خوابگرد
  	در باب برخی خردهخندههای ایرانی
  	گسترش موبایل، نقل دهانبهدهان جوک و خندههای دستهجمعی را تبدیل کرد به دادوستدِ اساماس و با خود خندیدن. در سال ۱۳۸۷ راستهی سیاسی بازار جوک بسیار پررونق بود تا اوائل سال ۸۸ که از جنب و جوش افتاد و به جای آن فضای گفتوگو و بیان نیمهآزادِ سیاسی در متن جامعه باز شد. انتخابات نزدیک بود و فضای ظاهراً باز سیاسی، مردم را از پناه بردن به جوکهای سیاسی بینیاز کرده بود. تاریخ اجتماعیمان نشان داده بارها که رونق این بازار نسبت کاملاً معکوس دارد با انسداد و انقباض فضای سیاسی. اساماسهای طنز غیرسیاسی هم همواره پرمشتری بودهاند و هرچند با شدت و ضعف اما پیوسته جریان داشتهاند. بهخصوص جوکهایی که آغازشان اغلب به اقوامی خاص اشاره دارد.
 	زمان گذشت تا آن روز سیاه از خرداد ۱۳۸۸ رسید و حکومت از روز رأیگیری سرویس پیامک را از کار انداخت تا یکی دو ماه بعد. پس از آن هم دستِکم تا حدود یک سال از اساماسهای طنز (سیاسی یا غیرسیاسی) در میان مردم (دستِکم تهران) خبری نبود. و باز به لطفِ از بین رفتن چشمانداز اصلاح و تغییر سیاسی، بهتدریج مردم دوباره دست به پیامک شدند و اکنون رسیده به جایی که بهرغم هزینههای زیاد زندگی، بازار جوکهای سیاسی (احتمالاً در همه جای ایران) گرم است. مثلاً در یک سال اخیر بخش عمدهای از اساماسهای سیاسی مربوط بوده به آیتالله جنتی که البته هنوز هم خط تولید آن از کار نیفتاده و محصولات جدید بیرون میدهد!
 	اما اتفاق عجیب و انگیزهی اصلی برای نوشتن این چندخط، چرخش ملایم جوکهای فراوانِ «یه ترکه» به انبوه جوکهای «یه لره» است. از این دست جوکها و اساماسها پیشتر هم بود، اما بسیار کمشمار و بیشتر در میان خودِ لرها. اکنون اما چند ماهی ست که توجهم جلب شده به افزایش این جوکها و در مقابل، حذف جوکهای «یه ترکه». کار به جایی رسیده که برخی جوکهای قدیمی معروف هم با تغییر مطلع از «یه ترکه» و حتا «یه رشتیه» و نظائر آنها، برای خندیدن به «یه لره» دستبهدست میشود. موضوع در ذهنم بود تا چندی پیش که آن را با رضا ساکی طنزنویس که خودش هم لر خرمآبادی ست در میان گذاشتم و چشمان حیرتِزدهاش را دیدم؛ او هم شوریِ ماجرا را چشیده بود. به نتیجهای نرسیدیم جز همان معمای معروف قدیمی که: "جوکها را کیها یا در کجا میسازند؟" (متن کامل این یادداشت را در وبلاگ خوابگرد بخوانید)
  	در واکنش به این مطلب خوابگرد، رضا ساکی در وبلاگش، عبید شاکی مقالهای نوشت و از زاویهای دیگر به این موضوع پرداخت: 
  	جکهای لری، سرچشمهها و کارکردهای ثانویه
  	نکتهای که «خوابگرد» در مورد جکهای لری و زیاد شدن آنها مطرح کرده است مهم است اما به نظر من به سادگی نباید به این موضوع نگاه کرد. ماجرا خیلی گستردهتر و پیچیدهتر از تمسخر قوم لر یا ترک است.
  	داستان دقیقا از همان جایی شروع شد که خوابگرد به درستی اشاره کرده است. جریان پیامکدهی بین مردم بعد از اتفاقات سال ۸۸ به کلی عوض شد و رویکرد آن به کلی تغییر کرد. میخواهم ادعا کنم از بعد سال ۸۸ تقریبا جریان جکهایی که بر مبنای بلاهت و سادگی و حماقت افراد بود و اغلب و «متاسفانه» با “یه ترکه” شروع میشد تقریبا به فراموشی سپرد شد. این فراموشی ناشی از همان تغییر رویکرد و کارکرد جکها بود. قبلا در کنار جکهای فراوانی که بر مبنای بلاهت و حماقت افراد بود جکهای انتقادی سیاسی اجتماعی هم وجود داشت اما غلبه بر جکهایی بود که در فضایی فکاهی فقط حماقت را نکوهش میکردند. حالا هم این جکها هست و تا وقتی احمق و اهل حماقت در جامعه باشد این جکها هم کارکرد دارند.
  	برگردیم به آن ادعای نخست. به نظر من همان طور که «یه ترکه» در آغاز جکهای بر مبنای بلاهت و حماقت آغازی سمبلیک است و به هیچ وجه منظور قوم ترک و یا شخص ترکزبان نیست در جکهای رو به رشد لری هم «یه لره» مظهر قوم لر یا شخصی لرزبان نیست. البته قبول میکنم در دورهای متاسفانه جکهای ترکی نسبت به مردم بزرگ و شریف آذربایجان رویکردی توهینآمیز نیز داشتهاند و هنوز هم کموبیش دارند اما حالا دیگر آن شروع آغازینِ جک به عنوان مقدمه که برای رسیدن به لب مطلب است کارکردی فراتر از آن چه هست دارد که توضیح میدهم.
  	اتفاقی که در جکهای بعد از حوادث سال ۸۸ افتاده این است که جکها رویکرد انتقادی صرف پیدا کردهاند. من این جکها را لری نمیدانم و اصلا «یه لره» یا «لرها» در این جکها موضوع اصلی نیست. “یک لره” گفتن در آغاز جک در واقع پایندی به ساختار قدیمی جکهای ایرانی است که در آنها به قومیتها توهین میشد اما حالا دیگر مسئله لر و ترک نیست و این عبارات فقط برای این در مقدمه جک میآید تا مشخص کنندهی این باشد که قالب بیانی یا نوشتاری مورد نظر جک و لطیفه است. اگر واقعا این جک توهین به قوم لر است پس چرا وقتی به جای لر، ترک یا به جای ترک، لر میگذاریم باز هم خندهدار است؟ حتا وقتی به جای لر و ترک میگوییم یک نفر. موضوع این است که هنوز جکهایی که بر مبنای رفتار ناپسند اقوام ایرانی هستند وجود دارد و به گویش رایج در منطقه و بین ساکنان آن دیار رد و بدل میشود که آنها موضوع بحث ما نیستند و خیلی هم خوب است که آن جکها هستند و مردم لر و ترک خودشان با گویش و زبان خودشان خودشان را نقد میکنند. این جکها چون با گویش و زبان محلی است و بر اساس ویژگیهای فرهنگی یک قوم است و در آنها بازیهای زبانی وجود دارد تقریبا نه قابل ترجمه و نه از لحاظ مفهومی قابل انتقال هستند. خود من صدها جک لری خرمآبادی و بختیاری بلدم که حتا نمیتوان مفهوم آن را به غیر لر انتقال داد و باید لرباشی تا بفهمی.
  	با نگاهی اجمالی به جکهای لری که امروزه بین مردم به ویژه در تهران رد و بدل میشوند درمییابیم که موضوع در این جکها لرها نیستند. همین حالا نگاهی به صندوق پیامک موبایلتان بکنید و ببینید چند تا از جکهای لری با موضوع لر دارید. یا چند جک ترکی با موضوع ترک. اشتباه نکنید، در این جکها لر و ترک نمادهایی از اشخاص زیرک و بهلولوار و رند هستند که از من و شما عاقلتر و پختهترند. یکی از تغییر رویکردها در این یکی دو ساله همین است. وارد شدن نگاه بهلولوار به جکها و جایگرین شدن عقلای مجانین به جای اهل بلاهت در جکها. مثال میزنم: لره به خدا گفت من که از تو راضی نیستم تو از من راضی باش تا رومون تو روی هم وا نشه. این جک چه ربطی به قوم لر دارد؟ هر کسی که کمی با تحلیل محتوا آشنا باشد درمییابد که منظور از این جک اوضاع نامساعد اجتماعی و اقتصادی است که یک آدم را یعنی لر سمبلیک را وادار میکند بهلولوار و رندانه خطاب به خداوند بگوید: من که از تو راضی نیستم! یعنی از دنیای تو راضی نیستم. این فقط یک مثال نیست، از همین حالا جکهای لری و ترکی را با این نگاه بخوانید. حتا آن جایی هم که میگویند: یه ترکه شهردار مکه شد کعبه رو انداخت تو طرح ترافیک، موضوع یک آدم ابله است نه ترک ابله! این نمادها البته چه درست و چه غلط حالا دیگر کمرنگ شدهاند. بگذارید تا جایی که ذهنم یاری میکند چند مثال بزنم: از لرها درخواست میکنیم در عابربانکها شمع روشن نکنند. این جک یعنی چه؟ یعنی لرها قومی احمق هستند که فرق عابربانک و سقاخانه را نمیدانند؟ یا معنی دیگری دارد؟ آیا معنیای جز این دارد که عابربانکها پول ندارند و کار نمیکنند و خراب میشوند و مردم برای دریافت پول، کارشان به نذر کردن کشیده است؟ وقتی میگوید: خدایا من دیگه بندهی تو نیستم یه فکری برای خودت بکن، چه چیزی را میخواهد بگوید؟ این نگاه بهلولوار از کجا سرچشمه میگیرد و چرا این روزها این قدر زیاد شده است. این جکها را نباید دستکم گرفت، برخی از آنها اشک آدم را درمیآورند و در نهایت قدرت و هنرمندی ساخته شدهاند. در کنار اینها جکهای سیاسی را ببینید و بخوانید: به لره گفتم مدرک داری میخوای تو انتخابات شرکت کنی؟ گفت خراب کردن مملکت مگه مدرک میخواد؟ از این دست جکها بسیار است. آیا اینجا شما با یک لر احمق طرف هستید؟ اصلا آیا اینجا لر بودن مطرح است؟ یا نگاهی عمیق و بهلولوار و رندانه وجود دارد؟
  	سخن را کوتاه میکنم. امروزه جکها بیش از هر زمان دیگری حاوی پیام هستند. جکها رسانهاند. پیامی دارند که فارغ از بازبینی و مصلحت و پارازیت، آن پیام را به همه جا منتقل میکنند. از موبایل من و شما گرفته تا مویابل وزیر و وکیل مملکت همه جا هستند. در خصوصیترین جاها زمزمه میشوند. در این بین نقش اپراتور ایرانسل را نباید نادیده گرفت. مردم حالا اغلب مویابل دارند و خدمات پیامک هم ارزان نباشد گران هم نیست. نباید غافل شد که تفریح غالب مردم در طول روز همین جکهاست. نباید غافل شد که وقتی پیام از رسانهها به گوش مردم نرسد از پیامک راهش را پیدا میکند و وقتی پیامک بشود با شوخی همراه میشود و تبدیل به جک میشود.
  	اما چرا جکهای لری؟ چرا لر؟ به چند دلیل:
  	۱-    نبرد مخفی اقوام ایرانی علیه یکدیگر با تبدیل جکها از یک قومیت به قومیت دیگر.
  	۲-    طناز بودن قوم لر. به جرات میگویم قوم لر از لحاظ ژنتیکی طناز است و گویش لری به دلیل وجود کنایه های بیشمار مستعد ساختن جک است. در گویش لری خرمآبادی چند واژه و ترکیب دربارهی شوخی و آدمهای شوخ داریم. مثل: سیقاف، لابردنگ، تیتال، تیتالباز، تیتالی و… و وقتی لرها جک میسازند خب با خودشان شوخی میکنند!
  	۳-    حضور بیشمار لرها در پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ به علت کمبود امکانات و فقر در مناطق لرنشین که باعث میشود جکهای لری از مناطق لرنشین به دیگر مناطق برود.
  	۴-    استفادهی خود لرها از جکهای لری.
  	۵-    عاقبت استفاده کردن جکسازان از واژهی لر و عمومی شدن این کلمه در آغاز جکها که البته همان طور که گفتیم اغلب ربطی به قوم لر ندارد.
  	 اینها برداشت من از ماجرا بود. حتما شما تحلیل بهتر و جامعتری دارید و حتما تحلیلهای دیگر هم در این رابطه کموبیش تاثیرگذار است. اما نکتهی که خواستم بگویم این است که نباید لری بودن جکها باعث انحراف ما از محتوا و رویکرد آنها بشود. مهم زیاد شدن روند ساخته شدن جک در جامعه، دست به دست شدن آن و غالب شدن نگاه فسلفیمابانه و انتقادی در جکها به جای جکهای جنسی و قومی و یا فکاهی محض است. البته همیشه و همچنان انواع جک در جامعه هست و مخاطب خودش را دارد اما آنها نگاه غالب نیستند.
  	نکتهی بسیار بسیار مهم کارکرد ثانویه جکهای لری است که اهل پژوهش لرزبان باید به آن توجه کنند. جکهای لری باعث شدهاند بسیاری از واژههای کهنه و قدیمی گویش لری دوباره استفاده بشوند و نسلی که بسیاری از واژههای لری را نشنیده و معنی آنها را نمیدانسته آن را بفهمد. این کارکرد ثانویه دربارهی گویشهای دیگر هم صادق است و سبب خیر شده است تا مردم از برخی واژهها دوباره استفاده کنند. جالب است بدانید برخی از جکهای لری گاهی آن قدر غلیظ هستند که دوستان از من به عنوان یک لر باسواد برای ترجمه کردن کمک میگیرند و بعد از فهم، اتفاقا این جکها با سرعت بیشتری دست به دست میشوند.
  	جکها سوپاپ اطمینان جامعه هستند. سوپاپی که باعث میشود مردم حرف بزنند و تخلیه بشوند. گاهی با خودم فکر میکنم اگر ایرانیها خوشمزه و طناز نبودند این همه حرف و خواسته را چگونه مطرح میکردند و با چه روشی تخلیه میشدند. همه باید از وجود جک در جامعه خوشحال باشند، هم مردم و هم مسئولین. جکها هر ثانیه زندگی ما تلطیف میکنند. در همین گرانی سکه و دلار اگر جکها نبودند معلوم نبود چه میشد. خدا عاقبت همهمان را خیر کند ان شا الله.
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر