت. ولی كار اساسی او این بود كه سراغ مسایل اساسی رفت كه در یك كشور اسلامی باید انجام شود. تعلیم علوم جدید از دستورات اولیه قرآن است. پیغمبر (ص) وقتی در یك شبهجزیره بیسواد كامل برگزیده شد تا مردم را عالم كند، قطع سلطه كفار و بیگانگان از وظایف عمده اسلامی است، آباد كردن زمین و محیط از وظایف اصلی حكومت اسلامی است، مبارزه با عوامل استبداد، زورگویی و ظلم از وظایف اصلی است. اقدامات سازنده امیركبیر، از جمله شوون حكومت اسلامی است.
ما هم اسلام را میشناختیم. آن موقع كه این كتاب را مینوشتم، دوران تحصیل قم من تا سطح اجتهاد كامل شده بود و بعد از آن دیگر درس نرفتم و در تهران بودم. استنباط كردم كارهایی كه كرده كارهای حقیقتا یك حاكم اسلامی است. متاسفانه كسانی كه آن روزها برای امیركبیر مینوشتند بهنوعی روشنفكرهایی مثل فریدون آدمیت و اینها بودند كه خیلی نظر خوبی به مذهبیها نداشتند. بهگونهای مینوشتند كه گویی امیركبیر با افكار مترقیای كه داشت برای نیروهای دینی مطلوب نبود. خیلی روشن بود كه برداشت اینگونه بود. علتش هم این بود كه مذهبیها بعد از مشروطه كه آنگونه ضربه خوردند، یك مقدار ذهنیتشان از فضای سیاسی و حكومتی و اینگونه انسانهایی كه ترویج توسعه و ترقی میكنند، دور شد. فضای حوزه با امیركبیر آشنا نبود. احساس كردم وظیفهای كه به عنوان یك طلبه آشنا به این مسایل دارم و ضرورتی برای حوزه میدیدم این است كه كار را انجام بدهم. در كتاب هم نوشتم و این سوال جزو سوالاتی بود كه از من میشد و من هم توضیح دادم.
این كتاب هیچ وقت به دست امام خمینی هم رسید؟
نمیدانم چون امام (ره) آن موقع تبعید بودند. امام بعد از قضیه كاپیتولاسیون تبعید شدند اما كتاب فلسطین را وقتی منتشر كردم، امام دیدند، خیلی روی آن تكیه كردند. در جلسه علما كه هفتگی بود، مطرح كردند و با اصرار و تاكیدات امام، مساله فلسطین در مبارزات آمد.
جناب آقای هاشمی، بعد از انتشار این كتاب نسبت و فاصله شما با نیروهای ملی و روشنفكران تغییر كرد؟ آیا به این نیروها نزدیكتر شدید؟ تغییری در فاصله نیروهای ملی و نهاد روحانیت و روشنفكرها به وجود آمد؟
قبل از اینكه این كتاب را بنویسم، این ارتباط وجود داشت. چون مبارزه از سال 40 شروع شد و در آن موقع نیروهای دانشگاهی مثل نهضت آزادی و بخشی از جبهه ملی كه هنوز مبارزه میكردند و حتی تودهای و اینها كه بودند، بیارتباط نبودیم. نقطه مشترك ما مبارزه با رژیم و همچنین استعمار بود. از اینرو لازم نبود كه چنین كتابی بنویسیم كه عكسالعمل داشته باشد ولی كتاب جای خودش را زود باز كرد.
یعنی از آن استقبال شد؟
خیلی استقبال شد و چون حق طبع محفوظ نشده بود تا امروز دهها چاپ خورد. هر كس خواسته چاپ و منتشر كرده است. كتاب در جلسات مطرح میشد. جلسات آن موقع در گروههای 10 نفری، مخفی و غیررسمی به عنوان مراسم روضهخوانی و مجالس قرآن، بین گروههای سیاسی انجام میشد كه این كتاب متن درسی آنها شده بود. همانطور كه قبلا هم فلسطین متن درسی شده بود.
شما در كتاب از دو الگوی ضداستعماری و ضداستبدادی نوشتهاید و الان در فرمایشهای شما هم بود. از دوره 1340 و اوجگیری مبارزات انقلاب اسلامی تا پیروزی انقلاب و بعد از آن، كه به هر حال شما در ساختار حاكمیت جمهوری اسلامی نقشهای زیادی داشتید، از این دو الگو چقدر برای رفتار سیاسی - اجتماعی خودتان بهره گرفتید؟
گفتم من قبلا آن تفكرات را داشتم كه به امیركبیر رسیدم و ایشان را مصداق خوبی برای یك نمونه مناسب برای كشورهای جهان سوم دیدم. اینطور نبود كه بخواهد برای من الگو باشد. من این تفكر را از پیش داشتم. یعنی به اندازه كافی هم از استعمار متنفر بودم و به موضوع سازندگی هم از جوانی علاقهمند بودم، چون میدیدم چه بر سر بخشهای عمده كشور آمده است؟ نیاز به سازندگی و اینگونه مسایل حتی مربوط به زندگی قبل از كتاب است. حتی قبل از پیروزی انقلاب، سخنرانیها و جلسات مهم من معطوف به همین مسایل سیاسی، اجتماعی و توسعه كشور و جهان اسلام بود. اینطور نیست كه با این تالیف تفاوت زیادی كرده باشم. برای مكنونات ذهنی خودم مصداق خوبی پیدا كردم كه آن امیركبیر بود و آنها را با وضع امیركبیر منطبق كردم و نوشتم.
شما تلاش كردید بعد از انقلاب هم این دو الگو را همیشه حفظ كنید؟
هنوز هم همینطور فكر میكنم. این روحیه نه به دلیل اینكه امیركبیر را نوشتم، بلكه از اوایل پیروزی انقلاب دنبال توسعه بودیم. خاطرم هست اوایل انقلاب كه همه كارها تعطیل شده بود و سرمایهگذارها رفته بودند و دولت انقلابی شكل نگرفته بود و فقط جوانهای انقلابی و مبارز بودند. در واقع همه چیز تعطیل شده بود روزی با آیتالله موسویاردبیلی به خیابان میآمدیم. برای اولین بار دیدیم كه روی یكی از ساختمانهای نیمهتمام، كار را شروع كردهاند. كلی خوشحال شدیم كه پس از انقلاب ساختوساز در كشور شروع شده است. همین آرزو را برای انقلاب داشتم. منتها در جنگ مجال پرداختن به سازندگی وجود نداشت. به محض اینكه دفاع مقدس تمام شد اولین كاری كه آغاز كردیم و تاكید و خواست امام هم بود، سیاست سازندگی و بازسازی را نوشتیم و با تایید امام (ره) به طرف این بخش رفتیم.
در افكار عمومی خصوصا در سالهای بعد از ریاستجمهوری شما - به استثنای سالهای اول دوره اصلاحات- خیلیها نظر و دیدگاهشان این بود كه میگفتند آقای هاشمی امیركبیر دوران معاصر ایران هست یا میخواسته باشد. جناب آقای هاشمی، من با توجه به سعهصدری كه از شما سراغ دارم میخواهم یك سوال را خیلی شفاف پاسخ بدهید. شما خودتان درباره این موضوع و این دیدگاه نسبت به خودتان چه نظری دارید؟ آیا میخواستید امیركبیر دوران معاصر باشید؟
همانطوری كه میدانید عمر صدراعظمی امیركبیر حدود سه سال بود و كارش را شروع كرد، آن همه سلطه اجانب و نفوذ سفارتخانهها و وضع بد دربار و هزار فامیل و اینها خیلی به وی میدان نداد. یك نمونههایی از كار را در همه بخشها امیركبیر آغاز كرد. شرایط بعد از دفاع مقدس ایجاب میكرد كه در آن زمان دهها برابر از آنچه كه امیركبیر توانست به سراغ آن برود، انجام شود.
كشور در همه زمینههای زیربنایی عقب بود و باید به همه آنها میپرداختیم كه پرداختیم. خیلی موارد روبنایی یا خرابیهای جنگ، حقیقتا برای كشور كشنده بود. غرب و جنوب كشور منهدم شده بود. به علاوه عقبافتادگی ناشی از رژیم طاغوت را هم داشتیم. فكر میكنم امیركبیر در یك فرصت كوتاهی در آن شرایط، كارهای خوبی شروع كرد.
مثلا با همه همتی كه كرد دارالفنون را تازه داشت تاسیس میكرد، وقتی كه ایشان مغضوب شد و در حال تبعید بود، اتریشیهایی را كه برای آموزش دعوت كرده بود به ایران آمده بودند. نگران این بود كه اینها میآیند و به آنها بیاحترامی میشود. بسیاری از كارها در حال شكل دادن بود. اما شرایط بعد از انقلاب اینگونه نبود. وقتی بعد از انقلاب كار را شروع كردیم دانشگاههای بزرگ از زمان طاغوت در ایران بود و بالاخره موارد دیگری هم بود. بسیاری از اقدامات وی به عمر سیاسیاش كفاف نداد و بعد از وی ساخته شد. ساخت سلاح برای قدرت نظامی خیلی محدود بود. قورخانهای داشتند كه گاهی چند تا توپ میساختند و امثال اینها. اصلا قابل مقایسه با وضعیت بعد از انقلاب نبود. اما مبنای كار و شیوه كار امیركبیر نشان میداد كه اگر به او فرصت میدادند به همه اینها در همان زمان شبیه ژاپن میرسید. دوران امیركبیر و آغاز توسعه ژاپنیها با هم مقارن بود. ژاپنیها متوقف نشدند. اما ما متوقف شدیم. فكر میكنم شرایط ایران هم بهتر از ژاپن بود. ایران خیلی چیزها داشت.
در مورد اتفاقات بعد از عزل امیركبیر و كشته شدن فجیعاش در حمام فین و علت آن چه فكر میكنید؟
بعد از عزل و شهادت امیركبیر، ناصرالدین شاه آنچنان دچار مشكل شده بود كه در اواخر در نامهای به مظفرالدین شاه نوشت: قدر انسان خوب را بدان من 40 سال است بعد از امیر خواستم از چوب آدم بتراشم نتوانستم. (كتاب آگهی شهان نوشته میرزا حسنخان انصاری)
علیخان حاجبالدوله برای اجرای فرمان قتل امیركبیر به فین كاشان رفت و با ترفندی امیر را كه معمولا همراهی همسر باوفای خود عزتالدوله را داشت، از او جدا كردند و در حمام فین قاتل حكم قتل را ابلاغ كرد و با پررویی تمام همه خواستههای امیر را رد كرد.
انتخاب نحوه مرگ را به خود امیر واگذار كرد. امیر از جا بلند شد و غسل كرد. آمد وسط گرمخانه نشست و به حاجبالدوله گفت «همین قدر بدان این پادشاه نادان مملكت ایران را از دست خواهد داد.» و قاتل با پررویی جواب داد: «صلاح مملكت خویش خسروان دانند.»
فرهاد میرزا در كتاب زنبیل، تاریخ شهادت امیركبیر را در چهار جمله به حساب ابجد درآورده است:
جمله اول: «كو امیر نظام»
جمله دوم: «خدمت كرد»
جمله سوم: «هجدهم مه ربیعالاول مقتول گردید.»
و جمله چهارم: «مرد بزرگی تمام شد» كه با حساب ابجد میشود: 1268.
ما یك مساله دیگر داریم و آن مردم این جامعه هستند. درست است زمان امیركبیر با زمانی كه شما در ساختار جمهوری اسلامی به مسوولیت رسیدید تفاوتهای زیادی وجود داشت؛ این را من میپذیرم و همه میپذیرند، ولی برخی جامعهشناسان طراز اول ایران نظرشان این است كه جامعه ایران، جامعهای نخبهكش است. ظاهرا میگویند مردم هنوز باورهایشان تكامل پیدا نكرده. شما وقتی كه كار را در ایران دست گرفتید به عنوان كسی كه تلاش میكرد حاكمیت تكنوكراتیك ایجاد كند و یك انقلاب اقتصادی و صنعتی در مملكت راه بیندازد. درباره مردم چه فكر میكردید؟
در انقلاب اسلامی مردم محور حركت و مبارزه بودند و واقعا خیلی استقبال میكردند. وقتی یك مدرسه میساختیم یا یك اقدام كشاورزی یا صنعتی و اقتصادی و از این كارها در شهرستان میكردیم، كلی استقبال میكردند و واقعا تشكر میكردند. در اجتماعاتی هم كه میرفتیم، خودش را نشان میداد. مردم مایه امید هستند. ولی احساس میكردم، ممكن است بعد از این دوره برخی اقداماتی كه در ذهن داشتم، انجام نشود و مسایل دیگری در كشور اولویت پیدا كند. پس خیلی مشتاق بودم كه كارهای بزرگی را كه در ذهن داشتم اگر فرصت نمیكنم تمام كنم لااقل آن را شروع كنم كه بعدا ادامه پیدا كند كه البته هنوز هم بعد از بیست و چند سال كه گذشته و حتی در دوره اخیر، نتوانستهاند بعضی موارد مهم را تمام كنند. مایل بودم چیزی را از قلم نیندازم. لااقل در حد شروع یا در حد مطالعه پروندهاش را درست میكردم.
پس شما مردم و در واقع جامعه را مانع اصلاحات و توسعه نمیدیدید. پس این توسعه از بالا مانع دارد؟
قاطبه مردم ما بسیار وفادار هستند و آثار و بركات اقدامات زیربنایی دیربازده را درك میكنند. ولی آن موقع شاید انتظار بعضیها این بود كه به اقدامات روبنایی و روزمره بپردازیم. برای نمونه سد 15 خرداد قم را كه ساختیم و منابعی را صرف كردیم، گاهی انتقاد میكردند و میگفتند كه مثلا فلان چیزگران و چرا اینگونه میباشد و چرا تورم است. من سخنرانیای كه در سد كردم، گفتم كه ما 14 میلیارد تومان در اینجا خرج كردیم. شما بگویید اگر من یك میلیارد برای منطقه، روغن نباتی و چیزهای دیگر میخریدم و میآوردم شاید برخی انتقادات نبود ولی وظیفه خود میدانم كه آینده كشور را درست كنم، یعنی باید فكری برای آینده میكردم و در كنار امور روزمره موارد بلندمدت را مدنظر داشته باشیم. گرفتن و خوردن كه جواب نمیدهد. باید میساختیم تا علاوه بر نسل فعلی، آیندگان نیز بهره ببرند. اگر شما سخنرانیهای من را گوش كنید، معمولا این انتقاد بود. در مجلس و گاهی هم در محافل قم كه نزد روحانیون میرفتیم آنها میگفتند كمی بیشتر برای مردم امكانات رفاهی تهیه شود. میگفتم كه ما، به اندازه نیاز میآوریم اما بگذارید كه كارهایی برای آینده انجام شود.
شما اساسا ایران را یك كشور كم توسعهیافته میدانید یا نه؟
بله. نسبت به استعدادی كه ایران دارد، باید بگوییم ما در حال توسعه هستیم، اما با كشورهای توسعهیافته هنوز خیلی فاصله داریم. ایران كشوری دارای منابع غنی است. زمانی درخصوص امكانات كشورهای دنیا مطالعه میكردم، دو، سه كشور به نظرم رسید كه به اندازه ایران دارای یك مجموعه امكانات طبیعی مناسب برای توسعه هستند. فكر كنم روسیه، آمریكا و سومی هم كانادا یا كشور دیگری بود. ایران خیلی ظرفیت دارد. ما دارای یك كلكسیون از معادن دنیا هستیم؛ از معادن بسیار قیمتی گرفته تا معادن مصرفی مثل شن و ماسه. چهار فصل در كشورمان با این وسعت وجود دارد كه هر فصلی در منطقهای مثل یك كشور جدا با آب و هوایی خاص عمل میكند. دو طرف ما دریاست. چهارراه دنیا هستیم؛ از شمال و جنوب و شرق و غرب، اگر ما استفاده میكردیم. یكی از غصههایی كه الان میخورم و نگذاشتند این بود كه ما میتوانستیم مسیر تبادل خطوط لوله نفت و گاز دنیا باشیم. از شرق به غرب و از شمال به جنوب میتوانیم محل عبور فیبرهای نوری باشیم. از چهار طرف میتوانیم دالان و مسیر هوایی باشیم. عبور هواپیماها از فضای مناسب ایران یكی از پرسودترین موارد است. همانطور كه ما اینجا نشستیم، میتوانیم سه چهار طبقه هوایی را تعریف كنیم كه هواپیماها در چهار ردیف عبور كنند و هر چه عبور میكنند باید لحظهبهلحظه ارز تحویل ما دهند. میتوانیم فرودگاههایی داشته باشیم كه همه هواپیماها برای سوختگیری و مسافر توقف كنند. كشور ما استعداد خیلی زیادی دارد. فكر میكنم بیش از این ظرفیتهایی كه در تصور ماست، امكانات وجود دارد و میتوانیم یكی از بهترین كشورهای دنیا باشیم؛ با این ظرفیت، وسعت و جمعیت كم و با منابع طبیعی و گرانقیمت، گاز و نفت.
میخواهم به همین نكته اشاره كنم، طبعا كشور ما و مردم استعداد زیادی دارند ولی همیشه با مشكل مواجه بودیم و انگار چرخ این توسعه، یك جایی لنگ بوده است. شما مانع تاریخی توسعه و اصلاحات را در ایران چه میبینید، به عنوان كسی كه سالها دستاندركار بودید و سالهای قبلتر از آن هم در این مسیر مبارزه كردهاید؟
در گذشته اشاره كردم كه مانع آن، استعمار و استبداد بود، البته ایران هیچ وقت مستعمره رسمی نبوده ولی چند قرن گرفتار سلطه و نفوذ استعمارگران بوده است. استعمار نمیخواست ایران در رشتههایی مستقل باشد، میخواست كه وابسته بماند.
مواد خام بگیرند و مواد ساخته شده با دهها برابر قیمت به ما بفروشند و ما را هم وابسته كنند. در انقلاب اینگونه نبود. اول 10سال جنگ و شلوغی داشتیم كه نمیشد كاری كنیم. وقتی فرصت برای بازسازی پیدا شد یك مشكل ما جهانی بود، برای اینكه بعد از انقلاب روابط ما با اكثر كشورها بد بود تحریم و بایكوت بودیم.
یك فاز، كارهای اساسی ما این بود كه روابط با دنیا را عنوانش من تنشزدایی گذاشتم و اعلام كردم ما نمیخواهیم دشمنتراشی كنیم. اعلام این شعار و رفتار مناسب، رابطه ما با دنیا را نسبتا خوب كرد. به ما وام ارزان و تكنولوژی میدادند. درآمد نفت كشور بعد از جنگ هفت تا هشت میلیارد دلار بود.
با اعتباراتی كه برای طرحها از كشورهای مختلف میگرفتیم، آنها را میساختیم و سپس از محل درآمد طرحها بدهیها را میدادیم و گاهی هم مشكلاتی پیش میآمد و نمیتوانستیم پرداخت كنیم و تجدید میكردیم. ما شرایط را خیلی زود و با عجله مساعد كردیم. امام(ره) هم كمك كردند. چون سیاست بازسازی و سازندگی را امام دستور دادند و ما آماده كردیم و ایشان تایید كردند و سیاست كلی نظام شد.
برنامه هم نداشتیم. اولین برنامه در دولت سازندگی تصویب شد. قبلش برنامهای در مجلس آمده بود ولی در زمان جنگ نمیشد به برنامههای درازمدت برسیم. بنابراین برنامهریزی و كار شروع شد. فضای كاری كشور خیلی خوب بود. پس از بازگشت رزمندگان از جنگ آمار بیكاری واقعا كشنده بود. رسمی میگفتند كه 16 درصد بیكار داریم. آنهایی هم كه كار میكردند دو، سه ساعت بیشتر نمیتوانستند چون برق و سوخت و گاز و مواد نبود كه كار كنند. واقعا همه كشور را میدان كار كردیم. 16 درصد بیكاری را در ظرف هشت سال به 9 درصد رساندیم. سالی یك درصد بیكاری كم شد؛ با وجود رشد سریع جمعیت و با اینكه نیروهای جنگ هم آزاد شده بودند و بازگشته و دنبال كار بودند. بنای خوبی آن موقع پایهریزی شد. هم روابط خارجی ما به ما كمك كرد و هم نیاز داخلی و دوستان خوبی نیز در دولت داشتیم كه با ما خیلی خوب كار میكردند.
میخواهم یك كم به بعدتر از این ماجرا بپردازیم، دورانی كه شما در رأس دولت بودید. پس از آن كمی اندیشه هم عوض نشده بود. اندیشه سیاسی هم در ایران تكامل یافت. دولت آقای خاتمی بعد از شما به هر حال رویكردش توسعه سیاسی بود. شما موافقید كه در دولت شما به توسعه سیاسی كمتر پرداخته شد. آیا با این حرف بنده موافق هستید؟
نه، اما با شعارش بله. آقای خاتمی شعار سیاسی در دوره اصلاحات سیاسی دادند ولی حقیقتش این بود كه در دوران سازندگی به آنچه كه آنها بعد میخواستند انجام بدهند پرداخته شده بود. من نمونه میگویم. یكی از مهمترین نمودهای توسعه سیاسی انتخابات است. مگر نه؟
بله.
در آخرین انتخابات كه برگزار كردیم- یعنی هم در آخرین انتخابات مجلس و ریاستجمهوری- نصاب مشاركت در انتخابات رییسجمهوری، دیگر به آن سطح نرسید. بعد از برگزاری این انتخابات هیچكس اعتراض نداشت، با اینكه تبلیغات و امكانات نیروهای سنتی حكایت از آن میكرد كه دیگری رای بیاورد، ولی فضایی در كشور درست شد و با دو تا سخنرانی كه كردم و وزارت كشور و اینها را كنترل كردم، آن انتخابات بسیار خوب انجام شد. من با نامزد دیگر یعنی آقای ناطق نوری هم موافق بودم و در جلوگیری از تقلب در انتخابات وظیفه شرعی و قانونیام را انجام دادم. در دوره آقای خاتمی ما دیگر به آن عدد نرسیدیم؛ یعنی 30میلیون و خردهای با سلامت كامل شركت كردند قبلش هم انتخابات مجلس برگزار شد كه انتخابات بسیار سالمی بود و رقابت هم بسیار جدی بود. تعادل برقرار بود. نیروهای اصولگرا و اصلاحطلب تقریبا شبیه و نزدیك به هم مشاركت كردند. مگر توسعه سیاسی چیست؟ در مطبوعات انتقادات خیلی شدیدی میشد. اگر روزنامه «سلام» و بیان را ببینید، همت و نگرش آنها انتقادی بود. یك ستون الوسلام داشتند كه هر چه میخواستند مینوشتند. همین افراد منتقد را در مركز تحقیقات استراتژیك ریاستجمهوری كه قبلا نبود و تازه ابداع كرده بودم، آوردم. طیف منتقدان دولت همه از من حكم گرفتند. البته خودشان ملاحظاتی داشتند. در بقیه مسایل هم همینطور بود؛ یعنی دلمان میخواست كه انتقاد شود و حرف بزنند و جواب بدهیم.
ولی انتقادی كه وجود داشت در واقع این بود كه میگفتند آن رویكردی كه نسبت به شعارهای دوره اصلاحات در آن مقطع از جانب مردم و رایدهندگان بود به این دلیل بود كه دوره آقای هاشمی همگام با توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی لحاظ نشده. چه توسعه سیاسی شد كه آن موقع نبود؟ نمونهاش را بگویید.
البته نمونههایی را میتوان گفت.
همان برخی را بگویید.
مثلا یك فازش بحث مطبوعات است.
در مورد مطبوعات آیا در زمان من، روزنامهای بسته شد؟
نه.
در زمان آقای خاتمی بعضی از روزنامهها بسته شد.
خب بحث حاكمیت و دولت هم مطرح میشود؛ یعنی شاید دوره شما شكاف كمتری بین حاكمیت و دولت وجود داشته است یا اصلا نبوده. اما در دوره آقای خاتمی همه اذعانشان این بود كه بین حاكمیت و نهادهای بالای قدرت و دولت فاصله بیشتری بود.
آقای خاتمی با وجود برخی اظهارات از دل دولت قبل بیرون آمد. وزرای آقای خاتمی و معاونان آنان اكثرا همانهایی هستند كه در دولت قبل بودند. به علاوه تركیب سیاسی مسوولان دولت سازندگی كاملا نصف نصف بود، یعنی در مرحله دوم دولت من، تازه پنج نفر به خاطر اصرار مجلس حذف شدند، باز هم در روزنامه «سلام» آن زمان بررسی كرده و نمره دادند كه تركیب سیاسی به اصطلاح چپ و راست پنجاه پنجاه شد. اینها در روزنامه «سلام» هست و اشخاص هم شناخته شدهاند، میتوانید ببینید.
از روزنامه «سلام» ناراحت هستید؟ هیچ وقت از سبك كاری كه آن روزنامه میكرد، دلخور بودید؟
مسوول روزنامه «سلام» را خودم برای مركز تحقیقات استراتژیك منصوب كرده بودم. اگر مخالف بودم كه نمیگذاشتم ایشان بمانند. افراد شاخص دولت آقای خاتمی شخصیتهای سیاسی دولت من بودند. در دولت سازندگی آقای خاتمی وقتی فشارهایی را كه رویش میآوردند، تحمل نكرد و رفت. من به ایشان گفتم شما هر یك از مشاغلی را كه میخواهید بگویید من به شما میدهم كه ایشان كتابخانه ملی را خواست و من كتابخانه ملی را در اختیارش گذاشتم.
این سوالی كه مطرح شد بیشتر به آن جمله معروف شما كه گفتید دولت من دولت كار است و من خودم به اندازه كافی سیاسی هستم، برمیگردد. شاید این بیشتر در ذهنها مانده كه دولت شما یا رویكرد شما رویكرد سیاسی نبوده و بیشتر در بعد اقتصادی وارد شدید.
بله. دولت كار بود ولی مسوولان سیاسی دوره سیاست چه كسانی بودند؟ این حرفی بود كه در مجلس مطرح شد. حرف صحیحی نبود كه گفتند دولت شما خیلی سیاسی نیست. منظورشان از سیاسی خودشان بودند. میگفتند كه شما چرا از ما كم میآورید. من گفتم خودم به اندازه كافی سیاسی هستم و شما از دولت من كار بخواهید. مگر چهرههای سیاسی دولت آقای خاتمی در دولت من نبودند؟ افرادی مثل آقایان خاتمی، عبدالله نوری، مهاجرانی و دكتر معین. البته من از سه جناح چپ و راست و معتدل استفاده میكردم و بسیاری از آنها در دولت آقای موسوی هم بودند.
جناب آقای هاشمی، دوباره به مساله توسعه برگردم. شما هیچ وقت «آه» كشیدهاید درباره راهی كه شروع كردید. به هر حال بخشی از كارها ناتمام ماند و بعد هم در این دوره شش، هفت سال اخیر... .
چند مورد از كارهای من ناتمام ماند كه هنوز هم هیچ كاری نشده و من هنوز برای عدم انجام آنها حسرت میخورم. یكی در جنبه اجتماعی و رفاهی اقشار پایین بود. وقتی كارهای سازندگی میكردیم، اشتغال رونق گرفت. اما فكر كردیم كه باید سیستم تامین اجتماعی كاملی برای مردم درست كنیم و همه امكانات كشور آماده شده بود. به علاوه برنامه 24 ساله ربع قرن تمدن بزرگ اسلامی را طراحی كرده بودیم و بنا بود با وسعت كارها پیش برود. فكر كردیم باید تامین اجتماعی باشد و مردم در حدمعقول تامین زندگی خودشان را داشته باشند. از جمله غذا، دارو، كار، درمان و تحصیل فرزندانشان، اشتغال یا اشتغال موثر یا بیمه اجتماعی، بیمه كار كه حقوق بیكاری بگیرند. برای این منظور طرحی نوشتیم. به صورت لایحه 60صفحهای كه هنوز هم موجود است. منابعش را تامین كردیم و به مجلس فرستادیم. آن موقع منبع درآمد خوبی كه ما پیدا كرده بودیم، مخابرات بود. آقای غرضی خیلی به سرعت توسعه مخابرات را پیش میبرد. سیستم موبایلها و خطوط تلفن درآمدزایی داشت و بخش عمده این درآمد را به تامین اجتماعی اختصاص دادیم كه تحمیل هم نشود و مخابرات كمتر سود ببرد. من به مجلس دادم كه تصویب كند كه دوره من تمام شد.
آقای خاتمی كه آمد، خواستند آن را متناسب با روز اصلاح كنند. آن را از مجلس پس گرفتند. اصلاحاتی هم در آن صورت دادند، ولی منابع آنها، مورد موافقت رهبری قرار نگرفت و گفتند كه به مردم فشار میآید. آقای دكتر عارف در جریان است، میتوانید بپرسید. به خاطر منابع این لایحه ماند و هنوز كه هنوز است با وجود شعارهایی هم كه داده میشود، انجام نشد. الان تامین اجتماعی جامعی برای مردم نداریم. من كشورهای اسكاندیناوی را به عنوان مثال قرار داده بودم. در آنجا حتی كسانی هم كه پناهنده میشوند مسایل ضروری زندگی آنها مشكلی ندارد. مسكن دارند و حقوقی هم میگیرند و موارد لازم زندگی را دارند. ما چنین نمونهای البته با ساختار خودمان را میخواستیم. اگر آن بیمه اجتماعی كامل برقرار شود، مردم از زمان تولد تا آخر عمر حد معقولی از امكانات برای معاش دارند.
كار دومی كه به زمین ماند و شروع هم كردیم و متاسفانه اجرا نشد، یكی این بود كه از منطقه البرز به شمال را میخواستیم راههای زمینی درست كنیم. الان میبینید تراكم تردد چقدر كشنده است. جاده هراز كه امنیت ندارد. این یكی هم اینگونه است. كار را شروع كردیم و كنترات دادیم و بودجهاش را تعیین كردیم. همه این كارها را كردیم اما تا به حال مانده است. البته جاده به طرف رشت را شروع كردیم كه آنجا نسبتا تمام شده.
در شمال دو تا كار بزرگ باید انجام میشد كه ما هر دو را شروع كردیم. یكی اینكه بنا گذاشتیم همه آبهایی را كه از منطقه البرز به طرف خزر میرود با سد مهار كنیم و كانالی سراسری از آستارا تا گنبد در ارتفاع 50 متری دریا، (تقریبا اول چالوس كه میخواهید وارد شوید این رقوم 50 متری است) احداث شود كه همه آب این منطقه در این كانال باشد و در مسیر هر منطقه هر مقدار آب نیاز دارد را از آنجا بردارند و هر چه هم زیادی است، در آنجا بماند. آب هم زیاد بود و حدود هشت، 9 میلیارد مترمكعب آب در این كانال میرفت. سه میلیارد متر آب اضافه میآمد و دشت گنبد به آن عظمت كه هنوز هم همینطور مانده و كویر شده، آباد میشد و دو میلیارد اضافه میآمد و میخواستیم به این طرف یعنی به طرف منطقه كویر منتقل كنیم. كانالش را هم شروع كردیم از چالوس به طرف شرق. شما نزدیكیهای چالوس كه میرسید از پلی عبور میكنید كه كانالی حدود 35 كیلومتر را ساختیم. بعد از من هم پیگیری نشد. اگر ما آن كانال را میساختیم دو طرف آن هم اتوبان میشد. كانالهای درجه یك باید دو طرفش اینگونه باشد و یكی از بهترین جاذبههای توریستی كشور ما میشد كه اگر كسی از آستارا وارد میشد و از گلستان بیرون میرفت، چنین اتوبانی كه مشرف بر دریا هم بود و بالای آن جنگل بود و قرار بود در هر منطقه سدی بنا و در آن تاسیسات جاذبهدار توریستی نیز ساخته شود كه طرح آن هم آماده شده بود. برای همیشه این سه استان از سیل و خشكسالی یا باتلاق شدن اراضی خود نجات پیدا میكردند. آب زیادی هم اضافه میآمد كه متاسفانه اینطور نشد.
سوم یك بزرگراهی را هم در ساحل دریا طراحی كردیم كه با مصالح كف دریا ساخته میشد، نمونه این كار در شمال اروپا وجود دارد كه مورد بازدید كارشناسان ما قرار گرفته بود. اتوبانهایشان را كنار دریاها با مصالح كف دریا ساخته بودند كه از آنجا به بعد دوباره ساحل شكل میگیرد و آن ساحل هم در اختیار عموم مردم میماند، چون بعد از بزرگراه دیگر كسی ادعای ملكیت نخواهد داشت. ما چنین بزرگراهی را طراحی و از رامسر هم شروع كرده بودیم. اولین قرارداد را هم بستیم. هر متر شن و ماسه كه از دریا بیرون میآمد یك دلار هزینه داشت چون در خارج از دریا این مقدار شن و ماسه وجود نداشت. 11 كیلومتر را كنترات دادیم. از ولگا دستگاهها را آوردیم. بعد از من این هم فراموش شد.
كار چهارم مساله زاگرس بود. زاگرس ثروت عظیمی برای ایران و از كردستان تا شیراز است. لابد اینها را میدانید. سه طبقه طلا و ثروت است. لایه زیرین آن نفت یا طلای سیاه، پس از آن طلای آبی یا همان رودخانهها جاری است كه از دو طرف آن سرازیر است و بالای آن هم جنگلها به مصداق طلای سبز مشاهده میشود.
متاسفانه طرح زاگرس هم به عنوان یك تمدن عظیمی كه طرح آن را از خوزستانیهایی مثل آقایان رضایی، فروزش، زنگنه، فروزنده و شمخانی و امثال اینها گرفته بودیم و اینها طرحش را ریخته بودند، هم ماند. یكی از كارهایی كه مطالعه آن در 9 جلد تنظیم شده بود، اتصال دریای خزر به دریای جنوب بود. با حل چند گره باقیمانده این كار هم انجامپذیر بود كه دولت من تمام شد و هیچكس پیگیری نكرد. طرحهایی از این قبیل زیاد بود كه متاسفانه پیگیری نشد.
بین سخنهایتان دقیقا اشاره كردید به اینكه امیركبیر برای اینكه باید در مرحله اول ساختار را تغییر میداد راه خیلی سختی برای اصلاحات داشت، منتها چون جنابعالی از درون ساختار بودید، راهتان خیلی هموارتر نسبت به امیركبیر بود. جایی هم به نمونه ژاپن اشاره كردید كه تقریبا با ما شروع كرد. منتها الان فاصله ما با ژاپن خیلی زیاد است. چه علل و عواملی باعث شد در حالی كه ایران به سازندگی نیاز دارد و در دوره شما هم در كنار آن سختیهایی كه سازندگی ایجاد كرد، دستاوردهای چشمگیری هم داشت به ناگاه ساختار طوری تغییر جهت بدهد كه مثلا آقای خاتمی شعارش توسعه سیاسی شود یا آقای احمدینژاد اصلا با نفی دوره شما وارد میدان انتخابات شود...
در دوره آقای خاتمی شعار كمی تغییر كرد اما وزرا و معاونان و مدیران همانها بودند و كارها كموبیش همانگونه بود. البته آن اندازه تكیهای كه من روی سازندگی داشتم، آنها نداشتند. خود آقای خاتمی صریحا گفتند سرعت سازندگی را كم میكنیم كه به موارد دیگر برسیم، اما قابل تحمل بود. اما دوره اخیر نه، این دوره من دیگر بنا نداشتم كه در ریاستجمهوری نامزد شوم. برای آینده كشور نگران بودم. با اطلاعات عمیقی كه داشتم افق آینده را میدیدم كه امروز همه میبینند و در صحبتهای آن زمان هم گفتهام.
با توجه به مطالعاتی كه در دوره امیركبیر داشتید و تجاربی كه دارید، فكر میكنید راه اصلاحات در ایران از بالاست یا از پایین؟ یعنی اگر قرار است اصلاحاتی در ایران صورت بگیرد، كدام مسیر است.
بالا و پایین اینجا مطرح نیست. بخش خصوصی باید فعال باشد. اصلاحات اقتصادی و توسعه و اینها متعلق به بخش خصوصی است. دولت باید سیاستگذاری و برنامهریزی و حمایت كند. ما این سیاستها را در مجمع تهیه كردهایم و رهبری هم تصویب و ابلاغ كردند. سیاستها و برنامههایش هم هست. مجلس هم برنامه مینویسد. برنامه چهارم انصافا یك برنامه مترقی بود.
بله، منتها اجرا نشد.
فكر میكنم مشكلات این دوره بسیارگران برای كشور تمام شده است. شما بیشتر از من در جامعه هستید. ببینید خانوادهها چه مشكلاتی پیدا كردند. اگر فرهنگ و اخلاق و اینها را در نظر بگیریم، راستگویی، امانتداری، وفای به عهد چه مقدار هست؟ نفت چه مقدار سر سفره مردم آمده است؟ الان قانونگرایی كجا رفته و به چه وضعی افتاده است؟ روابط ما با خارج به كجا رسیده كه عربستان آنگونه، طرحی را در سازمان ملل علیه ما مطرح میكند و فقط 11 نفر از ما دفاع میكنند و عدهای هم رای ممتنع دادند و اكثرا هم به آن رای دادند. در شورای حقوق بشر سازمان نمیتوانیم عضو شویم. اگر سیاست خارجی مناسبی داشتیم، روابطمان با كشورهای دیگر و سازمانهای بینالمللی نیرومند بود. همانگونه كه بعد از پایان جنگ روابط ما با دنیا قوی بود. آخرش هم به این اختلاسها و اینها رسید كه اصلا كمر اخلاق و اعتبار جامعه را میشكند.
فرضیهای وجود دارد كه میگوید اصلاحگراها در ایران اولا خیلی محدود هستند و عمدتا ناكام میمانند و در تحلیل ناكامیشان یك فرضیه وجود دارد مبنیبراینكه اینها یا پایگاه اجتماعی ندارند یا اگر دارند این پایگاه انسجام لازم را ندارد كه تبدیل به یك نیروی اجتماعی تاثیرگذار شود. میخواستم ببینم جنابعالی اولا این فرض را قبول دارید. ثانیا مثلا یكی از نكاتی كه راجع به دوره شما نقد میشود، این است كه شما حزب كارگزاران را تشكیل دادید كه اقدام خیلی خوبی به لحاظ حزب بود ولی هیچ تلاشی نشد كه این حزب پایگاه اجتماعی داشته باشد. ولی اینكه بدنهاش را بخواهد بین مردم گسترش بدهد و مثل كشورهای دیگر حامی و سمپات و عضو جمع كند كه در واقع بشود آن بدنه اجتماعی را به صورت جهتمند و هدفدار و در مسیر مثبت از این استفاده كرد این اتفاق نیفتاد. نظر شما راجع به این نقد چیست؟
اولا حزب كارگزاران را من تاسیس نكردم.
به هر حال سایه جنابعالی روی آن بود.
اسم من در آن است. فرزندان من در آن عضو شدند.
در افكار عمومی با اسم شما شكل گرفت.
حالا دیگر ادعاهایی میشود كه درست نیست و ببینید اصلا كارگزاران اینگونه تشكیل شد. من عضو جامعه روحانیت مبارز بودم. معمولا آنها در انتخابات حرف اول را میزدند البته برای تهران، وقتی كه نمایندههای تهران را میخواستیم نامزد كنیم، جلسهای در دفتر من تشكیل شد و 30نفر را تعیین كردیم. دكتر حبیبی از طرف جمعی از مدیران پیام آوردند. درخواست كردند كه نصف نصف باشد، نپذیرفتند و پنج نفر از نیروهای رادیكال كه معتدل هم هستند مثلا آقایان محجوب، كمالی، دعایی و مجید انصاری - كه اینها از رادیكالهای تند نیستند- را قبول كردند. من دیگر وقت نمیكردم كه در جلسات شركت كنم. گاهی به دفتر من میآمدند. آن 9 گروهی كه همسو با جامعه روحانیت بودند، گفتند كه ما رای داریم و چرا بیاییم اینها را در فهرست قرار دهیم. خودشان نامزد شوند. پس رد كردند و گفتند كه قبول نمیكنیم. آقای ناطق نوری پیش من آمدند و گفتند نمیپذیرند، من گفتم كه بروید و از مقام رهبری بپرسید.
رفتند و از آقا پرسیدند و ایشان هم با نظر آنها موافقت كردند. من با رهبری تلفنی صحبت كردم و گفتم كه اگر این پنج نفر را نپذیرند، یك عده از اعضای داخل دولت مصمم هستند كه خودشان فهرست بدهند و من نمیخواهم این اختلاف به وجود بیاید. روحانیت ضرر میكند و تضعیف میشود، اجازه دهید متحد باشیم. حالا دیگران میآیند رقابت میكنند، چرا ما این كار را كنیم. ایشان گفتند مگر 270 نفر به مجلس نمیروند؟ گفتم چرا، گفتند كه حالا هر كسی میخواهد بیاید. كارگزاران اینگونه شكل گرفت. اولین بیانیهای كه دادند، بیانیهشان خیلی جا افتاد. رهبری دستور دادند كه وزرا حق ندارند در انتخابات نامزد و فهرست بدهند. وزرا پیش من آمدند و گفتند كه اگر رهبری ناراضی هستند، ما فهرست نمیدهیم. آقا گفتند معاونان بمانند، وزرا نباشند. چون وزرا از مجلس رای میگیرند نباید خودشان بیایند كه مجلس بسازند. حتی گفتند شهردار تهران هم باشد و خودشان تماس گرفتند و گفتند كه آن هم باشد. خودشان آمدند و در انتخابات هم موثر بودند و تقریبا نزدیك نصف مجلس را هم گرفتند.
در مورد بدنه اجتماعی چه شد؟ آن قسمت مربوط به بدنه اجتماعی كه تحلیل میشود معمولا اصلاحگرها بدنه اجتماعی را منسجمتر نمیكنند كه در مواقع ضروری پشتیبان داشته باشند. در این مورد چه میفرمایید.
البته اینجا نظام ما بهگونهای است كه اگر این بدنه بخواهد كار بكند، میتواند خیلی هم قوی باشد و پشتوانه داشته باشد. این را دیگر باید از مدیران حزب بپرسید.
جناب آقای هاشمی، اگر كارنامه خودتان را مرور كنید و فرصتی باشد به گذشته برگردید به كدام یك از اقداماتتان اهتمام بیشتری میكنید و كدام یك از اقداماتی را كه انجام دادید، اگر در شرایط مشابه قرار بگیرید آنها را انجام نمیدهید.
همان موقع هم مجموعهای فكر میكردم. در مورد توسعه كه البته حالا مثل اول نیست و توسعه پیش رفته است، آن زمان خیلی عقب بودیم. هم توسعه لازم است و هم واگذاری امور به بخش خصوصی واقعی. دولت باید تصدی خودش را كم كند و كوچك شود. ارتباطات خارجی را جدی میدانم و باید حزب داشته باشیم. الان پایه ما در مسایل علمی خیلی خوب است و دانشجو و استاد زیاد داریم. از این مراحل گذشتهایم ولی كار هنوز خیلی مانده است.
اگر مایل باشید یك پرسش بامحوریت بحث روز با توجه به تحریمهایی كه ما در آن قرار گرفتیم، مطرح شود. كشور در شرایط خطیری است. نظر جنابعالی هم مورد توجه بخش زیادی از مردم و طیفهایی از مسوولان هست، برای مهار این فشاری كه به كشور وارد میشود چه توصیهای برای مردم و مسوولان میتوانید داشته باشید؟
در این مورد در دو، سه ماه پیش كه با رهبری معظم صحبت كردم، همنظر بودیم. با توجه به تشدید تهدیدها بهترین مصونیت كشور وحدت ملی و همدلی جامعه است و همدلی با نظام و نظام با مردم؛ اگر این وحدت به وجود بیاید آسیبها خیلی كم میشود. الان اگر این فشار را میآورند، فكر میكنند جامعه ما دچار تفرقه است و خیلی كارها میتوانند بكنند. در مورد وحدت الان مسیرش از انتخاباتها شروع میشود. باید انتخاباتهای كاملا قانونی و آزاد انجام شود و مردم احساس كنند كه رایشان در جامعه موثر است. اگر دو، سه تا انتخابات خوب برگزار شود فكر میكنم مهم است.
برخی طیفها در این انتخابات نیامدند.
شما نظر مرا پرسیدید. فكر میكنم همه ما باید هماهنگ كنیم و انتخاباتی كاملا شایسته برگزار شود و مجلس و سپس دولتی همانگونه كه مردم بخواهند تشكیل شود. دو، سه تا انتخابات، انتخابات مجلس، شوراها، ریاستجمهوری پشت سر هم اینگونه شود، درون جامعه خیلی به هم نزدیك میشود.
در حوزه دیپلماسی در شرایط فعلی كار خاصی میشود انجام داد؟
ما باید روابطمان با خارج و كشورهای همسایه را كه در گذشته خوب شده و خیلی یخها شكسته بود، بهبود ببخشیم. آقای خاتمی گفتوگوی تمدنها را طراحی كرده بود كه در سازمان ملل هم تصویب شده بود. اگر چنین رفتارهایی شود، خیلی زود ایران را میپذیرند. شعارهای تنشزا و بیمورد، جواب نمیدهد. روابط با همسایگان بسیار مهم است. یادتان باشد بعد از جنگ چگونه با سرعت روابط برادرانه با همسایگان و آسیای میانه و قفقاز و آفریقا برقرار شد.
در حوزه اقتصاد رهنمود خاص شما چیست؟
همان مصوبات سند چشمانداز و سیاستهای كلان را كه ما در مجمع تصویب كردیم و از طرف آقا هم تایید و ابلاغ شد. اگر همانها اجرا شود ما بخش خصوصی بسیار نیرومندی در كشور خواهیم داشت، نه شبهدولتی و امثال اینها، اگر بخش خصوصی واقعی درست شود، اقتصاد را تقویت میكند. همین امروز یك استاد و دانشمند ژاپنی میهمان من بود، نیروگاههای هستهای كه ساخته میشود، همه را بخش خصوصی میسازند. الان آنها اینگونه هستند و ما هم میتوانیم این كار را بكنیم. همه نیروگاههایمان دولتی است، حالا غیر از هستهای و اینها. حتی وسایل نظامی آنها را بخش خصوصی میسازد و آنها سفارش میدهند. فكر میكنم اگر همین سیاستها اجرا شود و اصل 44 با تفسیری كه مجمع تشخیص مصلحت نظام كرد و ذیل اصل 44 آورد، جواب میدهد.
در این توصیههایتان به وحدت داخلی نقش محوری دادید، برای ایجاد وحدت داخلی به صورت مصداقی توصیه خاصی دارید؟
اراده رهبری شرط اساسی این محور است. در مذاكراتم هم فهمیدم ایشان علاقهمند هستند.
برای گذر از این شرایطی كه الان داریم، همچنان خوشبین هستید؟ فكر میكنید میتوانیم از آن بگذریم. به هر حال الان شرایط خیلی سخت شده است.
من در هر حالتی به فضل و عنایت خداوند امیدوارم و آرزو میكنم بتوانیم.
خیلی ممنون از لطف حضرتعالی كه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
موفق باشید.
منبع: جرس
امروز: درباره مدرک دکترای فرهاد دانشجو نامزد شورای عالی انقلاب فرهنگی برای پست ریاست دانشگاه آزاد اسلامی سه اشکال مطرح است: اول؛ زمان گرفتن مدرک در رزومه فارسی و انگیسی وی متفاوت و هر دو خلاف واقع است. دوم؛ دانشگاهی که مدعی گرفتن مدرک دکتری از آن است، خلاف واقع است. سوم؛ صادر کننده مدرک دکتری وی مطابق موازین اعلام شده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران فاقد اعتبار است
به گزارش جرس فرهاد دانشجو نامزد شورای عالی انقلاب فرهنگی برای پست ریاست دانشگاه آزاد اسلامی، عضو هیات علمی دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست دانشگاه تربیت مدرس تهران است. وی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ رئیس دانشگاه تربیت مدرس بوده است. اما؛ مراجعه به شرح حال علمی او به زبانهای فارسی و انگیسی و دانشگاههایی که او مدعی است از آنها مدرک خود را گرفته است، ابهاماتی به همراه دارد.
در این گزارش مستند ادعای فرهاد دانشجو درباره مدرک دکترای وی مورد تحقیق قرار گرفته است.
درباره مدرک دکترای فرهاد دانشجو سه اشکال مطرح است:
اول. زمان گرفتن مدرک در رزومه فارسی و انگیسی وی متفاوت و هر دو خلاف واقع است
دوم. دانشگاهی که مدعی گرفتن مدرک دکتری از آن است، خلاف واقع است.
سوم. صادر کننده مدرک دکتری وی مطابق موازین اعلام شده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران فاقد اعتبار است.
درادامه جزئیات این سه تخلف با ذکر مستندات آن تحلیل و ارزیابی می شود.
***
اول) تفاوت مشخصات مدرک دکتری فرهاد دانشجو در رزومه های فارسی و انگیسی
آخرین مدرک تحصیلی پروفسور فرهاد دانشجو در تارنمای دانشگاه تربیت مدرس از زبان خودش:
PhD: Simulation of Earthquakes, Westminster University, U.K, 1991
Their Application to Cable stayed Bridges
البته منظور ایشان باید چنین باشد (به ترتیب عنوان رساله دکترا، دانشگاه، کشور، تاریخ اخذ مدرک):
PhD: Simulation of Earthquakes and Their Application to Cable stayed Bridges, Westminster University, U.K, 1991
در مراجعه به دانشگاه وست مینستر لندن مشخص می شود که این دانشگاه اصولا فاقد رشته مهندسی عمران است، و تنها رشته مهندسی آن الکترونیک و علوم کامپیوتر است، ثانیاً این «دانشگاه» در سال ۱۹۹۲ تاسیس شده است. بنابراین درج دانشگاه «وست مینستر» به عنوان دانشگاهی که وی از آن مدرک دکترا گرفته است نادرست است.
اطلاعاتی در مورد تاریخچه دانشگاه وست مینستر را می توان در اینجا (یک و دو) به دست آورد.
اما در نسخه فارسی شرح حال علمی پروفسور فرهاد دانشجو اطلاعات متفاوتی به چشم می خورد که عینا نقل می شود:
دكترا : Civil Engineering Department, سازه و زلزله Structural and Earthquake Engineering, Central London Polytechnic-Westminister University, U.K, ١٣٦٩ ، Jan 1990
شرح حال علمی فارسی ایشان با رزومه انگیسی حداقل در سه موضع تفاوت دارد:
1) در نسخه فارسی علاوه بر نام دانشگاه وست مینستر عنوان «پلی تکنیک مرکزی لندن» Polytechnic of Central London (PCL) هم بچشم می خورد.
2) در نسخه فارسی تاریخ فارغ التحصیلی سال ۱۳۶۹ مصادف با ژانویه ۱۹۹۰ درج شده است. در نسخه انگیسی این تاریخ ۱۹۹۱ است. البته ژانویه ۱۹۹۰ همزمان با دی و بهمن ۱۳۶۸ است نه سال ۱۳۶۹ .
3) در نسخه فارسی بر خلاف نسخه انگیسی عنوان رساله دکترا درج نشده است.
دوم ) صادر کننده مدرک، شورای مدارک تحصیلی ملی انگلستان نه دانشگاه وست مینستر
در جستجو از پلی تکنیک مرکزی لندن معلوم می شود که این پلی تکنیک در سال 1970 به تفصیلی که در ذیل آمده تاسیس شده است:
موسسه سلطنتی پلی تکنیک لندن The Royal Polytechnic Institution که در سال 1934 تاسیس شده بود، در سال 1970 با ادغام کالج حقوق، زبان و بازرگانی هولبورن Holborn College of Law, Languages and Commerce تبدیل به« پلی تکنیک مرکزی لندن» می شود.
با این حال، این مرکز هنوز به عنوان یک دانشگاه در نظام آموزشی انگلستان به رسمیت شناخته نمیشد. این همان جایی است که مطابق شرح حال علمی آقای فرهاد دانشجو، ایشان تحصیلات دوره ی دکترای خود را در آنجا پیش برده است. اما مشکل این است که این قبیل مراکز در نظام آموزشی انگستان، در واقع مراکز تربیت فنی و حرفه ای اند و صلاحیت اعطای مدارک تحصیلات عالیه، نظیر دکترا را به دانش آموختگان خود ندارند.
درسال ۱۹۹۰، یعنی یک سال پس از تاریخی که آقای فرهاد دانشجو مدعی اخذ مدرک دکترا از این مرکز آموزش فنی وحرفه ای شده است، کالج آموزش عالی هَرو Harrow College of Higher Education هم در آن ادغام می شود. به دنبال این ادغام، باز هم این مؤسسه به عنوان یک دانشگاه به رسمیت شناخته نمیشود، و مسوولیت اعطای مدارک تحصیلی این پلی تکنیک که تا آن زمان بر عهده دانشگاه لندن قرار داشت، به شورای مدارک تحصیلی ملی انگلستان the UK council for national academic awards(CNAA) واگذار می شود . این شورا مسوولیت اعطای مدارک همه آموزشگاههای عالی و پلی تکنیک ها (که مانند محل تحصیل آقای فرهاد دانشجو دانشگاه محسوب نمیشدند) و دیگر موسسات آموزش عالی مشابه که فاقد درجه دانشگاهی و اعطای مدرک بودند را بر عهده داشت، چرا که این مراکز و مؤسسات هیچیک صلاحیت اعطای مدارک علمی را نداشتند و ندارند.
در سال 1992، پلی تکنیک مرکزی لندن (پی سی ال) با استفاده از قانونی که دولت مارگارت تاچر به منظور افزایش شمار دانشگاهها در انگلستان به تصویب رساند و بر طبق آن به پلی تکنیک هایی که شرایط خاصی را احراز می کردند، اجازه ارتقاء به طراز دانشگاه اعطا می شد، به موقعیت دانشگاهی ارتقا یافت و بنام دانشگاه وست مینستر نامیده شد.
شورای مدارک تحصیلی ملی انگلستان که در سال ۱۹۶۵ تاسیس شده بود در سال ۱۹۹۲ منحل شد و وظایف آن در اعطای مدارک دانشگاهی آن دسته از موسسات آموزش عالی که در مرتبه مادون دانشگاه قرار داشتند به دانشگاه آزاد انگلستان Open University (OU) واگذار شد.
لازم به توضیح است که در انگلستان مسوولیت اعطای مدارک معتبر دانشگاهی مؤسسات اموزش عالی بر عهده سنا Senate یا دبیرخانه مرکزی خود هر دانشگاه است. به این ترتیب از سال ۱۹۹۲ که پلی تکنیک مرکزی لندن به دانشگاه وست مینستر تبدیل شد، مسوولیت اعطای مدارک تحصیلی به دانشجویان خود را رأسا عهده دار گردید.
بنابراین تا اینجا مشخص شد که پروفسور فرهاد دانشجو به ادعای خودش در سال ۱۹۹۱ یا ژانویه ۱۹۹۰ از پلی تکنیک لندن که در ان زمان یقینا دانشگاه نبوده است و یک موسسه آموزشی غیر دانشگاهی و از نظر مرتبه علمی در درجه ای پائین تر از دانشگاه قرار داشته فارغ التحصیل شده است. بنا بر قوانین جاری انگلستان پلی تکنیک مرکزی لندن نمی توانسته مدرک دکترا به ایشان بدهد و چنین مدرکی توسط شورای مدارک تحصیلی ملی انگلستان (سی ان ای ای) صادر شده است نه پلی تکنیک مرکزی لندن و نه دانشگاه وست مینستر.
سوم) مشخصات رساله دکتری فرهاد دانشجو
با ادامه جستجو، اطلاعات زیر از رساله دکترای پروفسور فرهاد دانشجو بدست می آید. اطلاعات رساله دکترا در اختیار کلیه اعضای هیات علمی دانشگاههای اروپا و آمریکا قرار دارد و محرمانه نیست:
SIMULATION OF EARTHQUAKES AND THEIR APPLICATION TO CABLE-STAYED BRIDGES (BRIDGES)
DANESHJOO, FARHAD. Council for National Academic Awards (United Kingdom), 1989. 1989. DX90841.
این رساله دکتری در ۳۲۸ صفحه در سال ۱۹۸۹ از سوی شورای مدارک تحصیلی ملی بریتانیای کبیر (سی ان آی آی) مورد پذیرش قرار گرفته و در همان سال توسط همان موسسه منتشر شده است. (مشخصات کامل رساله دکتری و خلاصه آن به زبان انگیسی در انتهای همین گزارش درج شده است.)
بنابراین پروفسور فرهاد دانشجو در رزومه خود درباره مدرک دکترایش دو مطلب نادرست را عنوان کرده است:
مطلب نادرست اول:
تاریخ دفاع او سال ۱۹۸۹ است نه سال ۱۹۹۰ و نه سال ۱۹۹۱. علت اینکه آقای دانشجو تاریخ دفاع خود را دیرتر درج کرده است با مطالعه تحولات پلی تکنیک مرکزی لندن، که در بالا توضیح داده شد، مشخص می شود. در زمان دفاع، پروفسور دانشجو از موسسه ای فارغ التحصیل شده بود که فاقد موقعیت دانشگاهی بود و مدرک دکترای آن از اعتبار مدرک دکترایی که به وسیله دانشگاههای رسمی انگلستان صادر می شد، برخوردار نبود.
مطلب نادرست دوم:
پروفسور دانشجو مدرک خود را از دانشگاه وست مینستر اخذ نکرده است. این دانشگاه سه سال بعد از اتمام تحصیلات پروفسور دانشجو تاسیس شده است. ایشان اگرچه در پلی تکنیک مرکزی لندن تحصیل کرده، اما چون این پلی تکنیک اعتبار دانشگاهی نداشته است مدرک ایشان توسط شورای مدارک تحصیلی ملی (سی ان ای ای) صادر شده است. این مدرک بر خلاف آنچه آقای دانشجو در رزومه خود نوشته است به وسیله پلی تکنیک مرکزی لندن صادر نشده است. دلیل این نکته روشن است. به توضیحی که آمد، اساساً پلی تکنیک ها و دیگر مراکزآموزش عالی که مادون دانشگاه محسوب می شدند اجازه صدور مدارک دانشگاهی را نداشتند و این مسوولیت را از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۲ شورای مدارک تحصیلی ملی انگلستان (سی ان آی آی) و پس از آن دانشگاه آزاد انگلستان (اُ یو) بر عهده داشته اند.
اما سوال اینجاست که چرا آقای دانشجو باید این اطلاعات و تاریخها را خلاف واقع اعلام کند؟
علت درج اطلاع خلاف واقع در رزومه آقای فرهاد دانشجو با مراجعه به جدول چگونگی ارزیابی مدارک دانشگاههای انگستان از سوی وزارت آموزش عالی ایران مشخص می شود. نام دانشگاه وست مینستر در ردیف سوم گروه (ب) دانشگاههای انگلستان به چشم می خورد. گروه (ب) گروه دانشگاههای غیرممتاز انگلستان است که وزارت علوم اعلام کرده است مدارکشان ارزشیابی می شوند، اما توصیه نمی شوند. مراجعه به فهرست دانشگاههای معتبر انگستان از نظر وزارت علوم ایران نشان می دهد اساساً مدارک پلی تکنیک های انگلستان را معتبر به شمار نمی آورد.
همچنین مطابق ماده ۱۱ نحوه ارزشیابی مدارک تحصیلی (وزارت علوم ایران)، مدارکی که توسط دانشگاه آزاد انگلستان(Open University) (یا همان شورای سابق مدارک تحصیلی ملی انگلستان) صادر شده باشد، تنها در مقطع لیسانس و فقط در رشته های غیرمهندسی به شرط داشتن دیپلم و ارائه گواهی شرکت در جلسات حضوری سالیانه به عنوان مدرک مکاتبه ای همچون دانشگاه پیام نور ارزیابی و مورد قبول قرار می گیرد.
به این ترتیب اگر پروفسور فرهاد دانشجو، نهاد صادر کننده مدرک دکتری خود و زمان اخذ آن را در شرح حال علمی خویش مطابق واقع می نوشت، بی اعتبار بودن مدرکش آشکار می شد.
او حداقل دو مطلب نادرست در رزومه خود درج کرده است تا به چرخه آموزش عالی ایران راه یابد. لذا، پذیرش وی به عنوان عضو هیات علمی، ارتقای وی از مربی به استادیاری و بالاتر، ریاست وی بر دانشگاه تربیت مدرس و ریاست بر دانشگاه آزاد از سوی دارنده چنین مدرک بی اعتباری آشکارا خلاف قانون است.
برادران دانشجو و ابهام در مدرک دکتری
پروفسور کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری هم همانند برادرش پروفسور فرهاد دانشجو فاقد مدرک معتبر است و سرگذشت تردید جدی در مدرک دکتری او را در زمان تصدی وزارت علوم در مجلس شورای اسلامی خواندنی است:
پروفسور فرهاد دانشجو در تاریخ هشتم شهریور ۱۳۸۸ یک روز پیش از شروع مراسم رای اعتماد برادرش در مجلس مدعی شد پروفسور کامران دانشجو در ایران دکتری گرفته است. پروفسور فرهاد دانشجو در گفتگو با خبرگزاری مهر ضمن اشاره به شبهات مطرح شده اخیر درباره مدرک دکتری پروفسور کامران دانشجو گفت: «همزمان با قضایای سلمان رشدی من هم در انگلستان دوره دکتری خود را میگذراندم و به همراه برادرم در انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت میکردم. پس از قضایای سلمان رشدی و فتوای امام (ره) ما در راستای فرمایشات ایشان به اقدامات دولت انگلیس اعتراض کردیم که به همین خاطر از دانشگاه و کشور انگلستان اخراج شدیم. از آنجا که تاریخ دفاع از پایان نامه دکتری من مشخص شده و اخراج بنده به فاصله چند روز تا تاریخ مذکور صورت گرفت با هماهنگی دانشگاه و موافقت اعضای هیئت علمی تیم ویژه ای از دانشگاه به یونان آمده و من در کشور یونان از پایان نامه خود دفاع کردم. برادرم بلافاصله بعد از ورود به ایران با هماهنگی وزارت علوم و اساتید هیئت علمی طی جلسه ای ویژه از پایان نامه خود دفاع کردو موفق به اخذ مدرک دکتری شد».
هیچ دلیلی بر صحت ادعای پروفسور فرهاد دانشجو در دست نیست. پروفسور کامران دانشجو معاون مرحوم عوضعلی کردان در وزارت کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ است.آقای خسرو دانشجو دیگر برادر پروفسور کامران دانشجو و پروفسور فرهاد دانشجو عضو شورای شهر تهران است. آنچه گذشت تحقیق مختصری درباره مدرک دکتری پروفسور فرهاد دانشجو بود.
پنجم) حکایت همچنان باقی است
اما در انتها و آنچه که جالب به نظر می رسد اینکه تحقیقات ابتدايی نیز نشان می دهد که مدارک کارشناسی ارشد و کارشناسی و نیز مقالات علمی پروفسور هم حال و روز بهتری از مدرک دکتری وی ندارند و حتی دانشگاه های مورد اشاره در روزمه تحصیلی پروفسوردانشجو فاقد رشته های تحصیلی ایشان هستند. تفاوت تاریخ اخذ مدرک در رزومه فارسی و انگیسی دیگر مقاطع تحصیلی نیز سرنخ خوبی برای جستجو است.
به نظر می رسد استعلام رسمی از دانشگاههای زیر رافع هر گونه ابهامی است:
Council for National Academic Awards (CNAA)
Open University (OU)
Westminster University
South Bank University
Queen Mary College
توضیحات پروفسور فرهاد دانشجو درباره ابهامات و پرسشهای فوق بسیار مفید خواهد بود.
* مشخصات کامل رساله دکتری و خلاصه آن به زبان انگیسی
جهت شفاف سازی بیشتر مشخصات رساله دکتری ایشان موجود در مخزن رساله های دکتری اروپا و آمریکا در دانشگاه میشیگان عینا درج می شود
SIMULATION OF EARTHQUAKES AND THEIR APPLICATION TO CABLE-STAYED BRIDGES (BRIDGES)
DANESHJOO, FARHAD. Council for National Academic Awards (United Kingdom), 1989. 1989. DX90841.
Available from UMI in association with The British Library.
In this thesis is presented methods of static and dynamic analysis of nonlinear skeletal structures, such as cable and cable stayed structures. The static theory is based on minimisation of the total potential work using the conjugate gradients minimisation technique and a nonlinear step length control to ensure convergence. The dynamic theory is based upon step by step integration in the time domain.
Several static and dynamic tests were carried out on a cable stayed bridge model in order to verify the above static and dynamic theories, and the numerical modelling of the bridge; and to study experimentally the behaviour of the bridge model. A considerable amount of effort has been spent in evaluating its dynamic properties such as natural frequencies and modal damping ratios.
Further an analytical procedure is developed for simulating artificial earthquake accelerograms using a class of linear time domain processes commonly referred to as AR models. A parametric study has been conducted to identify and estimate the main factors characterising AR models. The validity of the modelling procedure is investigated by comparing the statistical characteristics of the generated models with those of target earthquakes. The simulated earthquakes are applied to the analysis of two cable stayed bridges, and the predicted responses compared with those obtained for the target earthquakes.
The above procedure is extended to develop an autoregressive model for generating stochastically three dimensionally cross correlated earthquake time series. This has been achieved through an orthgonal transformation of uncorrelated histories generated by a AR model with the characteristics of the component of the ground motion along its principal axes.
Finally, publications and appendices referred to in any one chapter are listed at the end of that particular chapter, and not at the end of the thesis.
Indexing (details)
Cite
Subject
Civil engineering
Classification
0543: Civil engineering
Identifier / keyword
Applied sciences
Title
SIMULATION OF EARTHQUAKES AND THEIR APPLICATION TO CABLE-STAYED BRIDGES (BRIDGES)
Author
DANESHJOO, FARHAD
Pages
328 p.
Publication year
1989
Degree date
1989
Section
0935
Source
DAI-B 51/08, p. 3970, Feb 1991
School
Council for National Academic Awards (United Kingdom)
School location
England
Degree
Ph.D.
Source type
Dissertations & Theses
Language
English
Document type
Dissertation/Thesis
Subfile
Civil engineering
Publication / order number
DX90841
ProQuest document ID
303779840
امروز: به دلیل سرمای شدید در مناطق مختلف مازندران، گاز مردم شهرستان رامسر از ساعاتی پیش قطع شد.
به گزارش کلمه به نقل از خبرگزاری مهر، به علت سرمای شدید در مناطق مختلف مازندران، گاز مردم شهرستان رامسر از ساعاتی پیش قطع شده و در بسیاری از نقاط این استان افت فشار گاز به قدری بوده که مردم از داشتن گرمایش گازی محروم شده اند.
بنا بر اطلاعات بدست آمده قطع شدن گاز در مناطقی از رامسر از روز گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
این قطع شدن گاز بدون هیچ اطلاع رسانی قبلی از سوی مسئولان شرکت گاز استان و شهرستان رامسر صورت گرفته است.
روستاهای تنگ دره، حیدرمحله، شاه منصور محله رامسر نیز دچار قطعی گاز شده اند.
یکی از پرسنل اداره گاز رامسر این قطعی را تا ۴۸ ساعت آینده ادامه دار اعلام کرده و گفته است که پیش بینی می شود دامنه این قطعی مناطق گسترده ای از رامسر و بخشهایی از تنکابن و شهرهای غربی مازندران را دربربگیرد.
قطعی ممتد گاز در سالهای گذشته نیز دامنگیر مردم مناطق شمالی کشور شده بود.
گاز رشتی ها هم قطع شد
مدیر روابط عمومی شرکت گاز مازندران با تایید قطعی گاز در غرب مازندران اظهار امیدواری کرد: این قطعی ها فردا پایان یابد.
دلیل اصلی قطعی گاز در شهرهای غرب مازندران به واسطه شکستگی لوله های فشار گاز در استان گیلان و شهر رشت بوده است.
وی اظهار داشت: بر این اساس گاز اکثر شهرهای غرب مازندران نظیر رامسر، تنکابن، عباس آباد تا نوشهر و چالوس با افت فشار مواجه یا قطع شده است.
عرب با اشاره به اینکه مدیرعامل شرکت گاز مازندران برای رفع این موضوع دستور قطع جایگاه های سی ان جی برخی شهرهای غرب استان را صادر کرده است، تصریح کرد: پیش بینی می شود مشکل قطعی گاز شهروندان غرب مازندران تا صبح فردا رفع شود.
وی بیان داشت: افت فشار گاز و گاهی قطعی مقطعی در شهرهای کتالم و سادات شهر، چالوس، رامسر و بخش هایی از شهر رشت در استان گیلان مشاهده شده است.
عرب گفت: مدیرعامل شرکت گاز مازندران برای اطلاع رسانی بیشتر، امشب در شبکه طبرستان حضور خواهد یافت.
مدیر عامل شرکت گاز گیلان گفت: گاز تمام شهرستانهای گیلان به جز آستارا و تالش امشب قطع میشود.
سید جلال نور موسوی در رشت با اشاره به اینکه خط لوله گاز لاکان رشت نیاز به تعمیرات دارد، اظهار داشت: به دلیل تعمیرات خط لوله گاز در منطقه لاکان رشت که پیش از این دچار آتشسوزی شده بود، گاز تمام شهرستانهای گیلان قطع میشود.
به گفته وی، گاز تمام شهرستانهای گیلان از طریق خط لوله لاکان تامین میشود.
نورموسوی، ادامه داد: ابتدا قرار بود از طرف اردبیل و مازندران به شهرستانهای گیلان گازرسانی شود اما به دلیل سرمای شدید گاز به گیلان نمیرسد.
وی، با بیان اینکه گاز از طرف لوشان به خط لوله نمیرسد، افزود: در حال حاضر ۲۰ درصد شهرستانهای گیلان قطعی گاز دارند و تا امشب گاز تمام شهرستانهای گیلان به جز آستارا و تالش قطع میشود.
مدیر عامل شرکت گاز گیلان، درباره تامین گاز آستارا و تالش، ابراز داشت: به دلیل اینکه بخشی از گاز از جمهوری آذربایجان وارد این استان میشود، تنها شهرستانهای آستارا و تالش گازدار هستند و بقیه شهرستانها قطعی گاز پیدا میکنند.
وی، به زمان برقراری گاز در شهرستانهای گیلان اشاره و خاطرنشان کرد: کار تعمیرات تا صبح فردا طول میکشد و از فردا به تدریج یکایک شهرستانها گازدار میشوند و تلاش میکنیم تا ظهر فردا گاز در شهرستانهای استان برقرار شود.
امروز: گروه کشتيرانی «او اس جی»، شرکت «فرانت لاين» و بیشتر صاحبان سوپر تانکرهای نفتکش اعلام کرده اند که از اين پس نفت ايران را به مشتريان آن در نقاط مختلف جهان منتقل نخواهند کرد.
به گزارش رادیو فردا «او اس جی» که مرکز آن در نيويورک است اعلام کرد که ۴۵ سوپر تانکر این شرکت ديگر از ايران بارگيری نخواهند کرد.
شرکت های کشتيرانی «فرانت لاين» و «نوا» هم که مجموعا ۹۳ نفتکش و سوپر تانکر در اختيار دارند گفته اند که از داد و ستد با جمهوری اسلامی خودداری می کنند.
گرچه آمريکا و اتحادیه اروپا پیش از این تلاش کرده بودند تا با اعمال تحريم هایی، درآمدهای ارزی ايران از محل صادرات نفت را کاهش دهند و از گسترش برنامه هسته ای جمهوری اسلامی جلوگيری کنند ولی به دليل پيچيدگی وضعيت بيمه صنايع کشتيرانی بين المللی نتوانسته بودند در اين امر موفق شوند.
به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، فعاليت بيشتر شرکت های بزرگ نفتکش در خارج از آمريکا و اروپا متمرکز شده است و به همین دليل در گذشته جلوگيری از نقل و انتقال نفت ايران مشکل بود.
اما اکنون با تحريم نفت ايران از سوی اتحاديه اروپا و همچنين تحريم شرکت های بيمه ای که با ايران همکاری می کنند، نقل و انتقال نفت ايران با مشکلات جدی روبرو شده است.
بيمه حدود ۹۵ درصد از شرکت های نفتکش بين المللی طبق قوانين اروپا صادر می شود و به گفته تحليل گران نفتی، جمهوری اسلامی ایران از اين پس به سختی می تواند نفت صادراتی خود را به دست مشتريانش برساند.
به نوشته بلومبرگ، گرچه شرکت های بزرگ کشتيرانی تا چند هفته پيش هم به نقل و انتقال نفت ايران ادامه می دادند ولی به گفته «پر منسون»، از دست اندرکاران خطوط بین المللی کشتيرانی در استکهلم سوئد، برگ برنده در این زمینه، کنترل شرکت های بيمه است که می تواند داد و ستد با ايران را کاهش دهد.
بلومبرگ می افزاید: يکی از تانکرهای گروه کشتيرانی «او اس جی» در اواخر ژانويه سال جاری در بندر خارک پهلو گرفت ولی پس از يک روز آب های ايران را ترک کرد.
ظرفيت اين نفتکش دو ميليون بشکه نفت خام است که به نوشته بلومبرگ به احتمال زياد در ايران بارگيری کرده و به مقصد يکی از مشتريان نفت ايران به راه افتاده است.
اما در هفته های اخير شرکت های بزرگ بين المللی که نگران لغو قراردادهای بيمه نفتکش های خود هستند روز به روز از بازار ايران فاصله می گيرند.
اتحاديه اروپا خريد نفت از ايران را حدود پنج ماه ديگر کاملا متوقف می کند و مشتريان آسيايی ايران هم به دنبال جايگزين های مناسب برای تامين انرژی مورد نياز خود هستند.
هفته گذشته آژانس بين المللی انرژی در گزارش ماهانه خود، تحريم ها عليه ايران را موثر خواند و گفت در صورتی که تحريم های اتحاديه اروپا عليه ايران کاملا اجرا شود احتمالا حدود يک ميليون بشکه از نفت صادراتی ايران کاهش خواهد يافت.
به گفته آژانس بين المللی انرژی، در این صورت ايران مجبور خواهد شد مازاد نفت توليدی خود را در شناورهای دريايی دخيره کند و يا از سطح توليد نفت خود بکاهد.
امروز: دستيار وزارت امور خارجه چين که برای گفت و گو با مقام های جمهوری اسلامی به ايران سفر کرده است از تهران خواست تا با آژانس بين المللی انرژی همکاری کند و مذاکرات هسته ای را از سر بگيرد.
به گزارش رادیو فردا ما ژآئوگزو، دستیار وزیر امور خارجه چین، هدف از اين سفر را «گفت و گوی صريح» درباره پرونده هسته ای تهران با علی باقری، معاون رييس شورای عالی امنيت ملی جمهوری اسلامی عنوان کرد.
وی در بيانيه ای که بر روی سايت وزارت امور خارجه چين منتشر شده است، اظهار داشت: «چين مايل است که گفت و گوهای شش جانبه با ايران از سر گرفته شود و از اين کشور می خواهد تا همکاری های خود را با آژانس بين المللی انرژی اتمی تقويت کند تا اين اطمينان حاصل شود که برنامه هسته ای ايران در مسير درستی حرکت می کند.»
خبرگزاری های ايران در گزارش های مشابهی اعلام کرده اند که دستيار وزير امور خارجه چين با محمد مهدی آخوندزاده، معاون امور بين المللی وزارت امور خارجه ديدار و «ضمن بررسی آخرين تحولات بين المللی در خصوص اوضاع منطقه به بحث و تبادل نظر پرداختند.»
در اين گزارش ها بدون اشاره به جزئيات آمده است: «در اين ديدار که روز يکشنبه در تهران انجام شد، طرفين ضمن تاکيد بر ديدگاههای مشترک در خصوص مسائل بين المللی بر ارائه راهکارهای مسالمتآميز در خصوص حل مشکلات منطقه ای و بين المللی تاکيد کردند.»
کشورهای غربی نگران هستند که ايران در پوشش برنامه هسته ای خود به دنبال ساخت سلاح اتمی باشد ولی تهران می گويد که اين برنامه اهداف صلح آميز دارد. اين در حالی است که آژانس بين المللی انرژی اتمی در آخرين گزارش خود در ماه نوامبر نسبت به ابعاد نظامی اين برنامه ابراز نگرانی کرده بود.
کشورهای آمريکا، چين، روسيه، فرانسه و بريتانيا همراه با آلمان که در گروه پنج به علاوه يک برنامه هسته ای ايران را دنبال می کنند در اواخر ماه ژانويه از طريق کاترين اشتون اعلام کردند که آماده مذاکره با ايران هستند ولی تهران بايد تمايل جدی خود را نسبت به انجام اين گفت و گو ها نشان دهد.
تلاش های تازه ديپلماتيک پس از آن دنبال می شود که تنش های زيادی در ماه های گذشته بر سر برنامه هسته ای ايران رخ داد و آمريکا و اتحاديه اروپا تحريم های بيشتری عليه جمهوری اسلامی اعمال کردند.
چين که همواره خواستار ادامه گفت و گوها با ايران شده است، بارها مخالفت خود را با تحريم های جديد عليه تهران ابراز کرده است.
امروز: فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش آمریکا احتمال داده که ایران قصد انجام یک عملیات انتحاری در تنگه هرمز را دارد. دلیل وی برای این ادعا افزایش شمار قایقهای تندروی ایران در این منطقه است.
به گزارش دویچه وله یک دریاسالارارتش آمریکا اعلام کرده که ایران قصد دارد علیه نیروهای آمریکایی در خلیج فارس دست به عملیات انتحاری بزند. به گزارش خبرگزاری رویترز، مارک فاکس، فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش آمریکا مستقر در خلیج فارس گفته که «ایران تعداد زیردریاییها و قایقهای تندروی خود را افزایش داده است». به گفتهی او برخی از این قایقهای تندرو مجهز به کلاهک انفجاری هستند که میتوانند در عملیات انتحاری مورد استفاده قرار بگیرند.
وی که در یک پایگاه نظامی در بحرین سخن میگفت، دفاع از خود را حق نیروهای تحت فرماندهیاش دانست. دریاسالار فاکس همچنین اطمینان داده که نیروهای او هوشیار و آماده هستند تا هرگونه حملهای را دفع کنند. او در عین حالا گفته است که باید برای هر رویدادی آماده بود.
مارک فاکس تاکید کرده که جنگافزارهای آمریکایی بسیار مدرن و کارآمدند ولی میافزاید: «ما ضد ضربه نیستیم و کسانی هستند که میتوانند به ما ضربه وارد کنند.»
در جریان یک عملیات انتحاری در سال ۲۰۰۰ در یکی از بنادر یمن، ۱۷ سرباز ارتش آمریکا کشته شدند. در حال حاضر حدود ۴۰ هزار تن از نیروهای آمریکایی در خلیج فارس، کویت، ابوظبی، قطر و بحرین مستقر هستند.
پس از تشدید تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران به منظور توقف برنامه اتمی، این کشور تهدید کرده که در صورت تحریم خرید نفت، تنگه هرمز را خواهد بست. در آخرین روزهای سال ۲۰۱۱ ایران مانوری ۱۰ روزه را درتنگه هرمز اجرا کرد و در جریان آن موشکهای دوربرد و دو زیردریایی جدید خود را به آزمایش گذارد.
فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی در جریان این مانور، بستن تنگه هرمز را برای ایران "مثل آب خوردن" دانست ولی گفت: «امروز نیازی به بستن تنگه هرمز نداریم زیرا دریای عمان در کنترل ماست و میتوانیم عبور و مرور در این دریا را کنترل کنیم.»
پیش از این لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، بستن تنگه هرمز را "خط قرمز" آمریکا عنوان کرده بود.
تنگه هرمز آبراهی است به طول ۱۵۸ کیلومتر که دریای عمان را به خلیج فارس وصل میکند. نزدیکترین نقطهی عرضی این تنگه ۵۴ کیلومتر است. حدود ۱۷ درصد نفت مورد نیاز دنیا از این آبراهه عبور میکند.
امروز: یک روانشناس معتقد است با اجرای سیستم ۳-۳-۶ در نظام آموزشی ممکن است دانش آموزان کوچکتر از سوی دانش آموزان بزرگتر مورد خشونت بدنی واقع شوند.
به گزارش ایلنا "عزت الله کرد میرزا" در مورد آسیبهای روانشناختی اجرای سیستم ۳-۳-۶ در مدارس گفت: « با اجرای این سیستم، کودکان در مقطع پیش دبستانی اول و دوم ابتدایی با دانش آموزان اول راهنمایی در یک مدرسه تحصیل میکنند؛ در این شرایط ممکن است دانش آموزان کوچکتر در تعامل با بزرگترها با برخی مسایل بسيار زودتر از آنچه كه لازم است،آشنا ميشوند.»
به گفته کرد میرزا، هماكنون مدارس با دانش آموزان کلاس پنجم نیز این مشکل را دارند، چرا كه برخی مسایل در بین آنها مطرح میشود و آنها در تعامل با دانش آموزان کوچکتر اين موضوعات را مطرح میکنند.
کرد میرزا اضافه کرد: « هر فرد یک دوره گذار رشد دارد که سنین ۱۲ تا ۱۵ سالگی است؛ در این دوره فرد به بلوغ میرسد و ارتباط جدی او با دنیای خارج شروع میشود، در این دوره ارتباط با شبکههای مجازی و تاثیر گروه همسالان خیلی زیاد ميشود و روابط با جنس متفاوت از اهمیت بیشتری برخوردار است.»
این روانشناس تاکید کرد: « این طرح باید بعد از اجرا به صورت پایلوت، فراگیر و اجرایی میشد.»
وی افزود: « با اجرای پایلوت این کار تاثیرات منفی و مثبت این کار مشخص شد و براساس آن نتایج میشد در مورد اجرای آن تصمیم گرفت.»
این روانشناس با توجه به مشکلاتی که در حوزه مدیریت دانش آموزان در مدارس فعلی وجود دارد ادامه داد:« طرح یک نظریه ستادی لزوما نمیتواند منجر به نتایج مثبت شود.»
وی با طرح این پرسش که اجرای طرحهایي مانند هوشمند سازی مدارس، آموزش شنا به دانش آموزان سوم ابتدایی تا چه اندازه موفق بودهاست گفت: « به نظر میرسد در آموزش و پرورش سیستم "راهبنداز و جابنداز" برای اجرای این طرحها به جای سیستم برنامهای غلبه دارد.»
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با يادآوري اين موضوع كه ساختار مدارس برای اجرای این طرحها مشکل دارد گفت: «سیستم آموزشی در عمل برای اجرای این طرحها مشکل جدی دارد.»
به گفته وی حتی مدیریت در مدارس ابتدایی فعلی با حضور یک معلم برای هر کلاس، با حضور ۶ معلم برای یک پایه متفاوت خواهد بود.
کرد میرزا اظهار اميدواري كرد كه بعد از اجرای این طرح و جابهجایی مدیران گفته نشود که "اشتباه رخ داده است".
امروز: دبیر اجرایی خانه کارگر شوشتر گفت: سبد هزینهها و حداقل دستمزد برای سال ۹۱ نباید کمتر از ۷۰۰ هزار تومان باشد.
به گزارش ایلنا سید علی علیزاده با بیان اینکه تعیین دستمزد کمتر از ۷۰۰ هزار تومان زیر خط فقراست،افزود: اگر حداقل دریافتی کمتر از این رقم باشد کارگران در فقر مطلق خواهند بود.
او با اشاره به اینکه کارگران بیکار با توجه به شرایط بد اقتصادی در وضعیت اسفبارتری به سر میبرند خاطرنشان کرد: افزایش قیمت اقلام کالاهای مصرفی و تورم موجود باعث شده است شرایط زندگی کارگران سختتر شود.
او گفت: دریافت یارانهها هیچ دردی از کارگران کم نکرده و کارگران فقط توانستهاند بخشی از هزینههای مصرفی دولتی اعم از هزینه آب وبرق وگاز را پرداخت کنند.
علیزاده با تاکید بر اینکه دستمزد فعلی جوابگوی هزینههای معیشتی کارگران نیست خاطر نشان کرد: افزایش دستمزد باید بر اساس تورم اعلامی بانک مرکزی وسبد هزینه خانوار تعیین شود.
امروز: مسئول کمیته مزد استان تهران اعلام کرد: نرخ سبد هزینه خانوار کارگری را نمی توانیم بیش از 800 هزار تومان اعلام کنیم.
علی اکبر عیوضی در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با تاکید بر لزوم محاسبه نرخ سبد معیشت خانوار در مصوبه مزدی کارگران یاد آور شد: با توجه به این که نرخ خط فقر در کلان شهرهای کشور یک میلیون و 200 هزار تومان برآورد شده است، کمیتههای مزد به علت تفکری که در مورد صوري بودن ارقام نرخ سبد هزینه خانوار در شورای عالی کار وجود دارد نمیتوانند نرخ سبد هزینه خانوار را بیش از 800 هزار تومان اعلام کنند.
به گفته مسئول کمیته مزد استان تهران هم اكنون شوراي عالي كار در حال برگزاري نشستها و جلساتي است و از طريق كارگروههاي دستمزد در حال تكميل اطلاعات مورد نياز و تحقيقات خود هستند.
عضو كانون شوراهاي اسلامي كار استان تهران، با بیان این که موضوع مربوط به تاثيرات هدفمندي يارانهها در زندگي كارگران يك مسئله جداگانه و يك امتياز ويژه مخصوص كارگران نيست گفت: هرچند كه اقدام دولت در اين بخش قابل ستايش است اما هدفمندي يارانهها تاثير خاصي بر سفره كارگري ندارد و ميتوان گفت هنوز هيچ كارگري تاثير آن را در زندگي خود مشاهده نكرده است.
مسئول كميته مزد استان تهران با تاکید بر لزوم اجرای ماده 41 قانون کار تصریح کرد: براساس قانون سالي يكبار حداقل دستمزد كارگران بايد افزايش يابد كه در اين بخش موضوع تامين معيشت خانوار كارگری و همچنين نرخ تورم اعلامي از سوي بانك مركزي مدنظر قرار دارد.
وي در مورد بن كارگري نيز عنوان كرد: در حال حاضر اين مبلغ به صورت نقدي به كارگر واگذار ميشود كه مبلغ آن هم بسيار ناچيز است و بايد اين بن هاي كارگري به صورت كالا به كارگران پرداخت شوند.
امروز: معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی در خصوص کسری بودجه سال ۹۰ گفت: ما در بودجه سال گذشته و امسال کسری نداشتیم.
به گزارش ایلنا، رحیم ممبینی در جمع خبرنگاران با اشاره به تشریح لایحه بودجه سال ۹۱ اظهار داشت: بودجه تبلور و نمودی از همه اسناد بالادستی است که مهمترین آن سند چشم انداز سیاستهای کلی نظام است.
وی بودجه کل کشور را ائم از بودجه شرکتهای دولتی و عمومی بالغ بر ۵۱۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: این میزان در مقایسه با بودجه سال ۹۰ که بالغ بر ۵۰۸ هزار میلیارد تومان بود به میزان چهار درصد افزایش یافته است.
معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی یکی از ویژگیهای اصلی بودجه سال جاری را شفافیت لایحه اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: در صورتی که بخواهیم ارقام بودجه سال ۹۰ و ۹۱ را در کشور متناظر سازی کنیم به طور واقعی رشد بودجه کل کشور ۱۲ درصد رشد انقباضی خواهد داشت.
به گفته ممبینی، بودجه شرکتهای دولتی از ۳۵۵ هزار میلیارد تومان در سال گذشته به رقم ۳۶۵ هزار میلیارد تومان در سال جاری افزایش یافته است.
وی با بیان اینکه رشد بودجههای هزینهای نسبت به سال گذشته 9.7درصد برآورد شده است یاد آور شد: بودجه هزینهای در سال ۹۰ از ۸۹ هزار میلیارد به ۹۸ هزار میلیارد تومان در سال ۹۱ ارتقاء یافته است. از این رو براساس رشدی که زیر ۱۰ درصد برآورد شده است به اولویتهایی از قبیل توجه به موضوعات علم و فن آوری، آموزش عمومی توجه شده است.
معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی از افزایش 9.4 درصدی بودجه اعتبارات عمرانی در سال آینده خبر داد و خاطرنشان ساخت: اعتبارات عمرانی با سه هزار میلیارد تومان افزایش از ۳۵ هزار میلیارد تومان به ۳۸ هزار میلیارد تومان رشد یافته است.
وی با اشاره به استمرار کمکهای فنی و اعتباری در سال ۹۱اظهارداشت: در سال آینده ظرفیتهای مالی استمرار خواهد یافت البته در سال گذشته موانع موجب شد که نتوانیم از کلیه ظرفیتهای قانون بودجه استفاده کنیم اما در سال ۹۱ بسترها و زمینههای اجرایی قانون در کشور فراهم شده است.
ممبینی در رابطه با سیاستهای برنامه پنجم توسعه در زمینه تدوین لایحه بودجه ۹۱ یاد آور شد: در راستای احکام قانون برنامه پنجم و سایر قوانین و تاکید به قطع وابستگی به درآمدهای نفتی و تامین هزینههای جاری کشور توجه ویژهای به اعتبارات گمرک و سازمان امور مالیاتی شده است.
معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی از افزایش ۱۰ تا 12 درصدی پرداختی کارکنان دولت در سال ۹۱ نسبت به سال جاری براساس لایحه بودجه سال آینده کل کشور خبر داد وگفت: با توجه به افزایش ۱۲ تا ۱۵ درصدی اعتبار فصل ۱ و ۶ لایحه بودجه ۹۱ امکان افزایش ۱۰ تا ۱۲ درصد حقوق کارمندان دولت در سال آینده فراهم شده است.
به گفته وی، یکی از نکات مهم لایحه بودجه سال 91 ارسال طرحهای عمرانی و دادن اختیار اجرای طرحهای عمرانی به استانها میباشد. که این اعتبارات از ۱۷ درصد سهم کل عمرانی به 22.5درصد افزایش یافته است.
ممبینی با بیان اينكه قیمت نفت در سال 91 حدود ۸۵ دلار تعیین شده است گفت: هم اکنون مجموع درآمدهای حاصل از میعانات 14.5 درصد و سهم صندوق توسعه ملی به منظور کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی از ۲۰ درصد به ۲۳ درصد افزایش یافته است.
وی با بیان اینکه قیمت دلار در لایحه بودجه سال آینده یک هزار و ۱۵۰ تومان تعیین شده است یاد آور شد: تفاوت این میزان با قیمت مرجع در یک ردیف جداگانه پیش بینی شده است.
ممبینی با اشاره به رشد پیش بینی درآمدهای مالیاتی در سال آینده گفت: میزان درآمدهای مالیاتی از ۴۰ هزار میلیارد با شش هزار میلیارد تومان افزایش به ۴۶ هزار میلیارد تومان افزایش یافت.
معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی در رابطه با میزان بودجه تخصیصی یارانههای نقدی تصریح کرد: اعداد ارقام یارانههای نقدی در لایحه بودجه سال آینده لحاظ نشده است. و این احکام مربوط به هدفمند سازی یارانهها است.
ممبینی در رابطه با استقراض از خزانه بانک مرکزی برای پرداخت یارانهها نقدی تصریح کرد: در قانون بودجه ۹۰ مجوزی به نام استقراض از بانک مرکزی نداشتیم و چنین اقدامی در بودجه سال جاری انجام نشده است.
امروز: رئیس سندیکای برق گفت: در صورت اختصاص نیافتن بودجه مناسب بخش نیرو و برق در آینده نزدیک شاهد خاموشی و قطع برق خواهیم بود.
به گزارش ایلنا محمد پارسا در خصوص میزان مبلغی که در بودجه ۹۱ برای بخش نیرو و برق درنظر گرفته شده افزود: در مجموع۴۰ هزار میلیارد تومان برای اجرای پروژههای ۶ وزارتخانه در نظر گرفته شده که بخشی از آن به صورت محدود و به میزان ۶ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای بخش نیرو اختصاص یافته است.
وی با تاکید بر انجام مذاکرات برای اختصاص بودجه بیشتر به بخش نیرو در بودجه سال آینده اظهارداشت: آنچه که ما نگران آن هستیم آینده صنعت برق است چرا که در صورت اختصاص نیافتن بودجه مناسب به این بخش در آینده نزدیک شاهد خاموشی و قطع برق خواهیم بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، از کل مبلغ ۳ هزار و۵۰۰ میلیارد تومان طلب پیمانکاران برق تنها ۶ درصد این طلب معادل ۲۰۰ میلیارد تومان به صورت نقدی به پیمانکاران فوق پرداخت شده است.
امروز: رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور اعلام کرد: نرخ سبد معیشت خانوار کارگری به دلیل اعمال سیاستهای تحریم و بحران در بنگاههای تولیدی محاسبه نمیشود.
به گزارش ایلنا اولیاء علی بیگی، ضمن بیان مطلب فوق یاد آور شد: نرخ سبد معیشت خانوار کارگری طی 21 سال گذشته به دلیل شرایط بحرانی واحدهای تولیدی در شورای عالی کار محاسبه نشده است.
علی بیگی با بیان این که مصوبه مزدی کارگران باید طبق ماده 41 براساس نرخ تورم و سبد معیشت خانوار کارگری تعیین شود خاطرنشان ساخت: از سال 69 تا کنون موضوع معیشت خانوار کارگری مغفول واقع شده است.
رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور یاد آور شد: شورای عالی کار در تعیین مصوبه مزدی کارگران به صورت اجماعی به توافق می رسند، از این رو در سال آینده امیدواریم گروههای کارفرمایی و دولت نرخ دستمزد را تلفیقی از نرخ تورم و سبد معیشت محاسبه کنند.
علی بیگی از فعالیت واحدهای تولیدی کشور با 40 درصد ظرفیت خبر داد و گفت: با افزایش دستمزد کارگران نمیتوان قدرت خرید آنها را افزایش داد. به منظور افزایش قدرت خرید جامعه کارگری دولت باید بخشی از هزینههای آن ها را با اعمال سیاست هایی از قبیل افزایش سقف معافیت مالیاتی متقبل شود.
امروز: وزیر صنعت معدن و تجارت به تشریح آخرین تصمیمات کمیته ۵ نفره نرخ ارز پرداخت و گفت: بیشترین مسائل مطرح شده در آخرین جلسه پیرامون مبحث نظارت بر مسائل اصلی و تصمیمات اتخاذ شده بر این اساس تاکید شد که تمام واردات کنندگان که امکان ثبت سفارش دارند بتوانند از ارز ۱۲۲۶ تومانی استفاده کنند بر مبنای این امر ارز دولتی به تمام واردکنندگان کالاهای اساسی اختصاص پیدا خواهد کرد.
به گزارش ایلنا، مهدی غضنفری در حاشیه مراسم معرفی ۱۰۰ شرکت برتر و در جمع خبرنگاران تاکید کرد: ما خواستار همکاری بانکهای عامل با بانک مرکزی برای ارائه ارز دولتی به واردکنندگان کالاهای اساسی هستیم.
وی با تاکید براینکه پیش از این بسیاری از واردکنندگان ارز مورد نیاز خود را از طریق بازارهای فرعی تهیه کرده و برای تامین ارز مورد نیازشان به سیستم بانکی مراجعه نمیکردند افزود:امروز ما به دنبال آن هستیم که تامین ارز وارداتی از یک مسیر و یک بازار مشخص عبور کند.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر رویکرد این وزارتخانه در خصوص افزایش مجدد قیمت خودروهای داخلی عنوان کرد: اغلب برنامههای ما با محوریت حمایت از تولید دنبال میشود اما نباید به دنبال آن بود که افزایش قیمت نخستین رویکرد قرار بگیرد.
غضنفری در خصوص تمهیدات دیده شده برای تامین بازار شب عید افزود: در حال حاضر ذخیره سازی مواد پروتئینی، میوه و دیگر کالاهای اساسی به میزان مورد نیاز صورت گرفته است همچنین با برگزاری نمایشگاههای جانبی همچون سالهای گذشته کالای مورد نیاز را در اختیار مردم قرار خواهیم داد.
به گفته وی در سال جاری با تدابیر صورت گرفته میزان بازرسی و کنترل بازار با همکاری اصناف افزایش خواهد یافت.
امروز: فرمانده کل سپاه با اعلام ورود جمهوری اسلامی ایران به فاز جدید تهدیدات علیه دشمن، درخصوص برنامه مقابله با تحریمهای فعلی علیه کشورمان گفت: استراتژی ما در برابر تهدیدات و تحریمها، کنترل هوشمند تنگه هرمز است.
به گزارش فارس محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به تهدید نظامی جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تصریح کرد: ما در رابطه با تهدیدات وارد فاز جدیدی شدهایم و در حال حاضر این تهدیدات ماست که بر دشمن اثر میگذارد.
فرمانده کل سپاه پاسداران بر همین اساس تأکید کرد: به جای اینکه تهدیدات دشمن بر روی کشورمان اثرگذار باشد، این تهدیدات جمهوری اسلامی است که در کنترل و انسداد تنگه هرمز و یا پاسخگویی به انواع تهدیدات بیشتر است.
وی در پاسخ به این سؤال که چه استراتژی برای مقابله با تهدیدات و تحریمهای فعلی مدنظر است به "کنترل هوشمند تنگه هرمز در برابر تحریم نفتی کشورمان" اشاره کرد.
امروز: سخنگوی قوه قضائیه گفت: کیفرخواست 32 نفر از متهمان پرونده اختلاس به شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارجاع شده که اولین جلسه آن روز شنبه 29 بهمن به صورت علنی برگزار میشود.
به گزارش خبرنگار قضایی فارس؛ حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای امروز در بیست و ششمین نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه با بیان اینکه برای ۳۲ نفر از متهمان فساد مالی اخیر کیفرخواست تنظیم شده است، اظهار داشت: پرونده به شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارسال شد که قرار است اولین جلسه محاکمه روز شنبه ۲۹ بهمن به صورت علنی برگزار شود.
وی با بیان اینکه همه متهمان میتوانند وکیل داشته باشند، گفت: تعدادی از متهمان تا الآن وکیل گرفتهاند و برخی از افرادی هم که با قرار وثیقه آزاد بودند، میتوانند وکیل بگیرند و با وکیل خود به دادگاه بیایند.
محسنیاژهای درباره قاضی رسیدگیکننده به این پرونده گفت: با توجه به ابعاد گسترده پرونده، قرار شد یک قاضی باسابقه و پخته برای این پرونده در نظر گرفته شود که در نهایت بعد از جمعبندیها قاضی سراج، مسئول رسیدگی به این پرونده شد.
دادستان کل کشور گفت: این کیفرخواست برای این تعداد از متهمان است. پرونده بخشهای دیگر اتهامات آنها همچنان مفتوح است و برای آنها کیفرخواست تکمیلی صادر خواهد شد. همچنین برای برخی متهمان هنوز کیفرخواست صادر نشده است.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به پرسش فارس مبنی بر اینکه آیا همه ۳۲ متهم در جلسه دادگاه حاضر خواهند شد و در همان جلسه اول به اتهامات رسیدگی میشود، گفت: این موارد قابل پیشبینی نیست؛ چراکه ممکن است به دلایل مختلف از جمله نحوه دفاع متهم، درخواست وکلای مدافع و مسائل دیگر از جمله نظر قاضی، جلسات متعددی برگزار شود.
امروز: سخنگوی دستگاه قضایی گفت: در مرحله تجدیدنظر خواهی 6 ماه حبس برای علیاکبر جوانفکر قطعی شده است.
به گزارش فارس، غلامحسین محسنیاژهای رئیس دستگاه قضایی کشور عصر امروز در بخش دیگری از بیست و ششمین نشست خبری خود در پاسخ به سؤالی درباره اینکه سرانجام پرونده مدیر مسئول سابق روزنامه ایران در دستگاه قضا چه شده است، گفت: مدیر مسئول سابق روزنامه ایران تنها یک پرونده نداشت و پروندههای توأمانی داشت.
وی ادامه داد: در یکی از پروندهها این فرد به حبس محکوم شده بود که سرانجام در جریان تجدیدنظر حبس به مدت 6 ماه برای این فرد تأیید شد.
وی گفت: رسیدگی به سایر پروندههای این فرد ادامه دارد.
غلامحسین محسنیاژهای در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه گزارش عملکرد دولت در برنامه چهارم توسعه از سوی مجلس به دستگاه قضایی رسیده است یا خیر و اگر رسیده درباره تخلفات دولت آیا رسیدگی آغاز شده است، گفت: هنوز این گزارش به دستگاه قضایی واصل نشده است.
محسنیاژهای تصریح کرد: چندین گزارش از مجلس به دستگاه قضایی رسیده است اما روند رسیدگی به آنها در دستگاه قضایی همچنان ادامه دارد.
وی در پاسخ به این سؤال که در موضوع پرونده باغ قلهک نیز آیا شکایتی به دستگاه قضایی رسیده یا خیر ، گفت: در موضوع باغ قلهک هم یک گزارش به دستگاه قضایی رسیده و این در حالی است که در باب مترو هم شاهد ارائه یک گزارش به دستگاه قضایی بودهایم.
غلامحسین محسنیاژهای در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه عنوان شده برخی از نمایندگان مجلس به دلیل دست داشتن در پرونده فساد مالی اخیر از سوی مراجع ذیصلاح رد صلاحیت شدهاند، گفت: تشخیص احراز صلاحیت یا عدم آن به عهده هیئتهای اجرایی است.
وی گفت: اگر کسی متهم باشد الزاما این اتهام موجب رد صلاحیت وی نخواهد شد.
وی گفت: حتی محکومیت افراد هم در برخی از موارد موجب رد صلاحیت نیست.
دادستان کل کشور گفت: برخی ممکن است رد صلاحیت شوند اما این به معنای آن نخواهد بود که آن افراد محکومیت داشتهاند یا در پروندهای دست داشتهاند بلکه میتواند دلایل دیگری داشته باشد که باید از خود هیئتهای اجرایی در این باره بپرسید.
غلامحسین محسنیاژهای در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه آیا امکان دارد در پرونده فساد مالی اخیر تعداد دیگری از افراد به عنوان متهم دستگیر شوند، گفت: به طور قطع اگر مورد خاصی پیش بیاید افراد دیگری هم دستگیر میشوند.
وی ادامه داد: پرونده بسته نشده و رسیدگی به همه ابعاد آن ادامه دارد و طبیعی است که دستگیری دیگری هم داشته باشیم.
دادستان کل کشور درباره ارسال شدن یا نشدن گزارش کمیسیون اصل 90 به دستگاه قضایی کشور گفت: تا آنجا که من اطلاع دارم پس از قرائت گزارش کمیسیون اصل 90 در مجلس قرار بود این گزارش به دستگاه قضایی ارجاع شود اما حداقل تا هفته گذشته این اتفاق نیفتاده و من اطلاعی از آن ندارم.
غلامحسین محسنیاژهای درباره سرنوشت خاوری و اخبار جدید درباره وی نیز گفت: اگر منظورتان این است که خاوری به کشور بازگردانده شده یا خیر باید بگویم هنوز این اتفاق نیفتاده است اما ما از اینترپل و سایر دستگاههای بینالمللی موضوع را پیگیری میکنیم.
محسنی اژهای در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران درباره اینکه 28 نفر از اعضای هیئت مدیره کانون وکلا رد صلاحیت شدهاند، گفت: رد صلاحیتها و دلایل آنها صرفا به خود افراد اعلام میشود.
وی گفت: من حق بیان علت رد صلاحیت این افراد را ندارم و این افراد میتوانند خودشان مراجعه کرده و دلیل رد صلاحیتشان را جویا شوند.
سخنگوی دستگاه قضا در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران درباره ابلاغ اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی گفت: قانون مجازات اسلامی اصل هشتاد و پنجمی بوده است یعنی به صورت موقت و برای 3 سال اجرا خواهد شد.
وی گفت: اگر چیزی به شکل قانون درآید همه ما ملتزم هستیم تا آن را رعایت کنیم درباره این قانون هم دستگاه قضایی خود را موظف به رعایت اصول آن میداند.
غلامحسین محسنیاژهای در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران درباره این مطلب که پس از اجرای قانون لغو مجوز پرواز هواپیماهای توپولف عدهای از سرمایهگذاران در این بخش که از وام بانکی استفاده کرده بودند به عنوان بدهکاران بانکی شناخته شدند که این موضوع باعث شده حمایت از سرمایهگذاران با خدشه مواجه شود آیا شما در دادستانی کل کشور برای سامان دادن به این موضوع کاری انجام میدهید یا خیر ؟ گفت: ما به طور کلی در دو مقوله از سرمایهگذاری حمایت میکنیم.
وی ادامه داد: در بخش اول اگر نیاز باشد توصیهای انجام دهیم، توصیه میکنیم و در بخش دوم در آن جاهایی که به عنوان نماینده یا شخص خودمان حضور داریم تلاش میکنیم تا از سرمایهگذارانی که سالم عمل میکنند و روابط سالم اقتصادی دارند حمایت شود.
وی افزود: در بخش سیاستگذاری هم همیشه دنبال آن بودهایم که قوانینی به تصویب برسد که از سرمایهگذاران فعال و سالم کمال حمایت شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر