علیرضا مجیدی
یکپزشک
ما «با» اینترنت و «در» اینترنت بزرگ شدهایم و این چیزی است که ما را نسبت به نسلهای پیشین متمایز و متفاوت میکند.
برخلاف اصطلاح رایج ما وب«گَردی» نمیکنیم و اینترنت برای ما یک محل یا فضای مجازی نیست، اینترنت برای ما چیزی خارج از دنیای «واقعی» نیست، بلکه بخشی از دنیای «واقعی» است. اینترنت برای ما لایهای در همه جا حاضر، اما نامرئی است که با محیط فیزیکی پیرامونمان درهمتنیده است. ما از اینترنت «استفاده» نمیکنیم، بلکه در اینترنت «زندگی» میکنیم و «با» اینترنت هستیم.
برای هر تجربهای در دنیای آفلاین، تجربه مشابهی را میشود در اینترنت معرفی کرد: ما در اینترنت دوست پیدا میکنیم و البته برای خود دشمن میتراشیم، ما به کمک اینترنت، سفرها و میهمانیهایمان را برنامهریزی میکنیم، درس میخوانیم، عاشق میشویم و با هم بههم میزنیم.
وب برای ما یک فناوری نیست که مجبور باشیم نحوه کاربری و تعامل را با آن یاد بگیریم، وب برای ما فرایندی روان به مانند زندگی است که جلوی چشم ما به صورت مداوم و بیوقفه تکامل پیدا میکند و متحول میشود، فناوریهای جدید و استارتآپها در جریان این فرایند به مانند سر برآوردن امپراطوریها و تمدنهای بزرگ شکل میگیرند و توسعه مییابند و به تدریج زوال پیدا میکنند و جای خود را به رقبای خود میدهند، اما به مانند زندگی، وب همیشه پابرجا و پویا میماند.
ما به کمک اینترنت با هم ارتباط و تعاملی داریم که تا پیش از این در تاریخ تمدن بشریت سابقه نداشته است. با اینترنت ما یاد میگیریم که از منظری متفاوت و از دید دیگران به قضایا نگاه کنیم و با آن متفاوت اندیشیدن را تمرین میکنیم و حقایق مستدلتری را جایگزین حقیقتنماها کنیم.
دسترسی به اطلاعات با اینترنت برای ما آنقدر «بدیهی» و «لازم» است که میتوانیم آن را برای نسلهای پیشین به پیدا کردن چاه آب در دشتهای وسیع و بیآب بین شهری تشبیه کنیم. ما وقتی بخواهیم بیماری که به آن مبتلا شدهایم را پیدا کنیم، علایمش را جستجو میکنیم، وقتی میخواهیم بدانیم که پایتخت فلان کشور کجاست، باز جستجو میکنیم و وقتی از شعر یا ترانهای فقط یک مصرع یا چند واژهاش را به یاد داریم با کمک اینترنت حافظه خود را احیا میکنیم.
برای ما اینترنت، نوعی حافظه خارجی اشتراکی است. به این ترتیب مجبور نیستیم که جزئیات غیرضروری شامل تاریخها، اعداد، فرمولها، تعاریف را به خاطر بسپاریم، ما به جای آن بیشتر بر پردازش و شکلدهی مفاهیم انتزاعی در ذهنمان میپردازیم و مغزهایمان را ارتقا میدهیم.
با اینترنت ما مجبور نیستیم که برای حل مشکلات در زمینههای مختلف تخصص داشته باشیم، چرا که به دوستانی دسترسی داریم که در چیزی مهارت یا تخصص دارند، دوستانی که میتوانیم به آنها اعتماد کنیم. آنها بیچشمداشت دانششان را با ما به اشتراک میگذارند. ما با ویکیها، چکیده دانش حاصل از خردجمعی دیگران را مرور میکنیم و خود بر آن میافزاییم.
گرچه در دنیای امروز «اطلاعات» است که توانایی رقابت ما در عرصههای تحصیلی و کاری میدهد، اما ما بچههای وب در گرماگرم رقابتهای جاری در جامعه و در حالی که میدانیم که سودای متقاوت شدن و برتریجویی در نهادمان است، به دسترسی آزاد به اطلاعات باور داریم، ما اعتقاد داریم که آنچه باعث برتری و متفاوت بودن یک شخص باید باشد، توانایی او در پردازش و ترجمه این اطلاعات در جهت خلاقیت و رفاه برای جامعه است، نه انحصار دسترسی به اطلاعات و تحدید دسترسی به آن.
ما بچههای وب، در ایجاد یک فرهنگ جهانی شرکت میکنیم، این فرهنگ جهانی یک بنای بنیادین است که آجرهایش از هویتها، آداب و رسوم، تاریخ نوشتاری و روایی، هنر و ادبیات تکتک کاربرها ساخته شده است. در این اقیانوس فرهنگی، ما ناخودآگاه شیفته آمیزهای از فرهنگها میشویم که با نهاد و ضمیر ما بیشترین تطبیق را دارد، ما با این فرهنگ تعامل میکنیم، رشد میکنیم و پرورشش میدهیم.
ما در شبکههای اجتماعی با مرور آلبومهای موسیقی، فیلمها، سریالها، کتابها، گیمها و باورهایمان و توصیه کردن یا انتقاد و ستایش از ترجیحاتمان، فرهنگ مشترکی را میسازیم، فرهنگی که آن را با آنهایی که هیچ وقت با آنها چهره به چهره نشدهایم، به اشتراک میگذاریم.
لازمه مشارکت و حضور یک فرهنگ به خصوص در این اقیانوس فرهنگها، حضور همه قشرهای یک جامعه در ساختن و بارز کردن و نمود فرهنگهای فردی و ملی است، اگر چنین دسترسی و امکان مشارکتی نباشد، روزی فرا میرسد که ابرفرهنگی به خرده فرهنگ تبدیل میشود و به تدریج محو شود.
وب برای ما در عین حال یک نوستالژی جمعی از تردیدهای تاریخی، طعمها و نواهای کودکی، ترسها و شادیهای جمعی است، ما این نوستالژی جمعی را با پدران و فرزندمان به اشتراک میگذاریم و اینگونه بیشتر با هم احساس نزدیکی میکنیم و فاصله بین نسلها را کم میکنیم.
اینترنت برای بچهها وب جایی برای تجلی استعدادهای نهانی، برای خودابرازی و حتی برداشتن ماسکهای ناخواسته نیز است. با اینترنت یک کاربر میتواند مهارتها و هنرهایی از خود به اشتراک بگذارد، که بدون آن هیچ وقت مجالی برای اظهار آنها نبود.
وب، جایی برای نزدیکی قشرها و نسلها، جنسیتها و جوامع است، جایی که انسانها فارغ از رنگ، نژاد، طبقه اجتماعی و مذهب درمییابند که خمیرمایه همهشان یکی است، خمیرمایهای که در آن اجزای بیشماری همچون عشق، میل به پویایی، شادی و البته دانستن وجود دارد.
این پست با الهام از قسمتهایی از این مطلب، نوشته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر